بازهم گنو/لینوکس، بازهم دورهمی‌های عالی: اینبار دو روز زنجان با بچه‌های زیکانف

zconf

زیکانف چیز غریبی است. از اون چیزها که توی ایران انتظار نداریم ببینیم و وقتی می بینیم به یک کلیتی امیدوار می شیم. برنامه‌ای که چند ساله داره خوب و عالی اجرا می شه و اسپانسرهای معقول و خوبی داره،‌ بخصوص اداره کل ارتباطات و فناوری اطلاعات استان زنجان و آدم رو یاد اتفاقاتی مثل اوگ کمپ می ندازه. من هر سالی که ایران بوده ام با علاقه رفته ام و اکثرا هم لطف داشتن و مقاله ارائه داده ام. یک برنامه دو روزه با خوابگاه و رفت و آمد و گشت در شهر و بستنی و دیدن یه گنبد و رفتن به یک کوه. برای من همیشه خاطراتی عالی داشته. امسال هم حتما می رم و دارم دنبال موضوع مقاله می گردم.

در ضمن در بحث آزاد زیکانف قبلی پیشنهاد کردم که فضاسازی بهتری برای دوستی و گپ و گفت باشه و ظاهرا اینبار خیلی جدی تر جزو برنامه ها است. امیدوارم به پیشنهاد میز هم عمل بشه:

بیرون میزهایی باشه با موضوعات مختلف. مثلا یک تابلو بالای میز بگه «Go» و آدم هایی که می خوان در مورد اون گپ بزنن برون اونجا یا یک میز بگه «Data Science» یا بیگ دیتا یا توزیع های سرور یا هر چیز دیگه. این به بچه‌هایی که جزو هیچ دسته و گروهی نیستن کمک می کنه که راحتتر با جمع قاطی بشن.

ایده من اینه که یک سخنرانی داشته باشم با موضوع «خیلی خفن نباشیم» با محوریت همین که ما باید سعی کنیم بخشی از یک جامعه باشیم و دوست پیدا کنیم و یاد بدیم و یاد بگیریم و با غریبه ها حرف بزنیم و …

خلاصه اینکه زیکانف در راهه،‌ مقاله‌‌ای اگر دارین آماده کنین و بفرستین و سریعتر هم ثبت نام کنین چون با توجه به خوابگاه و دو روز زندگی دور همی، احتمال اینکه بتونین بدون ثبت نام بیاین بسیار پایینه.

نکاتی به بهانه جشن انتشار ۱۵.۰۴

جشن و همایش نرم افزارهای آزاد و اوبونتوی ۱۵.۰۴

اوبونتو هر شش ماه یکبار منتشر می شه. این انتشار در سراسر جهان جشن‌های انتشاری به همراه داره که توسط جامعه کاربری این توزیع محبوب برگزار می شن. توی ایران هم سال‌ها است این جریان ادامه داره و با اومدن هر اوبونتوی جدید، بهانه خوبی داریم که دور هم جمع بشیم.

جشن امسال با همکاری خیلی خوب بچه‌های ACM دانشکده کامپیوتر دانشگاه تهران و مثل همیشه با حمایت دلگرم کننده شرکت رمیس و بخش آموزشی اون یعنی ارژنگ برگزار شد. صبح کارگاه‌ها برگزار شد که به نظرم از همه سال‌های قبل بهتر بود و بعدش هم همه توی سالن اصلی جمع شدیم و سخنرانی‌ها رو گوش کردیم و در نهایت هم ناهار و عکس‌های یادگاری و خداحافظی.

با خیلی ها حرف زدم و از همایش راضی بودن ولی صداهای بلندی انتقادی رو هم می‌شنیدیم. معلومه که هر چیزی همیشه می تونه بهتر بشه یا حتی می تونسته بهتر باشه و این ما هستیم که باید برای بهتر کردنش دست به دست هم بدیم. من به عنوان یکی از کسانی که از پشت صحنه جشن‌ها هم خبر داره تلاش خیلی زیاد آدم‌هایی که برای اینکار نه پولی می گیرن و نه حتی در خیلی موارد اعتباری نصیبشون می شه رو دیدم و به نظرم این دوره یکی از بهترین‌ها بود. برای توضیحات بیشتر می‌خوام چند نکته رو به شکل مستقل متذکر بشم که بتونیم اون طرف داستان رو هم ببینیم و در ضمن تلاش کنیم هر همایش از قبلی بهتر بشه.

مشکلات فنی

همه بچه‌های برگزار کننده از بچه‌ها دانشگاه تهران تا کسانی که ارائه داشتن هم مثل همه دوست دارن هیچ مشکل فنی در طول کنفرانس پیش نیاد. ولی خب مشکل همیشه پیش می یاد. ما باید در کنار هم با دوستی و مهربونی سعی کنیم مشکلات رو حل کنیم و حتی بهشون بخندیم. دست زدن جمعیت حین تلاش برای وصل کردن پروژکتور ایده خوبی بود و فضا رو تلطیف می کرد. هیچ کس اونجا متخصص صوتی تصویری یا پروژکتور نبود و مثل همه دانشگاه‌های دیگه کلا چند ساعتی سالن رو به آدم می دن و باید امیدوار باشیم که همه چیز درست کار کنه و اگر نکرد دور هم حلش کنیم.

ثبت نام

ثبت نام کارگاه‌ها و پیش ثبت نام همایش از طریق اینترنت انجام شد ولی ثبت نام خود همایش در صبح روز همایش اتفاق می افتاد. این دو تا تا حدی با هم اشتباه شدن و خیلی از کسانی که فقط در گارگاه‌ها ثبت نام کرده بودن فکر می کردن این ثبت نام برای همایش هم هست. هرچند که اصولا «ثبت نام» در این تیپ گردهمایی ها خیلی هم چیز قرص و محکمی نیست. بر خلاف دفعه پیش میزهای پذیرش بسیار منظم بود ولی بازهم متاسفانه خیلی ها بعد از ساعت ۹ در محل حاضر شدن و درخواست ثبت نام داشتن که کار رو سخت می کنه. البته من هنوز طرفدار این نظریه هستم که بهتره خیلی هم سخت گیر نباشیم در این مورد و اجازه بدیم آدم ها وقتی دیرتر می یان هم از کل همایش لذت ببرن.

سطح صحبت‌ها و کارگاه‌ها

به نظر من اینبار سطح کارگاه ها بسیار بهتر بود و سخنرانی ها هم خوب بودن. ممکنه یکی دو تا از سخنرانی‌ها برای همه مخاطبین نبود یا کارگاهی به درد کسی نمی خورد ولی خب این در همه همایش‌ها طبیعی است. مطمئنا می شه که بهتر بشه ولی نکته اینه که تیم برگزار کننده از هیچ کس نمی خواد که از قبل سخنرانی اش رو برای تایید به کسی بده در نتیجه طبیعی است که گاهی چیزهای غیرجذابی از توشون در بیاد. به هرحال در جشن‌های بعدی همیشه سعی می شه کسانی که بهتر بودن تکرار بشن، موضوعات از قبل هماهنگی کلی داشته باشن و کسانی که خوب نبودن برای شرکت مجدد نیازمند اصلاح باشن.

نظم – زمان بندی

متاسفانه زمانبندی این برنامه خیلی فشرده است چون می خوایم تا ظهر تموم بشه و ناهار آخرین مرحله اش باشه. معمولا امکان اجرای یک برنامه صبح و بعد از ظهر نیست و در نهایت مجبوریم صبح کارگاه باشن و بعدش سالن عمومی و بعدش ناهار و تمام. در چنین برنامه فشرده ای کافیه یک نفر سخنرانی‌اش رو طولانی کنه یا جمع شدن بچه‌ها توی سالن طول بکشه و .. تا برنامه دچار مشکل زمان بندی بشه. این رو باید هر بار اصلاح‌ کرد و سعی کرد که بهتر باشیم. اما از اونطرف مساله دیگه‌ای هم هست:‌ آخر یک کارگاه چند نفر می خوان بیشتر بدونن و سوال بپرسن یا چند نفر می خوان تو حیاط عکس بگیرن یا گپ بزنن یا برن استیکر بردارن. آیا باید اینها رو ممنوع کرد؟

نظم – ناهار و صندلی و …

ادعای صحیحی است اگر بگیم «من که ثبت نام کردم چرا باید صندلی نداشته باشم؟». هیچ جواب خیلی قانع کننده ای هم براش نیست. اما از اونطرف باید ببینیم مشکل اجرا چیه: مساله اینه که خیلی ها بدون ثبت نام می یان، خیلی ها که بعد از پر شدن ظرفیت به ثبت نام نرسیدن می یان و خیلی ها با دوستاشون می یان. همه هم دوست دارن کارگاه ها رو شرکت کنن، غذا بخورن و تو سالن اصلی باشن. اینجا با یک مساله پیچیده طرفیم: هر چقدر سخت تر بگیریم نظم بهتر می شه ولی افراد بیشتری از حضور در جشن جا می مونن و هر چقدر راحتتر بگیریم در حق کسانی که زودتر ثبت نام کردن جفا می شه ولی در عوض به همه سهم کوچیکتری از کیک می رسه. واقعا اینکه کجا باید پیچ رو بست رو من هم نمی دونم اما این رو مطمئن هستم که ترجیح می دم در یک سالن گرم و شلوغ باشم ولی همگان و با درهای باز باشم تا در یک جای مرتب و منظم که درش روی کسانی که دیر رسیدن یا خبر نداشتن بسته است. اگر قرار بود نشست کارآفرینان برتر خاور میانه یا مثلا گردهمایی ائمه جمعه رو برگزار کنیم خب باید نظم رو در حد اعلاء می گرفتیم و کارآفرین یا امام جمعه ای که سرخود می اومد رو راه نمی دادیم ولی وقتی با جامعه لینوکس طرفیم، از نظر من بهتره همدلی بیشتری داشته باشیم و اجازه بدیم در قبال گرما و شلوغی، همه فرصت شرکت داشته باشن؛ بخصوص که ثبت نام هم راحت و عمومی است و مایی که ثبت نام کردیم تفاوتمون با کسی که ثبت نام نکرده احتمالا فقط دیدن زودتر اعلامیه جشن است.

از اونطرف کسانی که ثبت نام نکردن بهتره حواسشون به این نکته باشه و خودشون رعایت کنن که اولویت ها با کسانی است که ثبت نام کردن. مثلا ما توی همین جشن مواردی داشتیم که بدون ثبت نام ناراضی بودن از اینکه چرا ناهار بهشون نمی رسه و حتی از یکی شنیدم که «خب پولش رو بگیرین ولی غذا بدین» (:

من با خوشحالی می تونم بگم که مدافع این نظریه هستم که این همایش ها نباید نظم آهنین داشته باشه و سیال بودنش بخشی از فرهنگش است. درست همونطور که در دنیای لینوکس ادعای اینکه «همه جمع بشن یک توزیع خوب بدن» اشتباهه و قدرت این سیستم در سیال بودنش، شاخه شاخه بودنش و روند هماهنگ با طبیعت اون است.

در حوزه نظم به نظرم کار خیلی خوب تیم برگزار کننده در مورد کارگاه‌ها بود. با کمال دوستی و احترام، ابتدا فقط کسانی که ثبت نام کرده بودن اجازه داخل شدن به کارگاه‌ّها رو داشتن ولی بعد از اینکه چند دقیقه ای از شروع کارگاه‌ها گذشت، در صورت بودن صندلی خالی بقیه هم وارد شدن و نشستن – از جمله خودم.

خروجی‌ها

به دلایلی نامشخص ما هیچ وقت نتونستیم فیلم جشن‌های قبلی رو بگیریم. در مواردی برگزار کننده‌ها تکه‌هایی از فیلم‌ها رو منتشر کردن ولی هیچ وقت فیلم‌های کامل منتشر نشده. اینبار سعی شده در هماهنگی با بچه‌های خوب ACM دانشگاه تهران، فیلم‌ها به طور کامل روی اینترنت منتشر بشه. منتظر هستیم ببینیم چی می شه (: به نظرم این بخش می تونه برای خیلی از کسایی که نیومدن، لذت بخش باشه – بخصوص کارگاه‌ها.

