توی چند پست قبل پرسیدم آیا ایده ای دارین که بشه باهاش یک استارتاپ راه انداخت؟ خب چرا نمی گین که راه بندازیم (: آخرش هم رفتم سراغ نیاز اصلی خودم در مورد یک سیستم که توش بتونم دقیقا داشته باشم چقدر پول خرج کردم و چقدر پول درآوردم و احتمالا چقدر به کی قرض داده ام و این تیپ چیزها. چنین سیستمی الان هم هست ولی خب راه انداختنش فان است و به خیلی آدم ها نشون می ده که چقدر ساده و سریع می تونن ایده هاشون رو پیاده کنن. الزاما از استارتاپ حرف نمی زنم، علاقمندی من مدیر شدن و شرکت عظیم و رشد انفجاری و سید اولیه و انجل پول و اینوستور و فروختن و اینها نیست. علاقمندی من یک زندگی فان است با خروجی های جذاب (: چیزی که بعضی ها بهش می گن «لایف استایل پروگرمر». شیوه کارمون هم «دو آپ» است و شخصا همه چیز رو می چرونیم. از راه اندازی اولیه و دیپلوی کردن روی سرور تا ساپورت و دیباگ و بک آپ و … و دوست دارم شما شاهد همه مراحلش باشین.
این شد که ایده رو شروع کردم. در این چهار قسمت اول من سیستم رو عملا راه می ندازم و استفاده می کنم. ایده نهایی چیزی است برای نگه داشتن دخل و خرج یک آدم و سعی می کنیم خیلی زود جایی آپلودش کنیم و اضافه کردن یوزر رو درست کنیم که اگر شما هم خواستین بتونین دخل و خرجتون رو روش نگه دارین. من طرفدرا سیستم هایی هستم که برای خودم درست می کنم و بقیه هم می تونن ازش استفاده کنن و شاید روزی به کمی پول هم برسه (:
قسمت اول پروژه بستون: شروع ساخت یک سیستم نگهداری خرج و دخل شخصی با جنگو، گیت، ویرچوال انو، لینوکس
بالاخره تصمیم گرفته شد: ساخت یک سیستم که توش هر کس بتونه پول هایی که در میاره یا خرج می کنه رو بنویسه. در قسمت اول محیط کار خیلی عمومی ای رو ستاپ می کنیم.
قسمت دوم پروژه بستون: ستاپ کردن پروژه و اپ جنگو، اضافه کردن اولین یوزر و دیتابیس و اولین کامیت گیت
در این قسمت محیط رو واقعا آماده شروع کار اصلی میکنیم. پروژه رو میسازیم و اپ رو بهش اضافه میکنیم و اولین یوزر رو با کامند لاین میسازیم. کمی گپ می زنیم در مورد پروژه و در نهایت گیت رو راه می ندازیم.
قسمت سوم: ساختن مدل خرج و ثبت اولین خرج
حالا کار واقعی شروع می شه. توی این قسمت در مورد MVC کمی توضیح می دم و بعد از ساختن مدل ، خرجم امروزم رو توی کامند لاین و شل جنگو، به سیستم وارد می کنم. البته اشتباهی دو بار! راه حل؟ بعد از اضافه کردن «خرج»ها به بخش مدیریت، بریم و نگاهی به اون حوالی بندازیم و یکی از خرهای اشتباه رو هم پاک کنیم. کلا تو این قسمت کمی گیج می زنیم که برای کدکستینگ هیچ اشکالی هم نداره (امیرجان با شما هستم!)
قسمت چهارم: ساختن مدل دخل و اضافه کردن اولین درآمد زمستان از طریق گویی ادمین جنگو
حالا بذارین سری به گویی بزنیم و بعد از درست کردن مدل خرج و مایگریت کردن دیتابیس به مدل جدید، ۱۲۲هزار تومنی که پولدارتر شدیم رو توی سیستم داخل کنیم.
در ادامه…
معلومه که از پیشنهادها بسیار استقبال می شه همینطور از دونیشن و پخش ویدئوها در هر جایی آزاد است و تشویق می شه یا هر چیز دیگه.. آهان یادم اومد.. شروع کردم این تیکه رو نوشتن که بگم ۱) پیشنهادی دارین بدین و ۲) اگر کسی لوگویی رو طرح بزنه پروژه ای رو لوگودار کرده
در این شماره از لینوکس شاد برای آدمهای شاد، بر می گردیم به سروری که در شماره های ۱۶، ۱۷ و ۱۸ روش سنت او اس سرور خودمون رو کمی کانفیگ کرده بودیم. در این شماره با اشتباهات زیاد و خنده دار من، مای اسکوئل و پی اچ پی رو به این سرور اضافه می کنیم تا یک وبلاگ وردپرس روی لینوکس بالا بیاریم. اشتباهات رو حذف نکردم تا ببینین که خیلی هم غیر عادی نیستن ولی مهمه که حواسمون رو بیشتر جمع کنیم (:
توی این جادی.تی وی یک هک می کنیم (: دوستان خوب دلیون اجازه دادن که با تمرکز روی بازی کلاینت سایدی که طراحی کرده بودن، یک شکل از هک رو آموزش بدم: شنود ارتباطات با ابزارهای مرد میانی و دستکاری اونها به شکلی که لازم داریم تا بتونیم صبحانه مجانی بخوریم (:
خوشحالم که بالاخره بعد از یکسال، دوره کامل ویدئوهای آموزشی الپیک ۱ شامل امتحان LPIC 101 و LPIC 102 با اسپانسری مبین نت تموم شده و همه می تونیم به رایگان به چندین سایت ویدئوی آموزش مدیر سیستمی لینوکس یا همون ال پی آی سی سطح یک دسترسی داشته باشیم. متاسفانه سایت اصلی که ویدئوها رو آپلود می کرد چندان فعال نیست و فعلا می تونین ویدئوها رو از لینک مگنت تورنت مربوط به ویدیوهای آموزش لینوکس الپیک یک جادی دریافت کنین؛ این لینک در صورتی که به یک برنامه دریافت تورنت (مثلا qbittorent یا utorrent داده بشه، فایل ها خودشون خورد خورد ظاهر میشن!).
مطمئنا اگر در کامنتها یا اینترنت بگردین، روش های بیشتری برای دانلود هم پیدا خواهد شد و تشکر از دوستان آی ویوید که لطف کردن و سید اول رو بر عهده گرفتن و سید کردن شما هم ارزشمند خواهد بود در پخش شدن این مجموعه آموزش رایگان.
در مجموعه لینوکس برای آدمهای شاد تا اینجا اومدیم که برای خودمون یک لینوکس نصب کردیم و کمی باهاش ور رفتیم و این کارها. اما واقعا یک آدم شاد از سرور هم نمیترسه. کاری نداره که! توی این سه شماره ما روی سرور مجازی ای که خریدیم یک وب سرور نصب می کنیم. در اولین قسمت لاگین میکنیم و پسوردها رو تغییر میدیم و وب سرور رو در ابتداییترین شکل راه میندازیم:
در مرحله بعدی فایلهایی که قراره به مراجعین نشون داده بشن رو به خونه خودمون مییاریم و همچنین یک دامین رو که از dot.tk گرفتهایم وصل میکنیم به هاستمون تا از این به بعد بشه با آدرس linuxjadi.tk به سایتمون رسید:
در نهایت برنامه انتقال فایل رو راه میندازیم. در آخرین قسمت با نصب یک اف تی پی سرور روی سنت او اس، به کاربرمون اجازه میدیم که فایلهای اچ تی ام ال و سی اس اس که روی کامپیوتر خودش درست کرده رو به سرور انتقال بده. همچنین دست کوچیکی به امنیت سرور میکشیم.
این شماره از رادیو گیک نه فقط پر است از هک، بلکه در دو مورد چیزهایی رو به شما می گه که چند سال بتونین بگین «اوه.. اینو تو رادیوم گفته بود قبلا!». در شماره شصت و چهار این حرکتگاه رادیویی، ما جشن بازگشت دوران طلایی رو میگیریم و مطمئن میشیم که حتی اگر آرش زاد هم نباشه، ما می تونیم هوش مصنوعی های خبیث رو متوقف کنیم! با ما باشین که دنیای بهتر، فقط یک قدم اونطرفتره!
توضیح در مورد دوران طلایی و اینکه چرا دوران طلایی بود. توضیح در مورد امن شد. توضیح در مورد مونگو و جدیدها و نسل جدید. حالا یک گروه هکری به اسم TeamGhostShell برای ثابت کردن این مساله و جلب توجه عمومی به ماجرا، ۳۶ میلیون اکانت مربوط به انواع شبکه هایی که از مونگو دی بی استفاده می کردن رو منتشر کردن. البته منتشر که نه.. جمع. در واقع هنوز این اطلاعات منتشر نشده بود و یک گروه امنیتی دیگه به اسم HackRead به یک آی پی برخورد که در فولدرهای مختلفش که هر کدوم یک آی پی بوده که توش دیتای مونگوی اون آی پی دامپ شده بود. شرکت هک دی بی کارش اینه که کراولرهایی داره که دیتاهای متنی که توسط هکرها در اینترنت یا دارک نت منتشر می شه رو پیدا و افشا می کنه. در این مورد هم از پسورد و غیره هست تا آدرس و اطلاعات عمومی مردم. [اشاره به ادعای یک هکر برای فروش دیتابیس همراه اول روی فیسبوک و تلگرام و لزوم عکس العمل بهش – حق شخصی منه بدونم وضعیتم چیه – نمی تونن دروغ بگن چون جرم است . باید به من بگن دیتام در چه وضعیه ] و البته حینی که رادیوگیک در حال ضبط بود خبر دیگه ای گفت که ۳۲ میلیون اکانت توییتر هم روی اینترنت برای فروش قرار گرفته و از اونطرف هم تویتر مارک زوکربرگ هک شده – مستقل از این ماجرا. خلاصه محشری است کبرا!
اخبار هک شدن ایران و عربستان و کشمکش ها و نظرات خودم در مورد خیلی چیزها و اشاره به گمرک یکی از استان ها
دگ کیتلاس و آدام چیر که هوش مصنوعی پشت سیری رو طراحی کرده بودن [کمی توضیح. اولین رابط واقعی و خوب و…] حالا بعد از چهار سال کار بی سر و صدا روی نسخه بعدیشون، ویو رو معرفی کردن viv. همیار هوش مصنوعی صوتی جدید. تلاش این بود که همیاری ساخته بشه که از سیری گسترده تر باشه و بتونه چیزهای بیشتری رو هندل کنه و هی نره سراغ یک سرچ ساده توی اینترنت. توی جلسه ۲۰ دقیقه ای نمایش ویو در هفته جاری توی نیویورک، ویو تونست بدون مشکل به همه درخواست های پرسیده شده جواب بده. این ایده نزدیکتر است به ایده الکسای آمازون و فیسبوک مسنجر که امکان اتصال به ترد پارتی ها رو فراهم میکنن و در نتیجه حتی می تونن هتل رزرور کنن یا باهاشون ناهار سفارش بدین. انتقاد اصلی؟ اینکه یک برنامه باید متمرکز بشه و فقط یک کار رو خیلی خوب انجام بده یا سعی کنیم همه کار رو از یک برنامه بخوایم و بک اندش متنوع باشه! تلاش شده طراحی ویو مستقل از دستگاهی که روش ران می شه باشه و هر کس اونو نصب کنه روی هر چیزی بتونه به همه سرویس های پشتش وصل بشه.. اونهم شخصی شده برای شخص خودش. مساله اصلی اینه که ویو باید بتونه با چیزهایی مثل بات اینجین مایکروسافت یا فیسبوک رقابت کنه که کار عظیمی است و خب.. مثل همیشه شاید هم یکی ایده رو بخره (به جای اینکه مثل این اطراف کپی کنه!)
اوه خبر ریز همراه هم اینه که اپل هم داره سیری رو از طریق اس دی کی باز می کنه .. احتمالا برای زنده موندن منشی صوتی اش در این دنیای پر تلاطم! [اس دی کی رو توضیح بدم؟ آهان بله… بله بله شما که عینک زدی میگی توضیح بده.. باشه!]
در واقع در علم / نجوم رازی هست ناشی از کم شدن نور یک ستاره. الان کلی از ستاره شناس های دنیا دوربین هاشون رو تنیظم کردن روی ستاره کیک ۸۴۶۲۸۵۲ تا در لحظه ای که نورش کم و زیاد شد، شاهد عینی ماجرا باشن. این کم شدن نور در چند سال گذشته هم بارها اتفاق افتاده و در مواردی تا ۲۲ درصد روشنایی پایین اومده. دلیلش چی می تونه باشه؟ نظریه هیجان انگیز مساله یک جور ابرسازه در اطراف این ستاره است! انتظار می ره با این هماهنگی و با نگاه دقیق به انواع طیف های نوری این ستاره که در فاصله ۱۵۰۰ سال نوری ما است اینبار بتونیم بگیم مساله چیه. این کم شدن نور از ۲۰۰۹ به بعد توسط تلسکوپ فضایی کپلر اتفاق افتاده و حجمش اینقدر زیاده که به عقیده بسیاری از ستاره شناس ها بعیده مربوط به یک سیاره در اطراف این ستاره باشه. نظریه بعدی یعنی تشکیل شدن یک سیاره دیسکی هم رد می شه چون ستاره کاملا بالغه و اگر سیاره ای هم داشته باشه، تا حالا کاملا شکل گرفته. نظریه بعدی هیجان انگیزتره و هنوز رد نشده: یک مگا استراکچر فضایی و مصنوعی که به دلیل دور اون خورشید می گرده، مثلا جذب انرژی یا بازتابوندن انرژی به یک نقطه دیگه. درسته که احتمال چنین کشف عظیمی فعلا خیلی پایینه ولی کاملا معقوله که بگیم چون باید یادتون باشه که این رادیو گیکه که از آینده به شما خبر می ده!
چون از این حرف زدم که تو رادیو قراره چیزهای آینده رو جلو جلو ببینیم، اینم بگم که صدای و متن آشنایی است که می گه «رمز خود را وارد کنید». «رمز شما اشتباه است» و … قراره غیب بشن! گوگل در کنفرانس اخیر گوگل آی او گفت که این دوران در حال پایانه. دنیل کافمن مدیر تکنولوژی و پروژههای پیشرفته گوگل گفته که تراست ای پی آی قراره این مساله رو حل کنه. تراست ای پی آی با خوندن اطلاعات حیاتی زیادی از شما (از شیوه راه رفتن تا چهره تا حتی شیوه تایپ و غیره) حدس می زنه که شما خودتون هستین و وضعیت عادی است و به شکل خودکار می تونه گوشی رو آنلاک کنه یا به اپ ها اجازه بده مطمئن باشن که شما جادی هستین (یا هر کی هستین!). معلومه که در صورتی که در طول روز کاری بکنین یا در همون لحظه اتفاقی بیافته که سیستم نتونه مطمئن بشه شما خودتون هستین، باید از روش های دیگه (شاید پسورد) هویت خودتون رو احراز کنین. سیستم چیزی در ادامه همین اسمارت لاک است که الان رو گوشی ها داریم و اجازه می ده با ضربه زدن به چند جای صفحه یا نشون دادن خودمون به دوربین ثابت کنیم که خودمون هستیم. خیلی هم پیچیده نیست و کش و تفصیل نمی خواد… مهم اینه که از حالا بدونیم یه کم دیگه چی تو دستمونه!
هوم.. البته خبر اینو می گه.. خب بیست و پنج میلیارد دلار رو بدزده بریزه کجاش؟ البته.. بازم خنگیم ما.. دوستانی که می دزدن راحت مصرفش می کنن و هیچ گیری هم نداره. یک محقق امنیتی توی هند به اسم ساتیا پراکاش حین بررسی نرم افزار موبایل بانک یک بانک دو تا مشکل بزرگ کشف کرد: مکانیزم سرتیفیکیت پینینگ وجود نداشت و ساختار لاگین هم مشکل داشت. با ترکیب این دو اون کاملا می تونست با پین کردن سرتیفیکیت در هر تماس به بانک بگه که رمزنگاری بهتره به مکانیزم پایینتری انتقال داده بشه (مثلا متن خالص) و بعد با مکانیزم اشتباه پیاده شده لاگین (که وقتی خودمون می نویسیم تقریبا همیشه به نوعی پیش می یاد) می تونست کارهای مهم رو به اسم دیگران انجام بده.. مثلا دیدن بالانس یا انتقال پول به شیوه ای کاملا قانونی به هر حسابی که می خواد. برای نشون دادن نمونه حتی چند کرل منتشر شده که پول منقل می کنه (: به همین خوبی. فقط با پنج خط کد اصلی! قبول نیست؟ ای پی آی کال حتی پین وارد شده رو هم چک نمی کنه و دستور انتقال رو مستقیم می زنه به شبکه بانکی (: اون اول برای کسب اطمینان از موضوعی به این عجیبی چند انتقال به فامیل و از حساب فامیل به همدیگه انجام داده و بعد به بانک خبر داده و اونها هم چند روز بعد مشکل رو حل کردن… بانکی های ما یاد بگیرن و جایزه درست و حسابی هم بدن (: نه سکه! ((:
ایلان ماسک در این ویدئو به این سوال جواب میده که «آیا به نظر شما ما در یک جهان شبیه سازی شده زندگی میکنیم؟». جواب بر اساس استدلال یک در چند میلیارد است. در واقع هر تمدن به اندازه کافی پیشرفته به جایی خواهد رسید که میتونه یک جهان رو شبیه سازی کنه و منطقا در اون مرحله چند میلیارد شبیه سازی مختلف اجرا خواهد شد. از نظر ریاضی احتمال اینکه ما دنیای اصلی (و نه یکی از اون شبیهسازیها) باشیم، یک به چند میلیارد است!
