ماجرا از اینجا شروع شد که ناینا(؟) کاتاریای هندی با یه مرد قرار سینما می ذاره. یک تبلیغ در مورد تیغ اصلاح بدن می بینن و ناینا می گه که آدم های مشهور بهتره توی این تیپ تبلیغ ها نباشن چون عملا دارن به آدم ها می گن اگر قراره زیبا باشن، لازمه از این محصولات استفاده کنن. جواب مردی که باهاش بیرون رفته اینه که «اوه اوه چه فمنیستی هستی!»
ناینا می گه این حرف باعث شد به خودش و زندگی اش فکر کنه. به اینکه چطور باید همیشه ابروهاش رو برداره و تقریبا همه بدنش رو وکس کنه. اون میگه هیچ وقت حرف یک مرد که بهش می گه زیباست رو باور نداره چون این حرف در مورد اون بدن خودش نیست بلکه عملا پاسخ به شکنجه هایی است که باید به بدنش بده تا توی استانداردهای تعریف شده در مورد زیبایی جا بشه – مثلا همین اپیلاسیون پر درد و زحمت. اون می گه:
هر وقت کسی بهم می گه زیبا هستم، حرفش رو باور نمی کنم چون به نظرم اگر منو با ابروهای پر پشت و پاهای پر مو ببینه، دیگه نظرش این نیست.
اون شعر زیر رو توی فیسبوکش نوشته که هزاران بار به اشتراک گذاشته شده اما خودش می گه متاسفانه این به اشتراک گذاشته شدن توسط زن ها اتفاق می افته که درد مشترک رو حس می کنن در حالی که انتظار می ره مردها مساله رو بفهمن.
وقتی مردی به من می گوید
که زیبا هستم
او را باور نمی کنم.
من روزهایی را دوباره زندگی می کنم که در مدرسه بودم
روزهایی که مهم نبود چقدر خوب درس می خوانم
روزهایی که اسمم «دختر سیبیلو» بود.
مردی که می گوید زیبا هستم نمی داند
چگونه است زاده شدن در خانواده ای که ایکس پدر را با افتخار گرفته اید
در حال که ایکس مادر در کناری غمزده نشسته
و به نا-زنانگی بدنش افسوس می خورد
این مرد دو رویی را نمیشناند
او دنیایی که به من میگوید «خودت باش»
و در یک نفس بعدتر، با یک کارت دوست داشتنی رنگ پوستم را میسنجد نمیشناند
او داغی وکس و درد لیزر را نمیشناسد
که تنها وظیفه اش
جایگزینی پوست بیچاره من
با نسخه پیچیدهای شده است
که گفته می شود مناسب زنانگی یک خانم است
او ویت و بلیچ را نمیشناسند
که مویهای متراکم را محو میکنند
و مدعی بهداشتاند
بهداشتی که اگر مردها به سراغش روند غیرمردانه لقب میگیرند
او نمیداند که ابروهای سرکش چگونه باید رام شوند
و ابروهای پیوسته چگونه به آرامی در این دنیا جان میسپارند
تا «زیبایی» حفظ شود
مردی که به من می گوید زیبا هستم،
معجزه شکنجه آسایی که پشت درهایی که رویش
«ورود مردان ممنوع»
نوشته شده را ندیده است.
به خاطر همه اینها،
وقتی مردی به من میگوید زیبا هستم
لبخندی حوالهاش می کنم، لبخندی که بعد از تمام دردهای پس از کندن نوار مومآگین
روی صورتم برجا مانده است
وقتی مردی به من میگوید زیبا هستم
در دلم میگویم؛
صبر کن تا موها دوباره رشد کنند
و ببینم به نظرت هنوز زیبا هستم یا نه.
ببینین! این دوست هندیمون شعرش رو گفت ولی من هنوز نرسیدم پادکست ویژه ام در مورد موی بدن رو درست کنم ولی حداقل به این بهانه می تونم بگم عنوان پادکست این خواهد بود «اصلا بد نیست، خیلی هم خوبه» با عنوان فرعی «نترسین و خودتون باشین و اجازه ندیدن یکسری کمپانی تبلیغاتی به جاتون تصمیم بگیرن» (:
در شماره ۶۳ رادیو گیک به شکل اتفاقی به دوشاشاره کردیم. حالا که جمعه است می تونم بگم که «دوش» یعنی شستن یا تمیز کردن و دوش واژنال یعنی شستن و تمیز کردن واژن که کانال داخلی اندام جنسی زنانه است. دوش واژنال منطقا یعنی تلاش برای تمیز کردن بخش داخلی اندام جنسی زنانه که معمولا از طریق یک دستگاه تقریبا این شکلی:
و مایعی مثل آب یا سرکه بسیار رقیق یا ترکیب های مشابه صورت می گیره – به امید «بهداشت»، «پیشگیری از باروری»، «رفع بوی نامناسب» و … که همه شون هم اشتباه هستن.
جالبه که مفهوم «بهداشت» رو ما اصولا بد فهمیدیم و اکثرا کارخونههایی که دوست دارن چیزهای مختلف بفروشن دائما تبلیغ کردن که «اگر فلان چیز رو بخرین وضع بهداشت شما بهتر می شه» (: یکیش همین دوش واژنال.
مشکل اصلی دوش اینه که محیط طبیعی واژن رو به هم می زنه. در تمام بدن ما باکتری های خوب و بد وجود دارن و سطح اسیدی و بازی در جاهای بدن مختلف است. دستکاری کردن این شرایط معمولا نتایج جالبی نداره. دوش واژنال از یکطرف باعث پایین اومدن سطح باکتری های مفید می شه و در نتیجه بیماریهایی مثل عفونت های قارچی یا باکتریال وجیونوسیس و از اونطرف اگر شما در حال حاضر چنین مشکلاتی داشته باشین، عفونت رو به سمت داخل بدن پخش می کنه و دردسرهای بزرگتری تولید می کنه.
پس با بوی واژن بد چیکار کنم
نه بوی بد واژن و نه درد و خارجش و غیره رو می شه با دوش بهتر کرد. مطمئنا اگر در جایی که مشکل عفونت وجود داره آب بریزین تا زمانی کوتاه بو پخش نمی شه ولی عفونت با قدرت بیشتر در محیط مرطوب و جذاب به زندگی اش ادامه می ده. در صورتی که هر کدوم از این مشکلات رو دارین بهتره با دکتر زنان تماس بگیرین:
– بوی بد ترشحات واژن
– خارش و سوزش واژن و ترشحات بین سبز و زرد
– سوزش و قرمزی
– درد هنگام ادرار
– درد یا ناراحتی حین سکس
همه اینها می تونن نشونه های بیماری یا عفونت های مقاربتی باشن و شستشوی داخل مهبل فقط می تونه بدترشون کنه و کار تشخیص رو برای پزشک ها سخت تر.
پس چجوری تمیزش کنم؟
خودش خودش رو تمیز می کنه. نگران نباشید. در قدیم بعضی راهب ها نصف پارچه های بلند رو قورت می دادن و بعد از مدتی از معده شون بیرونش می کشیدن تا معده شون تمیز بشه. این همونقدر احمقانه است که کسی سعی کنه داخل واژنش رو با دوش بشوره. اگر مشکلی مثل بوی بد دارین با پزشک مشورت کنین.. البته این رو هم بدونین که واژن به هرحال یک رایحه خاص خودش رو داره که در طول زمان / روز هم تغییر می کنه و بوی بد حساب نمی شه. در صورتی که علاقمند به رعایت بهداشت هستین:
– حین حمام، منطقه بیرونی رو با آب گرم بشورین. شاید بتونین از صابون های ملایم هم استفاده کنین ولی بعضی ها حتی به اون هم احتیاج ندارن
– از تامپون و پد و … «معطر» استفاده نکنین
آیا دوش واژن از بیماری های مقاربتی یا بچه دار شدن پیشگیری می کنه؟
معلومه که نه! حتی بعضی تحقیق ها می گن خطرناکترش هم می کنه چون باکتری های مقاومت کننده جلوی عفونت ها رو حذف می کنه. استفاده از دوش واژنال باعث پیشگیری هم نیست و در صورتی که نیاز به حفاظت در مقابل بیماری های مقاربتی یا بچه دارین، بهتره از کاندوم استفاده کنین یا در شرایط اضطراری از قرص های روز بعد.
ولی پزشکم به من گفته دوش واژنال استفاده کنم
متاسفانه دکترهای زیادی داریم که آپدیت نیستن. چیزهایی که در جهان بی خطر تشخیص داده شدن رو بعضی از ما هنوز خطرناک می دونیم و رفتارهایی در یک کودک که در جهان بیماری طبقه بندی نمی شه رو بعضی از ما سعی می کنیم با قرص درمان کنیم! مطمئنا خیلی از پزشک ها هم سعی می کنن به روز باشن ولی خب بعضی از ما به روز نیستیم. اگر دکترتون بهتون دوش واژنال پیشنهاد کرد به این فکر کنین که چقدر دنیا عوض شده و چقدر جالبه که شما می تونین با کمی سرچ و بررسی منابع رسمی و مقالات روز از دکترتون اطلاعات بیشتری داشته باشین.
نکته جایزه
اصطلاح دوش بگ یا Douche Bag که یک فحش آمریکایی است به اون محفظه دوش اشاره می کنه که مایع مورد نظر رو نگه می داره و معمولا برای افرادی استفاده می شه که فکر می کنن خیلی مهمن یا خیلی باهوشن و رفتارهای خز دارن و به هیچ دردی هم نمی خورن و فقط صدمه می زنن (:
یک هنرمند سوئدی یک «کتاب نفسانی بریل» درست کرده؛ مخصوص افرادی که نابینا هستن یا مشکلات بینایی دارن. این کتاب حاوی عکسهای با رتبه بندی ایکسی است که خطوط ساده و قابل تشخیص برای چشمهای کم بینا و حروف بریل برای افراد نابینا دارن. طراح کتاب در واقع کتاب رو در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده اما دوباره توی اخباره چون حالا یک نسخه از اون به کتابخونه ملی سوئد هم اهدا شده.
انگیزه خانم نینا لینده از طراحی این کتاب، مراجعه اش به کتابخونه افراد نابینا و کم بینا و مواجه شدن با این واقعیت بود که اونجا هیچ متن سکسیای وجود نداشت. حرف اصلی این هنرمند این بود که افراد نابینا هم مثل دیگران احساس جنسی دارن و نیازمند محتواهای برانگیزاننده هستن. هاکان تامسون که مدیر فدراسیون ملی افراد با مشکلات بینایی سوئد است هم چنین کتابی رو قدمی مثبت دونسته و میگه «انگار بعضیها فکر میکنن ما سکسوالیته نداریم. این درست نیست. آدمهایی با مشکلات بینایی هم درست مثل بقیه نیازها و علایق جنسی دارن».
راستی! سیستم عامل لینوکس و بخصوص میزکار گنوم هم امکانات بسیاری برای نابینایان و کم بینایان و همینطور همه افراد دیگه ای که مشکلات فیزیکی متنوع دارن داره، در حدی که آدمهای نابینا توش برنامه نویسی شغلی میکنن. یادتون باشه اگر کسی رو میشناختین که به دلایل مشکلات فیزیکی از کامپیوترها دوره، امکانات لینوکس رو براش بررسی کنین. البته تقریبا مطمئن هستم که سیستم عاملهای دیگه هم باید کمابیش از این امکانات پشتیبانی کنن، هر چی باشه استفان هاوکینگ افسانه ای هم ویندوز هفتی داره که روی لپ تاپی مشابه مال من (لنوو X220) ران میشه؛ البته ایشون از نرم افزار خاصی استفاده می کنه که ربطی به امکانات ویندوز نداره (:
ترنسکشوال به زبان ساده روحى است که در جسمى متضاد اسیر شده. شاید نتوان ترنسکشوال را در هیچ یک از گروه هاى بیمارى تقسیم کرد. ولى شاید اگر بگوییم ترنسکشوالیسم یک بیمارى جسمى است بهتر باشد. زیرا یک روح سالم و اگاه اسیر یک جسم اشتباه شده. ترنسکشوال یک میل جنسى ( مانند همجنس خواهى و یا دگر جنس خواهى و…) نیست. ترنسکشوال یک فرد عادى با اندام جنسى اشتباه است که باید با طى کردن مراحل پزشکى صحیح به اندام جنسى دلخواه خود برسد. پس از رسیدن به اندام جنسى دلخواه خود شروع به نشان دادن میل جنسى خود میکند. مانند تمامى انسانها که پس از بلوغ جنسى به میل جنسى دلخواه خود رفتار میکنند (به نقل از محتا)
اگر شما ترنس باشین، گفتن به خانواده مطمئنا کاری بسیار سخته. فرض کنین الان بخواین به مادر و پدرتون اطلاع بدین که جنسیت شما اشتباهه و می خواین به جنس مخالف تبدیل بشین، سخته؟ خب این یکی از درگیری های ذهنی روزمره یک ترنس است. حالا چی می شه اگر یکهو بخواین به عنوان یک تراجنسی، به بیشتر از دو میلیون نفر مخاطبتون اسمس بدین و این مساله رو اعلام کنین؟
این تجربهای است که برای فردی بولوگنو اتفاق افتاد. فردی که توی DoSomething.org کار می کنه بخشی از شغلش اسمس زدن به آدم ها و درگیر کردن اونها در مسائل اجتماعی است و چند هفته قبل تصمیم گرفت به جای اسم اشلی از اسم متناسب با هویتش یعنی فردی استفاده کنه. یک راه حل این بود که شرکت اعلام کنه اشلی از شرکت جدا شده و فردی به تیم پیوسته و یک راه دیگه این بود که این اسمس رو بفرستن:
من سه ساله که با اسم اشلی به شما اسمس میزنم اما برام سخت بوده. من ترنس هستم، من فردی هستم! مساله مهمیه؟ اگر سوال دارین A بفرستین، اگر حمایت می کنین B بفرستین و اگر هیچکدوم C.
این اسمس حدود ساعت ۱۰ صبح به ۲.۴ میلیون نفر فرستاده شد و از هر کس اعلام حمایت می کرد خواسته می شد چیزی رو با هشتگ Ready4Freddie توییت کنه. خیلی ها حمایت کردن و فردی می گه از میزان حمایتی که دریافت کرده متعجب است و فکر میکنه اعتقادش به این نسل بیشتر شده. اون میگه بیشترین سوالی که پرسیده شده اینه که «چه زمانی فهمیدی ترنس هستی؟»
«جواب به این سوال سخته. نه؟ اینجوری نیست که آدم یک روز بیدار بشه و بگه اوه من ترنس هستم بلکه این یک روند طولانی و زمانبر است. فکر میکنم مدتهای طولانی است که میدونم ترنسم، شاید همه زندگیام اما خب مدتها هم سعی کرده بودم سرکوبش کنم یا اصلا درکش نمیکردم».
فردی همچنین تشکرهای زیادی از گروههای ترنس و جوانان دریافت کرده چون باعث شده موجودیت ترنسها دیده بشه و حتی افرادی از این کشمکش شخصی که مشکلشون چیه نجات پیدا کنن. بولونگو تذکر می ده که اون تنها ترنسی نیست که با این دردسرها روبرو بوده و تنها به دلیل کار کردن در DoSomething این فرصت رو پیدا کرده که صداش رو به آدم ها برسونه و افراد خیلی زیاد دیگه ای هستن که به شکل روزمره از مسائل مشابهی رنج میکشن بدون اینکه کسی باشه که به درستی درکشون کنه.
در صورتی که ابهامی در مورد ترنسها دارین در کامنتها سعی میکنم تا حدی جواب بدم.
نکته مشترک بین لبهای اوا گاردنر، نائومی نمی دونم کی کی، شهره آغداشلو و کاجول رو می بینین؟ تقریبا این نکته در هر ۳۹۶ نفر دیگه هم تکرار شده: لب های با قیافه مرسوم، غیرقلوه ای بدون تزریق تابلوی چربی غیره و در بسیاری موارد نازک و در صورت هایی که حداقل به نظر طبیعی می رسن (:
چند وقت قبل هم مطلب جالبی در مورد تناسب های زیبا در صورت زنان و بعد دنبال زنی در انگلیس گشته بودن که بیشترین این سطح از تناسب رو رعایت کرده باشد و در نهایت این دوستمون انتخاب شده:
و خب بازم توش می بینیم که خبری از لب های قلوهای نیست.. آخه اصلا «قلوه» بوس کردنی است؟ این چه اسمیه؟ (: و مستقل از این اسم مهمل، آخه چربی رو تزریق می کنن تو لب؟ چه برسه به اینکه چربی رو از جای دیگه همون آدم بگیرن؟ (: درسته که هر کس حق داره اینکار رو بکنه ولی بحث اینجاست که نباید رقابت احمقانه ای رو شروع کنیم که فقط در تلاش برای «قلوهای تر کردن» لب بشه و در نهایت برسیم یک جایی که همه معتقدن کریه است ولی هنوز تو بازی شرکت می کنن. این بلا قبلا هم سر ما اومده … منظورم بدن سازی اکستریم نیست.. منظورم کنکوره… همه می گیم مکانیزم تست و کنکور احمقانه و نابود کننده بخش مهمی از جوونی همه آدم هامون ولی دیگه همه مجبوریم تو کلاس هاش شرکت کنیم؛ پس حداقل همین کار رو با لبهامون نکنیم! راستش حداقل به نظر من که زیباترین آدم آدمی است که خودشه و به خودش اعتماد داره و افتخار می کنه و غیرجذابترین آدم، کسی که سعی می کنه خودش رو یک چیز دیگه جا بزنه؛ از باربی تا قلوه (:
در این شماره جاج می کنیم. به آدم های بد می گیم بد و به کسانی که اشتباه می کنن می گیم اشتباه می کنن! عقیده سانسور اینجا محترم نیست! می بینیم که آیا باید از هوش مصنوعی ترسید و آیا ربات های تلگرام می تونن گربه های خونگی ما رو به قتل برسونن؟ با رادیو گیک شماره ۵۵ نفس ها رو حبس کنین که تکنولوژی خیلی عمیق تر از شایعه فلان اینچ بودن گوشی بهمانه!
ما با نداشتن اینترنت درست و حسابی درگیریم. سانسور و سرعت و بقیه چیزها… ولی آیا فکر کردیم در همین ایران چند نفر هستن که اصولا به اینترنت دسترسی ندارن که هیچ، حتی نمیدونن اینترنت چیه؟ وزیر مخابرات مدعی است که بیشتر از نصف مردم به اینترنت دسترسی دارن ولی اوباما اظهار نگرانی کرده که یک چهارم آمریکایی ها به اینترنت دسترسی ندارن! دلیلش چیه؟ دلیلش اینه که به چیزی که ما اینجا داریم، اونها اینترنت نمی گم (حالا بیا واسه من تبلیغ «اینترنت فوق پر سرعت» پخش کن!). آمار نشون می ده که دسترسی به اینترنت باعث می شه شانس افراد برای موفقیت در جامعه بیشتر باشه و اوباما به این جریان توجه ویزه نشون داده و بخصوص تاکیدش روی اینکه اینترنت در جامعه فعلی یک نیاز پایه ای است نه یک چیز لوکس تفریحی مهمه. [توضیحات خودم]
دولت هند یک اعلام کرد که حدود هشتصد سایت پورنوگرافی رو فیلتر می کنه. هندی ها اونقدر اعتراض کردن که دولت حق نداره مسوول سانسور باشه و در نهایت موفق شدن و دولت عقب نشست. توی هند دادگاه عالی قبلا اعلام کرده بود که سانسور وظیفه اون نیست و اگر دولت می خواد باید خودش این کار رو انجام بده. هند قبلا هم تلاش کرده بود اول به سایت های شبکه اجتماعی فشار بیاره تا مواردی که دوست نداره رو حذف کنن که موفق نشده بود و بعد چند باری چند اکانت توییتر رو حذف کرده بود. در مورد این خبر یکی از سکسولوژیست های مطرح هند گفته که بستن سایت های پورن راه حل نیست و به جای اینکار دولت باید به دنبال آموزش جنسی صحیح به افراد باشه.
یا آسمان های بالای سر. ویندوز ۱۰ یک ابتکار زده که هم جالبه هم ترسناک. ایده اش اینه که همه دنیا نیا یکهو آپدیت هاشون رو از سرورهای مایکروسافت بگیرن. هم اون خسته می شه هم مایی که بیست تا ویندوز توی یک شبکه داریم لازم نیست بیست بار آپدیت رو دانلود کنیم. البته در این مورد که آپدیت دقیقا چطور خواهد بود خود مایکروسافت چیزی نگفته ولی یکسری اسکرین شات که گفته می شه لو رفته نشون می ده که گزینه «دانلود اپ و او اس از منابع مختلف» اضافه شده [توضیحات خودم در خوبی و بدی و امضا و خطر باقی]
[کمی توضیح در مورد اوبونتو و آپدیت و دب]. مشکل اونجا اینه که ۱) برنامه های نصب شده تا حدی با خود اوبونتو قاطی می شن و ۲) ممکنه مشکلات متنوع پیش بیاد ۰ مثلا مشکل بعد از آپدیت یا تداخل و … در مکانیزم جدید قراره snappy جایگزین dpkg بشه. چند تغییر بزرگ هم داریم. برنامه ها دیگه در کل سیستم نصب نمی شن بلکه پایه اوبونتو همونجا و جدا می مونه و برنامه ها در جای دیگه مستقل نصب می شن و کرنل با AppArmor اینو می فهمه. هر دوی این اجزا غیرقابل ادیت / نوشت هستن و کانفینگ های نیازمند تغییر جای دیگه ذخیره می شن. هر بسته اسنپی می تونه حاوی کتابخونه های مورد نیازش هم باشه اما اگر دو بسته کتابخونه های مشترک بخوان، سیستم اینو می فهمه و با مکانیزم deduplication جلوی ایجاد فایلهای تکراری رو می گیره. همچنین قبل از هر آپدیت سیستم بک آپ خواهد گرفت و در صورت هر مشکل سیستم قبلی بر خواهد گشت. در نهایت اینکه از دلتا آپدیت هم کاملا پشتیبانی می شه. اسنپی الان هم روی دیوایس های هوشمند و بخشی از سرورهای کلاود پیاده سازی شده و احتمالا واقعا عملا ظاهر خواهد شد!
کنفرانس بلک هت امسال داستان های زیادی داره که یکی از بزگرترینهاشون مقاله کریستوفر دوما است: اینتلها و احتمالا AMDها از ۱۹۹۷ تا همین اواخر راه نفوذی داشتن که به حمله کننده اجازه می دادن تا پایینترین لایههای فرمور یک پی سی رو در دست بگیره. مشکل در System Management Mode نشون داده شده که بخیش از PC است که ارورها رو هندل کرده، دسترسی به زیرسیستمهای دیگه – مثلا پاور – رو فراهم می کنه. از تخصص من هم خارجه و فقط ترجمه رو می گم. این حمله نیازمند دسترسی کامل است ولی در نهایت می تونه به حمله کننده اجازه پاک کردن یا حتی تغییر و گذاشتن روت کیت در EFI رو بده که احتمالا اکثر اسکنر ها نخواهند تونست هیچ چیزی رو نشون بدن. باید منتظر بک هت باشیم تا دقیق ببینیم ماجرا چی بوده.
یکسری از محققین می گن کشف کردن که چرا بعضی مردها زنان رو در اینترنت آزار می دن: چون خودشون ضایعن… تو بازی! تحقیق بانمکی است از مایکل کاسمویک و جف کوزنکف که خودشون رو زن و مرد جا زدن در بازی و صداها رو ضبط کردن و بازی ها رو دنبال و در نهایت نتیجه شون این بوده که کسانی که در بازی ضعیف تر هستن، رفتار زشت تر یا توهین آمیزتری رو هم با زن ها دارن [کمی توضیح در مورد روش علمی و روایی و اعتبار]. نظریاتی هم براش دارن مثل اینکه این مساله از ابتدا هم در جوامع انسانی رواج داشته و کسی که در سطح بالاتری بوده نیازی نمی دیده «قدرت» خودش رو این شکلی به دیگران نشون بده و در نتیجه اشراف سعی می کردن مودب باشن در حالی که کسانی که دسترسی یا ثروت پایین تری داشتن لات تر هم می شدن – لات به معنی بد! بازی مورد تحقیق هلو ۳ بوده. [کمی توضیح در مورد اینکه خشونت عامل تجاوز است نه شهوت].
در یک خبر جالب هم داریم که نرم افزاری که اینتل برای استفن هاوکینگ ساخته بود که بتونه باهاش صحبت کنه،حالا تحت لیسانس آزاد منتشر شده. این سیستم اجازه می ده کاربران با مشکلات فیزیکی بتونن با کامپیوتر رابطه برقرار کنن. حالا که این برنامه آزاد شده یعنی شما اگر یک کمی تلاش کنین می تونین سیستمی بسازین که صحبت می کنه، به برنامه ها دستور می فرسته و ویلچر احتمالی تون رو کنترل می کنه.. البته مشکلاتی هم هست. این سیستم نیاز به ویندوز ایکس پی یا بالاتر داره و خبری از لینوکس و مک نیست. این برنامه با دیدن چهره تقریبا همه دستورات رو می گیره – د رواقع با دیدن تغییرات عضلات گونه پس با یک وبکم ممکنه کار شما راه بیافته اما اگر دنبال چیز دیگه ای هستین فیچرهای دیگه هم هست که باید اضافه بشن. این فقط یک خبر فان نیست و واقعا ممکنه در زندگی بعضی آدم ها تغییر مثبتی باشه.
لینوس توروالدز می گه که ترس الون ماسک مدیرعامل تسلا رو نمی فهمه و البته وقتی بگیم وزنیاک و استفان هاوکینگز به الون ماسک نزدیکتر هستن، وزنه اونها خیلی سنگین تر می شه. بحث سر هوش مصنوعی است که الون ماسک گفته سراغش رفتن چیزی شبیه به «احضار ارواح» است. توروالدز که توی یک پرسش و پاسخ اسلش داتی گپ می زده می گه «ما مطمئنا به هوش مصنوعی خواهیم رسید و احتمالا از طریق چیزی مثل شبکه های عصبی. این سیستم ها نیازمند یادگیری هستند و مثل کامپیوترهای سنتی قابل «اعتماد» نخواهند بود.. ما دیگه برنامه مبتنی بر قاعده ثابت نخواهیم داشت و آدم ها دیگه نمی تونن مطمئن باشن که یک برنامه هوش مصنوعی چیکار می کنه و این ماجرا رو خیلی پر هیجان می کنه. البته ماجرا پیچیده هم می شه چون ما دیگه نمیدونیم سیستم ها دقیقا چیکار می کنن. چیزهایی مثل تشخیص زبان، تشخیص الگو و اینها مطرح خواهند بود. من اصولا این مساله که که چطور اگر یک روز ماشین ظرفشویی من در مورد سارتر شروع به گپ زدن کند دچار بحران اگزیستانسیالیسمی خواهم شد را نمی فهمم». توروالدز برای اینکه کسی را بدون حمله نگذاشته باشه بحث رو با این تموم می کنه که «این جریان سینگولاریتی دیگه چیه؟ یک جور علمی تخیلی؟ آخه علمی تخیلی خوبی هم نیست – به نظر من! رشد توانی بدون انتها؟ واقعا این آدم ها چی مصرف می کنن؟ جدی میگم.. چی مصرف می کنن؟»
گاردین گزارش می ده از یک مشکل امنیتی دیگه در اندروید گوگل! ظاهرا مشکل stagefright که گوگل حلش کرده بود دوباره ظهور کرده و تعداد عظیمی از گوشی ها رو نفوذ پذیر کرده. مشکل از شیوه ای است که ویدئوها در اندروید هندل می شن و می شه با استفاده از یک باگ توشون کد اجرا کرد. این باگ از اندروید ۲.۳ بوده و تا اندروید ۵.۱.۱. ادامه داشته [بحث آپدیت نکردن بعضی وندورها]. حالا دوباره باگی مشابهی توسط شرکت امنیتی ترند میکرو نشون داده شده و البته مثل قبل صبر کردن تا گوگل کاملا سیستم عاملش رو پچ کنه و بعد اعلام عمومی اش کنن. گفته می شه این باگ جدید اجازه می داده حمله کننده با همون دسترسی ای که پخش کننده مدیا کار می کنه، هر کدی که می خواد رو اجرا کنه و دقت کنین که دسترسی پخش کننده مدیا کم نیست: دوربین، پخش،ضبط و … گوگل هنوز نظری نداده!
یک هک پر سر و صدا که البته صداش خیلی به اینجاها نرسید. چون زیاد دربرگیرندگی نداشت و سایت های گجت و موبایل و اینها هم که نگرانن نکنه در مورد ممنوعه ها حرف بزنن. اشلی مدیسون سایت عجیبی است. یک سایت دوستیابی برای «خیانت»! این سایت به شما می گفت اگر از زندگی خانوادگی خسته هستین، می تونین بیاین و اینجا یک دوست برای رابطه سکسی پیدا کنین! هکرها مدعی شدن که دیتابیس رو دارن و خواستن سایت تعطیل بشه وگرنه… اطلاعات رو منتشر می کنن و الان منتشر کردن! ۳۳ میلیون اکانت، حدود ۱۰ گیگ دیتای فشرده شده، اسم کوچیک، فامیل، پسورد هش شده، بخشی از اطلاعات کردیت کارت و اسم خیابون و تلفن و …. اووف… [توضیحات خودم: استفاده در لاگین های دیگه، امنیت آدم ها و مثلا ۱۵هزار ایمیل از سازمان های دولتی آمریکا، گرایش ها و کسی که دنبالش می گردن.
این جاج کردن لغت جدیده.. یعنی بوده ولی اینطرفها تازه مد شده.. یکی می گه حق نداریم هیچ کس رو جاج کنیم.. خب یعنی چی؟ من یارو رو جاج نکنم بعد یارو.. ؟ بگذریم. حالا کامپیوترها دارن ما رو جاج می کنن. بحث اصلی کمپانی upstart است! یک استارتاپ که به کسانی که تازه وارد بازار کار شدن وام می ده! [توضیح آمریکا و بانک هاش]. این اعتماد به بازپرداخت از چیزهای ساده ای می یاد: چیزی که ما بهش معدل دیپلم و غیره.. چیزی که آقای گو که از موسسین آپ استارتی است که ۱۳۵ میلیون دلار وام داده بهش می گه «کاراکتر» آد مها.. آقای وو که می گم ۲۴ سالشه. آقای وو می گه کامپیوترها باید شخصیت رو بسنجه… «خواستن» رو در حالی که الان الگوریتم های ما «تونستن» رو می سنجن. [کمی توضیحات خودم که کلیت ماجرا مفصله ولی بحث تغییری است که داره اتفاق می افته و زندگی ما که می ره زیر نظر یکسری الگوریتم که حتی دیگه خیلی هامون ازش سر هم در نمی یاریم]
تبریک و تقبیح
تبریک داریم به ناسا که این چند وقت حسابی ترکونده.. تو مدت این رادیو هم کشف اولین سیاره مشابه زمین و همچنین اولین عکس از سمت تاریک ماه در حالی که زمین در پس زمینه اش است. یک عکس عالی. و تعجبی هم می کنیم از بار بمباس که با حل کردن الکل در فضای بار می گه اگر یکساعت توی بار نفس بکشین برابر اینه که یک شات مشروب خورده باشین!
تبریک هم به بچه های کنفرانس پی اچ پی که به نظرم یکی از بهترین کنفرانس های این چند وقت بود و تقبیح برای همراه اول که سرویس هایی داره که هر کس میتونه روشون کوئری بگیره از حساب هر کس دیگه.
تقبیحی هم برای مایکروسافت و جریان ویندوز ۱۰ و مشکلات گسترده پرایوسی توش… و فراموش نکنیم که ما باید رییس و کنترل کننده کامپیوتر خودمون باشیم نه کامپیوتر ما کنترل کننده و رییس ما! و تا بحث تقبیح داغه، یکی هم برای سانسورچی که «اشتباهی زد سایت پی اچ پی رو هم سانسور کرد» ولی بعدش فهمید در این مورد «اشتباه» کرده و اصلاحش کرد ولی تقبیحش مال اینه که هنوز مغزش نکشیده بفهمه هر جور سانسور اشتباهه و نشون دهنده ضعف فکری سانسور کننده و هنوز خیلی از جاهای خوب سانسورن (: خبیثه دیگه.
نامه ها
منصور:
در مورد ویزای H1B که صحبت کردی یه جاهاییش درست نبود. اگه درست متوجه شده باشم گفتی که این ویزا را به افراد میدن که بیان و کار پیدا کنن و اگه پیدا کردن بمونن و اقامت بگبرن. اما اینطور نیست. این ویزا به شرکتها اجازه میده افراد را از بیرون از آمریکا برای کار به داخل کشور بیارن. یعنی تا شما کار نداشته باشی و شرکتی نباشه که sponser بشه نمیتونی ویزا را بگیری. نکته مهمش اینه که برای حفظ موقعیت کاری افرادی که توی آمریکا هستن اولاْ تعداد ویزاهای هر سال محدوده. و ثانیاْ شرکتی که برای شما درخواست H1B میکنه باید ثابت کنه توی آمریکا کسی که بتونه اون شغل را با اون شرایط انجام بده وجود نداره. و خوب همین نشون میده که چرا کار والت دیسنی اینقدر عحیب و اعتراض برانگیز بوده.
و البته منصور در مورد باگ Stagefright هم یادآوری کرده و اینکه جاش تو رادیو خالی بوده. یکی از مهمترین باگ های امنیتی در دنیای اندروید که اخیرا کشف و پچ شده ولی مثل همیشه کاربران باید منتظر باشن که تولید کننده های گوشی، این پچ ها رو روی سیستم عامل های دستکاری شده شون توزیع کنن.
راستش داشتم فکر میکردم اگر یک هموفوب بودم این هفته چقدر بهم سخت می گذشت. هموفوب کسی است که از همجنسگرایی وحشت می کنه. بدون هیچ دلیل منطقی. از نظر پایه ای تنها گیری که معقوله اینه که بگیم «با باورهای من در تضاد است» یا بهتر از اون «از دانستههای من دوره و راحتترم با یک موضع محکم کلا نفی اش کنم» ولی خب چون این روزها آدم ها دوست دارن با جماعت علمی باشن، اکثرا می رن سراغ دلایلی که سعی میک نه صورتبندی غیر اعتقاد شخصی داشته باشه:
همجنسگرایی خلاف طبیعی است – در حالی که این آدم ها از کارخونه نیومدن که… طبیعت اینها رو ساخته و چندین و چند گونه حیوانی دیگه هم این رفتارها رو دارن.
همجنسگرایی باعث از بین رفته جامعه می شه – در حالی که هزاران ساله این رفتارها هستن و جامعه هم مثل قبله
همجنسگرایی گسترش پیدا می کنه – که خب استدلالی در این حده که «اگر به سیاه پوست ها حق رای بدیم همه می رن سیاه پوست می شن». همنجسگرایی یک گرایش است که بعضی ها دارن بعضی ها ندارن. اگر تصورتون اینه که اگر اعدام رو برداریم و اجازه تشکیل خانواده بدیم گسترش پیدا می کنه احتمالا تا حدی گرایشان همجنسگرایانه دارین که فکر می کنین اگر آزاد باشه تعداد زیادی می رن سراغش – آدم ها گرایش دارن خودشون رو «نمونه قابل تعمیم» ببینن.
ما همجنسگرا نداریم – در حالی که علم می گه بین شش تا ده درصد هر جامعه (یعنی چند میلیون نفر در ایران یا تو مدرسه دویست نفری پونزده بیست نفر) همجنسگرا هستن.
همجنسگرایی بیماریه – در حالی که روانپزشک ها و پزشک هایی که شغلشون بررسی، تشخیص و طبقه بندی بیماری ها است اینو نمی گن
همنجسگراها منحرف هستن – در حالی که انحراف به گرایش کاری نداره. همونقدر که یک دگرجنسگرای مرد ممکنه به هر زنی که می بینه تجاوز کنه، یک همجنسگرای مرد هم ممکنه همین کار رو بکنه
همجنسگراها دنبال خوش گذرونی و شهوت هستن – عین بالایی… همونقدر که یک دگرجنسگرا دنبال خوش گذرونی و شهوت هست، همجنسگرا هم هست. فقط تارگت ها فرق می کنن.
…
ما نسبت به انواع گروه هایی که نمی شناسیم موضع می گیریم. کسی که دین من رو قبول نداره، کسی که رنگ پوستش فرق داره، کسی که زبونش فرق داره و … و گاهی از حقوق اجتماعی یا حتی زندگی محرومش می کنیم ولی در هیچ گروهی این شکلی نبوده که طرف رو از تشکیل خانواده مورد نظرش محروم کنیم (: در صحنه جالبی از فیلم آینه های روبرو پسر ترنس داستان به برادرش که ازش می پرسه چرا نمی خواد با یک پسر ازدواج کنه می گه «فرض کن خودت قرار باشه عروس باشی، چه حسی داری؟». این احتمالا حس یک دختر همجنسگرا است وقتی بهش اجبار می کنین با یک مرد ازدواج کنه.
حالا به این فکر کنین که روزهای هفته ای که اینهمه جای پر مراجعه ما یکهو به افتخار حق ازدواج آدم ها مستقل از جنسیتشون با هم لوگوشون رو عوض میکنن (از توییتر و یوتوب و گیت هاب و مدیوم تا کوکاکولا و لیوایز و گپ) به ما هموفوبهای احتمالی چقدر سنگین می گذره – بخصوص وقتی می بینیم بدنه جامعه مساله رو درک می کنن و دعوای عجیبی ندارن. راستش اصولا دلیل نوشتن این پست هم همین حس بود. یک روز که بلند شدم دیدم گوشی ام این شکلی شده:
کمی فکر کردم و یکهو فهمیدم یک اپلیکیشن بک گراوند هر روز بر اساس تصویر روز ناسا می ذاره و ظاهرا ناسا هم تصمیم گرفته امروز عکسش رو اختصاص بده به «همه رنگ های خورشید» و درک کردم فضا چقدر برای یک هموفوب در این هفته روی اعصاب بوده (: حتی برای یک غیرهموفوب… درست مثل من که تا نصفه شب به خاطر بوق پیروزی در والیبال نمی تونم بخوابم و با اینکه از خوشحالی عمومی و پیروزی خوشحالم ولی از اونطرف هم می گم «دیگه ساعت یک شب شده دیگه… بسه برین بخوابین!» (: به همین شکل هم فکر می کنم یک هموفوب معقول که بار بدی هم روی دوشش نیست بهترین جوابش اینه که «ولی با برداشت من از دین من مشکل داره پس لطفا هی تو چشم من نکنین حداقل (:» که البته با این شرایط که ظاهرا بهترین سایت ها و آدم ها از جریان اینقدر خوشحالن، غیر عملی خواهد بود. درست مثل جریان من و بوق ماشین های خوشحال از پیروزی والیبال.
حالا که زیاد حرف زدم با این تموم کنم که هژمونی آمریکا هم اینجا به وضوح قابل دیدنه. اینهمه کشور در جهان مشکلی با ازدواج آدم ها با هم ندارن بعد آمریکا که در این مورد اعلام می کنه «اینکه چه جنسی با چه جنسی ازدواج می کنه به حاکم ربطی نداره» یکهو همه به هیجان می یان. خبیث های مرکز جهان!
کریستین مایل ۲۳ سالشه و مثل اکثر ما فکر می کرده اگر با فشار و گرسنگی و ورزش و .. بدن ۱۲۰ کیلوییاش رو به ۶۴ کیلو برسونه چیزی می شه که رسانهها تبلیغش می کنن و بهش می گن زیبا. این مساله براش وقتی شروع شد که سراغ خرید لباس عروسی رفت و هیچ لباسی اندازهاش نبود:
لباس رو به اتاق پرو بردم و نفس نفس زنان تلاش می کردم توش جا بشم. قرمز شده بودم و عرق می ریختم و کم مونده بود گریه کنم. در آخر لباس رو پس دادم و از مغازه فرار کردم.
شاید عکس فعلی کریستین از نظر خیلی از ما هیکل قابل قبول باشه:
ولی واقعیت بدنی که از ۱۲۰ کیلو به ۶۴ کیلو رسیده این نیست. متاسفانه واقعیت اینه که یک بدن ۱۲۰ کیلویی بیمار حساب می شه و نیازمند درمان است و مهمتر از اون پیشگیری. اما از دست دادن ۵۶ کیلو، درمان نیست. زیبا کننده هم نیست:
هر کس بدنی داره و باید سعی کنه اونو سالم و خوب نگه داره. مطمئنا بیمه قبول نمی کنه که پول جراحیهای لازم برای حذف پوست اضافه رو بده و کریستینا می گه که شاید بهترین کار این باشه که بخشی از وزن قبلی رو دوباره برگردونه.
من نمی تونم همیشه اینطوری بمونم. مثل اینه که توی زندانی از پوست گیر افتادهام. من می خواستم توی عروسی خوب به نظر برسم ولی رژیم همه چیز رو نابود کرد. مثل این بود که مشغول مخفی کردن یک راز بزرگ زیر لباس عروسیام هستم. همه میگفتن که چقدر جذاب شدهام ولی هیچ ایدهای از شرایط وحشتناک زیر لباس نداشتن.
روش کاهش وزن رژیم سخت و قرصهای تجویز شده توسط متخصص لاغری بودن که در نهایت باعث شدن ماهانه نزدیک به هفت کیلو از وزن کم بشه و در نهایت کریستین از سایز ۲۴ به ۱۴ برسه.
منطقا باید از خوشحالی بال در میآوردم چون به سایز ۱۴ رسیده بودم اما احساس انزجار داشتم. من بدن یک آدم بازنشسته رو زیر لباس مخفی کرده بودم.
یادآوری: بدن خیلی چاق یا بدن خیلی لاغر بیمار است. بیماری باید درمان بشه و از اون مهمتر پیشگیری. یک بچه چاق یک بچه جذاب نیست بلکه بچه ای است با والدینی بی توجه به سلامت کودک. همزمان باید بدونیم که زیبایی وابسته به یک شکل بدن خاص – بخصوص بدنی که هالیوود تبلیغ می کنه – نیست. سلیقه ها و گرایش ها فرق می کنن و هر کسی می تونه زیبا باشه و یک عدد مشخص کننده هیچ چیز نیست و در نهایت اینکه هر کس باید درک کنه چه بدنی داره و باهاش کنار بیاد (: درست مثل قد. اگر من خیلی لاغر هستم خب خیلی لاغر هستم و دیگه لازم نیست تمام زندگی در حسرت داشتن بدن عضلانی باشم. اگر من فرم بدنی درشت دارم باید سالم نگهش دارم و تمام زندگی حسرت این رو نخورم که چرا استخونی نیستم و غیره و غیره. شاد و باشیم و سالم و آگاه. تا جمعه ای دیگه نگاهتون به مطالب مرتبط باشه: