جمعه ها: تیم کوک مدیر اپل با افتخار اعلام کرد که همجنسگرا است

timcook

مدیرعامل شرکت اپل که به تازگی هم اعلام کرده «مشغول مذاکره» برای فروش گوشی هاش در ایران است، در نامه ای به بلومبرگ اعلام کرد که گی است. ایشون در حال حاضر یکی از بالاترین مقام‌های دنیای فنی است که این رو گفته و اولین مدیرعامل یکی از شرکت‌های فورچون ۵۰۰ (۵۰۰ شرکت برتر).

تیم کوک در این نامه گفت که گی است و به این موضوع افتخار کرده و گفته که این بزرگترین هدیه خداوند به اونه. مدیر شرکتی که ارزشمندترین برند جهان رو داره گفته که خودش رو یک اکتیویست / فعال اجتماعی نمی دونه «اما من متوجه هستم که وامدار ازخودگذشتگی دیگران هستم و در نتیجه اگر شنیدن اینکه مدیر عامل اپل هم همجنسگرا است می تواند به کسی برای شناخت بهتر شخصیت خودش کمک کند یا کسی که احساس تنهایی می کند را از تنهایی بیرون بیاورد یا به آدمی برای تاکید برای برابر بودنش انگیزه بدهد، این چیزی است که من حاضرم آن را در مقابل پرایوسی / خلوت شخصی خودم مبادله کنم.»

کوک نامه اش را با این متن تمام می‌کند:

هر روز که به دفتر کارم می آیم، عکسی قابل شده از دکتر کینگ و رابرت اف کندی به من خوشامد می‌گویند. تظاهر نمی کنم که نوشتن این نامه مرا در زمره آنان قرار می‌دهد. تنها کاری که این نامه می‌کند این است که هنگام نگاه کردن به آن عکس بدانم که من هم سهم خود را در کمک به دیگران ادا کرده ام، هرچند کوچک. ما راه روشن رسیدن به عدالت را با تلاش خود سنگفرفش می کنیم؛ سنگ به سنگ. و این سنگ من است.

رادیو گیک ۴۵ – حرف حق نمی شه زد

شماره چهل و پنجم رادیو گیک برای گیک هایی که درک می کنن یک جامعه چه زمانی امن است و چه زمانی ناامن. با اخباری از دوبی، اپل و آمازون و نگاهی عمیق تر از تعداد سی پی یو ها و رم گوشی بعدی فلان کارخونه به تکنولوژی. انتشار رادیو، بهترین حمایت شماست (:

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

رادیو گیک روی پایرت بی

اخبار

حذف برخی مقاله‌های نیویورک تایمز از گوگل اروپایی

سایت نیویورک تایمز گزارش داده که گوگل بهش خبر داده که از این به بعد چند تا از مقاله های قدیمی این نشریه در سرچ‌های اروپایی گوگل نشون داده نمی شن. این مساله به خاطر هماهنگ شدن با قانون «حق فراموشی» است که اتحادیه اروپا تصویب کرده و به آدم ها اجازه می ده در مواردی بتونن درخواست بدن که سرچ اینجین ها نتایج مربوط به اونها رو مخفی کنن تا در سرچ ها دیده نشه – در اصل آدم ها حق پیدا کردن که چیزهایی رو د رمورد خودشون مخفی کنن. این مقاله ها چیزهای عجیبی نبودن، یک گزارش عروسی و یک خبر چاپ شده در مورد مرگ و دو تا گزارش تحقیقی اما نکات جالبش اینه که هم می تونه مثبت باشه هم منفی. سیاستمدارها آیا می تونن سوتی هاشون رو مخفی کنن؟ روشی که روسیه داره سعی می کنه بکنه و آیا قراره دیگه بر اساس اینکه کجا زندگی می کنیم، نتایج جستجومون تغییر کنه؟

ایا صف‌های خروج، جزو ساعت کار هستن؟
amazon
اگر کارگر بسته بندی آمازون هستین و اگر قرار باشه هربار موقع خروج از شرکت آمازون ۳۰ دقیقه توی صف واستین که از خط سکیوریتی رد بشین که چک می کنه چیزی ندزدیده باشین آیا این زمان باید جزو ساعت کاری شما باشه یا نه؟ یعنی باید انگشت بزنین و بعد تو صف خروج بایستین یا آخر صف و بعد از سرچ انگشت بزنین و از کارخونه بیرون برین؟ [ماجرای خودم و دور شدن مبین و قواعد مربوط به کار شبانه در شرکت]. روز دوشنبه دادگاه عالی آمریکا قبول کرده که این مساله رو بررسی کنه. از دید کارگردها این زمان باید حقوق داشته باشه و از نظر آمازون این چیزی است شبیه تو صف ایستادن برای انشت زدن یا پیاده رفتن از جای پارک تا ساختمون و .. و بخشی از ساعت کاری نیست. البته در آخرین آپدیت آمازون اعلام کرده که طبق بررسی انجام شه افراد تقریبا هیچ زمانی رو در این صف صرف نمی کنن. امیدوارم این شرکت بزرگ و نمونه ای که من دوستش دارم مثل دوستان نزدیک نباشه که کلا مدعی خواهند شد اسید پاشی اعتقادی ای در جریان نبوده (:

[آّهنگ همه چی ارومه]

اپل و سیم کارت هایی که می تونن به چند شبکه وصل بشن
apple
خب یکی از پیش بینی های فنی قدیم من بالاخره درست شد. انانسمنت جدید اپل می گه که سیم کارتی به ابزارهاش اضافه شده که می تونه بین سه شرکت AT&T – Sprint – T-Mobile سوییچ کنه. نه به شکل رومینگ و نه با عوض کردن و خریدن سیم و این چیزها. بلکه فقط با تغییر یک تنظیم می تونین بگین از این به بعد می خواین مشتری یکی از این سه شرکت باشین. مطمئنا قدم بعدی اینه که شرکت های دیگه ای هم اضافه خواهند شد و شما با خریدن یک «تلفن» امکان دارین از هر شبکه معتبری در مثلا اروپا استفاده کنین و از اون بالاتر در مرحله بعدی احتمالا کلا سیم کارت فیزیکی از بین می ره و تبدیل می شه به یک مشخصه نرم افزاری در سیستم عامل. [بحث در مورد درآمد اپراتورهای موبایل و شاید هم پروتکل ایپ سیم و آوتنتیکیشن از رو اپراتور موبایل]


