پرشین بلاگ فیلتر است !

واو…. همین الان همکاری خوبم محبوبه بهم گفت که پرشین بلاگ فیلتر است ! باور نکردم ولی وقتی تست کردم باور کردم… ISP من پارس آنلاین است و ADSL دارم ازشون. ساعت دوازده و ربع ظهر است. من که فکر می کنم یک اشتباه خنده دار است و امیدوارم همینطور هم باشد.

تکمیل: همین الان – دوازده و سی دقیقه – از فیلتر در آمد. جالب بود و مسخره

عکس های جشن نصب لینوکس

روز شنبه روز نرم افزار آزاد بود و به همین مناسبت در انجن کاربران لینوکس تهران، یک جشن نصب لینوکس داشتیم. من چند تا عکس گرفتم که گذاشتم همونجا. اگر دوست داشتید سری بزنید و ببینید عکس های جشن نصب لینوکس رو

اشتباه تایپی در عنوان صفحه میهن بلاگ

هاها همین الان دیدم که دامین Mihanblog.com به اشتباه در عنوان (title) صفحه اصلی اش Powerful رو Powerfull نوشته !‌ اشتباه بامزه و باحالی است که امیدوارم هرچه زودتر اصلاح بشه.

دولت الکترونیک / کارت اعتباری و جامعه شناس مجازی

نمی خواستم این ماجرا رو بنویسم ولی چون مدخلی است بر یک مطلب بسیار جالب، درباره اش صحبت می کنم. یکی دیگر از نقطه ضعف های بسیار واضح دولت الکترونیک که در مطلب قبلی هم در کامنت ها به آن اشاره شد (نگاه کنید به کامنت خدمات دولت الکترونیک).

مشکل جدیدی که با اینهمه بوق و کرنای دولت الکترونیک به آن برخوردیم این کارت های اعتباری لعنتی هستند. بازهم دو نمونه برایتان مثال می زنم:

  • دوست های سوییسی هم کارت اعتباری ویزاکارت دارند و هم مسترکارت و به همین امید، پول زیادی همراه ندارند. حالا در تهران گیر کرده اند و هیچ بانک عریض و طویلی و هیچ شعبه ارزی ای هم نمی تواند چند صد دلار از ویزا / مستر کارتشان برای آن ها نقد کند. کار رسید به اینجا که ما به آن ها پول قرض می دهیم تا آن ها از اینترنت پول را منتقل کنند به یکی از دوستان زمان دبیرستان من در خارج از کشور و بعد یک روزی و روزگاری من پول را از دوستم بگیرم ! احمقانه است ولی شاید تنها راهی که کشف کردیم مطلب را تا آخر بخوانید. مشکل بالاخره حل شد. بامزه بود که یک شناسه اینترنت و یک دوست زمان دبیرستان و یک مسافر عازم به ایران بیشتر از بانک مرکزی توانایی دارند.
  • رفته بودیم شهروند برای خرید و اعتبارمان هم کارت های اعتباری ای بودند. سبد خرید که پر شد بلندگوی شهروند اعلام کرد:‌با عرض پوزش به دلیل قطع بودن سیستم کامپیوتری امکان خرید با کارت های اعتباری وجود ندارد

خب من هم می دانم که درست شدن این سیستم ها زمان می برد و مشکل است و فقط صد سال اول اش سخت است (:

اما نکته ای که اصولا برای گفتن اش شروع به نوشتن کردم: مهمان های جهانگرد سوییسی مان در بازگشت از اصفهان در قطار با یک آقای آلمانی آشنا شدند که پول اضافه همراه داشت و به دلیلی از ادامه سفر منصرف شده بود و می خواست به آلمان برگردد. دوستان ما دلارها را از او تحویل گرفتند و از طریق اینترنت خانه پول را به آن مرد حوال کردند:‌نتیجه منطقی اینکه آقای آلمانی یک ساعت مهمان خانه ما بود. این آقای آلمانی دکترای کامپیوتر دارد و به محض ورود محو تماشای چارت بزرگی شد که برای Penetration Test روی دیوار خانه ما بود (البته برای تزیی). در ادامه صحبت مشخص است شد که فرد بسیار جالبی است که در دانشگاهی در ترکیه درس های میان رشته ای درباره کامپیوتر، جامعه شناسی و فلسفه و روان شناسی می دهد.

جالب این بود که جامعه شناس فضای مجازی نبود بلکه برنامه نویسی بود که جامعه شناسی را دنبال کرده بود. درباره مفهوم کلمات در وبلاگ ها صحبت کردیم و درباره ویکی پدیا. این دومی خلاصه مقاله اش بود که به تازگی در کنفرانس eDemocracy پذیرفته شده بود و برای آن مجبور شده بود به ترکیه و آلمان برگردد. مرد جوانی بود با چشم های بسیار بسیار آبی و بدن لاغر و شکم بزرگ و بسیار علاقمند که انگلیسی را با لهجه آلمانی حرف می زد. این را نوشتم تا در پست های بعدی درباره نظریه اش درباره ویکیپدیا بنویسم.

