عیدی: یک دیکتاتور دیگه در دادگاه

Guatemala Genocide Trial

خوزه ارفراین ریوس مونت دیکتاتور سابق گواتمالا امروز توی دادگاهه – جرم؟ نسل کشی.

این دیکتاتور متهمه به نسل کشی مردم کشورش در جنگ داخلی‌ای که توش دویست هزار نفر کشته و ده‌ها هزار نفر ناپدید شدن. سقوط خوزه مونت توسط یک کودتای نظامی اتفاق افتاد و اون چند بار سعی کرد در انتخابات بعدی شرکت کنه و مردم هم بارها سعی کردن اونو به خاطر جنایات زمان حکومتش به دادگاه بکشن ولی هر بار به شکلی از ماجرا فرار کرد و حالا خوشحالیم که یک دیکتاتور دیگه یک جای دیگه دنیا، جلوی هیات منصفه می‌ایسته و حداقل چیزی که اتفاق می‌افته اینه که جنایاتی که انجام داده توسط یک دادگاه بی‌طرف رسما ثبت می‌شن.

عکس‌های روز اول دادگاه رو اینجا ببینین

نکته تکمیلی: مخالفیم با اعدام، حتی اعدام دیکتاتوری که شعار جنگ داخلی اش برای سرکوب مردم این بود «اگر با ما هستید ما بهتون غذا می دیم ولی اگر علیه ما هستین، ما شما رو خواهیم کشت».

رادیو گیک شماره ۲۳ – تجربه قهوه ای تیره

به رادیو گیک شماره ۲۳ خوش اومدین. توی این شماره با اخبار دنیای گیک‌ها شروع می کنیم و بعد به اعماق مغز می ریم تا ببینیم چطوری دانشمندها تونستن احساسات و دستورهای عضلانی دو موش رو به هم وصل کنن تا یکیشون به عنوان کامپیوتر اون یکی کار کنه. آخر برنامه رو هم با دنیایی تموم می کنیم که توش نجارها همونطوری می رم مصاحبه استخدامی که برنامه نویس ها. این شما و این رادیو گیک شماره بیست و سه

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_023_ghahvei_tire.mp3]

مشترک رادیو گیک بشین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

سالن نمایشی که از شما می‌خواد توییت کنین
اکثر تئاترها و سالن‌های نمایش دوست ندارن کسی حین برنامه با موبایلش کار کنه ولی اخیرا مرکز نمایش‌های هنری رود آیلند توی یک برنامه جالب، دو ردیف آخرش رو به اسم «ردیف‌های توییت» نامگذاری کرده و با دادن بلیت‌های مجانی به کسانی که دوست دارن نمایش‌ها و برنامه‌ها رو توییت کنن می‌ده و اینکار رو تشویق هم می کنه. توی هر برنامه هشتگ برنامه اعلام می شه و آدم ها باید با استفاده از اون توییت هاش رو تگ بزنن تا بقیه بتونن پیداش کنن. البته این ایده جدید نیست ولی این سالن اولین سالنی است که صندلی‌ها رو کاملا رایگان می ده. البته در این مورد هم که آیا اینکار خوبه یا نه نظرات مختلفی هست و بعضی کارگردان‌ها یا مسوولین سالن‌های نمایش می‌گن که وقتی کسی می یاد برای دیدن یک نمایش، بهتره که از قبل با توییت‌های کلی آدم کلی ایده در مورد نمایش نداشته باشه و در پروسه‌ای که کارگردان / نویسنده نمایش تصمیم گرفته، اونو ببینه.

پتنت ترول‌ها علیه پادکسترها
لغت ترول رو که بلدین، مزاحمی اینترنتی که هدفش اذیت کردن بقیه است. لغت پتنت هم تقریبا می شه به چیزی مثل مالکیت معنوی یا چنین چیزی ترجمه بشه. پتنت ترول می‌شه شرکتی که با داشتن چند تا پتنت یا حتی با خریدن پتنت از کس دیگه شروع می کنه به پول گرفتن از کسانی که از اون تکنولوژی استفاده می کردن. مثلا اپل می گه باید از سامسونگ پول بگیره چون «کاشف» یک دستگاه با گوشه‌های گرد بوده! خب این یک بحثه ولی فرض کنین یکی بیاد بگه که در سال ۱۹۹۶ پتنتی داشته تحت عنوان «ابزاری برای منتشر کردن چند قسمت از یک فایل صوتی روی اینترنت به شکلی که هر وقت منتشر شد، بیاد توی سیستم شما». این شرکت که این پتنت رو خریده حالا تلاش می کنه از پادکست‌های مشهور دنیا پول بگیره با این عنوان که اونها ایده اش رو کپی کردن. [توضیحات خودم]

خودکار سه بعدی: ایده‌هایی که از کاغذ بیرون می زنن

[پرینترهای سه بعدی] و حالا یک محقق که از دانشگاه ام آی تی می یاد یک خودکار ساخته که می تونین باهاش اجسام سه بعدی بکشین. این خودکار که اسمش 3doodler است، این خودکار به جای جوهر از یک ترموپلاستیک استفاده می کنه که در لحظه خروج از نوک خودکار ۲۷۰ درجه حرارت داره اما سریع خنک می شه و شکلی که دارین می کشین رو توی فضا به خودش می گیره.

سایت مگا و پذیرش بیت کوین
سایت مگا رو در شماره قبلی معرفی کردیم . [کیم دات کام و سایت جدیدش بعد از بسته شدن و این حرفها] [کمی هم بیت کوین] حالا هم سایت مگا، گفته که برای دریافت حق اشتراک، بیت کوین قبول می کنه. این سایت همچنین گفته که به زودی امکان ایمیل، چت، چت صوتی، تصویر و ساپورت از موبایل رو هم به سیستمش اضافه خواهد کرد. خلاصه و عالی. و البته اینو گفتیم اینم بگم که یکی از پیتزا فروشی های مورد علاقه من (دومینوز) رو هم حالا می شه با بیت کوین خرید. البته خود این شرکت بیت کوین قبول نمی کنه بلکه یک استارتاپ باهوش به اسم PizzaCoins کار واسطه رو انجام می ده و با گرفتن بیت کوین از هکرها و گیک های گرسنه، از پیتزا دومینوز براشون پیتزا سفارش می ده (:

تبلیغ
نرد نیوز
نرد نیوز! نرد نیوز… http://nerdnews.ir/ یک سایت نزدیک به اسلش دات یا هکر نیوز که قراره با مشارکت آدم ها توش اخبار گیکی بره. سری بزنین و اگر وقت و حوصله دارین مشارکت کنین تو نوشتن.
تبلیغ

دایناسورا دایناسورا! بالاخره کشف کشد: انقراض به خاطر اثابت سنگ آسمانی
یک گروه از دانشمندهای آمریکایی و اروپایی مدعی شدن که جواب سوال اصلی دوران کودکی ما رو کشف کردن: یک سنگ آسمونی باعث از بین رفتن ۷۵٪ گونه های روی زمین از جمله دایناسورها بوده. این سنگ ناکس که باعث شد ما به جای دایناسور سگ و گربه نگه داریم تو خونه‌هامون، ۶۶ میلیون سال قبل توی مکزیک به زمین خورده و آخرین دوران انقراض رو رقم زده و هومو ساپینس که همین اجداد بیشتر از ما میمون ما باشن رو گونه غالب کرده. این سنگ آسمونی احتمالا تقریبا ۱۵ کیلومتر بوده و برخوردش ۴۲۰ زتاژول انرژی آزاد کرده (تقریبا برابر ۱۰۰ تتراتن تی ان تی) یا اگر راحت ترین برابر دو میلیون برابر قدرت قوی ترین بمب کره زمین که همون بمب تزار روسیه است. تا حالا هیچ کس مطمئن نبود که آیا این واقعه دلیل اصلی انقراض بوده یا نه ولی الان تحقیقات این دانشمندها، انقراض دایناسورهای ناز دوست داشتین رو به گردن این سنگ خبیث انداخته.

کتابچه داوینچی روی اینترنت

کتابخونه بریتانیا توی یک حرکت عالی، شش تا از آثار منحصر بفردش رو با کیفیت بسیار خوب اسکن و برای دسترسی علاقمندان روی اینترنت گذاشته. مهمترین این آثار، کتابچه طرح ها و نوشته‌های لئوناردو داوینچی است که تک تک صفحاتش به شکل تمام رنگی اسکن شدن و با امکان زوم کردن در دسترس علاقمندان هستن. [توضیحات خودم و ارزش علم و غیره]

همه وب در نوزده کلیکی شما
یک تحقیق جدید نشون میده که حداکثر با نوزده کلیک می شه از هر سایتی که در اینترنت انتخاب کردین به یک سایت دیگه رسید. تازه این آمار در حالتیه که سایت های سرچ که همه چیز رو به همه چیز وصل می کنن رو در نظر نگیریم. این تحقیق رو آلبرت لازلو از دانشگاه نورت وسترن انجام داده که تخصص در نظریه شبکه در انسان و تکنولوژی داره. کل صفحات ۱۴ میلیارد تخمین زده شدن. اینکار بیتشر از همه توسط هفت تا سایت ممکن شده که بهترین خبرهای جهان رو جمع می کنن کنار همدیگه (مثلا هکر نیوز، دیگ و چنین چیزهایی).

در اعماق

حمله هکرهایی که به فیسبوک حمله کرده بودن، به اپل

به گزارش رویترز، احتمالا همون هکرهایی که به فیسبوک حمله کرده بودن حالا هم به اپل حمله کردن. این حمله از طریق مشکل جاوای اوراکل بوده. اول یک سایت توسعه نرم افزار آلوده شده و بعد کامپیوترهای اپل بعضی کارمندها که به اونجا سر زده بودن. یک مشاور امنیتی گفته حمله‌ها پیچیده و از چین هستن و هنوز هم دارن از طریق اون سایت توسعه آیفون، کسانی که جاوا رو حذف نکردن رو آلوده می کنن. شرکت اف-سیکیور گفته که نمونه مشابهی از این حمله، کامپیوترهای ویندوزی رو تارگت قرار داده. این شرکت گفته که این بزرگترین حمله تاریخ به مک ها است. حمله‌های سایبری در حال بیتشر شدن هستن و هفته قبل، اوباما دستور جدیدی صادر کرده برای حفاظت بیشتر از شبکه‌های حیاتی کشورش. و البته در همین دو سه هفته هک توییتر رو هم داشتیم که احتمالا اکانت ۲۵۰ هزار کاربرش در دسترس هکرها بوده و ازشون خواسته شده پسوردها رو عوض کنن [مواظب صفحات فیشینگ باشین، از براوزرهای آپدیت استفاده کنین، هیچ جای ناشناسی پسورد واقعی رو ندین، سرتیفیکیت الکی نصب نکنین]

کلاس برنامه نویسی از کلاس اول تا کلاس آخر: ایول استونی

دنیایی رو تصور کنین که توش تقریبا همه کارها وابسته به نرم افزار شده و خیلی از افراد جامعه‌اش به نوعی در طول روز زندگی اشون به نرم افزارهای مختلف ربط داره. آیا در چنین جامعه‌ای اهمیت درک اینکه کامپیوترها چطور کار می کنن اهمیتی شبیه ریاضی و خوندن نوشتن داره؟ اگر نظرتون «بله» است، با مسوولین کشور استونی هم نظر هستین. کشوری که داره سعی می کنه یکی از مهدهای تکنولوژی اطلاعات جهان بشه. این کشور حالا از کلاس اول تا کلاس دوازدهم (یعنی از اول دبستان تا آخر دبیرستان) کلاس برنامه نویسی رو به برنامه مدارس اضافه کرده. این کشور در حال حاضر یکی از سریعترین دسترسی های به اینترنت در تمام جهان رو داره و هدفش اینه که از طریق مجهز کردن همه افراد کشور به برنامه نویسی، استارتاپ ها رو پیش ببره که به نوبه خودشون اقتصاد آینده کشور رو پیش خواهند برد.

