معمولا کلمه سکسی رو به جای باحالتر یا قشنگتر یا … توی تیتر میزنن تا مشتری جلب کنن ولی اینجا دقیقا منظور سکسیتره؛ شایدم پورنوگرافیکتر. تامبلر که تا امروز یکی از آزادترین شبکههای اجتماعی در حوزه محتواهای بالای ۱۸ سال بوده، اعلام کرده که از ۱۷ دسامبر کل محتوای بالای ۱۸ سال رو از شبکه اجتماعیاش حذف خواهد کرد. این یعنی تقریبا یک چهارم وبلاگهاش.
اطلاعیه جدید این شرکت متعلق به وریزون میگه که تامبلر از این به بعد تصویر اعضای جنسی آدمهای واقعی و نوک سینه زنان رو تحمل نخواهد کرد. چیزی تقریبا شبیه به اینستاگرام. اعتراضها خیلی زیاد بوده و تا الان حدود ۴۷۰ هزار نفر پتیشن اعلام مخالفت رو امضا کردن ولی بعیده تصمیم برگرده؛ تصمیمی که دلیلش هم خیلی مشخص نیست ولی شاید علاقمندی وریزون به فروش تامبلر باشه. اتفاقی که دقیقا در یاهو و یاهومسنجر هم افتاد ولی در نهایت یاهومسنجر فروش نرفت که هیچ، کاملا هم تعطیل شد.
تامبلر شبکه اجتماعی اشتراک عکس و متن است و به خاطر آزادی زیادش، جامعه بزرگ از کسانی که محتواهای بالای ۱۸ سال تولید می کردن هم سراغش اومده بودن. به خاطر شکل وبلاگطور/فیسبوکطور تامبلر، این محتواها به خوبی قابل فالو کردن بودن و باعث شده بود جمعهای مختلفی در اطراف فتیش های خاص و علاقمندی های کم طرفدارتر توش شکل بگیره که مرکز تبلیغاتی بسیار خوبی هم برای تولید کننده شده بود تا جایی که کلی از کسانی که وبلاگ داشتن، با تولید واقعی محتوا از خودشون و زندگیشون، مثلا کتابشون رو اونجا می فروختن و فضا رو برای خیلی ها جای امنی کرده بودن برای یاد گرفتن و تبلیغ نظرشون.
حالا با بسته شدن این وبلاگها، این آدم ها در بقیه اینترنت پخش خواهند شد و احتمالا یکی از بازترین و پذیراترین جاها توییتر خواهد بود. در نتیجه ما باید کاملا منتظر یک توییتر سکسیتر باشیم؛ شایدم پورنوگرافیکتر. حتی بعضی از سایتهای خیلی کوچیکتر دارن می گن که شاهد ترافیک بالاتر هستن و از اونطرف بعضی ها دارن سایتهای جدید راه می ندازن تا بتونه به این جامعه سرویس بده. دقیقا اتفاقی که در موقع بسته شدن گوگل ریدر افتاد و در نهایت هم به از بین رفتن اون جامعه منجر شد.
امیدوارم این مساله در مورد تامبلر تکرار نشه و اول از همه خود تامبلر بدون محتوای منحصر به بزرگسال، فعال و خوب بمونه و از اونطرف جامعهای که اونجا رو برای عرضه محتواش انتخاب کرده بود بتونه جای جدیدی برای خودش پیدا کنه و دور هم جمع بشه. شما هم اگر در یک کشور آزاد زندگی می کنید و برنامه نویس هستین،یکی از بهترین فرصت ها رو دارین برای کشیدن این آدم ها به سمت خودتون. البته الان شاید دیگه دیر شده باشه ولی فقط تصور کنین یک سرویس می اومد و به هر کسی که وبلاگ بالای هجده سال در تامبلر داشت می گفت: ما کل محتوای وبلاگ شما رو منتقل کردیم به سرور فلان و اکانت شما رو هم ساختیم و حتی ترکیب فالوئینگ و فالوئرهای شما رو هم حفظ کردیم و کافیه در سرور ما لاگین کنین تا همه چیز مثل قبل باشه! مفت و مسلم یک شرکت عظیم ساخته میشد.
در این شماره کوتاه از رادیو گیک، نگاهی داریم به اخبار تکنولوژی و زیر اونها. از ویروس هایی که کامپیوتر رو جاج می کنن تا دستیگری نواز شریف به خاطر فونت اشتباه! با ما باشین که جهان منتظر تغییره.
وزیر مخابرات کنیا اعلام کرده که این کشور قراره از پروجکت لوم گوگل برای رسوندن اینترنت پر سرعت به مناطق روستایی استفاده کنه. اگر یادتون باشه پروجکت لوم همون بالنهای گوگل (یا ددرست تر بگیم آلفابت) بودن که میتونن اینترنت رو به سطح زیرین خودشون برسونن و سال گذشته هم دولت آمریکا باهاشون به ۲۵۰هزار پورتوریکویی بازمانده از طوفان، اینترنت فرستاد. مدیر پروژه لوم هم گفت که همیشه با کشورهای مختلف در حال مذاکره برای دادن اینترنت به مناطق محرومتر هستن و خوشحاله که توی کنیا این عملیاتی شده. وزیر مخابرات کنیا هم با اشاره به اینکه «اتصال به اینترنت حیاتیه و کسانی که وصل نباشن، از بازی بیرون موندن» این خبر رو اعلام کرده.
و البته مالیات بر شبکه اجتماعی اوگاندا
[ صحبت های خودم. 200 شیلینگ یا پنج سنت روزانه برای استفاده از شبکه های اجتماعی و بامزه است که رییس جمهوری اینو تو توییتر توضیح داده – بدتر از ما و تلاشمون برای زنده موندن از کارهای مردم ]
این هفته نوازشریف – نخست وزیر – پاکستان هم به جرم فساد مالی از قدرت کنار گذاشته شده. اصل مساله سر چهار تا ملک بود که توی انگلیس خریده بودن (دکل نفتی نبود که بشه به سادگی ازش گذشت یا فلان میلیادر نبود که لازم نباشه کشش بدیم (: )). اما نکته بامزه برای رادیوگیک اینه که این نقطه عطفی در تاریخ فونت نگاری هم می شه (: ظاهرا داکیومنتی به دادگاه ارائه شده بود که نشون می داد این ملک متعلق به دختر نواز شریف (مریم) نبوده و اون فقط رابط قانونی ملک است. این سند تاریخ ۲۰۰۶ داره و با فونت کالیبری نوشته شده و مریم هم زیرش رو امضا کرده! ولی تیم بررسی اسناد که قاضی مسوول کرده بود تا در این مورد نظر بدن، در یک حرکت اعلام کرد سند بدون شک جعلیه (: چرا؟ چون برای پرینت داکیومنت به تاریخ ۲۰۰۶ از فونت Calibri استفاده شده در حالی که مایکروسافت در اون تاریخ هنوز این فونت رو بیرون نداده بود (: این فونت در س۲۰۰۷ به افیس اضافه شد یعنی یکسال بعد از تاریخ داکیومنت!
ویروسی که کامپیوتر شما رو جاج می کنه
خبر بسیار جالبه. محققین امنیتی یک بد افزار پیدا کردن که اول سیستم ها آلوده می کنه و بعد اونو جاج می کنه! این ویروس که بر اساس بدافزار راکنی ساخته شده، علاوه بر باج افزار بودن، امکان ماین کردن هم داره! راخنی کلاسیک با دلفی نوشته شده بود و با ایمیل و فیشینگ ام اس ورد پخش می شد. توی این داکیومنت یه آیکون پی دی اف بود که اگر روش کلیک می کردین برنامه اجرابی اصلا برارگزاری می شد و کامپیوتر شما رو رمز می کرد و بعد درخواست پول می کرد. اما خب خیلی ها پول نمی دن! و در نهایت بیخیال اطلاعاتشون می شن و کامپیوتر رو فرمت می کنن. پس باید چیکار کنیم؟ ((: حالا می شه کامپیوتر آلوده رو جاج کرد و اگر قدرتش به اندازه کافی بود شروع کرد روش بیت کوین ماین کردن و پول فرستاده برای ویروس نویس ولی اگر تعداد سی پی یو هاش کم بود، می شه چک کردن که آیا این یوزر برنامه یا اکانتی در مورد بیت کوین داره یا و نه اگر داشت،رفت سراغ باج افزار شدن(: البته یک حالت سوم هست. اگر سیستم تشخیص بده که کامپیوتر شما به درد ماین نمی خوره و از اونطرف شما هم به نظر می رسه چیز مهمی ندارین، به سادگی از کامپیوتر شما برای پخش شدن تو شبکه استفاده می کنه (:
سال گذشته همه مون شاهد جهش عجیب و ناگهانی قیمت بیت کوین بودیم. خیلی ها رفتن خریدن به امید اینکه بازم بالاتر می ره ولی انگار حباب بود (: حداقلش یک مقداریش. بر اساس مقاله ای که اخیرا جان گریفین و امین شمس از دانشگاه تگزاش منتشر کردن نشون می دن که بخش بزرگی از بالا رفتن قیمت بیت کوین در سال گذشته، ناشی از اعمال چند بازیگر بزرگ بوده. اونها به جریان حرکت توکن ها در بیت فینکس نگاه کردن وظاهرا به الگوهای یکسانی در حرکت رسیدن که نشون می ده چند نفر با استفاده از یک پول مجازی دیگه (تتر) که دقیقا خود بیتفینکس معرفی اش کرده بود در مواقع لزوم هر پول مجازی ای که می خواستن رو می خریدن تا قیمتش رو بالا و پایین کنن. معلومه که این مقاله باعث افت مجدد قیمت شد ؛ تقریبا پنج درصد. البته از مدتی قبل کاربران توی فورم ها هم متوجه حرکت مشابه قیمت تتر و بیت کوین شده بودن و حالا تحقیقات آکادمیک مساله مشابهی رو نشون می ده.
حالا که حرف از تحقیق آکادمیک زدیم این هم جالبه. کالج بیزنس نورتدام رابطه مستقیمی نشون داده بین روزنامه های محلی و کارایی دولت ها. این تحقیق، تحقیق دیگه ای رو تایید کرده که اونهم می گفت وقتی روزنامه های مستقل هستن، دولت ها ریخت و پاش کمتری دارن و بهتر کار می کنن. بررسی این مقاله روی ۱۶۰۰ روزنامه انگلیسی زبان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۵ بوده و مستقل از جزییاتش، اهمیتش برای ما تاکید روی رکن چهارم دموکراسی است.
اینکه کسی به شما اینترنت سریع، ارزون و آزاده بده ایده فوقالعاده ای است که خیلی وقت ها ممکنه حس کنیم واقعی نیست. ولی ظاهرا این هدف بریان هال، واقعی بوده و کار هم کرده. اون و گروهی از داوطلبها، مش نیویورک یا همون NYC Mesh رو راه انداختن تا بتونن آدم ها رو برای اتصال به اینترنت از آی اس پیهای بزرگ بینیاز کنن. محل کار اصلی اونها اینجاست:
در این سقف که بهش سوپرنود می گن، آنتنها سیگنال اینترنت رو به مودمهایی که روی سقفها یا بالکن خونهها نصب شدن میرسونن و این مودم با یک سیگنال وای-فای، اونو به مصرف کنندهها میرسونه و در نهایت با حق اشتراکی کوچیک، همه به اینترنت دسترسی پیدا میکنن. درست مثل یه شبکه درهم برهم که توش هر کس چیزی رو دریافت می کنه، اونو در اطراف خودش پخش می کنه و اینطوری شبکه جلو و جلوتر میره. خود سوپرنود هم با سیگنالی که ارسال میکنه، چندین کیلومتر از شهر رو زیر پوشش میگیره.
شبکه مِش، آلترناتیو آی اس پیهای کلاسیک است. اونجا شما با کابل وصل هستین و اینجا با وایفای.
این شبکه اینترنت اصلی خودش رو از یک اینترنت اکسچنج پوینت میگیره، درست مثل بقیه آی اس پیها. فلسفه پشتش هم اینه که اینترنت رایگان است و فقط دسترسی به اینترنت است که پولیه و پولی که آی اس پی ها در این مورد می گیرن زیادی گرونه و اگر آدمها در یک شبکه مِش به همدیگه کمک کنن، دسترسی بسیار گستردهتر و ارزونتر خواهد شد. چنین شبکه ای شاید کم کم ای اس پی ها رو به افسانهای قدیمی تبدیل کنه و از اونطرف کنترل شرکتها و دولتها بر اینکه ما در اینترنت حق داریم چه چیزی رو ببینیم و بشنویم رو از بین ببره و آدمها به شکل مستقل بتونن برای زندگی خودشون تصمیم بگیرن. البته این هنوز در ابتدای راهه و بر خلاف آی اس پیهای کلاسیک، افرادی که وارد مش میشن باید اطلاعات بیشتر و حوصله بیشتری برای متصل شدن به اینترنت داشته باشن. در حال حاضر نمونههای بزرگ چیزی مثل Guifi.net در اسپانیا است که با ۳۴هزار نود حدود ۵۰هزار کیلومتر مربع از منطقه کاتالونیا رو پوشش میده. تا اینترنت ارزون رو به آدم هایی برسونه که به خاطر کم بودن آی اس پیها در منطقهشون، باید هزینهای بسیار گرونتر برای رسیدن به اطلاعات پرداخت میکردن.
در شماره ۸۱ رادیوگیک، در تقاطع تکنولوژی و جامعه به اخبار نگاه می کنیم. سعی می کنیم نگاهی عمیق تر داشته باشیم تا بفهمیم اگر همه آدم ها زیر نظر باشن و برای هر کاری امتیاز بگیرن، «بداخلاق ها نمی تونن سوار قطار بشن» چطوری تبیدل می شه به «معترض ها اجازه ندارن بیان اینترنت». در این شماره به ربات ها نگاه میکنیم و مثل خیلی از موارد، مخاطب هامون باید بالای ۱۶ سال داشته باشن.
استارتاپی که مغز شمار و به کلاود منتقل می کنه – البته به شرط کشتن شمانت کام استارتاپی آمریکایی است که پروسسی کشف کرده به اسم vitrifixation که روش خرگوش ها درست کار کنه و می تونه اطلاعات مغز رو به کلاود کپی کنه. و البته آدم های پشتش معقول به نظر می رسن. دانشجویان mit و دو تا جایزه مرتبط اما تنها اشکال فعلا اینه: پروسه مرگ آور است. البته از y combinatior هم جایزه بردن و اگر ۱۰هزار دلار بدین می تونین توی فهرست انتظار بمونین تا وقتی روششون بهتر شد، جزو نفرات اول باشین. احتمالا در ۲۰۲۱ و البته مشکل دوم هم هنوز حل نشده: با مغز آپلود شده نمی شه هیچ کاری کرد. یعنی نه قابل خوندن است نه استفاده به عنوان مغز! کمپانی می گه حوالی ۲۰۲۴ می تونه شبکه عصبی ای داشته باشه که از این دیتا استفاده کنه. [ توضیح ومقایسه با استارتاپ های خودمون ]
سورس کد آپولو۱۱ روی گیت هاب
سورس اولیه آپولو در دهه ۶۰ توی mit نوشته شد و بالاخره تونست بشر رو به ماه ببره و حالا این سورس کد روی گیت هاب است و می تونین نگاهش کنین. البته فهمیدنش بسیار سخته چون به اسمبلی نوشته شده اما اگر نگاهش کنین، نکات بسیار جالبی توش هست. برنامه منطقی و طبیعی است ولی کامنت ها و شوخی های توی کد زیاد ، بامزه و عالی هستن. مثلا اسم فایلی که عملیات شلیک رو بر عهده داره burn_baby_burn است که حتی ممکنه به جنبش سیاهپوستان مرتبط باشه. یکی از برنامه نویس ها می گه کد نویس های آپولو تو خیابون نبودن ولی اخبار رو دنبال می کردن. از جمله ویتنام و black power. یا اسم فایل دیگه ای pinball_game_buttons_and_lights است و جای دیگه ای نقل قولی از شکسپیر. تعداد بیشتری هست… [توضیحات خودم و کم شدنشون]
این وسط یادی هم بکنیم از مارگارت هملیتون که از اولین برنامه نویس ها بود و زنی که این بخش قابل توجهی از این کدها رو نوشته.
رمزارزهای مبتنی بر سی پی یو و دردسر جاوااسکریپت
مروری بر مفهوم
ترکیه و اسراییل قبلا هم در ترافیک اینترنت چیز میز تزریق کردن و حالا آی اس پی ها با همون تکنولوژی ماین کننده های ارزرمز رو تزریق کردن. احتمالا با دستگاه های sandvine packetlogic که برای شنود و غیره هم استفاده می شه.
مورد ایران و پارس آنلاین و ۷ دقیقه از ویکیپدیای فارسی
کمی توضیح در مورد بورینگ کمپانی (شروع در ۲۰۱۶۰ چون حوصله اش از ترافیک تو ماشین سر رفته بود) و تلاش برای تونل زدن بین نقاط. بعد ایده لوپ و حالا ایده اینکه پیاده ها و دوچرخه سوارها اولویت داشته ابشن توش». تخمین قیمت حدود ۷۷میلیارد دلار است. حالا هم مریلند و شیکاگو و لوس آنجلس در حال مذاکره برای تونل ها هستن و خلاصه همه چیز عجیبه!
بدافزاری که ۶ سال است مخفی شده، از طریق روتر ها پخش می شه
کسپرسکی خبر عجیبی در دنیای امنیت داشت. یک بدافزار که ۶ سال است حدود ۱۰۰ کامپیوتر رو آلوده کرده ولی ناشناس مونده. بله ۱۰۰! معلومه تارگت مشخصی داره. بهش می گن slingshot (عبارتی که توی نمونه ها بوده) و اینقدر پیشرفته که احتمالا توسط یک دولت ساخته شده. اگر دوست دارین حتما گزارش ۲۵ صفحه ای کسپرسکی رو بخونین یا حداقل نگاه کنین. این گزارش میگه که بدافزار بسیار پیشرفته است، مشکلات متنوعی رو از دید فنی حل کرده و خیلی هم خوب و با ترکیب اجزای جدید و قدیم تونسته برنامه فعالیتی طولانی مدت رو بریزه که منطقا از طرف یک عامل بسیار مجهز تولید شده». ظاهرا اکثر آلودگی ها به روترهای لاتیوایی میکروتیک مربوط بودن که کد مخرب رو توی خودش داشته! ظاهرا winbox که برنامه تنظیم است چیزی به اسم ipv4.dll رو دانلود می کرده و بعد در حافظه اجراش می کرده و این برنامه به نوبه خودش به یک آی پی وصل می شه و برنامه هایی رو دانلود نصب می کرده. وقتی دو بخش کرنل و یوزر اسپیس فعال می شدن می تونستن با هم کار کنن و حدود ۱۵۰۰ فانکشن رو اجرا کنن و کلی قصه دیگه. توصیه می کنم نگاهی به داکیومنت بندازین. آلودگی ها در شمال آفریقا، ترکیه، مرکز آفریقا، عراق ، یمن و افغانستان بودن.
آیا دوران جدیدی است؟ یا بی اعتبار شدن هر فیلمی؟ چند وقت پیش یوزری در ردیت کشف شد که ظاهرا با فیلم های آزاد، کامپیوتر خودش و و الگوریتم هوش مصنوعی اش فیلم های پورنی از بازیگرهای مشهوری در حد تیلور سوییفت درست می کرد که تقریبا قابل تشخیص از واقعیت نیستن. و حالا که مادر برد ازش گزارش تهیه کرده همه شروع کردن به اینکار و ظاهرا کارمی کنه! حتی اسم اون یوزر رو استفاده کردن و حالا به اینکار می گن deepfake: فیلم فیک ساختن با یادگیری عمیق. ای اف اف میگه الان در مرحله ای هستیم که به زودی چنین تکنولوژی ای عمومی می شه. یک فیلم از کامپیوتر دارین، فایل های یک صورت رو دانلود می کنین و صورت فیلم اصلی رو جایگزین می کنین. همین حالا هم فیلم هایی که در ساب ردیت مربوطه منتشر می شن رو اشتباهی در سایت های دیگه به عنوان فیلم های لیک شده منتشر می کنن. و البته معلومه که در این سطح گیکی، یکسری فیلم مرتبط با پرنسس لیا هم ساخته شده (:
دانشمندان اخیرا توی یک قطعه الماس، ساختاری از یک قطعه یخ پیدا کردن که پیش از این در طبیعت دیده نشده بود. مجله ساینس گزارش می ده که یخ-۷ کاملا اتفاقی برای اولین بار در طبیعت دیده شده. یخ ۷ یک و نیم برابر مقاومتر از یخ مرسوم است و ساختار کریستالی متفاوتی از یخ مرسوم که از نظر علمی همون یخ-۱ است داره. ساختار اتمی یخ ۱، هگزاگونال است در حالی که یخ-۷ ساختاری مکعبی داره. جذابیت خاص این خبر مربوط می شه به کتاب «گهواره گربه» از کرت ووونه گات و ماجرای سید کردن یک یخ جدید است که در دمای محیط، ایجاد می شه!
خود خبر می گه که گوگل به پنتاگون برای ساخت هوش مصنوعی مرتبط با حملات پهپادها کمک می کنه. در واقع در تحلیل تصاویری که درون ها می بینن کمک می کنه تا یک سیستم هوش مصنوعی بتونه اجسامی که اون تو هست، مثلا ماشین ها رو شناسایی کنه. این خبر جدید نبود ولی وقتی توی میلینگ لیست شرکت گوگل مطرح شد، خیلی از کارمندها رو ناراحت کرد. منطقا وقتی کسی به گوگل می ره ایده اش این نیست که در پروژه شلیک موشک به ماشین از درون کار می کنه. البته اریک اشمیت هم در این مورد سخنرانی داشت و سعی کرد جو رو کمی آروم کنه. گوگل می گه در جنگ مستقیم هیچ مشارکتی نداره و پروژه که از ۲۰۱۷ شروع شده مرتبط با تحلیل فیلم هایی است که درون ها می گیرن. چون حجمشون بسیار زیاده و انسان ها نمی تونن تک تک رو بررسی کنن. گوگل می گه از ای پی آی های تنسور فلو استفاده می کنن و جالبیش اینه که دقیقا اون چیزی که آمریکا داره رو ما هم اوپن سورس داریم (: اما نگرانی ها وقتی جالبتر می شن که آدم ها شروع به سوال پرسیدن می کنن. مثلا آیا از نظر فلسفی گوگل می تونه از طریق کپچاهای ماشینی که ما می زنیم و اخیرا اینقدر زیاد شدن، به ارتش آمریکا کمک کنه؟ من فقط می خوام برم توی یک سایت و در نتیجه می گم در فلان مربع یک ماشین می بینم… اگر هوش مصنویع کار کنین دقیقا دارم به یک سیستم کامپیوتری می گم که این ماشین است.. یاد بگیر! و آیا این اخلاقی است؟
پلاس کدز گوگل
سایت که معلومه یک چیز جدید است. نمی دونیم چقدر می گیره ولی ظاهرا باید چیز خوبی باشه. از ماجرای هند اومده. تو هند وقتی آدرس می دین دردسر دارین [چند مثال]. و خب حالا گوگل یک ایده زده برای آدرسی مستقل از کشورها، مرزها و شرکت ها. یک آدرس ازاد قابل استفاده آفلاین که همه می تونن باهاش هر نقطه ای رو مشخص کنن. چهار کاراکتر اول منطقه رو مشخص می کنن و چهار بعلاوه دو کارکاکتر بعدی آدرس لوکال رو مثلا می شه 8gg2cmxr+x6 که دقیقا به خونه یک نفر خواهد رسید. خوبیش برای چیزهای مختلف است. دولوپرها، آدم ها و … و کم کم همه دنیا رو پوشش خواهد داد. یک ایده فوق العاده از گوگل. [توضیح اینکه چطوری مستقل از دولت ها کار خواهد کرد].
ده ساعت نویز روی یوتوب و ۵ تذکر کپی رایت
سباستین تومزاک کارش تکنولوژی و صدا است و در ۲۰۱۵ یک ویدئوی ۱۰ ساعته به یوتوب آپلود کرده که فقط شامل نویزه. نویز سفید. یعنی دقیقا یک صدای پس زمینه که بعد از چند دقیقه حتی متوجهش هم نمی شین. یک چیزی شبیه این:
[ نویز سفید ]
در اصلی کلی فرکانس که همزمان پخش می شن. نکته جالب این بوده که در اول سال ۲۰۱۸، سباستین شروع می کنه به یکسری اخطار کپی رایت گرفتن و تعداد اخطارها به ۵ تا می رسه! شرکت های مختلف می گفتن نویزی که خود سباستین درست کرده، کپی رایت اونها رو نقض کرده! این اخطارها باعث می شن سود تبلیغات ویدئو دیگه به سباستین نرسه و برای رفع اونها باید کلی کار اداری و اینها انجام بشه که سباستین حوصله اش رو نداره. این اخطارها از سیستم های youtube id میان که توش می تونین کانتنت رو آپلود کنین و بهتون می گه قبلا کی کارهای مشابه رو آپلود کرده و می تونین بهشون اخطار بدین! این فیلترها اتوماتیک تا حدی می تونن فایل ها رو پیدا کنن ولی خب نه درکی از fair use دارن نه از اینجور موارد. [کمی توضیح در مورد بازدارندگی کپی رایت]
و مطمئنا در اعماق بدون دوست و برادر و الگومون چین، پیش نمی ره.. چین می خواد آدم هایی که «اعتبار اجتماعی کم» دارن رو به قطارها و هواپیماها راه نده
از ماه می، شهروندان چینی که امتیاز کافی در «اعتبار اجتماعی» نداشته باشن، این خطر رو به جون می خرن که نتونن برای یکسال بلیت قطار یا هواپیما بخرن. این بر اساس قانون جدید توسعه ملی و کمیسیون رفرم هستن. این سیستم social credit system قراره شهروندان طبقه بندی بشن بر اساس رفتار مجرمانه، رفتار نامناسب و حتی خریدها و چیزهایی که می گن یا می نویسن. کسانی که امتیاز کم بگیرن از بعضی یچزها محروم می شن. مثلا الان از رفت و آمد در شهر. این سیستم مهندسی اجتماعی در حال حاضر تقریبا ۷میلیون نفر رو کنترل می کنه و گفته شده خیلی از اونها رفتارهای «انتقال اطلاعات نادرست در مورد تروریسم»، «ایجاد مشکل» و کارهای کوچیکتری مثل سیگار کشیدن در قطار یا استفاده از بلیت تاریخ گذشته بوده.
قسمت آخر
تبریک ها و تقبیح ها
تسلیت که نه.. ولی یه چیزی می گیم در مورد پایان زندگی هاوکینگ.
لعنتی می فرستیم بر هر کسی که بیگناه ها رو زندانی می کنه تا دشمن بتراشه
تبریک به هلندی ها که @Jelle_De_Graaf نامزد حزب @Piratenpartij در #انتخابات شورای شهر #آمستردام با شعار «هیچ چیز بر تو پوشیده نیست» پوستر برهنه خود را منتشر کرد.
عفرین رو داشتیم. اونهمه دستگیری رو داشتیم و مردن آدم ها در زندان ها که در نهایت به یک خبر ختم می شه و رسیدن به جایی که احمدی نژاد دروغگو هم تحمل نمی شه و خلاصه وضعی است.. روحیه رو حفظ کنیم چون تو این دیوونه خونه که توش گیر کردیم، بهترین سلاح ما شاد بودن ما است.
اینجا اینترنت است. جایی که توش یکسری خریدار هستن و یکسری فروشنده. خریدارها اینجا می چرخن، سایت ها رو می خونن، از تنهایی در میان، حس عضویت در گروه پیدا می کنن و وقتشون می گذره. فروشنده ها هم می نویسن، عکس می ذارن، لینک می دن و هر کاری دیگه که باعث بشه بخشی از وقت خریدارها به اونها اختصاص پیدا کنه.
یک روز یک روزنامه نگار مهمل روس مطلبی می نویسه که یکسری خودکشی رو به هم و به یک پدیده ناشناخته به اسم نهنگ آبی مرتبط می کنه. منظور اصلی نویسنده اینه که چند تا از این خودکشی ها مربوط به آدم هایی بوده که عضو یک شبکه اجتماعی بودن و بعد که توجه خوبی جلب می شه همه دنیا شروع می کنن به نوشتن در مورد خطر بزرگی که بچه ها رو تهدید می کنه. چرا؟ چون خطر فروشش خوبه. آدم ها از اینکه از چیزی بترسن خوششون میاد و بهتر از اون اینه که شروع کنن به گفتن اینکه «وای تو رو خدا مواظب باشین» و در نقش قهرمان بقیه رو از چیزهای دیگه بترسونن. پدیده ای که قرن ها برامون آشنا است.
واقعیت چیه؟ گزارش های مستقل چیزی در مورد بازی نمی دونن و نمی گن. خودکشی ها به هم ارتباط معنا داری ندارن و کل جریان نهنگ آبی زاده هیجانی است که روزنامه ها و رسانه ها دوست داشتن سوارش بشن و مخاطب جذب کنن. توی کشوری مثل ایران عزیز هم که دیگه ماجرا نور علی نور است. کارشناس میاد توی تلویزیون و توضیح می ده که این چقدر مهمه و باید در موردش دونست و چه خطر بزرگی است و یک گروه هستن که این بازی رو می کنن و … و این خطرناکترین حرفی است که یک رسانه رسمی می تونه بزنه!
وقتی شما بچه ای دارین که بهش می گین «یک گروه خاص هستن که یه چیزی می دونن که فقط خودشون می دونن چیه»، این بچه حاضره هر کاری بکنه که جزو اون گروه باشه. تعلق گروهی اولین قدم های نوجون است در تعریف هویت مستقلش. برای همینه که پسر بچه ها کلاه های عجیب می ذارن، سیبیل می ذارن، پیرسینگ می کنن، جور متفاوتی حرف می زنن، نشان و سمبل به کیف و لباسشون می چسبونن و …
از خیلی نوجوون ها اگر بپرسین «ایکس ممنوع است. آیا تو در مورد ایکس اطلاعات داری؟» جوابش بله است. دفعه بعد که دیدین چطوری با هیجان در مورد مواد مخدر و انواعش حرف می زنن یا می گن طبقه بندی های پورن رو بلدن یا خودشون خیلی خلافن، به این فکر کنین که اگر به یک نوجوون بگین «بازی نهنگ آبی هست که توش آدم ها که عضو گروه خاصی شدن به خودشون صدمه می زنن» اصلا نباید تعجب کنین اگر بگه «خودم بلدم، خودم عضوم». و نتیجه اش توی همه دنیا بوده: بچه هایی که با چاقو رو دستشون خط می ندازن و عکسش رو می ذارن تو شبکه های اجتماعی و می گن «مرحله ۱۴ رو انجام دادم» و یکهو بین دوستاشون اعتبار «خفن بودن» رو پیدا می کنن.
واقعیت اینه که هیچ چیزی به اسم بازی نهنگ آبی وجود نداشته. حداقل تا وقتی که رسانه ها شروع نکردن بگین چنین چیزی هست. بعد از اینکه تبلیغ شد که یک گروه مخفی هست که خیلی خفنه، خیلی ها گروه مخفی رو نه فقط می شناختن که حتی عضو بودن و شروع کردن به عضو گرفتن های بعدی. اگر تلویزیون انحصاری ایران واقعا نگران نوجوون ها است بهتره به این فکر کنه که اگر هیچ موزیک اعتراضی ای نباشه، اگر گنگ های نوجوون ها تحمل نشن، اگر پلیس به مدل مانتو گیر بده و … و به جاش کارشناس از گروه های مخفی مخصوص خودکشی حرف بزنه، مقصر خودکشی های بعدی کسی نیست به جز کارشناس مربوطه و مسوولین تصمیم گیرنده ماجرا. بازی نهنگ آبی دقیقا از توی اینترنتی اومده که توش رسانه ها سعی می کنن هیجان انگیزترین چیزی که می تونن بسازن رو بفروشن و در ایران، شکلش دقیقا شبیه یک رسانه انحصاری است که بعد از خفه کردن صدای همه، نگران می شه که چرا هنوز مردم دوستش ندارن و به جوون ها توضیح می ده که «یکسری آدم خفن دارن خودکشی می کنن ها» و بعد خبر خودکشی آدم ها رو با آب و تاب گردن بقیه می ندازه.
در جهان کشورهای خیلی کمی هستن که اینترنت رو به شکل گسترده سانسور می کنن. چند کشور مثل کره شمالی و کوبا اصولا اینترنت عمومی ندارند و چند کشور هم مانند ایران و چین به شکل گسترده با سانسور و محدود کردن دسترسی جلوی دسترسی شهروندان به اطلاعات رو می گیرن. حالا چین یک قدم برداشته که حداقل تا چند وقت اونو در صدر سانسورچی ها نگه داره: قانون ممنوعیت ارسال بدون اسم.
طبق این قانون سرویسها موظف می شن که کامنت یا پستی رو بدون اسم واقعی افراد منتشر نکنن. بر اساس این قوانین شرکت های اینترنتی مسوول چک کردن هویت تک تک کاربران هستند و باید هر پست غیرقانونی اونها رو گزارش کنن. این قانون رو اضافه کنین به قانونی که کمی پیش تصویب شد که طی اون همه سرویس دهنده ها مجبور هستن اطلاعات گسترده ای از فعالیت کاربران رو ضبط کنن. با اینکار کسانی که از طبق قانون سال ۲۰۰۰ مجرم شناخته می شن، به راحتی قابل تعقیب و شناسایی خواهند بود. قانون سال ۲۰۰۰ می گه:
موارد زیر اجازه ندارند در شبکه های کامپیوتری توزیع شوند. ۱) مواردی که قانون اساسی را زیر سوال برند ۲) مواردی که امنیت ملی را به خطر بیاندازند ۳) مواردی که افتخار یا منافع ملی را به خطر بیاندازند ۴) نفرت ملی یا نژادی تبلیغ کنند یا وحدت ملی را زیر سوال ببرند ۵) سیاست های دینی کشور را نقد کنند ۶) شایعه بسازند یا نشر اکاذیب کنند یا نظم اجتماعی را به هم بزنند ۷) پورنوگرافی، قمار، … ۸) توهین به دیگران ۹) هرچیز دیگری که طبق قانون ممنوع باشد.
اگر به نظرتون خیلی شبیه است دلیلش اینه که چین کشور دوست و برادر و همدین ما در دنیای سانسور است (: و خب مشخصا اینها یعنی «حرفی به جز اونی که ما میزنیم نباید باشه».
حالا باید منتظر باشیم ببینیم در دوران اعتدال، این بخش از سانسور چین رو هم کپی خواهیم کرد یا باید بیشتر صبر کنیم تا به «ممنوعیت ارسال هر مطلب بدون اسم حقیقی» یا «شناسه ملی اتصال به اینترنت» برسیم (:
بی طرفی شبکه مفهومی پایه ای توی اینترنت است: این ایده که سرویس دهنده اینترنت نباید در مورد اینکه شما به کدوم سایت ها برین یا از چه سرویسی استفاده کنین، برای شما تصمیم بگیره. من و شما پول اینترنت می دیم، درست همونطور که پول برق و آب می دیم و اینکه بعد از اتصال به اینترنت دوست داریم به کجا وصل بشیم و از چه سایت یا سرویسی استفاده کنیم یا نکنیم، انتخاب خودمونه.
اما شبکه ای که بی طرف نباشه می ره پیش صاحب سایت های مختلف و بهشون می گه «اگر بهم پول ندین، دسترسی به سایت شما رو کند می کنم» یا اصولا به شما می گه «از نظر من فلان سایت برات خوب نیست پس بستمش!». پارسال قانونی توی آمریکا تصویب شد که اینترنت رو یک زیرساخت های اساسی و چیزی مثل آب یا برق دونست و در نتیجه شرکت های سرویس دهنده موظف شدن به تمام افرادی که سرویس می دن، مستقل از اینکه از کجا وصل می شن یا چقدر پول می دن اینترنتی مشابه بدن. ممکنه سرعت یا حجم بر اساس پول تفاوت کنه اما شکل کلی اینترنت برای همه باید ثابت باشه.
امسال این قانون شدیدا تحت فشار است چون آی اس پی ها دوست دارن علاوه بر اینکه از مشتری پول می گیرن، از سرویس دهنده ها هم با این تهدید که «اگر پول ندی، سایتت رو قطع می کنم یا می بندم» پول بگیرن و البته افراد زیادی هم ازش دفاع می کنن.
این مفهوم ممکنه فعلا در اینترنتی که ما در کشور اسلامی عزیزمون داریم که هیچ شباهتی به اینترنت واقعی نداره خیلی تجملی به نظر برسه. ما عادت داریم به اینکه یکی دیگه برامون تصمیم بگیره کجای اینترنت بریم و کجاش نریم و سرعت به کجا کم بشه و کجا زیاد بشه تا ما به سمت جاهایی که رییس دوست داره هدایت بشیم. در این شرایط حداقل کار اینه که ما بدونیم بی طرفی شبکه چیه و چرا مهمه که اگر یک روز کسی تونست گره پیچ کابل های اینترنت رو از زیر دندون کوسه ها بکشه بیرون، بتونیم در این مورد هم حرف بزنیم که:
آی اس پی ها اجازه ندارن ترافیک رو به جایی که می خوان رایگان کنن و بقیه جاها رو گرون
آی اس پی ها اجازه ندارن بخشی از اینترنت رو قطع کنن
آی اس پی ها اجازه ندارن بخشی از اینترنت رو سریعتر کنن و بخشی رو کندتر
و در اون شرایط بتونیم حق انتخاب داشته باشیم و هر کس تا وقتی آزارش به دیگران نمی رسه، کاری رو در اینترنت بکنه که دوست داره و از اون طرف ایده اولیه اینترنت دوباره واقعیت پیدا کنه: شبکه ای که توش ایده های جدید و شرکت های جدید و خلاقیت های جدید بتونن بدون توجه به میزان پولشون، برای همه مردم به یکسان در دسترس باشن.
چند وقت قبل در این مورد نوشتم که حالا آی اس پی های آمریکا حق دارن اطلاعات ما رو به تبلیغات چی ها بفروشن. آمریکایی ها از این قضیه بسیار ناراضی شدن؛ و البته همه دنیا. این رای تقریبا علیه خواسته اکثر آدم ها بود، از هر حزب و گروهی اما چرا سیاستمدارها بهش رای دادن؟ چون مستقیمابه پول ربط داشت و خیلی جاهای دنیا هست که سیاستمدارها خودشون رو مستقیما به پول میفروشن – به همین خاطره که کسی که پول رو کنترل می کنه، در نهایت کشور رو کنترل می کنه.
اما خب بعضی جاها آزادی بیان هم هست. در این موارد آدم ها میتونن کارهای جالبی بکن. مثلا گروهی به اسم نبرد برای آینده اومدن با کراودفاندینگ چهار تا بیلبورد در مسیر بازگشت به خونه چهار نفر از کسانی که پول های زیاد از مخابرات گرفتن نصب کردن و گفتن این آدم چقدر پول از شرکت های مخابراتی گرفته و چه رای ای داده و اگر می خواین ازش بپرسین چرا، شماره اش فلانه. البته وقتی می گیم پول بزرگ منظور پول بزرگ در اون سطح از سیاست آمریکا است که مثلا می شه یک میلیارد تومن (: