کمکی که کسی سعی نخواهد کرد مبلغ و سازمان مورد دریافتش رو پنهان کنه

امروز که دولت برام روی موبایل اسپم فرستاد که برای غزه پول بفرستم، حالم از دولتم به هم خورد. بدون اینکه من بخوام، بخشی از مالیات سنگینی که می دم رو خرج جنگ افروزی در دنیا می کنن و بازهم کاسه گدایی و اسپمشون درازه تا جنازه مردم عادی رو بکنن پیرهن عثمان و کاسه گدایی جدید و بهانه جنگ بیشتر. من واقعا قلم خوبی ندارم و نمی تونم بهتر از آقا اجازه بنویسم…

حسادت، خودخواهی و اسید دست به دست هم دادند و زیبایی، زندگی و نور را از آمنه بیگناه گرفتند. بیایید دست به دست هم دهیم تا کمی نور و شادی به زندگی آمنه بازگردانیم.

به یاری آمنه بهرامی بشتابیم! در بالای وبلاگ های خود فراخوان و بانر بگذاریم و وبلاگستان را برای کمک مالی به آمنه، برای ادامه معالجه اش در اسپانیا بسیج کنیم! به این سایت بروید و کمک های مالی خود را به حساب بانکی آمنه در اسپانیا واریز کنید. این حساب تنها به ادامه معالجه او در اسپانیا اختصاص دارد.

آقای احمدی نژاد! چرا کمک دولتی برای معالجه آمنه را قطع کرده اید؟

ماجرای آمنه طولانی است ولی خلاصه اش اینه که یک مرد به یک زن اسید پاشیده و زن چشمش رو از دست داده. زن در اسپانیا تحت معاجله بوده تا اینکه احمدی نژاد می یاد و بودجه معالجه رو قطع می‌کنه. نمی دونم دادن بودجه درست بوده یا نه ولی قطع کردنش نادرسته. زن، نابینا به ایران برمی‌گرده. یکی از بهترین آدم‌هایی که دور و برم دیدم – آقا اجازه! – مثل همیشه موضوع رو اونقدر دنبال می‌کنه تا کانالی برای کمک به وجود می‌یاره. من بهش اعتماد دارم و این مطلب رو نوشتم تا اگر کسی می تونه به حساب اسپانیا کمک مالی کنه… اگر نمی‌تونید کمک کنید هم به نظرم خوبه درخوست رو توی وبلاگ ها بنویسید، شاید خیلی‌ها باشن که اگر ببینن، کمک کنن…. کمکی که بر خلاف کمک به جنگ طلبان دنیا، کسی خجالت نخواهد کشید مبلغش رو بگه یا روشن و واضح بگه که اون رو به کی داده.

محقق جوان ایرانی به تکنولوژی ساخت نمایشگر شفاف دست یافت

چند وقتی است که کلی عکس دائما رد و بدل می‌شه در مورد مک بوک‌های اپلی که صفحه نمایش شفاف دارن. تا جایی که من می‌دونم، همچنین چیزی وجود بیرونی نداره. یک دوست فنی توضیح می‌داد که از نظر تکنیکی این موضوع قابل اجرا است اما منطقی نیست چون کاربرد صفحه نمایش اینه که یک چیزی رو توش نمایش بدن نه اینکه اونطرفش دیده بشه! اگر قرار باشه نمایشگر شفاف باشه، نقض قرضه و می‌شه داستان مرد نامرئی که به خاطر شفاف بودن شبکیه‌اش، باید کور باشه!

به هرحال… بخشی که من کار می‌کنم اسمش هست «شخصی‌سازی و تطبیق سیستم‌ها». در واقع ما سیستم ها رو نصب و تنظیم می‌کنیم و در صورت نیازی تغییرشون می‌دیم. این شد که تصمیم گرفتیم مک من رو هم به یکی از همون مک‌های شفاف تبدیل کنیم. ساده بود.