و تولدهای ما پلوتو و اوبونتو

plutto
پلوتو دوباره متولد شد! این سیاره یا سنگ اسمانی که در ۱۹۳۰ کشف شد و به جمع سیاره ها پیوست، در ۲۰۰۶ با رای اتحادیه ستاره شناسان بین المللی به «سیاره کوتوله» تبدیل شد و از جمع سیاره های واقعی خارج! این توده یخ که سطحش رو متان پوشونده و پنج شش میلیارد کیلومتر از خورشید فاصله داره حالا داره به جمع سیاره های مهربون منظومه شمسی برمیگرده. بحث هم سر اینه که مدیرکل سیاره ها یا چنین چیزی می گه که پلوتو نباید سیاره باشه چون تو تعریف رسمی که می گه «سیاره باید دور خورشید بچرخد. سیاره باید تقریبا گرد باشد. اطراف سیاره باید خلوت باشه یعنی دورش پر خورده ریز شبیه خودش نباشه» نمی گنجه اما رییس انجمن می گه که «سیاره مفهومی فرهنگی است که در طول زمان تغییر می کند». حالا این جنگ که ظاهرا در ۲۰۰۶ با این ادعا که چون اطراف پلوتو کلی «کوتوله» دیگه هست، پس پلوتو خودش هم کوتوله است تموم شده بود بازم باز شده و امیدواریم پلوتوی بیچاره به جمع سیاره ها برگرده.

در اعماق

پلیس دوبی مجهز به گوگل گلس و نرم افزار تشخیص چهره می شه
police
دوبی که پلیسش ظاهرا وظیفه ای بیشتر از پلیس بودن بر عهده داره و باید به رخ همه بکشه که چقدر این کشور خفن است (مثلا پورش سوار شدنشون) حالا یک پله هم جلو رفته و قراره مجهز بشه به گوگل گلس ۱۵۰۰ دلاری که نرم افزار تشخیص چهره روشه. روش هم اینجوری است که چهره «تحت تعقیب‌»ها به یک دیتابیس داده می شه و همینطو رکه پلیس داره می چرخه، عینک دنبال آدم ها می گرده. ایده عجیبی است چون معقولتره این رو به دوربین های مکان های عمومی مجهز کنن نه عینک پلیس و ایده بیشتر به همین «خفن بودن پلیس» است به نظرم. بحث امنیت و آزادی. جورج اورول در رمان ۱۹۸۴ نوشته «خیلی خطرناک بود که افکارتان در محدوده عملکرد «ذهن خوان» یا هر جای عمومی به گردش در بیاید. کوچکترین فکری می تواند باعث شود شما را ببرند. یک تیک عصبی، یک نگاه مضطرب و حتی عادت به اینکه با خودتان حرف بزنید. داشتن حالتی غیرعادی در چهره (مثلا خوشحال نبودن وقتی پیروزی مجدد حکومت در امری اعلام شده) یک جرم قابل پیگیری بود.»

ظاهر شدن دکل‌های مخابراتی تقلبی در آمریکا

این مساله مدتی است که هی بدون سر و صدا در گوشه کنار اخبار امنیتی ظاهر می شه ولی مطمئنا اهمیتش باید خیلی خیلی بیشتر باشه. داستان اینه که یکسری دکل موبایل در آمریکا کشف شدن (در طول چند هفته) که همه نرم افزار یک شرکت آلمانی به اسم GSMK رو اجرا می کردن و شکی نیست که می تونستن IMSI گوشی‌ها رو بخونن و احتمالا ممکنه تونسته باشن به تلفن‌ها، اسمس‌ها و ارتباطهای اینترنتی گوشی های هوشمند هم دسترسی داشته باشن. یک مقاله در واشنگتن پست به طور خاص به چند دکل اشاره می کنه که در جاهای حساس از نظر سیاسی نصب شده بودن. یک متخصص امنیت در این مورد می گه که توسعه یک زیرساخت شنود مشکلش اینه که دیگه نمی تونیم کنترل کنیم که کی ازش استفاده می کنه و مثلا بخشی از کدی که در این سیستم ها استفاده شده دقیقا چیزی است که اف بی آی مثل یک راز نگهش می داشته ولی الان همه بهش دسترسی دارن. به عبارت دیگه نمی شه دنیایی داشت که توش فقط دولت آمریکا بقیه رو شنود کنه و اگر این ابزارها مجاز باشن همه ازشون استفاده خواهند کرد [بحث قدیمی اینکه کی مواظب مواظبان است]

تبریک و تقبیح

برزگترین تقبیح تمام تاریخ مال کسی است که فکر می کنه اگر یکی دیگه بنا به سلیقه اون لباس نپوشید اجازه داره شلاقش بزنه یا زندانی اش کنه یا روش اسید بپاشه.

و … متاسفانه اینقدر غمگینه که چیز دیگه ای نمی تونیم بگیم.

نامه ها

آوا ماجرای کلاه بردارهایی رو گفته که اخیرا در اینترنت و چت روم ها می چرخن و می گن از فلان سایت هستن و آف خورده و پنجاه درصد تخفیف است ولی هنوز طراح تنبل بنرش رو نذاشته و می تونین همینجا پول بریزین به فلان حساب و اکانت بخرین ولی در واقع بعد از پول ریختن غیب می شن و حداقل در مورد شکایتی که آوا تو پلیس فتا کرده با وجود معلوم بودن حساب بانکی و غیره، … حواسمون باشه اگر پولی جایی می ریزیم که نمی دونیم طرف کیه و چیه، همیشه احتمال خورده شدن پول هست (:

