نقدی بر فیلم اسب حیوان نجیبی است

دیشب رفتیم سینما و این فیلم رو دیدیم. به شکل خلاصه باید بگم که از نظر منِ فیلم بسیار خوب بود. من نه سواد سینمایی دارم و نه حتی مصرف کننده دائمی فیلم هستم. گاه گداری فیلم می بینم و طنز رو دوست دارم و با توجه به اینها باید بگم که به نظرم اسب حیوان نجیبی است فیلم بسیار خوبی بود.

کارگردان عبدالرضا کاهانی است و داستان یک شب چند نفر آدم که از ساعت ده شب با حضور یک مامور نما به هم پیوند می‌خورن. البته نگران نباشین، اینکه گفتم طرف واقعا مامور نیروی انتظامی نیست از همون لحظه اول برای هر آدمی که توی ایران زندگی می کنه قابل درکه چون در غیر اینصورت (یعنی در صورت نشون دادن رشوه گیری اجباری مامورهای نیروی انتظامی) اصولا فیلم نمی‌تونست به نمایش در بیاد.

دلیلی که من فیلم رو خیلی خوب رده بندی کردم این بود که اولا توش چندین بار به خوبی خندیدم و ثانیا با طنزی که توی سینمای طنز درپیت ما درست می‌شه، واقعا تفاوت داشت و کارگردان برای اولین بار تلاش کرده بود طنز تلخ بسازه – یا حداقل این اول طنز تلخی بود که من دیدم. البته این طنز تلخ یک جاهایی به همون طنز جلف قدیمی خودمون بر می‌گشت؛ مثلا کلیشه‌هایی مثل اضافه کردن یک مرد زن-طور به فیلم برای بامزه بازی و بعضی وقت‌ها هم که شوخی‌های صریح جنسی داشت مثل اصرار روی «راست بودن» دسته موتور… اما با همه اینها، در نهایت این فیلم یک فیلم طنز متفاوت با شکلی از طنز بود که در سینمای ایران نایابه.

راستی! ما که قبول کردیم طرف مامور واقعی نبوده ولی تا آخر فیلم هم این سوال برامون باقی موند که خب چرا اگر کسی بخواد از مردم پول زور یا رشوه بگیره، می ره سراغ نمایش خودش به عنوان مامور دولت و پلیس و اینجور چیزها (:

برای رسیدن به جواب هوشندانه، سوال هوشمندانه مطرح کنید

امروز دیدم که وبلاگ گنو پی سی یک مطلب مهم تصویری رو ترجمه کرده در مورد اینکه چطور باید هوشمندانه بپرسیم.

با توجه به آزاد بودن مجوز اینجا بازنشر می کنم تا از اینکار ارزشمندش استفاده بیشتری بشه. در ضمن پیشنهاد می کنم مطلب مرتبط وبلاگش رو هم بخونین: چطور هوشمندانه بپرسیم.

[nggallery id=4]

پرسیدن یک سوال هوشمندانه مهمترین چیز برای رسیدن به یک جواب هوشمندانه است. سخت هم نیست. کافیه اول سرچ کنین، درست بپرسین، احترام بذارین، خودتون اصولا مشکل رو درک کرده باشین، اول نپرسین که «می تونم یک سوال بپرسم» و …

جمعه ها با کاندوم: پوستر پیشگیری از بارداری ناخواسته با کاندوم

منبع پوستر اصلی

آشنایی با سرمایه‌داری: موبایل‌های پول حرام کن

سری‌ مطالب چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم ظاهرا قراره یک همراه هم پیدا کنن: سری مطالب آشنایی با سرمایه‌داری.

سرمایه‌داری فعلا که داره مهمترین کشورهای جهان رو می چرخونه هرچند که خیلی از کشورهای خوبی که می‌شناسیم (سوئد، فنلاند، سوییس، کانادا، ….) جنبه‌هایی از سوسیالیسم رو هم توش قاطی کردن. دعوا سر این نیست که بیایم انقلاب کنیم کشور رو کمونیستی کنیم اما بحث اینه که سرمایه‌داری رو بشناسیم و بدونیم با چی طرفیم.

