گیکهایی که زیاد توی اینترنت هستن، احتمالا چلنجهای اینترنتی رو میبینن؛ کارهایی که کمی سختن، یکهو مد می شن، آدمها در مقابلشون احساس ضعف نسبی می کنن و در نهایت حس می کنن خوبه اینو انجام بدن تا به خودشون ثابت بشه «من می تونم!». چیزی شبیه به ماجراهای دوستمون که می گفت «Challenge accepted!» و کارهای غیرمعمول می کرد تا خودش رو ثابت کنه.
معلومه که یک گیک کلاسیک، اکثر این چلنج ها رو انجام نمی ده (اشاره نمی کنم که کسی هم سراغش نره!) ولی یکیش برای هر گیک سالم توصیه می شه: چلنج ۲۵۰ اسکات.
و من الکی بهتون لینک نمی دم! من دیشب دویست و پنجاه تا حرکت اسکوات یا اسکات رفتم و می دونم که این سیستم کار می کنه! خیلی هم جالبه و ساخته شدن عضلات رون رو کاملا حس می کنین. به نظرم شروعش کنین – البته بعد از کمی تحقیق و اطمینان از اینکه درست انجام می دین. زانوها نباید درد بگیرن، نباید خیلی پایین برین (در حد عکس درسته) و تمام فشار باید روی عضلات بیافته نه روی مفاصل.
اگر خواستین شروع کنین روی عکس بالا کلیک کنین، پرینتش بگیرین و یک روز هم از تیک زدن برنامه عقب نیافتین. روز آخر که ۲۵۰تا می زنین فقط ده دقیقه وقت می گیره و احساس رضایت بسیار خوبی از خودتون دارین.
درسته که این دو هفته شنود در آمریکا و جهان و ان اس ای و بقیه دوستاشون حضوری بسیار سنگین داشتن در اخبار اما این باعث نمی شه ما به سقوط ماهواره گلوناس و رازآلودترین جاروبرقی جهان توجه نکنیم. این شما و این رادیو گیک شماره ۲۸. رادیویی که یک ایستگاه رادیویی نیست! رادیو گیک یک حرکتگاه رادیویی است.
و سورپرایز این هفته: اپلیکیشن اندروید رادیو گیک! با تشکر از احد بیرنگ که براش وقت گذاشته و این رو برامون ساخته و مطمئنا نظرات و پیشنهادهای شما بهترش هم می کنه. از اینجا می تونین کامنت بذارین یا نظر بدین یا مشکلات رو بگین: http://farnabaz.4paye.ir/radiogeek. در ضمن ! من توی رادیو احتمالا گفتم «احمد» که همینجا معذرت خواهی رسمی می کنم.
احتمالا اکثر ما ست ویدار رو نمی شناختیم… ست ویدال نویسنده برنامه مشهور yum بود که باهاش لینوکسهایی مثل فدورا رو آپدیت می کنیم و در RHEL هم استفاده می شه. ست بعد از غروب سوار دوچرخه بود که یک راننده که قبلا هم گواهینامهاش رو به خاطر خلافهای رانندگی ازش گرفته بودن برای فرار از ترافیک از جاده اصلی خارج می شه و از پشت به دوچرخه اون می زنه و ست بعد از رسیدن به بیمارستان دانشگاه دوک، می میره. رد هت که در این سالها ست رو استخدام کرده بود تسلیت گفته و .. واقعه ناراحت کننده ای بود برای همه طرفداران دوچرخه سواری و طرفداران آزادی نرم افزار.
البته به شرط اینکه حاضر باشین تعهد بدین که تا ۲۰۵۰ روی همین ماشین ها کار خواهید کرد. داستان اینه که یکسری نیروگاههای کانادا روباتهای خودکاری دارن که توسط کامپیوتر بسیار قدیمی PDP11 کنترل می شن و قراره تا ۳۷ سال دیگه هم این کنترل روی همین کامپیوترهای قدیمی ادامه داشته باشه [توضیح در مورد دلیل وجود کامپیوترهای قدیمی در صنایع]. معلومه که پیدا کردن برنامه نویس اسمبلی کار سختیه چه برسه به برنامه نویسی که بلد باشه روی کامپیوترهای دوران ۱۹۷۰ کار کنه. آگهی استخدام هم توی یک فروم کامپیوترهای قدیمی زده شده و انتظار می ره که کسی که استخدام می شه تعهد بده که تا مدت ها همین یک کار رو نگه داره. معلومه که دنبال کسی نمی گردن که از حالا متخصص PDP11 باشه و ترجیح می دن دنبال کسی برن که علاقه یاد گرفتن داشته باشه. اگر تو کانادا هستین و دنبال کار و با حوصله، اپلای کنین.
غیرگیکها از چیزهای جدید می ترسن. از بلندگو گرفته تا پیرهن آستین کوتاه تا دوست یابی اینترنتی. کلی آدم بدون تحقیق به عنوان کارشناس نظر می دن که ازدواج های اینترنتی؟ وای وای وای وای! (: اما الان یک تحقیق در آمریکا نشون می ده که نه فقط یک سوم آشناییهای منجر به ازدواجهای این کشور از طریق اینترنت اتفاق می افته که این ازدواج ها احتمال کمتری داره به شکست بیانجامن. این تحقیق که در National Academy of Science منتشر شده می گه که ۵.۹ درصد ازدواجهای آنلاین در یک تا شش سال اول به شکست می رسن در حالی که این آمار در ازدواجهای غیرآنلاین، ۷.۶ درصده. تی.کاچیپو از دانشکده عصبشناسی ادراکی دانشگاه شیکاگو که رهبر این تحقیق بوده می گه نتایج بعد از کنترل آماری روی متغیرهای دموگرافیک هنوز معنا دار هستن و البته اضافه می کنه که عمر اینترنت هنوز اینقدر نیست که بشه تحقیقات واقعا قرص و محکمی کرد ولی این نتیجه می تونه راهگشای تحقیقات بعدی باشه.
قاضی دادگاهی در ایالات متحده حکم داده که شرکت اپل برای گرانکردن کتابهای الکترونیک و از بین بردن رقابت در این بازار رو به رشد، با ناشران عمده تبانی کرده است.
دولت آمریکا از این رای استقبال کرده و آن را “پیروزی مشتریان” خوانده است.
شرکت اپل در واکنش گفته که ادعاهای شاکیان پرونده، نادرست است و برای این رای دادگاه، درخواست تجدیدنظر میکند.
دنیس کوت، قاضی فدرال این پرونده در منهتن نیویورک، میگوید “شواهد قانعکننده” وجود دارد که اپل در تبانی با ۵ ناشر عمده برای حذف رقابت در قیمتگذاری خردهفروشی کتابهای الکترونیک و گرانکردن آنها “نقش محوری” داشته و قوانین آمریکا بر علیه انحصارگرایی را نقض کرده است.
پنج ناشر عمده درگیر از جمله انتشاراتی پنگوئن، پیشتر با مصالحه از این پرونده کنار کشیده بودند.
وزارت دادگستری ایالات متحده و ۳۳ ایالت این کشور، این پرونده را علیه شرکت اپل باز کرده بودند و رای اخیر این دادگاه، پیروزی آنها علیه این شرکت به شمار میرود.
اسکات همفیل، استاد حقوق دانشگاه کلمبیا در نیویورک، میگوید بعید است حکم امروز دادگاه، چندان قوی باشد ولی به شرکتهای فنآوری درباره بایدها و نبایدها پیام میدهد.
روسیه طرحی داره به اسم GLONASS که سیستمی است در پاسخ به جی.پی.اس. آمریکاییها. هفته قبل که یک راکت پروتون-ام برای قرار دادن سه ماهواره دیگه از پروژه گلوناس به هوا پرتاب شد، در کمال تاسف و بهت و حیرت همگانی بعد از کمی اوج گرفتن به زمین برگشت و ساعت ۶:۳۸:۵۴ – فقط سی ثانیه بعد از پرتاب – در آتش مهیبی به زمین خورد و منفجر شد. دلیل؟ اینطور که سایت RussionSpaceWeb به نقل از آناتولی زاک نوشته، برعکس نصب شدن سرعت سنج زاویه ای! این سرعت سنج سر و ته در راکت نصب شده بود! چنین اشتباهاتی در چنین پروژههایی غیر قابل باوره اما قبلا هم نمونههای دیگه ای ازش دیده بودیم. به گفته این سایت روسیه تحقیقات مفصل رو راه انداخته تا ببینه مسوول این اشتباه عجیب چه کسی بوده.
راستش سر و ته این خبر نمی دونم چیه. من یکسری جمله می گم خودتون به ترتیبی که خواستین سر هم کنین. خالد شیخ محمد قبول کرد که مغز متفکر حملات یازده سپتامبر بوده. اون از دانشگاه ای تی اند تی کارولینای شمالی مدرک مهندسی مکانیک داشته. اون یکبار ۱۸۰ ساعت به زور بیدار نگه داشته می شه و گفته می شه ۱۸۳ بار واتربورد شده. اون از زندانبانهای آمریکایی اش خواست که روی یک پروژه کار کنه: طراحی یک جارو برقی. سی آی ای احتمالا با این موافقت کرده تا این مهندس زندانی گرفتار سرنوشت زندانیهایی مثل رمزی بینالشبه و عبدل نشیری نشه که مشکلات روانی ای مثل افسردگی گرفتن چون لازمه این آدم ها با سلامت عقل توی دادگاه حاضر بشن – کی کجا؟ – . محمد در یکسری جلسات به مامورین سی آی ای تاریخچه زندگی اش رو می گفته و جایزه شکلات می گرفته. زندان اون مدتی توی لهستان بود. بعدها توی رومانی . گراهام گرین کتابی داره که توش یک جاسوس در کوبا، به جای نقشه های مهم، نقشه جاروبرقی تحویل سرویس جاسوسی بریتانیا داده. آیا محمد اینو خونده بود و آیا درخواست طراحی جارو برقی جدید، معنی یا هدف مخفی ای داشت؟ به هرحال هیچ کس چیز زیادی نمی دونه و سی آی ای هم به درخواست واشنگتن پست برای تحویل نقشه هایی که احتمالا محمد طراحی کرده جواب منفی داده و گفته اگر چنین نقشه هایی هم وجود داشته باشه جزو اسناد سی آی ای است. چیزی که من و شما می دونیم اینه که آمریکا وقتی اهدافش اجازه بده به انواع روش های پر از سرپوش آدم ها رو شکنجه می کنه و این رو هم می دونیم که سازمان اطلاعات آمریکا، احتمالا اسناد مربوط یک جارو برقی بسیار مرموز رو توی آرشیو هاش داره.
(از وبلاگ یک پزشک براتون می خونم)
ماشین تحریرها تقریبا منقرض شدهاند و امروزه کمتر کسی را میتوانیم پیدا کنیم که از آنهااستفاده کند، ولی به تازگی سازمان امنیت فدرال روسیه که مسئول حفظ امنیت ارتباطات کرمیلن و نیز ولادیمیر پوتین است، مبلغی حدود ۴۸۶ هزار روبل، معادل ۱۰ هزار پوند را صرف خرید ماشین تحریرهای الکترونیک کرده است. چرا؟
گویا مقامات امنیتی متوجه شدهاند که هر سند و مدرکی که به صورت دیجیتال ضبط شود، بالقوه امکان شنود و انتقال به غیر را دارد، ویکیلیکس و افشاگریهای اداوارد اسنودن، دولت روسیه را متوجه این مطلب کرده است که علیرغم همه احتیاطها همیشه این خطر وجود دارد، علاوه بر این فاش شده است که در زمان ریاستجمهوری دیمیتری مدودف، هنگامی که به اجلاس گروه ۲۰ در لندن رفته بود، از وی استراق سمع صورت میگرفت.
می دونیم دیگه.. هر کس هر چیز عجیبی در اینترنت دیده یا کامپویتر ویندوزی اش ویروسی شده مدعی می شه که «یکهو یه لینک وحشی پیدا شد و من اشتباهی روش کلیک کردم» یا «دنبال یک چیز دیگه می گشم که یهو رسیدم به این سایت» و … (: اما اینبار که کامپیوتر پدربزرگ رو تعمیر می کردین و دیدن ویروسی است، شکتون بیشتر از گشتن توی سایت های پورن و در نتیجه ویروسی شدن، باید به دین و اخلاقیات پدر بزرگ افتخار کنین. بنا به تحقیق سایت سیمانتک، بین سایتهای ویروسی که بدافزار پخش می کنن، سایت های کلیساها و سایت های مذهبی سه برابر بیتشر از سایتهای پورن ویروس دارن. البته اینکار به خباثت مدیرهای سایت ربطی نداره. مشکل اصلی اینه که سایت ها اکثرا ادمینهای ضعیفی دارن که باعث می شه هکرها به سایت ها نفوذ کنن و بدافزارهاشون رو اونجا کپی کنن یا اصولا خود بدافزارها خودشون رو به این سرورها تزریق کنن (چی گفتم؟ تزریق کنن؟ سرنگ آلوده محتمل تره!)
سالهاست که کشف باگ یک مسابقه جذاب برای هکرها است. مثلا در مسابقات گوگل هر کس باگی رو کشف کنه بر اساس اهمیتش پول می گیره و حالا مایکروسافت هم وارد بازی شده… اونم سنگین! مایکروسافت گفته هر کس بتونه باگی جدی توی نرم افزارهاش پیدا کنه ۱۰۰هزار دلار پاداش می گیره و اگر بتونه به درستی راه حل رو هم نشون بده، ۵۰ هزار دلار اضافه می شه. همینطور اگر کسی باگی در preview release آی ای ۱۱ کشف کنه برنده ۱۱ هزار دلار خواهد شد. این خبر خوبیه چون مدت ها بود همه از مایکروسافت شکایت داشتن که چرا برای کشف باگ جایزه تعیین نمی کنه تا هکرها به جای فروختن این باگ ها در بازار سیاه، اونها رو مستقیم به خود این شرکت بدن.
[جریان ان اس ای]. مدارک جدیدی که به گاردین داده شده (زنده باد روزنامه های آزاد) می گه که رابطه بسیار محکمی بین مایکروسافت و سازمان امنیت ملی آمریکا وجود داشته. البته مایکروسافت می گه این رابطه فقط به خاطر اجبار قانونی بوده و نه علاقه خاص مایکروسافت به همکاری. این اسناد که گاردین اخیرا منتشرشون کرد از سنودن اومدن و نشون می دن که ان.اس.ای. به اصلیترین ابزارهای شبکهای مایکروسافت یعنی هاتمیل، آوتلوک.کام، اسکای درایو و اسکایپ دسترسی داشته. [توضیحات خودم که معلومه که هست ولی مهم اینه که دیده بشه و حقوق شهروندی محکم بشن. این حرفی بوده که مدت ها است زده می شده و الان حواس مردم بهش رفته]
روز جمعه یک قاضی فدرال توی واشنگتن به دولت آمریکا دستور داده که سریعا شروع کنه به انتشارها هزارها سندی که سازمانهای اطلاعاتی در مورد آرون سواترز تهیه کردن. حکم می گه که «مدافع [دولت آمریکا] باید سریعا تمام اسنادی که تا کنون در مورد این موضوع تهیه کرده را منتشر کند و ترتیبی فراهم دهد که تمام اسنادی که در آینده نیز تهیه خواهند شد، برای عموم منتشر شوند».
آرون سوارتز همون کسی بود که حجم عظیمی اطلاعات رو از مخازن JSTOR دانلود کرد و به شکل آزاد منتشر کرد. بعد دولت بهش فشارهایی مثل این آورد که به دادگاه کشیده خواهد شد و غیره و در نهایت آرون خودکشی کرد. عده ای هم گفتن که این خودکشی نبوده و … ولی به نظر من نظریه خودکشی به شرایطی که شاهدش بودیم نزدیکتره.
حالا قاضی کولار کوتلی تا ۵ آگوست به دولت فرصت داده که از سازمان اطلاعات که سازمان امنیت ملی است بخواد تمام اسنادی که در مورد این آدم داره رو منشتر کنه تا شاید بخش بزرگی از حقیقت مشخص بشه. یادی می کنیم از سینا که گفت اگر قراره کشوری اصلاح بشه، باید اول قوه قضاییه اش اصلاح بشه.
تیم امنیتی بلوباکس یک مشکل امنیتی بسیار عجیب در اندرویدها رو معرفی کرده. این تیم که تحت عنوان Bluebox lab کار میکنه می گه روشی داره که با اون می شه هر برنامه APK اندروید رو عوض کرد بدون اینکه امضای دیجیتال بسته عوض بشه! عملا یعنی می شه هر برنامه ای رو با هر برنامه ای جایگزین کرد بدون اینکه گوگل پلی، زنبیل ، کاربر یا هر کس دیگه بفهمه! این خیلی بزرگه! همه برنامه های اندروید یک امضای دیجیتال رمزگذاری شده دارن که اگر متن برنامه تغییر کنه، پلی استور یا حتی خود گوشی متوجه این جریان بشن. حالا کاری که این شرکت کرده، تغییر متن برنامه است به شیوهای که رمزگذاریاش ثابت بمونه و در نتیجه گوشی فکر کنه این همون برنامه قبلیه و با همه دسترسی های قبلی اجراش کنه. این باگ تحت عنوان ۸۲۱۹۳۲۱ ثبت شده. جزییات این باگ در کنفرانس بلک هت ۲۰۱۳ منتشر خواهد شد ولی احتمالا تا اون موقع گوگل مشکل رو حل کرده.
اگر تا پیش از این انتشار تصاویر خصوصی دیگران در فضای مجازی جرم تلقی میشد حالا اگر کسی تصمیم بگیرد تصاویری خصوصی از خودش را از طریق اینترنت منتشر کند احتمالا با عواقب بعدی مواجه میشود. اینکه این عواقب بعدی چیست هنوز مشخص نیست، اما دادستان تهران دیروز اعلام کرد که انتشار «تصاویر خصوصی»، حتی از سوی خود فرد هم در فضای مجازی «خلاف قانون» است. [نقد خودم – فضای مجازی چیه؟ ایمیل؟ به تو چه اصلا (: ]
[نرم افزار باز]. استونییایی های بیچاره شش سال بود که نمی تونستن سورس برنامه ای که رای هاشون در انتخابات رو می خونه بخونن تا کاملا مطمئن بشن که رای گیری پاک است. الان کمیته رایگیری دیجیتال کشور سورس کد دستگاههای رای گیری رو منتشر کرده تا دیگه در هیچ لایه ای هیچ شبهه ای در مورد آرا نباشه. تازه اونم روی گیت هاب (: https://github.com/vvk-ehk/evalimine رای گیری در این کشور از طریق کارت های دیجیتال هویت مشخص می شن که هر فرد ۱۵ ساله اونو داره. هر کاربر می تونه رای فیزیکی بده یا رای خودش رو آنلاین بده و تا روز پایان رای گیری هم حق داشته باشه اونو عوض کنه. در انتخابات مجلس سال ۲۰۱۱ یک چهارم کشور انلاین رای دادن. این بخشی از حقوق رای دهنده ها هست که بر پروسه شمارش رای نظارت داشته باشن (در اینجا تا ریزترین نرم افزارش) نه اینکه تلویزیون بگه «مرسی که رای دادین. فلانی رییسه».
چامسکی یک زبانشناس، فعال اجتماعی و سیاسی و یک چهره بسیار معتبر در سطج جهانه. اگر در موردش نمی دونین ، خوندن در باره اش مهمتر از گوش کردن به این پادکسته! چامسکی اخیرا در مورد صحبتهای اوباما در مورد تروریسم و ضرورت شنود حرف های جالبی زده. [بحث بی بی سی و اینکه مردم می گن شنود اشکال نداره چون دوست دارن امن باشن]. اوباما گفته که شنودها لازم بودن چون ما مجبوریم با تروریسم بجنگیم و چامسکی در مصاحبه با گاردین گفته «دولت ها نباید این قدرت رو داشته باشن. چون اگر حکومتها این شکل از قدرتها رو داشته باشن مثل هر موجود دیگه ای از این قدرت بر علیه اصلی ترین دشمنشون استفاده خواهند کرد: علیه مردم». بله. در یک دموکراسی حکومت باید از مردم بترسه و تنها روش سر کار موندن یک حکومت باید رضایت مردم باشه. اون اضافه کرده که «دولت و شرکت های بزرگ از هر روشی که بتونن استفاده می کنن برای سرکوب ما – سرکوب مردم. حکومتها اگر قدرت شنود و جاسوسی و سرکوب پیدا کنن اینو علیه مردم استفاده خواهند کرد و سریعا تبدیل می شن به حکومتی نه نمایانگر اراده مردم که خدمت کننده به فقط یک قشر کوچیک و ثروتمند». چامسکی به عنوان یک متفکر مدعی می شه که اتفاقا بزرگترین تروریست سیستم برخورد اوباما با تروریسم است. نه فقط به خاطر درون ها و نیروهای ویژه ای که در سراسر دنیا آدم می کشن و وحشت می افکنن، بلکه چون هیچ کس دیگه ای نمی تونه شما رو متقاعد کنه که وقتی دارین تو شهر راه می رین هر چیزی در اطراف شما ممکنه منفجر بشه و همه رو به کشتن بده. این چیزیه که تروریست ها موفق بهش نمی شن ولی حکومت به راحتی شما رو بهش متقاعد می کنه.
تبریکها و تقبیحها
سلامی می کنیم به محمد (http://twitter.com/mohhzg) که توی مترو دیدمش با دوستش. دیدن همه دوستان همیشه خوشحال کننده است (: و حالا که اینکار باب شده سلام می کنیم به علیرضا که توی خیابون همدیگه رو دیدیم (: باعث افتخاره و خوشحالی.
و تبریک آخر رو به هر کسی که روزه می گیره ولی معتقد نیست که چون اون به چیزی اعتقاد داره، همه باید بهش اعتقاد داشته باشن و اگر کسی غذا خورد و ما دیدیم، باید شلاقش بزنیم (:
نامه ها
محمد رضا
جادی اگه هنوز برنامه رادیو گیگ رو نبستی یکم در مورد بیماری ام اس و باور های غلطی که مردم نسبت بهش دارن بگو
این دانلود منیجر Xdman رو معرفی کن واقعا سرعتش بالاست.
و اینکه سلامتی خیلی چیز خوبیه یکی از دوستام رو تخت بیمارستانه و داره درد می کشه منم از درد اون حالم خوب نیست . و تمام برنامه های بعد امتحانامون ریخته بهم . و اینکه سلامتی خیلی چیز خوبیه .
راستی موی کوتاه هم بهت نمیاد :-P
موفق باشی و شاد .
Jeus
سلام جادی جان .
چند هفتهای است که کند کردن https شدت گرفته و این مشکل به مشکلات فیلترینگ و سرعت کم اینترنت کشور اضافه شده است .
چون لینوکس کار میکنم پیدا کردن فیلتر شکن برای لینوکس وقتهای زیاد از من میگیره و میدونم کسانی که با سیستمعاملهای دیگر هم کار میکنند از این امر مستثنا نیستند، به همین دلیل چند وقت بود که میخواستم ببینم که این مشکل در جامعه کلان چه خسارتی میتونه بزنه.
برای همین ابتدا آمار رسمی و غیر رسمی کاربران اینترنت در ایران را پیدا کردم که خوب دیدم آمار ضد و نقیضی وجود دارد و عملا با عقل جور در نمییاد (مثل بقیه آمارها )
به همین دلیل یک فایل صفحه گسترده آماده کردم که بشه با تغییر اعدادی همچون تعداد کاربران و مقدار ساعت متوسط استفاده در روز به میزان وقت تلف شده کل این جامعه در سال رسید .
من با آمار رسمی که از سوی مرکز توسعه اینترنت در ۶ ماه سال ۹۱ ارائه شده شروع کردم (که قاعدا دور از واقعیت است و باز هم مثل همیشه برای خودشون نحوه آمار گیری را عوض کردند) 45500644 نفر کاربر اینترنت .
که قبلش بد نیست این رو بخونی تا ببینی چطور میشه واقعیت را جور دیگهای جلوه داد (لینک)
برگردیم سر بحث خودمون، من امار رو در آوردم و آمار مختلف را در صفحه گسترده قرار دادم و حداقلی رو هم که فکر میکردم درسته رو هم گذاشتم.
جواب در نهایت یک چیز بود که عمر انسانها در این مملکت به راحتی داره تلف میشه و از دست میره. تازه این عمری است که با گرفته شدن حداقل زمان شخص به دلیل فیلترینگ تخمین زده شده، بحث سرعت کم اینترنت و حتی عدم دسترسی به خود اینترنت و خدمات دولت الکترونیک خود بحث مفصلی است، که اینقدر بزرگه که به هیچوجه نمیشه بهش پرداخت و به همون فیلترینگ بسنده میکنیم.
چیزی که اعداد نشون میده کم و کسری از نسل کشی نداره و واقعا باید تاسف خورد به حال کشوری که به خودش این حق رو میده که نه تنها آزادی اطلاعات را برای مردمش محدود کنه بلکه اونقدر سطحی نگره که به عواقب این چنینی ماجرا اصلا فکر نمیکنه (البته بدبینانه نگاه نکردم که بگم میدونه و براش اهمیت نداره)
امیدوارم روزی برسه که هرکس بتونه به آزادی اندیشه کنه ، حرف بزنه و از همه مهمتر بتونه حرف یک آزاد اندیش دیگه رو بشنوه.
موفق باشی .
نیکو
داشتم تو وبلاگت دنبال یه چیز دیگه میگشتم که چشمم به این پست خورد و گفتم بدک نیست اینو بنویسم.
دیشب داشتم قسمت ۱۷ از فصل ۲ سریال تئوری بیگ بنگ رو می دیدم که راج توی قطار با یه دختری داره لاس می زنه و وقتی دختره یه چیزی ازش می پرسه، بهش میگه که اگه منظورش اون گیک های به دردنخور هستن، راج اصلا گیک نیست. زیرنویس فارسی از سایت فری-آفلاین با ایمیل m_vaezi78@yahoo.com، گیک رو «کس خل» ترجمه کرده. همین!
احد بیرنگ
اپلیکیشن اندروید رادیو گیک رو ساخته! حسابی ممنون. حالا در موردش بیشتر خواهیم نوشت. از اینجا می تونین در موردش نظر بدین یا دانلود کنین و بقیه کارهای مرسوم که با یک اپلیکیشن می کنن: http://farnabaz.4paye.ir/radiogeek
جاوید
سلام جادی جان
من یادمه یه بار قرار شد به خاطر رادیو گیک قهوه ت رو حساب کنم ;-)، چون
تو ایران خرید آبجو هنوز فعال نیست :D
پراگ هم تعطیل شد و من هنوز موفق نشدم!
معدن بیتکوین ما هم فقط از توش سنگ نمک در میاد :D
تو هم که تا شخص حقوقی نباشی یا جواز کسب!!! نداشته باشی و بعد از اون
نماد الکترونیک نگیری نمیتونی توی جادی.نت پرداخت آنلاین بذاری….
حالا یه نگاه به این دو تا سرویس بنداز :
http://payline.ir
https://zarinpal.com
پریزم شنود همه مردم است برای جلوگیری از تروریسم. بالاتر گفتیم که انتقادات متنوعی به این جریان هست. مثلا نظر چامسکی رو گفتیم که می گفت حکومت باید از مردم بترسه و اگر بهش ابزار خیلی قوی سرکوب بدین ، ازش علیه مردم استفاده خواهد کرد و اگر هم بحثی از تروریسم باشه در این دنیا، اصلی ترین عامل این وحشت حکومت ها هستن نه چند تا طالب یا ایرانی یا کره شمالیایایی.
اما از یک منظر دیگه هم می شه نگاه کرد. منظری که کوری دکترو توی گاردین توضیح می ده و من براتون می خونم.
[یک موزیک کوتاه]
فاش سازیهای مربوط به پریزم و تورهای شنود NSA باعث شده که بعضی مردم به این فکر کنن که اصولا این سر و صداها مال چیه. وقتی ویلیام هاگ به ما می گه که آدمهای بی گناه چیزی ندارن که از کسی مخفی کنن پس نباید هم نگران این چیزها باشن، واقعا این سوال به وجود می یاد که ما چرا نگرانیم. من چند تا دلیل بهتون می دم که چرا پرایوسی و خلوت آدمها مهمه و چرا ما اینو درک نمی کنیم.
ما پرایوسی رو درک نمی کنیم چون نتایج نبودن خلوت شخصی معمولا در زمان و مکان بسیار دور از ما هستن. درست مثل اینکه سعی کنیم به یکی گلف یاد بدیم و برای اینکار چشمهاش رو ببندیم و بعد از اینکه ضربه رو زد و توپ پرتاب شد مماه ها صبر کنیم و بعد بهش بگیم توپ کجای زمین متوقف شده و انتظار داشته باشیم این رو ربط بده ضربه زدنش و کم کم گلف یاد بگیره. دقیقا به همین دلیل ما خلوت شخصی رو به سختی می فهمیم: تقریبا هیچ کدوم از موارد نقض پرایوسی ما هیچ ضرر آنی برامون نداره و اگر هم ضرری داشته باشه خیلی سخت می شه درکش کرد اما وقتی این ضرر پیش بیاد، اونقدر دور و با فاصله مکانی و زمانی از نقض پرایوسی اتفاق می افته که ما اصولا ربط علت و معلولی رو توش درک نمی کنیم.
شما باید در مورد خلوت شخصیتون حساس باشین چون این با مخفی کاری کاملا فرق داره. من می دونم شما توی توالت چیکار می کنین. شما معمولا توی توالت کار مخفیای نمی کنین ولی کاملا این حق رو برای خودتون قایل هستین که در دستشویی رو ببندین.
شما باید نگران پرایوسی باشین چون اگر اطلاعاتی که از نقض پرایوسی شما حاصل شدن بگن شما کار اشتباهی کردین، فردی که داره به این دیتا نگاه می کنه تمام رفتارهای شما رو اشتباه خواهد دید. فیلم Naked Citizen رو نگاه کنین. یک مستند رایگان که توش چندین مورد وحشتناک رو نشون میدن. اونجا پلیس در چندین مورد توسط کامپیوترها از یک چیز غیرعادی مطلع می شه و بعد کل رفتار اون فرد رو غیر عادی می بینه و زندگی اش رو تباه می کنه. برای مثال در یک مورد دیوید مری برنامه نویس کامپیوتر در یک فصل گرم با جلیقه گرم وارد ایستگاه مترو می شه. الگوریتم نظارت اتوماتیک دوربین های پلیس این رو می بینه و به یک پلیس انسانی گزارش می ده. اون پلیس دیوید رو زیر نظر می گیره و وقتی دیوید سوار قطاری که می یاد نمی شه احساس می کنه که دلیل کافی برای مشکوک بودن به دیوید داره. پلیس دیوید رو دستگیر می کنه و ازش در مورد تک تک کاغذهای توی خونه اش توضیح می خواد و آخرش می رسه به یک خط خطی که کمی شبیه چند تا از مسیرهای مترو بوده . دیوید هیچ وقت محکوم به مجازاتی نمی شه ولی هنوزم بعد از هشت سال توی لیست مضنونین به تروریسم است و امکان خروج از کشور یا پرواز رو نداره. زندگی یک آدم به خاطر نقض پرایوسی اینطوری خراب می شه.
ولی این همه بحث نیست. ما باید نگران جمع آوری چتری اطلاعات از همه جامعه باشیم چون این باعث می شه پلیس انبار کاه بزرگتر و بزرگتری پیدا کنه که سعی می کنه توش تروریست ها رو پیدا کنه. کمیته بررسی یازده سپتامبر گفته که آمریکا هر چیزی که برای پیش بینی حمله ها نیاز داشته رو در اختیار داشته ولی به این دلیل که نویز خیلی زیادی قاطی این اطلاعات بوده، نتونسته اونها رو از بقیه اطلاعات جدا کنه . شبیه یک انبار کاه که توش دنبال یک سوزن می گردین . هر چقدر اطلاعات بیشتری جمع کنین – کاه ها بیشتر می شن – و احتمال پیدا کردن سوزن کمتر می شه. از اون زمان پلیس بیشتر و بیشتر مشغول جمع کردن کاه از همه جامعه است و انبار کاه عظیم شده ولی احتمالا هنوزم حاوی همونقدر سوزن است. من دوست دارم وقتی به اسکی می رم امن باشم – درست مثل شما – پس من معتقدم که پلیس باید کارش رو درست انجام بده و نه اینکه کل اطلاعات دنیا رو جمع کنه تا شاید یک روزی به دردش بخوره.
شما باید در مورد شنود حساس باشین چون کسانی رو می شناسین که شنود می تونه بر علیهشون باشه: همجنسگراها یا افرادی که رفتارهای جنسی بی خطر برای جامعه ای دارن که نمی خوان کسی بدونه، کسانی که بیماریهایی دارن که در جامعه پذیرفته نیست، کسانی که با یک مجرم فامیل هستن. این آدم ها می تونن دوست شما یا فامیل شما باشن یا حتی بچه هاتون: اونها حق دارن زندگی ای مثل بقیه داشته باشن – بدون دردسر.
شما باید نگران شنود باشین چون وقتی شنود در تمام ابزارها و شبکه ها و تلفن ها نصب شد، آدم های بد (یا پلیس های کثیف) می تونن از اون علیه شما استفاده کنن. توی یونان یک نفر از در پشتی که پلیس توی سیستم تلفن کشور برای شنود کار گذاشته بود استفاده کرد تا به صحبتهای نخست وزیر گوش بده. هکرهای چینی از مسیر شنود پلیس در سیستم های گوگل استفاده کردن تا مخالفین دولت خودشون رو به همراه روابطشون شناسایی کنن. سیستم های مخابراتی امنتر هستن اگر کاملا برای امن بودن طراحی شده باشن – اضافه شدن فقط یک در پشتی به این سیستم ها کل مدل امنیتی اونها رو زیر سوال می بره. شما نمی تونین یک کم باردار باشین درست همونطو رکه کامپیوتر توی جیبتون، روی میزتون یا نصب شده به دیوارتون نمی تونه یک کم ناامن باشه. اگر این سیستم ها برای شنود طراحی شده باشن، هر کسی که رشوه بده یا خودش رو پلیس جا بزنه می تونه اونها رو شنود کنه.
جواب هاگ اینه: اگر مردم بیگناه چیزی ندارن که از فاش شدنش بترسن، پس چرا خود دولت پیچیدهترین شیوههای حفظ کردن اطلاعاتش رو داره و دادگاههایی رو اداره می کنه که برای رسانهها آزاد نیستن تا توی اونها در مورد شنود یا شکنجه دستگیر شدههاش حرف بزنه؟ ظاهرا پرایوسی برای قدرتمندها کاملا لازمه و برای بقیه ما اصولا غیرضروری.
موسیقی
موسیقی آخر رو هنوز انتخاب نکردم ولی با شعار اینکه رادیو گیک یک ایستگاه رادیویی نیست بلکه یک حرکتگاه رادیویی است، ازتون می خوام تا هفته خوش و خرم و خندون و شاد و پر انرژی باشه که بهترین چیزیه که ما داریم!
دارم کتاب نظریههای شخصیت تالیف شولتز با ترجمه یحیی سید محمدی رو می خونم. بدون شک ترجمه خوبیه از کسی که موضوع رو بلده، انگلیسی رو به خوبی متوجه شده و ادبیات فارسی روانی داره.
مثل اکثر کتاب های دیگه شروع اصلی با زیگموند فروید است و مثل هر کتاب خوب دیگه در مورد روانشناسی، بخشی از هر فصل مربوط به زندگی اون روانشناس است چون نظریههای روانشناسها به شکل غریبی مرتبط با زندگیشونه. در صفحه پنجاه می خونیم:
هنگامی که فروید به وین بازگشت، دوباره احتمال علت جنسی مشکلات هیجانی را به او یادآور شدند. یکی از همکاران او اضطراب بیمار زنی را شرح داد که درمانگر او تصور می کرد از ناتوانی جنسی همسرش ناشی شده بود. شوهر این خانم ظرف ۱۸ سال زندگی زناشویی هرگز با وی رابطه جنسی نداشته بود. همکار فروید گفت: «تنها تجویز برای چنین عارضهای همان چیزی است که برای ما آشناست، ولی نمیتوانیم آن را توصیه کنیم و آن !penis normalis dosim repetature است» (نقل شده در فروید، ۱۹۱۴، ص۱۳) (۳).
و بعد در زیر نویس شماره ۳ می خونیم:
(۳) – این جمله باید به زبان لاتین باشد. بنده بعد از پرس و جوهای زیاد نتوانستم به معنی آن دست پیدا کنم. م.
پاراگرافی که خوندین، تقریبا بدترین ترجمه رو در کل کتاب داره و به وضوح یک ویراستار کلی تغییر توش می ده. شاید هم دلیل بد بودن اینه که ترجمه دست خورده، شاید هم واقعا مترجم چیزی رو نمی دونسته و در نتیجه ساختار پاراگرافش به هم خورده (: من دو تا احتمال می دم.
اولی اینه که این مترجم عزیز واقعا معنی این جمله رو نمی دونه. این دو تا تعجب بر می انگیزه:
یعنی واقعا یحیی سید محمدی هم مثل مترجم قبلی، اهل جستجو در اینترنت نیست؟ آخه مگه می شه کسی بدون اینترنت مترجم باشه؟ مطمئنا معنی چنین جمله کلیدیای در اینترنت بارها و بارها نوشته شده.
این مترجم هم در خوندن زبان شجاع نیست؟ خوندن این کلمات به راحتی معنی جمله رو نشون می دن. چیزی که من همیشه در مورد انگلیسی می گم: از انگلیسی نترسین. بخونین و می فهمین. مشکل ما ایرانیها اینه که جوری زبان یاد گرفتیم که ازش بترسیم و در نتیجه تا به یک متن انگلیسی / عربی میرسیم کلا می ذاریمش کنار در حالی که با کمی تلاش به راحتی می تونیم بخونیمش. اینجا هم چند تا کلمه داریم که هر کس انگلیسی بدونه راحت می تونه حدسشون بزنه: penis که معلومه، normalis که نرمال خودمونه، dosim احتمالا همون است که توی فارسی هم می گیم دوز و repetature هم صد در صد مربوطه به repeat که همون تکرار خودمونه: پینس رو به دوز نرمال تکرار کنید یا چنین چیزی (: به این بیماری هم می خوره.
فرض دوم اینه که مترجم می خواسته این عبارت در کتاب باشه ولی گیرهایی داشته که باعث می شده فارسیاش نتونه تو کتاب بیاد. از خنده و شوخی دانشجوهای کلاسها گرفته تا گیرهای سانسورچیهای حکومت و به همین دلیل ترجیح داده این رو ترجمه نکنه و متن لاتین رو بیاره بدون ترجمه. اما خب به نظر من در این شرایط هم معقول نیست بنویسه که تلاش کرده معنی اینو پیدا کنه ولی نتونسته. می شد به راحتی گفت «و فلانی پاسخ داد penis normalis dosim repetature» و زیرنویس گذاشت که این متن لاتین است.
اما در کل کتاب بسیار خوبیه و بسیار توصیه می شه – بخصوص به خاطر زندگینامهها و ترجمه روون.
مقالهای از هلند که توی ژورنال پزشکی جنسی منتشر شده می گه کسانی که توی سکس به روابط BDSM (همراه با بستن، تسلط، سادیسم و مازوخیسم) گرایش دارن «با خصوصیت شخصیتیای مستقل، متعادل و مفید مشخص میشن».
بنا به این گزارش طرفداران BDSM در مقایسه با پیگیری کنندههای سکسهای مرسوم و سنتی و تکراری ، «سلامت و رفاه گزارش شده بالاتری دارن».
این شکل از روابط تا مدتها به آدمهای ناسالم و حتی «روانی» نسبت داده می شد. اما این مقاله با نفی کردن این موضوع می گه که در بسیاری از تحقیقات جدید دیده می شه که کسانی که توی روابط عاشقانهشون نگاهی هم به بستن، تسلط و سادومازوخیسم دارن معمولا دارای سطح سلامت روانی بالاتری هستن.
در مقایسه با گروه کنترل، نتایج [سلامت] شخصیت روانی فرد، به نفع علاقمندان BDSM است. این افراد کمتر عصبی بودند، برونگراتر بودند و از تجربههای جدید استقبال می کردند و وظیفهشناستر بودند. طرفداران BDSM همچنین کمتر نسبت به طرد شدن حساسیت نشان می دادند و سطح سلامت و رفاه بالاتری را گزارش می کردند اما در همین حال، کمتر می شد با آنها به توافق رسید.
نتیجه نهایی: BDSM یک تفریح بازسازی کننده است و نه یک مریضی روانی.
توضیح اضافه: البته به شرطی که شروط همیشگی توش رعایت شده باشه: آدمهای عاقل، بالغ و علاقمند به مشارکت.
نکته علوم انسانیایی: در علوم انسانی، علیت چیز راحتی نیست. اینجا می گه این دو مجموعه متغیر با هم «وابسته» هستن. یعنی داشتن اولی (علاقه به بی دی اس ام) می تونه باعث بشه ما با حدسی قوی بتونیم احتمال دومی رو پیش بینی کنیم (سلامت روانی، برون گرایی، …). این اصلا معنی اش این نیست که اگر بریم سراغ این چیزها، سلامت روانی مون می ره بالا بلکه همونطور که یکی از دوستان تو کامنت گفته نشون می ده که این دو عامل با هم همبسته هستن (و احتمالا ممکنه وابسته باشن به یک متغیر مستقل دیگه). مثلا به راحتی می شه گفت کسانی که سلامت روانی / اعتماد به نفس / … بالاتر دارن ممکنه برن دنبال این شکل از سکس چون نگران این نیستن که برچسب بخورن یا مثلا اگر شخصیت من نزد خودم محکم نباشه نمی تونم سلطه یکی دیگه رو حتی در شرایط خاص بپذیرم چون باعث میشه فکر کنم «کوچیک» شدم و این تیپ چیزها.
این قطره بالاخره چکید و سایتهای مختلف الان دارن خبرش رو می نویسن. این هیجان انگیزه. ویدئو رو می تونیم توی یوتیوب ببنیم و بقیه چیزها اما به من یادآوری شد که باید توی نوشتن تا حد امکان همون سبک رو رعایت کنم: بیشتر از روندها بنویسم و کمتر از اتفاقات مد روز.
اتفاقات می یان و می رن و اگر کسی افتخارش این باشه که بدونه در این لحظه بالاترین قدرت پروسس گوشی چیه یا فلان مدل چند تا کور داره یا تو بازار چنده، یک گیک نیست؛ یک مصرف کننده خبره یا یک ترجمه کننده خبر. نگاه باید کلنگرتر باشه و باید از تکرار بدون پروسس اخبار روز فاصله گرفت – برای اون به اندازه کافی آدم داریم این حوالی (:
مجموعه کتابهای دیجیتال رایگان ناسا. ناسا در یک حرکت جالب، چند کتاب دیجیتال رایگان رو روی سایتش گذاشته. کتاب هایی مثل «دیدگاههای مدیران ارشد ناسا در آستانه ۵۰ سالگی سازمان» یا «سفر ناسا برای رسیدن به تعالی مدیریت پروژه» و غیره و غیره. سری به مجموعه کتابهای رایگان ناسا بزنین و دانلود کنین و لذت ببرین. این کتابها در فرمتهای متنوع ارائه شدن و دانلودشون رایگانه. این یعنی مصرف صحیح پول مالیات دهندگان آمریکایی.
جادی امروز توی یکی از فروم ها در مورد این وبسایت مطلبی دیدم coingeneration.com که برام جالب به نظر اومد .
نوشته بود که سایت یه برنامه میده که روی سیستم نصب کنی .برای یک دوره زمانی یک کانکشن رایگان برای اتصال ۱ thread سی پی یو به سیستم میده که مینیمم درامد ۱ دلار در روز میده که ظاهرا پرداخت هم کرده …..
– اولین چیزی که ذهنم به طرفش رفت بیت کوین بود اما یک ترد سی پی یو که نمی تونه اینقدر درآمد برای سایت داشته باشه
– خود سایت گفته از قدرت سی پی یو ها می خواهیم یک ابر کامپیوتر بسازیم تا برای پیش بینی وضع هوا و اینجور چیزا استفاده کنیم
– لوگوی سایت هم که مشخصه
می خواستم ببینم اطلاعاتی در موردش داری ؟ واقعا قصد جاسوسی داره ؟
اصل اول جادی رو یادتونه؟ می گفت اگر در قرعه کشی ای شرکت نکردین، توش برنده نمی شین. این اصل تابع یک قاعده بزرگتره: پول الکی تولید نمی شه. این قاعده به شکل پایه ای هم در مورد انواع کلاهبرداریهای هرمی کار می کنه و هم در مورد این تبلیغات که در روز نیم ساعت کار کنین و ماهی چهارصد دلار بگیرین یا یک برنامه نصب کنین که تبلیغ نشون میده و دیگه لازم نیست کار کنین و فلان برنامه رو نصب کنین و ماهی صد هزار تومن بگیرین.
نکته: صد هزار تومن در ماه پولی نیست که بخوایم باهاش کل اطلاعات زندگی و حتی هویتمون رو به کسی که نمی شناسیم بدیم.
این سیستمها لازمه از یک جایی پول در بیارن. سوال اصلی اینه که آیا کاری که شما می کنین اونقدر پول تولید می کنه و آیا واقعا کسی ارزونتر از شما حاضر نیست اون کار رو بکنه که طرف مجبور شده شما رو پیدا کنه؟ خوشبختانه کشورهای دوست و برادر خواهر هند و چین کنار ما هستن که هم وضع اینترنتی بهتری دارن، هم جمعیتی بیشتر و هم وضع کلی اقتصادی خرابتر از من و شما در سطح فردی.اگر هر روشی باشه که بشه از اینترنت پول در آورد و تنها نقطه قوتش ارزش پایین پول ما باشه، هند و پاکستان و چین شانس خیلی بیشتری اونجا دارن. سری بزنین به سایتهای داوطلب شدن برای برنامه نویسی مثلا با بیست دلار برای یک پروژه کوچیک و ببینین چقدر چینی و هندی و پاکستانی اونجاست (:
اگر هم بحث مقیاس باشه، قیمت پایین کامپیوترها خود به خود برنده می شه. اگر فقط رشته از یک سی پی یوی شما برای طرف ۳۰ دلار در ماه می ارزه و ارزشی بیشتر از ۳۰ دلار براش ایجاد می کنه، کافیه طرف پول دو سه ماه شما رو کنار بذاره و یک کامپیوتر بخره که قدرت بیشتری از یک ترد سی پی یوی شما داره و تا آخر عمر ازش پول در بیاره بدون اینکه پولی به شما بده.
اما این سایتها چیکار می کنن و از چی پول در می یارن؟ این سایتها معمولا دو سه ماه اول پول می دن تا همه فرومها پر بشن از اینکه فلان جا واقعا پول می ده و بعد که یک جمعیت عظیم بهشون حمله ور شد، دیگه پول نمی دن یا فقط به درصدی از سایتها که به درد می خورن می دن. اما به چه دردی؟ به دردی که بیشتر از صد هزار تومن در ماه بیارزه. این کارها در بهترین حالت اسپم فرستادن است از کامپیوتر قربانیای که به خاطر صد هزار تومن در ماه آی پی آدرسش، کامپیوترش، پهنای باندش، مشخصات حساب بانکی اش، هویتش، اطلاعات روی دیسکش، پسوردهاش، فهرست دوستانش، تاریخچه کارکردش در اینترنت و همه چیزهای دیگه روی کامپیوترش رو در اختیار یک شرکت مجهول گذاشته و در بدترین حالتها انجام جرایم مالی با اون کامپیوتر مثل شر کردن فایلهای غیرقانونی یا آی پی طرف یا حتی خرج کردن کردیت کارت های دزدی توسط هویت طرف.
همونطور که خودت هم گفتی، این سیستمها اصلا قابل اطمینان نیستن و در ضمن پولی هم که می دن ارزش خاصی نداره. حتی در ریال داغون ما هم، صد هزار تومن در ماه پولی نیست که بخوایم باهاش کل اطلاعات زندگی و حتی هویتمون رو به کسی که نمی شناسیم بدیم.