 دوربین عکاسی رو جایی ثابت می‌کنیم و از یک منتظره عکس می‌گیریم

 لپ‌تاپ رو به تصویر اضافه می‌کنیم و دوباره دقیقا از همون زاویه عکس می‌گیریم

 حالا دو تا عکس داریم که دقیقا مثل هم هستن به جز اینکه توی یکی لپ تاپ هست و توی یکی نیست

 دو تا عکس رو می‌ندازیم روی هم به شکلی که اونی که لپ تاپ داره، رو باشه

 حالا اگر نمایشگر لپ تاپ رو از روی صفحه اولی ببریم، تصویر زیری که میز پشت اون است از توی ال.سی.دی. دیده می‌شه

 برای اضافه کردن به جو، می‌تونیم تصویر توی ال سی دی رو کاملا حذف نکنیم بلکه کمی شفافش کنیم تا هم لیوان پشت مونیتور دیده بشه و هم بخشی از تصویر روی نمایشگر

تنها مشکل این بود که زمینه پشت لپ تاپ من زیادی ساده بود. اگر کمی آت و آشغال می‌چیدم پشتش، قشنگ‌تر می‌شد. ولی به هرحال این تصویر لپ تاپ مک من است که صفحه شفاف داره:


قشنگ نیست؟ اما فقط مک‌ها نیستن که این قابلیت رو دارن، این هم از لپ تاپ آی بی‌ ام ایریکس:


و البته می‌دونین که من اهل گفتن اینکه برای اولین بار این تکنولوژی در ایران کشف شده و این چیزها نیستم، به همین خاطر عکس این لپتاپ ۱۹۹۷ توشیبا رو هم می‌ذارم (که روش لینوکس DSL اجرا می‌شه) تا کسی ادعا نکنه که این تکنولوژی جدید جهان است و برای اولین بار در ایران اجرا شده (:


پیام به سازمان‌های اطلاعاتی


گاه گداری در اتاق خالی اعلام می‌کنم که «می‌دانم دارید گوش می‌دهید»

اگر اشتباه کرده باشم، کسی نخواهد فهمید. ولی اگر درست گفته باشم، در بدن یک سازمان اطلاعاتی مخففی لرزه خواهم افکند.


ایک کارتون امروز سایت xkcd است. جذاب و مرتبط با وضعیت ایران اسلامی (: اما
جدای از خود کاریکاتور می‌خوام یک نکته دیگه رو هم اضافه کنم. مساله آزادی و دزدی دیجیتال و اینجور چیزها.

زیر سایت xkcd
نوشته که مطالبش تحت لیسانس یا به اطلاح ما با مجور CC منتشر می‌شن. یعنی نقل مطالب با حفظ مرجع و بدون استفاده تجاری آزاده. این یعنی دنیای آزاد. من بازم به فکرم رسید که برای ترجمه به هرحال یک اجازه بگیرم. به سادگی رفتم توی کانال IRC مربوط به این سایت و از نویسنده اجازه خواستم. خودش نبود و به جاش دوستش بهم گفت که مشکلی نیست. نکته قشنگش برای من اولا آزادی ما در استفاده از یک چیز با ذکر منبع است و ثانیا مسطح شدن روابط. یعنی با حضور تکنولوژی من نیازی ندارم برای رسیدن به یک آدم بالا، راه های عجیبی طی کنم. نقاش این کارتون‌ها بدون شک یکی از مشهورترین افراد دنیای کارتون در جهان است ولی با رفتن توی IRC، من به راحتی می‌تونم به شکل مستقیم باهاش صحبت کنم.

این برای من دنیای بهتره (: مطمئن هستم که مثل بقیه چیزها، یکی هم به زودی می‌یاد و اسم سایت من و سایت اصلی رو از کنار تصویر حذف می‌کنه و می‌ذارتش توی سایت خودش یا با ایمیل می‌فرسته برای کسی و شک هم نیست که اگر کمی پر رو تر باشه، حتی مدعی می‌شه که خودش طراحی کرده! غیرممکنه؟ ولی مطمئن باشید سایت‌های مشهور توی مطالبشون می‌یارنش بدون دادن لینک و اگر خیلی لطف کنن، اسم سایت رو می‌نویسن (که در دنیای وب بدون لینک بی ارزش است).

راستش این حرفها رو می‌زنم چون دنیای وب فارسی و افراد حاضر در اون برام مهمه. می‌بینم که سایتی که می‌خواد محل آموزش دیگران باشه، مطلب می‌دزده و با عوض کردن دو سه کلمه به اسم خودش چاپ می‌کنه یا سایتی که دوست داره رنک بالا داشته باشه بهترین مطالب سایت‌های دیگه رو کپی پیست می کنه توی سایتش و ماکزیمم اسمشون رو هم بدون لینک می‌نویسه… اینا ناراحتم نمی‌کنه چون ممکنه رنکش از من بالاتر بره یا خواننده من بره اون سایت. ناراحت می‌شم چون دزدی توی آدم‌هایی که کنار من زندگی می‌کنن مقبول شده و هر روز هم بیشتر بهش دامن زده می‌شه. اونهم دقیقا از طرف آدم‌هایی که می‌فهمن کارشون دزدی است.

زیاد حرف زدم… بخش اصلی این مطلب اون کارتون بالا است (:‌ بقیه‌اش درد دله. نمی‌خوام این کارتون قشنگ تحت الشعاع این حرفها قرار بگیره. پس دوباره ببینینش.


سوگواری دبیانی‌ها در از دست دادن تیمو سوفر


اشاره: لینوکس هسته یک سیستم عامل است و گنو مجموعه‌ای از ابزارهای کنار این هسته که اگر کسی مجموعه آن‌ها را کنار یکدیگر بچیند، حاصل را یک سیستم عامل گنو/لینوکس می‌نامند. دبیان این روزها یکی از مشهورترین گنو/لینوکس‌های دنیا و پایه بسیاری از توزیع‌های دیگر (مثل اوبونتو) است.


پروژه دبیان یکی از مشارکت کننده‌های خوبش را از دست داد. تیمو سوفر (Thiemo Seufer) در ۲۶ دسامبر در یک تصادف رانندگی کشته شد.

تیو به انواع مختلف به پروژه دبیان کمک کرده بود. او نگهداری کننده چندین پکیج و فرد اصلی پورت دبیان به معماری میپس بود. او همچنین عضوی از تیم کرنل و یکی از افراد تیم برنامه نصاب هم بود. البته مشارکت‌های او فرای دبیان بود. او روی پورت میپس کرنل، شبیه سازی میپس qumu و بسیاری پروژه‌های کوچک‌تر دیگر کار می‌کرد.

کار تیمو،تلاش او و دانش وسیع و علاقه‌اش به تقسیم آن با دیگران را از دست داد‌ه‌ایم ولی خاطره مشارکتش در ساختن جهانی آزاد، هرگز فراموش نخواهد شد.

به خاطر احترام به تلاش‌های او، تیم دبیان تصمیم گرفته‌است نسخه آینده گنو لینوکس دبیان (لنی) را به افتخار تیمو منتشر کند.

اگر شما در ایران زندگی می‌کنید، می‌توانید اظهار همدردی خود با خانواده تیمو را به آدرس ths-condolence@linutronix.de بفرستید تا به دست خانواده تیمو برسد.

طرح اتصال منازل ایران به فیبر نوری


این طرح در صفحه دانش و فناوری روزنامه همشهری تاریخ دیروز سه شنبه، ۱۰ دی مطرح شده. مطرح کننده هم پروفسور جواد صالحی است. متولد کاظمین عراق و استاد دانشگاه شریف.

راستش من نمی‌خوام در این باره حرف بزنم که در کشوری که ۱۲۸ کیلوبیت در ثانیه برای کاربر خانگی کافی دونسته می‌شه و در کشوری که دومین سانسور کننده اینترنت در جهان است و در یکی از دو کشوری در جهان که هر چیز جاپی نیازمند مجوزه و در کشوری که یک کتاب مدت ها باید در ارشاد بمونه تا سانسورچی بررسی اش کنه و در کشوری که پلیس با لگد دیش‌های ماهواره رو از خونه‌ها می‌بره و در کشوری که فروشنده مودم به جرم اینکه مودم با تکنولوژی‌های دوصفر هفت جاسوسی می‌کنن اعدام می‌شه و … حرف زدن از اتصال منازل ، لازم ولی غیرواقعی است.

چیزی که من می‌خوام در موردش صحبت کنم، اینه که اگر واقعا قراره فیبرنوری به خونه‌ها بیاد و مردم اینترنت پر سرعت داشته باشن، دانشگاه و پرفسور و چهارمین دانشمند جهان اسلام (؟)‌ و این چیزها کاره ای نیستند. تکنولوژی رساندن فیبرنوری به استفاده کننده نهایی / خانگی اصولا چیز جدیدی نیست که قرار باشد بزرگترین دانشمندان جهان اسلام کشفش کنند (: نیازی هم به تحقیقات دانشگاهی با تجهیزات بالا بالا ندارد (متن مقاله). کاری که باید بشود که سیاستمنداران و بودجه ریزان، تصمیم بگیرند که مفید است، سانسورچی‌ها را راضی کنند و عملیات اجرایی را شروع کنند. به همین سادگی. به نمودار زیر نگاه کنید:


همانطور که نمودار شورای فیبر به خانه نشان می‌دهد، در کشوری مثل کره جنوبی، بیشتر از ۳۰٪ خانه‌ها فیبرنوری دارند، رتبه‌های بعدی هنگ کنگ (۲۲٪) و ژاپن (۲۱٪) هستند. یعنی از هر سه خانه یکی یا از هر چهار خانه، یکی.

وقتی این آمار را می‌بینیم به راحتی معلوم است که کشیدن فیبرنوری به خانه، تکنولوژی کشف شده است و یک سرویس معمول مخابراتی که تنها دلیل نبودن آن در بعضی کشورها، عدم سیاست گذاری معطوف به آن در کشور است.

شیوه به روز رسانی یک سایت مبتنی بر اسپیپ

چرا؟

ایمنی یک برنامه شدیدا وابسته به این است که به روز باشد. اگر می خواهید سایت یا کامپیوتر یا سرور شما نسبت به تمام حملات کشف شده در جهان ایمن باشد باید از یک نرم افزار بازمتن (مثل لینوکس، وردپرس، اسپیپ، دروپال و … ) استفاده کنید و

قدم اول

قدم اول بدون شک گرفتن پشتیبان است! در اینجور کارها همیشه احتمال وقوع مشکل وجود دارد.

حرکت

برای ارتقاء یک سایت اسپیپی به بالاترین نسخه موجود کافی است فایل به آدرس http://www.spip.net/spip-dev/INSTAL… را دانلود و در دایرکتوری ای که اسپیپ در آن نصب شده‌ است، آپلود کنید. حالا به صفحه مدیریت سایت خود لاگین کنید و بعد فایل spip_loader.php را صدا بزنید؛ مثلا با صدا زدن آدرسی مثل: http://yourdomain.com/spip_loader.php .

صفحه ای مثل این ظاهر می‌شود.


دگمه Install را بفشارید و منتظر بمانید. سیستم فایل‌های جدید را نصب می‌کند و بعد ممکن است شما بخواهد که در سیستم لاگین کنید و در نهایت دوباره خود را در صفحه مدیریت خواهید یافت:


سیستم به شما می‌گوید که به روز شده است و نوبت آن است که بانک اطلاعاتی را به روز کند. روی نوشته Click on this link کلیک کنید تا این کار هم انجام شود. ممکن است در طول کار لازم شود یکی دو بار دیگر کلید submit یا next را فشار دهید. شما که قبلا از سیستم پشتیبان گرفته‌اید، نباید نگران این کار باشید. توجه کنید که ممکن است لازم باشد یکی دوبار این مرحله را تکرار کنید.


در صورتی که مشکل خاصی پیش نیامده باشد، سیستم شما به نسخه جدید ارتقاء خواهد یافت. در صورتی که مشکل بدی پیش بیاید، از روی پشتیبان باید به نسخه قبلی برگردید (:

کاغذ خرد کن با نیروی همستر


همستر باید ۴۵ دقیقه روی چرخ بدود تا یک کاغذ آ.۴ به طور کامل خرد شود. بعد کاغذ خرد شده روی کف قفس می‌ریزد و حیوان کوچولوی پشمالو، یک تخت تازه پیدا می‌کند.

این قفس توسط تام بالهاچت(؟) ۲۹ ساله و به عنوان پروژه لیسانس رشته طراحی صنعتی ساخته شده.

این مشاور طراحی می‌گوید «من می‌خواستم به محصولی برسم که خلاقیت افراد را هدف قرار دهد و در عین حال به مسایلی مثل گرم شدن زمین، بازیافت و دزدی هویت هم بپردازد».

او اضافه می‌کند که «کاغذ خردکن همستری به همه این‌ها جواب می‌دهد چون برای تولید انرژی به همستر وابسته است و درعوض، از کاغذهای محرمانه شما برای این حیوان یک تخت خواب گرم و نرم می‌سازد.»

تا به حال چندین شرکت پیشنهاد کرده‌اند که این نمونه اولیه را به تولید انبوه برسانند.

منبع: تلگراف

گنو/لینوکس خوبه چون به شما امکان پیاده کردن ایده‌هاتون رو می‌ده

من مشغول ترجمه یک کتاب جدید هستم. فایل انگلیسی رو به شکل یک فایل متنی دارم و در فایل فارسی، ترجمه رو می‌نویسم. به جای اون کاغذی هم که سابقا لای کتاب‌های سنتی می‌ذاشتیم، پنج تا / می‌زنم (یعنی /////) تا نشون بدم که الان در کجای کتاب هستم.

هربار که کتاب رو باز می‌کنم، دنبال ///// ‌می‌گردم و می‌رسم به جایی که تا الان ترجمه کردم و بعد ترجمه رو جلو می‌برم و در آخر کار، یک ///// می‌ذارم سر جایی که الان هستم. در واقع علامت ///// همیشه به من نشون می ده که تا کجا ترجمه کرده‌ام.

حالا فرض کنید هوس می‌کنم یک نمودار درست کنم که نشون بده چه حجمی از کتاب ترجمه شده. این یک ایده منطقی و زیبا است پس حتما قبلا به فکر کسی رسیده و ابزارهای کافی در گنو/لینوکس براش وجود داره. یادمون هست که لینوکس هسته سیستم عامل است و گنو با تلفظ Genoo، مجموعه از ابزارهای آزاد که به اون هسته قوی، قدرت بیشتری داده.

قدم اول اینه که ببینم چه سهمی از کتاب رو ترجمه کردم. دستور wc (مخفف word count) رو دارم که می‌تونه خط‌ها و کلمات و حروف هر چیزی رو بشمره. پس می‌زنم wc -l english.txt و بهم می‌گه که کتاب ۸۷۵۰ خط است (توجه داریم که در بحث دیجیتال، خط یعنی پاراگراف). حالا باید ببینم علامت ///// در خط چندم است. دستور grep رو داریم که هر چیزی رو توی هر چیز دیگه‌ای می‌گرده. حتما یک سوویچ هم داره که شماره خط رو برمی‌گردونه. من این سوییچ رو حفظ نیستم پس مثل هر چیز دیگه‌ای تایپ می‌کنم man grep و یک راهنمای کامل می‌گیرم که توش نوشته سوییچ n شماره خط رو برمی‌گردونه. پس من می‌زنم grep -n “////” english.txt و می‌بینم که تا پاراگراف چند رو ترجمه کرده‌ام:


