اسم این شماره رو با یادآوری رنج بچه هایی که در کارخونه های غیراستاندارد چین و بقیه جاها گجت هایی رو می سازن که ما افتخار می کنیم آخرین مدلمون رو با آخرینترین مدلشون عوض کنیم. به افتخارشون
مسوولین سوییسی به شکلی سربسته گفتن که اگر مشکلات سطح بالاتر پیش نیاد، علاقمند هستن به ادوارد اسنودن افشاگر ان اس ای پناهندگی بدن در مقابل اینکه اون بتونه در دادگاه در مورد این اتفاق شهادت بده. وکیل اسنودن نگفته چه شکلی از «مشکلات سطح بالاتر» ممکنه پیش بیاد ولی منطقا منظور فشار سیاسی آمریکا بر این کشوره. یکی از دوستان هم توی توییتر گفته بود که اگر بهش پناهندگی بدن حاضره مطلقا هر چیزی رو شهادت بده تو دادگاه (: [صحبت در مورد کتاب no where to hide]
اندروید وان هم بالاخره اومد. این گوشی هیجان انگیز رو قبلا در خبرها دیده بودیم ولی الان تو هند عرضه شده. حرف گوگل اینه که در حال حاضر ۱.۷۵ میلیارد نفر در جهان گوشی هوشمند دارن و این یعنی ۵ میلیارد نفر گوشی هوشمند ندارن. مشکل هم سه تا است: قیمت بالای گوشی ها، دسترسی نداشتن مردم به ۳جی و ۴جی حتی جاهایی که عرضه شدن و دسترسی نداشتن به سیستم عامل اندروید نسخه جدید. گوشی اندروید وان مدعی است که به این سه مشکل جواب می ده و اسپک های معرفی شده و بخصوص قرارداد خوب با شرکت Airtel جای امید باز می کنه. کشورهای بعدی که قراره شاهد تلفن باشن فیلیپین، اندونزی، پنگلادش، نپال، پاکستان و سری لانکا هستن.. توضیحات خودم در مورد علاقه گوگل به این جریان.
معلومه که موبایل وسیله باحالی است که بتونین باهاش با هر کسی هر کجای دنیا حرف بزنین ولی ظاهرا دانشمندها به این هم راضی نیستن.. اصولا دانشمندها رمز موفقیتشون اینه که به چیزهای کوچیک راضی نیستن و فکر می کنن همیشه باید پیش برن و این دقیقا تفاوتشون است با دوستانی که می گن از فلانجا به بعد ما حق نداریم جلو بریم (: به هرحال… دانشمندهای عزیز با استفاده از TMS یا تحریک حوزه الکترومغناطیس مغز یا چنین چیزی تونستن کلمات رو از مغز یک نفر به فاصله ۵۰۰۰ مایل اونورتر جابجا کنن. نترسین… ولی آزمایش این شکلی است: چهار نفر رو آوردن که یک نفر فرستنده بود و سه نفر گیرنده. به نفر اول که قرار بود فرستنده باشه کلمات Ciao و Hola نشون داده شد.. البته به شکل باینری روی صفحه کامپیوتر و بهش گفتن که با دیدن هر صفر به تکون دادن پاش فکر کنه و با دیدن صفر به تکون دادن دستش.. البته لازم نبود واقعا دست و پا رو تکون بده، قرار بود فقط فکر کنه! بعد سیگنال های خونده شده از مغزش با اینترنت به سه نفر دیگه که ۵۰۰۰ مایل فاصله داشتن (حالا شما بگو تو ایستگاه فضایی بودن! فرق خاصی نداشت چون الان ایستگاه فضایی هم اینترنت بدون فیلتر داره) منتقل شد و از طریق همون سینگال های مغزی به مغزشون فرو شد (چی بگیم؟ از مغزشون گذر کرد؟ به مغزشون تابانده شد؟). انداختن این TMS روی کورتکس بینایی باعث شد سه نفر بتونن بر اساس چیزی که نفر اول فکر کرده، لکه های نوری رو ببینن که بر اساس فکر نفر اول در جاهای متفاوتی برای صفر و یک قرار می گرفت. تبدیل کردن این صفر و یک ها تونست کلمه اولیه رو بسازه؛ اونم با موفقیت! هوم… چی بگم حالا من؟
چالش معرفی ده کتاب
توضیحات خودم
اینترنت شبانه در ایران و مشکلاتش
اشاره به مساله اینترنت شبانه و مشکلاتی که برای آی اس پی ها و بقیه درست کرده
امیر گفته که صبا نت یک اطلاعیه داده که از این به بعد رایگان نیست و فقط به شکل «منصفانه» می تونین دوبرابر حجمی که خریدین رو مجانی استفاده کنین و بعدش جریمه می شین! مبین هم کار مشابهی کرده. بحث سر اینکه مجازه یا نه و چطوری باید باشه (بر اساس قرارداد. از این به بعد یا توی قرارداد جدید. …)
خبر رو حتما شنیدین. یک دختر هلندی در یک «سفر» ۴۲ روزه به جنوب شرقی آسیا، کل دوستاش رو اسکل کرد و از خونه کلی عکس و متن سفرگونه درست کرد و گذاشت فیسبوک و همه معتقد بودن داره نصف قاره اسیا رو می چرخه و حتی با تزیین کردن اتاقش به شکل یک معبد، گپی اسکایپی هم با رفقا زد که دیگه هیچ شکی در جریان نمونه! حرفش اما بسیار معقول بود. آخرش گفت که «اینکار رو کردم تا نشون بدم که ما چیزی که در رسانه های اجتماعی منتشر می کنیم رو فلیتر می کنیم و تغییر می دیم تا چیزی به نظر برسیم که دوست داریم و دنیای آنلاین ما گاهی ربطی به زندگی واقعی مون نداره. هدف من این بود که نشون بدم چقدر راحت می شه واقعیت رو انگولک کرد. همه می دونن که تصویر مدل ها ادیت شده است و ما معمولا فراموش می کنیم که توی زندگی خودمون هم تصویر رو دستکاری می کنیم».
بحث حمله سایبری یک نکته عجیب داره: اینکه معلوم نیست چه زمانی و چه سطحی از حمله «جنگ» حساب می شه یا مثلا آیا کاشتن یک بمب ساعتی در زمان صلح و منفجر کردنش چه حکمی داره (بحث کنم در مورد توربین ها) و سال ها بود گروهی از مقامات ناتو درخواست می کردن که آمریکا اعلام کنه که در مقابل حمله گسترده سایبری، پاسخ کینتیک خواهد داد (جنگی کلاسیک). این اتفاق حالا افتاده و «ناتو اعلام کرد حمله سایبری گسترده علیه یک کشور عضو میتواند به عنوان حمله علیه کل این سازمان دفاعی تلقی گردد و باید با آن برخورد نظامی شود. ناتو میگوید برای دفاع از اعضای خود این تصمیم را اتخاذ کرده است. » بحث انتقال موشک ها به کوبا بعد از خلیج خوکها و اعلام کندی در مورد اعضا و پاسخ به دشمن !
It shall be the policy of this nation to regard any nuclear missile launched from Cuba against any nation in the Western Hemisphere as an attack by the Soviet Union on the United States, requiring a full retaliatory response upon the Soviet Union
[آهنگ عزا بزنم؟] بعد از جریان لو رفتن عکس ها که بعدا بیشتر در موردش حرف می زنیم ومشکلاتی که تیر پیکانشون به سمت iCloud است، تیم کوک سی تی اوی اپل گفت امنیت برای این شرکت بسیار مهمه و تمرکز کرد روی آی.مسیج و گفت تمام ارتباطات این برنامه کاملا رمزگزاری می شن و حتی خود اپل هم کلیدهاش رو نداره. حالا اینکه چطوری می تونن با ان اس ای کنار بیان یک بحث است ولی این بدون شک تلاشی است برای اعاده حیثیت مردمی که حالا دعوت شدن از طریق سرویس Apple Pay کردیت کارت هاشون رو هم به اپل بسپرن. در مورد این در قسمت آخر بیشتر حرف می زنیم.
تبریک و تقبیح
تقبیحی داریم برای ایرانسل که داره با تبلیغ ما رو خفه می کنه (توضیح یو اس اس دی و پلن و …)
تشویق و خسته نباشید داریم برای بچه های زیکانف و داورهای خوب که یک زیکانف عالی دیگه برگزار کردن
تشویق و سوت و هورا برای خودم که …
نامه ها
لاله گفته میدونم خیلی از سایت ها امکاناتشون رو برای ایران محدود کردن اما تو حوزه نرم افزار های آزاد دیگه چرا؟
می خواستم نرم افزار simon رو از sourceforge دانلود کنم می گه کشورتون تحریمه. واقعا بد بختیم دیگه اوپن سورس ها رو هم به ایرانیا ندن
بنیامین برامون نوشته:
رفته بودیم یکی رو برسونیم فرودگاه و احتمالا اگه لاری باشید میدونید که
اکثریت مردم این منطقه توی کشور های حوزه خلیج فارس کار میکنند حالا
بگذریم چون طرف پرواز خارجی داشت دو ساعت قبل پرواز در فرودگاه حظور
داشتیم و من گوشیم رو در اوردم و شبکه های بی سیم رو چک کردم تا بلکه
فرجی بشه وای فای رایگانی چیزی باشه که هیچی هم نبود … ولی یه چیز
هیجان انگیز تر اونجا وجود داشت یه پرینتر بی سیم که هیچ رمزی هم نداشت
نمیدونم مربوط به کدوم بخش بود ولی خلاصه هر بخشی بود چند صد صفحه
اخطاریه براشون چاپ کردم اونم که برگه های پرینتر تموم شد ظاهرا توی
اتاقی بود که اون ساعت از روز کسی درش حضور نداشت یا شایدم طرف نفهم
بود… و این قضیه تموم شد و رفت
تا اینجا میگیم شاید من اولین نفری بودم همچین حمله وحشیانه ای انجام
دادم و کس دیگه ای این کار رو نکرده بوده و گفتم حتما رمز گزاریش میکنن
…
ولی در کمال ناباوری یک ماه بعد که مراجعه کردم هم همون پرینتر با شبکه
بی سیم بدون رمز وجود داشت ولی این دفعه بعد از پرینت گرفتن حدود 4 صفحه
پرینتر رو از دست رس خارج کردن و ظاهرا راه حلشون شده همین که هر وقت
دیدن الکی داره پرینت میاد پرینتر رو خاموش میکنن
بعد بگین چرا هوا پیما سقوط میکنه :-/
اتفاق رو که همه می دونیم چی شد… یک هکر / شاید هم یک گروه هکری شروع کردن به انتشار عکس های شخصی تعدادی از افراد مشهور (به طور خاصتر ستاره های هالیوودی و این تیپ ها) در اینترنت.
از کجا اومده بود؟
آیا قابل جمع است؟
برخوردهای متفاوت (شکایت، دوستانه، نفی)
زندگی طبیعی سلبریتی ها
بدن طبیعی متفاوت است با چیزی که ما می بینیم
و یادمون باشه که اینترنت حافظه عجیبی داره ولی ما حافظه خاصی نداریم
همه دنیا تقریبا شبیه همدیگه است.. هیجان عجیب نداره چیزی (:
موسیقی
به پیشنهاد خوب ارشیا، something to remind you از گروه Staind. اجرای زنده.
در این شماره از رادیو گیک به همراه سربازهای مجبوری که برای اجبارشون لازمه از کلمات قلمبه سلمبه مثل مام میهن و خدمت مقدس استفاده بشه، می فهمیم فرقی بین کتابخونه و پایرسی نیست و فتوای نسل سه رو از رو می خونیم چون کار دیگه ای از دستمون برنمیاد.
با توجه به مفاسد متعددی که برای گسترش دادن خدمات اینترنت پر سرعت همراه ذکر کرده اید از جمله دسترسی جوانان و حتی نوجوانان به مطالب و فیلم ها و عکس های آلوده و فیلم هایی که ضدیت با اخلاق و عقاید اسلامی دارد و با عنایت به اینکه مجوز های قانونی برای این کار گرفته نشده و مخالفت با قوانین جمهوری اسلامی جایز نیست و با توجه به اینکه شبکه ملی اطلاعات که میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند فراهم نشده به یقین اقدام بر این کار عجولانه یعنی خدمات اینترنت پر سرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالاتر کاری بر خلاف شرع و بر خلاف موازین اخلاقی و انسانی است و مسئولین محترم نباید تنها به درآمد های مادی این برنامه بیاندیشند و نباید آن را نوعی روشن فکری دینی و آزادی علمی تصور کنند بلکه لازم است با شورای عالی فضای مجازی که مرجع قانونی اینگونه امور است مطلب را در میان بگذارند و پس از رعایت اموری که جلوی جنبه های منفی این کار را میگیرد اقدام نمایند، مسئولین قضایی نیز نباید در این امر حیاتی بی تفاوت باشند.
معتبرینترین جایزهی علمی دنیا، جایزهی نوبل هست. ولی این جایزه به دلایلی به ریاضیدانها داده نمیشه! در عوض جان چارلز فیلد، ریاضیدان کانادایی ابتکاری زد که هر چهار سال یک بار، به ریاضیدانانی که کمتر از ۴۰سال داشته باشند و یک کار ارزنده و خیلی خوبی توی ریاضیات انجام بدند یک جایزه داده بشه، که این جایزه همون مدال فیلدز هست. مدال فیلدز و جایزهی آبل معتبرترین و مهمترین جایزههایی هستند که یک ریاضیدان ممکنه اون رو ببره و در حقیقت جایگزین جایزه نوبل برای ریاضی هست!
تقریبا ۸۵٪ مردم جهان در جاهایی زندگی می کنن که زیر پوشش موبایل است ولی تنها حدود ۳۰٪ اونها به اینترنت دسترسی دارن. حالا یکسری از پروایدرها دور هم جمع شدن و برنامه ای به اسم اینترنت اپ دادن که باعث می شه کاربر بتونه بدون داشتن سرویسی مثل جی پی آر اس، سایت های مهم اینترنت رو بچرخه… سایت هایی مرتبط با سلامت، شغل یابی، اطلاعات محلی و .. . این برنامه از ایرتل زامیبیا شروع کرده و به بقیه کشورها هم خواهد رسید و حتی اجازه می ده مردم سراغ فیسبوک، سرچ گگوگل، ویکیپدیا، مسنجر و.. هم برن. [توضیح همین در ویکپیدیا زیرو و از اونطرف نبودن هیچ دسترسی رایگان در ایران]
در یک بهروزرسانی عجیب که هنوز معلوم نیست آزمایشی و موقت باشد یا دائمی، «فیو»های شما یا همان favorite در تایملاین دنبالکنندههای شما نمایش داده میشود. درست مثل اینکه چیزی را ریتوییت کرده باشید. علاوه بر این اگر کسی را دنبال کنید، باز هم این امر در تایملاین دنبالکننده نمایش داده میشود. گویا توییتر آنقدر به دنبال کسی درآمد حاصل از نمایش آگهی است که به دنبال راههایی برای جذاب کردن و افزایش توییتهای کاربران است و اصلا به این مطلب فکر نکرده است که بسیاری از کاربران مایل نیستند که «فیو»هایشان را دیگران هم بدانند، این دسته از کاربران از «فیو» کردن بیشتر برای «بوکمارک» کردن توییتها استفاده میکنند تا بعدا بتوانند دوباره آنها را مرور کنند. مریم میرزاخانی این مدال رو به خاطر کارشون روی «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» که مربوط به هندسهی مختلط میشه برنده شدند. مسئلهی سه جسم (مثل برهمکنش خورشید و زمین و ماه) حل دقیق ریاضی نداره. مریم میزاخانی نشون داد در سیستمهای دینامیکی که نوع تحولشون به نحوی هست که شکلشون رو میچرخونند و کش میارند، مسیرهای سیستم بالاجبار مقیدند که از قوانین جبری پیروی کنند! خلاصه این که مسئلهی سه جسم به یک سرانجام خوبی رسید!
یک شرکت اومده یک کار عجیب کرده: میلیاردها رکورد آدم ها از همه جای ممکن رو جمع کرده و گذاشته کنار همدیگه… [ توضیح در مورد آزادی اطلاعات در آمریکا ] و شما می تونین دنبال هر کسی در آمریکا بگردین و در یک جای متمرکز به تقریبا هر چیزی که از اون آدم قابل دسترسی است دسترسی پیدا کنین. شما یک اسم بهش می دین و ایالت احتمالی (یا کل آمریکا) و این می گرده از هر جایی هر چی می تونه جمع می کنه: قانون شکنی ترافیکی، وضعیت ازدواج، جاهایی که به شکل فیزیکی بودین، شرکتتون، فامیل های احتمالی تون و … خوبه یا بد؟ همه اینها بوده و فعال ها بهش دسترسی داشتن، الان همه دارن…
بر خلاف باگ ساده شبکه سکرت، این باگ نسبتا پیچیده است. مساله اینه که اعتبار نرم افزارهایی که روی اندروید اجرا می شن از طریق مکانیزم Public key Infra تست می شن. در این مکانیزم شما نرم افزارتون رو با یک کلید همراه می کنین که ثابت می کنه این برنامه توسط شما تولید شده. کلاینت های وب و غیره این کلید رو با مرکزی چک می کنن تا اعتبار اون رو بسنجن و این مساله می تونه به شکل یک زنجیره باشه یعنی کلیدها اعتبارشون رو در یک سلسله مراتب پشت هم اثبات کنن. ولی موسسه بلوباکس مدعی شده که نسخه های قدیمی تر اندروید (یعنی از ۲.۱ تا ۴.۴ که از پروزه هارمونی آپاچی که الان متوقف شده استفاده می کردن) در تشخیص این زنجیره مشکل داشتن و به گفته این موسسه به سادگی «هویتی که می تونه وابسته به هویت دیگه باشه، چک نمی شده و هر کس می تونسته ادعا کنه که کلیدش را یک کلید معتبر منتشر کرده». معلومه که نتایج بسیار عجیبه: برنامه هایی که از این حفره استفاده کرده باشن می تونستن تقریبا به هر چیزی دسترسی داشته باشن! گوگل از گزارش دقیق این باگ تشکر کرده و گفته که فیکس به شرکت های سازنده گوشی داده شده و منطقا دیگه نباید هیچ گوشی آپدیت شده ای از اون آسیب پذیر باشه
ما به بعضی ویروس ها یا اکسپلویت ها متا می گیم: چیزهایی که طبیعی نیستن و در لایه ای عمیق تر از بقیه عمل می کنن و به شیوه های کلاسیک هم نمی شه کنترلشون کرد. حالا یک محقق با اسمی شبیه ناهل و تیمش یک چیز جالب نشون دادن: بد یو اس بی. یو اس بی ها همیشه دردسر امنیتی بودن. ذاتا برای امنیت درست نشدن و اطلاعات چندانی هم ازشون نیست. نه فایروال دارن و به دستگاه ها هم مستقیم وصل و اجرا می شن. این تیم اومده یک یو اس بی رو بررسی کرده و بعد از مهندسی معکوس فرم ور، اون رو reprogram کرده تا کاری رو بکنه که می خواد. ایده خیلی ساده است: به یک وب کم بگین کیبورد است و لازمه فلان کارها رو بکنه. مثلا لازمه ساعت دو نصفه شب کامپیوتر رو بوت کنه، دستوراتی که لازمه رو بزنه تا کامپویتر از یک فرم وری که روی وب کم هست و یک لینوکس لایوه بوت بشه و بعد دستوراتی رو تایپ کنه که پسورد روت رو عوض می کنه. یا مثلا به یک کیبورد بگین هر بار که دید کامپیوتر داره بوت می شه و قبل از بالا اومدن سیستم عامل یک ویروس تو حافظه بذاره یا به یک ماوس بگین که کارت شبکه است و لازمه دی ان اس ها رو به سمت چیزی که شما می گین تغییر بده. سیستم عامل به یو اس بی هاش اعتماد داره و این حمله بد یو اس بی ، فصل جدیدی است که ممکنه طی اون آدم های بیشتری رو ببینین که از این چسب های پی وی سی درزگیری زدن توی پورت یو اس بی شون.
تبریکها، تقبیحهاَ و تعجبها
تقبیح برای فرگوسن و آمریکا و پلیسش و مالمو و پلیسش و زندانبان هایی که در ایران می ذارن زندانی ها در شورش و آتش سوزی و غیره اعدام بشن و زنده زنده کباب بشن و … خیلی سنگینه… برگردیم به سطح تحمل غم رادیومون… تقبیحی داریم از به اصطلاح خبرگزاری فارس که نوشت داغش خبیث دخترهای کلاس پنجم به بعد رو مجبور کرده حجاب داشته باشن و فرداش خبر رو ورداشت. توضیح بیشتر هم نمی خواد و از جنگی که ادامه داشت و الان مدعی آتش بس هستن اما اشغال هنوز ادامه داره و نفرت از سانسورچی. تبریک هم داریم به مخابراتچیهایی که نسل ۳ توشون راه می افته و کاربرانش که امیدوارم بتونن قیمت های معقولتری داشته باشن… راستی گفتم قیمت معقول اینو گوش بدین تا بریم سراغ نامه ها:
اوه یک تبریک هم به خودم که بالاخره کتاب زندگی لینوس توروالدز رو منتشر کردم! روی اینترنت به آدرس www.LinuxStory.ir ! و واقعا تبریک دیگه ای نداریم؟ عجب هفته ای! تبریک به کمپین یک میلیون امضا که هشت ساله شد و یکی از اولین فعالیت های چند سال اخیر بود که مستمر و جدی و در تاریک ترین سال های احمدی نژادی با کلی هزینه به خیابون رفت و تاثیری واقعی در جامعه گذاشت و ابراز شرمندگی از فرید و بقیه که هنوز قراره آدم ها بهترین سال های عمرشون رو در مهملی به اسم سربازی اجباری بگذرونن که انگار درست شده برای ضدیت با انسانیت.
نامه ها
ناصر نوشته: الان به شدت عصبانی هستم.شرمنده.سعی می کنم در آینده رفتار بهتری داشته باشم.
دلیل ناراحتی من ایرانسله. من 2 سال پیش یک اکانت وایمکس از ایرانسل به همراه 2 مودم (ثابت و همراه) خریدم. تاکید می کنم که خریدم.
بعد از مدتی ترجیح دادم تمدید نکنم. دلیلش مهم نیست. اصلا دوست نداشتم تمدید کنم. من یک شخص مستقل هستم و علاقه ای به تمدید نداشتم. (البته دلیلم آنتن دهی ضعیف تو مشهد بود)
در ذهنم با خودم گفتم که اگر زمانی رفتم مسافرت یا نیاز بود تمدید می کنم.
اما. اما. در عین ناباوری امشب بعد از تماس با 707 با این جملات روبرو شدم: چون تمدید نکردین از مودم هاتون سلب امتیاز شده. یا باید مودم جدید بخرین یا منتظر تماس همکارامون باشین.
پویا هم نوشته:
از اونجایی که خودم خیلی کارهای رباتیک انجام میدم و علاقه هم دارم، برام این حرکت خیلی جالب بود.
یه آقای انگلیسی به پروژه ای رو راه اندازی کرده به نام micro python که به نظر من میتونه یه جهش توی دنیای برنامه نویسی رباتیک و کلا مدارها باشه. این وبسایتشه
داستان از این قراره که یه مدارهایی درست میکنه و میده به ما(اگه کشورمون از اونایی باشه که بتونیم خرید کنیم!) و ما توی SD-Cardی که توی مدار میخوره برنامه ی پایتون خودمون رو مینویسیم (مدار میتونه مثل یه فلش به کامپیوتر وصل بشه) و بعد با زدن دکمه ی ریست، برنامه ی ما اجرا میشه.
دقیقا مثل وقتی میمونه که ما برنامه ای رو توی C یا اسمبلی مینوشتیم و با کلی بدبختی توی مدارمون پروگرام میکردیم و بعد اجراش میکردیم ببینیم آیا این خط مشکی روی زمین رو دنبال میکنه یا نه!
حالا شما فکرشو بکنید که علاوه بر اوپن سورس بودن، سادگی برنامه نویسی python هم بهش اضافه بشه. و البته پایتون هم که توی قدرت و انعطاف چیزی از پدران خودش یعنی C/Cpp کم نداره!
اندرو فورسهایمز(Andrew forcehimes)، دانشآموخته دوره دکترای فلسفه دانشگاه وندربیلت امریکا است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه فرااخلاق، اخلاق و فلسفه سیاسی است. فورسهایمز در مقاله حاضر که در نشریه فلسفی Think (تابستان ۲۰۱۳) منتشر شده، نشان میدهد که حکم اخلاقی درباره دریافت اینترنتی کتابها همانند استفاده از کتابخانهها است و اگر یکی از آنها اخلاقی باشد، دیگری نیز اخلاقی خواهد بود. ترجمه مقاله این اندیشمند با اندکی تلخیص تقدیم خوانندگان میشود. «ایران» از مقالاتی که در نقد یا تقویت ایده اصلی این نوشته فراهم شده باشد استقبال میکند.
فیلسوفان مقاله مینویسند. امروزه بیشتر این مقالات، فنی و استدلالی هستند و طبعاً عناوینی دارند مانند «پاسخ به فلان و فلان» یا «نقد چه و چه». کار من هم مانند دیگرانی که در حوزه فلسفه کار میکنند، قاعدتاً نیازمند مخاطبانی است که البته بیشتر آنها را هرگز نمیبینم.
این داشتن مخاطب را مدیون اثر چاپی و کتابخانههای عمومی هستم. با استفاده از صنعت چاپ، میتوانم با ایدههای دیگران در یک زمان یا مکان دیگر درگیر شوم و با بهرهگیری از کتابخانهها، دیگر به خاطر طبقه اجتماعی یا اقتصادی، از موهبت گفتوگو محروم نشوم.
کتابخانههای عمومی، منبعی فوقالعاده هستند، اما مدتی پیش دریافتم که میتوانم از یک امکان تکمیلی دیگر هم بهره ببرم؛ یعنی در اینترنت، کتابها را به شکل غیرقانونی دانلود کنم. به این ترتیب، دو سؤال هنجاری پیش میآید که اغلب در کلاسهای فلسفه اخلاق مطرح میکنم: «آیا کسی میتواند استدلالی به نفع کتابخانههای عمومی (در معنای ساختمان فیزیکی) ارائه دهد که در عین حال، استدلالی به نفع دریافت اینترنتی کتاب نباشد؟
از سوی دیگر، آیا کسی میتواند استدلالی علیه دریافت اینترنتی کتاب ارائه دهد که در عین حال، استدلالی علیه کتابخانهها نباشد؟» ادعای من آن است که پاسخ به هر دو سؤال، «خیر» خواهد بود.
اجازه بدهید با بررسی اینکه کتابخانههای عمومی دقیقاً چه هستند و تحلیل استدلالهایی که وجود آنها را توجیه میکند، شروع کنیم. کتابخانههای عمومی، نهادهایی هستند که کتابها را خریداری میکنند و بعد به اعضا آزادانه امانت و اجاره میدهند. اگر نخستین بار بود که با این فرایند مواجه میشدیم، به نظرمان خیلی عجیب میآمد. کتابخانهها یک کتاب دارای حق تکثیر را میخرند که محتوای آن، جزئی از اموال ناشر یا نویسنده است و بعد آن را تقریباً به رایگان در اختیار ما قرار میدهند.
از این گذشته، شخص امانتگیرنده طبق قانون استفاده منصفانه میتواند کل کتاب یا مقاله را فتوکپی بگیرد و آن را برای همیشه در کتابخانه شخصی خود داشته باشد. اخیراً به منظور پاسخگویی به نیازهای روزافزون، کتابخانهها وارد طرحهای امانت بینکتابخانهای شدهاند.
در این فرایند، شخص میتواند یک کتاب را از طریق کتابخانه دیگری غیر از کتابخانهای که عضو آن است، دریافت کند. با استفاده از همین فرایند میتوان فتوکپی مقالات و کتابها را از طریق کتابخانه دیگر گرفت و برای خود نگهداری کرد.
توجه داشته باشید که همه این موارد، بخشی از اموال دیگران و دارای حق تکثیر است، پس کتابخانهها چطور چنین خدماتی را توجیه میکنند؟ استدلال اصلی مبتنی بر این ادعاست که هیچکس نباید بر پایه ویژگیهای اخلاقاً نااصیل مثل نژاد، جنسیت، طبقه و سن، از اطلاعات محروم شود.
اما صرفنظر از این مسأله، میتوان پرسید که چرا افراد باید دارای دسترسی عمومی به اطلاعات باشند؟ پاسخها شاید متفاوت باشد، اما نکته مهم آن است که دسترسی آزاد به اطلاعات، نقشی اساسی در هر جامعه پویا و روبهرشد دارد. مثلاً داشتن شهروندان آگاه، بهترین راه (اگر نه تنها راه) برای رسیدن به وضعیتی است که در آن مقامات و قانونگذاران، مسئولیتپذیر و پاسخگو هستند. به همین دلیل است که استبداد اغلب نیازمند برنامهای برای سرکوب اختلاف عقیده و تحریف اطلاعات است و دسترسی به کتابخانههای عمومی، هر دو مورد را خنثی میکند.
کتابخانهها علاوه بر فراهم کردن توازن مناسب میان شهروندان و قانونگذاران، نابرابریهای معرفتی میان شهروندان را تعدیل میکنند، یعنی اختلافات در میزان دانش شهروندان بر پایه امتیازاتی که همه از آن برخوردار نیستند، از بین میرود.
بدیهی است که دستیابی به اطلاعات از طریق مطالعه کتاب، نیازمند وقت و هزینه است. از بین بردن حداقل یکی از این موانع برای اکثر اعضای جامعه، قطعاً کاری ارزشمند است که کتابخانهها مسئولیت آن را برعهده دارند. کتابخانهها نمیگذارند به کسانی که امتیازات آموزشی خاصی را نداشتهاند، از بالا نگاه کنیم و به قول فیلیپ پتیت، فیلسوف ایرلندی، باعث میشوند شهروندان مستقیماً به چشم یکدیگر نگاه کنند.
پس وقتی کتابخانهها به ارتقای سطح آگاهی عموم شهروندان و از بین بردن نابرابریها کمک میکنند، ظاهراً دلایل خوبی برای تأسیس و گسترش آنها داریم.
اما اینجا باید از خودمان بپرسیم که چرا کتابخانهها از نظر رعایت حقوق مالکیت و خصوصاً حقوق مالکیت فکری، وضعیت خاصی دارند؟
حقوق مالکیت فکری با رعایت حق تکثیر حفظ میشود و تضاد همین جاست: کتابخانهها دسترسی به اطلاعات را ارتقا میدهند؛ حال آنکه حق تکثیر درصدد محدودسازی دسترسی به اطلاعات است. استدلال به نفع کتابخانهها را به شکل خلاصه مرور کردیم، اما چه استدلالی به نفع حق تکثیر وجود دارد؟
مثلاً در اصل اول قانون اساسی امریکا آمده است که کنگره میتواند به «ترویج پیشرفت علم و هنرهای کاربردی، از طریق تضمین حفظ حقوق معنوی آثار مکتوب و اختراعات برای نویسندگان و مخترعان» بپردازد.
اینجا ایده اصلی آن است که پیشرفت در علم و هنر با انگیزههای اقتصادی تشویق میشود و مؤلفان و مصنفان اگر از این انگیزهها محروم باشند، رغبت کمتری به تولید آثار دارند.
پس اگر کسی اثری را کپی کند یا بدزدد، مؤلف در نتیجه ضرر اقتصادی، متضرر شده و جامعه نیز به دلیل کاهش انگیزه نوآوری، مورد آسیب قرار گرفته است. فعلاً نمیخواهم ارزش این استدلال را مورد قضاوت قرار دهم، گرچه معتقدم دو پیشفرض چالشپذیر در آن وجود دارد که به آن بازمیگردم. اینجا میخواهم بر یک نکته تأکید کنم و آن اینکه اگر کسی موافق تأسیس کتابخانه باشد، باید به چنین گزارهای معتقد باشد: هزینه تحمیل کردن پرداخت بهای دسترسی به اطلاعات برای هر عضو جامعه (یعنی پیامد بدیهی حق تکثیر) بسیار بیشتر از منافعی است که جامعه با ارائه اطلاعات رایگان، از آن برخوردار میشود. اما چطور این گزاره، استدلالی محکم به نفع دریافت اینترنتی کتابها نیست؟
به عبارت دیگر، اگر کسی موافق منافعی است که کتابخانهها برای جامعه دارند، باید با توزیع الکترونیکی کتابها هم موافق باشد (و حتی با توجه به سرعت و سهولت دسترسی، خیلی هم ذوقزده شود!). اگر من میتوانم وارد یک کتابخانه شوم، کتابی را امانت بگیرم و برای خودم اسکنش کنم (یا حتی سفارش فایل اسکنشده آن را از طریق طرح بینکتابخانهای بدهم)، چرا نتوانم وارد یک سایت اینترنتی شوم و نسخه اسکنشده کتاب را دانلود کنم؟
نکته مهم آن است که اگر مزیت دسترسی به اطلاعاتی خاص، از قانون حق تکثیر فراتر میرود و کتابخانهها را توجیه میکند، به نظر میرسد امتیاز دسترسی به همان اطلاعات، بر حق تکثیر فایق آید و دریافت اینترنتی کتاب را توجیه کند و البته این واقعیت که اطلاعات به شکلی کارآمدتر در دسترس قرار میگیرند، موهبت است، نه نقیصه.
