به لینوکس سه سلام کنید

ما از سال ۹۲ تا ۹۶ روی کرنل نسخه یک بودیم. از ۹۶ تا ۲۰۱۱ روی کرنل لینوکس نسخه دو و …. حالا …

به کرنل لینوکس سه سلام کنید! هیجان هیجان هیجان!

البته چند وقت قبل کرنل از نسخه ۲ به نسخه ۳ رفت اما امروز دبیان من (مینت دبیان) کرنلش به نسخه ۳ آپدیت شد!

  • کرنل لینوکس توسط لینوس توروالدز نوشته شده. وقتی هنوز دانشجو بود
  • این روزها بیشترین حجم کرنل توسط برنامه نویس‌هایی توسعه پیدا می‌کنه که برای شرکت‌ها کار می کنن.
  • ۴۴۶ ۴۵۶ کامپیوتر از فهرست «پانصد سریعترین کامپیوتر جهان» از لینوکس قدرت می‌گیرند / منبع
  • ۹۵٪ سرورهایی که در هالیوود برای ساخت انیمیشن استفاده می‌شوند، لینوکس هستند
  • تایتانیک اولین فیلم سینمایی مشهوری بود که روی لینوکس ساخته شد. ۱۹۹۷
  • جیمز کامرون برای آواتار هم لینوکس را انتخاب کرد
  • گوگل از لینوکس استفاده می کند
  • گوگل تقریبا ۱.۱٪ کل حجم کرنل را توسعه داده
  • آندروید گوگل، مائموی نوکیا و وب.او.اس پالم همه مبتنی بر لینوکس هستند
  • در سال ۲۰۰۹، نزدیک ۳۴ درصد بازار سرورهای جهان متعلق به لینوکس بود. آمار مایکروسافت در همان زمان ۷.۳ درصد بود.
  • لینوکس یک درصد بازار کامپیوترهای رومیزی را در اختیار دارد
  • بر اساس مجوز GPL که لینوکس از آن استفاده می‌کند، هر کس حق دارد لینوکس را بهتر کند به شرطی که کد جدید را در اختیار بقیه قرار داد
  • توروالدز در جایی گفته: جی پی ال کردن لینوکس یکی از بهترین کارهایی بود که من تا به حال کرده ام
  • در حال حاضر حدود سیصد توزیع فعال لینوکس وجود دارد
  • دبیان یکی از اولین توزیع‌های مبتنی بر جامعه لینوکس بوده و هنوز هم پایه بسیاری از لینوکس‌های مشهور جهان از جمله اوبونتو است
  • دبیان نسخه ۴، بیش از ۲۸۳ میلیون خط کد داشت
  • تخمین هزینه تولید چیزی مانند دبیان چهار، ۷.۳۷ میلیارد دلار برآورد شده است
  • اولین توزیع تجاری لینوکس روی سی‌دی، Yggdrasil بود که در سال ۱۹۹۲ تولید شد
  • ردهت اولین توزیع تجاری بود که توانست از نظر اقتصادی قدرت بگیرد و روی پای خودش بایستد
  • اوبونتو اولین لینوکسی بود که توسط یک تولید کننده سخت افزار (دل) به شکل پیش فرض روی کامپیوترهای تجاری نصب شد
  • توزیع زاندروکس اولین توزیعی بود که با نصب شدن روی کامپیوترهای بسیار ضعیف موسوم به نت‌بوک، باعث شهرت آن‌ها شد. Asus EeePC.
  • در سال ۲۰۰۲، رجیستر اعلام کرد که تا به امروز مایکروسافت ۴۲۱ میلیون دلار خرج مبارزه با لینوکس کرده است
  • ایالت کرالای هند، نصب لینوکس روی تمام کامپیوترهای مدارس این ایالت را اجباری اعلام کرده است
  • دولت فدرال برزیل، لینوکس را به عنوان سیستم عامل ترجیحی خود انتخاب کرده است
  • لینوکس بامزه است (:

رسیدن به کارایی معقول

من توی زندگی طرفدار خوش گذرونی نسبی هستم. مفید بودن و راحت بودن. اصلا به این اعتقادی ندارم که کل توان بشریت باید صرف رسیدن به حداکثر بهره‌وری‌اش بشه (: و اهل دنبال کردن تکنیک‌های تاثیرگذاری روی دیگران، مفید بودن هر لحظه زندگی و غیره و غیره هم نیستم.

اما قبول می‌کنم که مهمه آدم به کارهای مختلفش برسه و حداقل از قول‌هاش عقب نباشه. اینجوری باعث می شه زمان بیشتری برای تفریح و کارهای جنبی‌اش هم به وجود بیاد.

برای اینکار من از چند تکنیک و ابزار مختلف استفاده می‌کنم. اولی روشی است به اسم «Get Things Done»، دومی یک بحث مدیریت زمان است به اسم «پومودورو» و سومی هم تمرکز روی یک کار در هر لحظه (: اینها رو اضافه کنین به توانایی «نه» گفتن و یک سیستم عامل خوب به اسم گنو/لینوکس و حداقل در مورد من که به نتیجه می‌رسین.

کارها رو انجام بده

این یک تکنیک مدیریت کارها بر حسب ToDoList است. یعنی فهرستی از کارهایی که می خوام انجام بدم. اصلا مهم نیست برای اینکار از چه ابزاری استفاده کنین. می تونین برین به سراغ نوشتن کارها روی یک کاغذ و خط زدنشون یا خریدن یک دستگاه الکترونیک مخصوص اینکار یا نصب یک برنامه یا هرچی. چیزی که من این روزها ازش استفاده می‌کنم برنامه ‌Task Warrior است. یک برنامه خط فرمان متنی برای مدیریت وظایف بر اساس ایده تو دو لیست. با این برنامه من میتونم با دستوری ساده مثل task add write about time management یک وظیفه اضافه کنم تحت عنوان write about time management و هر وقت زدم task ls اون رو توی لیست ببینم. کارهایی که می تونم بکنم خیلی زیادن. مثلا الان میتونم بزنم task 6 wait:tomorrow یعنی وظیفه شماره شش باید تا فردا صبر کنه و در نتیجه دیگه لازم نیست توی فهرست دیده بشه.

همینطور می تونم وظاف رو توی پروژه های مختلف بچینم یا به هم وابسته‌شون کنم و حتی زمان بزنم که فلان پروژه الان شروع شده و حالا تموم شده و بعد فهرست زمانی بگیرم و غیره. مثلا فهرست کارهای امروز (الان که یازده و نیم صبح است) اینه:

و همونطور که می بینین وظیفه نوشتن این مطلب و همینطور وظیفه فرستادن عکس میزم برای سالی تاک رو تموم کردم (:‌

من یک برنامه نسبتا مشابه توی موبایلم هم دارم که بعضی چیزها رو اونجا نوشتم. فعلا با هم سینک نمی‌شن ولی برام مهم نیست. در مورد Get Things Done باید بعدا مفصل‌تر بنویسم چون به نظرم یکی از بهترین چیزهای زندگی است. می بینین که من حتی کارهای خیلی کوچیک رو هم اون تو می نویسم. خوبیش اینه که لازم نیست هیچ چیز رو توی فکرم نگه دارم و درگیرش باشم. حتی مثلا زنگ زدن به خاله ام یا سرچ کردن دنبال یک اسم و گوش کردن به برنامه‌هاش. این باعث می‌شه فکر آدم خالی باشه و وقتی مشغول انجام یک کار هستین، فکرتون با چیزهای دیگه شلوغ نباشه.

پومودورو

این تکنیک هم یک چیز دیگه است که من همیشه استفاده می‌کنم و اخیرا هم حضرت مامبوجامبو به خوبی و تفصیل در تکنیک پومودورو نوشته. هسته مرکزی این تکنیک اینه: بیست و پنج دقیقه کار کنین و بعد یک استراحت کوتاه پنج دقیقه ای به خودتون بدین. بعد دوباره بیست و پنج دقیقه کار کنین و یک کم بیشتر استراحت کنین و همینطور ادامه بدین (:

زیادی ساده است؟ ولی دوباره باعث می‌شه ذهنتون راحت باشه و به کارش برسه. در حالت عادی آدم هی به ساعت نگاه می کنه و استرس داره که چقدر کار کرده و ساعت چنده و کی تموم می شه و نکنه اصلا هیچ وقت کار تموم نشه و این حرف‌ها. اما با روش پومودورو شما اون بالا… بذارین اسکرین شات بذاریم از صفحه این لحظه خودم…

می بینین که اون بالا برنامه تومایتی داره زمان بیست و پنج دقیقه ای من برای نوشتن این مقاله رو می‌شماره و من می دونم که الان فقط دارم اینکار رو می کنم و به موقع برنامه بهم اطلاع خواهد داد که استراحت کنم پنج دقیقه یا برم سراغ کارهای دیگه یا تصمیم بگیرم که ده دقیقه دیگه همین کار رو ادامه بدم.

توانایی نه گفتن

مهمه که شما بتونین «نه» بگین. قدیم‌ها اینکار برام خیلی سخت بود ولی الان سعی می‌کنم راحت‌تر «نه» بگم. آدم گاهی به خاطر خجالت نمی‌گه نه و گاهی به خاطر اینکه کاری رو خیلی دوست داره. ولی الان یاد گرفتم که جواب مثبت دادن به همه چیز فقط باعث می شه آدم بدقول به نظر بیاد و استرس زندگی اش هم بره بالا. مثلا اخیرا یک شغل مشاوره‌ای کوتاه مدت خیلی جذاب به من پیشنهاد شد ولی جوابم «نه» بود چون می‌دونستم که اگر قبولش کنم درست و حسابی به اون کار نمی‌رسم و نه فقط سر کارهای دیگه استرسم بیشتر می‌شه، که توی اونکار و پیش اون آدم ها هم بدنام می‌شم.

نکته: الان پومودورو گفت پنج دقیقه استراحت کنم.اینکار رو می کنم، چرخی می زنم، با دوستام خوش و بش می کنم و برمی گردم بقیه این رو می نویسم

تمرکز

مهمه که در هر لحظه یک کار بکنین. یا حداکثر دو تا. حالا سه تا و چهار تا هم قبول ولی واقعا نمی شه در یک لحظه شش هفت تا کار کرد. تکنیک‌های GTD (که اول گفتم) و پومودورو به شما در این مورد کمک می‌کنن. قدم بعدی تنظیم کردن سیستم عامل است. نوتیفیکیشن‌ها باید به خوبی کنترل بشن. در هر لحظه ممکنه یکی توی چت یک چیزی به شما بگه، یکی یک چیزی توییت کنه، یکی از فیدها آپدیت بشن یا خبری بیاد و تلفن زنگ بزنه و اسمس بوق بوق کنه. اگر به همه اینها توجه کنین نمی‌تونین کارها رو پیش ببرین.

اولویت بندی مهمه. من الان سر کارم و اهمیت کارم بیشتر از این پست است. در همین لحظه یکی از دوبی توی چت ازم خواست در مورد یک چیزی از یک کسی یک چیزی بپرسم. مشخصه که اون چت مهمتر از این نوشته است. پس رفتم سراغش. اما وقتی فهمیدم چی می خواد دیدم که می‌تونه تا پایان این نوشته صبر کنه، پس F12 رو زدم که خط فرمان بیاد جلوم و توش تایپ کردم task add folan folan. و اینکار به کارهام اضافه شد و بعد از تموم شدن این نوشته توی دستورات task ls خواهم دیدشون. ایناهاش:

لینوکس

سیستم عامل خوب بخشی از زندگی خوبه. نیاز به تعریف زیاد نداره. من طول روز با ویروس‌ها سر و کله نمی‌زنم، کامپیوترم کند نمی‌شه، کرش نمی‌کنه، نرم‌افزارهاش نیازی به کرک شدن ندارن و اکسپایر نمی‌شن و سریع هستن و غیره و غیره. مشخصه که آخرین چیزی که در دنیا می‌خوام اینه که وقتی مشغول نوشتن این متن هستم یکهو یک صفحه آبی بیاد جلوم یا یکی بگه دارم ویروس می‌گیرم یا یکهو دور پنجره‌ها سیاه بشه یا هر چی.

نمی‌گم با ویندوز نمی‌شه کار کرد ولی در مورد من، سیستم عامل خوبم بخشی از شادی زندگی ام است.

خلاصه

بدونین مشغول چه کاری هستین و مشغول چه کاری نیستین. من دائما مشغول نگاه کردن به فهرست تو دو لیست (کارهای منتظر انجام) هستم و اگر اون لحظه خوب باشه هر کدوم که لازم باشه رو انجام می‌دم و اگر هیچ کدوم مال اون لحظه نباشن، می‌دونم که در این لحظه کاری ندارم و می‌رسم سراغ یک کار دیگه که توی فهرست نیست مثل کتاب خوندن یا چنین چیزی.

همونطور هم که گفتم هیچ اعتقادی ندارم که آدم ها باید تمام وقتشون رو «مفید» پر کنن و شعارم اینه که «وقتی که با لذت تلف شده، تلف نشده». برای من مهمترین نتیجه این تکنیک ها اینه که مثلا الان فکرم درگیر چیزهایی که مال الان نیستن نیست و این خیلی خوبه.

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم یا چطوری چت رو از کامند لاین شروع کنین

توجه: این پست در مورد فلسفه نرم افزار آزاد است. این پست در مورد برنامه نویسی و آموزش اون نیست.

خب من یک مشکل کوچولو تو زندگیم دارم. با آدم خیلی زیاد چت می کنم. با همکارام. مثلا می خوام به یکی که عطسه کرده بگم عافیت باشه. باید روی آیکون مسنجر کلیک کنم که فهرست دوستام باز بشه، بعد فلانی رو توش پیدا کنم (با سرچ یا اسکرول) و بعد روش دبل کلیک کنم که یک پنجره باز بشه و بعد توش تایپ کنم. خیلی بی مزه است. نه فقط غیر گیکی که بسیار کند و نیازمند تکون دادن دست از روی کیبورد.

قدیم ها gnome-do تا حدی جوابگو بود ولی نه اونقدر که من می خوام و … چرا خودم ننویسم چیزی که می خوام رو؟ اینجا لینوکسه، دنیای آزاد و مشارکت و سوار شدن روی دوش غول‌هایی که قبلا زحمات متنوع رو کشیدن تا ما راحت بالا بریم.

قدم اول اینه که چطوری می‌تونم به مسنجری که بازه پیام بفرستم. جواب DBus است. یک مفهوم بسیار جذاب و کاربردی توی گنو/لینوکس ها که توسط ردهت توسعه پیدا کرده و الان همه ازش استفاده می کنن. ایده کار اینه: هر برنامه ای که اجرا می شه اگر بخواد به بقیه هم سرویس بده خودش رو روی دی.باس (اتوبوس دسکتاپ) رجیستر می کنه و اعلام می کنه که یکسری سرویس داده و یکسری قابلیت. بعد بقیه برنامه ها می تونن به همین خط اتوبوس (دی.باس) وصل بشن و از برنامه های متنوع درخواست کارهایی که دارن رو بدن. شماتیکش رو براتون کشیدم:

در اصل برنامه مسنجر من (پیجین که می تونه توی همه اکانت های جت من لاگین کنه) رو یک تیم بزرگ دیگه نوشتن. همه کارهای سخت رو اونا کردن. اون اجرا می شه و به دی باس وصله با یکسری سرویس جذاب. حالا کافیه من یک برنامه کوچیک بنویسم که بهش دو تا چیز بدم: اسم دوستی که می خوام براش پیام بفرستم و متنی که می خوام براش بره:

$ im.py "ali_banaii@gmail.com" "aafiat bashe"

حالا کافیه برنامه من در هر بار اجرا به دی باس وصل بشه:

bus = dbus.SessionBus()
obj = bus.get_object("im.pidgin.purple.PurpleService", "/im/pidgin/purple/PurpleObject")
purple = dbus.Interface(obj, "im.pidgin.purple.PurpleInterface")

توی همه اکانت های من فهرست دوستام رو بگیره:

for thisAccount in purple.PurpleAccountsGetAllActive():
  myname = purple.PurpleAccountGetUsername (thisAccount)
  for buddy in purple.PurpleFindBuddies(thisAccount, '' ):

و اگر اسم این دوستم با اسمی که بهش دادم مساوی بود، پیام رو براش بفرسته:

      thisConv = purple.PurpleConversationNew(1, thisAccount, foundName)
      purple.PurpleConvImSend (purple.PurpleConvIm(thisConv), sys.argv[2])

خیلی قشنگ نیست؟ فوق العاده است اما هنوز کافی نیست چون من ایمیل همه دوستام رو حفظ نیستم و این روش عملا کندتر می شه از کار کردن با ماوس. مطمئن هستم که یکی قبلا این مشکل رو داشته و در دنیای آزاد حل کرده. با یک سرچ کوچیک می رسم به کتابخونه ای به اسم فازی وازی. این کتابخونه می تونه شباهت دو تا عبارت با هم رو بسنجه. کافیه برنامه من شباهت اسمی که بهش دادم رو با اسم مستعار و ایمیل همه دوستام که از مسنجر خونده چک کنه و یادش نگه داره کدوم نفر بیشترین شباهت ممکن رو داشت. بعد از من بپرسه می خوام به فلانی پیام بدم و پیام رو بده. این فوق العاده است. نتیجه نهایی چنین چیزی می شه:

jadi@jint:~$ im.py banae "aafiat bashe"
Send ' aafiat bashe ' to  ali banaii ( ali_banaii@gmail.com ) ? y

فوق العاده نیست؟ حتی با اینکه بخشی از اسم رو نوشتم و اونهم تازه اشتباه، کار می کنه (((: فوق العاده است بدون شک. زیبایی آزادی رو داره چون من فقط با سی و هشت خط برنامه به چنین ترکیب جذابی رسیدم و تنها دلیلش هم کتابخانه های آزاد دیگران، راهنماهای خوبشون و طراحی عالی سیستم عاملم است. شاید براتون جالب باشه که من قبل از این ایده که سه ساعت قبل به فکرم رسید نه از کتابخونه فازی وازی چیزی می دونستم و نه تا حالا با دی.باس کار کرده بودم. راستی اینم بگم که کار با دی.باس یعنی من به مسنجر درخواست دادم که با فلانی چت کنه. بعد از دستور بالا، یک پنجره باز خواهد شد که چت من توشه و می تونم بحث رو از اونجا ادامه بدم.

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: ساخت انیمیشن با لینوکس

نکته ابتدایی: این یک پست تفریحی است. جذابیت گنو/لینوکس به عنوان یک ابزار رو نشون می‌ده ولی ربط چندانی به ماجرا نداره.

یک روز آروم کاری. چیکار کنیم؟ فیلم بسازیم! حداقل امتحان کنیم که اگر بخوایم یک انیمیشن یا کارتون متحرک با ابزاری که دم دست داریم بسازیم امکان پذیره یا نه. هدف یک گیف متحرک است.

استودیو رو تنظیم می کنیم:

یک وبکم اکسترنال، یک پس زمینه و عروسک‌هایی که داریم. بعد شروع می کنیم به گرفتن عکس اول و عکس دوم و هر بار کمی تغییر جای عروسک ها.

هر بار هم با نرم افزار Cheese یک عکس رو سیو می کنیم. بعد از شونزده فریم نمایش تموم شده (که متاسفانه از اول درمورد مفهومش فکر نکرده بودم) و وقت چسبوندن تصاویر به همدیگه است.

من از برنامه convert استفاده می‌کنم که بخشی از زندگی روزمره‌ام توی لینوکسه. این برنامه می‌تونه عکسها رو تغییر سایز بده، تنظیم نور کنه، ببره و غیره و غیره. حالا من باهاش تصاویر رو به هم می چسبونم. با این دستور:

کاملا واضحه: تبدیل کن همه تصاویری که توی این دایرکتوری هستن (که فریم های انیمیشن هستن) رو و بعد دو ثانیه فاصل بنداز و عکس آخر رو تکرار کن (که آخر تیتراژ است) و خروجی ها رو بریز توی یک فایل گیف (که منطقا متحرک می شه چون نتیجه چند تا عکس است).

نتیجه؟ این:

هاها… به همین خاطره که می گم گنو/لینوکس چنین ابزار عالی ای. کافیه اراده کنین و ایده داشته باشین تا اجرا بشه. می دونم بقیه سیستم عامل ها هم می تونن اینکار رو بکنن ولی به نظر من اینقدر ابزار دم دستی نیستن و نه فقط هی باید برای چنین کاری برنامه نصب می کردین که اصولا مشوق اینجور انگولک‌ها نمی‌بودن.

نقشه بزرگ لینوکسی جهان

اصلاح نقشه بزرگ جهان یک میم اینترنتی است. یعنی اصطلاحی که دهن به دهن در اینترنت پخش می شود و یک هو بخشی از اینترنت خودش را در حال تکرار آن می‌بیند.

در این میم خاص، آدم‌ها چیزهایی که دوست دارند را روی نقشه جهان می‌اندازند. مثلا یک نفر شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوق، توییتر، چن‌ها و غیره رو می‌ندازه روی نقشه جهان و یکی دیگه خودروهای مشهور رو.

حالا هم یک نفر نقشه بزرگ لینوکسی جهان را ساخته:

نقشه لینوکس جهان

از امپراتوری کمونیستی اوبونتو وسرزمین‌های اطرافش مثل مینت و منطقه خودمختار یونیتی گرفته تا کوبونتوستان که به خلیج لینوس و دریای کانونیکال مشرف است تا جمهوری دبیان که با خلیج FOSS از آن جدا شده در این نقشه حضور دارند.

قاره بزرگ دیگر ردهت است با جمهوری خودمختار فدورا و شبیه جزایر سنتوزیا و ساینتیفیک. قطب، کمپایل عظیم نامیده می‌شود که متشکل از سرزمین گرمتر آرچلند و سرزمین ممنوع جنتو است که درست بالای دریای سابایون واقع شده. تصویر اصلی برای بک گراوند هم جذاب است.

مجله هکر ماهیانه – شماره ۱۲ – می ۲۰۱۱

هکر ماهیانه مجله

گزیده‌ها

داستان استیو. استیو شیمل از اولین‌های گوگله و اینجا به شکل مشروح داستان شروع کار خودش رو می‌نویسه. نه فقط ورود/پایه گذاری به گوگل که از اون مهمتر داستان دوران کودکی و چگونگی رشد فنی و علمی اش رو

چگونه بتمن بشویم. اگر کل تکنولوژی‌های دنیا و پول کافی داشته باشیم، آیا می‌تونیم با برنامه ریزی خوب از بچگی یک بتمن تربیت کنیم؟ جواب مشروح و مفصل رو یک آدم با حوصله نوشته و تشریح کرده

استارتاپ‌ها

چرا استارتاپ‌ها به وبلاگ احتیاج دارند. و توی وبلاگشون باید چی بنویسن

وقتی می‌خواهید کار را کنار بگذارید چون دیگر امیدی به آن ندارید. شرایط عادی هر استارتاپ و شرایط عادی هر آدم.

فلوچارتی برای استارتاپ‌ها. یکی از کارشناسان شروع استارتاپ، یک فلوچارت درست کرده از روند تصمیم‌گیری منتبج به شروع کار. اگر می‌خواین کاری رو شروع کنین حتما اینو چک کنین

ویژه

گیک‌های عزیز، باید حرف بزنیم. یک گیک با بقیه گیک‌ها حرف زده. در این مورد که باید فرهنگمون رو حفظ کنیم و فراموش نکنیم که برگ برنده ما، کمک کردن به دیگران و به اشتراک گذاشتن اطلاعاته

طراحی

طراحی صفحه ثبت نام سایت. یکی از طراحان خوب دنیا داره بهتون توضیح می‌ده که چجوری صفحه ثبت نام سایتتون رو طراحی کنید.

برنامه نویسی

تکینک‌های پیشرفته Git. اگر لازمه توضیح بدم، یعنی به این مقاله نیازی ندارید (:

کرنل چگونه حافظه را مدیریت می‌کند.

چرا هیچگاه نباید بپرسید که آیا اجازه دارید کد را تمیزکاری کنید؟.

لینک صفحه اصلی مجله

چگونه پادکست بسازیم


اگر فقط یک پادکست باشد که من هیچ قسمتی‌اش رو از دست ندم، لینوکس آوت لاوز است. قبلا در مورد شماره ۱۹۸شان با عنوان بهترین طنز لینوکسی یک مطلب نوشته‌ام و حالا هم یک شماره عالی دارند: شماره ۲۰۰ و تشریح اینکه این دویست شماره چطور تولید شده.

شیوه ساخت پادکست در یک تنظیم لینوکسی

در شماره دویستم، تد و فب بیشتر از اینکه به تاریخچه بپردازند توضیح می‌دهند که از نظر فنی چطور تقسیم کار می‌کنند و پادکست چطور ضبط و ‌آماده می‌شود. یک نکته جذاب این است که این دو نفر در دو کشور مختلف هستند و از طریق اسکایپ و به شکل زنده پادکستشان را برای دنیا پخش می‌کنند. فکر کنم گوش کردن این شماره و نگاه کردن به چارت‌ها و ابزارهای یک پادکست حرفه‌ای برای هر کسی که علاقمند به پادکست سازی و ضبط صدا است و به طور کلی برای هر آودیو گیک، جذاب خواهد بود.

جواب به سوال‌هایی در مورد گنو/لینوکس

روی مطلب گیمپ خوب است اما… یک کامنت خیلی خیلی طولانی داشتم از مهرداد با کلی سوال در مورد گنو/لینوکس. اینجا جواب می دم شاید به درد کس دیگه هم بخوره.

سلام
در مورد لینوکس چندسالی هست که باهاش آشنا شدم و وبلاگهای طرفدارانش رو دنبال میکنم و صد البته شیفته فلسفه کد باز هستم و چندبارهم اقدام ناموفق داشتم برای مهاجرت به لینوکس که نشد
سوالاتی که همیشه ذهنم و مشغول کرده رو براتون مینویسم تا شاید با جواب شما کمکی بشه به من و امثال من برای درک بهتر لینوکس و انتخاب نهایی
۱ اولین چیزی که منو وامیداره برم سراغ لینوکس مجانی بودن اونه و برچسب نرم افزار دزدی که طرفداران لینوکس همیشه در برخورد با استفاده کنندگان ویندوز استفاده میکنن ! که خوب بعدا فهمیدم که لینوکس مجانی نیست و اگر یک نسخه درست و درمون با پشتیبانی بخواهید باید پول بدیم که خوب میشه همون ویندوز

درست نیست. تقریبا همه لینوکس‌ها رایگان هستند ولی اگر بخوای مثلا یک نفر باشه که در هر لحظه با تلفن در مورد هر مشکلی که داری بهت جواب بده باید پول این سرویس خاص رو بدی. برای شروع لینوکسی مثل اوبونتوشاید چیزی مثل مینت انتخاب بهتری باشه. در مورد هر دو هزاران هزار راهنمای انگلیسی می تونی پیدا کنی و دنیای وب فارسی هم اطلاعات زیادی داره. همینطور لاگ ها (گروه های کاربری لینوکس) و فروم ها هم جاهای خوبی برای یادگیری هستن. همیشه پیشنهاد خوبیه. رایگان و آزاد. اگر دنبال این هستی که بعد از نصب همه چیز بدون نیاز به تنظیمات کار کنه،

۲ اینکه چرا طرفداران لینوکس یک بوم و دو هوان ؟ کسانی که در مورد سیستم عامل و چندتا برنامه کاربردی فریاد (من دزدی نمیکنم)سر میدهند در مقابل از منابع دیگر اینتر نت مثل موسیقی و فیلم و کتاب بدون هیچ عذاب وجدانی استفاده وگاها منتشر هم میکنند.

نظرات خودشون که به خودشون مربوطه و باید از هر فرد بپرسی. خیلی از لینوکسی ها به خاطر خوبی لینوکس ازش استفاده می کنن نه مجانی بودنش و اینکه نمی تونن به دلایل مالی یا قانونی ویندوز بخرن. ولی در مورد من ، آزادی برام بسیار جذابه ولی لینوکس جدای از آزاد بودن برام یک ابزار پایدار و خیلی قوی هم هست. در مورد ویندوز هم تعصبی ندارم که ازش استفاده نکنم. فیلم دزدی هم می بینم و چون تو کشوری زندگی می کنم که توش امکان خرید کتاب هایی که می خوام نیست، بین نخوندن اونها و دزدیدنشون دومی رو انتخاب می کنم.

۳ لینوکس سیستم عامل گیگهاست؟ اوج لذت از لینوکی در بلد بودن فرمانهای اونه و تغیرات دلخواه در سیستم عامل و عملا برای استفاده معمولی و کاربر ساده و خانگی هیچ جذابیتی نداره!

بستگی به هر آدمی داره. تعمیم اشتباهه. هر کس می تونه هر لذتی که دوست داره رو ببره. نظر شخصی من اینه که لینوکس برای دو طیف خوبه: کسانی که واقعا می دونن کامپیوتر چیه و به چه دردی می خوره و ناراحتن که اون کارها رو باهاش نمی تونن توی ویندوز بکنن (متلک بود دیگه! ((: )))‌ و کسانی که نمی دونن کامپیوتر چیه و سیستم عامل و چیه و فقط می خوان راحت و بی دردسر توی اینترنت بچرخن، چت کنن، ایمیل بخونن و غیره. اولی ها یک ابزار قدرتمند می خوان و دومی ها یک سیستم عامل پایدار که نه ویروس بگیره نه کند بشه نه چیز دیگه. ویندوز هم در حال حاضر برای کسانی خوبه که می خوان شبیه بقیه باشن.

۴ لینوکس به شدت به اینترنت وابسته است! فکرکنید در یک روستای دو افتاده مشغول کارید و ناگهان به دلیل سخت افزاری سیستم شما دچار ایراد اساسی میشودوسیستم عامل بالا نمیاید!
کاربر حرفه ای هم نیستید تا مثلا از طریق بک آپ موجود در هارد اکسترنالتان اوضاع را مرتب کنید و البته اینترنت هم یا نیست یا دیال آپ است . در این حالت چه میکنید ؟ در صورتی که کاربر ویندوز در چنین حالتی یا باید سراغ نزدیک ترین گیم نت روستا رو بگیره و یک یا دو سی دی بخره یا از اولین آدمی که می بینه یک سی دی ویندوز و یک سی دی برنامه کاربردی به امانت بگیره….

مشکل سخت افزاری رو چجوری باید با سی دی ویندوز حل کنیم؟ (:‌ در چنین حالتی اگر فرد مشکل سخت افزاری اش رو حل کنه، لینوکس مثل قبل بوت می شه و بالا می‌یاد. در عین حال اگر من بخوام برم یک روستای دور افتاده آفریقایی که مثلا سه ماه به اینترنت دسترسی نداشته باشم، روی سیستمم چیزی مثل دبیان نصب می کنم و نه تا دی وی دی اش رو با خودم می برم تا به همه نرم افزارهای جهان دسترسی داشته باشم. اما حرفت از یک نظر هم درسته. کلا لینوکس یک موضوع اجتماعی است و نسخه های معمولی هم به خاطر اینکه در غرب وحشی توسعه پیدا می کنن، تصورشون اینه که اینترنت داری و سعی می کنن کمتر و کمتر به سی دی شون وابسته بشن تا در ده پونزده دقیقه راه بیافتن (: البته نسخه‌های وطنی با اینترنت وطنی سازگارتر شدن. مثلا چیزی مثل آریوس تلاش کرده در یک دی وی دی تقریبا تمام چیزهای مفید برای یک کامپیوتر عمومی رو فراهم کنه.

اما اگر می خوای چیزی داشته باشی که در هر روستایی احتمال بدی گیم‌نت‌ها بازی‌هاش یا خودش رو می‌فروشن، شدیدا توصیه می کنم از ویندوز استفاده کنی.

۵ آینده لینکوکس به کجا می رود ؟ یادم میاد اوایل طرفداران لینوکس مرتب افزایش تعداد دانلود لینوکس و یا مهمتر از اون فایرفاکس روبرخ میکشدن (من خودم کاربر فایرفاکسم) ولی
هیچوت گفته نشد از این تعداد دانلود نسخه های مختلف لینوکس چه تعداد نصب و در حال کاره و یا جه درصدی از فایرفاکس برای نصب بر روی ویندوز دانلود شده که البته بدست آوردن چنین اطلاعاتی برای منتشرکنندگان بسیار ساده بود عاقبت استفاده از لینوکس در تلفن های همراه با آن همه سر و صدا چرا فقط به دو سه مدل ان هم بصورت شکست خورده منجر شد ؟ (امیدوارم نگویید اندروید نوعی لینوکسه !)

آینده ؟ ما لینوسکی ها پیشگو نیستیم (حداقل در زمینه سیستم عامل) (: من یک سیستم عامل خوب دارم که با شادی باهاش کار می کنم و ازش لذت می برم. نویسنده اصلی هسته لینوکس (لینوس توروالدز) می گه که اگر واقعا در بیست سال آینده مردم هنوز در حال استفاده از لینوکس باشن یک مشکل بزرگ در جهان وجود داره. دنیا باید به پیش بره. در این لحظه گنو/لینوکس بهترین سیستم عامل دنیا -برای من- است و من ازش استفاده می کنم. در آینده بقیه هم خواستن استفاده کنن نخواستن نکنن (: من هم بدون شک اولین روزی که ببینم چیزی برام از لینوکس بهتره از اون استفاده خواهم کرد. اینکه چند نفر در دنیا به چی اعتقاد دارن ثابت نمی کنه که اون چیز بهترینه. اگر اینطوری باشه بین باورهای مذهبی بهترینشون مسیحیت است و بین شعبه‌های اسلام، بهترینشون اهل سنت و بین زبان‌های جهان احتمالا بهترین زبان چینی. در حال حاضر لینوکس در حدود یک درصد دسکتاپ‌های جهان رو به خودش اختصاص داده که به نظر من به شکل غیرقابل باوری زیاده برای چیزی که نه تبلیغی داره نه زد و بندی با سیستم سرمایه داری.

در ضمن اندروید یک لینوکسه. مائمو لینوکس‌تره ولی شکست خورد چون نوکیا از نظر تجاری خوب باهاش کار نکرد. به نظر شخصی من از نظر فنی مائمو بهتر از اندروید است اما از نظر تجاری بین گوشی‌های هوشمند فعلا اندروید در جهان حرف اول رو می زنه و مائمو رسما با قرارداد بین نوکیا و مایکروسافت کنار گذاشته شده.

راستی… من سوالت رو با تمرکز روی «دسکتاپ» جواب دادم دیگه (: توی سرورها که در برتری فعلی لینوکس هیچ حرفی نیست.

آیا سیستم عامل گوگل تیرخلاصی خواهد بود بر لینوکس (البته منظورم لینوکس کلاینته و نه سرور ) آینده لینوکس با رویکرد جهانی به سمت تبلت ها چه خواهد شد ؟

سیستم عامل گوگل؟ یعنی کروم؟ خب اونم که لینوکسه با یک هسته کروم (: رو تبلت‌ها هم فعلا اندروید وضع خوبی داره. همینطور آی.او.اس که شاید جالب باشه بدونیم که یک یونیکسه و حتی از لینوکس، یونیکس تره.

و در آخر اینکه شعور جمعی چه انتخابی دارد ؟ در دنیای خارج از ایران و چند کشور دیگر که قوانین سفت و سخت کپی رایت اجرا میشود و یک نسخه ویندوز بیش از صد دلار قیمت دارد و برنامه های کاربردی نیز قیمت هایی مشابه چگونه است که ۹۸% تولیدات پی سی ها و لب تاب ها با ویندوز ارائه میشود ؟ مگر میشود برای محصولی تا این حد غیر ایمن و گران و ضعیف تقاضایی باشد ؟

دلیل فروش بالای ویندوز اینه که مردم با ویندوز بزرگ شدن و کامپیوترهاشون رو با ویندوز می خرن. اگر تعداد خرید / سفارش / دانلود سی دی های لینوکس رو مقایسه کنی با تعداد فروش / دانلود ویندوز احتمالا رقم جالبی به دست خواهد اومد. راستی «شعور جمعی» عبارت پیچیده‌ای است که توی شرایط برابر ممکنه تا حدی معنی بده. من خودم اکثرا لپ تاپ‌هام رو با ویندوز خریدم چون از قبل روشون بود. نیازی هم ندیدم که حوصله کنم ایمیل بزنم به سازنده و ویندوز رو پس بفرستم و پولش رو بگیرم (یکی از دوستام واقعا اینکار رو کرد و جواب هم داد). استدلال مبتنی بر شعور جمعی شبیه این می شه که بگیم چینی بهترین زبانه چون بیشترین متکلم رو داره یا مسیحیت بهترین دینه چون بیشترین پیرو رو داره (: اگر صد در صد آدم‌ها بگن زمین مسطحه، این باعث نمی شه که زمین مسطح بشه (:

ببخشید اگر این کامنت اینقدر طولانی شد. مدتها بود که می خواستم این موارد را با جادی (کیبرد آزاد) مطرح کنم که قسمت نشد و متاسفانه قرعه به نام شما افتاد
با تشکر و آرزوی موفقیت

البته من خود جادی هستم و اینجا هم کیبرد آزاد (: باعث افتخاره که جواب دادم (: این رو هم اضافه کنم که از نظر من کامپیوتر ابزار است. هر کس با ابزارش جوری کار می کنه که دوست داره. ممکنه من بتونم به شکل منطقی توضیح بدم که گازانبر رو باید با یک دست گرفت ولی اگر کسی گفت دوست داره که هر دسته گازانبرش رو با یک دست مستقل بگیره و فشار بده من اجازه ندارم برم به اصرار جلوش رو بگیرم. هر کس دوست داره با کامپیوترش یک مدلی کار کنه. من برای خودم ابزاری می خوام شدیدا انعطاف پذیر و پایدار و قابل اطمینان به تمام اجزاش که بتونم مثل لگو باهاش بازی کنم و ترجیح می دم فلسفه وجودی اش هم لذت بخش باشه. مشخصه که بهترین انتخابم لینوکسه. ممکنه یکی چیزی بخواد بتونه از نود درصد افرادی که دور و برش هستن در موردش سوال کنه یا بتونه حداکثر سازگاری رو با بازی‌ها و اسناد بقیه داشته باشه. خب برای چنین کسی ویندوز انتخاب بهتریه. مشخصا من ترجیح می دم دوستان بدون ویروس و بدافزار و کند شدن و نصب مجدد و … کار کنن ولی اصرار و اجباری ندارم سر این جریان (: آدم‌های بالغ و عاقل، چیزی که براشون راحت تره رو انتخاب می کنن.