با آدامستون رای بدین

از کدوم یکی بیشتر بدتون می یاد؟ با آدامستون رای رو مشخص کنین. عکس از محله‌ای در نیویورک گرفته شده.

یک ایده خوبه از یک سایت آمریکایی به اسم GumElection.com.

آیا جایی هست که قدر بدونن؟

این مطلب مدت ها است که قراره نوشته بشه. چون مدت ها قبل یک دوست خیلی عزیزم ازم پرسیده:

من سالهاست که وبلاگت رو می خونم و از طرفدارای پر پر و پا قرصشم. طرز نوشتن و بیانت حرف نداره. خیلی وقت ها پیش میاد که بعد از هفته ها یا حتی ماه ها برمیگردم و بعضی از مطالبت رو می خونم. مثل پست «چیزهایی که در مدرسه یاد نمی دهند» که دو باری خونده بودمش و برای بار سوم امروز خوندم.

سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا واقعا باید هر روز به خودت اون قوانین رو تکرار کنی و بمونی و بجنگی به قیمت به تحلیل رفتن زمان، سلامت روح و جسم و توانایی هایی که می تونی شکوفاشون کنی اما فرصتی برات نیست، یا که نه، شرایط مطلوب تری هم یه جایی ممکنه پیدا بشه؟

تو تجربه ای که در کار با شرکت های خارجی دارم، دستم اومده که همچین جاهایی هستن که قدر بدونن و احترام بذارن و البته به نظرم شاید بی عدالتی هم نباشه اگر وقتی کاری رو درست انجام نمی دی، رفتار خوب دریافت نکنی، اما وقتی کارت به بهترین نحو ممکن انجام می شه، آیا بازم باید رفتار زشت و بد ببینی؟

متاسفانه جواب من خیلی دلگرم کننده نیست. شرکت ها بهتر و بدتر دارن ولی چیزی به اسم شرکت قدردان خوب مهربون باشعور قابل وفاداری دوستانه فلان فلان وجود نداره. دلیلش هم ساده است: سرمایه داری. هدف سرمایه داری شکوفا کردن انسان ها نیست بلکه کسب سود بیشتره.

ما توی عصری توی کره‌ای زندگی می کنیم که سیستم تولیدش سرمایه داری است. شاید کشورها اسم خودشون رو بذارن «جمهوری خلق» یا «جمهوری اسلامی» یا هر چیز دیگه ولی در نهایت چیزی که کشورها و در سطح بالاتری کل سیاره رو می چرخونه سرمایه داری است. سرمایه داری یعنی کسی که سرمایه داره قوانینی رو وضع می کنه برای بیشتر کردن سرمایه اش و اگر هم این وسط یکی دلش برای بقیه بسوزه و سعی کنه مهربونتر باشه یا مثلا خدمات بیشتری بده یا کار کمتری بکشه یا هر چی، سریعا توسط شرکت هایی (یا در سطح کلان بخونین کشورهایی) که این «سوسول بازی»ها رو ندارن خورده می‌شه. مثلا شرکت اروپایی فنلاندی من که توش شخصیت آدم ها مهم بود و انسان ها حق داشتن در ابعادی که دوست دارن توش پیشرفت کنن و سفرهاشون کاملا راحت و نسبتا لوکس باشه و … سریعا توسط شرکت چینی رقیب که توش همه باید مثل سرباز کار کنن وگرنه با یکی از اون یک میلیارد و دویست میلیون و خورده ای (که رقم یکان اون خورده‌ای اش برابر جمعیت فنلاند است) جایگزین می‌شن، تهدید می شه و مجبوره اون خدماتش رو قطع کنه.

البته نه اینکه همه جا مثل هم باشه و همه جا وحشتناک باشه و اینها. ولی یکسری توهم رو نباید داشته باشیم. مثلا این توهم که در خارج کار راحت تره و توی ایران ما خیلی زحمت می کشیم یا مثلا این توهم ریشه ای تر که می رم یک شرکتی و خیلی مهم می شم و توش به من احترام میذارن و ارزش کارم رو درک می کنن. مشکل این نیست که شرکت ها نفهم هستن، مهم اینه که هدف شرکت ها با هدف ما فرق داره. شرکت ها دنبال حداکثر کردن سودشون هستن و ابتکار و خلاقیت و .. شما معمولا هنر خیلی بزرگی در این جریان بازی نمی کنه. همونطور که گفتم بعضی شرکت ها بهتر هستن چون بهتر میفهمن که یک کارمند راضی می تونه سود بهتری برسونه یا مثلا شرایط کاری بهتر باعث جذب نیروهای بهتر می شه که در نهایت سود بهتری می دن یا مثلا با شعورترهاشون شروع می کنن به جایگزین کردن سیستم هرمی با سیستم‌های ماتریسی که توش شما یک رییس ندارین که بتونه شما رو ناراحت کنه (دو تا دارین که تا حدی با هم تضاد منافع دارن و در نتیجه شما راحت تر زندگی می کنین). اینها شرکت ها رو با هم متفاوت می کنن. به قول سوفیا لورن «پول خوشبختی نمی آره ولی من ترجیح می دم توی یک کادیلاک گریه کنم تا توی یک فولکس». شرکت ها هم با هم فرق دارن. شرکت خیلی جذابی وجود نداره که به شما هم حقوق بده هم توش کاملا خوشحال باشین ولی معلومه که بدون شک بعضی شرکت ها از بعضی شرکت ها بهتر یا با شعورتر هستن اما هیچ تضمینی نیست که در دوران بد اقتصادی، لوس بازی‌های اروپایی رو بذارن کنار تا بتونن با رقبایی که مثل ماشین جنگی کار می کنن، رقابت کنن.

توصیه من؟ اگر واقعا دنبال جایی برای خلاقیت یا پیشرفت چند بعدی یا پولدارشدن یا اینجور چیزها هستین حتما برین سراغ شرکت خودتون یا شرکت‌هایی اونقدر کوچیک که با ورود بهش می تونین صاحبش باشین نه حقوق بگیرش. در غیراینصورت امید بیخودی رو قطع کنین و بدونین که هیچ جای دنیا بر اساس سیستم «قدر دانی از کار خوب»‌ کار نمی کنه. اگر واقعا قرار بود شما برین جایی و خوشحال باشین که دیگه بهتون حقوق نمی دادن (: حالا ممکنه بعضی مزایای خوب وجود داشته باشه یا در دوره هایی از چیز یاد گرفتن یا هر چیز دیگه شاد باشین ولی در کل دلیل اینکه این شرکت ها به آدم ها حقوق می دن اینه که کسی حاضر نیست اون کارهاشون رو داوطلبانه انجام بده. امید بیخودی رو قطع کنین و بدونین که با اینکه شرکت ها خوب و بد دارن ولی همه شون بر اساس منطق «سود»‌ کار می کنن و در یک دنیای پر از رقابت.

خودتون رو هم گول نزنین. نمی تونین یک شرکت خوب شاد درست کنین چون شرکت های خشن بیشتر-از-شما-سود-محور بهتون اجازه نفس کشیدن طولانی نخواهند داد.

اما چاره چیه؟ توصیه بودایی ها رو جدی بگیرین «خواستن رنج است». اگر با این دید می رین به یک شرکت که خیلی باشعور باشه، اشتباه میکنین و چیزی رو می خواین که باعث رنج خواهد شد. در مقابل بدونین که وقتی به جایی می رین برای منافع خودتون رفتین (از چیز یاد گرفتن تا سفر رفتن تا حقوق سر ماه تا …) و به توصیه اولین مدیرخط من آقای شهپر هم گوش بدین: «غر نزنین خودتون رو هم با بقیه مقایسه نکنین. تا لحظه ای که حس می کنین کار کردن در اینجا راتون می صرفه اینجا باشین و اگر فکر کردین به نفعتون نیست، برین. خیلی ساده». موقع پیدا کردن شرکت به چیزهایی که واقعا براتون مهمه (مثلا برای من سفر، دوست خوب، محیط کار جالب، رزومه جذاب در آینده و … مهمتر از حتی حقوق است) توجه کنین و سعی کنین به جایی برین که برای آینده به دردتون بخوره. حس نکنین که بهترین جا رو پیدا کردین و گول زرق و برق سرمایه داری رو نخورین چون پشت ظاهر جذاب بهترین شرکت‌ها، منطق خشک و خشن سود است که کار می کنه.

فرصتی برای گرافیست‌ها: مسابقه طراحی جعبه کاندوم دورکس

برند مشهور کاندوم دورکس یک مسابقه داره برای طراحان: مسابقه جعبه لخت دورکس فرصتی برای گرافیست‌های جوونه تا خودشون رو نشون بدن و اثرشون رو توسط یک برند جهانی مشهور در تمام دنیا پخش کنن و از بین چند صد جایزه هفتگی، چیزهایی مثل آی پد، لباس زیر، تی شرت و محصولات دورکس رو هم برنده بشن.

اگر حس می کنین قدرت طراحی دارین و اگر دنبال مطرح شدن کارتون هستین و اگر دوست دارین توی مسابقه‌ها شرکت کنین و شاید چیزی هم برنده بشین، به صفحه مسابقه طراحی جعبه کاندوم دورکس در فیسبوک سری بزنین و طرحتون رو طی یک ماه آینده، براشون بفرستین.

دستگیری هکرهای لالز

ظاهرا یک دوران طلایی دیگه هکرها در حال پایانه. دیروز پلیس دو قاره با حمله به خونه اصلی‌ترین اعضای گروه LulzSec یا همون لالزسک که به همون سبک هکرهای ناشناس چندین و چند هک جذاب انجام داده بودن و اطلاعات پر و سر و صدایی رو منتشر کرده بودن حمله کرد و همه رو دستگیر کرده. این حملات ظاهرا توسط اطلاعاتی که سر دسته این گروه هکری در اختیار پلیس قرار داده بود برنامه ریزی شده. این عضو، به گفته بعضی منابع ماه‌ها است که با پلیس مشغول همکاریه.

دستگیر شده‌ها که بنا به گزارش انحصاری فاکس نیوز از بریتانیای کبیر، ایرلند و ایالات متحده آمریکا هستن پنج یا شش نفر اعلام شدن که به گفته از سران این سازمان خرابکار به شمار می‌رن.

این عملیات با اطلاعاتی که خاویر مونسگور که تحت عنوان Sabu رهبری لالزسک رو در اختیار داشت به پلیس داده هدایت و برنامه‌ریزی شده. گفته می‌شه که سابو که بیکار و پدر دو فرزند است، از ماه جون گذشته، با پلیس مشغول همکاری بوده.

آمریکا در وسط گود… شرکت های خصوصی

چند وقت پیش از آمریکا گفتم و اینکه ظاهرا توسط مخالفین اصولا درک نشده و فکر می کنن آمریکا مرکز جهان شده چون بهتر از ما سرکوب کرده و خاموش کرده و بهره کشی کرده. دوستان اصلا اینطور نیست.. آمریکا یک سیستم سرمایه داری پیشرفته و پیچیده است که مرکز جهان شده چون مدرنتر سرکوب و بهره کشی کرده که در نتیجه هم لذتش بیشتر بوده هم دردش کمتر.

آمریکا اوج سرمایه داری است. توش پول حرف اول رو می زنه، اینطوری نیست که چند نفر «رییس آمریکا» باشن و تصمیم بگیرن شرکت ها چیکار کنن که باعث تحقیر بقیه بشه یا هالیوود چه فیلمی بسازه که توش فلان سیاست عجیب نهفته باشه.

آمریکا ترکیبی از شرکت‌های عظیم است. شرکت های بزرگی که شدیدا در هم تنیده شدن و فقط هم به دنبال سود هستن. دولت چیزیه بالای اینها اما برآمده از اونها. مردم هم با خوشحالی دولت رو انتخاب می کنن چون اکثریتشون حرف اولشون پوله و این شرکت ها و هر چیزی که رسانه ها روش مانور بدن. دولت اصلا چیزی نیست که بخواد کل اقتصاد رو بچرخونه یا فرهنگ رو کنترل کنه یا از اینجور هنرها. دولت چیزیه برای پیش بردن چیزهایی که شرکت‌های دیگه دوست ندارن سراغش برن (مثلا مدارس مجانی) یا حفظ یک قدرت مرکزی برای برقراری تعادل در بین این شرکت ها وقتی این تعادل به هم می خوره.

بهانه این نوشته این عکسه:

فتواستریم رسمی کاخ سفید روی فلیکر. توی کشور ما فلیکر فیلتر است چون خطرناکه احتمالا اما توی کشور مرکز دنیا، کاخ سفید حاضره مثل یک مشتری ساده روی فلیکر یک اکانت بخره و عکسهاش رو اونجا آپلود کنه. بحث اینه که اگر دولت بخواد سایت شخصی عکس خودش رو راه بندازه، باید جوابگوی مردم (شرکت ها) باشه که چرا پول بیخودی حروم می کنه در حالی که میتونه به یک شرکت سود برسونه.

همین جریان رو توی یک کشور دیگه تصور کنین و ببینین چقدر ممکنه مثلا دفتر ریاست جمهوری یک فتواستریم داشته باشه که روزانه عکس های رییس جمهور رو روی یکی از سرویس های عکس خصوصی آپلود کنه. جایی که رییس جمهور هم با پرداخت هشت دلار در ماه، مثل بقیه شهروندان سرویس یک شرکت خصوصی رو استفاده می کنه.

قاضی دادگاه عالی آمریکا در برنامه کودکان

هه هه (: سونیا سوتومایور (که اصلیت پورتوریکویی داره) قاضی بالاترین دادگاه آمریکا است. اولین قاضی با اصلیت اسپانیایی/لاتین و سومین قاضی زن دیوان عالی ایالات متحده آمریکا.

حالا ایشون اومده تو برنامه کودکان برای خوردن یک قهوه و صحبت با بچه‌ها که عروسک‌های خیابون سسمی می ریزن دورش و از همدیگه شکایت می کنن و قاضی تصمیم می گیره مشکلشون رو حل کنه. اول به هر دو نفر گوش می ده و بعد هم با پادرمیونی مشکل رو حل می کنه (:

من خوشم اومد که چنین مقام بالایی چقدر باحال و معقول و انسانی توی یک برنامه کودک رفتار می کنه و بچه ها از کوچیکی در مورد سیستم قضایی چه چیزهایی یاد می گیرن.

پوسترهای پروپاگاندای فضایی شوروی از پنجاه و پنج سال قبل

شوروی اولین سفینه‌اش رو سال ۱۹۵۷ به فضا فرستاد. تقریبا ۵۵ سال قبل. همون سالی که زبون برنامه نویسی فرترن اختراع شد و این اختراع بعد از اختراع مهم دو سه سال قبلش یعنی ترانزیستور و اختراعات مهم دو سه سال بعدش (مثلا حقه هولاهوپ و اولین IC) نوید بخش یک عصر تازه بود (:

اون زمان دعوای اینکه کی پیشرفته تره بین غرب و شرق خیلی مطرح بود. آمریکا تاریخ قدرت در جهان رو داشت و شوروی با سیستم سوسیالیستی اش در عرض چهل سال به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شده بود و حالا تو فضا از آمریکا جلو زده بود و باید این رو می کرد تو حلق مردمش (:

این سایت مجموعه جالبی از پوسترهای پروپاگاندای فضایی شوروی داره. ‌بامزه هستن (: یکریشون در مورد اینکه ما چقدر خوفیم که از آمریکا جلو زدیم، یکسری در باب اینکه این خواست و تلاش همه مردم است و یکسری هم در باب صلح و پیشرفت و این چیزها (:


(به نام صلح)

جدی می گی نیکون؟

نیکون واقعا نمی دونم این سبک بازاریابی در نهایت چقدر موفقه ولی من که هیچ خوشم نمی یاد. منظورت رو نمی فهمم راستش… سه نفر بیان تا جایی که می تونن لخت بشن که من دوربینت رو بخرم؟ اینکه هر سه نفر خانوم هستن یعنی قرار نیست از بین خانم‌ها مشتری جذب کنی؟ اینها مدل حرفه ای هستن اما آیا حرف هم می زنن؟‌ مثلا می تونم در مورد دوربین سوال کنم؟ یا نقش مانکن دارن فقط؟

درسته که بهشون خوب خقوق می دی و درسته که من معتقد نیستم باید قانون جلوی حضورشون رو بگیره ولی لازم دیدم بهت بگم که از نظر من یکی که اصلا جذاب نیست و حتی اگر در لایه های پایینی اثر بذاره، مطمئن هستم که از چنین غرفه ای خرید نمی کنم.

مجوز عکس: Models pose with Nikon digital cameras during the 2012 International Consumer Electronics Show in Las Vegas. (REUTERS)

منبع و منبع