به من می‌گه که ۵۰۴ پاراگراف رو ترجمه کرده‌ام. حالا کافیه قسمت اول رو جدا کنم. دستور cut می تونه در یک متن ستون‌های مختلفی که با یک علامت از هم جدا شدن رو تشخیص بده. من می خوام جدا کننده ام : باشه (:d-) و فیلد اول رو می‌خوام (f1-). توی لینوکس مثل لگو، می‌شه دستورات رو با | به هم چسبوند. پس داریم:


زیبا نیست؟ در واقع من با یک خط، درآوردم که الان کجای ترجمه هستم. حالا کافیه این رو بچسبونم به دستوری مثل ploticus که از خط فرمان، نمودار می‌کشه. من هم این دستور رو بلد نبودم ولی یک جستجوی ساده در گوگل برای command line pie chart رسوندم به صفحه این دستور و یک مثال خیلی ساده ازش. حالا فقط کافیه من عددی که بالا به دست آوردم رو به همراه تعداد کل صفحات و عنوانی که می‌خوام در نمودار نشون داده بشه بریزم توی یک فایل. دستوراتی مثل اینها:

fdone=`grep -n “/////” /home/jadi/english.txt | cut -f1 -d:`
fdarsad=`expr $fdone / 87`
echo $fdarsad% done,$fdone,green > /tmp/translate.dat
edone=`expr 8750 – $fdone`
echo English,$edone,red >> /tmp/translate.dat

فایلی مثل این را تولید خواهند کرد:

5% done,504,green
English,8246,red

حالا کافیه اون برنامه رسم نمودار رو با تنظیماتی که لازمه صدا بزنم. نه تنظیمات رو بلدم و نه برنامه رو دارم. در مورد تنظیمات که مشکلی نیست چون نرم افزارهای آزاد بهترین پشتیبانی رو دارن: جامعه. یک سرچ توی اینترنت یک نمونه درست از صدا زدن برنامه رو بهم نشون می ده. در مورد نداشتن برنامه هم اصلا لازم نیست برم دنبال سی دی یا از دوستان گرفتن یا دزدیدن یا هر کار دیگه… خیلی ساده روی خط فرمان تایپ می کنم:

apt-get install ploticus

و برنامه کاملا خود به خود نصب خواهد شد (: راحت ترین روش نصب. حالا کافیه پلاتیکوس رو عین چیزی که در راهنما دیدم صدا بزنم:

ploticus -prefab pie -png -o /home/jadi/public_html/translate.png data=/tmp/translate.dat delim=comma values=2 labels=1 colorfld=3 -scale 1 legend=yes

چه جذاب (: حالا نمودار درست شده:

قشنگ نیست؟‌ حالا کافیه به سیستم عامل بگم که این محاسبات رو هر روز ساعت ۴ صبح انجام بده. برای اینکار دستور crontab رو داریم که به سادگی می‌شه باهاش گفت که فلان مجموعه دستورات رو هر ۲۴ ساعت یکبار یا چهارشنبه ها صبح یا جمعه هایی که ۱۳ ام باشن یا حتی هر دقیقه در هر روز و … اجرا کنه. اون رو که بذارم (الان گذاشتم) هر روز یکبار نمودار بالا دیده خواهد شد (:

انجام این عملیات کلا دو دقیقه طول کشید ولی خب نوشتنش چند برابر اون (: هنوز هم مطالبی در مورد کمک لینوکس در این ترجمه هست که خواهم نوشت (: