چرا دراپ باکس اعلام می‌کنه ۶۸میلیون پسوردش لو رفته؟ شاید چون دوست نداره شهردار پایتختش زمین بذل و بخشش کنه

این هفته یک خبر توی دنیای امنیت خیلی پر و سر و صدا بود:

دراپ باکس توی یک ایمیل به آدم‌ها اعلام کرد که اگر پسوردشون به ۲۰۱۲ برمی‌گرده، لازمه اون رو ریست کنن.

سایت مادربرد اعلام کرده بود که در جوامع رد و بدل دیتابیس فایلی به اندازه ۵ گیگابایت قابل خرید است که تایید شده اکانت و پسوردهای هش شده ۶۸ میلیون و ۶۸۰ هزار و ۷۴۱ کاربر دراپ باکس از سال ۲۰۱۲ است.

در مورد امنیت و اصل مساله زیاد حرف زده شده؛ حالا درست یا غلط ولی نکته جالب اینجاست که:

۱- خود دراپ باکس به یوزرها ایمیل زده و مساله رو اعلام کرده
۲- در جواب خبرنگارهای مختلف پاسخگو بوده، مثلا وقتی آرس ازش پرسیده چند اکانت این مشکل رو داشتن گفته بیشتر از ۶۰ میلیون اکانت.

سوال جالب اینه که «چرا پاسخگویی؟». آیا دراپ باکس نمی‌تونست مثل دوستان بگه «هیچ مشکلی هم نیست» یا اصولا سایتی که مشکل رو اعلام کرده رو فیلتر کنه؟ یا با مشت بزنه تو دهن خبرنگار یا .. ؟

مساله اینه که هر کس اگر به خودش فکر کنه و فقط خودش رو در نظر بگیره، در لحظه دوست داره «کار بد» رو بکنه چون در اون لحظه به نظر می‌رسه از شرایط سخت نجاتش می‌ده یا براش منفعت داره. ولی جامعه بالغ جامعه ای است که درک می کنه اگر همه شروع کنن به کردن «کار بد» (مثلا خفه کردن منتقد)، در نهایت جامعه بسیار بدتری ساخته می شه که توش دزدی‌های میلیاردی و رشوه و رانت و فساد فقط وسیله گروکشی قدرت‌مندها از یکدیگه است و خبر یکی دو روز آدم‌ها. چنین جامعه ای چیزی نیست که آدم سالم بخواد توش زندگی کنه و اکثریت توش سعی می کنن مهاجرت کنن یه جای دیگه.

اگر دراپ باکس فکر می کنه باید پاسخگو باشه یا اگر اف.بی.آی. فکر می کنه لازمه در مورد اینکه احتمالا هکرهای روسی به دیتابیس رای دهنده‌های آمریکایی دسترسی پیدا کردن اطلاعیه بده و موارد مشابه دلیلش اینه که اون جوامع درک می‌کنن اگر قراره پیشرفت کنن باید شفافیت داشته باشن و اگر قراره دروغ نشنون باید خودشون هم دروغ نگن.

راستش این بحث خیلی مفصله و می شه کلی مثال زد که دیگه اینجا جاش نیست ولی فشرده‌اش اینه:

سعی می کنن به ما یاد بدن که رفتار بد، اشکالش اینه که خدا دوستش نداره و خب می بینیم که جامعه ما به کجا رسیده. در یک جامعه سالم و در جوامع پیشرفته اما درک کردن که رفتار بد به این دلیل ناشایست است که اگر من انجامش بدم، دیگران هم تشوق می شن به انجامش و در نتیجه وقتی همه رفتار بد رو انجام بدن جامعه دیگه به پیش نمی ره و به ضرر همگی تموم می شه. مثل خودرویی که قراره هلش بدیم و اگر هر کس با خودش فکر کنه «خب من هل ندم که خسته نشم» اصولا اون خودرو حرکت نخواهد کرد و هیچ کس به مقصودش نخواهد رسید.

اگر دراپ باکس اخبار هک رو منتشر می کنه و اگر دولت آمریکا خبر می ده که روس ها به زیرساخت‌های هاش دسترسی پیدا کردن، دلیلش اینه که نمی خوان فردا شهردارشون زمین بدزده یا نماینده شون با مشت بزنه تو صورت یکی یا قرار بشه دزدی هزار میلیاردی کش پیدا نکنه. در واقع پایه اخلاق باید جامعه و توافق عمومی روی اخلاقی باشه که قوانین رو می سازن و درک اینکه اگر من کمی سختی بکشم، کلیت پیشرفت خواهد کرد و من سختی کشیده در کلیت پیشرفته وضع خیلی بهتری دارم از من سودجو در کلیت عقب مونده.

خودروهای خودراننده رو فراموش کنین، فانتزی ما اتاق‌های خود راننده است

وایرد دیروز یک مطلب جالب منتشر کرده که من به شکلی دیگه تعریفش می کنم.

room

من آخرش هم نفهمیدم این «خود» یعنی چی؟ خودکار قراره خودش کار کنه؟ خود نویس واقعا خودش می نویسه؟ (: یا مثلا خودرو! خودرو خودش می‌ره؟! انتظار داشت من هلش بدم آخه؟ ((: به نظر من که اصولا بهتره مد کنن به «خودروهای خودراننده» مثل آدم بگن «خودروی واقعا خودرو» چون ایندفعه دیگه قراره واقعا خودش بره! یا به شکل خلاصه بهش بگن «خودروی واقعنی» یا حتی مثل آدم «خودرو». اما مستقل از این بحث، اگر ما خودروی بدون راننده یا خودروی خودش رانندگی کننده داریم، چی داریم؟ یک چیزی شبیه به ماشین‌های فعلی که نیازی به گرفتن فرمون و گاز ندارن. خب پس چه کاریه که صندلی دقیقا این شکلی باشه؟ همه صندلی ها می تونن شبیه صندلی مسافرهای اتوبوس باشن یا اصلا دور تا دور چیده بشن و یک میز بذاریم وسط! این بهتر نیست؟

خب اگر خودروهای آینده این شکلی باشن منطقی تر نیست موتور رو بذاریم زیرش و کلا برای بهینه کردن فضای موجود، یک مکعب مستطیل بزرگ درست کنیم؟ یعنی بشه یک مکعب مستطیل که دورش صندلی چیده شده و وسطش یک میز است و هر جا قراره بره، می ره و بعد من پیاده می‌شم.

و حالا بهتر نیست به جای میز وسط و صندلی، کلا فقط وسایل خودمون رو بشینیم و خودرو بشه دفتر کارمون؟ من عصر بعد از کارم بشینم توش پشت میزم و به اینترنت ملی که وزیر تدبیر و امید گفته که قراره همه توش زیر نظر باشن وصل بشم و کارهام رو بکنم یا لم بدم روی مبلم و کتاب بخونم تا ترافیک همت خود به خود رانندگی بشه و برسم به خونه و برم بالا تو آپارتمانم.

خب اصلا چرا خود خودرو نچسبه به دیواره خونه و با یکسری ریل نیاد تا جلوی پنجره آپارتمان من در مثلا طبقه هجدهم؟ و حالا که اینجاست چرا اصلا کل پنجره یک طرف خونه و یک طرف خودرو باز نشه و این «ماشین» چسبیده به دیوار تبدیل نشه به اتاق کارم؟ در واقع چرا من صبح نرم تو اتاقم کارم و اتاق کارم راه نیافته بره تو خیابون و به سمت محل کار؟

room2

به نظر من که ایده بسیار خوبیه، اسمش رو هم گذاشتن Tridika (: هیجان کاذب خودروهای واقعنی رو فراموش کنین و امیدوار باشین به ظهور سریع اتاق های خودرو.

اپل در هوش مصنوعی از گوگل و فیسبوک عقب است؛ به دلیلی جالب

research

اپل مشهوره به مخفی کار کردن و یکهو چیز رو کردن. این شرکت چند وقت قبل استیون لوی رو به دفاتر مرکزی‌اش دعوت کرده بود تا تکنولوژی‌هاش رو به اون نشون بده و اخباری رو درز بده که لرزه به تن حریف‌ها بندازه؛ بخصوص در حوزه یادگیری ماشین و سیری و یادگیری عمیق.

مقاله نهایی که در سایت لوی منتشر شد به چیزهای جالبی پرداخته بود مثل استفاده از یادگیری عمیق برای بهبود تشخیص صدای سیری و درک اون از زبان طبیعی ولی یک چیز بیشتر از همه توش مشهود بود: عقب موندن اپل از فیسبوک و گوگل – تازه در مقایسه با تکنولوژی‌هایی که فیسبوک و گوگل هر هفته آزاد اعلامشون می‌کنن تا مشارکت نسبت بهشون بالاتر بره.

مشکل اصلی اپل ظاهرا عدم توانایی در جذب «بهترین‌ها»ی بازار کار این حوزه است. همونطور که مقاله بلومبرگ هم اشاره می‌کنه، مخفی کاری داخلی اپل در مورد پروژه‌هاش برای دانشمندها یک ترن آف جدی است. برای مثال سال گذشته در بزرگترین کنفرانس هوش مصنوعی سال، کسانی که توی گوگل، مایکروسافت و آی‌بی‌ام کار می‌کردن سخنران‌های پر مخاطبی بودن که مقاله‌های علمی مهمی رو هم در حوزه کاریشون چاپ می‌کنن ولی توی همین کنفرانس کسانی که از طرف اپل شرکت کرده بودن، تا وقتی که مستقیم خطابشون نمی‌کردین و نمی‌پرسیدین «از کجا هستین؟» نمی‌گفتن که از اپل اومدن؛ چه برسه به ارائه مقاله.

مشخصا شما اگر یک دانشمند یا محقق باشین دوست دارین در حوزه کاری خودتون مقاله منتشر کنین تا اسم و رسم و شهرتی در حوزه خودتون به هم بزنین و به همین دلیل هم هست که تاپ تلنت‌ها (بهترین استعدادها؟) تلاششون رو می‌کنن تا در مراکز تحقیق و توسعه شرکت‌های بزرگ کار کنن. معلومه که اگر در مراکز تحقیق و توسعه یکی از شرکت‌های بزرگ کار کنین، یک آدم دیگه بهتون حقوق و وسایل می‌ده تا علم رو پیش ببرین و خودتون هم مشهور بشین؛ به جز حالتی که این مرکز اپل باشه. اگر در اپل کار کنین اجازه چاپ مقاله ندارین و در محیطی مخفی کار می کنین تا محصولی دو سه سال دیگه به بازار عرضه بشه و این مطلوب اکثر آدم‌های علمی نیست.

این مساله برای وضعیت ایران هم می‌تونه صادق باشه. تا جایی که من دیدم شرکت‌هایی که اسم و رسم بهتری در جامعه بازمتن دارن امکان بسیار بهتری برای جذب استعدادهای در حال رشد یا افراد متخصص در حوزه دارن و اگر روند چاپ خروجی‌های واقعی کارها در شرکت ها عملیاتی بشه، احتمالا پیوند ناموجود بین علم و صنعت کم کم ممکنه کمی هویدا تر بشه.

یک نکته برای دولت: منظورم این نیست که شما بیاین یک قانون زور کنین که شرکت های دانش بنیان باید سالی دو تا مقاله ISI هم چاپ کنن! اگر می‌خواین کار مثبتی بکنین قوانین نظارت و کنترل و جهت دهی و مسیربخش و هدف‌ساز و .. رو کم و کمتر کنین.

لینوکس در این ماه ۲۵ ساله شد، بیشترین روند؟ نیاز به توسعه دهندگانی که به خاطر برنامه‌نویسی کرنل به شرکت‌ها برن

/jaz/Linuxstillit06.tif

بیست و پنج سال پیش، در آگست ۱۹۹۱ لینوس نامه مشهورش رو نوشت و به دنیا اومدن لینوکس رو به دنیا خبر داد. حالا در بیست و پنج سال بعد لینوکس موجودی عظیم شده که بخشی بزرگی از دنیا رو اداره می‌کنه – از اکثریت تلفن‌های هوشمند تا اینترنت تا قطارها و بانک ها. گزارش توسعه کرنل که دیروز منتشر شد آمار جالبی از شرایط توسعه به ما می‌ده:

سال‌های سال است که تعداد توسعه دهندگان مستقل (فردی/بدون حقوق) لینوکس با کاهشی پایدار مواجه بوده. در ۲۰۱۲ این عدد ۱۴.۶ درصد بود، در ۲۰۱۳ برابر ۱۳.۶ درصد و در ۲۰۱۴ تعداد توسعه دهندگان مستقل به ۱۱.۸ رسید. اما حالا این عدد روی ۷.۷ درصد ایستاده. این سقوط دائمی دلایل متنوعی داره اما حتما منطقی‌ترین دلیل ساده‌ترین اونها است: توسعه‌دهندگان کرنل کم هستن و هر کسی که بتونه نشون بده کد نوشته شده توسط خودش می تونه به کرنل برسه، در پیدا کردن شغل هم مشکلی نخواهد داشت.

در گزارش این ماه به بیش از ۴۰۰ شرکت اشاره شده که با نوشتن کد برای کرنل سعی می کنن وضع خودشون در بازار رو بهتر کنن. شرکت‌هایی مثل اینتل، ردهت، سامسونگ، سوزه، گوگل، ای ام د، تگزاس اینسترومنتز، اوراکل، هواوی، فیسبوک، سیسکو و غیره.

linux-companies-640x371

در این دوره ۹ ورژن جدید کرنل منتشر شده و عدد اصلی ورژن از ۳ به ۴ تغییر کرده که نشون دهنده هیچ چیز خاصی هم نیست و فقط نشون دهنده این است که هر کرنل جدید تغییراتی داره که دیگه تفاوت خاصی بین عدد اصلی و عدد کوچیک رو لازم نمی‌کنه.

در صورتی که می‌خواین با لینوکس آشنا بشین از اینجا شروع کنین و اگر علاقمند هستین که توسعه کرنل رو شروع کنین، مطمئن بشین که لینوکس رو به خوبی بلدین، کتاب سیستم‌عامل رو بخونین و در برنامه نویسی سی بسیار خوب باشین و در نهایت درک کنین که کرنل لینوکس چه بخش‌هایی داره و این اجزا چطوری با هم کار می‌کنن که برای همه اینها کتاب‌های مستقل هست.

رادیوگیک ۶۶ – رادیو جوراب شلواری اول: آبی علیه صورتی

در این هفته بالاخره شجاع می شیم و پایه اول رادیو جوراب شلواری رو می‌ذاریم. ایده رادیو جوراب شلواری اینه که چند شماره پی در پی در مورد جنسیت حرف بزنه و حوزه‌هایی که ما توش غوطه وری ولی هیچ وقت در موردش بهمون آموزش رسمی داده نمی‌شه. در شماره ملایم اول که توش قراره شما شجاعت کافی ایجاد کنین تا این رادیو شش شماره‌اش رو منتشر کنه، در مورد آبی و صورتی حرف می‌زنیم و نگاهی به این می‌ندازیم که چیزهایی که در ذهن ما بدیهی تلقی می‌شن و بخشی از سرشت و ذات و فطرت و همه کلمات مبهم دیگه، چطوری ساخته جامعه اطراف ما هستن و کاملا مستقل از بیولوژی. اگر شنونده همیشگی رادیوگیک هستین، این شماره مثل همیشه نیست چون قراره ما سعی کنیم با مغزمون به مغزمون فکر کنه! با ما باشین شاید موفق بشیم.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

bluevspink

واقعا ماجرای لباس های دخترونه و پسرونه و صورتی در مقابل آبی از کجا ظاهر شده؟ از کی؟ عکس زیر عکسی بسیار معمولی و طبیعی از فرانکلین روزولت است، در دوره ای که نه صورتی بوده نه آبی و اگر این لباس به یکی از دو رنگ نزدیکتر بوده‌ باشه، اون رنگ صورتی بوده.

r

رادیو جوراب شلواری که لابلای رادیوگیک جا شده، انتظار داره تشویقی باشه تا با مغز، در مورد مغز فکر کنیم… کاری تقریبا نشدنی که فقط از یک گیک متمرکز بر میاد (:

موسیقی

در این شماره میزبان این موسیقی‌ها بودیم:
– Gogol Bordello – ‘My Gypsy Auto Pilot’
– سیاوش قمیشی تقدیم به خودم از طرف محمد حسین

مرتبط:
چرا روز دختر را نباید تبریک گفت ولی باید جدی گرفت؟

اکسپلویت‌های منتشر شده شدو بروکرز در هفته گذشته، واقعی به نظر می‌رسن

shadow

هفته گذشته یک خبر عجیب داشت. گروه دی شدو بروکرز اعلام کردن که بخشی از «تسلیحات سایبری» سازمان سازمان امنیت ملی آمریکا رو به دست آوردن که بخشی از اونها هنوز هم روی زیرساخت‌های مهم اینترنت کار می کنن و اونها رو به خریداری که تا فلان تاریخ بشیترین بیت‌کوین رو براشون بفرسته می‌فروشن یا در اقدامی عجیبتر اگر ۱ میلیون بیت‌کوین بگیرن، اطلاعات رو عمومی منتشر خواهند کرد.

این شیوه عجیب اعلام و فروش و انگلیسی دست و پا شکسته اطلاعیه اصلی، شک‌های زیادی درست کرد. در واقع اگر شما ۱۰۰۰ بیت کوین به این گروه هکری می‌دادین و یکی دیگه ۱۵۰۰ تا، دومی برنده می‌شد و فایل‌ها رو می‌گرفت و شما کل پول رو از دست می‌دادین! از اونطرف ۱ میلیون بیت‌کوین درخواست شده، یعنی تقریبا ۶ درصد کل بیت‌کوین‌های در حال گردش در کل جهان. بررسی حساب‌های اعلام شده نشون می‌ده که تا به حال رقم واریزی بیشتر از ۲۰ بیت‌کوین هم نبوده. اما وضع احتمالا تغییر خواهد کرد.

اینترسپت جمعه مطلبی رو منتشر کرده که طبق اسناد اسنودن تایید می‌کنه که ابزارهای نشون داده شده به احتمال خیلی زیاد واقعا بخشی از ابزارها و تسلیحات سایبری ان اس ای هستن. حداقل اسامی ابزارهایی مثل اکسترابیکن، اپیک بنانا و جت پیلو چیزهایی هستن که قبلا ازشون حرف زده شده و امکان حمله‌های موفق به برخی ابزارهای سیسکو رو دارن. همچنین در همین هفته سیسکو هم اشکال رو پذیرفته و تقریبا همه می‌تونیم مطمئن باشیم که ابزارها واقعا مربوط به ان اس ای هستن.

برای خوندن اینکه دقیقا اکسپلویت کشف شده چیه دنبال CVE-2016-6366 بگردین ولی نکته اصلی اینه که این زیرو دی خطرناک دست ان اس ای بوده بدون اینکه در موردش به سیسکو اطلاع داده بشه. همین اتفاق از طرف فایروال فورتینت که ایرانی‌ها هم ازش زیاد استفاده می‌کنن افتاده. فورتینت اعلام کرده یک مشکل امنیتی با درجه خطر بالا نسخه‌های قدیمی‌تر فایروال‌هاش رو تهدید می‌کنه. این باگ در بافر پارسر کوکی‌‌ای است که روی برد قرار گرفته و اجازه می‌ده یک حمله کننده بتونه با فرستادن یک درخواست HTTP دستکاری شده، کنترل دستگاه رو در دست بگیره. به احتمال زیاد در زمانی خیلی کوتاه اخبار مشابهی از جونیپر هم خواهیم شنید.

فعلا اینکه این گروه هکری به کجا وابسته است مشخص نیست اما چیزی که بسیار جالب شده، افشای دسترسی‌های گسترده ان اس ای به تجهیزات زیرساخت اینترنت و داشتن تسلیحات مبتنی بر زیرودی‌هایی است که نه فقط برای همگان اعلام نمی‌شن، که حتی به کارخونه سازنده هم خبر داده نشدن.

[منبع اصلی]

بیرون اومدن وب چیک: من یک هومو-رمانتیک آسکشوال هستم

webchick

شاید وب چیک رو بشناسین. یکی از سلبریتی‌های دنیای وب و توسعه دهنده دروپال و خیلی چیزهای دیگه. وب‌چیک در یک مطلب جالب، بیرون اومده – اصطلاحی که در دنیا برای اعلام عمومی گرایش جنسی استفاده می‌شه.

مساله اینجاست که گرایش جنسی معمولا چیزی خصوصی نگه داشته می‌شه چون جوامع مختلف در سطوح مختلف با استفاده از خشونت قانونی یا فشارهای اجتماعی، هر چیز غیر معمولی رو سرکوب می‌کنن. حالا این وسط آدم‌های شجاعتری هستن که با حرف زدن از گرایش‌هاشون، باعث می‌شن یکهو میلیون‌ها نفر ببینن که «اوه! پس من تنها نیستم» و این هفته ظاهرا نوبت وب‌چیک بوده.

وب چیک در این هفته توی مطلبش، نوشت که یک هومورمانتیک-آسکشوال است. توی این عبارت بخش هومو یعنی علاقه به جنس موافق – چیزی که از ۱۶ سالگی شروع به کشفش کرده بود. اون می‌نویسه که از ۱۶ سالگی می‌دونسته که علاقه عاطفی خاصی به پسرها نداره و رابطه عاطفی با همجنس‌های خودش یعنی دخترها رو ترجیح می‌ده ولی اضافه می‌کنه که ۲۰ سال دیگه طول کشید تا کشف کنه که برچسب «لزبین» (با تلفظ Lez-bi-a) هم براش مناسب نیست چون علی‌رغم رابطه عاطفی مثبتش با زن‌ها، علاقه خاصی به سکس باهاشون نداره.

این نوشته می‌گه که عدم آشنایی با عبارت «آسکشوال» برای سال‌ها باعث شده بود اون خودش رو لزبین بدونه ولی الان که سرچ بیشتری کرده می‌دونه که:

ویکی‌پدیا:

بی جنس گرا٫بی‌گرایش جنسی٫ بی‌گرایش٫ یا آسکژوالیتی یکی از گرایش‌های جنسی در انسان‌ها است که فرد دارای هیچ‌گونه تمایلات جنسی نمی‌باشد و با هیچ‌یک از دو جنس دیگر دارای روابط جنسی نیست. گفته می‌شود در حدود یک درصد از مردم جهان بی‌گرایش جنسی می‌باشند. آسکژوالیتی با «دوری از سکس» و «تجرّد» که رفتارهایی ناشی از انتخاب افراد هستند فرق دارد. آسکژوالیتی انتخابی نیست و فرد انتخاب نمی‌کند که عمل جنسی نداشته باشد بلکه هیچ علاقه‌ای به انجام اعمال جنسی ندارد. (برای مثال افراد سکژوال-افرادی که جزو دسته‌های دیگر گرایش جنسی قرار می‌گیرند- که در رابطه با افراد آسکژوال هستند منجر به ارتباطی فاقد سکس می‌شود) البته بعضی آسکژوال‌ها هم سکس دارند هر چند که اشتیاقی به آن ندارند. (مثلاً در صورت داشتن پارتنری که خواهان سکس است).

دلیلی که من اینو می‌نویسم؟ در ایران بر اساس آماری مشابه منطقا باید حدود ۷۰۰ هزار نفر آسکشوال داشته باشیم که شاید هیچ وقت این عبارت رو نشنیده باشن و شاید بیرون اومدن وب چیک بهشون کمک کنه تا آخر عمر به خودشون برچسب‌های منفی نزنن و بدونن که آدمی کاملا عادی هستن که اگر خودش رو بشناسه می‌تونه زندگی شاد و مثبتی داشته باشه.

یک آسکشوال مثل هر آدم دیگه ممکنه روابط رمانتیک با جنس مخالف یا همجنس یا هر دو جنس داشته باشه یا نداشته باشه. وب‌چیک به خودش می‌گه «هومورمانتیک‌ آسکشوال» یعنی کسی که با همجنس خودش روابط رمانتیک داره ولی سکس براش جذابیت خاصی نداره، هرچند که به دلایل مختلف قابل انجامه.

راستی.. این مطلب رو به پیشنهاد یک دوست آسکشوال نوشتم که مطلب رو برام فرستاده بود تا در موردش در این جمعه حرف بزنیم. اگر نیاز به اطلاعات بیشتر در مورد آسکشوالیته دارین، این ویدئو شاید شروع خوبی باشه.

خودتون رو بشناسین و شاد باشین (:

جادی تی وی ۰۱۹ – هک دوستانه سنگ کاغذ قیچی کلاینت ساید از طریق شنود و بازسازی ارتباطات

توی این جادی.تی وی یک هک می کنیم (: دوستان خوب دلیون اجازه دادن که با تمرکز روی بازی کلاینت سایدی که طراحی کرده بودن، یک شکل از هک رو آموزش بدم: شنود ارتباطات با ابزارهای مرد میانی و دستکاری اونها به شکلی که لازم داریم تا بتونیم صبحانه مجانی بخوریم (:

مثل همیشه عضویت شما در کانال یوتیوب جادی تی وی انرژی بخشه. شایدم اگر چیزی یاد گرفتین و می تونستین، دونیت کردنتون (: