مثل همیشه اوبونتو منتشر شده و رسیدهایم به اوبونتوی ۱۶.۱۰. انواع جشنها هم در جریانه و من فعلا توی این دو تا برنامه هستم و به همراه دوستان خوب، صحبت می کنیم در مورد اوبونتو، اخبار، تاریخچه و هر چیز جالبی دیگه.
همایش نرمازارهای آزاد استان البرز، اولین پنجشنبه آذر ماه. اگر کرج هستین، میتونین از اینجا ثبت نام کنید. آپدیت: به خاطر ترکیب ناهمگونی سخنران ها، من مشکوکم که برم یا نه. اسمم هست ولی خب نمی شه از نرم افزار آزاد و آزادی بگیم در کنار پلیس فتا و بقیه دوستانشون که بخشی از کارشون گرفتن آزادیهای پایه ای (مثل آزادی بیان) از دیگرانه (: قرار شد مشخص کنن که وضع چیه. آپدیت تر: ترکیب سخنران ها رو اصلاح کردن. ما می ریم (:
در این شماره از لینوکس شاد برای آدمهای شاد، بر می گردیم به سروری که در شماره های ۱۶، ۱۷ و ۱۸ روش سنت او اس سرور خودمون رو کمی کانفیگ کرده بودیم. در این شماره با اشتباهات زیاد و خنده دار من، مای اسکوئل و پی اچ پی رو به این سرور اضافه می کنیم تا یک وبلاگ وردپرس روی لینوکس بالا بیاریم. اشتباهات رو حذف نکردم تا ببینین که خیلی هم غیر عادی نیستن ولی مهمه که حواسمون رو بیشتر جمع کنیم (:
محققین امنیتی تکنیکی رو نشون دادن که حمله کننده میتونه کد مخربش رو در ویندوزهای مختلف (حتی ده آپدیت آخر) تزریق کنه بدون اینکه ابزارهای معمول آنتی ویروس بتونن چیزی تشخیص بدن. مشکل اصلی اینجاست که این مساله مربوط به یک باگ خاص نیست که بشه حلش کرد بلکه ظاهرا معماری اشتباه باعث این مساله شده.
حمله از طریق جدولهای اتم (Atom Tables) اتفاق میافته؛ قابلیتی که ویندوز به برنامهها میده تا اطلاعات مربوط به رشتههای کاراکتری، آبجکتها و بقیه انواع داده رو ذخیره کنن و بهشون دسترسی داشته باشن. این جدولها مشترک هستن و همه برنامهها بهشون دسترسی پیدا میکنن (برای اطلاعات بیشتر وبلاگ مایکروسافت رو بخونین).
محققین شرکت امنیتی ان سیلو حالا روشی نشون دادن که به خاطر اشتباه طراحی این جداول، اجازه میده کد مخرب بتونه این جدولها رو تغییر بده و باعث بشه برنامههای معتبر بتونن کدهای مخرب رو به جای اون اجرا کنن. این مساله باعث می شه عملا آنتی ویروس ها و غیره با روش های فعلی شون نتونن جلوی اجرای این کدها رو بگیرن.
چنین حملهای می تونه در شکل های دیگه باعث حملات مرد میانی، اسکرین شات گرفتن از صفحه دسکتاپ یوزر و دسترسی به پسوردهای ذخیره شده توی براوزر بشه.
در حال حاضر همه نسخههای ویندوز نسبت به این مساله آسیب پذیر هستن و به گفته لیبرمن
متاسفانه این مساله قابل پچ نیست چون مشکل در یک باگ نرم افزار یا کد اشتباه نیست – این مساله به خاطر شیوه طراحی سیستم عامل پیش اومده.
که البته امیدوارم مایکروسافت سریعا راه حلی براش پیدا کنه.
آیا نگران باشیم؟
بله ولی در عمل نمیتونیم کاری بکنیم. مطمئنا کسی به شما پیشنهاد نمی ده در این لحظه به لینوکس سوییچ کنین ولی خب در نهایت .. چه می دونم. راستش توصیه من به یک آدم معمول در جهان اینه که «نگران نباشین، زندگی همینه». اگر یک آدم مرسوم در دنیا هستین، منتظر بشین ببینین شرکت های بزرگ چه می کنن به زودی.
خلاصه مدیریتی: بازم من چند ساعتی از کامپیوترم فاصله گرفتم و جهان به دست نااهلان افتاد! یک مشکل امنیتی توی لینوکس نشون داده شده که میتونه باید ارتقای دسترسی افرادی بشه که روی یک سرور اکانت دارن، به اسم مشکل امنیتی میگن «گاو کثیف» یا درستتر از اون Dirty Cow. راه حل؟ آپدیت کردن لینوکستون به طور صد در صد این مشکل رو حل میکنه.
اسم از کجا اومده و این باگ چه میکنه
اسم رسمی این مشکل امنیتی هست CVE-2016-5195 ولی از اونجایی که ماجرا مرتبط میشه به یک وضعیت رقابتی در شیوه هندل شدن copy on write (یا همون COW) در کرنل لینوکس، بهش گاو کثیف میگیم. این شرایط رقابتی باعث میشه یک کاربر معمولی بتونه به بخشهایی از حافظه که قرار بود غیرقابل نوشتن باشه دسترسی رایت پیدا کنه و در نتیجه بتونه دسترسی خودش رو افزایش بده باگ رو در باگزیلای ردهت ببینین.
آیا لینوکس من هم این مشکل رو داره
بله. تمام لینوکسهایی که آپدیت نشده باشن این مشکل رو دارن. هر لینوکسی باید به شکل مطلق و به سرعت آپدیت بشه. در صورتی که کرنلهای شما قدیمیتر از این کرنلها هستن، شما هم این باگ رو دارین:
3.16.36-1+deb8u2 for Debian 8
3.2.82-1 for Debian 7
4.7.8-1 for Debian unstable
4.8.0-26.28 for Ubuntu 16.10
4.4.0-45.66 for Ubuntu 16.04 LTS
3.13.0-100.147 for Ubuntu 14.04 LTS
3.2.0-113.155 for Ubuntu 12.04 LTS
چجوری حلش کنم؟
به سادگی. در هر توزیع مرسوم لینوکس که هستین، یک آپدیت و بعد لود کردن کرنل جدید (ریبوت) میتونه شما رو در مقابل این باگ حفاظت کنه.
کی این رو کشف کرده و آیا لینوکس ناامنه؟
این باگ توسط فیل اوستر کشف و گزارش شده. لینوکس در این لحظه از این نظر ناامن نیست چون یک آپدیت مشکل رو حل میکنه. لینوکس قبل از این آپدیت از این نظر ناامن بوده. هر سیستم عاملی در هر لحظه به دلایل مختلف ناامن است و فقط نکته اینه که این ناامنیها در چه لحظه ای گزارش میشن و در چه لحظه ای حل میشن. خوبی لینوکس اینه که این چنین مشکلاتی رو تقریبا در زمان گزارش حل میکنن و با یک آپدیت همه در مقابلش مصون میشن ولی تا وقتی از نرم افزار استفاده میکنیم، شاهد چنین چیزهایی در تمام سیستم عاملها خواهیم بود.
اشاره: متن پیش رو برگردان پستی است که Tom Preston-Werner در وبلاگش با عنوان Open Source (Almost) Everything منتشر کرده و به جهت اهمیت مطلبی که در آن بیان کرده، نظیر ترس کسبوکارها از منبع باز کردن محصولاتشان، مرور آن ضروری مینماید. او در این نوشته توضیح میدهد که چرا و چگونه بر ترس متنباز کردن نرمافزارهایشان غلبه کرده و به سمت ایجاد کسبوکاری بر مبنای نرمافزارهای متنباز حرکت کردند. این متن را امیرپوریا مهری ترجمه کرده و من در جادی.نت بازنشرش میکنم. شاید من در مورد جزییات یا حتی استفاده از عباراتی مثل «بازمتن» در مقابل «آزاد» نظرات متفاوتی داشته باشم ولی در کل خوندن این مطلب بسیار راهگشا است.
در اواخر سال ۲۰۰۷، من و کریس (Chris Wanstrath) شروع به کار بر روی گیتهاب کردیم، کار به دو قسمت تقسیم شد: کریس بر روی توسعهی برنامههای Rails متمرکز بود و من روی Grit کار میکردم که نخستین Git نوشته شده بر پایهی Ruby بود. پس از شش ماه توسعه، Grit به اندازهی کافی آماده بود تا قدرتبخش گیتهاب شود و سایت را به انتشار عمومی دربیاوریم. در همین حال ما با سوال جالبی مواجه شدیم:
بهتر است Grit را متنباز کنیم و یا این که کدهای آن را به صورت اختصاصی نگه داریم؟
اختصاصی نگه داشتن کدهای Grit در رقابت با سایتهای میزبان Gitکه برپایههای Ruby نوشته شدهاند، پرش بزرگی بود و میتوانست مزیت رقابتی ما باشد. اما متنباز کردن آن به این معنا بود که هزاران نفر در سراسر جهان میتوانند از آن برای ساختن ابزارهای Git مورد نظرشان استفاده کنند. در واقع با این کار یک اکوسیستم چالاک پیرامون Git تشکیل میشد.
پس از کمی بحث و چانهزنی تصمیم به متنباز کردن Grit گرفتیم. من جزییات مکالماتمان را به یاد ندارم اما آن تصمیم قریب به چهار سال پیش، ما را به سمتی هدایت کرد که فکر میکنم حالا یکی از مهمترین ارزشهای اصلی گروه ما است: متنباز کردن (تقریبا) همه چیز.
چرا متنباز کردن (تقریبا) همهچیز اینقدر هیجانانگیز است؟
اگر آن را به شیوهی درست انجام دهید، کدهای متنباز تبلیغ بزرگی برای خود و شرکتتان خواهد بود. در گیتهاب دوست داریم دربارهی کتابخانهها و سیستمهایی که کدهای آن را زدهایم و هنوز متنبستهاند، ولی تصمیم داریم آنها را متنباز کرده، بهطور عمومی بحث کنیم. این شگرد چندین مزیت در خود دارد. از جمله کمک میکند تا تععین کنیم چه چیزی را باید متنباز کرده و اهمیت آن برای ما چقدر است تا در اولویت کاری انتشار قرار دهیم. ما اخیرا Hubot، چتباتمان را منبع باز کردیم؛ تا شمار زیادی را خوشحال کنیم. در عرض دو روز ۵۰۰ نفر در گیتهاب به بررسی آن پرداختند و ۴۰۹ رای مثبت در وبسایت Hacker News نصیب این برنامه شد. این کار نزد مردم به حسننیت گیتهاب ترجمه میشود و موجب افزایش شمار طرافداران دوآتشته برای ما شد.
اگر کدهای شما به اندازهی کافی محبوب باشند تا موجب جذب همکاری توسعهدهندگانی خارج از شرکتتان شود؛ شما نیروی مضاعفی به وجود آوردهاید که کمکتان میکند کارهای بیشتری را سریعتر و ارزانتر از پیش به سرانجام برسانید. کاربران بیشتر به معنای آن است که کارهایتان توسط مشتریان بیشتری در حال استفاده و بررسی است که این خود به معنای قویتر شدن کدهایتان است. Resque کتابخانهی اختصاصی ما، توسط ۱۱۵ فرد مختلف از خارج از شرکت بهبود یافت و صدها پلاگین برای آن توسعه داده شد که به گسترش قابلیت های این کتابخانه کمک کرد. هر رفع اشکال و ویژگی جدیدی که اضافه میشوند، موجب صرفهجویی در وقت شما شده و از سرخوردگی احتمالی مشتریتان، به خاطر کمبود ویژگیها و یا باگهای فراوان، جلوگیری میکند.
افراد باهوش دوست دارند تا با افراد باهوش درگیر باشند. توسعهدهندگان باهوش نیز دوست دارند تا با کدهای هوشمندانه درگیر شوند. وقتی شما کدهای سودمندی را منبع باز میکنید، استعدادها را جذب خواهید کرد. هر بار که توسعهدهندهای با استعداد درگیر کدهای متنباز شدهی شما میشود، برنده شما اید. من در کنفرانسهای فناوری، گفتگوهای ارزشمندی دربارهی کدهای متنباز خودم داشتهام. برخی از این گفتگوها موجب جرقه خوردن ایدههای جدیدی شد که به طور مستقیم راهحلهای بهتری را در مواجهه با مشکلات پروژههایم پیش پا گذاشتند. در صنعتی با چنین طیف گستردهای از خلاقیت و بهرهوری در میان توسعهدهندگان، در مرکز توجه قرار گرفتن کدهایتان میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
اگر به دنبال استخدام هستید، بهترین مصاحبهی فنی ممکن، این است که اصلا صورت نگیرد؛ چرا که داوطلب پیش از این در یکی از پروژههای منبع باز شما دست برده است. هنگامی که برتری فنی در چنین مسیری تثبیت شود؛ تمام آنچه باقی میماند، بررسی این است که آیا فرد به فرهنگ شرکتتان میخورد یا نه و سپس مرحلهی متقاعد کردن او تا برایتان کار کند. اگر آنها دربارهی کدهای متنباز-ای که نوشتهاند مشتاق باشند؛ و شما از شمار شرکتهایی باشید که به کدهای تمیز اهمیت میدهد (که باید باشید) این فرایند (استخدام) باید ساده باشد. ما Vicent Martí را پس از اینکه کارهای درخشان او را روی کتابخانه ی libgit2 دیدیم، استخدام کردیم. پروژهای که در گیتهاب رهبریاش میکنیم تا قابلیتهای اصلی Git را بر روی کتابخانهی مستقل C ببریم. مصاحبه ی فنی نیاز نبود. Vicent مهارتهای اش را از طریق کدهای متنباز-اش به اثبات رسانیده بود.
هنگامی که شما این چنین استعدادهایی را از طریق مشارکتهایشان استخدام میکنید؛ اختصاص دادن وقت آنها به کار روی کدهای متنباز، راه عالی و موثری برای حفظ آن استعدادها است. بیایید با آن روبرو شویم، توسعهدهندگان بزرگ در این صورت میتوانند به درستی آن کاری را برای انجام دادن انتخاب کنند، که در آن عالی هستند. این همان توسعهدهندگانی هستند که ارزش کدنویسی به شیوهی متنباز را میدانند و میخواهند برای خودشان به این طریق مجموعهای از پروژهها ایجاد کنند تا بتوانند به دوستانشان نمایشاش دهند و در موقع لزوم برای ارایه به عنوان نمونه کار به کارفرمایان آتیشان ارایه کنند. درست است، یک پارادوکس! به این ترتیب برای خوشحال نگهداشتن یک توسعهدهندهی حرفهای، مجبورید کمکشان کنید تا برای کارفرمایان آیندهشان جذابتر به نظر برسند. اما مشکلی نیست. چرا که آنها دقیقا همان نوع توسعهدهندهگانی هستند که شما میخواهید برایتان کار کنند. بنابراین خونسرد باشید و اجازه دهید روی پروژههای متنباز کار کنند و در غیر این صورت آنها به جای دیگری خواهند رفت تا بتوانند آنگونه کار کنند که دوست دارند.
وقتی من پروژهی جدیدی را آغاز میکنم، فرضم بر این است که در نهایت این پروژه متنباز خواهد شد، حتی اگر بعید باشد. این طرز تفکر منجر به ماژولار کردن بیدردسر پروژهها میشود. اگر به این فکر کنید که چطور افرادی خارج از شرکت شما میتوانند از کدهای شما استفاده کنند؛ در این صورت بعید به نظر میرسد که به سراغ پیکربندیهای اختصاصی بروید. این کار به نوبهی خود موجب میشود تا کدهای تمیزتر و قابل نگهداریتر بنویسید. حتی کدهای داخلی شرکت باید طوری نوشته شوند که گویی قرارست متنباز شده و در اختیار همه قرار گیرند.
آیا تابهحال در یکی از شرکتهایی که برایش کار میکردید، کتابخانه یا ابزاری شگفتانگیز نوشتهاید که بعد از ترک آن شرکت و به استخدام جای دیگری درآمدن، بخواهید همان کد را بنویسید ولی با نداشتن آن کدها احساس تیره بختی کنید؟ من چنین تجربهای داشتهام و افتضاح است.
با انتشار عمومی کدها میتوانیم به شدت از چندبارهکاری جلوگیری کنیم. چندبارهکاری نکردن به معنی کار کردن فقط برای چیزهایی است که اهمیت دارند.
در نهایت، [متنباز کردن کدها] این بهترین کاریست که انجام میدهیم. تقریبا غیرممکن است که این روزها هرگونه کاری انجام دهیم و مستقیم و یا غیرمستقیم به اجرای مقادیر زیادی از کدهای متنباز اقدام نکنیم. اگر شما از اینترنت استفاده می کنید، در حال استفاده از کدهای متنباز هستید. این کدها بیانگر میلیونها انسان-ساعت زمان صرف شده توسط نیروهای انسانی برای نوشتن آنهاست که در نهایت به جامعهی بشری بازگردانده شده تا هرکسی بتواند از آن بهرهمند شود. همهی ما از مزایای نرمافزارهای متنباز بهره میبریم و من معتقدم که همهی ما از نظر از نظر اخلاقی موظفیم که به این جامعه (جامعهی نرمافزارهای متنباز) کمک کنیم. اگر جهان نرمافزار را اقیانوسی در نظر بگیریم، آن گاه متنباز به مثابهی جریانهای اقیانوسیست که کشتیها را به پیش میبرد.
خب، پس چه موقع نباید نرمافزارم را متنباز کنم؟
ساده است، هر چیزی را که نشاندهندهی ارزش اصلی کسبوکار شماست، نباید متنباز کنید. اینجا تعدادی نمونه میآورم از چیزهایی که متنباز نکردیم و دلیلاش را هم میگویم.
هستهی برنامهی اصلی مبتنی بر Rails گیتهاب (وقتی متنبسته است راحت میتوانید آنرا بفروشید)
برنامهی Jobs Sinatra (ساخته شد تا در گیتهاب دات کام ادغام شود)
این هم تعدادی نمونه از چیزهایی است که متنباز کردیم به همراه دلیل آن:
Grit (Git bindings همه منظوره، مفید برای ساختن ابزارها)
Ernie (BERT-RPC سرور همهمنظوره)
Resque (job processing همهمنظوره)
Jekyll (صفحه استاتیکساز همهمنظوره)
Gollum (ویکی اپ همهمنظوره)
Hubot (چتبات همهمنظوره)
Charlock_Holmes (character encoding detection همه منظوره)
Albino (syntax highlighting همهمنظوره)
Linguist (filetype detection همهمنظوره)
توجه کنید که هر چیزی را که متنبسته نگه داشتیم، ارزش کسبوکار (business value) خاص ما بود که میتواند با در دست رقبایمان قرار گرفتن، کسبوکارمان را به خطر بیاندازد. هر چیزی را که متنباز کردیم، ابزاری همهمنظوره است که میتواند توسط عموم مردم و شرکتها برای ساختن همه نوع چیزی استفاده شود.
مجوز درست حسابی کدام است؟
من مجوز MIT را ترجیح میدهم و تقریبا تمام چیزهایی که در گیتهاب متنباز کردیم با این مجوز منتشر شدند. من این مجوز را به چندین دلیل دوست دارم:
کوتاه است. هر کسی میتواند متن این مجوز را مطالعه کرده و بفهمد دقیقا چه میگوید بدون اینکه نیاز باشد با پرداخت حق مشاوره، وکلا را پولدارتر کند.
به اندازهی کافی از کدنویس حمایت میکند تا مطمئن باشم اگر کد به درستی کار نکرد، از من شکایت نمیشود.
هر کسی پیامدهای قانونی مجوز MIT را میفهمد. مجوزهای عجیب-و-غریب مثل WTFPL و Beer تظاهر میکنند که در میان مجوزهای آزاد بهترین هستند، اما کاملا در این هدف شکست خوردهاند. این مجوزهای حاشیهای بیش از حد مبهم و غیرقابل اجرا هستند تا برای استفاده در شرکتها قابل قبول باشند. در سوی دیگر، مجوز GPL بیش از اندازه محدود شده و متعصبانه است تا قابل استفاده برای عموم کارها باشد. من میخواهم همه بتوانند از کدهایم بهرهمند شوند، «همه». این چیزی است که از واژهی «باز» و «آزاد» تداعی میشود.
خب، حالا میپرسید چگونه آغاز کنم؟
ساده است. به جای مخازن بسته، شروع به استفاده از مخازن متنباز عمومی گیتهاب کنید و دربارهی نرمافزارهایی که نوشتهاید، از طریق وبلاگ، توییتر، سایت Hacker News و سایر رسانههای تاثیرگذار محلیتان تبلیغ کنید. سپس میتوانید عقب نشسته، استراحت کرده و از سهیم بودن در جنبشی بزرگ لذت ببرید.
شرکت المارین یک شرکت بین المللی است که در حوزه ارائه خدمات مخابراتی، ناوبری، مکانیکی و موارد مشابه در صنعت دریایی فعالیت میکند. ما در حال توسعه تیم نرمافزاریمان هستیم و به دنبال همکارهایی شاد و باهوش با تواناییهای زیر میگردیم.
برنامه نویس Full-stack وب:
بکاند: مسلط به یکی از زبان های php ،Node.js ،Python، Ruby یا هر زبون دیگه ای. در واقع مهمترین مشخصه این آدم اینه که شاد و پر انرژی باشه و اصولی کد بزنه
فرانتاند : مسلط به HTML و CSS با توانایی کار با Backbone.js یا AngularJS یا jquery یا Ember یا هر فریمورک مرسوم و مشابه دیگهای
شرایط کاری در شرکت المارین :
پروژه هایی که انجام میدیم گستردگی کمی دارن ولی نیازمند کیفیت بالا هستن. به همین دلیل کد زدن فرسایشی و یکنواخت روی یک کد بیس رو نداریم
محل کار خیابان اسدآبادی ( یوسف آباد) است
معمولا فشار و استرس کاری نداریم
حقوق اینجا قابل رقابت با شرکت های دیگه هست و از همون ابتدا بیمه داریم
ساعت کاری قابل تغییر هست و از این بابت سخت گیری وجود نداره مخصوصا برای دانشجوها
دوست خوبم پیام معمولا یک روش خوب داره: پیگیری از جاهایی که شغلشون پاسخگویی به یک مساله است. بر خلاف انتظار ما در بسیاری موارد هم جوابهای معقول میگیره (مثلا در پیگیری رفتار بد یک کارگر پمپ بنزین از ۰۹۶۲۴) یا موارد مشابه. حالا هم در پی دیدن شایعه تلگرامی که می گه تاریخ تحویل سال امسال ۱۳ و ۱۳ دقیقه و ۱۳ ثانیه است، یک ایمیل ساده زده:
معقول و منطقی؛ هرچند که خیلی ها در اطراف ما هنوز دنبال معجزه توسط اعداد و اتفاقات عجیب و غیر قابل باور و موارد استثنایی در زندگیشون و … هستن. البته عجیب هم نیست. یک عمر برامون تبلیغ چیزهای غیرقابل باور و غیرعادی و کمک های غیبی و معجزه و … شده و وقتی اونها اتفاق نمی افتن، خودمون چیزهایی می سازیم تا باور کنیم که شرایطمون خیلی خاص و غیرعادی است (:
بله… لحظه تحویل سال ۱۳۹۶ بنا به گفته مراجع رسمی اینکار ساعت ۱۳ و ۵۸ دقیقه و ۴۰ ثانیه روز دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵ است.
زنها از چه زمانی شروع کردن شیو کردن زیربغل، پاها و بعد بقیه بدن؟ چرا الان اگر از اکثریت آدم ها بپرسین چرا باید موهای بین پاها رو اصلاح کرد در مورد بهداشت حرف میزنن در حالی که پزشک ها میگن که بودن موها بهداشتی تر از زدن اونها است؟ مردها کی به این بازی وارد خواهند شد این بازی رو واگذار خواهند کرد؟ اینها چیزهایی هستن که توی رادیو گیک شماره ۶۸ که دومین جوراب شلواری است بهش میپردازیم. سری های جوراب شلواری دوست دارن در حوزههایی که کمتر ازشون حرف میزنیم وارد بشن و یادآور کنن که چطوری این چیزها ساخته جامعه هستن، چطوری جالب هستن و چطوری باید حواسمون بهشون باشه که فکر نکنیم همیشه در همه همینطوری است که ما فکر میکنیم. اگر از این شماره از جوراب شلواری براتون عصبانی کننده یا غیرقابل باور بود، به همه آدمهایی فکر کنین که به چیزی باور داشتن و وقتی باهاشون حرف می زدین، حاضر نبودن برعکسش رو بشنون و جوری رفتار می کردن انگار اصلا نمی فهمن شما چی می گین.
در مورد شیوینگ حرف می زنیم. تاریخچه و اینها و در جوراب شلواری هستیم! جایی که قراره در مورد چیزهایی حرف بزنیم که برامون راحت نیست و چیزهایی رو یادآوری کنیم که مدت ها بود فکر می کردیم بدیهی هستن و همیشه تاریخ این شکلی بودن! با ما باشین
در دنیای جدید اصولا با پاها شروع نشد. یکی از بهترین منابع تاریچه ای کتابی است از ۱۹۸۲ به اسم Caucasian Female Body Hair and American Culture Christine Hope http://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1111/j.1542-734X.1982.0501_93.x/abstract
در شروع می گه اولین تبلیغات در مورد زیر بغل است.
البته پیش از این در بعضی جاهای دیگه رواج داشت. مثلا در اسلام می گفتن موی میان پاها رو باید کوتاه کرد یا در مصر باستان با استفاده از چیزی شبیه وکس یا صدف های تیز شده یا شکسته و تیز، موها رو اصلاح می کردن یا در حوالی ۱۵۰۰ انگلستان به پیروی از ملکه موی بدن رو می زدن و البته موی پیشونی رو هم می کندن تا صورت بلندتر به نظر برسه.
اما در مورد دنیای جدید ژیلت مساله رو شروع کرد. تیغ های یکبار مصرف شدیدا خوب می فروختن ولی لازم بود روشی پیدا بشه که همون محصول رو بشه به زن ها هم فروخت. و چه چیزی بهتر از تبلیغ تغییرات مد؟
۱۹۱۵ تازه اصلاح زیر بغل شروع شد.. در ادامه مدهای مرتبط با مد لباس که آستین نداشت یا آستین های خیلی کوتاه داشت که باهاشون موهای زیر بغل قابل دیده شدن بود. در آمریکا مجلات با مخاطب آدم های پولدار تبلیغات بزرگی بود تحت عنوان Great Underarm Campaign که تبلیغ بزرگی می گفت summer dress and modern dancing combined to make nessesary the removel of objectionable hair و منظور زیر بغل بود ۰> در یکسال ژیلت حدود ۱ میلیون تیغ فروخت! تا ۱۹۲۲ بازار پر شده بود از کرم های موبر و غیره و الان که یک قرن گذشته، ۹۶ زنان آمریکایی و کانادایی به شکل منظم زیر بغل و پاهاشون رو مو زدایی می کنن.
۱۹۱۷ بالاخره تبلیغ های ضد موی زیر بغل و اصلاح و غیره به مجله های ارزونتر و با مخاطب های معمولی هم می رسن. محتوای تبلیغات چیزهایی مثل اینه: «مد می گوید پوست زیر بغل شما باید به نرمی پوست صورتتان باشد». یک احتمال که سراغ زیر بغل رفتن و پاها رو کار گذاشتن این بود که «پاها» در زن ها هنوز چیزهای سکسی حساب می شد و حتی اولین تبلیغ ها که به اصلاح پا اشاره می کنن هم از کلمه leg استفاده نکردن و از limb استفاده شده. این تبلیغ ها شدیدا مبتنی بر دلایلی بود که باید زیر بغل رو اصلاح کرد و حتی روش اصلاح اونها! (: چون کسی عادت نداشت بهشون. ما در جنگ اول جهانی بودیم! اگر به تلیغات نگاه کنیم در مورد «عدم بهداشت» و «نامناسب بودن برای مد» اشاره می شه و در نهایت فشار روی اینکه «هر زن مدرن این کارها رو می کنه؛ مگه شما مدرن نیستین؟»
البته در همین کلی محصول بهداشتی هم اومده ولی در همه موارد هم به مردها فروخته می شه هم به زن ها. از دئودورانت تا محلول های شستشوی بدن و خمیردندون های جدید اما این یکی فقط مخصوص خانم ها است: تیغی که آقایون دارن می خرن تا صورتشون رو اصلاح کنن رو شما هم لازم دارین… چون.. آهان موی زیر بغل هست (:
همونطور که گفتیم بالاخره در ۱۹۲۲ است که شرکت های مد خودشون شروع می کنن کرم های موبر می فروشن و تیغ.
اولین تبلیغات مربوط به اصلاح پاها ۱۹۱۸ است و همونطور که گفتیم به پاها هم اشاره نمی کنه. نمودار تعداد تبلیغات و فروش نشون می ده که فروش موبرها/زنهای زیر بغل بسیار بالاتر از وسایل و تبلیغات اصلاح پاها است.
برای اصلاح پاها باید منتظر جنگ جهانی دوم باشیم. از یکطرف مدها و پین آپ گرل ها و از همه مهمتر کمبود مواد اولیه ای مثل ابریشم باعث شد جوراب های نازک کمیاب بشن و آدم ها با پاهای بی جوراب رفت و آمد کنن و چی بهتر از این برای حمله تبلیغات دوم ژیلت؟ تا ۱۹۵۰ وسایل اصلاح پا به جزوی از وسایل آرایشی خانم ها تبدیل شده بود.
اما بذارین از پاها کمی بالاتر بریم.. و از زیر بغل خیلی پایینتر!
شاید فکر کنیم این چیزها خیلی قدیمی است ولی واقعیت اینه که در دنیای مدرن اولین اصلاح های بدن زنان، در زیر بغل حوالی ۱۹۲۰ و در پاها در حوالی ۱۹۴۰ شروع شد. اما خب دیدیم که اینطور نیست. در مورد موی بین پاها که مساله جدی تر / جدیدتر هم هست. یک محقق به مجلات پلی بوی نگاه کرده (ببین چه شغل های بامزه ای هست! حالا هی بریم مهندس بشیم!) توی بررسی مجلات پلی بوی می بینیم که تا ۱۹۷۰ که اصولا اثری از عکس های کمر به پایین در وسط مجله نیست اما از ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ تقریبا تمام عکس ها یا اصولا شیو نشده هستن یا تا حدی اصلاح شدن ولی از ۲۰۰۰ به بعد یکهو میزان مو خیلی کم می شه یا اصولا نیست.
در مورد وکس برزیلی هم اولین … منطقا الان به وکس تمام موها برزیلی می گیم… اولین تبلیغ مال ۱۹۸۷ است که معلوم نیست البته چقدر اقبال داشته. از نظر سنی در آمریکا یک تحقیق این رو می گه:
Full bush (nothing removed)
به طور دقیق هرچقدر سن پایینتر است علاقمندی به اصلاح کامل بیشتره و اصلاح با تیغ مرسوم ترین. همین تحقیق بررسی می کنه که ارتباط سکس و وضعیت موی بین پاها چطوره و به این نتیجه می رسه که ربط قابل توجهی ندارن و همدیگه رو پیش بینی نیم کنن. همچنین محقق ها نمی تونن ربطی بین تحصیلات، ملیت، استفاده از کاندوم و چیزهای دیگه با وضعیت مو نشون بدن.
اما چرا اصلاح می کنیم؟ تحقیقی روی ۶۰۰ زن، به ترتیب به این دلایل رسید:
– با لباس های باز بهتر دیده می شه
– حس می کنم جذابم
– حس می کنم زنونه تر است و راحتترم
– تمیزتر حسش می کنم
و جواب های مربوط به سکس مثلا اینکه پارتنرم دوست داره یا مردها اینجوری دوست دارن کمتر بود. البته در آمریکای جنایتکار (:
البته در این مورد خاص که پزشک ها نظر خیلی جدی دارن که شیو کردن به ضرر بهداشت است. یک تحقیق در آمریکا نشون می ده که پنجاه درصد از زنانی که موی بین پا رو کاملا حذف می کنن به عنوان یکی از دلایلشون به بهداشت اشاره می کنن. این مساله از نظر پزشکی درست نیست و یک سرچ ساده در ژورنال های علمی کلی منبع نشون می ده که موی بین پا رو عامل دفاعی بدن برای یکی از حساسترین نقاط آسیب پذیرش در برابر باکتری ها و ویروس ها می دونن. تنها مشکل بهداشتی موهای بین پا، شپش است که خب در ۲۰۱۶ برای شنونده های ما و خواننده های اون مقالات مشکل به حساب نمییاد.
جواب ها
گروه هایی هستن که این مساله رو سرکوب زنان می دونن یا فشار مردسالار به اونها. تا حدی شاید درست بگن ولی تاریخ نشون می ده که نقش سرمایه داری مستقیم بیشتر از مردسالاری مستقیم بوده (حالا می شه بحث کرد که این دو به هم ربط دارن). از اونطرف زنان هم نقش داشتن در شکل تعامل با این فشار. تحقیقی در دهه ۹۰ روی دلایل هم جالبه. یک محقق دیگه کار کرده تا ببینه چرا زن ها پاهاشون رو شیو می کنن یا نمی کنن و در نهایت رسیده به اینکه ایده های فمنیستی نقش بزرگی نداره و افراد به دلایل شخصی متنوع شیو می کنن یا نمی کنن. البته این تحقیق می گه شیوه ای زن ها خودشون رو از نظر جنسی طبقه بندی می کنن نقش پر رنگ تری روی دلایل شیو کردنشون داره. کسانی که خودشون رو لزبین طبقه بندی می کنن می گن شیو می کنن تا از نظر اجتماعی فشار کمتری روشون باشه. [ مثال بزنم؟ ] در حالی که زنان هتروسکشوال معتقد هستن با شیو کردن جذاب تر هستن و داشتن یک پارتنر می تونه پیش بینی کننده خوبی برای شیو کردن منظم باشه [مثال].
در دوران ویکتوریایی موی بدن غیرتمیز برداشت می شد در حالی که الان دیگه جزو دلایل شیو کردن پا نیست. شاهد دیگه این مساله اینه که در زمستان شیو کمتری داریم فقط چون دیده نمی شه. اگر نگرانی از دیگران نبود منطقا شیو در تابستان هم به اندازه زمستان می بود.
هراصلاحی باعث صدمه به پوست و باز موندن منافذ می شه و همه تجربه حساسیت هاش رو داریم. گاردین به فهرست بزرگی از ویروس ها اشاره می کنه که تحقیقات نشون می دن در صورت شیو کردن احتمال انتقال بالاتری دارن؛ حتی به سلولیتی که ناشی از اونها است و خب البته رهبر ویروس های خطرناک HPV که منجر به تبخال های تناسلی می شه. کارکرد دیگه این موها کم کردن اصطکاک پوست با پوست و حفاظت بیشتر از پوست در حین مالیده شدن به بخش های دیگه بدن یا بدن کس دیگه هستن. در نهایت پیشنهاد مقاله گاردین اینه که به جنگ با موها خاتمه بدیم و حداقل تصمیم آگاهانه تری نسبت بهشون بگیریم.
چند نکته بگم و خلاص!
رابین ویز می گه انسان تنها موجودی است که در بین پاهاش موی مشخصی داره. در واقع گونه های مشابه ما (مثلا میمون های بزرگ و پرایمت ها) اصولا موی کمتری در اون ناحیه دارن. نظریه ویز اینه که این مو نشون دهنده بلوغ است و نمادی از توان باروری که موجب تحریک جنس نر می شه.
مفهوم موی زائد در اسلام
تحقیقی در آمریکا می گه زن ها در طول عمرشون تقریبا ۱۰هزار دلار خرج موها می کنن و تقریبا ۴ ماه از زندگی رو براش صرف می کنن
خیلی ها جبهه می گیرن که زشته و غیره ولی چطور برای مردها نیست؟ در واقع مساله اینه که ما به یک چیز عادت کردیم و هر چیزی که شبیه عادت / تبلیغ ما نباشه رو منفی می بینیم.
اگر بحث بو است چرا مردها بوی بد نمی دن پس؟ بحث اصلی بهداشت است که مستقل از مو اتفاق میافته. اشاره به آزمایش میمون ها و تفاوت بو و گریز به روش مبارزه با بوی بد (تمیز نگه داشتن و ۲ ساعت فرصت برای باکتری ها)
نکته بامزه اینه که توی ایران خیلی عادی تر حساب می شه که مردها زیر بغل رو شیو کنن در حالی که در مثلا آمریکا این اتفاق کمتر است و موی زیر بغل مرد، مردانه حساب می شه.
و البته هزاران شکر داریم که ما در دوره ای هستیم که هنوز مردها قرار نیست اپیلاسیون کنن! احتمالا دو نسل دیگه لازم خواهد بود و همه می گن چقدر برای بهداشت خوبه و چقدر قشنگتره و …
و حالا که البته بازی شد.. بگم که یک جوکی بود قدیم ها در مورد روش های شناختن اینکه دوست دختر شما ایرانی است… اصرار به آشپزی، آرایش، نوز جاب، … آخریش: وکسینگ وکسینگ وکسینگ!
حرف آخر
اینه که اینم چیز جدیدی است و برساخته فشارهای دیگران. حداقلش اینه که باید بدونیم حق انتخاب داریم و فشار به دیگران رو کم کنیم. شاید یکی بخواد آیرون من ۳ بگه «مدل دهه ۱۹۷۰ رو برای بیکینی ام ترجیح می دم» یا یکی مثل لیدی گاگا ترجیح بده با موی کامل روی جله کندی ظاهر بشه یا گپی هافمن بدون شیو کردن توی فیلم برهنه باشه. هر کس حق انتخاب داره. بهتره همدیگه رو قضاوت نکنیم و همه تلاشمون رو نذاریم روی شبیه کردن همه به هم. شاید یکی دوست داشته باشه مثل بچه نوزاد باشه ویکی بخواد تمام بدنش رو طبیعی نگه داره. اشتباه ترین کار ما اینه که سعی کنیم همه رو مثل هم کنیم چون در واقع خیلی جاها در حال صدمه زدن هستیم. هر چقدر خط مرزها پر رنگ تر باش دنیا بدتر می شه.
در واقع مشکل اینجاست که ما یک خط مرز محکم می کشیم و هر کی توش نیست رو دشمن تصور می کنیم می جنگیم. در واقع دائما دنبال «ما» و «شما» یا «خوب ها» و «بدها» هستیم و اتفاقا خودمون می شیم سیبل همدیگه. هر کس سلیقه ای داره (سلیقه من معلومه؟ (: )) و احمقانه ترین کار سرکوب همدیگه است. یادمون باشه که هر جا شروع کنیم به سرکوب دیگران، یک جا داریم خودمون رو سرکوب می کنیم.
اینستاگرام در ۲۰۱۳ عکس پترا کالیز که دختری بود که شورت پوشیده بود ولی موهاش کمی از شورت بیرون زده بود رو حذف کرد و گفت «این خلاف قواعد ما است». بعد در توییتر کلی سوال شد که اگر موها رو زده بود و مویی از شورت بیرون نمی زد این خلاف قوانین نبود؟ اینستاگرام اینقدر شجاع بود که معذرت خواهی کرد و منطق آدم ها رو پذیرفت. برند لباس زیر اند آدرز در کمپین جدید «توسط زنان برای زنان» از مدل هایی استفاده کرد که گاهی موی زیر بغل دارن، گاهی تتو دارن، گاهی جای زخم روی بدنشون هست و موارد مشابه. خیلی چیزها داره عوض می شه و آدم ها نسبت به خودشون حق پیدا می کنن. پورن مین استریم دائم داره می گه هر مویی روی بدن زشته اما من و شما هستیم که اجازه داریم خودمون تصمیم بگیریم و سلیقه هامون رو دوست داشته باشیم و ابراز کنیم – حتی اگر خلاف نظر جمع باشه. حداقلش اینه که باید یاد بگیریم با کسی که علاقه سالمش رو ابراز می کنه نجنگیم و به عنوان یک دشمن آسون بهش حمله نکنیم تا خودمون احساس امنیت کنیم. از نظر یکی موی بدن قشنگه، از نظر یکی زشته، از نظر یکی دیگه که سالمتره.. اصلا به من و اون ربطی نداره که زشته یا قشنگه. هر کی خودش تصمیم می گیره! اصولا به ما چه که هرکس در مورد بدنش چه تصمیمی می گیره.. بدن هر کس حق اونه سهم اونه.. عشق اونه و اگر کسی اینقدر شجاعه که در چنین موضوع پایه ای ای بتونه در مقابل کل جامعه مقاومت کنه من و شما کی باشیم که بخوایم … این حرفها چیه؟ شاد و خندون… می ریم موزیک آخر!