رادیوگیک ۹۰ – وقتی تبر، مدافع حق صنوبر است

در رادیوگیک شماره ۹۰ مفهوم زندگی رو مجددا مرورم می کنیم چون ظاهرا دانشمندان تونستن مغز خوک رو مستقل از بقیه بدن خوک زنده نگه دارن؛ توی همین شماره به هکرها سر می زنیم و از حقوقمون در برابر پلیس آمریکا می گیم و کامپیوتر پوکربازی که حالا به پنتاگون رفته تا در جنگ ها کمک دستشون باشه رو مرور می کنیم و کی چیز دیگه. با ما باشین که قراره سیاره مون رو هک کنیم.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

اخبار

قیمت پنل های خورشیدی چین در حال برگشتن به وضعیت قبله

در حال حاضر سریعترین سکتور انرژی پاک و قابل تجدید جهان، پنل های خورشیدی هستن. تولید کننده های عظیمی در چین هستن که سال گذشته دولت چین سوبسیدشون رو قطع کرد و چی شد… ارزون شدن (: چرا؟ چون برای زنده موندن مجبور بودن دائما پول تولید کنن و برای رسیدن به پول مجبور بودن بفروشن و در نتیجه هی ارزونتر شد. [ پترنی ناآشنا برای ما] اما حالا در کنفرانس داووس سوییس، شرکت های چینی اعلام کردن که «پارتی تموم شده» و قیمت ها قراره به حدود قیمت های گذشته برگرده. از اونجایی که در سولار فارم ها تقریبا ۵۰ درصد هزینه مربوط به پنل است، این خبر بدیه برای کسانی که روش سرمایه گذاری کرده بودن (بحث بیت کوین)شاید هم براتون جالب باشه که آمریکا ورود این سولار پنل های بسیار ارزون رو به کشورش ممنوع کرده بود تا دامپینگ اتفاق نیافته.

توییتر هم رفت روی گوگل کلاود

گوگل با افتخار علام کرده که توییتر دیتاش رو روی گوگل آورد. کلی هم پز داده که مدت ها بررسی کردن و همه گزینه ها رو نگاه کردن و … و بالاخره کل ۳۰۰ پتابایت دیتاشون رو روی گوگل منتقل کردن. البته معلومه که یک کپی ساده نیست و چنین کاری کلی کار مهندسی و برنامه ریزی می خواد ولی در نهایت اتفاق می افته. مهمترین دلیل ها منعطف بودن شیوه های انتقال و سرعت بالای اینترنت عنوان شده.

قیمت بیت کوین به سمت صفر خواهد رفت

البته این ادعای پنلیست داووس است که خیلی سر و صدا کرده. جف شوماخر که موسس BCG Digital ventures است در پنلی که به همراه موسس ریپل برگزار می شد اینو گفته. گفته که معتقده که بلاک چین تکنولوژی خوبی است ولی در نهایت بیت کوین و غیره پول واقعی نیستن و سوار بر چیزی نیستن و در طولانی مدت از بین خواهند رفت. [یادآوری اینکه اگر طرفدار هستین هول نشین و گوش بدین. منم کلی جواب دارم ولی طرف پنلیست داووس است]. مساله هم اینه که در طول ۲۰۱۸، ارزش کل ارزشهای دیجیتال ۴۸۰ میلیارد دلار سقوط داشته. تقریبا همه پنل شامل موسس ریپل اعتقاد داشتن که چیزی که مهمتری از سرمایه گذاری است خود تکنولوژی بلاک چین است – حتی نه الزاما به عنوان دفتر حساب کتاب بلکه به عنوان یک پروتکل. به گفته شوماخر چیزی که مهمه کشف پروتکل های زیرساختی باز و گسترده شده است و نه یک مدل خاص از اونها با یک کاربرد خاص. البته هنوزم کاربردهای پولی در حال گسترش هستن بخصوص توی چین و کشورهای در حال توسعه ای که هنوز کردیت کارت توشون غالب نشده. به عنوان روشی برای انتقال پول.

