مسله ی وایبر و نا امنی و مشکلات چتهای تلفن همراه و اینجور مسائل خیلی داغ شذه. ولی چیزی که کسی ازش حرفی نمیزنه، یه مسنجر امنه که همه میتونیم بهش مهاجرت کنیم.
یه نرم افزار چت هست که مدتیه بهش مهاجرت کردم و با کمال پررویی گفتم «هرکی با من کار داره بیاد اینجا. هرکی هم نمیاد …!»
نرم افزار تلگرام به نظر من از همه جهات بهتر از برنامه های مشابهه.
– از نظر امنیت که فکر میکنم مهمترین مساله باشه، باید بگم به گفته ی خودشون، ۲۰۰٪ امنه. (البته در صورتی که از چت امن(secure) استفاده کنیم). حتی اخیرا گفته شده که اگر کسی بتونه کد تلگرام رو بشکنه، دویست هزار دلار جایزه داره
– برای هر کانکشن هم یه اسکریپت کد گذاری خاص وجود داره که امکان نداره چت دون نفر با یه کد، انکریپت بشه. (از نظر تئوریک)
– سرعتش بالاتر از سیستمهای دیگست، حجم فایلهایی که میتونیم برستیم و نوع فایلها خیلی بیشتره. (فکر کنم نامحدود باشه)
– روش کارش در چت امن اینه که اصلا اطلاعات ما رو توی سرور خودش نگهداری نمیکنه و اگه دقیق نگاه کنیم اصلا سروری بین افراد چت کننده وجود نداره. (کانکشنها به صورت «فرد به فرد» ایجاد میشه)
– نکته ی خیلی باحالش اینه که میتونیم در چت امن، برای پیامهامون تاریخ انقضا تعیین کنیم! یعنی بعد از چند ثانیه یا چند دقیقه یا هر زمانی که ما تعیین میکنیم، پیاممون پاک بشه و کاربر مقابلمون بهش دسترسی نداشته باشه. این خیلی باحاله (به جاسوسها خبر بدید که به جای ایستگاه اعداد، از تلگرام استفاده کنن :D)
خوشبختانه دوستام اینقدر معقول هستن که من فقط دوبار در گروههایی با اسمهایی مثل «جوککده» و «بالای ۱۸» عضو شدم و خوشحالم که عضویتم توی یکیشون رو با همه اعصاب خوردی اش نگه داشتم تا الان بعد از دو ماه که از عضویتم گذشته این تگ کلاود رو ازش درست کنم.
اینها کلماتی هستن که یک برنامه کامپیوتری بعد از نگاه کردن به همه کلمات رد و بدل شده، حذف کلمات مرسومی مثل «و» و «یا» و تعیین سایز فونت بر اساس تکرار هر کلمه ساخته و کنار هم چیده. در موردش خیلی حرف نمی زنم چون دوست دارم از شما بشنوم. خیلی کامنت ها می شه گذاشت. فقط چون جمعه است بگم که بعدا در مورد ممه در پستی جداگانه ولی مرتبط با هفته وایبر حرف خواهیم زد.
اولین باری که به یک گروه وایبری دعوت شدم برمیگردد به بهمن سال گذشته، موضوع گروه شرکت در یک مهمانی بود، آدمها به سرعت در گروه اضافه میشدند، آدمهایی که نه من میشناختمشان و نه متوجه میشدم از طریق چه کسی اضافه میشوند، سیل عکسها و شمارهها و صدای نوتیفیکیشن وایبر بود که روانه میشد. از آن تاریخ به بعد گروههای وایبری بخشی از ارتباطات روزانهام شد، گروه همکاران، گروه دوستان، هممدرسهایها، هم محلهایها، خانواده، گروههای تخصصیتر برای بحث در مورد موضوعات خاص و…حجم بزرگی از حافظه گوشی همراه پر شد از عکسها و ویدئوهای وایبری، از آدمهایی که در بیشتر مواقع نمیدانستم چه کسانی هستند و مثلا چرا فلان موضوع برایشان آنقدر جذاب بوده که برای گروهی از آدمها بفرستند. اولین سوالی که در این مدت از خودم پرسیدم این بود که «وایبر» به عنوان یک «شبکه اجتماعی متفاوت و پویا» دقیقا جای چه چیزی را پر کرده است؟ میگویم «پرکرده است» چون فکر میکنم یک جای خالی بود که وایبر به سرعت آن را گرفت، برای خودش جایی باز نکرد، ناگهان همهگیر شد و حالا هر روز کنار هرکسی در مترو یا اتوبوس هم بایستی صدای نوتیفیکیشن وایبر است که میآید و سرهایی که در میان پیامهای رنگ و وارنگ وایبر میچرخند. سوال بعدی این بود که محتوایی که وایبر منتقل میکند از کجا میآید و نشاندهنده چیست؟ آیا میشود به صرف بررسی محتوای رد و بدل شده در وایبر ارزیابی سریعی از مطلوبات یا نیازهای ارتباطی و اجتماعی آدمهای ایرانی داشت؟ این ده مورد، مسائلی است که در این چند ماه به مرور به آنها فکر کردهام شاید بشود به این لیست ده یا دهها مورد دیگر هم اضافه کرد.
۱- آیا وایبر جای خالی ارتباطاتی که نداریم را پر میکند؟ محیط اجتماعی فعلی (جاری/ایران) به شکلی است که هیچ فضایی برای ارتباطات اجتماعی تصادفی وجود ندارد، نقشی که شاید قدیمترها بازار و سرگذر بر عهده داشتند و در کشورهای دیگر امروز کافه و بار آن را بر عهده دارند. محیطهای اجتماعی بسته و تفکیکشده که دنیای اجتماعی آدمها را به محیط کار، خانه-چهاردیواری، بخش مجردی، بخش خانواده و یا حتی محیطهای تفکیک شده جنسیتی در وسایل حمل و نقل تا پارک و سینما تقسیم میکند و تا حد زیادی حتی آن را هم محدود و مدیریت میکند، هیچ فضایی برای تنفس آدمها، برای برقراری ارتباطات گاه و بیگاه و اصلا تصادفی آنها باز نمیگذارد. وایبر مثل چتری مجازی این جایگاه را پر میکند، آدمها را به هم وصل میکند و برای آنها فرصت معاشرت فراهم میکند.
۲- آیا ما تا این حد سکسیست هستیم؟ اولین دفعاتی که پیغامهای سکسیستی را روی گوشی موبایلم و از کسانی که میشناختم دیدم، باور نمیکردم، دفعات بعدی عصبانی بودم و یکی دو بار دعوا کردم، اما به تدریج آنقدر تکرار شد که برایم این سوال مطرح شد که آیا واقعا ما تا این اندازه سکسیست هستیم؟ پیامهایی که هر بار با موضوع خنگی دختران، خشونتهایی که به نظر فرستنده بامزه میرسید، تکرار کلیشههای جنسیتی در قالب طنز یا پیامهای پند و اندرز در گروههای وایبری این شک را برایم به وجود آورد که شاید ما در بعضی زمینهها نه تنها پیش نرفتیم که فرو رفتیم. خندیدن به هر قیمتی و به هر چیزی قهقرایی بود که تصورش روزهای اول برایم سخت بود و این روزها امیدی برای بیرون رفتن از آن ندارم.
۳- چرا گفتههای آدمهای معروف را تکرار میکنیم؟ بعد از فیسبوک، وایبر دومین شبکه اجتماعی است که گفتههایی از آدمهای مشهور در آن به وفور به اشتراک گذاشته میشود، این پیامها از «امیدواری به زندگی» تا «توصیه رفاقت»، «نادیده گرفتن دنیا»، «چگونه شاد باشید؟» گسترده است. بیشتر وقتها نمیشود نسبت بین فرستنده و متن را به درستی دریافت؟ آیا این گفتهها که اینقدر بین کاربران شبکههای اجتماعی در ایران محبوب هستند در واقعیت رفتاری آنها هم تغییری ایجاد میکند؟ اصلا میان آن طنز سکسیسیتی و این گفتههای انساندوستانه و برابریطلب چه نسبتی برقرار است؟
۴- آیا از برقراری هر شکلی از رابطه اجتماعی ناتوانیم؟ ما دوستان نزدیکی بودیم، تا قبل از گروه وایبری «دوستان» از هم حال و احوالی میپرسیدیم یا گپ میزدیم. روزی که گروه دوستان را در وایبر درست کردیم فکر کردیم که این ارتباط بیشتر میشود، از حال هم بیشتر خبر خواهیم داشت و با هم در مورد مسائل مختلی گپ خواهیم زد؛ اما اینطور نشد، گروه بعد از مدتی تبدیل به محل رد و بدل شدن جکهای روزانه، اخبار و در بیشتر موارد سکوتهای طولانی شد، این اتفاقی بود که برای گروه همکاران، دوستان دیگر و حتی گروههای تخصصیتر هم افتاد. گاهی سلام و علیکی و رد و بدل کردن اطلاعاتی که در بسیاری مواقع با رگبار جک و پیامهای عمومی دیگر قطع میشوند، گم میشوند، ارتباطی شکل نمیگیرد.
۵- حرفی برای گفتن نداریم؟ همیشه فکر میکردم که ما آدمهایی هستیم محروم از فضاهایی که دیالوگ در آن شکل بگیرد، وقتی با گروههای وایبری روبرو شدم تصورم این بود که این فضای مجازی در حدی قادر است این فضا را بسازد، اما سوالم امروز این است که آیا واقعا ما حرفی برای گفتن داریم؟ یا تصور من از ابتدا اشتباه بود
۶- در آرزوی یافتن شخص مورد نظر؟ شما هم حتما تجربههایی نظیر این را دارید که کسی را که هرگز یک بار هم ندیدهاید و دیالوگی نداشتهاید تنها به دلیل بودن در یک گروه فکر کند شما شخص مورد نظر زندگیش هستید، دریافتی که بیشتر از سر استیصال در برقراری رابطه و راضی شدن به حداقل شرایط رابطه یعنی جنسیت و عضویت در یک گروه به نظر میرسد.
۷- آیا وایبر میتواند ابزاری سیاسی باشد؟ جواب این سوال را نمیدانم، شاید بشود سوال را اینطور پرسید :«آیا فرستادن جکهای سیاسی در گروههای وایبری به معنای سیاسی بودن آن است؟» یا شاید باید اول تعریفمان را از سیاست مشخصتر کنیم.
۸- آیا وایبر ما را به هم نزدیکتر کرده است؟ به خاطر کار و مشغله روزانه، یا به خاطر ناامید شدن از گرفتن پیامهایی که شاید در ابتدا انتظار یا آرزویش را داشتم، دیگر وایبر را در طول روز نگاه نمیکنم، شبها وقتی عدد نسبتا بزرگ پیامهای وایبری را میبینم، بیشتر مواقع رغبتی برای خواندن آنها ندارم، به این فکر میکنم که آیا وایبر ما را به هم نزدیکتر کرد؟ چقدر سخت است که در میان آن عدد بزرگ بیمعنا، یک پیغام احوالپرسی فرستاد و چقدر عجیب است که وقتی به ظاهر با کسانی در ارتباط روزانهای تلفن را برداری و حالشان را بپرسی.
۹- آیا وایبر محیط خوبی برای شناخت نسبی از فضای اجتماعی ایران است؟ اولین بار زمانی این سوال به ذهنم رسید که اعلام شد وایبر متعلق به اسرائیل است و هرچه در آن رد و بدل میشود تحت نظارت آنهاست. از خودم پرسیدم اطلاع از آنچه در وایبر میگذرد چه معنایی میتواند داشته باشد؟ اگر بخواهم فردی به این سوال پاسخ دهم، پاسخم این است که هیچ معنایی. چند درصد مردم ایران دسترسی به گوشیهای هوشنمند دارند؟ چند درصد دسترسی به اینترنت دارند؟ از این مجموعه چند درصد وایبر دارند؟ چند درصد از کسانی که وایبر دارند در این گروهها فعالیت میکنند؟ شاید پاسخ دقیق به این سوالات بتواند مشخص کند که چرا فکر میکنم این اطلاعات جز برای سطح خرد امنیتی در داخل کشور معنا و ارزش خاصی ندارد.
۱۰- آینده گروههایی نظیر گروههای وایبری چه خواهد شد؟ وقتی من تازه اینترنت را کشف کرده بودم، گروههای چت در یاهو رونقی داشتند، از بحث و تبادل نظر تا هیجان معاشرت با جنس مخالف. اما بعد از مدتی بر سر آنها چه آمد؟ مطمئنم که هجده سالههای فعلی هیچ تصوری از آن چترومها ندارند، شاید یک حدس معقول این باشد که بر سر گروههای وایبری هم همین بلا بیاید، اما سوال مهمتر این است آیا بین محتوایی که در چترومهای یاهو رد و بدل میشد با این محتوا تفاوت معناداری وجود دارد یا نه؟ راستش را بخواهید من فکر میکنم جواب این سوال هم منفی است.
نکته حساس این سوال اینه که اصولا گروههای وایبری محبوب نیستن، بلکه محتوای توشونه که محبوبه. گروههای وایبری یک مشکل بزرگ دارن: قاطی کردن شبکههای قوی و شبکههای ضعیف. بذارین اول به این دو تا نگاهی بندازیم.
شبکههای ضعیف شبکههایی هستن شامل آدمهایی که ما تو زندگی دیدیم، اسمشون رو شنیدیم یا باهاشون همکلاسی و همکار بودیم و حتی دوستای دوستامون بودن. درست همونهایی که احتمال داره توی فیسبوک شما «دوست» باشن. در مقابل شبکه های قوی شبکههایی هستن شامل آدمهایی که شما حاضرین به خاطرشون مثلا دست به جیب بشین یا یک کار مثبت انجام بدین یا وقت واقعی صرف کنین. اینها معمولا یک مشخصه دارن: شماره تلفنشون تو تلفن شما ذخیره شده. همکار نزدیکتون، پارتنرتون، دوستی که تو پارتیهاش شما رو دعوت میکنه و دوستانی که چهره به چهره باهاشون برخورد دارین. این آدمها شبکه قوی شما رو تشکیل می دن.
آدمها بارها با قاطی کردن این دو شبکه، تحلیلهای اشتباه دادن. مثلا فکر کردن که هشتگ زدن می تونه باعث اجرای عدالت توسط یک حکومت ظالم بشه یا فلان بیماری رو درمان کنه. این چیزها نیاز به حضور فیزیکی یا پول واقعی داره که معمولا از شبکههای ضعیف ایجاد نمی شه. در مقابل شبکههای قوی در این چیزها خیلی خوب هستن و میتونن واقعا باعث راه افتادن یک حرکت بشن چون اگر من توی یک سایت بگم لینوکسی ها بیان برای نشریه سلام دنیا پول بدن آدم ها واقعا می دن چون همدیگه رو شخصی میشناسن.
دقیقا همین مورد است که باعث می شه هرچقدر هم فیسبوک پول بالای واتس اپ بده، نتونه ازش چیزی رو که می خواد در بیاره چون واتس اپ شبکهای مبتنی بر رابطههای قوی است در حالی که فیسبوک ذاتا در تلاش ییوند زدن ما به شبکههای ضعیف.
حالا وضعیت وایبر و گروههاش این وسط چیه؟ وایبر شروع کرده به قاطی کردن این دو شکل از لینک. من اول با تمام دوستانی که تلفن من رو دارن در ارتباط قرار گرفتم که خوب بود اما بعدش عضو گروههایی شدم که کافی بود فقط یکیشون شماره من رو داشته باشه. این در طولانی مدت یک اشتباه استراتژیک است که آدمهایی که پرایوسی و حریم شخصی شون براشون مهمه رو از وایبر دور می کنه و از اونطرف من نمی دونم که آیا اینجا با دوستان در رابطه هستم یا با دوستای دوستام و دقیقا به همون دلیل که واتس اپ به درد فیسبوک نخورد، وایبر هم آدم هاش رو از دست خواهد داد.
اما چرا گروههای وایبر جذابن؟ همه غر می زنیم که خیلی بده که بیخودی ما رو عضو گروهها کردن ولی گاهی بیرون هم نمی یایم و چندان هم ناراضی نیستیم. یک دلیل سادهاش «تحریکهای کوتاه مدت» است. یادتونه قبلا گوشی رو آنلاک می کردیم و بیخودی صفحه هاش رو چپ و راست می رفتیم؟ حالا وایبر بهمون اجازه داده همیشه یک شات هیجان داشته باشیم – تصور کنید یک سرنگ که به شکل موقت آدم رو سرگرم می کنه، تحریک جنسی می کنه، به خنده می ندازه، افتخار برانگیز می شه یا هر چیز مشابه. در خیلی از جوامع برای اینکار ما نیازی به وایبر و گروه هاش نداریم و مثل آدم اجازه داریم خودمون انتخاب کنیم که در اون شات سریع، می خوایم چی ببینیم. مثلا یکی عضو ناین گگ می شه یا یکی دیگه می ره ردیت و هر بار که سری به گوشی می زنه یک شات هیجان به خودش تزریق می کنه و لحظاتی سرگرم می شه ولی خب اینجا که سانسورچی تصمیم می گیره آدم ها چی نبینن، آدم مجبوره به شبکههای ضعیفش پناه ببره و در شرایط سانسور، اختیار هیجانش رو بده دست دوستای دوستاش.
گروههای وایبر ایران رو ورداشتن چون
۱) سانسورچی سایتهای اخبار رو بسته
۲) سانسورچی سایتهای هیجان انگیز رو بسته
۳) سانسورچی سایتهای سکسی رو بسته
۴) ما آدمیم و برای زنده بودن و سالم بودن نسبی نیازمند ورودی جنسی، خبری، هیجان انگیز و .. هستیم
۵) ما آدمیم و نیاز به خوداظهاری داریم و گروههای وایبر برای گروهی فرصتی هستن تا نشون بدن که چقدر در سلسله مراتب چرخش جوک و خبر بالاتر از بقیه هستن
اگر سانسور نبود مطمئن باشین کپی پیست کنندگان وایبر الان گروه های فعال در ۹گگ داشتن و تو ردیت مطلب می نوشتن یا اصولا رفته بودن دنبال این چیزها به عنوان حرفه و خوانندهها هم خودشون تصمیم می گرفتن چه سرنگ هیجان موقتی به خودشون تزریق کنن.
خوشبختانه جواب این سوال هم مثل سوال قبلی بسیار ساده است: «آخه من از کجا بدونم؟» (: مگه من سانسورچی هستم؟ (:
البته واقعیت اینه که حتی اگر من مغزم نیمه-تعطیل بود و شغلم تعطیل کردن مغز بقیه و سانسورچی می شدم، بازم دقیق نمی دونستم که آیا در آینده وایبر قراره فیلتر بشه یا نه. حتی کمی قدیمتر که معاون اول قوه قضاییه به وزیر مخابرات اولتیماتوم بستن سرویس ها رو نمی داد حرف زدن از این بحث کمی راحتتر بود و همونطور که واتساپ و اسکایپ و غیره بسته شدن، می شد گفت وزارت مخابرات و دولت عزیز از سانسور شدن سرویس های مکالمه اینترنتی (چه مسیج چه صدا) خوشحال می شه؛ دلیلش هم اینه که این سرویسها پول بزرگی رو از جیب یک گروه که کل درآمدشون وابسته به انحصار مخابراتی است، خارج کردن.
