رادیو گیک شماره ۲۲ – دوست دختر مصنوعی

در شماره بیست و دومم رادیو گیک در خدمت شما هستیم با عنوانی به جذابی: دوست دختر مصنوعی. در این شماره راه حلی کشف می کنیم برای اینکه شما دوست پسر / دختر ندارین، نگاهی می کنیم به دستگیری هکری که توی فهرست ده تایی اف بی آی بود و می بینیم که بعضی مدرسه ها توشون بازی با کامپیوتر اجباریه. راستی! اگر این شماره با ما باشین، باور می کنین که دسترسی به اینترنت یکی از حقوق شهروندی است و لازمه یک زندگی طبیعی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_022_doost-dokhtar-masnooei.mp3]

مشترک رادیو گیک بشین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

واحد اجباری ماین کرفت در مدرسه

ماین کرافت اجباری در مدرسه

یک مدرسه سوئدی خبر ساز شده: به خاطر اجباری کردن گذروندن یک واحد بازی ماین کرفت برای بچه‌های سیزده ساله. این بازی فوق العاده مشهور در دنیا،‌ از بازی کن ها می خواد که با حوصله و وقت و دقت و پشتکار از قطعات مختلفی که در دنیاش وجود داره، سازه‌های مثل خونه و غیره بسازن. در نسخه های جدی شب ها خرابکارها می یان بیرون و خونه ها رو خراب می کنن ولی در نسخه هایی هم فقط ساخت سازه های زیبا و مفید هدفه و همکاری آدم ها با هم و خلاقیتشون باعث علاقه شون به بازی می شه. مدرسه گفته بازی کردن این بازی چندین نفره آنلاین باعث می شه دانش آموزها در مورد شهرسازی، برنامه ریزی، مسائل محیط زیستی و به پایان رسوندن کارهایی که شروع می کنن چیز یاد بگیرن و حتی بتونن برای آینده برنامه بریزن. مدیرهای مدرسه گفتن که این بازی از نظرشون تفاوت بخصوصی با درس هایی مثل هنر و نجاری نداره. اونها اضافه کردن که اوائل بعضی والدین با این واحد مشکل داشتن اما موفقیت این واحد باعث شده مدرسه تصمیم بگیره که در سال های آینده هم این درس اجباری رو در فهرست برنامه‌های بچه ‌های سیزده ساله، بذاره.

دستگیری مرد کالیفرنیایی برای اذیت و آزار آنلاین ۳۵۰ زن

اذیت و آزار رو رسانه های ما مجبورن به جای تجاوز استفاده کنن ولی اینجا منظور واقعا همینه. این مرد با درست کردن هویت های مختلف برای خودش با زن ها دوست می‌شد، بعدا براشون یکسری فایل و غیره می فرستاد که باعث می شد بتونه پسوردهاشون رو بدزده و بعد از این طریق بهشون فشار می‌آورد. مثلا در یک مورد این مرد خودش رو جای مرد الف ای جا زد و خواست با زنی صحبت کنه. این زن که شک کرده بود به مرد اصلی زنگ زد و وقتی مطمئن شد که طرف مقابلش مرد الف نیست، این رو بهش گفت اما این مرد بهش گفت که عکس بدون بلوز این زن رو در اختیار داره و اگر همین الان جلوی وبکم برهنه نشه، اونو می ذاره توی فیسبوک زن که پسوردش رو هم داره. وقتی زن مقاومت کرد، عکس برای چند ثانیه روی فیسبوکش رفت و غیره و غیره. خوشبختانه آدم ها با پلیس تماس گرفتن و حالا این مرد ۲۷ ساله دستگیر شده به اتهام آزارها و بهره کشی های مشابه از ۳۵۰ زن و پرونده‌ای بسیار قطور. ماجراش برای ما؟ سوادمون از اینترنت و هویت رو بالاتر ببریم و بدونیم که پلیس موظفه از ما دفاع کنه.

گفتن اینکه در ایران هم وضع بدک نیست و ذکر مورد رم موبایل و پلیس و رفتن سراغ مغازه و شاگردش.

گالوپ و نظرسنجی در مورد دسترسی به اینترنت

گالوپ که یکی از بزرگترین سازمان‌های نظر سنجی جهانه، گزارشش رو منتشر کرده. طبق اون سال ۲۰۱۱ ۳۲٪ مردم بالغ جهان گفتن که به اینترنت در خونه دسترسی دارن. این عدد برای سال‌های قبل ۲۹ و ۲۵٪ بوده. از ۱۴۸ کشور حاضر در نظر سنجی، در ۴۱ کشور کمتر از ده درصد جمعیت به اینترنت دسترسی داشتن و در مقابل در ۴۸ کشور بیشتر از ۵۰٪ آدم های بالغ به اینترنت در خونه دسترسی داشتن. کشورهای اول عبارت بودن از سوئد و سنگاپور با ۹۳، دانمارک با ۹۲ و هلند با ۹۱ درصد. بعدش هم نیوزلند، استرالیا، کانادا، تایتوان، ایرلند، کره جنوبی، لوکزامبورگ،‌اسراییل و فرانسه و امارات.. جالبه که کشورهایی مثل بحرین و کویت هم با ۸۴ و ۸۳ در بالاهای فهرست هستن. آمار برای ایران ۳۸٪ بوده که باعث شده همسایه اوروگوئه، آلجریا، کاستاریکا و موروکو باشیم (:‌

کیم دات کام و سایت جدیدش: مگا

من آدم‌هایی که روابط معمول جهان رو هک می کنن رو دوست دارم. کسانی مثل موسس ویکیلیکس یعنی آسانژ و کسانی مثل کیم دات کام. کیم دات کام درست یکسال بعد از اینکه پلیس به سایت اولش یعنی مگا آپلود حمله کرد و اون رو بست ،‌سایت دومش رو راه انداخته: مگا دات کو دات ان زد. این سایت به هر کس به شکل رایگان ۵۰ گیگ فضای ذخیره سازی می ده و اگر بین ۱۳ تا ۴۰ دلار در ماه هم پول بدین می تونین ۵۰۰ گیگ تا ۴ ترا فایل توش ذخیره کنین.

دات کام باهوشه و سایت جدیدش قراره با رقبایی مثل دراپ باکس، گوگل درایو و رپید شر رقابت کننده و در ضمن جلوی بسته شدن توسط پلیس عصبانی رو بگیره. این سایت همه فایل هاش رو با یک کلید آر اس ای دو کیلوبایتی حفاظت می کنه که یک معنی بیشتر نداره: حتی خود دات کام هم نمی دونه چه سایتی روی این استوریج آنلاین ذخیره شده و فقط و فقط کاربر است که میدونه چی روش آپلود کرده. البته شما می دونین لینک فایل هاتون رو به بقیه هم بدین (یا از طریق دادن کلید به اونها یا با گذاشتن کلید توی یو آر ال) و خب توی قرارداد سایت هم نوشته شده که شما مسوول نقض کپی رایت توش هستین و جریان به سایت ربطی نداره (: یک کلک دیگه که پلیس نتونه سایت رو پایین بیاره. پیشنهاد می کنم سریعا یک تستی بهش بزنین.. پنجاه گیگ کم چیزی نیست (: مگا دات کو دات ان زد. به افتخار نیوزلند.

البته اینم اضافه کنم که دیروز کیم دات کام در جواب به کسایی که می گفتن فلان و فلان گفت هر کس بتونه سایت رو هک کنه، ده هزار یورو جایزه داره و .. هنوز کسی نتونسته (: مشخصه که سریعا در حال رشده، در روز اول یک میلیون کاربر رجیستر کردن و پنجاه میلیون فایل روش آپلود شد و یک سایت جدا به وجود اومد که فایل های پابلیک رو ایندکس می کرد ولی این سرویس سریعا از طرف مگا بلاک شد. در ضمن کیم گفته که بیست وکیل تمام وقت، وظیفه پاسخ دادن به مدعیان نقض کپی رایت در این سایت جدید رو بر عهده دارن و این سایت هیچ مشکل قانونی نداره.

دستگیری حمزه بندالعاج

نه (: فعال حقوق بشر یا طرفدار آزادی بیان یا چنین چیزی نیست. حمزه بندالعاج هکریه که اف بی آی مدت ها دنبالش بود و بالاخره توی فرودگاه تایلند خوش و خندون دستگیر شد. این پسر ۲۴ ساله متهمه که با هک کردن بانک‌ها، چندین میلیون دلار پول دزدیده و وقتی بهش دستبند می‌زدن شوخی می کرد و حسابی می خندید. پلیس تایلند هنگام دستگیری بهش گفته که در لیست FBI 10 most wanted است و اون خندیده و گفته که اینطور نیست و شاید توی لیست بیست تا یا پنجاه تا باشه. این هکر آلجریایی ۲۱۷ مورد هک بانک تو حسابش داره و ظاهرا با پولی که می دزدیده حسابی خوش می گذرونده. پلیس فرودگاه ازش دو تا لپ تاپ، یک تبلت، یک تلفن ماهواره ای و کلی هارد دیسک اکسترنال گرفته و گفته که «اون با یک ترنزکشن می‌تونست ۱۰ یا ۲۰ میلیون دلار در بیاره.. اون با بلیت های فرست کلس دنیا رو می چرخید و لوکس زندگی می کرد». اگر بخش اول خبر براتون هیجان انگیز بود و دوست داشتین جاش باشین، بگم که تایلند حمزه رو به آمریکا پس خواهد داد و احتمالا زندانی خیلی خیلی طولانی در انتظارشه. دزدی در هیچ حالتی اش هیجان انگیز و خوب نیست. هکرها چون اول نفوذ براشون جالبه وارد کارهایی می شن که از اول انتظارش رو نداشتن و بعد توش پیش می رن (: سالم و معقول باشین و سوادتون رو افزایش بدین اما بدون افتادن تو دام کارهایی که اگر از اول بهش فکر میکردین سراغش نمی رفتین.

خرید دوست دختر مصنوعی توی فیسبوق

فیسبوک باعث شده دوستی‌ها و برک آپ های ما از یک موضوع شخصی به یک موضوع عمومی بدل بشن. دوست دخترهای بقیه براشون لایک می زنن و کامنت می نویسن و بوس می ذارن و اونوقت پروفایل‌های ما رو تنها کسی که لایک می کنه هم رادیویی‌هامون هستن! چاره چیه؟ بریم سراغ شرکت برزیلی NamoroFake.com.br و با دادن چهل دلار (بعله چهل دلار!) شرکت پروفایلی با کامنت و عکس و ریلیشن شیپ استتوسی که لازم دارین رو باز می کنه و سی روز توی فیسبوک مثل دوست دختر شما عمل می کنه! و البته اگر نمی خوان چهل دلار رو بدین می تونین فقط ۱۹ دلار خرج کنین و یک پروفایل دریافت کنین که مثلا دوست دختر سابق شما بوده! هاها.. سایت می گه استخدام یک پروفایل فیک که مثلا دوست دختر شما است چند تا فایده داره. اول اینکه باعث میشه خانم های دیگه دید بهتری نسبت به شما و توانایی هاتون داشته باشن، بعدش اینکه بعضی ها لازم دارن یک دوست دختر مصنوعی داشته باشن که حرص دوست دختر قبلیشون رو در بیارن یا نشون بدن که شاد هستن و بهترین روش برای اینکار … به قول این سایت خاص دادن چهل دلار در ماهه! و البته دلیل بعدی که می گه اینه که خانواده و دوستان بیخیال شما بشن و هی اصرار نکنن با یکی دوست بشین. و البته اگر شما یک دختر هستین که میتونین از عهده این نقش بر بیاین و برای یک ماه دوست دختر یکی باشین، وبسایت دعوت به کارتون میکنه و پنجاه درصد سود هم مال شماست! فعلا دوست پسر مصنوعی قابل اجاره نیست ولی شاید در آینده باشه!

توصیه های جادی: مثبت باشین، دروغ نگین، مودب باشین و صادق و کمی بانمک و نیازی به دادن چهل دلار در ماه ندارین.. هیچ چیز برای یک آدم بدتر از این نیست که تظاهر کنه چیزی است که نیست. دروغ نگین.. از همه به خودتون (:

در اعماق

حمله هکرهای چینی به نیویورک تایمز و ضعف سیمانتک

فوربس مطلب جالبی داره در مورد حمله هکرهای چینی به نیویورک تایمز بعد از اینکه این روزنامه گزارشی رو در مورد ثروت شخصی نخست وزیر چین (ون ژیابائو) منتشر کرده. این گزارش که در مورد ثروت شخصی نخست وزیر حزب کمونیست حرف می زده، به مزاق دوستان خوش نیومده و در نتیجه هکرهای چینی به روزنامه حمله کردن تا احتمالا منابع این گزارش رو به دست بیارن. اونها در طول چهار ماه نفوذ به سیستم‌ها، چهل و پنج نوع بدافزار مختلف رو روی کامپیوترهای روزنامه نصب کردن تا احتمالا بتونن اطلاعات متنوعی از کارکرد روزنامه، مقاله نویس ها و غیره رو به چنگ بیارن. نکته آبروریزی جریان این بوده که بزرگترین شرکت آنتی ویروس جهان یعنی سیمانتک، مسوولت حفاظت از کامپیوترهای روزنامه رو بر عهده داشته ولی به گفته شرکت مندیانت که بعد از کشف نفوذ، وضعیت رو بررسی کرده، آنتی ویروسهای سیمانتک فقط تونستن یک بدافزار از چهل و پنج بدافزار نصب شده رو کشف و خنثی کنن. جواب سیمانتک رو بگم.

برنامه نویسی که یواشکی کارش رو به چین آوت سورس کرده بود

هاهااه… یک برنامه نویس آمریکایی که به جای اینکه خودش برنامه بنویسه، بخشی از حقوقش رو به برنامه نویس های چینی می داد که برنامه‌هاش رو بنویسن و خودش فقط حقوق می گرفت و پاش رو می نداخت رو پاش و تو اینترنت می چرخید دستگیر شد! ((: گفته نشده ماجرا مربوط به کدوم شرکت بود اما همینقدر می دونیم که یک شرکت حساس زیرساختی کشف می کنه که یکسری آی پی چینی دائما به سیستمش وصل هستن و برنامه ها رو دستکاری می کنن. فکر کردن هک شدن و کمک امنیتی گرفتن. شرکت امنیتی وریزون کشف کرد که یک چینی همیشه در ساعات اداری به سیستم وصله و خیلی هم فعال کار می کنه. برای بررسی بیشتر یک ایمیج از کامپیوتری که اون بهش وصل بود گرفتن و بعد از ریکاوری اطلاعات به قصد پیدا کردن سرنخ های احتمالی کلی پی دی اف کشف شد که مربوط می شد به حقوق های دریافتی یک برنامه نویس چینی!در نهایت معلوم شد که یکی از برنامه نویس‌ها بخش کوچیکی از حقوقش رو به یک برنامه نویس چینی می ده که به سیستم وصل بشه و به جاش کار کنه و خودش بیکار و خوشحال می چرخه (: جالبه که کسی که این کار رو کرده سال گذشته از طرف مدیر شرکت تقدیر نامه ای گرفته بود که توش گفته می شد به خاطر کد تمیز، خوب نوشته شده و تحویل شده بر اساس زمانبندی مشخص لایق تشویقه (((:

کراود سورس شدن قانون کپی رایت فنلاند

فنلاند یک دموکراسی است. توش آدم ها حق دارن امضا جمع کنن و خواسته‌هاشون رو توی مجلس مطرح کنن. حالا هم یک گروه حقوق بشری تصمیم گرفته طبق قانون با جمع کردن پنجاه هزار تا رای از شهروندهای فنلاند، از مجلس بخواد که در قانون کپی رایت بازنگری کنه. اونها می گن قوانین کپی رایت توی فنلاند مناسب نیستن و باید تغییر کنن. مشکل فنلاندی‌ها قانون خیلی محدود کننده شون است در حدی که توی نوامبر گذشته پلیس به یک خونه حمله کرد و لپ تاپ با لوگوی وینی د پو یک دختر نه ساله رو توقیف کرد چون روش تلاش شده بود یک آلبوم دانلود بشه. کسانی که می خوان قانون تغییر کنه و از طریق مکانیزم تعبیه شده دموکراتیک جمع کردن پنجاه هزار امضا در شش ماه براش تلاش می کنن می گن که طرفدار کپی غیرقانونی نیستن ولی در یک جامعه سالم نقض انفرادی کپی رایت هرچند که غیرقانونیه اما نباید جرم منجر به زندان قلمداد بشه و در عین حال افراد باید حق داشته باشد از موارد دارای کپی رایت استفاده منصفانه کنن مثلا برای دست انداختن، آموزش و غیره.

دادگاه فدرال آلمان: دسترسی به اینترنت برا زندگی روزمره لازمه

دادگاه فدرال آلمان توی یک پرونده رای داده که «چون ارتباط با اینترنت کالایی لازم برای زندگی روزمره است، کسی که اینترنتش قطع شده یا مشکل داشته باید از مقصر غرامت دریافت کنه». این اولین باره که یک دادگاه در این مورد تصمیم گرفته و گفته اینترنت چیزی شبیه تلفن در زندگی است و قطع شدنش ارتباطات طبیعی آدم ها رو قطع می کنه. بنا به گفته سخنگوی دادگاه، هر روزی که شرکت مخابراتی ای که اسمش در رای نهایی برده نشده، باعث بوده که دی اس ال کاربر قطع باشه باید ۵۰ یورو خسارت به اون کاربر پرداخت کنه. [آهنگ اسمم داره یادم می ره]

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

یک تقبیح برای هر کسی که اینترنت براش خطرناکه چون خودش می دونه که آگاهی مردم به ضررشه و یک تقبیح برای کشوری که توش برای رفتن به کافی نت باید شماره ملی بنویسیم تا نکنه کاری بکنیم که رییس دوست نداره.

یک تشکر ویژه هم داریم از کابل کشتی و باله کوسه که بدون اعتراض و گناه اینهمه فحش می خورن (:

و نمی دونم.. تسلیت است یا تبریک به آرون سواترز.. فعال آزادی در اینترنت و نابغه ای که خودکشی کرد. قضاوت غیر ممکنه چون سوارتز از من بسیار باهوش تر بود و نمی تونم در مورد کارهایی که می کرد نظر چندانی بدم. خودش انتخاب کرد و .. محترمه ولی تسلیت به ما که سوارتز رو نداریم.

نامه ها

امیرحسین: می‌خواستم ببینم چرا برای رادیو امکان دونیت کردن نمی‌ذاری؟ اینطوری هزینه‌ی خیلی چیزا جبران میشه و فکر کنم خیلی‌ها دوست داشته باشن به رادیو کمک کنن… در ضمن گفته که متن اول خیلی تکراریه و توش کلمه فلان زیاد به کار رفته و بهتره شعارها رو عوض کنم.. جواب خودم: کلمه فلان رو کم کردم و این مال کسایی است که تازه با رادیو آشنا شدن. شنونده های دائمی همیشه از اینتروهای تکراری شاکی هستن.. حالا مدتی بعد عوضش می کنم.

محمد ویسی: اون وقت‌هایی که کاربر ویندوز بودم خیلی با نرم افزار اف ال استودیو (برای
آهنگسازی) حال می‌کردم
فکر می‌کردم توی لینوکس هیچ مشابهی براش پیدا نخواهم کرد تا وقتی که با lmms
آشنا شدم
قوی هست و البته به قدرت اف ال استودیو نیست ولی چون از دل میاد به دل
میشینه!
یه آهنگ ساده و مبتدیانه رو که باهاش ساختم برات ضمیمه کردم (بهمراه فایل
سورس)
دلم میخواست آدم‌های بیشتری به سمتش بیان، و البته کسی رو بهتر از خودت برای
تبلیغش پیدا نکردم
البته خودش سمپل‌های بسیار شنیدنی داره، ولی خواستم نشون بدم یه مبتدی مثل من
هم می‌تونه باهاش به راحتی ارتباط برقرار کنه

و البته این همین آهنگی است که در پس زمینه بخش نامه‌ها دارین می‌شنوین.

بخش آخر

آقای بعضی ها معیندفعه پیش که در مورد شاپرک که همون سیستم جدید پرداخت بانکی یا کارت به کارت یا چنین چیزیه صحبت کردم کلی فیدبک های متنوع گرفتیم.. خوشبختانه دوست قدیمی من گیلاندخت متخصص این حوزه است و برامون مرتب و منظم و خیلی باحال کل جریان رو توضیح میده (: برو گیلاندخت جان که خوب می ری (: اسم بانک دقیقه دو و نیم تا سه و نیم رو حذف کنم…

موسیقی

چشم! حرف حساب جواب نداره…. شاد باشین و خوش بگذرونین و به افتخار احسان تا هفته بعد شما رو به هنرمند محبوب دل ها و کمرها می سپارم….

فیلتر ابلهانه: انجمن بازی نما

انجمن بازینما

اینم ایمیل دریافتی در مورد سانسورهای ابلهانه توی کشورمون:

جادی سایت و انجمن های بازینما(تحت مالکیت مجله ی بازینما)هم بیش از 6 ماه هست که فیلتره!
http://bazinama.com
http://bazinama.com/message/

ماجرا ازین قراره که این سایت یه آپلودر عکس داشت و یک نفر توش یه سری عکس مثلا مستهجن آپلود کرده و جالبه که عکس رو جایی هم نگذاشته بوده ولی ظاهرا ربات سانسورچی پیداش کرده! و سایت رو در تاریخ 19 جولای پالایه کردند!
سایت در تاریخ 2 دسامبر(شش ماه بعد) از پالایه در اومد و کمتر از بیست روز مجددا واین بار به دلایل نامعلومی پالایه شد!
شاید به نظر سایت مهم نباشه ولی جالبه بدونی که سایت با داشتن بیش از صد هزار عضو بزرگترین جامعه ی گیمری در خاورمیانه هستش! در جشنواره ی پارسال وب ایران برترین سایت در زمینه ی گیم شناخته شد! مجله ی بازینما هم جزو پر تیراژترین ها و معتبر ترین هاست و سابقه ی حضور در جشنواره های بزرگی مثل Gamescome رو داره همچنین تا الان از استدیو های مختلف پوستر های انحصاری گرفته و دو سه روز پیش هم مصاحبه ای اختصاصی با اسطوره دنیای بازی سازی هیدءو کوجیما ترتیب داده!
علاوه بر این الان اکثر سایت های با موضوعیت گیم در پالایشگاه پالایه شدند! از جمله GameSpot.IGN.Gamefaqsو…! حتی سایت بعضی از عناوین بازی هم پالایه اند! نمونه هم سایت سری پر طرفدار کیش یک آدمکش:
http://assassinscreed.com

همیشه سایت های پالایه شده ی مربوط به سیستم عامل ها گیک ها و…خیلی مورد توجه بوده به طوری که سایت های مرتبط با گیم واقعا مظلوم مونده! خواستم بگم اگه خواستین، تو وبلاگتون در این مورد هم بنویسید!
اوه ضمنا خواستم تشکر کنم به خاطر پادکست های فوق العادتون!
با تشکر
جواد.

بدون شرح و فقط با این توضیح که همه سانسور ها ابلهانه هستن و نشونه اعتماد سانسورچی از ضعف عقاید تبلیغی اش در مقابل عقاید دیگران (:

فیلتر ابلهانه: سایت کاربران مک در ایران: ایرماگ

ظاهرا کمی بعد از اینکه حاکم تصمیم گرفت کاربران به اصطلاح اینترنت ایران نتونن به فروم اوبونتوی فارسی دسترسی داشته باشن، دید که بد نیست دسترسی کاربران به فروم‌های مک رو هم قطع کنه. اینطوری شد که ایرماگ یعنی سایت و فروم کاربران مک فارسی هم به جرگه فیلتر شده‌ها پیوست تا ببینیم که با چه سیستم سانسور خاصی سر و کار داریم.

