فرصتی برای استراحت: همین حالا به ویروس ساعت خوش مبتلا بشین

happy_virus

ویروس ساعت خوش خیلی خیلی ساده، خیلی خیلی باحال و خیل خیلی مسری است:

۱. توییت کنید که به ویروس ساعت خوش مبتلا شدین و لینک ویروس رو بدین
۲. یکی از سه ویروس رو انتخاب کنین. یکیش کرنل پنیک است، یکیش تظاهر می کنه مونیتور شما شکسته خرابه و آخری صفحه آبی مرگ ویندوز است
۳. با اعصاب خورد میز رو ترک کنین و یک ساعت دیگه برگردین – در طول این مدت اکثرا فکر می کنن کامپیوتر شما خراب شد و رفتین برای تمدد اعصاب از دست این دنیای لعنتی که نمی ذاره شما کار کنین.

من همین الان با کرنل پنیک میز رو ترک می کنم و ویروس رو می سپرم به شما!

سیخچه سلفی خودساخته و پیشگیری از «از خود بیگانگی گیکانه»

بعد از پست قبلی، عارف با هیبت مهیبش این متن رو برام فرستاد:

چند ساعت پیش به محض دیدن پست جدیدت یکی از این سیخچه سلفی‌ها برای خودم ساختم!
در‌واقع چند سال پیش یه سه‌پایه برای دوربین آنالوگم خریده بودم که با اومدن گوشی‌های موبایل و عکس‌های با کیفیتشون و گرفتن جای دوربین‌های آنالوگ (حداقل بین عموم مردم) اون سه‌پایه هم کنار گذاشته شد…
اما الان با دیدن این عکس‌ها یه فکر جالب به ذهنم رسید…
یادم اومد چند تا چوب که مربوط به یه بنر می‌شد تو زیرزمین افتاده… این شد که گرفتمش و سه‌پایه رو با لنت چسبوندم بهش و در نهایت اینی شد که می‌بینی…
باهاش خانوادگی کلی سلفی گرفتیم و واقعاً حال داد…
diy_sikhche_selfie

به این تیپ چیزها در دنیا می گن DIY یا Do It Yourself: خودت انجامش بده یا خودت بسازش… این یک فلسفه است که علیه سرمایه داری هم به کار می ره. سرمایه داری ما رو از همدیگه، خودمون، طبیعت و در اینجا وسایل اطراف (بخونین گجت‌ها) «بیگانه» می کنه. انگار گجت چیزی بیرونی است که من در مقابل چیزی که در مقابل کار بهم دادن می تونi در اختیارش بگیرم. یک جور «فتیشیم کالایی»: این مفهوم که کالاها چیزی بیرون از من هستن که در مقابل پول می تونم مبادله شون کنم. یعنی به جای اینکه کار من به کالا تبدیل بشه، به پول تبدیل می شه و من می تونم پول رو در مقابل کالا (محصول کار یک نفر دیگه مبادله کنم) ولی این مفهوم این وسط گم می شه که همه کالاها محصول کار انسان ها هستن.

اصلا پیچیده نیست. بذارین دوباره بگم!

فتیش به معنی پرستش یا وابستگی شدید به یک جسم شناخته می شه و گاهی جایگزین شدن این چیز به جای چیزی دیگه. مثلا یک قبیله سرخپوست به خفاش فتیش داره به معنی اینکه از نظرش خفاش به دلیل نگهبان شب بودنش، اهمیت بسیار زیادی داره یا وقتی می گیم یک نفر فوت-فتیش داره یعنی نه فقط علاقه شدید به پا داره، که این علاقه براش جایگزین علاقه دیگه ای است. در مسائل جنسی این «جایگزین شدن» خیلی مورد تاکید است و مثلا اگر شما از لباسی خاص خوشتون می یاد به معنی «فتیش» نیست تا وقتی که این خوش اومدن به امری بسیار مهم در رابطه تبدیل بشه.

کالا رو هم که می دونیم: محصول کار انسان.

و حالا می تونیم متوجه بشیم که‌ فتیشیم کالایی اشاره می کنه به تقدسی که کالا در زندگی ما پیدا می کنه و فاصله ای که بین کالا و ما می افته و فراموش می کنیم که کالا محصول کار ما است و فکر می کنیم عنصری بیرونی در جهانه که می تونیم با پول تصاحبش کنیم.

این وسط آدم شاد کسی است که بتونه این تضاد رو درک کنه و درگیری اش با فتیشیم کالایی رو به حداقل برسونه؛ چیزی شبیه همون جنبش DIY. نمیگم خریدن چیز بدی است ولی «ساختن» مشخصا لذت بخش تر و گیکی تر است و معلومه که خریدن هیچ چیز هیچ وقت باعث نمی شه شما گیت، باحال، خوشحال، خوشبخت و … باشین (: در پستی دیگه به مفهوم شادی می پردازیم (:

الگوهای تخیلی، بیانسه و آیفون‌ خمیده

Beyonce-Photoshop

حرف همیشگی: رسانه ها الگوهایی به ما می دن که توش حتی خود الگوها هم شبیه خودشون نیستن. ظاهرا خانم بیانسه برای «خلاص شدن» از بخش‌هایی از پاهاش که مطابق استاندارد غیرقابل رسیدن زیبایی هالیوودی نبوده، مجبور شده کمی ادیت کنه ولی یادش رفته تصویر رو جوری سلکت کنه که تغییراتی که توی عکس می ده باعث انحنا برداشتن بدنه آیفونش نشه (:

فراموش نکنین که انسان طبیعی، سالم و دارای اعتماد به نفس – حداقل از نظر من – زیباترین انسانه.

پورن‌هاب به ازای هر صد ویدئو که ببینین، یک درخت می‌کاره

arborday-wood-hed-2014

روز درختکاری در آمریکا نزدیکه و سایت استریم پورن پورن‌هاب گفته که برای مشارکت در این روز، به ازای هر صد ویدئویی که مراجعه کننده‌ها از مجموعه معرفی شده ببینن، یک درخت می‌کاره. این پرومشن (فقط صفحه اول امن برای محیط کاری است) فقط تا نیمه شب امشب به وقت آمریکا معتبره.

این تبلیغ که احتمالا کم هزینه هم نخواهد بود چون تا همین الان حدود ۱۵۰۰۰ درخت باید کاشته بشه، یکی از مجموعه تلاش‌های پورن‌هاب برای تبلیغ‌های قابل پخش در شبکه های اجتماعی و محیط‌های عمومی است اما جدای از این قضیه، نکته جالبش انگشت گذاشتن روی محیط زیست است و خود مفهوم موسسه آربر دی که چیزی است شبیه روز درختکاری ما اما به شکل یک موسسه غیرانتفاعی غیردولتی که افراد، سازمان‌ها و شهرها رو به سبز بودن تشویق می کنه و گذران زندگی اش هم از کمک‌ها و حمایت‌های مالی است. در ضمن پورن هاب بعد از نیمه شب امشب، باید بره به سراغ انتخاب سازمانی که قراره اینهمه درخت رو بکاره. گزینه‌هایی احتمالی خود آربر دی است، درخت برای آینده و موسسه جنگل‌های آمریکا.

پیامش برای ما؟ اگر امروز پورن آنلاین استریمینگ می بینیم از پروژه پورن هاب ببینیم (صفحه اول امن برای محیط کار) و این رو بدونیم که اگر کشوری می خواد پیشرفت کنه،‌ کارهاش رو می ده بخش‌های خصوصی انجام بدن. بحث سوسیالیسم و سرمایه داری هم نیست. بحث اینه که اگر قراره واقعا شاهد خلاقیت یا پیشرفتی باشیم باید همه بازی داده بشن و اتفاقا بخش هایی که رانت دارن یا توان رقابت غیربرابر دارن (مثلا شهرداری هستن و ترافیک شهر رو فقط دست خودشون نگه می دارن) باید از ارائه مستقیم محصولات منع بشن. در مورد پروژه‌هایی ه که لازمه واقعا دولت توشون دخیل باشه (مثلا ارائه حمل و نقل نزدیک به رایگان برای همه به همه جا، خدمات درمانی رایگان یا نزدیک به رایگان به همه، آموزش عمومی رایگان به همه و …) هم لازمه حکومت باید موظف باشه پول و اجرای پروژه رو به شکلی منصفانه به مناقصه بذاره یا بده به شرکت‌های مستقلی که توانایی انجامش رو دارن. در این مورد بخصوص در دنیای نرم افزار بیشتر حرف خواهیم زد.

نکات همیشگی:

  1. این چیزها اختیاری هستن و هر کس حق داره انتخاب کنه که می خواد ببینه یا نه ولی اگر خودتون می بینین و به بقیه می گین «نبینین خیلی بده» با خودتون کمی فکر کنین شاید یک جایی از کارتون بلنگه (:
  2. پورن قانونی و غیرقانونی داریم. هر چیز زیر هجده سال غیرقانونی است و صالا سراغش نرین چون دارین زندگی کسانی که در مورد این جریان توان قضاوت ندارن رو ضایع می کنین… این سن شاید روزگاری عوض بشه ولی به عنوان یک عدد مورد توافق فعلا روی هجده هستیم.
  3. یاد گرفتن سکس از دیدن فیلم های پورن برابر یاد گرفتن ورزش‌های رزمی از نگاه کردن به فیلم‌های جکی چان است (:

نکات خاص این شماره:

  1. هر فرد قرار نیست ۱۰۰ تا ویدئو ببینه ها! به ازای هر صد تا ویدئو که در سایت دیده بشه یک درخت کاشته می شه!
  2. یکی از دوستان تذکر داد که ویدئوهایی که باید دیده بشن تا درخت کاشته بشه، از مجموعه «معامله‌های بزرگ» هستن. اگر اینطوره فراموش نکنین که سایز متوسط چیزی بسیار پایینتر از چیزی است که فیلم های پورن می گن. رجوع کنین به نکته ۳ از بخش نکات همیشگی.

ادامه هنر بانک‌ها و اسمس فرستادنشون

با وجود هنرهای بانک سامان و اقتصاد نوین، جایزه اول رو باید بدیم به موسسه / بانک ناشناخته رسالت که جاوید اسکرین شاتش رو برامون فرستاده:

بانک یا صندوق عزیز یک سرویسی می ده و بعد خرجش رو از حسابمون بر می داره (: این دیگه آخر ایده است و البته من نمی دونم این بهتره یا دروغ اینکه «به خاطر خودتون دیگه اسمس نمی دیم» (:

و می‌پرسین پروسه درست باید چی باشه، جواب اینهاست:

  • اگر بانک پولش می رسه، مجانی بهم خبر بده. اگر پولش نمی رسه من تصمیم می گیرم که تو این بانک بمونم یا نه
  • اگر پول بانک نمی رسه به من اسمس بده، مثل آدم بگه که اینکار هزینه های عظیم داره و من اگر بخوام درک می کنم و اون بانک می مونم
  • اگر تو بانکی که پولش نمی رسه موندم بانک می تونه از طریق اپلیکیشنش مجانی و راحت به من کل کارکرد حسابم رو اطلاع بده. به شرطی که این اپلیکیشن دسترسی های عجیب غریب نخواد و باتری منو نخوره و فکر نکنه مهمترین موجود غیرارگانیک توی جیب منه
  • اگر من خواستم می تونم به بانک بگم که اگر خبری شد با اسمس بهم بگه و از پولم خرجش رو برداره

و البته

  • در یک کشور نباید اولین شبکه مخابراتی دولتی باشه که اولها چند برابر حقوق یک ماه یک کارمند رو بگیره و براش یک سیم کارت در سال دیگه ثبت نام کنه.
  • وقتی دولتی بودن بد می شه و کلا معلوم می شه اصلا همه چیزهای خوب خصوصی هستن، اون شرکت دولتی که مال مردم بوده رو منطقا نمی شه کلا فروخت به یکی از دوستان
  • در یک کشور نباید من هم پول سیم کارت رو کامل بدم هم پول گوشی رو کامل بدم و هم پول سرویس مصرفی ام رو و در نهایت هم تلفنم دستگاه تبلیغات سرمایه داری و حکومت باشه تا هم روزی ده تا تبلیغ بگیرم از موی مشهور به زاید تا لیزر تا زمین تو ولنجک تا هتل و مشروب تو ترکیه تا خطیب جمعه هفته دیگه تا جمع آوری پول حرم تا تبریک عید رییس جمهور رو سه بار
  • در یک کشور درست حداقل بانک ها می دونن که ي (نقطه دار)‌ عربی است و «می باشد» اشتباه (:

نامه دختر زیبایی که دنبال یک شوهر پولدار می‌گرده و جواب عالی مدیر عامل بانک جی پی مورگان

jpmorgan

زنی در جستجوی یک شوهر پولدار این پست رو نوشت:

می‌خوام در مورد چیزی که می‌گم کاملا صادق باشم. امسال ۲۵ ساله می‌شم. بسیار خوشگلم و تیپ و ذايقه خوبی توی مد دارم. هدفم اینه که با مردی که بالای ۵۰۰هزار دلار در سال درآمد داره ازدواج کنم. شاید بگین پول‌دوست هستم ولی باید اضافه کنم که درآمد بالای ۱ میلیون دلار در سال در نیویورک طبقه متوسط به حساب می‌یاد.

خواسته‌ام بالا نیست. کسی در این فروم هست که بالای ۵۰۰هزار دلار در سال درآمد سالانه داشته باشه؟ همه عروسی کردین؟ می خوام بپرسم که برای ازدواج با یک مرد پولدار مثل شما باید چیکار کنم؟

بین کسانی که باهاشون دوست بودم مردی بود با درآمد ۲۵۰هزار دلار سالانه و ظاهرا فقط تا اینجا بالا رفتم. اگر کسی بخواد خونه‌اش رو به بخش غربی نیویورک سیتی گاردن منتقل کنه، ۲۵۰ کافی نیست.

متواضعانه این سوال‌ها رو ازتون می‌پرسم:

  1. مجردهای پولدار معمولا کجاها هستن (لطفا فهرست و آدرس بارها، رستوران‌ها و باشگاه‌ها رو بنویسین)
  2. کدوم گروهی سنی رو باید هدف قرار بدم؟
  3. چرا بیشتر همسران پولدارها قیافه متوسط دارن؟ من دخترهایی رو دیدم که خیلی خوشگل نبودن و چندان هم جذابیت نداشتم ولی با مردهای پولدار عروسی کردن.
  4. چجوری تصمیم می گیرین با کی عروسی کنین و چی باعث می شه یک نفر فقط دوست دخترتون بمونه؟ (هدفم اینه که ازدواج کنم).

با تشکر،
خانم خوشگله

و چیزی که این مطلب رو خوندنی می کنه و متفاوت از یک نوشته زرد که باید توی تیترش «به همراه عکس» هم می‌نوشتم این جواب است از مدیر عامل جی. پی. مورگان که با ۳۲۶۵ تریلیون دلار، الان بزرگترین بانک آمریکا و دومین بانک جهان است. پیام در کامنت‌ها گفته که سایت snopes که دنبال دروغ‌های اینترنتی است و الهام بخش احتمالی «ستاد مبارزه با چرندیات» می گه نامه اصیل نیست و معلومه که من نمی تونم نظر بیشتری بدم ولی نقل می‌کنم چون نوشته بسیار خوبیه.

سرکار خانم خوشگله،

پشت شما را با علاقه خواندم. احتمالا دختران بسیاری هستند که سوالی مشابه دارند پس لطفا اجازه بدهید وضعیت شما را از دیدگاه یک سرمایه گذار حرفه ای تحلیل کنم. درآمد سالانه من بیش از ۵۰۰هزار دلار است که خواسته شما را برآورده می‌کند پس امیدوارم همگی قبول داشته باشیم که من مشغول تلف کردن وقت شما نیستم. از دید یک شخص وارد به دنیای تجارت، ازدواج با شما کاری اشتباه است. جواب ساده این بود اما بگذارید توضیح بیشتری بدهم.

جزییات را که کنار بگذارید چیزی که شما پیشنهاد می دهید مبادله «زیبایی» و «پول» است: شخص الف زیبایی می‌دهد و شخص ب پول. مساله ظاهرا عادلانه و منصفانه است. اما یک مشکل کشنده داریم؛ زیبایی شما افول می‌کند اما پول من بدون هیچ دلیل قانع کننده ای غیب نمی‌شود. واقعیت این است که درآمد من احتمالا سال به سال افزایش پیدا خواهد کرد اما شما هر سال زیباتر از سال قبل نخواهید بود.

پس از دیدگاه اقتصاد، ارزش دارایی من در تزاید است و ارزش دارایی شما در حال کاهش. باید بگویم که استهلاک کالای شما نه فقط نرمال که نمایی است. اگر این تنها دارایی شما باشد، ده سال آینده ارزشی بسیار کمتر از ارزش فعلی‌تان خواهید داشت.

با عباراتی که ما در وال استریت استفاده می‌کنیم، هر تجارتی دارای موقعیتی است (Trading Positon) و دیدن شما هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر ارزش تجاری چیزی در طول زمان پایین بیاید ما می‌فروشیمش چون نگه داشتنش برای طولانی مدت منطقی نیست و ازدواجی که شما پیشنهاد می‌دهید هم از همین دسته است. گفتن این موضوع شاید بیرحمانه باشد اما عقلانی است که کالاهایی که استهلاک بالا دارند را باید فروخت یا به شکل استیجاری در اختیار دیگران قرار داد.

هیچ کسی که درآمد بالای ۵۰۰ هزار دلار در سال دارد آدم احمقی نیست؛ ما با تو دوست خواهیم شد ولی ازدواج نخواهیم کرد. پیشنهادم این است که به دنبال ازدواج با یک مرد پولدار نباش. این امکان وجود دارد که خودت پولدار شوی و به درآمدی بالای ۵۰۰ هزار دلار در سال برسی و اتفاقا احتمالا این گزینه بسیار بیشتر از پیدا کردن یک احمق پولدار است.

امیدوارم این جواب کمک کننده باشد.

امضا،
مدیر عامل جی پی مورگان

هفت صحنه تکان دهنده از تقابل انسان‌ها و نیروهای سرکوب

از عبارت «نیروهای سرکوب» تعجب نکنین. این نیروها کارشون سرکوب مردم است. البته یکی از حربه‌های سرمایه داری اینه که برای چیزهایی که همه می فهمن بد است، اسم های خوب انتخاب کنن. مثلا به «اخراج گسترده» بگن «تعدیل ساختاری» یا به پول گرفتن از هر کسی که ماشینش رو کنار خیابونی که قبلا آزاد بوده پارک می کنه بگن «عادلانه کردن فضای پارک شهری» یا به سانسور اطلاعات و خرج میلیاردها برای جلوگیری از دسترسی مردم به دانش بگن «پالایش» یا به قانونی که شدیدا علیه منطق و سبک رفتار مردمه رو بگن «قانون حمایت از خانواده» (:

در این شرایط شبه-منطقی است که هر دولتی مدعی بشه که هر تظاهراتی علیه اش کار دشمن یا فواحش یا دیوانه ها است و لازم به سرکوب و نیروهای سرکوب متخصص رو هم داشته باشه و البته بعضی ها هم اصولا نیروهایی که قرار بوده وظیفه شون دفاع از کشور در مقابل خارجی ها باشه رو تبدیل کنن به نیروهای دفاع از خودشون در مقابل مردم (:

به هرحال… این شما و این صحنه‌هایی زیبا از تقابل انسان‌ها و نیروهای سرکوب.

protest_ukrain
مردی برای پلیس ضد شورش اوکراین پیانو می زنه [اوکراین ۲۰۱۳]

protest1
مرد تونسی با یک نون باگت جلوی پلیس ضد شورش که از دیکتاتور کشور دفاع می کنه موضع گرفته [تونس ۲۰۱۰-۲۰۱۱]

protest_ukrain_priest
کشیش شجاع به عنوان یک سپر انسانی از تظاهرات کنندگان در جلوی پلیس ضد شورش دفاع می کنه [اوکراین ۲۰۱۳]

protest_sabz
تظاهرات کنندگان جنبش سبز از جون یک پلیس ضد شورش که به دست مردم افتاده حفاظت می کنن [ایران ۲۰۰۹]

protest_german
پلیس ضد شورش آلمان برای حرکت در کنار تظاهرات کنندگان «اشغال» کلاه‌هاشون رو برداشتن. [فرانکفورت ۲۰۱۱]

protest_egypt
سرباز ارتش مصر از دستور دیکتاتور برای سرکوب مردم خودداری کرده و با مردم دست می ده. در مصر ارتش گفت وظیفه اش دفاع از کشوره و قرار نیست بین دیکتاتور و مردم، از یکی دفاع کنن. همین اتفاق در انقلاب ما هم افتاد. [مصر ۲۰۱۱]

protest_romania
پلیس ضد شورش رومانی قلبی که یک بچه بهش هدیه کرده رو روی سپرش نگه داشته [رومانی ۲۰۱۲]

عکس های بیشتر در اینجا