جمعه‌ها با کاندوم: پرونده تا اطلاع ثانوی تعطیل

همین هفته قبل خبرگزاری فارس برای خبری در مورد تروجان‌های کامپیوتری، عکس کاندوم تروجان گذاشته بود (که برای من به این معنی است که نویسنده یا پیدا کننده عکس اصولا با کاندوم و شکلش آشنا نبوده و نمی دونسته که این کاندوم است و مال سکس و نباید توی یک مطلب کامپیوتری خبرگزاری فارس استفاده بشه). جامعه به هرحال هنوز نسبت به کاندوم ناآگاهه. اما این دیگه با وبلاگ من و روز جمعه هاش رفع نمی شه.

ایده جمعه ها با کاندوم این بود که یک حرفهایی رو بزنیم که اگر کسی بین خواننده‌های من هست که نگرانه از این موضوع یا نسبت بهش استرس داره یا نگرش منفی، در سطح تئوریک نگرانی‌هاش مرتفع بشه.

ایده این بود که یکسری اطلاعات اولیه شر بشه که شد.

و ایده این بود که شاد و سالم باشیم که هستیم (:

نوشتن مطلب جمعه‌ها با کاندوم رو دیگه قطع می کنم به این امید که همه دنبال زندگی سالم‌تر و شادتر باشیم بدون ترس و نگرانی از چیزهایی بسیار طبیعی و لازم. درسته آدم‌های خجالت آور زیادن ولی آدم بودن به صرف خودش خجالت نداره (:

آخرین توصیه در مورد کاندوم؟ یک پیشنهاد حساس است. همه نخستی‌ها‌ (از جمله آدم‌ دوپای صحبت کننده) خودارضایی می کنه. خجالت هم نداره (: لازم نیست همه جا در موردش حرف زده بشه ولی به هرحال یک موضوع طبیعی است.

یک روزی پیش خواهد اومد که سکس کنین. منظورم سکس کامل کلاسیک است. سعی کنین اولین تجربه اون و اولین تجربه کاندوم رو با هم همزمان نکنین که مشکلات اون گردن کاندوم نیافته (: آدم ها طول می کشه به هم عادت کنن. اولین تجربه‌های اینترکورس هم پیچیده است. با وارد کردن یکسری متغیر جدید، پیچیده‌ترش نکنین.

کاندوم رو توی خودارضایی تست کنین (: کارکردش رو یاد بگیرین. اگر هم ازدواج می کنین از روش های دیگه برای اولین پیشگیری‌ها استفاده کنین (یعنی قرص! روش‌های طبیعی واقعا برای پیشگیری مناسب نیستن) و بعد که کل جریان رو یاد گرفتین برین سراغ کاندوم.

با این آخرین توصیه،‌ خوش باشین و بخندین و جمعه‌ها رو بدون جادی.نت سر کنین تا روزی بیاد که شاید دوباره پرونده‌ای رو برای جمعه‌ها باز کنیم.

پ.ن. یک روز که برم خرید یک راهنمای خرید می ذارم (: ولی پرونده اصلی دیگه به آخر نیازش رسیده (:

قاضی دادگاه عالی آمریکا در برنامه کودکان

هه هه (: سونیا سوتومایور (که اصلیت پورتوریکویی داره) قاضی بالاترین دادگاه آمریکا است. اولین قاضی با اصلیت اسپانیایی/لاتین و سومین قاضی زن دیوان عالی ایالات متحده آمریکا.

حالا ایشون اومده تو برنامه کودکان برای خوردن یک قهوه و صحبت با بچه‌ها که عروسک‌های خیابون سسمی می ریزن دورش و از همدیگه شکایت می کنن و قاضی تصمیم می گیره مشکلشون رو حل کنه. اول به هر دو نفر گوش می ده و بعد هم با پادرمیونی مشکل رو حل می کنه (:

من خوشم اومد که چنین مقام بالایی چقدر باحال و معقول و انسانی توی یک برنامه کودک رفتار می کنه و بچه ها از کوچیکی در مورد سیستم قضایی چه چیزهایی یاد می گیرن.

