رادیو گیک شماره ۱۰ – فارنهایت ۴۵۱

گیک هایی که دوست دارن تقاطع تکنولوژی و جامعه رو ببینن در این شماره از اخبار تا اعماق پیش می رن و آخرش به افتخار یک نویسنده عالی، انگلیسی تمرین می کنن. شماره دهم رادیو گیک در انتظار شنیده شدن است

اطلاعیه : گفته می شه پونزده دقیقه در آخر فایل خالی است. امکان تغییر فایل رو دیگه ندارم. لطفا اون قسمت رو با آهنگ مناسب خودتون پر کنید (:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_010_ray_451.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

روز بد لینکد این

تازه جریان قبلی لینکد این در مورد اینکه اپلیکیشن موبایلش قرارهای تقویم و ملاقات های افراد رو می خونه تموم نشده که یک شبکه آی تی نروژی اعلام کرد ۶.۵ میلیون پسورد هش شده لینکدین لو رفتن. گفته می شه که از ۶.۵ میلیون پسورد، حدود سیصد هزار تاشون تا حالا دیکد شدن. طبق معمول این شبکه عظیم یک اشتباه بزرگ امنیتی داشت و اونم هش کردن بدون سالت / نمک پسورد بود.

کمی توضیح اضافی در مورد لینکدین بدم‌ و بگم که این دو تا جریان هم از هم جدا هستن.

و ده تا از بدترین پسوردها هم که مثل همیشه عبارت بودن از ۱۲۳۴۵۶، ۱۲۳۴۵۶۷، ۱۲۳۴۵۶۷۸ و پسورد و البته کلمات بامزه ای برای یک سایت فنی کاریابی که عبارت می شن از ihatemyjob و فاک مای لایف و آی وانت نیو جاب (:

گوگل و خریدهای جدیدش

واو.. گوگل در ادامه لشکرکشی برای مبارزه با اپل و مایکروسافت، شرکت کوییک آفیس رو خرید. یک مجموعه ابزار آفیس برای تبلت ها و حتی گوشی ها از جمله آی او اس که می تونه فرمت های بسته مایکروسافتی رو بخونه و به کاربران تبلت ها اجازه بده صفحه گسترده، داکیومنت و حتی پرزنتیشن ها رو ایجاد و ادیت کنن. این خرید بعد از خرید میبو توسط گوگل یک قدم دیگه است برای لشکرکشی ای که ظاهرا همه دارن توش سعی می کنن بهترین ها رو برای تیم خودشون بردارن.

روز جهانی راه اندازی آی پی نسخه ۶

جریان رو که می دونیم. آی پی نسخه ۴ تعدادش محدوده و درسته که به هر آدم چندین آی پی می رسه ولی این روزها هر چیزی یک آی پی می خواد. حالا تلویزیون ها، تلفن ها، توسترها، خودروها و … ممکنه هر کدوم آی پی خودشون رو داشته باشن و به زودی اصلا بعید نیست که بطری آب و جعبه قرص و … ماسه و بقیه چیزها هم‌آی پی بخوان. همچنین چند تا بحث فنی و روتینگ هم هست. ولی به هرحال مزیت عظیم آی پی نسخه شش اینه که تموم نمی شه. حداقل تا وقتی همه 340 trillion trillion trillion (or, 340,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000)
تاش رو مصرف نکردیم. حالا هم در روز ۶ جون، کلی از سایت های بزرگ این پروتوکل رو برای دسترسی به خودشون فعال کردن تا بیشتر و بیشتر همه گیر بشه. به هرحال در آینده نزدیک همه باید روی آی پی ورژن شش باشیم. برای اکثر کاربران تفاوت خاصی احساس نخواهد شد ولی خبر مهمی است برای آدم های فنی ای که از اینترنت سر در می یارن که مثل من نشن که تا حد خوبی آی پی نسخه ۴ و اچ تی ام ال چهار رو می دونم و در نتیجه یک روزی کاملا از اینترنت سر در می آوردم ولی الان اگر به خوبی نسخه ۶ ای پی و نسخه ۵ اچ تی ام ال رو درک نکنم، دیگه یک گیک اینترنت نیستم (:

اوبونتو و سیستم عامل اسمارت فون

مدیران فنی اوبونتو اعلام کردن که نسخه مخصوص موبایل این سیستم عامل به زودی عرضه خوهد شد. البته منظور از به زودی آخر امسال یا اوایل سال بعد است. گفته شده که این سیستم عامل برای دانلود عموم نخواهد بود و فقط به سازنده های سخت افزار داده خواهد شد تا توی دستگاه هاشون ازش استفاده کنن. حالا سال ها است که منتظریم اوبونتو یا یک گنو/لینوکس دیگه برای تبلت ها یا اسمارت فون ها سیستم عامل بده و ظاهرا این جریان داره اتفاق می افته. این سیستم عامل کرنلی مشابه کرنلی داره که اندروید رو اجرا می کنه و گویی همون یونیتی است و قراره وقتی گوشی روی یک داک قرار گرفت از حالت تلفن به حالت اوبونتو بره و بشه ازش مثل یک سیستم عامل دسکتاپ استفاده کرد.

رده بندی زبان های برنامه نویسی
اطلاعیه: تو پادکست می گم سال دوهزار و یازده در حالی که مال ماه قبله. شما به تحلیل ها دقت کنین نه به ظواهر (:

شرکت استاندارد کد، امسال هم مثل سال های قبل، فهرستی از پر استفاده ترین زبان های برنامه نویسی و همینطور حرکت بالا و پایین اونها رو منتشر کرده. در طول ده سال گذشته تنها تغییر در ده زبون اول ، ورود آبجتیکو سی و خروج دلفی بوده. امسال سی دوباره به رتبه اول رسیده (پارسال جاوا این رتبه رو از سی گرفته بود) و جاوا به رده دوم اومده. بعدش سی پلاس پلاس هست و آبجتیکو سی به خاطر انحصارش در سیستم عامل های اپل. بعد سی شارپ، پی اچ پی، ویژوال بیسیک، پایتون، پرل (صدای دست!) و در رتبه دهم جاوا اسکریتپ. سقوط شدید مال لوا بوده که از رتبه دوازده به رتبه بیست سقوط کرده (کمی توضیح در مورد لوا). به عنوان یک نکته امیدوار کننده هم بگم که اسمبلی هنوز رتبه بیست و دوم رو داره و کوبول رتبه ۲۷ رو. پیرمردها هنوز زنده هستن!

در اعماق

گوگل و اضافه کردن اعلان خطر «حملات حمایت شده از طرف دولت ها»

به گزارش آسوشیتد پرس، گوگل روز چهارشنبه اعلان کرده که یک قابلیت جدید به سرویس هاش اضافه کرده: نشون دادن این اخطار به کاربرها که یک حمله حمایت شده توسط دولت ها داره سعی می کنه به اکانتشون نفوذ کنه. توی این خبر اسمی از هیچ دولتی برده نشده. مهندس های امنیتی گوگل گفتن که کاربر ممکنه پیامی دریافت کنه که بهش می گه یک حمله تشیبانی شده از طرف یک دولت علیه اش در حال انجامه ولی نگفته که این تشخیص رو چطوری می ده چون نمی خواسته دولت ها در مقابلش عکس العمل انجام بدن. فعلا مهمترین مظنون در این مورد جمهوری خلق چینه و خب البته کسانی که پولشون رو به این کشور بدن. سال گذشته هم گوگل اعلام کرده بود که اعتقاد داره شرکت های چنینی که مورد حمایت دولت اون کشور هستن تونستن به اطلاعات چند صد کاربر جیمیل از جمله چند فرد رده بالای دولتی آمریکا دسترسی پیدا کنن.

لغت های ممنوعه آمریکا

آمریکا یک چیز عجیب داره به اسم Watch list و دپارتمان امنیت داخلی به دلایل مختلف آدم ها رو بهش اضافه می کنه (: کسانی که بالای اون لیست هستن همیشه در سوار شدن به هواپیما و کلی کار دیگه دردسر خواهند داشت. حالا این دپارتمان کلماتی که اگر تحت وب ازشون استفاده کنین ممکنه به لیست اضافه بشین رو منتشر کرده. بعضی هاشون واضح هستن مثل القاعده و یکسری هاشون غیرطبیعی مثل pork (گوشت خوک) که البته شاید بشه گفت چرا ممکنه بحث در اون مورد یک نفر رو زیر نظر قرار بده.

نکته جالبتر این جریان اینه که چرا این دپارتمان این فهرست رو منتشر کرده. دلیلش اینه که یک گروه از این سازمان خواستن اینکار رو بکنه (: تو آمریکا قانون آزادی اطلاعات وجود داره. این قانون می گه هر سازمان عمومی که اطلاعاتی داره اونو با پول مردم به دست آوردن یا تهیه کرده پس مردم حق دارن اونو بدونن. هر فردی از جامعه حق داره درخواستی به هر سازمان دولتی (حتی سازمان دفاع ملی!) بده و هر اطلاعاتی که دارن رو ازشون بخواد. سازمان ها در صورت نداشتن دلیلی قابل قبول باید این اطلاعات رو در حداکثر بیست روزی کاری به این فرد بدن یا توضیح بدن که چرا اونها رو نمی دن. مشخصه که «چون من می گم» یا «چون من قلدرم» یا «چون این مربوط به امنیت ملی است» هم جواب نیست.

جنگ سی پی یو ها

بازی جنگ سی پی یو ها یا cpu wars یک بازی کارتی است به سبک بازی های کارت قدیم. نمی دونم شما هم داشتین یا نه… یک کم توضیح… شما انواع سی پی یوها رو دارین و کارت ها تقسیم می شن و شما می تونین از طرف بعدی یک سوال بپرسین و بر اساس جواب یک کارت ازش بگیرین یا یک کارت بهش بدین. و بازی هی می چرخه تا یک نفر کل کارت ها رو جمع کنه. ایده بانمک و باحالی است و به راحتی می تونست به تنهایی به خاطر نگاه گیکی به دنیا در بخش در اعماق گنجونده بشه ولی یک پله جلوتر می ریم. این بازی روی کیک استارتر ساخته شده. یک سایت جذاب برای ایده های خوب. توی کیک استارتر شما می گین چه پروژه ای دارین (مثلا من می نویسم که ایده ای دارم که یک بازی کارت فیزیکی بسازم درمورد سی پی یو ها) و بعد آدم ها می گن که اگر این

پروژه پیش بره اونها خوشحال می شن. پس بهم کمک می کنن یا پیش خرید می کنن و وقتی من رسیدم به مقدار پولی که برای شروع می خوام، کارم رو شروع می کنم.

این سرمایه اجتماعی است … چیزی که توی ایران شدیدا پایین اومده و ما چون سرمایه اجتماعی نداریم دائم فکر می کنیم بقیه می خوان سرمون کلاه بذارن یا با پول فرار می کنن و اینها… به شوخی هامون هم نگاه کنیم که همین که چند نفر یک پولی جمع می کنن که یکی یک کاری بکنه اولین شوخی اینه که «حالا من فرار می کنم!»

برگردم به بازی.. شما سی تا کارت دارین که روشون مشخصات سی تا سی پی یو نوشته شده و اونها رو بین دو یا سه نفر تقسیم می کنین. بعد مثلا من یک طبقه بندی رو اعلام می کنم.. مثلا سرعت، یا مصرف برق، یا تعداد پردازش در ثانیه یا … و بقیه می گن کارت فعلی شون از این نظر چیه و من برنده یا بازنده می شم و کارت ها رو یک نفر جمع می کنه و اون مشخصه بعدی رو می گه و اینجوری کارت ها می چرخه.

شبکه های اجتماعی و خلاقیت

این یک توضیح عمیق نیست فقط یک یادآوریه. شبکه های اجتماعی بر اساس یک تحقیق جدید عاملی برای از بین بردن خلاقیت آدم ها نیستن. بعضی ها به شکل غیرقابل درکی نگران این هستن که آدم ها هی دارن کپی پیست می کنن یا دروغکی یک چیزی رو که جایی دیدن به اسم خودشون پست می کنن و … و این خلاقیت رو از بین خواهد برد. این تحقیق می گه اصلا اینطور نیست و خلاقیت در فضاهای جمعی اتفاق می افته و اینترنت و شبکه های اجتماعی یکی از بهترین بسترهای گسترش ایده های خلاق هستن و بررسی شواهد هم نشون می ده که انسان ها در هیچ دوره به این حجم فعلی، خلاق و سازنده نبودن.

تبریک ها و تقبیح ها

تولید بیست سالگی زوزه رو تبریک می گیم. یک شرکت مشاوره سه نفره که یکی از قدیمی ترین توزیع های گنو/لینوکس رو هم پایه گذاشت به شرکتی که حالا یک بازیگر مهم در دنیای گنو/لینوکسه.

تقبیح هم مال کشور و دولتی است که انتشارات چشمه رو بسته چون کتاب هایی که برای ارشاد می فرسته تا ایشون بررسی کنن که این کتاب اجازه چاپ داره یا نه، مناسب نبودن. اگر متوجه نشدین تکرار می کنم (: ایران به عنوان یکی از معدود کشورهایی در جهان است که هر چیزی بخواد توش چاپ بشه باید حکومت بررسی کنه ببینه مناسبه یا نه – مثلا الان تشخیص داده که کتاب زندگی لینوس توروالدز مناسب نیست و نباید در این کشور چاپ بشه. حالا هم به این نتیجه رسیده که یکی از انتشاراتی ها کتاب هایی که برای ممیزی و سانسور می فرستاده هم حتی مناسب بررسی هم نبوده پس باید کلا این انتشاراتی تعطیل بشه (((:

تبریکی هم به دوستان لندنی (: که حالا دو تا از ایستگاه های متروشون اینترنت وای فای واقعی مجانی داره و هشتاد تا ایستگاه دیگه هم به زودی این قابلیت رو پیدا می کنن تا لندنی ها حین انتظار از اخبار و ارتباطات لذت ببرن.

و تسلیت هم می گیم ب مایکروسافت که توی ویژوال استودیو ۲۰۱۲ تمام عبارات منو رو با حروف بزرگ نوشته و چشم آدم در می یاد…

بخش آخر

درگذشت نویسنده داستان های علمی تخیلی، ترسناک و آینده نگر آقای ری بردبری در ۹۱ سالگی چیزی بود که … نمی دونم بگم ناراحتمون کرد یا چی… مشهورترین کتابش شاید فارنهایت ۴۵۱ باشه (که دمایی است که کاغذ توش آتیش می گیره)… نقل قول هایی ازش رو براتون می خونم:

Don’t think. Thinking is the enemy of creativity. You can’t try to do things. You simply must do things.

Every morning I jump out of bed and step on a landmine. The landmine is me.After the explosion, I spent the rest of the day putting the pieces together.

I don’t try to describe the future. I try to prevent it.

I know you’ve heard it a thousand times before. But it’s true – hard work pays off. If you want to be good, you have to practice, practice, practice. If you don’t love something, then don’t do it.

I spent three days a week for 10 years educating myself in the public library, and it’s better than college. People should educate themselves – you can get a complete education for no money. At the end of 10 years, I had read every book in the library and I’d written a thousand stories.

If you don’t like what you’re doing, then don’t do it.

Jump, and you will find out how to unfold your wings as you fall.

Living at risk is jumping off the cliff and building your wings on the way down.

Love. Fall in love and stay in love. Write only what you love, and love what you write. The key word is love. You have to get up in the morning and write something you love, something to live for.

Stuff your eyes with wonder, live as if you’d drop dead in ten seconds. See the world. It’s more fantastic than any dream made or paid for in factories.

There are worse crimes than burning books. One of them is not reading them.

موسیقی

آهنگ موسم گل از پروا به پیشنهاد وحید

گم کردن سوراخ دعای سانسور

سلام جادی خسته شدم از بس مطالب تو رو تو گودر خوندم خواستم رو لینکت کلیک کنم دیدم فیلتری ! بابا یه کاری بکن از این فیلترینگ در بیای دیگه فکر نکنم برای تو کاری داشته باشه ! بد جور عصابم داغون میشه ! من دوست دارم به مطالب خوب کامنت بزارم اما!

جواب: سوراخ دعای این جریان من نیستم (: عمو سانسورچی است که نون خانواده اش از خفه کردن صدای دیگران در می یاد (: اگر قراره کاری کنی یا غری بزنی یا دعایی نثار کنی باید به سمت اون باشه…

جدول نمودار سرعت دانلود در ایران در مقایسه با جهان

اخیرات سایت نت ایندکس بر اساس آمار سایت speedtest.net سرعت دسترسی به اینترنت در کشورها رو رده بندی کرده. البته سرعت اعلام شده دانلود در ایران چیزی در حدود ۱.۳ مگابیت بر ثانیه است یعنی تقریبا سرعت دانلود ۱۳۰ کیلوبایت (: معلومه که دوستانی می رن سرعتشون رو چک می کنن که دوست دارن اسکرین شات بگیرن و گزارش بدن که سرعتشون صد و سی کلیوبایت است!

اما با این تفاصیل هم، ایران اسلامی مون در سرعت دانلود از بین ۱۷۴ کشور جهان رتبه ۱۶۴ رو کسب کرده (دهمی از آخر). کشورهای بوتان، زامبیا، سوریه، سودان و بولیوی از ما پایینتر هستن و ما زیر کشورهایی همچون بوتسوانا، فلسطین، ازبکستان، تانزانیا، موزامبیک، رواندا، کامبوج و … قرار گرفتیم.

در بخش آپلود هم با حضور افتخاری در زیر آروبا، زامبیا، مالدیو، دومنیک، بنگلادش و البته جزایر سلیمان و کشوری به اسم نامیبیا رتبه ۱۴۶ جهان رو مال خودمون کردیم.

تقریبا بی ربط: نسخه جدید گنو/لینوکس مورد استفاده من یعنی فدورا امروز منتشر می شه. متاسفانه امروز به وقت آمریکا که برای ما می شه امشب. (:

ترجمه فارسی کتاب زندگی نامه استیو جابز رو رایگان از نارنجی دانلود کنین

سایت خوب نارنجی اخیرا یک حرکت عالی انجام داده: انتشار کتاب زندگی‌نامه استیو جابز به شکل دیجیتال و رایگان اما با امکان و در خواست کمک مالی مستقیم به مترجم.

این حرکت از چند نظر خیلی خوبه:

  • این کتاب کتاب خوبیه. دقیقا اگر فن-بوی اپل نباشین خیلی مفیده اگر این کتاب رو بخونین. من قبلا بعضی بخش هایی که دوست داشتم بقیه بخونن رو ترجمه کرده بودم و الان خوشحالم که همه امکان خوندن فارسی اش رو دارن.
  • انتشار دیجیتال باعث می شه سانسور حذف بشه. ایران جزو معدود کشورهایی است که برای انتشار هر کتاب یک نفر دیگه باید اول اونو بخونه و در موردش نظر بده و بخش هایی که به نظر شخصی خودش خوب نیست رو برای کل مردم سانسور کنه. انتشار دیجیتال این داستان ها رو نداره. این کتاب صحنه های سکسی و سیاسی نداره ولی کل این حرکت نویدبخش خوندن واقعی تر آثار است
  • کتاب رایگان گذاشته شده با امکان کمک مالی به مترجم. این هم خیلی خوبه. جنبش «اگر از کتاب خوشتون اومد به اندازه پول یک پیتزا کمک کنین» جنبش خوبیه (: احتمالا درآمد مترجم به راحتی به درآمدی که ازناشر می گرفت می رسه و مردم هم راحت تر هستن
  • ترجمه این کتاب بسیار خوبه. من به ترجمه حساسم ولی ترجمه و ویراستاری این کتاب به نظرم کاملا خوب اومد
  • بخش سانسور کتاب وزارت ارشاد اسلامی یک سیستم بسیار کند است. حتی من وقتی حاضر شدم کتاب توروالدز رو بهشون بدم برای بررسی تقریبا هشت یا ده ماه طول کشید تا بگن غیرقابل چاپ است (: بعد هم کتاب می ره توی صف انتشاراتی ها و بی کاغذی و بعد سیستم پخش و غیره تا بالاخره با تیراژ اسم مثلا ۱۵۰۰ نسخه منتشر بشه (: دنیای دیجیتال بیخیال همه اینها می شه

خلاصه اینکه من از این حرکت واقعا خوشم اومد و ازش استقبال می کنم و دو تا کتابی که خودم دارم رو هم می دم به سایت نارنجی تا اگر صلاح دونستن منتشر کنن. اگر هم نه، خودم همینجا اینکار رو می کنم. بالاخره! بعد از دو سه سال ! (((:

اوه راستی! یک بحث جانبی هم درگرفت که نارنجی با اینکار حق کپی رایت رو نقض کرده. این حرف تا حدی درسته. نه مترجم این کتاب تونست از ایمیل‌هایی که به نویسنده و ناشر زد جوابی بگیره و نه من تونستم در مورد دو کتابی که ترجمه کردم از ناشر یا نویسنده اصولا جواب بگیرم (مستقل از منفی یا مثبت). این از نظر من در سطح اخلاقی یعنی مراعات نکردن کپی رایت (بحث اخلاقی دارم. در سطح قانونی ایران نیازی نداره قانون کپی رایت کشور آمریکار و رعایت کنه).

خب اگر اینطور نبود بهتر بود ولی بین نخوندن این کتاب و ترجمه بدون اجازه از ناشرش من دومی رو انتخاب می کنم (: اگر کسی معتقده اولی رو باید انتخاب کنه و هر چیزی که ناشرش اصولا نمی دونه باید به یک درخواست ترجمه از ایران چجوری جواب بده (چون هیچ روابط تجاری ای با هم نداریم)، باید در مورد کتاب های دانشگاهی، کتاب های دیگه که می خره، برنامه‌ها و نرم افزارهایی که استفاده می کنه یا توصیه می کنه، موزیک و فیلم و غیره هم تجدید نظر کنه. حداقل جریان این است که یک نفر زمان طولانی گذاشته و کلمه به کلمه این متن رو ترجمه کرده. این هنوز از نظر اخلاقی نقض کپی رایت است ولی بسیار بسیار محترمتر و بهتر از اینکه کسی برنامه قفل شکسته بفروشه، کتاب انگلیسی رو افست کنه یا موسیقی و فیلم رو کپی کنه.

راستش من مشکلی ندارم… منهم تلاش کردم از ناشر یا حداقل نویسنده کتاب هایی که ترجمه کردم اجازه بگیرم ولی هیچ کدوم حتی جواب هم ندادن بهم و من هم کتاب‌هام رو ترجمه کردم و خیلی هم افتخار می کنم که رایگان بذارم توی اینترنت و درخواست کنم که اگر کسی خواست حمایت کنه کمک مالی کنه – تقریبا به اندازه پول یک وعده غذاش (از ساندویچ دل و جیگر تا پیتزای پپرونی).

تا اینجا با من بودین؟ خسته نباشین ولی خلاصه بحث همین بود: سایت نارنجی ترجمه فارسی کتاب زندگی نامه استیو جابز رو منتشر کرده و می تونین نسخه دیجیتالش رو دانلود کنین و اگر علاقمند بودین، برای مترجم کمک مالی بفرستین.

(اگر هنوز حوصله دارین، بقیه نوشته های من در مورد جابز اپل و غیره رو بخونین کلیک کنین (: )

نقطه اشتراک سوریه، ترکمنستان، کره شمالی و اریتره را نام ببرید

نقطه اشتراک سوریه، ترکمنستان، کره شمالی و اریتره اینه که در گزارش امسال وضعیت آزادی بیان در جهان، از بین ۱۷۹ کشور کره زمین، تنها چهار کشوری هستن که از ایران پایین تر هستن. به عبارت دیگه چیزی که این چهار اسم رو به هم پیوند می ده اینه که تنها کشورهای جهان هستن که توشون آزادی بیان بیشتر از ایران تحت فشار است.