دادگاه انگلستان و اجبار حذف سه سایت تورنت
یک دادگاه توی انگلستان رای داده که سه سایت تورنت باید توسط همه آی اس پی های کشور بلاک بشن: به خاطر نقض کپی رایت فیلم‌ها و موسیقی‌ها. بعد از شکایت British Phonographic Industry، که این سایت‌ها ناقض عمده کپی رایت هستن، کیک اس تورنت، H33t و Fenopy از دسترسی مشتری های آی اس پی ها خارج خواهند شد. هین شرکت در سال قبل فشار زیادی به دادگاه‌ها آورده بود تا قانون مشابهی رو برای پایرت بی تصویب کنن [نظرات خودم – بد بودن نقض کپی رایت و بدتر بودن فشارهای این شکلی توسط لابی های بزرگ رسانه ]

هک آوداسیوس و نامه‌های شخصی خانواده بوش
هاهاها… ظاهرا کلی اکانت هک شدن و کلی از ایمیل‌های شخصی خانواده بوش هم به سرقت رفته از جمله خود شخص رییس جهمور سابق. سارق که ایمیل‌ها و تصاویر رو در یک اکانت هک شده دیگه آپلود کرده تا کارش رو اثبات کنه، گفته که به حجم زیادی ایمیل و «مطالب جذاب» دیگه هم دسترسی پیدا کرده از جمله بیماری‌ اخیر جرج دبلیو بوش. در یکی از تصاویر هم بوش برای خواهرش ایمیلی رو فرستاده حاوی نقاشی‌اش که داشته از خودش توی حموم می‌کشیده (: هکر گفته که پلیس ها از مدت ها پیش دنبالش هستن و صدها اکانت رو تا حالا هک کرده.

پتنت دیکتاتوری دیجیتال!
هاها.. از پتنت‌ها در اینجا معمولا بد گفتیم چون بازدارنده خلاقیت و بالا برنده قیمت ها بودن ولی این یکی پتنت خیلی بامزه است: یکی توی آمریکا این رو پتنت کرده «دولتی که توش هر کس بخواد با اینترنت کار کنه باید یک کد مشخص بگیره و فقط از اون طریق به اینترنت وصل بشه. این کد قابل انتقال به هیچ کس دیگه نیست و هر کس بخواد شروع به کار با اینترنت بکنه باید درخواست دریافت کد شخصی اش رو بکنه و نرم افزارهایی که فقط با این کد اجازه ورود به اینترنت رو می دن و دیتابیس اینکه کی کجا به چی وصل شده و چیکار کرده رو در اختیار پلیس‌ها و دولت می‌ذارن» ((((: باحالیش چیه؟ ایده اش اینه که اگر فردا دولت آمریکا هم شروع کرد از این دیکتاتور بازی ها در آوردن، اونها می تونن شکایت کنن که این پتنت رو دارن و به جز اونها هیچ کس حق نداره چنین دولتی تشکیل بده ((((: به این می گن پتنت کردن دیکتاتوری تا دیگ هیچ کس حق نداشته باشه دیکتاتوری کنه (((:

آی آر سی به عنوان چت تاکتیکال ارتش آمریکا


در یک مقاله خیلی جذاب، می تونین بخونین که چطور ارتش آمریکا از آی آر سی به عنوان اصلی ترین روش ارتباطات در میدون های جنگ استفاده می کنه. این سیستم متنی ساده از ۱۹۹۰ در ارتش بوده و حتی الان هم با کنار زدن ارتباطات مبتنی بر صدا و تصویر، به عنوان اصلی‌ترین روش دریافت وضعیت جبهه استفاده می شه. شماره ژانویه ۲۰۱۲ Air Land Sea ارتش می گه که این روش بهترین شیوه ارتباطی میدان‌های با پهنای باند کمه که سربازها توش دائما از خط های ارتباط قطع و وصل می شن. همچنین رساله دکترایی توی ۲۰۰۶ مدعی شده که آی آر سی اصلی ترین روش ارتباطی command and control ارتش آمریکا است هر چند که وزارت دفاع داره روی برنامه ای مبتنی بر پروتکل XMPP کار می کنه تا اون رو جایگزین این کنه. برای اطلاعات بیشتر و یک اسکرین شات باحال از کلی برنام آی آر سی به لینک توی مطلب مراجعه کنین. دیدن آی آر سی هر جایی لذت بخشه.

۴۰۰ میلی ثانیه زودتر


[توضیح معاملات های فرکانس] بحث خبرنامه EIA در مورد وضعیت بازارهای گاز و نفت در ده و نیم منتشر می شه. و شرکتی که ۴۰۰ میلی ثانیه زودتر معامله رو شروع می کنه و پلیس که قبول نمی کنه جریان رو دنبال کنه.

و با دو تا مطلب در مورد مغز این بخش رو تموم می کنیم

مطلب اول که عنوانش هست «مغز ماشینی قابل محاسباتی شدن نیست»‌
توسط یکی از رده بالاترین نوروساینتیست‌های جهان نوشته شده. میگوئل نیکوللیس Miguel Nicolelis, از دانشگاه دوک با انتقاد از سینگولاریتی و عقاید کروزویل می گه که کامپیوتر هیچ وقت نخواهند تونست کارکرد مغز رو شبیه سازی کنن و سینگولاریتی چیزی به جز جو سازی پر هیجان نیست. اون می گه مهندس ها هیچ وقت نخواهند تونست چیزی شبیه مغز بسازن. سینگولاریتی که دیگه برای شنونده ها آشنا است (اگر نیست شماره یک رو گوش بدین! بسیارمهمه!) : لحظه ای که ماشین ها از مغز جلو می زنن و اتفاقات غیرقابل تصور و عجیبی در جامعه ، علم، پزشکی و همه چیزهای دور و بر ما اتفاق می افته. یکی از اصلی ترین شخصیت‌های دنیای سینگولاریتی، ری کروزویول حالا به گوگل رفته تا با داشتن منابع نزدیک به بینهایت، روی پروژه‌هاش کار کنه. البته میگوئل هم خودش از متخصصین بزرگ حوزه خودشه ولی بر خلاف سینگولاریتی دوست ها که می گن ماشین خواهد تونست ما رو شبیه سازی کنه، روی این کار می کنن که ما هر چه نزدیکتر و نزدیکتر ماشین ها رو کنترل کنیم… مثلا اینکه ما بتونیم با ذهن ماشین ها رو کنترل کنیم یا توی فضاهای مجازی زندگی کنیم. دانشگاه دوک توی جدیدترین آزمایشش توی مغز یک میمون الکترودهایی گذاشتن که بهش اجازه می ده یک بدن رباتیک رو کنترل کنه. به عبارت دیگه توی طرح اونها، مغز انسان خواهد تونست مدل ها و ابزارهایی داشته باشه که ماشین ها رو کنترل می کنن و در سطح بعدی با داشتن ایمپلنت های مغزی این کنترل بدون واسطه انجام خواهد شد.

و مطلب دوم مغزیمون هم آزمایشی که همین امروز منتشر شد: اتصال مستقیم مغز موش ها به همدیگه برای اولین بار در تاریخ بشر!
اوه اوه… دانشمندها تونستن با ایمپلنت گذاشتن توی مغز موش اول، خوندن سیگنال‌ها و انتقالشون به مغز موش دوم از طریق ایمپلنت‌های توی مغزش، احساسات سنسوری و دستورات عضلانی موش اول رو به موش دوم منتقل کنن
! این و موش هزاران کیلومتر با هم فاصله داشتن. جزییات توی journal Scientific Reports. منتشر شده.

پروفسور میگوئل نیکولسیس از دانشگاه دوک (آنا نیست؟!) ثابت کردن که مغز دوم واقعا این سیگنال ها رو درک می کنه. اونها اول موشی رو آموزش دادن که با فشار دادن یک اهرم خاص، در لحظه ای که لامپش روشن می‌شه، به کمی‌ آب برسن و تشنگی شون رو برطرف کنن. بعد موش دیکد کننده … [موزیک ترسناک!] که تشنه اش می شده یک احساسی داشته. این احساس توسط سیم از مغزش به موشی که راه حل تشنگی رو بلد بوده منتقل می شده و مغز موش دوم که تشنگی رو حس می کرده دستور فشار دادن اهرم چراغ دار رو صادر می کرده و این دستور از طریق سیمی به ضخامت یک صدم موی انسان به مغز موش دوم منتقل می شده و موش دوم بدون اینکه بدونه چرا، با دریافت دستور فشار اهرم توسط مغز، اون رو فشار می داده و در کمال تعجب تشنگی اش بر طرف می شده! ترسناک نیست؟ اینترنت رو بذارین این وسط تا بشه همین آزمایش رو با هزاران کیلومتر فاصله با دانشگاه وارویک انجام داد… و حالا با داشتن این اینترفیس مستقیم مغز به مغز… شاید روزی بتونیم بدون فشردن یک کلید یا هر چیز مشابه، افکار و احساساتمون رو به میلیون ها نفر منتقل کنیم یا دریافت کننده میلیون ها احساسات آدم های جهان باشیم.

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

ولنتاین رو تبریک می گم! (((: درسته که گذشته ولی خب بدون تبریک که نمی شه همین یک تبریک رو داشته باشین تا برم سراغ نامه‌ها که خیلی طولانیه

نامه ها

[بخونم ]

بخش آخر

داستان کوتاه «اگر نجارها همونطوری استخدام می شدن که برنامه نویس ها استخدام می شن»

این داستان رو من ننوشتم. من ترجمه کردم و کمی تغییر دادم ولی چون نویسنده اصلی اش مشخص نیست لینکی هم ندارم که بهش استناد کنم به عنوان نویسنده. اگر کسی نویسنده رو می شناخت خوشحال می شم بهم معرفی کنه. برای پیدا کردن داستان کافیه گوگل کنین «If Carpenters Were Hired Like Programmers».

[ آهنگ ]

اگر نجارها رو هم مثل برنامه نویس‌ها استخدام می‌کردن

مصاحبه گر: خب… ظاهرا شما یک نجار هستین. درسته؟
نجار: بله. دقیقا من یک نجارم

م: چند وقته که نجاری می کنین؟
ن: ده سال

م: عالیه. این خیلی خوبه. حالا چند تا سوال فنی می پرسم که ببینم برای کار ما مناسب هستین یا نه
ن: بله حتما . با کمال علاقه

م: اول بگم که ما روی تزیینات داخلی کلی ساختمون کار می کنیم که رنگ قهوه ای توشون زیاده. قبلا کار تزیینات داخلی با چوب قهوه ای کردین؟
ن: خب… من یک نجارم و مشخصه که کلی کار چوب کردم. بعدش هم هر کس هر رنگی که بخواد می تونه به کارهام بزنه.

م: بله. متوجه این هستم. ولی ما دقیقا دنبال کسی هستیم که با چوب های قهوه ای تجربه داشته باشه. شما داشتین؟ تقریبا چند ماه کار قهوه ای کردین؟
ن: خب. واقعا دقیق نمی تونم بگم. من معمولا کارهام رو می سازم و مصرف کننده نهاییه که به رنگی که دوست داره رنگش میکنه. اصلا مهم نیست که چه رنگی استفاده می کنن. شاید مثلا شش ماه محصولات من رو قهوه ای رنگ کرده باشن.

م: شیش ماه؟ خب ما دنبال کسی هستیم که تجربه بیشتری داشته باشه اما بذارین کمی مصاحبه رو جلوتر ببریم.
ن: امیدوارم متوجه این جریان باشین که رنگ رنگه. توی نجاری تاثیری نداره

م: بله. ولی رنگ گردویی چطور؟
ن: چی چطور؟ یعنی منظورم اینه که چی رنگ گردویی چطور؟

م: کاری انجام دادین که گردویی رنگ شده باشه؟
ن: بله. من همه رنگ کاری داشتم. گردویی، خرمایی، صورتی، آبی. هر رنگی بگین کارهام رو رنگ کردن

م: ولی دقیقا چقدر سابقه کار گردویی دارین؟
ن: اوه.. واقعا نمی دونم. واقعا باید می‌شمردم که چند تا از کارهام رو گردویی رنگ کردن؟

م: تعداد نه. زمان. می تونین تقریبا بگین که چند ماه کارهاتون گردویی رنگ شده؟
ن: اگر اصرار دارین… مثلا یک سال و نیم.

م: از نظر خودتون توی ارائه کارهای گردویی رنگ، یک حرفه ای هستین یا مبتدی؟
ن: حرفه کار گردویی رنگ؟ یعنی چی؟ خب بله من یکسری از کارهام رو گردویی رنگ کردن و فروختن.

م: یعنی مدعی نیستین که یک گردویی کار حرفه ای هستین.
ن: ببینین.. من یک نجارم. من با همه مدل چوبی کار کردم. چوب ها کمی با هم فرق دارن ولی یک نجار می تونه با همه اونها کار کنه ولی جریان اینکه آخرش چه رنگی به کار بزنن یک سماله…

م: بله بله.. ولی ما گردویی کار می کنیم. این از نظر شما مشکلی نداره؟
ن: نخیر. از نظر من خوبه. من یک نجارم و رنگ به من ربط چندانی نداره

م: گردویی تیره چطور؟
ن: چی گردویی تیره چطور؟

م: خب ما توی مصاحبه های قبلی به کسایی رسیدیم که تجربه زیادی با گردویی داشتن ولی متاسفانه هیچ کدوم قبلا کاری رو به رنگ گردویی تیره نفروخته بودن. شما هیچ تجربه ای با گردویی تیره دارین؟
ن: بله. تا حدی. رنگی نیست که همه بخوان ولی به هرحال من چند تا کار داشتم .. تو رزومه ام هست.

م: پس یک لحظه صبر کنین من بنویسم که با گردویی تیره کار کردین
ن: بفرمایین

م: و یک نکته دیگه. ما اینجا از سنگ نسخه ۵.۱ برای میخ کوبیدن استفاده می کنیم. شما هیچ وقت با قلوه سنگ نسخه ۵.۱ میخ کوبیدین؟
ن: [سعی در کنترل صدا] خب… من می‌دونم که کسایی هستن که میخ رو با سنگ می کوبن ولی اگر بخوام راستش رو بگم من همیشه از چکش و این اواخر از چکش بادی استفاده کردم و می کنم. با سنگ ممکنه به انگشت‌هامون صدمه بزنیم. حتی اگر روی انگشت هم نزنیمش چون گرفتنش راحت نیست دستی که باهاش میخ رو می کوبیم حتما ناراحت می شه.

م: ولی ما شرکت‌های خوبی رو می‌شناسیم که با سنگ میخ می کوبن. شما می‌گین سنگ کار نمی کنه؟ یا شما بلد نیستین با سنگ کار کنین؟
ن: نه نمی گم کار نمی کنه. فقط می گم چکش یا چکش بادی راحت تر و بهتره.

م: همه سیستم آنالیست‌های ما میخ‌هاشون رو از همون اول با سنگ کوبیدن و الان هم باهاش راحتن و می‌گن خوبه.
ن: بله. ممکنه برای بعضی ها راحت باشه. بخصوص اگر با چیز دیگه کار نکرده باشن یا هفته ای فقط یکی دو تا میخ بکوبن ولی من که کارم در طول روز کوبیدن میخه،… [زمزمه با خود که کار رو می خوام]… ببینین… من مشکلی با کوبیدن میخ با سنگ ندارم. اگر شما اینو ترجیح می‌دین من هم می‌تونم با همین تکنولوژی کار کنم.

م: بسیار خوب. خوشحالم که هماهنگ هستین و انعطاف پذیر. ما چند تا کاندیدای دیگه هم داریم. خوشحال شدم از وقتی که به ما دادین و حتما تا یک هفته بعد باهاتون تماس می‌گیریم
ن: ممنون و متشکر. منتظر تماس شما هستم.

[صدای ساعت]

دو هفته بعد

[زنگ تلفن]

م: سلام بفرمایین
ن: سلام. من نجاری هستم که برای مصاحبه اومده بود پیشتون. چون تماسی نگرفتین گفتم خودم یک پیگیری بکنم برای اون شغل مربوط به کارهایی که قرار بود گردویی تیره رنگ بشن. در این مورد تصمیمتون رو گرفتین؟

م: اوه بله بله. چطورین؟ راستش در اون مورد.. بله تصمیم گرفتیم
ن: اوه خوشحالم. خب چه کسی رو انتخاب کردین

م: در واقع ما از شما راضی بودیم. در کل انتخاب خوبی بودین ولی در نهایت تصمیم گرفتیم با کسی کار کنیم که تجربه اش با رنگ گردویی خیلی زیاد بود و بهمون هم گفت که همیشه در زندگی میخ رو با سنگ کوبیده.
ن: واقعا؟ پس من کار رو نگرفتم. چون به اندازه کافی رو قهوه‌ای تجربه نداشتم؟

م: خب بله تا حدی. ولی کسی رو که گرفتیم حقوق خیلی کمتری از شما هم درخواست کرده بود.
ن: با وجود تجربه زیادش؟

م: بله. یک فروشنده جای شناسنامه که توی مترو کار می کنه رو استخدام کردیم. دوازده ساله اونجاست.
ن: فروشنده دوره گرد توی مترو به عنوان یک نجار؟

م: بله بله. ولی کلی تجربه فروش قهوه ای داره. حتی گفت که در سی درصد موارد مشتری ها به جای قهوه ای ازش درخواست قهوه ای تیره دارن. دقیقا کسی بود که ما لازم داشتیم. آخه ما هم کمدهای قهوه‌آی لازم داریم
ن: [قطع کردن تلفن]

حیوونکی ما برنامه نویس ها

موسیقی

Sea Cruize از خانم لا دی رو می ذارم براتون که بهمون اجازه داده آهنگش رو استفاده کنیم و با افتخار پخشش می کنیم

رادیو گیک شماره ۲۲ – دوست دختر مصنوعی

در شماره بیست و دومم رادیو گیک در خدمت شما هستیم با عنوانی به جذابی: دوست دختر مصنوعی. در این شماره راه حلی کشف می کنیم برای اینکه شما دوست پسر / دختر ندارین، نگاهی می کنیم به دستگیری هکری که توی فهرست ده تایی اف بی آی بود و می بینیم که بعضی مدرسه ها توشون بازی با کامپیوتر اجباریه. راستی! اگر این شماره با ما باشین، باور می کنین که دسترسی به اینترنت یکی از حقوق شهروندی است و لازمه یک زندگی طبیعی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_022_doost-dokhtar-masnooei.mp3]

مشترک رادیو گیک بشین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

واحد اجباری ماین کرفت در مدرسه

ماین کرافت اجباری در مدرسه

یک مدرسه سوئدی خبر ساز شده: به خاطر اجباری کردن گذروندن یک واحد بازی ماین کرفت برای بچه‌های سیزده ساله. این بازی فوق العاده مشهور در دنیا،‌ از بازی کن ها می خواد که با حوصله و وقت و دقت و پشتکار از قطعات مختلفی که در دنیاش وجود داره، سازه‌های مثل خونه و غیره بسازن. در نسخه های جدی شب ها خرابکارها می یان بیرون و خونه ها رو خراب می کنن ولی در نسخه هایی هم فقط ساخت سازه های زیبا و مفید هدفه و همکاری آدم ها با هم و خلاقیتشون باعث علاقه شون به بازی می شه. مدرسه گفته بازی کردن این بازی چندین نفره آنلاین باعث می شه دانش آموزها در مورد شهرسازی، برنامه ریزی، مسائل محیط زیستی و به پایان رسوندن کارهایی که شروع می کنن چیز یاد بگیرن و حتی بتونن برای آینده برنامه بریزن. مدیرهای مدرسه گفتن که این بازی از نظرشون تفاوت بخصوصی با درس هایی مثل هنر و نجاری نداره. اونها اضافه کردن که اوائل بعضی والدین با این واحد مشکل داشتن اما موفقیت این واحد باعث شده مدرسه تصمیم بگیره که در سال های آینده هم این درس اجباری رو در فهرست برنامه‌های بچه ‌های سیزده ساله، بذاره.

دستگیری مرد کالیفرنیایی برای اذیت و آزار آنلاین ۳۵۰ زن

اذیت و آزار رو رسانه های ما مجبورن به جای تجاوز استفاده کنن ولی اینجا منظور واقعا همینه. این مرد با درست کردن هویت های مختلف برای خودش با زن ها دوست می‌شد، بعدا براشون یکسری فایل و غیره می فرستاد که باعث می شد بتونه پسوردهاشون رو بدزده و بعد از این طریق بهشون فشار می‌آورد. مثلا در یک مورد این مرد خودش رو جای مرد الف ای جا زد و خواست با زنی صحبت کنه. این زن که شک کرده بود به مرد اصلی زنگ زد و وقتی مطمئن شد که طرف مقابلش مرد الف نیست، این رو بهش گفت اما این مرد بهش گفت که عکس بدون بلوز این زن رو در اختیار داره و اگر همین الان جلوی وبکم برهنه نشه، اونو می ذاره توی فیسبوک زن که پسوردش رو هم داره. وقتی زن مقاومت کرد، عکس برای چند ثانیه روی فیسبوکش رفت و غیره و غیره. خوشبختانه آدم ها با پلیس تماس گرفتن و حالا این مرد ۲۷ ساله دستگیر شده به اتهام آزارها و بهره کشی های مشابه از ۳۵۰ زن و پرونده‌ای بسیار قطور. ماجراش برای ما؟ سوادمون از اینترنت و هویت رو بالاتر ببریم و بدونیم که پلیس موظفه از ما دفاع کنه.

گفتن اینکه در ایران هم وضع بدک نیست و ذکر مورد رم موبایل و پلیس و رفتن سراغ مغازه و شاگردش.

گالوپ و نظرسنجی در مورد دسترسی به اینترنت

گالوپ که یکی از بزرگترین سازمان‌های نظر سنجی جهانه، گزارشش رو منتشر کرده. طبق اون سال ۲۰۱۱ ۳۲٪ مردم بالغ جهان گفتن که به اینترنت در خونه دسترسی دارن. این عدد برای سال‌های قبل ۲۹ و ۲۵٪ بوده. از ۱۴۸ کشور حاضر در نظر سنجی، در ۴۱ کشور کمتر از ده درصد جمعیت به اینترنت دسترسی داشتن و در مقابل در ۴۸ کشور بیشتر از ۵۰٪ آدم های بالغ به اینترنت در خونه دسترسی داشتن. کشورهای اول عبارت بودن از سوئد و سنگاپور با ۹۳، دانمارک با ۹۲ و هلند با ۹۱ درصد. بعدش هم نیوزلند، استرالیا، کانادا، تایتوان، ایرلند، کره جنوبی، لوکزامبورگ،‌اسراییل و فرانسه و امارات.. جالبه که کشورهایی مثل بحرین و کویت هم با ۸۴ و ۸۳ در بالاهای فهرست هستن. آمار برای ایران ۳۸٪ بوده که باعث شده همسایه اوروگوئه، آلجریا، کاستاریکا و موروکو باشیم (:‌

کیم دات کام و سایت جدیدش: مگا

من آدم‌هایی که روابط معمول جهان رو هک می کنن رو دوست دارم. کسانی مثل موسس ویکیلیکس یعنی آسانژ و کسانی مثل کیم دات کام. کیم دات کام درست یکسال بعد از اینکه پلیس به سایت اولش یعنی مگا آپلود حمله کرد و اون رو بست ،‌سایت دومش رو راه انداخته: مگا دات کو دات ان زد. این سایت به هر کس به شکل رایگان ۵۰ گیگ فضای ذخیره سازی می ده و اگر بین ۱۳ تا ۴۰ دلار در ماه هم پول بدین می تونین ۵۰۰ گیگ تا ۴ ترا فایل توش ذخیره کنین.

دات کام باهوشه و سایت جدیدش قراره با رقبایی مثل دراپ باکس، گوگل درایو و رپید شر رقابت کننده و در ضمن جلوی بسته شدن توسط پلیس عصبانی رو بگیره. این سایت همه فایل هاش رو با یک کلید آر اس ای دو کیلوبایتی حفاظت می کنه که یک معنی بیشتر نداره: حتی خود دات کام هم نمی دونه چه سایتی روی این استوریج آنلاین ذخیره شده و فقط و فقط کاربر است که میدونه چی روش آپلود کرده. البته شما می دونین لینک فایل هاتون رو به بقیه هم بدین (یا از طریق دادن کلید به اونها یا با گذاشتن کلید توی یو آر ال) و خب توی قرارداد سایت هم نوشته شده که شما مسوول نقض کپی رایت توش هستین و جریان به سایت ربطی نداره (: یک کلک دیگه که پلیس نتونه سایت رو پایین بیاره. پیشنهاد می کنم سریعا یک تستی بهش بزنین.. پنجاه گیگ کم چیزی نیست (: مگا دات کو دات ان زد. به افتخار نیوزلند.

البته اینم اضافه کنم که دیروز کیم دات کام در جواب به کسایی که می گفتن فلان و فلان گفت هر کس بتونه سایت رو هک کنه، ده هزار یورو جایزه داره و .. هنوز کسی نتونسته (: مشخصه که سریعا در حال رشده، در روز اول یک میلیون کاربر رجیستر کردن و پنجاه میلیون فایل روش آپلود شد و یک سایت جدا به وجود اومد که فایل های پابلیک رو ایندکس می کرد ولی این سرویس سریعا از طرف مگا بلاک شد. در ضمن کیم گفته که بیست وکیل تمام وقت، وظیفه پاسخ دادن به مدعیان نقض کپی رایت در این سایت جدید رو بر عهده دارن و این سایت هیچ مشکل قانونی نداره.

دستگیری حمزه بندالعاج

نه (: فعال حقوق بشر یا طرفدار آزادی بیان یا چنین چیزی نیست. حمزه بندالعاج هکریه که اف بی آی مدت ها دنبالش بود و بالاخره توی فرودگاه تایلند خوش و خندون دستگیر شد. این پسر ۲۴ ساله متهمه که با هک کردن بانک‌ها، چندین میلیون دلار پول دزدیده و وقتی بهش دستبند می‌زدن شوخی می کرد و حسابی می خندید. پلیس تایلند هنگام دستگیری بهش گفته که در لیست FBI 10 most wanted است و اون خندیده و گفته که اینطور نیست و شاید توی لیست بیست تا یا پنجاه تا باشه. این هکر آلجریایی ۲۱۷ مورد هک بانک تو حسابش داره و ظاهرا با پولی که می دزدیده حسابی خوش می گذرونده. پلیس فرودگاه ازش دو تا لپ تاپ، یک تبلت، یک تلفن ماهواره ای و کلی هارد دیسک اکسترنال گرفته و گفته که «اون با یک ترنزکشن می‌تونست ۱۰ یا ۲۰ میلیون دلار در بیاره.. اون با بلیت های فرست کلس دنیا رو می چرخید و لوکس زندگی می کرد». اگر بخش اول خبر براتون هیجان انگیز بود و دوست داشتین جاش باشین، بگم که تایلند حمزه رو به آمریکا پس خواهد داد و احتمالا زندانی خیلی خیلی طولانی در انتظارشه. دزدی در هیچ حالتی اش هیجان انگیز و خوب نیست. هکرها چون اول نفوذ براشون جالبه وارد کارهایی می شن که از اول انتظارش رو نداشتن و بعد توش پیش می رن (: سالم و معقول باشین و سوادتون رو افزایش بدین اما بدون افتادن تو دام کارهایی که اگر از اول بهش فکر میکردین سراغش نمی رفتین.

خرید دوست دختر مصنوعی توی فیسبوق

فیسبوک باعث شده دوستی‌ها و برک آپ های ما از یک موضوع شخصی به یک موضوع عمومی بدل بشن. دوست دخترهای بقیه براشون لایک می زنن و کامنت می نویسن و بوس می ذارن و اونوقت پروفایل‌های ما رو تنها کسی که لایک می کنه هم رادیویی‌هامون هستن! چاره چیه؟ بریم سراغ شرکت برزیلی NamoroFake.com.br و با دادن چهل دلار (بعله چهل دلار!) شرکت پروفایلی با کامنت و عکس و ریلیشن شیپ استتوسی که لازم دارین رو باز می کنه و سی روز توی فیسبوک مثل دوست دختر شما عمل می کنه! و البته اگر نمی خوان چهل دلار رو بدین می تونین فقط ۱۹ دلار خرج کنین و یک پروفایل دریافت کنین که مثلا دوست دختر سابق شما بوده! هاها.. سایت می گه استخدام یک پروفایل فیک که مثلا دوست دختر شما است چند تا فایده داره. اول اینکه باعث میشه خانم های دیگه دید بهتری نسبت به شما و توانایی هاتون داشته باشن، بعدش اینکه بعضی ها لازم دارن یک دوست دختر مصنوعی داشته باشن که حرص دوست دختر قبلیشون رو در بیارن یا نشون بدن که شاد هستن و بهترین روش برای اینکار … به قول این سایت خاص دادن چهل دلار در ماهه! و البته دلیل بعدی که می گه اینه که خانواده و دوستان بیخیال شما بشن و هی اصرار نکنن با یکی دوست بشین. و البته اگر شما یک دختر هستین که میتونین از عهده این نقش بر بیاین و برای یک ماه دوست دختر یکی باشین، وبسایت دعوت به کارتون میکنه و پنجاه درصد سود هم مال شماست! فعلا دوست پسر مصنوعی قابل اجاره نیست ولی شاید در آینده باشه!

توصیه های جادی: مثبت باشین، دروغ نگین، مودب باشین و صادق و کمی بانمک و نیازی به دادن چهل دلار در ماه ندارین.. هیچ چیز برای یک آدم بدتر از این نیست که تظاهر کنه چیزی است که نیست. دروغ نگین.. از همه به خودتون (:

در اعماق

حمله هکرهای چینی به نیویورک تایمز و ضعف سیمانتک

فوربس مطلب جالبی داره در مورد حمله هکرهای چینی به نیویورک تایمز بعد از اینکه این روزنامه گزارشی رو در مورد ثروت شخصی نخست وزیر چین (ون ژیابائو) منتشر کرده. این گزارش که در مورد ثروت شخصی نخست وزیر حزب کمونیست حرف می زده، به مزاق دوستان خوش نیومده و در نتیجه هکرهای چینی به روزنامه حمله کردن تا احتمالا منابع این گزارش رو به دست بیارن. اونها در طول چهار ماه نفوذ به سیستم‌ها، چهل و پنج نوع بدافزار مختلف رو روی کامپیوترهای روزنامه نصب کردن تا احتمالا بتونن اطلاعات متنوعی از کارکرد روزنامه، مقاله نویس ها و غیره رو به چنگ بیارن. نکته آبروریزی جریان این بوده که بزرگترین شرکت آنتی ویروس جهان یعنی سیمانتک، مسوولت حفاظت از کامپیوترهای روزنامه رو بر عهده داشته ولی به گفته شرکت مندیانت که بعد از کشف نفوذ، وضعیت رو بررسی کرده، آنتی ویروسهای سیمانتک فقط تونستن یک بدافزار از چهل و پنج بدافزار نصب شده رو کشف و خنثی کنن. جواب سیمانتک رو بگم.

برنامه نویسی که یواشکی کارش رو به چین آوت سورس کرده بود

هاهااه… یک برنامه نویس آمریکایی که به جای اینکه خودش برنامه بنویسه، بخشی از حقوقش رو به برنامه نویس های چینی می داد که برنامه‌هاش رو بنویسن و خودش فقط حقوق می گرفت و پاش رو می نداخت رو پاش و تو اینترنت می چرخید دستگیر شد! ((: گفته نشده ماجرا مربوط به کدوم شرکت بود اما همینقدر می دونیم که یک شرکت حساس زیرساختی کشف می کنه که یکسری آی پی چینی دائما به سیستمش وصل هستن و برنامه ها رو دستکاری می کنن. فکر کردن هک شدن و کمک امنیتی گرفتن. شرکت امنیتی وریزون کشف کرد که یک چینی همیشه در ساعات اداری به سیستم وصله و خیلی هم فعال کار می کنه. برای بررسی بیشتر یک ایمیج از کامپیوتری که اون بهش وصل بود گرفتن و بعد از ریکاوری اطلاعات به قصد پیدا کردن سرنخ های احتمالی کلی پی دی اف کشف شد که مربوط می شد به حقوق های دریافتی یک برنامه نویس چینی!در نهایت معلوم شد که یکی از برنامه نویس‌ها بخش کوچیکی از حقوقش رو به یک برنامه نویس چینی می ده که به سیستم وصل بشه و به جاش کار کنه و خودش بیکار و خوشحال می چرخه (: جالبه که کسی که این کار رو کرده سال گذشته از طرف مدیر شرکت تقدیر نامه ای گرفته بود که توش گفته می شد به خاطر کد تمیز، خوب نوشته شده و تحویل شده بر اساس زمانبندی مشخص لایق تشویقه (((:

کراود سورس شدن قانون کپی رایت فنلاند

فنلاند یک دموکراسی است. توش آدم ها حق دارن امضا جمع کنن و خواسته‌هاشون رو توی مجلس مطرح کنن. حالا هم یک گروه حقوق بشری تصمیم گرفته طبق قانون با جمع کردن پنجاه هزار تا رای از شهروندهای فنلاند، از مجلس بخواد که در قانون کپی رایت بازنگری کنه. اونها می گن قوانین کپی رایت توی فنلاند مناسب نیستن و باید تغییر کنن. مشکل فنلاندی‌ها قانون خیلی محدود کننده شون است در حدی که توی نوامبر گذشته پلیس به یک خونه حمله کرد و لپ تاپ با لوگوی وینی د پو یک دختر نه ساله رو توقیف کرد چون روش تلاش شده بود یک آلبوم دانلود بشه. کسانی که می خوان قانون تغییر کنه و از طریق مکانیزم تعبیه شده دموکراتیک جمع کردن پنجاه هزار امضا در شش ماه براش تلاش می کنن می گن که طرفدار کپی غیرقانونی نیستن ولی در یک جامعه سالم نقض انفرادی کپی رایت هرچند که غیرقانونیه اما نباید جرم منجر به زندان قلمداد بشه و در عین حال افراد باید حق داشته باشد از موارد دارای کپی رایت استفاده منصفانه کنن مثلا برای دست انداختن، آموزش و غیره.

دادگاه فدرال آلمان: دسترسی به اینترنت برا زندگی روزمره لازمه

دادگاه فدرال آلمان توی یک پرونده رای داده که «چون ارتباط با اینترنت کالایی لازم برای زندگی روزمره است، کسی که اینترنتش قطع شده یا مشکل داشته باید از مقصر غرامت دریافت کنه». این اولین باره که یک دادگاه در این مورد تصمیم گرفته و گفته اینترنت چیزی شبیه تلفن در زندگی است و قطع شدنش ارتباطات طبیعی آدم ها رو قطع می کنه. بنا به گفته سخنگوی دادگاه، هر روزی که شرکت مخابراتی ای که اسمش در رای نهایی برده نشده، باعث بوده که دی اس ال کاربر قطع باشه باید ۵۰ یورو خسارت به اون کاربر پرداخت کنه. [آهنگ اسمم داره یادم می ره]

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

یک تقبیح برای هر کسی که اینترنت براش خطرناکه چون خودش می دونه که آگاهی مردم به ضررشه و یک تقبیح برای کشوری که توش برای رفتن به کافی نت باید شماره ملی بنویسیم تا نکنه کاری بکنیم که رییس دوست نداره.

یک تشکر ویژه هم داریم از کابل کشتی و باله کوسه که بدون اعتراض و گناه اینهمه فحش می خورن (:

و نمی دونم.. تسلیت است یا تبریک به آرون سواترز.. فعال آزادی در اینترنت و نابغه ای که خودکشی کرد. قضاوت غیر ممکنه چون سوارتز از من بسیار باهوش تر بود و نمی تونم در مورد کارهایی که می کرد نظر چندانی بدم. خودش انتخاب کرد و .. محترمه ولی تسلیت به ما که سوارتز رو نداریم.

نامه ها

امیرحسین: می‌خواستم ببینم چرا برای رادیو امکان دونیت کردن نمی‌ذاری؟ اینطوری هزینه‌ی خیلی چیزا جبران میشه و فکر کنم خیلی‌ها دوست داشته باشن به رادیو کمک کنن… در ضمن گفته که متن اول خیلی تکراریه و توش کلمه فلان زیاد به کار رفته و بهتره شعارها رو عوض کنم.. جواب خودم: کلمه فلان رو کم کردم و این مال کسایی است که تازه با رادیو آشنا شدن. شنونده های دائمی همیشه از اینتروهای تکراری شاکی هستن.. حالا مدتی بعد عوضش می کنم.

محمد ویسی: اون وقت‌هایی که کاربر ویندوز بودم خیلی با نرم افزار اف ال استودیو (برای
آهنگسازی) حال می‌کردم
فکر می‌کردم توی لینوکس هیچ مشابهی براش پیدا نخواهم کرد تا وقتی که با lmms
آشنا شدم
قوی هست و البته به قدرت اف ال استودیو نیست ولی چون از دل میاد به دل
میشینه!
یه آهنگ ساده و مبتدیانه رو که باهاش ساختم برات ضمیمه کردم (بهمراه فایل
سورس)
دلم میخواست آدم‌های بیشتری به سمتش بیان، و البته کسی رو بهتر از خودت برای
تبلیغش پیدا نکردم
البته خودش سمپل‌های بسیار شنیدنی داره، ولی خواستم نشون بدم یه مبتدی مثل من
هم می‌تونه باهاش به راحتی ارتباط برقرار کنه

و البته این همین آهنگی است که در پس زمینه بخش نامه‌ها دارین می‌شنوین.

بخش آخر

آقای بعضی ها معیندفعه پیش که در مورد شاپرک که همون سیستم جدید پرداخت بانکی یا کارت به کارت یا چنین چیزیه صحبت کردم کلی فیدبک های متنوع گرفتیم.. خوشبختانه دوست قدیمی من گیلاندخت متخصص این حوزه است و برامون مرتب و منظم و خیلی باحال کل جریان رو توضیح میده (: برو گیلاندخت جان که خوب می ری (: اسم بانک دقیقه دو و نیم تا سه و نیم رو حذف کنم…

موسیقی

چشم! حرف حساب جواب نداره…. شاد باشین و خوش بگذرونین و به افتخار احسان تا هفته بعد شما رو به هنرمند محبوب دل ها و کمرها می سپارم….

از امروز تبلیغات حق ندارن صدایی بلندتر از صدای فیلم داشته باشن

جریان برای همه آشناست: داریم یک فیلم می بینیم و یکهو وسطش «دیری دیریم!» تبلیغات با یک صدای بلند شروع می شه تا چیزی که می خواد تبلیغ کنه رو تا مغز بکنه تو کله ما (نام نمی برم از بقیه سیستم ها که هر چقدر اقبال بهشون کمتر می شه صدای بلندگوشون رو بلندتر می کنن).

حالا خبر خوب اینه که از امروز هیچ شبکه تلویزیونی اجازه نداره تبلیغی با صدایی بیشتر از صدای برنامه اصلی پخش کنه.

خبر بد اینه که این قانون رو کنگره آمریکا تصویب کرده و اوباما زیرش رو امضا و در نتیجه فقط در همون دیار کفر معتبره.

به من زنگ نزناین مشکل «صدای بلند تبلیغات» که یک جور حمله به پرایوسی آدم‌ها حساب می‌شه یکی از اصلی‌ترین شکایت‌های رسیده به کمیته ارتباطات فدرال آمریکا در سال گذشته بود. این کمیته تقریبا ده سال قبل قانون دیگه‌ای رو پیشنهاد و تصویب کرده بود که طبق اون تمام آمریکایی‌ها حق دارن به رفتن به سایت به من زنگ نزن که توسط دولت اداره می‌شه تلفنشون رو به فهرستی اضافه کنن که هیچ شرکت تبلیغاتی حق نداره بهشون زنگ بزنه چه ابله‌هایی که تورشون رو معرفی می کنن و چه بیچاره‌هایی که سعی می کنن با گفتن «ما شماره تلفن مشابه شما رو توی اون یکی اپراتور داریم» یک لقمه نون در بیارن و زنگ زدنشون به من هم اعصاب من رو خورد می کنه هم وقت خودشون رو تلف.

در انگلیس اگر در دوران مرخصی مریض بشین بعدا کارفرما با مرخصی بیشتر جبران می کنه

حالا که اینهمه دوست در انگلستان دارم جا داره این قانون نسبتا جدید رو هم بنویسم شاید اونا استفاده کنن شاید هم بقیه کشورها یاد بگیرن (:

کارگرانی که در طول استفاده از مرخصی‌های استحقاقی سالیانه بیمار بشن، به تعداد روزهایی که بیمار بودن مرخصی اضافی می گیرن

یعنی اگر ده روز مرخصی بگیرین که برین تو ساحل بالا استراحت کنین و سه روزش رو مریض بشین،‌اون سه روز مریضی رو از مرخصی‌های استعلاجی بر می دارن و بعدا می تونین به جاش سه روز دیگه مرخصی بگیرین (:

بنا به گفته رییس دادگاهی که این رای رو صادر کرده «دلیل وجودی مرخصی سالیانه اینه که کارگر بتونه استراحت کنه و از زمان آسایش و آرامشش استفاده کنه. اما دلیل مرخصی استعلاجی اینه که کارگری که در شرایط کار نیست بتونه استراحت درمانی داشته باشه […] این دو موضوع با هم تفاوت دارن و مرخصی اجباری نباید تداخلی با مرخصی اختیاری داشته باشه».

قابل توجه است که این قانون مال دادگاه عدالت اروپا است و حالا تو انگلیس اجرا شده و در مراحل بعدی در بقیه اروپا هم به شکل قانون در خواهد اومد.

آزادی بیان در فضای خصوصی

چاپ شده در اعتماد

اکثر ما ایرانی‌ها درک صحیحی از مفهوم آزادی بیان نداریم. طبیعی هم هست. این مفهوم نه هیچ گاه تدریس شده و نه هیچ گاه تبلیغ. البته خوشبختانه این روزها افراد بیشتر و بیشتری المان‌های دموکراسی را پذیرفته‌اند و از چیزهایی مثل مردم‌سالاری یا آزادی بیان و اهمیت آن در جوامع حرف می‌زنند و دشمن را محکوم به عدم رعایت آن‌ها می‌کنند. اما مستقل از بحث استفاده ابزاری، چه ایراد دیگری به این بحث وارد است؟

بگذارید مثالی از دنیای خارج بزنم. مثالی که اجازه صحبت آزاد در مورد‌ آن را داریم. هفته گذشته شبکه اجتماعی توییتر برای اولین بار دسترسی یک کاربر به سایت را به درخواست یک دولت خارجی قطع کرد. کاربر مزبور در شناسه‌اش تبلیغات مربوط به نئو-نازی‌ها را ارسال می‌کرد و نوشته‌هایش پر بود از تبلیغات فاشیستی. این تبلیغات بر اساس رای مردم در آلمان ممنوع هستند. دولت آلمان با استناد به این قانون دموکراتیک، از توییتر خواست این اکانت را مسدود کند و توییتر به عنوان یک شرکت خصوصی آمریکایی پس از مدتی به شکلی نصفه نیمه اینکار را انجام داد؛ حالا دسترسی به آن شناسه از داخل آلمان ممکن نیست ولی بقیه مردم جهان می‌توانند توییت‌های فاشیستی آن را دنبال کنند.

آیا این نقض آزادی بیان است؟ برای ما آزادی بیان خیلی وقت‌ها «گفتن هر چیزی در هر جایی»‌ معنی می‌دهد که برداشتی کاملا اشتباه است. اگر من یک وبلاگ دارم و فقط به بخش خاصی از نظرات در آن اجازه انتشار می‌دهم، این سیاست وبلاگ من است نه نقض آزادی بیان چون کسانی که نظراتشان در وبلاگ من پذیرفته نشده حق دارند آن را جای دیگری بیان و حتی تبلیغ کنند. نقل قولی مشهور از قاضی دادگاه عالی آمریکا الیور هولمز می‌گوید «آزادی بیان این نیست که اجازه داشته باشید در یک سالن شلوغ فریاد بزنید ‘آتش’». آزادی بیان اجازه داشتن و تبلیغ عقیده است و به طور مشخص حقی سیاسی است.

حالا بحث را یک پله سخت‌تر می‌کنیم. در شرایط آزاد، قبول داریم که افراد یک کشور باید دسترسی برابر به رسانه‌های دولتی داشته باشند و بخشی از وظایف هر دولت باید دادن رسانه به عقیده‌های مختلف درون کشور و حمایت از رشد آن‌ها باشد. تنها محدودیت این جریان چیزهایی مانند نفرت پراکنی است و مکانیزم محدود کننده هم تنها و تنها قوانینی که در پروسه‌های دموکراتیک ایجاد شده و در پروسه‌های دموکراتیک قابل مخالفت و تغییرند. اما در مورد یک شرکت خصوصی وضع به چه منوال است؟‌ آیا سایتی مانند توییتر یا فیسبوک اجازه دارند تصمیم گیری کنند که چه چیزی در آن‌ها قابل انتشار است یا نیست؟ طبق بحث قبلی باید این اجازه را داشته باشند چون یک شرکت خصوصی هستند که حق تصمیم‌گیری در مورد محتوای منشتر شده توسط خودشان را دارند و اگر کسی می‌خواهد چیزی منتشر کند که خارج از این سیاست است می‌تواند سراغ سایت‌های دیگر برود یا حتی سایت خودش را ایجاد کند. اما! اما امروزه این شرکت‌های خصوصی عملا به بزرگترین رسانه‌ها تبدیل شده‌اند و انحصاری که دارند اجازه رقابت را تا حد زیادی حتی از دولت‌ها هم گرفته است. در این مورد خاص‌، توییتر صریحا اعلام کرده که درخواست دولت آلمان برایشان معتبر نیست و شناسه‌ها تنها پس از بررسی داخلی و اجماع درون‌شرکتی مسدود می‌شوند.

این تغییری بزرگ در وضعیت جهان غرب است. حالا شرکت‌های خصوصی کنترلی بسیار بیشتر از دولت‌ها بر چرخش اطلاعات و اینکه چه افرادی در کجای دنیا می‌توانند چه اطلاعاتی دریافت و ارسال کنند دارند. مثلا در حال حاضر بنا به تصمیم توییتر افراد آلمانی نمی‌توانند توییت‌های آن شناسه نئونازی را مشاهده کنند ولی بقیه جهان این حق را دارند و این مساله‌ای جدی است برای طرفداران آزادی بیان. شاید واقعا لازم باشد ملت‌هایی که آزادی‌های پایه‌ای آزادی بیان در کشورشان را تثبیت کرده‌اند به سراغ قدم بعدی بروند و قوانینی برای رسانه‌های جمعی تصویب کنند چرا که ظاهرا کنترل دولتی بر جریان اطلاعات دیگر نه تضمین کننده این است که چه چیزی دیده شود و نه تضمین کننده اینکه چه چیزی از مردم باید مخفی بماند.

رادیو گیک شماره ۱۷ – هش هش هش، به افتخار بچه های لجستیک

رادیوگیک این هفته، شماره ای پر از هش،‌پر از شکستن رمزها و پر از زامبی. رادیو گیک شماره هفدهم، برای گیک هایی می خوان ببینن آیا فیسبوک دنبال کنترل جمعیت می ره یا نه !

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_017_hash-hash-hash.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

شادیم! سلام می دیم به بچه های لجستیک که گفتن رادیو رو گوش می دن با اینکه موضوعش بهشون بی ربطه! و همراه

اخبار

کشت گوش روی مچ دست

یادتون باشه تو شماره های قبلی رادیو از موشی حرف زدیم که پشتش یک گوش رشد داده بودن. شماره های اول هم از سینگولاریتی گفتیم و کشت دادن اعضای بدن برای جایگزینی اعضای از بین رفته (پیشنهاد می کنم وبلاگ سینگولاریتی رو دنبال کنین: singularityp.com). حالا خبر تکمیلی دارم براتون: درینگ درینگ! خانمی که یک گوشش در روند مبارزه اش با سرطان به طور کامل برداشته شده بود، در حال رشد دادن یک گوش اضافی روی مچ دستش است. این گوش اضافی از بافت دنده پیوند زده شده و روی بازوی چپ این خانم رشد داده شده. وقتی گوش کامل شد از بازو جدا و به جای صحیحش پیوند زده خواهد شد. پزشک معالج گفته که این طرح رو سال‌ها داشته و فقط منتظر یک بیمار مناسب براش بوده.

کتاب ریاضی آزاد نوشته شده در یک هکاتون توسط ریاضی‌دانان فنلاندی

یک گروه از محققین، معلم‌ها و دانشجوهای فنلاندی یک تکست بوک ازاد نوشتن. اونهم توی یک هکاتون – ترکیبی از هک کردن و ماراتون. اونها جمعه شروع کردن و یکشنبه کتاب رو تموم کردن.. کتاب متاسفانه فنلاندی است ولی نکته مثبتش اینه که با لیسانس سی سی و به شکل لتکس و پی دی اف منتشر شده.

شاید یک کتاب ساده به نظر برسه ولی نکته اینه که این اولین کتاب آزاد مرجع یک کلاس است و فقط توی سه روز تهیه شده. در ضمن هکاتون ها معمولا مال نوشتن برنامه و اضافه کردن فیچر و اینجور چیزها بودن و این اولین باره که توش یک کتاب نوشته می شه.

به خودمون نگاه نکنین که اصولا اگر برای دانشگاه کتاب بخریم، کتاب آفست دزدی می خریم شش تومن (زمان ما شش تومن بود! الان چقدر شده؟ سی تومن؟). این بیچاره ها باید کلی پول کتاب بدن و بودن یک کتاب آزاد واقعا کمک بزرگی است. در ضمن این می تونه الگوی خیلی خیلی خیلی خوبی برای ما باشه. بعدا می گم نقشه چیه (:

تبلیغ:
برنامه دستیار حرفه ای که مخصوص اندروید هست یه ابزار همه کارست که باهاش میتونید بر روی برنامه‌هاتون قفل بگذارید ، مزاحم تلفونیاتونو بلاک کنید و حتی اینکه از آمدن پیامک های‌ تبلیغاتی مثل ایرانسل جلوگیری کنید و از شر ایرانسل راحت شید ، علاوه بر این امکانات ، برنامه با خودش یک سرچ فوق‌العاده سریع ( خداییش سریع هست آقای جدی دیگه !! ) داره که میتونید باسه اجرای برنامه‌ها ، شماره گرفتن ، پلی کردن موزیک‌ها ، یا حی پیدا کردن فایل استفاده کنید ، مهمترین ویژگی‌ جستجو این برنامه الگوریتم هوشمند و سرچ سریع آن است .
برنامه دستیار حرفه ای رو میتونید در بازار پیدا کنید ،

غیرامن بودن pptp

بعله! به لطف آقایان ماکسی مارلین‌اسپایک و دیوید هالتون، کدهای MS-CHAPv2 که برای وی پی ان استفاده می شن در صد در صد مواقع شکسته شدن. این همون وی پی ان ویندوزی است که ما بهش می گیم pptp و قبلا هم ثابت شده بود که مشکلات امنیتی زیادی داره و حالا این دو نفر در کنفرانس دفکن نشون دادن که می تونن فقط با هزینه کردن بیست دلار و صرف یک روز اون رو بشکنن – با درصد موفقیتی برابر صد در صد.

جایزه وضعیت gold standard‌ برای الگوریتم امنیتی جدید

بعد از پنج سال مسابقه بین متخصصین رمزنگاری و الگوریتم‌هاشون، بالاخره جانشین یکی از پر استفاده ترین الگوریتم‌های رمزنگاری مرسوم مشخص شد. مسابقه درست شده بود تا راه حلی ارائه بشه برای چند مشکل امنیتی الگوریتم گولد استاندارد قبلی. در این مسابقه الگوریتمی به اسم Keccak برنده مسابقه SHA3 شد. دوره قبلی این مسابقه که توسط موسسه ملی استاندارد و تکنولوژی در آمریکا برگزار می شه، سال ۲۰۰۰ بود که توش الگوریتم «استاندارد رمزگذاری پیشرفته» برنده مسابقه شد که این روزها همه از اسکایپ تا موسسه ملی استاندارد ازش استفاده می کنن. مسابقه فعلی هم وقتی ترتیب داده شد که یکسری نشون دادن که الگوریتم های قبلی مشکل دارن و حتی اس اش ای ۱ و اس اچ ای دو ممکنه غیرمطمئن باشن.

الگوریتم اس اش ای ۳ جدید در بعضی جاها بهتر از الگوریتم قبلی است ولی برگزار کننده ها می گن که فعلا کسی رو تشویق نمی کنن از اس اچ ای دوم مهاجرت کنه چون هر کدوم از این دو نسخه مزایا و معایب خودشون رو دارن که مهاجرت از یکی به نسخه بالاتر نیازمند آگاهی دقیق از دلایل اونه.

امکان رد یابی همه سیستم های تری.جی

یک حمله جدید نشون داده که هر ارائه دهنده سیستم موبایل نسل سومی که بر اساس استانداردهای نسل سوم کار کرده باشه، امکان هک شدن داره. منظور از هک اینجا کشف این نکته است که یک گوشی / شماره خاص در سل تحت حمله قرار داره یا نه. هکرها نشون دادن که می تونن با خریدن وسایل مرسوم الکترونیک که همه جا به فروش می رفن و داشتن یک فمتوسل (In telecommunications, a femtocell is a small, low-power cellular base station, typically designed for use in a home or small business.)و بدون هیچ نیازی به شکستن رمز یا داشتن کلید یا چنین چیزهایی مکان گوشی های موبایل نسل سوم یا هر دستگاه استفاده کننده از نسل سه رو کشف کنن. حمله اینطوری است که اتکر با داشتن کمی وسایل الکترونیک و یک فمتوسل روت شده پکت های لایه سه نسل سوم رو شنود می کنه و تغییرمی ده و تو شبکه تزریق می کنه و در اصل بین گوشی و دکل موبایل قرار می گیره تا اطلاعات رو گوش بده و گاهی یک فضولی هایی هم توش بکنه. مثلا توی چیزی به اسم حمله ایمزی (ایمزی شماره مشخصه هر سیم کارت است) حمله کننده توی یک سل پیج می کنه که فلان گوشی حضور داره یا نه. می دونیم که حمله اینقدر بزرگ نیست و نسبتا هم پیچیده است ولی نکته اصلی اش اینه که به ما یادآوری کنه امنیت لایه های مختلف داره و حمله حتما مستلزم شکستن رمز نیست و به سادگی با خوندن پروتکل ها و دیدن ضعف های منطقی شون می شه حملاتی رو انجام داد که نیازمند کارهای عجیبی هم نیستن. خود همین هکرها راه حل ساده استفاده از جفت کلید رو برای حل این مشکل پیشنهاد کردن و تذکر دادن که بهتره موقع طراحی پروتکل ها به نقاط ضعف بدیهی و ساده اونها توجه بشیتری بشه.

سیاست کنترل جمعیت در فیسبوک: آیا فیسبوک تاج بزرگترین شبکه اجتماعی رو با علاقه به یکی دیگه واگذار می کنه؟

فیسبوک بزرگ شد شکی هم نیست. حالا می گه یک میلیارد کاربر داره و در عرض دو سال هم ۲ میلیارد خواهد شد (: اما فیسبوک مشکل داره. فیسبوک با حجم اطلاعاتش به مشکل خورده و احتمالا سخت خواهد بود که در صدر شبکه های اجتماعی بمونه.

سی تی اوی هافینگتون پست می گه که رشد فیسبوک برای کیفیت خطر بزرگی است. بحثش اما جالبه. بحث هایی مثل مشکلات فنی سرویس دهی به این آدم ها یکطرفه و بحث تبلیغات بیشتر و بیشتر که کاربرها رو خسته می کنه هم یکطرف. اما اصل انتقاد عمیق تره. جان پاولی می گه مشکل اصلی که رشد شبکه های اجتماعی رو کند می کنه اینه که این شبکه ها بعد از داشتن حجم خیلی زیادی یوزر، دیگه نمی تونن از اومدن یک یوزر جدید متناسب با دردسرهاش پول در بیارن. از نظر علمی بهش میگ ن Law of Diminishing Returns (تقلیل).

پیشنهاد های مدیر عامل هافینگتن پست برای زوکربرگ مبتنی بر دو چیزه:‌اول داشتن یوزرهایی که پول اشتراک می دن و در عوض تبلیغ نمی بینن یا اماکانات بشیتری می گیرن و دوم اوپن سورس یا حتی آزاد کردن بخش هایی از کد و در نتیجه پذیرا بودن جامعه ای از گیک ها که حاضرن به رایگان به تیم بپیوندن و کارهایی که الان خرج های بسیاری روی دست شرکت می ذاره رو بر عهده بگیرن. الان شاید وقت این شده باشه که فیسبوک تلاشش برای افراد بشیتر رو کنار بذاره و سعی کنه بره سراغ آروم یک جا نشستن و پول ها رو شمردن و تقلای کاربر جذب کردن رو برای گوگلی بذاره که منابع عظیمی برای خرج کردن توی شبکه اجتماعی اش داره.

فیسبوک و کانفرم محققی که با کشف مشکل پرایوسی به سرعت تلفن کاربرها رو جمع می کرد

روز جمعه محققی به اسم سوریا پراکش اعلام کرد که اکثر تلفن های توی فیسبوک امن نیستن. البته درصد دقیق این جریان مشخص نشده. اول گفت که ۹۸٪ تلفن ها رو دسترسی داره و بعد گفت که از ششصد میلیون کاربر به تلفن پونصد میلیون دسترسی داره اما با وجود این ابهام کاملا در یک اجرا نشون داده که می تونه تلفن های غیرقابل شمارشی رو با تلاشی خیلی کم به دست بیاره.

فیسبوک هم این موضوع رو تاکید کرده اما گفته که جلوش رو گرفته ولی نظر سوریا پراکش چیز دیگه ای است.. بذارین کمی برگردیم عقب ببینیم چی می گه و چطور به این فکر رسیده:

تقریبا یک ماه گذشته بود که داشتم توی فسیبوک می گشتم و دیدم گزینه ای هست توی نرم افزار موبایلش برای پیدا کردن دوستان از روی کانتکت ها. کاری که این ابزار می کنه اینه که فهرست تلفن های ذخیره شده توی گوشی شما رو با دیتابیس فیسبوک چک می کنه و اگر تلفنی توی فهرست شما هست که توی فیسبوک به اسم کسیه اونو به شما نشون می ده

خب حدس بقیه اش سخت نیست (: کافیه همینجوری شماره ها رو یکی یکی درست و سرچ کنین و فیسبوک بهتون بگه که اتفاقا این شماره هم به اسم فلانی است و شماره بعدی به اسم بهمانی و کذا و کذا…

اگر علاقمندین بقیه ماجرای بامزه رو دنبال کنین. این محقق سکیوریتی به فیسبوک خبر می ده ولی هیچ جوابی نمی گیره. اصرار هم می کنه و بازم جوابی نمی گیره. پس یک اسکریپت می نویسه که یک رنج از شماره تلفن رو چک کنه و اسم آدم هاش رو بنویسه و کارها جلو می ره و جلو می ره (:

و در ادامه فیسبوک ها یک نامه هم از آدینا داریم… نکته جالبی رو می گه. اسکرین شاتی از اینکه پسوردش رو فقط با یک کاراکتر اشتباه تایپ کرده و فیسبوک بهش گفته «ظاهرا یک اشتباه تایپی داری. لطفا دوباره سعی کن» بازم بحث هش! اگر فیسبوک پسوردها رو هش می کنه چطوری اینو گفته؟ می دونیم که هش دو تا چیز شبیه هیچ شباهتی به همدیگه نداره پس اگر فیسبوک پسوردها رو هش می کنه چطوری می تونه بگه فقط یک کاراکتر رو اشتباه تایپ کردین؟ اگر هم هش نمی کنه که خب مگه می شه که دیگه واقعا فیسبوقه! ممنون آدیتا نکته جالبی بود.

در اعماق

اوبونتوی ۱۲.۱۰ و داستان‌هاش

بحث ها در مورد اوبونتوی بعدی زیادن. کنونیکال (کمپانی پشت اوبونتو) تصمیم‌های جدیدی برای تبلیغات توی اوبونتو داره که البته خودش می گه «تبلیغ» نیستن و سرچ مستقیم و بهتر هستن و این باعث شده بعضی ها اعتراض کنن که اوبونتوشون رو اینجوری دوست ندارن. کل جریان اینه که لینوکس سالها است که چیزی داره به اسم لانچر که من نمی دونم تو ویندوز بدون لانچر چجوری اصلا می شه زندگی کرد. لانچر اینجوری کار می کنه که یک رو می زنین و یک سرچ ظاهر می شه و هر چی می خواین توش می نویسین. از اسم فایلی که می خواین بازش کنین تا اسم دوستتون که می خواین باهاش چت کنین تا آدرس ایمیل تا یک محاسبه ریاضی تا تبدیل کیلومتر به اینچ تا اسم یک برنامه و … با انتر انجامش می دین. حالا از نسخه ۱۲.۱۰، لانچر اوبونتو چیزی که تایپ می کنین رو توی آمازون هم سرچ می کنه و نتایج رو نشون می ده. یعنی مثلا اگر بنویسین jsut for un بهتون نشون می ده که این یک کتاب هم هست توی آمازون که می تونین فلان دلار بخرینش و اگر دوست دارین کلیک کنین.

یکسری از این ناراضی هستن و می گن این یک تبلیغ ناخوپاسته است. کنونیکال می گه اینطور نیست و فقط گسترش سرچ است که انتظار می ره در آینده هر چیزی رو در هر کجا براتون پیدا کنه.

اینم بگم که من تقریبا چهار روزه روی اوبونتوی ۱۲.۱۰ هستم که هنوز تو بتا است. به شکل غیرقابل باوری برای یک اوبونتو یا حتی برای یک بتا پایدار و خوبه. مشخصه که به جای یونیتی گنوم-شل نصب کردم. اون سرچ آمازون هم هست. همینطور آیکون آمازون توی دش دیفالت. به هرحال تبلیغه و تا حدی آزار دهنده اما اینکه بگیم اوبونتو حق نداره اینو بذاره حرف چرتی است چون یک شرکت تجاری یک محصول داده و تصمیم می گیره چیزی رو بهش اضافه کنه تا به سود برسه. من اگر دوست ندارم می رم سراغ یک لینوکس دیگه. از فدورا و دبیان تا آریوس.

اما!‌یک دعوای نسبتا ولید اینه که من می گم دوست ندارم کالا باشم! من ترجیح می دم اوبونتو کالای کنونیکال باشه نه اینکه اوبونتو سرویسی که باهاش من رو به کالایی برای فروش به آمازون تبدیل می کنه. کنونیکال می گه از هیچ کس پولی برای این سرچ نمی گیره پس اینها تبلیغ نیستن اما این جریان کالا شدن ما بحث جدی است. همین اتفاق توی گوگل می افته. به هرحال هر شرکتی یکسری کالا داره و وقتی من پولی بهش نمی دم ولی دارم از سرویس هاش استفاده می کنم یعنی من دیگه مشتری نیستم بلکه من کالایی هستم که داره منو می فروشه به بقیه.

دستگیری پاستافارین یونانی به جرم «جرایم سایبری»

۲۴ سپتامبر شعبه جرایم سایبری یونان یک جوون ۲۷ ساله رو دستگیر کرد. جرم؟ کفر گویی و مسخره کردن یک روحانی یونانی به اسم الدر پایسیوس از طریق داشتن یک سایت به اسم الدر پاستیت‌سیوس (که یک پاستای یونانی است). پاستافارین‌های یونانی تظاهراتی برگزار کردن تا به جریان این دستگیری اعتراض کنن. در این تظاهرات پاستای یونانی به عنوان یک عنصر مقدس پاستافارینی بین مردم پخش شد. پاستافارین‌ها یک مذهب آلترناتیو بامزه هستن‌(:

تبلیغ: من سعی می کنم کم پرینت بگیرم چون می دونم که تا دارم با اینکار طبیعت رو آلوده و آلوده تر می کنم. اما امروز هشتاد صفحه پرینت گرفتم: شماره جدید نشریه الکترونیکی شگفتزار در مورد زامبی ها. صد و نود صفحه نشریه با کیفیتی که قسم می خورم در خیلی کشورهای دنیا بی نظیره. به http://www.fantasy.ir سر بزنین تا خوشحال باشین از اینکه چنین آدم هایی در ایران هستن. http://www.fantasy.ir یکی از امیدهای من برای ایران بودنه

مایکروسافت، گیر به عدد ۴۵ و سانسور کلی سایت از جمله دولت آمریکا، بی بی سی ، ویکیپدیا و بینگ! یوهههااا بینگ!

این DMCA و نوتیس‌هاش داره یک مشکل خیلی جدی برای اینترنت درست می کنه. البته مشکل جدی در مقایس کشورهای آزاد. اینجا که آب از سرما گذشته (((: ماجرا اینه که طبق قوانین شرکت ها حق دارن به بقیه نوتیس بدن که تا بررسی کامل یکسری چیز رو از سایت هاشون حذف کنن که بعدا بررسی بشه ببینیم مشکل کپی رایت دارن یا نه. اینها حالا به شکل خودکار انجام می شن. مثلا یک برنامه توی یوتوب می چرخه و هر ویدئویی که به نظرش موزیک داره رو گزارش می کنه و تا بررسی نشه، اون ویدئو برای یکسری کشورها ممنوع می شه. یا مثلا موتور دیگه ای در اینترنت می چرخه و هر چیزی که به نظرش ناقض کپی رایت فلان شرکت بیاد رو به گوگل ریپورت می کنه که از سرچ ها بیرونش کنه. حالا در یک اتفاق جدید مایکروسافت برنامه ای رو اجرا کرده که ظاهرا بر اساس تعداد تکرار عدد ۴۵ در لینک ها تشخیص می داده که این مربوط است به ویندوز هشت بتا که به بیرون نشت کرده و اونو گزارش می کنه به گوگل تا از سرچ ها حذف بشه .این برنامه هم کلی سایت رو پیدا کرده و به شکل اتوماتیک به گوگل گفته تا بررسی کامل اونها رو باید از سرچ خارج کنه. از جمله سایت هایی مثل تک کرانچ، ویکیپدیا، بی بی سی و حتی خود موتور جستجوی مایکروسافت یعنی بینگ. گوگل می دونه که این نوتیس‌ها اشتباه هستن و وایت لیستی درست می کنه از جاهایی مثل ویکیپدیا و بی بی سی و دولت آمریکا اما مثلا اگر این موتور اشتباهی سایت من و شما رو گزارش بده رسما هیچ شانسی نداریم و باید منتظر بمونیم کارمندهای گوگل شخصا بررسی کنن موضوع رو که با وجود گزارش های بیشتر و بیشتر این موتورها در هر هفته، حسابش با کرام الکاتبین است که کی فرصت بهمون برسه.

این قوانین نیاز به اصلاح دارن و منطقا فقط وقتی ثابت بشه که چیزی نقض کپی رایت است باید حذف بشه نه وقتی که اتهام وارد شد.

سر کار تفریح کنین یا اصلا کار رو بازی کنین

«تفریح دشمن کار نیست». این شعار شرکت نشنال بکستر اپلاید گیمینگ است. یک شرکت طراحی بازی که برای موسسه بانک جهانی، موسسه آینده (future inst) و جاهای دیگه بازی طراحی می کنه یا در اصل روندهای تفریحی رو طراحی می کنه که کمک می کنه کارمندها بهتر کار کنن.

به این جریان توی روانشناسی extrinsic motivation (انگیزه عارضی؟ بیرونی؟) می گن و دوام زیادی هم نداره. شما کار می کنین و حقوق می گیرین و سریعا هم از کارتون خسته می شین. در مقابل گفته می شه که نیازی نیست کار بی مزه باشه. کار می تونه شما رو واقعا درگیر خودش کنه؛ مثل یک بازی که یادتون می ره کی شب شد کی صبح شد. در ضمن توی کارهای ما کلی هم کار بی مزه هست که باید انجام بدیم. اونها رو هم می شه جالبتر کرد. مثلا ضبط ساعت های کاری، پر کردن گزارش های مالی و اینجور چیزها… حالا فکر کنین یک پنل داشته باشین که به شکل یک بازی مقدار ایمیل های دریافتی و ارسالی هر روز یا مثلا مقدار در آمد هر روز بر اساس حقوق ساعتی و اینها رو بهتون نشون بده و از روش بهتون مدال بده یا بین کارمندها بج «سریعترین پاسخ دهنده ایمیل» رو بهتون بده و اینها.. دقیقا کارهایی که برنامه هایی مثل فوراسکوئر می کنن. اینها بازی های جدی هستن. به این جریان می گن gamification. بازی ای کردن دنیای واقعی برای دادن بازخوردهای خوب به آدم ها. استاد دانشگاه استنفورد در حوزه ارتباطات می گه که ابزارهایی که اوراکل و آی بی ام به ما دادن تا باهاشون در اداره و شرکت و دانشگاه کار کنیم خیلی حوصله سر بر هستن و می تونن بسیار جالبتر باشن و این ایده که من در سر کار باید کار خشک بکنم و توی خونه با کامپیوتر بازی کنم ایده صحیحی نیست و بین این دو تا لازم نیست حتما یک مرز باشه. در رادیوهای بعدی در این مورد حتما بیشتر حرف می زنم و حتی شاید یک ویژه نامه هم براش بدیم.

تبریک ها و تقبیح ها

همه تقبیحمون رو جمع می کنیم برای سانسورچی اینترنت: ننگت باد. اگر هم روزی اومدی گفتی «من مامور بودم و معذور» بهت خواهیم گفت که عزیز دلم.. اون زمان که اونهمه آدم شریف و نیمه شریف زندگی می کردن چی شد که تو صاف شده بودی مامور این کار زشت؟

و تبریکمون رو صاف و صادق و ساده می دیم به رضا رشید پور، مهندس بیکار که دروغ رو تکرار نکرد و تو سه دقیقه باهامون از راهی حرف زد که دستمال نمی خواست.

نامه ها

مدتی بود هارد اکسترنالم دچار بیماری رندوم دیتکت شده بود و گاها بالا نمیومد و این اواخر هم با این که به نظر می رسید سالمه، دیگه کلا بالا نمیومد. اولین کار این بود که بک آپی از اطلاعات مهم تر گرفتم قبل از این که کاملا بمیره و بعد بردمش به گارانتی محترم سازگار ارقام. دوستان عزیز با تست هارد به روش گرفتنش کنار گوششون و گوش دادن به صدای هارد تشخیص دادند که هاردم سالم هست! مرحله بعدی این بود که اعلام کنند برای رفع عیوب سخت افزاری هیچ کاری نمی کنند و تنها کاری که ازشون بر میاد، فرمت کردن هارددیسک هست و اگر با فرمت به نتیجه نرسند، هارد جدید(؟) بهم می دن و دو گزینه پیش رو گذاشتند: ۱. درخواست بازیابی اطلاعات (هر گیگابایت = ۱۰۰۰ تومان رایج مملکت عزیز * ۶۷۳ گیگابایت اون داخل بودند) ۲. بی خیال شدن اطلاعات.

( ضمنا هارد یک ترابایتی که ۱۵، ۱۶ ماه قبل ۱۴۸هزار تومان و ۴، ۵ ماه قبل ۲۶۰هزارتومان خرید شده بود، شده ۳۳۰ هزار تومان!)

این طور شد که از خیر گارانتی گذشتیم و هارد رو از قابش که یه تکه پلاستیک بیشتر نیست، در آوردیم، به امید این که شاید پورت ساتا یا چیز دیگه ای برای بیرون کشیدن اطلاعات داشته باشه یا جایی برای انگولک و نداشت.

نهایتا دیروز به پایتخت رفتم تا شاید اونجا، عزیزان راه حلی برای تعویض پورت/بورد داشته باشند اما چیزی جز سگ رفتاری دوستان و جواب سربالاشون نصیبمون نشد. در مسیر برگشت با دست های درازتر از پا، چشمم به مغازه ای افتاد که هارد لپ تاپی و ... می فروخت. گفتم یه بار دیگه شانسم رو امتحان کنم. رفتم داخل. یه آقای میان سال هارد رو گرفت و پرسید که چند دقیقه ای وقت دارم یا نه، که تایید کردم. در کم تر از ۲ دقیقه هارد بالا اومد و همه اطلاعات سر جای اولشون بودند. چند باری هم تست کرد تا مطمئن بشه و هارد رو تحویل داد. (اولش گفت سعی نکن، نمی گم چی کار کردم! بهش گفتم قول می دم به کسی نگم و توضیح داد که چی کار کرده!)

نهایتا گفتم چه قدر باید پرداخت کنم؟

گفت ۵ مغازه پایین تر بستنی هست، سه تا بگیر و بیا!!

گفتم بستنی که نمی شه دستمزد، مبلغش هرچی هست همون رو بدم شما هرچی خواستی بخر باهاش.

گفت می تونستم مثل خیلی ها بگم برو یه ساعت دیگه بیا، کلی هم بلا سر هارد و اطلاعاتت بیارم و علافت کنم! الانم می گم هزینش سه تا بستنیه، یا بگیر یا برو به سلامت!

در نهایت گیجی اومدم بیرون تا بستنی فروشی رو پیدا کنم که دوباره صدام زد که از همون ۳۰۰تومنی هاش بخر!

سه تا مگنوم خریدم و برگشتم دم مغازش. بستنی ها رو تحویل گرفت و گفت خوش اومدی!

هستند هنوز چنین انسان هایی...

موسیقی

و موسیقی رو نمی دونم چی خواهد بود.. زمان ادیت انتخاب می کنم و شرمنده که دیگه نمی تونم اسمش رو بگم ولی حتما قشنگه… [ یک روز گذشت و این موسیقی انتخاب شده ]

پخش زنده همایش روز آزادی نرم افزار در اصفهان

من سرما خوردم و موندم خونه، البته اگر سرما نمی خوردم باید می رفتم سر کار. شما هم اگر وضعیت مشابهی دارین و توی اصفهان نیستین ولی به برنامه اصفهان علاقه دارین، می تونین پخش زنده صوتی، تصویری و آیدنتیکایی‌اش رو از این صفحه دنبال کنین: http://live.isfahansfd.org/. کار جالب و مفصلی است و امیدوارم در طول روز به خوبی کار کنه.