این نظریه با عنوان اصلی «فرضیه جهان سیموله شده» است که در ۲۰۰۳ توسط فیلسوف انگلیسی نیکولاس بوستروم مطرح شده و بر اساس سه این استدلال کار می کنه که یکی از سه ادعای زیر باید درست باشه:
ما واقعا در حال زندگی رو یک سیمولاتر تمدن هستیم
تمدنهای بسیار پیشرفته نسبت به اینکه سیمولاتورهایی بسازن که تمدن رو شبیه سازی کنه بی علاقه هستن
کسی هست که هر تمدن رو پیش از اینکه به مرحله ای برسه که بتونه شبیه سازیای بالا رو اجرا کنه، نابود میکنه
وقتی در مورد آینده هوش مصنوعی حرف می زنیم، دو جبهه در کشمکش با هم هستن. گروه اول که تولید کننده های فعلی مثل گوگل و آمازون و مایکروسافت هستن و فکر میکنن هی باید سیستم ها رو هوشمندتر کنیم و اونطرف متفکرینی به بزرگ ایلان ماسک و هاوکینگز هستن که می گن شای ما داریم با اینکار خودمون رو تسلیم شیطان می کنیم! اما حالا گروه اول هم نشونه های جالبی نشون دادن: گوگل اعلام کرده که در بزرگترین سیستم هوش مصنوعی یعنی دیپ مایند مکانیزمی تعبیه کرده تا «در لحظه ای که رباتی به شکل نامناسب عمل می کند بتوان آن را کنترل کرد»! شاید مقاله گوگل همه مثال هاش از ربات هایی باشن که در ماشین رو برعکس به ماشین وصل می کنن اما شاید پشت پرده بحث تفنگ هایی باشن که قراره خودکار به «به اصطلاح تروریستها» شلیک کنن یا رباتهایی که شروع به قتل عام آدم ها کنن. این مقاله ترکیب کار تیم دیپ مایند در گوگل و تیم «موسسه آینده بشریت» دانشگاه آکسفورده. مقاله با عنوان «کارگزارن مطمئنا قابل متوقف شدن» بد گفتم.. safely interruptable agents با ریاضیاتی که احتمالا ۹۹٪ شنونده ها و صد در صد گوینده های رادیو گیک متوجه نمی شن می گه که چطور یک دستگاه باید قابل خاموش شدن در زمانی باشه که یک اپراتور تشخیص می ده رفتارش اشتباهه. در واقع پیچیدگی اینجاست: این ماشین ها قراره از ما چیز یاد بگیرن و این ریاضیات می خوان جوری اونها رو محدود کنن که اونها یاد نگیرن که چطوری می تونن جلوی خاموش شدن خودشون رو بگیرن! الان شاید کمی عجیب باشه ولی به این فکر کنین که به زودی نرم افزارهای هوش مصنوعی شروع می کنن به نوشتن برنامه های هوش مصنوعی جدیدتر و دخالت ما هی کمتر و کمتر می شه و … [صدای تبر!]
دوست خوبم هوشمند که چند باری ازش حرف زدم یک مطلب طولانی و بسیار خوب نوشته در مورد پشت پرده پیامک هک تلگرام که گرفته بوده.. کمی توضیحات خودم و سفارش به سرچ کردن و دیدنش با تمرکز روی اینکه جلوی اینها باید گرفته بشه نه بچه های توی مجتمع خرید (:
گوگل بده؟ فیسبوک خبیثه؟ اینها رو فراموش کنین! حالا یک گروه روسی یک تکنولوژی تشخیص چهره به اسم findface راه انداختن که کلا پرایوسی رو برای خیلی ها به یک آرزو تبدیل می کنه. فایند فیس اجازه می ده شما از هر غریبه ای عکس بگیرن (که خودش کار بدیه اگر اجازه نداشته باشین!) و بعد پروفایل های اجتماعی صاحب این عکس رو در شبکه های اجتماعی مختلف به شما نشون می ده .. و منطقا اسم و مشخصاتش رو دیگه! هوم.. در تست ها هفتاد درصد موفقیت کسب شده. این برنامه دو ماه بیشتر نیست که اومده و تقریبا نیم میلیون کاربر داره و ۳ میلیون سرچ انجام داده. صاحبش؟ دو تا پسر ۲۶ و ۲۹ ساله. خبر خوب؟ فعلا فقط به پروفایل های روسی جواب می ده. خبر بد؟ «فعلا» فقط به پروفایل های روسی جواب می ده! این یک دنیای جدیده. نه اینکه خوب باشه ولی داریم به این سمت می ریم. شاید تعریف پرایوسی عوض بشه و شاید .. نمی دونم. به هرحال بخش هایی اش به نفع ما است و بخش هایی به ضرر ما. فرار کردن یا حمله کردن به معنی سنتی فایده نداره بلکه باید شناخت و آگاهی کسب کرد و آگاهی رو به دیگران هم داد. کسپرسکی در حال حاضر برای «جلوگیری» از این جریان به کاربران پیشنهاد داده عکس هاشون رو پرایوت کنن! خسته نباشه با اون ویروس هاش (:
ترکیبی از دانشمندان گوگل، دانشگاه باسک کانتری، دانشگاه کالیفرنیا و ایکرابسک و موسسه علوم باسک به روشی دست پیدا کردن که هر دو ایده اصلی کامپویترهای کوانتوم رو توی یک دستگاه با هم ترکیب می کنه – این احتمالا نوید بخش نزدیکتر شدن عملیاتی شدن کامپیوترهای کوانتومی است – مقاله توی نیچر چاپ شده [ اشاره به تعداد مراکز علمی در این مورد]. طبق معمول می گم که باید در مورد کامپیوترهای کوانتومی در آینده یک پادکست ویژه بدیم ولی مساله اینه که کامپیوترهای کوانتومی فقط سریعتر نیستن بلکه شکلی از مسائل که الان غیرقابل حل هستن رو هم انتظار می ره بتونن مورد بررسی قرار بدن. اما ایده های پشتشون هنوز تئوری است و ما کار داریم تا یک کامپیوتر کوانتومی عملیاتی ببینیم. هر چند که این تحقیق واقعا تونسته چیزی رو بسازه که دو ایده اصلی توش استفاده شده باشن. ایده اول اینه که ما با منطق همین گیت هایی که داریم پیش بریم، جایی که کیوبت ها (بیت های کوانتومی که پایه اصلی کامپیوترهای کوانتومی هستن) به شکلی به هم وصل می شن که مدارهای پایه ای منطق رو درست کنن. این روش باعث می شه هر گیت بتونه یک نوع کار رو انجام بده و منطقا هم معلومه که باید از قبل برنامه ریزی بشه. در نوع دوم کامپیوترهای کوانتومی تلاش می شه کیوبیت ها به هنگام نیاز به حل یک مساله خاص به شکلی که اون مساله خاص رو حل می کنه با هم ترکیب بشن – این سیستم ها تا حدی ساخته شدن ولی انتظار نمی ره که تمام قدرت کامپیوترهای کوانتومی رو به ما بدن. حالا توی تلاش جدید گوگل و دیگران کامپیوتری ساختن که جنبه های مثبت هر کدوم از این دو روش رو میگیره و با هم ترکیب می کنه. این کامپیوتر ۹ کیوبیت داره که ۱۰۰۰ گیت منطقی رو پیاده سازی می کنن تا این کیوبیت ها با هم ارتباط داشته باشن و همچنین می شه اونها رو در صورت نیاز از همدیگه قطع یا به همدیگه وصل کرد. تیم تحقیق می گه نتیجه کامپیوتری است که بر خلاف کامپیوترهای قبلی می تونه مسائل سابقا پیچیده برنامه نویسی رو حل کنه. انتظار می ره این ماشین ابزار تحقیقاتی ای بشه برای پیشرفت علم کامپیوترهای کوانتوم و امکان ساخت پله های بعدی رو به ما بده. [توضیح اینکه اگر واضح نبود یعنی باید یک شماره ویژه بدیم و خلاصه اش اینه که واقعا کم مونده کامپیوتر کوانتومی بسازیم!]
تبریک و تقبیح
تقبیحی داریم برای مهمل هایی که می گن یک لحظه مدیر سیستم غفلت کرد و باعث شد عربستانی ها هک کنن ما رو (: سانسور کننده داک داک گو که باید خجالت بکشه
خجالتی هم برای ایران داریم و شبکه اش و بحث بی طرفی شبکه که تو دنیا معنی خاصی داره و اینجا دیکه کلا گندش رو در آوردن.
و تسلیتی هم داریم به شرکت لنوو که توی گزارش سالیانه سه ماه اش شدیدا ابراز نارضایتی کرده از خرید موتورولا و گفته که وضعشون خرابه. نکته جالبش اینه که قرار شده دو تا مدیر داشته باشن و دو برند مختلف رو با دو استراتژی مختلف پیش ببرن. اگر از این به بعد اسم لپ تاپ های زوک رو شنیدین، بدونین همون لنووی … شاخه ارزون همون لنووی سابقه.. و چینی تر!
تبریکی به کسانی که چهارشنبه فال آوت ۴ رو مجانی روی ایکس باکس خریدن. اپراتور اشتباه قیمت رو وارد کرده بود و به جای ۱۱۰ دلار، قیمت شده بود ۰ دلار و تا مایکروسافت بفهمه…. تبریک به خریداران (:
نامه ها
مهرادم، که یه بار آهنگ هادی پاکزاد رو واسه رادیو گیک معرفی کردم
میخواست بگم تو رادیو گیک بعدی خبر درگذشتشونو بگید خیلی خوب میشه چون واقعا حقش این نبود
آشتوم:
در مورد “باس میتونه به عنوان آنتن عمل کنه”
چون ممکن هست اکثر مخاطب هاتون و شاید هم خودتون :D به اشتباه افتاده باشید .
درسته هرکجا نوسان جریان داشته باشیم تابش الکترومغناطیس هم داریم (مثلا باس انتقال اطلاعات) اما مسئله این هست که اونقدر این توان تابش شده کم هست که در فاصله خیلی کمی از اون خط سیگنال تابش شده زیر نویز محیط قرار میگیره و از نویز قابل تمایز نیست .
یعنی میشه اطلاعات رو جمع آوری کرد به شرط اینکه گیرنده در حد میلی متر یا حتی میکرو متر به اون باس نزدیک باشه . که عملا دیگه همون تماس فیزیکی میشه :D
قضیه زیر نویز قرار گرفتن مثل اینکه تو ورزشگاه آزادی با 100 هزار تا تماشاگر از وسط زمین دنبال صدای دوستمون بگردیم ?
البته اگه وارد جزئیات فنی بشیم اساس کار یک فرستنده رادیویی متمرکز کردن پهنای باند رو یک سنتر فرکانسی هست مثلا توی 802.11 n میشه 20 مگاهرتز پهنای باند رو چنل یک , سنترفرکانسی 2.412 گیگاهرتز رو خواهد داشت . اما توی یک باس هیچ وقت این اتفاق نمیفته و پهنای باند از DC تا بالاترین فرکانس موجود هستش که این دریافتش به صورت بیسیم رو غیر ممکن میکنه .
علاوه بر این خط هایی که روی برد های پی سی بی سیگنال رو عبور میدن امپدانس دو سرشون تا حد خیلی زیادی مچ هست و عملا هرچی پاور از ورودی میگیرن به خروجی میدن و مقدار خیلی کمی از اون تلف میشه ( تابش میشه ) .
درست مثل کابل شبکه rj45 که دیفرنشیال و به هم تابیده شده با امپدانس 100 اهم .
رفتم مقاله رو خوندم ، منظور مقاله در این مورد هست که بعد از هک و نصب نرم افزار مخرب با رد و بدل کردن توالی تکراری از صفر و یک ها از باس رم . توان رادیویی تابش شده رو در محدوده فرکانسی خواصی متمرکز میکنند تا قابل دریافت بشه . یعنی به صورت تکراری اطلاعاتی رو از رم میخونه و مینویسه که توالیشون تکراری هست مثلا 01010101 و اینجوری باعث میشه اکثر توان رادیویی توی فرکانس اون توالی تابش بشه و طبق گفته خودشون تا حدود یک متر نسبت سیگنال به نویز مثبت داشتند یعنی میتونستن یک چیزایی بفرستن .
البته به بدنه کیس مادربورد , محیط و کلی چیز دیگه بستگی داره اما عملا تونستن یک ارتباط یک طرفه بی سیم به بیرون داشته باشن . (فقط کامپیوتر میتونه اطلاعات رو به بیرون بفرسته از بیرون چیزی نمیشه فرستاد) . با برد یک متر و سرعت تغریبا 2 بیت بر ثانیه که برای کار های خبیثانه تغریبا کافی به نظر میرسه ? .
موسیقی
آهنگ یاغی به پیشنهاد حسین
به پیشنهاد بردیا Noche Acosador – Minutes To Metal N Rock
دو نفر رو در نظر بگیرین. اولی از لینوکس هیچ چیزی نمیدونه جز اسمش و میخواد تازه یاد گرفتنش رو شروع کنه و حسابی توش پیش بره. نفر دوم ده سال است که مدیر سیستمهای بزرگ و پیچیده است و میخواد چند قدم جلوتر بیاد تا به یکی از بهترینهای موجود تبدیل بشه. این مطلب سعی میکنه گپی در این مورد باشه که «لینوکس رو از کجا شروع کنم و چجوری توش پیش برم». مطمئنا نفر اول مطلب مفید خیلی بیشتری در این نوشته پیدا می کنه و نفر دوم در نهایت به اینجا می رسه که لازمه کامنت بذاره و چیزهایی مهمی رو اضافه کنه که من توی متن جا انداختم. من، در طول زمان این مطلب رو تکمیل خواهم کرد و توضیحات دوستان رو بهش اضافه تا همیشه منبع خوبی باشه برای کسی که می خواد لینوکس یاد بگیره.
آشنایی اولیه
قدم صفر اینه که بدونیم لینوکس چیه، از کجا اومده و به کجا می ره و چرا باید یادش گرفت. همینطور باید دید داشته باشیم در مورد مطالب مرتبط با این دنیا. در این لحظه پیشنهاد من اینها هستن:
از اونطرف کتاب فقط برای تفریح / داستان یک انقلابی اتفاقی داستان پیدایش لینوکس است و تاریخچه زندگی نویسنده اون یعنی لینوس توروالدز. خوندن این کتاب هم می تونه دید خوبی در مورد دنیای لینوکس به شما بده.
در این مرحله شما مهمه که بدونین چرا دارین لینوکس رو یاد میگیرین. همینجا می تونم بگم که اگر فکر می کنین قراره یاد گرفتن لینوکس شما رو با کلاس کنه یا بتونین باهاش همه چیز رو هک کنین یا باعث بشه دیگه کلا با کامپیوترتون مشکلی نداشته باشین، بهتره کلا بیخیال یاد گرفتن بشین (: لینوکس هم یک سیستم عامله و مثل همه نرم افزارها اشکالاتی داره، شغل هاش گاهی خسته کننده است، گاهی شما رو محدود می کنه و هیچ جای دنیا هم نیست که با یک دانش ثابت بشه بهش نفوذ کرد (: اگر دنبال این چیزها نیستین و مثلا می خواین مدیر سیستم بشین یا کنجکاو هستین مثل یک شمشیرباز بتونین با اسلحه تون کار کنین یا برای پروژه به لینوکس احتیاج دارین، با ما باشین!
کمی ور رفتن با لینوکس
بهترین روش برای تجربه اولیه با لینوکس، تجربه کردن اونه. توزیع هایی مثل لینوکس اوبونتو شروع خوبی هستن. کافیه ایزو رو دانلود کنین و به روش های گفته شده بوت کنین و باهاش کمی بازی کنین. معلومه که اگر از یک ماشین مجازی مثل virtualbox استفاده کنین زندگی راحتتره ولی کیفیت و سرعتش بدتر و در قدم بعدی می تونین با یک سی دی لایو سیستم رو بوت کنین و تجربه واقعی تری داشته باشین. گفته میشه که یاد گرفتن کلاسیک کاری حوصله سر بر و سخته پس بهتره قبل از شروع کتابهای عجیب غریب و چیزهایی مثل «راهنمای جامع لینوکس برای سوپر حرفه ای ها» به سراغ سر و کله زدن بامزه و خوشحال با لینوکستون باشین. اینجوری هم با موضوع مورد مطالعه بیشتر آشنا می شین و هم کشف می کنین که احتمالا دوست دارین چه چیزهایی یاد بگیرین و سوالهاتون چه چیزهایی هستن.
مجموعه ویدئویی لینوکس دسکتاپ برای آدم های شاد میتونه کمک خوبی برای شما در این مرحله باشه که نصب اول و دوال بوت کردن و غیره رو به شما نشون می ده.
مشارکت در جامعه
لینوکس به جامعه اش زنده است. باید بتونین انگلیسی سرچ کنین و جواب هاتون رو پیدا کنین. همچنین خیلی خوبه در جوامع فارسی زبانی مثل انجمن فارسی اوبونتو عضو باشین و سرچ کنین و جواب ها رو بخونین و سوال بپرسین و به زودی جواب هم بدین. همچنین حضور در همایش ها و برنامه های جامعه لینوکس می تونه کمک خوبی باشه برای شناختن بیشتر این فضاها. دقت کنین که لینوکس برای خیلی از طرفدارانش یک شکل از فکر کردن است؛ اونها می گن چیزی که دوست دارن لینوکس یا حتی گنو/لینوکس نیست بلکه تفکر آزاد است. شما باید درک کنین که بخشی از یک فرهنگ هستین و اینطوری خیلی راحتتر می تونین چیز یاد بگیرین. اصطلاحات مهم که میشنوین رو دنبال کنین و با حوصله در موردشون چیز یاد بگیرین. اگر قراره حرفه ای باشین باید زیر پاتون محکم باشه؛ پس دیدن هر چیز که نمی دونین یک فرصت بزرگه برای اینکه زیر پای خودتون رو محکمتر کنین. یادتون باشه که در طول یادگیری لینوکس قراره به شما خوش بگذره!
لینوکس دسکتاپ برای آدم های شاد
این یک مجموعه فیلم است که من دارم ضبط می کنم و آزاد منتشر می کنم. لینوکس دسکتاپ برای آدم های شاد ایده اش به گفتن مسائل اولیه است. معلومه که برای رسیدن به جایی که از کامپیوتر استفاده می کنین و غیره دو سه جلسه کافیه. جلسات بعدی سراغ مفاهیم عمیق تر می ره که انتظار داره درک شما از کلیت مفهوم اینترنت و لینوکس و سیستم عامل و غیره رو بهبود بده. اینها رو ببینین و درک کنین چرا ما لینوکس رو دوست داریم و شما چه کارهایی می تونین بکنین که علاوه بر چیز یاد گرفتن، خوشحالتون هم بکنه. شخصی سازی در لینوکس هیجان انگیزه پس سعی کنین سیستم هاتون رو درست جوری بسازین که خودتون دوست دارین.
پروژه های پیشنهادی در این سطح میتونن اینها باشن:
– درست کردن یک توزیع شخصی با استفاده از ابزارهای ریمسترینگ مثلا اوبونتو
– تست کردن چند توزیع لینوکس مرسوم و ور رفتن با اونها، مثلا اوبونتو، فدورا، کوبونتو و مینت
مدیریت سیستم مقدماتی
برای یک مدیر سیستم دوره ای وجود داره به اسم الپیک که در سطح اول چیزهای خیلی زیادی از زندگی روزمره یک مدیر سیستم رو به شما نشون می ده. من یک کتاب آزاد هم در این مورد دارم که اینجاست و همچنین یک مجموعه رایگان فیلم که کل دوره امتحان ۱۰۱ و ۱۰۲ رو توضیح می ده و البته کاملش روی یوتوب. این مجموعه احتمالا می تونه باعث بشه شما به راحتی امتحان الپیک ۱ رو پاس کنین و مدرک مدیریت رو بگیرین. هرچند که گرفتن این مدرک اجباری نیست (: خیلی ها هستن که مسائل رو بلدن بدون اینکه ۳۰۰ دلار پول مدرک پنج ساله رو داده باشن. به هرحال داشتن مدرک بهتر از نداشتنش است ولی فکر نکنین گرفتن مدرک تضمین شغل است یا مشخص کننده حقوق. در نهایت سواد و تلاش شما است که با شانستون همراه می شه و وضعیت شما رو مشخص می کنه.
در این مرحله میشه این پیشنهادها رو برای تمرین مطرح کرد:
– نصب و کار جدی با توزیعهای کمی غیرمرسوم مثل آرچ یا جنتو
– راه اندازی وب سرور روی کامپیوتر شخصی یا به شکل بهتر نصب یک وردپرس روی کامپیوتر لوکال
در واقع وقتی به اینجا رسیدین تا حد زیادی می تونین راه خودتون رو پیدا کنین. معلومه که یک قدم استاندارد خوندن الپیک ۲ از کتاب های مرجعش است. از نظر من خیلی خوبه که شروع کنین به امتحان کردن چند لینوکس مرسوم (مثل سنت او اس و دبیان و اوبونتو سرور) و یادگیری جدی تر اونها. همچنین مهمه که از اینجا به بعد وارد لایههای عمیق تر بشین. همونطور که بالاتر گفتم اگر در این مرحله هر چیزی دیدین که در موردش دقیق نمی دونستین، با فرصت جدیدی برای حرفه ای شدن روبرو هستین. مثلا اگر درمورد exim شنیدین، خیلی خوشحال باشین چون موضوع جدیدی دارین که در موردش سرچ کنین و چیز یاد بگیرین یا اگر جایی دیدین که از globbing حرف زده شاید واقعا چیز جدیدی باشه یا اسم واقعی چیزی که شما همین حالا هم بلدینش – شاید هم نصف و نیمه! در این مرحله باید هی زیر پای خودتون رو محکم کنین و مطمئن بشین چیزی که می دونین رو واقعا میدونین.
یک ایده هم انجام پروژههایی مثل اینها است:
راه اندازی یک وب سرور خونگی برای خودتون (سطح بعدی:بشه از اینترنت هم بهش وصل شد)
ساخت سرتیفیکت های ssl
درست کردن یک فایل سرور که همه بتونن باهاش فایل جابجا کنن
درک کردن کامل selinux
نصب پروژه های بزرگ مثل owncloud، docker، دیتابیسهای جدید مثل مونگو، هدوپ، … و کار کردن با اونها برای آزمایش اینکه چطوری کار می کنن و نصب می شن
نصب لینوکس روی دیوایس های غیر پی سی کلاسیک که ساده ترینش چیزهایی مثل رزبری پای ها هستن و پیچیدهتر ها مثل گوشیها و تبلتها
کار با لینوکس های خاص منظوره مثل clearOS
در چنین مرحله ای لازمه شما درک خوبی از شبکه داشته باشین، منطقا باید در حد +Network بلد باشین و اگر می خواین واقعا فرق کنین CCNA خونده باشین.
در سطح مدرک و دانش دقیق و سیستماتیک هم در این سطح الپیک های بعدی رو داریم. مثلا الپیک ۲ که توی مباحث خیلی دقیق تر می شه. فیلم های رایگان الپیک ۲ جادی رو می تونین از اینجا ببینین.
قدمهای بعدی
سایتهای آموزشی زیادی وجود دارن که آموزش های مرتبط مختلفی دارن. می تونین توی جاهایی مثل یوداسیتی و کورسرا دورههای فنی مرتبط بگذرونین یا مدهای روز مثل بیگ دیتا رو چک کنین و در مورد Virtualization و جزییات پروتکلهای مختلف چیزهای متنوع یاد بگیرین.
در این مرحله لازمه شما سواد ترکیبی داشته باشین و دیگه فقط متخصص سیستم عامل نباشین. بلد بودن یک زبان اسکریپت نویسی یا برنامه نویسی مثل پایتون شما رو به یک اسلحه جدید برای جنگ با مشکلات مجهز می کنه!
همونطور که گفتم این مطلب قراره دائما به روز نگه داشته بشه. خوشحال می شم اگر چیزی به نظرتون می رسه که باید به متن اضافه بشه یا سوالی هست که دقیقا به این بحث مرتبطه ولی جواب داده نشده، در کامنت ها ذکر کنین.
در ضبط جادی تی ویها میبینین که من تصویر دوربین رو گوشه صفحه دارم و همزمان تصویر صفحه رو ضبط می کنم (اسکرین کست) و صدای خودم رو هم کنارش می ذارم و در نهایت فایل هایی که تولید می کنم اندازه و کیفیت کاملا قابل قبولی دارن. زیاد پرسیده می شه اینکار چطور انجام می شه.
من متخصص صدا و تصویر و کدک ها نیستم ولی طبق تجربه به این مراحل رسیدم که با شما به اشتراک می ذارم. دلیلش اینه که دوست دارم اسکرین کست های لینوکسی بیشتری ببینیم و همزمان شایدم یکی پروسه رو بهتر کرد و به منم گفت.
ترکیب کار من در واقع چهار قسمته: نشون دادن دوربین، ضبط تصویر و صدا در شرایطی که دوربین روی صفحه نشون داده می شه و بعد کمی ادیت کردن و در نهایت کوچیک کردن فایل نهایی. بذارین قدم ها رو با هم چک کنیم.
این کد از برنامه mplayer استفاده می کنه و بهش می گه ورودی رو از دوربین بگیر و با ابعاد فلان و بهمان در فلان گوشه نشون بده بدون اینکه کادر داشته باشه و همیشه هم اینو بنداز روی بقیه پنجره ها. من این رو توی یک بش اسکریپت کوچیک گذاشتم وهر بار بخوام دوربین دیده بشه اجراش می کنم.
ضبط تصویر
حالا که دوربین روی صفحه دیده می شه باید بتونم کل صفحه و صداهام رو ضبط کنم. اینجا برنامه ای که من استفاده می کنم kazam است که مخصوص KDE است اما بقیه جاها هم به خوبی کار می کنه. انواع گزینه های دیگه هم هست از جمله istanbul و recordmydesktop-gtk و روش های ضبط مستقیم با ffmpeg ولی در نهایت من بعد از کمی تجربه با kazam در شرایطی که mp4 ضبط می کنه بهترین نتیجه رو گرفتم و بقیه خط ها رو دیگه تست نکردم. حالا من یک فایل بزرگ mp4 دارم که با کیفیت بالا صفحه و میکروفون رو ضبط کرده.
برای ادیت هم من چند برنامه رو تست کردم و در نهایت اولین برنامه ای که دستم باهاش راه افتاد kdenlive بود که بازم مال کی دی ای است! برنامه های دیگه هم هست ولی خب این برای من از همه زودتر کارهایی که می خواستم رو کرد. ادیت فیلم بسیار ساده انجام می شه و حتی از صدا هم راحتتره: گذاشتن چند تا ترک و جلو عقب کردن و افکت هایی در حد فید این و فید آوت. بعد از ادیت من فایل رو با یکی از گزینه های export که بهم فایلی با پسوند m2t می ده اکسپورت می کنم. این پروسه طول می کشه ولی کسی از یک ساعت اکسپورت گرفتن نمی ترسه!
تولید فایل نهایی
بعد از اینکه kdenlive اکسپورت یا رندر رو تموم کرد و به من یک فایل خیلی بزرگ (مثلا دو گیگی) m2t داد که صدا و تصویرش خوبه، با استفاده از ffmpeg فایل رو به شکل عجیبی کوچیک می کنم بدون اینکه کیفیت یا صدا ضرر خاصی بکنن. دستور مورد استفاده من اینه:
که بازم به عنوان یک اسکریپت بش کار می کنه و هر فایلی بهش بدم رو بعد از نیم ساعت کار با پسوند mp4 با سایز ۱۳۶۶ در ۷۶۸ که اندازه مانیتور من است و یک کانال صدای ۱۶ کیلویی و کدک mp3lame تحویلم می ده.