آمازون به دنبال گذاشتن ۳۲۳۶ ماهواره اینترنتی در مدار زمین

شرکت آمازون از کمیسیون ارتباطات فدرال آمریکا (FCC) درخواست کرده تا اجازه بده که ۳۲۳۶ ماهواره رو در مدار زمین قرار بده! این ماهواره‌ها که به اسم رمز «پروژه کولپر (Kulper) شناخته می‌شن قراره به ده ها میلیون نفر از مردم جهان که دسترسی محدودی به اینترنت دارن، امکان برقراری ارتباط با این شبکه رو بده.

قبلا شرکت آمازون اشاره های به این پروژه کرده بود ولی هیچ وقت توضیحی در موردش نداده بود ولی حالا که مجبوره به FCC توضیح بده، به نظر می رسه به دنبال گذاشتن هزاران ماهواره در مدار پایین و ارائه اینترنت پر سرعت و با تاخیرکم به مردم است. آمازون از شرکت هایی که هدف مشابه دارن خواسته در پروژه همکاری کنه.

چنین پروژه‌هایی جدید نیستن. قبلا هم گوگل و فیبسوک برنامه‌هایی مشابهی رو شروع کرده بود ولی اینبار احتمالا نزدیکی آمازون به شرکت فضایی بلو اوریجین (که توسط جف بزوس تاسیس شده) می تونه کمکی بهتر به اجرای این برنامه باشه. ما هم که مثل همیشه در ایران منتظریم ببینیم آیا ناجی ای پیدا می شه بالاخره به ما اینترنت بدون فیلتر تقدیم کنه یا نه (:

منبع

رادیوگیک ۹۳ – ۵۰۵

در این شماره از رادیو گیک شاهد شرکتی هستیم که قبل از هکر، خودش مشتری‌هاش رو هک کرد. همینطور نگاهی داریم به اتفاقات ایران و افغانستان و کشف صفحه شخصی پورن استارهای غیرحرفه ای و حتی ساختن تصویری از صورت آدم ها بر اساس صداشون! بد رادیوگیکی است، چون بد دنیاییه. بخندین.

اگر او جی جی خواستین، پسوند فایل بالا رو بکنین او جی جی و از همون مسیر دانلود می شه (: برای حماقت بعضی پلیرها مجبورم بهش لینک ندم!

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

اخبار

مشکل آپدیت نرم افزاری پابندهای تحت نظر گرفتن زندانیان هلند، صدها ازاد مشروط رو از نقشه های پلیس پاک کرد

پوفف.. چه عنوانی بود (: ولی ماجرا مثل یک صحنه از رمان های علمی تخیلی اینده نگر تلخ است. یک مشکل نرم افزاری حین آپدیت صدها مچ بندی که به پای زندانی هایی که تحت شرایط حصر منطقه ای یا آزاد با وثیقه هستن (کمی توضیح)، باعث شد برای یک روز این زندانی ها از نقشه هایی که محلشون رو نشون می داد حذف بشن. برای بعضی ها خطر کمتر بود و برای بعضی ها باعث شد پلیس نتونه سراغشون بره یا جاشون رو پیدا کنه. . تعداد دقیق در مورد افرادی که در این جریان درگیر بودن نداریم ولی در هلند هر روز حدود ۷۰۰ نفر با این پابندها بیرون هستن. البته چند ماه قبل هم یک مشکل مخابراتی باعث شده بود تقریبا ۶۰٪ هلند از زیر پوشش شبکه بی سیم این مچ بندها خارج بشه و اتفاق مشابهی بیافته. البته حالا که از وثیقه و آزادی مشروط گفتیم، یادآوری خبرنگارانی که روز کارگر بازداشت کنن و هنوز بازداشت موقت هستن جا داره و البته نزار ذکا که ظاهرا در حین نرمش از ایران خارج شده (: و البته امروز در ۵۰۵مین روزی هستیم که محیط زیستی هامون در بازداشت موقت هستن معلوم نیست چرا و اصلا به چه اتهامی (:

وزارت مخابرات و تکنولوژی افغانستان می‌گوید سرور حافظه نهان (Cache Server) کاربران فیسبوک این کشور با مرکز تبادل اطلاعات افغانستان (NIXA) وصل شده است.

این وزارت گفته قرارداد این برنامه را اخیرا با فیسبوک امضا کرده است. بر اساس این قرارداد اطلاعات کاربران فیسبوک و اینستاگرام بدون این‌که به خارج از کشور برود در داخل افغانستان ذخیره و مبادله می‌شود.

سایر زلاند، سخنگوی وزارت مخابرات و تکنولوژی معلوماتی افغانستان، می‌گوید این اقدام به منظور مصونیت اطلاعات کاربران فیسبوک روی دست گرفته شده است. برنامه محلی‌سازی تبادل اطلاعات فیسبوک با پیشنهاد حکومت افغانستان صورت گرفته است.

آقای زلاند گفت پیش از این اطلاعات کاربران فیسبوک به سرور ذخیره فیسبوک در یکی از کشور‌های منطقه و یا آمریکا ارسال و سپس به افغانستان منتقل می‌شد. این روند به گفته مقام‌ها کند و پرهزینه بود.

آمریکایی ها بیشتر از همیشه بازی می کنن

متوسط سن یه بازیکن آمریکایی ۳۳ ساله و معمولا رو تلفن هوشمندش بازی می کنه. اونها امسال ۲۰٪ بیشتر از پارسال خرج بازی کردن و نزدیک دو باربر عدد ۲۰۱۵. بیشترین خرج مربوط به خود بازی است تا دستگاه و پر فروشترین ها کال آو دیوتی : بلک آپز ۳، red dead II و ان بی ای ۲۰۱۹.. این گزارش می گه ۶۵٪ آدم های بالغ در آمریکا امسال بازی کردن و ۶۰٪ اونها از روی گوشی هاشون. حالا جزییات خیلی مهم نیست ولی خبر باحالیه از این نظر که خب ما هم پیر خواهیم شد و به زودی شاهد خانه سالمندان های هستیم که صبح تا شب می شینیم با هم کال می زنیم (: [تعریف ماجرای خودم] یا حالا هرچی اون موقع باب بشه (:

کشاورزهایی که تراکتورهاشون رو هک می کنن

تعداد بیشتر و بیشتری از کشاورزهای آمریکایی که از جان دیر تراکتور خریدن، راهی فروم های پولی و عضویتی اوکراینی و اروپای شرقی می شن تا یاد بگیرن چطوری باید تراکتوری که خریدن رو هک کنن یا فرمورش رو تغییر بدن. دلیلش هم اینه که طبق یک قرارداد که اجبارا باید اونو امضا کنن، کارخونه حق هر جور تعمیر و تغییر در تجهیزات کشاورزی رو ازشون می گیره و بهشون هیچ حقی در مورد شکایت در مورد ضرر در برداشت و اینها نمی ده. این باعث می شه شما اگر مشکلی با تراکتورتون در فصل برداشت داشته باشین بیچاره بشین. چون اولا اگر درخواست اصلاح بدین، خود شرکت احتمالا وقت نمی کنه فوری مشکل رو حل کنه و اگر خودتون دست به کار بشین و مشکل رو حل کنین، فرم ور این رو به مرکز خواهد گفت و احتمالا کارخونه از راه دور تراکتور شما رو غیرفعال می کنه! نماینده کشاورزها و یک فعال حق تعمیر، می گه که اگر کسی تراکتوری رو می خره باید حق داشته اگر لازمه اونو تعمیر کنه یا تغییرش بده. اونها می گن قطعه ای که در بازار هست رو باید گرونتر از کارخونه بخرن و ۱۳۰ دلار در ساعت هم به متخصص کارخونه پول بدن تا بیاد و یک نرم افزار رو از طریق پورت یو اس بی وصل کنه و بگه این قطهع مجاز است. در حالی که این قطعه همون قطعه ای است که از بازار خریدن. [کمی توضیحات و بحث اپل و ..]

و مشتاق علیشاه توییتر هم آهنگ کعبه عشق معین رو برای همه درخواست کرده می ریم براش (:

یک آدمی هم یه لپ تاپ با پنج تا ویروس رو فروخته ۱.۲ میلیون دلار!

البته فازش هنری بوده. یه لپ تاپ سامسونگ ۲۰۰۸ که روش پنج تا از خطرناکترین ویروس های تاریخ بودن رو یک چینی به اسم اثر هنری با نام «استمرار آشوب» و مزایده هم شروع شده. آخرین باری که من چک کردم ۱.۲ میلیون دلار قیمتش بود. یا یه چیزیه که من نمی فهمم یا پول شوییه (کمی توضیحح که پول شویی چطوریه)

ااپل رو هم داشتیم که مک پرو ها رو معرفی کرد که شبیه رنده هستن و مانیتورش که ۴۹۹۹ دلار بود و پایه اش که ۹۹۹ دلار بود (: دیگه واقعا دفاع کننده هاش فان ترین ها بود گوش دادن بهشون (: و البته بهتر بود می گفتن ۶۰۰۰ دلار است ولی بدون پایه ۹۹۹ کم می شه (: نکته جالب دیگه هم این بود که FindMy رو آپدیت کرده از طریق بلوتوث و دیدن شبکه کل دیوایس ها و …

لیتد اگر اشتباه نکنم… اهنگ نفس عمیق میثم ابراهیمی، برای بهترین زندگیم محمدرضا

بحث اسنپ رو هم داشتیم (:‌از دفاع ازحریم شخصی تا جایزه دادن و فیلم ساختن و سوتی اصلی این بود که بیانیه خیلی ضایع بود و ریتوییت متن معذرت خواهی و …

و صحبت ایرانه، بحث ماینینگ هم مهمه. وزیر نیرو رو که داشتیم که گفته بود چرا ما سه وعده غذا می خوریم ولی بعد معاونش یا چنین چیزی در مورد ماین بیت کوین حرف زده بود و گفته بود با برق رایگان از مسجد و مدرسه و … مردم بیت کوین ماین می کنن. کمی توضیح خودم از دستگاه گرفته تا ضرر بخش صنعت و سوله هایی که به جای ابعاد بر اساس برق اجاره داده می شن تا پارتی هایی که تو خود نیروگاه و صدا و سیما و … ماینر دارن.

در اعماق

تشخیص چهره، خلوت شخصی بازیگران پورن رو به هم زده

تشخیص چهره به اندازه کافی دردسر درست کرده؟ اگر نه باید بگم یک نفر مدعی است که سیستمی درست کرده که می تونه چهره بازیگران پورن ۲ رو بگیره و به احتمال زیاد پروفایلشون در شبکه های اجتماعی رو به شما نشون بده. ادعای اصلی اینه که «آیا دوست دختر شما هرگز در چنین فیلمی بازی کرده» ولی معلومه که ادعاش برعکسه و چنین چیزی به کسی کمک نمی کنه! سازنده مدعی است که فعلا صفحه شخصی حدود ۱۰۰هزار رو پیدا کرده و با اینکه چینی می نویسه، مدعی است که در آلمانه. توضیح در مورد خط مرز حریم شخصی و اینکه دو چیز پابلیک رو می شه به هم وصل کرد یا نه و اینکه بالاخره خواهد شد و هر چیز در اینترنت است یعنی عمومیه و در نهایت اشاره ای به ادیت و دیپ فیک

هوش مصنوعی کریپی که بر اساس صداتون، قیافه تون رو حدس می زنه

یک هوش مصنوعی جدید که توی مقاله ای از محققان MIT معرفی شده با دقتی قابل قبول بر اساس صدای افراد، تصویری از اونها ایجاد می کنه. شاید هنوز خیلی مشکل داشته باشه ولی نشون می ده چطوری این تکنولوژی داره در جاهایی که ما حتی فکرش رو هم نمی کردیم وارد می شه. این هوش مصنوعی، از طریق ویدئوهای توی یوتوب تمرین کرده و تصاویری که تولید می کنه از نظر ما نسبتا به واقعیت نزدیک هستن. قبل از این هم گروهی از کارنگی ملون، الگوریتم مشابهی ارائه داده بودن. مقاله با اینکه کاری فنی است، اشاره هایی هم به بحث های اخلاقی داره و البته فعلا خوشبختانه چندان در مورد صداهای ما قابل استفاده نیست چون در هر مورد لازمه روی دیتاهای منطقه ای آموزش داده بشه.

از طرف علی برای نسیم که هیچوقت در زندگی جوانه زدن رو فراموش نمیکنه :)
آهنگ برای او

گفتم کجا می ریم؟ آمریکایی ها هم روی یک درون کار می کنن که می تونه یه تارگت به اصطلاح تروریست رو در بین جمعیت با یک چاقو بکشه! یک جور موشک پرت می کنه که سرش چیزی شبیه به چاقو داره تا بتونه بدون انفجار کسی رو بکشه. البته اگر می گم چاقو، منظور یه تیغه تقریبا ۴۵ کیلویی است که می تونه از ساختمان و ماشین رد بشه و به هدف بخوره.. و وقتی می گم هدف … هر کس قرار باشه بمیره است دیگه.

بچه هایی که بدون دین بزرگ شدن، به طور متوسط همدلی و مهربونی بیشتری نشون می دن

تحقیق بامزه ای است از دانشگاه شیکاگو که می گه بچه هایی که توی خونه هایی بدون دین بزرگ شدن، به طور متوسط مهربان تر و فهیم تر نسبت به مسائل دیگران بزرگ می شن. این تحقیق در مورد ۱۱۷۰ کودک انجام شده که بین ۵ تا ۱۲ سال داشتن – و توی ۶ کشور (کانادا، چین، اردن، ترکیه، آمریکا و آفریقای جنوبی). اونها می گن نتیجه تحقیشون با انتظار عمومی آموزش داده شده فرق داره که می گه دین باعث مهربانی و همدلی بیشتر می شه ولی نتیجه این تحقیق با تحقیق دیگه ای که توش نشون داده شده بود که بچه های خانه های آتئیست خیر تر هستن هماهنگ است». [بحث خودم بخصوص در مورد اینکه لازم نیست اخلاق از دین بیاد]

حملات سیم سوئپ، بخصوص علیه رمزارزها
چندین اتفاق این چند وقت داشتیم. از آدم های مهم کریپتوکرنسی تا موارد فنی. توضیح بد بودن تلفن به عنوان تشخیص هویت و مشکلاتی که هست

شرکتی که مشتری هاش رو هک کرد که از هکر در امان باشن

ماجرا بامزه است، کسانی که والت آگامای کمودو استفاده می کردن تا رمزارز کومودو و بیت کوین شون رو نگه دارن، یکهو دیدن که نصف شب تمام پولشون از والت خودشون به یک والت دیگه منتقل شده! تقریبا ۸ میلیون کومودو و ۹۶ تا بیت کوین. اما احتمالا خطری نداره؛ این انتقال توسط خود شرکت انجام شده تا جلوی هکری که به والت ها دسترسی داشته رو بگیره. اما هک چطوری بوده؟ کمودو از یک لایبری جاوااسکریپت در والتش استفاده کرده بود به اسم electron-native-notify که ۲ ماه قبل یه آپدیت براش میاد. این آپدیت حاوی یه در عقبی بود که به نویسنده ناشناس کتابخونه اجازه دسترسی می داد… اونم به طور خاص دسترسی خوندن سیدها و کلیدهای شخصی و پسورد والت رو! این مشکل امنیتی رو تیم پکیجینگ ان پی ام کشف کرد و به کمودو اطلاع داد. این شکل جدیدی ازهک است که یک پکیج خوب منتشر می کنین و بعد از مدتی یواشکی توش یه چیزی می ذارین. چیزی شبیه اسب تراوای زمانی (:

نامه ها

طوبی در مورد شبیه سازی شورای نگهبان توضیح داده:
من شماره ی ۹۲ رادیو گیک رو گوش کردم، شبیه سازی مسابقات شورای نگهبان، برنامه نویسی نیست. بلکه گروه های دانشجوی حقوق به همراه استاد (Coach) جلسه ی شبیه سازی شورای نگهبان را برگزار می کنند و داوران بر اساس ارائه ی آن ها نمره می دهند و برندگان مدرک و جایزه می گیرند. برگزاری شبیه سازی جلسات دادگاه (Moot court) و سازمان ها امروزه خیلی توی ایران بورس شده و برای آموزش دانشجو هست . در دیگر سازمان های بین المللی مثل سازمان ملل متحد هم برای دانشجویان حقوق، علوم سیاسی و روابط بین الملل امکان حضور در اینگونه جلسات شبیه سازی وجود دارد.

سلام. اول اینکه شما عشق هستی و خیلی دوسِت دارم. الان داشتم اپیزود ۸۶ رادیو گیک رو گوش میکردم، یه دانشجوی ایرانی توی آمریکا به سینه‌های یک خانم دست زده و بعدش شما در جواب دفاعیه‌ی احمقانه‌ی مجرم، خطاب به اون شخص گفتید: «شما یک مریض روانی هستی». میدونم شما هیچوقت حرف توهین‌آمیز نمیزنی، ولی این اصطلاح «مریض روانی» به نظرم توهین‌آمیزه به خیلیا از جمله من که سالهاست بیماری دوقطبی دارم و از لحاظ تکنیکال یک مریض روانی حساب میشم. به نظرم درست نیست که جهانیان امروزی از اصطلاح مریض روانی به عنوان توهین و یکجور تهمت زدن استفاده میکنن. همونطور که توی مجامع رسمی دیگه هیچکس به عنوان تمسخر و توهین نمیگه فلانی فلجه، فلانی عقب مونده ذهنیه و اینجور حرفا. از اونجایی که خیلی نظراتت جالبه میخواستم خواهش کنم در این مورد یک توضیحی بدی نظر خودت رو توی اپیزودهای بعدی رادیو گیک.

تولد آرزو رو هم که ٢٣ بهمن هست لطفاً بهش تبریک بگو در رادیو گیک بعدی. بگو به محمد ایمیل بزنه.

موسیقی

  • برایم بخوان محمد، شعر و صدای الیاس علوی
  • معین کعبه
  • هادی پاکزاد – فرشته مرگ
  • برای او
  • فایا یونان

أحب يديك (دستانت را دوست دارم)
چشمان تو رؤياي من است
رؤيايي كه بزرگ خواهد بود
بزرگ،
آن گونه كه خستگان آرزو مي كنند.
بزرگ،
همچون نعمت هاي وطنم.
دستانت به استقبال بازگشتگان تكان مي خورند
و براي گرسنگان نان به همراه دارند
دستانت را دوست دارم
و بيشتر و بيشتر اما، وطنم را دوست دارم
از آن من خواهي بود
آن گاه كه وطن را مثل من دوست داشته باشي.
از آن تو خواهم بود
آن گاه كه خويشانم به وطن بازگردند.
و جشن عروسي من آن جا خواهد بود
كه قلبم مرا بكشاند.
و براي تو مي ميرم، براي تو مي ميرم
آن گاه كه براي كشورم بميري.
و من تو را دوست دارم
تا بر توپ ها و تانك ها پا بگذاريم
و خیابان ها از شلوغي کودکان به تنگ آیند
و آن گاه كه صبح از ميان خاكسترها بيدار شود
براي تو خواهم مرد، براي تو خواهم مرد
و شايد با كشورم به تو خيانت كنم .

فايا يونان خواننده سوريه _ سوئدي
ترانه “أحب يديك” فايا يونان

حقی به اسم «حق تعمیر» و اتحاد مایکروسافت و اپل علیه اون

وقتی چیزی خراب می شه چیکارش می کنیم؟ منطقا باید تعمیرش کنیم. یا توسط خودمون یا توسط یک تعمیرکار. اینجوری هم آشغال کمتری تولید می شه و هم ضرر کمتری می‌کنیم. اما این حق بدیهی‌مون، این روزها نیاز به دفاع بیشتری پیدا کرده.

تولید کننده‌ها شروع کردن به ادعای اینکه «هیچ کس به جز ما حق نداره وسیله ای که ما ساختیم رو تعمیر کنه» و اینجوری ما دائما داریم مجبور می‌شیم هزینه‌های بیشتر و بیشتری برای کالاهامون پرداخت کنیم. مساله پایه‌ای اینه که قراره هر وسیله ای بعد از خریداری شدن توسط ما، متعلق به ما باشه و از ما دستور بگیره. قابل درکه که اپل بگه «اگر گوشی رو دادین کسی به جز من تعمیر کرد، دیگه من مسوولیتی ندارم» ولی غیرقابل باور که اپل بگه «اگر گوشی رو کسی به جز من تعمیر کرد – حتی با قطعاتی که از من خریده – من گوشی تون رو از کار خواهم انداخت»، ولی این اتفاق افتاده.

همین مسائل باعث شده توی دنیای پیشرفته تر که حقوق مردم محترمه و در اختیار خودشون، کمپین‌هایی شروع کنن چیزی تحت عنوان «حق تعمیر» رو تبلیغ کنن و درخواستشون هم تصویب قوانینی باشه برای حفظ حق تعمیر وسایلی که خریده‌ایم. مثلا توی این قانون شرکت ها باید موظف بشن که قطعات جانبی رو مستقل بفروشن یا از تکنولوژی هایی استفاده نکنن که تعمیر توسط افراد دیگه رو غیر ممکن می کنه. چه برسه به اینکه در صورت تعمیر دستگاه توسط کس دیگه یا حتی خود فرد، دستگاه رو از کار بندازن؛ اتفاقی که با آیفون های 6s می افتاد و حتی وقتی تعمیرکاری اسکرین شکسته رو با اسکرین خریداری شده از اپل تعویض می کرد، گوشی قفل و غیرقابل استفاده می شد.

اما حالا به نظر می رسه که مایکروسافت هم نقش زیادی در پیشگیری از گسترش و تصویب این قوانین داشته. یک نماینده مجلس قانون گذاری آمریکا در مصاحبه‌ای به سایت iFixit گفته که «گفته می شه مایکروسافت نیروهاش رو به کار گرفته تا پیشنهاد این قانون به صحن علنی مجلس نرسه […] مایکروسافت در مقابل اینکه از لایحه مالیات برای گسترش رشته های پایه و فنی مهندسی دفاع کنه، قول گرفته که قانون حق تعمیر در مجلس مطرح نشه».

در حال حاضر سازمان مدافع حق تعمیر، با امضای طومارهایی داره سعی می کنه به مایکروسافت فشار بیاره تا با به رسمیت شناختن حق تعمیر و عدم مقابله با اون (مثلا با ساختن ابزارهایی که عملا غیرقابل تعمیر هستن) زباله الکترونیک بیشتری تولید نکنه و این سازمان امیدواره که مایکروسافت به خاطر تبلیغات مثبت هم که شده، در این مساله همکاری کنه – هرچند که تا اینجا کارنامه اش چندان جذاب نبوده.

وقتی اسلو تصمیم گرفت مرکز شهرش رو از ماشین خالی کنه

اگر در اسلو رانندگی کنین باید حواستون باشه: ماشین ها در مرکز شهر اجازه پارک در خیابون ندارن. این اتفاق وقتی افتاد که شهر تصمیم گرفت تمام پارکینگ های کنار خیابون رو حذف کنه و به جاشون مسیر دوچرخه، نیمکت برای نشستن و مسیرهایی برای عابران پیاده درست کنه تا قدم بزرگی برداشته باشه به سمت حذف خودرو از شهرش.

این تغییرات به همراه ممنوع شدن عبور خودروها از بعضی خیابون‌ها باعث شدن که عملا ماشینی در مرکز شهر نبینین و به جاش عابران پیاده یا دوچرخه سوار منظره شهر رو بسازن. این منظره متفاوت در کنار هوای پاک تر رو اضافه کنین به فضاهایی که قبلا ماشین ها اشغال کرده بودن و حالا می شه ازشون برای کارهای متفاوت مثل مکان های گپ و تجمع و تفریح استفاده کرد و احتمالا هوس می کنین تو مرکز اسلو قدم بزنین یا ساعت بیکاری تون رو خارج از خونه و با دوستاتون تو شهر بگذرونین.

این اتفاق ها در اسلو از احوالی ۱۹۷۰ شروع شدن و بعد با سرمایه گذاری زیاد روی حمل و نقل عمومی در ۱۹۸۰ ادامه پیدا کردن. البته هنوز هم چند جای پارک برای افراد با مشکلات حرکتی و شارژ خودروهای برقی موجود است اما خب شهر به وضوح داره از طراحی اولیه اش که مبتنی بر حرکت با خودرو بود فاصله می گیره. شکی نیست که این فاصله گرفتن نیازمند برنامه ریزی طولانی و گسترش حمل و نقل عمومی هم هست و تنها دوچرخه سواری مساله ای رو حل نمی کنه. از جمله سیستم اشتراک دوچرخه پیشرفته اوسلو، این اجازه رو به شهروندان داده که بتونن راحت با ترکیب کردن دوچرخه و حمل و نقل عمومی، سریعتر از هر خودرویی به مقصد برسن.

این رو مقایسه کنین با طراحی شهری ما که نه فقط مرکز که الان بخش عظیمی از شهر با دادن پول قابل استفاده است و ماشین چندانی رو کمتر نکرده بلکه فقط درآمد شهرداری رو بالاتر برده و سیستم حمل و نقل عمومی اش – حتی بعد از خط ویزه هایی که بعد از ۸۸ در مسیرهای اصلی شهر ساختن – تقریبا ناتوان از بر عهده گرفتن حمل و نقل عمومیه. در مورد دوچرخه هم نگرانی تهران اصولا سربالایی و سرپایینی بودنش نیست بلکه مشکل اصلی نبودن خطوط دوچرخه و قوانین حمایتی است و اولویت دادن به خودروها در مقابل انسان ها.

اگر در مورد دوچرخه اطلاعات بیشتری می خواین یا مثلا سوال هایی مثل اینکه «پس سربالایی چی می شه» یا «عرق کردن رو چیکار کنم» و «آخه تهران الوده است» و غیره دارین شاید کتاب راهنمای دوچرخه سواری شهری جواب هایی داشته باشه. حرف هیچ کس هم نیست که امروز باید خودرو ممنوع و دوچرخه اجباری بشه یا قراره در تهران کلا دوچرخه جای همه چیز رو بگیره (: حرف اینه که باید در برنامه ریزی به شیوه هایی که به شهرهایی سالمتر، شادتر، پاک تر و شهروندانی خندان تر و مرتبط تر به هم منجر می شه توجه بیشتری بشه. یادمون باشه که شهر و خیابان چیزی بیشتر از یک اجبار برای متصل کردن محل ها به همدیگه است، شهر باید بخشی از حیات اجتماعی باشه و نه یک اجبار در کنارش.

رادیوگیک ۹۰ – وقتی تبر، مدافع حق صنوبر است

در رادیوگیک شماره ۹۰ مفهوم زندگی رو مجددا مرورم می کنیم چون ظاهرا دانشمندان تونستن مغز خوک رو مستقل از بقیه بدن خوک زنده نگه دارن؛ توی همین شماره به هکرها سر می زنیم و از حقوقمون در برابر پلیس آمریکا می گیم و کامپیوتر پوکربازی که حالا به پنتاگون رفته تا در جنگ ها کمک دستشون باشه رو مرور می کنیم و کی چیز دیگه. با ما باشین که قراره سیاره مون رو هک کنیم.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

اخبار

قیمت پنل های خورشیدی چین در حال برگشتن به وضعیت قبله

در حال حاضر سریعترین سکتور انرژی پاک و قابل تجدید جهان، پنل های خورشیدی هستن. تولید کننده های عظیمی در چین هستن که سال گذشته دولت چین سوبسیدشون رو قطع کرد و چی شد… ارزون شدن (: چرا؟ چون برای زنده موندن مجبور بودن دائما پول تولید کنن و برای رسیدن به پول مجبور بودن بفروشن و در نتیجه هی ارزونتر شد. [ پترنی ناآشنا برای ما] اما حالا در کنفرانس داووس سوییس، شرکت های چینی اعلام کردن که «پارتی تموم شده» و قیمت ها قراره به حدود قیمت های گذشته برگرده. از اونجایی که در سولار فارم ها تقریبا ۵۰ درصد هزینه مربوط به پنل است، این خبر بدیه برای کسانی که روش سرمایه گذاری کرده بودن (بحث بیت کوین)شاید هم براتون جالب باشه که آمریکا ورود این سولار پنل های بسیار ارزون رو به کشورش ممنوع کرده بود تا دامپینگ اتفاق نیافته.

توییتر هم رفت روی گوگل کلاود

گوگل با افتخار علام کرده که توییتر دیتاش رو روی گوگل آورد. کلی هم پز داده که مدت ها بررسی کردن و همه گزینه ها رو نگاه کردن و … و بالاخره کل ۳۰۰ پتابایت دیتاشون رو روی گوگل منتقل کردن. البته معلومه که یک کپی ساده نیست و چنین کاری کلی کار مهندسی و برنامه ریزی می خواد ولی در نهایت اتفاق می افته. مهمترین دلیل ها منعطف بودن شیوه های انتقال و سرعت بالای اینترنت عنوان شده.

قیمت بیت کوین به سمت صفر خواهد رفت

البته این ادعای پنلیست داووس است که خیلی سر و صدا کرده. جف شوماخر که موسس BCG Digital ventures است در پنلی که به همراه موسس ریپل برگزار می شد اینو گفته. گفته که معتقده که بلاک چین تکنولوژی خوبی است ولی در نهایت بیت کوین و غیره پول واقعی نیستن و سوار بر چیزی نیستن و در طولانی مدت از بین خواهند رفت. [یادآوری اینکه اگر طرفدار هستین هول نشین و گوش بدین. منم کلی جواب دارم ولی طرف پنلیست داووس است]. مساله هم اینه که در طول ۲۰۱۸، ارزش کل ارزشهای دیجیتال ۴۸۰ میلیارد دلار سقوط داشته. تقریبا همه پنل شامل موسس ریپل اعتقاد داشتن که چیزی که مهمتری از سرمایه گذاری است خود تکنولوژی بلاک چین است – حتی نه الزاما به عنوان دفتر حساب کتاب بلکه به عنوان یک پروتکل. به گفته شوماخر چیزی که مهمه کشف پروتکل های زیرساختی باز و گسترده شده است و نه یک مدل خاص از اونها با یک کاربرد خاص. البته هنوزم کاربردهای پولی در حال گسترش هستن بخصوص توی چین و کشورهای در حال توسعه ای که هنوز کردیت کارت توشون غالب نشده. به عنوان روشی برای انتقال پول.

مایکروسافت به دارندگان گوشی ویندوز ۱۰ می گه سراغ اپل یا اندروید برن

و خب دلیلش هم مشخصه، ویندوز ۱۰ موبایل تنها تا دسامبر ۲۰۱۹ ساپورت خواهند شد و بعدش هیچ پچ امنیتی یا بهبود دریافت نخواهید کرد. این سیستم عامل بیشتر از یکساله که دیگه توسعه پیدا نمی کنه ولی خب هنوز مشکلات امنیتی اش رفع می شن. تو کامنت های مطلب هم شوخی های بامزه ای جریان داره، مثلا یکی گفته «بهتر نبود به جای اطلاع رسانی عمومی، به اون دو نفری که گوشی ویندوز ۱۰ دارن زنگ می زدن و خبر رو بهشون می گفتن؟» ((:

پلیس آلمان به دنبال مک آدرس یک تروریست

فردی بود که از سال ۲۰۱۷ به بعد به دی اچ ال بسته هایی حاوی بمب می فرستاد و بعد سعی می کرد از اونها اخاذی کنه و پول بگیره تا مشخصات بسته رو بده. ماجرا هم واقعی بوده و در دو مورد بمب ها کشف شدن، خشوبختانه بدون عملکردن صحیح. اما پلیس بالاخره موفق شد با این آدم سه ایمیل رد و بدل کنه و از روی یکی از ایمیل‌ها تونستن مک آدرسی که ایمیل از روش ارسال شده بود رو کشف کنن که اینه: f8:e0:79:af:57:eb. از نظر تئوری این مک آدرس باید متعلق به یک گوشی موتورولا باشه. البته از نظر فنی که امکان مک اسپوفینگ هست ولی در نهایت این تنها سرنخ پلیس است. حالا چیکار کردن؟ در یک بیانیه از کل مردم و مدیر سیستم ها خواستن در صورت دیدن این مک در سیستم هاشون یا ردی از اون در شبکه شون به پلیس خبر بدن (: یادآور تکنیک کلاسیک چاپ کردن و پخش عکس ولی اینبار با مک آدرس

دنیای خودرو داره دنیای لینوکس می شه

می دونیم که لینوکس دیگه تقریبا همه جا هست ولی ظاهرا تو خودرو دیگه داره غلبه خاصی پیدا می کنه. Automotive Grade Linux تلاش ۱۴۰ شرکت مختلف است برای رسیدن به یک لینوکس قابل استفاده در خودرو که خب ارتباط نزدیکی هم با linux foundation داره. شرکت هایی مثل آئوی، فورد، هوندا، مزدها، نیسان، مرسدس،‌سوزوکی و تویوتا عضوش هستن چون اینطوری که به نظر می رسه، شرکت های اتوموبیل سریعا در حال تبدیل شدن به شرکت های نرم افزار هستن و اینها نیاز دارن بتونن با هم ارتباط برقرار کنن. حتی به زودی بین اتوموبیل های شرکت های مختلف باید گفتگو صورت بگیره و AGL این وسط داره تلاش می کنه تبدیل به استاندارد صنعت بشه. اولین سیستم اطلاعاتی ای جل ای در ۲۰۱۸ اومد (روی تویوتا کمری) و حالا پیروس ها ازش استفاده می کنن و همچنین لکسوس های تویوتا.

در اعماق

ربات پوکر باز به پنتاگون پیوست

توماس ساندهولم و نوام براون یه ربات پوکر ساز نوشتن. یه برنامه کامپیوتری به اسم لیبراتوس که پارسال تونست توی یه بازی تگزاس هولدم چهار تا بازیکن درجه یک پوکر رو شکست بده.. حالا این ربات به ارتش آمریکا پیوسته! کار اصلی این ربات، تصمیم گیری مستقل بر اساس شرایط و قواعد تئوری بازی ها است و از دانشگاه کارنگی ملون بیرون میاد. ساندهولم که پروفسور طراح ربات بوده حالا یه استارتاپ داره به اسم استراتژی روبوت که توش سعی می کنه ربات پوکربازش رو به شرایط واقعی مثل تصمیم گیری ها در جنگ و غیره آشنا کنه. این شرکت تا حالا تقریبا ۱۰ میلیون دلار از ارتش آمریکا کمک دریافت کرده.. از صندوقی که در ۲۰۱۵ تشکیل شد تا از رسیدن تکنولوژی های جدید به ارتش آمریکا حمایت کنه. باید بگم که اون برد از پوکر بازها چیزی به ارزشمندی برنده شدن در گو یا شطرنج بود؛ شایدم بیشتر. چون پوکر خواصی داره که توی هیچ کدوم از اون بازی ها نیست. بلوف زدن، مهم بودن یاد گرفتن از حرکات حریف و .. و در واقع اینجوری نیست که در هر لحظه یک کاری «بهترین کار» باشه و بشه اونو مستقل از سابقه بازی پیدا کرد. بازیکن ها می گن این ربات رفتار عجیب و غیرقابل درکی داره چون حین بازی حس نمی کنین از شما بهتره ولی با حملات ناگهانی و بعد آروم بازی کردن باعث می شه شما فکر کنین دارین کنترلش می کنین اما وقتی به امتیازها نگاه می کنین، می بینین که در حال باختین.

برگزیت و غلط کردم بزرگ

کمی برگزیت رو توضیح بدم. بگم که سیاسی درکش نمی کنم و جنبه ها رو نمی دونم ولی تازه فهمیدن که چقدر مشکلات جدید درست شده. مثلا الان یک کمیته تشکیل شده که دومین های eu که در اختیار شرکت ها یا حتی افراد UK هستن ازشون گرفته خواهد شد! بر اساس توافق، این اتفاق از ۱ ژانویه ۲۰۲۱ خواهد افتاد. می تونین درک کنین این چقدر دردسر است.

اوراکل به شکش سیستماتیک به زنان حقوق کمتری می داده

به نظر می رسه هزاران زن که در اوراکل کار می کردن، به شکل سیستماتیک کمتر از مردهایی که همون کار رو می کردن حقوق می گرفتن، اونم در حدود ۱۳هزار دلار در سال – که می شه کل حقوق خیلی های ما ((: ببخشید.. خیلی بیشتر از کل حقوق سال ما (: وکیلی که شکایت class action رو مطرح کرده می گه ۴۲۰۰ زن در پرونده هستن که تقریبا ۳.۸ درصد کمتر حقوق می گرفتن، ۱۳.۲٪ کمتر پاداش می گرفتن و ۳۳.۱ ٪ کمتر سهام گرفتن. در بعضی موارد این زن ها کسانی بودن که مردهایی که تازه وارد کمپانی شدن رو با کارشون آشنا می کردن ولی از اونها کمتر حقوق می گرفتن. چون حقوق خیلی جاها مخفی است این مساله همیشه پیش میاد. موارد مشابهی هم در مورد گوگل اتفاق افتاده بود و در ایران هم که بدون شک وضع همینه. حتی اگر نمی تونیم حقوقمون رو دقیقا به هم بگیم خوبه محدوده هاش رو بدونیم و از اونطرف داشتن چیزی مثل سندیکای برنامه نویسی می تونه باعث دفاع از حقوق گروهی بشه. یادمون هم باشه که هر چقدر همه بیشتر بگیرن به نفع ما است.

پلیسها نمی تونن شما رو مجبور به باز کردن گوشی توسط انگشت یا چهره بکنن

البته در کشوری که قانون داشته باشه.. حتی تو کشور قانون جنگلی آمریکا (: یک قاضی کالیفرنیایی گفته که پلیس آمریکا نمی تونه مردم رو مجبور کنه که با چهره یا انگشت گوشی شون رو آنلاک کنن. این بحث رو خیلی وقته تو رادیو می شنویم و قبلا هم یه قانون میگفت پسورد رو نمی شه گرفت ولی در مورد چهره و انگشت اوکی بود اما قانون جدید می گه همه شکل های ورود، مشابه هستن و نمی شه اجباری نسبت به اونها داشت. [دلیل رو توضیح بدم و اینکه شهروندان آزاد هستن که یک کشور رو می سازن و اهمیت زندگی شخصی و …]. البته قانون حتی از این هم بالاتر رفته و می گه مشخصات بیولوژیک یک فرد نباید علیه اون آدم شهادت بدن. پسورد در این قانون نوعی شهادت در نظر گرفته شده ولی استفاده از مشخصات بیولوژیک برای اثبات گناهکاری خودمون، ممنوعه. البته پیچیدگی رو خود قاضی هم درک می کنه و بهش اشاره کرده اما می گه که تکنولوژی در حال پیشی گرفتن از قانون است و باید برای این مساله فکری بکنیم. اون می گه مشخصات بیولوژیک مثل پالس های دستگاه دروغ سنج هستن که طرف روشون کنترلی نداره پس نباید از اونها به عنوان اقرار استفاده کرد. [بحث شعور قاضی و تفکیک قوا و اشاره به محیط زیستی ها]

دش باتن ها تو آلمان ممنوع شدن

آمازون اوونها رو مشهور کرد: دش باتن ها از ۲۰۱۵ معرفی شدن و اول همه فکر کردن شوخیه ولی نبود. دش باتن ها روشی هستن برای آسون کردن فوق العاده خرید و به قول خیلی ها مظهر سرمایه داری مصرف گرایانه. یک دگمه که مثلا روش نوشته شده صابون گلنار و هر بار فشارش بدین یه صابون گلنار به فهرست خرید آمازون شما اضافه می کنه. فرض کنین اینو می ذارین تو حموم و هر وقت صابون تموم شد فقط دگمه رو فشار می دین. آمازون اینها رو می فروشه یا میده. کلیدهای متصل به وای فای در حد یه جاسوییچی کوچیک که مثلا روشون لوگوی لباس زیر هست و هر بار فشارش بدین یک دونه لباس زیر دقیقا از اون مدل به فهرست خرید اضافه می شه. حالا توی آلمان یک گروه مدافع حقوق مصرف کننده شکایت کرده که اینها اونقدر به آمازون وصل هستن که حق انتخاب یا حق بررسی جنس و غیره رو می گیرن. از اونطرف این هم هست که چنین چیزی سریعا امکان رقابت رو از شرکت های کوچیکتر حذف می کنه چون دیگه عملا کسی که این دگمه رو تو حمومش داره، به جز گلنار چیز دیگه سفارش نمی ده [کمی توضیح در مورد شوخی]

محققین مغز خوک رو خارج از بدنش زنده نگه داشتن

در بحثی که شاید اصولا تعریف مرگ رو تغییر بده، محققین آلمانی تونستن مغز خوک رو ۳۶ ساعت بعد از مرگ بدنش زنده نگه دارن. یکی از جذابترین بخش های این ماجرا هم اینه که شیوه ای فوق العاده به ما مید ه تا بتونیم در مورد عملکرد مغز تحقیق کنیم و از اونطرف هم شاید شیوه ای عجیب به ما بده که توش بتونم مغز رو بعد از مرگ بدن با رسوندن خون و اکسیژن، زنده نگه داریم. آزمایش در دانشگاه ییل اتفاق افتاده و عصب شناس ها بعد از دریافت حدود ۱۰۰ مغز خوک از کشتارگاه، دما و گردش خون اونها رو تنظیم کردن و مغزها سالم موندن. البته مشخصه که ما نمی دونیم آیا واقعا این مغزها داشتن فکر می کردن یا فقط جلوی فسادشون گرفته شده اما به هرحال نتیجه تحقیق شدیدا شوکه کننده است. محققین هنوز چیز بیشتری نگفتن چون منتظر چاپ شدن مقاله شون هستن. اونها در کنفرانس گفتن که ممکنه سلول ها تخریب شده باشن ولی اگر زنده مونده باشن، ما واقعا با یک ارگان زنده طرف بوده ایم. اونها می گن شاید دوران «بدنم رو فریز کنین تا …» گذشته و به زودی خواهیم گفت «مغزم رو وصل کنین به یه سیستم و بعد براش دنبال یه بدن مناسب بگردین».