مساله ریاضی: در خانه ما شش نفر آدم بودند. دو نفر به فارسی و انگلیسی صحبت می کردند. سه نفر به آلمانی و انگلیسی و یک نفر به فارسی و آلمانی !‌ ثابت کنید در هر لحظه حداقل یک نفر باید مشغول ترجمه باشد تا همه، همه حرف ها را بفهمند.

خدمات دولت الکترونیک

چند وقتی است که در ایران دولت به فکر خدمت رسانی دیجیتال افتاده و مدعی است که در حال راه انداختن EGovernment است. کلیت این ایده خوب است ولی اشکال در آنجا است که مثل بقیه چیزها بدون درک جریان، فقط از عبارت تقلید می شود و بعد از گند زدن به مفهوم عبارت کل جریان لوث می شود.

پاراگراف تندی بود ؟ به دو تجربه من در بیست و چهار ساعت گذشته نگاه کنید:

  • خرید اینترنتی بلیت قطار. می خواستم برای دوستان سوییسی دو بلیت قطار رفت و برگشت به مقصد اصفهان بخرم. به سایت رجا رفتم ولی برای خرید از من شناسه و کلمه عبور خواست. زنگ زدم به دوستی که در راه آهن رده بالایی دارد و کلمه عبور و شناسه اش را قرض گرفتم و داخل سیستم شدم و قطارم را انتخاب کردم ولی موقع پرداخت نمی توانستم از کارت شتاب استفاده کنم. زنگ زدم و دوستم برایم این کار را هم انجام داد (ممنون دوست خوب!) تا اینجا جریان قابل پذیرش بود چرا که کارت های اعتباری هنوز در حال گسترش هستند ولی نکته وحشتناک اینجا بود که سیستم یک شماره سریال و شماره واگن و شماره صندلی را به من داد و گفت باید بروم از نمایندگی های فروش بلیت، بلیتم را تحویل بگیرم !!! خب اگر قرار بود همان روز تا یک دفتر فروش بلیت بروم، مثل آدم بلیت را از همانجا می خریدم و مثل آدم پول می دادم دیگر ! (تنها مزیت احتمالی این سیستم این بود که من می توانستم شب بلیتم را رزرو کنم)
  • پلیس بعلاوه ده / دفتر خدمات دولت الکترونیک. امروز صبح تصمیم گرفتم بروم گذرنامه بگیرم. این سرویس هم مشمول خدمات دولت الکترونیک است. دولت الکترونیک یعنی اینکه من به جای رفتن به یک اداره و انجام کارم باید بروم از پست مدارک را تحویل بگیرم. بعد بروم دفتر خدمات الکترونیک (که هیچ چیزشان شبکه ای نیست) بپرسم پول ها را باید به کجا واریز کنم. بعد بروم بانک پول بریزم. بعد بروم در صف پلیس بعلاوه ده (اگر بتوانم با سرگردانی در خیابان دفتری پیدا کنم)‌ بایستم و مدارکم را بدهم به آن ها تا با موتور سریع بفرستند برای اداره گذرنامه و بعد اداره گذرنامه جواب را برای من پست کند ! حالا شما پیدا کنید استفاده از تکنولوژی الکترونیک / مخابرات / شبکه را ! کاش به جای این روند احمقانه می توانستم مثل آدم بروم اداره گذرنامه مدارکم را بدهم و منتظر جواب پست بمانم.

یادداشت های شخصی احمدی نژاد

آقای احمدی نژاد هم به جمع وبلاگ نویسان پیوست ! اگر هنوز ندیده اید نگاهی به احمدی نژاد . ایران بیاندازید.

فعلا که چیز دندان گیری ندارد. فقط یک پست با سه چهار نظر گزینشی و چند لینک به خاتمی و رهبر و … . احتمالا جای خوبی است برای بررسی های آماری آینده (:


این روزها از ایمیل های اسپم لذت می برم ! دوست داشتنی است وقتی وقت ندارید و از برنامه ها عقب هستید و یکهو بیست تا ایمیل هم دارید و کشف می کنید که پانزده تای آن ها اسپم های هستند که از لای دست برنامه ضد اسپم تان در رفته اند ! در این حالت اسپم لذت بخش است.

مقایسه موضوعات وبلاگهای دو سرویس دهنده اصلی وبلاگستان

وبلاگستان فارسی دو سرویس دهنده رایگان اصلی دارد: PersianBlog.com و Blogfa.com. از این دو، پرشین بلاگ قدیمی تر بوده و کاربران قدیمی تر وبلاگستان فارسی را پشتیبانی می کند و بلاگفا جدیدتر بوده و به خاطر امکانات بیشتر و راحت تر، وبلاگ نویسان جدید را به خود جلب کرده است.

حالا اجازه بدهید بر اساس صفحه اول هر یک از این دو سرویس دهنده، نگاهی به موضوعات وبلاگ های موجود در آن ها بیندازیم:

ذات جریان جالب است هرچند که چیز زیادی را نمایش نمی دهد. عملا یک ایده جالب است برای کار بیشتر. در مرحله بعد باید طبقه بندی ها را کمی شبیه کنیم تا هر دو نمودار تقریبا از یک طبقه بندی پیروی کنند (یعنی طبقه بندی های ریز بلاگفا را جمع بزنیم در طبقه بندی ها وسیعتر پرشین بلاگ) و بعد رنگ های مشابه برای طبقه بندی های مشابه بکار ببریم. بخصوص با توجه به اینکه کاربران جدیدتر روی بلاگفا هستند و کاربران قدیمی تر روی پرشین بلاگ، نمودار حاصل می تواند نشان دهنده چیزهای جالبی باشد.

اگر فرصت کردم حتما این کار را امروز یا فردا می کنم و در این باره بیشتر می نویسم.

سخنی با دپارتمان مجازی حقوقی ایران درباره جاسوسی سایبر رامین جهانبگلو

سایت «دپارتمان مجازی پژوهش های حقوقی ایران» در خبری اعلام کرده است که سردبیر آن در یک صحبت شامگاهی با یک «کارشناس جرایم جاسوسی» به این اطلاعات رسیده است که رامین جهانبگلو قصد داشته با راه اندازی یک وب سایت اینترنتی «اطلاعات طبقه بندی شده از لایه های گوناگون سیاسی، حزبی، اجتماعی و حاکمیتی» را جمع آوری کند.
در ادامه رییس دپارتمان از فعالیت گروه های اینترنتی در یاهو و گوگل می گوید و آوردن عبارت «چندین سایت فیلتر شده» به گویا لینک می دهد و از این می گوید که انقلاب مخملی اینترنتی (!) قریب الوقوع است و در نتیجه باید علیه آن فعالیت کرد.

اینجا لازم است به دو نکته توجه کنیم:

  • اینترت رسانه ای همگانی است که در آن افراد می توانند نظراتشان را بدون ترس از تعقیب ابراز کنند. اگر کشوری شروع به بستن و محدود کردن آن کند به این معنی است که از ابراز آزاد نظرات شهروندان می ترسد. ایران کشوری مسلمان است با حکومتی اسلامی که ترسی از مردم اش ندارد و معتقد است اکثریت مردم طرفدار آن هستند. پس چرا آقای پیام فضلی نژاد جوری که انگار منافع ایشان در این کار است،‌ دولت را از اینترنت می ترساند ؟
  • وب سایت رسانه ای است برای مخاطبین. یک وب سایت با این هدف تاسیس می شود که اطلاعاتی را در دسترس تعداد زیادی از مردم قرار دهد. به فرض جاسوس بودن رامین جهانبگلو، این نوع از رسانه چه کمکی به وی می کند ؟ آیا قرار است جهانبگلو اطلاعات خودش و چند همکارش را روی یک سایت بگذارد تا همه مردم آن را ببینند ؟

شدیدا لازم می دانم به آقای پیام فضلی نژاد بگویم که اگر می خواهد برای «حقوق امنیت» کار کند بهتر است به جای تبلیغ برای بستن دسترسی مردم به ابزارهای تکنولوژیک جدید و کسب درآمد از دامن زدن به ترس حکومت از تکنولوژی،از حقوق مردم مانند حق خلوت (Privacy)، حق دسترسی به اطلاعات، حق آزادی بیان و … دفاع کند. آقای پیام افضلی نژاد – دانش آموخته رشته حقوق قضایی و کاندیدای بورد تخصصی حقوق قراردادها در دانشگاه AUOL انگلستان – در صورتی که علاقمند هستید از تخصص خود استفاده کنید، بهتر است به کسی که می گوید «جاسوس سایبر» توضیح دهید که این جاسوس فرقی با «جاسوس نامه ای» و «جاسوس تلفنی» و «جاسوس صحبت رو در رو» و «جاسوس میکروفیلمی» ندارد و ذات فعالیت در اینترنت و انتشار اخبار در آن، عملی دموکراتیک و بسیار شفاف است و حتی اگر رامین جهانبگلو می خواسته سایتی علیه جمهوری اسلامی تاسیس کند، پاسخ اش باید سایتی در دفاع از جمهوری اسلامی و افشای دروغ های احتمالی باشد و نه زندانی کردن و جلوگیری از اظهار عقیده وی.