فاطمه نوشته:
سلام
وقت بخیر
راستش یه مشکله نمیدونم بگم عجیب, خنده دار یا اعصاب خورد کن برای من پیش اومده :دی :|
با تعدادی از دوستام مشورت کردم اما به نتیجه ی معقولی نرسید گفتم اینجا هم مطرح کنم که هم کمکی گرفته باشم و هم اینکه شاید برای بقیه یه پیشگیری باشه!
اما ماجرا:
منم مثل خیلی های دیگه برای بالابردن امنیت اکانت هام (در سایت های مختلف) از تایید صحت دو مرحله ای استفاده میکردم. (البته به خاطر مسائلی یهویی (شکستن و….) که برای گوشیم قبلا پیش اومده بود به جای استفاده از نرم افزارهایی مثل google authenticator یا … به همون دریافت sms اکتفا کرده بودم.
همه چی خوب بود تا اینکه چند وقت پیش کلا هارد لب تابم و فرمت کردم و…
بعد از راه اندازی مجدد سیستم, وقتی اومدم مرورگر و باز کردم که به اکانتهام یه سری بزنم
طبیعتا به تایید صحت مرحله ی دوم رسیدم اما پیامکش نیومد. تلاش مجدد, پیامکش نیومد…اکانت بعدی پیامکش نیومد, تلاش مجدد , پیامکش نیومد….اکانت بعدی… .
(فراموش نشه این وسط به طرز ناباورانه ای پیامک گوگل اومد :دی)
حالا اینکه چی شده sms ها به من نمیرسه نمیدونم ( چون هنوز اون سرویس ها ایران و توی لیست ساپورتشون دارن و…)
اما عواقب:
قید گیت هاپ و همجبور شدم بزنم (چون کد ریکاوریش و پیدا نکردم -مجبورم به امان خدا رهاش کنم و ) احتمالا یه اکانت جدید بسازم
یاهو با دردسر درست شد اما چون فقط تماس تلفنیش اوکی بود مجبود شدم تایید صحت دو مرحله ای و غیرفعال کنم.
و البته توی چندتا سایت دیگه هم که ابزار هایی مثل google authenticator و ساپورت نمیکردن مجبور شدم تایید صحت و غیر فعال کنم.
اما جالب تر از همه linkedin بوده و بهشون ایمیل زدم و پاسخ جالبی گرفتم (که ضمیمه ایمیله) و در این مورد راهنمایی لازم دارم.
طبق پاسخ یا باید یه چند وقت برم شهروند آمریکا بشم :دی
یا باید بهشون اعتمادکنم و براشون گذرنامه ای, گواهینامه ای و… ای بفرستم.
فقط دو مشکل وجود داره
۱- اینکه به غیر از پاسپورت و گواهینامه بین المللی همه مدارک ما فارسی هست :|
۲- چطوری میتوانم به حرفشون اعتماد کنم, فرض کنم به linkedin اعتماد کنم به یاهو و گوگل چطور اعتماد کنم و … :/
(البته هنوز برای گواهینامه معمولی اقدام نکردم چه برسه به بین المللی)
به نظر خودم تنها گزینه عاقلانه اینکه طی یکی دو سال سال اینده مواظب گوشیم باشم نرم افزار linkedin گوشیم خراب نشه, آنستال نشه, گوشیم فرمت نشه, تعویض نیشه (از طریق گوشی هنوز متصلم) تا اینکه طی این مدت برای گواهینامه و بعد از اون گواهینامه بین المللی اقدام کنم . ( قابلیت دیلیت کردنش و ندارم از طرفی نمیتوانم به امان خدا رها کنم و یکی دیگه بسازم چون به اسم خودمه و …)
نظر شما چیه ؟! به نظرتون میشه اعتماد کرد و اسکن پاسپورت و فرستاد ؟!

مرسی که تا اینجا خواندید و بخشید خیلی طولانی شد :(
با احترام

پ.ن:‌ قبلا همین مشکل برای فیس بوکم پیش اومد (که فهمیدم یه مشکل همه گیر برای خط تلفن های ۱۲ بوده, البته حدودا ۱ سال بعد هم پیامک و ایرانسلی ها دریافت نکردن و …)

علی:
سلام جادی
من یه کافی نت خیلی پرسابقه و معروف توی شهر یزد دارم. اینجا سرعت اینترنتم 10 مگابیت برثانیه هستش. خیلی از مشتریایه ما از سرعت اینترنت ما متعجب میشن. البته حق هم دارن. چون وقتی شرکتهای مختلف با کلی منت و بعضا قراردادهای پر غل و غش اینترنت 2مگابیت بر ثانیه عرضه می کنن سرعت یک تا یک و نیم مگا بایت اونم توی کافی نت اونم در یزد اونم بدون هزینه اضافی کمی زیادی عجیبه!
یه روز از یکی از مشتریا شنیدم که میگفت من در منزلم ویدیوها رو با همین سرعت اینجا میبینم با اینکه سرعتم 2 مگابیت بر ثانیست. و بعدش بحثی داشت در ارتباط با کیفیت اینترنت که وابستست به زیرساختهای شرکتای سرویس دهنده. اینطور که بعدش مطالعه کردم لود شدن ویدیوها وابستگی شدیدی داره به رسیدن منظم پاکتهای داده ها. مثلا اگر یه ویدیویه 15 ثانیه ای رو با اینترنت پرسرعتم بخوام ببینم باید داده های مربوط هر ثانیه از اون ویدیو پشت سرهم بیاد تا این سرعت بدرد بخوره. اما اگر ثانیه یک پاکتش لاست بشه 14 تای بعدی برسن من هنوز دارم علامت بافرینگ رو میبینم!
اگر دستت آزاد شد ازت میخوام درمورد کیفیت اینترنت باتوجه به دانش و تجربه ای که داری کار کن. فک میکنم فقر دانش در این زمینه بیش از تصوره. اونم جایی که هنوز باید فرق بین بیت و بایت رو در سرعت نت و سرعت دانلود توضیح داد!
و البته وقتی گفتم آدرس رو بگه گفت: مغازه من جاييه كه ميتونم از مريخ هم آدرس بدم! ببين: كره زمين ايران يزد ميدان باهنر كافي نت عدالت :-)

مهدی غیاثی:
من دیروز تلاش کردم که با پشتیبانی ویندوز صحبت کنم، بلکه بتونن یه باگ ریپورت بفرستن به تیم مورد نظر و این قضیه ساعت ویندوز رو حل کنن. ولی در کمال ناباوری، دیدم تاریخی که ویندوز می‌خواد این دفعه ساعت رو بکشه جلو، دقیقن درسته.
اولش فکر کردم آپدیتی چیزی دادن و این مشکل حل شده، از پشتیبانی تشکر و خداحافظی کردم.
اما موضوع وقتی عجیب‌تر شد که دیدم لپ‌تاپ قدیمی‌ای که روش ویندوز ۷ داره و آپدیت هم نشده، اون هم قصد داره دقیقن به موقع ساعت رو بکشه جلو!
شروع کردم به تغییر تاریخ ویندوز، تا ببینم در هر سالی چطور می‌خواد ساعت رو جلو و عقب بکشه.
دیدم ظاهراً هر سال یک روز میفته عقب‌تر. یعنی سال ۲۰۱۵ کاملاً درسته، بعد سال ۲۰۱۶ یک روز عقب‌تر میاد، سال ۲۰۱۷ یک روز بیشتر و …
و جالبه که دوباره در سال ۲۰۲۰ درست میشه. ظاهراً سال ۲۰۱۰ هم همینطور بوده.
انگار الگوریتمی که سعی می‌کنه تاریخ شمسی رو منطبق کنه بر میلادی و به دست بیاره که چه روزی باید این تغییر رخ بده، یه باگ داره که هر سال یک روز میفته عقب، و در سال‌های مضرب ۵ دوباره درست میشه و سالهای بعدش دوباره یکی یکی میره عقب!
حالا، نمی‌دونم برای ریپورت باگی چنین عجیب و غریب چه کار کنم مناسبه. فهموندن چنین چیزی به بخش پشتیبانی مایکروسافت که تقریباً غیرممکنه، اون windowsphone.uservoice.com هم اخیراً پر از چرت و پرت شده و احتمال عدم موفقیت توش زیاده.
یک بخشی داره مایکروسافت برای ریپورت باگ‌ها: https://connect.microsoft.com/directory/accepting-bugs
اما متأسفانه در این بخش هم برای خود ویندوز نمیشه باگ ریپورت کرد.
بنابراین دو روش می‌مونه، یکی اینکه در فروم‌های answers.Microsoft.com گزارش بشه، و از مردم دعوت کنیم بیان اون جا و I have this question too رو بزنن. بلکه یک نفر از مایکروسافت اونجا پیداش بشه، مشکل رو ببینه و گزارش کنه.

روش دوم هم اینکه از ابزارهای فیدبک موجود در ویندوز ۱۰ تکنیکال پری‌ویو گزارش بدم این مشکل رو.

امروز تلاش کردم برای بار دوم با پشتیبانی مایکروسافت ویندوز صحبت کنم. اپراتوری که امروز باهاش صحبت کردم نسبت به دیشبی خیلی بهتر بود، به جای چک‌های الکی، خیلی قشنگ گوش کرد و گفت که باگ ریپورت رو انجام میده. :)
البته ازش در مورد answers.microsoft.com هم پرسیدم، گفت بهتره اون‌جا هم ریپورت کنم. بالاخره دو تا راه بهتر از یه راهه! اگر اونجا فرستادم، لینکش رو برات می‌فرستم، که اگر خواستی توی توییتر یا وبلاگ مردم رو دعوت کنی بیان اون دکمه‌اش رو بزنن :)
فایلی که پیوست کردم متن چت هست، گفتم شاید علاقه داشته باشی بخونی.
اما به ذهنم این سوال خطور کرد که چرا تا حالا کسی اقدام نکرده برای ریپورت از این طریق؟
شاید به این خاطر باشه که پشتیبانی ویندوز نیاز به ویندوز اصلی داره که از مایکروسافت خریداری شده باشه، در غیر اینصورت رایگان نیست.
تقریباً همه‌ی ویندوزهای اصلی که در ایران ممکنه کاربرها داشته باشن هم از اول روی لپ‌تاپ‌ها بوده، که اون‌ها نسخه‌ی OEM دارن و پشتیبانی‌شون به عهده‌ی سازنده سخت‌افزار است نه مایکروسافت.
حالا کامپیوتر من سازنده‌ی سخت‌افزارش هم مایکروسافته، احتمالن به همین دلیل تونستم باهاشون رایگان صحبت کنم.

به هر حال، امیدوارم این آقاهه واقعاً باگ ریپورت رو درست انجام بده، و این باگ رفع بشه. (البته ۲۰۱۵ که مشکلی نداره، از ۲۰۱۶ به بعد هم امیدوارم بی مشکل بشه با آپدیت)

اینهم فروم ویندوز و این باگ: http://answers.microsoft.com/en-us/windows/forum/windows_other-performance/daylight-saving-time-bug-in-tehran-time-zone/23dae7eb-a46f-4fe9-a4c3-c5d16d1f5b02 لطفا حمایت کنید و بگین که شما هم مشکل دارین تا شاید حل بشه

آرش رسول زاده هم یک دردسر با همراه اول عزیز داره:
سلام
خسته نباشی جادی
امروز پیامکی داشتم با این متن :
مشترک گرامی نظر به اینکه مبلغ میاندوره جنابعالی از سقف مجاز افزایش یافته، ارتباط شما به مدت دو هفته یکطرفه میگردد. جهت جلوگیری از قطع کامل نسبت به پرداخت قبض به روز به مبلغ 609000 ریال صرفاً از طریق سامانه 9990 اقدام فرمایید. همراه اول

بعد یعو خطم یه طرفه شد.بعد اینترنت من که بسته داشتم هم قطع شد…

پس چرا بسته زدم؟بعد این فاصله زمانی که از بسته ام رفته چی میشه؟

محمد:
دلیلی که باعث شد بهت میل بزنم یه مشکل مسخره و البته به نظر خودم عجیبه
از وقتی که سی پلاس پلاس یاد گرفتم درگیر باگ ها و مشکلات در محاسبه و مقایسه اعداد اعشاری بودم کدم رو درست مینوشتم ولی جواب اشتباه برمیگردوند !

الان که دارم با سی شارپ کار می کنم می بینم همون مشکلات اینجا هم وجود دارن !

یه فایل ضمیمه کردم که یه تکه کد داخلشه و دو نمونه از این باگ ها رو داره که خروجی اشتباه برمیگردونه می تونی با این سایت آنلاین اجراش کنی: http://rextester.com/runcode [2] [1]

باید چیکار کنم؟ چجوری به مایکروسافت بگم که اصلاحشون کنن؟ و البته خودش کلی پیش رفته و دیده بقیه هم همین مشکلات رو دارن و غیره و غیره


سلام عرض میکنم خدمت جادی عزیز
وحید حق خواه هستم دانشجوی نرم افزار مقطع کارشناسی که در کنار درس به ترجمه متون تکنولوژی مشغول هستم.
از تاریخ تیرماه 93 به عنوان نویسنده در سایت به اصطلاح تکنولوژی ترنجی مشغول به کار بودم که بعد از چند ماه به دلیل اختلاف نظر با مدیران سایت مذکور، اخراج شدم !
من اعتراضی به اخراج شدن ندارم تنها موضوعی که من رو آزار میده این هست که حدود 80 مقاله ای که بنده نوشتم و ترجمه کردم، بعد از اخراج شدنم تماما به نام مدیر سایت یعنی ” سینا آرامیان ” تغییر داده شده در حالی که اگر به کامنت ها توجه کنید متوجه میشید که کاربران از من یعنی ” وحید حق خواه ” به خاطر مقاله تشکر کردند در حالی که الان به نام سینا آرامیان ثبت شدند و این یعنی 80 مقاله ی من رو رسما دزدیدند و تماما به نام مدیر سایت درج شدند.
به نظر شما این انصافه؟ این اخلاق حرفه ایه؟
من هیچ تریبونی برای اعتراض در اختیار نداشتم تا اینکه یکی از دوستانم پیشنهاد داد که این مطلب رو با شما در میون بزارم تا شاید شما صحبت من رو از طریق بلاگ و پادکست هاتون به گوش طرفداران تکنولوژی برسونید که چطوری حق من خورده شد و مقالات من رو دزدیدند. به این نکته هم توجه داشته باشید که 80 مقاله رو کاملا رایگان و بدون دریافت حتی 1 ریال دستمزد برای سایت ترنجی نوشتم و در آخر اینجوری جواب یک تابستون زحمت کشیدن من رو دادند.
جادی جان، ازت خواهش میکنم که داستان من رو به گوش طرفداران تکنولوژی برسونی تا همه متوجه بشن که مدیران سایت های تکنولوژی حق ندارند به این شکل حق نویسنده ها رو ضایع کنند.
لینک یکی از مقالات بنده که به نام سینا آرامیان ثبت شده رو در ادامه براتون قرار میدم، لطفا به کامنت اول دقت کنید که ” وحید حق خواه ” مورد خطاب قرار گرفته و در کامنت دوم هم بنده پاسخ کاربر رو دادم.

http://toranji.ir/the-iphone-6-is-here-with-a-larger-display-and-a-super-thin-profile/

امیدوارم که صدای من رو به گوش طرفداران تکنولوژی برسونید.

ارادتمند،
وحید حق خواه

بخش آخر

موسیقی

مهدی I’d loved to change the world رو پیشنهاد کرده و سجاد با تذکر این نکته که انیمه ناروتو رو دنبال می کنه و پیشنهادش کرده، گفته یک آهنگ ژاپنی بذاریم که حال و حوای انیمه رو هم بگیریم… آهنگ انتخاب یاز ناروتو و بلوبرد است. اما من در نهایت آهنگی از گروه
No Blues گذاشتم به اسم Wayak.

به مایکروسافت پیشنهاد بدین مشکلات ویندوز برای ما ایرانی‌ها رو حل کنه

در حالی که همه هر سال غر می زنیم و مسخره می کنیم، مهدی غیاثی یک کار خوب کرده: بررسی دقیق و گزارش کردن باگ تقویم شمسی ویندوز به مایکروسافت. خودش می نویسه:

من دیروز تلاش کردم که با پشتیبانی ویندوز صحبت کنم، بلکه بتونن یه باگ ریپورت بفرستن به تیم مورد نظر و این قضیه ساعت ویندوز رو حل کنن. ولی در کمال ناباوری، دیدم تاریخی که ویندوز می‌خواد این دفعه ساعت رو بکشه جلو، دقیقن درسته. اولش فکر کردم آپدیتی چیزی دادن و این مشکل حل شده، از پشتیبانی تشکر و خداحافظی کردم.
اما موضوع وقتی عجیب‌تر شد که دیدم لپ‌تاپ قدیمی‌ای که روش ویندوز ۷ داره و آپدیت هم نشده، اون هم قصد داره دقیقن به موقع ساعت رو بکشه جلو!
شروع کردم به تغییر تاریخ ویندوز، تا ببینم در هر سالی چطور می‌خواد ساعت رو جلو و عقب بکشه. دیدم ظاهراً هر سال یک روز میفته عقب‌تر. یعنی سال ۲۰۱۵ کاملاً درسته، بعد سال ۲۰۱۶ یک روز عقب‌تر میاد، سال ۲۰۱۷ یک روز بیشتر و … و جالبه که دوباره در سال ۲۰۲۰ درست میشه. ظاهراً سال ۲۰۱۰ هم همینطور بوده. انگار الگوریتمی که سعی می‌کنه تاریخ شمسی رو منطبق کنه بر میلادی و به دست بیاره که چه روزی باید این تغییر رخ بده، یه باگ داره که هر سال یک روز میفته عقب، و در سال‌های مضرب ۵ دوباره درست میشه و سالهای بعدش دوباره یکی یکی میره عقب!

و رفته و باگ رو ریپورت کرده. خوبه اگر شما هم می خواین تقویم درست بشه و زمان درست جلو و عقب کشیده بشه به صفحه گزارش این باگ در فروم ویندوز برین و با فشار دادن دگمه Me Too در سمت راست بالا، بگین که شما هم این مشکل رو دارین. البته اگر فکر می کنین راه بهتری هست خیلی خوبه اونم دنبال کنین و به بقیه هم بگین تا شاید بالاخره از باگ لعنتی راحت بشیم.

و البته اینجا هم می تونین به فیچرهایی که دوست دارین به ویندوز اضافه بشین رای بدین که در صدرشون تقویم فارسی و بازشدن مارکت برای ایران و اینجور چیزها است.

هفته وایبر: ابر کلمات تشکیل شده از پرکاربردترین کلمات گروه «جوک‌کده»

خوشبختانه دوستام اینقدر معقول هستن که من فقط دوبار در گروه‌هایی با اسم‌هایی مثل «جوک‌کده» و «بالای ۱۸» عضو شدم و خوشحالم که عضویتم توی یکیشون رو با همه اعصاب خوردی اش نگه داشتم تا الان بعد از دو ماه که از عضویتم گذشته این تگ کلاود رو ازش درست کنم.

اینها کلماتی هستن که یک برنامه کامپیوتری بعد از نگاه کردن به همه کلمات رد و بدل شده، حذف کلمات مرسومی مثل «و» و «یا» و تعیین سایز فونت بر اساس تکرار هر کلمه ساخته و کنار هم چیده. در موردش خیلی حرف نمی زنم چون دوست دارم از شما بشنوم. خیلی کامنت ها می شه گذاشت. فقط چون جمعه است بگم که بعدا در مورد ممه در پستی جداگانه ولی مرتبط با هفته‌ وایبر حرف خواهیم زد.

tagcloudofjokestan

مطلب مهمان هفته وایبر – ده فکری که وایبر به ذهن متبادر می کند

در ادامه هفته وایبر و مطالب مرتبط با وایبر، مطلب مهمان زیر رو دریافت کردم که به نظر مناسب انتشاره.

viber2

اولین باری که به یک گروه وایبری دعوت شدم برمی‌گردد به بهمن سال گذشته، موضوع گروه شرکت در یک مهمانی بود، آدمها به سرعت در گروه اضافه می‌شدند، آدم‌هایی که نه من می‌شناختمشان و نه متوجه می‌شدم از طریق چه کسی اضافه می‌شوند، سیل عکس‌ها و شماره‌ها و صدای نوتیفیکیشن وایبر بود که روانه می‌شد. از آن تاریخ به بعد گروه‌های وایبری بخشی از ارتباطات روزانه‌ام شد، گروه همکاران، گروه دوستان، هم‌مدرسه‌ای‌ها، هم محله‌ای‌ها، خانواده، گروه‌های تخصصی‌تر برای بحث در مورد موضوعات خاص و…حجم بزرگی از حافظه گوشی همراه پر شد از عکس‌ها و ویدئوهای وایبری، از آدمهایی که در بیشتر مواقع نمی‌دانستم چه کسانی هستند و مثلا چرا فلان موضوع برایشان آنقدر جذاب بوده که برای گروهی از آدمها بفرستند. اولین سوالی که در این مدت از خودم پرسیدم این بود که «وایبر» به عنوان یک «شبکه اجتماعی متفاوت و پویا» دقیقا جای چه چیزی را پر کرده است؟ می‌گویم «پرکرده است» چون فکر میکنم یک جای خالی بود که وایبر به سرعت آن را گرفت، برای خودش جایی باز نکرد، ناگهان همه‌گیر شد و حالا هر روز کنار هرکسی در مترو یا اتوبوس هم بایستی صدای نوتیفیکیشن وایبر است که می‌آید و سرهایی که در میان پیام‌های رنگ و وارنگ وایبر می‌چرخند. سوال بعدی این بود که محتوایی که وایبر منتقل می‌کند از کجا می‌آید و نشان‌دهنده چیست؟ آیا می‌شود به صرف بررسی محتوای رد و بدل شده در وایبر ارزیابی سریعی از مطلوبات یا نیازهای ارتباطی و اجتماعی آدمهای ایرانی داشت؟ این ده مورد، مسائلی است که در این چند ماه به مرور به آنها فکر کرده‌ام شاید بشود به این لیست ده یا دهها مورد دیگر هم اضافه کرد.

۱- آیا وایبر جای خالی ارتباطاتی که نداریم را پر می‌کند؟ محیط اجتماعی فعلی (جاری/ایران) به شکلی است که هیچ فضایی برای ارتباطات اجتماعی تصادفی وجود ندارد، نقشی که شاید قدیم‌ترها بازار و سرگذر بر عهده داشتند و در کشورهای دیگر امروز کافه و بار آن را بر عهده دارند. محیط‌های اجتماعی بسته و تفکیک‌شده که دنیای اجتماعی آدم‍ها را به محیط کار، خانه-چهاردیواری، بخش مجردی، بخش خانواده و یا حتی محیط‌های تفکیک شده جنسیتی در وسایل حمل و نقل تا پارک و سینما تقسیم می‌کند و تا حد زیادی حتی آن را هم محدود و مدیریت می‌کند، هیچ فضایی برای تنفس آدمها، برای برقراری ارتباطات گاه و بیگاه و اصلا تصادفی آنها باز نمی‌گذارد. وایبر مثل چتری مجازی این جایگاه را پر می‌کند، آدمها را به هم وصل می‌کند و برای آنها فرصت معاشرت فراهم می‌کند.

۲- آیا ما تا این حد سکسیست هستیم؟ اولین دفعاتی که پیغام‌های سکسیستی را روی گوشی موبایلم و از کسانی که می‌شناختم دیدم، باور نمی‌کردم، دفعات بعدی عصبانی بودم و یکی دو بار دعوا کردم، اما به تدریج آنقدر تکرار شد که برایم این سوال مطرح شد که آیا واقعا ما تا این اندازه سکسیست هستیم؟ پیامهایی که هر بار با موضوع خنگی دختران، خشونت‌هایی که به نظر فرستنده بامزه می‌رسید، تکرار کلیشه‌های جنسیتی در قالب طنز یا پیام‌های پند و اندرز در گروه‌های وایبری این شک را برایم به وجود آورد که شاید ما در بعضی زمینه‌ها نه تنها پیش نرفتیم که فرو رفتیم. خندیدن به هر قیمتی و به هر چیزی قهقرایی بود که تصورش روزهای اول برایم سخت بود و این روزها امیدی برای بیرون رفتن از آن ندارم.

۳- چرا گفته‌های آدم‌های معروف را تکرار می‌کنیم؟ بعد از فیس‌بوک، وایبر دومین شبکه اجتماعی است که گفته‌هایی از آدم‌های مشهور در آن به وفور به اشتراک گذاشته می‌شود، این پیامها از «امیدواری به زندگی» تا «توصیه رفاقت»، «نادیده گرفتن دنیا»، «چگونه شاد باشید؟» گسترده است. بیشتر وقتها نمی‌شود نسبت بین فرستنده و متن را به درستی دریافت؟ آیا این گفته‌ها که اینقدر بین کاربران شبکه‌های اجتماعی در ایران محبوب هستند در واقعیت رفتاری آنها هم تغییری ایجاد می‌کند؟ اصلا میان آن طنز سکسیسیتی و این گفته‌های انسان‌دوستانه و برابری‌طلب چه نسبتی برقرار است؟

۴- آیا از برقراری هر شکلی از رابطه اجتماعی ناتوانیم؟ ما دوستان نزدیکی بودیم، تا قبل از گروه وایبری «دوستان» از هم حال و احوالی می‌پرسیدیم یا گپ می‌زدیم. روزی که گروه دوستان را در وایبر درست کردیم فکر کردیم که این ارتباط بیشتر می‌شود، از حال هم بیشتر خبر خواهیم داشت و با هم در مورد مسائل مختلی گپ خواهیم زد؛ اما اینطور نشد، گروه بعد از مدتی تبدیل به محل رد و بدل شدن جک‌های روزانه، اخبار و در بیشتر موارد سکوت‌های طولانی شد، این اتفاقی بود که برای گروه همکاران، دوستان دیگر و حتی گروه‌های تخصصی‌تر هم افتاد. گاهی سلام و علیکی و رد و بدل کردن اطلاعاتی که در بسیاری مواقع با رگبار جک و پیام‌های عمومی دیگر قطع می‌شوند، گم می‌شوند، ارتباطی شکل نمی‌گیرد.

۵- حرفی برای گفتن نداریم؟ همیشه فکر میکردم که ما آدمهایی هستیم محروم از فضاهایی که دیالوگ در آن شکل بگیرد، وقتی با گروههای وایبری روبرو شدم تصورم این بود که این فضای مجازی در حدی قادر است این فضا را بسازد، اما سوالم امروز این است که آیا واقعا ما حرفی برای گفتن داریم؟ یا تصور من از ابتدا اشتباه بود

۶- در آرزوی یافتن شخص مورد نظر؟ شما هم حتما تجربه‌هایی نظیر این را دارید که کسی را که هرگز یک بار هم ندیده‌اید و دیالوگی نداشته‌اید تنها به دلیل بودن در یک گروه فکر کند شما شخص مورد نظر زندگیش هستید، دریافتی که بیشتر از سر استیصال در برقراری رابطه و راضی شدن به حداقل شرایط رابطه یعنی جنسیت و عضویت در یک گروه به نظر می‌رسد.

۷- آیا وایبر می‌تواند ابزاری سیاسی باشد؟ جواب این سوال را نمی‌دانم، شاید بشود سوال را اینطور پرسید :«آیا فرستادن جک‌های سیاسی در گروه‌های وایبری به معنای سیاسی بودن آن است؟» یا شاید باید اول تعریفمان را از سیاست مشخص‌تر کنیم.

۸- آیا وایبر ما را به هم نزدیکتر کرده است؟ به خاطر کار و مشغله روزانه، یا به خاطر ناامید شدن از گرفتن پیام‌هایی که شاید در ابتدا انتظار یا آرزویش را داشتم، دیگر وایبر را در طول روز نگاه نمی‌کنم، شبها وقتی عدد نسبتا بزرگ پیامهای وایبری را می‌بینم، بیشتر مواقع رغبتی برای خواندن آنها ندارم، به این فکر میکنم که آیا وایبر ما را به هم نزدیکتر کرد؟ چقدر سخت است که در میان آن عدد بزرگ بی‌معنا، یک پیغام احوالپرسی فرستاد و چقدر عجیب است که وقتی به ظاهر با کسانی در ارتباط روزانه‌ای تلفن را برداری و حالشان را بپرسی.

۹- آیا وایبر محیط خوبی برای شناخت نسبی از فضای اجتماعی ایران است؟ اولین بار زمانی این سوال به ذهنم رسید که اعلام شد وایبر متعلق به اسرائیل است و هرچه در آن رد و بدل می‌شود تحت نظارت آنهاست. از خودم پرسیدم اطلاع از آنچه در وایبر می‌گذرد چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ اگر بخواهم فردی به این سوال پاسخ دهم، پاسخم این است که هیچ معنایی. چند درصد مردم ایران دسترسی به گوشی‌های هوشنمند دارند؟ چند درصد دسترسی به اینترنت دارند؟ از این مجموعه چند درصد وایبر دارند؟ چند درصد از کسانی که وایبر دارند در این گروه‌ها فعالیت می‌کنند؟ شاید پاسخ دقیق به این سوالات بتواند مشخص کند که چرا فکر میکنم این اطلاعات جز برای سطح خرد امنیتی در داخل کشور معنا و ارزش خاصی ندارد.

۱۰- آینده گروه‌هایی نظیر گروه‌های وایبری چه خواهد شد؟ وقتی من تازه اینترنت را کشف کرده بودم، گروه‌های چت در یاهو رونقی داشتند، از بحث و تبادل نظر تا هیجان معاشرت با جنس مخالف. اما بعد از مدتی بر سر آنها چه آمد؟ مطمئنم که هجده ساله‌های فعلی هیچ تصوری از آن چت‌روم‌ها ندارند، شاید یک حدس معقول این باشد که بر سر گروههای وایبری هم همین بلا بیاید، اما سوال مهم‌تر این است آیا بین محتوایی که در چت‌روم‌های یاهو رد و بدل می‌شد با این محتوا تفاوت معناداری وجود دارد یا نه؟ راستش را بخواهید من فکر میکنم جواب این سوال هم منفی است.

گول مهسا ادیب رو نخورین، هرچند دختره و می خواد پولتون رو پس بده

mahsa_adib
اسکرین شات از iMojtaba

چرا ممکنه گول بخوریم:

  • اسمش دختر است
  • می خود پولتون رو بده
  • از سامسونگش ایمیل زده

چرا می فهمیم اسپمه:

  • ایمیلش هست ukcrms فیلان ات یاهو بهمان که شبیه اسم اکثر آدم های گوشتی نیست
  • ما که از کسی پولی طلبکار نبودیم که حالا بخواد پس بده
  • برای پس دادن پول، شماره تلفن رو می خواد چیکار خب (: بریزه به حساب دیگه (:
  • «سلام مجدد» ؟! داره اصرار می کنه که آشنا است در حالی که من که اصلا اسمش رو هم نشنیدم

پس سریعا دگمه Report Spam رو فشار بدین.

و نکته طلایی چیه؟ اگر دنبال ارتباط با یک دختر هستیم باید به دنیای واقعی پا بذاریم. دنیای واقعی چیزی است بر خلاف دنیای تخیلی! دنیای مجازی هم می تونه واقعی باشه ولی دنیایی که توش یک دختری می یاد بگه تلفنت رو بده پولت رو بده، دنیای تخیلی است (:

لینک‌های شاد دوشنبه های آخر ماه مهر

cat

بازارکار

  • برنامه نویس آشنا به آنگولار هستین؟ محمد دنبال شما می گرده! بهش ایمیل بزنین به mhra@mail.com

معلومه که اگر شما هم می خوان محصول، سرویس، ایده یا هر چیزیتون توی دوشنبه آخر ماه آبان معرفی بشه می تونین اونو به jadijadi@gmail.com ایمیل کنین.

هفته وایبر: چرا گروه‌های وایبری اینهمه محبوبن یا چرا ما از گروه‌های وایبری اشباع خواهیم شد

groupنکته حساس این سوال اینه که اصولا گروه‌های وایبری محبوب نیستن، بلکه محتوای توشونه که محبوبه. گروه‌های وایبری یک مشکل بزرگ دارن: قاطی کردن شبکه‌های قوی و شبکه‌های ضعیف. بذارین اول به این دو تا نگاهی بندازیم.

شبکه‌های ضعیف شبکه‌هایی هستن شامل آدم‌هایی که ما تو زندگی دیدیم، اسمشون رو شنیدیم یا باهاشون همکلاسی و همکار بودیم و حتی دوستای دوستامون بودن. درست همون‌هایی که احتمال داره توی فیسبوک شما «دوست» باشن. در مقابل شبکه های قوی شبکه‌هایی هستن شامل آدم‌هایی که شما حاضرین به خاطرشون مثلا دست به جیب بشین یا یک کار مثبت انجام بدین یا وقت واقعی صرف کنین. اینها معمولا یک مشخصه دارن: شماره تلفنشون تو تلفن شما ذخیره شده. همکار نزدیکتون، پارتنرتون، دوستی که تو پارتی‌هاش شما رو دعوت می‌کنه و دوستانی که چهره به چهره باهاشون برخورد دارین. این آدم‌ها شبکه قوی شما رو تشکیل می دن.

آدم‌ها بارها با قاطی کردن این دو شبکه، تحلیل‌های اشتباه دادن. مثلا فکر کردن که هشتگ زدن می تونه باعث اجرای عدالت توسط یک حکومت ظالم بشه یا فلان بیماری رو درمان کنه. این چیزها نیاز به حضور فیزیکی یا پول واقعی داره که معمولا از شبکه‌های ضعیف ایجاد نمی شه. در مقابل شبکه‌های قوی در این چیزها خیلی خوب هستن و می‌تونن واقعا باعث راه افتادن یک حرکت بشن چون اگر من توی یک سایت بگم لینوکسی ها بیان برای نشریه سلام دنیا پول بدن آدم ها واقعا می دن چون همدیگه رو شخصی می‌شناسن.

دقیقا همین مورد است که باعث می شه هرچقدر هم فیسبوک پول بالای واتس اپ بده، نتونه ازش چیزی رو که می خواد در بیاره چون واتس اپ شبکه‌ای مبتنی بر رابطه‌های قوی است در حالی که فیسبوک ذاتا در تلاش ییوند زدن ما به شبکه‌های ضعیف.

حالا وضعیت وایبر و گروه‌هاش این وسط چیه؟ وایبر شروع کرده به قاطی کردن این دو شکل از لینک. من اول با تمام دوستانی که تلفن من رو دارن در ارتباط قرار گرفتم که خوب بود اما بعدش عضو گروه‌هایی شدم که کافی بود فقط یکیشون شماره من رو داشته باشه. این در طولانی مدت یک اشتباه استراتژیک است که آدم‌هایی که پرایوسی و حریم شخصی شون براشون مهمه رو از وایبر دور می کنه و از اونطرف من نمی دونم که آیا اینجا با دوستان در رابطه هستم یا با دوستای دوستام و دقیقا به همون دلیل که واتس اپ به درد فیسبوک نخورد، وایبر هم آدم هاش رو از دست خواهد داد.

اما چرا گروه‌های وایبر جذابن؟ همه غر می زنیم که خیلی بده که بیخودی ما رو عضو گروه‌ها کردن ولی گاهی بیرون هم نمی یایم و چندان هم ناراضی نیستیم. یک دلیل ساده‌اش «تحریک‌های کوتاه مدت» است. یادتونه قبلا گوشی رو‌ آنلاک می کردیم و بیخودی صفحه هاش رو چپ و راست می رفتیم؟ حالا وایبر بهمون اجازه داده همیشه یک شات هیجان داشته باشیم – تصور کنید یک سرنگ که به شکل موقت آدم رو سرگرم می کنه، تحریک جنسی می کنه، به خنده می ندازه،‌ افتخار برانگیز می شه یا هر چیز مشابه. در خیلی از جوامع برای اینکار ما نیازی به وایبر و گروه هاش نداریم و مثل آدم اجازه داریم خودمون انتخاب کنیم که در اون شات سریع، می خوایم چی ببینیم. مثلا یکی عضو ناین گگ می شه یا یکی دیگه می ره ردیت و هر بار که سری به گوشی می زنه یک شات هیجان به خودش تزریق می کنه و لحظاتی سرگرم می شه ولی خب اینجا که سانسورچی تصمیم می گیره آدم ها چی نبینن، آدم مجبوره به شبکه‌های ضعیفش پناه ببره و در شرایط سانسور، اختیار هیجانش رو بده دست دوستای دوستاش.

گروه‌های وایبر ایران رو ورداشتن چون

۱) سانسورچی سایت‌های اخبار رو بسته
۲) سانسورچی سایت‌های هیجان انگیز رو بسته
۳) سانسورچی سایت‌های سکسی رو بسته
۴) ما آدمیم و برای زنده بودن و سالم بودن نسبی نیازمند ورودی جنسی، خبری، هیجان انگیز و .. هستیم
۵) ما آدمیم و نیاز به خوداظهاری داریم و گروه‌های وایبر برای گروهی فرصتی هستن تا نشون بدن که چقدر در سلسله مراتب چرخش جوک و خبر بالاتر از بقیه هستن

اگر سانسور نبود مطمئن باشین کپی پیست کنندگان وایبر الان گروه های فعال در ۹گگ داشتن و تو ردیت مطلب می نوشتن یا اصولا رفته بودن دنبال این چیزها به عنوان حرفه و خواننده‌ها هم خودشون تصمیم می گرفتن چه سرنگ هیجان موقتی به خودشون تزریق کنن.