اینترنت را نکشید آقایان

همچنین چاپ شده در روزنامه روزگار ۲۸ دی ۱۳۹۰

هفته گذشته یکی از فعالیترین هفته‌ها برای هر کسی بود که سعی می‌کرد اخبار دنیای دیجیتال را دنبال کند. از یکطرف بزرگترین نمایشگاه ابزارآلات تکنولوژیک در جریان بود و از یک طرف لایحه دولت آمریکا برای حذف سایت‌های نقض کننده کپی رایت از فضای مجازی و در نهایت هم وضعیت اسف بار اینترنت در ایران.

نمایشگاه پر زرق و برق گجت‌ها در لاس وگاس امسال به نام سی.ای.اس. یک ویژگی خاص داشت؛ دلزدگی خبرنگاران و شرکت کنندگان از تکنولوژی. خیلی از خبرنگاران از این گفتند که قدم زدن در سالن‌هایی انباشه از میلیون‌ها دلار تلویزیون سه بعدی که کسی علاقه‌ای به خریدن آن‌ها ندارد و دیدن رقابت تولید کننده‌ها برای ساختن بلندگوهایی که برای اتصال به پخش کننده نیازی به سیم ندارند و لپ‌تاپ‌های جدیدی که برای جو سازی در بازار اسم اولترابوک روی آن‌ها گذاشته شده در حالی که به سنت هر ساله، فقط کمی سبک‌تر و کوچک‌تر هستند فقط و فقط خسته کننده است. اکثر آدم‌ها هیجان عجیبی برای این نداشتند که ببینند قرار است امسال چطور خوشبخت شوند و شنیدن حرف مدیران شرکت‌ها که قول می‌دادند تا پایان امسال از فلان محصولشان یک میلیون خواهند فروخت حداقل امسال و در فضای پر التهاب سیاسی و رخوت آلود اقتصادی آمریکا و اروپا برای کسی هیجان خاصی نداشت.

این تلاش تولیدکننده‌ها برای ایجاد هیجان از طریق کالاهای جدیدی که تا دو سال قبل کسی نیازی به آن‌ها احساس نمی‌کرد، همزمان شده است با تصویب قانونی به اسم سوپا در آمریکا. این قانون با لابی موسسات بزرگ پخش فیلم و موسیقی به کنگره رفته و در صورت تصویب، به دولت اجازه خواهد داد تا سایت‌هایی که قوانین کپی رایت را نقض می‌کنند یا به این سایت‌ها لینک می‌دهند را از اینترنت حذف کنند. برای توضیح فنی این اشتباه، ۸۳ نفر از کسانی که پایه‌های اینترنت را طراحی و اجرا کرده‌اند نامه‌ای به کنگره نوشته‌اند و تذکر داده‌اند که این قانون در صورت تصویب نه فقط ضربه بزرگی به حقوق بشر بلکه در تناقض با مفهوم اینترنت و از آن بالاتر، از نظر فنی غیرقابل اجرا خواهد بود. علاوه بر این مردم آمریکا مشغول نوشتن نامه به مجلس‌نشینانشان برای متوقف کردن این قانون هستند و امروز هم قرار است سایت‌های بسیار بزرگی مثل ویکیپدیا، بوئینگ بوئینگ و ردیت برای جلب کردن توجه عمومی به این جریان، صفحه‌های خود را سیاه کنند.

و ما همه این اخبار را با اینترنتی دنبال می‌کنیم که تقریبا در ایران وجود ندارد. کماکان یک جستجوی ساده در گوگل گاهی غیرممکن می‌شود و استفاده از سایت‌های مطرح دنیا تقریبا به تصوری محال تبدیل شده‌ و ما هنوز با لبخند منتظر نشسته‌ایم تا شاید وقتی کسی جایی احساس کند خوب است توضیح بدهد که آیا قرار است وضع اینطور بماند، قرار است بدتر بشود یا شاید هم این احتمال را مطرح کند که ممکن است لنگر کشتی پایش را از روی کابل زیردریایی بردارد.

اینترنت یعنی زندگی

همچنین منتشر شده در روزنامه روزگار

من در یک شرکت مخابراتی کار می کنم و کارم این است که از لحظه ورود به شرکت وارد وی پی ان اختصاصی شرکت بشوم و با دسترسی به فایل‌های سازمانی‌ام، ایمیل‌هایم را دریافت کنم، بخوانم، جواب بدهم و در صورت بروز مشکلی روی یک سرور مخابراتی، از طریق پروتکل‌های امن به سرور لاگین کرده، مشکل را حل کنم. بنا به قانون کاری، من باید بتوانم هر مشکل را در چهار ساعت حل کنم اما حالا باید خوشحال باشم اگر اصولا موفق شوم به وی پی ان شرکت وصل شوم و در طول هشت ساعت حضورم در دفتر، ایمیل‌هایی که قدیم در دو دقیقه دانلود می‌کردم را دریافت کنم و به بعضی از آن‌ها جواب دهم. سوالم این است که آیا من قربانی چیزی هستم که به شکل غیرفنی، اینترنت ملی نامیده می‌شود؟

زمزمه اینترنت ملی سال‌های سال مطرح بود. از زمان پروژه‌های پرهزینه تبیان و شارع حرف از اینترنت ملی بود و از همان زمان هم افراد فنی سعی می‌کردند توضیح بدهند که اینترنت، ذاتا یک شبکه واحد جهانی است و چیزی به اسم «اینترنت ملی» از نظر مفهومی متناقض است. حدس ما این بود که چیزی که تحت عنوان اینترنت ملی تبلیغ می‌شود یک شبکه داخلی است که مهندسان شبکه به آن «اینترانت» می‌گویند. متاسفانه تا این لحظه هم هیچ کس احساس نکرده وظیفه دارد در مورد چنین پروژه عظیم و پرهزینه‌ای اطلاعات فنی منتشر کند یا حداقل منظور نهایی از این برنامه بزرگ را توضیح بدهد. البته گاه گداری بعضی از دست‌اندرکاران در گوشه‌هایی از صحبت‌هایشان توضیحات مبهمی در مورد این جریان داده‌اند و مثلا پایگاه اطلاع‌رسانی دولت گفته است که یکی از اهداف مهم این پروژه ایجاد امنیت و مصون ماندن از حملات اینترنتی و مقابله با آمریکا در جنگ نرم است. در این شرایط اگر ما بخواهیم در مورد این پروژه حرف بزنیم تنها راهمان این خواهد بود که که با دیدن شرایط اسف بار اینترنت خودمان و مرتبط کردن آن با صحبت‌های مبهم و غیر فنی مسوولان، حدس‌هایی در مورد آینده بزنیم.

از یک طرف می‌شود خوشبین بود. شاید واقعا اینهمه هزینه مادی و معنوی فقط برای ساختن یک شبکه داخلی سریعتر است. شبکه‌ای که بتواند تلویزیون ملی را به کامپیوترهایمان بیاورد یا باعث شود تمام دانشگاه‌ها، مراکز صنعتی و تحقیقی و دولت و تک تک ساختمان‌های کشور بتوانند اگر بخواهند با هزینه‌ای نسبتا کم به همدیگر وصل شوند و با نگه داشتن ترافیک ایران در داخل کشور باعث پایین آمدن هزینه‌های تحمیل شده به سیستم‌های مخابراتی و بالا رفتن امنیت آن‌ها شوند.

اما راستش را بخواهید حتی برای آدم خوشبین مثل من هم، وزنه بدبینی به شبکه اینترانت ملی بسیار سنگین‌تر از وزنه خوشبینی به آن است. واقعیت این است که تقریبا تمام کشورهای جهان خطوط پر سرعت داخل کشور خود را توسعه داده‌اند تا به ارتباطات داخلی امن و ارزان دسترسی داشته باشند اما به جز کره شمالی و کوبا و چین هیچکدام نیازی ندیده‌اند که اسمی به جز «اینترنت» روی این شبکه بگذارند. در این کشورها حضور این خطوط پر سرعت داخلی از دید کاربران معمولی مخفی مانده و خود این خطوط تبدیل به بخشی از اینترنت جهانی در آن کشور شده‌اند. اما در کشور من دائما از اینترانت داخلی و شیوه ارتباط آن با اینترنت صحبت می‌شود و از طرف دیگر هم سرعت و کیفیت غیرقابل استفاده اینترنت در این روزها و قطع بیشتر و بیشتر ارتباط من با سرویس‌هایی که نقش پررنگی در زندگی هر انسان مدرن دارند (از ایمیل تا سرچ و دسترسی به شبکه‌های اجتماعی و چت و …)‌ و مرتبط کردن اینها با هم، متاسفانه کفه بدبینی را سنگین و سنگین‌تر می‌کند. مسوولان در جاهایی سعی کرده‌اند بگویند که «اینترنت در کنار شبکه ملی به همان شکلی که وجود داشته همچنان باقی خواهد ماند» اما حقیقت این است که این حرف برای من هیچ دلداری‌ای در پی ندارد. من هم می‌دانم که اینترنت در سر جای خودش باقی خواهند اما سوالم این است که دسترسی من به آن اینترنت چگونه خواهد بود؟ آیا مثل این روزها؟ به قول دوستان، این اینترنت نیست که قطع شده بلکه این دسترسی ما به اینترنت است که روز به روز کندتر، محدودتر و در یک کلام اسف بار تر شده.

اینترنت یک ابزار لوکس نیست. درست است که اینترنت اصلی‌ترین ابزار چرخش اطلاعات است اما این ابزار کاربردهایی آنقدر متنوع در زندگی مدرن دارد که قطع آن می‌تواند تاثیرات بسیار جدی در شکل حیات اجتماعی جوامع بگذارد. بی‌تعارف چیزی هم به اسم اینترنت ملی در جهان مهندسی وجود ندارد. یک کامپیوتر یا به اینترنت وصل است یا به آن وصل نیست و اینترنت هم یک چیز واحد در تمام جهان است. باید بدانیم که اینترانت داخلی، اینترنت نیست و اگر واقعا قرار نیست وجود «اینترنت ملی» تهدیدی برای ارتباط ما با اینترنت باشد، خوب است مسوولان به شکل شفاف توضیح بدهند که مشغول چه کاری هستند و از نظر فنی این پروژه را برای جامعه‌ای که مشغول پرداخت هزینه آن است تشریح کنند. اگر هم قرار است ارتباط خجالت آور فعلی ما با اینترنت ادامه پیدا کند یا حتی بدتر شود و واقعا کسانی هستند که فکر می‌کنند این به نفع کلیت جامعه است، بازهم خوب است این مطلب را به شکل صادقانه با مردم در میان بگذارند و بگویند که به خاطر سلامت خود آنان قرار است قطعی کامل اینترنت ادامه پیدا کند تا منی که برای زندگی روزمره ام وابسته به شبکه‌های کامپیوتری هستم، با چشم‌هایی اشک بار از همین حالا به فکر منتقل کردن زندگی‌ام به اینترانت داخلی باشم تا حداقل کارم را از دست ندهم.

«حقایقی»‌ در مورد کره شمالی

کره شمالی رسما اینترنت نداره. سایت رسمی کره شمالی هم از خارج کشور اداره می‌شه. البته مشخصه که یک شبکه داخلی هست و کمی دسترسی به خارج ولی در نهایت امر چیزی به اسم «اینترنت» به اون معنی که مثلا یکسال قبل در ایران می‌شناختیم هم اونجا نیست.

فدای سرمون (:

بیاین بخشی از سوال و جواب‌های سایت رسمی که ظاهرا توی اسپانیا مدیریت می شه رو نگاه کنیم و حداقل شاد باشیم:

آیا می‌تونم عکس امضا شده رهبر کیم جونگ ایل را داشته باشم؟

بله. به فروشگاه سایت بروید و آن را تهیه کنید.
http://www.korea-dpr.com/catalog2

آیا می‌توانم به کره شمالی نامه بفرستم یا دوست نامه‌ای آنجا پیدا کنم؟

بله اگر آدرس معتبری در کره شمالی داشته باشید می‌توانید به آن نامه بفرستید. در حال حاضر سرویس دوستی با نامه در کره شمالی ارائه نمی‌دهیم.

آیا می‌توانم به کره شمالی مهاجرت کنم؟

این امکان تنها در حالت های بسیار خاص وجود دارد. باید درخواست خود را به ایمیل ذکر شده بفرستید به همراه رزومه کامل و کپی پاسپورت و مدارک و توضیح بدهیم که چرا می‌خواهید اینکار را بکنید.

آیا می‌توانم به عنوان معلم/مترجم/… در کره شمالی کار کنم؟

خیر

آیا می‌توانم به عنوان یک توریست مستقل به کره شمالی بیایم؟

خیر. برای مسافرت حتما باید فردی از یک گروه باشید و تمام سفر شما باید با همراهی یک راهنمای کره باشد.

آیا کره شمالی دیکتاتوری است؟

خیر. جمهوری دموکراتیک خلق کره یک دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی تک حزبی است که آزادی بیان و اجتماعات را برای همه مردم فراهم می‌کند.

من شنیده‌ام که مردم کره شمالی بسیار فقیرند. آیا این درست است؟

طبق استانداردهای بین المللی، مردم جمهوری دموکراتیک خلق کره از استاندارد زندگی بسیار بالایی بهره مند هستند.

ستاره سرخ در پرچم شما به چه معنا است؟

ستاره سرخ نشان دهنده آینده کامران مردم کره و کمال بی عیب و نقصشان است.

یک کره ای متوسط در طول هفته چه تفریحاتی انجام می دهد؟

گردش و کوه نوردی، بولینگ، کتابخوانی، گوش دادن به موسیقی و غیره – این مساله از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

آیا این واقعیت دارد که همه کره ای ها برای دولت کار می کنند؟

دولت و مردم یکی هستند. این دو با هم تفاوتی ندارند.

سوال یا پرسش دیگه هم در مورد کره شمالی دارین؟ سایت به شما می گه اگر سوال دارین با بخش امنیتی سایت مطرح کنین (((: ایمیلش هست: security@korea-dpr.com