شرکت نوکیا برای هممون آشنا است اما یک سرمایه دار واقعی نباید خودش رو با مردم معمولی قاطی کنه پس اصلا منطقی نیست یک گوشی نوکیا دستش بگیره. درست همونطور که درست نیست یک پولدار تویوتا سوار بشه و تویوتا برند لکسوس رو برای از ما بهترون ساخته (که خب شما هم با تلاش زیاد می تونین از زندگی بزنین و جزوشون بشین)، نوکیا هم برند Vertu رو ساخته تا کسانی که نمی خوان مثل بقیه یک گوشی با بهترین امکانات رو ۷۰۰ دلار بخرن، بتونن ۸۵۰۰ دلار بدن و این گوشی کنار رو بخرن که خیلی شیکه (:

در ضمن شما اگر بخواین این گوشی رو به کامپیوترتون (که متاسفانه یک دونه مک بوک ایر معمولی یا چنین چیزی است) وصل کنین می تونین از این کابل اتصال یو اس بی استفاده کنین که در سایت گفته شده سازگار با «سرعت بالای یو اس بی ۲» است:

قیمت؟ ۲۰۰ دلار. البته در این مورد عجیبه که چرا نیازی ندیدن لاستیک دورش رو توی یک غلاف چرمی جا بدن.

خلاصه اینطوری (: اصلا هم بحث این نیست که اینها باید ممنوع بشه یا خیلی خز است هر کی از اینها می خره و … بحث اینه که سرمایه داری خیلی موجود سازگاریه (: یکسری هم جذابیت درست می کنه برای طبقه بندی آدم ها و قاطی نشدنشون با یکدیگه. بعد شما می تونین قسط و وام بگیرین که برین جزو اون طبقه بالا یا می تونین واقعا پول عظیمی داشته باشین که اینجا خرجش کنین و اصلا هم براتون مهم نباشه که گوشی ای که دارین می خرین از هر گوشی معمولی توی بازار قابلیت های خیلی کمتری داره اما تقریبا ده برابر گرونتر خریدینش.

آهان راستی! اگر تصمیم گرفتین هر کدوم از این موبایل‌ها رو بخرین مثل یک آدم معمولی نمی رین توی مغازه بلکه می‌تونین از روی سایت یک وقت رو مشخص کنین تا موقع ورودتون به مغازه های لوکس، یک مشاور که دقیقا می دونه چی قراره بخرین بیاد به استقبالتون و باهاتون خیلی لوکس بشینه و گوشی رو بررسی کنه.

«حقایقی»‌ در مورد کره شمالی

کره شمالی رسما اینترنت نداره. سایت رسمی کره شمالی هم از خارج کشور اداره می‌شه. البته مشخصه که یک شبکه داخلی هست و کمی دسترسی به خارج ولی در نهایت امر چیزی به اسم «اینترنت» به اون معنی که مثلا یکسال قبل در ایران می‌شناختیم هم اونجا نیست.

فدای سرمون (:

بیاین بخشی از سوال و جواب‌های سایت رسمی که ظاهرا توی اسپانیا مدیریت می شه رو نگاه کنیم و حداقل شاد باشیم:

آیا می‌تونم عکس امضا شده رهبر کیم جونگ ایل را داشته باشم؟

بله. به فروشگاه سایت بروید و آن را تهیه کنید.
http://www.korea-dpr.com/catalog2

آیا می‌توانم به کره شمالی نامه بفرستم یا دوست نامه‌ای آنجا پیدا کنم؟

بله اگر آدرس معتبری در کره شمالی داشته باشید می‌توانید به آن نامه بفرستید. در حال حاضر سرویس دوستی با نامه در کره شمالی ارائه نمی‌دهیم.

آیا می‌توانم به کره شمالی مهاجرت کنم؟

این امکان تنها در حالت های بسیار خاص وجود دارد. باید درخواست خود را به ایمیل ذکر شده بفرستید به همراه رزومه کامل و کپی پاسپورت و مدارک و توضیح بدهیم که چرا می‌خواهید اینکار را بکنید.

آیا می‌توانم به عنوان معلم/مترجم/… در کره شمالی کار کنم؟

خیر

آیا می‌توانم به عنوان یک توریست مستقل به کره شمالی بیایم؟

خیر. برای مسافرت حتما باید فردی از یک گروه باشید و تمام سفر شما باید با همراهی یک راهنمای کره باشد.

آیا کره شمالی دیکتاتوری است؟

خیر. جمهوری دموکراتیک خلق کره یک دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی تک حزبی است که آزادی بیان و اجتماعات را برای همه مردم فراهم می‌کند.

من شنیده‌ام که مردم کره شمالی بسیار فقیرند. آیا این درست است؟

طبق استانداردهای بین المللی، مردم جمهوری دموکراتیک خلق کره از استاندارد زندگی بسیار بالایی بهره مند هستند.

ستاره سرخ در پرچم شما به چه معنا است؟

ستاره سرخ نشان دهنده آینده کامران مردم کره و کمال بی عیب و نقصشان است.

یک کره ای متوسط در طول هفته چه تفریحاتی انجام می دهد؟

گردش و کوه نوردی، بولینگ، کتابخوانی، گوش دادن به موسیقی و غیره – این مساله از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

آیا این واقعیت دارد که همه کره ای ها برای دولت کار می کنند؟

دولت و مردم یکی هستند. این دو با هم تفاوتی ندارند.

سوال یا پرسش دیگه هم در مورد کره شمالی دارین؟ سایت به شما می گه اگر سوال دارین با بخش امنیتی سایت مطرح کنین (((: ایمیلش هست: security@korea-dpr.com

نکته امنیتی: به فرستنده ایمیل اعتماد نکنید

راستش حتی اینقدر مهم نبود که بخوام در موردش بنویسم ولی دیدم شاید به شکل عمومی توصیه خوبی باشه. این دو روز دوستان ایمیل هایی از من می گیرن به این مضمون:

یک ایمیل است ظاهرا از طرف من برای یکسری از دوستان که می گه یک فایل اجرایی رو از سرور یک دانشگاه توی کانادا (که احتمالا ادمین از دسترسی هاش برای این آماتور بازی ها سوء استفاده می کنه) دانلود کنند و اجرا.

به اینکار می گن مهندسی اجتماعی: دزدی از طریق جلب اعتماد شما. از نظر فنی جعل آدرس ایمیل کار بسیار ساده ای است و هیچوقت کار غیرمعولی که از شما می خوان رو نباید با اعتماد به صاحب ایمیل انجام بدین. هویت در اینترنت چیز مسخره ای است و مگر اینکه واقعا از تکنیک های تایید هویت سر در بیارین و طرفتون هم یک دولت نباشه به هیچ وجه به هیچ هویتی اعتماد نکنین. چه برسه به آدرس ایمیل و عکس توی چت و این چیزها (:

در ضمن! حتی اگر عمو جادی هم گفت یک فایل اجرایی رو دانلود کنین و اجرا کنین، اینکار رو نکنین! شوخی که نداریم با کسی (: حالا این مورد خیلی خنده دار و بچه گونه بود (کی واقعا ممکنه برای خود جیمیل آدرس جیمیل رو جعل کنه و یک فایل اجرایی با پسوند اجرایی هم معرفی کنه!؟) ولی در کل ممکنه این کارها واقعا از طرف آدم های باهوشی انجام بشه که شما رو مطمئن کنه به انجام یک کار اشتباه. مواظب باشین و امن (: اگر هم واقعا به نظرتون مورد مهمی بود، یک تلفن به طرف بزنین یا توی چت ازش بپرسین یا بهش یک ایمیل جدا بنویسین (ریپلای نکنین!)

آپدیت ۳ زانویه: اگر دوست دارین یک کرکر ببینین، کامنت ها رو هم بخونین (:

بازی به مثابه خودکاتالیزور هوش

همچنین در روزنامه اعتماد چاپ شده بود

آیا ممکن است ما در مراحل آغازین یک سیستم خودکاتالیزور باشیم. کاتالیزور یا آسان‌گر را از زمان دبیرستان به یاد داریم: ماده‌ای که به یک مخلوط واکنشی اضافه می‌شود تا سرعت رسیدن آن به حالت تعادل را افزایش دهد بدون اینکه خودش دستخوش تغییر شود. در یک پله بالاتر، خودکاتالیزور وضعیتی است که در آن یکی از محصولات واکنش، کاتالیزور همان واکنش است و در نتیجه سرعت واکنش دائما در حال افزایش.

این روزها رشد علم بسیار کند شده است. ده‌ها و صدها دانشمند تلاش می‌کنند تا علم را ذره‌ای به جلو ببرند و تحولی که مصرف کنندگان باید یک سال انتظارش را بکشند، اضافه شدن امکان ارسال و دریافت فایل به آیفون است. مدت‌ها است که دیگر خبری از کشف‌های عظیم نیست. خودرو اختراع شده، هواپیما به پرواز درآمده، انسان روی ماه قدم گذاشته، طاعون کنترل شده و این روزها خبری مثل احتمال عرضه یک آی.پد. هفت اینچی یا ساخت یک نیروگاهی اتمی جدید بعد از شصت سال که از ساخت اولین نمونه این نیروگاه‌ها می‌گذرد تبدیل شده به سرتیتر داغ اخبار علمی.

اما چرا؟ شاید قبلا تمام چیزهای راحت و دم دست اختراع شده‌اند. شاید هم انسان برای سرعت بخشیدن دوباره به رشد علمی نیازمند ابزاری جدید است. ما این روزها به کامپیوترهایمان افتخار می کنیم. کامپیوترهایی که سریعترین و خوش‌حافظه‌ترین و حرف‌گوش‌کن‌ترین دستیارهای بشریت هستند اما با این نقیصه بزرگ که از خودشان ابتکاری ندارند. کامپیوترها واقعا خنگند. برای سرعت بخشیدن به علم، دم دست ترین کاری که می‌توانیم بکنیم هوشمند کردن کامپیوترها است. یعنی خارج کردن کامپیوترها از زمره موجودات بسیار سریع، دقیق ولی نفهم و وارد کردن آن‌ها به پروسه واقعی تحلیل مساله و نوشتن الگوریتم‌هایی برای حل مشکلات جهان و نه فقط اجرای این الگوریتم‌ها. البته اینجا هم خبرهای بدی انتظار ما را می‌کشند. هوش مصنوعی در شکل آکادمیک آن مدت‌ها است که بسیار کند پیش می‌رود و تنها حوزه فعلی تغییر سریع در الگوریتم‌های یادگیرنده و هوش مصنوعی در دو حوزه کاملا متفاوت – و اتفاقا در بعدی دیگر شدیدا مشابه – جریان دارد: جنگ واقعی و بازی‌های کامپیوتری.

در مورد جنگ ترجیح می‌دهم حرفی نزنم اما در مورد بازی‌ها وضع بسیار جذاب است: خاصیت خودکاتالیزوری هوش. بازی‌ها در حال حاضر دارای بهترین هوش مصنوعی‌هایی هستند که در اطرافمان می‌توانیم ببینیم. در بازی‌های کامپیوتری، الگوریتم‌ها واقعا در مقابل شما می‌جنگند، مخفی می‌شوند، مقاومت می‌کنند و گاهی واقعا شکست دادن آن‌ها مشکلتر از شکست دادن انسان‌ها است. این یعنی کودکان – و البته بزرگسالانی که هنوز آدم بزرگ نشده اند – در حال آموختن و پرورش استعدادهایشان در مقایسه با کامپیوترها هستند. این آدم‌ها در بازی‌هایی مانند «تمدن» یا «سیم سیتی» تلاش خواهند کرد تا از هوش مصنوعی کامپیوترها جلو بزنند و با درک بهتر توسعه سیاسی یا شهرسازی، جهان بهتری در کامپیوتر خلق کنند. این بچه‌ها با درک بهتری از جهان بزرگ خواهند شد و هوش مصنوعی‌های بهتری برای بازی‌ها خواهند نوشت که به مثابه خودشان نیازمند نسل پیشرفته‌تری از بازیکن‌ها خواهد بود. این مساله می‌تواند در جنبه‌های دیگر – از هدفگیری بهتر تا خلق گرافیک کامپیوتری چشمگیرتر – نیز اتفاق بیافتد و کل چرخه به عنوان یک سیستم خودکاتالیزور، در یک حلقه بازخوردی مثبت نه فقط سرعت که شتاب رشد علم را هم بهبود بخشد. همین حالا هم اگر به وضعیت کامپیوترها و کارت‌های گرافیکی‌ و بازی‌هایتان نگاه کنید، خواهید توانست مراحل اولیه این واکنش زنجیره‌ای را شاهد باشید.

هیجان زده نشویم! نه رشد علم اینقدر کند شده و نه یک عامل مجزا مثل بازی خواهد توانست به این راحتی‌ها باعث شود که دنیای ما، جهان بهتری شود اما دفعه بعد که کودکی را دیدیم که به شکلی بازی می‌کند که برای ما غیرقابل درک است، به این فکر کنیم که شاید یک چرخه خودکاتالیزور در حال اجرا است.

منبع اصلی ایده

کامنت مهم از سولوژن به این مطلب ژورنالیستی که چون حتما باید همراه این مقاله خونده بشه کپی می کنم اینجا

جادی جان!

نوشته‌ات خیلی خوب نبود و حرف‌های بی‌سند و مدرک زیاد داشت. مثلا یعنی چه پیش‌رفت علم کند شده است؟ داده‌ای داری که چنین نشان دهد؟ چون ای‌فون دیر به دیر آپ‌دیت می‌شود، پیش‌رفت علم کند شده؟ از کی تا به حال طراحی‌ی آی‌فون جزو علم محسوب می‌شود؟ چنین کاری جزو تکنولوژی است و نه علم و اتفاقا پیش‌رفت تکنولوژی نیز کند نشده بلکه ما کمی بی‌صبر شده‌ایم!
در ضمن گفته‌ای هوش مصنوعی در شکل آکادمیک آن مدت‌هاست که بسیار کند پیش می‌رود. چنین حرف‌ای نادرست است. سرعت پیش‌رفت پژوهش بر هوش مصنوعی اتفاقا روز به روز بیش‌تر می‌شود. اشتباه از این‌جا پیش می‌آید که تصورات و قول‌های اولیه‌ای که در دهه‌ی شصت درباره‌ی هوش مصنوعی داده می‌شد محقق نشده است. و از طرف دیگر راه حل پیش‌نهادی‌ی آن زمان (symbolic AI) تقریبا در دهه‌ی هشتاد به سنگ خورد. دهه‌ی هشتاد می‌شود بیست سی سال پیش و آدم‌ها بیست سی سال است که در مسیرهای دیگری پژوهش می‌کنند. تصور این‌که چون symbolic AI به سنگ خورد، پس کلا پژوهش AI ول‌معطل است نادیده گرف

تن سه دهه از رشته‌ایست که پنجاه سال بیش‌تر قدمت ندارد. هم‌چنین این بدان معنا نیست که سرعت پژوهش و پیش‌رفت کم‌تر شده، بلکه بدان معناست که مساله‌ی AI پیچیده‌تر از آن است که در ساله‌های ابتدایی تصور می‌شد و نیاز به کار بیش‌تری دارد. و البته توجه کن که حل مساله‌ی AI یکی از بزرگ‌ترین -اگر نه بزرگ‌ترین- مساله‌ایست که بشر تاکنون به خود دیده است. ساخت یک موجود هوش‌مند با قابلیت‌های انسان یا بالاتر چیزی نیست که تاکنون مشابه‌اش انجام شده باشد.

آموزش تصویری روش استفاده از کاندوم

یادگیری استفاده از کاندوم واقعا پیچیده نیست ولی چون در لحظه حساس باهاش روبرو می شیم، آدم دفعات اول در موردش استرس داره. پیشنهاد من اینه که یکبار در لحظه ای غیر حساس تستش کنین (:

در مرحله اول باید یک کاندوم سالم، خوشحال و خوب داشته باشین و یک جسم که قراره کاندوم روش کشیده بشه. توجه کنین که در اینجا داریم به عنوان نمونه از یک موز کاملا سفت و آماده استفاده می کنیم. کاندوم رو باید وقتی پوشید که همه چیز آماده عملیاته!

مرحله اول باز کردن بسته کاندوم است. همیشه کنارش دندونه دندونه است تا به راحتی باز بشه. یک پارگی کوچیک ایجاد کنین و بدون صدمه زدن به کاندوم، یک طرف بسته رو مثل پاکت نامه کامل باز کنین:

و بعد کاندوم رو بدون کشیدن و بدون ناخن توش فرو کردن و بدون استرس بیرون بیارین. چیز مهربونی است:

کاملا مشخصه که کاندوم برای چی ساخته شده: تماس فیزیکی بین دو نفر رو حذف می کنه در نتیجه ویروس های احتمالی منتقل نمی شن و مایع ترشح شده از مرد موقع ارگاسم رو هم توی این سر برجسته اش جمع می کنه تا بعدا کاملا بیرون آورده بشه. درست مثل ایزوله کننده فیزیکی. کاندوم یک روکش پلاستیکی است که لوله شده. مثل جورابی که با لوله کردن از پاتون در آورده باشین. پس اول باید طرفی که لوله شده رو کشف کنین. توی کاندوم فوت کنین تا مثل این تصویر در جهت صحیح باز بشه:

اینجا دقیقا جایی است که آب جمع خواهد شد. پس خوبه با انگشت فشارش بدین تا پر از هوا نباشه و بشه در موقع لزوم چیز دیگه ای توش پر کرد (:‌

بعد همونطور که سرش رو گرفتین تا توش هوای خیلی زیادی نباشه اونو بذارین روی بدنه مورد نظر:

و حالا همه چیز راحت تره! با کنار انگشت اشاره و شست یا با نوک انگشت اشاره و شست یا هر چیز دیگه که براتون راحت تره ولی تیز نیست (مثلا لب – در صورتی که دندون هاتون سیمی نیست!) می تونین لوله کاندوم رو در طول لوله مورد نظر باز کنین. دقت کنین که اگر کاندوم رو برعکس گذاشته باشین (یا به عبارتی برعکس توش فوت کرده باشین!) لوله قابل باز شدن نیست و بهتره پروسه رو با یک کاندوم جدید از اول و دقت بیشتر شروع کنین. در این حالت کاندوم رو بردارین، از طرف مخالف توش فوت کنین، سرش رو بگیرین که هواش خارج بشه ، بذارینش روی جسم مورد نظر و دوباره با انگشت و بدون دخالت هیچ چیز تیز (مثلا ناخن) لوله رو در طول جسمی که قراره پوشونده بشه، پایین بکشین.

در نهایت باید رسیده باشین به چنین چیزی:

مشخصه که شاید نمونه هایی شما می فرق کنه ولی به هرحال باید همین مشخصات رو داشته باشه. مشخصه که افراد مختلف ممکنه تغییرات مختلفی توی این پروسه بدن. مثلا اگر جسم مورد نظر خیلی کوچیکتر از کاندوم است و کش انتهای کاندوم سفت نمی‌شه، لازمه پایین کاندوم رو در طول عملیات با دست سر جاش محکم نگه دارین یا شاید بخواین به توصیه بعضی ها، کاندوم رو کمی بالاتر از سطح ممعمول بذارین تا فضای بیشتری در سرش خالی بمونه.

بعد از اتمام عشقورزیتون، کاندوم رو بیرون بیارین، به شکل معقولی از خودتون جداش کنین (اگر الان نمی دونین چطوری نگران نباشین! اون لحظه مغز پر از دوپامین است و توانایی ذهنی خیلی بیشتری از الان خواهید داشت) و بعد از پیچیدنش توی یک دستمال توی سطل آشغال بندازینش و سطل آشغال رو هم ساعت نه شب زحمت بکشین تا سطل زباله سر کوچه ببرین و همه جا رو مرتب و تمیز و شاد نگه دارین.

برای خونده بقیه مطالب جمعه ها با کاندوم، اینجا رو کلیک کنید.