اما حالا دیگه غول از چراغ آزاد شده و می دونیم که غولی که از چراغ آزاد بشه رو راحت نمی شه دوباره کرد تو بطری. الان دیگه مردم یاد گرفتن که برای سمس بازی شبانه با دوست دختر یا پسرشون لازم نیست برای هر ۱۴۰ کاراکتر ۱۰ تومن پول به حکومت بدن و پدر مادر ها هم یاد گرفتن که برای حرف زدن با بچهشون که به آرزوی بزرگ «خروج از ایران» رسیده، لازم نیست ماهانه شاهد صورتحسابهای چند صد هزار تومنی باشن. این رو دیگه با سانسور کردن یک سرویس و دو سرویس نمی شه برگردوند (: پس فاکتورها هم پیچیده تر می شن. در این مطلب به جای دادن یک جواب «نه» یا «آره» به این سوال که «آیا وایبر فیلتر می شه»، سوال رو عوض می کنیم به «نیروهای حکومتی موافق و مخالف سانسور شدن وایبر کیا هستن؟»
نیروهای موافق سانسور شدن
هر کی با ارتباط مردم با هم مخالفه
خب این که احتمالا اصلی ترین گروه موافق سانسور است. به هرحال هر جور ارتباط باعث شکل گیری افکار مشترک یا در سطحی بالاتر درک حضور افکار مشترک می شه. مطمئنا کلی آدم در سیستم هستن که دوست دارن تو پیاده روها میله بکشن، بر خلاف نص قانون اساسی هر تجمعی رو ممنوع بدونن، دانشگاهها رو از شهر بیرون ببرن و پراکنده کنن و پادگانها رو به شهرها بیارن و خوشحالها رو دستگیر کنن و آب بازی گروهی رو توطئه علیه خودشون بدونن (: اصلا عجیب نیست که این آدم ها از چیزی مثل وایبر که اجازه می ده گرهی بزرگتر از آدم ها با هم حرف بزنن و در رابطه باشن، منزجر باشن (:
نیروهایی که فرق محتوا و وسیله رو نمی فهمن
یکسری هم هستن که تفاوت بین وسیله و شکل استفاده رو نمی دونن. این گروه می گن اگر در وایبر چیزی به اشتراک گذاشته شد که اینها دوست نداشتن، پس خود وایبر باید تعطیل بشه (: درست همون گروهی که قبلا فکر می کردن دستگاه ویدئو باید ممنوع باشه و الان با ماهواره می جنگن و قبلا معتقد بودن بلندگو ابزار شیطانه. استدلال اینها در مقابل وایبر و نسل سوم موبایل درست مثل اینه که بگن چون یکی با تلفن حرف های بد می زنه باید دستگاه تلفن رو ممنوع کرد.
نیروهایی که از هر چیز جدید می ترسن
جامعه در حال تغییره و خیلی آدم ها نونشون در «وضع فعلی» است. در لایهای دیگه، آدم ها به شکلی بیولوژیک با تغییرات مقابله می کنن چون هر تغییر، تهدید است. فکر کنم حضرت علی می گه «مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند» و همین می شه که آدمها دشمن نسل سوم و وایبر و … می شن یا تلاش می کنن با ممنوع کردن و بلند کردن صدای بلندگو و … بهشون غلبه کنن.
گروهی که از مسیج پول در میارن و هنوز آپدیت نیستن که دنیا عوض شده
و در نهایت در بحث اقتصادی که این روزها مهمترین فاکتور گردش کشور و تحلیل وضعیت ماست، کسانی هستن که نونشون در اسمس است. اولین حضور برنامههای مسیجینگ یک شوک عظیم بود به کسانی که زمانی که حقوق در رده ۲۰۰ هزار تومن بود، سیم کارت ۴۰۰ هزارتومنی ثبت نام می کردن که سال دیگه با قرعه کشی تحویل بدن و با این پول بادآورده، خدایی می کردن. در آمد ثابت چند سال اخیر این آدمها اسمس بازی شبانه و تلفنهای راه دور و عشق و عاشقی بازی آدمها با تلفن بود. معلومه که هیچ نوجونی دوست نداره هر جمله اش ۱۰ تومن آب بخوره و هیچ پدر و مادری دوست نداره برای حرف زدن با بچه ای که توی آمریکا دنبال آرزوهاش می گرده ماهی ۲۰۰هزار تومن قبض تلفن بده. اینه که یکهو همه گوشی دست می گیریم و لاین و وایبر و واتساپ و .. نصب می کنیم و اینها می رن زیر حمله سانسورچی و … و این (چون مساله مالی است) به نظر من یکی از محکمترین فشارها برای سانسور این تیپ چیزها است.
اما…
غول آزاده شده و نیروهای مخالف سانسور شدن
کسانی که ماجراها رو با وایبر اوکی کردن
وقتی غول از چراغ آزاد شده، دیگه مردم در حال ارتباط با هم هستن و اگر هم مثل واتساپ و غیره سراغ فیلترکردنش بریم، مردم به یک چیز دیگه مهاجرت می کنن. یا باید کل اینترنت رو بست یا راهی برای حرف زدن پیدا می شه. خب در این شرایط حداقل بذاریم همه از یک چیز ثابت و شناخته شده استفاده کنن که ما هم بدونیم چیکارهایم. استدلال معقولی نیست؟ اگر من توی یک شهر دیگه نمی تونم قانون بذارم که «همه باید یک نسخه از کلید خونه شون رو تحویل حاکم شهر بدن» خب حداقل با همین راضی هستم که «به شرطی که از حسن آقا قفل خریده باشین، لازم نیست کلیدها رو به ما بدین». البته این فقط یک مثال است ولی مفهوم رو می رسونه: حق دارین آزادانه برین بچرخین ولی از گله جدا نشین.
کسانی که از دانلود اطلاعات توسط من و شما پول در میارن
این به نظرم یکی از مهمترین فاکتورها است. در حال حاضر کشور ما با سرعتی دیوانه وار در حال رفتن به سمت یک سرمایه داری است و تقریبا همه تناسبات کشور رو کشمکش اقتصادی نیروها تعیین می کنه. در این شرایط مطمئنا یکی از بزرگترین دیوارهای دفاعی سانسور نشدن سیستمی مثل وایبر، گروههایی هستن که پول عظیمی از قبل وایبر به جیب می زنن. مثلا همین ویدئوی لامپ رو مثال می زنم. من هرگز چنین چیزهایی رو نمی بینم ولی فرض کنیم حجم ویدئو یک مگ باشه. از اونجایی که هزینه ایرانسل برای gprs، پنج ریال برای هر کیلوبایت است، هربار دریافت این ویدئو توسط هر فرد در وایبر برای ایرانسل پونصد تومن درآمد داره (غیرقابل تصوره! اشتباه نمی کنم؟). یعنی کپی پیست این ویدئو در یک گروه وایبری با صد عضو، در لحظه برای ایرانسل پنجاه هزار تومن درآمد درست می کنه.
همین اتفاق در مورد همراه اول هم صادقه و هر روش دیگه ای که شما توی این میهن عزیز به اینترنت بسیار گرون دسترسی دارین. به گفته (احتمالا مهمل) یک نفر در حکومت، ۴۰ میلیون ایرانی وایبر دارن و فقط تصور کنین همین یک ویدئو چه پولی برای این شرکت ها جابجا می کنه. در اصل تمام چرندیاتی که داریم در طول روز می گیریم و می فرستیم منبع درآمد عظیمی برای شرکت هایی است که به پول خون پدر دارن اینترنت می فروشن و حسرت می خورن که چرا ما نمی تونیم پهنای باند رو توی یوتوب و هولو و ۹گگ و .. به فنا بدیم و احتمالا خوشحالن که هر نفر که تلفن هوشمند می خره بدون اینکه حتی یک کلیک برای عضویت هم بکنه ده بار هر عکس و ویدئوی مهملی رو از چند تا گروه مختلف دانلود می کنه (:
اینه که در نسل جدید سرویسهای مخابراتی، چیزی مثل وایبر به یک گاو شیرده عالی تبدیل می شه، بخصوص که این نرم افزار بر خلاف چیزی مثل لاین، هر ویدئو رو در هر بار آپلود و دانلود به تک تک افراد می فرسته و اصولا نمی فهمه که این همون ویدئو است و دیگه نفرستمش یا آپلودش کنم و به همون قبلی ارجاعشون بدم.
آدم های سالمی که مخالف هر شکلی از سانسور هستن
سانسورچی دو جور است:
– کسی که مطمئنه عقایدش اینقدر داغونن که تنها امید زنده موندنش سانسور کردن بقیه است
– کسی که فکر می کنه عقایدش شاید بدک هم نباشن ولی اینقدر کوته فکره که فکر می کنه سانسور کردن بقیه باعث رشد عقاید خودش می شه
امیدوارم توی حکومت واقعا کسی باشه که جزو دو گروه بالا نباشه و کلا مخالف سانسور باشه (:
نتیجه گیری
در کشور عزیز، احتمالا هیچ کس نمی دونه چی، چرا و در چه زمانی سانسور می شه. هر گوشه و کنار یکسری سانسورچی نشستن و سعی می کنن یک چیزهایی رو ببندن و یکسری هم سعی می کنن مقاومت کنن. احتمالا دو تا از اصلی ترین فاکتورها، امنیتچیها و اقتصادچیها هستن که نزدیک شدنشون به هم ماجراها رو پیچیده تر هم می کنه. در حال حاضر وایبر از نظر امنیتی خطر بزرگی نیست (حداقل در مقایسه با آلترناتیوها یا بدتر از اون پخش شدن آدم ها در سیستم های متنوع) و از نظر اقتصادی هم که شدیدا به نفع کسانی است که دارن التماس می کنن یک جوری ما اینترنت گرونشون رو مصرف کنیم (بخصوص روی موبایل و gprs). اما از اونطرف گروههای سنتی تر احتمالا شدیدا مخالف وایبر و دوستاش هستن و هنوز درست درک نکردن که وقتی خمیردندون از تیوپش بیرون میریزه، برگردوندنش به اون تو خیلی خیلی سخته.
جواب کوتاه به این سوال بسیار ساده است. در اصل جواب دادن به هر سوال با الگوی «آیا فلان امن است» بسیار ساده است. جواب کوتاه، قاطع، دندان شکن و راحت به همه سوالهای کامپیوتری به شکل «آیا X امن است» این است که «خیر» و اگر بخواهیم کمی هم توضیح بدهیم می توانیم بگوییم «خیر! در دنیای کامپیوتر و در فضای دیجیتال هیچ چیز کاملا امن نیست».
بله درست متوجه شدید. اینجا کلمه پیچاننده بحث، کاملا است. می تونیم اصولا مدعی بشیم که منظور ما هم کاملا امن نبوده بلکه می خواستیم بدونیم وایبر تا چه حد امنه. اصلا بذارید سوال رو با خط مرزهای مشخص بپرسم:
۱- وایبر در کجاها امن است
۲- وایبر در کجاها امن نیست
وایبر در کجاها امن است
وایبر برای انتقال پیام های متنی از رمزنگاری استفاده می کنه و در نسخه های جدیدتر روی بعضی سیستم عاملها اینکار رو برای پیام های تصویری و نقشه و غیره هم انجام می ده. معنی این حرف اینه که مثلا مدیر شبکه شما یا یک دزد اطلاعات که داره به خط شما گوش می ده یا آدم خبیثی که توی همون شبکه ای که شما باهاش به اینترنت وصلین حضور داره یا رییس کشوری که فکر می کنه باید کل اینترنت مردم رو شنود کنه، نمی تونه مستقیما پیام های شما رو از روی کابل های اینترنت بخونه و ببینه چی می گین – مگر اینکه بتونه رمز وایبر رو بشکنه.
از این نظر وایبر نسبت به چیزهای مهملی مثل یاهومسنجر یا یک سایت آنلاین که یک باکس چت گذاشته و چیزهای مشابه، مزیت خوبی داره و می تونین مطمئن باشین که وقتی دارین با وایبر چت می کنین، همسایه ای که پسورد وایرلس شما رو دزدیده، همکارتون که روی همون شبکه است و مسوول شبکه با اینکه می بینن شما از وایبر استفاده می کنین، نمی تونن محتوای پیامهای شما رو بخونن. اما وایبر کجاها امن نیست؟
وایبر در کجاها امن نیست
وایبر روی تلفن شما اجرا می شه
وایبر روی تلفن شما اجرا می شه، کیبورد شما توش اطلاعات وارد می کنه و آرشیوش هم روی تلفن شما ذخیره می شه. منطقا اگر کسی به تلفن شما دسترسی (فیزیکی یا از طریق یک برنامه دزدی اطلاعات) داشته باشه، مکالمات، عکس ها و همه چیزهای دیگه نه فقط وایبر که هر چیز دیگه رو هم می بینه. این اتفاق اخیرا با لو رفتن عکسهای اسنپچت توسط یک اپلیکیشن اضافی که مردم روی موبایلشون نصب کرده بودن، صورت واقعی تری به خودش گرفته.
وایبر از طریق سرورهاش کار می کنه
وایبر چند سرور مرکزی داره که هر چیزی اول به اونجاها مخابره و بعد از اونجاها به مخاطبین فرستاده می شه – حداقل آخرین باری که من چک کردم به نظرم اینطور بود. در این وضعیت قابل پذیرش است که کل اطلاعات شما روی اون سرورها موجود باشه و اگر روزی اون سرورها به مشکل بربخورن، اطلاعات شما دیگه امن نخواهد بود. این مساله شاید دور از ذهن باشه ولی دور از ذهنتر از فپینینگدی نیست که توش عکسهای خصوصی یکسری از هنرپیشهّای مشهور از روی سرورهای آیکلاود اپل لو رفت.
وایبر توسط شرکتی قانونی اداره می شه که شغلش پول درآوردنه
وایبر یک شرکت خصوصی است. اوائل ترکیبی از یک شرکت آمریکایی/قبرسی/اسراییلی و این روزها خریده شده به قیمت ۹۰۰ میلیون دلار توسط یک شرکت ژاپنی. این شرکت لازمه پول در بیاره و فعلا استراتژی اصلی اش فروش استیکر است! این شرکت در هر کشوری تابع قوانین است و احتمالا اگر قانون اون کشور بهش بگه باید اطلاعات فلانی رو به ما بدین، مقاومت خاصی نمی کنه. از اونطرف شغل این شرکت در آوردن پول است و من اصلا تعجب نمی کنم اگر مثلا حکومت گواتمالا که رو الماس نشسته بره بهشون بگه «من یکمی از این الماس ها رو بهتون می دم به شرطی که اطلاعات هر کسی خواستم رو به من بدین» و اونها هم بگن «باشه ولی صداش رو در نیار». این اتفاق با توجه به هویت ژاپنی این شرکت احتمالش کمتر شده ولی هنوز هم غیر ممکن نیست.
وایبر نگفته از چه الگوریتمی استفاده می کنه
وایبر یک برنامه متن بسته است و حداقل من ندیدم جایی بگه دقیقا از چه الگوریتم رمزنگاری استفاده می کنه. حمله هایی مثل MITMA (بخصوص اگر پول کافی داشته باشین که از شرکت های مشکوک سرتیفیکیت بخرین) به خوبی می تونن علیه اش کار کنن و از اونطرف کامپیوترهای عجیب غریب که می شه با پول خریدشون هم می تونن خیلی رمزها رو بشکنن – گفته می شه حتی NSA سخت افزارهای مخصوص شکستن رمزهای مرسوم رو داره و در این چند وقت باگ های امنیتی الگوریتم های رمزگزاری هم کم نبودن.
و البته بعد از همه اینها، بحث اصلی اینه که:
جریان اون آپدیت عجیب چی بود؟
به نظر من اون لینک واقعا از شرکت وایبر بود. تماس ها نشون می داد که خود وایبر باهاش اوکی است و معتقده خودش اونو داده ولی هیچ توضیحی نمی دادن که «چرا؟!». نکته عجیب این بود که آدرس خوب bit.ly/getviber برای اون استفاده شده بود در حالی که اگر برای کشورهای دیگه هم اینکار می شد باید چیزی مثل bit.ly/getviber_persian می بود مثلا. در ضمن نقشه زیر که آمار اون صفحه است می گه تقریبا همه مراجعین این صفحه ایرانی های عزیز بوده اند:
من این نسخه رو با نسخه اندروید تست نکردم ولی یکی دو نفر که تست کرده بودن بهم گفتن که شبیه هستن. منم دقیق نمی دونم این کار عجیب چی بود و ترجیح می دم همیشه فقط گوگل پلی رو داشته باشم و کل برنامه هام رو از اونجا نصب و آپدیت کنم و سراغ بازارهای متفرقه و نسخه های عجیب غریب نرم هرچند که در صورت یک توافق جذاب، گوگل پلی هم می تونه برام نسخه مخصوص ایران رو آپدیت کنه (:
گفتیم که هیچ برنامه کامپیوتری امن نیست و اتفاقهای اخیر هم اینو تایید می کنن؛ از لو رفتن عکس هنرپیشهها در آی کلاود تا افشا شدن عکسهای خصوصی مردم در اسنپچت به خاطر نصب یک برنامه اضافی و باگهایی مثل خونریزی قلبی و …
اما اینم گفتیم که وایبر در حد معقولی شما رو در مقابل یک مدیرسیستم بی اخلاق و همخونهای فضول و بچه اسکریپتی توی یک کافی شاپی که نشستین حفاظت می کنه.
و در نهایت تذکر دادیم که اگر دولتی بخواد اطلاعات رو بدزده کاملا این امکان رو داره (بخصوص اگر کل اینترنت شما رو هم مال خودش بدونه) و از اونطرف هم اطلاعات شما روی کلی جای دیگه مثل سرورهای وایبر و موبایل خودتون ذخیره می شن و همیشه ممکنه لو برن یا فروخته بشن.
اما باید این رو هم اضافه کنم که «امنیت برای چی؟». اگر بحث حفظ خلوت شخصی / پرایوسی است وایبر خیلی بد نیست ولی مثلا اگر قراره کاری امن از نظر دولتها بکنین معلومه که حماقت باره از یک برنامه تجاری استفاده کنیم که کاملا طبیعی است طبق یک قرارداد هر مکالمه ای حاوی کلماتی مثل انفجار رو سریعا به سازمان امنیت ملی هم بفرستن یا مثلا یک کارمند ناراضی شون کل مکالمات رو یک روزی به یک تبلیغات چی بفروشه و با پولش بره کانادا پیش مفسدان اقتصادی زندگی شادی رو بگذرونه (:
بحث وایبر خیلی داغ است و کلی سوال جواب داده نشده و کلی بحث مطرح نشده. هر روز اتفاق جدیدی می افته. از خبر عجیب چهل میلیون ایرانی از وایبر استفاده می کنند تا درخواست ممنوعیت تا داستان تکراری کپی کردن برنامه های آزاد و غالب کردنشون به مدیران ملی و به جیب زدن پول مردم تحت عنوان «پروژه ملی». اینهمه داستان رو باید بشه یک جور جمع کرد و هیچ روشی بهتر از هفته وایبر جواب نمی ده! پس این هفته برای ما هفته وایبر است با نوشته هایی زیاد در مورد برنامه های چت چند رسانه ای که توی جیبون می ذاریمشون.