آدمهایی که آزادی رو فدای امنیت کنند، به هیچ کدوم نمیرسند.
در دفاع از آزادی کیبرد
آدمهایی که آزادی رو فدای امنیت کنند، به هیچ کدوم نمیرسند.
کمتر کسی هست که مشکلات کشور چین را ندارد. این کشور در بین چهارده کشوری که اینترنت را سانسور میکنند، مقام نخست را دارد. در شکنجه مخالفان سابقه طولانی دارد. خبرنگارانش را زندانی میکند. وبلاگنویسها را در دادگاه محکوم میکند. دیروز یکی از مخالفان رسمیاش گم شده. افراد خارجی حق رفت و آمد آزاد بین شهرهایش را ندارند و …
یکی از ایدههای دادن المپیک به چنین کشوری، این بود که المپیک باعث خواهد شد بخشی از این فشار کم شود و کشور به سمت نقض کمتر حقوق بشر حرکت کند اما این اتفاق نیافتاد. در این کشور افراد اجازه تجمع و اعتراض ندارند و توریستهای المپیکی شجاعی هم که حین المپیک به کشتار مردم تبت، شکنجه مخالفان و زندانی بودن روزنامهنگاران اعتراض میکنند دستگیر میشوند. در این شرایط سازمان گزارشگران بدون مرز تصمیم گرفته است تا یک تظاهرات مجازی در جلوی استادیوم برگزار کند.
برنامه ساده است. وارد بخش تظاهرات مجازی میشوید روی کلید کوچک سمت چپ فلش کلیک میکنید و محل تظاهرات را مشخص میکنید: پکن یا همان Beijing. بعد با انتخاب See یا Participate، تظاهرات را ببینید یا در آن شرکت کنید. در صورت شرکت کافی است اسم، کشور و ایمیل خود را بدهید و شعار خود را از بین شعارهای موجود انتخاب کنید. تا به حال ۱۷۹۱۰ در این تظاهرات مجازی شرکت کردهاند.
نوشتن یک برنامه مشابه برای تظاهرات علیه مشکلات دیگه. شاید هم یک موتور تظاهرات برای استفاده در مناسبهای(!) مشابه.
مساله المپیک و چین برای من مهم است. خبر جنگ زیر المپیک دفن شده. خبر فروختن داراییهای مردم به شرکتهای خصوصی در ایران فراموش شده. کسی به لایحه اعدام وبلاگنویسان در ایران توجه ندارد و … حتما شماره جدید مجله سرپیچ را بخوانید. مجله سرپیچ یکی از معدود مجلههایی است که در این چند وقت دیدهام و لذت بردهام. آدمهای چپی که دیگر آن چپهای خسته کننده قدیم نیستند.
خبر اعدام یک روزنامه نگار، وبلاگنویس و فعال جامعه مدنی آنقدر شوکه کننده است که نیازی به هیچ توضیحی ندارد.
به پیشنهاد خوب بوی خاک، یک هفته اسم وبلاگم رو می ذارم به یاد یعقوب مهرنهاد تا ادای احترام خیلی کوچکی کرده باشم به اولین وبلاگنویس اعدامی در ایران. من یعقوب رو نمی شناختم و نمیشناسم ولی می دونم که یک فعال مدنی بود و در دنیای اینترنت هم حضور داشت و با اینکه مخالف خشونت بود، وحشیانه اعدام شد. به احترامش یک هفته اسم وبلاگم رو به نامش میذارم و یک عکسش رو میزنم به میز کار ادارهام تا هر کس پرسید این کیه بتونم داستان رو براش توضیح بدم.
در کامنتها دوستان تذکر دادهاند که شاید این آدم واقعا با ریگی رابطه داشته یا شاید تروریست بوده و وبلاگ نویس بودن یک نفر به معنی این نیست که باید از او دفاع کنیم. در این موردها شکی نیست. شاید اصلا جنایتکار بوده و یک وبلاگنویس بدون شک میتواند برای فعالیتهایش محکوم شود (حتی برای وبلاگ نوشتن؛ از نظر من هم دروغ نوشتن، جرم است و در صورت شکایت شخصی، قابل پیگیری).
اما به چند نکته توجه کنید:
بحث ما گناهکار بودن یا نبودن این آدم نیست. شاید با یک گروه مجرم ارتباط داشته باشد (که به نظر من به خودی خود جرم نیست) یا شاید هم جرم دیگری مرتکب شده باشد. در این مورد بحثی ندارم. بحث من این است که این آدم ناعادلانه محاکمه شده، وکیل نداشته، هیات منصفه نداشته، حق دفاع در برابر مردم نداشته، خبرش در روزنامه نبوده و … و بعد اعدام شده. این شیوه ای است که علیه هر مخالفی قابل استفاده است پس باید به آن اعتراض کرد و خواستار نظام قضایی بی طرف، عادل و شفاف شد.
وبلاگنویس بودن، کسی را بی گناه نمیکند ولی اگر کسی به خاطر کلامی که گفته یا نوشته محکوم شود، سرکوب آزادی بیان است. اگر وبلاگنویسی به دلیل نوشتن وبلاگ محکوم شود، مایه شرم حکومتی است که از کلمه میترسد. یک آدم را نمیشود به خاطر نوشتن نظرش، محکوم کرد.
اعدام در هر صورتی زشت است چون اولا صورت مساله را پاک کردن است و ثانیا از بین برنده مدارک اصلی است (دیگر هیچ وقت نمیشود ثابت کرد یعقوب بیگناه است یا گناهکار) و ثالثا بزرگترین حربه حکومتهای دیکتاتوری است علیه مخالفان.
چند وقت پیش تی شرت عفو بین الملل برای کمپین مبارزه با خشونت علیه زنان رو توی شرکت پوشیده بودم و باعث شد کلی سوال از بقیه بشنوم در مورد مفهوم خشونت علیه زنان و دلیل مخالفت با اون. از سوالات عمیقی که براشون جواب نداشتم بود تا شوخیهایی مثل اینکه «حالا من که زنم کتکم می زنه باید چیکار کنم؟»
دریافت فایل با فرمت Pages (متاسفانه دیگه ندارمش و پاک شده)
مردم برمه از نتایج یک طوفان سهمناک رنج میبرند. گفته میشود که توفان هفته گذشته، حدود صد هزار نفر کشته شده و یک و نیم میلیون نفر دچار مشکلات جدی شدهاند. با وجودی که هواپیمای حاوی کمک سازمان ملل در برمه نشسته اما دولت نظامی یرمه از حضور سازمانهای جهانی برای کمک جلوگیری میکند تا ضعف خود را بپوشاند. خونتای (دولت نظامی) برمه، دوست دارد بگوید مردمش در کمال راحتی و آرامش هستند و در نتیجه جلوی کمکهای جهانی را گرفته. شما میتوانید با امضا کردن این تومار، از دولت نظامی برمه بخواهید که به سازمانهای جهانی اجازه کمک بدهد
نوزده سال پیش مردم و دانشجویان چینی در میدان تیانانمن قتل عام شدند چون طرفدار آزادی و حقوق برابر بودند. یازده می امسال، در چین روز مادر است و من و شما میتوانیم با امضای اینترنتی خود، کارت پستالی برای مادرانی بفرستیم که فرزندانشان را میدان تیانانمن از دست دادهاند. شاید من و شما نتوانیم فرزندان آنها را به آنها برگردانیم اما با امضای خود به حاکمان چین و مادران چین خواهیم گفت که فرزندان آزادی خواه آنها تنها نیستند. از اینجا امضا کنید
دیه فقط ثروتمندان را نجات میدهد! زندگی این زن را نمیخرید؟ از وبلاگ وارش… چیزی بیشتر از امضا لازم داره.
برای جمهوری اسلامی مایه خجالته که یک آدم رو به صرف درخواست حقوق برابر برای آدمها دستبند بزنه و به زندان بفرسته. این نتیجه ترس یک حکومت از آدمهای تحت سلطهاش است.
این بریده، مربوط به روزنامه چهارشنبه، ۱۴ فروردین ۱۳۸۷ است؛ روزنامه جام جم. ضرغامی هم رییس صدا و سیمایی که طبق اصل ۴۴ قانون اساسی، منحصرا در اختیار حکومت است و ایران هم یکی از معدود کشورهایی در جهان که هیچ کس حق تاسیس رسانه عمومی (مثل رادیو و تلویزیون) را در آن ندارد.
این را نوشتم تا بگویم که «ما به این حرفها عادت کردهایم» حرف چرندی است. من که عادت نکردهام. آرزو دارم شما هم نکنید. شاید حرف نزنیم، شاید ساکت بمانیم، شاید خفه بشویم ولی عادت نمیکنیم. دروغ همیشه زشت است و وقاحت همیشه منفور حتی اگر خودشان برای خودشان هورا بکشند. وقاحت برای فرار از ترس است. آدمها پشت پر رویی قایم میشوند. کسی عادت نمیکند. آدمها ناامید میشوند، آدمها منزجر میشوند، آدمها رابطهشان را با آنها قطع میکنند ولی به این چیزها عادت نمیکنند. شاید نفهمیم ولی اگر بفهمیم، دیگر عادت نمیکنیم.
امیدوارم بدانیم که در خیابانهای تبت اوضاع ناآرام است. نظامیان چینی، به خیابانهای تبت ریخته اند تا افرادی که صلحجویانه خواستار استقلال کشورشان هستند را سرکوب کنند.
ویکیپدیا میگوید «تبت روزگاری کشوری مستقل بوده است و حالا بخشی از چین است. حکومت خلق چین و دولت در تبعید تبت درباره اینکه تبت از چه زمانی به زیر سلطه چین درآمد تفاهم ندارند. آنها همچنین در مورد مستقل بودن تبت از چین بر اساس قوانین بین المللی، اختلاف نظر دارند.»
اما این ناآرامی از خیابان، به اینترنت هم کشیده شده. گروههای طرفدار استقلال تبت، هدف حملات هدفمند و فنی گروهی هستند که حدس زده میشود با دولت چین در ارتباط باشند.
مثلا به این ایمیل که چند روز قبل به یک گروه خبری طرفدار استقلال تبت فرستاده شده نگاه کنید. به نظر می رسد که این ایمیل از طرف Unrepresented Nations and Peoples Organization ارسال شده باشد ولی بررسی Headerهای نامه، خلاف این ادعا را اثبات میکند. ایمیل حاوی متنی در مورد همبستگی با مبارزات تبتیها است:
و همانطور که میبینید یک پیوست پی.دی.اف. هم دارد. وقتی پی.دی.اف. را باز میکنید این صفحه را میبینید:
و هنوز هم ظاهرا همه چیز مرتب است اما دیگر اینطور نیست. این پی.دی.اف. از یک نقطه ضعف شناخته شده Adobe Acrobat تحت ویندوز سوء استفاده میکند تا فایلی به اسم C:Program FilesUpdatewinkey.exe را به کامپیوتر قربانی منتقل و اجرا کند. این برنامه هر کلیدی که روی کامپیوتر فشرده شود را ذخیره میکند و هر چند وقت یکبار کل اطلاعات را به سروری به آدرس xsz.8800.org میفرستد. این یک سرور چینی است.
فایلهای کاملا متفاوتی که دقیقا کار مشابهی انجام میدهند برای گروههای دیگر طرفدار آزادی تبت نیز فرستاده شده. اسم این فایلها عبارت بودهاند از:
UNPO Statement of Solidarity.pdf
Daul-Tibet intergroup meeting.doc
tibet_protests_map_no_icons__mar_20.ppt
reports_of_violence_in_tibet.ppt
genocide.xls
memberlist.xls
Tibet_Research.exe
tibet-landscape.ppt
Updates Route of Tibetan Olympics Torch Relay.doc
THE GOVERNMENT OF TIBET.ppt
Talk points.chm
China’s new move on Tibetans.doc
Support Team Tibet.doc
Photos of Tibet.chm
News ReleaseMassArrest.pdf
Whole Schedule and Routing for Torch Relay.xlsH
این فایلها با پسوندهای مختلفی مثل xls، ppt، chm و … با استفاده از ضعف سیستم امنیتی ویندوز، برنامههایی به منظور ردیابی فعالیتهای کاربران روی کامپیوترهای آنان نصب میکنند و نتایج جاسوسی را به سرورهای چینی میفرستند. به نمونههای از فایلهای ارسال شده توجه کنید:
منبع:
همچنین در: