روند جستجوی مردم به دنبال «یارانه» و کمی حرف

yaraneh_trends

ما کشور عجیبی داریم. اول انقلاب گفتن همه چیز دولتی است و دولت مواظب همه مردم هست. بعد چیزها کم اومدن و یکسری کاغذ دادن دست مردم که ببرین بدین بقال به شما چیزهای لازم رو بده. بعد دیدن این سخته و دردسر داره و مسوولیت درست می کنه، گفتن دولت که رییس همه است، سهم پولش از کالاها رو می ده و شما خودتون هر چی خواستین رو ارزونتر بخرین. اما خب حیف اون پول نیست؟ پس بعدا گفتن ما سهم پولش رو نمی دیم و اتفاقا دولتی بودن خیلی بده و ما خصوصی می کنیم کشور رو و چیزها گرون می شن اما هر کی دوست داره بیاد ماهانه از دولت یک پولی بگیره و حالا هم رسیدیم به جایی که می گن اون پول رو شاید ندیم ولی به جاش یک کارت بگیرین دستتون برین بقالی هر چی ما فکر می کنیم لازمه و براتون بسه رو بگیرین (:

البته اگر فکر می کنین یک حلقه است اشتباه می کنین. سری اول دولت موظف بود به همه مردم یک کالا بده ولی الان شرکت های خصوصی به مردمی که پول دارن چیزهای بهتر رو می دن و دولت به کسایی که پول ندارن یک کالای بی کیفیت می ده یا یک پولی می ذاره تو دستشون می ذاره که بتونن شاید یک دهم چیزی که پولدارها می خرن رو بخرن و برای بقیه زندگی هم دیگه خودشون مسوولن.

به هرحال… نمودار بالا رو محمد برامون فرستاده و نشون می ده چطوری مردم عزیز میهن اسلامی مون هر ماه تو اینترنت سرچ می کنن ببینن یارانه اومده و نیومده و چه ماجراهای دیگه ای داره. سیستان و بلوچستان و ایلام و بقیه استان‌های فقیر هم بالاخره سهمی در «رده های بالا» پیدا کردن و در صدر جستجوی کردن «یارانه» ایستادن و سوال ما هنوز اینه که چرا در کشوری که قرار بود عادل باشه و همه به سطح معقولی از زندگی برسن،‌ سرمایه داری ای حاکم شده که برای پولدارهاش بوگاتی و پورش وارد می کنه و اکثریت دیگه باید ماهانه دستشون رو برای ۴۰ هزار تومن دراز کنن و تو صف‌هایی بجنگن که قراره توش یک وعده مرغ بهشون داده بشه.

درسته که توافق شده که آغوشمون برای سرمایه داری باز باشه اما حداقل درخواستمون اینه که مزایای سرمایه‌داری مثل اینترنت و آزادی بیان و عضو جهان بودن و حق زندگی شخصی داشتن رو هم برامون قایل بشن.

المپیک دوست و برادر روسیه، فساد مالی،‌ حقوق همجنسگرایان و دستشویی‌های دو نفره

المپیک زمستانی در روسیه در حال برگزاری است و آمریکا ورزشکارهایی که رسما اعلام کردن گی هستن رو در صدر رژه گذاشته و گوگل به مناسبت این المپیک صفحه‌اش رو در روسیه با پرچم رنگین کمان گی‌ها، لزبین‌ها و دیگر اقلیت‌های جنسی طراحی کرده:

google_sochi

این حرکت‌ها در جواب به گفته‌های مقامات بلندپایه روسیه است که ورزشکارها و حاضران رو از هر طور تبلیغ به نفع حقوق همجنسگرایان بازداشته – فعالیت هایی که حدس زده می شه در واکنش به قانون ضد همجنسگرایی که کمی قبل توی روسیه تصویب شد انجام بشن.

مستقل از این حرکت‌های ضد حقوق بشری، این المپیک فاسدترین المپیک تاریخ هم لقب گرفته. خبرنگارها و ورزشکارها در عکس ها و توییت ها امکانات بسیار کم (مثلا دستشویی های دو نفره، پنجره‌های بدون پرده، هتل‌های بدون گرمای کافی و ..) رو مسخره می کنن و سایت‌های دیگه در حال گزارش کردن هزینه‌های این المپیک هستن. برای نمونه:

  • هزینه این المپیک ۵۱ میلیارد دلار تخمین زده شده، پنج برابر هزینه المپیک قبلی در ونکوور کانادا
  • سه تا از دوستای قدیمی پوتین جمعا ۱۵ میلیارد دلار از قراردادها رو برداشتن
  • معلم اسکی رییس جمهور روسیه، ۲.۵ میلیارد دلار قرارداد برداشته
  • مسوول محلی، ۱۵ میلیون دلار هزینه هلیکوپتر شخصی داده
  • پیست اسکی سرعت، هفت برابر بودجه پیش بینی شده و ۱۳۰میلیون دلار بیشتر از هزینه بقیه سازنده‌ها، بودجه مصرف کرده

خب می دونین که وبلاگ من در مورد هر چیزی ممکنه باشه به جز ورزش.. پس چیزی که خوندین احتمالا مربوطه به سیاست، فساد، اقتصاد، دیکتاتوری و خیمه زدن یکسری آدم روی پول مردم و در دست گرفتن رسانه به شکل انحصاری و حدسم هم اینه که بعد از مسابقات یکسری جایزه هم به خودشون بدن که چقدر با موفقیت این المپیک به بهترین المپیک تاریخ بدل شده – حداقل آفرین به گوگل (:

البته من می تونم درک کنم که یک حکومت دیکتاتوری باید بنا به یک چیزی حکومت کنه. این چیز در خیلی جاها این بود و هست که «خدا گفته من باید رییس شما باشم» و خب حالا که توی روسیه این دیگه کار نمی کنه حکومت‌های تمامیت خواه باید برن سراغ چیزهایی مثل «دشمن» و خطرات عظیمی مثل از بین رفتن «بنیان مقدس خانواده». این قابل درکه و راحت نشون می ده که چرا این تیپ حکومت ها باید با همجنسگرایی و تجرد و طلاق و .. بجنگن و تلاش کنن همه رو به شکل سنتی خانواده وابسته نگه دارن تا شکل سنتی حکومت هم حفظ بشه. اینها قبول! اما چیزی که نمی فهمم اینه که این حکومت ها دیگه چرا باید دستشویی بی‌ناموسی بسازن؟

sochi_toliet

و آخره چرا همیشه دقیقا همین حکومت ها هستن که عرضه جلو بردن یک پروژه با پول overt رو هم ندارن؟ چون آدم های خوب باهاشون نیستن؟ چه می دونم.. به هرحال.. اینم این جمعه با شما !

اسکروچ ها بشتابن: فرصت خرید گاوصندوقی پر از سکه‌های طلایی

swiss_bank

اگر مثل اسکروچ دوست دارین تو پول شنا کنین، الان وقتشه! بانک سوییس داره یک گاوصندوق عظیم رو با پول‌های توش می فروشه. این گاوصندوق اصل که در ۱۹۱۲ ساخته شده الان در باسل سوییس است اما بعد از فروش به هر جایی که شما بخواین منتقل خواهد شد. گاوصندوق کاملا سالمه و احتمالا چون در سوییس بوده، کلید تک تک ۱۶۱۹ صندوق امانتش هم موجوده. این گاوصندوق همچنین دارای ۸ میلیون سکه ۵ سنتی سوییس است که فضایی به حجم ۶ متر مکعب رو پر کردن. این سکه‌ها سه ماه قبل به عنوان یک حرکت فرهنگی در میدون ملی باسل ریخته شدن بدون اینکه هیچ کسی ازشون حفاظت کنه یا هیچ چیزی جلوی پخش شدنشون رو بگیره.

swiss_bank_closer

برای عکس ها و اطلاعات بیشتر به صفحه مرتبط در سایت JamesEdition که بازار اشیای لوکس جهانه سر بزنین.

بازار سرمایه به ضرر بازار ایده؛ بحثی اقتصادی در مورد استارتاپ‌ها

استارتاپ ورد زبون همه است. از استارتاپ ویکندهایی مثل استارتاپ ویکند تبریز تا اخبار جهان . این لغت قبلا اصولا در زبون ما نبود ولی یکهو ظاهر شد و دنیا رو برداشت و این روزها از هر کس بپرسی یک ایده استارتاپی داره:

قبل از بحث باید از خودمون بپرسیم که آیا تفاوت استارتاپ و شرکت معمولی رو می دونیم یا نه؟ استارتاپ فرق اصلی اش با بقیه شرکت ها اینه که قراره یک بیزنس مدل قابل تکرار و مقیاس پذیر باشه. این استارتاپ‌ها در دوره حباب دات کام خیلی مشهور شدن که توش هر کس یک بیزنس اینترنتی می زد و سریع به قیمت فوق العاده بالا می فروختنش یا نگه‌اش می داشت و ازش پول در می آورد. اما چقدر پول؟ این چیزیه که کل مفهوم استارتاپ در ایران رو با یک استرس خاص مواجه می کنه.

ما با شرکت‌های استارتاپی هیجان زده می شیم که بسیار پولدار شدن مثل فروشگاه چاره یا تخفیفان یا دی جی کالا یا … و در طرف دیگه هیجان زده می شیم از استارتاپ یک نفره ای که توش مثلا طرف بیست میلیون تومن پول در آورده از یک ایده. یا یک بازی نوشته که ده میلیون فروش داشته یا اسمس های بامزه رو جمع کرده و گذاشته تو یک اپلیکیشن و گذاشته رو بازار و ده هزار تا فروخته و مثلا ۶ میلیون سود خالص داشته.

نکته مهم اینه که گروه اول کپی از ایده‌های خارجی هستن. این ذاتا مشکلی نداره ولی این شرکت ها رو نباید شرکت‌های استارتاپی بر مبنای یک ایده دونست بلکه این شرکت ها کپی هایی هستن از شرکت‌های خارجی که اتفاقا اجراشون خارج از توان یک استارتاپ تمام کامپیوتری است و نیازمند کلی کار لجستیک و بازاریابی. پیچیدگی تخفیفان اصلا توی سیستم کامپیوتری اش نیست، ایده هم که تکراریه. پس چیزی که تخفیفان رو یک سیستم درآمد زا می کنه اون آدمی است که شروع می کنه به زدن این چونه با شرکت‌ها و شناسوندن (فهموندن) موضوع به شرکت‌هایی که قراره اولین تخفیفان‌ها رو بدن.

گروه دوم اما مشکلشون یک اشتباه محاسباتی است. اینکه من با سه ماه کار ده میلیون پول در بیارم اصلا یک موفقیت تجاری نیست. همین آدم می تونست با برنامه نویسی خوب همین پول رو در یک ماه به دست بیاره و بیزنسش هم پایدار باشه. الان یک مهندس خوب منطقا باید در سال چیزی حدود سی چهل میلیون تومن در آمد داشته باشه و این رو به شکل ثابت و پایدار دریافت کنه پس اگر شرکت استارتاپی کمتر از مثلا صد تومن به دست بیاره، موفقیت تجاری نداشته.

آخرین نکته که لازمه بگم، کلیت چرخش پول در یک صنعت است. در صنعت آی تی مستقل ما اصولا چرخش پول چندانی وجود نداره. اینجوری نیست که یک آدم پولدار بیاد روی ایده من سرمایه گذاری به این امید که این ایده ده برابر پول اون پول تولید کنه. در خارج ماجرا این شکلی نیست… در خارج (به قول سینا به معنی خاص اروپای غربی و آمریکا و دوستاشون) ممکنه صد نفر زندگیشون رو بذارن و برن سراغ ایده‌هاشون، بعد ده نفر از اینها تا حدی امیدوار کننده باشن و یکسری پولدار روشون مثلا نیم میلیارد تومن سرمایه بذارن تا شاید به پول برسه و در نهایت دوتاشون چند ده میلیارد سود کنه. یک جور قمار برای آدم‌ها با شانس یک به ده و یک جور قمار برای پولدارها با شانس یک به پنج. ولی در ایران ما چرخه دوم (سرمایه گذار) رو نداریم و این مفهوم استارتاپ می شه یک ایده با احتمال پیروزی مثلا یک به پنجاه و چون این احتمال خیلی پایینه آدم‌ها جرات نمی کنن واقعا زندگی رو کنار بذارن و برن سراغ استارتاپ‌هاشون و در نتیجه استارتاپی که باید در ۶ ماه اول کل قوای طرف روش باشه، تبدیل می شه به یک سرگرمی جانبی که عملا احتمال پیروزیش به سمت صفر میل می کنه.

معلومه که این مطلب با عینک بدبینی نوشته شده. در آینده در مورد استارتاپ‌های موفق و ایده‌های خوب و دلایل خروج از شرکت‌های بزرگ خواهم نوشت ولی تا اونوقت خوشحال می شم اگر این نظریه رو اشتباه می دونین سعی کنین ده تا استارتاپ ایده محور موفق ایرانی رو نام ببرین… یا حتی به قول شیخمون ده تاش رو نه، پنج تاش رو.. پنج تاش رو هم نه دو تاش رو نام ببرین.

در آمد متوسط سالانه برنامه‌نویس‌ها و طراح‌ها در کشورهای مختلف

+

کیا پایه‌ان یه جزیره بخریم؟

اگر این مفهوم عجیب که ما حق داریم به یک سطحی از کره زمین ادعای مالیک کنیم و بگیم «این تیکه خاص از این سیاره خاص مال شخص بنده است» و به هر کس هم اعتراض کرد بگیم «اینم سندش» و اگر اعتراض رو ادامه داد بدیم پلیس بندازتش زندان، براتون یک پیشنهاد خوب دارم: خرید یک جزیره.

ماجرا اینه که این جزیره رو می فروشن – تمیز دست دو، قیمت کف بازار و دور رنگ برای رخ بهتر:

cimage_a4d666ed01-thumbb

قیمت؟ ناقابل ۷۵هزار دلار کانادا. واقعا ناقابل. یعنی اگر ده نفر دور هم جمع بشیم و برای فان نفری ۲۰ میلیون بذاریم صاحب این جزیره می شیم. مساحتش ۱۲هزار متر مربع است، اسمش فعلا جزیره روباهه و با ده دقیقه قایقرانی از نزدیکترین اسکله می شه بهش رسید (حالا اینکه چطوری برسیم به اون اسکله رو یک جوری باید حل کنیم بعدا). بعدا هم اسم رو عوض می کنیم هم براش پرچم طراحی می کنیم.

خب… نظرتون چیه؟ من شاید اگر واقعا توی کانادا بودم یک ایمیل به پنجاه نفر از دوستام می زدم ببینم کی پایه است جزیره داشته باشیم (: بیست تومن واقعا چیز زیادی نیست. پول یه پراید سفید (:

همین الان هم اگر از نظر قانونی بشه پایه ام. تازه می تونیم بیزنیس های جانبی بزنیم. مثلا مواد جاساز کنیم توش یا قایق بگیریم بریم کانادا با دوستامون و مطمئن هم باشیم که پلیس مرزی حوصله نمی کنه بیاد تا اینجا ما رو بیرون کنه و کم کم هم می تونیم به بهانه رفتن به بقالی به سرزمین اصلی سر بزنیم. ایده های دیگه می تونه درست کردن یک بهشت برای گیمرها باشه (البته بدون اینترنت) یا درست کردن محیط فانتزی جنگ ستارگانی یا یک مجموعه تفریحی خانوادگی یا حتی یک کمپ کمونیستی اشتراکی برای کسایی که دوست دارن تجربه اش کنن (و خودمون که بهمون خوش می گذره).

شما پایه بودین یکی از ده نفر باشین؟ شکل ادراه اش باید چی می بود؟ چه برنامه ای براش داشتین؟

ایده اصلی از این نوشته اومده که یک گروه اینکار رو کردن و دربارش نوشتن

قاعده بزرگتر: پول الکی از هیچ جا تولید نمی شه

بهیز برامون نوشته:

جادی امروز توی یکی از فروم ها در مورد این وبسایت مطلبی دیدم coingeneration.com که برام جالب به نظر اومد .
نوشته بود که سایت یه برنامه میده که روی سیستم نصب کنی .برای یک دوره زمانی یک کانکشن رایگان برای اتصال ۱ thread سی پی یو به سیستم میده که مینیمم درامد ۱ دلار در روز میده که ظاهرا پرداخت هم کرده …..

– اولین چیزی که ذهنم به طرفش رفت بیت کوین بود اما یک ترد سی پی یو که نمی تونه اینقدر درآمد برای سایت داشته باشه
– خود سایت گفته از قدرت سی پی یو ها می خواهیم یک ابر کامپیوتر بسازیم تا برای پیش بینی وضع هوا و اینجور چیزا استفاده کنیم
– لوگوی سایت هم که مشخصه

می خواستم ببینم اطلاعاتی در موردش داری ؟ واقعا قصد جاسوسی داره ؟

اصل اول جادی رو یادتونه؟ می گفت اگر در قرعه کشی ای شرکت نکردین، توش برنده نمی شین. این اصل تابع یک قاعده بزرگتره: پول الکی تولید نمی شه. این قاعده به شکل پایه ای هم در مورد انواع کلاه‌برداری‌های هرمی کار می کنه و هم در مورد این تبلیغات که در روز نیم ساعت کار کنین و ماهی چهارصد دلار بگیرین یا یک برنامه نصب کنین که تبلیغ نشون می‌ده و دیگه لازم نیست کار کنین و فلان برنامه رو نصب کنین و ماهی صد هزار تومن بگیرین.

نکته: صد هزار تومن در ماه پولی نیست که بخوایم باهاش کل اطلاعات زندگی و حتی هویتمون رو به کسی که نمی شناسیم بدیم.

این سیستم‌ها لازمه از یک جایی پول در بیارن. سوال اصلی اینه که آیا کاری که شما می کنین اونقدر پول تولید می کنه و آیا واقعا کسی ارزونتر از شما حاضر نیست اون کار رو بکنه که طرف مجبور شده شما رو پیدا کنه؟ خوشبختانه کشورهای دوست و برادر خواهر هند و چین کنار ما هستن که هم وضع اینترنتی بهتری دارن، هم جمعیتی بیشتر و هم وضع کلی اقتصادی خرابتر از من و شما در سطح فردی.اگر هر روشی باشه که بشه از اینترنت پول در آورد و تنها نقطه قوتش ارزش پایین پول ما باشه، هند و پاکستان و چین شانس خیلی بیشتری اونجا دارن. سری بزنین به سایت‌های داوطلب شدن برای برنامه نویسی مثلا با بیست دلار برای یک پروژه کوچیک و ببینین چقدر چینی و هندی و پاکستانی اونجاست (:

اگر هم بحث مقیاس باشه، قیمت پایین کامپیوترها خود به خود برنده می شه. اگر فقط رشته از یک سی پی یوی شما برای طرف ۳۰ دلار در ماه می ارزه و ارزشی بیشتر از ۳۰ دلار براش ایجاد می کنه، کافیه طرف پول دو سه ماه شما رو کنار بذاره و یک کامپیوتر بخره که قدرت بیشتری از یک ترد سی پی یوی شما داره و تا آخر عمر ازش پول در بیاره بدون اینکه پولی به شما بده.

اما این سایت‌ها چیکار می کنن و از چی پول در می یارن؟ این سایت‌ها معمولا دو سه ماه اول پول می دن تا همه فروم‌ها پر بشن از اینکه فلان جا واقعا پول می ده و بعد که یک جمعیت عظیم بهشون حمله ور شد، دیگه پول نمی دن یا فقط به درصدی از سایت‌ها که به درد می خورن می دن. اما به چه دردی؟ به دردی که بیشتر از صد هزار تومن در ماه بیارزه. این کارها در بهترین حالت اسپم فرستادن است از کامپیوتر قربانی‌ای که به خاطر صد هزار تومن در ماه آی پی آدرسش، کامپیوترش، پهنای باندش، مشخصات حساب بانکی اش، هویتش، اطلاعات روی دیسکش، پسوردهاش، فهرست دوستانش، تاریخچه کارکردش در اینترنت و همه چیزهای دیگه روی کامپیوترش رو در اختیار یک شرکت مجهول گذاشته و در بدترین حالت‌ها انجام جرایم مالی با اون کامپیوتر مثل شر کردن فایل‌های غیرقانونی یا آی پی طرف یا حتی خرج کردن کردیت کارت های دزدی توسط هویت طرف.

همونطور که خودت هم گفتی، این سیستم‌ها اصلا قابل اطمینان نیستن و در ضمن پولی هم که می دن ارزش خاصی نداره. حتی در ریال داغون ما هم، صد هزار تومن در ماه پولی نیست که بخوایم باهاش کل اطلاعات زندگی و حتی هویتمون رو به کسی که نمی شناسیم بدیم.

آقای روحانی اگر اومدنی شدین، کار رو به کاردان بسپارین (:

rohani92.com

در این لحظه عزیز یکی از سایتهای آقای روحانی ساسپند شده (: احتمالا یا ویروسی بوده (ویندوزه مگه؟!!) یا پلن مخصوص «انتخابات ریاست جمهوری» رو نخریده بودن و مثلا یک پلن «مقدماتی» یا «هاست حرفه ای برای تجارت شما» خریده بودن که تاب انتخابات رو نداشته. البته rouhani.ir بالا است و نمی دونم این سایت تا چه حد وابسته است به خود روحانی ولی به هرحال نکته بسیار بامزه ای است که وسط انتخابات، سایت طرفدار یک کاندیدا به دلیل این تیپ مشکلات کلا داون بشه و هیچ هاست دیگه ای هم نداشته باشن برای همین دامین – حالا چه لود بالانس و چه فیل اور.

این نکته فقط هم مربوط به انتخابات نیست. نشون دهنده یک چیز خیلی اساسی تره: نبودن تخصص توی کشور. هر کس فکر می کنه اگر یک وب سرور نصب کرد متخصص این جریانه و بدون داشتن هیچ ایده ای مفاهیم اسکیل یک کار کشوری، سرویس و سایت راه می ندازه. به بیزنس ها هم مربوطه. چند وقت پیش شاهد بودم که یک دوستی برای بالا نگه داشتن سایتش که فقط بازدید کننده هاش در حال زیاد شدن بودن چقدر بدبختی کشید و همه هم کلی سرویس ایرانی می شناسیم که با اینکه خوب بوده ولی همین که مشهور شده همه گذاشتیمش کنار چون دیدیم هی server time out و این چیزها می ده. سیستم ادمین های عزیز، کانفیگ کردن خوب بسیار مهمه و چیزی بسیار پیچیده تر از apt-get install apache2. اگر در این حوزه حرفه ای و شناخته شده بشین، نونتون توی روغنه (:


آی پی این سات 5.144.130.114 است ولی با هیچ جان کندنی سایت های چک کردن آی پی در این سانسوردونی باز نمی شن که من ببینم هاستش کجاست (: لبخند بزنیم که دنیا دو روزه (: