سیاست دنیای جذابی است و اکثریت آدمها، قدرت و ثروت ناشی از موفقیت در سیاست رو دوست دارن. این جذابیت قطره قطره به پایین می چکه و آدم هایی که هیچ وقت سیاسی نبودن ناگهان در برهههای سیاسی، سیاسی می شن و کیه که در همه عمر نظراتش در حکومت مطرح نبوده باشه و یکهو نخواد احساس کنه که بالاخره تعیین کننده سرنوشت خودش و دیگرانه؟ در چنین فضایی جنگ ها و دعواها و تهمت ها بالا می گیره و کسی که چند ساله بین بد و بدتر انتخاب می کرده حالا مدعی می شه که اگر همه بین بدتر و بدترین به بدتر رای بدن امید هست و کسی که افتخارش اینه که هیچ وقت حکومت رو تایید نکرده،
⇜ در مورد اولی خطاهای منطقی زیاده. نه انتخابات ما انتخابات است، نه رای دادن به یک آدم یا لیست معنی اش اینه که اون آدم یا لیست قراره اهداف من رو پیش ببره. تا وقتی احزاب وجود ندارن کلا رای دادن به عکس و اسمی که معلوم نیست فردا کیه و چیه بی معنیه. مثلا شما الان می دونین نظر نفر بیست و یک یا دوازدهم یا شونزدهم یا … لیست قدم دوم در مورد فیلترینگ اینترنت چیه؟ پس چطور حاضرین تاییدش کنین؟ چون احتمالا نظرش بهتر از نظر نفر چهارم لیست فلانه؟ من مجلس ششم و خاتمی رو دیده ام. مجلس و رییس جمهور همسو به سمت «اصلاحات» و خوشحالم می شم به قول کروبی دو تا یا سه تا قانون اصلاح طلبانه شون رو یادآوری کنین. اصلی ترین تلاششون یک چیزی بود به اسم منشور حقوق شهروندی که وتو شد و الان ما داریم به کسی در لیست اصلاح طلب ها رای می دیم که … رسیدیم به انتخاب بین بدترین و بدترین (:
⇜ اما نفر دوم حتی از نفر اول هم عجیب تره. اگر کسی هست که ایده اش از مقاومت یا مبارزه یا هر چیز دیگه اینه که هر چهار سال یکبار رای نده، خب واقعا بیخود نیست وضع ما همینه (: رای ندادن در حوزه اخلاقی ممکنه قابل دفاع باشه – من می گم کسی که حکم کشتار فلان رو داده و کسی که یک کشور انقلابی جنگ زده رو دکون خودش کرده و … هیچ وقت نمی تونه امضای من رو هم بگیره ولی این «مبارزه» نیست بلکه «اخلاق منزه طلبانه» است.
درست مثل کسی که یکسری مهمون شلوغ تو خونه اش زندگی می کنن و بیرون هم نمی رن و در حالی که بقیه اعضای خانواده دارن خونه رو تمیز می کنن یا ظرف ها رو می شورن به چیزی دست نمی زنه و بعد که مهمون ها می رن با افتخار می گه «ولی دیدین که من حاضر نشم ظرف اینها رو بشورم – دستای من تمیزه.
از نظر من کسی که رای نمی ده قابل احترامه به شرطی که از اینکارش احساس قهرمانی نکنه و از اون دسته عجیب هم نباشه که فکر می کنه اگر حکومت اصرار می کنه که رای بدیم واقعا استدلال حکومت اینه که «اگر رای بدین ما معتبریم حالا ببینیم رای می دین یا نه». استدلال واقعی اینه که «اگر رای بدین ما معتبریم و شما هم رای دادین» (: این خواهش و اصرار و وظیفه دینی دونستن رای دادن و … دو تا کاربرد داره. اولی کشوندن «همه» طرفدارهای سیستم به پای صندوق و در مرحله بعدی اعلام اینکه وقتی اعلام شد «همه رای می دن» قبلا اعلام شده باشه «اگر همه رای دادن یعنی ما خوبیم» (:
بذارین جمع بندی کنم. نظر نهایی من اینه که اصولا انتخابات همه چیز نیست. اگر دنیای سیاست دنیای شماست مطمئنا انتخابات همه چیز شماست ولی اگر جامعه مدار هستین و دنبال تغییر واقعی بی معنی ترین چیز اینه که کل کنش ِچهار، هشت، دوازده، … ساله شما این باشه که در انتخابات شرکت کردین یا نکردین. در صورتی که عقیده مثبتی رو تبلیغ نمی کنین، در صورتی که با ظلمی مبارزه نمی کنین، در صورتی که اخلاقی رو ترویج نمی کنین و در صورتی که فاصله بین دو تا صندوق رای «بد و بدتر» یا «بدتر و بدترین» کلا ماجرا رو کنار می ذارین، ما هم هیچ وقت حزب نخواهیم داشت، هیچ وقت هم انتخابات آزاد نخواهیم داشت و هیچ وقت هم چیز خاصی عوض نخواهد شد.
من؟ در این انتخابات به احتمال زیاد رای می دم. به فهرست اصلاح طلب ها و ۳۰+۱۶. نه به این خاطر که فکر می کنم به-اصطلاح-اصلاح-طلب ها اصولا معتقد به چیزهایی هستن که من معتقدم بلکه به این خاطر که فکر می کنم رای دادن و ندادن چندان اتفاق بزرگی در زندگی ام نیست و در کل بگم این مجموعه رییس باشن برام بهتر از اینه که چیزی نگم. اصولا در این سیستم که من اجازه ندارم کاندیدا باشم، داشتن نماینده از نظر فلسفی بی معنیه. وقتی قانون صراحتا می گه همعقیده من اجازه نداره کاندید بشه و استدلالش در برابر نظر من سانسوره، چجوری انتظار داره من برم «نماینده عقیده ام» رو بفرستم مجلس؟ ((: اما این باعث نمی شه من رای ندم. به هرحال در همین سیستم در این لحظه و این انتخابات به نظرم بهتره سعی کنم یک-پله-معقولترها یا یک-دور-پچ-شده-ها برن مجلس تا دوستانی که هنوز به روش قدیمشون هستن و حتی ظاهر رو هم پچ نکردن (: از نظر خودم من با این رای دادن نه خیانتکار هستم نه قهرمان. درست همونطور که کسی که رای نمی ده هم نه قهرمانه نه خیانت کار. این انتخابات شبیه اون زمانی است که بچه ۵ ساله وقت خوابش شده و در جواب «تلویزیون رو خاموش کن» غر می زنه اما در جواب «تلویزیون رو خودت دوست داری خاموش کنی یا من خاموش کنم» با سرعت می گه «خودم خاموش می کنم» و هیجان زده می پره که کنترل رو در دست بگیره. کنش ما اگر محدود به قهر کردن یا افتخار به رای دادن و ندادن باشه مهملترینیم چون اصولا انتخابات چندانی در جریان نیست (: از نظر من ارزش توی اینه که از حرف و عقیدهای که صحیح می دونیمش در ایام غیرانتخابات هم دفاع کرده باشیم و دفاع کنیم.
هکرهای جهان در این شماره متحد می شن تا انسان ها رو در آخرین سنگر بازیهای فکریشون شکست بدن. مادر این شماره بین آدم ها پول مجانی پخش می کنیم تا ببینیم چه اتفاقی برای آرمان هامون می افته. گیکهای تراز نوین از این شماره استقابل خواهند کرد و تنبلها راحتتر از همیشه در صندلیهاشون فرو خواهند رفت!
خبر نیست در واقع… نکته اینه که حالا کلش آو کلنز با ای پی آی بخشی از اطلاعات مثل سرزمین ها و … رو به برنامه نویس ها می ده. توضیحت خودم در مورد کلش، ارزش ای پی آی با اشاره به فیسبوک در مقابل اورکات، یک مثال مثلا سه بعدی سازی محیط و در نهایت یادآوری ایرانی ها.
ناسا اعلام کرده که لپ تاپ هایی که به شکل روزمره توسط فضانوردهای حاضر در ایستگاه فضایی استفاده می شن رو به لینوکس مهاجرت خواهد داد تا ساپورت فنی اونها راحتتر بشه و بدون دردسر بشه از راه دور مشکلاتشون رو برطرف کرد. به طور دقیق تر گفته شده که «ما کارها رو از ویندوز به لینوکس مهاجرت رو می دیم چون سیستم عاملی لازمه که پایدار و قابل اتکا باشه – چیزی که خودمون روش کنترل داشته باشیم و اگر لازم شد پچ بشه، تنظیم بشه یا سازگار بشه بتونیم خودمون اینکار رو بکنیم». این سوییچ از طریق درخواست آموزش از موسسه لینوکس اتفاق خواهد افتاد و انتظار می ره در کارکرد روزمره برنامه ها تغییری توسط فضانوردها حس نشه. سیستم عاملی که قراره استفاده بشه احتمالا دبیان ۶ خواهد بود تا هیچ مشکلی در پایداری دیده نشه. همچنین ربات انسان نمای آر۲ هم که از لینوکس استفاده می کنه توسط همین شرکت ساپورت خواهد شد.
برندان ایچ یا چنین اسمی، مخترع جاوا اسکریپت است. زبانی که الان حق داریم پر کاربردترین زبان جهان بدونیمش. این آدم همچنین موسس موزیلا است که تونست به سلطه مایکروسافت در براوزرها خاتمه بده و حالا شرکت Brave رو تاسیس کرده تا به جنگ حریف بعدی بره: تبلیغات. ایده بریو اینه که براوزری فوق العاده بنویسه که اد ها رو بلاک کنه و به جاشون چی بذاره؟ عکس گربه؟ نخیر.. تبلیغات !! (: اما روش کار این براوزر فرق می کنه. این براوزر به حقوق شما احترام می ذاره و شما رو تعقیب نمی کنه و اطلاعات نمی دزده و درآمدش از کجا می یاد؟ تبلیغ دهنده ها که می خوان شما حین گشت و گذار در وب، تبلغیات اونها رو به جای تبلغیات سایت ها ببینین! آیا سایت هایی که با تبلیغ زنده هستن ضرر می کنن؟ خیر! ۵۵٪ درآمد تبلیغات به تولید کننده محتوا می رسه. این مکانیزم کمی عجیبه… خوشبختانه قراره براوزر کاملا آزاد باشه و در نتیجه می شه بررسی کرد که واقعا مواظب پرایوسی ما هست یا نه ولی پول در آوردن از طریق قطع کردن پول درآوردن بقیه کاری است که معمولا منجر به دردسر می شه و اتفاقا ایچ این تجربه رو قبلا هم داشته.
کی فکر می کرد ما از خبرگزاری … نه در مورد خبرگزاری … خبر داشته باشیم؟
در قهوهخانه ویکیپدیا با خبر شدم که آژانس خبری … پروانه انتشار عکسهاش رو به CC by 4.0 تغییر داده که با استقبال مدیران باسابقه ویکیپدیای فارسی هم همراه بود.
اخبار مختلفی می یاد که توشون گوگل و فیسبوک دارن دیتاسنترهاشون رو به کشورهای سردسیر منتقل می کنن تا خنک نگه داشتنشون هزینه کمتری داشته باشه ولی ظاهرا روش مایکروسافت چیز دیگه ای است: انتقال سرورها یا در واقع دیتاسنترها به داخل آب. یعنی آب اقیانوس. مایکروسافت می گه که ۵۰٪ جمعیت در نزدیکی سواحل زندگی می کنن و به همین خاطر پروژه ناتیک که فعلا در سطح تحقیقاتی است اولین دیتاسرور خودش رو به داخل اقیانوس انداخته. این کپسول حدود ۱۰۰ تا سنسور مختلف داره تا همه چیزش رو زیر نظر بگیرن و ۱۰۵ روز هم فعال بوده و حالا داره اطلاعاتش رو تحلیل می کنن. پنج تا چیز رو که در نظر بگیرین این مساله خیلی منطقی به نظر می یاد: ۱- یکی از بزرگترین هزینه های دیتاسنترها، هزینه خنک کردن است – گفته می شه تقریبا ۳٪ کل برق جهان در دیتاسنترها مصرف می شه ۲- نیمی از جمعیت کل جهان در کنار ساحل ها زندگی می کنن ۳- با این روش زمان ساخت یک دیتاسنتر از ۲ سال به ۹۰ روز می رسه و ۵- انرژی تجدید شونده بیشتری قابل استفاده می شه و در نهایت اینکار با طبیعت سازگارتره. البته اشکالاتی مثل سخت شدن تعمیرات و تغییرات، خورندگی آب، تغییرات محیط زیست دریایی و غیره هم مشکلاتی هستن که انتظار می ره بشه حلشون کرد.
دانشمندهای لیگو اولین مشاهدههای امواج گرانش رو انجام دادن
امواج گرانشی از مدت ها پیش پیش بینی شده بودن، توسط انیشتین و حالا .. اولین مشاهدات می گه این امواج واقعا وجود دارن. الان ۱.۳ میلیارد سال از زمانی که دو تا سیاهچاله با هم ترکیب شدن و این امواج رو درست کردن می گذره و ما در کره زمین در ماه سپتامبر ۲۰۱۵ این امواج رو دریافت کردیم. این اولین نمونه از امواج گرانشی است که ما تونستیم بسنجیم. این یک پیشرفت عظیم علمی است و پنجره ای به دنیایی جدید بازی می کنه. سیگنال دیده شده بسیار نزدیک به چیزی است که انیشتین پیش بینی کرده بود. انتظار نداشته باشین یک ادمین لینوکس بیشتر از این بتونه توضیح بده. اگر فیزیکدان خوبی هستی به jadijadi روی جیمیل خبر بدین که در قسمت بعدی توضیحش بدین به شنوندگان.
یک بار دیگه آژیر قرمز میز امنیت ناسا به صدا در اومد. اینبار انان سک که قبلا هم ناسا رو هک کرده بودن مسوول بودن. اونها ۲۷۶ گیگابایت اطلاعات منتشر کردن که توش ۶۳۱ ویدئو از رادارهای هواپیما و هواشناسی، ۲۱۴۳ لاگ پروازی و ۲۴۱۴ مورد اطلاعات شخصی کارمندان ناسا است. این گروه توی مقاله اش که در مجله خودش زاین منتشر کرده مدعی است این حمله بسیار وسیع بوده و از طریق ویروسی به اسم گونزی اتفاق افتاده. این ویروس به اونها دسترسی روی یک کامپیوتر رو داده و بعد در ۰.۳۲ ثانیه پسورد ادمین کامپیوتر دوم کشف شده– با بروت فورس! وارد شدن به NAS ناسا به اونها این حجم از اطلاعات رو داده و اطلاعات مهمتری در مورد شیوه کنترل هواپیماهای بدون سرنشین و در نهایت اونها تلاش کردن با mitma مسیر پرواز یک درون ۲۲۲ میلیون دلاری رو تغییر بدن و اون رو در اقیانوس پاسیفیک غرق کنن! این مسیر غیرعادی پرواز توسط یکی از مسوولین امنیتی دیده شده و بقیه ماجرا قابل حدسه.
از وقتی که سیری معرفی شد، بعضی ها شروع کردن ازش سوالاتی رو پرسیدن که در حالت عادی روشون نمی شد از یک خانم بپرسن. بعضی ها حتی پیش تر رفتن و ازش تقاضاهای نامناسب داشتن. وقتی می گم نامناسب.. حالا بذارین تفسیرش رو آخر می گم… نویسنده های دستیار صوتی مایکروسافت یعنی کورتانا هم می دونستن که با چنین چیزی روبرو خواهند بود. به گفته دبورا هریسون که یکی از هشت نفری است که کورتانا رو نوشته می گه شیوه برخورد مردم با دستیارهای صوتی متفاوت است. گاهی خیلی جدی به عنوان یک نرم افزار باهاش کار می کنن، گاهی به عنوان یک خانم باهاش برخورد می کنن، گاهی به عنوان یک دوست و گاهی هم زننده و گاهی هم خصوصی. اون می گه کورتانا برنامه ریزی شده تا جلوی برخورد بد آدم ها باهاش معذرت خواهی نکنه و اجازه نده باهاش به شکل یک فرودست حرف بزنن و اونم قبول کنه. اون جواب سوال های غیر معمول رو با نزاکتی می ده که باعث می شه رفتار گسترش پیدا نکنه. شاید براتون جالب باشه که بعضی شرکت های دیگه که دستیارهای هوشمند درست می کنن رفتارهای مشابه و حتی عجیبتری رو گفتن. مثلا x.ai که یک ربات برنامه ریزی جلسه است گاهی ویسکی و گل و هدیه های دیگه برای خودش سفارش می ده تا به دیت دعوت می شه! توضیح خودم در مورد آزار و هوش مصنوعی و روابط انسانی و لزوم بیرون رفتن گیک ها !
بازی ها میدون رقابت خوبی هستن برای سنجش وضعیت «هوش» ماشین ها در مقابل آدم ها. نوشتن یک برنامه که در چکرز برنده بشه برای من و شما هم ممکنه عملی باشه، نوشتن برنامه ای که شطرنج رو بهتر از یک قهرمان کشوری بازی کنه اما بسیار سخته و نوشتن بازی ای که توی گو برنده بشه تا مدتی پیش غیرممکن. گو یک بازی است که با مهره و تخته بازی می شه. کمی شبیه شطرنج، بیشتر شبیه چکرز ولی بسیار پیچیده تر از هر دوی اینها. البته این که گفتم منظور یک برنده شدن در مقابل یک بازیکن متوسط است. بذارین درست بگم! اولین بار در ۱۹۹۴ تونستیم برنامه ای بنویسیم که در چکرز از قهرمان جهان ببره، در ۱۹۹۷ دیپ بلو تونست قهرمان شطرنج جهان (ذکر خیر کاسپارف) رو ببره و در ۲۰۱۱ واتسن ای بی ام تونست در ژئوپاردی برنده بشه. اما پیش بینی ها می گفت حداقل ده سال دیگه باید بگذره تا یک برنامه گو بتونه قهرمان آدم ها رو شکست بده.. اما خب گوگل به پیش بینی ها عمل نمی کنه… هفته گذشته یک سیستم متشکل از دو تا شبکه عصبی تونست قهرمان گو جهان رو شکست بده و تاریخ ساز بشه! جالبه که این سبک بازی کاملا متفاوت از بازی دیپ بلو است. در واقع دیپ بلو که قهرمان شطرنج شد هزاران برابر بیشتر از آلفا گو به موقعیت ها فکر می کرد ولی سبک بازی آلفا گو چیز دیگه ای است. در آلفا گو یک درخت جستجوی مونت کارلو سعی می کنه بازی های آینده رو ببینه و یک شبکه عصبی بهش می گه کدوم خط ها بهتر هستن. این شبکه عصبی از بررسی ۳۰ میلیون حرکت در بازی قهرمان های انسانی که قبلا با همدیگه بازی کردن یاد گرفته و می تونه حرکت آدمها در شرایط فعلی صفحه رو در ۵۷ درصد مواقع به درستی پیش بینی کنه.
حالا تا اینجا آلفا گو می تونسته به خوبی حدس بزنه که یک آدم چطوری بازی می کنه ولی این برای بردن کافی نیست. یک شبکه عصبی دیگه که هزاران بازی رو با خودش انجام می ده سعی می کنه استراتژی ها و تاکتیکهای جدیدی کشف کنه که باعث برد برنامه در مقابل انسان ها بشن. چیزی که بهش «یادگیری تقویت شونده» می گیم. چنین کاری سابقا غیر ممکن دونسته می شد ولی حالا با استفاده از پلتفرم عظیم گوگل کلاود، تنسور فلو و محاسبات جی پی یو ممکن شده.
لازمه اصلاح کنم که در حال حاضر آلفا گو فقط تونسته قهرمان چند دوره اروپا رو ببره و بازی با لی سدول که قهرمان بلامنازغ جهان است مدتی دیگه برگزار خواهد شد – لی گفته افتخار می کنه که به این بازی دعوت شده و مطمئنه توی این بازی پیروز می شه.
شاید براتون بحث استارتاپی هم جالب باشه… حرفهای خودم در مورد خریدن استارتاپی که قبلا از بازی نگاه کردن، یاد می گرفت بازی کنه.
هیچ انسانی نباید گرسنه باشه، همه باید حق درمان داشته باشن، همه باید حق تحصیل داشته باشن و همه باید یک سقف و امکان حرکت در کشور رو داشته باشن. اینها حداقل هر جامعه سالمه و اکثر کشورهای معقول این حقوق رو مستقل از میزان درآمد و شغل و وضعیت شما به رسمیت میشناسن. کشورهای سوسیال دموکرات مثل سوئد نروژ و خیلی از درست و حسابی های دیگه اصولا میگن دارن تلاش می کنن که این حقوق همیشه برای همه حفظ بشه.. هرچند که این حوالی همه چیز هی داره خصوصی تر می شه و اگر پول نداشته باشین… حالا که بحث اینطوری شد ماجرای انکوباتورها رو هم یه تذکری بدیم. انکوباتورها جایی هستن که با کمی پول و کمی هدایت سعی می کنن ایده شما رشد کنه و بتونه روی پای خودشون بایسته. یکی از انکوباتورهای مشهور دنیا Y Combinatior است که ازش ردیت و دراپ باکس و ایر بی اند بی اومدن بیرون و حالا داره یک آزمایش جالب ترتیب می ده: دادن پول «مجانی» به آدم ها و نتیجه رو دیدن. در واقع ایده به سینگولاریتی نزدیکه و آدم هایی مثل اندرسن و پیتر دیامندیس توش نقش دارن. بحث اینه که اگر در آینده ربات ها ثروت تولید کنن و نیازی به حضور ما برای تولید پول نباشه چی می شه؟ شکل خیلی ساده اش اینه که اگر شما بدون هیچ تلاشی به اندازه کافی پول بگیرین ، زندگیتون چه تغییری میکنه؟ این یکی از خطرات «یک آینده خوشحال که روبات ها توش کار می کنن و ما بیکاریم» است! آیا در اون شرایط صبح تا شب لم میدیم رو مبل تلویزیون می بینیم و می شیم مثل آدم های توی کارتون وال ای؟ یا منظم و با حوصله کارهای خلاق می کنیم و پیانو می زنیم و ویدئوی ترویجی درست می کنیم و برای تفریح برنامه می نویسیم؟ مدیر عامل وای کامبینیتور (سم آلتمن) می خواد این رو در یک تحقیق پنج ساله که توش مقدار کافی پول به ۳۰۰ نفر آدم داده خواهد شد آزمایش کنه. فعلا دنبال یک محقق هستن که بتونه این برنامه پنج ساله رو مدیریت کنه (اگر دنبال داوطلب می گردن من داوطلبم پنج سال پول بگیرم کار نکنم ها!). آلتمن می گه «ما می خواهیم بدانیم این ماجرا چه تاثیری روی زندگی آدم ها، شادی و احساس پیروزی آنان خواهد داشت و ایا باعث خواهد شد به سراغ تولید ثروت و هنر بروند یا نه». بعضی مخالفان مدعی هستند که اطمینان از داشتن پول کافی باعث تنبلی می شود ولی در مقابل افراد خوشبین می گویند که نداشتن دغدغه زندگی روزمره، توانایی های نهفته و سرکوب شده انسان ها را شکوفا کرده، باعث میشود انسان ها خلاقیت های خود را به بهترین شکل بروز دهند. لحنم چرا ادبی شد؟! جالب اینه که در همین دوره چهار تا شهر توی هلند هم دارن سعی می کنن تجربه مشابهی راه بندازن و حتی توی سوییس ایده ای هست که کل کشور رو به این سیستم سوییچ کنن که هر کس به پول کافی دسترسی داشته باشه و از این طریق کشوری بهتر بسازه.
تبریک و تقبیح
تقبیحی داریم برای فرهنگستان مهمل که همینجوری لغت کامپیوتری بی معنی می ده بیرون.. و از اون بدتر اشتباه، مثلا «رخنه گر» برای «هکر» اشتباهه یا «ناف» به جای «هاب» به درد نخور و «پرده» به جای «اسکرین» اشتباه و «ثبت ورود» به جای «log on» اشتباه و در مواردی هم مثلا برای انیپوت از درونداد استفاده شده که خب «ورودی» هم درسته هم کاملا جا افتاده. تقبیح دوم برای تد کروز است، سناتور آمریکایی که گفته بی طرفی شبکه همون اوباما کر برای اینترنت است و اینترنت نباید با سرعت دولت حرکت کنه. یا کلا نفهمیده بی طرفی شبکه چیه یا دریافت کمک مالی عظیم از لابیهای تلکام باعث شده اینو توییت کنه. من و شما باید بدونیم که شبکه اینترنت باید نسبت به اینکه دیتای چه کسی داره توش جابجا می شه بی طرف باشه، مثل یک لوله کشی و قرار نیست دولت یا آی اس پی یک سایت رو ببندن یا یکی دیگه رو کند کنن یا هزینه یکی دیگه رو بیشتر از اون یکی بگیرن. بازم تقبیح؟ برای دیکتاتور کره شمالی که از مک استفاده می کنه ولی مردمش حق ندارن از کامپیوتر استفاده کنن و اینترنت براشون سانسور که نه، قطعه کاملا. تبریک به شرکت دابلرز روبوتیکز که ربات هایی برای روم سرویس هتل ها و مستخدمی بیمارستان ها می سازه.
نامه ها
بخش آخر
موسیقی
برای موسیقی آخر از کاوه آفاق آهنگ عطر تو رو پخش می کنیم که تقدیم یم شده به سیما.. از طرف… احسان. ولنتاین مبارک
بالاخره رایای که چند روزی است ازش حرف زده میشه اعلام شد. کارگروه سازمان ملل رای داد که حقوق اولیه و آزادیهای جولین آسانژ توسط دولتهای انگلستان و سوئد نقض شده. آسانژ این حکم رو «موفقیت چشمگیر» خونده و وزیر امور خارجه انگلستان اون رو «مضحک».
ماجرا – از دید من – اینه که موسس ویکی لیکس بعد از فشارهایی که سایتش به دولتهای مختف از جمله آمریکا آورد با فشار آمریکا مواجه شد. این فشار از طریق یک شکایت پیچیده توی سوئد بود: شکایت نسبت به تجاوز. همه منابع در توصیف بحث تجاوز ناتوان بودن چون شکایت در سوئد و بر اساس قوانین بسیار پیچیده سوئد بود؛ تا جایی که یادمه چیزی شبیه به اینکه «به من گفته بود از کاندوم استفاده می کنه ولی نکرد». مطمئنا اینکار درست نیست ولی یک تعقیب قضایی در چند کشور به خاطر این اتهام، احتمالا فقط ممکنه دامن کسی مثل آسانژ رو بگیره.
بعد از این ماجراها و چند بار بازداشت موقت آسانژ و دادگاه ها و … آسانژ به سفارت اکوادور در انگلیس رفت و اونجا پناه گرفت – در کشورهای دیگه سفارت جای محترمی است و کسی نمی تونه وارد سفارت یک کشور دیگه بشه و یک متهم رو دستگیر کنه. حالا پلیس انگلیس اعلام کرده که نظر کارگروه بازداشت خودسرانه سازمان ملل در این مورد مهم نیست و آسانژ به محض خروج از سفارت دستگیر خواهد شد.
این کارگروه که متشکل از پنج متخصص است از سال ۱۹۹۱ ایجاد شده تا در مورد شکایت بازداشت خودسرانه نظر بده. آسانژ در ۲۰۱۴ و بعد از سه سال که در سفارت اکوادور پناه گرفته بود، این شکایت رو کرد و حالا خوشحالیم که جوابش رو گرفته: بازداشت آسانژ مصداق بازداشت خودسرانه است.
بابلیها و سومریهایی است در ۵۵۰۰ سال قبل سیستم سگزادسیمال (شصت شصتی) رو پایه گذاشتن و باعث شدن دقیقه ما شصت ثانیه داشته باشه و معتقد باشیم سر یک جغد صد و هشتاد در جه میچرخه. در شماره شصتم رادیو گیک، برای کمتر از یکساعت که بهش می گیم شصت دقیقه، مهمان رادیویی هستیم که یادآور ارتباط عمیق جامعه، سیاست و تکنولوژی است! در رادیو گیک، گیک بودن شرط لازمه، شریف بودن و عاشق بودن بودن شرط کافی! گیکهای جهان، متحد بشین که جهان نیاز به درک شدن و تغییر کردن داره!
اگر به شما بگن می تونین با تلفن وضعیت شنوایی خودتون رو بسنجین، حتما به یک اپ فکر می کنین. من هم همینطور. ولی یک آدم باحال اومده یک خط تلفن از این هوشمندها گرفته که در مقابل هر تماس ۵دلار از زنگ زننده کم می کنه و در مقابل با پخش کردن یکسری صدا و گرفتن فیدبک به شکل کلیدهای یک و دو میزان شنوایی رو تشخیص بده. [توضیحات خودم و ماجرای اون ضد اسپم]
وقتی فیسبوک شرکت اوکولوس رو خرید همه ناراضی بودن. مردم منتظر عرضه یک عینک عالی واقعیت مجازی بودن که غول دنیای اینترنت اومد و خریدش. حالا اعلام شده که هدست اول به قیمت ششصد دلار فروخته خواهد شد. البته احتمالا خیلی بیشتر از این قیمت رو باید برای استفاده واقعی ازش بدیم: پی سی و نرم افزار هم لازمه. از هفته بعد باید تو اینترنت دنبال تلاش ها برای نمایش دو بعدی چیزی باشیم که این دستگاه به شکل سه بعدی تولید می کنه. تا اون موقع بهتره من و شما که تو کار پول نیستیم، بریم سراغ گوگل کارد بورد و با هزینه خیلی خیلی کمتر برای خودمون یک عینک واقعیت مجازی بسازیم که بدونیم چه خبره. اگر باهاش آشنا نیستین، حتما سرچ کنین.
به جان فیلان و بهمان اتفاقی شدن این دو تا خبر! از گوگل کاردبرد گفتیم [توضیحات خودم]. حالا یکسری جراح که لازم بود روی قلب یک بچه که با یک ریه و قلب مشکل دار متولد شده بود جراحی انجام بدن، یک مشکل داشتن. شرایط خاص بچه پیچیده و نامرسوم بود و تصاویر دو بعدی معمول هم به اندازه کافی گویا نبودن تا بشه باهاشون قبل از باز کردن بدن، عملیات رو مرور کرد. این وسط یک دکتر با گوگل کاردبرد ۲۰ دلاری تصاویر دو بعدی ام آر آی رو به یک مدل سه بعدی تبدیل کرد و به دکترها اجازه داد تا قبل از باز کردن بدن، در این تصاویر حرکت کنن و از همه طرف وضعیت قلب و ناسازگاری اش رو بررسی کنن و تصمیم بگیرن از کجا باید برش بزنن و بدوزن و بقیه کارهای دکتری. عمل هفت ساعت طول کشید و موفقیت آمیز بود. [توضیحات خودم در مورد اولین تجربه کار حرفه ای در ۱۶ سالگی].
این هفته سی.ای.اس بوده و کلی خبر در مورد ماشینها.. یا بهتر بگیم خودروها که البته این روزها خیلی بهتر می شه بهشون گفت «خودرو» چون قبلا خودشون نمی رفتن! شورلت بولت رو معرفی کرده، فولکس واگن باد-ای رو و بقیه چیزهای دیگه رو. اما تسلا این وسط خط خودش رومی ده و اهل نمایشگاه و اینها نیست و به جاش یک آپدیت روی خودروها داده! فکر کنین چه حالی می ده خودروتون بهتون بگه که ورژن هفت و یک فرم ور اومده و نصب شده یک فیچر جدید هم اضافه کرده: پارک خودکار نسخه بتا! دقت کنین که تسلا خودروی خودراننده نیست و خودروی برقی اسپرت باحال است و حالا ظاهرا داره یک جینگول های خودراننده هم میزنه. از نظر قانونی این نسخه هنوز فقط اجازه داره خودرو توی گاراژ شخصی شما پارک کنه یا از اون بیرون بیاره و بعد کنترل رو به راننده بسپره و هنوز امکان پارک دوبل هم نداره! هرچند که ما هم امکان پارک دوبل چندانی نداریم. اگر شد فرم ور ما رو هم آپگرید کنن خیلی خوب می شه… اوه اینم بگم که پارک دوبل تسلا خیلی راحتتر است و فرمون و اینها رو خودش می چرخونه و راننده فقط کافیه ترمز رو کنترل کنه.
انتشار کد هوش مصنوعی بایدو
در هفته های قبل کلی خبر منتشر شدن آزاد کدهای هوش مصنوعی داشتیم – به طور خاص از فیسبوک و گوگل و بایدو هم خواسته عقب نمونه. بایدو در خبری خلاصه هفته قبل اعلام کرد که کدهای دیپ لرنینگش رو منتشر می کنه ۰ کدهایی که اجازه دادن تا حالا سیستم های هوش مصنوعی این شرکت چندان عقبتر از گوگل نباشن. باید منتظر بود و واقعا دید چه چیزی منتشر می شه. تنسر فلوی گوگل که با انتقادهای زیادی روبرو است. در همین هفته هم یاهو حجم عظیمی از دیتاها رو برای دانشمندان منتشر کرده. دیتاستهای فوق العاده بزرگ که می تونن توی یادگیری ماشینی کمک بزرگی باشه. ایول به همه این شرکت ها که درک می کنن به اشترا ک گذاشتن روش پیشرفت است.
بالاخره بعد از مدت ها بحث، دولت هلند به شکل رسمی اعلام کرد که مخالف حضور درهای عقبی در نرم افزارها است. این متن توسط وزارت امنیت و عدالت منتشر شده می گه «دولت اعتقاد دارد که در حال حاضر اتخاذ تصمیمات محدود کننده برای توزیع و توسعه و دسترسی به ابزارهای رمزنگاری در هلند مناسب نیست» این گزارش اینقدر پیش رفته که دقیقا نتیجه اش رو شفاف اعلام می کنه «معرفی کردن تکنولوژی هایی که به دولت و افراد قانونی دسترسی به اطلاعات رمزنگاری شده را فراهم کند، این رمزنگاری را در مقابل افراد بدنیت و جنایتکاران نیز ضربه پذیر خواهد کرد». این گزارش بعد از خبر هفته گذشته که می گفت دولت هلند یک کمک مالی نیم میلیون یورویی به بنیاد اوپن اس اس ال می کنه، خبر خیلی خوبی بود و نکته مثبتی برای کشور فهیم هلند. و البته در آخرین روز ضبط فرانسه هم همین قانون رو تصویب اونوقت… من.. تو اینجایی که همه هم سن هام مریضن و حسم رو الکی از بغلی می گیرم… نمی خوام مثل…
در دورانی که ماشین ها دارن خودکار می شن، ماکروفرها دارن هوشمند می شن و احتمالا قراره اجاق گازها با ما حرف بزنن اینتل داره تلاش می کنه که لباس ها هم از قافله عقب نمونن. البته خوب نگفتم. در واقع اینتل داره سعی می کنه کامپیوترهایی بسازه که ما بتونیم بپوشیمشون. مثلا کوری یک کامپیوتر ریز در حد و اندازه یک دگمه لباس است که می شه همیشه همراه شما باشه. این کامپیوتر یک ژیروسکوپ، سرعت سنج و بلوتوث داره و انواع فعالیت های فیزیکی رو تشخیص می ده. در حال حاضر این تیپ چیزها برای ورزش استفاده می شن ولی رقابت فقط سر ورزش نخواهد بود و خیلی زود همه یک کامپیوتر همراه خواهیم داشت که انواع چیزهای اطراف و راه دور رو کنترل می کنه و به ما خبر می ده (شاید در مراحل ابتدایی مثل یک رابط با گوشی یا لپ تاپمون) و احتمالا به چیزهایی مثل کفش یا کمربند یا عینک وصل خواهند بود تا تقریبا همیشه با صاحبشون باشن.
حملات هکری و جنگ های هکری خیلی پیچیده هستن [کمی توضیح]. ما ماجراهای استاکس نت رو داشتیم و همچنین در همین دوره خبر ادعای نفوذ هکرهایی از ایران به یک سد در آمریکا. اما اوج ماجرا این بود که یک بدافزار در هفته گذشته تونست توی اوکراین موجب قطع برق بشه و صدها هزار خونه رو به تاریکی فرو ببره. محققینی که بدافزار رو بررسی کردن می گن «تاثیرات مخرب» داشته و تونسته سه تا از مراکز توزیع برق رو به طور کامل از کار بندازه و برق رو قطع کنه. اگر این تایید بشه (که خب از نظر ما شده) این اولین حمله مستقیم نرم افزاری به منظور قطع برق گسترده است. این بدافزار به اسم «انرژی سیاه» اولین بار در ۲۰۰۷ کشف شد و سه بار با آپدیت های مختلف برگشت تا بالاخره امسال به نیت پلیدش دست پیدا کرد. محققین گفتن که این برنامه یک ریموت شل هم به حمله کننده ها داده بوده.
ما دائما در مورد هوش مصنوعی خبرداریم ولی آیا هوش مصنوعی میتونه مشکلات واقعی و بزرگ ما رو هم حل کنه؟ مثلا گرم شدن زمین، کم بود غذا و …؟ توی یک کنفرانس در نیویورک، اریک اشمیت که الان مدیر آلفابت است، مدیر بخش هوش مصنوعی گوگل و مدیر تکنولوژی فیسبوک با این نظر موافق هستن و می گن هوش مصنوعی خواهد تونست مشکلات واقعی و بزرگ جهان رو حل کنه؛ یا حداقل در حل اونها بسیار کمک کنه. تقریبا هر سه هم تایید دارن که در مرحله فعلی هیچ انتظاری نیست که هوش مصنوعی بهتر از انسان در این موارد کار کنه ولی در اینده به اونجا خواهیم رسید. مراسم رو دانشگاه نیویورک برگزار کرده بود و بحث های اخلاقی مثل اون چیزی که در مورد خودروهای خودراننده در شماره قبل کردیم هم توش به بحث و گفتگو گذاشته شده. مخالفها در مورد خطرات طولانی مدت هوش مصنوعی حرف می زن که از دید متخصص ها در واقع خطرات طولانی مدت سرمایه داری و تمرکز هوش مصنوعی در دست ثروتمندها است و پروژه هایی مثل اوپن ای آی سعی می کنن دسترسی به چنین تکنولوژی هایی رو عمومی کنن… منطقا در جامعه ای که فقط یک گروه به یکسری چیزها دسترسی داشته باشن، شاهد امنیت و آرامش نخواهیم بود؛ لازمه مثال بزنم؟ مدیر بخش هوش مصنوعی گوگل میگه که «مثل هر تکنولوژی دیگه، اگر قراره اینقدر قوی بشه لازمه در مورد مسائل اخلاقی و مسوولیتهای مرتبط با اون صحبت کرده باشیم».
باج افزار یا رنسم ور برنامه ای است که … [توضیحات خودم]. حالا یک رنسام ور یا همون باج افزار خنگ به اسم لینوکس.انکودر پیدا شده که سعی می کنه بعد از اشتباه مدیر سیستم و نصب شدنش، مای اسکوئل، آپاچی و هوم و روت رو رمزگزاری کنه و فقط در قبال پرداخت یک بیت کوین (الان حدود دو میلیون تومن) بازشون کنه. اما اگر گرفتارش شدین لبخند بزنین! این برنامه در دو نسخه اول از رمزنگاری ای استفاده می کرد که خود نویسنده هاش درست کرده بودن و شما اصل اول رمزنگاری رو می دونین: فقط رمزنگاری های شناخته شده معتبر هستن، مگر اینکه شما یک تیم بسیار قوی از ریاضی دانهایی داشته باشین که تمام زندگی رو صرف کشف یک الگوریتم امن جدید کرده باشن! دو نسخه اول کرک شده بودن و حالا لینوکس.انکودر نسخه سومش رو داده… که اونم این هفته توسط بیت دیفندر رمزگشایی شده! این تقریبا خنده دارترین نمونه از باج گیری آنلاین است و باید امیدوار باشیم خلافکارهای خنگ پشتش، کماکان به تلاش برای اختراع یک سیستم رمزگزاری به جای استفاده از سیستم های شناخته شده ادامه بدن!
بریم بخش تبریک ها.. نه نه صبر کنین.. اینو قرار بود تو بخش تبریک ها بگم: یک تبریک به دانشمندهای داده که به شیوه ای جالب نشون دادن ادعای بمب هیدروژنی کره شمالی دوست و برادر درست نیست و انفجار دقیقا تکرار آزمایش سه سال قبل بوده. ولی بعدش این خبر هم اضافه شد که یکسری دیتاساینتیست با استفاده از داده هایی که در اختیار همه هست نشون دادن که احتمالا در مسابقات تنیس جهانی در مسابقات اسلم تبانی وجود داره و بعد بی بی سی یک خبر در این مورد کار کرده. جذابیت ها: در اختیار همه هست و شکل جدیدی از دیتا جورنالیزم.
تبریک و تقبیح
چی کی؟ تقبیح نیست ولی یک باگ مهم در آخرین لحظات ضبط پادکست دیدم. یعنی حین ضبط! طبق معمول لینوکس ها سریع آپدیت می شن و اندرویدها باید منتظر بمونن ببینن آقاشون سامسونگ و اچ تی سی و بقیه چی می گن!
تبریک به فیسبوک که امکان استفاده از تور رو به اپ اندرویدش اضافه کرده!
تقبیح برای ابله هایی که وضع رو برای همه بدتر می کنن.
تقبیح برای آمریکای خبیث و اف بی ای که جوری بهترین هکرهای دنیا رو تهدید به تعقیب قضایی می کنه تا به حال دو نفرشون خودکشی کردن. و البته بگم که ترکیه هم هفته گذشته یک هکر به اسم اونور کوپچاک رو به جرم دزدی هویت و تقلب بانکی به ۳۳۴ سال زندان محکوم کرد!
و تبریک به ویکیپدیا و بچه های خوب ویکیپدیای فارسی که با همه مشکلات پروژه رو تا اینجا پیش بردن؛ تا جایی فوق العاده که به کلی آدم امکان دسترسی به دانش آزاد رو داده.
با تشکر از سعید که این مطلب از بنیانگذار ویکیپدا رو بهم نشون داد
گاهی مردم از من میپرسند که چرا حتا در مواردی که احتمالاً نرمافزار انحصاری برای نیازمان، مناسبتر است، اصرار دارم که ویکیپدیا باید همیشه از نرمافزار آزاد استفاده کند. در ادامه این طور استدلال میکنند که مأموریت اصلی ما، تولید دانش آزاد است نه ترویج نرمافزار آزاد و تا زمانی که در زمینههای کاربردی به چیزی نیاز داریم، ترجیح میدهیم از نرمافزار آزاد استفاده کنیم اما نباید در این باره سختگیری کنیم.
من فکر میکنم این استدلال نه تنها در بیشتر زمینههای کاربردی، بلکه در زمینهٔ اصول دانش آزاد اشکالات جدی دارد. دانش آزاد به نرمافزار آزاد نیاز دارد. این یک برداشت اشتباه است که فکر کنیم مأموریت ما به نوعی جدا از مأموریت نرمافزار آزاد است.
دانش آزاد چیست؟ دانشنامهٔ آزاد چیست؟ ذات دانش آزاد طوریست که هر کس نرمافزار آزاد را بفهمد، میتواند دانش آزاد را هم بفهمد. یک دانشنامهٔ آزاد یا هر دانش آزاد دیگری، بدون اجازهٔ هیچکس میتواند به صورت آزاد خوانده شود. دانش آزاد میتواند با دیگران آزادانه به اشتراک گذاشته شود. دانش آزاد میتواند مطابق نیازهای شما شود و نگارش مطابق نیازتان میتواند به صورت آزاد با دیگران همرسانی شود.
ما پایگاه وبی انبوه با تنوع خارقالعادهای از دانش ایجاد کردهایم. اگر ما این پایگاه را با نرمافزارهای انحصاری ایجاد کرده بودیم، به طور بالقوه باید موانع غیرقابل برطرف شدنی در برابر کسانی که دوست داشتند دانش ما را بگیرند و با آن کاری مشابه کاری که ما میکنیم را بکنند، قرار میدادیم. اگر شما برای این که بتوانید رونوشتهایی از کارتان ایجاد کنید، نیازمند گرفتن اجازه از فروشندههای نرمافزارهای انحصاری باشید، آنوقت شما واقعاً آزاد نیستید.
ولی برای مورد قالبهای انحصاری، وضعیت به مراتب بدتر است. هرچند به نظر من این حرف چندان متقاعد کننده نیست، ولی برای نرمافزارهای انحصاری میشود این توجیه را آورد که تا زمانی که مطالب ویکیمدیا میتواند به اندازه کافی ساده از طریق نرمافزارهای آزاد باز شوند، استفادهٔ داخلی ما از نرمافزارهای انحصاری آنقدرها هم بد نیست. ولی برای توجیه قالبهای انحصاری، حتا این سفسطههای گمراهکننده هم جواب نمیدهند. اگر ما اطلاعات را در یک قالب انحصاری یا قالب محدود شده به وسیلهٔ پتنتها ارائه کنیم، آنوقت نه تنها خلاف تعهدمان به آزادی عمل کردهایم، بلکه افرادی که میخواهند از دانش آزاد استفاده کنند را نیز مجبور به استفاده از نرمافزار انحصاری کردهایم.
در پایان، ما به عنوان یک جامعه نباید فراموش کنیم که پیشتاز انقلاب دانشی هستیم که جهان را تغییر خواهد داد. ما نوآوران و رهبران چیزی هستیم که در حال تبدیل به یک حرکت سراسری از محدودیتهای انحصاری به سمت دانش آزاد است. صد سال بعد، ایدهٔ دانشنامه یا کتابهای انحصاری عجیب و بعید به نظر میرسد؛ شبیه استفاده از زالو در علوم پزشکی.
از طریق کاری که میکنیم، هر کسی روی زمین، دسترسی ارزان و آزاد به دانش آزاد خواهد داشت و به این ترتیب این اختیار را خواهد داشت که کاری را بکند که میخواهد بکند. و در اینجا نظر من این است که این یک خیال پردازی بیهوده نیست، بلکه چیزیست که ما در حال انجام دادنش هستیم. ما به یکی از بزرگترین پایگاهها در جهان که مدلی است از عشق و همکاری که برای جهان پهناورتر کاملاً ناشناخته است، تبدیل شدهایم. اما ما هم برای اصولمان و هم برای دستاوردهایمان شناخته شدیم و شناخته خواهیم شد، به این خاطر که اینها اصولی است که دستاوردهایمان را ممکن میسازد.
در نهایت این شاید برایمان درجهای مهم از افتخار باشد که بنیاد ویکیمدیا همیشه روی تمام رایانههایی که داریم، از نرمافزار آزاد استفاده میکند و همیشه بهترین تلاشمان را میکنیم که تضمین کنیم دانش آزادمان، واقعاً آزاد است؛ که به تبع آن، مردم مجبور به استفاده از نرمافزار انحصاری برای خواندن، ویرایش و بازنشر آن، به گونهای که مناسب میدانند، نیستند.
موسیقی
و البته در این شب عالی… با فضانوردها به فضا می ریم… امیدوارم همیشه پیشتون باشه و همیشه روشن باشه… فضانوردا..
اشتباهی که دائما میشه اینه که میگیم تحریمها برداشته شده در حالی که تنها تحریمهای اخیر مرتبط با هنرهای رییس جمهور قبلی برداشته شده. توضیح کاملتر رو دوستم براتون مینویسه:
تحریم هایی که مرتبط با IT هستند در ایران تحریم های قدیمی تری هستند و ارتباطی به تحریم های اتمی (بغیر از نر افزار و تجهیزات IT خاص کاربردی در صنعت اتمی) ندارند. این تحریمها در چهارچوب تحریمهای سال ۱۹۹۶ توسط کنگره تصویب شده اند و اسم آن هست Iran Sanctions Act of 1996 که General Trade Embargo ایران، اون تحریمها به حساب میایند. در نتیجه، به همین زودی ها شاهد نمایندگی سیسکو و اوراکل اینها در ایران نخواهیم بود.
ولی، این تحریم هایی که برداشته شده اند شامل محدودیت های بانکی با تمام بانکهای خارجی به جز بانکهای ایالات متحده هستند. ( چون بانکهای آمریکایی در اون ISA 1996 ذکر شده اند ) و همین، پرداخت ایرانی ها رو با شبکه بانکی جهانی و اروپایی شدنی و اجرایی خواهد کرد. شما میتونید از بانک ایرانی و از حساب ارزی، به حساب فلان دیتاسنتر یا فروشنده در اروپا از طریق SWIFT پول واریز کنید. این یک نکته که تاثیر خوبی خواهد داشت.
مساله بعدی که تاثیر خواهد داشت، دو General License هستند که OFAC در سالهای گذشته صادر کرده به اسم PERSONAL COMMUNICATIONS GENERAL LICENSE و همینطور GENERAL LICENSE D-1 که اینها یک سری کالا و خدمات رو ( مثلا هاستینگ یا محصولاتی مثل مبایل و تبلت ) رو برای استفاده شخصی از تحریم ها مستثنی میکنند. این مشتری ها نباید شرکتی یا دولتی باشند و فقط برای مصارف شخصی مستثنی شده اند. به نظرم حتما این دو جنرال لایسنس رو مطالعه کنید. خوبی این لایسنس ها + برداشته شدن تحریم های بانکی، این خواهد بود که شرکتهایی مثل اپل مثلا میتونند به راحتی الان با نمایندگی در ایران حضور پیدا کنند و محصولاتشون رو به اشخاص بفروشند. ولی این لایسنس ها شامل محصولات تخصصی – فنی – زیرساختی مثل محصولات سیسکو و جونیپر و اوراکل غیره نخواهد بود.
حالا، همین وضعیت فعلی به معنای این هست که مثلا گوگل پلی، اپل استور و اینها میتونند در ایران رسما فعالیت کنند چون فعالیتشون بطور مسقیم با مصرف کننده و برای مصارف شخصی است. و مسایلی از این قبیل. همین تسهیلات، خودش گشایش بسیار بزرگی هست. حالا شاید در آینده اگه همه چیز خوب پیش بره و تنش زدایی ادامه پیدا کنه، شاید رییس جمهور آمریکا شرایط اضطراری در مورد ایران رو سال آینده تمدید نکنه یا کنگره بعدی اگه مثبت تر باشه، ممکنه همین Iran Sanctions Act 1996 رو ملغی کنه که در اون صورت تجارت کامل بین ایران و آمریکا برقرار خواهد شد. که حالا باید دید در آینده چی میشه. نا گفته نماند همین وضعیت فعلی، گشایش بزرگی در صنعت IT و امنیت ایران به ارمغان خواهد آورد، چون مثلا خرید محصولات اروپایی بدون هیچ مشکلی شدنی خواهد بود، به استثنای تجهیزاتی که مثلا ممکنه برای شنود و فیلترینگ و اینها به کار بروند که اونها در یک سری تحریم دیگه میافتند و بعید میدونم به این زودی ها اون سری از تحریمها برداشته بشه. ولی برای شرکت های عادی و مردم فعال در این صنعت مثل ماها، هنوز گشایش بزرگی به حساب میاد.
امیدوارم به بعضی از سوالات دوستان جواب داده شده باشه. :)
فرهاد باقری یک کار باحال کرده، ایمیل به داکر و یادآوری پسابرجام و درخواست لغو تحریمها، جوابی که گرفته هم مثبت و خوبه:
سلام فرهاد، من موسس داکر هستم. داشتم همین الان به این اخبار خوب نگاه می:ردم و خوشحالیم که میتونیم سرویسهامون رو برای جامعه داکر ایران باز کنیم.
ما با تیم حقوقی چک میکنیم که چه مسیری رو باید طی کنیم. بعد در مسیر صحیح برای بازکردن سرویس حرکت خواهیم کرد.
تشکر از صبرت
با احترام،
سولومون
ایول (: امیدوارم به شکل معقول و طبیعی پیش بریم و از دست فیلترینگ احمق اینطرف هم خلاص بشیم. تو این مدت یادمون هست که اگر کسی اندیشه ای رو فیلتر می کنه یعنی می دونه که نظر خودش تو بحث منطقی بازنده است.
به نظر میرسه که اگر معجزهای اتفاق نیافته، ایکس دات اورگ که در اختیار بنیاد X11 است از یک هفته دیگه وضعیت دیگهای خواهد داشت. عضو هیات مدیره بنیاد توی گزارش اخیر هیات مدیره گفته که «x.org در ۱۹ ژانویه اکسپایر میشه. شش ماهه که داریم سعی میکنیم به شکل خصوصی این مساله رو حل کنیم ولی موفق نبودیم. کل تلفنها بینتیجه بوده». در حال حاضر دامین به اسم موسسه ایکس اورگ است ولی این موسسه مدتی قبل منحل شده تا بتونه به شکل یک موسسه ۵۰۱(سی)۳ که مرسومترین فرم موسسات غیرانتفاعی معاف از مالیات است به کار ادامه بده اما حواسش به این جریان نبوده که با اینکار، از نظر حقوقی دامین متعلق به صاحب قبلی خواهد بود.
همونطور که میبینین در حال حاضر این دامین در اختیار لئون شیمن است که زمانی خیلی زیاد در ایکس اورگ فعال بود ولی حالا دیگه چند سالی است که خارج از صحنه است. خلاصه تا یک هفته آینده چک کردن ایکس اورگ هیجان انگیزه!
از نظر منطقی اکثر خوانندههای من جاهای دیگه این خبر رو شنیدن ولی این خبر اونقدر مهمه که حتی بعد از سه چهار روز گذشتن از تاریخش، هنوز هم در جادی.نت باید نوشته بشه: زندگی یان مرداک پدر دبیان در ۴۲ سالگی به مرگی به احتمال خیلی زیاد خودخواسته تمام شد.
مرداک متولد ۱۹۷۳ بود و در بیست سالگی (۱۹۹۳) پروژه دبیان شروع کرد. سیستمعاملی که الان این پست داره روش نوشته میشه، سیستمعاملی که سروری که این وبلاگ رو میچرخونه ازش استفاده میکنه و سیستم عاملی که به بخش عظیمی از دنیا شکل داده.
ظاهرا آخرین توییت مرداک در دوشنبه این بوده:
امشب خودکشی خواهم کرد… دخالت نکنین به این دلیل که من خیلی داستانها دارم که بگم و نمیخواین اونها با من بمیرن #debian #runnerkrysty67