آرش جعفری بعد از اینکه توی رادیو گیک از قابلیت جدید گوگل مبنی بر کش کردن تصاویر مطلع شده، ایده ای جالب به فکرش رسیده: قاچاق تصاویر و سایت هایی که دولتهای محترم (از اصلاحات که سانسور اینترنت رو شروع کرد تا معجزه هزاره که بعدا گفتن بگین انحرافی بوده تا تدبیر و امید) تشخیص داده باید فیلترشون کنه چون برای مردم معمولی مناسب نیستن توسط جیمیل. بخش مهم اینه که به حرف زدن بسنده نکرده و مثل یک گیک واقعی، کد رو نشون جهانیان داده. سری به مطلبش بزنین و بیشتر بخونین. شاید از نظر فنی برای اکثر ما راه حل مناسبی برای عبور از سانسور نباشه ولی ایده ای فوق العاده است و اجرایی عالی و گیکی (:
برچسب: سانسور
وبلاگستان چیز خاصی نیست، هیجان زده نشیم
وبلاگ ها یک زمانی جامعه ایران رو منفجر کردن و خاتمی رو مجبور به سانسور اینترت. چرا؟ چون سالها بود که سرکوب سعی می کرد بهمون بگه همه شبیه هم هستن و هیچ کس بی حجاب نیست و هیچ کس لزبین نیست و هیچ کس رابطه جنسی خارج از خانواده پذیرفته شده حکومت نداره و هیچ کس دوست نداره از ایران بره و همه معتقد هستن آمریکا بده و همه معتقد هستن خدا وجود داره و ما خیلی خوش شانسیم که صاف بین این چند هزار شاخه دینی، با بهترینش متولد شدیم و هیچ کس اصولا از هیچ چیز ناراضی نیست و به همه چیز که تلویزیون و کتاب درسی می گه باور داره.
اون زمان همچنین وبلاگ ها انحصار خبری رو شکسته بودن و مردم شروع کرده بودن خوندن اینکه ظاهرا در دهه ۶۰ هزاران مخالف حکومت قتل عام شدن و چند وقت پیشش اسلام شهر اتفاقاتی افتاده بوده و بعدش به کوی دانشگاه حمله شده و … فلان قرارداد نفتی وضعش فلان جوره و فلان وزیر فلان خونه رو داره و … اون زمان هر وقت دو تا جوون تو دانشگاه به هم می رسیدن در مورد وبلاگهاشون حرف می زدن و چند تا وبلاگ جدید به همدیگه معرفی می کردن و خب معلومه که اینترنت باید سانسور می شد.
به نظرم دلیلی که شروع کردیم به جمع وبلاگها بگیم «وبلاگستان» هم همین بود. ایران دیگه جمعی از مردم متنوع نبود. ایران جامعه ایرانی ها هم نبود. ایرانی که نشون می دادن یک چیز یک دست بود که توش همه یک شکل رفتار می کنن. چیزی شبیه یک کارخونه یا سربازخونه. ما یک جامعه لازم داشتیم که متنوع باشه، انواع آدم هایی که دور و برمون می بینیم توش باشن و نمودی واقعی از آدم هایی باشه که اینجاها زندگی می کنن. اینه که کشور جدیدمون رو تشکیل دادیم: وبلاگستان.
اما وبلاگستان نقشش رو بازی کرد و کنار رفت. درست مثل سکاف. پله بعدی برای جامعه ما شاید اورکات بود (جادی قدیمی رو اضافه کنین و بخندین). اورکات از وبلاگستان واقعی تر بود. اگر تو وبلاگستان اسم مستعار داشتیم و فقط فریاد می زدیم «این شکلی هم هست»، توی اورکات گفتیم که «من این شکلی هستم». عکسهای بی حجاب اورکات انفجار عظیمی بود و درست مثل انفجار وبلاگستان، جمع کردنش غیر ممکن. کسی نمی تونه خوردههای باقی مونده از یک آتیش بازی رو جمع کنه و دوباره فشفشه بسازه (: اورکات همون وبلاگستان بود ولی با پیوند واقعی بین یک URL و یک آدم و از وقتی اومد دیگه بچهها تو دانشگاه افتخار نمی کردن که شخصا سه تا وبلاگ دارن. حالا تعداد دوستها مهم شده بود.
جامعه بازم داره پیش می ره. الان تو فیسبوک هستیم و انواع شبکه های اجتماعی ریز و درشت و اصل و کپی شدن پاتوق ایرانیها. اما واقعیت رو بخواین وبلاگستان به معنی سابقش رو فیسبوک کنار نزد، بلکه جامعه کنارش زد. جامعه ما دیگه اون جامعه محدود، بسته، خاموش و ظاهرا-همگن دهه هفتاد نیست و در نتیجه نیازی هم به یک کشور مجازی به اسم وبلاگستان نداریم. الان توی جامعه آزاد اندیش هست، دموکرات هست، چپ هست، لیبرال هست، لزبین هست، پانک هست، رپ هست، آتئیست هست و … هرچند همه به نوبه خودشون زیر فشار و سرکوب هستن ولی دیگه دیده شدن و نیازی به مهاجرت به وبلاگستانی ندارن که توش فقط یک URL بشن.
اما ترس نداره! وبلاگ و وبلاگستان یک وسیله است. اگر بخوایم نوستالژیک باشیم و ناله کنیم که «وای وبلاگستان کمرنگ شد» منطقی تره این ناله پایهای تر رو بکنیم که «وای وب داره از بین میره». می دونیم که گوشی ها شدیدا در حال پیشرفت هستن و احتمالا تا چند سال دیگه حجم عظیمی از ارتباطات از طریق اپلیکیشنها و صفحات مخصوص گوشیهای همراه خواهد بود و احتمالا وب به شکلی که الان می شناسیمش کمرنگتر خواهد شد. اما ترس داره؟ نه! وبلاگ یک رابط است. بحث اینه که حرفی در جامعه داره زده می شه و خونده می شه. اینکه بترسیم که وبلاگستان کمرنگ شده مثل همونه که بترسیم که دیگه کسی به سخنرانیهای عمومی گوش نمی ده یا روزنامه کمرنگ شده یا … پیام در حال انتقاله – چه واسطش روزنامه باشه، چه وبلاگ و چه فیسبوک.
مرتبط:
– در باب وبلاگستان و سیم خارداری که جلوی سیل کشیده اند (:
– آقا اجازه! وبلاگستان دچار رکود شده؟
– غول به چراغ بر نمیگردد
– دردسرهای خوشتیپترین و باحالترین پسر وبلاگستان بودن
سانسور ابلهانه: بیا بخورش در اسمسهای ایرانسل
یعنی عقل سانسورچی در حد مریض (: و البته اونجاش که این دوستمون گفته «احمق می گم…» به نظرم کاملا خنده داره و جا داشت خودش یک نمایش کمدی مستقل اوایل قرن بیستمی باشه.
و البته دو نکته:
۱- من تقریبا هیچ وقت هیچ فحشی نمی دم ولی سانسور کردن عبارت های ترکیبی از طرف سانسورچی دیگه ابلهانه ترین کاری است که می شه کرد. زمان خاتمی که سانسور اینترنت شروع شد، جادی دات نت هم سانسور شد. بعد یه ایمیل درست کردن که یک ماشین خودکار می گفت به خاطر وجود چه کلماتی سایتتون سانسور شده. من که ایمیل زدم بهم گفت: به خاطر استفاده از کلمات «کس» و «سوپر». همون حماقت است که به اینجا امتداد پیدا می کنه.
۲- من هم امتحان کردم. واقعا نمی رسه.
سانسور ابلهانه: ژیگولو
میزکار LXDE یکی از میزکارهای بسیار سبک توی لینوکسه:
امروز سعی کردم نصبش کنم که هی به مشکل خورد و گفتم لابد یک گیری یک جایی است ولی بعد از دو سه بار اشکال، بالاخره خروجی رو خوندم:
gigolo-0.4.1-9.fc18.x86_64.rpm FAILED http://mirrors.ustc.edu.cn/fedora/linux/releases/18/Everything/x86_64/os/Packages/g/gigolo-0.4.1-9.fc18.x86_64.rpm: [Errno 14] curl#22 - "The requested URL returned error: 403 Forbidden" Trying other mirror. Error Downloading Packages: gigolo-0.4.1-9.fc18.x86_64: [Errno 256] No more mirrors to try.
اول فکر کردم مشکل میرورها است یا چیز دیگه اما بعد… فهمیدم که سانسورچی عزیز در میهن اسلامی عزیز هر آدرسی که توش عبارت ژیگول باشه رو سانسور کرده و به خودم بالیدم از وجود چنین دوستان با شعوری در مسند کار (:
برای امضا: نامه سرگشاده به روحانی دربارهی وضعیت اینترنت
دقت: این نامه رو من ننوشتم. من همخوان کردم و امضا و درخواست کردم اگر خوندین و موافق بودین امضا کنین.
برای امضا یا شر کردن از این آدرس استفاده کنید
نامه سرگشاده به دکتر حسن روحانی، رییس جمهور منتخب مردم ایران، دربارهی وضعیت اینترنت
جناب آقای دکتر حسن روحانی٬ ریاست جمهور منتخب مردم ایران٬انتخاب شما به این مقام مهم را تبریک میگوییم. شادمانی دوستان ما در شهرهای مختلف ایران و کشورهای دیگر به ما نشان میدهد که ایرانیان زیادی به شما امید بستهاند که زندگی بهتری برای آنها فراهم کنید.
ما٬ کاربران شبکههای اجتماعی اینترنتی و وبلاگنویسان٬ از حضور خود در فضای مجازی برای تشویق دیگران به شرکت در انتخابات و رای دادن به شما استفاده کردیم. برخی از ما ساکن شهرهای مختلف ایران هستیم و برخی دیگر ساکن کشورهایی جز ایران. مستقل از موقعیت جغرافیایی٬ ما از اینترنت استفاده کردیم تا به دیگر ایرانیانی که به هر دلیل تمایلی به شرکت در این انتخابات نداشتند نشان دهیم که امید به آیندهای بهتر تنها از طریق مشارکت در فرایندهای سیاسی حاصل میشود.
ما دیدیم که شما هم از اینترنت برای ارتباط با ایرانیان استفاده کردید. حضور شما در توییتر و شبکههای مجازی دیگر به ما نشان داد که شما هم از اهمیت اینترنت در زندگی در این روزگار مطلع هستید.
جناب آقای روحانی! وضعیت اینترنت در ایران به هیچ وجه مناسب نیست. اینترنت در ایران کند است و نظام فیلترینگ افراد را از دسترسی به اطلاعات منع میکند. فعالیت اقتصادی مبتنی بر اینترنت در ایران بسیار پرخطر است. اطمینان داریم که مشاورین شما با شما دربارهی این موضوعات صحبت کردهاند.
اینترنت همانند هر موجودیت دیگر نیازمند ساماندهی و نظامبخشی است. ما از شما میخواهیم ایجاد سازوکار مناسبی برای مدیریت اینترنت را در اولویت برنامههای خود قرار دهید. به نظر ما، اینترنت در ایران میتواند با سرعتهای بسیاری بالاتری عرضه شود. ما معتقدیم مدیریت اینترنت باید توسط نهادهایی انجام شود که با رای مردم انتخاب شدهاند و سازوکار این ساختار باید شفاف بوده و در دسترس شهروندان باشد. ما از شما میخواهیم که بهعنوان منتخب بیش از نیمی از رایدهندگان٬ با دستگاههای مرتبط برای تعریف دقیقتر مصادیق عمل مجرمانه در اینترنت وارد مذاکره شوید.
جناب آقای روحانی! ما در اینترنتی که سرعت آن در معیارهای امروز غیرقابل پذیرش است و با استفاده از شبکههای اجتماعیای که حضور در آنها منع شده است٬ ایرانیان را به شرکت در حیات سیاسی خود ترغیب کردیم. ما از شما میخواهیم که شرایطی را فراهم آورید که در سال ۱۳۹۶ قادر باشیم و انگیزهای برای دعوت دوبارهی ایرانیان به ریختن رای خود به نام شما در صندوقهای رای داشته باشیم.
سانسورچیهای چین علیه وینی پو و تایگر
چین الگوی ما در سانسوره و ارتشی هم داره برای حذف کردن هر چیز نامناسب از اینترنت، کامنت مثبت گذاشتن و … حالا هم اصلی ترین هدفشون دو تا شخصیت اصلی کارتونهای پو خرسه و ببر است. به خاطر این عکس که هفته قبل منتشر شد.
البته این حرکات عجیب و غریب اصلا چیز عجیبی نیست و چند وقت پیش هم این عکس که فتوشاپی از عکس مشهور مقاومت یک شهروند در برابر سرکوب دولت توسط تانکه باعث شد کلا سرچ به دنبال «اردک لاستیکی حمام» هم توی کشور سانسور بشه.
نکته جالب اینه که سانسور توی چین بیشتر از اینکه روی چیزهایی مثل سخنرانیهای یک مخالف نظام باشه روی کامنتها و نوشته هایی است که تشویق به اتحاد یا شورش یا چنین چیزهایی می کنن ولی اینکه حالا اردک حموم چه خطری برای نظامشون داره، جای خود دارد.
رادیو گیک شماره ۲۶ – سالگرد زکریای رازی ۱
گیک های جهان در ۲۶مین شماره رادیو گیک دور هم می شینن تا مطمئن بشن که دنیا نمی تونه از زیر چشمهاشون در بره. ما یک چایی با تیم کوک می نوشیم، اسلحه پرینت می گیریم و می بینیم فلاسفه بزرگ دنیا در مورد مسائل مورد مناقشه به چی باور دارن. تعطیلاتتون رو با رادیو گیک بگذرونین.
[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_026_zakariyaye-raazi.mp3]آرس اس اس رادیو گیک |
رادیو گیک در آیتونز |
اخبار
دختر ۱۷ ساله برنده هکاتون
هکاتون رو که حتما بلدین: هک + ماراتون [توضیح خودم] . هکاتونی هم هست به اسم TVnext که توش گیک ها، هکرها و تاجرها گرد هم می یان تا هک کنن و پول در بیارن – با محوریت تکنولوژی و تلویزیون. جایزه بزرگ این هکاتون نصیب یک دختر ۱۷ ساله شده که یک برنامه ساده نوشته: یک برنامه که وقتی دارین یک شوی تلویزیونی می بینین، اسکرین دوم شما تمام توییت های مربوط به نتایج اون شو رو مخفی کنه و با اینکه بقیه فیدهاش آپدیت می شن، این یکی ساکت بمونه. مستقل از اینکه جوونی و دختر بودن این برنده، خبر رو قابل گفتن می کنه، دو نکته جذاب دیگه هم هست: اول اینکه اون توضیح داده که پدرش هیچ وقت مجبورش نکرده برنامه بنویسه و فقط چون با پدرش می رفته کوه نوردی با هم گپ می زدن و کم کم علاقمند شده و کارهای خودش رو کرده و دومی چیزی که من دوستش دارم: baby steps. قدم های ریز برداشته و کم کم کارش رو یاد گرفته و سعی نکرده یکهو قهرمان جهان باشه و در نتیجه با یاد گرفتن زیرساخت ها فقط توی دو سال قهرمان جهان شده (:
چایی عصر با تیم کوک برای کمک به خیریه حقوق بشری
سایت چریتی باز که توش می شه چیزهایی رو برای خیریه به حراج گذاشت، جای جالبی برای دیدن اتفاقات جالبه. این هفته تیم کوک مدیر عامل اپل خودش رو اون تو به حراج گذاشته بود تا به موسسه حقوق بشری آر.اف.کی کمک مالی بشه. البته اگر درست تر بگم، وقت خودش رو به حراج گذاشته بود. در این حراجی خیریه، تیم کوک گفته بود که یک ساعت چای عصر رو در دفترش در ساختمون مرکزی اپل میزبان کسی می شه که بیشترین پول رو برای این برنامه بده و کل درآمد هم به سازمان «مرکز آر.اف.کی برای عدالت و حقوق بشر» می رسه. حدس زده می شد این خیریه درآمدی در حد ۵۰هزار دلار نصیب این موسسه بکنه اما قیمت نهایی رو … من ندیدم اما آخرین باری که چک کردم بیشتر از ششصد هزار دلار بود! روح اون جابز مرحوم که حاضر نشده بود یک قرون هم به خیریه ها پول بده با اینکار در قبر باید در لرزش باشه (: البته اگر روح ها بمونن تو قبر منتظر روز قیامت و راه نیافتن برن اینطرف و اونطرف.
ممنوعیت پاور پوینت در میتینگهای آمازون
شرکت آمازون که حدس زده می شه یکی از موفقترین شرکتهای دهه آینده باشه، در یک بخشنامه به همه کارمندها گفته که همه میتینگهای کارمندها باید با سی دقیقه سکوت و مطالعه دقیق چند صفحه یادداشت مربوط به میتینگ شروع بشه. به گفته این متن «شیوه شروع قدیمی میتینگهای شرکتی، پرزنتیشنها و اسلایدها بودن. یک نفر جلو می ایستاد و اسلایدها رو نشون می داد. به نظر ما این اطلاعات بسیار کمی رو منتقل می کنه و فقط بولت لیست نشون می ده. اینکار برای ارائه دهنده راحته ولی کار مخاطبین رو بسیار سخت می کنه. به جاش همه میتینگ ها ما با یک یادداشت روایی ۶ صفحهای شروع می شه. وقتی قرار باشه واقعا حرفهاتون رو با جملههای کامل بنویسین، مجبورین بیشتر فکر کنین و حرفی واقعا مفید برای زدن داشته باشین.»
آمازون همچنین توضیح می ده که آدم ها وقت اضافی در شرکت ندارن و اگر قراره این شش صفحه رو بخونن باید نیم ساعت اول جلسه رو بهشون فرصت داد. همچنین در روش های قدیمی سوال ها و نکات و .. می تونست روند صحبت ارائه دهنده رو قطع کنه اما حالا همه دقیقا اول به طور کامل شش صفحه رو می خونن و همه حرف های ارائه دهنده رو می فهمن و در نهایت در مورد موضوع حرف می زنن. شعار این روش اینه «پیچیده فکر کنید، ساده حرف بزنید».
لینوکس باید معیاری باشه برای کیفیت کد؛ من نمی گم – موسسه تحقیقاتی مرتبط می گه
پارسال خوشحال بودیم که این بررسی گفته کد سورس برنامه های اوپن سورس کیفیتی بالاتر از برنامههای بسته داره ولی حالا خوشحالیم که بررسی کدهای سال ۲۰۱۲، گفته که بعد از بررسی ۴۵۰ میلیون خط کد «لینوکس کماکان معیاری است برای کیفیت کد». این بررسی که از سال ۲۰۰۶ به درخواست دپارتمان امنیت ملی آمریکا انجام می شه گفته که امسال کدهای اوپن سورس که بین نیم تا یک میلیون خط کد دارن، «تراکم اشکالی» برابر ۰.۴۴ دارن در حالی که این عدد در نمونه های کد بسته ۰.۹۸ است. تراکم اشکال یعنی در هر هزار خط کد، چند اشکال دیده می شه و اگر زیر ۱ باشه، از نظر استانداردها قابل قبوله. این عدد در پروژه های بزرگتر بالا می ره ولی در مورد کرنل لینوکس ۳.۸ که ۷.۶ میلیون خط برنامه است، به زیر ۰.۶ یعنی ۰.۵۹ رسیده که یک رکورد تاریخیه. و البته همزمان هم متن جذاب اعترافات یک دولوپر ویندوز رو داشتیم که هیچ کس ظاهرا حوصله نکرد ترجمه کنه و از نظر فنی هم ترجمه اش بسیار سخته پس خودتون بخونین . یک دولوپر ناشناس که روی کرنل ویندوز کار کرده بود توضیح می داد که چرا ویندوز همیشه کنده و بد و برای اثبات ادعاش هم هش بیلدهای مختلف کد کرنل ویندوز رو گذاشته (:
نقشهای از کم تحملترین مردم نسبت به نژادهای دیگه
خلاصه بگم چون جوابش رو می دونیم دیگه: دو تا اقتصاددان سوئدی می خواستن بدونن که رابطه وضعیت اقتصادی و racism چیه (تبعیض نژادی مثلا) و کلی وقت گذاشتن و کشف کردن که چجوری می شه سنجید که یک کشور چقدر نسبت به دیگر مردمان مدارا داره و خب نتیجه اش تقریبا قابل حدسه: ما توی ایران یکی از بدترین کشورهای جهان هستیم و فکر می کنیم همه بدن به جز ما (: واقعیتش هم اینه که خودمون در وضعیت خیلی خیلی بدی هستیم و تا تکون نخوریم درست بشو هم نیست.
هوم.. من از لالز سک زیاد نوشتم. هکرهایی که کل دنیا رو به هم ریختن، کلی کلی اطلاعات مهم و عجیب رو منتشر کردن و فشار بزرگی روی دولت ها گذاشتن. حالا اعضای انگلستانی این تیم یعنی جیک دیویس ۱۹ ساله، رایان آکروید ۲۶ ساله و مصطفی البسام ۱۸ ساله که به جریامشون اعتراف کرده بود شاهد بسته شدن درهای زندانها در پشت سرشون هستن. البته البسام که هنگام ارتکاب جرم کمتر از هجده سال داشته، به جای زندان محکوم می شه به ۳۰۰ ساعت کار عام المنفعه. حدس زده می شه بیشتر این دستگیری ها مربوط باشه به همکاری لیدر تیم لالزسک به اسم هکر خاویر مونسگور که به اسم سابو شناخته می شد و همکاریهاش با اف بی آی. بزرگترین کار لالزسک در اون دوره انتشار ۲۴ میلیون اکانت کاربران پلی استیشن سونی بود که این شبکه رو هفتهها تعطیل کرد و گفته می شه ۲۰ میلیون دلار به شرکت ضرر زد. همچنین توی دادگاه گفته شد که عضو دیگه گروه (کلیری) از اجاره شبکهای از کامپیوترهای زامبی که در همه جهان داشت و اجازه کنترل کردن ۱۰۰هزار کامپیوتر رو بهش می داد، ماهانه تقریبا ۲۵۰۰ پوند درآمد داشت.
راستش نمی خوام هر ده تا رو بگم فقط می خوام یک غر بزنم که در حالی که ما اینجا باید کلی فکر کنیم که چطوری یک کار رو شروع کنیم و بعد حساب کنیم که بعد از چقدر توسط کی فیلتر می شه و چطور دردسر برامون درست می شه و حتی اگر بخوایم بدون کمک دولت یک صنعت رو شروع کنیم باید به عنوان اصلی ترین خطر خود دولت رو حساب کنیم و سعی کنیم باهاش کنار بیایم که بیزنسمون رو کلا تعطیل نکنه، آقای هلند رییس جمهور فرانسه در یک سند طولانی که نتیجه ۹ تا سخنرانی است راه کارهایی رو داده که از این به بعد دولت بر اساس اونها به بیزنس ها کمک خواهد کرد تا کلا متحول بشن.
بزن آهنگ عزا رو برای وضع خودمون…
معرفی کورس ارا
از روان شناسی تا قانون و مهندسی و آشپزی می تونین دوره بگذرونین. خودش می گه تصور آینده است که توش همه می تونن با موارد درسی با کیفیت بالای جهانی دسترسی داشته باشن . هدفشون اینه که مردم رو با آموزش تقویت کنن و زندگی ها رو بهتر. مطمئنا موفق هستن چون دانش، کیفیت و وضعیت زندگی ما رو به پیش می بره.
جاسوس چینی و لپ تاپی که قرار بود پر از اسرار ناسا باشه، یک چیز دیگه از آب در اومد
چند وقت پیش فکر کنم تو رادیو براتون گفتم که مامورهای اف بی آی وارد یک هواپیما شدن تا درست قبل از پرواز، یک «جاسوس چینی» رو دستگیر کنن. این آقا دکترای مهندسی الکترونیک داشت و قبلا برای ناسا کار کرده بود و بعدا با اصرار یکی از اعضای کنگره بیکار شده بود چون «داشتن کارمند چینی خطر امنیتی برای آمریکا است». حالا دولت اعلام کرده که این آقا تبرئه شده و روی لپ تاپش که طبق حکم جلب گفته شده بود «شاید حاوی کد سورس یک سیستم تصویر برداری بسیار مدرن باشد که در جمهوری خلق چین استفاده نظامی پیدا خواهد کرد» فقط حاوی حجم عظیمی فیلم دزدی و پورن بوده (: البته در نهایت آقای جیانگ به خاطر پس ندادن لپ تاپ ناسا بعد از خروج از سازمان مجرم اعلام شده اما بحث جاسوسی کلا منتفیه… [توضیح خودم که خوبه حداقل معذرت می خوان]
ایستگاه فضایی بین المللی ویندزو رو به نفع لینوکس کنار می ذاره
تمام کامپیوترهای ایستگاه فضایی بین المللی که قبلا ویندوز ایکس پی داشتن، حالا به لینوکس مهاجرت می کنن. به گفته اکستریم تچ دلیل اینکار این عنوان شده: «سیستم عامل مایکروسافت به اندازه کافی پایداری و قابل اعتماد نبود» اتحادیه فضایی که همکار ناسا در سخت افزارهای پروژه ایستگاه فضایی است گفته که سیستم عامل انتخاب شده، دبیان است.
یونیسف: پول بدین نه لایک فیسبوک
لایک کردن مورد علاقه خیلی ها است. ما این روزها هر جور مهملی رو شر می کنیم که لایک بگیریم. از عکس خانوادگی بقیه تا اینکه «لایک کن بعدا ۵۵ رو کامنت بذار تا پستچی بیاد دم در بهت بوس بده». حتی سازمان های بزرگ جهان هم مدت ها دنبال لایک بودن و هنوز هم هستن. به هرحال شر و لایک برای سازمان ها مخاطب می سازن، آگاهی رسانی می کنن و «درگیر» بودن عمومی رو بالا می برن اما بحث اصلی اینه که زدن یک دگمه و یک کلیک لایک هیچ تغییر واقعی ای در دنیا ایجاد نمی کنه. نه باعث می شه فیسبوک به کسی پول بده (تو رادیو همچین مخاطبی هم داریم؟) و نه فقر و بیماریها رو از بین می بره. اصطلاحی که برای این جریان در فرهنگ اینترنت داریم اسلکتیویسم است که می شه ترجمهاش کرد به تنبلیسم یا حتی گشادیسم. برایان مویلان می نویسه «این روزها گیها به تمام حمایتی که ممکنه لازم دارن. اما می دونین چی هیچ کمکی به این گروههای اقلیت نمی کنه؟ عوض کردن عکس فیسبوکتون به یک ربان صورتی». از اونطرف هم مدیر یونیسف سوئد بالاخره به عنوان اولین سازمان بزرگ گفته که «ما لایک رو دوست داریم (وی لایک لایک) اما این فقط قدم اولیه و نباید همونجا متوقف بشه. لایک زندگی هیچ کودکی رو نجات نمی ده. ما برای خریدن واکسن، پول لازم داریم» و همزمان یونیسف سوئد یک پوستر هم منتشر کرده و یک ویدئوی نسبتا تند تر که توش یک بچه که به وضوح همین اواخر پدر مادرش رو از دست داده توی یک خونه بسیار فقیرانه با برادرش روی یک زیرانداز کهنه نشسته. کودک نگرانه که برادرش بیمار باشه و می گه «مادرم هم همین بیماری رو گرفت… اما… [بخشی از کلیپ] اما فکر می کنم همه چیز رو به راه می شه. امروز یونیسف سوئد ۱۷۷هزار لایک داره تو فیسبوک و حدس می زنم تا تابستون به ۲۰۰هزار تا هم برسن» و بعد شعار اصلی می یاد «لایکها زندگی رو نجات نمی دن، پول لازمه».
بازم آی تی کراود!
هوراااااااااا. [آهنگ ای تی کراود] در بخش پرسش و پاسخ یک کنفرانس آلمانی، سازنده و نویسده آی تی کراود اعلام کرد که این سیتکام گیکی انگلیسی برای یک اپیزود چهل دقیقهای دیگه به کانال چهار تلویزیون خواهد اومد. گفته می شه این اپیزود در سه هفته فیلمبرداری خواهد شد و متنش تقریبا یک سال قبل نوشته شده ولی به خاطر بارداری یکی از هنرپیشهها و درگیریهای بقیه ضبط به سال آینده موکول شده. چهار سیزن این سریال یکی از بهترین سیتکامهای گیکی و کامپیوتری دنیا است و پخشش هم همینطور بوده: همزمان با پخش آزاد روی اینترنت گذاشته می شد تا طرفداران دانلود کنن و همینکار بسیار مشهورش کرد.
کارمند ساندویچ فروشی و کشف جهان-تکان-دهنده در مورد اعداد اول
ساب وی یک ساندویچ فروشی است در کل جهان (میدون انقلاب دنبالش نگردین! ما جزو جهان نیستیم) و توضیح در موردش و پیچیدگی های سفارش و خرابکاری های نهایی. از اونطرف زوج اعداد اول اون دو تا عدد اولی هستن که با همدیگه فقط یکی فاصله دارن. آسونه رو من بگم؟ ۳ و ۵ یا مثلا ۱۱ و ۱۳ یا بعدش ۱۷ و ۱۹ یا … بله کم کم سخت می شه… ۳۱ و ۳۳؟ نه… مثلا ۳۷ و ۳۹؟ نه… این زوج ها کم کم از هم دور می شن. محقق ها که دنبال اعداد اول می گردن هی به این اعداد بر می خورن ولی آیا این اعداد تا بینهایت همینطور تکرار می شن؟ نظریه تایید نشده ای بود که می گفت جفت زوج های اول نامتناهی هستن. به عبارت دیگه هر زوجی که شما پیدا کنین، یک زوج بزرگتر از اونها هم هست. این مساله آقای ییتانگ رو که دکترای ریاضی داشت ولی بعدا به عنوان حسابدار و حتی مسوول ساندویچ فروشی های زنجیره ای سابوی کار کرده بود جذب کرد و چند وقت پیش یک مقاله داد برای یک مرکز علمی و یکهو مسوولین اونجا اینقدر هیجان زده شده که اثر رو فرستادن برای بررسی عمیق تر ریاضی دان های بزرگ و معلوم شد ییتانگ یک اثبات بزرگ کرده: بی نهایت جفت اعداد اول هست که از هم ۷۰ میلیون تا یا کمتر فاصله دارن. ییتانگ این کشف رو بعد از سه سال فکر کردن به مساله کرد؛ یک غروب که داشت تو حیاط پشتی خونه دوستش استراحت می کرد.
آیا یک فایل مایکروسافت اکسل اقتصاد دنیا رو تهدید می کنه؟
مقاله علمی بسیار «معتبری» هست که می گه سطوح بالای بدهی ملی باعث پایین اومدن یا حتی منفی شدن توسعه اقتصادی می شه اما ظاهرا این مقاله در کنار چیزهای دیگه از یک مشکل خیلی پایه هم رنج می بره: یک فرمول اشتباه در یک صفحه محاسبات اکسل. این مقاله به اسم growth in a time of debt که توی ۲۰۱۲ توسط دو اقتصاد دان به نام های کارمن راینهارت و کنت راگاف نوشته شده منبع بسیار مهمی برای مقالات بعدی بوده و بخصوص سیاستمدارهای راست بهش استناد کردن تا ریاضت های اقتصادی رو معقول جلوه بدن. حالا سه اقتصاد دان دانشگاه ماساچوست سعی کردن بررسی مشابهی انجام بدن ولی به نتایج متفاوتی رسیدن و در نهایت از نویسندگان اصلی خواستن که صفحه گستردههای اکسلی که باهاش ادعاهای مقاله رو تولید کردن رو بدن و وقتی اونو گرفتن دیدن که توش یک فرمول به جای اینکه میانگین اعداد ردیف های ۳۰ تا ۴۹ رو بگیره، به خاطر یک اشتباه برنامه نویسی کوچیک فقط میانگین ردیف های ۳۰ تا ۴۴ رو می گرفته و در نتیجه کل نتایج تغییر کرده (: چنین اشتباهی در این سطح بسیار نادره و بسیار بامزه و البته احتمالا می تونه نابود کننده یک کشور یا نسل باشه با پایه ای شدن برای پذیرش سیاست های راست (:
ایده عالی برای جلوگیری از دزدی نرم افزار
یک بازی نویس هم ایده جذابی زده. اونها یک بازی داشتن که توش شما باید یک کمپانی بازی نویسی مجازی رو کنترل می کردین. خودشون چند ساعت بعد از انتشار رسمی بازی اصلی، یک نسخه کرک شده رو هم در تورنت گذاشتن و با در آوردن ادای سین، گفتن که این بازی تازه دو سه ساعت بعد از انتشار کرک شده و باید بقیه کمک کنن در انتشارش. این بازی هیچ تفاوتی با نسخه اصلی نداشت به جز یک نکته. وقتی بازیکن چند ساعت وقت می ذاشت و شرکت مجازی اش رو رشد می داد و توی بازی نرم افزاری می نوشت و به بازار می فروخت، شروع می کردن به دیدن یک پیام «متاسفانه محصول شما رو کرک کردن و دارن بدون پول استفاده می کنن… منابع شما کم شده» و این پیام هی بیشتر و بیشتر برای محصولات بعدی نشون داده می شد تا جایی که در نهایت می گفت اگر کسی بازی رو نخره شما ورشکست می شین. بعد از ورشکستگی این پیام به نمایش در می یومد که نوشتن یک بازی درجه یک نتیجه اش ورشکستگی است چون با دزدی نرم افزار مواجه می شه و پولی در نمی یاره در حالی که اگر یک بازی رده دو بنویسیم کسی اونو نمی دزده و در نتیجه در آمدش بیشتره پس منطقا دیگه نباید هیچ کس بازی های درجه یک بنویسه یا ایده جدیدی مطرح کنه یا یک اینجین جدید ابداع کنه و تنها کاری که از این به بعد باید کرد تکرار همون کارهای قبلی با هزینه کمتره تا بشه با وجود فروش کمترش به سود رسید و آیا شما برای این شرایط راه حلی به نظرتون می رسه؟ (:
در اعماق
اولین اسلحه صد در صد پرینت شده دنیا
[قبلا گفته بودیم که فقط یک قطعه فلزی داشت] شبیه اسباب بازیه ولی عملا واقعا واقعی است. با اولین تفنگی روبرو هستید که تمام بخش های آن با چاپ سه بعدی ساخته شده است. در این کلت، همه قطعات به صورت اختصاصی برای چاپ با پرینترهای 3D طراحی و با آن چاپ شده اند. به آینده خوش آمدید. این سلاح چاپ سه بعدی که The Liberator نام دارد، محصول تلاش کادی ویلسون ۲۵ ساله از دانشگاه تگزاس است. وی که دانشجوی حقوق است، برای بازی در یک مستند با نام کلیک، چاپ، اسلحه، آن را ساخته است. وی قصد دارد فایل های CAD چاپ این اسلحه را از هفته آینده به صورت عمومی در اینترنت منتشر کند. با این کار، هر کسی با داشتن یک پرینتر سه بعدی می تواند صاحب یک تفنگ بدون شماره سریال و هرگونه پیشینه ثبت شده شود. The Liberator از ۱۶ قطعه مختلف ساخته شده و برای گلوله های با کالیبر مختلف می توان در آن از لوله های مختلف استفاده کرد. تمامی این بخش ها با پلاستیک ABS چاپ شده اند و ویلسون برای تولید آن از یک پرینتر Stratasys Dimension SST بهره برده است. ویلسون به این اسلحه یک قطعه فلزی ۱۷۰ گرمی هم اضافه کرده تا در دستگاه های فلزیاب و گیت های فرودگاهی قابل شناسایی باشد. اما جالب اینجا است که چنین کاری برای کارکرد صحیح این اسلحه اصلا لازم نیست و شما هنگام چاپ تفنگ تان می توانید از چنین کاری صرف نظر کنید. از این پس تفنگ های پلاستیکی فقط اسباب بازی های کودکانه نخواهند بود!
زیاد می بینیم که فلاسفه به پرسشنامههای همدیگه پاسخ می دن تا آماری به دست بیاد از اینکه فلاسفه نظرشون در مورد فلان موضوع غیرقابل توافق چیه. این پرسشنامه ها معمولا غیررسمی هستن و تحقیقات غیرعلمی. اما حالا دیوید بورگت و دیوید چالمرز تصمیم گرفتن همینکار رو به شکل سیستماتیک و علمی انجام بدن. اونها برای ۱۹۷۲ فیلسوف از ۹۹ موسسه فرمی رو فرستادن و سوالهای مهمی رو پرسیدن که دیدن جوابهاش بسیار جذابه چون نشون می ده اونها که شغلشون فکر کردنه در مورد موضوعات controversial چه نظری دارن. لینک رو در شونوت ها ببینین ولی در موارد جالب می شه به اینها اشاره کرد:
3. Aesthetic value: objective 41.0%; subjective 34.5%; other 24.5%.
6. External world: non-skeptical realism 81.6%; skepticism 4.8%; idealism 4.3%; other 9.2%.
7. Free will: compatibilism 59.1%; libertarianism 13.7%; no free will 12.2%; other 14.9%.
8. God: atheism 72.8%; theism 14.6%; other 12.6%.
23. Politics: egalitarianism 34.8%; communitarianism 14.3%; libertarianism 9.9%; other 41.0%.
26. Teletransporter: survival 36.2%; death 31.1%; other 32.7%.
30. Zombies: conceivable but not metaphysically possible 35.6%; metaphysically possible 23.3%; inconceivable 16.0%; other 25.1%.
معلومه که برای غیرفیلسوفهای حرفهای اکثر این چیزها نیازمند یک سرچ حسابی در گوگل است برای حل.
سه صندلی برای پایرت پارتی در انتخابات مجلس ایسلند
گفته بودم که اگر قرار بشه روزی از سر اجبار به انتخاب از یک کشور درخواست شهروندی کنم، ایسلنده؟ (: به خاطر فلان و فلان و حالا هم که پایرت پارتیاش که فقط ۹ ماه از تشکیلش می گذره، سه صندلی رو در انتخابات برده و از جمله یکی از این نمایندهها Helgi Hrafn Gunnarsson است که یک برنامه نویسه و Birgitta Jónsdóttir که داوطلب بوده در ویکی لیکس.
خرج بدون اجازه پول توسط کودکان توی برنامهها در انگلیس به ماهانه ۳۱ میلیون پوند می رسه
چه عنوانی بود؟ همه چیزو که گفتم! مایکروسافت یک تحقیق انجام داده در مورد پولهایی که بچهها بدون اینکه از پدر و مادر اجازه بگیرن توی تبلتها و اسمارت فونها انجام می دن. نتیجه حیرت آوره. ۲۸٪ پدر مادرها گفتن که بچهشون بدون اینکه از اونها بپرسه روی تبلت یا توی بازی ها چیز خریده و پول خرج کرده و ۸۳ درصد هم گفتن که وقتی صورت حساب کردیت کارتوشن اومده، میزان این خرج اونها رو شوکه کرده. متوسط خرج ۳۴ پوند اعلام شده. ۱۷٪ والدین گفتن که پسوردها رو به کودکان دادن و ۲۳ درصد هم گفتن اصولا دستگاه هاشون پسورد نداره. بخصوص با بخش دوم آمار که می گه ۲۷٪ بچهها استتوس فیسبوک پدر مادرها رو عوض کردن و ۲۰٪ از طرف اونها توییت کردن بشیتر و بیشتر می فهمیم که باید سواد پدر مادرها در مورد وسایل الکترونیک و حوزه شخصی مرتبط با اون بیتشر بشه.
بدافزار مک روی لپ تاپ های فعالان حقوق بشری؛ امضا شده و معتبر
یک شرکت تحقیقاتی امنیتی اعلام کرده که بعد از بررسی لپ تاپ های چند فعال حقوق بشری از کشور آنگولا، روی اون بدافزارهایی رو پیدا کرده که با امضای معتبری از توسعه های اپل نصب شده بود. این امضا به سیستم عامل میگه باید به این برنامه اعتماد کنه و این برنامه از صفحه اسکرین شات می گرفته و به سرورهای دیگه ای می فرستاده. شیوه پخش بدافزار هم از طریق ایمیلهای فیشینگ بوده. بررسی کننده ژاکوب اپلباوم است که یکی از خفنترین فعالان متخصص توی حوزه امنیت رایانه است و این کشف هم در یک کارگاه کشف شده که طی اون اف-سکیور سعی می کرده به فعالان کشورهای مختلف بگه که چطور باید مواظب کامپیوترشون باشن. هم اپلباوم و هم اف-سکیور گفتن که این بدافزار به اسم OSX/KetM.A امضایی داشته که باعث می شده فیچر امنیتی ماونین لاین به اسم gatekeeper اونو بیخیال بشه و گفتن که این اولین باری است که این بدافزار کشف شده.
نظریه مک دونالد
(حین ضبط به نظرم رسید به اندازه کافی باحال نیست نخوندم. الان پشیمونم)
مقدمه: درسته که ما چون مک دونالد نداریم فکر می کنیم … [توضیحات خودم]. و حالا مقاله جالب براتون دارم که نویسندهاش اسم سیستم رو گذاشته «تئوری مک دونالد» اون می گه هر وقت همکارها سعی می کنن در مورد ناهار تصمیم بگیرن می گه «بریم مک دونالد» و… در نهایت اینکه آدم ها براشون راحت تره ایده های بد رو توضیح بدن که چرا بده تا اینکه ایده خوب بدن و این می تونه شیوه ای باشه برای طراحی خلاق. مقایسه می کنه با اصولی مثل Shitty First Drafts یا Just do it از نایکی. ما هم توی ایران «زخمی کردن کار» رو داریم که بسیار مفیده. راستش نوشتن یک کتاب شاید سخت ترین بخشش درست کردن یک فایل باشه به اسم «کتاب.داک» و باز کردن اون. Stop Over Thinking . گفتن خود رادیو.
مشکل امنیتی اسکایپ
اسکایپ یک زمانی توی ایران خیلی خفن حساب می شد و می گفتن ازش استفاده کنین که امن باشه. اون روزها اسکایپ مال یک شرکت کشور همکیش و عزیز و همسایه چین بود و لازم بود تکرار کنیم که در ایران امنیت خاصی نمی شه براش قائل بود. حالا هم مایکروسافت اونو خریده و هر چند وقت یکبار انواع و اقسام خبر رو می سازه. خبر جدید هم اینه که به گفته یک موسسه امنیتی، مایکروسافت داره چت های شما رو می خونه. روش کشف اینطوری بوده که دیدن اگر لینکی به یک سایت https بفرستین، اون لینک بعد از چند ساعت از یک سرور در مایکروسافت ویزیتور خواهد داشت. این فقط برای یو آر ال های https اتفاق می افته و دو تا معنی داره: ۱) چت های از شما تا رفیقتون رمزگذاری شده نیستن و وسط راه باز می شن و دوم اینکه لینک های https معمولا حاوی اطلاعاتی مهمتر از فقط آدرس هستن و خیلی وقت ها چیزهایی شخصی توشونه. مثلا آدرس یک فایل توی باکس یا یک لینک به آلبوم شخصی شما که هیچ وقت توی توییتر یا فیسبوک نمی ذارینش ولی حاضرین لینکش رو به شکل مخفی به دوستتون بدین. نکته جالبتر اینه که این لینک به طور کامل خونده نمی شه بلکه فقط بخش هد فرستاده می شه. اگر لازم باشه مایکروسافت تو آدرس شما لاگین هم می کنه تا فقط هد رو بگیره؟! این یعنی دنبال هیچ شکلی زا تشخیص ویروس و اینها نیست. اینم جالبه که ظاهرا مایکروسافت بعد از خبری شدن این جریان، اینکار رو متوقف کرده ولی خب برای ما این خبر یعنی نه اعتماد بکنیم به اون چینی ها نه این مایکروسافت ها.
مشکل امنیتی بامزه zpanel
زد پنل یک نمونه آزاد از cpanel است. هنوز بزرگ و قوی نشده و احتمالا با این اوضاع هیچ وقت هم نمی شه. جریان این بوده که از چهارشنبه یوزری به اسم joepie91 توی فروم می نویسه که بارها و بارها به برنامه نویس ها گفته یک مشکل امنیتی جدی توی این برنامه هست و اونها حلش نکردن. حرف اون این بود که با تمپلیت های آماده سایت می شد روی سرور سایت با دسترسی روت برنامه اجرا کرد و این به گفته اون باعث می شد زد پنل «ناامن ترین پنل هاستیگ دنیا باشه که کلی کاربر داره». جواب PS2Guy که از تیم مدیریتی زدپنل است چیزی شبیه این بود که «تو بچه فلان حالا واسه ما باسواد شدی؟» و اضافه کرده بود که کل مشکلات امنیتی زدپنل اصلاح شدن و برنامه هیچ مشکلی نداره. این سبک برخورد مهم شد و مردم شروع کردن به غر زدن و بعدا فرستادن ترد به ردیت و وقتی چیزی بره روی ردیت،کار تمومه. یکی از /r/netsec چلنج رو قبول کرد و چند ساعت بعد فروم زدپنل از همون راه هک شد. تا مدت ها فروم پایین بود و بعدا هم که بالا اومد همین روند حرف زدن مدیرها ادامه داره که اگر راست می گین سایت شخصی من رو هک کنین و …و خلاصه ظاهرا زدپنل داره راهی کاملا اشتباه رو می ره.
تبریکها و تقبیحها
تولد دبیان ۷ بعد از ۲.۳ سال!
تسلیتی هم می گیم به مخترع گیف که با اینکه اومد رو صحنه و گفت [صدای گیف] ما بازم به گیف می گیم گیف تا خاطرههای کودکیمون ترک نخوره.
و تسلیتی عمیق تر به اون ….
نامه ها
(چون رادیو خیلی طولانی شده بود نخوندمش)
سلام جادی جان :)
من یه کاربر ویندوز بودم که حدود دو ساله با لینوکس آشنا شدم
زیاد نمیخام روده درازی کنم
فقط میخام چیزی رو بهت بگم که امروز من رو سرافکنده کرد و کلی خوشحال شدم
موضوع اینه که من 3 ساله لپتاپ گرفتم و کیس قبلیم بلااستفاده موندش
تا اینکه امروز گفتیم کیس رو به lcd ای که توی حال هستش وصل کنیم و بتونیم اونجا کلیپ و آهنگ و … پخش کنیم . نتیجه اینکه وقتی کیس رو وصل کردم متوجه شدم ویندوز به دلیل سخت افزار نسبتا پایین، تصویر رو به صورت کامل توی lcd نمایش نمیده . یعنی بغل های تصویر سیاه رنگه و رزولیشن روی 1280720 هستش . در حالی که رزولیشنی که باید تو lcd بیاد 1360768 باید باشه تا بغلاش خالی نمونه
تو قسمت تنظیمات ویندوز xp رفتم و دیدم این رزولیشن رو برام نمیتونه بیاره . ویندوز 7 رو هم نصب کردم و دیدم باز هم همین مشکل وجود داره
از اونجایی که میدونستم هر کامپیوتری با هر سخت افزاری داشته باشم لینوکس میتونه روی اون نصب بشه پس رو آوردم به اوبونتو :)
تو قسمت تنظیمات رزولیشن 1360*768 رو پیدا کردم و تصویر کامل رو دریافت کردم :) خیلی هم شیک و مجلسی :)
در نهایت میخام از جامعه ی کاربری و همچنین شرکت سازنده ی اوبونتو (با تشکر از اسپانسر این برنامه ) تشکر کنم :)
بخش آخر
از رویترز انتخاب کردم با عنوان «انفجار بازار زیرو دی، متخصصین سایبری واشنگتن رو نگران کرده
تکثر زیاد ابزارهایی که بهشون می گیم زرو دی اکسپولیت های باعث نگرانی در رده های بالایی واشنگتن شده و احتمالا خود دولت و آژانسهای تابعهاش جزو خریداران بزرگ این چیزها هستن. مایکل دانیل – هماهنگ کننده ارشد سایبر سکیوریتی کاخ سفید – می گه این روند براشون بسیار نگران کننده است.
ازش پرسیدن که این واقعیت که دولت آمریکا هم داره این چیزها رو می خره باعث بزرگتر شدن مشکل می شه یا نه، دانیل گفته که جواب نیازمند مطالعه بیشتره «جواب دادن به وضعیت اقتصادی لازمه اش بررسی دقیق تر موضوع است».
بعضی متخصصین امنیت می گن که توان خرید دولت خیلی بالاست و اینکار می تونه به جای صدمه زدن، کمک کننده باشه. بحث اینها اینه که اگر دولت صریحا وارد بازار بشه و اعلام کنه که بالاترین پول رو برای زیرو دی ها می ده، خواهد تونست سیستم های خودش در مقابل همه اونها حفاظت کنه.
دن گیر (آفیسر ارشد امنیت توی شرکت امنیتی همکار دولت آمریکا می گه که «حالا که مردم دارن این زیرو دی ها رو می خرن، آمریکا باید بازار رو کاملا یکطرفه کنه و اعلام کنه که ده برابر قیمت رو می ده و هر زیرو دی ای رو می خره».
ریچارد کلارک هم که ده سال پیش مدیر ارشد ضد تروریسم کاخ سفید بود و حالا یک مشاور امنیت سایبری است می گه که کاخ سفید باید برنامه ای مشابه داشته باشه. اون می گه «در بعضی موارد معدود حتی ممکنه دولت اینها رو بخره و برای یک عملیات جمعی بزرگ نگهداری کنه و البته همون زمان هم باید مانیتور دقیقی بکنه تا مطمئن بشه که کس دیگه به چنین چیزی دسترسی پیدا کرده یا نه.»
هاوارد اشمیت هم که در دوران اوباما سرپرسی امنیت سایبری کاخ سفید رو بر عهده داره، گفته که با دیدگاه کلارک موافقه و وقتی ازش پرسیده شده که آیا کاخ سفید در دو سال و نیم اخیر که اون مسوولیت این موارد رو بر عهده داشته، چنین کاری کرده یا نه جواب داده که جواب این موضوع نقض قرارداد حفظ اسراره و اون نمی تونه بهش جواب بده.
راستش نمی دونم چرا اینو به جای در اعماق گذاشتم بخش ویژه.. شاید چون بخش ویژه نداشتم. شاید هم چون یک دولت داره رسما اعلام می کنه که خریدار اکسپلویت ها است و احتمالا داریم وارد عصر جدیدی از مبارزه و دفاع سایبری می شیم که توش یک کشور رسما داره قبول می کنه که حاضر از بازار قاچاق چیزهایی رو بخره تا وضع خودش رو در رقابت با رقبا بهتر کنه. اونم کشوری که همین الانش هم در مرکز دنیای خبیث است.
موسیقی ها
موسیقی آخر:
آیو تکنولوژی رو از ۵۰سنت می شنوین. آهنگی که باید راهنمای هر گیک باشه. زندگی تون رو تلف نکنین….
موزیک در مورد ایران کافران گمنام
اجبار به نصب سرتیفیکیت غیرمطمئن SSL برای کارمندان کل کشور
سایت «سامانه کارکنان نظام اداری کشور» جایی است که اگر شما کارمند دولت عزیز جمهوری اسلامی هستین باید خودتون رو توش ثبت کنین. ورود به این سیستم بدون وصل بودن به «اینترانت ملی کشور» غیرممکنه و ثبت کردن شما در اون، نیازمند اینه که اول یک Root Certificate رو که به شکل فایل اجرایی ویندوز در اختیار شما قرار میگیره، روی کامپیوتر خودتون نصب کنین.
اگر تا اینجا بحث براتون فنی بود، ترجمه اش می کنم به زبان آدمیزاد: با نصب این برنامه در کامپیوتر خودتون، به صادر کننده اون اجازه می دین که از این به بعد بتونه ارتباطات امنی که روی اون کامپیوتر با سایت های مثل فیسبوک، جیمیل، … داشتین رو زیر نظر بگیره.
راه حل؟ اگر بحث فنی می خواین باید یک ویرچوال ماشین نصب کنین و یک ویندوز اون تو داشته باشین که این سرتیفیکت خبیث روش نصب شده باشه و فقط برای همینکار به کار بره. البته این راه حل مثل اینه که بگیم قانونی تصویب شده که می گه افراد وابسته به یک گروه خاص حق دارن به همه تجاوز کنن و راه حل شما اینه که از خونه بیرون نرین (:
اگر هم فکر می کنین که شما کارمند نیستین و این براتون مشکلی درست نمی کنه باید یادآور سانسور اینترنت بشم که اول خاتمی شروع کرد و گفت «فقط پورن» بعد اضافه کردن «فقط سیاسی های معاند» بعد گفت «و البته وبلاگ های مخالف» و بعد «سرویس های وبلاگنویسی» و بعد «شبکه اجتماعی» و … و حالا ارزشی های عزیز هم که هرچیزی رو رعایت می کنن جز ارزشهایی ثابت و جهانشمول و دینی، هدف سانسور شدن و تازه ناله شون در اومده (:
یادمون نره که برشت نیمولر گفت : «اول به دنبال کمونیست ها آمدند و من چیزی نگفتم چون من کمونیست نبودم. بعد به دنبال سوسیالیستها آمدند و من چیزی نگفتم چون سوسیالیست نبودم. بعد برای دستگیری فعالان اتحادیههای کارگری آمدند و من چیزی نگفتم چون زو اتحادیههای کارگری نبودم. بعد برای دستیگری من آمدند و دیگر کسی نمانده بود که چیزی بگوید.».