«(تقریبا) همه چیز را بازمتن کنید» مقاله‌ای خوب از تام پرستون-ورنر

اشاره: متن پیش رو برگردان پستی است که Tom Preston-Werner در وبلاگش با عنوان Open Source (Almost) Everything منتشر کرده و به جهت اهمیت مطلبی که در آن بیان کرده، نظیر ترس کسب‌وکارها از منبع باز کردن محصولات‌شان، مرور آن ضروری می‌نماید. او در این نوشته توضیح می‌دهد که چرا و چگونه بر ترس متن‌باز کردن نرم‌افزارهای‌شان غلبه کرده و به سمت ایجاد کسب‌وکاری بر مبنای نرم‌افزارهای متن‌باز حرکت کردند. این متن را امیرپوریا مهری ترجمه کرده و من در جادی.نت بازنشرش می‌کنم. شاید من در مورد جزییات یا حتی استفاده از عباراتی مثل «بازمتن» در مقابل «آزاد» نظرات متفاوتی داشته باشم ولی در کل خوندن این مطلب بسیار راهگشا است.


tom

در اواخر سال ۲۰۰۷، من و کریس (Chris Wanstrath) شروع به کار بر روی گیت‌هاب کردیم، کار به دو قسمت تقسیم شد: کریس بر روی توسعه‌ی برنامه‌های Rails متمرکز بود و من روی Grit کار می‌کردم که نخستین Git‌ نوشته شده بر پایه‌ی Ruby بود. پس از شش ماه توسعه، Grit به اندازه‌ی کافی آماده بود تا قدرت‌بخش گیت‌هاب شود و سایت را به انتشار عمومی دربیاوریم. در همین حال ما با سوال جالبی مواجه شدیم:

بهتر است Grit را متن‌باز کنیم و یا این که کدهای آن را به صورت اختصاصی نگه داریم؟

اختصاصی نگه داشتن کدهای Grit در رقابت با سایت‌های میزبان Git‌که برپایه‌های Ruby نوشته شده‌اند، پرش بزرگی بود و می‌توانست مزیت رقابتی ما باشد. اما متن‌باز کردن آن به این معنا بود که هزاران نفر در سراسر جهان می‌توانند از آن برای ساختن ابزارهای Git مورد نظرشان استفاده کنند. در واقع با این کار یک اکوسیستم چالاک پیرامون Git تشکیل می‌شد.

پس از کمی بحث و چانه‌زنی تصمیم به متن‌باز کردن Grit گرفتیم. من جزییات مکالمات‌مان را به یاد ندارم اما آن تصمیم قریب به چهار سال پیش، ما را به سمتی هدایت کرد که فکر می‌کنم حالا یکی از مهم‌ترین ارزش‌های اصلی گروه ما است: متن‌باز کردن (تقریبا) همه چیز.

چرا متن‌باز کردن (تقریبا) همه‌چیز این‌قدر هیجان‌انگیز است؟

اگر آن را به شیوه‌ی درست انجام دهید، کدهای متن‌باز تبلیغ بزرگی برای خود و شرکت‌تان خواهد بود. در گیت‌هاب دوست داریم درباره‌ی کتابخانه‌ها و سیستم‌هایی که کدهای آن را زده‌ایم و هنوز متن‌بسته‌اند، ولی تصمیم داریم آنها را متن‌باز کرده، به‌طور عمومی بحث کنیم. این شگرد چندین مزیت در خود دارد. از جمله کمک می‌کند تا تععین کنیم چه چیزی را باید متن‌باز کرده و اهمیت آن برای ما چقدر است تا در اولویت کاری انتشار قرار دهیم. ما اخیرا Hubot، چت‌بات‌مان را منبع باز کردیم؛ تا شمار زیادی را خوشحال کنیم. در عرض دو روز ۵۰۰ نفر در گیت‌هاب به بررسی آن پرداختند و ۴۰۹ رای مثبت در وب‌سایت Hacker News نصیب این برنامه شد. این کار نزد مردم به حسن‌نیت گیت‌هاب ترجمه می‌شود و موجب افزایش شمار طرافداران دو‌آتشته برای ما شد.

اگر کدهای شما به اندازه‌ی کافی محبوب باشند تا موجب جذب همکاری توسعه‌دهندگانی خارج از شرکت‌تان شود؛ شما نیروی مضاعفی به وجود آورده‌اید که کمک‌تان می‌کند کارهای بیشتری را سریع‌تر و ارزان‌تر از پیش به سرانجام برسانید. کاربران بیشتر به معنای آن است که کارهایتان توسط مشتریان بیشتری در حال استفاده و بررسی است که این خود به معنای قوی‌تر شدن کدهای‌تان است. Resque کتابخانه‌ی اختصاصی ما، توسط ۱۱۵ فرد مختلف از خارج از شرکت بهبود یافت و صدها پلاگین برای آن توسعه داده شد که به گسترش قابلیت های این کتابخانه کمک کرد. هر رفع اشکال و ویژگی جدیدی که اضافه می‌شوند، موجب صرفه‌جویی در وقت شما شده و از سرخوردگی احتمالی مشتری‌تان، به خاطر کمبود ویژگی‌ها و یا باگ‌های فراوان، جلوگیری می‌کند.

افراد باهوش دوست دارند تا با افراد باهوش درگیر باشند. توسعه‌دهندگان باهوش نیز دوست دارند تا با کدهای هوشمندانه درگیر شوند. وقتی شما کدهای سودمندی را منبع باز می‌کنید، استعدادها را جذب خواهید کرد. هر بار که توسعه‌دهنده‌ای با استعداد درگیر کدهای متن‌باز شده‌ی شما می‌شود، برنده شما اید. من در کنفرانس‌های فناوری، گفتگوهای ارزشمندی درباره‌ی کدهای متن‌باز خودم داشته‌ام. برخی از این گفتگوها موجب جرقه خوردن ایده‌های جدیدی شد که به طور مستقیم راه‌حل‌های بهتری را در مواجهه با مشکلات پروژه‌هایم پیش پا گذاشتند. در صنعتی با چنین طیف گسترده‌ای از خلاقیت و بهره‌وری در میان توسعه‌دهندگان، در مرکز توجه قرار گرفتن کدهای‌تان می‌تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.

اگر به دنبال استخدام هستید، بهترین مصاحبه‌ی فنی ممکن، این است که اصلا صورت نگیرد؛ چرا که داوطلب پیش از این در یکی از پرو‌ژه‌های منبع باز شما دست برده است. هنگامی که برتری فنی در چنین مسیری تثبیت شود؛ تمام آنچه باقی می‌ماند، بررسی این است که آیا فرد به فرهنگ شرکت‌تان می‌خورد یا نه و سپس مرحله‌ی متقاعد کردن او تا برای‌تان کار کند. اگر آنها درباره‌ی کدهای متن‌باز-ای که نوشته‌اند مشتاق باشند؛ و شما از شمار شرکت‌هایی باشید که به کدهای تمیز اهمیت می‌دهد (که باید باشید) این فرایند (استخدام) باید ساده باشد. ما Vicent Martí را پس از این‌که کارهای درخشان او را روی کتابخانه ی libgit2 دیدیم، استخدام کردیم. پروژه‌ای که در گیت‌هاب رهبری‌اش می‌کنیم تا قابلیت‌های اصلی Git‌ را بر روی کتابخانه‌ی مستقل C ببریم. مصاحبه ی فنی نیاز نبود. Vicent مهارت‌های اش را از طریق کدهای متن‌باز-اش به اثبات رسانیده بود.

هنگامی که شما این چنین استعدادهایی را از طریق مشارکت‌های‌شان استخدام می‌کنید؛ اختصاص دادن وقت آنها به کار روی کدهای متن‌باز، راه عالی و موثری برای حفظ آن استعدادها است. بیایید با آن روبرو شویم، توسعه‌دهندگان بزرگ در این صورت می‌توانند به درستی آن کاری را برای انجام دادن انتخاب کنند، که در آن عالی هستند. این همان توسعه‌دهندگانی هستند که ارزش کدنویسی به شیوه‌ی متن‌باز را می‌دانند و می‌خواهند برای خودشان به این طریق مجموعه‌ای از پروژه‌ها ایجاد کنند تا بتوانند به دوستان‌شان نمایش‌اش دهند و در موقع لزوم برای ارایه به عنوان نمونه کار به کارفرمایان آتی‌شان ارایه کنند. درست است، یک پارادوکس! به این ترتیب برای خوشحال نگه‌داشتن یک توسعه‌دهنده‌ی حرفه‌ای، مجبورید کمک‌شان کنید تا برای کارفرمایان آینده‌شان جذاب‌تر به نظر برسند. اما مشکلی نیست. چرا که آنها دقیقا همان نوع توسعه‌دهنده‌گانی هستند که شما می‌خواهید برای‌تان کار کنند. بنابراین خونسرد باشید و اجازه دهید روی پروژه‌های متن‌باز کار کنند و در غیر این صورت آنها به جای دیگری خواهند رفت تا بتوانند آن‌گونه کار کنند که دوست دارند.

githubوقتی من پروژه‌ی جدیدی را آغاز می‌کنم، فرض‌م بر این است که در نهایت این پروژه متن‌باز خواهد شد، حتی اگر بعید باشد. این طرز تفکر منجر به ماژولار کردن بی‌دردسر پروژه‌ها می‌شود. اگر به این فکر کنید که چطور افرادی خارج از شرکت شما می‌توانند از کدهای شما استفاده کنند؛ در این صورت بعید به نظر می‌رسد که به سراغ پیکربندی‌های اختصاصی بروید. این کار به نوبه‌ی خود موجب می‌شود تا کدهای تمیزتر و قابل نگه‌داری‌تر بنویسید. حتی کدهای داخلی شرکت باید طوری نوشته شوند که گویی قرارست متن‌باز شده و در اختیار همه قرار گیرند.

آیا تابه‌حال در یکی از شرکت‌هایی که برایش کار می‌کردید، کتابخانه یا ابزاری شگفت‌انگیز نوشته‌اید که بعد از ترک آن شرکت و به استخدام جای دیگری درآمدن، بخواهید همان کد را بنویسید ولی با نداشتن آن کدها احساس تیره بختی کنید؟ من چنین تجربه‌ای داشته‌ام و افتضاح است.

با انتشار عمومی کدها می‌توانیم به شدت از چندباره‌کاری جلوگیری کنیم. چندباره‌کاری نکردن به معنی کار کردن فقط برای چیزهایی است که اهمیت دارند.

در نهایت، [متن‌باز کردن کدها] این بهترین کاری‌ست که انجام می‌دهیم. تقریبا غیرممکن است که این روزها هرگونه کاری انجام دهیم و مستقیم و یا غیرمستقیم به اجرای مقادیر زیادی از کدهای متن‌باز اقدام نکنیم. اگر شما از اینترنت استفاده می کنید، در حال استفاده از کدهای متن‌باز هستید. این کدها بیانگر میلیون‌ها انسان-ساعت زمان صرف شده توسط نیروهای انسانی برای نوشتن آنهاست که در نهایت به جامعه‌ی بشری بازگردانده شده تا هرکسی بتواند از آن بهره‌مند شود. همه‌ی ما از مزایای نرم‌افزارهای متن‌باز بهره می‌بریم و من معتقدم که همه‌ی ما از نظر از نظر اخلاقی موظفیم که به این جامعه (جامعه‌ی نرم‌افزارهای متن‌باز) کمک کنیم. اگر جهان نرم‌افزار را اقیانوسی در نظر بگیریم، آن گاه متن‌باز به مثابه‌ی جریان‌های اقیانوسی‌ست که کشتی‌ها را به پیش می‌برد.

خب، پس چه موقع نباید نرم‌افزارم را متن‌باز کنم؟

ساده است، هر چیزی را که نشان‌دهنده‌ی ارزش اصلی کسب‌وکار شماست، نباید متن‌باز کنید. این‌جا تعدادی نمونه می‌آورم از چیزهایی که متن‌باز نکردیم و دلیل‌اش را هم می‌گویم.

  • هسته‌ی برنامه‌ی اصلی مبتنی بر Rails گیت‌هاب (وقتی متن‌بسته است راحت می‌توانید آن‌را بفروشید)
  • برنامه‌ی Jobs Sinatra (ساخته شد تا در گیت‌هاب دات کام ادغام شود)

این هم تعدادی نمونه از چیزهایی است که متن‌باز کردیم به همراه دلیل آن:

  • Grit (Git bindings همه منظوره، مفید برای ساختن ابزارها)
  • Ernie (BERT-RPC سرور همه‌منظوره)
  • Resque (job processing همه‌منظوره)
  • Jekyll (صفحه استاتیک‌ساز همه‌منظوره)
  • Gollum (ویکی اپ همه‌منظوره)
  • Hubot (چت‌بات همه‌منظوره)
  • Charlock_Holmes (character encoding detection همه منظوره)
  • Albino (syntax highlighting همه‌منظوره)
  • Linguist (filetype detection همه‌منظوره)

توجه کنید که هر چیزی را که متن‌بسته نگه داشتیم، ارزش کسب‌وکار (business value) خاص ما بود که می‌تواند با در دست رقبای‌مان قرار گرفتن، کسب‌وکارمان را به خطر بیاندازد. هر چیزی را که متن‌باز کردیم، ابزاری همه‌منظوره است که می‌تواند توسط عموم مردم و شرکت‌ها برای ساختن همه نوع چیزی استفاده شود.

مجوز درست حسابی کدام است؟

من مجوز MIT را ترجیح می‌دهم و تقریبا تمام چیزهایی که در گیت‌هاب متن‌باز کردیم با این مجوز منتشر شدند. من این مجوز را به چندین دلیل دوست دارم:

  • کوتاه است. هر کسی می‌تواند متن این مجوز را مطالعه کرده و بفهمد دقیقا چه می‌گوید بدون این‌که نیاز باشد با پرداخت حق مشاوره، وکلا را پول‌دارتر کند.
  • به اندازه‌ی کافی از کدنویس حمایت می‌کند تا مطمئن باشم اگر کد به درستی کار نکرد، از من شکایت نمی‌شود.
  • هر کسی پیامدهای قانونی مجوز MIT را می‌فهمد. مجوزهای عجیب-و-غریب مثل WTFPL و Beer تظاهر می‌کنند که در میان مجوزهای آزاد بهترین هستند، اما کاملا در این هدف شکست خورده‌اند. این مجوزهای حاشیه‌ای بیش از حد مبهم و غیرقابل اجرا هستند تا برای استفاده در شرکت‌ها قابل قبول باشند. در سوی دیگر، مجوز GPL‌ بیش از اندازه محدود شده و متعصبانه است تا قابل استفاده برای عموم کارها باشد. من می‌خواهم همه بتوانند از کدهایم بهره‌مند شوند، «همه». این چیزی است که از واژه‌ی «باز» و «آزاد» تداعی می‌شود.

خب، حالا می‌پرسید چگونه آغاز کنم؟

ساده است. به جای مخازن بسته، شروع به استفاده از مخازن متن‌باز عمومی گیت‌هاب کنید و درباره‌ی نرم‌افزارهایی که نوشته‌اید، از طریق وبلاگ، توییتر، سایت Hacker News و سایر رسانه‌های تاثیرگذار محلی‌تان تبلیغ کنید. سپس می‌توانید عقب نشسته، استراحت کرده و از سهیم بودن در جنبشی بزرگ لذت ببرید.