شماره ۱۷۳ بدون برق ضبط شده و دیگه هر چی رو کامپیوتر بوده رو براتون خوندم و نکته مثبتش این شده که فرصت حرف زدن زیاده. در مورد اینده هوش مصنوعی گپ میزنم و بحثی در مورد باگ باونتی و دریافت یه باونتی نیم میلیون دلاری توسط یه هکر. با من باشین که جهان هکرهای بیشتری لازم داره.
یا توی برنامه های پادکست دنبال «کیبرد آزاد» یا «جادی» یا «رادیوگیک» یا jadi یا radiogeek بگردین. هر کسی رادیوگیک رو پیدا نمی کنه، شانس می خواد و البته آنتی فیلتر خوب (: چون فیلترچی به طور خاص رادیوگیک رو دوست نداره (:
و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم:
00:00 – رادیو جادی ۱۷۳ و بحث چولگی
02:17 – اولین دندانپزشکی رباتیک کاملا مستقل و شغل برنامه نویسی و هوش مصنوعی
06:50 – انتشار آزاد کتابچه دی اند دی
09:57 – حمله وکلای کراود استرایک به سایت کلاون استرایک
12:30 – گپی در مورد باگ باونتی و خبر دریافت یه باونتی نیم میلیون دلاری از کوین بیس
17:05 – بخش آخر
شهری رو تصور کنین که توش قفل همه خونهها مشکل داره در واقع قفلها بدک نیستن ولی کسی بلد نیست درست در خونهاش رو قفل کنه. ورودی خیلی خونهها رو میشه با کمی تکون دادن قفل باز کرد و اتفاقا این چیزی است که به شکل روزمره داره اتفاق میافته و داد همه از دزدی به هوا رفته. دزدی تو این شهر بسیار رواج داره و مردم از اینکه هیچ چیزشون امن نیست ناراحتن. حالا یکی میاد و می گه «ببینی… مشکل این قفل ها هستن. با کمی لرزوندن می شه اونها رو باز کرد. اما اگر اینطوری کلید رو توشون بچرخونین و قفل رو فشار بدین و کلید رو در بیارین، دیگه کسی نمی تونه راحت اونها رو باز کنه». بعد پلیس میاد این آدم رو میگیره و می گه «داری به مردم یاد می دی مشکل قفل ها چیه؟! ای دزد!» و اون زن ساکت میشه و مردم هم نمیفهمن مشکل قفلهای خونهشون چیه. و دزدها به کارشون ادامه میدن. حتی گفته میشه که سال بعد شورای شهر تصویب میکنه که هیچ کس حق نداره در مورد شل بودن قفلها با کسی صحبت کنه (: و دزدها به کارشون ادامه میدن.
اخیرا توی اینترنت مشغول حل کردن یکسری تمرین در مورد رمزنگاری بودم. وقتی تموم شدن رفتم سراغ حل کردن یکسری مساله در مورد امنیت وب سرورها. چیزی شبیه پازلهای پشت سر هم که در هر مرحله باید با کشف مشکلات امنیتی این مرحله، جواب مرحله بعد رو پیدا کنین و واردش بشین. مجموعهای که من حل میکردم اسمش هست چالش ناتاس و مجموعه خوبیه برای دست گرمی رو چیزهایی که بلدین، تمرین چیزهایی که ایده دارین و کشف چیزهایی که بلد نیستین.
بعد فکر کردم کار خوبیه اگر همینطور که دارم مراحل رو پیش میرم، اونها رو ضبط هم بکنم که هم باعث آشنایی بقیه با این مجموعه مساله و از اونطرف یه سرگرمی خوب بشه و از طرف دیگه، به آدمها دید بده که برای وارد دنیای امنیت شدن چه چیزهایی می تونن یاد بگیرن و از همه مهمتر وقتی برنامه مینویسن باید حواسشون به چه چیزهایی باشه که برنامهشون امن بشه. چالش رو از اول شروع کردم و قسمت به قسمت پیش اومدم و مثل همیشه توی آپارات و یوتیوب آپلود کردم.
و احتمالا از عکس بالای نوشته حدس زدین ماجرا چیه. آپارات ویدئوها رو حذف کرد چون «با قوانین مغایرت داشت». احتمالا با این بند که «سایت آپارات تابع کلیه قوانین موضوعه کشور بهخصوص قانون تجارت الکترونیک است لذا نقض هر رفتاری که متضمن نقض هریک از قوانین کشور باشد مجرمانه تلقی میگردد و قابل پیگیری است.».
قانون ذکر شده، قانونی بسیار باز و قابل تفسیر و خب ذاتا مدافع سانسور است. در کنار میگه لینک به سایت های فیلتر شده ممنوعه (ولی مثلا آپارات خودش امکان ایمپورت از یوتیوب داره) و می گه حتی ترویج سیگار ممنوعه و هر جور چیز هرمی ممنوعه و ترویج اسراف ممنوعه و…. در مورد جرایم رایانهایتر میگه محتوایی که برای ارتکاب جرایم رایانه ای به کار بره ممنوعه و توضیح میده انتشار یا در دسترس قرار دادن محتویات آموزش دسترسی غیرمجاز ، شنود غیرمجاز ، جاسوسی رایانه ای ، تحریف و اخلال در داده ها یا سیستم های رایانه ای و مخابراتی. ( ماده 25 قانون ج.ر ) ممنوعه.
دوره من که خب هیچ چیز غیرمجازی توش نیست. اگر هم بحث اینه که با این ابزارها می شه کار غیرمجاز هم کرد که خب چرندی در حد اینه که چاقو ممنوعه چون می شه باهاش آدم کشت (: اما…
اما بحث من این و دوره خودم نیست. من بقیه دوره ام رو فقط توی یوتیوب میذارم. بحث من اینه که در شهری که همه قفل ها خراب هستن و راحت باز میشن، آگاهی دادن به مردم در این مورد که قفل خوب چیه و چرا قفل در خونه شما مشکل داره امنیت رو به خطر نمیندازه. اتفاقا این دقیقا چیزی است که جهان رو امنتر میکنه. دزدها و آدم های بد، منابعشون رو دارن و کارهاشون رو یاد میگیرن و انجام میدن و اتفاقا خجم عظیم خبرهای درز اطلاعات شرکت ها و بانک ها و دولت و سازمانهامون شاهد این مساله است. چیزی که میتونه ما رو جلوی این مساله امن کنه، اینه که آدم های خوب هم حق پیدا کنن در مورد امنیت حرف بزنن و افراداجازه پیدا کنن مشکلات سیستم هایی که میخرن یا مینویسن رو ببینن و ازش آگاه بشن. البته واقعا از اون بند قانونی این بر نمیاد که آموزش استفاده از ابزارها ممنوعه بلکه دقیقا میگه آموزش دسترسی غیرمجاز ممنوعه ولی خب… کشور ما است دیگه (: من فعلا دوره ام رو فقط توی یوتیوب فارسی و یوتیوب انگلیسی که خوشحالم بخصوص دومی رو فالو کنین تا زبانتون هم تمرین بشه (:
یکی از آدمهای مشهور دنیای رباتسازی به نام Gui Cavalcanti تماسی از یه متخصص پزشکی دریافت کرده؛ با یک سوال واضح: آیا می تونیم تجهیزات پزشکی مورد نیاز وضعیت کرونایی رو به شکل آزاد طراحی و اجرا کنیم؟
مساله اینه که ما با یکی از واگیریهای بزرگ و سریع روبرو هستیم و تقریبا هر ۲ یا ۳ روز، میزان مبتلایان دوبرابر میشن. با این روند در چند ماه اکثر جمعیت کره زمین درگیر خواهند بود و طبق آمار بین ۱۵ تا ۲۰ درصد کسانی که مبتلا میشن نیازمند کمکهای بیمارستانی شامل سیستمهای تنفس مصنوعی هستن و اگر گسترش با همین سرعت ادامه پیدا کنه، ما خیلی زود تجهیزات بیمارستانی و بخصوص دستگاههای تنفسی کم خواهیم آورد. درخواست و هدف این گروه اینه که متخصصین نرم افزار، سخت افزار، پرینت سه بعدی، پزشکها و هکرها و سازندهها رو دور هم جمع کنه تا نمونههای آزادی از دستگاههای مورد نیاز طراحی کنن، نمونههایی با ایده نرم افزار آزاد که نتیجه اش طرحهایی بشه که به هر کس، هر شرکت و هر کشور و سازمانی اجازه بده با حداقل امکانات دستگاهها رو تولید کنه.
یکی از اهداف اصلی رسیدن به یک دستگاه تنفس مصنوعی است. دستگاهی هوا رو مرطوب کنه، با اکسیژن مخلوط کنه و بعد اونو با فشار مناسب به ریههای بیمار پمپ کنه. در صورتی که نقشه آزاد این سیستم ایجاد بشه، میشه اونو به کارخونه ها و کارگاهی مختلف داد تا شروع به ساختش کنن. حتی اگر کارخونهها سراغش نرن، افراد داوطلب میتونن با استفاده از تجهیزاتی که هر جایی پیدا می شه (مثلا آردوینو) اونو بسازن و استفاده کنن.
البته در کنار این، طرح های دیگه هم در حال پیشرفت هستن. مثلا سیستمهای بازیابی ماسکهای ان۹۵ یا طرحهایی برای ساخت ماسکهای ان۹۵ در خانه یا ساخت سیستمهای فشار معکوس برای اتاقهای قرنطینه (اتاق قرنطینه فشار هوای پایینتری داره تا هواش رو به بیرون جریان پیدا نکنه). با داشتن این سیستمها راحتتر می شه باشگاههای ورزشی یا دفترهای کار رو به اتاق های قرنطینه تبدیل کرد.
پروژههای متنوعی هم شروع شدن. مثلا این این پروژه روی گیت هاب طرحی است که اجازه می ده شما یه سیستم فشار هوای دائم رو به سادگی به یک سیستم تنفس مصنوعی خانگی تبدیل کنین که البته به خاطر نداشتن مجوزهای FDA فعلا قابل استفاده بیمارستانی نیست و معلومه که برای تبدیل شدن به چیزی عملیاتی و عمومی نیاز به کار بیشتر داره ولی قدمهای اول مثبتی است.
خلاصه که برنامه نویسها و هکرها و سازنده ها هم بیکار ننشستن و نشون می دن که ایدههای آزادی نرم افزار چقدر می تونه برای جوامع کارا باشه. حتی می شه امیدوار بود که بعد از عبور از این شرایط بحران هم ایده ادامه پیدا کنه و انحصار تولید ابزارهایی که به سلامت و نیازهای عمومی جوامع وابسته هستن از انحصار شرکت های بزرگ بیرون بیاد.
From: Richard Stallman
Subject Re: RMS: users request you perhaps
program HURD: they fear the path the linux
kernel is going.
Date: Wed, 27 Nov 2019 23:17:07 -0500
[[[ To any NSA and FBI agents reading ]]]
[[[ my email: please consider ]]]
[[[ whether defending the ]]]
[[[ US Constitution against all enemies, ]]]
[[[ foreign or domestic, ]]]
[[[ requires you to follow Snowden's example.]]]
GitHub's encouragement of sloppy
licensing, no licensing, or licensing
under only a single version of the
GPL, has done terrible harm to our
community.
GitHub was so bad for free software,
all along, that I could imagine
Microsoft's making it less bad,
or making it more bad. We should
judge by what actually happens,
not by prejudice.
Keep in mind that Apple is
much worse than Microsoft.
--
Dr Richard Stallman
Founder, Free Software Foundation
(https://gnu.org, https://fsf.org)
Internet Hall-of-Famer
(https://internethalloffame.org)
پنجشنبه قبل به مناسب روز جهانی نرم افزار آزاد جشنی توی دانشگاه شریف برگزار شد. من اونجا در این مورد حرف زدم که ما یک جامعه هستیم و خوبه با هم خوب باشیم (: دوست خوبم مسیح لطف کرده و ارائه رو ضبط کرده و برام فرستاده که توی یوتیوب آپلودش کردم:
در این شماره از رادیو گیک به همراه سربازهای مجبوری که برای اجبارشون لازمه از کلمات قلمبه سلمبه مثل مام میهن و خدمت مقدس استفاده بشه، می فهمیم فرقی بین کتابخونه و پایرسی نیست و فتوای نسل سه رو از رو می خونیم چون کار دیگه ای از دستمون برنمیاد.
با توجه به مفاسد متعددی که برای گسترش دادن خدمات اینترنت پر سرعت همراه ذکر کرده اید از جمله دسترسی جوانان و حتی نوجوانان به مطالب و فیلم ها و عکس های آلوده و فیلم هایی که ضدیت با اخلاق و عقاید اسلامی دارد و با عنایت به اینکه مجوز های قانونی برای این کار گرفته نشده و مخالفت با قوانین جمهوری اسلامی جایز نیست و با توجه به اینکه شبکه ملی اطلاعات که میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند فراهم نشده به یقین اقدام بر این کار عجولانه یعنی خدمات اینترنت پر سرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالاتر کاری بر خلاف شرع و بر خلاف موازین اخلاقی و انسانی است و مسئولین محترم نباید تنها به درآمد های مادی این برنامه بیاندیشند و نباید آن را نوعی روشن فکری دینی و آزادی علمی تصور کنند بلکه لازم است با شورای عالی فضای مجازی که مرجع قانونی اینگونه امور است مطلب را در میان بگذارند و پس از رعایت اموری که جلوی جنبه های منفی این کار را میگیرد اقدام نمایند، مسئولین قضایی نیز نباید در این امر حیاتی بی تفاوت باشند.
معتبرینترین جایزهی علمی دنیا، جایزهی نوبل هست. ولی این جایزه به دلایلی به ریاضیدانها داده نمیشه! در عوض جان چارلز فیلد، ریاضیدان کانادایی ابتکاری زد که هر چهار سال یک بار، به ریاضیدانانی که کمتر از ۴۰سال داشته باشند و یک کار ارزنده و خیلی خوبی توی ریاضیات انجام بدند یک جایزه داده بشه، که این جایزه همون مدال فیلدز هست. مدال فیلدز و جایزهی آبل معتبرترین و مهمترین جایزههایی هستند که یک ریاضیدان ممکنه اون رو ببره و در حقیقت جایگزین جایزه نوبل برای ریاضی هست!
تقریبا ۸۵٪ مردم جهان در جاهایی زندگی می کنن که زیر پوشش موبایل است ولی تنها حدود ۳۰٪ اونها به اینترنت دسترسی دارن. حالا یکسری از پروایدرها دور هم جمع شدن و برنامه ای به اسم اینترنت اپ دادن که باعث می شه کاربر بتونه بدون داشتن سرویسی مثل جی پی آر اس، سایت های مهم اینترنت رو بچرخه… سایت هایی مرتبط با سلامت، شغل یابی، اطلاعات محلی و .. . این برنامه از ایرتل زامیبیا شروع کرده و به بقیه کشورها هم خواهد رسید و حتی اجازه می ده مردم سراغ فیسبوک، سرچ گگوگل، ویکیپدیا، مسنجر و.. هم برن. [توضیح همین در ویکپیدیا زیرو و از اونطرف نبودن هیچ دسترسی رایگان در ایران]
در یک بهروزرسانی عجیب که هنوز معلوم نیست آزمایشی و موقت باشد یا دائمی، «فیو»های شما یا همان favorite در تایملاین دنبالکنندههای شما نمایش داده میشود. درست مثل اینکه چیزی را ریتوییت کرده باشید. علاوه بر این اگر کسی را دنبال کنید، باز هم این امر در تایملاین دنبالکننده نمایش داده میشود. گویا توییتر آنقدر به دنبال کسی درآمد حاصل از نمایش آگهی است که به دنبال راههایی برای جذاب کردن و افزایش توییتهای کاربران است و اصلا به این مطلب فکر نکرده است که بسیاری از کاربران مایل نیستند که «فیو»هایشان را دیگران هم بدانند، این دسته از کاربران از «فیو» کردن بیشتر برای «بوکمارک» کردن توییتها استفاده میکنند تا بعدا بتوانند دوباره آنها را مرور کنند. مریم میرزاخانی این مدال رو به خاطر کارشون روی «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» که مربوط به هندسهی مختلط میشه برنده شدند. مسئلهی سه جسم (مثل برهمکنش خورشید و زمین و ماه) حل دقیق ریاضی نداره. مریم میزاخانی نشون داد در سیستمهای دینامیکی که نوع تحولشون به نحوی هست که شکلشون رو میچرخونند و کش میارند، مسیرهای سیستم بالاجبار مقیدند که از قوانین جبری پیروی کنند! خلاصه این که مسئلهی سه جسم به یک سرانجام خوبی رسید!
یک شرکت اومده یک کار عجیب کرده: میلیاردها رکورد آدم ها از همه جای ممکن رو جمع کرده و گذاشته کنار همدیگه… [ توضیح در مورد آزادی اطلاعات در آمریکا ] و شما می تونین دنبال هر کسی در آمریکا بگردین و در یک جای متمرکز به تقریبا هر چیزی که از اون آدم قابل دسترسی است دسترسی پیدا کنین. شما یک اسم بهش می دین و ایالت احتمالی (یا کل آمریکا) و این می گرده از هر جایی هر چی می تونه جمع می کنه: قانون شکنی ترافیکی، وضعیت ازدواج، جاهایی که به شکل فیزیکی بودین، شرکتتون، فامیل های احتمالی تون و … خوبه یا بد؟ همه اینها بوده و فعال ها بهش دسترسی داشتن، الان همه دارن…
بر خلاف باگ ساده شبکه سکرت، این باگ نسبتا پیچیده است. مساله اینه که اعتبار نرم افزارهایی که روی اندروید اجرا می شن از طریق مکانیزم Public key Infra تست می شن. در این مکانیزم شما نرم افزارتون رو با یک کلید همراه می کنین که ثابت می کنه این برنامه توسط شما تولید شده. کلاینت های وب و غیره این کلید رو با مرکزی چک می کنن تا اعتبار اون رو بسنجن و این مساله می تونه به شکل یک زنجیره باشه یعنی کلیدها اعتبارشون رو در یک سلسله مراتب پشت هم اثبات کنن. ولی موسسه بلوباکس مدعی شده که نسخه های قدیمی تر اندروید (یعنی از ۲.۱ تا ۴.۴ که از پروزه هارمونی آپاچی که الان متوقف شده استفاده می کردن) در تشخیص این زنجیره مشکل داشتن و به گفته این موسسه به سادگی «هویتی که می تونه وابسته به هویت دیگه باشه، چک نمی شده و هر کس می تونسته ادعا کنه که کلیدش را یک کلید معتبر منتشر کرده». معلومه که نتایج بسیار عجیبه: برنامه هایی که از این حفره استفاده کرده باشن می تونستن تقریبا به هر چیزی دسترسی داشته باشن! گوگل از گزارش دقیق این باگ تشکر کرده و گفته که فیکس به شرکت های سازنده گوشی داده شده و منطقا دیگه نباید هیچ گوشی آپدیت شده ای از اون آسیب پذیر باشه
ما به بعضی ویروس ها یا اکسپلویت ها متا می گیم: چیزهایی که طبیعی نیستن و در لایه ای عمیق تر از بقیه عمل می کنن و به شیوه های کلاسیک هم نمی شه کنترلشون کرد. حالا یک محقق با اسمی شبیه ناهل و تیمش یک چیز جالب نشون دادن: بد یو اس بی. یو اس بی ها همیشه دردسر امنیتی بودن. ذاتا برای امنیت درست نشدن و اطلاعات چندانی هم ازشون نیست. نه فایروال دارن و به دستگاه ها هم مستقیم وصل و اجرا می شن. این تیم اومده یک یو اس بی رو بررسی کرده و بعد از مهندسی معکوس فرم ور، اون رو reprogram کرده تا کاری رو بکنه که می خواد. ایده خیلی ساده است: به یک وب کم بگین کیبورد است و لازمه فلان کارها رو بکنه. مثلا لازمه ساعت دو نصفه شب کامپیوتر رو بوت کنه، دستوراتی که لازمه رو بزنه تا کامپویتر از یک فرم وری که روی وب کم هست و یک لینوکس لایوه بوت بشه و بعد دستوراتی رو تایپ کنه که پسورد روت رو عوض می کنه. یا مثلا به یک کیبورد بگین هر بار که دید کامپیوتر داره بوت می شه و قبل از بالا اومدن سیستم عامل یک ویروس تو حافظه بذاره یا به یک ماوس بگین که کارت شبکه است و لازمه دی ان اس ها رو به سمت چیزی که شما می گین تغییر بده. سیستم عامل به یو اس بی هاش اعتماد داره و این حمله بد یو اس بی ، فصل جدیدی است که ممکنه طی اون آدم های بیشتری رو ببینین که از این چسب های پی وی سی درزگیری زدن توی پورت یو اس بی شون.
تبریکها، تقبیحهاَ و تعجبها
تقبیح برای فرگوسن و آمریکا و پلیسش و مالمو و پلیسش و زندانبان هایی که در ایران می ذارن زندانی ها در شورش و آتش سوزی و غیره اعدام بشن و زنده زنده کباب بشن و … خیلی سنگینه… برگردیم به سطح تحمل غم رادیومون… تقبیحی داریم از به اصطلاح خبرگزاری فارس که نوشت داغش خبیث دخترهای کلاس پنجم به بعد رو مجبور کرده حجاب داشته باشن و فرداش خبر رو ورداشت. توضیح بیشتر هم نمی خواد و از جنگی که ادامه داشت و الان مدعی آتش بس هستن اما اشغال هنوز ادامه داره و نفرت از سانسورچی. تبریک هم داریم به مخابراتچیهایی که نسل ۳ توشون راه می افته و کاربرانش که امیدوارم بتونن قیمت های معقولتری داشته باشن… راستی گفتم قیمت معقول اینو گوش بدین تا بریم سراغ نامه ها:
اوه یک تبریک هم به خودم که بالاخره کتاب زندگی لینوس توروالدز رو منتشر کردم! روی اینترنت به آدرس www.LinuxStory.ir ! و واقعا تبریک دیگه ای نداریم؟ عجب هفته ای! تبریک به کمپین یک میلیون امضا که هشت ساله شد و یکی از اولین فعالیت های چند سال اخیر بود که مستمر و جدی و در تاریک ترین سال های احمدی نژادی با کلی هزینه به خیابون رفت و تاثیری واقعی در جامعه گذاشت و ابراز شرمندگی از فرید و بقیه که هنوز قراره آدم ها بهترین سال های عمرشون رو در مهملی به اسم سربازی اجباری بگذرونن که انگار درست شده برای ضدیت با انسانیت.
نامه ها
ناصر نوشته: الان به شدت عصبانی هستم.شرمنده.سعی می کنم در آینده رفتار بهتری داشته باشم.
دلیل ناراحتی من ایرانسله. من 2 سال پیش یک اکانت وایمکس از ایرانسل به همراه 2 مودم (ثابت و همراه) خریدم. تاکید می کنم که خریدم.
بعد از مدتی ترجیح دادم تمدید نکنم. دلیلش مهم نیست. اصلا دوست نداشتم تمدید کنم. من یک شخص مستقل هستم و علاقه ای به تمدید نداشتم. (البته دلیلم آنتن دهی ضعیف تو مشهد بود)
در ذهنم با خودم گفتم که اگر زمانی رفتم مسافرت یا نیاز بود تمدید می کنم.
اما. اما. در عین ناباوری امشب بعد از تماس با 707 با این جملات روبرو شدم: چون تمدید نکردین از مودم هاتون سلب امتیاز شده. یا باید مودم جدید بخرین یا منتظر تماس همکارامون باشین.
پویا هم نوشته:
از اونجایی که خودم خیلی کارهای رباتیک انجام میدم و علاقه هم دارم، برام این حرکت خیلی جالب بود.
یه آقای انگلیسی به پروژه ای رو راه اندازی کرده به نام micro python که به نظر من میتونه یه جهش توی دنیای برنامه نویسی رباتیک و کلا مدارها باشه. این وبسایتشه
داستان از این قراره که یه مدارهایی درست میکنه و میده به ما(اگه کشورمون از اونایی باشه که بتونیم خرید کنیم!) و ما توی SD-Cardی که توی مدار میخوره برنامه ی پایتون خودمون رو مینویسیم (مدار میتونه مثل یه فلش به کامپیوتر وصل بشه) و بعد با زدن دکمه ی ریست، برنامه ی ما اجرا میشه.
دقیقا مثل وقتی میمونه که ما برنامه ای رو توی C یا اسمبلی مینوشتیم و با کلی بدبختی توی مدارمون پروگرام میکردیم و بعد اجراش میکردیم ببینیم آیا این خط مشکی روی زمین رو دنبال میکنه یا نه!
حالا شما فکرشو بکنید که علاوه بر اوپن سورس بودن، سادگی برنامه نویسی python هم بهش اضافه بشه. و البته پایتون هم که توی قدرت و انعطاف چیزی از پدران خودش یعنی C/Cpp کم نداره!
اندرو فورسهایمز(Andrew forcehimes)، دانشآموخته دوره دکترای فلسفه دانشگاه وندربیلت امریکا است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه فرااخلاق، اخلاق و فلسفه سیاسی است. فورسهایمز در مقاله حاضر که در نشریه فلسفی Think (تابستان ۲۰۱۳) منتشر شده، نشان میدهد که حکم اخلاقی درباره دریافت اینترنتی کتابها همانند استفاده از کتابخانهها است و اگر یکی از آنها اخلاقی باشد، دیگری نیز اخلاقی خواهد بود. ترجمه مقاله این اندیشمند با اندکی تلخیص تقدیم خوانندگان میشود. «ایران» از مقالاتی که در نقد یا تقویت ایده اصلی این نوشته فراهم شده باشد استقبال میکند.
فیلسوفان مقاله مینویسند. امروزه بیشتر این مقالات، فنی و استدلالی هستند و طبعاً عناوینی دارند مانند «پاسخ به فلان و فلان» یا «نقد چه و چه». کار من هم مانند دیگرانی که در حوزه فلسفه کار میکنند، قاعدتاً نیازمند مخاطبانی است که البته بیشتر آنها را هرگز نمیبینم.
این داشتن مخاطب را مدیون اثر چاپی و کتابخانههای عمومی هستم. با استفاده از صنعت چاپ، میتوانم با ایدههای دیگران در یک زمان یا مکان دیگر درگیر شوم و با بهرهگیری از کتابخانهها، دیگر به خاطر طبقه اجتماعی یا اقتصادی، از موهبت گفتوگو محروم نشوم.
کتابخانههای عمومی، منبعی فوقالعاده هستند، اما مدتی پیش دریافتم که میتوانم از یک امکان تکمیلی دیگر هم بهره ببرم؛ یعنی در اینترنت، کتابها را به شکل غیرقانونی دانلود کنم. به این ترتیب، دو سؤال هنجاری پیش میآید که اغلب در کلاسهای فلسفه اخلاق مطرح میکنم: «آیا کسی میتواند استدلالی به نفع کتابخانههای عمومی (در معنای ساختمان فیزیکی) ارائه دهد که در عین حال، استدلالی به نفع دریافت اینترنتی کتاب نباشد؟
از سوی دیگر، آیا کسی میتواند استدلالی علیه دریافت اینترنتی کتاب ارائه دهد که در عین حال، استدلالی علیه کتابخانهها نباشد؟» ادعای من آن است که پاسخ به هر دو سؤال، «خیر» خواهد بود.
اجازه بدهید با بررسی اینکه کتابخانههای عمومی دقیقاً چه هستند و تحلیل استدلالهایی که وجود آنها را توجیه میکند، شروع کنیم. کتابخانههای عمومی، نهادهایی هستند که کتابها را خریداری میکنند و بعد به اعضا آزادانه امانت و اجاره میدهند. اگر نخستین بار بود که با این فرایند مواجه میشدیم، به نظرمان خیلی عجیب میآمد. کتابخانهها یک کتاب دارای حق تکثیر را میخرند که محتوای آن، جزئی از اموال ناشر یا نویسنده است و بعد آن را تقریباً به رایگان در اختیار ما قرار میدهند.
از این گذشته، شخص امانتگیرنده طبق قانون استفاده منصفانه میتواند کل کتاب یا مقاله را فتوکپی بگیرد و آن را برای همیشه در کتابخانه شخصی خود داشته باشد. اخیراً به منظور پاسخگویی به نیازهای روزافزون، کتابخانهها وارد طرحهای امانت بینکتابخانهای شدهاند.
در این فرایند، شخص میتواند یک کتاب را از طریق کتابخانه دیگری غیر از کتابخانهای که عضو آن است، دریافت کند. با استفاده از همین فرایند میتوان فتوکپی مقالات و کتابها را از طریق کتابخانه دیگر گرفت و برای خود نگهداری کرد.
توجه داشته باشید که همه این موارد، بخشی از اموال دیگران و دارای حق تکثیر است، پس کتابخانهها چطور چنین خدماتی را توجیه میکنند؟ استدلال اصلی مبتنی بر این ادعاست که هیچکس نباید بر پایه ویژگیهای اخلاقاً نااصیل مثل نژاد، جنسیت، طبقه و سن، از اطلاعات محروم شود.
اما صرفنظر از این مسأله، میتوان پرسید که چرا افراد باید دارای دسترسی عمومی به اطلاعات باشند؟ پاسخها شاید متفاوت باشد، اما نکته مهم آن است که دسترسی آزاد به اطلاعات، نقشی اساسی در هر جامعه پویا و روبهرشد دارد. مثلاً داشتن شهروندان آگاه، بهترین راه (اگر نه تنها راه) برای رسیدن به وضعیتی است که در آن مقامات و قانونگذاران، مسئولیتپذیر و پاسخگو هستند. به همین دلیل است که استبداد اغلب نیازمند برنامهای برای سرکوب اختلاف عقیده و تحریف اطلاعات است و دسترسی به کتابخانههای عمومی، هر دو مورد را خنثی میکند.
کتابخانهها علاوه بر فراهم کردن توازن مناسب میان شهروندان و قانونگذاران، نابرابریهای معرفتی میان شهروندان را تعدیل میکنند، یعنی اختلافات در میزان دانش شهروندان بر پایه امتیازاتی که همه از آن برخوردار نیستند، از بین میرود.
بدیهی است که دستیابی به اطلاعات از طریق مطالعه کتاب، نیازمند وقت و هزینه است. از بین بردن حداقل یکی از این موانع برای اکثر اعضای جامعه، قطعاً کاری ارزشمند است که کتابخانهها مسئولیت آن را برعهده دارند. کتابخانهها نمیگذارند به کسانی که امتیازات آموزشی خاصی را نداشتهاند، از بالا نگاه کنیم و به قول فیلیپ پتیت، فیلسوف ایرلندی، باعث میشوند شهروندان مستقیماً به چشم یکدیگر نگاه کنند.
پس وقتی کتابخانهها به ارتقای سطح آگاهی عموم شهروندان و از بین بردن نابرابریها کمک میکنند، ظاهراً دلایل خوبی برای تأسیس و گسترش آنها داریم.
اما اینجا باید از خودمان بپرسیم که چرا کتابخانهها از نظر رعایت حقوق مالکیت و خصوصاً حقوق مالکیت فکری، وضعیت خاصی دارند؟
حقوق مالکیت فکری با رعایت حق تکثیر حفظ میشود و تضاد همین جاست: کتابخانهها دسترسی به اطلاعات را ارتقا میدهند؛ حال آنکه حق تکثیر درصدد محدودسازی دسترسی به اطلاعات است. استدلال به نفع کتابخانهها را به شکل خلاصه مرور کردیم، اما چه استدلالی به نفع حق تکثیر وجود دارد؟
مثلاً در اصل اول قانون اساسی امریکا آمده است که کنگره میتواند به «ترویج پیشرفت علم و هنرهای کاربردی، از طریق تضمین حفظ حقوق معنوی آثار مکتوب و اختراعات برای نویسندگان و مخترعان» بپردازد.
اینجا ایده اصلی آن است که پیشرفت در علم و هنر با انگیزههای اقتصادی تشویق میشود و مؤلفان و مصنفان اگر از این انگیزهها محروم باشند، رغبت کمتری به تولید آثار دارند.
پس اگر کسی اثری را کپی کند یا بدزدد، مؤلف در نتیجه ضرر اقتصادی، متضرر شده و جامعه نیز به دلیل کاهش انگیزه نوآوری، مورد آسیب قرار گرفته است. فعلاً نمیخواهم ارزش این استدلال را مورد قضاوت قرار دهم، گرچه معتقدم دو پیشفرض چالشپذیر در آن وجود دارد که به آن بازمیگردم. اینجا میخواهم بر یک نکته تأکید کنم و آن اینکه اگر کسی موافق تأسیس کتابخانه باشد، باید به چنین گزارهای معتقد باشد: هزینه تحمیل کردن پرداخت بهای دسترسی به اطلاعات برای هر عضو جامعه (یعنی پیامد بدیهی حق تکثیر) بسیار بیشتر از منافعی است که جامعه با ارائه اطلاعات رایگان، از آن برخوردار میشود. اما چطور این گزاره، استدلالی محکم به نفع دریافت اینترنتی کتابها نیست؟
به عبارت دیگر، اگر کسی موافق منافعی است که کتابخانهها برای جامعه دارند، باید با توزیع الکترونیکی کتابها هم موافق باشد (و حتی با توجه به سرعت و سهولت دسترسی، خیلی هم ذوقزده شود!). اگر من میتوانم وارد یک کتابخانه شوم، کتابی را امانت بگیرم و برای خودم اسکنش کنم (یا حتی سفارش فایل اسکنشده آن را از طریق طرح بینکتابخانهای بدهم)، چرا نتوانم وارد یک سایت اینترنتی شوم و نسخه اسکنشده کتاب را دانلود کنم؟
نکته مهم آن است که اگر مزیت دسترسی به اطلاعاتی خاص، از قانون حق تکثیر فراتر میرود و کتابخانهها را توجیه میکند، به نظر میرسد امتیاز دسترسی به همان اطلاعات، بر حق تکثیر فایق آید و دریافت اینترنتی کتاب را توجیه کند و البته این واقعیت که اطلاعات به شکلی کارآمدتر در دسترس قرار میگیرند، موهبت است، نه نقیصه.
حالا اجازه بدهید با بررسی استدلالها از نگاهی دیگر، ببینیم رابطه بین استفاده از کتابخانهها و دریافت اینترنتی کتاب چگونه است. آیا میتوان استدلالی علیه دریافت اینترنتی کتاب ارائه داد که وجود کتابخانهها را با تردید مواجه نکند؟
صرفنظر از برخی موارد استثنا (مثل نیاز یا ضرورت غیرمتعارف)، دزدیدن اموال دیگری، به لحاظ اخلاقی نارواست. یعنی من با گرفتن آنچه متعلق به شماست، به شما آسیب زدهام. مثلاً اگر یک گلابی داشته باشید و من بیایم و گلابی را از شما بگیرم، شما را از منفعتی که حقتان بوده، محروم کردهام و شما دیگر نمیتوانید از این منفعت بهره ببرید. اگر شما زحمتی کشیدهاید، زحمتتان هدر میرود. پس «اختصاص فیزیکی»، یکی از ویژگیهای اصلی حقوق مالکیت است.
اما مسأله اموال فکری متفاوت است. اگر شما کتابی بنویسید و من پس از انتشار، آن را کپی کنم، شما را از فروش نسخههای دیگر به شکلی که شما از فروش گلابیتان محروم میشوید، محروم نکردهام. حداقل به یک معنا، شما همچنان منافعی را خواهید داشت که قبلاً از آن برخوردار بودید- یعنی اموال فکری، غیررقابتی است. اما استدلال میشود که اشکالی پیش آمدهاست.
اگر شما کتابی بنویسید، باید حق انتفاع از آن را داشته باشید. پس حق تکثیر به جای «اختصاص فیزیکی»، وارد کار میشود و به لحاظ قانونی، یک سری حقوق اختصاصی ارائه میدهد (محروم کردن دیگران از استفاده غیرمجاز از محصول) و به این ترتیب، نوعی «اختصاص حقوقی» به دست میآید. اینجا با این استدلال مواجهیم که نویسنده خودش نمیتواند از حقالتألیفش به خوبی پاسداری کند و بنابراین تولید کلی آثار به دلیل کاهش انگیزهها، کاهش خواهد یافت.
چنین استدلالی مبتنی بر دو ادعاست: اولاً، آنها که اثر را کپی میکنند یا میدزدند، اگر نمیتوانستند چنین کنند، پولش را میپرداختند و ثانیاً نویسندگان انگیزه درونی ندارند. پس آیا درست است که بگوییم اگر من کتابی را بدزدم، نویسنده را با محروم کردن از یک منفعت، متضرر ساختهام؟ ادعای اول باید پیشفرضش این باشد که اگر من نمیتوانستم کتاب را بدزدم، آن را میخریدم. فقط با این شرایط میتوان فرض کرد که دزدیدن کتاب باعث ضرر مالی نویسنده میشود.
مثلاً من میخواهم ترجمه جدیدی از برخی آثار افلاطون داشته باشم، اما این ۷۵دلار هزینه خواهد داشت، پس مجبورم با ترجمه قدیمی سر کنم. اما اگر بتوانم ترجمه جدید را بدزدم، بدان معنی نیست که در غیر این صورت، آن را میخریدم. در واقع، بیشتر افراد به دلیل اینکه قدرت خرید ندارند، به سرقت دست میزنند. پس نمیتوانیم فرض کنیم که نسبتی یک به یک میان کتابهایی که دزدیده میشوند و کتابهایی که خریده نمیشوند، وجود دارد و به این ترتیب نمیتوان فرض کرد که سرقت، نویسنده را از منفعتی محروم میکند که در صورت عدم سرقت، از آن برخوردار میشد.
ادعای دوم از جاذبه شهودی بیشتری برخوردار است. ظاهراً موجه به نظر میرسد که انگیزههای اقتصادی بیشتر با تولید بیشتر آثار جدید، ارتباط مستقیمی داشته باشد. اما انگلستان اولین کشوری بود که قوانین حق تکثیر را در اوایل قرن هجدهم تصویب کرد و آثار فراوانی پیش از این منتشر شده بودند.
با توجه به این مسأله، میتوان میان آثاری که اگر حقالتألیف نبود، نوشته نمیشدند و آثاری که صرفنظر از حقالتألیف هم وجود میداشتند، تمایز قائل شد (و توجه داشته باشید که علت منطقی حق تکثیر آن است که حقالتألیف، انگیزه اصلی است، نه انگیزهای در کنار انگیزههای دیگر).
به هر حال، قطعاً انگیزههای دیگری هم وجود دارند و در سطحی بالاتر از حقالتألیف قرار میگیرند (مثلاً شهرت، بشردوستی، اعتبار علمی و…). اگر این هم قانعکننده نباشد، میتوان استدلال ظریفتری ارائه داد و فقط بر کتابهایی متمرکز شد که صرفنظر از حقالتألیف تولید میشوند.
شاید برخی گمان کنند که کتابهای اندکی این شرایط را دارند، اما تقریباً تمام کتابهای دانشگاهی چنین هستند (به استثنای برخی کتابهای درسی). این مسأله مستقیماً با استدلالی که به نفع کتابخانه مطرح کردیم، مرتبط است و آن اینکه توجیه اصلی تأسیس کتابخانه و توزیع الکترونیکی کتابها، منافع آموزشی است که به جوامع ارائه میدهند.
به نظر بدیهی میرسد که کتابهای دانشگاهی (که هدفشان آموزش است)، این نیاز را بیش از کتابهایی که در وهله اول در پی حقالتألیف هستند (مثلاً ادبیات عامهپسند)، برآورده میکنند. خلاصه اینکه به نظر میرسد بین اطلاعاتی که برای یک جامعه روبهرشد، مفید است و انگیزه حقالتألیف در تولید اثر، رابطه عکس وجود دارد.
شاید باز هم گفته شود که حتی اگر نویسندگان (دانشگاهی) به دنبال پول نباشند، ناشران چنین هستند و کپی کردن کتابها، تولید کتابها را در آینده ناایمن میسازد. اما اگر چنین استدلالی صحیح باشد، آنگاه استدلالی علیه کتابخانهها نیز خواهد بود، بخصوص آنها که همه کتابها را نمیخرند و از طرح بینکتابخانهای استفاده میکنند. اگر آپلود کردن یک کتاب به دلیل تعداد نامحدود دانلودهای بعد از آن که ممکن است انتشار کتاب را در آینده تهدید کند، به لحاظ اخلاقی نارواست، پس نهادی که هر کسی میتواند به آن وارد شود و همین کار را انجام دهد، نیز نباید وجود داشته باشد. به تعبیر دیگر، چطور کتابخانهای که یک نسخه کتاب را میخرد و بعد آن را در میان افراد مختلف توزیع میکند، با کسی که یک نسخه کتاب را میخرد و آن را اینترنتی توزیع میکند، متفاوت است؟
استدلالی که در این مقاله مطرح شد، حق تکثیر را به کلی رد نمیکند، بلکه نشان میدهد که نحوه نگاه ما به حق تکثیر دچار تناقض است. نتیجه کلی استدلال چنین است: دریافت اینترنتی کتاب به لحاظ اخلاقی ناروا نیست و اگر ناروا باشد، آنگاه تأسیس یا استفاده از کتابخانه هم اخلاقاً ناروا خواهد بود.
موسیقی
به پیشنهاد رضاایکس سرباز اجباری وطن آهنگ Nirvana – Smells Like Teen Spirit
چاپ شده در اعتماد امروز به مناسبت کاندیداتوری اسنودن برای صلح نوبل ۲۰۱۴. خیلی سریع نوشته شده بود و به نظرم باید خیلی بهتر باشه اما خب روزنامه ها با کلمه کار می کنن و وقتی به پونصد رسیدین و هنوز حرف های اصلی موندن یا باید ببندین یا باید وقت داشته باشین برگردین قبلی ها رو کوتاه تر کنین و بخش های مهم رو طولانی تر.
دیروز دو سیاستمدار نروژی اعلام کردند که به شکل مشترک ادوارد اسنودن را به عنوان کاندیدای جایزه صلح نوبل سال ۲۰۱۴ معرفی می کنند. این دو سیاستمدار حزب چپ سوسیالیست در بیانیهشان اعلام کردند که اعلام خطر اسنودن نسبت به شنودهای گسترده و جمع آوری اطلاعات غیرقابل باور آژانس امنیت ملی آمریکا؛ دنیایی امنتر خلق کرده و باعث پایدارتر شدن مناسبات جهانی شده است.
اسنودن پیش از این هم در رقابتی مشابه شرکت کرده و در میان تعجب بسیاری از پیشبینیکنندگان، رقابت بر سر دریافت «تاثیرگذارترین شخصیت سال ۲۰۱۳ جهان» را به پاپ فرانسیس باخته بود. در آن جریان ادعای مجله تایم این بود که عکس روی جلد متعلق به تاثیرگذارترین «شخصیت» است و کمیته داوری رای داده بودند که اسنودن تنها اطلاعاتی بد حفاظت شده را منتشر کرده و در نقش یک «شخصیت» به اندازه پاپ تاثیرخبری نداشته است.
اما آیا اسنودن به عنوان یک شخصیت استحقاق دریافت جایزه نوبل را دارد؟ بله. اطلاعاتی که اسنودن منتشر کرد جهان را تکان داد و این تکان بدون شک تاثیری بسیار مهم در صلح و پایداری سیاره ما خواهد داشت. چهار سال پیش استدلال در این مورد که انتشار اطلاعات محرمانه دولت آمریکا می تواند باعث صلح شود کاری بود بسیار دشوار اما حالا با داشتن نمونهای مشابه، دفاع از ادعای «افشای اطلاعات منجر به صلح می شود» بسیار ساده تر شده. چهار سال قبل سایت ویکیلیکس به همراه گاردین قدم به قدم و به شکل انتخابی و سانسور شده شروع به افشای اسناد محرمانه ای از جنگهای عراق و افغانستان کرد. واکنش دولت آمریکا بسیار منفی بود و ادعا میشد که این اسناد باعث خشونتهای بیشتر و ضربان جبران ناپذیر به صلح و امنیت این دو کشور خواهد شد. چند ماهی نگذشته بود که یک اشتباه غیرقابل باور امنیتی از طرف یک روزنامهنگار، نسخه کامل و بدون سانسور کل ربع میلیون سند را در اختیار همگان گذاشت و ادعاهای «خطر تروریسم» به اوج رسید و حتی کسانی در آمریکا مدعی بودند که افشای این اسناد ضربههای غیرقابل باور تروریستی و نظامی به پایگاههای آمریکا وارد خواهد کرد و درخواست مجازات اعدام برای افشا کننده داشتند. اما حالا با گذشت چند سال شاهد هستیم که این حجم از اطلاعات نه فقط هیچ صدمهای به صلح نزد و هیچ منبع افشا شدهای را مورد هدف تروریستی قرار نداد، که با نشان دادن واقعیت جنگ به مردم جهان و رایدهندگان آمریکا، باعث شد سیاستمداران تا حدی مجبور به تغییر روشهای خود بشوند.
به ادعای سیاستمدارهایی که نام اسنودن را فهرست قراردادهاند، همین روند در مورد ماجرای اسنودن نیز اتفاق خواهد افتاد – حتی شاید قویتر. چرا که گستردگی شنود انجام شده و تلاش غیرقابل تصور آمریکا برای دسترسی به اطلاعات حتی شهروندان کشورهای دیگر باعث خشم عمومی مردم و سیاستمدارهای کشورهایی چون آلمان شده است. نتایج اولیه این نارضایتی را در سخنرانی دو روز قبل اوباما شاهد بودیم. آمریکا زیر فشار دیگر کشورها و رایدهندگان داخلی تا حدی عقب خواهد کشید و کم شدن کنترل یک دولت بر ارتباطات جهانی با کمی متعادلتر کردن ساختار قدرت، صلح را به پیش خواهد برد و اسنودن حق دارد به عنوان نماد انتشار این اطلاعات، کاندیدای صلح نوبل ۲۰۱۴ باشد.
رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل بهمان چیز فرقش با اون یکی مدل اون یکی کارخونه چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل مثلا خفنترش بیاد نیست و ترجیح میدن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغههای انسانیشون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.
مایل که مقیاس سنجش طول در کشور دوست و همسایه و برادر آمریکا است و ایرمایل اصطلاحی برای شمردن جایزه مایزههایی که موقع پرواز می گیرین (کمی توضیح که ماکزیمم می رسه به یک شب هتل). معمولا گاه گداری ممکنه یکی رو ببینین که واقعا یک پرواز مجانی داره ولی دوید فیلیپس شرایط رو عوض کرده! این مهندس عمران توی دانشگاه کالیفرنیا درس می ده و به معنی واقعی ایرمایل رو هک کرده. اون تونسته ۱۲۱۵۰ لیوان پودینگ شکلاتی عالی رو تبدیل کنه به بیشتر از یک میلیون مایل سفر مجانی هوایی و عملا خودش و خانواده اش رو به شکل مادام العمر از خریدن بلیت هواپیما بی نیاز کنه. اما چطوری؟ مساله این بود که یک تولید کننده شکلات سالم یخ زده گفته بود که به عنوان پرومشن افتتاحیه به هر کسی که ده تا لیوان موس شکلات بخره – سلام شمالیا! – پونصد مایل هوایی جایزه می ده و خب اگر کسی اینکار رو در ماه اول بکنه، هزار مایل می گیره. مهندس عزیز راه افتاد تو همه مغازهها تا ببینه کجا بهترین قیمت رو می دن و بالاخره در یک فروشگاه زنجیره ای ارزونترین شکلات رو به قیمت ۲۵ سنت پیدا کرد و ۳۰۰۰ دلار سفارش خرید داد! بله ۱۲هزار لیوان پودینگ شکلاتی. اما چطوری می شه بارکد ۱۲هزار تا شکلات رو کند ؟با استفاده از یک ارتش از افراد بی بضاعت که توی خیریه محل قبول می کنن بارکرد دوازده هزار پودینگ رو جدا کنن به شرط اینکه شما کل اون پودینگ ها رو به خیریه محلی اهدا کنین! پست کردن این دوازده هزار بارکد به اون یک میلیون و دویست و هشتاد هزار مایل هوایی داد (آخه قبلا هم سعی کرده بود با خریدن صابون همین ایده رو پیاده کنه ولی شکست خورده بود) و داشتن اینقدر امتیاز مستقیما شما رو عضو کلوپ طلایی AAdvantage می کنه که تا آخر عمر پرواز شما رو با آدم های «معمولی» – پس چی ؟ فکر کردین از نظر سرمایه داری همه آدمها شبیهن؟ – متفاوت می کنه.
بعله.. یکی همین الان که شما دارین اینو گوش می دین به آقای دیویس ریس ۳۵ دلار پول داده تا مدادش رو بتراشه. ایشون که در سال ۲۰۱۰ کار قبلی شون به عنوان کاریکاتوریست رو ترک کردن، با خودشون فکر کردن که حتما می شه از تراشیدن مداد هم پول در آورد و تا حالا هم ۱۸۰۴ تا مداد تراشیدن و کتابشون هم در مورد مدادهای شماره ۲ و تراشهای مناسب برای اونها زیر چاپه. این همون مدادهای زرد مشهورن و خود اقای ریس هم می گه هدفش از این کار جالب در آوردن کلی پول توسط آدم های کنجکاو بوده و یادآوری به مردم که مدادهای شماره ۲ چقدر جذاب و باحالن و قابل احترامن. ایشون الان از کارشون خسته شدن و می خوان بعد از ۲۰۰۰مین تیز کردن برگردن به کار قبلی و البته فروش کتابشون در این باب.
لیس آرژانتین یک مرد ۱۹ ساله را که متهم به سرکردگی یک گروه تبهکار از هکرهاست که انتقال پول در سطح بین المللی و وبسایت های قماربازی را هدف می گرفت دستگیر کرده است.
پلیس می گوید که محل فعالیت این جوان که لقب “سوپرهکر” به او داده اند اتاق خوابش در بوینس آیرس بود و ماهانه ۵۰ هزار دلار درآمد داشت.
پلیس طی این عملیات برق کل محله را قطع کرد تا مانع پاک کردن اطلاعات حساس از کامپیوترهای متهم شود.
پلیس می گوید یک سال طول کشید تا این جوان را شناسایی کند و به دام بیاندازد.
او با پدرش که متخصص کامپیوتر است در پایتخت آرژانتین زندگی می کرد.
یک کارآگاه پلیس به روزنامه آرژانتینی کلارین گفت: “فکر می کنم او و برادرش چنان درآمدی داشتند که پدر و مادرشان تصمیم گرفتند اصلا از آنها نپرسند موضوع چیست.”
مقام ها در اتاق متهم کامپیوترهایی با ظرفیت بالا پیدا کردند.
ادعا می شود که هکرها با به کنترل درآوردن چند هزار کامپیوتر با کمک بدافزارها شبکه ای (موسوم به زامبی) برای جابجایی غیرقانونی پول از حساب ها ایجاد کردند به طوری که تقریبا هیچ اثری از خود به جا نمی گذاشتند.
بهانه این شعار اکانت توییتری است به اسم NeedADebitCard! آیا یک کارت اعتباری لازم دارین؟ کل کارش اینه که به توییتر نگاه کنه و توییت های آدم های بیچارهای که از کارت های اعتباریشون عکس می گیرن و روی اینرتنت می ذارن رو ری توییت کنه برای کسایی که می خوان استفاده اش کنن! توییت های مثل: وااایییی! کردیت کارت جدیدم رسیدم! و برای اثبات یک عکس همراهشه یا «تازه توی بانک اسلام عضو شدم. اینم سندش» یا «شلوار قدیمی ام رو که از تو کمد آوردم ببینین تو جیبش چی پیدا کردم» و …
ظاهراً رفتن استیو بالمر چندان هم یک باره و بی حساب نبوده و خبرهایی پشت پرده جریان دارد که کم کم از آنها مطلع می شویم.
ساعاتی پیش مقامات ردموند رسماً اعلام کردند که کسب و کار ابزارها و خدمات نوکیا را با مبلغی بیش از ۷ میلیارد دلار و به صورت نقد ابتیاع می کنند. مایکروسافت ۵ میلیارد دلار برای بخش تلفن همراه و ۲.۱۸ میلیارد هم برای پتنت های نوکیا پرداخت خواهد نمود. این معامله قرار است در سه ماهه نخست ۲۰۱۴ و پس از تایید آن توسط سهام داران و مراجع قانونی اجرایی شود.
مدیران عامل هر دو شرکت در پستی مشترک آورده اند: «حال نوکیا فصل بعدی خود را رقم خواهد زد و این مهم را با تمرکز روی امکان تحرک از طریق پیشگامی اش در بخش های شبکه، نقشه و مکان یابی و فناوری های پیشرفته عملی می کند» «و البته برای مایکروسافت هم این، گام بزرگی ست به آینده و جهشی عظیم به جلو در مسیر خلق خانواده ای از ابزارها و خدماتی که مردم را سر شوق می آورد و تمام ابعاد تجارتش را قوت می بخشد».
این خبر خوبی برای ویندوز فون هم خواهد بود و به نوکیا امکان می دهد دستگاه هایی بی رقیب و با پشتیبانی غنی تر مایکروسافت تولید کند. همچنین خبر خوبی ست برای کسانی که عقد این دو را ازلی و غیر قابل اجتناب می دانستند.
بعد از خرید موتورولا موبایلیتی توسط گوگل که به تولید موتو ایکس انجامید این بار چشم ها به مایکروسافت و نوکیا دوخته شده تا ببینند ثمره این وصلت چه می شود. شایعاتی که از سرفیس فون مایکروسافت داشتیم حالا معنی پیدا می کنند و این بار واقعاً باید مشتاقانه منتظر پرچمدار بعدی مایکروسافت-نوکیا باشیم.
برنامه ازاد حدس زدن پسورد oclHashcat-plus نسخه ۰.۱۵ش رو داده. این برنامه می تونه با سرعت خیلی زیادی پسوردهایی تا ۵۵ حرف رو حدس بزنه.. و با سرعتی بسیار زیاد: ۸ میلیون حدس در ثانیه. چنج لاگ می گه که تاکید این نسخه روی سرعت است – چیزی که کرکرها لازم داشتن. آپدیت کردن ۶۱۸۴۷۳ خطی که تغییر کردن تقریبا شش ماه وقت گرفته و تقریبا نصف کد نسخه قبلی به روز شده. پسوردهاتون رو عوض کنین.
استارتاپهای جدید که دنبال امن کردن کاربرهاشون هستن باید بدونن که مدیر رده بالای امنیتی در گوگل گفته «پسوردها مردهاند». این حرف توی یک پنل تحت عنوان «جاسوسها ما رو دوست دارن» توسط مدیر امنیت اطلاعات گوگل گفته شده. خانم هیتر ادکینس گفته «بازی برای استارتاپهایی که برای امن کردن اطلاعات کاربرانشون وابسته به پسورد هستن تموم شده. همچنین توی گوگل هم رابطه ما با پسوردها تموم شده؛ پسوردها در گوگل هم از بین خواهند رفت». این مدیر توضیح دقیقی در مورد کاری که گوگل می خواد بکنه نداده ولی گفته که کمپانی در حال تست کردن توکن های سخت افزاری است و همچنین بررسی سیستمی است که موتورولا درست کرده و می تونه با یک اینترفیس تاچ می تونه کاربرها رو شناسایی کنه. این دستگاه که احتمالا شبیه خواننده اثر انگشته می تونه مثل جاسوییچی همراه آدم ها باشه یا به لباسشون وصل بشه. اون همچنین گفته که هر شرکت جدیدی باید مطمئن باشه که از ۲۵ کارمند اول یکیشون باید متخصص امنیت و پرایوسی باشه و تمام وقت روی این موضوع کار کنه.
مزرعهای توی اسکس شروع کرده به وصل کردن گاوهاش به اینترنت و هدف هم اینه که مزرعه دار بتونه مریض شدن حیوون ها رو تشخیص بده. پروژه Cow Tracking دادههای حاصل از سنسورهای حرکتی روی گاوها رو جمع می کنه تا وضعیت گله رو زیر نظر بگیره. اگر یک گاو شروع کنه به رفتاری غیر طبیعی، سیستم بررسی دقیق تری می کنه تا ببینه این گاو دچار بیماری نشده باشه. این اولین باره که چنین تکنولوژیای توی یک گله انگلیسی اجرا می شه و سازنده ها امیدوارن تاثیر مثبتی توی حوزه های دیگه هم داشته باشه و بلا نسبت بلا نسبت در مورد افراد مسن هم به کار بره. تکنولوژی است دیگه؛ ادب که نداره (:
چی بهتر از این؟ ناسا دنبال یک نفر می گرده که هفتاد روز تو تخت بخوابن و ۱۸هزار دلار حقوق بگیرن. شما می تونین تو این مدت بازی کنین، با دوستان حرف بزنین، تلفن کنین یا حتی یک کار راه دور داشته باشین تنها شرط اینه که از تخت خارج نشین. این تحقیق مال اینه که دانشمندان در مورد میکروگراویتی روی بدن انسان تحقیق کنن و البته این جریان مستلزم اینه که تخت شش درجه شیب به سمت سر داشته باشه که مایعات و خون بیشتر به سمت مغز برن – شرایطی مشابه پرواز واقعی. البته متاسفانه این شغل یک پیش نیاز هم داره. به گفته رییس محققان «داوطلب باید بسیار سالم باشه» و البته علاوه بر کلی امتحان ورزشی نود دقیقه هم یک روانشناس باید باهاتون حرف بزنه تا تایید بشین. به گفته دکتر رونی کرومول «ما می خوایم مطمئن بشیم که داوطلب آمادگی این آزمایش رو داره، هفتاد روز در تخت موندن کار هر کسی نیست».
مایکروسافت هم هنر زده و توی سایت فروش سرفیس گفته اگر کسی آیپد ۲، ۳ یا ۴ دست دوی تمیزش رو بیاره می تونه یک کارت هدیه ۲۰۰ دلاری بگیره و باهاش یک سرفیس بخره. ایده خاصی است و به نظر من یک کم خز. بخصوص که سرفیس ها ۳۵۰ و ۸۰۰ دلار قیمت دارن.
یک ده کوچیک توی مکزیک بعد از اینکه بارها از شرکت های موبایل مختلف خواهش کرد که توی دهشون آنتن بذارن و جوابی نگرفت، آستین بالا زد و شبکه موبایل خودش رو راه انداخت! برای اشتراک در این سرویس ساکنان باید ماهی تقریبا یک دلارپرداخت کنن که تقریبا ۱۳ برابر ارزونتر از چیزی است که شهرنشینهای مکزیک برای موبایل می دن.
ده ویلا تالئا د کاسترو، ۲۵۰۰ نفر جمعیت داره و شرکت های مخابراتی می گفتن برای جایی که کمتر از ۱۰ هزار نفر سکنه داره آنتن نمی ذارن. برای حل مشکل یکی دو سازمان مردمی و دو تا دانشگاه دست به دست هم دادن و با زدن یک آنتن و اضافه کردن یکسری کامپیوتر و برنامه و یک لینک VOIP، شبکه خودشون به اسم شبکه قرمز د تالئا رو ساختن. زنگ زدن به آمریکا در این شبکه فقط چند پنی هزینه داره. لایسنس این شبکه دو سال معتبره و بعدش باید تمدید بشه.
رضا پور رحیمی:
ما درواقع با خرید این آنتی ویروسها و امضای قرار داد اونها با شنود اطلاعاتمون موافقت میکنیم !! کدوم … میگه اینا نرم افزار تامین هستن ؟! تو این دنیا همه چی نسبیه ، حتی امنیت !!
آنتی ویروس McAfee
با پذیرفتن این توافق نامه، شما با انتقال اطلاعات شخصیِ خودتان به دفاتر جهانی براي استفاده به دلایل بالا موافقت کرده اید… به صورت خودکار اطلاعاتی درباره ي سیستم شما (بدون محدودیت اطلاعات در مورد شبکه، لایسنس استفاده
شده، انواع سیستم هاي عامل، نسخه ها، تعداد اسکنرهاي استفاده شده، اندازه ي بانک اطلاعاتی و غیره) جمع آوري کند و این اطلاعات را براي McAfee ارسال کند.
ممکن است، نام، نام شرکت، نام دامین اینترنت، شرکت ثبت کننده، آدرس IP اطلاعات صورت حساب، شماره ي کارت ، اعتباري، آدرس ایمیل، شماره ي فکس، شماره ي تلفن یا دیگر اطلاعات را از شما بخواهیم… از سویی شاید نیاز باشد اطلاعات شما را در اختیار برخی شخصیت هاي قانونی درون سازمان McAfee قرار دهیم.
آنتی ویروس Bitdefender
با پذیرفتن این توافق نامه، پذیرفته اید که فایل هاي اجرایی شما براي بررسی توسط به Bitdefender ارسال شود. به صورت مشابه، براي استفاده از برنامه، شاید لازم باشد برخیاطلاعات شخصی را در اختیارما قرار دهید … اطلاعات کاربران را تنها با زیرمجموعه هاي Bitdefender و شرکاي تجاري یا شرکت هاي تایید شده در میان می گذاریم .
آنتی ویروس NOD32
اطلاعات ممکن است شامل اطلاعات شخصی درباره ي کاربر و یا کاربرانی باشد که از کامپیوتري که آنتی ویروس روي آن نصب شده استفاده می کنند … با استفاده از این سایت، به صورت آگاهانه موافقت کرده اید که اطلاعات شما که در هنگام ثبت نام یا استفاده ي شما در این سایت ها جمع آوري شده اند، با توجه به قوانین، می توانند به سرورهاي پشتیبان سایت ها که ممکن است در هر جاي دنیا باشند(که ممکن است محدود به کشوري که شما در آن ثبت نام را انجام داده اید نباشد) ارسال بشوند …
ریپورت جدیدی می گه که اون گروه که پشت حمله ای بودن که تونست به بیشتر از ۱۰۰ سازمان جهان از جمله پیمانکاران سازمان دفاعی آمریکا نفوذ کنه، گروهی به اسم هیدن لینکس بوده.
این یکی از هک های بزرگ چند وقت اخیر بود که در سال ۲۰۱۲ اتفاق افتاد. حمله به شرکت Bit9 بود که توی ماساچوست کار می کنه و سرویس «اپلیکیشن وایت لیست» می ده. سرویسی که به مشتری ها اجازه می ده فقط به چند تا برنامه خاص روی کامپیوترهاشون اجازه اجرا بدن. این حمله تونسته بود کلید خصوصی ای که این شرکت برای امضا کردن برنامه های مجوز دار استفاده می کنه رو بدزده و در نتیجه بتونه نرم افزهایی که خودش می خواد رو روی تمام شرکت های طرف قرارداد این شرکت اجرا کنه. تا به حال مشخص نشده بود که این حمله از طرف چه کسی بوده ولی گزارش جدیدی که سیمانتک منتشر کرده، می گه حمله کننده هیدن لینکس بوده که تونسته به سیستم کامند اند کنترل بیت ناین دسترسی پیدا کنه و کلیدها رو بدزده. گزارش سیمانتک می گه :
اونها بسیار موثر حمله کردن. می تونستن توی جبهههای مختلف حمله کنن. به تکنیکها و اکسپلویتهای زیادی دسترسی داشتن و ابزارهایی شدیدا تخصصی شده برای نفوذ به شبکه داشتن. حمله اونها اینقدر دقیق و در طول زمان پیوسته و منظم بود که نشون می ده اونها باید دسترسی خوبی به منابع و سازماندهی داشته باشن. اونها در حوزههای متنوعی تخصص داشتن و تیمهایی داشتن از افراد بسیار متخصص که می تونستن بنا به شرایط تکنیکهاشون رو تغییر بدن. این تیم به راحتی به ۵۰ تا ۱۰۰ نفر می رسه. این حجم از منابع و تروجانهایی که ساختن و توانایی شون در فریب دادن سیستم کنترل شرکت و کمپینهای نفوذشون می تونه نشون بده که دنبال اطلاعات بسیار با ارزشی بودن و احتمالا حامیان دولتی یا تجاری بزرگی داشتن.
قبلا هم در مورد تراکنش های با فراکنس بسیار بالا توی رادیو گیک حرف زدم (کمی توضیح) و حالا یک نمونه خلافاکارنه اش کشف شده ولی هنوز پلیس نمی دونه باید با این شکل جدید از «جرم» چیکار کنه. مساله اینه که خزانه داری آمریکا درست ساعت ۲بعد از ظهر تغییراتی رو در نرخ بهره داد که باعث بالا رفتن قیمت طلا شد. وقتی هم می گیم ۲ بعد از ظهر یعنی هیچ کس از این ماجرا اطلاع نداشت (وگرنه همه می رفتن طلا می خریدن) تا اینکه خبرگزاری ها وقتی ساعتی که با یک ساعت اتمی به ساعت تنظیم میشد به ساعت ۲ رسید، اونو مخابره کردن. (لازم نیست توضیح بدم که این زمین تا آسمون فرق داره با کشور عزیزمون که کلا آویزون فلان بشیم میلیاردریم). اما نکته عجیب اینه که یک شرکت در شیکاگو، بسیار سریعتر از بقیه معامله کرده… یعنی درست یک یا دو میلی ثانیه بعد از این اعلام تونسته حجم عظیمی طلا سفارش بده. زودتر از بقیه ای که در طول هفت میلی ثانیه بعدی که خبر به شیکاگو رسیده، ۶۰۰ میلیون دلار طلا خریدن. این فقط در سه صورت ممکنه: طرف خیلی خیلی خیلی خیلی خوش شانس بوده، طرف از قبل خبر رو می دونسته، طرف تونسته قوانین فیزیک رو بشکنه و ۵ میلی ثانیه زودتر از بقیه اخبار بهش برسه. مطنقا باید با دومی طرف باشیم یا با یک مشکل فنی که باعث شده طرف قبل از رسیدن خبر به خبرگزاری روی کانالی موازی اونو دریافت کنه – که احتمالا کماکان نوعی از تقلب خواهد بود. اما در یک لایه بالاتر این بحث مربوط می شه به مفهوم اقتصاد در دنیای مدرن که کم کم به جای اینکه واقعا وابسته به مفهوم تولید و خدمات باشه، داره به یک جور بازی تجاری تبدیل می شه… توضیحات خودم.
و البته تبریک به موسسه گنو که سی ساله شد. سی سالگی یکی از بهترین دوره های زندگی است و اگر به کلوپ سی ساله ها پیوستین، افتخار کنین!
و چند تا هم تشکر شخصی.. از هکر کلاه سفید هوشمند K که یک سایت که من نوشتم رو هک کرده و با حوصله داریم با هم مشکلاتش رو حل می کنیم، از پدرام پورحسین که هر روز می گه رادیو چی شد تا من روحیه بگیرم، از ش. که امیدوارم حالش زود خوب بشه و از همه دوستان خوب صفحه فیسبوق و دوستی که برامون یک اکانت حرفه ای ساوندکلاود خریده بدون اینکه بخواد اسمش رو بگیم.. خیلی مخلصیم آقا (:
[اینجا آهنگ شاد بذارم]
نامه ها
برای محمد بیست ساله که یک آهنگ عالی برامون فرستاده (:
ساربلاگ هم نوشته:
من خواستم رادیو لینک دانلود کنم، دانلود که شد طبق معمول با بلاهایی که روی اینترنت ما میاد به صحت دانلود شک داشتم. تو هم معمولن هش فایلها رو نمیذاری. در هر صورت، metalink فایلها رو هم اگه بذاری، هم مشکل هش حل میشه، هم اگر جایی از دانلود به هر دلیلی مشکل داشته باشه، فقط همون قسمت مشکل دار دانلود مجدد میشه.
من برای دوتا فایل ogg و mp3 درست کردم فایلها رو، اتچ کردم.
با اینطور کامندی درستشون کردم:
(این شماره نذاشتم.. تا شماره بعد که اینهمه لینک رو مرتب کنم ببینم اصلا دارم چیکار می کنم!)
همایون هم نوشته:
همون روز که رادیو گیگ جدید رو گذاشتی روی وبلاگت من با یه اکانت تمرینی (پولی جابجا نمیشه اما نتایج بر اساس اتفاقات واقعیه) یه تعداد سهام آمازون خریدم. شاید نتایجش جالب باشه برات.
تعداد 200 سهم آمازون 56205.95 در اون زمان خریداری شد. امروز ارزش هر سهم 299.71 دلار هست که ارزش کلش شده 59942 دلار. 6.6% رشد. اونم در شرایطی که بیشتر سهام شرکت ها به علت اخبار احتمال جنگ سوریه و … نزولی بوند.
بخش آخر
امیرحسین هنردوست این پیشنهادش رو عملی کرده و در مورد معماری پارامتریک حرف می زنه.
اگر زمانی خواستی نسبت به تاثیرات عمیقتر تکنولوژی و کلا کامپیوتیشن در علوم مختلف صحبتی کنی، مطالبی در زمینههای معماری که به شدت الان مورد توجهه و به شکل قابل توجهی داره معماری و مفهومش رو تغییر میده رو ارائه بدم. اصطلاحا بهش میگن پارامتریک آریکتشر که پایش الگوریتمیک دیزاینه و اون هم به شدت مورد توجهه طراحای صنعتی قرار گرفته.
مبحثیه که اسکریپتنویسی و مفاهیم کامپیوتیشن و دیتا استراکچر رو در سطحهای بالای معماری مورد استفاده قرار داده.
موسیقی
آهنگ if you go away با صدای شرلی بسی. یکی از زیباترین آهنگ هایی است که من شنیدم و فکر کنم بیشتر از بیست و پنج ساله که این آهنگ رو بسیار دوست دارم. اجراهای بسیار متنوعی داره از فرانک سیناترا تا مدونا ولی این اجرا به نظرم یکی از بهترین ها است – همینطور از نظر شاعر ترانه.