بررسی کامپیوتر مبتنی بر جاوا اسکریپت

چند وقت پیش توی رادیو ۲۴ وبلاگینا، از یک چیزی گفتم که خودم هم ازش سر در نمی آوردم: سیستم عامل وبی مبتنی بر جاوا اسکریپت. برداشت من این بود که یک نفر اومده با جاوااسکریپت یک ماشین مجازی نوشته که می تونه سیستم عامل ها رو بوت کنه و باهاش به شکل موفقی یک گنو/لینوکس مینیمال بوت کرده و شما هم می تونین با رفتن به سایت http://bellard.org/jslinux همین کار رو بکنین.

همون موقع علیرضا ابوطالبی باهام تماس گرفت و گفت به این جریان علاقمند شده و داره روش کار می کنه.. حالا خوشحالم که دو تا پست در این مورد نوشته و جریان رو بررسی کرده. گفتم احتمالا برای یکسری خواننده ها هم سوال بوده که این دقیقا چیه و جریان پشت صحنه اش چیه. اگر شما جزو اون خواننده ها هستین مطلب بررسی دقیق و تخصصی شبیه ساز کامپیوتر در جاوا اسکریپت رو بخونین.

رادیو گیک شماره ۴ – اشک ماهی ها

در شماره چهارم رادیوگیک از معلمی صحبت می کنیم که به خاطر ندادن پسورد فیسبوکش از مدرسه اخراج شد، نگاهی می ندازیم به انگلستان که داره تلاش می کنه آدم ها رو بیشتر و بیشتر زیر نظر دولتش در بیاره و روشی کشف می کنیم برای بالا بردن تمرکز و دقت آدم ها در یک چشم به هم زدن و شیپور افتخارات رو – اینبار آرومتر – می زنیم به احترام برد پیت. در بخش آهنگ ها می رقصیم و می خندیم با صدای حسن – استاد ساکسیفون ایران و خیلی کارهای دیگه که اینجا نمی نویسم… خودتون از اینجا گوش بدین:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_004_ashke-maahi-haa.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.

توجه: ظاهرا وی ال سی که او جی جی رو پخش می کنه اسکرین شاتی از سایت فلان رو پخش می کنه که از نظر من نه فقط خبری نیستن که شدیدا بدون شرافت هم هستن. این جریان ربطی به من نداره و انزجار خودم رو از هر چی دروغگو است ابراز می کنم (:


آرس اس اس رادیو گیک

اخبار

اخراج کمک معلم میشگیانی به خاطر پسورد فیسبوک

هفته پیش این خبر اومد که یک معلم دبستان در میشیگان به دلیل رد درخواست این مدرسه مبنی بر دادن پسورد اکانت فیسبوکش به اونها اخراج شده. خبر مثل شوک بود بخصوص که چند روز قبلش فیسبوک گفته بودن ممکنه شروع به شکایت حقوقی از کارفرماهایی بکنه از کارمندانشون پسورد فیسبوک رو می خوان تا روابط، علایق و شکل زندگی اونها رو برای استخدام بررسی کنن.

البته این مورد کمی پیچیده تر بود. ماجرا این بود که این خانم معلم پارسال عکسی در فیسبوکش گذاشته بود که توش لباس زیر یکی از همکارها دور پاش بود و زیرش نوشته بود «دارم به تو فکر می کنم» (: مدرسه هم معتقد بود که این خانم باید پسورد رو به شکل داوطلبانه بده تا اونها این عکس رو حذف کنن و ایشون هم مخالف کرده و در نهایت مدرسه ایمیل زده که بهتره اینجا کار نکنه.

می بینیم که این مورد خیلی خاص بوده ولی در کل سوخت خوبی فراهم کرده برای تصویب یک قانون در آمریکا که توش کارفرماها نتونن برای تغییر اطلاعات شخصی فیسبوک افراد به اونها درخواست پسورد بدن.

بازی لینوکس تایکون

هاهاها! هر روز شاهد کلی توزیع جدید هستیم. همین هفهت لینوکس ایرانیان و خبیر (تلفظش همینه؟) رو داشتیم. همه هم ریمیکس های اوبونتو.. خب چه کاریه؟ چهار دلار بدین این بازی رو بخرین! داستانش اینه که باید یک توزیع لینوکس جدید درست کنین (((: نرم افزار انتخاب کنین، باگ فیکس کنین، برنامه نویس استخدام کنین، کامیونیتی رو مدیریت کنین و توزیعتون مشهور کنین.

آیا صفحات نمایش رتینا وب رو عوض خواهند کرد؟

خبر نیست ولی ارزش یک نگاه رو داره. آی پد توی نسخه جدیدیش از صفحات رتینا استفاده می کنه که رزولوشن عجیبی دارن: 2048 در 1536! این بالاتر از هر لپ تاپ یا دسکتاپی است که من تا به حال باهاش کار کردم و چهار برابر پر پیکسل تر از ای پد قبلی. راه حل دیدن عادی یک صفحه روی چنین رزولوشنی چیه؟ چهار برابر کردن سایز همه چیز تا اونها مثل قبل دیده بشن. این مساله در مورد متن مشکلی درست نمی کنه ولی عکس ها رو وقتی چهار برابر می کنیم کمی مات یا محو به نظر می یان… اما اینطور نخواهد موند. اگر رتینا به دستگاه های دیگه هم برسه (مثلا لپ تاپ یا دسکتاپ) ممکنه ما با رزلوشن های عجیبی مثل ۷۶۸۰ در ۴۳۲۰ طرف باشیم و این یعنی عکس های توی وب باید سریعا سایز خودشون رو بزرگ و بزرگ و بزگرتر کنن تا بشه هنوز با کیفیت دیدشون. دوستان.. وب شاید در حال عوض شدن باشه. مواظب سایز عکسهایی که می گیرین باشین. البته بحث فقط مربوط به وب نیست و اگر جریان بیاد روی دسکتاپ، حتی سیستم عامل هامون هم باید خودشون رو وفق بدن و حداقل مطمئن باشن که از آیکون ها و اجزای گرافیکی وکتور استفاده می کنن که می تونن بدون از دست دادن کیفیت تصویری هر چقدر لازمه رشد کنن.

ششصد هزار مک آلوده به بدافزار

شرکت امنیتی روسی (دکتر وب) می گه که تقریبا ششصد هزار کامپیوتر مک به یک تروجان آلوده هستن. ۷۷ درصد کامپیوترهای آلوده توی کانادا و آمریکا هستن و ۲۷۴تاشون هم توی کوپرنیتوی کالیفرنیا. بد افزار که از سپتامبر ۲۰۱۱ کشف شده بود (تقریبا چهار پنج ماه قبل) خودش رو نصاب پلاگین آدابی فلش پلیر جا می زنه و نسخه جدیدترش حتی از مشکلات امنیتی جاوا در مک هم استفاده می کنه که اپل تازه روز چهارشنبه هفته قبل براش یک پچ امنیتی درست کرده.

البته می دونیم که اپل پایه های طراحی یونیکسی داره و به معنی ویندوز، دچار ویروس نمی شه. در این مورد هم شما باید شخصا پسورد روت رو به بدافزار بدین تا بتونه خودش رو نصب کنه اما اکثر آدم ها وقتی یک پنجره باز می شه که ازشون پسورد می خواد اعتماد می کنن و پسوردشون رو تایپ می کنن (:

بدافزار بعد از نصب کدهایی رو توی براوزر و برنامه هایی مثل سکایپ اینجکت می کنه و پسوردها و اطلاعات دیگر رو ذخیره می کنه. اگر مک دارین خوبه اینترنت رویک سرچ بکنین و راه های حذف بدافزار flashback رو پیدا کنین.

در اعماق

انگلیس روی ایمیل و استفاده مردم از وب نظارت می کنه

معلومه که جیغ می کشن اینکار مال حفظ امنیت مردم است و مقابله با جرم و تروریسم. شاید اونجا واقعا هم اینجوری باشه ولی به هرحال انتقادات به اینکار زیاده. البته قانون فعلا اجازه شنود رو نمی ده ولی مامورین می تونن ببینن شما با کی تماس دارین. مسوول یک کمپین مخالفت با نظارت برادر بزرگ به همه چیز در انگلیس هم گفته که اینکار اونها رو در مسیری می ندازه که کشورهای فلان و فلان توش پا گذاشتن که البته اون نام برده، ما نمی بریم (: یادمون نره که مردمی که آزادی رو فدای امنیت کنن، هیچ کدومش رو به دست نمی یارن.

