روز عتیقه: نوستالژی‌های تکنولوژیک در لاگ اصفهان

olddays

لاگ‌ها یکی از ستون‌های مهم فرهنگ آزادی نرم افزار هستن. لاگ مخفف Linux User Group است و معمولا انتظار می ره هر شهری یک لاگی داشته باشه که بچه‌های لینوکسی و نرم افزار آزادی با برنامه‌های منظم دور هم جمع بشن و تبادلات علمی فرهنگی غیره کنن. ما همیشه می گیم «آزادی نرم افزار یک سیستم عامل نیست، یک فرهنگ و یک فلسفه و یک اندیشه است» و لاگ ها یکی از جاهای تلاقی این اندیشه‌ها با هم هستن.

لاگ اصفهان و بچه‌های خوبش هم هفته قبل یک برنامه عالی اجرا کردن: یک روز عتیقه!

ماجرا این هست که از چند ماه پیش یه برنامه را استارت زدیم و از بچه ها خواستیم اگر تو خونه هاشون لوازم دیجیتالی و کامپیوتر های بازنشسته جالبی دارن و یا حتی فلاپی و وسیله های ذخیره اطلاعات قدیمی و حتی کتاب و … و هر چیزی که حتی نوستالژی (از نوع کامپیوتریش )داشته باشه) را توی یه روز مشخص با خودشون بیارن لاگ و اسم اون روز را هم گزاشتیم روز عتیقه. در این بین یه ادم های غیر لاگی و لینوکسی را هم پیدا کردیم که توی جوانی هاشون برا خودشون گیک و عشق کامپیوتری بودن و هنوز هم دستگاه هاشون را نگه داشته بودن و …. و انها را هم با عتیقه هاشون به لاگ دعوت کردیم.

و خلاصه پایان داستان تبدیل به یک روز خیلی عالی شد و بجز مرور خاطره ها و تاریخ کامپیوتر مقداری آتاری بازی و سگا و … هم به همراه داشت.

اگر می خواین لاگتون به فهرست بالا اضافه بشه، آدرسش رو کامنت بذارین

چجوری شروع کردن؛ ۴۰ عکس کلاسیک از شرکت‌های تکنولوژی که خوشحالتون خواهد کرد – قسمت اول

تمام شرکت‌های بزرگ، روزگاری شرکت های کوچیک بودن که تونستن با خوب کار کردن، شانس، مهارت، زد و بند یا هر چیز دیگه تبدیل به شرکت‌هایی بزرگ بشن که امروز همه اسمشون رو شنیده‌ایم. این شرکت‌ها معمولا در مکان زمان خوب تاسیس شدن و با آدم‌های خوب و به همین دلیله که دیدن عکس‌های قدیمی‌شون لذت بخش می‌شه. همچنین توی این عکس‌ها یکی از چیزهایی که معلومه باور به اینه که «ما روزی شرکت مهمی خواهیم بود».

البته این توهم سرمایه‌داری نباید ما رو بگیره که هر کس تلاش کنه و خوب باشه و … بزرگ و قوی می شه (: ساختارهای اجتماعی بسیار تاثیرگذار هستن و هزاران هزار نفر با وجود ایده و تلاش و خلاقیت و گذاشتن زندگی به جایی نرسیدن تا شما با هیجان شاهد این عکس‌ها باشین.

استیو وزنیاک و استیو جابز و اپل یک، ۱۹۷۶. وزنیاک اپل یک را که عملا یک مدار الکترونیکی بیشتر نبود با دست ساخت. جابز کمک کرد تا این مدار در ۱۹۷۶ به قیمت ۶۶۶.۶۶ دلار فروخته شود. تقریبا یکسال بعد اپل دو که یک کامپیوتر کامل بود، جایگزین اپل ۱ شد.

apple-1976

تیم اپل ۲، استیونز کریک ۱۹۷۸. تصویری که تیم اپل ۲ را در دفتر کوچیک استیونز کریک نشان می دهد. جابز در حال بحث با مایک اسکات است؛ اولین مدیر شرکت. در پشت تیم کامپیوترهای اپل ۲ دیده می شوند.

apple-employees

استیو جابز و وزنیاک، حوالی ۱۹۸۰. وزنیاک در حال کار روی اپل دو است و جابز نگاه می‌کند. اپل دو توسط وزنیاک طراحی و ساخته شد؛ اولین کامپیوتر خانگی هشت بیتی که با موفقیت تجاری روبرو شد. قیمت این کامپیوتر ۱۲۹۸ دلار بود و فقط ۴ کیلوبایت رم داشت اما از تصاویر رنگی بهره می برد که تحول عظیمی بود. این کامپیوتر همچنین منبع تغذیه سوییچینگ داشت که توسط راد هولد پیشنهاد شده بود.

jobs-woz

دفترمرکزی اپل در کوپرتینو، ۱۹۸۱. لوگوی رنگین کمانی اپل در ۱۹۷۷ طراحی شده و تا آگوست ۱۹۹۹ مورد استفاده بود. در این تصویر این لوگو با افتخار در جلوی دفتر کوپرتینوی اپل به نمایش درآمده. مایکل اسکات مدیرعامل اول اپل در سال ۱۹۸۱ چهل کارمند را اخراج کرد و به خاطر اینکار با مایک مارکولا جایگزین شد.

apple-hq-1981

تیم لیزای اپل، ۱۹۸۳. لیزای اپل اولین کامپیوتر خانگی بود که به کاربران اجازه استفاده از رابط گرافیکی می‌داد . این کامپیوتر توسط تیمی ۹۰ نفره ساخته شده بود و گفته می‌شد هزینه حدود ۵۰ میلیون دلار برداشته. تلاش جابز برای کشتن میکنتاش و جایگزین کردن آن با لیزا توسط مارکولا مدیر عامل اپل متوقف شد. در آن زمان بر سر نام پروژه بحث‌های زیادی درگفت و در نهایت جابز پذیرفت که این نام را به افتخار دخترش لیزا انتخاب کرده.

lisa-team

موسسین اپل، معرفی اپل ۲ سی ۱۹۸۴. استیو جابز، جان اسکالی و استیو وزنیاک کامپیوتر اپل ۲ سی را معرفی می‌کنند. این چهارمین مدل کامپیوترهای اپل بود و اولین کامپیوتر قابل حمل این شرکت. وزن این کامپیوتر ۳.۴ کیلوگرم بود و نه باتری داخلی داشت و نه نمایشگر.

apple

جابز و جان اسکالی در سنترال پارک ۱۹۸۴. استیو جابز و جان اسکالی که جوانترین مدیر عامل تاریخ پپسی بود در روزهای خوش. در کیف بین آن‌ها یک مکینتاش است. جابز برای استخدام اسکالی و آوردن او از کمپانی بزرگ پپسی به شرکت جدیدی به اسم اپل به او گفته بود «آیا تا آخر عمرت می خوای آب و شکر بفروشی؟ نمی‌خواهی با من بیایی و دنیا را تکان بدهی؟». این دو در آخر به کشمکشی حاد رسیدند که طی آن چهره اپل به کلی دگرگون شد.

1984a_dwalker_snow

مجله فورچون، خانه جابز در پالو آلتو ۱۹۹۱. لازم است بدانیم که رابطه مایکروسافت و اپل بسیار قدیمی است. در دهه ۷۰، مایکروسافت برای اپل ۲ برنامه می‌نوشت. در ۱۹۹۱ مجله فورچون بیل گیتس میلیاردر و جابز را به یک مصاحبه دعوت کرد تا در مورد آینده کامپیوتر شخصی نظر دهند.

steve-jobs-bill-gates

استیو جابز و گیل آملیو در تاون هال اپل، ۱۹۹۶. کارمند اپل تیم هلمز این عکس‌ها از شبی که جابز اعلام کرد به اپل برمی‌گردد را با ما به اشتراک گذاشته. این عکس‌ها با دوربین کوییک‌تیک اپل گرفته‌ شده‌اند – دوربینی که تولیدش در همان سال شروع و در همان سال متوقف شد. این بلا سر هر دوربینی که ژاکت‌های سیاه را سرخابی عکاسی کند، خواهد آمد.

steve-return

موسسین مایکروسافت، ۱۹۷۵. در ۱۹۷۵ بیل گیتس از هاروارد بیرون آمد و به همراه پاول آلن مایکرو-سافت را تاسیس کرد (خوشبختانه خط فاصله یکسال بعد از اسم شرکت حذف شد). هرچند که این دو نفر بعدها به مشکلاتی با هم برخوردند، چند سال قبل دوباره ملاقات کردند تا عکسی مشابه بگیرند.

Paul-Allen-and-Bill-Gates

یازده کارمند اولیه ۱۹۷۸. در این عکس اولین یازده کارمند مایکروسافت از جمله بیل گیتس را می‌بینید (گوشه پایین سمت چپ). این تصویر درست قبل از این گرفته شده که تیم به سیاتل نقل مکان کنند.

microsoft-employees

استیو بالمر به مایکروسافت می‌پیوندد، ۱۹۸۰. بالمر از مدرسه بیزنس استنفورد بیرون آمد تا به مایکروسافت بپیوندد و ۳۳ سال بعدی زندگی را در آنجا گذراند. او در ۲۰۰۰ مدیرعامل مایکروسافت شد و در ۲۰۱۴ بازنشسته خواهد شد. جایگزین بالمر توسط یک کمیته ویژه در مایکروسافت انتخاب خواهد شد.

موسسین مایکروسافت، ۱۹۸۱. ۱۹۸۱ سالی بود که ام.اس.داس به شکل تجاری برای کامیپوترهای آی بی ام پی سی منتشر شد و بازار را منفجر کرد. گیتس مجوز این سیستم عامل متنی را دارا بود و این حق را داشت که آن را برای هر کامپیوتر سازگار با آی بی هم منتشر کند. سال بعد آلن در تست پزشکی بیمار تشخیص داده شد: سرطان سیستم ایمنی.

gates-allen

بیل گیتس و معرفی ویندوز ۱.۰، ۱۹۸۳. اولین نسخه ویندوز مایکروسافت «مدیر رابط» نامگذاری شده بود ولی در نهایت اسمی که ماندگار شد «ویندوز» بود. آی بی ام این سیستم عامل را با اکراه نگاه می کرد چرا که خود سیستم عامل Top View را در دست انتشار داشت که هیچ رابط گرافیکی‌ای دارا نبود. گیتس همچنین از طرف اپل تحت فشار حقوقی بود که ادعا می کرد ایده رابط گرافیکی از اپل دزدیده شده.

bill-gates-windows-1

بیل گیتس جوان، ۱۹۸۵. با وجود فشار حقوقی اپل به شرکت مایکروسافت، بیل گیتس جوان در اینجا بسیار ریلکس و راحت به نظر می‌رسد. بعد از انتشار ویندوز ۱.۰ برای مقابله در برابر شکایت‌های اپل پذیرفت که مجوز استفاده از بعضی بخش‌های سیستم عامل را از اپل بگیرد و در موارد دیگر مدعی شد که خود اپل این ایده‌ها را از شرکت زیراکس دزدیده.

young-bill-gates

بیل گیتس، ۱۹۸۵. این‌هار ا می‌شناسید؟ در آن زمان می‌شد کل یک سیستم عامل را در هر کدام از این دیسک‌ها کپی کرد. اینجا گیتس مشغول نمایش سیستم عامل گرافیکی ۱۶ بیتی‌ای به نام ویندوز ۱.۰ است که روی فلاپی‌های ۱۹۲کیلوبایتی جا می شد. در ۱۹۸۷ مایکروسافت ۲.۰ منتشر شد که هر کپی از آن ۱۰۰ دلار قیمت داشت. این سیستم عامل امکان قرار گرفتن پنجره‌ها روی هم را فراهم می‌کرد و آیکون هم داشت!

bill-gates

*انتشار ویندوز ۳.۰، ۱۹۹۰. بیل گیتس در حال نمایش ویندوز ۳.۰ که با SDK ویژه خودش عرضه شده بود و به برنامه نویس ها اجازه می داد به راحتی به نوشتن برنامه روی این سیستم بپردازند. سه میلیون کپی از این برنامه در سال اول فروخته شد که موفقیت مایکروسافت را یکبار دیگر تضمین کرد.

bill-gates-windows

مایکروسافت و عرضه ویندوز ۹۵، ۱۹۹۵.‌ ویندوز ۹۵ یک موفقیت بزرگ بود و تنها در چهار روز اول ۱ میلیون نسخه فروخت. جی لنو در در افتتاحیه ویندوز ۹۵ را نشان داد و مایکروسافت اخبار را پر کرد و بیل گیتس به پولدارترین مرد کره زمین تبدیل شد و برای همیشه در فهرست ماند. دو سال بعد او ۱۵۰ میلیون دلار در اپل سرمایه گذاری کرد.

windows-95

موسسین ادابی، ۱۹۸۲. چارلز گشکه و جان وارنوک دو فرد دانشگاهی بودند که در دهه ۷۰ و قبل از تاسیس ادابی، در مرکز تحقیقاتی زیراکس پالو آلتو (PARC) کار می کردند. هدف و انگیزه آن‌ها این بود که سیستمی بسازند که بتواند نوشته‌ها و تصاویر را به شکل صحیحی روی کاغذ صفحه بندی کند. در نهایت آن‌ها موفق به اختراع سیستم پست‌اسکریپت شدند که امروزه اکثر پرینترها از آن استفاده می‌کنند.

geschke_warnock

موسسین ادابی چاک گشکه و جان وارنوک و استیو جابز، ۱۹۸۵. استیو جابز این دو نفر را متقاعد کرد که زبان ابداعی‌شان را برای راه اندازی پرینترهای لیزری به کار بگیرند. در ۱۹۸۵ لیزرایت اپل اولین چاپگری بود که با پست‌اسکریپت عرضه شد و انقلابی در عرصه انتشارات دیجیتال راه انداخت

adobe-apple

این مطلب در دو قسمت نوشته خواهد شد. اگر عجله دارین کامل‌هاش رو اینجا ببینین یا صبر کنین من بنویسم که باحالتره!

قسمت دوم چهل عکس تاریخی از روزهای اولیه شرکت های بزرگی مثل سامسونگ، اپل، مایکروسافت، اوراکل، اینتل، دل، …

کپی رایت علیه کپی رایت

در ادامه بحث های هفته کپی رایت رسیده‌ایم به جایی که باید از یک هک هوشمندانه در دنیای کپی رایت حرف بزنیم: کپی لفت. «کپی لفت» در سطح لغوی یک شوخی با کلمه «کپی رایت» است و اولین بار در یک زبون برنامه نویسی سبک و محبوب به اسم تاینی بیسیک دیده شد. اما تاریخچه واقعی کپی لفت به جایی دیگه بر می گرده.

فرض کنین من و شما با اینکه آدم ها اجازه نداشته باشن از برنامه های دور و برشون استفاده کنن راضی نباشیم و بخوایم به همه این فرصت رو بدیم که به یک کمپایلر خوب دسترسی داشته باشن. اگر عاقل و باسواد باشیم چیکار می کنیم؟ یک کمپایلر می نویسیم و می دیم بهشون (: ریچارد استالمن بزرگ افسانه ای هم دقیقا همینکار رو کرد ولی بعد یک چیزی خورد توی ذوقش: یک شرکت از استالمن اجازه گرفت برنامه اش رو بهتر کنه، استالمن با علاقه اجازه داد ولی بعد که از شرکت خواست برنامه بهتر شده رو بهش بده، مقاومت کرد و نداد و گفت این چیزهای بهتر شده مال خودش هستن و اونا رو به کسی نمیده. اما اگر کسی استالمن رو بشناسه، این شوخی رو باهاش نمی کنه – و خب معقوله که اون زمان کسی استالمن رو چندان نمی شناخت.

stallmanاز اون تاریخ بود که استالمن تبدیل شد به پیغمبر دنیای آزاد و هدفش شد رسوندن ایده آزادی نرم افزار. در این جنگ اولین چیزی که نیاز داشت یک اسلحه خوب بود برای حفظ چیزهای آزادی که خلق می کرد. این اسلحه آزاد یک هک جالب قانونی بود: کپی رایت علیه کپی رایت.

در این ایده استالمن یک متن جالب نوشت که توش با استفاده از اسلحه ای به اسم حقوق قانونی کپی رایت، آزاد بودن و آزاد بودن یک اثر تضمین می شد. استالمن با اینکار فرقی گذاشت بین «نداشتن هیچ شکلی از کپی رایت» و «داشتن یک کپی رایت تضمین کننده آزادی (که بهش می گفت کپی لفت)». توی اولی ماجرا این شکلی می شه که شما یک سیستم عامل خوب می نویسین و منتشر می کنین ولی بعد یک شرکت تجاری بر می داره سورسش رو می بنده و می گه این مال منه و می ره کپی رایت می ذاره روش. توی دومی، شما می گین «این محتوا که من درست کردم کپی رایت داره! طبق قانون این محصول حاوی این چهار آزادی است. آزادی صفر: آزادی استفاده – یعنی هر کس حق داره از این استفاده کنه. آزای یک: آزادی بررسی – یعنی هر کس حق داره بررسی کنه که این چطوری کار می کنه. آزادی دو: آزادی کپی و انتشار به دیگران – یعنی شما حق دارین این پست وبلاگ رو کپی بگیرین و بدین یکی دیگه بخونه و آزادی آخر یا آزادی سه: آزادی تغییر دادن و دادن اون تغییرات به دیگران! البته! البته همه نسخه های تغییر کرده باید کماکان حاوی آزادی های قبلی باشن.»

تقریبا هیچ چیزی نمی تونه از این هوشمندانه تر باشه! کارگذاشتن یک ویروس آزادی در دنیای تکنولوژی که سریعا رشد کرد و کلی از دنیا رو گرفت (و اگر شما الان می تونین این رو بخونین دلیلش دقیقا همون برنامه های آزاد است که اون تفکر درست کرد.

استالمن با این ایده فوق العاده کپی رایت رو علیه کپی رایت خودش به کار انداخت و با همون سلاح قانونی کپی رایت چیزی ساخت که آدم ها جرات کنن چیزهای آزاد خلق کنن و به دیگران بدن بدون اینکه نگران این باشن که اسمشون از کل سیستم حذف بشه یا کسی از سیستمشون سوء استفاده کنه و آزادی‌های بقیه رو محدود کنه.

مطالعه بیشتر؟
کپی لفت در ویکیپدیای فارسی
ده شخصیت تاثیرگذار دنیای آزاد اطرافمون که باید بشناسیم
سه کج فهمی از کپی رایت
جواب به سوال هایی در مورد گنو/لینوکس

می دونین چرا ~ نشون دهنده دایرکتوری خونه است؟ چون…

توی سیستم‌های یونیکسی (از بی اس دی‌ها، گنو/لینوکس‌ها و مک او اس تن) تیلدا یا همون ~ نشون دهنده دایرکتوری خونه است. مثلا این دستور شما رو به خونه تون می بره:

$ cd ~
$ #که البته حرفه‌های می دونن ~ توش اضافی است (:

اما چرا؟ چون زمانی که در دهه ۷۰ ترمینال‌های ADM-3A مرسوم بودن کلید HOME (که الان روی کیبوردهای ما مهم شده و یک دگمه مستقل داره و کرسر رو به اول خط می بره) و ~ روی یک کلید بودن. درست مثل این:

و دقیقا به همین خاطر بود که یونیکسی‌ها تصمیم گرفتن از کلید ~ برای اشاره به هوم دایرکتوری استفاده کنن.

L3esv

جایزه: آیا می دونین چرا HJKL در ادیتورهایی مثل vi به عنوان کلیدهای جهت‌نما کار می کنه؟ عکس بالا این رو هم توضیح می ده.

منبع

آیا استیو جابز کد نویسی بلد بود؟

سوال ایمیلی از استیو وزنیاک، یکی از دو موسس اپل:

من دانشجوی علوم کامپیوتر هستم (متاسفانه مهندسی نمی خوانم) و به عنوان رشته فرعی دانشجوی رشد کودک و طرفدار جدی تمام کارهایی که شما کرده‌اید و علاقمند به اینکه روزی کارهای مشابهی بکنم. چند سوال دارم و بسیار خوشحال می شوم اگر جوابش را از شما بشنوم: – آیا استیو جابز کد نوشتن بلد بود؟ آیا او یک مهندس است (یعنی وقتی شما داشتید روی اپل کار می کردید او اصولا متوجه می شد مشغول چه کاری هستید)؟

پاسخ وزنیاک:

استیو هیچ وقت کد ننوشت. او مهندس نبود و هیچ طراحی اصیلی هم انجام نداد اما به اندازه کافی فنی بود که بتواند طراحی دیگران را تغییر دهد یا به آن اضافه کند. من شخصا تمام اپل یک و اپل دو را انجام دادم؛ شامل انتخاب فیچرها. من همه BASIC را خودم نوشتم (با دست روی کاغذ چون پول اسمبلر نداشتم). تنها شخصی که در نوشتن بخش‌هایی از کد اپل ۲ کمک کرد آلن باوم بود که در نوشتن برنامه monitor همکاری کرد.

منبع

نقشه کامل کامپیوترهای آرپانت در ۱۹۷۷

arpanet1977


اینترنت پیچیده امروز
، پدری به این سادگی داشته. آرپانت یکی از اولین شبکه‌های عملیاتی مبتنی بر پکت سوییچ بوده و اولین شبکه‌ای که از پروتکل TCP/IP استفاده کرد؛ چیزی که امروز به اینترنت تبدیل شده. این نقشه‌شه.

فلیشیا، راسوی آزمایشگاه فرمی

این فلیشیا است؛ راسویی که تا سال ۱۹۷۱ توی تمیز کردن کانال‌های به هم متصل طولانی‌ آزمایشگاه فرمی کمک می کرد. دانشمندها این راسو رو به یک طناب میبستن و می فرستادنش توی لوله‌ها، راسو از مسیرهای مختلف می دوید و وقتی از جایی بیرون می اومد، دانشمندها یک طناب داشتن که در یکی از مسیرهای لوله‌ها کشیده شده بود. بعد کافی بود یک کهنه رو به مواد شوینده آغشته کنن و به ته طناب ببندن و اون یکی سر طناب رو بکشن.

فیزیک ذرات تا دسامبر ۱۹۷۱ که فلیشیا با یک ربات تمیز کننده جایگزین شد، به اون وابسته بود و این راسو کلی توی مطبوعات زمان مشهور شد. این دختر یک سال بعد از بازنشستگی از ورم روده، درگذشت.

در مورد فلیشیا توی آرشیوهای آزمایشگاه فرمی بخونین

رادیو گیک شماره ۲۴ – ایستگاه‌های اعداد یا همون جاسوس های دولت های ضاله و پدهای یکبار مصرفشون

بعد از مدتی، یک شماره ویژه داریم برای گیک‌هایی که جاسوسی دوست دارن، برای گیک‌هایی که می دونن رادیو چیه و موج گیرنده رادیوشون رو می چرخونن و به صدای جاسوس های سراسر جهان گوش می دن

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_024_numbers-stations.mp3]

دانلود نسخه ام پی تری
دانلود نسخه آزاد او جی جی

مشترک رادیو گیک بشین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز


توجه: اینها یادداشت های شخصی من هستن… برای اینکه سر و ته پیدا کنن باید به برنامه گوش بدین (:

ایستگاه های اعداد یا ایستگاه های جاسوسی رادیویی


[نمونه ها]

توی دنیا دستگاهی هست به اسم رادیو… رادیوی اینترنتی نه. یک دستگاه فیزیکی که یک پیچ یا تنظیم داره.. اونو که می چرخونین یک سیم پیچ می چرخه و فرکانس های خاصی رو دریافت و دیکد و پخش می کنه.. چیزی شبیه:

[صدای رادیو تنظیم شدن و رسیدن به یک ایستگاه]

ولی اگر رادیو رو روی موج کوتاه تنظیم کنین و پپیچ رو بچرخونین کاملا این احتمال هست که برسین به چنین چیزی:

[نمونه]

و موهای بدونتون سیخ بشه… به اینها می گن Numbers Stationها یا Number Stationها… چیزهایی که هیچ کس نمی دونن چیه. یعنی من و شما نمی دونیم چین و چی می گن ولی چرخوندن یک رادیوی موج کوتاه که کار ساده ای نیست و تقریبا باید مطمئن بود که از ما بهترونن پشت این رادیوها هستن. این ایستگاه های موج کوتاه معمولا برنامه های عجیبی دارن. این رادیوها با پروژه ای به اسم پروژه کونت مشهور شدن.. جایی که فرناندز در شبی که خوابش نمی برد پیچ رادیو رو پیچوند و صداهای عجیبی شنید

[نمونه]

اون شب های بعد رو هم بیدار موند و حتی روزها دستش رو از پیچ رادیو جدا نکرد تا ایستگاه های بیشتر و بیشتری رو کشف کنه. ایستگاه هایی که نمی دونست از کجا پخش می شن.. این ایستگاه ها حتی در فهرست های رسمی تخصیص فرکانس رادیویی هم ثبت نشده بود و ظاهرا برای هیچ مقام رسمی بودنشون اصلا مهم نبود… فرناندز مدت ها به این صداها گوش داد و ضبطشون کرد و بعد مجموعه پنج سی دی ای از اونها رو منتشر کرد که توجه دنیا رو به خودش جلب کرد و صداهای دیگه ای از رادیوهای تمام جهان به سمتش روانه شد…

[صدا]

اکثرا یا یکسری حروف رو می گن. یا یکسری عدد رو پشت هم ردیف میکنن . اونهم با صداهای مونوتون یک خانم، بچه یا گاهی مرد و حتی گاهی صداهای رباتیک. بعضی از این ایستگاه ها برای سال ها فعالیت کردن و بین هر دو تا برنامه رو با یک آهنگ خاص مشخص می کنن… تقریبا همه این ایستگاه ها سر ساعت یا سر نیم ساعت شروع به پخش می کنن. اول یک صدای ورودی پخش می کنن تا بفهمیم که اعداد دارن شروع می شن و بعد خوندن کدها شروع می شه. این کدها گاهی اعداد هستن مثل:

[ یک کد عددی]

و گاهی code nameهای رادیو آلفابت که برای هر هر حرف یک کلمه خاص استفاده می شه. دقیقا همونطور که من بخوام پشت تلفن بگم «ملس» می گم «م مثل من، ل مثل لینوکس، س مثل سلام» یک کد استاندارد هم هست برای تک تک حروف انگلیسی که همیشه با اونها دقیقا می گن منظورش ان است یا ام یا تی یا بی… این ایستگاه ها اینطوری حرف می زنن:

[ یک نمونه آلفا رومئو]

این حروف معمولا توی دسته های پنج تایی یا شش تایی گروه بندی می شن که شنیدنشون راحت باشه و بعد از تموم شد پیام معمولا صدایی پخش می شه که نشون بده پیام تموم شده. مثلا ممکنه یک ایستگاه بگه «end» یا یکی دیگه پنج تا صفر اعلام کنه تا بگه پیامش تموم شده.

مجله تایم می گه که این ایستگاه‌ها بعد از جنگ جهانی دوم ظاهر شدن.

[صحبت های دقیقه سه از فایل سال ۲۰۰۴]

ولی اینا چین؟ تنها استدلال معقول «ارتباط با جاسوس‌ها» است. اول بذارین نگاهی به تاریخشون بندازیم که توسط سایت کونت جمع آوری شده.
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Conet_Project

سایت پروژه کونت سعی کرده حجم زیادی از این ایستگاه ها رو زیر نظر بگیره و صداهاشون رو ضبط کنه و مدعیه که صداهایی رو از زمان جنگ جهانی اول به بعد داره. اگر این واقعیت داشته باشه باید قبول کنیم که این ایستگاه‌های اعداد، جزو اولین رادیوهای موج کوتاه جهان هم بودن. همیشه هم ادعا شده که کاربرد این رادیوها برای جاسوس ها است. یعنی اگر من در یک کشور هستم که جاسوس هایی در کشور دیگه دارم، بهترین شیوه ارتباط یکطرفه با اونها یک رادیو است که براشون پیام بفرسته ولی خب مشکل رادیو رو همه می دونیم: همون داستان که تو فیلم جنگی های ما می گن‌ «حاجی نخود بریز رو سر دشمن». خب واقعا دشمن اگر این جمله رو بفهمه متوجه این تیکه نمی شه که منظور از نخود گلوله / توپ و این چیزها بوده ؟ رادیو خوبه ولی به شرطی که به جز گوینده و مخاطب خاص، کسی متوجه‌اش نشه.

ولی چطور می شه طوری حرف زد که فقط یک نفر بفهمه؟

[نمونه]

جواب چیزی است که بهش می گیم one time pad یا توی فارسی «پد یکبار مصرف». [ توضیح اینکه این چطوری کار می کنه و توضیح اینکه از نظر تئوریک غیرقابل شکستنه اگر درست استفاده بشه و اعدادش واقعا اتفاقی باشه و ذکر سال ۴۴-۴۵ که شکسته شده بود مال آلمان ها به خاطر اعداد غیر اتفاقی و اینکه روش رسمی ارتباط بین آمریکا و روسیه بوده بعد از بحران موشکی کوبا – پد ها در سفارت خونه ها دست به دست می شدن].

پس با داشتن یک پد یکبار مصرف و دادنش به جاسوس، یک کشور می تونه بدون هیچ نگرانی از فهمیده شدن رمزش، برای جاسوسش هر جای دنیا که هست پیامی بفرسته که همه می تونن بشنون ولی فقط اون می فهمه (اینترنت؟ اولا قدیم نبوده بعد ممکنه شنود بشه یا قطع بشه و نیاز به وسایل پیشرفته تری داره که شاید توی یک روستا نباشه و …). یکی از استدلال هایی هم که شدیدا تقویت می کنه نظریه جاسوسی رو، تغییر بسیار مشهود رفتار و تعداد کدهای مخابراه شده توسط این ایستگاه ها است در اتفاقات مهم جهان از جمله کودتای ۱۹۹۱ ماه آگوشت توی شوروی.

البته نظرات دیگه ای هم در مورد این رادیو ها هست. بازم بحثی مشابه چیزی که در مورد جاسوسی گفتیم: ارتباطات یک طرفه رمزنگاری شده که تقریبا هر کسی بتونه در هر شرایطی پیام رو دریافت کنه اما اینبار فرستنده‌ها گروه‌های قاچاق مواد و فعالیت های غیرقانونی هستن که فرستنده هاشون رو وقتی لازمه یا سر وقت های توافق شده با قدرتی خیلی کمتر روشن می کنن و کمی اطلاعات می فرستن و بعد اونو می بندن تا جاشون با مثلث سازی قابل کشف شدن نباشه اما با توجه به تعداد خیلی زیادی ایستگاه‌های فرستنده اعداد که ده‌ها ساله دارن فعالیت می کنن، این نظریه بسیار ضعیف تر از نظریه ارتباط دولت ها با جاسوس هاشون است.

بحث قدرت هم هست.. دولت ها می تونن با قدرت خیلی بیشتری رادیوهاشون رو پخش کنن. البته امواج یک رادیوی قدرت پایین فرکانس بالا (موج کوتاه) هم می تونه به راحتی دور دنیا رو بچرخه و حتی بعد از تداخل امواج و نویز و غیره بازم با یک آنتن مناسب قابل دریافت باشه اما در عمل جاسوس ها یا همکارهای قاچاقچی‌ها دسترسی به رادیوهای معمولی با آنتن های مرسوم خودمون دارن و در نتیجه اگر قراره مطمئن بشیم که هر جاسوسی تقریبا هر جای دنیا با هر رادیوی معمولی می تونه امواج ما رو دریافت کنه باید حداقل نیم میلیون وات قدرت رادیومون باشه که از توان قاچاقچی های مرسوم خارجه (:

اطلاعات رسمی در مورد این رادیوها خیلی کمه ولی در ۱۹۹۸ «دیلی تلگراف» از زبون مسوول دولتی در تخصیص امواج رادیویی گفت «این ایستگاه های اعداد همون چیزی هستن که فکر می کنین. مردم نباید در موردشون خیلی کنجکاو باشن و این هم برای استفاده عموم مردم نیست».

ولی در مورد این رادیوها چی می دونیم؟ آیا کسی جاشون رو پیدا کرده؟ آیا فهرستی ازشون هست؟ ..

[نمونه]

کسانی که جدی تر این رادیوها رو دنبال می کنن سعی کردن لیست هایی ازشون درست کنن و براشون اسم بذارن. مثلا یکی از مشهورترین اونها «لینکلن شایر پوچر» است. این اسم رو روش گذاشتن چون بین کدها دو بار اول آهنگی به همین اسم رو پخش می کنه

[صداش رو بذارم: http://en.wikipedia.org/wiki/The_Lincolnshire_Poacher]

یا مثلا ایستگاهی به اسم مگنتیک فیلد بین کدهاش آهنگ های الکترونیک ژان میشل ژار فرانسوی رو پخش می کنه. مورد جالبتر ایستگاه Atención ه که از ارسال اطلاعاتش رو با کلمه اسپانیایی Atención شروع می کنه.

همیشه تلاش هایی بوده که فرستنده ها از طریق مثلث سازی پیدا بشن. یعنی یک نفر با سفرهای پر هزینه دور دنیا بچرخه و از قدرت سیگنال و غیره سعی کنه محل رو پخش رو تشخیص بده. البته گاهی هم اشتباهاتی چیزهایی لو دادن. مثلا همین ایستگاه Atención که گفتیم یکبار چنین سوتی ای داد. یکبار حین پخش کدها صدای رادیو هاوانای کوبا در پسزمینه شنیده شد و لو داد که احتمالا پخش کننده رادیو داشته به رادیوی کشورش گوش می داده ولی یادش رفته قبل از شروع پخش رادیوی خودش، رادیوی جیبی اش رو خاموش کنه! معلومه که همیشه می تونه نقشه هم باشه. همچنین در طول سال های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ کلی مقاله توی مجله های الکترونیک چاپ می شد که علاقمندها سعی می کردن با سفر در طول آمریکا و دیدن قدرت سیگنال و تکنیک مثلث سازی، مکان دقیق پخش سیگنال های بعضی از این رادیوها رو کشف کنن و اکثرا هم می رسیدن و یک مرکز آموزش نظامی در ویرجینیا به اسم وارنتون.

ولی داستان ما با Atención تموم نشده. یک موزیک گوش بدین تا به سراغ داستان تنها ایستگاهی بریم که رسما متهم شد به وسیله ای بودن برای ارتباط با جاسوس ها.

[موزیک طولانی ]

گفتیم که ایستگاه Atención ایستگاه مشهوری بود. بیشترین شهرت این ایستگاه از دادگهای اومد در سال ۱۹۹۸. در سال ۱۹۹۸ دولت آمریکا اعلام کرد که یک شبکه جاسوسی کوبا رو کشورش دستگیر کرده… مشهور به شبکه wasp. مسوول پرونده در دادگاه مدعی شد که یکی از افراد دستگیر شده با استفاده از یک رادیوی دستی معمولی سونی اعداد و حروف ایستگاه Atención رو گوش می کرده و می نوشته و بعد با وارد کردنشون در یک لپ تاپ، کد اونها رو باز می کرده. نماینده اف بی آی در این دادگاه شهادت داد که در ۱۹۹۵ از خونه این جاسوس برنامه دیکد کردن ایستگاه Atención رو برداشتن و پیام جاسوس ها رو با اون دیکد می کردن. تمام مذاکرات دادگاه اعلام نشد ولی اف بی آی نشون داد که چطوری می تونه با برنامه اطلاعات ایستگاه Atención رو باز کنه و به این سه پیام برسه:

– به دوستی با جو و دنیس اهمیت بیشتری بدین و اونو پیش ببرین
– تحت هیچ شرایطی مامور ژرمن و مامور کاستور نباید در روزهای ۲۴، ۲۵، ۲۶ و ۲۷م با BTTR پرواز کنند.
– روز زن را با به تمام رفقای زن تبریک می گوییم.

با توجه به سرعت اعلام اعداد در ایستگاه Atención، گفتن هر کدوم از این پیام ها بیشتر از یک دقیقه طول می کشیده.

ولی چجوری می شه جلوی این ایستگاه ها از خودمون دفاع کنیم؟ مثلا اگر من یک دولتی باشم که نخوام جاسوس ها توی کشورم از این ایستگاه ها استفاده کنم چیکار می تونم بکنم؟

[موزیک جدا کننده یا صدای کوتاهی]

ظاهرا تنها روش نوز فرستادن است. مثلا کره شمالی از سال ۲۰۰۶ به بعد شروع کرده به پخش کردن رادیوی دولتی اش (صدای کره) روی فرکانس فرستنده اعداد لینکلن که قبلا ازش صحبت کرده بودیم (یعنی ۱۱۵۴۵ کیلوهرتز) و چند سال قبلش هم دقیقا همین اتفاق در مورد رادیوی روسیه و یک ایستگاه اعداد آلمانی افتاد.

اما به این گوش بدین که گفته می شه در اوج جنگ ایران و عراق اتفاق افتاده:

[نمونه جنگ ایران و عراق]

بله! یک کسی تلاش می کنه درست روی همون فرکانس نویز شدیدی پخش کنه تا کسی که قرارهپیام رو بشنونه نتونه اونو به درستی تشخیص بده. اما چرا اینکار بیشتر انجام نشده؟ یک نظریه اینه که فرستادن این امواج پارازیتی هزینه بر و سخته و مثلا ایران ترجیح می ده اونو روی ماهواره ، رادیو به اصطلاح اسراییل و اینجور چیزها مصرف کنه تا غیرقابل شنیدن کردن چیزی که فقط یک نفر مخاطب داره و تازه معلوم هم نیست چی می شه. یک نظریه که چرا کمتر کشوری روی این امواج پارازیت انداخته هم چیزیه که بهش می گن «توافق جنتلمن‌ها». گفتن اینکه «تو روی مال ما نویز ننداز ما هم روی مال تو نویز نمی ندازیم». یک جور توافق شبیه توافقات جنگ سردی..

[صدایی از رادیوها. ترجیحا طولانی و هیجان انگیز و شاید آهنگ مربوط بهشون]

حالا قبول دارین که این رادیوها با رمزهای احتمالا غیرقابل شکستنشون می تونن برای گیک ها منبع الهام باشن؟ درسته که بعضی سوال‌ها رو می تونیم جواب بدیم (مثلا اینکه چرا این رادیوها حتی در عصر اینرتنت و جی پی جی و ایمیل هنوز اینقدر رایج هستن) ولی کلی سوال هست که هنوز کسی بهش جواب نداده. مثلا اینکه چرا تعداد این رادیوها بعد از جنگ سرد چندان کمتر نشد، اینکه چرا هنوزم کشور چک داره یکی از این رادیوها رو پخش می کنه – مگه چند تا جاسوس توی کشورهای دیگه داره و اینکه چرا این رادیوها به خودشون اجازه می دن گاهی روی فرکانس مخابرات هواپیماهای تجاری یا رادیوهای رسمی کشورها پخش بشن…

[نمونه]

پس اگر در این سال ۲۰۱۳ کامپیوتری دیجیتال اینترنتی رادیویی پیدا کردین،‌سری به موج کوتاهش بزنین یا حتی سراغ لیست های اینترنتی مثل پروژه کونت برین و سر ساعت مقرر رادیو به دست بگیرین و با رازهای جهان همراه بشین. دنیا پیچیده تر ، جالب تر و هیجان انگیز تر از اون چیزی است که معمولا به ما گفتن!

رادیو گیک با شماست که نگاهی عمیقتر داشته باشیم به جهانی که لایه‌های جدی تر از لایه‌هایی داره که روزنامه‌ها ازش حرف می زنن و چیزهایی مهمتر از تعداد هسته‌های موبایل بعدی ما.

منابع برای مطالعه بیشتر:
ویکیپدیا
پروژه کونت
آرشیو پروژه کونت

موسیقی

– آهنگ شاید یه روزی یه جایی از گروه بی بند
– آهنگ وسط تیکه ای از IMANY – You Will Never Know