دو تا چیز رو پیشنهاد می کنم:

  • اگر مک دارین یا به مک علاقه دارین حتما سری به سایت و فروم ایرماگ. یکسری از قدیمی ترین و سوادترین های مک ایران اونجان.
  • هر کس بهتون گفت «فلان چیز بده» به این فکر کنین که آیا نقض آزادی برای حذف فلان چیز، از خود اون چیز بدتر نیست؟ مثلا اگر یکی بهتون گفت که شما بهتره اصلا از خونه بیرون نرین چون بیرون خونه چیزهای خطرناکی هست، بهتره بهش شک کنین.

و البته حواسمون هم باشه که این ممکنه یک روش جدید باشه برای اجبار سایت ها به «ثبت» خودشون و امضای اینکه پیرو قوانین رییس بزرگ هستن (: خوشحالم که ایرماگ این رویه رو در پیش نگرفت.

بیانیه خوب ایرماگ رو بخونین:


دوستان گرامی
با سلام

از بامداد ۹ آذر، سایت ایرماگ بدون اطلاع قبلی فیلتر شده است. ما هم مثل شما دلیل این اتفاق را نمی‌دانیم. در مراجعه به سایت کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه، می‌بینیم مثلا سایت‌هایی که حقوق مالکیت معنوی را نقض می‌کنند در فهرست مواردی قرار دارند که می‌توانند فیلتر شوند. همانطور که می‌دانید، ایرماگ به حقوق مادی و معنوی تولیدکنندگان محتوا احترام می‌گذارد و در قوانین سایت هم آن را ذکر کرده است. مراجعه‌ای به تاپیک‌های سایت هم نشان می‌دهد که چقدر این موضوع در ایرماگ پیگیری می‌شود و در حد خود، برای فرهنگ سازی در این زمینه تلاش می‌کند. از این رو، برای ما بسیار عجیب است که چرا سایت مفیدی مثل ایرماگ (که جز این، مرجعی مطمئن و پرمراجعه برای حل مشکلات کاربران مک در ایران است) باید فیلتر شود، و تصور می‌کنیم سوء تفاهمی در این میان روی داده است.

از سوی دیگر، ایرماگ سایتی متعلق به کاربرانش است. ما در گروه مدیریت، پشتیبانی فنی از سایت و ایجاد نظم اجرایی در انجمن را به عهده داریم. در زمینه تولید محتوا، ما هم مثل شما صرفا یک کاربر ایرماگ هستیم. بنابراین به عنوان یک کاربر درخواست رفع فیلتر سایت را دادیم که متاسفانه با این پیغام مواجه شدیم:
«تقاضای رفع فیلتر این تارنما صرفا با درخواست مدیر تارنما امکان پذیر است.»

ایرماگ به دلیل ماهیت خود و اینکه سایتی کاربرمحور است، نمی‌تواند رفع فیلتر را از جایگاه مدیر سایت پیگیری کند. از آنجایی که مدیران سایت مسئولیتی در قبال نوشته‌های کاربران ندارند، قادر به دادن تعهد نیز در اینباره نیستند.

با سپاس
گروه مدیریت ایرماگ

مرتبط: چرا سایتم را در هیچ کجا ثبت نخواهم کرد

یک اصلاحیه در کامنت ها: در مثل که مناقشه نیست اما «مثلا اگر یکی بهتون گفت که شما بهتره اصلا از خونه بیرون نرین چون بیرون خونه چیزهای خطرناکی هست، بهتره بهش شک کنین. » اینجوری به واقعیت نزدیک‌تره: «مثلا اگر یکی بهتون گفت که شما بهتره اصلا از خونه بیرون نرین چون بیرون خونه چیزهای خطرناکی هست، و بعد آمد در خونتون رو تخته کرد که دیگه نتونین از خونه برین بیرون، بهتره بهش شک کنین.»

آرون سوارتز: فعال و طرفدار آزادی انسان

این روزها آرون سوارتز مده (: وبلاگ‌های بزرگ خارجی در موردش کلی کلی نوشتن. دلیلش هم ساده است: اونها این نابغه رو می شناختن و براشون مهم بود.

توی ایران معلومه که چندان شناخته شده نبود. من حتی مطمئن نیستم خبر بزرگ زندگی اش رو بالاخره نوشتن یا نه: «سرقت» تقریبا یک میلیون سند علمی و انتشار آزاد اونها در اینترنت در مخالفت با محدودیت‌های دسترسی به منابع علمی برای عموم.

نمی خوام براتون زیاد حرف بزنم. احتمالا کلی جا زندگی نامه و غیره رو نوشتن. من فقط خلاصه براتون می گم که سوارتز یک نابغه بود که توی بچگی در بزرگترین گروه‌های کاری اینترنت مشارکت کرد و از کسانی بود که در نوشتن RSS نسخه اول مشارکت داشت و کسی بود که توی همون سن کم چیزهایی مثل web.py و کتابخانه آزاد رو طراحی و در واقع خلق کرد و توی جاهای بزرگی مثل Reddit و حتی Wikipedia نقش بسیار پر رنگ داشت.

اما چیزی که من می خوام براتون پر رنگ کنم اینه:

آرون سوارتز، ضد سانسور اینترنت بود.

آرون سوارتز سخنرانی علیه پیپا و سوپا

مهمترین فعالیت‌هاش سخنرانی‌هایی بود که کرد و راهپیمایی‌هایی بود که توشون شرکت کرد تا داد بکشه:

[قوانین جدید] و تکنولوژی‌های جدید به جای زیادتر کردن آزادی‌های ما، حقوق اولیه‌ای که همه ما حق مسلم خود می‌دانیم را از ما خواهد گرفت.

آرون سوارتز می‌گفت اینترنت جایی آزاده چون:

  • کسی مالک اون نیست
  • همه می تونن ازش استفاده کنن
  • هر کسی می تونه بهترش کنه

اینترنت چیزی نیست که کسی ادعای تصاحبش رو داشته باشه یا توش برای بقیه تصمیم بگیره که حق دارن چی بخونن و چی نخونن.

آرون سوارتز شریف بود و تمام تلاشش رو کرد که اینترنت رو از چنگ سانسورچی ها حفظ کنه. گاهی روش‌هاش عالی بود و گاهی قابل مناقشه ولی چیزی که هست این بود که نیتش حفظ یک حق پایه‌ای برای همه انسان‌ها بود: حق دسترسی آزاد به اطلاعات و انتشار آزاد عقاید.

رادیو گیک شماره ۲۰ – تا قبر آ آ آ آ

مهمون ویژه این شماره: ۱پزشک مشهور به علیرضا مجیدی.

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_020_ta_ghabr_a_a_a_a.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

کمپین ضایع مایکروسافت علیه اندروید

مایکروسافت شرکت بدی نیست ولی گاهی طرح‌های عجیب داره.. یکبار در یک ایده مسخره مراسم ترحیم آیفون رو برگزار کرد و حالا یک کمپین به اسم DroidRage! ایده محوری این کمپین این بود که آدم‌ها ناراحتی‌هاشون از اندروید رو توییت کنن و تگ دروید ریج بهش بزن. اما عملا این باعث یک مجموعه خیلی بامزه و خلاق از شوخی‌های مختلف شد. توییت اصلی از طرف اکانت رسمی «ویندوز فون‌» بود که از مردم می‌خواست تجربیات بدشون از اندروید رو با تگ دروید ریج بنویسن ولی جواب‌ها چیزهایی مثل این بودن:

سیف: من سعی کردم یک نکسوس چهار بخرم ولی این تلفن اینقدر طرفدار داره که دستم بهش نرسید. آرزو دارم کاش اونم مثل تلفن‌های ویندوز تو بازار باد کرده بود تا یکی می خریدم.

محمد تراکی‌ای: من یکبار خواستم یک بدافزار برای ویندوز فون بنویسم ولی بعد دیدم چه فایده داره وقتی خودش اینقدر بدبختی داره؟

فورتی‌ سون: کدوم دروید ریج ؟ من الان سه ساله اندروید دارم و راضی بودم و کسی رو هم نمی‌شناسم با بدافزار مشکلی داشته باشه. این که ویندوز نیست!

و البته اکانت رسمی اندروید سنترال هم دو تا توییت بامزه کرده:

ببخشید که چند لحظه نبودیم. برگشتیم! باید ویندوز رو ریبوت می کردیم!

اوه… می‌بخشید. یک میلیون دستگاه دیگه رو رجیستر کردیم… ببخشید ویندوز فون.

شکی نیست که توی اندروید بد افزار هم هست و عقل نصب کننده است که تصمیم می‌گیره چی نصب کنه ولی این کمپین ویندوز واقعا کمپین خزی بوده. بر خلاف اون یکی کمپینش که در مورد آی ای جدید است و تمرکز داره روی اینکه «ما می دونیم که آی ای بد بوده ولی حالا از اول نوشتیمش و خوب شده». پیشنهاد می‌کنم به سایت http://thebrowseryoulovetohate.com/ برین و نگاهی به تبلیغات خوب مایکروسافت هم بندازین. کلا تمرکزشون روی اینه که همه کسانی که قبلا می گفتن آی ای مزخرفه و چرنده و فقط به درد دانلود کردن فایرفاکس می خوره،‌ با دیدن آی ای جدید قبول می کنن که بسیار بهتر شده.

مشکل امنیتی توی برنامه اینستاگرام برای آی او اس
طرفدارهای اپل همیشه یکی از دفاعیاتشون در مورد سیستم بسته و محدود کننده اپل اینه که این قفس طلایی باعث امنیت کسی می شه که توی قفس انداخته شده. این بحث در مقایسه با جنگلی مثل اندروید که شما حق دارین با تلفنتون هر کاری بکنین درسته و دقیقا بحث اینه که شما می خواین توی یک خونه حبس بشین و با صرفنظر از آزادیتون، از خطر تصادف با ماشین و در امان بمونین یا می خواین پا به جنگل اسفالت بذارین و امنیتتون رو وابسه به تصمیم‌های عقلانی‌تون بکنین.

اما حالا کمی معادله عوض شده چون حفره امنیتی جدید اپلیکیشن اینستاگرام نشون می ده که قفس طلایی ظاهرا یک سوراخ‌هایی هم داره. این حفره به حمله کننده اجازه می‌ده کنترل کامل اکانت شما رو در دستش بگیره و احمقانه‌ترین حفره امنیتی جهانه: اطلاعات اکانت شما و همینطور کوکی لاگین شما بدون هیچ رمزگذاری برای سرورهای اینستاگرام فرستاده می‌شه و این یعنی هر آماتوری می‌تونه با نگاه کردن به اون با شناسه شما وارد سایت بشه.

مثل بسیاری موارد دیگه، کسی که مشکل رو کشف کرده سعی کرده به اینستاگرام نشونش بده ولی در یک ماه گذشته که کسی به حرفش گوش نکرده.

نوکیا و فروش دفترهای مرکزی برای به دست آوردن کمی پول

نوکیا با رهبری آقای الوپ که از مایکروسافت اومده ظاهرا وضعش خیلی خرابه. در جدیدترین حرکت برای بالا بردن سطح پول توی شرکت، نوکیا تصمیم گرفته دفتر مرکزی اش توی شهر اسپو فنلاند (که رسما یک شهر است فقط برای نوکیا) رو بفروشه! اونم فقط به ۱۷۰ میلیون یورو و بعد با بخشی از این پول همون ساختمون‌ها رو رهن کنه تا کمی پول به دست بیاره! این شرکت از سال ۱۹۹۷ توی این دفتر فلز و شیشه بوده که بهش نوکیا هاوس می‌گن و حالا به خاطر مشکلات مالی و تلاش برای کم کردن هزینه‌ها، این هنر رو زده. نوکیا که در شش فصل گذشته (دقیقا از وقتی اعلام کرده به ویندوز فون سوییچ می کنه) دائما ضرر داده، علاوه بر این تصمیم گفته که ۱۰هزار شغل رو حذف می کنه و داره تلاش می کنه که تا آخر ۲۰۱۳، ۱.۶ بیلیون یورو صرفه جویی کنه. همزمان شرکت نوکیا زیمنس که ترکیب بخشی از نوکیا و بخشی از زیمنسه هم اعلام کرده از طریق فروختن بخش‌های مختلفش به شرکت های دیگه (از جمله فروختن بخش اپتیک به یک شرکت آمریکایی)‌ داره تلاش می کنه هزینه‌هاش رو پایین بیاره تا شاید به سود دهی برسه. وضع نوکیا خرابه رفقا…

مارس وان و بیشتر از هزار داوطلب برای ماموریت مرگ مریخ

مارس وان یک پروژه خصوصی است که حالا در هلند به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی (واقعی! نه مثل چیزهای غیرانتفاعی که در سرزمین پر از دروغ ما، تمام هدفشون سوده) ثبت شده که هدفش بسیار ساده است: رسوندن انسان به کره مریخ! هیجان انگیزه ولی توجه کنین که هدف «رسوندن» است نه برگردوندن! من تخصص هوافضا و غیره ندارم ولی شکی ندارم که اینکه یک چیزی بسازیم که از اینجا پرتش کنیم به سمت مریخ و برسه به نزدیک مریخ و یک کپسول ازش جدا بشه و یک نفر رو در مریخ پیاده کنه بسیار بسیار بسیار ساده تر از اینه که ازش بخوایم تو مدار مریخ یا سطح مریخ منتظر بمونه، مسافرش رو سوار کنه و بعد برگرده زمین. این دو تا اصلا قابل مقایسه با هم نیستن.

پروژه مارس وان، یک پروژه یک طرفه از زمین به سمت مریخ است و حالا بیشتر از هزار نفر داوطلب شدن که فضانورد این پروژه باشن. در نیمه اول ۲۰۱۳، از بین داوطلب‌ها کسانی که قراره به مریخ بره انتخاب می‌شن. برنامه بلندپروازانه اینه که در ۲۰۲۳ (فقط یازده سال دیگه!) چهار نفر اول به مریخ فرستاده بشن و بعد چهار نفر دیگه هر دو سال یکبار به اونها بپوندن! به قول خارجی‌ها .. هولی شت!

لپ تاپ قدرتمند و لینوکسی دل

دل دوباره یک لپ تاپ خوب با اوبونتو داده. اونها مدتی قبل خبر از پروژه ای به اسم اسپوتنیک داده بودن که توش قرار بود سری‌های اولترابوک محبوب XPS13 رو با لینوکس بدن و حالا که اجرای آزمایشی اون موفق پیش رفته اعلام کردن که اون رو همگانی می کنن: لپ تاپ دل ایکس پی اس ۱۳ دولوپر ادیشن. این لپ تاپ ظریف و زیبا، اینتل i7 یا i5 داره، ۸ گیگ رم و ۲۵۶ گیگ اس اس دی ساتا ۳. قیمت برای دلار ۳۰۰۰ تومنی و حقوق سیصد دلاری بالاست : ۱۵۴۹ دلار. لپ تاپ با اوبونتوی ۱۲.۰۴ ال تی اس داده می‌شه و کنونیکال تلاش کرده تا این نسخه رو کاملا با این سخت افزار سازگار کنه و یک ppa مستقل هم هست که درایورهای صد در صد سازگار با این لپ تاپ توش قرار گرفتن.

در اعماق

نفس‌هاتون در سینه حبس کنین: زیرو دی برای اس اس اچ تک‌تیا

مقاله پر هیجانی در اینترنت می‌چرخه با این عنوان هوشمندانه که «ترینیتی با زیرو دی اس اس اچ کینگ کوپ چه می کرد؟» مقاله به ساکنین ماتریس هشدار می ده که اگر از اس اس اچ تک تیا استفاده می کنن باید بدونن که هکری به اسم کینگ کوپ (که حدس زده می شه اسمش اقای توماس اندرسون باشه) یک زیرو دی معرفی کرده که توش هر یوزر ریموتی می تونه با فرستادن یک ریکوئست USERAUTH CHANGE قبل از پسوردش، دسترسی روت بگیره. تک تیکا هنوز پچی نداده و فقط در سایتش یعنی ssh.com یک راه حل موقت ارائه کرده.

در چین هستین؟ لپ تاپتون رو تنها نذارین

رفتین چین ؟ تاجر هستین؟ تو هتل از کارهای تجاری با لپ تاپ خسته شدین و هوس سر زدن به بار می کنین؟ لپ تاپ روی میزه و شما در رو قفل می کنین و می رین بار؟ خب اشتباه می کنین! درسته که نیم ساعت دیگه که بر می گردین همه چیز ظاهرا عین قبله و به کار ادامه می دین و روزهای بعدی هم خوش و خرم به کارهای تجاریتون می‌رسین ولی واقعیت اینه که شما که توی بار داشتین بییییییییببببببببببببببببب یک کارمند هتل اومده تو، محتویات لپ تاپ شما رو چک کرده و بعد یک جاسوس افزار روش نصب کرده و شما هم هیچ چیزی نفهمیدین. نتیجه؟ حالا چین به تمام اطلاعات تجاری شما، مشخصات مخصولاتتون، قیمت‌هایی که به مشتری‌ها دادین، ارتباطاتتون ، ایمیل‌هاتون و حتی اگر خوش شانس باشه به اطلاعات دولتی‌تون دسترسی داره. حتی اگر هدف بزرگتری باشین ممکنه بعدا که به کشورتون بر می گردین بد افزار رو توی کل شرکت هم پخش کنین و تا ماه‌ها یا سال‌ها کل اطلاعات محرمانه تجاری‌تون رو دو دستی تقدیم دوست و برادر کمونیستتون بکنین. حداقل این ادعایی است که مجله اینفوورد با اشاره به گفته‌های جری ایروین می کنه که عضو پارتنرشیپ امنیت ملی سایبری آمریکاست. اون می گه این اتفاقات در هر کشوری ممکنه بیافته ولی فرقش در چین و روسیه و کشورهای مشابه اینه که توی این کشورها احتمال داره دولت هم از این شکل از دزدی حمایت کنه. ای شایعه سازهای دروغگو! (:

اتاق های عمومی یاهو مسنجر بسته می شه

خبر کوتاه بود و دلشکن: اتاق های عمومی یاهو مسنجر بسته می شن. یاهو مسنجر برای منحرف‌های قدیمی‌ اینترنت و بعضی از منحرف‌های فعلی آشناست: یکسری اتاق که توش ایرانی‌های عزیز تلاش می کنن به غرایزشون پاسخ بدن.. دقیقا هم کسانی که نمی دونن تو اینترنت یکسری منتظر نیستن که با وقیح‌ترین مسیج‌ها، باهاشون دوست بشن. یاهو اعلام کرده این اتاق‌ها رو می‌بنده و احتمالا تنها کسانی که اصولا می‌دونستن که این اتاق‌ها هنوز هم وجود دارن جامعه‌شناس‌های سایبری بودن و یکسری سرگردان (: احتمال داده می شه که دلیل بستن این اتاق‌ها شهرت بدشون باشه که باعث می‌شد خریدار احتمالی مسنجر یاهو (شاید ام اس ان) تو سر مال بزنه! خلاصه اسکرین‌شات‌ها رو بگیرین و مکالمات رو برای تاریخچه اینترنت ایران سیو کنین چون اتاق‌ها از جمعه هفته بعد – چهاردهم دسامبر – به تاریخ می پیوندن.

قاطرهای پول – اینبار تبلیغ رسمی برای قاطرهای آگاه از کارشون

قاطر پول یا money mule یک اصطلاح در دنیای دیجیتاله. اینها کسایی هستن که پول رو جابجا می کنن. البته الزاما هم دیجیتال نیست. فرض کنین شما کلی پول دارین که می خواین وارد آمریکا کنین.. چیکار می کنین؟ تقسیمش می کنین بین یکسری آدم .. اونها از مرز ردش می کنن و توی آمریکا به شما تحویلش می دن. اینجوری پلیس حساس نمی شه، اگر هم یکی گیر بیافته فقط بخشی از پول از دست رفته.. به اینها می گن قاطرهای پول. در دنیای دیجیتال، قاطر پول کسیه که پول رو از کشورش منتقل می کنه به یک کشور دیگه. فرض کنین من با هر شکلی از دزدی، یک میلیون دلار در آمریکا به دست آوردم. این پول لازمه برسه به من که توی مثلا نیجریه یک حساب دارم. اگر خودم پول رو بریزم حتما بلاک می شه و هویت من هم معلوم. پس یک تبلیغ «کار در خانه» می زنم که در ساده ترین حالت می گه «کار شما اینه که هزار دلار به حسابتون می ریزم، بعد شما نهصد و نود دلارش رو به یک حساب که من می گم منتقل می کنین و ده دلار برای خودتون نگه می دارین». کافیه هزار نفر این کار رو با هیجان قبول کنن و توی کمتر از پنج دقیقه، ده دلار کاسب بشن و منم با دادن ده هزار دلار از پولم، نهصد و نود هزار تاش رو بدون دردسر منتقل کنم به کشورم.

حالا این هفته اتفاق جالب این بود که یک شرکت روسی، تبلیغی توی فروم‌های هک زده بود که ارتشی داره از آمریکایی‌هایی که آگاهانه دارن این کار رو می کنن – به عنوان شغل و به بقیه هکرها گفته بود هر کس می خواد پولش رو منتقل کنه، کافیه از این آدم ها استفاده کنه. این آدم ها می دونن دارن چیکار می کنن پس به خاطر مشکوک شدن به شما پیش پلیس نمی رن و کارشون هم به معنی کلی غیرقانونی نیست و پلیس به سختی می تونه جلوشون رو بگیره. تا حالا در دنیای هکرها این شغل معمولا مربوط بوده به دانشجوهای خارجی یا کارگران موقت خارجی که توی آمریکا هستن و این اولین باره که به شکل رسمی یک گروه اعلام کرده ارتشی از قاطرهای پول داره که می تونه اونها رو اجاره بده. قابل توجهه که اصطلاح قاطر پول در ویکپیدیا فقط به سه زبون موجوده: انگلیسی، فنلاندی و فارسی (: احتمالا هموطنان به موضوع علاقمند هستن (:

تبریک ها و تقبیح ها

تبریک می گیم به نسرین ستوده زن ستودنی ایران و تسلیتی بزرگ به همه هموطنانی که در آتشسوزی و زلزله می میرن و تسلیتی به بت سازها که دکونشون پر رونقه ولی پر از دروغ. تسلیت به دولت چین که در ماه گذشته صد نفر تبتی مجبور شدن خودشون رو آتیش بزنن تا شاید جهان دردشون رو ببینه . جا داره به طرفداران کاست هم تسلیت بگیم! سونی در یک خبر جالب اعلام کرد که دیگه کاست پلیر نمی سازه. به عبارت دیگه سونی تا همین الان داشت کاست پلیر می‌ساخت و یکسری می خریدن (: و البته تبریکی هم می گیم به دانشجوهایی که زنده هستن حتی اگر هر سال روزشون به خاطر آلودگی هوا تعطیل باشه. به افتخارشون به افتخار اون دو دانشجوی توده ای و اون یک دانشجوی حزب ملی که در اعتراض به دیدار نیکسون و رابطه با بریتانیا چهار ماه بعد از کودتای ننگین بیست و هشت مرداد علیه دولت ملی مصدق، در دانشگاه کشته شدن. به افتخارشون سه دقیقه سرود روز دانشجو رو گوش می دیم:

بخش آخر

توی بخش آخر یک مهمون عالی داریم (: یکی از مشهورترین و بهترین وبلاگنویس‌های ایران. یک پزشک! مشهور به علیرضا مجیدی – یا برعکس! – در مورد متا دیتا و دستگیری مک آفی برامون توضیحات مفیدی می ده. توضیح لازم اینه که این مطلب چند روز قبل ضبط شده و این روزها ماجرا کمی پیشتر هم رفته. مک آفی الان دستگیر شده و احتمالا با ۶۸ سال سن، حین بازداشت سکته کرده و به بیمارستان برده شده و بعد از ترخیص به کشورش برگردونده می شه تا در ارتباط با قتل همسایه‌اش، محاکمه بشه. من که می گم ادعای تغییر متادیتا الکی بوده و واقعا آقای آنتی ویروس، سوتی داده… به هرحال.. گوش می دیم به علیرضا مجیدی و توضیحات عالیش که به درد مشق‌های ما هم می خوره.

نامه ها

موسیقی

آهنگ hey you از پینک فلوید به پیشنهاد شنونده خوبمون صابر (: شما هم نظرات و آهنگ هاتون رو برای jadijadi@gmail.com بفرستین و شاد و خرم زندگی کنین (:

رادیو گیک شماره ۱۹ – شما امنیت ندارید

شماره نوزدهم – شماره ای پر از رمز و راز و تقریبا همه خبرها مربوط به امنیت. از رازهای جنگ جهانی و فراماسونری قرن هجده تا زیر نظر گرفتن دانش آموزها و زنان عربستان. با رادیو گیک باشیم چون می خوایم به همه نیوزلندی ها اینترنت پر سرعت رایگان بدیم.

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_019_you-are-not-safe.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

شکستن رمز قرن هجدهم و افشای رازهای فراماسونری و اندیشه آزاد

نواه شاخمن مطلب جالبی رو برای وایرد نوشته در مورد شکستن یک رمز ۲۵۰ ساله. این مجموعه نوشته‌های رمزی که به اسم Copiale شناخته می‌شن تقریبا ۷۵۰۰۰ علامت رمزی هستن که روی ۱۰۵ برگ کاغذ نوشته شدن و تخمین زده می شه بین سال‌های ۱۷۶۰ تا ۱۷۸۰ نوشته شده باشن. اولین بار در دهه ۱۹۷۰ آکادمی علوم آلمان روی این رمز کار کرد ولی به نتیجه مهمی نرسید و حالا با همکاری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و کامپیوترهاشون، این رمز که از یک سیستم پیچیده جایگزاری متون آلمانی ایجاد شده بود شکسته شده.

در فرن هجدم چند صد هزار اروپایی عضو انجمن‌های مخفی و اخوت بودن و حدس زده می‌شد این متن یا مربوط به یک سیستم جاسوسی اندیشه آزاد باشه یا توسط گروهی از اعضای انجمن نوشته باشه تا بشه افکار آزاد رو بعد از سرکوب کلیسا حفظ کرد. دلیل وجودی اکثر اینها این بود که کلیسا ازاداندیشی رو محکوم می کرد و مثلا پاپ کلمنت سوم اعلام کرده که هیچ کاتولیکی اجازه نداره عضو انجمن‌های ماسون بشه و تبلیغ می‌شد که انجمن‌ها همجنسگرا هستن یا شیطان رو می‌پرستن.

متن رمزگشایی شده به یک سازمان تندروتر تعلق داشته که علاوه بر ضدیت با کلیسا،‌ تبلیغ می‌کرده که شیطان سه سر باید کشته بشه. شیطانی که انسان رو از آزادی‌های طبیعی‌اش محروم کرده. این نوشته تقریبا سی سال قبل از اعلامیه استقلال آمریکا نوشته شده و احتمالا بر اون زمان یک شورش انقلابی عمده به حساب می‌اومده.

ولی کسی نتونسته کد کبوتر نامه بر جنگ جهانی دوم رو بشکنه

روز جمعه سرویس اطلاعاتی بریتانیا اعلام کرد که احتمالا کسی نخواهد تونست کدی که به پای یک کبوتر نامه‌بر که هفتاد ساله توی بخاری یک خونه مرده رو بشکنه.

کبوتر توسط یک مرد در یک شهر جنوبی انگلیس پید شده که داشت شومینه خونه‌اش رو تعمیر می‌کرد. رمز مجموعه‌ای از ۲۷ گروه پنج حرفی است که به پای یک کبوتر بسته شده بوده و فعلا که رمزشکن‌های بریتانیا نتونستن بازش کنن. سخنگوی سازمان اطلاعات اعلام کرده که بدون داشتن کتابچه کشف رمز و دسترسی به جزییات رمزنگاری، شکستن این رمز غیرممکن خواهد بود. رمز از طرف Sjt W Stot به X02 فرستاده شده و علیرغم اینکه دفترچه‌های رمز باید تا الان نابود شده باشد، دفتر مرکزی ارتباطات دولتی انگلستان امیدواره کشوری یا فردی پا پیش بذاره و اگر با این دو نشونه می‌تونه بگه رمز چی بوده و نسخه‌ای از کتابچه رو هنوز داره، در رمزگشایی این پیام کمک کنه. دفتر مرکزی ارتباطات دولتی که اصلی‌ترین شکستن رمزها در انگلستانه، اعلام کرده که این ناتوانی در باز کردن رمز ادای احترامی است به دانشمندان رمزنگاری که در فشار زمان جنگ، رمزی رو ساختن که برای اون موقع و الان غیرقابل شکستن بوده و هست.

در زمان جنگ دوم کبوترها به کرات برای رسوندن پیام به انگلستان از اروپای مرکزی مورد استفاده بودن چون هم سرعت پروازی برابر ۸۰ کیلومتر بر ساعت داشتن و هم می‌تونستن هزار کیلومتر مسافرت کنن اما خطر اصلی که اونها رو تهدید می‌کرد بازهای گرسنه و سربازهای حوصله سررفته‌ای بودن که هدفشون می‌گرفتن.

توضیح در مورد کد بوک و اینکه چرا شکستنش اینقدر سخته و مثال شایعه الودگی آب در یک شهر برای مطمئن شدن از اینکه اون عبارت یعنی همین شهر.

اگر یونانی هستین احتمالا یکی الان هویتتون رو دزدیده

شما که نیستین ولی من یک دوست یونانی دارم که احتمالا الان هویتش دزدیده شده. ماجرا اینه که یک هکر اطلاعات فردی نه میلیون نفر شهروند یونان رو دزدیده در حالی که کل شهروندان ثبت شده در بانک‌های اطلاعاتی یونان، نه و نه دهم میلیون نفر تخمین زده می‌شن. این هکر احتمالا اطلاعات رو از یک کامپیوتر دولتی برداشته و حالا توسط دولت دستگیر شده. برنامه نویس ۳۵ ساله تلاش می‌کرده اطلاعات حاوی شماره شناسایی، آدرس، شماره مالیاتی و شماره پلاک خودروی نه میلیون نفر رو به فروش برسونه که به دام پلیس افاده. پلیس می گه این احتمال وجود دارد که این فایل پیش از اینهم به افراد دیگه فروخته شده باشه.

شکست باربی در چین

احتمالا اکثر شما یادتون نمی یاد ولی من که بچه بودم جنس ژاپنی به معنی جنس داغون بود. آلمانی و آمریکایی و اینها خوب بودن ولی وقتی یک چیزی ژاپنی بود یعنی «ترانزیستوری» بود و این یعنی داغون بود و یک چیز ارزون بود که چند وقتی کار می کرد و بعد خراب می شد و قابل تعمیر هم نبود. بعله تعجب کنین ولی شما هم چند سال دیگه به جوون ها در مورد چین همین‌ها رو خواهید گفت که یک چیز چینی یعنی داغون بود و یک آدم چینی یعنی فقیر بود. حالا وضع در حال عوض شدنه. چین داره به یک کشور سرمایه‌داری تبدیل می‌شه و مردمش دارن پولدارتر می‌شن و دیگه اصلا عجیب نیست وقتی توی مراکز خرید بزرگ دنیا، چینی‌ها رو می بینین که دارن برای بچه‌هاشون کالسکه‌های گرون می‌خرن یا اگر برین به چین، اصلا عجیب نیست اگر مظاهر سرمایه‌داری غربی مثلا برندهای بزرگ رو ببینین.

در اصل این برندهای در حال رقابت هستن برای گرفتن بازار در یک کشور یک میلیارد و دویست میلیون و خورده‌ای که اون خورده‌ای برابر کل جمعیت ایرانه.

ماتل هم که سازنده باربی است دو سال قبل میلیون‌ها خرج کرد تا یک مغازه شش طبقه در تجاری‌ترین و لوکس‌ترین منطقه شانگهای باز کنه و اگر یکسال پیش به اونجا می‌رفتین می‌تونستین با یک مشاور مد برای باربی‌تون مشورت کنین و براش از خونه تا لباس تا محل کار تا دوست پسر بخرین اما امروز اگر سراغ همون مغازه برین با درهای بسته‌ای مواجه می‌شین که نشان از عدم اقبال چینی‌ها به باربی داره. به گفته کارل گرت نویسنده کتاب «هر جا چین بره، جهان هم می‌ره»، مصرف کننده‌های چینی در حال تغییر همه چیز هستن.

اگر علاقند به مقاله طولانی برسی این جریان هستین لینک مقاله رو – مثل همه مقاله‌های دیگه – می ذارم و بخونینیش ولی خلاصه‌اش اینه که ظاهرا بچه‌های چینی دوست نداشتن مثل باربی سکسی باشن بلکه ترجیح می‌دن کیوت باشن و همینه که چیزی مثل هلو کیتی ژاپنی فروش بسیار بهتری از باربی غربی داره. در ضمن چین یک مصرف کننده صرف نیست و خودش رو باور کرده و علاقمنده که بازار دنیا این رو درک کنه. بر خلاف کشور ما که موقع مصرف با افتخار دوست داریم مثل غربی‌ها بشیم، ظاهرا چینی‌ها دوست دارن چینی بمونن و حرفشون اینه که اگر کسی بازار ۶۶۰ میلیون نفری طبقه متوسط اونها رو می‌خواد، باید خودش رو با اون وفق بده. نمونه خوب استارباکس است که نه فقط قهوه‌هاش رو با سلیقه چین هماهنگ کرده بلکه سعی کرده با فرهنگ محلی هم نزدیک بشه و مثلا برای فستیوال‌های محلی محصولات مرتبط ارائه کنه.

کرمی که ایران رو هدف قرارداده، اینبار به اسم w32.narilam

سیمانتک بازم یک خبر مخصوص ایران داره: دوباره یک ویروس ویندوزی که عملا فقط توی ایران پخش شده. این نسخه جدید ظاهرا امکان بررسی و تغییر بانک‌های اطلاعاتی تجاری و شرکت‌ها رو داره و تقریبا در تنها جایی که پخش شده آمریکا و ایران است و در ایران ده برابر آمریکا. مثل بقیه حمله‌ها، برنامه خودش رو کپی می کنه و بعد رجیستری‌هاش رو اضافه می کنه و از طریق درایوهای بیرونی یا شبکه منتقل می‌شه. زبان هم دلفی است. تا اینجا اتفاقات نسبتا عادی است ولی وقتی شرایط غیرطبیعی می‌شه که این ویروس فقط به دیتابیس‌های مایکروسافت حمله می‌کنه که اسمشون alim، maliran و shahd باشه و دنبال جدول‌هایی مثل «حسابداری، اسناد، ترنس سنج، پس انداز، بانک چک، اند حساب، کالا بای، کالا سیلز و وام قسط می‌گرده. جنبه خرابکاری‌اش هم اینه که در کدش می‌شه دید که مثلا شماره سند رو با یک عدد اتفاقی جایگزین می کنه و بعد عدد اصلی رو پاک می‌کنه. این ویروس هیچ چیز رو نمی‌دزده ولی کار تخریبی انجام می‌ده. سیمانتک می‌گه نود و هفت درصد آلوده شده ها به این ویروس کاربران تجاری هستن و سیمانتک ادعا می کنه که آخرین نسخه آنتی ویروسش این کرم رو تشخیص می ده و پاک می کنه. اگر آلوده شدین امیدوارم بک آپ داشته باشین (:‌ و این ویندوز رو هم همیشه به دیده شک نگاه کنین (: راستی… الزاما این ربطی به جنگ سایبری و غیره نداره و حتی ممکنه ویروس توسط یک ایرانی و توی خود ایران نوشته شده باشه.

کیم دات کام و اینترنت مجانی برای همه نیوزلند

کیم دات کام به خودش می‌گه پادشاه اینترنت. اون سال‌ها سایت مگا‌آپلود رو داشت که بهشت اشتراک گذاری بود تا اینکه یک روز پلیس ضربت با هلیکوپتر و تیم‌های عملیاتی سوات به قصرش توی نیوزلند حمله کردن و نه فقط خودش که تقریبا تمام وسایلش رو هم با خودشون بردن و سایت مگاآپلود هم تعطیل شد. از اون زمان کیم دات کام (که قانونا این اسم رو روی خودش گذاشته) همیشه تیتر اخبار بوده. چه وقتی که یکسری کاربر رندم رو از توی توییتر به پول پارتی‌اش دعوت کرد و چه وقتی که گفت سیاستمدارها فاسد هستن و چه وقتی که گفت مگاآپلود رو با اسم جدیدی راه خواهد انداخت.

اما حرکت جدید حتی از مگاآپلود رمزگذاری شده هم بزرگتره: اینترنت پرسرعت رایگان برای همه نیوزلندی‌ها – و وقتی میگم پرسرعت منظورم اسم‌های بی‌مسما و مهمل اطرافمون نیست بلکه واقعا اینترنت سریع است. اون گفته که پروژه فیبر پاسیفیک رو احیا خواهد و کرد و به همه ساکنان نیوزلند اینترنت مجان یخواهد داد. در ضمن اگر نمی‌دونین نیوزلند کجاست بگم که یک کشور کوچیک کنار استرالیا است و به دو تا چیز مشهور:‌لرد آو د رینگز و بالاترین سرانه گوسفند به آدم در جهان (البته منظور دقیقا حیوون گوسفنده وگرنه کشورهای دیگه هستن که سرانه خیلی خیلی بالاتری دارن).

مشکل این کشور جزیره‌ای اینه که عملا فقط یک کابل اینترنت بهش کشیده شده و نه رقابتی هست و نه اطمینانی به اینکه با قطع یک کابل کل کشور از اینترنت قطع خواهد شد (اونجا اینها مهمه و به همین دلیل هنوز لنگری به کابلشون گیر نکرده). پروژه فیبر پاسیفیک اینه که از دریای پاسیفیک یک کابل ۱۲هزار و ۷۵۰ کیلومتری به کشور بکشن و آلترناتیوی برای کابل قبلی ایجاد کنن. متاسفانه به خاطر کمبود منابع، کشیدن کابل جدید فعلا متوقف شده هرچند که دولت تعهد داره که تا سال ۲۰۱۹ به ۷۵٪ جمعیت اینترنت رایگان ۱۰۰ مگ خواهد داد.

برنامه دات کام اینه که با سرمایه خودش کابل رو بکشه، به نیوزلندی‌ها اینترنت رایگانی که دولت موظفه بده رو بده و بعد پولش رو از دولت بگیره. دات کام حسابی پولداره و معتقده که به زودی در دادگاه می‌تونه به خاطر بسته شدن سایتش – که چهل میلیون دلار پول پهنای باند مصرفی اش بوده و روزی ۲ ترابایت پهنای باند مصرف می کرده – از دولت آمریکا و هالیوود غرامت بسیار سنگینی بگیره. در ضمن توییت دات کام در این مورد با بازخورد بسیار خوبی مواجه شده و یکسری از اعراب پولدار هم گفتن که توی سرمایه‌گذاری شرکت می‌کنن. این سرمایه‌گذاری مشخصا برگشت خیلی خوبی خواهد داشت چون به دلایل مختلف (از هوای خوب که نه طوفانی داره نه چیزی تا انرژی های سبز و پایدار و از همه مهمتر قوانین غیرمحدود کننده) این کشور فقط از راه دیتا سنتر بودن می‌تونه جهش خوبی در اقتصادش ایجاد کنه.

حمله انانیموس به بیش از ۶۵۰ سایت اصطلاحا اسراییلی و پاک کردن دیتابیس‌ها و منتشر کردن ایمیل و پسوردها

این هفته به اصطلاح اسراییل و فلسطین با هم درگیر شدن و همزمان انانیموس یا همون ناشناس اعلام شروع عملیات اسراییل یا همون OpIsrael رو کرد. ابعاد عملیات فقط از روی ادعاهای دو طرف قابل حدسه ولی به هرحال انانیموس می گه که از نیروی دفاع تا سایت رسمی تل آویو رو پایین آورده (با دی داس) و فایل‌هایی رو هم توی اینترنت منتشر کرده که حاوی ایمیل و پسورد کاربران سایت‌های اسراییلی است. البته بگم که اصلا احساس نکنین اسراییل این وسط مظلوم واقع شده یا ضربه سختی خورده. اینطرف دارن آدم می میرن و اونطرف روی سایت‌هاشون نوشته می شه فلان. اسراییل با اختلاف خیلی زیاد غاصبه و شیوه‌اش سرکوب آدم‌ها و از زندگی محروم کردنشون برای بر حق جلوه دادن خودش و راستش رو بخواین چنین خبرهایی اصلا دل من رو خنک نمی کنه بلکه فکر می کنم یکسری آدم نشستن جای امنشون و فکر می کنن در حال مبارزه هستن و نمی فهمن که اگر برن به کسانی که در درگیری ها بیخونه و کشته شدن بگن که «ما کنارتون بودیم و سایت دیفیس می کردیم» احتمالا فقط فحش می شنون که شما غلط می کردین و اگر واقعا می خواین دفاع کنین چرا بدون اسم و یواشکی فحش می نویسین؟ اطلاع رسانی خوبه ولی فرق هست بین کسی که می ره در دل خطر و از حق دفاع می کنه و کسی که ناشناس می شینه از یک جای خیلی امن فحش می ده.

و به عنوان آخرین خبر هم ایده خوب داوود مظفری طراح وب رو داشتیم که عملی‌اش هم کرد: یک نقشه گوگل که توش جاهایی که نذری می‌دن رو تگ کنیم و بگیم چه غذایی می دن که خیل مشتاقان بتونن باهاش به نزدیکترین یا همه قیمه‌ها برسن (: nazri.mozafari.in

در اعماق

هایلایت اخبار: کناره گیری رییس سی.آی.ای

این خبر نسبتا پر سر و صدا شد ولی کسی از جنبه‌های تکنولوژیکش حرف نزد. به هر حال برای آدم های معمولی (با دوستان هکر نیستم!) سکس همیشه جذاب‌تر ازتکنولوژی است و گفتن اینکه رییس ناسا چون معلوم شد با یک زن رابطه داشته استعفا کرده هیجان انگیزتر از ماجرای ایمیلش بود. البته خیلی‌ها می‌پرسیدن «خب داشته که داشته! مگه اونجا جرمه؟»

خب همیشه سعی کردن به ما بگن اونجا همه با همه می خوابن و این خیلی بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و یک آدم متشخص و معقول که خانواده داره بسیار بده با کسی بخوابه و اینکار به اندازه کافی رسوا کننده هست که طرف از شغلش استعفا بده. درسته که دولت دنبال این نیست که آدم های معمولی با کی رابطه دارن ولی رسانه‌ها هستن که حق دارن آبروی یک آدم بی آبرو رو ببرن.

اما بحث جالب تکنولوژیک چی بود؟ این رییس سیا که داشت با نویسنده زندگی‌نامه‌اش تیک می‌زد (تیک که چه عرض کنم ولی حالا همین رو می‌گیم) به این نتیجه رسیده بود که برای امنیتش کافیه که یک اکانت مشترک با خانمه باز کنن و توش ایمیل‌های قرار رو بنویسن و توی درفت سیوش کنن و بعد نفر بعدی لاگین کنه و از توی درفت اونو بخونه و اینجوری چون ایمیلی فرستاده نمی‌شه، احتمالا کسی هم نمی تونه چیزی رو شنود کنه! این یکی از خنده‌دارترین نظرات ممکن است (: اون ایمیل رو شما خوندین یعنی از گوگل تا کامپیوتر شما اومده. طرف خونده یعنی از گوگل تا کامپیوتر طرف هم رفته و خودش هم روی سرورهای گوگل است! چی امنه این وسط؟!

در ضمن … گفتن اینکه همه خنگن و من خوبم همیشه مسخره است به جز این یک مورد: یعنی تو رییس سیا هستی و نمی دونی وقتی یک خانم ایمیلت رو می خونه سازمان می فهمه؟! فکر می کنی فقط خانمت ممکنه ایمیل‌هات رو بررسی کنه؟ اف بی آی برای خنده است؟

اما جریان چطوری لو رفته. خانم برادول که معشوقه هه بوده، چند نامه تهدید آمیز به یک خانم دیگه فرستاده که اصلا ربطی به این جریان هم نداشته. اون خانم ایمیل‌ها رو برای شکایت به اف بی آی داده و اف بی آی از روی آی پی شروع کرده به زیرنظر گرفتن و تلاش برای پیدا کردن فرستنده. فرستنده از هتل‌های مختلف ایمیل‌ها رو زده بوده و وقتی اف بی آی فهرست مهمان‌های هتل‌ها رو چک می کنه با هم به یک اسم مشترک می‌رسد: خانم برادول. بعد ارتباطات اینترنتی خانم برادول رو زیر نظر می‌گیرن و به این نتیجه می‌رسن که نه فقط فرستنده اون تهدیدهای ایمیلی است بلکه کلی اکانت دیگه هم داره از جمله یک اکانت مشترک با رییس سیا! اون رو زیر نظر می‌گیرن و همه چیز لو می‌ره.

دقت کنین که خوندن ارتباطات اینترنتی شما اصلا کار سختی نیست. از همکار بغل دستی تا کسی که روی همون وایرلس شما لاگین کرده تا مسوول آی تی شرکت تا دولت اگر اخلاق نداشته باشن می تونن نه فقط ایمیل که کلی چیز دیگه شما رو هم بخونن. اینو انگلیسی هم می گم که که رییس سیا هم بشنوه یاد بگیره:
being immoral enough; everyone can read your email if they want (had technical skills or have money to buy technocal skilz). dont trust whatever digital unless you understand it.

عربستان سعودی و اسمس اطلاع به شوهر که زنش داره از کشور خارج می شه

هاها تکنولوژی! زن‌های عربستان سعودی که حق ندارن بدون اجازه شوهر یا پدر سفر کنن و حق رانندگی هم ندارن حالا با سیستم دیگه‌ای هم تحت نظر هستن که در صورت رد شدن از مرز، به شوهرهاشون اسمس می‌زنه! از هفته قبل مردهای سعودی گزارش کردن که اسمس‌هایی می‌گیرن مبنی بر اینکه زن‌های تحت سرپرستی‌شون دارن از مرز رد می‌شن، حتی اگر این دو نفر با همدیگه در حال رد شدن از مرز باشن.

بدریه البشار توی مقاله‌اش ب همردی اشاره می‌کنه که داشته با زنش سفر می‌کرده و توی فرودگاه از اداره مهاجرت اسمسی گرفته که می‌گفته زنش الان فرودگاه بین المللی ریاض رو ترک کرده. البته ظاهرا همزمان در ایران هم قراره زن‌های ۴۰ سال به پایین برای گرفتن پاسپورت نیازمند مجوز قیمشون باشن که ممکنه شوهر، پدر یا اگر اینها نبود، حاکم شرع یا چنین چیزی باشه. سعودی تنها کشوری در جهانه که زن‌ها توش اجازه رانندگی ندارن (اگر براتون جالبه بگم که ما هم تنها کشوری در جهان هستیم که توش حجاب اجباریه (: )). مهرنوش بخون براشون…

خجالت بکشین

ابزار دزدی ایمیل‌های یاهو به قیمت ۷۰۰ دلار

یک هکر مصری ادعا می‌کنه که با بهره گرفتن از یک اکسپلویت زیرو دی (یعنی تازه کشف شده که هنوز کسی ازش خبری نداره) که با کراس سایت اسکریپتینگ می‌تونه کوکی‌های ایمیل یاهو رو بدزده ابزاری نوشته و روی خود یاهو هاست کرده که می‌تونه ایمیل‌های دیگران رو بدزده. اون توی یک فروم مخصوص جرایم سایبری، این ابزارش رو توی یک ویدئو نمایش داده و به قیمت ۷۰۰ دلار می‌فروشه.

حمله مرسوم ایکس اس اس یا همون کراس سایت اسکرپپت این شکلی کار می کنه که حمله کننده یک لینک ظاهرا معمولی برای قربانی می فرسته و وقتی قربانی روش کلیک می کنه به سایتی هدایت می شه که اسکریپتی رو اجرا می کنه که کوکی‌ها یا سشن توکن‌ها یا چیزهای حساس دیگه کاربر رو می خونه و برای حمله کننده می فرسته.

این هکر که اسمش TheHell است، می‌گه چنین ابزاری که اون ساخته و روی همه براوزرها کار می کنه در دنیای هکرها هزار تا هزار و پونصد دلار قیمت داره ولی اون فقط هفتصد دلار برای این برنامه می خواد و اونو فقط هم به کسان مطمئن می‌فروشه تا یاهو بهش دسترسی پیدا نکنه و مشکل امنیتی رو برطرف نکنه. مدیر امنیت یاهو گفته که رفع کردن چنین مشکلاتی ساده است و اگر یاهو متوجه بشه که مشکل از کدوم یو آر ال می‌یاد، در چند ساعت خواهد تونست اونو برطرف کنه.

بنا به گفته پروژه متن باز امنیت برنامه‌های وب حملات ایکس اس اس می‌تونن دو شکل داشته باشن، حمله‌های ذخیره شده (stored) و حمله‌های reflected. حمله‌های ذخیره شده خطرناکتر هستن چون کد حمله کننده روی سایت میزان موندگاره مثلا روی دیتابیس‌ها، فرم‌ها و چنین چیزهایی. کد مورد بحث در این خبر از همین نوع است.

چنین حمله‌هایی یادآور این هستن که ما نباید روی هیچ لینکی که منتظرش نیستیم کلیک کنیم .

دانش‌آموزی که به خاطر نپوشیدن ردیاب RFID از مدرسه محروم شد

یک دانش‌آموز در تگزاش به این خاطر که حاضر نشده بود چیپ آر اف آی دی ردیاب مدرسه رو به خودش وصل کنه، از مدرسه محروم شد. البته طبق آخرین خبر، قاضی محلی این محرومیت رو فعلا لغو کرده و گفته تا هفته بعد که دقیقتر به مساله رسیدگی می‌شه، این دانش‌آموز حق داره به سر کلاسش بره.

این مدرسه از اولین سال تحصیلی جدید، کارت‌هایی رو به دانش‌اموزها داده بود که روشون یک بار کد و یک چیپ قابل خوندن رادیویی نصب شده بود که به شماره دانش‌اموزی و شماره تامین اجتماعی هر فرد متصل بود و می‌تونست حرکت دانش‌اموزها از لحظه ورود به محوطه مدرسه تا خروج اونها رو زیر نظر بگیره.

این دانش آموز دختر به اسم آندره‌آ هرناندز از طرف مدرسه اخطاری دریافت می کنه که اگر کارت رو به دور گردنش نندازه حق نداره وارد مدرسه بشه و اونهم می گه حاضر به اینکار نیست. اون گفته که اینکار با پرایوسی / حق خلوت و همینطور عقاید دینی‌اش تضاد داره.

خانواده دانش آموز می‌گن که دختر مسیحی‌شون حاضر نیست این تگ رو داشته باشن و استناد می کنن به کتاب مکاشفه یوحنا آیه‌های ۱۶ و ۱۷ که می‌گه «به تمام مردم – بزرگ و کوچک، پولدار و فقیر، آزاد و برنده – اجبار خواهد شد که علامتی بر دست راست یا پیشانی داشته باشند. آن‌ها بدون این علامت نخواهند توانست چیزی بخرند یا بفروشند. این علامت نام شیطان یا عدد نامش است». فکر نمی کردین ها (: در ضمن این همون عدد ۶۶۶ مشهوره (:

و در اعماق رو تموم می کنیم با یک مطلب جالب که از نظر فنی و غیره در اعماق نیست ولی یک هک است از دنیا و من دوسش داشتم. چیزی که بهش می گیم Speed Show. یک جور نمایشگاه شخصی سریع. همه هنرمندها دوست دارن یک نمایشگاه بذارن ولی امکانش معمولا نیست. حالا با اسپید شو، همه می تونن حداقل آثار دیجیتالیشون رو در یک نمایشگاه نشون بدن. برای اسپید شو شما به یک اینترنت کافه می‌رین، کل کامپیوترها رو برای مثلا دو یا چهار ساعت اجاره می کنین و بعد به دوستان و جامعه هنری می‌گین تو آدرس اینترنت کافه نمایشگاهتون برقراره. این یک اسپید شو است چون کافیه نیم ساعت قبل از شروع برنامه به اونجا برین و در عرض چند دقیقه همه هوم پیج‌ها رو به وبسایتی تنظیم کنین که آثارتون اونجاست (ممکنه ویدئو یا تصویر یا هر شکل دیگه از آثار هنری دیجیتالی باشه) و بعد درست مثل یک نمایشگاه آدم ها بیان و بتونن مانیتورها رو نگاه کنن یا باهاشون اینترکت داشته باشن. این یک هک است چون چیزی در دنیا رو گرفتین و کاربرد جدیدی براشون درست کردین که اتفاقا خیلی هم به نظر بقیه جالب بوده و کارش گرفته. در ضمن یک جور متانمایشگاه هم هست چون آدم‌ها رو دعوت کردین به فضایی که دیگه با بودن انواع تلفن هوشمند و لپ تاپ و وایرلس در همه جا، در حال مردن است و احتمالا فقط چند توریست سرگردون یا گیمرهای خیلی جدی بهش سر می زنن. خلاصه اگر اسپید شو برگزار کردین، ما رو هم دعوت کنین (:

بخش آخر

اینگرس

تبریک ها و تقبیح ها

تبریک می گیم به علیرضا بابایی که تونسته عنوان Xda Recognized Developer رو به دست بیاره. این عنوان یعنی یک نفر مدت ها در جاهایی مثل xda developers کارهای مفید و لبه تکنولوژی انجام داده و به مجوزهای اوپن سورس و قوانین حقوقی وفادار بوده و دائما هم داره خودش رو پیشرفت می ده. ایول به علیرضا بابایی که حالا این عنوان رو داره.

و پا می شیم به افتخار زنانی که توی زندان اوین انسانانه ایستادن و به نسرین ستوده و بهمن امویی که انسانن.

و مثل هیشه تقبیح برای به اصطلاح اسراییل و هر کشور دیگه که شیوه اش برای باقی موندن قتل عام انسان‌هاست.

تشکری هم داریم از امیر.اچ که روی OpenNIC برامون یک آدرس باحال ساخته: http://ra.dio.geek که می ره به فهرست پادکست ها (:

و یاد آوری می کنیم که روز ضبط این برنامه، ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه علیه خشونت علیه زنانه. خشونت فقط این نیست که کتک بزنن. خشونت متلکه. خشونت نگاه استرس زا است خشونت تحقیره و خشونت .. متاسفم.. خشونت من و توایم که فکر می کنیم چون مردیم و کسی زنه حق داریم به خاطر جنسیتش رفتار خاصی رو باهاش بکنیم. یادتون باشه کسی از تحقیر خوشش نمی یاد. ۲۵ نوامبر روزیه که یادمون بزنیم انسان، انسانه.

نامه ها

محمد برامون نوشته:

سلام جادی عزیز؛ امیدوارم حالت خوب باشه و ایام به کامت؛
متنی که پایین نوشتم برام امروز اتفاق افتاد. ممنون میشم در وبلاگت بذاری تا بقیه دوستان هم استفاده بکنند.
امروز واسه یه سری کارها رفته بودم بیرون. خواستم برم رمز اینترنت بانکم رو که فراموش کرده بودم رو ریست کنم، که دیدم با خودم کارت شناسایی ندارم. این بانکی که من توش حساب دارم لینکی نداره که در صورت فراموش کردن رمز بشه از طریق اینترنتی رمز رو به آدم بگه(احتمالا به دلایل امنیتی!).
احتمال نمیدادم بدون کارت شناسایی بهم رمز رو بگن.ولی گفتم یه امتحانی بکنم. خلاصه رفتم بانک و از کارمند بانک رمزم رو خواستم.( این رو هم بگم که این بانک یه باجه و یه کارمند مخصوص برای اینترنت بانک و اس ام اس بانک و افتتاح حساب و از این جور کارها داره). بهم یه فرم داد و گفت پرش کن. فرم رو پر کردم و تحویلش دادم. ازم شماره مشتری که یکی از فیلدهای فرم بود رو پرسید. گفتم شماره مشتری رودقیقا نمیدونم، ولی فکر کنم از شماره فلان تا یکی مونده به آخره کارته و کارت رو نشونش دادم. گفت آره شماره XXXX هست. بدون اینکه ازم کارت شناسایی بخواد رمز جدید رو چاپ کرد و بعد از چاپ کردن ازم کارت شناسایی خواست. بهش گفتم کارت شناسایی همرام نیست، ولی میتونم کد ملی‌م رو بهتون بگم. جالبه حتی کد ملی رو هم نخواست و رمز رو بهم تحویل داد!
نتیجه اینکه اگه شما کارت بانکیتون رو گم کنید و یکی دیگه پیداش کنه و … باقی داستان رو بهتر از من میدونید!

موسیقی

آهنگ آمستردام از فرجام

به بهانه هفته کتاب: آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم ؟ یا چی؟

اینکه رو هر روز و هفته یک اسم بذاریم کاریه مثل چسبوندن پلاکاردهای بزرگ «ما خیلی خوبیم» به در و دیوار شهر. فقط کسایی اینکارها رو می کنن که نه کتاب می خونن و نه خیلی خوبن (:

هفته گذشته هفته کتاب بود. توی ایران کتاب خونده نمی شه. سانسور بسیار شدیده و چاپ کردن یک کتاب کلی دردسر داره و زندگی مترجم و نویسنده رو هم نمی گذرونه و غیره و غیره. هفته گذشته در ایران هفته کتاب بود.

اما چرا کتاب خونده نمی‌شه؟ چند نفر از ما هستیم که در یک روز که نه، یک ماه هم که نه.. اصلا یک سال گذشته کتاب غیر درسی‌ای خونده باشیم؟ حالا من و شما خفن، چند نفر رو اطرافمون می شناسیم که در طول سال گذشته کتابی نخوندن؟

اما چرا؟ ژن ما ایرانی‌ها خرابه؟ بی شعوریم؟ نیازی نداریم؟ چی؟ راستش نظر خشن و صریح و تهاجمی من رو بخواین می گم اصلی‌ترین مشکل فقر است و دروغ است و سانسور.

کتاب نمی خونیم چون بهمون دروغ گفتن

.
بازم مثل همیشه اطرافمون پر بوده از الگوهای دروغی و خالی بندی‌های فرهنگی اساسی. گفتن کتاب بهترین دوسته. گفتن کتاب خیلی باحاله. گفتن اصلا با کتابخونی آدم به عرش اعلی می رسه. بعد یکسری کتاب کنکور و تست و حلّل دادن دستمون که جواب‌های یکی رو از توی اون یکی کپی کنیم و کاغذ بدیم به استاد و معلم و رییس و مامورگزینش و غیره. این شد کاربرد کتاب. تو موعظه کلی گفتن کتاب چیزهای خوب توش داره ولی بعد کتاب هایی دادن دستمون که فقط توش مهمل نوشته بود.

از اونطرف هم چون باید شعارها رو ادامه می دادن هی بهمون گفتن که کتاب یک چیز فرهنگی باکلاس روشنفکری است که آدم های خفن و فیلسوف‌ها و مطلعین می خونن. این بزرگترین دروغ بود. هیچ کس نگفت که سه تا پر فروشترین رمان‌های سال ۲۰۱۲ جلد اول و دوم و سوم «پنجاه سایه خاکستری» است که یک کتاب سرگرم کننده و بی ارزش از نظر «علمی» است که هیچ روشنفکری اونو نمی خونه.

هیچ کس اینجا جرات نداشت که بگه «اتفاقا کتاب یک چیز فان بامزه است که می شه باهاش خوش گذروند» چون همه می خواستن بگن «من کتاب های خفن می خونم».

کتاب نمی خونیم چون فقیریم

چه مالی چه فرهنگی. کتاب گرونه. من می تونم فیگور بیام که قیمت یک کتاب اندازه قیمت یک پیتزا است (حالا بگیریم پیتزای خوب!) ولی خب خیلی ها هستن که همین رو هم نمی تونن بخرن یا باید براش برنامه بریزن. در ضمن فقیریم از نظر فرهنگی. نزدیکترین کتابخونه که کتاب های مورد علاقه‌تون رو داشته باشه رو می شناسن؟ به فرض هم باشه.. احساس راحتی می کنین برین توش ؟ یا اصلا یاد گرفتیم عضو کتابخونه محل باشیم و نگران این نباشیم که وقتی رفتیم تو بگیم چی؟ آیا یاد گرفتیم که کتاب یک تفریحه؟ من توی قطر که بودم واقعا دیدم که یکی از بزرگترین تفریح‌ها و وقت گذرونی‌های خارجی‌هاش خوندن بود. چند نفر از ما برامون عادیه که قبل از اینکه کاملا رو مبل و جلوی تلویزیون و پشت اینترنت خوابمون ببره، با یک کتاب بریم توی تخت و کتاب بخونیم؟

حالا خواب فدای سرم،‌ چند نفر اصولا فکر می کنیم در وقتی غیر از وقت‌های مرده باید کتاب خوند؟ مثلا وقتی از دانشگاه می یایم خونه و دو ساعت تا شام مونده کی فکر می کنه بره این دو ساعت رو کتاب بخونه؟

اما وقتشه برگردیم به سوال اول ! آیا ما ژنمون خرابه که ساکنان قطر کتاب می خونن و ما نه؟ آیا ما بی شعوریم؟ یا مثلا ما کارهای جالبتری مثل ریفرش کردن فیسبوق به امید یک مطلب جذاب داریم که نمی ذاره به کتاب برسیم؟

کتاب نمی خونیم چون کشورمون پر از سانسوره

تو همون بخش دروغ هم گفتم: به ما دروغکی گفتن کتاب یک چیز خیلی خفن است که دانشمندان و فلاسفه و آدم‌های روشنفکر و … می خونن. هیچ کس به ما نگفت که پر فروشترین آثار دنیا اتفاقا کتاب‌هایی هستن که برای سرگرمی خونده می‌شن و اکثر اینها در ایران ممنوع هستن.

دانیل استیل رو در نظر بگیرین. این خانم شاید نزدیک صد تا کتاب نوشته در مورد خانواده‌های معمولا پولداری که دچار مشکلات مختلفی از عشق و خودکشی تا زندان و جنگ می‌شن. استیل تقریبا همونقدر سریع که شما می تونین بخونین کتاب می نویسه (: و تا حالا بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ میلیون جلد کتاب فروخته. تصور می کنین؟ یعنی خیلی بیشتر از ۵۰۰ تا ۸۰۰ میلیون نفر کتاب‌هاش خونده شدن و قول می دن که این خواننده‌ها نه نژادشون از ما خفن‌تره نه با شعورتر هستن نه فرهنگی‌تر از ما هستن و نه هیچچی. فقط آدم‌هایی با شغل متوسط هستن که با هیجان در یک لحظه فرصت که پیدا می کنن لای کتابشون رو باز می کنن تا ببین شخصیت اصلی داستان که یک کارگردان هالیوود است حالا چطوری می خواد در مقابل خیانت نزدیکترین دوستش بهش، عکس العمل نشون بده (برگردین به بخش دروغ و سانسور. به ما دروغکی گفتن کتاب باید خفن باشه و از اونطرف هم جذابترین کتاب ها رو برامون سانسور کردن).

تکمله

من حوالی ده دوازده سالگی با هیجان غیرقابل تصوری کتاب کفش‌های غمگین عشق تنهایی رو خوندم.. از ر.اعتمادی و به شکل یک کتاب پیدا شده ته انباری قدیمی. در همون سن هم می فهمیدم چقدر چرنده ولی در یک روز همه اش رو خوندم تا ببینم اون خانم بالاخره با عاشقش چیکار می کنه. بعدش ده جلد ژوزف بالسامو و غرش طوفان رو خوندم چون بسیار جذاب بود. هیچ کدوم از این کتاب‌ها کتاب یک روشنفکر نیست و حرف عجیبی هم برای زدن نداره و هر دوشون هم الان دیگه چاپ جدیدی ازشون وجود نداره. حرفم اینه: کتاب نمی خونیم چون نمی دونیم چقدر کتاب‌های جذاب برای خوندن هست.

مطمئن باشین اگر کتاب جذابی باشه که دستمون بهش برسه در هر ثانیه اضافی از زندگی که پیدا کنیم می خونیمش ولی چنین کتاب‌هایی تقریبا این اطراف چاپ نمی شن و کتاب کماکان برای ما یک چیزی است مربوط به طبقه روشنفکر یا کسانی که از سر وظیفه می خوننشون.

مرتبط
همین حالا کتابی بگشایید و خطی بخوانید / کلاغ کوچیکه
‏‫ خبرگزاری کتاب ایران که اخبار کتاب در ایران رو منتشر می کنه.. هرچند که کتاب های معرفی شده در اینجا اکثرا به درد خوندن نمی خورن

آزادی بیان در فضای خصوصی

چاپ شده در اعتماد

اکثر ما ایرانی‌ها درک صحیحی از مفهوم آزادی بیان نداریم. طبیعی هم هست. این مفهوم نه هیچ گاه تدریس شده و نه هیچ گاه تبلیغ. البته خوشبختانه این روزها افراد بیشتر و بیشتری المان‌های دموکراسی را پذیرفته‌اند و از چیزهایی مثل مردم‌سالاری یا آزادی بیان و اهمیت آن در جوامع حرف می‌زنند و دشمن را محکوم به عدم رعایت آن‌ها می‌کنند. اما مستقل از بحث استفاده ابزاری، چه ایراد دیگری به این بحث وارد است؟

بگذارید مثالی از دنیای خارج بزنم. مثالی که اجازه صحبت آزاد در مورد‌ آن را داریم. هفته گذشته شبکه اجتماعی توییتر برای اولین بار دسترسی یک کاربر به سایت را به درخواست یک دولت خارجی قطع کرد. کاربر مزبور در شناسه‌اش تبلیغات مربوط به نئو-نازی‌ها را ارسال می‌کرد و نوشته‌هایش پر بود از تبلیغات فاشیستی. این تبلیغات بر اساس رای مردم در آلمان ممنوع هستند. دولت آلمان با استناد به این قانون دموکراتیک، از توییتر خواست این اکانت را مسدود کند و توییتر به عنوان یک شرکت خصوصی آمریکایی پس از مدتی به شکلی نصفه نیمه اینکار را انجام داد؛ حالا دسترسی به آن شناسه از داخل آلمان ممکن نیست ولی بقیه مردم جهان می‌توانند توییت‌های فاشیستی آن را دنبال کنند.

آیا این نقض آزادی بیان است؟ برای ما آزادی بیان خیلی وقت‌ها «گفتن هر چیزی در هر جایی»‌ معنی می‌دهد که برداشتی کاملا اشتباه است. اگر من یک وبلاگ دارم و فقط به بخش خاصی از نظرات در آن اجازه انتشار می‌دهم، این سیاست وبلاگ من است نه نقض آزادی بیان چون کسانی که نظراتشان در وبلاگ من پذیرفته نشده حق دارند آن را جای دیگری بیان و حتی تبلیغ کنند. نقل قولی مشهور از قاضی دادگاه عالی آمریکا الیور هولمز می‌گوید «آزادی بیان این نیست که اجازه داشته باشید در یک سالن شلوغ فریاد بزنید ‘آتش’». آزادی بیان اجازه داشتن و تبلیغ عقیده است و به طور مشخص حقی سیاسی است.

حالا بحث را یک پله سخت‌تر می‌کنیم. در شرایط آزاد، قبول داریم که افراد یک کشور باید دسترسی برابر به رسانه‌های دولتی داشته باشند و بخشی از وظایف هر دولت باید دادن رسانه به عقیده‌های مختلف درون کشور و حمایت از رشد آن‌ها باشد. تنها محدودیت این جریان چیزهایی مانند نفرت پراکنی است و مکانیزم محدود کننده هم تنها و تنها قوانینی که در پروسه‌های دموکراتیک ایجاد شده و در پروسه‌های دموکراتیک قابل مخالفت و تغییرند. اما در مورد یک شرکت خصوصی وضع به چه منوال است؟‌ آیا سایتی مانند توییتر یا فیسبوک اجازه دارند تصمیم گیری کنند که چه چیزی در آن‌ها قابل انتشار است یا نیست؟ طبق بحث قبلی باید این اجازه را داشته باشند چون یک شرکت خصوصی هستند که حق تصمیم‌گیری در مورد محتوای منشتر شده توسط خودشان را دارند و اگر کسی می‌خواهد چیزی منتشر کند که خارج از این سیاست است می‌تواند سراغ سایت‌های دیگر برود یا حتی سایت خودش را ایجاد کند. اما! اما امروزه این شرکت‌های خصوصی عملا به بزرگترین رسانه‌ها تبدیل شده‌اند و انحصاری که دارند اجازه رقابت را تا حد زیادی حتی از دولت‌ها هم گرفته است. در این مورد خاص‌، توییتر صریحا اعلام کرده که درخواست دولت آلمان برایشان معتبر نیست و شناسه‌ها تنها پس از بررسی داخلی و اجماع درون‌شرکتی مسدود می‌شوند.

این تغییری بزرگ در وضعیت جهان غرب است. حالا شرکت‌های خصوصی کنترلی بسیار بیشتر از دولت‌ها بر چرخش اطلاعات و اینکه چه افرادی در کجای دنیا می‌توانند چه اطلاعاتی دریافت و ارسال کنند دارند. مثلا در حال حاضر بنا به تصمیم توییتر افراد آلمانی نمی‌توانند توییت‌های آن شناسه نئونازی را مشاهده کنند ولی بقیه جهان این حق را دارند و این مساله‌ای جدی است برای طرفداران آزادی بیان. شاید واقعا لازم باشد ملت‌هایی که آزادی‌های پایه‌ای آزادی بیان در کشورشان را تثبیت کرده‌اند به سراغ قدم بعدی بروند و قوانینی برای رسانه‌های جمعی تصویب کنند چرا که ظاهرا کنترل دولتی بر جریان اطلاعات دیگر نه تضمین کننده این است که چه چیزی دیده شود و نه تضمین کننده اینکه چه چیزی از مردم باید مخفی بماند.