حالا اجازه بدهید با بررسی استدلالها از نگاهی دیگر، ببینیم رابطه بین استفاده از کتابخانهها و دریافت اینترنتی کتاب چگونه است. آیا میتوان استدلالی علیه دریافت اینترنتی کتاب ارائه داد که وجود کتابخانهها را با تردید مواجه نکند؟
صرفنظر از برخی موارد استثنا (مثل نیاز یا ضرورت غیرمتعارف)، دزدیدن اموال دیگری، به لحاظ اخلاقی نارواست. یعنی من با گرفتن آنچه متعلق به شماست، به شما آسیب زدهام. مثلاً اگر یک گلابی داشته باشید و من بیایم و گلابی را از شما بگیرم، شما را از منفعتی که حقتان بوده، محروم کردهام و شما دیگر نمیتوانید از این منفعت بهره ببرید. اگر شما زحمتی کشیدهاید، زحمتتان هدر میرود. پس «اختصاص فیزیکی»، یکی از ویژگیهای اصلی حقوق مالکیت است.
اما مسأله اموال فکری متفاوت است. اگر شما کتابی بنویسید و من پس از انتشار، آن را کپی کنم، شما را از فروش نسخههای دیگر به شکلی که شما از فروش گلابیتان محروم میشوید، محروم نکردهام. حداقل به یک معنا، شما همچنان منافعی را خواهید داشت که قبلاً از آن برخوردار بودید- یعنی اموال فکری، غیررقابتی است. اما استدلال میشود که اشکالی پیش آمدهاست.
اگر شما کتابی بنویسید، باید حق انتفاع از آن را داشته باشید. پس حق تکثیر به جای «اختصاص فیزیکی»، وارد کار میشود و به لحاظ قانونی، یک سری حقوق اختصاصی ارائه میدهد (محروم کردن دیگران از استفاده غیرمجاز از محصول) و به این ترتیب، نوعی «اختصاص حقوقی» به دست میآید. اینجا با این استدلال مواجهیم که نویسنده خودش نمیتواند از حقالتألیفش به خوبی پاسداری کند و بنابراین تولید کلی آثار به دلیل کاهش انگیزهها، کاهش خواهد یافت.
چنین استدلالی مبتنی بر دو ادعاست: اولاً، آنها که اثر را کپی میکنند یا میدزدند، اگر نمیتوانستند چنین کنند، پولش را میپرداختند و ثانیاً نویسندگان انگیزه درونی ندارند. پس آیا درست است که بگوییم اگر من کتابی را بدزدم، نویسنده را با محروم کردن از یک منفعت، متضرر ساختهام؟ ادعای اول باید پیشفرضش این باشد که اگر من نمیتوانستم کتاب را بدزدم، آن را میخریدم. فقط با این شرایط میتوان فرض کرد که دزدیدن کتاب باعث ضرر مالی نویسنده میشود.
مثلاً من میخواهم ترجمه جدیدی از برخی آثار افلاطون داشته باشم، اما این ۷۵دلار هزینه خواهد داشت، پس مجبورم با ترجمه قدیمی سر کنم. اما اگر بتوانم ترجمه جدید را بدزدم، بدان معنی نیست که در غیر این صورت، آن را میخریدم. در واقع، بیشتر افراد به دلیل اینکه قدرت خرید ندارند، به سرقت دست میزنند. پس نمیتوانیم فرض کنیم که نسبتی یک به یک میان کتابهایی که دزدیده میشوند و کتابهایی که خریده نمیشوند، وجود دارد و به این ترتیب نمیتوان فرض کرد که سرقت، نویسنده را از منفعتی محروم میکند که در صورت عدم سرقت، از آن برخوردار میشد.
ادعای دوم از جاذبه شهودی بیشتری برخوردار است. ظاهراً موجه به نظر میرسد که انگیزههای اقتصادی بیشتر با تولید بیشتر آثار جدید، ارتباط مستقیمی داشته باشد. اما انگلستان اولین کشوری بود که قوانین حق تکثیر را در اوایل قرن هجدهم تصویب کرد و آثار فراوانی پیش از این منتشر شده بودند.
با توجه به این مسأله، میتوان میان آثاری که اگر حقالتألیف نبود، نوشته نمیشدند و آثاری که صرفنظر از حقالتألیف هم وجود میداشتند، تمایز قائل شد (و توجه داشته باشید که علت منطقی حق تکثیر آن است که حقالتألیف، انگیزه اصلی است، نه انگیزهای در کنار انگیزههای دیگر).
به هر حال، قطعاً انگیزههای دیگری هم وجود دارند و در سطحی بالاتر از حقالتألیف قرار میگیرند (مثلاً شهرت، بشردوستی، اعتبار علمی و…). اگر این هم قانعکننده نباشد، میتوان استدلال ظریفتری ارائه داد و فقط بر کتابهایی متمرکز شد که صرفنظر از حقالتألیف تولید میشوند.
شاید برخی گمان کنند که کتابهای اندکی این شرایط را دارند، اما تقریباً تمام کتابهای دانشگاهی چنین هستند (به استثنای برخی کتابهای درسی). این مسأله مستقیماً با استدلالی که به نفع کتابخانه مطرح کردیم، مرتبط است و آن اینکه توجیه اصلی تأسیس کتابخانه و توزیع الکترونیکی کتابها، منافع آموزشی است که به جوامع ارائه میدهند.
به نظر بدیهی میرسد که کتابهای دانشگاهی (که هدفشان آموزش است)، این نیاز را بیش از کتابهایی که در وهله اول در پی حقالتألیف هستند (مثلاً ادبیات عامهپسند)، برآورده میکنند. خلاصه اینکه به نظر میرسد بین اطلاعاتی که برای یک جامعه روبهرشد، مفید است و انگیزه حقالتألیف در تولید اثر، رابطه عکس وجود دارد.
شاید باز هم گفته شود که حتی اگر نویسندگان (دانشگاهی) به دنبال پول نباشند، ناشران چنین هستند و کپی کردن کتابها، تولید کتابها را در آینده ناایمن میسازد. اما اگر چنین استدلالی صحیح باشد، آنگاه استدلالی علیه کتابخانهها نیز خواهد بود، بخصوص آنها که همه کتابها را نمیخرند و از طرح بینکتابخانهای استفاده میکنند. اگر آپلود کردن یک کتاب به دلیل تعداد نامحدود دانلودهای بعد از آن که ممکن است انتشار کتاب را در آینده تهدید کند، به لحاظ اخلاقی نارواست، پس نهادی که هر کسی میتواند به آن وارد شود و همین کار را انجام دهد، نیز نباید وجود داشته باشد. به تعبیر دیگر، چطور کتابخانهای که یک نسخه کتاب را میخرد و بعد آن را در میان افراد مختلف توزیع میکند، با کسی که یک نسخه کتاب را میخرد و آن را اینترنتی توزیع میکند، متفاوت است؟
استدلالی که در این مقاله مطرح شد، حق تکثیر را به کلی رد نمیکند، بلکه نشان میدهد که نحوه نگاه ما به حق تکثیر دچار تناقض است. نتیجه کلی استدلال چنین است: دریافت اینترنتی کتاب به لحاظ اخلاقی ناروا نیست و اگر ناروا باشد، آنگاه تأسیس یا استفاده از کتابخانه هم اخلاقاً ناروا خواهد بود.
موسیقی
به پیشنهاد رضاایکس سرباز اجباری وطن آهنگ Nirvana – Smells Like Teen Spirit
بعضی ها می گن شماره ۴۲ برای هر گیکی مقدس است و بعضی ها می گن هیچ چیز برای گیک ها مقدس نیست چون هر چیز با علم امکان تغییر. ما بدون اینکه وارد این دعوا بشیم وارد شماره ۴۲ می شیم و پته همه خبیث ها رو آب می ریزیم.. آخرش هم عاشق می شیم. با ما باشین.
پتنت ترول ها رو می شناسیم (توضیح) و با وجودی که دولت ها دارن سعی می کنن قوانینی تصویب کنن که جلوی این مسخره بازی گرفته باشه، این ترول ها هنوز هم زنده هستن و طبق تحقیق اخیر موسسه پرینسواترهاوسکوپرز هی هم دارن بد و بدتر می شن. این تحقیق می گه در پروندههای جدید، ۶۷ پرونده ها از طرف پتنت ترول ها مطرح شده که خیلی هاشون بیرون دادگاه حل می شن (بخونین یک پولی می گیره از طرف تا بیخیال پرونده بشه و اذیتش نکنه یا بخونین هر شرکت باید یک پولی به زورگوها / لات ها / .. بده تا بتونه کار کنه و بخونین هر محصولی که من و شما قراره بخریم باید یک باجی به یک کله گنده داده شده باشه که البته ما بهش عادت کردیم دیگه (: ولی اینبار پتنت ترول است که علم رو هم داره کند می کنه) بگذریم بحث قاطی شد (:
شرکت مایکروسافت در یکی از بزرگترین اخراج های این سال ها داره ۱۸هزار کارمندش رو اخراج می کنه که ۱۲۵۰۰ تاش کسانی هستن که از طریق خریدن شرکت نوکیا وارد این کمپانی شده بودن. عملا یعنی نوکیا داره خیلی خیلی کوچیکتر می شه. معلومه که ایمیل همیشگی هم زده شده که «با اینکار داریم تلاش می کنیم خیلی خوب بشیم و فعال باشیم و اصلا نگران نباشین و …» ولی اگر کسی نوکیا رو دوست داشته باید خیلی نگران باشه و اگر کسی در مایکروسافت کار می کرده باید خیلی نگران باشه. [صحبت در مورد شرکت ها و اینکه زندگی ما نباید به شرکت ها تقلیل پیدا کنه یا هیچ چیزی امن نیست و چند بعدی بودن و بحث یخچال ]
[توضیح روز صفر] . حالا فرض کنین.. فرض که نه.. بدونین که هکری هست به اسم جرج هوتز Hotz که وقتی ۱۷ سالش بود اولین کسی شد که ای فون ای تی اند تی رو در ۲۰۰۷ کرک کرد و لاکش رو باز کرد ولی هیچ کس بهش توجه کرد و همه تمرکز رو گذاشتن روی اینکه چیکار کنن که دیگه کسی نتونه آنلاک کنه (که موفق هم نشدن). همین آقای ایشون یکی دو سال بعد پلی استیشن سونی ۳ رو مهندسی معکوس کرد و تنها هنری که از سونی بر اومد این بود که ازش شکایت کنه و در آخر با گرفتن تعهد که دیگه هیچ محصول سونی رو هک نخواهد کرد از شکایتش صرف نظر کنه! ولی ماجرای گوگل فرق می کنه. وقتی هوتز تونست سیستم عامل گوگل کرم رو در اوایل امسال هک کنه، گوگل بهش جایزه ای ۱۵۰هزار دلاری داد و از اینکه کمک کرده سیستم عامل امن تر بشه تشکر کرد. دو ماه بعد هوتز ایمیلی از کریس اوانز – مهندس امنیت گوگل – دریافت کرد که دعوتش می کرد به کار.. کار تمام وقت روی امنیت هر محصولی که گوگل قراره بده بیرون. گوگل حالا هم اعلام کرده ک پروژه ای به اسم پروژه روز صفر رو داره که اکسپلویت های روز صفر رو کشف می کنه و حل می کنه چون مردم باید حق داشته باشن بدون ترس، از اینترنت استفاده کنن.
پایرت بی رو حتما همه می شناسیم.. سایت تورنت و بعد فعال آزادی در اینترنت و بعد تشکیل دهنده احزاب طرفدار اینترنت در کشورهای متنوع و حتی عکس العمل نشون دهنده نسبت به وقایع هشتاد و هشت ایران و .. خلاصه یک گروه عالی. سایت اعلام کرده آخر تابستون براوزر جدیدی می دن که با تکنولوژی پی۲پی می تونه فیلترینگ رو رد کنه و معلومه که کمک جالبی خواهد بود برای ما. این برنامه کاملا اوپن سورس است (که امیدوارم باعث نشه مثل سایفون بپکه) و از لیب تورنت، وب کیت، اسکولایت و نود جی اس استفاده می کنه و حتی سیستم دی ان اس خودش رو هم خواهد داشت. چشم به راهیم استاد!
دوست و همسایه و برادر و همکیش عزیز چین هم وی چت رو سانسور کرد. این برنامه در چین برای گردش اخبار و اطلاعات استفاده می شد. حداقل اینقدر شرف داشتن که اینو بگن «بعضی از مردم از این برنامه برای پخش اطلاعات مضر برای عامه و غیرقانونی استفاده می کردند و از این طریق به سیستم اینترنت و رضایت مردم اسیب می رساندند». خلاص (:
تحقیق ا ز۱۹۶۹ شروع شد. زمانی که دو روانشناس دانشگاه ایلینویز بعد از مطالعه فرهنگ های مختلف گفتن که انسان ها گرایش دارن به استفاده از کلمات مثبت و حالا کامپیوتر تونسته به کمکون بیاد تا در مقیاسی خیلی بزرگتر همین رو تکرار کنیم. یک برنامه، ۱۰۰ هزار کلمه در ۲۴ زبون از فرهنگ های مختلف رو بررسی کرده و به این نتیجه انسان ها مستقل از فرهنگشون گرایش دارن به مثبت بودن در استفاده از کلمات. به عبارت دقیق تر «کلمات زبان طبیعی انسان در تمام جهان بایاسی مثبت دارد». اونها اول ده هزار کلمه پر مصرف زبان هایی مثل چینی، روسی، انگلیسی، پرتغالی برزیلی، کره ای ، عربی و .. رو انتخاب کردن و بعد به کمک صحبت کنندگان این زبون ها اونها رو روی مقیاس خیلی منفی تا خیلی مثبت جا دادن ودر نهایت کافی بود به کتاب ها و شعرها و موسیقی و توییتر و .. نگاه بشه تا ببینیم مردم بیشتر کلمات منفی استفاده می کنن یا مثبت و نتیجه این بود: مثبت! یک دلیل دیگه برای مثبت و امیدوار بودن (:
یک خانمی هم هست که وقتی تصمیم گرفت کرنل لینوکس رو درک کنه و شروع کرد به خوندن کتاب هایی مثل understanding the linux kernel، به جای نوت برداشتن شعر گفت! اگر برین به http://www.linux-poetry.com/ شعرهایی در وصف و توصیف و تشریح بخش های مختلفی از کد می بینین. مثلا الان بالاترین شعر اینه که : رشته بیکار. هیچ کاری نکردن پیچیده است – برای یک سیستم عامل. اجرای حلقه ای بی نهایت، پاسخ دادن به اینتراپت ها که در وصف فایل process.c است (: اگر هیچ آشنایی با کرنل ندارین و تا حالا نگاهش نکردین شاید نقطه شروع خوبی بشه (:
ترکیبی از محققین دانشگاه های پرینستون و Kuleuven بلژیک نشون دادن که از ۱۰هزار سایت اول اینترنت، ۵.۵٪ سایت ها اسکریپت هایی دارن که از کامپیوتر شما اثر انگشتی می گیرن و می تونن بعدا تو اینترنت تشخیصش بدن! من صد در صد موضوع رو نفهمیدم ولی ظاهرا یکسری دستور باعث می شه کامپیوتر عکسی بکشه که در هر کامپیوتر متفاوت از بقیه در می یاد و این رو استفاده می کنن برای تشخیص این که شما همونآدمی هستین که فلان جا هم بودین. چند وقت پیش اروپا تلاش کرد با محدود کردن cookie ها و اینجور چیزها کمی پرایوسی به وب بیاره ولی این روش که عملا هم نمی شه جلوش رو گرفت نشون می ده که پرایوسی کامل در وب تقریبا غیرممکن است.
دزدین پسورد یک کامپیوتر از روش های فنی کار راحتی نیست ولی دزدهایی که دنبال پسورد شما هستن معمولا دنبال راه حل های پیچیده فنی نمی رن – مهندسی اجتماعی -. یک محقق امنیتی در آفریقای جنوبی با کتابخونه آزاد تشخیص تصویر OpenCV یک برنامه نوشته که می تونه رو گوشی های آیفون و غیره ران بشه و پسورد هر کسی که در اطراف شما مشغول زدن پسوردش روی آی پد است رو بدزده. ماجرا اینه که با زدن هر کلید، یک لحظه مربعی آبی ظاهر می شه که می گه چه حرفی رو فشار دادین و اگر از دور گوشی رو به سمت کسی بگیرین که داره پسوردی رو وارد می کنه، برنامه صفحه رو می بینه و از مربع های آبی ای که ظاهر می شن حروف رو می خونه. به همین سادگی. انگار خودتون خیره شدین به صفحه و مربع ها رو مثل گرگ تند تند می خونین .. که برای یک برنامه کار راحتیه. حالا فرض کنین همین رو نصب کنیم روی عینک گوگل و فاتحه مع الصلوات!
توی اسلش دات که سایت خبری گیک ها است یک بحث جالب درگرفته: اینترنت چیزها و سازمان های بیمه [توضیحات خودم در مورد اینترنت چیزها، بیمه، وصل شدن دو تا به هم و بالا پایین رفتن هزینه ها و زیر نظر بودن همیشگی ]
اگر به عنوان یک گیک خواننده بویینگ بویینگ یا لینوکس ژورنال دات کام باشین، از نظر ان اس ای لازمه بیشتر از بقیه زیر نظر باشین. مطلب رو اول یک سایت آلمانی نوشت و بعد بقیه. بحث سر برنامه ای است به اسم XKEYSCORE که با شنود بخشی از ترافیک اینترنت سعی می کنه حدس بزنه چه کسانی باید زیر نظر باشن و یکی از این فاکتورها جستجو به دنبال TOR و Tails است و طبق گفته اون سایت آلمانی، خود لینوکس ژورنال هم که در این موارد نوشته جزو «فروم تندروها» طبقه بندی شده! کسی هنوز نمی دونه چرا و این چه حماقتی است و برمیگردیم به داستان قدیمی که وقتی حکومت شروع کرد به زیر نظر گرفتن آدم ها کسی نمی تونه ماجرا رو به موقع متوقف کنه و اونها هم اینقدر داده جمع می کنن که توش گم میشن! خلاصه احتمالا من و شما هم از نظر ان اس ای اکستریمیست شدیم رفت (:
کریستوفر میمز پسورد اکانت توییترش رو گذاشته کریستوفر میمز و اونو توی یک مقاله در وال استریت ژورنال منتشر کرده. این اکانت توییتر از ۲۰۰۷ فعاله و ۵۱هزار توییت داره ولی اون می گه اینکار خطری نداره. بحث اینه که دوران پسوردها داره به سر می رسه. گوگل الان روی یک پروتکل جدید کار می کنه که هنوز هم اسمی نداره. انتظار می ره این پروتکل به شما اجازه بده با داشتن گوشی موبایلتون، هر چیزی رو انلاک کنین یا وارد هر چیزی بشین (معلومه چیزهایی که مجوزش رو دارین). اول به نظر احمقانه می یاد که ما اینو جایگزین پسوردی بکنیم که تو ذهنمون است ولی فرقش اینه که پسورد توی ذهن رو می شه دزدید یا شنود کرد ولی تلفن قابل تکثیر نیست و اگر هم گم شد سریعا می شه غیرفعالش کرد. از اونطرف ما همیشه پسوردهای تکراری استفاده می کنیم و یک مشکل امنیتی در یکجا، بقیه جاها رو هم به خاطر می ندازه.
چستر نز آخرین فرد زنده از ۲۹ سرخپوست ناواجویی ناواهویی بود که در جنگ جهانی دوم هنرنمایی ای کردن که از دست هیچ کدوم ز ریاضی دان های متفقین بر نیومده بود: ساختن رمزی برای مکالمه. افراد زیادی از جمله تورینگ افسانه ای تلاش کرده بودن شکلی از رمزنگاری رو درست کنن که .. [توضیحات خودم – علیه ژاپن – ۳۰ غیر ناواجو ناواهو فقط بلد بودن حرف بزننش و شکل نوشتاری هم نداشت – فیلم ویندتاکر – سرخپوست ها بلینکر (نوری) و مورس یاد گرفتن و کلمات نظامی رو جایگزین کردن (مثلا لاک پشت برای تانک و NEHEMAH که برابر مادر بود برای آمریکا و …۱۳ کشته دادن]
قرار شد اوباما به شکل سرزده با سربازهای آمریکایی دیدار بکنه و بعدش فهرستی به رسانه ها داده شد از افرادی که در این دیدار حضور داشتن. در این فهرست یک اسم بود و یک لقب عجیب: رییس دایره جاسوسی آمریکا در افغانستان! اسمی که انتظار می ره هیچ کس ندونه (برای امنیت و دردسرهای بعدی). کاخ سفید سریعا اعلام کرد که اشتباه شده و این اسم نباید هیچ جا منتشر بشه و همینطور هم شد ولی این فهرست رو ۶۰۰۰ نفر دریافت کرده اند و مطمئنا دیگه چیز مخفی ای توش نیست. یکی می گه اگر اسنودن یک اسم رده بالا منتشر کرده بود الان با درون بهش حمله کرده بودیم و یکی دیگه می گه وقتی کاخ سفید چنین اسمی رو افشا می کنه فقط یک «اوپسسس» است ولی افراد رده پایین برای چیزهایی بسیار ساده تر تو زندان هستن. خلاصه منینگ چشمش رو باز کنه ببینه (:
تبریکها، تقبیحهاَ و تعجبها
تعجب ! تعجب می کنیم از نویسندگان راهنماهای زبون برنامه نویسی هسکل که توش گفتن «writing programs that do not require comments is the better choice» و حرفشون هم اینه که کد هسکل قراره تمیز، خوانا و خود معرف باشه و با انتخاب متغیرهای خوب و اسم های درست، برنامه نویس باید تلاش کنه نیاز به توضیح رو به صفر برسونه! ایده عجیبی است ولی در متن خودش، منطقی.
تبریک هم داریم از استاد دانشگاه آریزونا که گفته اگر دانشجوهای دختر موی زیربغل و پاشون رو برای ده هفته نزنن و از ماجرا یک ژورنال درست کنن بهشون نمره مثبت می ده (: هاها.. در مورد دلایل و اینها شاید یک پادکست مستقل بدم یک روزی و مقایسه با دانشگاه ما هم باحاله که مثل مدرسه است و همه چیزش از قبل مشخص.
تبریک ملایم هم به برنامه نویس های شرکتی که Yo رو نوشتن [کمی توضیح] منتظر «هوی» وطنی هستیم (:
تبریک محکمی هم به گوگل به خاطر کمپین «چیزهایی که دوستشون دارین با کد درست شدن» تا بپردازه به خانمها، حضورشون در تکنولوژی و تکرار این مفهوم که ما خیلی از چیزهایی که می سازیم یا استفاده می کنیم با کد کار می کنن و اتفاقا خیلی ها با این کد نویسی هست که هویت خودشون رو شکل دادن. و تبریک مرکبی هم داریم به خانم های ایرانی که مطمئن هستم یکی از بالاترین سطوح فنی در تمام جهان رو دارن.. چه برنامه نویس چه طراح چه متخصص رادیو و چه هر تخصص فنی دیگه. باعث افتخارمه همیشه.
چه خبره این هفته.. با اینهمه تبریک به نظرم باید یک پارتی می افتادیم! ((: تبریک بعدی مال بیل گیتس که جایزه اش برای کشف یک کاندوم بهتر ظاهرا داره به نتیجه می رسه. گروهی یک ماده به اسم هیدروژل-قوی ساختن که می گن حس نزدیکتری به پوست داره ولی تا به بازار نیومده یادمون باشه که حس ایدز و هپاتیت و استرس بچه هی ناخواسته بسیار وحشتناک تر از حس کاندوم هستن (:
و البته بزرگترین تسلیت به به اصطلاح کشور اسراییل و هر کس دیگه که راه حلش در جهان، کشتن آدم ها است و هر ایده احمقی که فکر می کنه اگر آدم ها رو بکشه، مشکلات حل می شن.
نامه ها
از فاطمه هم تشکر می کنیم برای ایمیل خیلی طولانی ولی بسیار دقیقش در مورد کلی از شماره های رادیو گیک و بحث هاش در مورد رمزنگاری.
عجیبترین این هفته مال بهداد است:
کاوه عزیز هم دردنامه ای نوشته که در نهایت می رسه به اینکه نیاز به کمی نمره بیشتر در امتحان ورودی دانشگاهی داره که در یکی از کشورهای خارج داده و درخواست کرده من با هک کردن این مشکل رو حل کنم.. توضیحات خودم
جواد
سلام جادی عزیز
راستش مشکلی پیش اومده که امیدوارم بتونی کمکم کنی
همایون
جدیدا اپ پارس هاب رو نصب کرده بودم (مارکت ایرانیه اندرویده)
علی به دو نکته مهم اشاره کرده:
یه اتفاق برام این هفته افتاد گفتم بد نیست برات بگم .
بخش آخر
به افتخار شماره ۴۲ در موردش حرف می زنیم.. ۴۲ عدد بسیار مهمی در دنیای گیک ها است: مثلا شماره اسکی * است که وایلد کارته. دومین ورد ۱۶ بیتی هر فایل تیف همیشه ۴۲ است، توی فایل سیستم ریزر ۴، آی نود دایرکتوری روت ۴۲ است، توی لایبری سی گنو یک تابع داریم به اسم memfrob که هر چیزی بهش بدین رو با ۴۲ ایکس اور می کنه و حتی الان می تونین حدس بزنین تعداد روزهای دیفالت برای اکسپایری پسورد دامین توی مایکروسافت ویندوز چقدره: ۴۲ روز (: در نهایت Answer to The Ultimate Question of Life, the Universe, and Everything
۲۵ می روز حوله چون
A towel, it says, is about the most massively useful thing an interstellar hitchhiker can have. Partly it has great practical value. You can wrap it around you for warmth as you bound across the cold moons of Jaglan Beta; you can lie on it on the brilliant marble-sanded beaches of Santraginus V, inhaling the heady sea vapours; you can sleep under it beneath the stars which shine so redly on the desert world of Kakrafoon; use it to sail a miniraft down the slow heavy River Moth; wet it for use in hand-to-hand-combat; wrap it round your head to ward off noxious fumes or avoid the gaze of the Ravenous Bugblatter Beast of Traal (such a mind-bogglingly stupid animal, it assumes that if you can’t see it, it can’t see you); you can wave your towel in emergencies as a distress signal, and of course dry yourself off with it if it still seems to be clean enough.
More importantly, a towel has immense psychological value. For some reason, if a strag (strag: non-hitch hiker) discovers that a hitchhiker has his towel with him, he will automatically assume that he is also in possession of a toothbrush, face flannel, soap, tin of biscuits, flask, compass, map, ball of string, gnat spray, wet weather gear, space suit etc., etc. Furthermore, the strag will then happily lend the hitch hiker any of these or a dozen other items that the hitch hiker might accidentally have “lost.” What the strag will think is that any man who can hitch the length and breadth of the galaxy, rough it, slum it, struggle against terrible odds, win through, and still knows where his towel is, is clearly a man to be reckoned with.
Hence a phrase that has passed into hitchhiking slang, as in “Hey, you sass that hoopy Ford Prefect? There’s a frood who really knows where his towel is.” (Sass: know, be aware of, meet, have sex with; hoopy: really together guy; frood: really amazingly together guy.)[3]
موسیقی
محمد رضا باب دیلن رو پیشنهاد کرده بود و گوش کردم و عالیه ولی در این لحظه با توجه به حال و هوا از روزبه نعمت اللهی، د دیوونه رو می ذاریم برای اون بخشی که می گه با رد شدن تو از خیابون، تمام اونایی که عاشق بودن واسه چند لحظه مردد شدن و حتی از اینم سنگین تر اونجا که با دیدن زنی مو شرابی که موهاش از بالا روی صورتش ریخته می گه می گه «یه زن زیر یک ابشار شراب، یک کم کمترین صحنه رو فکر کن. ببین جای این صحنه تو شهر نیست… به من نه… به مردم یه کم فکر کن» به سلامتی همه اونهایی که می دونن هر روز که بدون عشق بگذره… شدیدا ضرره.
آپدیتی در مورد اسم داستان: خیخو در کامنتها بررسی کرده که ترکیب های مرتبط با زیر نظر داشتن می تونه ترجمه درست تری باشه. شاید خوب باشه اسم داستان رو چیزی مثل گوگلپای هم بذاریم.
در شماره چهل و یک از رادیو گیک، داستان کوتاهی رو با هم می خونیم و می شنویم از کوری دکترو به اسم گوگلگای، روزی که گوگل بد شد. من این داستان رو چند سال پیش با اجازه نویسنده ترجمه کردم و الان به شکل پادکست صوتی براتون می خونمش.
توجه: در این داستان دوبار از فعل «گاییدن» استفاده می شه که در مقابل Screwی انگلیسی بکار رفته.
با یاد و خاطره بهترین وبلاگنویس ها ایران، بچه های نارنجی وارد چهلمین شماره رادیو گیک می شیم.. ولی از جشن خبری نیست.. چهلم نه گریه داره نه جشن.. برای گیک ها این چهل و دوم است که جشن بزرگه! دو شماره دیگه منتظر باشیم!
به نظرتون بعد از اینکه جدا شدین موظف هستین احیانا روم به دیوار، هفت در در میون از رو گورم رد بشین، عکس های برهنه طرف مقابل رو پاک کنین یا نه؟ شایدم اصلا از اون تیپ ها هستین که می گن «اون سی دی عکس برهنه که بهت داده بودم رو پس بده؟» (: اگر در آلمان باشین قانونا موظف شدین اینکار رو بکنین و اگر هر جای دیگه دنیا باشین باید قبل از اینکه عکس برهنه بدین/بگیرین، به اون روز فکر کنین.
کنفرا نس نرم افزارهای آزاد و جشن انتشار اوبونتو
در خواجه نصیر برگزار شد
حرف های روحانی رو گفتم؟
خب بکن! اصلا بذارین این یک مصرع از سندی رو چند باری بخش کنم (: البته نمی گم تلاش نمی کنه ولی ماجرای پوسترهایی است که می زنن «که وقت خدمت فرا رسیده و …»
نویسنده کتاب a song of ice and fire که از روش مجموعه گیم آو ترونز رو ساختن در یک مصاحبه با بی بی سی تکنولوژی اش رو توضیح داده. اون گفته که توی خونه دو تا کامپیوتر داره. اولی برای اینترنت و ایمیل و اعلام مالیات و این چیزها و دومی برای نوشتن کتاب! کامپیوتر نوشتن کتاب مجهز به سیستم عامل داس و ورداستار ۴ است! جی جی مارتین میگه «من واقعا این سیستم رو دوست دارم چون دقیقا کاری رو می کنه که من میخوام و هیچ کار دیگه ای نمی کنه. من هیچ کمکی لازم ندارم! متوجه هستین؟ من متنفرم از برنامههای مدرنی که وقتی چیزی رو با حروف کوچیک تایپ می کنین، حرف اولش رو بزرگ می کنن. خب اگر من حرف بزرگ می خواستم خودم بزرگ تایپ می کردم دیگه! من بلدم چجوری باید با شیفت کار کرد و اگر لازم باشه خودم فشارش می دم!». سیستم عامل داس در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ درست شد و باعث شد مایکروسافت به چیزی تبدیل بشه که الان هست. اصلاحیه: در پادکست اسم و اسم کتاب و غیره رو اشتباه می گم (: این صداست که می ماند! (:
مخابرات ما هم خصوصی شده و اسپم رو کشف کرده. کافیه موبایل رو روشن کنین تا در طول روز کلی اسمس مهمل و اسپم بگیرین و بعد از رسیدن به خونه هم سه تا پیغام روی پیامگیر تلفن باشه که هر کدوم سعی می کنن یک چیزی به شما بفروشن. روش های مرسوم بستن اسپمها هم کار نمی کنه چون ایده مخابرات اینه که اگر می خواین اسپم نگیرین، چیزهای مفیدی مثل اطلاعات خریدهای بانکی و غیره و دیگه نباید به شما برسه.
اما یک آقایی توی انگلیس هنر خوبی زده… توضیحات خودم. ۷ صدم پوند در هر دقیقه. ۱۰ پوند هزینه راه اندازی. توییت کردن شماره و فروم ها و فرم بیخودی و سر دو ماه هزینه اصلی در اومده و بعد صدها پوند درآمد داشته؛ بخصوص از خبرنگارها و مصاحبه ها
زد تی ای چینی هم شروع کرده روی eBay تلفن های اوپن سی رو فروختن. تلفنی نسبتا ابتدایی با یک دوربین ۳مگ و صفحه ۴اینچ که نکته برنده اش اینه: سیستم عامل فایرفاکس برای تلفن. تمام این تلفن با تکنولوژی های وب است و هر چیزی که از یک اسمارت فون می خواین رو توی خودش داره. قیمت تلفن الان صد دلار است و توی خیلی کشورهای اروپایی می شه خریدش و امیدواریم سبب پیشرفت شرکت خوب موزیلا و اضافه شدن یک سیستم عامل به گزینه های تلفنی ما بشه.
اندی وارهول هنرمند آمریکایی و پیشروی پاپ آرت بود و حدس می زنم باید بشناسینش و اگر نمی شناسین احتمالا آثاری ازش دیدین… حتما هم بخونین و بشناسین چون خوبه آدم دیدی گسترده داشته باشه و احتمالا اگر یک گیک چیز جدیدی بشنوه، باید علاقمند باشه در موردش تحقیقی کنه . به هرحال! اندی وارهول هنرند بسیار مهمی در قرن بیستم بود و کمودور وقتی می خواست کامپیوترهای آمیگا ۱۰۰۰ش رو تبلیغ کنه از وارهول خواست تا کمی باهاشون کار گرافیکی بکنه و قدرت گرافیکی اونو به مردم نشون بده. وارهول یک پروتوتایپ اولیه آمیگا هزار گرفت و باهاش تجربیاتی کرد. دو سه سال قبل آقایی به اسم آرکانگل که به خودش «عشق وارهول و گیک ابدی کامپیوتر» می گه در خاطرات وارهول این ماجرا رو دید و به موزه رفت و کامپیوتر آمیگا و چند دیسک رو دید و اونقدر ماجرا رو دنبال کرد تا بالاخره تیم بزرگی از دانشگاهها (شامال کارنگی ملون) روی دیسک ها کار کردن تا بالاخره بتونن از این دیسک های سی ساله، تصاویر هرگز دیده نشده ای رو بیرون بکشن! (توضیحات خودم در مورد هنر دیجیتال و مفهوم ماندگاری) کل این ماجرا در یک فیلم کوتاه به اسم Trapped: Andy Warhols Amiga Experiments نشون داده شده.
هک وردپرس فارسی
پیش می یاد و خطر عجیبی نداره ولی عجیبش اینه که چرا اصلاح نشد خیلی سریع که البته احتمالا مربوطه به دردسرهای شخصی افراد. خطری ما رو تهدید نمی کنه (:
می دونیم که القاعده مدتها است از رمزنگاریهای پیشرفته استفاده می کنه. این سازمان از سال ۲۰۰۷ از نرم افزار «اسرار المجاهدین» استفاده می کرد تا ایمیلهای امن بفرسته – برنامه ای که توسط جبهه جهانی رسانهای اسلامی یا چنین چیزی منتشر شده بود. اما نکته جالب اینه که بعد از پنج سال و در ۲۰۱۳ و درست بعد از افشاگریهای اسنودن، القاعده یکهو چهار برنامه جدید رو به خدمت گرفته، اسرار الدرداشه، تشریف الجوال و اسرارالقربا و البته امن المجاهد. نقد خودم و بحث امنیت استاندارد و لازم نبودن ابزارهای گروههایی مثل «حکومت اسلامی عراق و شام» و «کمیته تکنیکی الفجر».
ماجراهای تروکریپت
توضیح بدم که چیه و توضیح بدم که تو سایتشون می گن برین سراغ چیزهای دیگه و ما دیگه امن نیستیم و هیچ جا هم نمی شه کشف کرد دقیقا چی شده. یا ماجرایی شبیه لاوابیت یا کشمکش داخلی یا کشف نفوذ و خیلی چیزهای دیگه ولی واقعا کسی نمی دونه ماجرا چیه.
خبر هولناک بود و تکان دهنده. فایرفاکس اعلام کرد که در نسخه بعدی دی آر ام رو اضافه خواهد کرد (توضیح در مورد دی آر ام). نت فلیکس و بقیه مرورگرها. اجبار فایرفاکس و کمی توضیح در مورد خطرات و تلاش های فایرفاکس (چیزهایی مثل جدا کردن پروسس دی آر ام از بقیه).
تبریکها و تقبیحها
تبریکی داریم برای پاپ که گفته اگر مریخی ها هم به زمین بیان و بخوان غسل تعمید بگیرن، این امکان براشون فراهمه. تبریک دوم هم برای لینوس که جایزه ۲۰۱۴ IEEE Computer Society Computer Pioneer Award رو برده. نمی دونیم تسلیت یا تبریک به طرفداران جنگ ستارگان (شامل همه گیک ها؟) به خاطر شروع فیلمبرداری و معرفی هنرپیشه های جنگ ستارگان تا ببینیم چی در میاد. تسلیتی هم داریم برای طرفدارهای موز از جمله خودم چون ظاهرا وضع وخیمه. یک قارچ داره سریعا گسترش پیدا می کنه و درخت های موز رو فلج می کنه و الان نزدیک بزرگترین مزارع موزجهان است.. دانشمندها در آفریقا جمع شدن تا جلوش رو بگیرن که حتما هم موفق می شن! ما هیچ وقت در لبه تاریخ نیستیم! و مطمئنا تسلیت به هر کس که هپی بودن براش تهدیده (:
نامه ها
نیما مفصلترین نامه تاریخ رو نوشته. دو بخش آخرش رو می خونم:
۶- تاثیر پیشفرض زبانی سیستم های عامل روی همه چیز از جمله برنامه نویسی و وب
من بالای ده سال کاربر ویندوز بودم و یهو میام روی اکو سیستم مکینتاش. توی این ۴ سالی که کاربر مک هستم خب ظاهرش ساده تره و کار باهاش هم همچنین، یه سری نیازهارو به روشهای دیگه حل میکنه. خبری از cmd نیست و خبری از رجیستری و چیزایی که توش ماهر شده بودم نبود. عوضش برای من یه چلنج بود که حس کشف دوباره و کنجکاوی های بی پایانم در یه جای جدید شروع شده. خیلی چیزا متوجه شدم خیلی چیزا که جایی نوشته نشده و خیلی هم جالبه. دارم یه سری جمع میکنم بفرستم واسه یک پزشک که بذارن، فعلا وقت نمیکنم روش وقت بذارم. به هرحال یه چیز جالب هست که جالبه بدونی.
موضوع اینه که سیستم عامل قالب توی ایران همیشه ویندوز بوده و ویندوز هرگز اعداد رو در زبان فارسی بصورت فارسی نشون نداده! یعنی وقتی توی ویندوز زبانت فارسی میشه اعداد فارسی نمیشن! ما هم حساس نشدیم و عین خیالمون نبود چون فرقی بین این دو عملا نمیدونیم! وقتی از بچگی تمام اعداد روی دستگاههای دیجیتال انگلیسی بوده پس هیچ حساسیتی هم نیست. ما هم بیخیال این قضیه شدیم و بذار بگم همین قضیه چه تاثیراتی گذاشته. عوضش توی لینوکس یا توی مک وقتی زبان رو فارسی میکنی اعداد هم فارسی میشه (مثل شمارش های همین ایمیل :) )، تفاوت مساعل رو اینجا متوجه شدم.
وقتی وبگردی میکنی توی کپچاها نمیتونی از اعداد فارسی استفاده کنی، توی آدرسها اعداد فارسی عمل نمیکنن، و تقریبا توی تمام سیستم های تماما فارسی که روی کوچکترین چیزها حساسیت ایرانی و فارسی بودن به خرج میدن هم این تاثیر گذاشته و اعداد فارسی توی جاهای مهم کار نمیکنه! توی چیزهای فنی! موضوع اینه که هنوزم توسعه دهنده های ایرانی متوجه اعداد فارسی نشدن.
مثلا همون تیم خیلی فارسی وردپرس فارسی که تا ویرگول هارو هم فارسی میکنه وقتی میاد یه کپچای مثلا شیش + سه رو میخواد وقتی با عدد فارسی بنویسی ۹ میزنه اشتباه! یا تمام اون توسعه دهندگانی که فارسی سازی میکنن یا مجبورن تمام هسته ی پلاگین یا کد یک برنامه رو عوض کنن یا مثلا آرایه ی اعداد فارسی بسازن که موقع نمایش اعداد فارسی دیده بشن همون ها هم متوجه نیستن که وقتی در جاهای فنی مثل ورودی گرفتن اعداد رو فارسی میزنیم سیستم قبول نمیکنه. این موضوع حتی توی پلاگین ها و برنامه های تماما فارسی که در ایران نوشته شده هم صدق میکنه!
این خیلی بدیهیه که وقتی تا این حد توسعه دهندگی رو محلی میکنی، اعداد رو هم وارد قضیه بکنی. ما الان یو آر ال های فارسی هم داریم حتی دامنه های فارسی ولی همچنان اعداد توی برنامه های فارسی یا سایتهای فارسی نمیتونن به عنوان عدد استفاده بشن. یعنی اعداد فارسی همچنان یک مقدار عددی نیستند بلکه فقط یک عکس یا یک حروفی هستند که شبیه اعداد هستند.
خلاصه اگه قراره توسعه ی نرم افزاری رو محلی کنیم باید یه کمیته یا گروهی باشه که بصورت اصولی اینهارو مشخص کنه یا مثلا از ios بخواد تا زبان فارسی اضافه کنه از آفیس ۲۰۱۱ روی مک بخواد راست چین رو ساپورت کنه از اپل بخواد توی پیجز وقتی فارسی مینویسی این نگارنده بیاد دنبال کلمات و از برنامه نویسها بخواد با اعداد فارسی به عنوان عدد رفتار کنن نه یک ورودی غیرمجاز!
همه ی اینها از اینجا میاد که ویندوز از ابتدا موقع تغییر زبان به فارسی اعداد رو فارسی نکرد و ما هم متوجه نشدیم و کلا انگاری مشکلی وجود نداشته!
۷- در آخر یه نکته که خیلی دلم میخواد از زبون تو هم بشنوم و به مخاطبانت اینو بگی اینه که نه فقط سرعت اینترنت ما کلا یه دنیای دیگست نسبت به سرعت اینترنت بین المللی بلکه روند جرایانات توی نت ایران هم کاملا یه دنیای دیگست با نت انگلیسی زبون. مثل دموکراسی خارجی و دیکتاتوری ایرانی، اکثر مردم ایده عولوگ و مونولوگ و کم سواد هستن حالا هی زور هم بزنی دموکراسی بشه میشه همین دموکراسی درب داغون و مسخره ای که داریم! یعنی موضوع شعور و لیاقت مردم یه چیز جداست و دموکراسی بودن یا نبودن هم یه چیز جداست البته به هم ربط دارن و انگاری ارتباط لیاقتی با هم دارن. موضوع سرعت و محتوای اینترنتی هم همین رابطه رو داره. نه فقط سرعت داخل ایران افتضاحه که اینترنت توی ایران هم افتضاحه! و این دو مسعله ی جداست ولی به هم مرتبط. خیلی دوست دارم به مخاطبانت داعم بگی که کیفیت اینترنت ایرانی خیلی خیلی پایینه و این موضوع بدتر از سرعتمونه. برای اینکه در جهتش تلاش کنن. در نت بین المللی همه چی جریان داره،محیطهای بسیار فعال و خلاقانه هستش، یه زندگی واقعی توش هست، مطالب و محتوای متفاوت بسیار زیادی توش جریان داره. ولی نت ایرانی تا وقتی آگهی نویسنده فقط برای کپی پیست اینهمه زیاده مسلمه که چیزی بنام کیفیت پیدا نمیشه. معروفترین بلاگ های ما هم که کلی کشته مرده دارن ۹۹درصد مطالبشون ترجمه ست. یعنی محتوای اینترنتی بازم وجود نداره فقط ترجمه وجود داره!
کاوه هم برامون از ماجرای زورگیری اش نوشته و اینکه خوشبختانه وقتی زورگیرها رو دیده، گوشی اش رو یواشکی انداخته زمین و در نهایت گوشی براش حفظ شده. توصیه کرده جونتون مهمتر از گوشی و لپ تاپ است و منم باهاش موافقم. در این دیوونه خونه ناامن، آدم بهتره سالم بمونه. با کشتن و شکنجه و شلاق هم درست نمی شه؛ اگر قراره از این وضع ترسناکی که در جامعه درست شده در بیایم، بهترین راه کم کردن فقر و اختلاف طبقاتی است از طریق آموزش که البته داریم درست در مسیر برعکسش می ریم.
علی
اول یه گلایه از رادیو گیک که دیر به دیر میاد (شوخی کردم،میدونم سرت شلوغه و واقعا سخته)
حتما ادامه بده و یه پیشنهاد توی رادیو گیک بعدی اگه یکم در مورد زندانی شدن جوانایی که آهنگ happy رو بازخونی کردن صحبت کنی عالی میشه برای آهنگ آخرش هم همون آهنگ هپی رو پیشنهاد میکنم هم مربوطه
هم همونطور که میگی تنها چیزیه که داریم راستی اگه توی رادیو از همایش آزادی نرم افزار که برگزار. بگی بد نیست اگرم فیلمی چیزی داری لینک بدی ممنون میشم و نکته ی آخر بنظر منم رادیو گیک نباید کوتاه باشه همونطور که یه نفر. بهت ایمیل زده بود بعد از دو هفته انتظار کمتر از یک ساعت تو ذوق میزنه
توضیح: این متن رو خودم پیشنهاد کرده بود ولی کمی طولاین شده. با تشکر از محمود که حوصله کرد ، امیدوارم شما هم گوش بدین چون بحث عمیق و جالبیه در تقاطع اخلاقیات و رباتیک.
موسیقی
معلومه که شعار جادی دات نت، خوشحال بودنه. بهترین چیزیه که ما تو این دنیا داریم و در این شرایط بهترین اسلحه مون. آهنگ هپی رو براتون می ذارم که یادمون باشه تکرارش ممنوعه یا اجراش ممنوعه یا رو پشت بوم ممنوعه یا بی حجاب ممنوعه یا نشون دادنش به بقیه ممنوعه یا هر چی که هست (:امیدوارم شفاف بشه که دقیقا چیش ممنوعه (:
سرباز آمریکایی که اطلاعات محرمانه رو افشا کرده و اسنادی مثل اسناد جنگ عراق رو به ویکی لیکس داده بود قانونا اسمش رو به چلسی الیزابت منینگ تغییر می ده. اون گفته که همیشه احساس زنانه داشته و دوست داشته چلسی باشه. قاضی هم با این جریان موافقت کرده. از دو نظر برای ما جالبه.. در حینی که حکومت ما داره به یکسری زندانی سیاسی و اعتقادی در زندان حمله می کنه و کتکشون می زنه و بعد می گه باید فلان و فلان و فلان، اون خبیث های ینگه دنیا نشین قاضی رو گذاشتن نظر بده ک این سرباز که اطلاعات محرمانه کشور رو به سایت هایی مثل ویکی لیکس داده و اسناد جنگ های در جریان رو افشا کرده آیا حق داره اسمش رو عوض کنه یا نه. از اونطرف هم جالبه که قاضی به یک نفر در ارتش آمریکا اجازه اینکار رو داده. این بحث گی بودن و اجازه گی ها برای حضور در ارتش و غیره همیشه در آمریکا بحث بوده و این مورد قدم رو به جلویی در کل جریان است و ما فراموش نمی کنیم که ۱۶ می، روز جهانی مبارزه با هوموفوبیا است و ما باید بدونیم که گی ها، ترنس ها و هر گرایش جنسی دیگه ای باید مثل هر انسان دیگه که مستقل از رنگ و پوست و جنس حقوقی داره، حقوق مشابهی با دیگران داشته باشن (در مورد حقوق مشابه هم حرف بزنیم؟)
شاید چیزی مثل گوشی ۱۱۰۰ تا ابد زنده بمونه و هیچ جوری هم خراب نشه ولی شرکت پشتش نوکیا حسابی در حال خراب شدن بود. من براش کار کردم و اشکالاتش رو دیدم [حرف بزنیم؟] و حالا هم دو قسمت بزرگ شده. بخش اصلی می ره به مایکروسافت نوکیا اوی و بخش کوچیکتری به نوکیا اوی. نوکیا با شعار Connectiong People یک میلیارد آدم رو به هم وصل کرد و گوشی رو در دسترس همه قرار داد ولی بعد از بازی عقب موند و با اصرار روی سیستم عامل های مهمل مثل سیمبین و مائمو و .. (که در زمان خودشون فوق العاده بودن ولی بعد از اندروید مهمل شدن) خودش رو به کشتن داد. هوم.. احتمالا اگر خبرها رو دنبال می کردین در موردش خیلی خوندین و حالا باید منتظر باشیم تا ببنیم مایکروسافت چیکار می کنه و چه گوشی ویندوز ۸.۱ای رو شاهد خواهیم بود،سیستم عاملی که نویدبخش گوشیهای خوبی است.
اوکراین شلوغه. سیاست هاش پیچیده است و از مدت ها قبل تبدیل شده به بخشی از روسیه [توضیحات خودم] ولی حداقل یک فان خوب دارن: یک اقایی با قیافه و لباس کامل دارت ویدر و همراهی دو تا استورم تروپر و چند نفر دیگه از استاروارز، اعلام کاندیداتوری برای دور بعد ریاست جمهوری کرده. این کاندیدا از طرف «حزب اینترنت اوکراین» است که به خاطر همین هنرنمایی ها مشهوره.
رییس حزب اینترنت اوکراین که مدتی رو هم به خاطر جرایم مرتبط با اینترنت زندان بوده گفته که «بعد از پیروزی بین حزبی، رقیق ویدر کاندیدای حزب ما است». ویدر در سخنرانی انتخاباتی گفته [با صدای ویدر] «من به تنهایی می تونم از جمهوری یک پادشاهی بسازم و افتخارات گذشته این کشور رو زنده کنم و زمین های از دست رفته کشور رو به اون برگردونم». انتخابات بیست و پنج می است و حزب می گه ۱۳۶هزار پوند مورد نیاز برای شرکت کاندیداشون در انتخابات رو پرداخت کرده. حزب اینرتنت اوکریان در سال ۲۰۱۰ تشکیل شد تا در کشور دولتی الکترونیک به وجود بیاره، رسانههای دیجیتال رو تقویت کنه و آموزش رایگان کامپیوتر رو در اختیار همه اوکراینی ها بذاره.
پلیس آلمان اعلام کرده که مجموعه ای از میلیونها یوزر نیم و پسورد که توسط هکرها به سرقت رفته بوده رو پیدا کرده، اونهم فقط سه ماه بعد از خبر اشپیگل درمورد به سرقت رفتن ۱۶میلیون ایمیل و پسورد. پلیس وردن اعلام کرده که احتمالا بخشی از این اطلاعات برای خریدهای غیرقانونی و خرید وسایل از اینترنت استفاده شدن. مشخص نیست این ایمیل ها در چه موقعی و توسط چه کسانی سرقت شدن ولی پلیس آلمان می گه سه میلیون از اونها مربوط به سرویس دهنده های آلمانی هستن.
شانس برنده شدن در سنگ کاغذ قیچی چقدره؟ یک سوم موارد ما می بریم. یک سوم موارد طرف مقابل و یک سوم موارد هم مساوی می شیم! البته اگر شانسی بازی کنیم. چند وقت پیش رباتی رو داشتیم که در صد در صد موارد برنده می شد [شرح تقلبش] ولی حالا یک تحقیق خیلی وسیع در چین نشون داده که اگر استراتژی خوبی داشته باشین و انسان و مغزش رو بشناسین شانس برنده شدنتون خیلی بالاتر می ره.. توضیح شیوه آزمایش [جمعیت زیاد. جایزه. ضبط . بررسی] و توضیح روش و کژکارکردی های مغزی که به نظرمون خیلی خفنه.. برنده ها از رو الگوریتم حیاتی ادامه می دن و بازنده ها طبق الگوریتم حیاتی تغییر می کنن.. معمولا هم به ساده ترین چیز: سنگ کاغذ قیچی. تحقیقات بعدی باید نشون بدن که این جریان یک استراتژی آگاهانه است یا فقط یک وضعیت طبیعی نوروساینسی مغز. تحقیقات بعید سعی می کنن اینو نشون بدن. یک تقلب هم برسونم برای مسبقاتتون… تحقیقی قبلا نشون داده بود که احتمالا فرد بازنده در بازی بعدیش حرکت فرد برنده رو تقلید خواهد کرد.
تبلیغ برای دهلچی. من شنیدن موسیقی های کمتر شنیده شده رو دوست دارم. پادکست رو هم دوست دارم و اگر این دو تا رو قاطی کنم باید بگم که دهلچی رو دوست دارم! به دهلچی سر بزنین تا موزیک هایی جذاب رو بشنوین که دست هایی آگاه جداشون کردن!
چرا این خبر رو گفتم؟ اول به اسم گروه توجه کنین: نت کت… ابزار شبکه برای گوش دادن به شبکه و بعد کمی به موزیک گوش بدین:
[قطعاتی از موسیقی]
ولی فقط ادای دیجیتال بازی رو در نمی یارن… جالبی این آلبوم اینه که می تونه به عنوان یک ماجول کرنل لینوکس کمپایل بشه! اطلاعات ترک اصلی از یک فایل او جی جی اومده که انکد شده یک فایل ویو است که خودش از یک فایل ام پی تری اومده که از مستر ویو درست شدن [برای پچیده کردن کار!]. این مستر از میکس آخر برنامه پروتولز اومده که خودش نتیجه یک تیپ آنالوگ است! اگر این فایل ها رو به عنوان ماجول کرنل اجرا کنین، اطلاعات ترک رو توی خروجی dmesg خواهید دید! مردم وقت اضافی دارن؟یا روش هوشمندانه ای پیدا کردن که حتی در رادیو گیک هم شنیده بشن یا فقط از اینکارها لذت بردن؟ رای ما رادیوگیکی ها باید به دومی و سومی نزدیکتر باشه. دستور نت کت رو هم چک کنین
در اعماق
خونریزی قلبی
توضیح فنی. ترس و نگرانی. عکس العمل کند. عدم اطمینان همیشگی. عوض کردن پسوردها
ماجرا اینطوری شروع شد که یک شرکت یوتایی درخواست کرد که دو تا پتنت براش ثبت بشه؛ در مورد دو تا ژن که با سرطان پستان و تخمدان مرتبط هستن. این درخواست ها بسیار مهم می شن چون اگر دادگاه این حق رو بده، یعنی همه باید حق بدن و اگر رد کنه یعنی همه باید رد کنن. خوشبختانه قاضی با شعور که از موضوع هم سر در میاره در نهایت رای داد که دی ان ای چیزی است که از طبیعت می یاد و قابل پتنت کردن نیست. تهدید اصلی شرکت های دارویی هم این بود که اگر این رای به این شکل صادر بشه، جلوی سرمایه گذاری های بسیار عظیم در درمانهای ژنتیک رو می گیره. قاضی ولی در نهایت گفت که «ما معتقدیم دی ان ای بخشی از محصولات طبیعت است و تنها به این دلیل که تونسته ایم اونو ایزوله کنیم به ما حق پتنت نمی ده». اما ادامه حکم به نفع شرکت های دارویی است: اگر کسی کپی مصنوعی از دی ان ای بسازه، می تونه اونو پتنت کنه. در حال حاضر شرکت های درمانی در حال تلاش برای ایزوله کردن ژن ها هستن تا اول در تشخیص و بعد در درمانهای ژنی ازشون استفاده کنن و ادعاشون هم اینه که چون با تلاش انسانی تونستن ژن رو از بقیه دی ان ای ایزوله کنن، پس حق دارن روش پتنت داشته باشن.
بالاترین دادگاه اتحادیه اروپا رایی صادر کرد که طبق اون، قانونی که می گفت اپراتورها باید تا دو سال اطلاعات مشترکین رو نگه دارن با حقوق اولیه انسان ها در تناقضه و در نتیجه این قانون ملغی می شه. این قانون بعد از بمبگذاریهای ۲۰۰۶ مادرید و لندن تصویب شده بود تا به مسوولین ابزارهای بهتری برای تحقیق در مورد اینجور مشکلات رو بده اما بعضی کشورها مثل آلمان که به حقوق شهروندهاشون احترام بیشتری می ذاشتن اجراش نکردن. قانون دادگاه عالی اروپا می گه که قانون قبلی بیش از حد وارد حریم شخصی شده و زندگی فردی انسان ها رو مورد تهدید قرار داده. به طور خاص آلمان دنبال لغو این قانون بود چون خاطراتی که از آلمان شرقی و رژیم نازی دارن بهشون یادآوری می کنه که اهمیت آزادی های فردی در یک جامعه چیه. [ توضیحات خودم در مورد اینکه چرا آزادی ها مهمه. چرا جلوی حکومت های توتالیتر رو می گیره. چرا چرخش مهمه و غیره و غیره و اینکه چرا کشورها برای اینکه جلو بیافتن سعی می کنن به انسان ها بهای بیشتری بدن ]
اکستنشهای کروم داغونی رو دیده بودیم.. اونهایی که تبلیغ می ذارن لای صفحات یا نگاه می کنن که چیکار دارین می کنین و حالا اکستنشهایی داریم که یواشکی از شما بیت کوین می دزدن.. دقت کنین! ماین نمی کنن، می دزدن! نویسنده به سادگی آدرس کیف پول شما رو با آدرس کیف پول مورد نظر نویسنده پلاگین تغییر می ده و از این به بعد پول ها به جای اینکه برن تو جیب شما، می رن تو جیب یکی دیگه [حسن کچل]. معلومه که نه گوگل و نه فایرفاکس قرار نیست بشینن تک تک پلاگین ها رو بررسی کنن و بهشون مجوز بدن و این من و شما هستیم که باید با عقل سلیم، رفتاری امن داشته باشیم.
گوگل می گه که از هر پنج سایت مربوط به خبرگزاری های بزرگ دنیا مثل گاردین و غیره، چهارتوشون توسط هکرهایی که از طرف دولت ها پشتیبانی می شدن، مورد حمله قرار گرفتن. این مساله توی کنفرانس بلک هت ۲۰۱۴ عنوان شد و ادعا شد که روزنامه نگارها از مورد حملهترین گروههای هدف این هک ها هستن. دو تا مهندس گوگل که این ماجرا رو توضیح می دادن چیزی در این مورد نگفتن که گوگل چطوری می تونه بفهمه یک هک حمایت دولتی داره یا نه ولی اطمینان دادن که این امکان هست و خیلی از کاربرها هم اونو دیدن. حتی شاید شما هم اگر توی گوگلتون لاگین کردین باشین، گاهی با این پیام مواجه شده باشین که «اخطار: ما معتقدیم که اکانت شما مورد حمله هکرهای مورد حمایت دولتهایی خاص بوده».
وب درایور هر چند دقیقه یک ویدئو آپدیت کرده و الان ویدئوها تقریبا هشتاد هزار تا شدن و کلا ۲۳۶ ساعت… اکثر اسلایدها مربوط هستن به ترکیبی از مربع های رنگی رنگی که تغییر اندازه و سایز می دن.. کمی توضیح و بحث و اشاره به رادیو گیک ۲۴ و ایستگاه های اعداد http://jadi.net/2013/04/radiogeek-24-numbers-station/
ماجرای توییتر در ترکیه
بسته شدن. ترس تمامیت خواه ها از مردم. دستور سانسور و بعدش دادگاه و نقل قول سینا که اگر قراره مشکلی حل بشه، باید اول سیستم قضایی بی طرف ایجاد بشه
و اصلی ترین این چند وقت خبر اشپیگل بود در مورد هک شرکت چینی هواوی، رییس جمهوری سابق چین، وزارت تجارت چین، بانک هاشون و غیره. در این وسط تلاش برای هک هواوی بسیار جدی بود. این شرکت که ۱۵۰هزار کارمند داره و درآمدی ۳۸میلیارد دلاری در سال، دومین تولید کننده بزرگ تجهیزات مخابراتی است و از نگرانی های آمریکا. عملیات ان اس ای اوایل ۲۰۰۹ با اسم رمز شاتجاینت شروع شد و هدف اصلی کشف این نکته بود که آیا تهجیزاتی که آمریکا از هواوی می خره امن هستن یا نه ولی در نهایت رسید به کپی کردن سورس کد تجهیزات و اسناد مربوط به ۱۴۰۰ مشتری هواوی. ارائه تاپ سکرت ان اس ای می گه که این سازمان به تمام آرشیو ایمیل شرکت چینی هم دسترسی داشته.
تبریکها و تقبیحها
مثل همه این صد و پنجاه روز، بزرگترین شرم مال اونهایی که آدم ها رو بدون خبر و محاکمه و دلیل زندانی می کنن .. از نارنجی تا مهندس و شیخ شجاعی که آخر عمری شریف بودن رو انتخاب کردن. شرم به کسایی که زندانی هاشون رو کتک می زنن و تقدیر از … آفرین به… اوم.. کی؟! حداقل الان که کسی یادم نمی یاد پس آفرین به هر کسی که سعی می کنه شریف و صادق زندگی کنه و آفرین به شما که با اینرتنتهای عجیب و غریبمون تونستین اینو دانلود کنین و آفرین به هر کسی که برای خودش فکر می کنه (: حالش رو ببریم و اصلا برای خودمون دستی چیزی بزنیم… و البته آفرین به همه کارگرها که امروز روزشون است هرچند که اعتبار خاصی ندارن (:
نامه ها
امیرحسین
راستش من دیدم یه سری نامه رو آخر پادکستهات میخونی، گفتم شاید اینم به نظرت جالب بیاد از سر و کله زدنهای من با وایمکس ایرانسل.
من یه اکانت قدیمی وایمکس ایرانسل داشتم. یکی از آشناها عید داشت از خارج میومد، گفتیم این اکانت رو فعال کنیم که عید اینترنت داشته باشه. اکانت کار نکرد. زنگ زدم پشتیبانی گفت این اکانت suspend شده و باید یه ثبت نام جدید انجام بدید! بگذریم از بحث من با اپراتور که: چرا اصلا اکانت suspend میشه و چرا بازیابی نمیشه؛ روز ۲۸ اسفند تماس گرفتم با پشتیبانی و تاکید کردم اگــــر این اکانت تو همین چند روز فعال میشه، ثبت نام کنم چون عید لازم دارم. اپراتور هم خیلی شیک گفت تا ۴۸ ساعت دیگه حله.
خلاصه من ثبت نام کردم و ۱۳۰ تومن واریز کردم برای یک ماه. دوم فروردین زنگ زدم که چرا این ۴۸ ساعت تموم نمیشه؟؟؟ طرف ریلکس گفت: تعطیله! پنجم به بعد رسیدگی میشه!!! :/
پنجم فروردین بعد از چندین بار تماس گفتن تکنسین قراره بیاد مودم رو نصب کنه. تکنسین عزیز هفتم فروردین اومد ۲۰ تومن + دو تا امضا گرفت رفت.
یه هفته از عید گذشته بود آشنای عزیز بی اینترنت مونده بود که واسم ایمیل اومد: اکانت شما فعال شد و به دنیای ایرانسل خوش آمدید (دنیای ایرانسل! D:) ولی وصل نمیشد (میرفت تو صفحه warning ایرانسل که پول واریز کنید).
بعد از کلی تماس و صحبت من با اپراتور و صحبت اپراتور با سرپرستش، بالاخره کشف شد که مک مودم روی دستگاه، با مک مودم تو پنل ایرانسل فرق داره و دلیل وصل نشدن همینه (آقای تکنسین اون روز که اومد همون یه کار رو هم غلط انجام داده بود!).
ایرانسل رفــــــت تا مک جدید رو ثبت کنه و در نهایت ۱۱ فروردین زنگ زدن گفتن که مک جدید نمیتونه ثبت شه ولی بازم تلاش میکنیم (!) اگه نشد پولتون رو پس میدیدیم!!!! وقتی گفتم مگه عوض کردن یه entry چقدر غیرممکنه که میخواید پول پس بدید؟؟ کلی در مورد امنیت سخنرانی کرد که چکیدهش این بود: نمیشه! میفهمی؟؟؟
خلاصه روز سیزده بدر زنگ زدن گفتن: خب مشکلتون چیه؟ |: گفتم اون مک لعنتی رو عوض کنید بتونم استفاده کنم. طرف گفت اون مک اصلا مهم نیست!!!! اون هرچی باشه شما بازم میتونید وصل شید. مشکل شما ربطی به اون نداره!!!!!!!!! تو اون لحظه بعد از کنترل حالت تهوع خودم گفتم عید تموم شد همون پیشنهاد پس دادن پول از همه بهتره. گفت باشه ولی برگردوندن پول ۳۰ روز طول میکشه هاااا… :) (همینجوری شاد)
دو روز قبل بعد از سه هفته کامل، زنگ زدن شماره حساب گرفتن و وقتی پرسیدم میخواید اون ۲۰ تومن رو برگردونید یا اون ۱۳۰ تومن رو، گفتن احتمالا ۱۳۰ تومن رو :) یعنی نه تنها همه پول رو قرار نیست پس بدن بلکه مطمئن هم نیستن که چه اتفاقی قراره بیفته….
حالا امروز، ۲۱ فروردین اکانت من غیرفعال شد و تا ۳۰ روز آینده قراره حساب کتاب کنن یه پولی پس بدن.
نتیجه اخلاقی اینکه هیچوقت از طرف اینجور شرکتهای گردن کلفت که پشت همهی سرویسهاشون شعار “همینی که هست” نوشته شده، به کسی قول ندید. حتی حرف اپراتورهاشونم باور نکنید!
حالا فارغ از داستان طولانی بالا که یکم حرف تکراری هم بزنم که من تازه با وبلاگت آشنا شدم. همه مطالب و صحبتها برای من جالبه! مطالب فنی نه اونقدر تخصصیه که تو یه شاخه آدم سر در نیاره و کسل کننده بشه نه اونقدر ساده که جذابیتش کم بشه. خبرها و مطالب غیرفنی هم یه جور عجیبی دقیقا مطابق سلیقه منه. دقیقا همون حرفاییه که دوست دارم بشنوم.
امیدوارم همیشه سالم و شاد باشید امیرحسین
سلام جادی
احسان هستم
شاید گفتنش جالب باشه برات که من تو رو از افریقا دنبال میکنم !
البته منظورم این نیست که تو اونجا بودی یا من هنوز هم اونجام
خیلی از روزهایی که توی گینه استوایی بودم که یه پروژه راهسازی بود هر روز جزو اولین وبلاگهایی که برای دیدن بازش میکردم و حتی اگر پست جدیدی نداشت پستهایی که نخونده بودم رو میخوندم وبلاگ تو بود
http://www.jadi.net
شاید اولین پستی که از وبلاگت خوندم در مورد یه تاب کشی بود که فکر کنم مثلا توی دبی امتحانش کرده بودی و بعد از اون شاید پستی در مورد سرعت اینترنت توی یه کشور دسته سومی اروپا … شاید لهستان بود مثلا با سرعت
6xxx یعنی شش هزار و آنقدر و آنقدر کیلو بیت
آنقدر سریع که وقتی
youtube
رو باهاش باز میکردی میشد از همون اول انتهای فایل رو هم دید به قول خودت اگه یادم باشه نوشته بودی انگار که تمام این سایت روی هارد باشه … و چقدر تعجب میکردم !!!!
یا بعدها در مورد تفاوتهای لینوکس و ویندوز و چرا لینوکس بهتره
فکر کن آنقدر برای من جالب بود مطالبت و وبلاگت که یهویی این اواخر تصمیم گرفتم پادکستها رو گوش کنم همه رو یکی یکی دانلود کردم و شروع کردم دونه دونه با دقت همه رو گوش دادن
شبها ساعت دو گاهی و تمام روزها در سرویس مابین خوابگاه و شرکت
الان شماره 32 پادکست هستم و این همه رو در حدود یک ماه گوش کردم و همه رو هم نت برداری کردم
دونه دونه
مطالب جالبی توی پادکستها شنیدم
اجازه بده که اگر ممکنه یه مطلبی رو بهت معرفی کنم برای پادکست
زبانهای برنامهنویسی محرمانه
خیلی برای من جالب بود و اولین بار به دنبال کلمه
malbolg
که یه زبان برنامه نویسیه بهش رسیدم
جل الخالق !!!!!!!! خیلی عجیب بودند ….
من فکر میکردم زبانهای مایکروسافتی قابل فهم نیستند ولی الان کلا تجدید نظر کردم !!!! اسمبلی هم الان برام مثل زبان فارسی روان و شیوا شده آنقدری که این زبانها عجیب و غریبن !!!!
گفتم شاید خوشت بیاد و توی یه پادکست در مورد این زبانها صحبت کنی
آخه هر گیکی باید در مورد هر چیزی که توی دنیای کامپیوتر هست چیزی بدونه
حتی اگر چیزی به سختی و نامفهومی زبان مالبولگ باشه !!!
امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشی احسان
محمد: خیلی کوتاه، میخوام فقط یه خواهشی ازت بکنم، رادیو گیک رو کوتاه نکن. رادیو گیک باید طولانی باشه! خواهش میکنم…
دیوید بایرن در گاردین – ترجمه راحتی کردم که حوصله کنم ترجمه کنم.
زندگی بعد از اینترنت چگونه است. با تشکر از شنودهای گسترده و ضایع بازیهای شرکت هایی مثل گوگل و فیسبوک، لازم می دانم به این سوال ها فکر کنم. به هرحال هیچ چیزی ابدی نیست.. درست است؟
در حال حاضر دنیای فنی اعتراضات گسترده ای دارد و مطمئن هستم کسانی هستند که به نبال پشت سر گذاشتن اینترنت و وارد شدن به دنیای جدیدی هستند. تصور کنید: حتی اینترنت هم زمانی به تاریخ خواهد پیوست. آن زمان چگونه خواهد بود؟ بدون فیسبوک. بدون گوگل. بدون دولت هایی که در اینترنت و از پشت وبکمها به شما نگاه کنند.
ولی آیا با کنار گذاشتن اینترنت امن تر خواهیم شد؟ آیا روش سومی هم هست؟ روشی که شامل کنار کشیدن منفعلانه در مقابل زیر نظر دائمی بودن نباشد. چه می شود اگر به سراغ ماشین ها و شبکه ای برویم که واقعا امن باشند و نه دزدها و نه دولت ها و نه شرکت ها نتوانند ما را شنود کنند و فقط خودمان بدانیم مشغول چه کاری هستیم و بتوانیم ماشین ها را تنظیم کنیم تا دزدی و نظارت متوقف شود ولی بقیه خوبی های اینترنت ادامه پیدا کند. آن زمان چگونه خواهد بود؟
**مشکل این است که اینترنت ساخته نشد تا امن باشد
همه می دانیم که NSA و دولت انگلیس مشغول خواندن ایمیل های ما، گوش دادن به تلفن های ما ، ذخیره متادیتاهای ما و وصل شدن به کامپیوترها و تلفن همراه ماست و اسمس هایمان را می خوانند (و البته دوستان و وایبر و غیره). کلی هم آدم مهمل مشغول جمع کردن عکس های لختی هستند که در اینترنت در حال رد و بدل شدن است و انتظار هم دارند که به همین خاطر ما احساس امنیت بیشتری بکنینم. حتی اگر قبلا شک داشتیم، حالا باید بدانیم که دولت ما به ما اعتماد ندارد، پس منطقا ما هم نباید به دولت اعتماد کنیم.
در همین حال دزدها توانسته اند صد میلیون کردیت کارت را بانک های اطلاعاتی فروشگاه های مثل تارگت بدزدند و بسیاری از آن ها با پول من و شما مشغول خوشگذرانی در باکو و صوفیه هستند.
البته فقط دولت ها و دزدها نیستند که از این اینترنت ناامنی اینترنت به نفع خودشان استفاده می کنند. شرکت هایی مثل گوگل و اپل و وفیسبوک و مایکروسافت و بقیه هم موبایل ها و تبلت ها و لپ تاپ های ما را به ابزارهای شنود تبدیل کرده اند. برای نمونه گوگل حجم عظیمی از درآمدش را مدیون تبلیغاتی است که به این خاطر می تواند بفروشد که می داند من و شما چه علایقی داریم، دنبال چه چیزی می گردیم، کجا زندگی می کنیم، با چه کسانی دوست هستیم و در ایمیل هایمان چه می نویسیم. ما هم حاضر شده ایم لذت ایمیل فرستادن، وب گردی، دیدن عکس گربه های ناز ، خواندن شایعات و … را با این تبلیغات عوض کنیم. ما در مقابل دسترسی پیدا کردن به حجم عظیمی از اطلاعات موجود در جهان، قبول کرده ایم که اطلاعات شخصی و اعتقاداتمان را در اختیار بقیه بگذاریم و به شرکت ها بگوییم چه چیزهایی برایمان جالب است، از چه چیزهایی می ترسیم و چه چیزی باعث شده ما انسانی باشیم که هستیم و در نتیجه فروشنده ها، تبلیغات چی ها و آژانس های جاسوسی به راحتی به سمت ما سرازیر شده اند.
چیزی که در حال فروخته شدن توسط شرکتهای بزرگی مثل گوگل و فیسبوک است، ما هستیم.
معامله حریم شخصی در مقابل داشتن سرچ گوگل تفاوت چندانی با معامله آزادی های اولیه بشری در مقابل «امنیت»ی که دولت ها ادعا می کنند با شنود به ما می دهند ندارد. حداقل گوگل واقعا دارد چیزی به ما می دهد اما نمی دانیم که اینهمه شنود و سانسور دولتی آیا واقعا برای ما امنیت و شادی به ارمغان آورده است یا خیر. همیشه به ما می گویند که اگر دولت این سانسور و شنود و … را انجام نمی داد وضع خیلی خراب بود اما هیچ وقت این حرف ثابت نمی شود و اگر بیش از حد کنجکاوی کنید…
بسیاری افراد اعتقاد دارند که دزدهای سایبری و دولت ها هر دو مشغول کار مشابهی هستند و تنها تفاوت «قانونی» بودن یکی و غیرقانونی بودن دیگری است. حالا هکرها اطلاعات خود را به دولت ها می فروشند و دولت ها هم علاقه ای به حل مشکلات ندارند و فقط از آن ها به نفع خود بهره برداری می کنند.
** آزمایشی سخت: چه می شود اگر اینترنت را خراب کنیم
[ این بحش رو براتون کامل نمی خونم.. دوستمون سعی می کنه توضیح بده که واقعا ممکنه روزی دولتی یا یک گروه مثلا تروریستی یا شهروندان ناراضی اونقدر افراطی فکر کنن [یا فکر نکنه] که تصمیم بگیره اینترنت رو عمدا خراب کنه… شاید تو آمریکا نیاز به استدلال باشه ولی ما که با گوشت و پوست لمسش می کنیم . فقط تو پارگراف آخر می گه]
این شاید بیش از حد غیرواقعی به نظر برسه. مطمئنا کسی نمی خواد اینترنت را خراب کند! اینترنت دوست ماست! و چگونه ممکن است کسی وارد ساختمانی شود که اینترنت را می چرخاند؟! اما همانطور که دیده ایم نه سازمان های امنیتی ما و نه شرکت های بزرگ در امن نگه داشتن جامعه و اینترنت چندان موفق نبوده اند پس این اتفاق بعید نیست.. و حالا فقط برای آزمایش می رویم سر بحث بعدی:
** خرابه: چه می شود اگر اینترنتی که می شناسیم وجود نداشته باشد
اینترنت چیزی در گذشته است، حالا چه؟
مطمئنا اقتصاد با بحران مواجه می شود، بخصوص تجارت های مرتبط با شنود ما. بازار بورس فوق سریع و خودکار که نیمی از بورس نیویورک را می چرخاند کلا تعطیل می کشد. وال استریت اول سقوط می کند ولی بعدا روش جدیدی برای حیات کشف می کند. پخش آنلاین موسیقی و فیلم تعطیل می شود و دیگر نیمی توانید از اینترنت با مادر بزرگتان صحبت کنید.
گوگل هنوز سرورهایش را دارد ولی کاملا بی ارزش شده اند. هیچ پهبادی برای انداختن بمب روی یمن و پاکستان پرواز نی کند. پول نقد و چک هنوز ارزش دارد ولی بخشی از توان کارت های اعتباری به خاطر نبودن بستر خرید اینترنتی و وصل نبودن شعب به یکدیگر از بین رفته.. بعد از مدتی اینها راه خواهند افتاد؛ درست مانند وضع پیش از اینترنت. آمازون کاملا تعطیل شده و فروشگاه های زنجیره ای بزرگ مثل وال مارت انبارگردانی شان با بحران مواجه شده. فروشگاه های کوچک و کتابفروشی ها اما بازارشان سکه می شود. حتی فروشگاه های نوارکاست و سی دی موزیک.
هیچ کس نمی تواند شما را لایک کند و مارک زوکربرگ دیگر نمی داند که با چه کسی دوست شده اید. سینگولاریتی به عقب افتاده است.
آیا دنیا جای بهتری شده؟ آیا این ریست لازم است؟
برای بعضی ها اینترنت فرصتی بود برای درآمد ولی اینکه آیا این درآمد به نفع اکثریت بوده یا نه مورد بحث است. ظاهرا فقط گروه کوچکی از این تکنولوژی جهانی پولدار شده بودند و بقیه مردم با یا بدون آن از نظر اقتصادی وضع نسبتا مشابهی خواهند داشت.
برای اینکه صادق باشیم باید بگویم که اینترنت دسترسی های خوبی را هم فراهم کرده بود و البته عکس گربههای ناز هم بین همه تقسیم شده بود. بدون شک کمک اینترنت به گسترش جنبش های حقوق بشری و همچنین دموکراسی ارزشمند بوده و اطلاعات زیادی را هم در بین مردم همه جهان به اشتراک گذاشته بود. البته در واقع اینترنت هیچکدام از این جنبش ها را شروع نکرد اما بخش بزرگی از مردمی که قبلا هیچ صدا یا دسترسی ای به جایی نداشتند را توانمند کرد.
سخت است ارزش اینترنت را بسنجیم چون تصویری از دنیای بدون اینترنت نداریم. اینترنت در ما درونی شده. بخشی از ما است و این توضیح می دهد که چرا اینقدر راحت قبول می کنیم در اینترنت استعمار شویم. آیا اینترنت سرطانی است که سلول به سلول در حال خوردن ماست؟ بگذارید فرض کنیم که تصمیم گرفته ایم از این سرطان خلاص شویم. آیا درمان فاجعه بار است یا آزادی بخش؟
** ناکجا آباد: اینترنت بازنگری شده چطور خواهد بود؟
واقعیت این است که تصور اینترنت۲ برای من سخت است. من آنقدر سن دارم که خوشبینی روزهای اول اینترنت در ۲۰ سال گذشته را به خاطر بیاورم. ما نمی توانیم عقب برویم – حالا خیلی چیزها را می دانیم که قابل فراموش کردن نیست – اما می توانیم از امیدهایی که آن زمان داشته ایم را به خاطر بیاوریم و از آن ها چیزی بیاموزیم. مثلا ایده های تساوی گرایانه اینرتنت که می گفت هر فرد و هر جای کوچک می تواند سایتی داشته باشد که درست مثل بقه سایت ها قابل دسترسی است. آن ایده لذت بخش بود ولی حالا با نقض بی طرفی شبکه و دادن بیشتر پهنای باند و کیفیت به سایت هایی که دوست ما هستند، [و البته سانسور هر کسی که حرفی به جز حرف ما می زند] به آن خیانت کردیم.
به این فکر کنید: در اینترتن جدید ما هنوز می توانیم ایمیل بفرستیم. دانشگاه ها و سازمان های غیرانتقاعی هنوز می توانند دانش را در اینترنت به اشتراک بگذارند. ویکیپدیا و روزنامه نگاری تحت وب هنوز وجود دارند. اما ما نمی توانیم به شیوه ای که حالا ردیابی می شویم ردیابی شویم. همین کلی چیز را تغییر خواهد داد. گوگل منبع اصلی درآمدش که تبلیغات است را از دست خواهد داد و با کارمندهایی بسیار کمتر، یک موتور جستجو خواهد شد. سازمان های جاسوسی و دولت ها و دزدهای و جمع کننده های اطلاعات بیچاره خواهند شد. هیچ کس اطلاعات خیلی زیادی در مورد همه شهروندان نخواهد داشت و نخواهد توانست از آن به دلایلی که فقط به عقل جن می رسد استفاده کند. چینی ها دیگر نخواهند توانست به شبکه برق آمریکای شمالی نفوذ کنند.
در آن شرایط تمام پولی که حالا به برنامه های شنود آنلاین سرازیر می شود – امیدوارم – برای سلامت و بهداشت و آموزش صرف خواهد شد (گفتم که! امیدوارم). این رشد در بهداشت و آموزش بدون شک امنیت را بالاتر خواهد برد – در تمام جهان. کاملا شناخته شده است که بستر تروریسم ، فقر است. پیشنهادهای جذاب به تروریست های احتمالی و بهبود زندگی شان اصلی ترین روش پیروزی در «جنگ علیه تروریسم» است. تفنگ ها، پهبادها و شنودهای گسترده درست برعکس عمل می کنند: اینها توسعه دهنده تروریسم هستند. ادعاهای دولت ها اصلا مهم نیست، اگر ما پول بیشتری صرف آموزش و بهداشت و توسعه کنیم، جهان جای امن تری خواهد شد.
اما آیا علاقه ای به تغییر هست؟
فرض کنید اینترنت ۲ از نظر فنی قابل رسیدن باشد. من معتقدم حتی اگر از نظر فنی بتوانیم به چیزی که گفتم برسیم، اراده ای بسیار قوی برای حرکت به آن سمت لازم است. شرکت ها و دولت ها اقتصاد و سیاستشان را به سیستم های ناامن فعلی پیوند زده اند و با همه توان علیه رسیدن ما به آن اینترنت خواهند جنگید.
بررسی اینکه چه چیزی مار ا امن می کند اولین قدم است. امنیت طولانی مدت و واقعی، حاصل یک تفنگ بزرگ یا شنود همه شهروندان به شکلی که گشتاپو می کرد نیست. امنیت حقیقی حاصل تضاد کمتر بین مردم و فاصل نزدیکتر فقیر و غنی است و دسترسی داشتن به بهداشت و آموزش برای همه. انگیزه رسیدن به امنیتی واقعی در یک دموکراسی استوار چیزی است بسیار قوی تر از انگیزههایی که در بالا تشریح کردم و بهتر است قبل از یک سقوط فاجعه بار در دنیایی که سازمان های جاسوسی برای بدنام کردن منتقدان اطلاعات شخصی آنها را منتشر می کنند یا دنیایی که در آن کارت های اعتباری از کار افتادهاند، با انگیزه امنیت پایدار در یک دموکراسی مستحکم، کمی انسان تر باشیم و به دنبال اینترنتی امن تر پیش برویم.
موسیقی
رو دقیق نمی دونم چیه ولی هر چی هست خوبه چون قراره تا دو هفته بعد شاد باشیم و بخندیم که بهترین اسلحه ما در زندگی است.
آینده پژوهی رشته ای علمیه که سعی می کنه از مد تا انرژی و تکنولوژی آینده های ممکن رو ببینه و براشون برنامه ریزی کنه. این رشته تونست یک شرکت نفتی رو به چیزی به عظمت شل امروزی تبدیل کنه و به آمریکا بگه ساخت چه سلاحهایی به صرفه است. در این شماره ویژه رادیو گیک با یاد بچههای نارنجی که صد و بیست هشت روزی است بدون خبر و اعلام جرمی تو زندان هستن و سربازهایی که امیدواریم تو ایران ببینیمشون، با دکتر امیر ناظمی در این مورد گپی یکساعته داریم. این گپ ممکنه زندگی بعضیها رو عوض کنه چون داره یک رشته دانشگاهی رو پیش روشون می ذاره که حسابی جای کار داره.
امیر ناظمی از اندیشگاه آتی نگار است که تعداد زیادی پروژه آینده پژوهی و دور نگاری و داده کاوی انجام دادن و هم **دوره های آینده نگاری شخصی و فردی** برگزار می کنن.
عید سال نو مبارک! سال ۹۳ بدون شک قرار سال خوبی باشه. با شما هستیم با رادیو گیک اول سال نود و سه و رادیو گیک شماره ۳۷. رادیو گیک هایی که عدد اول هستن، خوش شانسی می یارن پس سال ۹۳ سال خوش شانسی است!
ماروین مینسکی برای کسایی که از بیست سال پیش داستان های هوش مصنوعی و رباتیک رو دنبال می کنن یک اسطوره است (: این استاد دو سه روز قبل جایزه BBVA موسسه پیشگامان دانش رو برده که ارزشی برابر ۵۴۰هزار دلار داره. مینسکی ۸۶ ساله سالهای سال در ام آی تی درس داده و نوشته و حتی در ساخت فیلم استنلی کوبریک به اسم ۲۰۰۱، ادیسه فضایی همراه بوده. مینسکی گفته که هنوز نمی دونه چطوری باید این پول رو مصرف کنه ولی احتمالا برای خرج کردنش مشکلی نخواهد داشت و اضافه کرده که «نمی دونم اونها فکر می کنن من دارم چیکار می کنم. من نظریه هایی در مورد شیوه کار مغز می دم و اگر خوش شانس باشم چند تا دانشجو دارم که بتونن از این نظریه ها به شغلی برسن» و البته یکی از مشهورترین دانشمندهای ری کورزویل است که در پادکست سینگولاریتی بارها ازش صحبت کردیم و هر شنونده رادیو گیک باید حتما اونو بشناسه (اگر نمی شناسین با من تکرار کنین «من بعد از این پادکست می رم سرچ می کنم دنبال پادکست شماره یک سینگولاریتی و گوشش می دم http://jadi.net/2012/03/radio-geek-001-singularity/ )
یادتونه که ؟ هک حتما نفوذ نیست بلکه به هر کار هوشمندانه هک کردن می گیم. حالا یک گروه سعی کردن انتقامشون رو از اسپاتیفای بگیرن. اسپاتیفای اجازه پخش آلبوم ها رو به شما می ده و در حالی که تقریبا ۶ میلیون نفر مشترک پرمیوم اون هستن و ماهانه ۶۰ میلیون دلا ر از این جریان درآمد داره، پولی که به تولید کنندههای موسیقی در ازای پخش شدن آلبومشون می ده بسیار کمه! حالا یک گروه موسیقی به اسم والفپک از میشیگان یک ایده عالی زده! این گروه یک آلبوم با ده ترک تولید کرده که تک تک ترکهاش فقط سکوت است! اونها از طرفدارانشون خواستن که شب ها موقع خواب این ترک های خالی رو انتخاب کنن و بذارن توی اسپاتیفای پخش بشه و با اینکار هر شب ۴ دلار به نفع این گروه کار کنن و این گروه هم از پولی که جمع می شه یک تور رایگان برگزار خواهند کرد. اسم این آلبوم اسلیپیفای است و حتی اگر واقعا تعداد زیادی اونو پخش کنن هم ضرر عجیبی به اسپاتیفای نخواهد خورد. شرکتی که سال گذشته ۵۰۰ میلیون دلار پول برای خرید حق پخش موسیقی به موزیسنها داده. البته قبلا هم افراد مختلفی موزیکهای خالی درست کرده بودن و مورد مشهور هم سونیک یاوت بود که موزیک ۶۳ثانیه سکوتش برای مدتی از آیتونز حذف شد و بعد دوباره برگشت. به این اثر گوش می دیم.
[۶۳ ثانیه سکوت]
امیدوارم لذت برده باشین از این موسیقی و ببخشید که با پخشش کپی رایت صاحب اثر رو نقش کردیم.
چیزی که هنوز عملا به بازار نرسیده ولی لازم بهش نگاه کنیم فایرفاکس او اس و ادعای تلفن هوشمند ۲۵ دلاری است! فایرفاکس این روزها در نقش رابین هود اینرنت عمل می کنه و تلاش می کنه هم اینترنت رو به همگان برسونه و هم آزاد نگه اش داره و هم استانداردش کنه تا ما توی قفس طلایی شرکت ها گرفتار نشیم. الان هم از تلفنی ۲۵ دلاری حرف می زنه که مخاطبین میلیاردی داره در جاهایی که آدمها هنوز نتونستن اولین تلفن هوشمندشون رو بخرن. فرض کنین تلفنی داشته باشین که فقط می تونه زنگ بزنه و یک براوزر رو اجرا کنه و یک پلن ماهانه مثلا دو گیگ ده هزار تومنی. اینطوری در ماه با ده هزار تومن می تونیم به خرید آنلاین، فیسبوک، چت و … دسترسی داشته باشیم. این جریان کاملا متفاوت است با ایده زوکربرگ که گفته بود «اینترنت برای همگان رو عملی می کنم» چون ایده زوکربرگ درست کردن یک بازار عظیم از مصرف کننده های احتمالی است که چون ممکنه چیزی رو مصرف کنن باید بازی شون بدیم در حالی که ایده تلفن ۲۵ دلاری دادن یک ابزار است برای رسیدن به جامعه جهانی. هنوز چیز زیادی ازش دیده نشده و ممکنه مثل خیلی پروژه ها در عمل کلا یک چیز دیگه از آب در بیاد ولی فعلا خوبه جزو چیزهایی قرارش بدیم که باید با دقت نگاه بشن. البته معلومه به اینترنت داغون ایران اسلامی عزیز ما چیز خاصی ازش برای ما در نمی یاد ولی ما جهان وطن هستیم و خوشحال و امیدوار (:
رد هت که می شه بزرگترین شرکت بازمتن جهان دونستش و مشهورترین لینوکس تجاری اعلام کرد که با همکاری اوهورو سافتور پشتیبانی از دات نت و مایکروسافت اسکویل رو به اوپن شیفتش اضافه کرده. اوپن شیفت یک سیستم پلتفرم از ا سرویس است PaaS است که دولوپرها اجازه می ده از روی یک سیستم کاملا لینوکسی ردهت برای دات نت برنامه نویسی کنن. اوهورو یک شرکت دو ساله است که توسط کارمندهای سابق مایکروسافت جاوید اکرم و جواد خاکی درست شده تا ویندوز رو به لینوکس پیوند بزنه. پکیج استفاده از اوپن شیفت رو می تونین از گیت هاب بگیرین
واتسون رو احتمالا می شناسین. سیستم کامیپوتری ادراکی ای از آی بی ام که توست با خوندن و «فهمیدن» ویکیپیدا در مسابقه اطلاعات عمومی و غیره جئوپاردی شرکت کنه و برنده بشه ! حالا مدیر عامل آی بی ام از توسعه دهنده های موبایل دعوت کرده که در سه ماه آینده برنامه هایی ر و بسازن که از واتسون استفاده کنه .. قابلیت هایی مثل درک و پاسخ به سوالات پیچیده از طریق زبان طبیعی گفتاری. سه نفر از برنده ها توسط آی بی ام ساپورت می شن و برنامه هاشون به بازار عرضه می شه. در نمونه های متنوع واتسون نشون داده می شه که مشاوره پزشکی می ده یا وقتی بهش می گین که قراره به فلان جا سفر کنین پیشنهادهای مناسبی می ده در مورد لباس هایی که احتمالا نیاز خواهید داشت و کوله پشتی ای که برای این سفر مناسب است در حالی که جستجوی وب به هیچ وجه جواب های مرتبطی رو نشون نداده بود.
این قانون می گه که برای رسیدن به بهترین جواب در اینترنت نباید سوال پرسید بلکه باید جواب اشتباه رو نوشت. این مورد رو هر کس که در کامنت ها چیزی گفته یا در فروم ها حرفی زده می دونه (: این قانون به افتخار کانینگهام که پدر ویکی شناخته می شه به اسم اون نامگذاری شده چون گفته می شه که ویکی ها اصلیترین مورد اثبات این قانون هستن. نمونه دنیای واقعی این قانون ضرب المثلی فرانسه است که می گه prêcher le faux pour savoir le vrai «اشتباه رو موعضه کن تا واقعیت رو بفهمی»
خبر جالب دیگه این بود که مایکروسافت در حال آماده کردن نسخه خاصی از ویندوز ۸.۱ برای لپ تاپ ها و پی سی ها است که یک خاصیت منحصر به فرد داره: مجانیه! این جریان بعد از پنج سال داشتن یک سرچ اینجین، درست کردن سرویس های کلاود مثل ازور و آفیس ۳۶۵ باعث شده نویسنده وایرد مدعی بشه که مایکروسافت در راه گوگل قدم بر می داره که داره سیستم عامل های رایگان متنوعی رو عرضه می کنه. مایکروسافت سال ها از فروش ویندوز درآمد خوبی داشته و حتی می شه گفت کمپانی اصولا روی ساخت و فروش سیستم عامل برای پی سی ها بنا شده ولی الان در دنیای سیستم عامل های رایگان که حتی اپل هم می گه آپگرید به نسخه بعدی رایگان خواهد بود راز زنده موندن مایکروسافت دیگه نباید فروش سیستم عامل باشه. همچنین بحث موبایل هم هست… این شرکت بالاخره تونسته یک سیستم عامل مناسب برای گوشی های همراه بده ولی آیا خواهد تونست در حضور اندروید به اندازه کافی ازش پول در بیاره؟ گفته می شه مدیرعامل قبلی (بالمر) قبول نکرده بود آفیس برای آی پد رو قبل از عرضه اون برای تبلت های ویندوزی بده ولی ظاهرا رویکرد مدیر عامل جدید (ساتایا) متفاوت است و مایکروسافت در جهتی می ره که درآمدش فقط فروش نرم افزار نباشه و سراغ چیزهایی می ره که گوگل هم ازشون پول در می یاره مثلا سرویسی مثل وان درایو.
خریده شدن واتزاپ توسط فیسبوک
کلی شوخی ازش در اومد.. ۱۶ یا به عبارت صحیح تر ۱۹ میلیارد دلار!!! میلیارد! بحث اینکه همیشه دو جور شبکه اجتماعی موجود بوده.شبکه های بزرگ (گفته می شه میانگین دوست های هر آدم بالغ فعال در فیسبوک بیشتر از ۳۰۰ دوست است) و شبکه های نزدیک کوچیک (که شاید هر کس بین پنج تا بیست و پنج دوست داشته باشه). فیسبوک در تلاشه هر دو باشه ولی چتش کار نمی کنه پس با این قیمت عجیب و .. چی بگیم؟ بذار اینو بگیم که با این پول می شد روزنامه واشنگتن پست رو ۷۶ بار خرید! اینستاگرام رو ۱۹ بار! توییتر رو ۱۷ بار و دوبار کل فروشگاه های بست بای رو و ۱.۱ بار چیپوتله رو (راستی جیپوتله تهران رو هم برین. بسیار جای خوبیه برای یک غذای مکزیکی عالی) و ۰.۹ بودجه یک سال کشور افغانستان رو تامین کرد و البته به جای این خرید فیسبوک می تونست بودجه فرستادن کاوشگر کنجکاوی به مارس رو تامین کنه؛ اونم ۸ بار! این شرکت فقط ۵۰ تا کارمند داشت و … فیسبوک دیوانه است (:
یک خبر جالب منتشر شد از سایتی که با یک باگ وحشتناک در پی اچ پی هک شده. باگی که ۲۲ ماه پیش ریپورت شده بود و تنها مقصر این هک مدیر نالایقی بود که باعث شده بود سرور ۲۲ ماه آپدیت نشه. یک گزارش جالب سیسکو نشون داد که چند روز بعد از خبر هک کردن سایتها با این باگ ادامه داشته و در کل حدود ۴۰۰ سایت هک شدن! با یک باگ دو ساله! آماده باشین که می خوام داد بکشم! سرورهاتون رو آپدیت کنین!!!!
توسعه دهنده های رپلیکانت (یک اندروید آزاد) مدعی شدن که در پشتی ای رو توی تلفنهای سامسونگ اندروید پیدا کردن که «دسترسی ریموت به اطلاعات روی دستگاه می ده». اونها می گن این در عقبی می تونه باعث دسترسی بی سیم به اطلاعات روی فایل سیستم بشه. بحث سر پروتکل انحصاری IPC سامسونگ است و دستورات RFS که می شه به گوشی فرستاد. این گروه می گه که دلیل این دستورات و بودنشون رو درک نمی کنه هرچند که ممکنه نیاز خاصی باعث شده اونها اینجا باشن و هدف دسترسی دادن به فایل ها نبوده ولی به هرحال نتیجه یکی است». یک کد برای اثبات موضوع روی سایت این گروه قرار گرفته و همینطور پچ هایی برای اصلاح سیستم عامل در مقابل اونها. پیشنهاد ما به شما؟ استفاده از یک اندروید مستقل از تولید کننده های بزرگ که می تونه از کربن باشه تا سیانوژن مد.
البته نمی دونم تا الان خریده یا نه ولی گفته می شه که فیسبوک در تلاشه تا یک شرکت سازنده هواپیماهای بدون سرنشین یا درون یا پهپاد رو بخره. قبلا آمازون گفته بود به این فکر می کنه که شاید کالاهای مردم رو با درون تحویل بده و کلی بحث درست کرده بود و اون شوخی ها و بحث های فنی هنوز تموم نشده بود که این خبر از فیسبوک اومد بیرون. هدف فیسبوک تیتان ارواسپیس است و قیمت پیشنهادی احتمالا ۶۰ میلیون دلار. شرکت تیتان ارواسپیس هواپیماهای بدون سرنشین در مدار بالا می سازه که با نیروی خورشید کار می کنن. حدس زده می شه هدف فیسبوک از این کار سرمایه گذاری روی هواپیماهای بدون سرنشینی باشه که با پرواز در مدارهای بالا، به سرزمین زیرشون اینترنت می دن. حتی یک منبع گفته فیسبوک اینکار رو با ساخت ۱۱هزار هواپیما از مدل سولارا۶۰ شروع خواهد کرد و هدف اولش هم آفریقا است. این مدل ها می تونن با باتری حتی در شب شروع به پرواز کنن و بعد از دراومدن خورشید با پنل های خورشیدی خودشون رو به ۲۰ هزارمتری سطح دریا برسونن و چند سال بله چند سال اون بالا بمونن! البته فیسبوک همزمان پروژه لون رو هم پیش می بره که هدفی مشابه داره اما با بالن و خب گوگل و اینترنت دات اورگ هم ایده های مشابهی رو مطرح کردن. ما نوادگان کورش هم می شینیم ببینیم کی زودتر می یاد ما رو نجات بده و احتمالا بعدا غر می زنیم که اینترنتشون چرا اونقدر که ما می خوایم سریع نیست (:
ماجرا با goto fail (https://www.gotofail.com/) شروع شد! کشف شد که یک برنامه نویس کرنل مک اشتباها یک goto اشتباهی در جایی گذاشته و باعث شده بشه رمزنگاری TLS رو دور بزنه و حینی که داشتیم می خندیدیم و به دوستانی مکی می گفتیم حتما آپدیت کنن، مشکلی بسیار مشابه در گنو/لینوکس هم کشف شد! مشکل اصلی این بود که این باگ مربوط می شد به یکی از جاهایی که ما شدیدا برای امن بودن روش تاکید می کنیم و در نتیجه موضوع بسیار جدی ارزیابی شد. همه توزیع ها سریعا بسته GnuTLS رو آپدیت کردن و بر شما هم واجبه که سیستم هاتون همیشه آپدیت باشه. مشکل در بخشی از کد بود که اعتبار TLS رو بررسی می کرد (همون سرتیفیکیت های ایکس ۵۰۹) و چند شرط کوچیک باعث می شد این چک کردن در شرایط خاصی ترمینیت بشه و نتیجه صحیح برگرده. این مشکل از سال ۲۰۰۵ در سیستم ها بوده. مت گرین استاد امنیت دانشگاه جان هاپکینز گفته این باگ «وحشتناک» است و مهمترین توصیه اینه که هر سیستمی گنو/لینوکسی یا مکی که دارین حتما به آخرین نسخه آپدیتش کنین.
تبریکها و تقبیحها
برای جواد GrayMind آرزوی سلامتی و خوشحالی داریم و امیدواریم جراحی اش خوب بوده باشه.
نمی دونم تبریک یا چی داریم برای فیلیپ اسکولز که مدیر بازاریابی Nvidia بود و جونش رو هنگام نجات یک نفر دیگه از سانحه قطار از دست داد. آدم های شریف همه جا به ما یادآوری می کنن که باید جامعه رو با شراف و فداکاری و آدم بودن خودمون حفظ کنیم.
و تشکری داریم از سینا پویانفر که شاید با سیزده سال سن جوونترین شنونده ماست (:
و تقبیحی برای سانسورچی هامون که باعث شدن تنها کشورهایی در جهان که اینترنتی بدتر از ما داشته باشن عبارت باشن از: گابن، جزایر ماریانای شمالی، موزامبیک، ساحل عاج، لبنان، آنگویلا، پاکستان، ازبکستان، مصر، سودان، بولیوی، ونزوئلا، سوریه، مالاوی، گوانا، بنین، الجزیره، سوازیلند، گینه استوایی، کوبا، گامبیا، کنگو