مایکروسافت به دارندگان گوشی ویندوز ۱۰ می گه سراغ اپل یا اندروید برن

و خب دلیلش هم مشخصه، ویندوز ۱۰ موبایل تنها تا دسامبر ۲۰۱۹ ساپورت خواهند شد و بعدش هیچ پچ امنیتی یا بهبود دریافت نخواهید کرد. این سیستم عامل بیشتر از یکساله که دیگه توسعه پیدا نمی کنه ولی خب هنوز مشکلات امنیتی اش رفع می شن. تو کامنت های مطلب هم شوخی های بامزه ای جریان داره، مثلا یکی گفته «بهتر نبود به جای اطلاع رسانی عمومی، به اون دو نفری که گوشی ویندوز ۱۰ دارن زنگ می زدن و خبر رو بهشون می گفتن؟» ((:

پلیس آلمان به دنبال مک آدرس یک تروریست

فردی بود که از سال ۲۰۱۷ به بعد به دی اچ ال بسته هایی حاوی بمب می فرستاد و بعد سعی می کرد از اونها اخاذی کنه و پول بگیره تا مشخصات بسته رو بده. ماجرا هم واقعی بوده و در دو مورد بمب ها کشف شدن، خشوبختانه بدون عملکردن صحیح. اما پلیس بالاخره موفق شد با این آدم سه ایمیل رد و بدل کنه و از روی یکی از ایمیل‌ها تونستن مک آدرسی که ایمیل از روش ارسال شده بود رو کشف کنن که اینه: f8:e0:79:af:57:eb. از نظر تئوری این مک آدرس باید متعلق به یک گوشی موتورولا باشه. البته از نظر فنی که امکان مک اسپوفینگ هست ولی در نهایت این تنها سرنخ پلیس است. حالا چیکار کردن؟ در یک بیانیه از کل مردم و مدیر سیستم ها خواستن در صورت دیدن این مک در سیستم هاشون یا ردی از اون در شبکه شون به پلیس خبر بدن (: یادآور تکنیک کلاسیک چاپ کردن و پخش عکس ولی اینبار با مک آدرس

دنیای خودرو داره دنیای لینوکس می شه

می دونیم که لینوکس دیگه تقریبا همه جا هست ولی ظاهرا تو خودرو دیگه داره غلبه خاصی پیدا می کنه. Automotive Grade Linux تلاش ۱۴۰ شرکت مختلف است برای رسیدن به یک لینوکس قابل استفاده در خودرو که خب ارتباط نزدیکی هم با linux foundation داره. شرکت هایی مثل آئوی، فورد، هوندا، مزدها، نیسان، مرسدس،‌سوزوکی و تویوتا عضوش هستن چون اینطوری که به نظر می رسه، شرکت های اتوموبیل سریعا در حال تبدیل شدن به شرکت های نرم افزار هستن و اینها نیاز دارن بتونن با هم ارتباط برقرار کنن. حتی به زودی بین اتوموبیل های شرکت های مختلف باید گفتگو صورت بگیره و AGL این وسط داره تلاش می کنه تبدیل به استاندارد صنعت بشه. اولین سیستم اطلاعاتی ای جل ای در ۲۰۱۸ اومد (روی تویوتا کمری) و حالا پیروس ها ازش استفاده می کنن و همچنین لکسوس های تویوتا.

در اعماق

ربات پوکر باز به پنتاگون پیوست

توماس ساندهولم و نوام براون یه ربات پوکر ساز نوشتن. یه برنامه کامپیوتری به اسم لیبراتوس که پارسال تونست توی یه بازی تگزاس هولدم چهار تا بازیکن درجه یک پوکر رو شکست بده.. حالا این ربات به ارتش آمریکا پیوسته! کار اصلی این ربات، تصمیم گیری مستقل بر اساس شرایط و قواعد تئوری بازی ها است و از دانشگاه کارنگی ملون بیرون میاد. ساندهولم که پروفسور طراح ربات بوده حالا یه استارتاپ داره به اسم استراتژی روبوت که توش سعی می کنه ربات پوکربازش رو به شرایط واقعی مثل تصمیم گیری ها در جنگ و غیره آشنا کنه. این شرکت تا حالا تقریبا ۱۰ میلیون دلار از ارتش آمریکا کمک دریافت کرده.. از صندوقی که در ۲۰۱۵ تشکیل شد تا از رسیدن تکنولوژی های جدید به ارتش آمریکا حمایت کنه. باید بگم که اون برد از پوکر بازها چیزی به ارزشمندی برنده شدن در گو یا شطرنج بود؛ شایدم بیشتر. چون پوکر خواصی داره که توی هیچ کدوم از اون بازی ها نیست. بلوف زدن، مهم بودن یاد گرفتن از حرکات حریف و .. و در واقع اینجوری نیست که در هر لحظه یک کاری «بهترین کار» باشه و بشه اونو مستقل از سابقه بازی پیدا کرد. بازیکن ها می گن این ربات رفتار عجیب و غیرقابل درکی داره چون حین بازی حس نمی کنین از شما بهتره ولی با حملات ناگهانی و بعد آروم بازی کردن باعث می شه شما فکر کنین دارین کنترلش می کنین اما وقتی به امتیازها نگاه می کنین، می بینین که در حال باختین.

برگزیت و غلط کردم بزرگ

کمی برگزیت رو توضیح بدم. بگم که سیاسی درکش نمی کنم و جنبه ها رو نمی دونم ولی تازه فهمیدن که چقدر مشکلات جدید درست شده. مثلا الان یک کمیته تشکیل شده که دومین های eu که در اختیار شرکت ها یا حتی افراد UK هستن ازشون گرفته خواهد شد! بر اساس توافق، این اتفاق از ۱ ژانویه ۲۰۲۱ خواهد افتاد. می تونین درک کنین این چقدر دردسر است.

اوراکل به شکش سیستماتیک به زنان حقوق کمتری می داده

به نظر می رسه هزاران زن که در اوراکل کار می کردن، به شکل سیستماتیک کمتر از مردهایی که همون کار رو می کردن حقوق می گرفتن، اونم در حدود ۱۳هزار دلار در سال – که می شه کل حقوق خیلی های ما ((: ببخشید.. خیلی بیشتر از کل حقوق سال ما (: وکیلی که شکایت class action رو مطرح کرده می گه ۴۲۰۰ زن در پرونده هستن که تقریبا ۳.۸ درصد کمتر حقوق می گرفتن، ۱۳.۲٪ کمتر پاداش می گرفتن و ۳۳.۱ ٪ کمتر سهام گرفتن. در بعضی موارد این زن ها کسانی بودن که مردهایی که تازه وارد کمپانی شدن رو با کارشون آشنا می کردن ولی از اونها کمتر حقوق می گرفتن. چون حقوق خیلی جاها مخفی است این مساله همیشه پیش میاد. موارد مشابهی هم در مورد گوگل اتفاق افتاده بود و در ایران هم که بدون شک وضع همینه. حتی اگر نمی تونیم حقوقمون رو دقیقا به هم بگیم خوبه محدوده هاش رو بدونیم و از اونطرف داشتن چیزی مثل سندیکای برنامه نویسی می تونه باعث دفاع از حقوق گروهی بشه. یادمون هم باشه که هر چقدر همه بیشتر بگیرن به نفع ما است.

پلیسها نمی تونن شما رو مجبور به باز کردن گوشی توسط انگشت یا چهره بکنن

البته در کشوری که قانون داشته باشه.. حتی تو کشور قانون جنگلی آمریکا (: یک قاضی کالیفرنیایی گفته که پلیس آمریکا نمی تونه مردم رو مجبور کنه که با چهره یا انگشت گوشی شون رو آنلاک کنن. این بحث رو خیلی وقته تو رادیو می شنویم و قبلا هم یه قانون میگفت پسورد رو نمی شه گرفت ولی در مورد چهره و انگشت اوکی بود اما قانون جدید می گه همه شکل های ورود، مشابه هستن و نمی شه اجباری نسبت به اونها داشت. [دلیل رو توضیح بدم و اینکه شهروندان آزاد هستن که یک کشور رو می سازن و اهمیت زندگی شخصی و …]. البته قانون حتی از این هم بالاتر رفته و می گه مشخصات بیولوژیک یک فرد نباید علیه اون آدم شهادت بدن. پسورد در این قانون نوعی شهادت در نظر گرفته شده ولی استفاده از مشخصات بیولوژیک برای اثبات گناهکاری خودمون، ممنوعه. البته پیچیدگی رو خود قاضی هم درک می کنه و بهش اشاره کرده اما می گه که تکنولوژی در حال پیشی گرفتن از قانون است و باید برای این مساله فکری بکنیم. اون می گه مشخصات بیولوژیک مثل پالس های دستگاه دروغ سنج هستن که طرف روشون کنترلی نداره پس نباید از اونها به عنوان اقرار استفاده کرد. [بحث شعور قاضی و تفکیک قوا و اشاره به محیط زیستی ها]

دش باتن ها تو آلمان ممنوع شدن

آمازون اوونها رو مشهور کرد: دش باتن ها از ۲۰۱۵ معرفی شدن و اول همه فکر کردن شوخیه ولی نبود. دش باتن ها روشی هستن برای آسون کردن فوق العاده خرید و به قول خیلی ها مظهر سرمایه داری مصرف گرایانه. یک دگمه که مثلا روش نوشته شده صابون گلنار و هر بار فشارش بدین یه صابون گلنار به فهرست خرید آمازون شما اضافه می کنه. فرض کنین اینو می ذارین تو حموم و هر وقت صابون تموم شد فقط دگمه رو فشار می دین. آمازون اینها رو می فروشه یا میده. کلیدهای متصل به وای فای در حد یه جاسوییچی کوچیک که مثلا روشون لوگوی لباس زیر هست و هر بار فشارش بدین یک دونه لباس زیر دقیقا از اون مدل به فهرست خرید اضافه می شه. حالا توی آلمان یک گروه مدافع حقوق مصرف کننده شکایت کرده که اینها اونقدر به آمازون وصل هستن که حق انتخاب یا حق بررسی جنس و غیره رو می گیرن. از اونطرف این هم هست که چنین چیزی سریعا امکان رقابت رو از شرکت های کوچیکتر حذف می کنه چون دیگه عملا کسی که این دگمه رو تو حمومش داره، به جز گلنار چیز دیگه سفارش نمی ده [کمی توضیح در مورد شوخی]

محققین مغز خوک رو خارج از بدنش زنده نگه داشتن

در بحثی که شاید اصولا تعریف مرگ رو تغییر بده، محققین آلمانی تونستن مغز خوک رو ۳۶ ساعت بعد از مرگ بدنش زنده نگه دارن. یکی از جذابترین بخش های این ماجرا هم اینه که شیوه ای فوق العاده به ما مید ه تا بتونیم در مورد عملکرد مغز تحقیق کنیم و از اونطرف هم شاید شیوه ای عجیب به ما بده که توش بتونم مغز رو بعد از مرگ بدن با رسوندن خون و اکسیژن، زنده نگه داریم. آزمایش در دانشگاه ییل اتفاق افتاده و عصب شناس ها بعد از دریافت حدود ۱۰۰ مغز خوک از کشتارگاه، دما و گردش خون اونها رو تنظیم کردن و مغزها سالم موندن. البته مشخصه که ما نمی دونیم آیا واقعا این مغزها داشتن فکر می کردن یا فقط جلوی فسادشون گرفته شده اما به هرحال نتیجه تحقیق شدیدا شوکه کننده است. محققین هنوز چیز بیشتری نگفتن چون منتظر چاپ شدن مقاله شون هستن. اونها در کنفرانس گفتن که ممکنه سلول ها تخریب شده باشن ولی اگر زنده مونده باشن، ما واقعا با یک ارگان زنده طرف بوده ایم. اونها می گن شاید دوران «بدنم رو فریز کنین تا …» گذشته و به زودی خواهیم گفت «مغزم رو وصل کنین به یه سیستم و بعد براش دنبال یه بدن مناسب بگردین».

بخش آخر

وقتی تبر مدافع حق صنوبر است

تبریک ها و تقبیح ها

تبریکی داریم به ال جی که دستگاه آبجو ساز خونگی ساخته و می فروشه (: تقبیحی برای چین که هکر بانکش رو محکوم به اعدام کرده (نه برای مجازات هکر که برای اعدام)، تبریک یا تقبیح برای خودمون که کرنل ورژن ۵ هم داره میاد و قراره ترمینوس جزو فیچرهاش باشه ((: فونت ترمینال! هاها.. البته واقعا کار خیلی زیادی نمونده. ایده ای هم نیست دیگه. به اوج رسیدیم (:

نامه ها

ناصر افشین برامون نوشته:

توی رادیوگیک اخیر (۸۶) در مورد ورژن های هسته لینوکس صحبت کردی و اینکه ورژن ۵ موضوع خیلی مهمی رو ارائه نخواهد کرد که سزاوار افزایش Major Version Number باشه. خواستم ضمن تایید این موضوع بگم این موضوع جدیدی نیست و چند تا نکته که به نظرم جالب هستن رو بهشون اضافه کنم:

هسته لینوکس از v2.6 به بعد واقعا چیز خیلی اساسی رو به خودش اضافه نکرده. ورژن v2.6 با معرفی Linux Device Model یک قدم بسیار مهم در جهت پایداری و اضافه کردن ویژگی های جدید با یک نرخ ثابت برداشت. همین باعث شد که دیگه development branch v2.7 رو مثل روال قبل نداشته باشیم. به بهانه ۲۰ امین سالگرد ارائه کرنل در سال ۲۰۰۱ نحوه ورژن بندی عوض شد، یک عدد از ورژن گذاری حذف شد و ورژن v3.0 ارائه شد. به بیان خود لینوس:

As already mentioned several times, there are no special landmark
features or incompatibilities related to the version number change,
it’s simply a way to drop an inconvenient numbering system in honor of
twenty years of Linux.

ورژن v4.0 هم بیشتر از نظر پایداری مورد توجه بود. تغییر ورژن اینطوری اتفاق افتاد که در این خصوص یک نظر سنجی (علمی!!) برگزار شد. دو گزینه داشت:
1. I like big versions, and I can not lie
2. v4.0, ’cause I get confused easily

جالب اینکه ۵۶٪ گزینه دو رو انتخاب کردند. به این ترتیب با این پیشنهاد شماره گذاری با تغییر Major Version Number از نو شروع شد تا اعداد شماره گذاری از تعداد انگشت ها بیشتر نشه!

“So, I made noises some time ago about how I don’t want another 2.6.39 where the numbers are big enough that you can’t really distinguish them. We’re slowly getting up there again, with 3.20 being imminent, and I’m once more close to running out of fingers and toes.”

و به قول خودش توسعه دهنده ها رو خوشحال کرد.

در همین موقع البته آقای توروالدز از تعداد کامیت ها و اشیا مخزن git کرنل هم آمارهایی ارائه داد. ویژگی خاص این ورژن، امکان Live Patch بود که البته به قول خودش دلیل کافی برای ارتقا ورژن نبود.

Feature-wise, 4.0 doesn’t have all that much special. Much have been
made of the new kernel patching infrastructure, but realistically,
that not only wasn’t the reason for the version number change, we’ve
had much bigger changes in other versions. So this is very much a
“solid code progress” release.

تغییر جالب و مهم، همون ورژن v2.6 بود و ارائه مدل عمومی دیوایس و درایور. این مدل امکان استفاده مجدد از کدها (مخصوصا درایور ها) رو بسیار بیشتر کرد فایل سیستم مجازی sysfs ارائه شد و امکان استفاده udev به این شکل رو هم ارائه داد و مفهوم شی گرایی رو با C به این شکلی که امروز توی کرنل میبینیم ارتقا داد و … این کار با همکاری آقای Hartman (نگهدارنده شاخه -stable و چند زیر بخش دیگه مثل USB و …) و دوستاش ممکن شد. پروژه ای که اونقدر پیچیدگی طراحی داشت که طراحی و پیاده سازیش چند بار از اول انجام شد و ایشون سال ۲۰۱۶ (شاید به شوخی!) گفت این کار اونقدر سخت بود که هرگز حاضر نیست مشابهش رو انجام بده.
از اون به بعد تغییر شگرفی ایجاد نشده (یا یهتر بگم: نیاز نبوده که ایجاد بشه). در مورد ورژن بعدی هم احتمالا همینطوره. همونطور که خود لینوس اشاره می کنه، با اینکه ورژن های v3.0 و v4.0 در زمانی ارائه شدن که تعداد اشیا مخزن git به ترتیب دو و چهار میلیون شده بود، این اتفاق برای ورژن v5.0 نمی افته:

The version numbers are meaningless, which should mean
that they don’t even follow silly numerological rules – even if v3.0
and v4.0 happened to be at the 2M and 4M mark respectively.

اما نکته فنی جالب در پس این موضوع اینه که اصولا مردم انتظار دارن با تغییر ماژور ورژن یک نرم افزار، سازگاری با ورژن های قبلی از بین بره (مثل کتابخونه ها و قضیه SONAME) و از اون به بعد، برنامه های قبلی نتونن بدون تغییر ازش استفاده کنن. اما در مورد هسته لینوکس این هرگز اتفاق نمی افته چون در لینوکس ما با اینکه اصلا دنبال Internal ABI/API Compatibility نیستیم و اون رو بی معنی می دونیم، در مورد Kernet-User space API compatibility کاملا پافشاری می کنیم. بنابراین ناسازگاری با ورژن های قبلی هرگز اتفاق نخواهد افتاد. تمام نرم افزار های قدیمی فضای کاربر(User space)، تا همیشه امکان استفاده از API کرنل های بعدی رو خواهند داشت و این شامل System Call ها، sysfs entries و Device Tree و … میشه. پس میشه انتظار داشت که هیچ کدوم از ورژن های آینده لینوکس هم قرار نیست سازگاری API رو بهم بزنن.

همین!

کلا به نظر من قشنگی دنیای نرم افزار های آزاد، از جمله جامعه توسعه دهنده های هسته لینوکس، وجود آدم های باحالی مثل شما هستن که از یاد دادن و به اشتراک گذاشتن اطلاعاتشون لذت می برن.
من هم صرفا خواستم اندک اطلاعاتی که تو این حوزه دارم رو با شما به اشتراک بذارم. و تو این لذت با شما شریک بشم.

من یک شرکت توی حوزه سیستم های امبدد دارم که در زمینه طراحی و ساخت سخت افزار های پردازش سیگنال کار میکنه و تقریبا اکثر محصولاتمون مبتنی بر لینوکس هستن بنابراین کار نرم افزاری هم به همون مقدار داریم. توی خانه لینوکس تدریس هم دارم و کارم رو خیلی دوست دارم.

این بهانه ای بود واسه اینکه ازت بابت همه مطالب خوبت از گذشته تا حالا تشکر کنم. از اینکه طولانی شد عذر می خوام. امیدوارم با همین انرژی ادامه بدی.

موسیقی

  • ماکان بند – هر بار این درو
  • بالگرد – روانشناس
  • شعرخوانی از بیداد
  • موزیک آخر سیجل و نسیم. سهم منی

استفاده از اطلاعات فیت‌بیت مقتول برای کشف هویت قاتل دیو سیرت

تو جادی.نت خبرهای زرد کم داریم! ولی خب گاهی خبرهای زرد به ما مربوط می‌شن. عنوان این خبر در واقع باید باشه «شوهر دیو سیرتی که همسرش را کشت / به همراه عکس» ولی خب چون من ازش عکس نداشتم و ماجرای قتل هم خیلی مهم نبود، روی موضوع اصلی مرتبط به خودمون مانور دادیم: اطلاعات دستبند ضبط کننده حرکات یا همون فیت‌بیت.

ماجرا اینه که آقایی به پلیس زنگ زده، گفته یک دزد وار خونه شده، اونو به صندلی بسته و همسرش رو با گلوله کشته. اما این آقا تونسته در لحظه حساس خودش رو آزاد کنه، قاتل رو فراری بده و به پلیس زنگ بزنه. پلیس آقای دابات رو در حالی پیدا می کنه که یک دست و یک پاش به یک صندلی تاشو بسته شده بود و همسرش با گلوله به قتل رسیده بود. اما الان آقای دابات به اتهام قتل همسرش در حال دادگاهی شدن است.

شواهد تقریبا به طول کامل علیه دابات هستن: سگ پلیس اثری از بوی آدمی غریبه توی خونه پیدا نکرده، تفنگی که ازش شلیک شده دو ماه قبل توسط خود ایشون خریده شده و برای ما از همه جالبتر، اطلاعات فیت‌بیت بسته شده به مچ مقتول که نشون می ده مقتول یکساعت بعد از زمانی که شوهر مدعی شده دزد شلیک کرده، در حال راه رفتن بوده.

این جمع آوری دائمی اطلاعات چیزی شبیه به یک شمشیر دو لبه است. از یکطرف به ما اجازه می ده در مواردی که لازم داریم بهش رجوع کنیم و از اونطرف باید بدونیم مرزش کجا باید متوقف بشه تا یکسری آدم مدعی نباشن حق دارن همه اطلاعات یکسری دیگه رو به بهانه امنیت، سلامت، رفاه و … خودشون جمع کنن. در واقع این جمع آوری لازمه در پروسه ای دموراتیک،‌ مورد توافق و شفاف انجام بشه و پروسه ای از بالا به پایین نباشه.

مرتبط: اگر هنوز در هیجان بیگ دیتا هستین،‌ باید بگیم که در همین لحظه قشنگ، یادگیری ماشینی در گوگل ترندز به بیگ دیتا رسیده (:

انتشار آزاد کد خودروی واقعا خودرو توسط شرکت هکر خودرو

چقدر خوردو! آخه واقعا چرا باید به چیزی که خودش نمی رفته بگیم خودرو؟ فقط چون اسب نداشته؟ به هرحال.. الان شرکت جالب کاما.ای آی که هکری مشهور به اسم جورج شوتز راهش انداخته بود، کد و دیگر تجهیزات تبدیل ماشین به خودرو رو آزاد در اینترنت منتشر کرده. در واقع محصول این شرکت یک کیت ۹۹۹ دلاری بود که می‌تونستین با وصل کردنش به خودروهایی خاص، اون رو در حد تسلا خود راننده کنین. این کیت در تک کرانچ دیسراپت معرفی شد و بعد قانونگذاریها سراغش اومدن!

حرف قانون‌گذارها این بود که اگر کسی می‌خواد چنین محصولی رو بفروشه، باید اول از سازمان ایمنی راه‌ها مجوز دریافت کنه. این هکرها که حوصله اینکار رو نداشتن، به سادگی بیخیال فروش محصول شدن و در تلاش برای تبدیل شدن به اندروید خودروهای خود راننده، محصولشون رو روی اینترنت گذاشتن.

کد ارائه شده به هر کسی اجازه می‌ده بعد از پرینت کردن چند قطعه سه بعدی و نصب برنامه روی یک گوشی وان پلاس ۳ و استفاده از دوربین برای دیدن جاده، از طریق پورت بعضی ماشین‌های هندا و آکورا یک ماشین داشته باشن که بتونه در حد اتوپایلوت در جاده برونه: یک جایگزین بازمتن و آزاد برای برنامه هایی که تسلا استفاده می کنه. سازمان ایمنی جاده ها هنوز در مورد این انتشار آزاد نظر نداده ولی حرفش اینه که اینکار برای جاده ها خطرناکه. طبق قانون کالیفرنیا خودرویی خودراننده وارد خیابان باشه، باید ۵ میلیون دلار بیمه داشته باشه.

خلاصه که فرصت برای ساخت خودروی خودراننده ملی هم فراهمه (: کافیه کدها رو دانلود کنن و یه گوشی و خودروی سازگار هم سفارش بدن و احتمالا خودرو به خوبی می تونه تو جاده های خلوت‌تر حرکت کنه. یه دوستم اخیرا یه فیلم از چنین کاری با چنین برنامه ای برام فرستاده بوده، در حد تست اصلا پیچیده به نظر نمی رسه اگر کمی ماشین باز باشین.

اپل در هوش مصنوعی از گوگل و فیسبوک عقب است؛ به دلیلی جالب

research

اپل مشهوره به مخفی کار کردن و یکهو چیز رو کردن. این شرکت چند وقت قبل استیون لوی رو به دفاتر مرکزی‌اش دعوت کرده بود تا تکنولوژی‌هاش رو به اون نشون بده و اخباری رو درز بده که لرزه به تن حریف‌ها بندازه؛ بخصوص در حوزه یادگیری ماشین و سیری و یادگیری عمیق.

مقاله نهایی که در سایت لوی منتشر شد به چیزهای جالبی پرداخته بود مثل استفاده از یادگیری عمیق برای بهبود تشخیص صدای سیری و درک اون از زبان طبیعی ولی یک چیز بیشتر از همه توش مشهود بود: عقب موندن اپل از فیسبوک و گوگل – تازه در مقایسه با تکنولوژی‌هایی که فیسبوک و گوگل هر هفته آزاد اعلامشون می‌کنن تا مشارکت نسبت بهشون بالاتر بره.

مشکل اصلی اپل ظاهرا عدم توانایی در جذب «بهترین‌ها»ی بازار کار این حوزه است. همونطور که مقاله بلومبرگ هم اشاره می‌کنه، مخفی کاری داخلی اپل در مورد پروژه‌هاش برای دانشمندها یک ترن آف جدی است. برای مثال سال گذشته در بزرگترین کنفرانس هوش مصنوعی سال، کسانی که توی گوگل، مایکروسافت و آی‌بی‌ام کار می‌کردن سخنران‌های پر مخاطبی بودن که مقاله‌های علمی مهمی رو هم در حوزه کاریشون چاپ می‌کنن ولی توی همین کنفرانس کسانی که از طرف اپل شرکت کرده بودن، تا وقتی که مستقیم خطابشون نمی‌کردین و نمی‌پرسیدین «از کجا هستین؟» نمی‌گفتن که از اپل اومدن؛ چه برسه به ارائه مقاله.

مشخصا شما اگر یک دانشمند یا محقق باشین دوست دارین در حوزه کاری خودتون مقاله منتشر کنین تا اسم و رسم و شهرتی در حوزه خودتون به هم بزنین و به همین دلیل هم هست که تاپ تلنت‌ها (بهترین استعدادها؟) تلاششون رو می‌کنن تا در مراکز تحقیق و توسعه شرکت‌های بزرگ کار کنن. معلومه که اگر در مراکز تحقیق و توسعه یکی از شرکت‌های بزرگ کار کنین، یک آدم دیگه بهتون حقوق و وسایل می‌ده تا علم رو پیش ببرین و خودتون هم مشهور بشین؛ به جز حالتی که این مرکز اپل باشه. اگر در اپل کار کنین اجازه چاپ مقاله ندارین و در محیطی مخفی کار می کنین تا محصولی دو سه سال دیگه به بازار عرضه بشه و این مطلوب اکثر آدم‌های علمی نیست.

این مساله برای وضعیت ایران هم می‌تونه صادق باشه. تا جایی که من دیدم شرکت‌هایی که اسم و رسم بهتری در جامعه بازمتن دارن امکان بسیار بهتری برای جذب استعدادهای در حال رشد یا افراد متخصص در حوزه دارن و اگر روند چاپ خروجی‌های واقعی کارها در شرکت ها عملیاتی بشه، احتمالا پیوند ناموجود بین علم و صنعت کم کم ممکنه کمی هویدا تر بشه.

یک نکته برای دولت: منظورم این نیست که شما بیاین یک قانون زور کنین که شرکت های دانش بنیان باید سالی دو تا مقاله ISI هم چاپ کنن! اگر می‌خواین کار مثبتی بکنین قوانین نظارت و کنترل و جهت دهی و مسیربخش و هدف‌ساز و .. رو کم و کمتر کنین.