آماده بشید برای تغییر تم

تم وبلاگ – حداقل برای وبلاگ من – باید خارج از دید باشه. من نمی‌خوام تمی که استفاده می‌کنم توی چشم بیاد و در ضمن می‌خوام فضای ساده و صمیمی‌ای داشته باشه. گاهی هم خب با اینکه تم‌ام رو دوست دارم، ازش حوصله‌ام سر می‌ره و می‌رم سراغ یک تم جدید.

اما اینبور مجبوریم تم رو عوض کنیم! دلیلش اینه که فهمیدم تمی که استفاده می‌کنم آزاد نیست و دزدی حساب می شه (: اسمش هم هست Standard Theme.

حالا کسی پیشنهادی برای یک تم جدید داره؟ می‌خوام :

  1. روشن باشه
  2. سر راه کاربر وای نایسته
  3. فضاش مدرن باشه
  4. آبی‌ش کم باشه چون همه چیز اطرافمون شده آبی. مثلا اگر لینک‌ها قرمز باشن بهتره
  5. دو ستونه باشه و نسبتا عریض
  6. جینگولک بازی های جدید وردپرس مثل ویجت و اینها رو داشته باشه
  7. سئوی قابل قبولی داشته باشه یا اگر بهتر بگم، از نظر سئو خیلی داغون نباشه
  8. آزاد باشه

این ایده هم ایده یکی از دوستان است که الان یادم نیست دقیقا کی بود (اگر می خونی سریع اعلام کن که کردیت بدم به ایده): می‌خوام توی یک ریپوزیتوری git بذارم تم رو و هر کس خواست بتونه ادیت / اصلاح کنه. چون دفعات قبل هی دوستان برام اصلاحیه می فرستادن و اینکار هم برای اونها سخت بود و هم اعمالش برای من وقت می‌خواست ولی فکر کنم به عنوان اولین وبلاگی که تم‌اش روی ریپوزیتوری است می‌تونیم کمی بخندیم (:

پس خوشحال می‌شم اگر کسی تمی رو برای شروع پیشنهاد بده. خودم هم می‌گردم…

۱۲ اسفند: ایده قابل ادیت بودن تم مال جاوید بود (:

پیشنهادهای اصلاحی به سینما آزادی: رفع دو باگ در هنگام خرید آنلاین بلیت

دیروز تصمیم گرفتم دو تا بلیت سینما آزادی رزرو کنم. کلیت کار راحته و سایتتون هم خوبه اما دو تا باگ توی سایت، روند خرید رو با مشکل مواجه می‌کنه.

مشکل انتخاب صندلی بعد از پرداخت پول

انتخاب صندلی بعد از پرداخت پول اتفاق می افته. این کار خیلی عجیبی است. چی می‌شه اگر یک صندلی خالی وجود داشته باشه، دو نفر همزمان پول پرداخت کنن و بعد در روند انتخاب صندلی فقط برای یکی صندلی موجود باشه؟ و اصولا حتی در شرایط عادی هم اینکه من اول بگم فلان فیلم و فلان ساعت رو می خوام و بهم گفته بشه که باید وجود صندلی رو چک کنم و بعد پول بانک رو پرداخت کنم و بعد بهم گفته بشه «حالا برو صندلی انتخاب کن» به نظر مشکلدار می‌یاد و احتمالا بی حوصلگی برنامه نویس رو می ‌رسونه. روند طبیعی باید اینطوری باشه:

من فیلم و سانس رو انتخاب کنم. بعد صندلی مورد نظرم رو انتخاب کنم. بعد اون صندلی برای من رزرو بشه تا ده دقیقه و اگر من به شکل موفق رفتم بانک و پول دادم و برگشتم صندلی مال من بشه. در غیر اینصورت – مثلا بعد از پنج دقیقه که از رزرو من گذشت – صندلی آزاد بشه برای انتخاب شدن توسط یک نفر دیگه.

مشکل انتخاب صندلی آخر ردیف

به تصویر زیر نگاه کنین:

cinema_azad_bugs

من می‌خواستم دو تا بلیت بخرم و آخر ردیف بالای تصویر هم دو تا جای خالی هست. اما من نمی تونم این دو تا رو بخرم! چرا؟ چون اگر صندلی راستی رو انتخاب کنم سیستم بهم می گه حق ندارم یک صندلی با نفر کناری جای خالی ایجاد کنم و اگر صندلی سمت چپی رو اول انتخاب کنم سیستم بهم می گه نمی تونم با سر ردیف یک صندلی خالی فاصله بندازم. بامزه نیست؟ در اصل من نمی تونم هیچ کدوم از این دو صندلی رو رزرو کنم به این دلیل که در هر حالت کنارم یک جای خالی می مونه: شما دو تا جای خالی درست کردین تا یکهو یک جای خالی نمونه (:

قواعدی که در مورد «پیشگیری از ایجاد سوراخ خالی بین دو گروه یا با سر ردیف» گذاشتین معقوله ولی در این حالت خاص که دو تا صندلی با سر ردیف داشته باشیم، باعث می شه هیچ کدوم رو نشه خرید.

پیشنهاد به سینما آزادی (:

اگر از یک زبون پراستفاده و مرسوم مثل پی اچ پی یا پرل یا پایتون برای ساخت سایتتون استفاده شده، من چهار میلیون تومن می گیرم که توی یک هفته این دو تا رو درست کنم (: اگر نیاز به اعتبار سنجی من هست با افتخار منابع و رزومه‌ام رو براتون می فرستم. وقت پیشنهادی هم تقریبا یک هفته است: یک روز برای آشنا شدن با سیستم و برنامه ریزی برای محیط توسعه، دو سه روز برای خوندن کد، دو سه روز برای اصلاح کد که این دو تا باگ توشون برطرف بشه و یکی دو روز برای آزمایش سیستم.

اگر هم از ای اس پی و دات و نت این چیزها استفاده شده که مورد علاقه ایرانی ها است، من با شش میلیون و دو هفته تعهدات بالا رو قبول می کنم (:

گرونه؟

منم علاقه ای خاصی به گرفتن این پروژه ندارم مگر اینکه اصرار کنین (: خوشحال می شم خودتون با هر کس ارزونتر می گیره – اما کارش رو بلده – کار کنین ولی لطفا مطمئن بشین که این دو تا باگ نامناسب برای سینمای شما، از سیستم حذف بشن (:

سخنی با خوانندگان


دیدین چه راحته؟ همین رو می شه خیلی مرتب و منظم و فنی تر نوشت و واقعا داد به سینما به عنوان یک پروپوزال کاری. یا به جاهای دیگه. نگین شغل نیست (: کلی کار هست ولی تلاش می خواد.

معرفی فیلم: کودکانی سرشار از زندگی

بچه های زندگی شاد

هدف ما از این سال تحصیلی چیه؟

دوران مدرسه من افتضاح بود. شاید بدترین دوران عمرم تا به امروز که بعید می دونم به هیچ شکلی بتونه تکرار بشه. معلم‌های بی علاقه، موضوعات درسی بی سر و ته و بی‌ربط به زندگی و علایقم و تاکید کل نظام آموزشی به حفظ کردن و یاد گرفتن و مسابقه دادن و تظاهر کردن. شاید کمی اغراق می کنم. مدرسه روزهای خوب هم داشت ولی همه روزهای خوب یا ساعت‌های شاد مربوط می‌شد به زمان‌هایی که مدرسه در روال عادی‌اش جریان نداشت. من فقط دو سه تا معلمم رو دوست داشتم ولی در عوض فهرست بلندی یادمه از معلم‌ها و مدیرها و ناظم‌هایی که هنوزم معتقدم بیمار روانی بودن. تمام تلاش مدرسه، کشتن زندگی توی من بود و اصلی‌ترین راه در روی من، جدی نگرفتن نظام آموزشی. سعی می‌کنم اغراق نکنم ولی نمی‌شه.

این خاطراتم به مناسبت دیدن فیلم «Children Full Of Life» زنده شدن. این فیلم رو به توصیه یک دوست خیلی خوب یعنی نسیم نوروزی دیدم که توی کانادا فلسفه آموزش پرورش می خونه / درس می ده و واقعا ازش لذت بردم. ماجرا تفاوت نگاه به مدرسه توی ژاپن و غرب است و البته ما هم که می‌دونیم تفاوت‌های جدی هم با ژاپن داریم هم با غرب (: این فیلم مستند رایگان در پنج قسمت ده دقیقه‌ای نشون می‌ده که چطور بچه‌های این مدرسه به سادگی از مرگ حرف می زنن و برای دوستی که پدرش مرده نامه می‌نویسن و چطور یاد می‌گیرن با هم همدلی کنن و هدف مدرسه رو شادی بدونن. فیلم یک شوک است. چه برای یک غربی چه برای من. وقتی معلم تصمیم می‌گیره که یکی از بچه‌ها به دلیل عدم توجه‌اش در طول سال، حق نداره توی بهترین کارگروهی مدرسه شرکت کنه دوستای اون بچه علیه معلم استدلال می‌کنن و می‌گن که اشتباه می‌کنه چون نوع مجازات ارتباطی با جرم نداره و این حق هر بچه است که از این روز خاص لذت ببره و اگر فلانی نباشه، تیم معنی نداره و اونها هم نمی‌خوان باشن. و معلم استدلال رو می‌پذیره.

بچه های زندگی و معلم

به نظرم اگر دوست دارین پنجاه دقیقه لذت ببرین و ذهنتون با تفاوت‌های نظام آموزشی و ساختاری ما و غرب و ژاپن درگیر بشه، دنبال Children Full Of Life بگردین، دانلودش کنین و نگاهش کنین. ارزشش رو داره. من فیلم کودکان سرشار از زندگی رو از یوتیوب دانلود کردم و اگر علاقمندین، پنج قسمتش رو تا مدتی توی دراپ باکس (که یک سایت عالی برای نگهداری فایل و شر کردن با بقیه است) نگه می‌دارم تا اگر خواستین از اونجا دانلود کنین:

– کودکانی سرشار از زندگی قسمت یــک از پنج
– کودکانی سرشار از زندگی قسمت دو از پنج
– کودکانی سرشار از زندگی قسمت ســه از پنج
– کودکانی سرشار از زندگی قسمت چهار از پنج
– کودکانی سرشار از زندگی قسمت پنـج از پنج

توجه: دراپ باکس هم گفت که این داره خیلی زیاد دانلود می شه و به خاطر پهنای باند حذفش می کنه. از توی کامنت ها بگیرین یا از یوتیوب (:

و البته دوستمون هرتکلف هم چند تا لینک مستقیم توی کامنت ها گذاشته که می تونین از اونها هم استفاده کنین.

آپدیت های این چند روز

یک لپ تاپ جدید از شرکت گرفتم که داشتم مهاجرت می کردم بهش. بزرگترین لپ تاپی است که در زندگی داشتم: Dell Vostro 3550 15inch! (: لپ تاپ چرندی است و اشتباهی خریده شده (: الان روش مینت دارم. اول باتری بیشتر از یکساعت دوام نداشت که ناراحت کننده‌ترین بخش جریان بود ولی احتمالا مربوط می شد به اینکه این لپ تاپ دو تا کارت گرافیکی داره. الان یکیش رو خاموش کردم منتظرم ببینم چطوری می شه (:

بعدش اینکه یکی از جایزه‌های مسابقه «سورپرایز اوبونتو رو حدس بزنید» رسیده ولی نفر دوم هنوز حتی آدرسش رو هم برام نفرستاده‌ (: متین جانزود باش بفرست به jadijadi روی gmail (:

IMG_1795

بعدش هم اینکه الان دارم می رم کافه پراگ. روز آخر زندگی اش. فشارهای متنوع باعث شده تصمیم بگیره ببنده.. نمیدونم می دونین یا نه ولی از این به بعد همه کافی‌شاپ‌ها دوربین مدار بسته خواهند داشت که تحویل دوستان می شه برای هر چقدر امن تر کردن فضای جامعه (چون می دونین که! ناامنی اصلی جامعه ما توی کافی شاپ‌هاشه) و تنها کافه‌ای که قبول نکرده و ترجیح می ده ببنده، کافه پراگه. به دوستی بچه هاش افتخار می کنم (:

یک یادداشت شخصی: دین، سیستم عامل و صفحه کلید استاندارد فارسی

سیستم عامل مثل دینه. آدم با یکیش بزرگ می شه و بهش عادت می کنه و یکسری همیشه شروع می کنن به توضیح اینکه چطور سیستم عاملی که باهاش شروع به کار کردن از شانس بزرگشون بهترین سیستم عامل دنیا است و تعداد زیادی اصولا بدون فکر به این جریان همون چیزی که اول عمرشون دیدن رو تا آخر عمر هم ادامه می‌دن. راستش رو بخواین خیلی چیزها اینطورین، حتی چینش صفحه کلید.

keyboard41843368_780bd9aaa7

چینش صفحه کلید هم چیزیه که بهش عادت می‌کنیم و فکر می‌کنیم همون چیزی که ما از اول یاد گرفتیم درسته. از یکطرف مثلا توی انگلیسی فکر می کنیم چون اکثریت QWERTY دارن، حتما همون خوبه و هیچ وقت اصولا کشف نمی کنیم که چیزهایی هست که هم برای دست بهتره، هم تایپ توش سریعتره و هم به شکل مدرن و با عقل طراحی شده. تازه حتی اگر هم کشفش کنیم احتمالا فقط می گیم «به به چقدر قشنگ!» ولی حوصله / جرات نمی کنیم سه چهار روز سختی بکشیم و در عوض یک عمر راحت‌تر و سالم‌تر باشیم..

در یک سطح دیگه، حتی حاضر نیستیم به متخصص جریان هم گوش کنیم. درست همونطور که اگر کل علمای عالم اسلام بگن قمه زدن بده ما طبق اعتقاد سنتی‌مون حتی شده یواشکی توی زیرزمین قمه رو می‌زنیم، اگر هم سازمانی در کشور باشه که کارش گذاشتن استاندارد برای کیبورد باشه و بگه فلان روش درسته، خیلی‌هامون هنوزم ترجیح می دیم از همون صفحه کلید عجق وجقی که باهاش بزرگ شدیم و در اصل یک صفحه کلید عربی است که چهار حرف فارسی گوشه کنارش چپونده شدن،‌ استفاده کنیم و کسانی هم که می‌خوان بهمون محصول بفروشن چون دنبال پول ما هستن، همون غلط رو ادامه می‌دن و چون این کیبوردهای با ترکیب اشتباه توی بازاره تازه واردهای جدید هم از اول همه چیز رو اشتباه یاد می گیرن و این حلقه معیوب باعث می شه خیلی چیزهای این دنیا اصلاح نشه.

اینهمه رو گفتم که یک یادداشت شخصی برای خودم به این لینک بذارم و اینم بگم که شما هم اگر می خواین توی ویندوز بر اساس استاندارد درست (و نه صفحه کلید ساخته شده از چپوندن حروف فارسی لای صفحه کلید عربی) استفاده کنین به صفحه صفحه کلید استاندارد فارسی برین و برنامه رو دانلود کنین به نسخه جدید صفحه صفحه کلید استاندارد فارسی برین و برنامه رو دانلود کنین و به این فکر کنین که چه چیزهای دیگه ای در زندگی رو دارین تکرار می کنین فقط چون بهش عادت کردین.

توضیح بسیار مهم رو توی کامنت ها بخونین

ممنون از زحمتی که در معرفی این استاندارد کشیدید، اما متاسفانه آدرسی که معرفی کردید قدیمی است لطفا لینکها را به این صورت اصلاح بفرمایید و استاندارد ۹۱۴۷ را معرفی کنید

بسیاری از کسانی که پستها را می‌بینند به کامنتها مراجعه نمی‌کنند بنابراین لطفا لینک داخل ‍ست را اصلاح کنید

تغییر تم (:

اگر حضوری وبلاگ رو می خونین متوجه تغییر تم شدین (: دنیا است و حوصله تنگ آدم ها که سر می ره دیگه… مدتی روی اون تم یک ستونه بانمک بودیم، الان دیگه ترجیح دادم برگردم به دو ستون!

ارضا نمی شیم

قرعه کشی و اعلام اسامی برندگان جایزه‌های مسابقه پیش بینی سورپرایز اوبونتو

دو سه روز قبل مسابقه ای داشتیم برای حدس سورپرایز اوبونتو و بعدش هم کسانی که جواب تا حدی درست داده بودن و قرار بود در قرعه کشی حضور داشته باشن، اعلام شدن. حالا لحظه قرعه کشی فرا رسیده! برنامه قرعه کشی رو علیرضا داوطلبانه نوشت و من هم همون رو استفاده می‌کنم. برنامه نسبتا عجیبی است که این فایل رو می‌گیره:

 3 AliBehjati
 3 Mohammad
 3 Hesam
 1 Ehsan
 1 Amir1207
 1 Ali1217
 6 Ali0202
 1 Voltan
 2 Amir0119
 1 Saeed
 2 Jamshid
 2 Matin
 3 Narcissus
 2 MassoudM

و بعد از ساخت یک فایل جدید که توش هر اسم به تعداد شانسش تکرار شده و صدا زدن پایتون برای عدد رندم، یک خط اتفاقی رو نشون می ده. برنامه درسته و ما هم از همین استفاده می کنیم. البته من خروجی رو با cowsay ایجاد کردم که هیجان انگیزتر بشه (اگر این دستور رو بلد نیستین همین الان یاد بگیرین و لذتش رو ببرین!). سورس برنامه در نهایت اینه:

[jadi@jedora ghore.sh]$ cat ghore_keshi.sh 
#! /bin/bash

if [ ! -f "gklist" ]; then
    echo "Write names and scores to 'gklist' file and execute this script at the same directory"
    exit 1
fi

if [ ! -d /tmp/gk ]; then
    mkdir /tmp/gk
else
    rm /tmp/gk/*
fi
cp "gklist" /tmp/gk
cd /tmp/gk

for ((i=0; i<`cat "gklist" | wc -l`; i++)); do
    S="`cat "gklist" | head -$[i+1] | tail -1`"
    NUM="`echo "$S" | awk '{ print $1 }'`"
    NAME="$(cat "gklist" | head -$[i+1] | tail -1 | cut -d\" -f2)"
    for ((j=0; j<$NUM; j++)); do
	echo $NAME >> result
    done
done

LL="`cat "result" | wc -l`"
RANDNUM="`python -c "import random;print(random.randint(1, $LL))"`"
barande=`cat "result" | head -$RANDNUM | tail -1 | cut -d" " -f2 `
cowsay Winner of $1 $barande

نکته بسیار مهم اینه که در یک رای گیری / قرعه کشی و … تا وقتی از نرم افزار آزاد و پروسه‌های شفاف استفاده نشده یعنی یک جای کار می لنگه (منظور فقط تقلب و خباثت نیست. این لنگش(!) ممکنه سواد یا شعور یا دسترسی فنی برگزار کننده باشه).

حالا که همه پروسه‌ها شفافن و هر کسی هم به سورس برنامه انتخاباتی دسترسی داره، می ریم سراغ قرعه کشی. اگر یک سیستم درست داشتیم این بخش هم باید به شکل مستقیم در اینترنت پخش می شد ولی من به خاطر لنگیدن اینترنت درست، ضبطش کردم و آفلاین گذاشتمش روی اینترنت که شبهات به حداقل برسه. با یک خط دستور دوبار برنامه رو اجرا می کنیم برای دو جایزه: اولی تی شرت و دومی ماگ. دعا هم کنیم که برنده تکراری در نیاد! ویدئوی برگزاری رو ببینین؛ با تشکر از شرکت معظم www.aivivid.com که اسپانسری تی شرت مجری رو بر عهده داشتن



اگر هم حاکم هاتون تصمیم گرفتن که دیدن ویدئو براتون خوب نیست ونمی تونین از برنده ها مطلع بشین نگران نباشین! خودم به شکل متنی هم براتون برنده ها رو اعلام می کنم:

  • برنده اول مسعود.ام تنها شرکت کننده ما از گوگل پلاس با شانس ۲ که برنده این تی شرت میشه:
  • و برنده دوم متین – اونهم با شانس دو – که این ماگ رو از اسپانسر مسابقه یعنی سیتو دریافت می کنه

با برندگان عزیز برای گرفتن آدرس و ارسال جوایزشون تماس گرفته می شه (: خوش باشین تا مسابقه بعدی

پ.ن. ویدئو رو با این دستور گنو/لینوکسی کوچیک کردم

 $ffmpeg -i DSCN3085.AVI -ab 56k -ar 22050 -b 300k -r 15 -s 480x360 DSCN3085.flv                             

به بهانه درسنامه: کمک به دیگران لذت بخشه‌ همونطور که زندگی در یک جامعه خوب لذت بخشه

سلام آقای جادی ، خسته نباشید
سوالم درباره وبسایت درسنامه است ، شما هم در وبلاگتان از این سایت حمایت کردید ، مثل خیلی دیگه از وبلاگ ها و وبسایت . اما من به این سایت شک دارم . خودم دوره لینوکس رو طی کردم اما همیشه برام سوال بود که واقعا چرا این وبسایت داره بصورت رایگان درس های خوب و مفید را برای مردم ارسال میکنه ، هیچ تبلیغی هم ندارن ، یعنی این ها انقدر آدم های خوبی تشریف دارن ؟
نکنه وبسایت درسنامه با این ایمیل ها در حساب کاربری ایرانی ها جاسوسی می کنه ؟! واقعا بهشو شک دارم
اگر دربارشون یه کوچوله توضیح بدید ممنون میشم
باتشکر
دوستدار شما
امیر

توی اینکه درسنامه سایت خوبیه و کلی آدم ازش استفاده‌های مفید می کنن و غیره شکی نیست. من هم چند تا از دوره‌هاش رو گذروندم و برام لذت بخش بوده (مثلا دوره اقتصادش که متاسفانه خیلی لیبراله ولی هنوز ارزشمند برای گذروندن) و تبلیغ و پیشنهادش هم کردم. اما آیا به هر چیز خوب رایگان باید شک داشت؟‌

متاسفانه جامعه ای که توش زندگی می کنیم داره دائما تلاش میکنه به ما یاد بده که آدم خوب وجود نداره و همه خبیثن. این جامعه به ما می گه اگر چیزی به نظر خوب می اومد حتما یک کاسه ای زیر نیم کاسه داره و متاسفانه اینقدر دور و برمون دروغ شنیدیم و کثیف کاری دیدیم (دقیقا هم از کسانی که داد و هوار خوبیشون گوش فلک رو پاره کرده)‌ که دیگه برامون سخته باور کنیم افرادی بدون چشم داشت کوتاه مدت کارهای خوبی انجام بدن.

اما خوشبختانه واقعیت دنیا یک چیز دیگه است (: انسان در حالت طبیعی یک موجود خبیث نیست. ما اگر گرسنه نباشیم و اگر تحقیر شده نباشیم از کمک به همدیگه و همکاری لذت می بریم. دقیقا به همین دلیله که دیکتاتورها سعی می کنن انسان ها رو تحقیر شده و گرسنه نگه دارن (با کمبود غذا، سکس، دانش، محبت، آرامش، …). من الان این رو دارم روی یک سیستم گنو/لینوکس می نویسم. یک سیستم عامل عالی که به خاطر خلاقیت و علاقه فردی یک نفر و بدون در نظر گرفتن هیچ سود مادی نوشته و با جهان به اشتراک گذاشته شده و لینک قبلی رو هم به ویکیپدیا دادم که یک دانشنامه آزاد و فوق العاده است که بدون هیچ انگیزه مادی و با مشارکت صدها هزار آدم ایجاد شده. مشهورترین نمونه مشابه درسنامه چیزی است مثل آکادمی خان که یک نفر شروعش کرده و به رایگان توش درس می ذاشته.

خوشبختانه دنیا علاوه بر یکسری آدم که سودشون توی بی سوادی بقیه است و تصورشون از لذت محدود شده به رفع عقده‌های ثروت و قدرت، یکسری آدم دیگه هم داره. یکسری آدم که به خاطر نداشتن این عقده‌ها فرصت دارن برن سراغ انگیزه‌هایی سطح بالاتر مثل مشارکت و خلاقیت. برای این آدم‌ها این هم هست که کارهایی مثل آموزش، جامعه ای بهتر می سازن و این جامعه چیزیه که من دوست دارم توش زندگی کنم. کارهای داوطلبانه می تونه دلایل مختلفی داشته باشه:

۱- ساعت های بیکاری و حوصله سررفتنمون تقریبا به صفر می رسه چون هر وقت که بخوایم، یک کار جالب برای کردن داریم
۲- دوستای خوبی پیدا می کنیم چون چنین فضاهایی پر هستن از آدم‌های خوب و سالم دیگه
۳- با آگاهی دادن به بقیه و با ساختن خرابی‌های اطرافمون، جامعه بهتری به وجود می‌یاد و شما از زندگی توی یک جامعه با سواد و سالم لذت بیشتری می برین
۴- به نیازهایی مثل «احترام»، «کار خلاقانه»، «احساس مفید بودن» و … جواب می دیم و رضایتمون از خودمون و زندگیمون بالا می ره

به نظرم انسان مستقل از تلاشش برای ساختن جامعه بهتر و زندگی در جایی سالمتر، از انجام کار خوب لذت می بره. بعضی پولشون رو می ذارن برای کار خوب (مثلا بیل گیتس موسس مایکروسافت) و افرادی مثل درسنامه‌ای ها وقت، سواد و انرژی شون رو و من حسابی براشون احترام قایلم. از نظر فنی هم تا وقتی پسورد ایمیل رو بهشون نداده باشم، با داشتن آدرس امکان هیچ شکلی از جاسوسی و مارمیزک بازی در ایمیل رو ندارن (: جادی بهت قول می ده. تنها وصله ای که به درسنامه می چسبه «بالا بردن سطح سواد» فارسی زبان ها است که شاید از نظر یکسری جرم باشه از نظر یکسری خدمت و من بدون شک جزو دسته دوم هستم.

تکرار می کنم که کار مفید کردن لذت بخشه و آموزش باعث می شه جامعه با سوادتر بشه و زندگی توش لذت بخش تر – البته برای آدم‌های سالم. معلومه که اگر کسی نفعش در بیسوادی مردم باشه،‌ با درسنامه که هیچ، با کتاب و مجله و سینما و موسیقی و اینترنت هم مخالفه و تبلیغ می کنه که همه اینها مخالف امنیت و آرامش و آسایش و آینده و زندگی و … هستن و دقیقا هم بدون اینها جامعه ای می سازه که هیچ کس توش امنیت و آرامش و آسایش و آینده و زندگی نداره (:

اگر دوست دارین آدم چند بعدی باشین، همین الان به درسنامه برین و یک درس مرتبط انتخاب کنین و هر روز بهتر از دیروز باشین