پروژه عکاسی ناشکستنی برای کمک به قربانیان تجاوز جنسی

اکتبر پارسال،‌گریس براون (Grace Brown) پروژه‌ای رو شروع کرد به اسم Project Unbreakable. گریس از عکاسی استفاده می‌کنه تا به بهبود قربانیان خشونت‌های جنسی و به خصوص تجاوز کمک کنه. در این عکسها قربانیان پلاکاردهایی رو دستشون می‌گیرن که روش جملاتی از متجاوز نوشته شده – یکی از فعالان کمک به قربانیان خشونت جنسی می‌گه اینکار باعث می‌شه این آدم‌ها قدرت کلماتی که علیه‌شون بکار رفته رو در اختیار خودشون بگیرن.

دیدن این پروژه اولش برای من عجیب بود. فکر می‌کردم واقعا چند نفر ممکنه حاضر بشن با جمله‌ای که متجاوز بهشون گفته عکس بگیرن و آیا اینکار کمکی به بهبودیشون خواهد کرد؟ اما وقتی به سایتش برین با سیلی از عکس‌ها مواجه می شین. عکس‌هایی که گریس گرفته و عکس‌هایی که آدم ها از خودشون گرفتن و فرستادن. ظاهرا پروژه موفقه و به قربانیان کمک می‌کنه که بهبود پیدا کنن.

تجاوز تقریبا بدترین نوع خشونت جنسی است. علاقه به تجاوز ممکنه یک فانتزی باشه ولی در عمل یک جرم بسیار سنگین و چیزیه که زندگی انسان‌ها رو نابود می‌کنه و نجات پیدا قربانی کردن ازش بسیار مشکله. تجاوز سکس نیست، تجاوز خشونته. جامعه شناس‌ها می گن که عامل تجاوز معمولا نیروی جنسی زیاد نیست بلکه میل به اعمال و نمایش قدرت و سلطه است که در این شکل بروز می کنه.

گریس پایین قسمت درباره ما نوشته که متخصص این موضوع نیست و اگر کسی قربانی این شکل از خشونت بوده و می‌خواهد مشاوره بگیره باید با هاتلاین RAINN به شماره 1.800.656.4673 یا آدرس اینترنتی https://ohl.rainn.org/online تماس بگیره.

درسته که ما هاتلاین کمک به قربانیان تجاوز نداریم ولی حداقل کاری که می تونیم بکنیم اینه که بدونیم کسی که مورد تجاوز قرار گرفته، قربانی است و هیچ وقت مقصر نیست. درسته که این فرد ممکنه سهمی از ریسک رو قبول کرده باشه اما در نهایت خشونت جنسی از طرف متجاوز اعمال شده و قربانی هم مستقل از زن یا مرد بودن، متحمل اون شده.


کامنت مهم از سپهر‌: هاتلاین مخصوص کمک به قربانیان تجاوز جنسی که نه، اما مرکز مشاوره‌ای که این موضوع رو هم پوشش بده داریم. خودشون بهش می‌گن «اورژانس اجتماعی» و با شماره 123 می‌تونید در سراسر ایران باهاش تماس بگیرید.

زیر مجموعه بهزیستی هست و حداقل در تهران (که من برای انجام کارهای فنی به دفعات داخل مرکز بودم) می‌دونم که همهٔ مشاوران دکتر هستن، چندین سال سابقهٔ کار دارن، با صبر و حوصله هستن، رازداری می‌کنن، معقولانه و جدی با موضوع برخورد می‌کنن و اگر بخواید جلسات مشاوره حضوری در مرکز جهت درمان و پیگیری قضایی(اگر بخواهید) انجام می‌دن. البته توقع نداشته باشین اجازه داشته باشن تو ایران کسی رو ترغیب به مثلا شکایت از پدرش بکنن! بابت کودک آزاری، اختلافات خانوادگی، مشکلات وسواسی و موارد دیگه هم می‌تونید بهشون زنگ بزنید.

پوسترهای پروپاگاندای فضایی شوروی از پنجاه و پنج سال قبل

شوروی اولین سفینه‌اش رو سال ۱۹۵۷ به فضا فرستاد. تقریبا ۵۵ سال قبل. همون سالی که زبون برنامه نویسی فرترن اختراع شد و این اختراع بعد از اختراع مهم دو سه سال قبلش یعنی ترانزیستور و اختراعات مهم دو سه سال بعدش (مثلا حقه هولاهوپ و اولین IC) نوید بخش یک عصر تازه بود (:

اون زمان دعوای اینکه کی پیشرفته تره بین غرب و شرق خیلی مطرح بود. آمریکا تاریخ قدرت در جهان رو داشت و شوروی با سیستم سوسیالیستی اش در عرض چهل سال به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شده بود و حالا تو فضا از آمریکا جلو زده بود و باید این رو می کرد تو حلق مردمش (:

این سایت مجموعه جالبی از پوسترهای پروپاگاندای فضایی شوروی داره. ‌بامزه هستن (: یکریشون در مورد اینکه ما چقدر خوفیم که از آمریکا جلو زدیم، یکسری در باب اینکه این خواست و تلاش همه مردم است و یکسری هم در باب صلح و پیشرفت و این چیزها (:


(به نام صلح)

دانشمندها این شکلی هستند

درسته که پوشیدن روپوش سفید توی آزمایشگاه مدرسه به ما حس دانشمند بودن می‌داد و درسته که خیلی وقت‌ها دانشمندها مردهای سفید پوست غربی تصور می‌شن اما واقعیت اینه که ما انواع و اقسام دانشمند داریم و یک دانشمند در طول روزهای کارهای بسیار متنوعی می‌کنه:

تصویر بالا چدار کرینر است که متخصص ادراکات تصویری و روان شناسی کاگنیتیو است و توی اوقات فراغتش مربیگری یک تیم فوتبال بچه‌های زیر ۵ سال رو بر عهده داره و تصویر پایین هم کریستی ویلکوکس است (بیولوژیست دریایی) که به ما می گه تصویرمون از دانشمندها رو باید تلطیف کنیم (:

بقیه عکسهای جذاب دانشمندها این شکلی هستند رو توی آلبوم تامبلر lookslikescience ببینید یا حتی اگر دانشمند هستین،‌ عکس خودتون رو بفرستین (:

آپدیت سریع: نس توی کامنت ها گفته که «خب اینها که طبیعی هستن». نکته اینه که این آلبوم مال اینه که ببینیم دانشمندها هم کاملا طبیعی و معمولی هستن و یک بچه دبستانی فکر نکنه اگر هدفش دانشمند شدن بشه، باید وقف علم بشه و به زندگی عادی اش نرسه یا مثلا از جامعه جدا بشه و بره جزو گیک هایی که تو دبستان دستشون می ندازن.

اما خب.. دانشمند آلترناتیو هم داریم که چهار تا از همین آلبوم اضافه می کنم:



میکروبیولوژیست، همسر و مادر


پاتریک، ژئوفیزیکدان


مارک و فرانک، شیمیدان


شیمیدان با تخصص داروشناسی ملکول‌های ریز(؟)

و البته آلترناتیوترین دانشمند سطح بالایی که من دیدم هم بدون شک برای من ریچارد فاینمن است که قبلا نظرم رو در باره کتاب زندگی نامه اش ( حتما شوخی می کنید آقای فینمن ) نوشته ام.

خاطرات سفر قطر – چشم انداز قطر ۲۰۳۰ و روز ملی ورزش

امروز همکارم بهم گفت فردا تعطیله و ساعت ۹ می‌تونم به کورنیش برم (جاده ساحلی) تا همراه چند ده هزار قطری و خارجی دیگه ورزش کنم، توی مسابقات مختلف شرکت کنم و تفریح کنم. جریان چیه؟ الان می‌گم…

کشور قطر چیزی داره به اسم Qatar 2030 Vision که ترسیم می‌کنه کشور قطر قراره ۱۸ سال دیگه چی باشه. مشخصه که همه کشورها دوست دارن در سال ۲۰۳۰ بهترین باشن اما مهم اینه که کی دیدگاهش رو برای اینکار واقع بینانه ترسیم می کنه، درست براش برنامه ریزی می کنه و به برنامه‌اش وفادار می مونه.

چشم انداز قطر ۲۰۳۰ مبتنی بر ۵ چالش اصلی است:

  • مدرن شدن در برابر حفظ سنت‌ها
  • پاسخگویی به نیازهای این نسل و نسل‌های بعدی
  • رشد برنامه ریزی شده و توسعه بدون کنترل
  • حجم و کیفیت نیروی کار خارجی و مسیر توسعه برنامه ریزی شده
  • رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی در مقابل مدیریت محیطی

و برای اینکار چهار ستون اصلی رو تعریف کرده که عبارت هستن از توسعه انسانی، توسعه اجتماعی، توسعه اقتصادی و توسعه محیطی.

یکی از چیزهایی که می‌تونه روی هر چهار قسمت این جریان تاثیر داشته باشه، ورزش است و کمیته المپیک قطر برای گسترش همگانی اون و یادآوری اهمیت فرهنگ ورزش به مردم، سه شنبه دوم هر ماه فوریه (که اینجا تقریبا می شه تنها هفته بهاری سال) رو روز ملی ورزش اعلام کرده که توش علاوه بر برنامه‌های دولتی و غیر دولتی ورزش همگانی، همه ورزشگاه‌ها و باشگاه‌ها هم درهاشون رو باز می‌کنن تا مردم هر چی دوست دارن رو تست کنن. این روز تعطیل ملی واگر می‌خواین اهمیتش رو بدونین باید اضافه کنم که قطر کلا چهار تعطیلی سالانه بیشتر نداره: روز ملی، عید فطر، عید قربان و روز ملی ورزش.

برنامه من و عبدالله و احمد و داریوش اینه که ساعت ۸ راه بیافتیم به سمت کورنیش (که توی کشورهای عربی به جاده کنار ساحل می‌گن که معمولا مرکز پیاده روی است)، تا جایی که می تونیم نرمش کنیم و بعد از شرکت توی مسابقه ماراتون (مشخصا تا جایی که بتونیم!) جمع بشیم و بریم برای افتتاحیه مسابقات تنیس زنان که توی دوحه برگزار می شه.

برای دیدن نمای سه ۳۶۰ درجه کورنیش دوحه روی تصویر زیر کلیک کنین و بعد با ماوس حرکتش بدین.


The Doha Cornish (Sea Shore) in Middle East

تک تیراندازان آمریکایی و پرچم اس اس‌های نازی‌ها

هی می‌گم جوون ها رو بذارین تاریخ بخونن و توی کتاب‌های تاریخ عکس چاپ کنین نمی کنین اینطوری می شه (:

دسته تک تیراندازهای پیشاهنگ‌های نیروی دریایی آمریکا که SS مخفف Scout Snipersشونه، رفتن برای خودشون پرچم درست کنین صاف از این فونت استفاده کردن:

و عکس کلی سر و صدا کرده به خاطر شباهت غیرقابل تصورش با پرچم SSهای آلمان نازی که علاوه بر هنرهای دیگه، مسوول اردوگاه‌های مرگ هم بودن:

نیروی دریایی توضیح داده که موضوع رو بررسی کرده و غیرعمدی بوده اما به همه تذکر داده شده و قرار شده دیگه این پرچم استفاده نشه ولی به هرحال سوتی خنده داری بوده که این روزها کلی جا دارن در موردش می نویسن (مثلا سی ان ان). اما راستش اینقدر ضایع شبیه هستن که من فکر می کنم یکی رفته اینترنت رو سرچ کرده و یک چیزی پیدا کرده و تحت عنوان طرح خودش قالب کرده (:

رستوران تایلندی کلم و کاندوم

اسم این رستوران هست کلم و کاندوم و صاحبش به شوخی می‌گه دلیل انتخاب اسم اینه که «کاندوم‌ها باید به اندازه کلم‌ها در دسترس باشن».

رستوران در منطقه‌ای سبز در حومه شهر بانکوک قرار داره و برگ‌های مو تزیینش کردن و تقریبا در هر گوشه و کنارش کاندوم به چشم می‌خوره – از چراغ‌های سقف تا درخت‌ها تا چراغ‌های روی میز و حتی گل‌های توی دستشویی. خوشبختانه غذا هم متنوع است و از بین منوهای پنجاه صفحه‌ای اش، می‌تونین چنین چیزهایی رو سفارش بدین:

و وقتی پول غذا رو بدین، پیشخدمت بقیه پولتون رو به همراه یک کاندوم بهتون پس می ده:

و اگر بخواین بعد از غذا چیزی بنوشین می تونین برین به بار کایپتان کاندوم و توی محیطی مشابه، لبی تر کنین:

و در نهایت هم در موقع خروج ازتون معذرت خواهی می شه که بهتون آدامس ندادن و به جاش ازتون درخواست می شه که یک کاندوم بردارین:

و فراموش نکنیم که چرا اسم رستوران هست کلم و کاندوم : کاندوم ترس، تعجب و خجالت نداره و باید خریدش مثل خرید کلم عادی باشه که خوشبختانه توی ایران هست و فقط خودمون هستیم که از خریدش ممکنه خجالت بکشیم که این رو هم به راحتی می شه با یک بار امتحان در داروخونه دید که چقدر ساده است یا اصولا از سوپرمارکت های بزرگ برداشت و انداخت تو سبد خرید. درست کنار کلم (:

منبع