اشکالات

اصلی ترین اشکال در این همایش سخنرانی نامرتبط اسپانسر، گرم بودن سالن و ویدئوی نامرتبط ای سی ام بود که به نظرم بعد از دیدن اشکالات می تونست اصولا پخش نشه (: با غذا هم به نظرم باحالتر بود یک چیزی مثل ماست یا سالاد بدن که خب چون سلف دانشگاهه نمی دونم چطوری می شه درخواست کرد. همچنین به جای آب میوه شخصا چایی و قهوه رو ترجیح می دم.


به نظر من این یکی از بهترین جشن‌های انتشار اوبونتو بود و مثل همیشه هدف اصلی‌اش دور هم جمع شدن، دیدن و گپ و گفت. ممنون از همه و می دونیم که همیشه کاستی هست و ما هم مطمئنا دوست داریم در سالنی بزرگ با بهترین غذاها و همه چیز مجانی و بهترین امکانات فنی جشن بگیریم ولی با شرایطی که داریم به نظرم جشنی واقعا عالی بود. یادمون باشه که فرق جامعه لینوکس با خیلی جاهای دیگه در همین فرهنگ همراهی عمومی و مشارکت در بهتر کردن دنیا است. جشن بعدی می بینمتون (:

اشاره: در کامنت ها با دوستان حرف می زنیم. ظاهرا بعضی ها می گن بیشتر از ظرفیت سالن برای سالن ثبت نام شده بود که اگر اینطوره (هنوز چک نکردم با برگزار کننده ها)‌ کاملا اشتباهه. از اونطرف راهکار دادن هم مهمه. معلومه که غذا باید به کسانی که ثبت نام کردن برسه ولی راهکار چیه؟ موافقین به کسانی که ثبت نام نکردن غذا ندیم؟ معقوله که در سالن اصلی کسانی که ثبت نام کردن باید جا داشته باشن ولی راهکار چیه؟ نگهبان جلوی در سالن، چک کنه و کسانی که کارت ندارن رو راه نده تا اول همه برن؟

موضوعات پیشنهادی شما برای اخبار شش ماه گذشته دنیای لینوکس در جشن انتشار ابونتو ۱۵.۰۴

همونطور که گفتم روز پنجشنبه همایش جشن انتشار اوبونتو ۱۵.۰۴ است و من هم توش اخبار دنیای لینوکس در شش ماه گذشته رو می گم. به نظر شما چیزی هست که نباید این وسط فراموش بشه؟

شما دعوتین به همایش گنو/لینوکس و جشن انتشار ۱۵.۰۴

ubuntu15.04

اگر هنوز نشتابیده‌اید، بشتابید و در همایش گنو/لینوکس و جشن انتشار اوبونتوی ۱۵.۰۴ ثبت نام و شرکت کنین. طبق رسم هر شش ماهه،‌ علاقمندان اوبونتو، علاقمندان لینوکس و کلا آدم های باحال دور هم جمع می شن تا یک روز رو خوش بگذرونن، چیز یاد بگیرن، ایده‌های جدید پیدا کنن، اخبار رو بشنون و از همه مهمتر خوش بگذرونن و دوست پیدا کنن. در این همایش کارگاه‌هایی در مورد لاراول، VYOS، فایروال، معرفی اوبونتو، رزبری پای، Go Lang، MAP Reduce، نود و روبی و فایروال برگزار می شه و بعدش هم در سالن عمومی شش سخنران حرف می زنن. ایریکس برنامه ای در مرور ده سال گذشته اوبونتو داره که باید بدون تعصب گوش بدین و من اخبار می گم و کلی داستان دیگه (:

ثبت نام کنین که کلی خوشحال بشیم چون هدف این همایش خوشحالی ناشی از بودن در یک جامعه سالم و خوب است.

چرا گنو لینوکس رو دوست دارم: حذف صدای خواننده از یک آهنگ

ما همراهی در دنیای لینوکس داریم به اسم فرشید نوتاش حقیقت که لازم داره صدای خواننده (محمد اصفهانی) از آهنگ «سراب» حذف بشه. کاری که در کاریوکی می کنیم. همه دنیای لینوکس هم علاقمند هستن به ایشون کمک کنن (:

راه حل من طبق معمول یک کامند لینوکسی است:

sox MusicVoroodi.mp3 Music_khorooji_no_vocal.mp3 oops

دستور که مشخصه، فایل ورودی و خروجی داره و تنها یک پارامتر: oops که البته در توضیحش نوشته:

Out Of Phase Stereo effect. Mixes stereo to twin-mono where each mono channel contains the difference between the left and right stereo channels. This is sometimes known as the ‘karaoke’ effect as it often has the effect of removing most or all of the vocals from a recording

در مورد این آهنگ بد هم جواب نداد و امیدوارم باعث بشه ایشون تهدیدش رو عملی نکنه.

علاقمند به یک جلسه لینوکسی هستین؟ برین جشنواره لینوکس امیرکبیر

aut_linuxfest

اردیبهشت است و ماه گشت و گذار، شما هم می تونین در روز ۲۴ و ۲۵ توی جشنواره لینوکس دانشگاه امیرکبیر شرکت کنین.

نیاز به یک سایت دیتینگ گیکی؛ بحث آزاد زی-کانف ۹۳

در انتهای کنفرانس لینوکس زنجان ۹۳ یا همون زیکانف ۲۰۱۴،‌ قرار شد یک بحث آزاد باشه. چون کسی موضوعی پیشنهاد نکرد من پیشنهادم رو گفتم:‌ درست کردن یک سایت دیتینگ گیکی… دیتینگ برای ازدواج و رابطه و سکس و … نه بلکه دیتینگ برای تکنولوژی. ما گیک ها سالی چند بار دور هم جمع می شیم ولی دو تا مشکل همیشه وجود داره:

  1. افراد به دنبال کسانی می گردن که مهارت های خاصی داشته باشن و پیداشون نمی کنن. مثلا من لازم دارم یک نفر که هسکل بلده رو پیدا کنم ولی روشی برای اعلام اینکه «من دنبال هسکل کار هستم» و «من دوست دارم با هسکل کارها دوست بشم» و «کسی کاری برای یک هسکل کار سراغ نداره؟» یا «کسی هست من ازش بپرسم هسکل چیه؟» ندارم.
  2. آدم هایی که جزو هیچکدوم از گروه‌های فعال نیستن، تنها می مونن. این در یک گردهمایی لینوکسی واقعا دردناکه که ببینیم چند نفر تنها هستن. ما باید با هم گرم بگیریم و دوست بشیم ولی خب هیچ وقت هیچ کس این مهارت رو به ما یاد نداده.

یک سایت دیتینگ می تونه این مشکلات رو حل کنه. من این پیشنهاد رو کردم و در موردش گپ زدیم. هنوز که ظاهرا اجرا نشده ولی می شه به چیزهای مشابه هم فکر کرد. مثلا بازی هایی برای «آب کردن یخ» شرکت کننده ها در چند ساعت اول همایش یا به سادگی یک همایش با میزهایی که در مورد موضوعات متنوع حرف می زنن. اصلا شاید من سخنرانی بعدی ام در زیکانف رو به همین موضوع اختصاص دادم!

بهانه نوشتن این مطلب کوتاه هم این بود که بچه های زیکانف،‌ فیلم بیست و سه دقیقه ای اون بحث آزاد رو روی یوتیوب گذاشتن.

امیدوارم بقیه هم فیلم‌هایی که دارن رو بذارن چون تا امسال که اکثر فیلم همایش‌ها فقط رو هاردهای خودمون ذخیره شده.

مطلب مهمان: من و دوست غولم

اشاره: من معمولا در وبلاگ مطلب مهمان خیلی خیلی کمی دارم ولی مطمئنا وقتی یکی از وبلاگنویس‌های خوب قدیمی یعنی حضرت والا مامبوجامبو برام مطلب مهمان بفرسته با علاقه منتشرش می کنم. این شما و این مطلب «من و دوست غولم»


linux

برای تعریف داستانم باید یه فلش بگ بزنم به ۱۱ سال پیش زمانی که من هم از ویندوز برای تمام کارهای خودم استفاده میکردم طبعآ این کارها طیف وسیعی از مرور وب، تماشای فیلم و گوش سپردن به موسیقی می‌شد تا به صورت جدی‌تر کدنویسی. من همون سال‌ها و طبعآ سال‌های قبل از اون به خاطر استفاده از نسخه‌ غیر رسمی ویندوز همیشه با مشکل ویروسی شدن سیستم مواجه میشدم ولی با حس غریبی شبیه تام کروز، عینک آفتابی بر چشم سی‌دی ویندوز رو پیدا میکردم و ویندوز نصب میکردم و چه لذتی داشت ! همه این‌ها به کنار نصب ویندوز برای آدم‌های ناآشنا با کامپیوتر و سیستم‌عامل لذتی دوچندان داشت. مثل حسی که برد پیت موقعی که مردم بهش توجه میکنن داره :).

کدنویسی جاوا به من فرصت آشنایی با دنیایی کدباز رو داد و مفاهیم عمیقی که اونجا وجود داشت ولی همچنان من از ویندوز به عنوان سیستم‌عامل استفاده میکردم و طبعآ نصب برنامه‌های مختلف بدون لایسنس و به قول معروف کرک شده.

تا اینکه ! من برای اولین بار از روی کنجکاوی نسخه‌ای از opensuse رو نصب کردم و طبعآ ظرف چند روز به خاطر دست و پنجه نرم کردن و وابستگی به ابزار ویندوزی و همچنین عدم دسترسی به اینترنت پرسرعت و همچنان عدم سواد کافی برای کار با یک توزیع لینوکس منجر شد به بازگشت به ویندوز. یک بار دیگر هم چند ماه بعد نسخه‌ای از fedora رو نصب کردم و همچنان این ماجرا تکرار شد. تا اینکه من متوجه حلقه مفقودی شدم که به نظرم از دنیایی ویندوز به من به ارث رسیده بود. عدم توجه به community . انسان‌های که میتونستن به من کمک کنن تا من راحت‌تر وارد این ماجراجویی بشم. طبعآ هیچ کسی برای بار اول قله اورست رو به تنهایی فتح نمیکنه. اینجا بود که من با دوست غولم آشنا شدم. اوبونتو ! و دوستانی که گرداگرد اون جوابگویی هر موضوعی بودن بدون اینکه حس تام کروز و برد پیت رو داشته باشن. آدم‌های ماجراجو و مشتاق، که چشم‌هاشون برای حل هر مساله ای برق میزد. خودم هم یک تصمیم گرفتم برای مهاجرت همیشگی از ویندوز به لینوکس. همون سال اوبونتو رو نصب کردم به خاطر کدنویسی با جاوا برای کارم مشکلی پیش نیومد و کارهای روزمره هم که توی لینوکس و اوبونتو لذیدتر از هر وقتی جلو میره.

نرم افزارهای دارم که همه مجانی و کدباز هستن و حس یه دزد رو ندارم. مدت‌هاست سیستم من ویروسی نشده -چه اصطلاح بازمزه‌ای برای دنیای ویندوز-. دوست غولم بیش از هشت ساله کنار منه. الان نسخه ۱۴.۰۴ رو دارم. همین متن رو با LibreOffice نوشتم در حینی اینکه با RythemBox دارم موسیقی گوش میکنم. سعی کردم توی این مدت خودم بخشی از community باشم و دیگران رو تشویق به این ماجراجویی کنم که منجر به زندگی بهتر میشه. استفاده از توزیع‌های لینوکس الان فقط برای ابراز خاص بودن نیست برای این هست که خودمون شادتر باشیم. شما رو دعوت میکنم به این ماجراجویی و تغییر شیوه زندگی و شاید نگاه به زندگی… مطمئنآ کلی سؤال برای این ماجراجویی پیش میاد، دوستانی مثل جادی و فروم‌های فارسی زیادی پاسخ‌گوی این سوال‌ها هستن.

پی‌نوشت: عنوان مطلب از کتاب شل سیلور استاین گرفته شده.