در این بحث ها دعوا سر اینه که who will watch the watchmen؟ کی به پلیس نظارت می کنه؟ آیا دولت اینو استفاده می کنه برای موندن دائمی در قدرت و خارج کردن همه رقبا؟ آیا روندهای انتخابات دموکراتیک رو با این کار قلع و قمع می کنه و …

لباس و شخصیت.. نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!

اگر روپوش سفید یک پزشک رو بپوشین، در لحظه توانایی تمرکز و دقتتون افزایش پیدا می کنه (: ولی اگر همون روپوش رو بپوشین و بهتون بگن مال یک نقاش بوده، همون چیزی که بودین می مونین!

دانشمندها بهش می گن enclothed cognition: تاثیر لباس روی روند ادراک.

توی بخش دیگه ای از آزمایش روپوش رو فقط آویزون کردن بغل دست شما و ندادن بپوشینش و تاثیری هم روی درکتون نداشته. پرفسور آدام گالینسکی که تحقیق رو پیش برده می گه فقط در صورتی که معنی سمبلیک روپوش رو درک کنین است که پوشیدنش باعث می شه خصوصیاتی که از یک پزشک می شناسین (مثل دقت، نظم و توجه) افزایش پیدا کنن. این تحقیق زیربخشی از شاخه ای است به اسم embodied cognition که می گه ما فقط با مغز چیزها رو درک نمی کنیم بلکه ادراک ما از اطراف وابسته به وضعیت فیزیکی ما هم هست. مثال ساده تری که پروفسور می زنه، اینه که شستن دست ها یا حموم رفتم می تونه انسان ها در مورد رعایت اخلاق کمک کنه. البته در نهایت پروفسور گفته تحقیقات ما خیلی ناقصه و مثلا نمی دونیم که اگر من هر روز لباس دکتری بپوشم، مغزم هنوز تحت تاثیر اون دقیق عمل می کنه یا نه خیلی سریع جریان براش عادی می شه.

بذارین با یک خبر قشنگ تموم کنیم بخش در اعماق رو: سازمانی که سعی می کنه دولت آمریکا رو اوپن کنه: سان لایت فاوندیشن


موسسه سان لایت سازمانی است که داره به عنوان یک سازمان غیر دولتی و غیرانتفاعی (با ایران مقایسه نکنین) مفاهیم جنبش آزاد و بازمتن رو به دنیای دولت ها وارد کنه. طبق قانونی در آمریکا (و خیلی کشورهای دیگه)‌ افراد حق دارن به اطلاعاتی که دولت جمع می کنه دسترسی داشته باشن. همچنین قانونی هست که افراد می تونن برای دسترسی به یکسری اطلاعات درخواست بدن (مثلا من به عنوان یک شهورند حق دارم درخواست بدم که چقدر از پول دولت صرف فلان فعالیت شده و اینو بگیرم) و این سازمان تمام این درخواست ها و هر چیز دیگه رو که بتونه می پرسه و بعد از دسترسی بهش اونو به شکل یک دیتابیس معقول قابل استفاده برای عموم روی وب می ذاره. این سازمان همچنین سعی می کنه با ایجاد اتفاق فکری که داره ایده های شفافیت در کشورش رو پیش ببره و در بخش دیگه ای هم به آموزش خبرنگارهایی بپردازه که روی این موضوعات کار می کنن. اگر سایتش رو خواستین ببینین و از اطلاعاتش که برای همه آزاده استفاده کنین، به سانلایت فاوندیشن سر بزنین.

تبریک ها و تسلیت ها

تشکر برای بردپیت که در سال ۲۰۰۹ وقتی قرار بود عکسش رو برای روی جلد مجله W بگیرن، قرار گذاشت که مجله حق نخواهد داشت عکس رو ادیت کنه تا مخالفتش رو با ادیت های احمقانه هنرپیشه هایی که تصورات غیرواقعی از انسان ها درست می کنن رو نشون بده. اون از این ناراضی بود که مردم عکس های ادیت شده و کاملا دور از واقعیت هنرپیشه ها رو روی مجله ها می بینن و از اون تصور غیرواقعی، یک ایده آل درست می کنن و زندگیشون رو در راهش پر از غصه و ناراحتی. ممنون بردپیت که جرات داشتی خودت باشی.. با چین های صورتت و با تیپ باحالت.

و یک تبریک هم داریم به گونترگراس که بعد از مدت ها شعر گفته. شعری در نکوهش اسراییل و مطبوعات آلمان متهمش کردن به یهودی ستیزی و البته تشکر هم داریم از آلمان که توش اینقدر آزادی بیان هست که آدم ها نظری خلاف نظر حکومت رو بیان کنن.

توجه مهم: قبل از اینکه جو گیر بشین و فقط چون دو تا جمله به یکی از دشمن های شما گفته ازش تشکر و تقدیر کنین همه حرف هاش رو بخونین (: مثل شمقدری نباشین (:

هکرها

پیام یک مصاحبه با بیارنه استراستروپ رو اجرا می کنه.

بیارنه استروستروپ (Bjarne Stroustrup) خالق سی پلاس پلاس و یک هکر واقعی است. فقط به این فکر کنین که یک نفر روی کارت ویزیتش می نویسه «فلانی – نویسنده سی پلاس پلاس» (((: این هکر در یک ویدئوی بسیار کوتاه به سه سوال که در مورد شیوه کارش ازش پرسیده می شه جواب داده.. باهاتون به اشتراکش می ذاریم:

سوال: ابزار کارتون چه شکلیه؟

من با یک کامپیوتر لپ تاپ کوچیک سفر می کنم. کوچکترین کامپیوتری که پیدا کردم. صفحه تقریبا دوازده اینچی ولی با سرعت معقول پروسسور. به دفترم که برسم می ذارمش روی داک و دو تا اسکرین دارم و با شبکه وصل می شم به هر چیزی که بخوام. ترجیح می دم این ماشین تا جایی که می شه کوچیک باشه و سبک. البته بزرگ باشه و سبک بهتره ولی خب پیدا نکردم. البته خیلی بزرگ هم خوب نیست چون مثلا توی هواپیما باید امکانش باشه که توی صندلی ام بازش کنم. اینکار رو با یکی ا زاون لپ تاپ های مخصوص بدنسازی نمی شه کرد. یک ماشین معقول و کوچیک و سبک که بشه حملش کرد و هر وقت لازم شد وصلش کرد به یک سبستم شبکه با منابع بیشتر. لپ تاپ من ویندوزه! اینو همیشه می پرسن و براشون عجیبه که چرا رو لینوکس نیستم. خب لینوکس من روی کامپیوتر رومیزی ام است و بایونیکس سنتی ارتباط داره و هر روز ازش استفاده می کنم. ولی خب کامپیوتری که هر روز حمل می کنم به اطراف ویندوز داره.

ترجیح می دین صبح کار کنین یا شب؟
کار واقعی و فکر واقعی اوایل صبح اتفاق می افته. عصرها واقعا کار خلاق دیگه نمی کنم. من چندان شب زنده دار نیستم.

موقع کد نوشتن به موزیک هم گوش می دین؟
معمولا بله. من ترکیبی از چیزهای مختلف رو روی کامپیوتر دارم که هدفون رو بهش میزنم و گوش می دم. همه چیز توش هست. کلاسیک و کمی راک و کمی کانتری. واقعا جالبه که با یک چیزهایی می تونم کار کنم و با یک چیزهایی نه. موزیک هایی هستن که توجه رو جلب می کنن و شما شروع می کنین به گوش کردن به موسیقی و نه کد و این خوب نیست. و موزیکی هم هست که اصلا نمی شنوینش و این هم کمکی نمی کنه پس من باید چیزی رو پیدا کنم که واقعا کمک کنه ولی به هرحال از موسیقی موقع کار خوشم می یاد.

آهنگ

به یاد همه شب های خوب و پر از خنده، می ریم سراغ یکی از بهترین آهنگ سازهامون با کلی آهنگ دلنشین که سال ها است برای گذران زندگی، خودش هم می خونه… شاد می شیم با مفهوم اشک ریختن ماهی ها در برکه و خاطره شادی هامون با این آهنگ با حسن شماعی زاده (:

نسخه جدیدتر اندروید

قصه این مطلب عجیبه! جاوید ( مشهور به مهمترین جاوید دنیا که نمی دونم ربطی به جادی خوشتیپترین و باحالترین پسر وبلاگستان داره یا نه) یک ایمیل زده به یکی دیگه و گفته که چرا ما نمی تونیم همینجوری الکی اندروید رو از سایت گوگل دانلود کنیم و روی گوشی نصبش کنیم. بعد گفتیم شاید سوال بعضی های دیگه هم باشه و گفتیم اصلا همینجا منتشر کنیم (:‌

هی رفیق! گوگل اندروید چهار رو منتشر کرده، بریم دانلود کنیم رو گوشی مون نصبش کنیم؟

اندروید یه سیستم عامله که گوگل ساخته و آزاد منتشر کرده، هر کسی میتونه ازش استفاده کنه. مثل بقیه سیستم عامل ها یکی از وظایفش اینه که سخت افزارها رو شناسایی کنه، مثلا دوربین، جی پی اس، فلش، هدفون، میکروفون و … ، تلاشش رو برای این کار میکنه ولی بعضی وقت ها هم راه انداز لازم داره.

نوع سخت افزارهای گوشی های مختلف هم یکی نیست، گوشی ها هم (هنوز) این امکان رو ندارند که مثل کامپیوتر راه انداز سخت افزار (درایور) رو جداگانه براشون نصب کرد، پس برای هر نوع گوشی اول کارخانه سازنده آندروید رو از گوگل میگیره، برنامه هایی که خودش طراحی کرده (مثلا HTC یه برنامه به اسم Sense برای ظاهر صفحات گوشی داره، سامسونگ یه برنامه برای اسمس داره و …) رو به اون اضافه میکنه، راه انداز سخت افزارهای مرتبط با گوشی رو اضافه میکنه و در نهایت این پکیج کامل (که به اسم ROM مشهوره) رو روی گوشی نصب میکنه که گوشی قابل استفاده میشه، معمولا کارخانه ها بعد از اینکه پکیج خودشون رو روی گوشی نصب کردن گوشی رو قفل میکنن که این پکیج نصب شده آسیبی نبینه.

حالا این وسط هکرهایی هم پیدا میشن که همین کاری که شرکت سازنده میکنه رو انجام میدن، چون نون خور کارخانه سازنده ی گوشی هم نیستن پس برنامه های اضافی (و معمولا الکی ) رو هم با آندروید مخلوط نمیکنن؛ راه باز کردن اون قفل رو هم به بقیه یاد میدن و شما میتونید پکیج خاصی (که بهشون میگن Custom ROM) رو روی گوشیتون داشته باشید.

کارخانه های سازنده گوشی ها معمولا تنبل هستن و وقتی نسخه ی جدیدی از آندروید میاد خیلی حال ساختن مجدد اون پکیج رو ندارن! شاید هم درگیر ساختن پکیج برای گوشی های جدید هستن و خلاصه خیلی طول میکشه تا بالاخره آپدیت رسمی برای یک گوشی از آخرین نسخه آندروید بیاد.

ولی اون هکرها زرنگ، با حوصله، خلاق، باهوش و باحال ان! به همین خاطر همیشه Custom ROM های خوب تر، سریعتر، سبک تر و به روزتر پیدا میشه.

حالا اگه شما آندروید به روزتر و بهتری میخواهید باید از اون قفل ها رد بشید و با نصب یه Custom ROM علاوه بر احساس رهایی از چنگال یه شرکت تجاری به آغوش یه هکر مهربان پناه ببرید. برای اینکار باید اول از همه اون قفل هایی که گفته شد رو باز کنید که این کار گارانتی گوشی شما رو از بین میبره و ممکنه خطرناک باشه(چون شرکت های تجاری بدجنس ان و فقط به فکر پول هستن!) بعد از باز کردن اون قفل ها پکیج مخصوص گوشی خودتون رو از سرورهای یه هکر محترم و دوست داشتنی دانلود میکنید و نصب میکنید و آندروید بهتری خواهید داشت.

منم اضافه کنم که مشهورترین کاستم رام ها مال ساینوژن هستن و از طرفی هم استدلال شرکت های فروشنده گوشی اینه که مگه چند درصد براشون آپدیت کردن گوشی مهمه؟ و چند درصد هستن که یک گوشی خریدن و دوست دارن همونطور که دیروز کار می کرده امروز هم کار کنه؟ احتمالا هفتاد درصد آدم ها یک گوشی خریدن که یکسری منو داره و دارن باهاش کار می کنن و جا افتادن باهاش و علاقه خاصی ندارن چهارصد مگ دانلود کنن و بعد آپدیتش کنن و یک چیزهایی اش عوض بشه و شاید چند تا باگ هم پیدا کنه (: واقعا هم حرف بدی نیست. البته جنبه منفی هم کاملا تو چشم می زنه: تلاش شرکت ها برای بستن گوشی هاشون و دیگه آپدیت نکردنش تا اون درصد گیک هم مجبور باشن هی چیز بخرن و مصرف کنن و مصرف کنن.

سال نود و یک مبارک

تبریک گفتن سال به هرحال سنته و کی بیشتر از همه اهل سنت های باستانی به غیر از من ؟ ((:

سال نوتون مبارک باشه، به امید سالی بهتر (:

تصویر بالا هم از نویسنده وبلاگ نارسیس لینوکس است. یکی از دوستانی که بهترین کارتون‌های دنیای گنو/لینوکس ایران رو می کشه (از جمله لوگوی رادیوگیک) و به نظر من واقعا جا داره کارش رو جهانی کنه (مثلا با شرکت توی مسابقه بوت محدود کننده و کشیدن یک خونه اسکیمویی (ایگلو) که یک پنگوئن می خواد یک مبل جدید خیلی خوشگل و راحت ببره توش ولی یک مامور قانون جلوی در ایستاده و با اشاره به یک صندلی شکسته می گه باید از همون استفاده کنه و حق نداره مبل جدید رو ببره تو خوه).

رادیو گیک شماره ۱ – سینگولاریتی

قسمت صفرم رادیو گیک با استقبال غیرقابل باوری برای من روبرو شد (بیشتر از دوهزار و پونصد تا دانلود فقط از سایت خودم) و این باعث شد که احتمالا رادیو رو ادامه بدیم.

و حالا هنوز از در نیومده تو، یک شماره غیرعادی: یکساعت و پونزده دقیقه و سی و پنج مگ فایل، بستری شده برای یک مصاحبه طولانی با ناصر تقوی در مورد سینگولاریتی تکنولوژیک و مفاهیم پیرامون اون. اگر شما هم مثل من از سینگولاریتی تکنولوژیک، کروزویل، دانشگاه سینگولاریتی، نانوربات‌های کارگذاشته شده داخل مغز و آینده زیبای دنیا چیزی نشنیدین و البته اگر جرات هم دارین که وارد دنیای علمی-تخیلی واقعی بشین، پادکست رو گوش کنین:

شماره یک رادیو گیک (سینگولاریتی) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_001_singularity.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

پ.ن. پادکست دردسرهای خودش رو داره. در متن گفته شده که دیپ بلو سال ۹۹ کاسپاروف رو شکست داد ولی بعدا ناصر گفت که عدد صحیح سال ۹۷ بود (: حالا دو سال اینطرف اونطرف که فدای سرمون ولی بهانه ای شد یاد بکنیم از گری کاسپاروف که اونسال بازی رو باخت اما شرافتش رو حفظ کرد و خط مقدم مبارزه علیه دیکتاتوری درکشورش رو هنوزم ترک نکرده (: کف مرتب براش (:

پ.ن.۲. جالبی سینگولاریتی برای من این بود که به چیزهای دیگه معنی می ده. مثلا الان یک خبر دیدم مبنی بر اینکه «تا ده سال ديگر می توان مغز انسان را به بدن روبات پيوند زد» و این خبر قبل و بعد از شنیدن این مصاحبه برام معنیش متفاوته.

پ.ن.آخر. اگر اخبار سینوگلاریتی رو می خواین دنبال کنین از، گوگل پلاس ناصر تقوی شروع کنین.

نقدی به ترجمه کافکا در کرانه مهدی غبرائی یا مترجمین عزیز! اینترنت رو فراموش نکنید

شیبی عزیز که جزو شخصیت‌های دوست داشتنی منه کتاب کافکا در کرانه (هاروکی موراکامی) رو می‌خوند با ترجمه مهدی غبرائی. ایشون بدون شک مترجم بسیار خوبین (مثلا نوشته فروغ در وبلاگ ملکوت رو ببینین که از ترجمه راضی است) و خوشحال هم هستیم که آثار خوبی رو به فارسی برمی‌گردونن.

اما یک مشکل همیشه با مترجم است: چیزهایی که خودمون متوجه نشدیم رو چیکار کنیم؟ این مشکل واقعا شوخی نیست. اصلا غیرعادی نیست که آدم یکی دو جمله در یک کتاب رو نفهمه. موقع خوندن ازش رد می شیم ولی موقع ترجمه باید چیکار کنیم؟ خیلی از مترجم‌ها هستن که یکی دو جمله که سهله، کل کتاب رو هم که نمی‌فهمن ترجمه می‌کنن می دن بره برای چاپ (: اما مترجمین خوب متوقف می شن، تلاش میکنن و سعی می کنن کشف کنن که اون جمله یعنی چی.

آقای غبرائی (که یک مصاحبه خوب ازش رو اینجا بخونین) هم تلاشش رو کرده. جایی به این پاراگراف رسیده که:

زمین، زمان، مفاهیم، عشق، زندگی، باور، عدالت و شر همه سیالند و در حرکت. هیچ کدام برای همیشه در یک حالت و یک جا نمی‌مانند. تمام جهان همچون یک جعبه فدکس است.

احتمالا مدت ها متوقف مونده و در نهایت در کمال صداقت انگلیسی رو نوشته و زیرش گفته شاید نوعی کالیدوسکوپ باشه که نقش‌های گوناگون ظاهر می‌کنه.

نمی دونم چند سالتونه ولی ما که بچه بودیم کالیدوسکوپ یک اسباب بازی محبوب بود. یک لوله با یک چشمی و چند آینه زاویه دار که هر مهملی جلوش بود رو اونقدر تکثیر می کرد که چیز قشنگی ازش در بیاد:

بعد از مدتی تجعب هم اونو می شکستین تا ببینین توش چیه و فقط با چند آینه و یکسری خرت و پرت مثل تیله و حلقه و منجوق روبرو می شدین.

به هرحال… صداقت ایشون کاملا قابل تحسینه که انگلیسی متن رو هم آوردن. یک مترجم متقلب می تونست اصلا جایی که نمی فهمه رو نگه و بیخودی جمله رو به سلیقه خودش تموم کنه – مطمئن باشین که کم هم نیستن چنین مترجمینی. آقای غبرائی حدسشون رو هم زدن ولی در کارنامه ایشون جذاب نیست که این زیرنویس فدکس باشه. یک سرچ ساده توی اینترنت می تونست بگه که FedEx (اونم با ای بزرگ) یک شرکت بین المللی بسیار بزرگ است برای ارسال بسته‌های فیزیکی به اینطرف و اونطرف. یک جور پست بزرگ که خب بسته‌ای که بهش می دین امروز صبح در دوحه است، سه ساعت بعد در هواپیما به سمت فنلاند و چند ساعت بعد در یک شهر کوچیک فنلاند به اسم اسپو: بسته یک لحظه هم ثابت و ساکن نیست و دائما در حرکت.

اینهمه نوشتم که بگم: مترجم‌های عزیز، از قدرت اینترنت و گوگل غافل نشین. تقریبا چیزی نیست که در حوزه دانش بشر باشه ولی دراینترنت کشف نکنین که چیه و در چه موردی است. هم دردسر کمتری خواهید کشید برای کشف چیزها و هم ترجمه‌هاتون دقیق‌تر و بهتر می شه (:

پروژه عکاسی ناشکستنی برای کمک به قربانیان تجاوز جنسی

اکتبر پارسال،‌گریس براون (Grace Brown) پروژه‌ای رو شروع کرد به اسم Project Unbreakable. گریس از عکاسی استفاده می‌کنه تا به بهبود قربانیان خشونت‌های جنسی و به خصوص تجاوز کمک کنه. در این عکسها قربانیان پلاکاردهایی رو دستشون می‌گیرن که روش جملاتی از متجاوز نوشته شده – یکی از فعالان کمک به قربانیان خشونت جنسی می‌گه اینکار باعث می‌شه این آدم‌ها قدرت کلماتی که علیه‌شون بکار رفته رو در اختیار خودشون بگیرن.

دیدن این پروژه اولش برای من عجیب بود. فکر می‌کردم واقعا چند نفر ممکنه حاضر بشن با جمله‌ای که متجاوز بهشون گفته عکس بگیرن و آیا اینکار کمکی به بهبودیشون خواهد کرد؟ اما وقتی به سایتش برین با سیلی از عکس‌ها مواجه می شین. عکس‌هایی که گریس گرفته و عکس‌هایی که آدم ها از خودشون گرفتن و فرستادن. ظاهرا پروژه موفقه و به قربانیان کمک می‌کنه که بهبود پیدا کنن.

تجاوز تقریبا بدترین نوع خشونت جنسی است. علاقه به تجاوز ممکنه یک فانتزی باشه ولی در عمل یک جرم بسیار سنگین و چیزیه که زندگی انسان‌ها رو نابود می‌کنه و نجات پیدا قربانی کردن ازش بسیار مشکله. تجاوز سکس نیست، تجاوز خشونته. جامعه شناس‌ها می گن که عامل تجاوز معمولا نیروی جنسی زیاد نیست بلکه میل به اعمال و نمایش قدرت و سلطه است که در این شکل بروز می کنه.

گریس پایین قسمت درباره ما نوشته که متخصص این موضوع نیست و اگر کسی قربانی این شکل از خشونت بوده و می‌خواهد مشاوره بگیره باید با هاتلاین RAINN به شماره 1.800.656.4673 یا آدرس اینترنتی https://ohl.rainn.org/online تماس بگیره.

درسته که ما هاتلاین کمک به قربانیان تجاوز نداریم ولی حداقل کاری که می تونیم بکنیم اینه که بدونیم کسی که مورد تجاوز قرار گرفته، قربانی است و هیچ وقت مقصر نیست. درسته که این فرد ممکنه سهمی از ریسک رو قبول کرده باشه اما در نهایت خشونت جنسی از طرف متجاوز اعمال شده و قربانی هم مستقل از زن یا مرد بودن، متحمل اون شده.


کامنت مهم از سپهر‌: هاتلاین مخصوص کمک به قربانیان تجاوز جنسی که نه، اما مرکز مشاوره‌ای که این موضوع رو هم پوشش بده داریم. خودشون بهش می‌گن «اورژانس اجتماعی» و با شماره 123 می‌تونید در سراسر ایران باهاش تماس بگیرید.

زیر مجموعه بهزیستی هست و حداقل در تهران (که من برای انجام کارهای فنی به دفعات داخل مرکز بودم) می‌دونم که همهٔ مشاوران دکتر هستن، چندین سال سابقهٔ کار دارن، با صبر و حوصله هستن، رازداری می‌کنن، معقولانه و جدی با موضوع برخورد می‌کنن و اگر بخواید جلسات مشاوره حضوری در مرکز جهت درمان و پیگیری قضایی(اگر بخواهید) انجام می‌دن. البته توقع نداشته باشین اجازه داشته باشن تو ایران کسی رو ترغیب به مثلا شکایت از پدرش بکنن! بابت کودک آزاری، اختلافات خانوادگی، مشکلات وسواسی و موارد دیگه هم می‌تونید بهشون زنگ بزنید.

اپلیکیشن «کاندوم فایندر» در روز ولنتاین برای ویندوز و بلک‌بری هم عرضه شد

روز ولنتاین، در بعضی کشورهای جهان روز ملی آگاهی از کاندوم هم اعلام شده و شهر نیویورک به مناسبت این روز اپلیکیشن «کاندوم یاب»ش که از طرف اداره بهداشت نوشته شده رو آپدیت کرده. تا قبل از این فقط کسانی که اندروید یا اپل داشتن می تونستن از این اپلیکیشن استفاده کنن اما حالا روی ویندوز و بلک‌بری هم می‌شه اونو نصب کرد. بنا به بیانیه مطبوعاتی:

این برنامه به کاربران اجازه خواهد داد تا از طریق سیستم GPS یا وارد کردن اطلاعات مکانی خود، محل نزدیکترین مرکز تهیه کاندوم و مسیر رسیدن به آن از طریق پیاده‌روی، وسایل نقلیه عمومی یا رانندگی را بیابند. همچنین برنامه می‌تواند بر اساس انواع روش‌های پیشگیری، دنبال مراکز مختلف بگردد و اطلاعاتی هم در مورد روش‌های صحیح استفاده در اختیار کاربر بگذارد. با داشتن این برنامه شهروندان نیویورک به بیش از هزار مرکز فروش دسترسی خواهند داشت و در هیچ شرایطی بهانه ای برای عدم پیشگیری از بیماری‌های قابل انتقال از طریق رابطه جنسی (مانند ایدز) و بارداری‌های ناخواسته نخواهند داشت.

جالب بود؟ دنبال NYC Condom در اپ‌استور اپل جستجو کنید یا آن را در اندروید مارکت ببینید. طبق نمودار زیر که اندرویدی های نیویورک به خوبی در روزهای گذشته از آن استقبال کرده‌اند (:

البته حداقل در تهران نیازی به چنین برنامه‌ای نیست چون نه فقط از داروخانه‌ها و سوپرمارکت‌ها که حتی از بقالی‌ها هم می‌شود کاندوم را تهیه کرد.


(توزیع رایگان کاندوم در ولز شمالی به مناسبت ولنتاین)