بخش آخر

وقتی تبر مدافع حق صنوبر است

تبریک ها و تقبیح ها

تبریکی داریم به ال جی که دستگاه آبجو ساز خونگی ساخته و می فروشه (: تقبیحی برای چین که هکر بانکش رو محکوم به اعدام کرده (نه برای مجازات هکر که برای اعدام)، تبریک یا تقبیح برای خودمون که کرنل ورژن ۵ هم داره میاد و قراره ترمینوس جزو فیچرهاش باشه ((: فونت ترمینال! هاها.. البته واقعا کار خیلی زیادی نمونده. ایده ای هم نیست دیگه. به اوج رسیدیم (:

نامه ها

ناصر افشین برامون نوشته:

توی رادیوگیک اخیر (۸۶) در مورد ورژن های هسته لینوکس صحبت کردی و اینکه ورژن ۵ موضوع خیلی مهمی رو ارائه نخواهد کرد که سزاوار افزایش Major Version Number باشه. خواستم ضمن تایید این موضوع بگم این موضوع جدیدی نیست و چند تا نکته که به نظرم جالب هستن رو بهشون اضافه کنم:

هسته لینوکس از v2.6 به بعد واقعا چیز خیلی اساسی رو به خودش اضافه نکرده. ورژن v2.6 با معرفی Linux Device Model یک قدم بسیار مهم در جهت پایداری و اضافه کردن ویژگی های جدید با یک نرخ ثابت برداشت. همین باعث شد که دیگه development branch v2.7 رو مثل روال قبل نداشته باشیم. به بهانه ۲۰ امین سالگرد ارائه کرنل در سال ۲۰۰۱ نحوه ورژن بندی عوض شد، یک عدد از ورژن گذاری حذف شد و ورژن v3.0 ارائه شد. به بیان خود لینوس:

As already mentioned several times, there are no special landmark
features or incompatibilities related to the version number change,
it’s simply a way to drop an inconvenient numbering system in honor of
twenty years of Linux.

ورژن v4.0 هم بیشتر از نظر پایداری مورد توجه بود. تغییر ورژن اینطوری اتفاق افتاد که در این خصوص یک نظر سنجی (علمی!!) برگزار شد. دو گزینه داشت:
1. I like big versions, and I can not lie
2. v4.0, ’cause I get confused easily

جالب اینکه ۵۶٪ گزینه دو رو انتخاب کردند. به این ترتیب با این پیشنهاد شماره گذاری با تغییر Major Version Number از نو شروع شد تا اعداد شماره گذاری از تعداد انگشت ها بیشتر نشه!

“So, I made noises some time ago about how I don’t want another 2.6.39 where the numbers are big enough that you can’t really distinguish them. We’re slowly getting up there again, with 3.20 being imminent, and I’m once more close to running out of fingers and toes.”

و به قول خودش توسعه دهنده ها رو خوشحال کرد.

در همین موقع البته آقای توروالدز از تعداد کامیت ها و اشیا مخزن git کرنل هم آمارهایی ارائه داد. ویژگی خاص این ورژن، امکان Live Patch بود که البته به قول خودش دلیل کافی برای ارتقا ورژن نبود.

Feature-wise, 4.0 doesn’t have all that much special. Much have been
made of the new kernel patching infrastructure, but realistically,
that not only wasn’t the reason for the version number change, we’ve
had much bigger changes in other versions. So this is very much a
“solid code progress” release.

تغییر جالب و مهم، همون ورژن v2.6 بود و ارائه مدل عمومی دیوایس و درایور. این مدل امکان استفاده مجدد از کدها (مخصوصا درایور ها) رو بسیار بیشتر کرد فایل سیستم مجازی sysfs ارائه شد و امکان استفاده udev به این شکل رو هم ارائه داد و مفهوم شی گرایی رو با C به این شکلی که امروز توی کرنل میبینیم ارتقا داد و … این کار با همکاری آقای Hartman (نگهدارنده شاخه -stable و چند زیر بخش دیگه مثل USB و …) و دوستاش ممکن شد. پروژه ای که اونقدر پیچیدگی طراحی داشت که طراحی و پیاده سازیش چند بار از اول انجام شد و ایشون سال ۲۰۱۶ (شاید به شوخی!) گفت این کار اونقدر سخت بود که هرگز حاضر نیست مشابهش رو انجام بده.
از اون به بعد تغییر شگرفی ایجاد نشده (یا یهتر بگم: نیاز نبوده که ایجاد بشه). در مورد ورژن بعدی هم احتمالا همینطوره. همونطور که خود لینوس اشاره می کنه، با اینکه ورژن های v3.0 و v4.0 در زمانی ارائه شدن که تعداد اشیا مخزن git به ترتیب دو و چهار میلیون شده بود، این اتفاق برای ورژن v5.0 نمی افته:

The version numbers are meaningless, which should mean
that they don’t even follow silly numerological rules – even if v3.0
and v4.0 happened to be at the 2M and 4M mark respectively.

اما نکته فنی جالب در پس این موضوع اینه که اصولا مردم انتظار دارن با تغییر ماژور ورژن یک نرم افزار، سازگاری با ورژن های قبلی از بین بره (مثل کتابخونه ها و قضیه SONAME) و از اون به بعد، برنامه های قبلی نتونن بدون تغییر ازش استفاده کنن. اما در مورد هسته لینوکس این هرگز اتفاق نمی افته چون در لینوکس ما با اینکه اصلا دنبال Internal ABI/API Compatibility نیستیم و اون رو بی معنی می دونیم، در مورد Kernet-User space API compatibility کاملا پافشاری می کنیم. بنابراین ناسازگاری با ورژن های قبلی هرگز اتفاق نخواهد افتاد. تمام نرم افزار های قدیمی فضای کاربر(User space)، تا همیشه امکان استفاده از API کرنل های بعدی رو خواهند داشت و این شامل System Call ها، sysfs entries و Device Tree و … میشه. پس میشه انتظار داشت که هیچ کدوم از ورژن های آینده لینوکس هم قرار نیست سازگاری API رو بهم بزنن.

همین!

کلا به نظر من قشنگی دنیای نرم افزار های آزاد، از جمله جامعه توسعه دهنده های هسته لینوکس، وجود آدم های باحالی مثل شما هستن که از یاد دادن و به اشتراک گذاشتن اطلاعاتشون لذت می برن.
من هم صرفا خواستم اندک اطلاعاتی که تو این حوزه دارم رو با شما به اشتراک بذارم. و تو این لذت با شما شریک بشم.

من یک شرکت توی حوزه سیستم های امبدد دارم که در زمینه طراحی و ساخت سخت افزار های پردازش سیگنال کار میکنه و تقریبا اکثر محصولاتمون مبتنی بر لینوکس هستن بنابراین کار نرم افزاری هم به همون مقدار داریم. توی خانه لینوکس تدریس هم دارم و کارم رو خیلی دوست دارم.

این بهانه ای بود واسه اینکه ازت بابت همه مطالب خوبت از گذشته تا حالا تشکر کنم. از اینکه طولانی شد عذر می خوام. امیدوارم با همین انرژی ادامه بدی.

موسیقی

  • ماکان بند – هر بار این درو
  • بالگرد – روانشناس
  • شعرخوانی از بیداد
  • موزیک آخر سیجل و نسیم. سهم منی

چرا بلاک‌چین فعلا گزینه‌ مناسبی برای رای‌گیری‌های حکومت‌ نیست

وقتی دو سه سال قبل قیمت بیت کوین شروع به رشد کرد، یکهو سر و صدای بلاک چین هم زیاد شد و همه با هیجان ازش حرف می زدن. یکسری دنبال خرید بیت کوین و انواع رمزارزهای دیگه بودن و یکسری هم دنبال حل مشکلات جهان از طریق بلاک چین. البته بلاک چین که توی فارسی بهش زنجیره بلوکی می گیم واقعا هم ایده بدی نیست: یک دیتابیس غیرمتمرکز که انتظار می ره همه بتونن سلامتش رو چک کنن و از دیتاش مطمئن باشن. اما سوال اصلی اینه که واقعا ما کجا به یک دیتابیس غیرمتمرکز نیاز داریم؟ فعلا تنها جواب واقعا خوبی که داده شده، رمزارزها بودن و موارد معدودی ایده که اکثرا در مقیاس خیلی بزرگ عملیاتی نشدن.

این هیجان به دنیای سیاست هم رسید و یکی از نمودهای اصلیش در سطح سیاست گذارها *برگزاری انتخابات مبتنی بر بلاک چین** بود. مزیت اینکار چیه؟ اگر انتخابات روی بلاک چین اتفاق بیافته، دیگه یک سیستم متمرکز رای‌ها را شمارش و اعلام نمی کنه بلکه همه به تمام رای‌های داده شده دسترسی دارن و نتیجه هم برای همه قابل قبوله. بخصوص در کشوری فرضی که مردم معتقدن به زور اسلحه و چماق و حبس خانگی و … نتایج رو می شه عوض کرد، بودن بلاک چین به همه ثابت می کنه که نتیجه همونی بوده که اعلام شده چون هر «همه به نتایج دسترسی دارن». معلومه که این از نظر طرفداران دموکراسی خیلی هم هیجان انگیزه. منم مثل خیلی‌ها بلاک چین رو دوست دارم و ازش نمی‌ترسم که هیچ، دوستش هم دارم و در حد معقولی می فهممش و متاسفانه باید بگم که بلاک چین به هیچ وجه گزینه خوبی در انتخابات سیاسی یا حتی اجتماعی نیست. در واقع هر جا که قرار باشه رای مخفی باشه، اینکه چه کسی رای داده و چه کسی رای نداده مخفی باشه و اینکه چه کسی به چه کسی رای بده در اختیار خودش باشه، بلاک چین کارا نیست و معلومه که این می شه تقریبا همه انتخابات مرسوم دنیا.

مطمئنا من صلاحیت نظر دهی نهایی در این باره رو ندارم ولی باید بگم که این نظر، نظر بسیاری از متخصصین همین حوزه هم هست. از آکادمی ملی علوم تا [اساتید مهم رمزنگاری (۱ و ۲) و رمزنگار ارشد مایکروسافت و غیره و غیره معتقد هستن نه فقط بلاک چین گزینه خوبی برای رای‌گیری نیست که حتی رای گیری الکترونیک هم هنوز راه زیادی تا عملیاتی شدن داره؛ البته در کشوری که قرار باشه توش به رای مردم احترام گذاشته بشه. بذارین به شکل فشرده، مشکلات رو در دو بخش بگم. بخش اول مشکلات خود بلاک چین است و بخش دوم، مشکلات عمومی الکترونیک کردن رای گیری های مهم.

مشکلات خود بلاک چین

نیاز به شناسایی مرکزی افراد

اگر قرار باشه ما در یک زنجیره بلوکی رای بدیم، باید اول یک چیزی شبیه کد رای دهی دریافت کنیم که تقریبا معادل کیف پول های بیت کوین خواهد بود. در واقع شما باید از طرف یک مرکزی شناسایی بشین و به شما یک کد ویژه بدن که بعدا بتونین باهاش رای بدین. این اتفاق کل بحث «ناشناسی» و از اون بالاتر «بدون مرکز بودن» رو زیر سوال می‌بره. در دنیای بیت کوین، هر کس می تونه یک یا چند کیف پول بسازه ولی اگر قرار باشه رای دهی داشته باشیم باید دقیقا به هر آدم واجد شرایط یک آی دی داده بشه که بشه باهاش رای داد و خب اگر قراره یک مرکز کل اطلاعات «این آدم اجازه داره رای بده» رو بده، رای ها رو هم خودش بشمره دیگه چون دقیقا همین مرکز می تونه ۸ میلیون «این آدم می تونه رای بده» دیگه هم تولید کنه که شهروندی پشتش نیست و در دوره رای گیری باهاش رای بده.

پروسه دادن کلیدها، امن نگه داشتن اونها و ریوک کردن اونها

در مرحله قبل گفتم که یک مرکز مشخص باید تک تک آدم ها رو احراز هویت کنه و بعد از شناسایی بهشون یک کد بده. همون مرکز باید بررسی کنه کی ۱۸ سالش شده و بهش کد بده، بعد ببینه کی توی چه انتخاباتی می تونه رای بده و بهش کد اون انتخابات رو بده یا دسترسی فلان کد به فلان رای دهی رو باز کنه و وقتی کسی فوت کرد باید بتونن کدش رو حذف کنن که دیگه نتونه رای بده. بررسی، دادن و گرفتن این‌ها خودش یک ساز و کار بزرگ می شه که نیازمند سازمان تمام وقت مستقل خودشه و در آخر هم دقیقا نمی شه مطمئن بود دقیقا همه افراد واجد شرایط – و نه هیچ کس دیگه – در هر انتخابات حق رای دارن و من و شما هم نمی‌تونیم بدونیم تک تک رای دهنده ها واقعی هستن یا نه چون اگر قرار باشه ما بدونیم پشت هر کد چه کسی است، رای هر کسی رو هم تا ابد خواهیم دونست.

اجبار در رای

در دنیایی که رای دهی با بلاک چین انجام می‌شه، یک نفر می تونه بالا سر شما بایسته و نگاه کنه چطوری رای می دین و از شما بخواد که حتما به فلانی رای بدین. ایده رای گیری بلاک چین اینه که هر کس از خونه اش یا محل کارش رای بده و مدیر می تونه اعلام کنه که همه باید روز دوشنبه ساعت ۱۰ بشینن و به اونی که می گه رای بدن در غیراینصورت اخراج می شن. دلیلی که حتی اگر با همراه به صندوق رای می رین، موقع نوشتن رای می رین توی یک غرفه و تنهایی رای رو می نویسین و تا می کنین و می ندازین تو صندوق جلوگیری از این مساله است. در رای گیری دیجیتال جلوگیری از این ماجرا بسیار سختتره. بعضی مقاله‌ها دارن سعی می کنن راه‌هایی برای مقابله با این مساله پیدا کنن ولی جواب‌هاشون اونقدر پیچیده است که متخصصین به سختی می تونن مقاله رو دنبال کنن، چه برسه به اینکه عملیاتی در سطح کشور انجام بشن. اگر علاقمند هستین دنبال coercion free blockchain سرچ کنید.

خرید رای

الان اگر شما بخواین رای بخرین باید با یک گونی سیب زمینی برین به حوزه فلان و بگین هر کس اسم فلانی رو در صندوق بندازه، یک سیب زمینی جایزه می گیره و بعد امیدوار باشین که آدم ها به شما دروغ نگن و توی غرفه اسم مورد نظر شما رو بنویسن. یا باید شناسنامه ها رو جمع کنین و بعد با یکسری آدم دیگه برین باهاشون رای بدین و بعد شناسنامه ها رو برگردونین. در مکانیزم دیجیتال یا بلاک چین این دردسرها وجود نداره به سادگی می تونین برین در یک منطقه و بگین «نفری یک گونی سیب زمینی می دم ولی اون کد رای گیری تون رو بدین به من» و روز رای گیری چند صد هزار کد داشته باشین که می تونه توی این انتخابات یا تا ابد رای بده (: بامزه تر وقتی است که این کد بتونه تا آخر عمر اون آدم برای شما رای بده.

تاریخچه واضح هر رای

و البته در تمام طول تاریخ هم نه فقط مرکزی که کدها رو می ده و می گیره که هر کسی که کد شما رو داره می تونه چک کنه دقیقا در کدوم انتخابات به چه کسی رای دادین. اینکار الان از روی مهر شناسنامه در حد «فلانی در فلان انتخابات رای داده یا نه» عملی است ولی در سیستم بلاک چین یا حتی هر رای گیری دیجیتال، کسی که اون کد شما رو داره می تونه چک کنه که شما به چه کسانی رای دادین یا حتی بالاتر از اون، موقع استخدام، درخواست وام یا حتی خرید بلیت هواپیما کامپیوتر خودش یک عدد ۱ تا ۱۰ کنار عکس شما نشون بده که بر اساس رای های شما در جاهای مختلف بگه چقدر التزام عملی به انتخاب اول داشتین و چقدر با شیطنت سعی کردین به انتخاب دوم رای بدین (: اگر براتون عجیبه، این دقیقا اتفاقی است که در چین داره می افته.

حملات مستقیم به بلاک چین

بلاک چین شدیدا در مقابله حملات متنوعی ضربه پذیره. مثلا در حمله اکثریت، اگر شما قدرت پردازشی قوی ای رو داشته باشین یا حتی اجاره کنین می تونین نتایج رو به نفع خودتون تغییر بدین. این مکانیزم باعث شده بعضی ها بگن اصولا بلاک چین با ولت های آزاد در دنیای بزرگ و جدی مورد شک باشه. یعنی اگر روزی یک غول تصمیم بگیره بیت کوین رو از بین ببره، به راحتی می تونه اینکار رو بکنه. حالا کافیه یک نیم غول تصمیم بگیره ۵۱٪ توان پردازشی ای که در انتخابات فلان جا برگزار شده رو اختصاص بده تا کل انتخابات رو به نفع خودش عوض کنه، و اینکار رو بکنه (: فهرست نسبتا کاملی از حمله ها علیه زنجیره بلوکی رو اینجا ببینین.

مشکلات جانبی

تا اینجا مشکل عمومی سیستم بلاک چین رو دیدیم، ولی کلیت رای گیری دیجیتال هم در دنیا شدیدا با شک و تردید نگاه می شه و هنوز اکثر کشورها خودشون رو آماده اون نمی دونن. مهمترین سند هم مربوط به گزارش آمریکا در این مورد است که در نهایت تصمیم گرفتن فعلا رای گیری‌هاشون رو دیجیتال نکنن. اینها چند مشکل عمومی رای گیری غیرکاغذی هستن:

ابزارهای رای دهی

در دنیای دیجیتال به هرحال باید از یک ابزار دیجیتال رای بدین. این ابزار ممکنه اپلیکیشن روی یک گوشی باشه یا یک غرفه دیجیتال که می رین و دگمه ای رو توش فشار می دین یا یک سایت. امن کردن این ابزارها راحت نیست بخصوص وقتی سرنوشت کشور بهشون وابسته باشه. یک بدافزار می تونه در اولین لحظات رای دهی از طرف شما رای بده یا یک حمله دیجیتال میتونه نتایج اون ابزار رای شماری دیجیتال رو تغییر بده یا غیرمعتبر کنه. متخصصین امنیت زیادی روی این مساله کار کردن و ضعف های اونها رو نشون دادن.

عدم دسترسی / درک کافی

این روزها دولت در همه جا سعی می کنه با «الکترونیک کردن» کلی از کارهای خودش رو سبک کنه ولی مساله ای که فراموش می شه اینه که چقدر آدم از این بازی های الکترونیک بیرون می مونن. اگر رای گیری دیجیتال بشه احتمال داره گروهی که اسمارت فون ندارن یا با کامپیوترها راحت نیستن اشتیاق کمتری به رای دادن پیدا کنن. در واقع هر چقدر همه چیز رو تکنولوژیک تر کنیم (مثلا ثبت نام کنکور رو) احتمال بیشتری ساختیم که دهک‌های پایین جامعه از اون بازی بیرون گذاشته بشن. به بعدی هم نگاه کنین…

نفوذگرهای سایبری

حرفه‌ای‌ها، هکر به کسی می گن که از ابزارش خلاقانه استفاده می کنه ولی رسانه ها دوست دارن به نفوذگرها و خرابکارها بگن هکر. این آدم ها این روزها شخصی یا با حمایت انواع دولت ها و سازمان ها حسابی فعالن و اگر کشوری واقعا رای گیری اش رو دیجیتال کنه، اینها خطر بزرگی براش حساب می شن. از کل مکانیزم رای گیری تا سیستم های آماری یا سیستم های ذخیره سازی و .. ممکنه دچار مشکل بشن یا اصولا چیزی مثل قطعی عمومی اینترنت یا دی داس روی سیستم رای دهی در دوره رای گیری می تونه صدمه بزرگی به مفهوم دموکراسی در یک کشور بزنه، چه در واقع و چه در ذهن رای دهنده‌ها.

مفهوم دموکراسی وابسته به فهم ساز و کار دموکراتیک است

دموکراسی برای ما شده اینکه «تا الان ۴۰۰ تا رای گیری داشتیم پس خیلی دموکرات هستیم». در حالی که بخش‌های بسیار مهمی از دموکراسی اصولا فراموش شده (مثلا حقوق اقلیت). یکی از این فراموش شده‌ها فهم ساز و کار دموکراتیک است. اگر پروسه‌های انتخاباتی شفاف نباشه، اگر مردم نتونن دقیقا درک کنن که چی شد که فلانی انتخاب شد، اگر آدم‌ها نفهمن که قانون چطوری تصویب می شه، اگر ما ندونیم که برای اعتراض به فلان چیز چه روش دموکراتیکی هست، اگر روشی دیده نشه که بشه چیزی که نمی خوایم تغییر کنه و .. دموکراسی در حال ضعیف‌تر شدن است. یکی از دلایلی که کشورها هنوز سیستم کلاسیک و حتی عجیب برای امروز رفتن تو غرفه و نوشتن اسم رو کاغذ رو حفظ کردن اینه که می خوان این روند در ذهن همه آدم ها قابل درک و شفاف باشه. واقعا حس کنن دارن حزبی رو انتخاب می کنن و بعد اینقدر رای آورد و انتخاب شد یا نشد. درسته که در آینده احتمالا رای گیری دیجیتال مرسوم خواهد شد ولی فعلا از ذهن مردم دور است و نظر خیلی از دولت‌ها این بوده که بهتره برای امنیت رای گیری و استمرار تصور ذهنی مردم از دموکراسی شون فعلا سراغ رای گیری دیجیتال نرن.

جمع بندی

بلاک چین هیجان انگیزه ولی ابزار خوبی برای رای گیری هایی که قراره توش شروطی مثل
– مخفی بودن رای
– اطمینان از هویت رای دهنده ها مستقل از اینکه به کی رای دادن
حفظ بشه مناسب نیست. کشورهای کوچیک‌ با سطح امکانات و سواد تکنولوژیک بالا دارن در حوزه‌های مختلفی رای دهی دیجیتال رو تست می کنن ولی هیچ کشوری در جهان هنوز برای رای گیری سراغ بلاک چین نرفته. درسته که زنجیره بلوکی مد روز است/بود و هیجان انگیز و بفروش ولی حتی اگر در دهه آینده رای گیری الکترونیکی همه گیر بشه، تکنولوژی بر اساس دیتابیس مرکزی خواهد بود و بلاک چین گزینه مناسبی برای اینگونه رای گیری ها نیست.

اعدام افراد راه حل نیست، سه نکته به بهانه اعدام یک انسان

این روزها کشورمون داره تمام تلاشش رو می کنه که از پله‌های اول اعدام در جهان فاصله نگیره. در حالی که جهان دائما داره از اعدام فاصله می گیره و کشورهای بیشتر و بیشتری این مجازات رو از قوانینشون حذف می کنن، ما هنوزم در رقابت با چین و آمریکا، در حال اعدام کردن بیشتر و بیشتر آدم ها هستیم.

دو سه روز پیش، خبر اعدام جدید «اعدام سلطان سکه» بود. یک نفر که ظاهرا خیلی زیاد سکه خریده. لازمه به چند نکته توجه کنیم:

  1. معمولا اسم آدم گفته نمی شه. یک صفت درست می شه تا چهره انسانی اون آدم ازش گرفته بشه و خبر اینکه طناب گره زدیم دور گردنش و اینقدر کشیدیم که دیگه نتونه نفس بکشه و بمیره کمی ملایم تر به نظر بیاد. مثلا بهش می گیم سلطان سکه یا عامل فساد فلان یا تروریست بهمان که فراموش کنیم داریم یه انسان رو خفه می کنیم.
  2. اعدام تلاش حاکمان قدیم بوده برای نشون دادن قدرتشون به مردم که در کنارش تلاش می شده با برگردوندن رنجی که یک نفر یا جامعه کشیده به سمت بدن قربانی، رنج رو کمی تسکین بدن. در مورد وحید مظلومین این مساله کاملا صادقه. حداقل تا جایی که به ما گفتن، طرف هیچ کار غیرقانونی نکرده بلکه تعداد بیشتری از مرسوم سکه خریده و خب بالاخره رنج گرونی و سکه ۴ میلیونی باید گردن یک نفر باشه. اعدام یک نفر در حالی که نه از جزییات پرونده اش چیزی شنیدیم نه از دلایلش نه از وکیلش نه از فرجام خواستنش، تلاشی است برای گفتن اینکه «تقصیر این بود؛ حل شد». لابد با همین استدلالشون باید هر کسی که تمام ریالش رو در اون دوران تبدیل به طلا یا دلار کرده هم اعدام بشه چون دقیق همون کار رو کرده؛ فقط سرمایه اش کمتر بوده!
  3. انسان ها در روندها و پروسه‌ها کارهای خلاف انجام می‌دن. اگر قراره چیزی اصلاح بشه، پروسه ها و قوانین و سیستم های نظارتی هستن. اینکه «فلانی بد بود اعدامش کردیم» رو الان ۴۰ ساله داریم تست می کنیم و جامعه هر روز از روز قبل بدتر شده. اگر قراره اقتصاد پایدار باشه باید قوانین و سیستم‌های نظارتی ای داشته باشیم که جلوی این چیزها رو بگیره. تا وقتی سیستم ها اصلاح نشن، آدم های بد توشون رشد می کنن و اتفاقا اگر قوانین و سیستم های نظارتی درستی داشته باشیم، بدترین آدم ها هم مجبور می شن خوب کار کنن.

اگر کشورهای مدرن اعدام رو حذف می کنن، مال اینکه درک می کنن حذف اون یه آدم که کار بدی کرده، هیچ کمکی به جامعه نمی کنه. اونها می فهمن که اگر قراره جامعه ای اصلاح بشه اتفاقا باید ببینیم اون یک آدم چرا اینکار رو کرده و اون مشکل رو حل کنیم. حذف آدم‌های بد در شرایطی که دلایل بد شدن آدم ها هنوز باقیه، فقط باعث ادامه چرخه کشتن نفر قبلی و بد شدن آدم های جدید می شه. اعدام جایگزین کردن سوال «چرا» با سوال «چه کسی» است.

رادیوگیک ۸۶ – حالا یه هاهاهاهایی شده

در شماره ۸۶ رادیوگیک، خبرهایی کمی متفاوت داریم. یعنی از شجریان می گیم و اشتراک دوچرخه و متلک خیابونی! عوضش اینبار بخش آخر داریم که توش نگاهی به زندگی ۱۳ نفر می ندازیم که در رویای برنامه نویس شدن، چپیدن تو یه خونه؛ اونم تو سانفرانسیسکو.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

اخبار

شکایت شجریان از صدا و سیما رد شد
محمدحسین آقاسی عصر سه شنبه در گفت وگو با خبرنگار قضایی ایرنا درباره شکایت محمدرضا شجریان از صدا و سیما به خاطر پخش بدون رضایت آثار وی اظهار داشت: تیر سال 88 به خاطر پخش بدون رضایت آثار موکلم در صدا و سیما، شکایتی را مستند به ماده 23 قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان از این سازمان در دادسرای کارکنان دولت مطرح کردم.
این وکیل دادگستری اضافه کرد: در این قانون صراحتاً آمده که اگر آثار کسی را بدون اجازه انتشار، پخش یا نشر دهند، مجازاتش 6 ماه تا دو سال حبس است.
مرور زمان و … در نهایت هم موجب شهرت شده پس مشکلی نیست

داستان های استخدام

رفتن و داغون بوده بر خلاف ادعا و بعد هم تهدید و …
علیرضا اسکندر پور از آپادانا نوشته
یک سمیرا هم به داستان مشابهی اشاره کرده و که کم کم کارش ۲۴ ساعته شد و …
درست شرکت رو سرچ کنین و با همکارها گپ بزنین و سفته ندین و …

بایک شیرینگ!

خودم بگم کمی از چین و آلمان و اسکوتر و ایران و بیدود و انتظارمون و بودجه دولتی احتمالی.

ممنوعیت ترکرهای جی پی اس دار ورزشی برای سربازان آمریکایی

قبلا انواع این ماجراها رو داشتیم ولی اینبار دیگه جدی شد! ماجرا هم به اپ ورزشی خودمون یعنی استراوا بر می گرده. استراوا یک هیت مپ از فعالیت های جهان منتشر کرد (کمی توضیح در مورد کاربرد خوبش در تهران) ولی مساله وقتی بالا گرفت که این نقشه از حرکت ها چند تا مسیر دویدن رو مشخص کرد که ساکنان شهر شروع کردن به سمتش رفتن و دیدن اینکه اجازه ورود بهش رو ندارن و در نهایت کشف اینکه این مربوط می شه به مکان های نظامی که سربازها توش تمرین می کنن. بعد از یک ماه از این جریان حالا یادداشتی از وزارت دفاع که برای همه سازمان های نظامی رفته می گه که استفاده از هر جور وسیله سنجش ورزش و فعالیت که به جی پی اس مجهز باشه برای سربازها ممنوعه. البته اجراش کار راحتی نیست چون امروز تمام موبایل های ما هم جی پی اس دارن و خیلی ها مسیرهای دویدنشون رو با چنین ابزارهایی می سنجن و ذخیره می کنن و کلی پیچیدگی دیگه.

حالا برنامه نویس ها برای شرکت ها بیشتر از پول می ارزن

بر اساس یک گزارش جدید، اکثریت شرکت ها معتقد هستن که نداشتن دسترسی به برنامه نویس خوب براشون مشکل بزرگتری است تا نداشتن دسترسی به پول. برنامه نویس بد هم ظاهرا بزرگترین مشکل است. گفته می شه حدود ۸۵ میلیارد دلار هزینه سالانه شرکت ها است برای حل مساله «کد بد». مشکل اینجاست که هنوز صنعت نرم افزار بسیار جدیده و با ریختن پول و مدیریت نمی شه مساله اش رو حل کرد. کاری که تقریبا در بیشتر صنایع دیگه، عملی است. تحقیق استرایپ و هاریس می گه که ۶۱٪ مدیران رده بالا، معتقدن که نداشتن دسترسی به توسعه دهنده های با استعداد، اصلی ترین تهدید شرکت اونها است. گفته می شه در حال حاضر technical debt کمپانی ها حدود ۳۰۰ میلیارد دلار است و دسترسی نداشتن به برنامه نویسان خوب، هی هم این رقم رو بالاتر می بره. راه حل هایی که این گزارش برای این مساله داشته سه تا است: ۱. درک هزینه ها و فرصت های توسعه دهنده ها و مهمتر دونستن اونها از دلار بخصوص در بحث اختصاص دادن اونها به پروژه ها ۲. آوت سورس کردن بخصوص در تمام بخش هایی که یونیک بیزنس ما نیستن. از استوریج تا پیمنت تا سی آر ام تا مسیجینگ تا بتونیم توسعه دهنده هامون رو درگیر چیزهای مهمتر بکنیم و مهمتر دونستن خرید از ساختن و ۳. درگیر کردن متخصصین فنی در تصمیم گیرهای رده بالا و اصولا انتخاب لیدرهایی که درک فنی هم دارن.

در اعماق

سانسور مطلبی، می تونه باعث دسترسی بیشتر مردم به اون بشه

مارگارت روبرتز و ویلیام هابز در مقاله ای نشون می دن که چطوری سانسور ناگهانی مطلبی، می تونه باعث دسترسی بیشتر مردم به اون بشه. اونها روی سانسور اینستاگرام در چین کار کردن و صفحات ویکیپدیا که سانسور هستن (که البته بعد از ۲۰۱۵ و سوییچ کامل ویکپیدا به https غیر ممکن شد). اونها می گن کسانی که شروع می کنن از فیلتر رد شند، اتفاقا دقیقا به چیزهایی دسترسی بیشتری دارن که سانسور بودن. الگوی مصرف این آدم ها نسبت به کاربران قدیمی گرایش بیشتری به مطالب سانسور شده داره. اونها اسم این پدیده رو «تاثیر دروازه» گذاشتن و اینکه وقتی کسی از دروازه می گذره، تمرکز بیشتری روی چیزهای سانسور شده داره تا مطالب مرسوم. اونها می گن کسی که تازه از فیلتر گذشته حس قوی تری برای مشارکت در مسائلی داره که ممنوع بودن و حتی اگر در طولانی مدت به اونها علاقه نشون نمی داده، در این وضعیت تمرکز بیشتری در این بحث می ذاره.

فرانسه قانون ضد متلک گفتن رو تصویب کرد

فرانسه در یک قانون جدید، سعی می کنه با مزاحمت های خیابانی مبارزه کنه. الان اگر کسی در خیابون به کسی متلک بگه و پای پلیس به میون کشیده بشه، ممکنه ماجرا در همونجا به ۷۵۰ یورو جریمه منتج بشه! این قانون تلاشی جدید توی جلوگیری از آزار جنسی است. همچنین بخش دیگه ای از این قانون سعی می کنهحمایت قویتری از کودکان زیر ۱۵ سال بکنه و جای دیگه ای هم مجازات زندان برای چیزی تعیین کرده که این روزها بهش می گن upskirting یا همون عکس گرفتن از زیر دامن بدون اینکه سوژه متوجه بشه!این قانون بخشی از کمپین مکرون بود و البته یک ویدئوی وایرال از یک مزاحمت خیابونی، باعث تصویب سریعترش شد. به این می گن قدرت اینترنت و البته تلاش حکومت ها برای مبارزه با چیزی بد.

کامپیوترهای کوانتومی تقریبا آماده بازار هستند

مدت ها است که داریم از کامپیوترهای کوانتومی می گیم؛ استفاده از مفاهیم و قواعد مکانیک کوانتوم برای ساخت کامپیوترها و حل مسائل. در تقابل با مفهوم ۰ و ۱ فعلی. حالا شرکتی به اسم ریگتی مدعی شده که با محصولی به اسم کوانتوم کلاود سرویسز می تونه خدمات کامپیوتری کوانتومی رو به شرکت های دیگه بگه. مشتریان اولی هم که نام برده اکثرا در حوزه شیمی و بیوتکنولوژی هستن که برای منطقا قابلیت های کامپیوترهای کوانتومی برای کارشون خوبه: کنار هم چیدن حالت های مختلف ملکولی و کشف داروهای جدید. بازدید از مرکز اونها، برابر دیدن سیلندرهای فوق سرد نگهدارنده کامپیوترهای کوانتومی است که کنارشون رک های سرور های سنتی ارتباط با جهان بیرون رو برقرار می کنن. اونها هنوز از کامپیوترهای سنتی کندتر عمل می کنن و بخشی از مساله که توسط کامپیوترهای کوانتومی حل می شه هنوز پر مشکل و اشتباه است اما پیش بینی مدیر عامل اینه که در ۶ تا ۳۶ ماه، به چیزی به اسم «برتری کوانتومی» برسیم که توش بخش حل شونده توسط کامپیوترهای کوانتومی، زمان کمتری از حل مساله روی کامپیوترهای سنتی خواهد گرفت. معلومه که در حال حاضر حل مسائل روی این سیستم ها نیازمند الگوریتم های هیبرید هم هست تا بتونه مشکلات و اشتباه ها رو ببینه و اصلاح کنه.

بخش آخر

زندگی با ۱۲ برنامه نویس، ۲ اتاق و ارزوی قرن ۲۱ی

یه مطلب خوب اسلیت است از یک نفر که آرزوی برنامه نویس خفن شدن در سان فرانسسیکو رو داشته. ماجرای کسی است که برای رسیدن به لانژ باحال دارای جیم و جای کار و غیره در برج ۱۹ طبقه اش، باید قاچاقی از جلوی نگهبان ها رد می شده چون از ساکنان رسمی برج نبوده و ۱۷ طبقه پایینتر، در یک ایر بی اند بی غیرقانونی زندگی می کرده و البته در خونه ای ۲ اتاقه که توی هر اتاقش ۶ نفر زندگی می کردن، بدون شمردن اون یه نفر که تو کمد لباس زندگی می کرد. تخت های سه طبقه ، هوای خفه و اتاق همیشه تاریک رو اضافه کنین به اشپزخونه ای که توسط ۱۳ نفر استفاده می شد و همیشه پر ظرف کثیف و بوی موندگی بود. دوستمون می گه آگهی اتاق می گفت با ۱۲۰۰ دلار می تونن از جیم، هات تاب، سالن بسکتبال و حتی دیواره صخره نوردی استفاده کنن ولی ظرفیت رو فقط ۴ نفر اعلام کرده بود. اما حالا ۱۳ نفر اینجا زندگی می کردن که خب معلومه باعث شده بود همه نظرات هم «عالی» و ۵ ستاره باشه ولی خب هیچکدوم از نظرات نگفته بودن که حتی کلید ورودی اصلی رو هم به یارو نخواهند داد و باید منتظر بمونه تا یکی وارد یا خارج بشه و پشتش بدوه و از لای در رد بشه و یواشکی از آسانسورها بالا بره تا نگهبان ها اونو نبینن و یواشکی کلید بالای در رو برداره چون اون کلید بین ۱۳ نفر مشترکه! داستان دوستمون داستان یک نفر است که برای یک دوره ۱۲ هفته ای برنامه نویسی ثبت نام کرده تا بتونه خودش رو بین جمعیت عظیم برنامه نویس ها بالا بکشه. تصور رویایی این شغل اینه که همه اش استراحت و کارهای خفن است با حقوق بالا و سفر خوب و زندگی جذاب د رکنار کد زدن روی پروژه های جالب. اما شوک اصلی وقتی بود که فهمید هم اتاق هاش اکثرا برنامه نویس هستن و دنبال پیدا کردن «شرکتی بهتر» با اتکار به استارتاپ فعلی شون یا مدارک شون از استنفورد و ام آی ةی. می گه همکارهای آینده اش رو می دید که روزی حدود ۱۵ ساعت کار می کردن و البته استراحت آخر هفته این بود که کار به ۱۰ ساعت کاهش پیدا کنه. از این می گه که دوست نداشت مثل اونها بشه که از ۱۵ ساعت کار می اومدن و تا جایی که می تونستن بیدار بمونن هم روی کاناپه می نشستن و رو کدها بالا پایین می رفتن. کسی که کمد رو به عنوان «اتاق خصوصی» اجاره کرده بود، ۱۴۰۰ تا در ماه می داد تا ساعت ۹ بیاد خونه، سریال با شیر بخوره و بعد به کمدش بره و کد بزنه. اون ۱۶ ماه بود که در همین وضع بود. و باور بکنین یا نه، برای پین ترست برنامه می نوشت!

نویسنده مون می گه شاید کلی هم برنامه نویس باشن که زندگی رویایی ما رو زندگی کنن ولی به نظرم تعداد این آدم ها که اون میدید هم بعیده کم باشه. و اکثرشون رویاشون رو از دست داده بودن. طبق آمار ۹۲٪ استارتاپ ها در کمتر از سه سال از بین می رن و این یعنی افرادی که برای اونها کار می کنن دارن دنبال کارهای جدید می گردن – برنامه نویس هایی با استعدادتر و پر تلاشتر از اون. می گفت باید مواظب باشیم که شبیه اونی نشسم که تو اون اتاق می خوابه و موقع چونه زنی، به جای حقوق سهام برداشته و حالا روزی ۱۲ ساعت کار می کنه تا شاید کشتی در حال غرق کمپانی رو نجات بده و در نتیجه سهامش با معنی بشه. یا شبیه اونی که تخت بالایی نویسنده می خوابه و دو ماه است دچار افسردگی شده و اکثر روز رو سر کار نمی ره و بقیه مواقع هم معلومه که فعالیتی جدی نداره. می گه مشکل اصلی شهر استارتاپی اینه که کمبودی توی آدم های صفر کیلومتری که حاضرن جونشون رو برای کار بدن نیست و در نتیجه هیچ کس احترامی نداره. هرکسی که اخراج بشه یا اعتراض کنه، یک ارتش هست که جاش رو پر کنه و خیلی هم ذوق داشته باشه که داره فلان جا کار می کنه یا با فلان چی زکد می زنه یا شب نمی خوابه و کار میکنه و خاطره های باحالش این باشه که فلان موقع ۲ روز بودن که نخوابیده بودن و کار می کردن.. به این ارتش می گن ارتش ذخیره کار.

نویسنده می گه از برنامه نویسی برای استارتاپ بیرون اومده ولی ارزشمنده آدم یواشکی بره اون جای بالکاس طبقه ۱۹ام و از پنجره به بیرون نگاه کنه. فضای استارتاپی از دور بیسار زیبا و هیجان انگیز است. لوگوهای درخشان و زیبا ولی چیزی که توش دیده نمی شه، رنج آدم ها است و امیدهایی که از هر صد نفر، یکیشون هم بهش نمی رسن. اسم باکلاس «هکر هاوس» همه جا دیده می شه و کسانی که در بوت کمپ ها و آموزشگاه ها و دارن رویایی زیبای شهر استارتاپی رو می فروشن ولی نویسنده می گه حالا که از نزدیک فضا رو دیده، چیزی نیست که دوستش داشته.

[اشاره به ایران و فیلم پازلی ها و موندنشون توی مسافرخونه و ..]

قانون هفته

قانون هفته؟ بتریج ‌Betteridge’s law که می گه اگر عنوان یک مقاله با علامت سوال تموم می شد، جواب معمولا «نه» است. معلومه که بیشتر شوخی است ولی در عمل هم می شه هی بهش اشاره کرد مثلا «آیا فلان چیز واقعا فلان کار رو کرده؟» یا «آیا شما به یک آیپد احتیاج دارید؟» و …