شعر شاعر هندی در مورد زیبایی و موی بدنش که هزاران بار بازنشر شد

bodyhair
ماجرا از اینجا شروع شد که ناینا(؟) کاتاریای هندی با یه مرد قرار سینما می ذاره. یک تبلیغ در مورد تیغ اصلاح بدن می بینن و ناینا می گه که آدم های مشهور بهتره توی این تیپ تبلیغ ها نباشن چون عملا دارن به آدم ها می گن اگر قراره زیبا باشن، لازمه از این محصولات استفاده کنن. جواب مردی که باهاش بیرون رفته اینه که «اوه اوه چه فمنیستی هستی!»

ناینا می گه این حرف باعث شد به خودش و زندگی اش فکر کنه. به اینکه چطور باید همیشه ابروهاش رو برداره و تقریبا همه بدنش رو وکس کنه. اون میگه هیچ وقت حرف یک مرد که بهش می گه زیباست رو باور نداره چون این حرف در مورد اون بدن خودش نیست بلکه عملا پاسخ به شکنجه هایی است که باید به بدنش بده تا توی استانداردهای تعریف شده در مورد زیبایی جا بشه – مثلا همین اپیلاسیون پر درد و زحمت. اون می گه:

هر وقت کسی بهم می گه زیبا هستم، حرفش رو باور نمی کنم چون به نظرم اگر منو با ابروهای پر پشت و پاهای پر مو ببینه، دیگه نظرش این نیست.

اون شعر زیر رو توی فیسبوکش نوشته که هزاران بار به اشتراک گذاشته شده اما خودش می گه متاسفانه این به اشتراک گذاشته شدن توسط زن ها اتفاق می افته که درد مشترک رو حس می کنن در حالی که انتظار می ره مردها مساله رو بفهمن.

وقتی مردی به من می گوید
که زیبا هستم
او را باور نمی کنم.
من روزهایی را دوباره زندگی می کنم که در مدرسه بودم
روزهایی که مهم نبود چقدر خوب درس می خوانم
روزهایی که اسمم «دختر سیبیلو» بود.
مردی که می گوید زیبا هستم نمی داند
چگونه است زاده شدن در خانواده ای که ایکس پدر را با افتخار گرفته اید
در حال که ایکس مادر در کناری غمزده نشسته
و به نا-زنانگی بدنش افسوس می خورد
این مرد دو رویی را نمی‌شناند
او دنیایی که به من می‌گوید «خودت باش»
و در یک نفس بعدتر، با یک کارت دوست داشتنی رنگ پوستم را می‌سنجد نمی‌شناند
او داغی وکس و درد لیزر را نمی‌شناسد
که تنها وظیفه اش
جایگزینی پوست بیچاره من
با نسخه پیچیده‌ای شده است
که گفته می شود مناسب زنانگی یک خانم است
او ویت و بلیچ را نمی‌شناسند
که موی‌های متراکم را محو می‌کنند
و مدعی بهداشت‌اند
بهداشتی که اگر مردها به سراغش روند غیرمردانه لقب می‌گیرند
او نمی‌داند که ابروهای سرکش چگونه باید رام شوند
و ابروهای پیوسته چگونه به آرامی در این دنیا جان می‌سپارند
تا «زیبایی» حفظ شود
مردی که به من می گوید زیبا هستم،
معجزه شکنجه آسایی که پشت درهایی که رویش
«ورود مردان ممنوع»
نوشته شده را ندیده است.

به خاطر همه اینها،
وقتی مردی به من می‌گوید زیبا هستم
لبخندی حواله‌اش می کنم، لبخندی که بعد از تمام دردهای پس از کندن نوار موم‌آگین
روی صورتم برجا مانده است
وقتی مردی به من می‌گوید زیبا هستم
در دلم می‌گویم؛
صبر کن تا موها دوباره رشد کنند
و ببینم به نظرت هنوز زیبا هستم یا نه.

ببینین! این دوست هندی‌مون شعرش رو گفت ولی من هنوز نرسیدم پادکست ویژه ام در مورد موی بدن رو درست کنم ولی حداقل به این بهانه می تونم بگم عنوان پادکست این خواهد بود «اصلا بد نیست، خیلی هم خوبه» با عنوان فرعی «نترسین و خودتون باشین و اجازه ندیدن یکسری کمپانی تبلیغاتی به جاتون تصمیم بگیرن» (: