رادیو گیک شماره ۳۳ – نارنجی

در شماره ۳۳ از پادکست رادیو گیک، از بیت کوین می گیم و قراردادهایی که ندیده امضاشون کردیم. بعد سری می زنیم به رمزپرتاب سلاح‌های اتمی آمریکا و با خبر گرفتن از درد پایرت – مدیر بزرگترین سایت قاچاق جهان – میکروفون رو می دیم دست مجتبی تا برامون از درون ۴۰ میلیون تومنی در بازار پایتخت بگه.

دانلود نسخه ام پی تری
دانلود نسخه او جی جی

و اینم برای محمد که رییس شبکه اش نمی ذاره پسوندهای مدیا رو دانلود کنه (فرمت فشرده شده):

دانلود نسخه ام پی تری فشرده شده از یک سرور دیگه

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

اخبار


جت بلو و دادن اینترنت سریع رایگان در هوایپماهاش

خطوط هوایی جت بلو هواپیماهای مسافربری‌اش رو داره به وایرلس ماهواری پهنای باند بالا مجهز می کنه. شرکت مدعی است که سرعت این اینترنت شبیه اینترنت سریع خانگی خواهد بود (در جهان نه این زباله که ما داریم) و در ماه جون برای تست به شکل رایگان به مسافرها داده خواهد شد و از سال ۲۰۱۴ با ۹ دلار در ساعت قابل خریداری خواهد بود! عالی

جیمیل علیه تبلیغات دیگران

ساده است: گوگل از این بعد ایمیل ها رو تغییر می ده و عکس هاش رو می یاره توی کش سرورهای خودش. توضیح دگمه load images و تبلیغات و چیزهایی که می فرستیم برای لود عکس ها و اتفاق جدید و خطری که درست می کنه با تغییر ایمیل ها.

خودروهای گوگل بهتر و امن‌تر از راننده‌های انسانی

اطلاعات جمع شده از خودروهای پیروس و لکسوسی که برنامه‌های گوگل اونها رو می رونن نشون می ده که این ماشین‌ها امن تر و نرم‌تر از خودروهایی که انسان هایی که راننده حرفه ای تربیت شده در گوگل هستن رانندگی شون رو بر عهده دارن حرکت می کنن. این ادعای گوگل توی کنفرانس روبوتیک سانتاکلارایی کالیفرنیا اعلام شده و مبتنی بر اطلاعات چند صد هزار کیلومتر رانندگی است. همچنین ادعا شده که وقتی برنامه‌های گوگل ماشین رو می رونن تعداد ترمزها و سرعت گرفتن‌های ناگهانی بسیار کمتره و خودروها زمان خیلی کمتری رو در شرایط «نزدیک به تصادف» می گذرونن. گوگل از ۲۰۱۰ داره ماشین هاش رو توی خیابون‌های عمومی تست می کنه که البته همیشه حضور یک انسان در ماشین اجباریه تا در صورت بروز مشکل کنترل رو در دست بگیره.آرمسون -مدیر این سیستم ها – گفته که قانون مشکل خاصی رو در توسعه این ماشین ها ایجاد نکرده و طبق قانون ماشین ها آزاد هستن حرکت کنن و در صورت تصادفی که تقصیر برنامه باشه،‌ شرکت سازنده نرم افزار باید خسارت رو پرداخت کنه.

و حالا که از گوگل گفتیم اینم بگیم که پروژه‌هایی هستن که گوگل رو هم پشت سر گذاشتن. مثلا این پروژه لوس آنجلس برای دادن اینترنت گیگابیتی به خونه‌ها و شرکت‌ها در تمام سطح شهر

لس آنجلس برای ما به این مشهوره
[آهنگ لس آنجلسی]
اما حالا می خواد به یک چیز دیگه هم مشهور باشه: برنامه ای بلندپروازانه برای دادن فیبرنوری به تک تک ۳.۵ میلیون خونه و شرکتش. گفته می شه ماه بعد آژانس تکنولوژی اطلاعات لوس آنجلس یک RFT منتشر خواهد کرد که از شرکت ها درخواست می کنه طرح پیشنهادی شون برای متصل کردن همه ساختمون‌های لس آنجلس به فیبرنوری رو مطرح کنن. هزینه این پروژه بین ۳ تا ۵ میلیارد دلار تخمین زده شده که در مرحله اولیه بر عهده برنده مناقصه خواهد بود. – توضیح شرایط مشابه در مخابرات -. این پروژه فیبری اینترنت رایگان با سرعت ۲ تا ۵ مگ رو به همه خونه ها خواهد آورد و اگر کسی سرعت بالاتری خواست باید براش پول پرداخت کنه. بخش دیگه ای از این پروژه راه اندازی هات اسپات در مکان های عمومیه شهره تا عملا هیچ کس در شهر لس آنجلس بدون اینترنت نباشه. در حال حاضر خطوط اینترنت خونگی لس آنجلس چیزی بین ۵ تا ۵۰ مگ هستن و سرعت های گیگابیتی فقط مال شرکت هاست و گرون در می یاد. شهردار لس آنجلس گفته این اینترنت باید آزاد باشه یعنی سرویس دهنده نباید حق داشته باشه هیچ شکلی از محدودیت یا ترجیح رو روی سایت های استفاده شده بذاره. جمع کنیم بریم لس آنجلس؟ یا منتظر یک آدم نیمه باشعور در حد شهردار اونها بمونیم؟

مایکروسافت و فیسبوک و شکار باگ های اینترنت

این هفته مایکروسافت و فیسبوک اعلام یک برنامه مشترک کردن: برنامه شکار باگ اینترنت. به شکل خلاصه دو تا کمپانی می خوان استک اینترنت رو امن‌تر کنن و از هر کس یا گروهی که بتونه توی اینکار کمکی بکنه دعوت می کنن قدرتش رو نشون بده و اگر چیزی در چنته‌اش بود، جایزه بگیره. این نمونه ای است از تلاش هایی که داره می شه تا با ایجاد یک بازار قانونی برای هکرها و متخصصین سکیوریتی، بازار زیرزمینی اون رو تضعیف کنه. ارزونترین جایزه برای هک هر بخشی از «اینترنت» پنج هزار دلار است و شرایط گرفتن جایزه اینها: ۱- مشکل عمومی باشه و خودش رو در محصولات متنوع نشون بده ۲- مربوط به یک تولید کننده خاص نباشه و در پیاده سازی شرکت های مختلف تکرار بشه ۳- جدی باشه و تاثیر مهمی در کارکرد عمومی بذاره و ۴- جدید و ندیده شده باشه.

البته برای چیزهای دیگه ای هم جایزه گذاشته شده. مثلا اگر اشکالی در اوپن اس اس ال پیدا کنید ۲۵۰۰ دلار، در روبی یا پایتون یا پی اچ پی یا جانگو یا ریلز یا پرل ۱۵۰۰ دلار و در آپاچی اچ تی تی پی دی یا اینجین ایکس ۵۰۰ دلار. ببینم چیکار می کنین چون جایزه ها بر اساس چیزی که کشف کردین ممکنه بزرگتر هم بشه.

در اعماق

اپ‌هایی که بیت کوین ماین می کنن

این چند وقت چند مورد بوده و یک مورد در دادگاه محکوم شد و جریمه سنگینی داد: اپ هایی که شما نصب می کنین و بعد بدون اینکه شما دقیقا بدونین، روی سی پی یو شما بیت کوین ماین می کنن و اگر چیزی پیدا کنن بدون اینکه به شما بگن، اونو به سازنده اصلی می فرستن. یک جور دزدیدن سی پی یو یواشکی! حالا یک قدم جلوتر رفتیم و این اپ ها در قراردادی که همیشه حین نصب الکی می زنیم Yes I Agree‌ و می ریم سراغ بازی اینو با ما مطرح می کنن. مثلا یک برنامه نوشته : با نصب این برنامه می پذیرید که کامپیوتر شما ممکن است عملیات ریاضی ای برای شبکه ما انجام دهد و نتایج آن را برای ما ارسال کند. هر گونه هزینه یا پاداش مرتبط با این اطلاعات متعلق به شرکت نویسنده بازی است.

برای تقریبا دو دهه، رمز شلیک سلاح‌های هسته‌ای آمریکا هشت تا صفر بود

ماجرا بر می گرده به جنگ سرد و زمانی که شوروی و‌ آمریکا توان نابود کردن همدیگه و دنیا رو داشتن و شیوه نگهداری صلح در جهان … توضیح جنگ سرد.. در اون دوره و در ۱۹۶۲ جی.اف.کندی (همونی که ترور شد) به این نتیجه رسید که آمریکا کلی سلاح هسته ای در کشورهای دیگه داره و باید تدبیری اندیشیده بشه که اینها فقط در صورت توافق آمریکا شلیک بشن – هم ممکن بود اون کشور به آمریکا خیانت کنه، هم ممکن بود کشور دشمن اونجا رو تسخیر کنه (مثلا آلمان غربی توسط آلمان شرقی و هم ممکن بود یک فرمانده جنگی به ناگهان تصمیم بگیره سلاحی رو شلیک کنه و به همین دلیل دستگاه کوچیکی به اسم Permissive Action Link یا پال کنار اونها نصب شد که فقط در صورت تحقق یکسری شرایط اجازه می داد این سلاح‌ها شلیک بشن. این قفل ها تا مدت ها فیزیکی بودن اما در نهایت سیستم به شکلی تغییر کرد که فقط وارد شدن یک رمز که رییس جمهور آمریکا داشت اجازه می داد این سلاح‌ها شلیک بشن. این رمز یک عدد هشت رقمی بود و چه رقمی راحت تر و سریعتر از هشت تا صفر! واقعا! رمز رو هشت تا صفر گذاشتن تا در صورت نیاز به عکس العمل فوق العاده سریع نسبت به حمله ای از طرف شوروی، وقت تلف نشه! خلاصه یک بیست سالی شرط انهدام دنیا هشت تا صفر بود اما شما به آمریکایی ها اعتماد نکنین و پسوردهای درست برای زندگی خودتون بذارین. ماجرای مسواک

دستگیری مدیر راه ابریشم و ۲۸ میلیون دلار بیت کوین

خبری که در رادیوگیک‌ها جاش خالی موند خبر دستگیری‌ مربوط به راه ابریشم بود. راه ابریشم یک بازار خرید و فروش چیزهای غیرقانونی بود. با تور بهش وصل می شدین، یک اسم الکی انتخاب می کردین و می گفتین چی می فروشین. خریدارها هم وصل می شدن و می خریدن و بیت کوین می دادن و با پست کالا رو تحویل می گرفتن. تقریبا هیچ روش معقولی برای کشف اینکه کی داره توش چیکار می کنه وجود نداشت. اما چند اشتباه عقلی ساده باعث شد Dread Pirate Roberts که اسم مستعار گرداننده اصلی جریان بود لو بره و پلیس بتونه دستگیرش کنه و از کامپیوترهاش ده ها هزار بیت کوین به دست بیاره که در اون لحظه ۲۸ میلیون دلار ارزش داشته. بیشتر از ۹۰۰هزار کاربر رجیستر شده در فروم های راه ابریشم که از ۲۰۰۸ فعال بود وجود داشت. بنا به گزارش ها در دو سال گذشته راه ابریشم تقریبا ۱.۲ میلیارد دلار بیت کوین جابجا کرده و سازنده سایت از هر تراکنش بین ۸ تا ۱۵ درصد سود برای خودش بر می داشته. درد پایرت روبرتز الان در زندانه اما سریعا یک نفر دیگه فرومی مشابه رو با اسم ایشون راه انداخته و مشغول ادامه تجارت غیرقانونی اش است.

سامسونگ و نوکیا نمی تونن جای یک تلفن خاموش رو کشف کنن

جولای ۲۰۱۳ بود که واشنگتن پست توی یک مقاله نوشت ان اس ای مدعی شده تکنیکی داره برای تشخیص مکان یک گوشی موبایل حتی اگر خاموش شده باشه. اون موقع اکثر کارشناس های امنیت و کارشناس های موبایل تعجب کردن و گفتن این ادعا دور از ذهنه و حداقل ما روشی براش نمی شناسیم. بعضی ها هم گفتن که ما همه چیز رو نمیدونیم و آژانس امنیت ملی آمریکا لابد یک روشی داره. اما یک محقق به اسم ریچارد تایان این رو از شرکت ها پرسید. گوگل جواب داد «وقتی یک گوشی که از اندروید استفاده می کنه خاموش بشه، هیچ جزیی از سیستم عامل فعال نیست که بتونه سیگنالی بفرسته یا اطلاعاتی رد و بدل کنه. گوگل هیچ راهی برای روشن کردن گوشی از راه دور نخواهد داشت».

هاونجون کیم – معاون مدیر عامل – سامسونگ هم گفت «بدون منبع تغذیه غیر ممکن است بشود هیچ سیگنالی فرستاد چون تمام گوشی غیرفعال است. اگر دستگاهی را خاموش کنید غیر مکن است بشود آن را ردیابی کرد» و در نهایت جواب رییس اخلاقیات (بله همین است!) نوکیا بود که جواب داد «دستگاه‌های ما طوری طراحی شده اند که وقتی خاموش باشند، فرستنده رادیو هم باید خاموش باشد. ما هیچ روشی برای اینکه بشود دوباره فرستنده را فعال کرد نمی شناسیم – به جز روش شدن گوشی توسط کاربر. ما معتقدیم این یعنی دستگاه از راه دور غیرقابل ردیابی خواهد بود». جالبه که تنها کسی که اشاره به روشی برای ردیابی کرد اریکسون بود که دیگه گوشی نمی سازه. اریکسون نوشت «در کل هیچ گوشی ای در حالت خاموش سیگنالی منتشر نمی کند و قابل ردیابی نیست. تنها بخشی که در یک گوشی خاموش روشن می ماند بخشی است که مربوط به نگهداری ساعت و حس کردن فشار داده شدن بعضی دگمه ها و وصل شدن شارژر. د راین حالت مودم (بخش ارتباطاتی) فعال نیست اما می شود تصور کرد که یک بدافزار بعد از نصب این بخش را کنترل کند و سیگنال هایی برای ردیابی گوشی ارسال کند».

سیانوژنمود

خب خب.. شرکت هایی که گوشی می فروشن هی به اندرویدش ور می رن. حداقلش اینه که مهمل هایی که من هیچ وقت لازمشون ندارم رو به زور بهش وصل می کنن (مثلا سامسونگ لینک که من اصلا نمی دونم چیه) و ایده گرافیکی شون هم با من فرق داره و از همه بدتر اصولا گوشی ها رو آپدیت نمی کنن که دلایل تجاری قابل درک داره ولی من دوستش ندارم! راه حل؟ نصب کردن یک اندروید آلترناتیو / مستقل / گیکی. یکی از مشهورترینشون سیانوژنمود است. من این رو روی گوشی قبلی هم داشتم.. داستان شخصی اومدن و رفتن به بازار و نصب راحت و الان خوشحال و پیشنهادش.

شکایت از یک زن به خاطر یک بررسی منفی نسبت به یک سایت

ماجرا بر می گرده به سه چهار سال قبل که همسر جن پالمر براش از آمریکا یک هدیه سفارش داد. این هدیه در طول سی روز دریافت نشد و همسر جن با رفتن به سایت پی پال اعلام کنسلی کرد و پولش رو پس گرفت و خانم جن هم بعد از نوشتن یک نظر منفی در یک سایت بررسی فروشگاه‌های آنلاین کلا موضوع رو فراموش کرد. اما حالا بعد از سه سال، شوهر خانم جن یک ایمیل دریافت کرده که بهش می گه «یا در عرض ۷۲ ساعت آینده اون کامنت رو حذف کنید یا ما شما رو ۳۵۰۰ دلار جریمه خواهیم کرد». منبع قانونی این شکایت بندی در قراداد سایت است که توش نوشته شده «هیچ مشتری ای اجازه نخواهد داشت هیچگونه نظر منفی در مورد این سایت در هیچ جا منتشر کند».

هوم.. بازم یک EULA که بدون خوندن امضا می کنیم و دردسر می شه. سایت گیم استیشن دات کام در سال ۲۰۱۰ بندی به لایسنس اگریمنتش اضافه کرد که توش نوشته بود «این سایت مالک ابدی روح شما است» و همه که فقط می خواستن به بازی برسن با فشردن I Agree قبول می کردن و دنبال بازی می رفتن. تخمین زده می شه که توی آمریکا ۸۸٪ کوچکترین نگاهی به قراردادهای این شکلی نمی ندازن و فقط با اونها اعلام موافقت می کنن. بیل تامپسون – تکنولوژیست – در این مورد می گه که عمر کوتاهه و تقریبا هیچ کس وقت کافی برای خوندن این نوشته های ریز سخت نداره. در ضمن به گفته اون در شرایط فعلی بازی برابر نیست چون شما اصولا راهی به جز قبول کردن قواعدی که طرف نوشته ندارین. از نظر اون باید قوانینی وجود داشته باشن که کلیت ماجرا رو زیر نظر بگیرن و اگر کسی قواعی غیرمرسوم داشت اونو مجبور به تغییر یا اعلام بسیار صریح اون نکته بکنن.

تبلیغ لینوکس مگ! یک ایده عالی برای دنیای لینوکس ایران. بچه های با سابقه و شناخته شده اسمشون رو کنار هم گذاشتن تا برای دوازده شماره یک نشریه لینوکسی خوب سرمایه جمع کنن. کمک مالی مستقیم شما باعث می شه تلاشی کرده باشیم برای پا گرفتن یک نشریه. اگر به اندازه کافی جمع شد پیش می ریم و اگر به اندازه کافی جمع نشد پولها پس داده می شه. اگر مشکل اعتماد دارین به لیست اسم ها در http://linuxmag.ir/ نگاه کنین و اگر شرکتی چیزی دارین سریعا تماس بگیرین تا جای تبلیغ خودتون در بین بهترین ها رو تضمین کرده باشین! من شخصا کمک کردم . شخصا از ایده لذت بردم و شخصا تلاش می کنم برای اینکار خوب حمایت جلب کنم. http://linuxmag.ir/ امید و لذت لینوکسی ها!

مایکروسافت و قدم‌هایی محکمتر برای امنیت کاربران

برد اسمیت مشاور ارشد و معاون مدیر عامل مایکروسافت توی وبلاگش نوشته که مایکروسافت بعد از اتفاقاتی که در جهان دیده شده و تلاش دولت ها برای کنترل کاربران و غیره برنامه‌هایی برای پاسخ به این جریان داره. اون گفته اکثر ارتباطات مهم از این به بعد با سطح بالاتری از امنیت اتفاق خواهند افتاد و به طور خاص اشاره کرده که این سه موضوع وضع امنیت رو بهتر خواهد کرد:
۱- اطلاعات کاربر که بین کاربر و مایکروسافت انجام می شن رمزگزاری خواهند داشت.
۲- اطلاعات کاربر و دیگر اطلاعات مهم که بین سرورهای مایکروسافت منتقل می شن رمزگزاری خواهند داشت.
۳- همچنین اطلاعات کاربران که در سمت مایکروسافت نگهداری می شن هم همگی رمزگزاری خواهند داشت.
تا اینجا قابل قبوله ولی بخش بعدی خبر عجیبش کرده: مایکروسافت گفته کدها هم شفاف‌تر خواهند بود (ترنسپرنسی بیشتری خواهند داشت) تا کاربران بتونن مطمئن بشن که توی کد چی می گذره و اعتماد کنن که توش هیچ در عقبی‌ای برای هیچ کسی تعبیه نشده! برای پیشبرد این جریان مایکروسافت مراکز ترنسپرنسی در اروپا، آمریکا و اسیا باز خواهد کرد. منتظریم ببینیم چی می شه و ایا مایکروسافت کدی به کسی نشون خواهد داد یا نه!

و در نهایت هم به پیشنهاد مهدی در مورد ایلگال پرایم‌ها حرف می زنم
ایلگال پرایم ها اعداد اولی هستن که به نظر یک عده طرفدار جدی کپی رایت از نظر قانونی کسی حق نداره اونها رو بدونه یا منتشر کنه! اما آیا این امکان داره؟‌آیا با عقل جوره که یک عدد اول از نظر قانونی غیرقابل انتشار باشه؟! مطمئنا نه! پس ادعای اولیه این آدم‌ها هم … بذارین از اول توضیح بدم!
اواخر دهه ۹۰ است. چیزی اومده به اسم دی وی دی که فضای ذخیره سازی خیلی بیشتری از سی دی داره و فیلم‌های روی اون کیفیت خیلی بهتری دارن. اما این تکنولوژی … توضیح بدم خودم دیگه چرا دارم می نویسم؟! .. ۱۹۹۹ اولین برنامه شکستن دی وی دی (DeCSS) به شکل ناشناس با ۶۰۰ ضربه کلید. تی شرت. بعد شکایت موشن پیچکر حتی از تی شرت ها. یک نفر کد رو می نویسه زیپ می کنه. زیپ همیشه آخرش با نول تموم می شه و می شه مثل یک عدد بهش نگاه کرد و آقای فیل کارمودی تصمیم می گیره نسخه ای از DeCSS کنه که عدد اول باشه و با زیپ بشه باز و اجراش کرد. اگر عدد کامپیوتری برابر فایل زیپ شده (صفر و یک است دیگه!) رو k بگیریم. اعداد اولی که فیل بهشون می رسه k*256^2+2083 است و k*256^211+99 . یعنی اگر این دو عدد رو حساب کنیم و بنویسیم توی یک فایل باینری و بعد ذخیره کنیم می شه آنزیپش کرد و رسید به یک فایل جدید که نه فقط اجراییه بلکه فیلم های دی وی دی رو هم نشون می ده! حالا اگر شرکتی مدعی بوده که کد یا تی شرتی که روش کد نمایش دی وی دی نشون داده شده غیرقانونی است، منطقا باید معتقد باشه این عدد هم غیرقانونی است! (: به همین سادگی چون این عدد اول دقیقا کدی است که اجرا می شه و می تونه اون دی وی دی رو پخش کنه.
حالا که تا اینجا اومدین پیشنهاد می کنم مجموعه ای جذاب از بقیه شیوه هایی که این کدهای غیرقانونی نشون داده شده و منطقا به نظر وکلای شرکت ها باید غیرقانونی اعلام بشن رو ببینین: http://www.cs.cmu.edu/~dst/DeCSS/Gallery/ از لوگوی دی وی دی تا دایناسور سبز (:

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

تقبیحی هم داریم برای شبکه مخابرات و پارس آنلاین که یکیشون چهارمین و یکیشون نهمین اسپمر دنیا شده. این روی یکی از خواننده ها برامون فرستاده:
اگر به این لیست Spam Database Query (http://www.uceprotect.net/en/rblcheck.php)یه نگاهی بندازین، موقعیت سوم با ۲۱۶۶۹ اسپمر متعلق به DCI-AS DCI Autonomous System است که ظاهرا همین شرکت مخابرات خودمونه. (یه کلیک روی لینکش بکنین و start test رو بزنین تا لیست آی‌پی‌ها رو ببینین)
حالا مشکل اینجا است که به خاطر میزان زیاد اسپم‌های ارسال شده از آی‌پی‌های دور و بر ما،بعضی از سرویس‌دهنده‌های ای‌میل دیگه سرویس smtp نمی‌دن بهمون و اون‌هایی هم که می‌دن چون آی‌پی‌مون توی هدرها هست، اسپم‌فیلتر گیرنده احتمالا ای‌میل رو به عنوان اسپم می‌شناسه.
من به مخابرات زنگ زدم، ولی کاری نمی‌کنن.
خودم: لطفا اگر مدیر شبکه ای هستین به این سایت برین و چک کنین که چقدر اسپمر هستین و اگر وضع خرابه، سریعا مشکلتون رو حل کنین.

و یادآوری مرگ نلسون ماندلا.. قهرمانی که حرفش رو زد و پاش ایستاد. آفریقای جنوبی در حرکتش موفق نشد چون خشونت کرد و برنده هم نشد چون طرفدار مهرورزی بود. آفریقا برنده شد چون پای حرفی که زد و خواست ایستاد.

و حالا که یادآوری شد.. یادآوری از نارنجی و بهترین وبلاگنویس‌های ایران که در هنگام نوشته شدن این ده روزه بدون اعلام دلیل و دادگاه و حق وکیل و غیره بازداشت هستن و اعلام خجالت برای همه کسانی که بهشون ربط داشت ولی حتی یک کلمه حرف نزدن تا نکنه یک در میلیون مشکلی براشون پیش بیاد و اعلام شرم بزرگتر برای کسانی که این چیزها رو «فرصت»‌ می بینن برای خودشون. شریف نبودن یک انتخابه پس اگر تصمیم گرفتیم کاملا ساکت باشیم، حداقل یادمون باشه که موقعی که می شد حداقلی از شرافت رو نشون داد، ساکت بودیم. به صدای نلسون ماندلا گوش بدین که از اوبونتو می گه:

و از اونجایی که رادیو گیک رادیوی ناله نیست و معتقدیم موفقیت و شادی به هم پیوندی خیلی محکم دارن بخش تبریک ها و تقبیح‌ها رو با یک تبریک عالی تموم می کنیم: تبریکمون رو می گیم به گروه یو اس بی که بالاخره بعد از ۲۰ سال قراره شکل این پورت رو عوض کنن تا ما مجبور نباشیم برای وصل کردنش اول یک وری بزنیم بعد اونوری بعد بازم همون ور اولی تا بالاخره برو تو! این اطراف که خبر خوبی نبود ولی برای شاد بودن و ادامه راه همین هم عالیه! و البته لبخندی داریم برای حسن حسینی و mHgH عزیز با اون کلاه باحالش که روی توییتر نسبت به خبر انتشار رادیو ابراز شادمانی کردن!

و تبریکی هم داریم به بچه های طرفدار زوزه از جمله محمود (که تو پادکست اشتباهی بهش می گم محمد) ام که نسخه جدیدشون دو هفته قبل منتشر شد.. شاید تعداد طرفداران کم باشه ولی همه می دونن که یک کی دی ای عالی داره، یک مدیر بسته توانمند و کاربردی و قوی و از اون مهمتر – به نظر من – یکی از زیباترین لوگوها و آرت ورک ها و باحالترین کامیونیتی ها رو… که به افتخار نسخه جدیدشون بر اساس آهنگ «روباه چی می گه» آهنگ «آفتاب پرست چی می گه» رو خوندن (:

[آهنگ]

نامه ها

سلام جادی جان
نمی‌دونم سئوالی که می‌کنم بی‌ربطه یا نه :
مشکل ما اینه بوده که چند ماه پیش که بحث کاندیداتوری خیلی‌ها داغ بود در کمال ناباوری دیدیم که اسم من و دوستام {دانشجوهای پیام نور} توی لیست استقبال کنندگان یکی از این کاندیداها بوده
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/53860
و جالبترش اینه که روحمون از استقبالی که از جانب ما صورت گرفته خبر نداشته :)
و چند روز پیش هم خانمی باهام تماس گرفتند و در مورد اینکه موسسه‌شون برای دانشجوهای رشته کامپیوتر برنامه‌هایی رو داره و اونا رو برای محیط کار آماده می‌کنه صحبت کرد و طبق تحقیقاتی که کردم با مهندسی اجتماعی قوی‌شون توی جلسه حضوری‌ای که انجام میدن افراد رو مجاب به استفاده از کلاس‌هاشون می‌کنن که به اون کاری نداریم :) و بحث سر اینه که اینا بازم اطلاعات دانشجوها رو از طریق دانشگاه بدست آوردن
آیا دانشگاه‌ها چنین اجازه‌ای رو دارند که اطلاعات ما رو بدون اجازه در اختیار هر کسی که دوست دارن قرار بدند و این چنین رفتاری توی کشورهای دیگه هم مرسومه ؟

ایمیلی هم داریم با اسکرین شات از یکی از دانشجوهای علوم پزشکی دانشگاه تبریز که پینگ سایت سفارش غذا رو فرستاده که اصولا پینگ نمی شه و پکت لاست می ده. امیدوارم بچه هاش از گرسنگی نمرده باشن و ادمینش هم منابع کافی رو بگیره و زودتر سایتشون رو پایدار.

Capture

حسین بوخاسین گفته:
سلام جادي
خوبی؟
اگر برای رادیو گیگ مناسب میدونی
شرکت ادوبی یک عمری با فرستادن نرم‌افزارهای غیر امنش مثل ادوب اکروبات  و بعد از اون فلاش پلیر امنیت کاربرهاش رو نقض ميكرد و همیشه با اکسپلویت‌های ZeroDay اش مورد توجه نفوذگرا بود. اما انگار این هم براش کافی نبود و اخیران دیتابیس‌های کاربراش رو دراختیار مهمون هاش قرار داده و البته مثل همه‌ی شرکت‌های بزرگی که قبلن این اتفاق براشون افتاده(یاهو و لينكدين ) علاوه بر استفاده از الگوریتم‌های ضعیف، پیاده سازی بدی هم داشته. حالا ماهم همینطوری منتظریم که یکی بالاخره همه‌ی پسوردها رو حل کنه

بخش آخر

drone_payetakht
مجتبی برامون از چیزهایی که توی بازار پایتخت دیده می گه..

موسیقی

Alexi Murdoch – All My Days

بازار سرمایه به ضرر بازار ایده؛ بحثی اقتصادی در مورد استارتاپ‌ها

استارتاپ ورد زبون همه است. از استارتاپ ویکندهایی مثل استارتاپ ویکند تبریز تا اخبار جهان . این لغت قبلا اصولا در زبون ما نبود ولی یکهو ظاهر شد و دنیا رو برداشت و این روزها از هر کس بپرسی یک ایده استارتاپی داره:

قبل از بحث باید از خودمون بپرسیم که آیا تفاوت استارتاپ و شرکت معمولی رو می دونیم یا نه؟ استارتاپ فرق اصلی اش با بقیه شرکت ها اینه که قراره یک بیزنس مدل قابل تکرار و مقیاس پذیر باشه. این استارتاپ‌ها در دوره حباب دات کام خیلی مشهور شدن که توش هر کس یک بیزنس اینترنتی می زد و سریع به قیمت فوق العاده بالا می فروختنش یا نگه‌اش می داشت و ازش پول در می آورد. اما چقدر پول؟ این چیزیه که کل مفهوم استارتاپ در ایران رو با یک استرس خاص مواجه می کنه.

ما با شرکت‌های استارتاپی هیجان زده می شیم که بسیار پولدار شدن مثل فروشگاه چاره یا تخفیفان یا دی جی کالا یا … و در طرف دیگه هیجان زده می شیم از استارتاپ یک نفره ای که توش مثلا طرف بیست میلیون تومن پول در آورده از یک ایده. یا یک بازی نوشته که ده میلیون فروش داشته یا اسمس های بامزه رو جمع کرده و گذاشته تو یک اپلیکیشن و گذاشته رو بازار و ده هزار تا فروخته و مثلا ۶ میلیون سود خالص داشته.

نکته مهم اینه که گروه اول کپی از ایده‌های خارجی هستن. این ذاتا مشکلی نداره ولی این شرکت ها رو نباید شرکت‌های استارتاپی بر مبنای یک ایده دونست بلکه این شرکت ها کپی هایی هستن از شرکت‌های خارجی که اتفاقا اجراشون خارج از توان یک استارتاپ تمام کامپیوتری است و نیازمند کلی کار لجستیک و بازاریابی. پیچیدگی تخفیفان اصلا توی سیستم کامپیوتری اش نیست، ایده هم که تکراریه. پس چیزی که تخفیفان رو یک سیستم درآمد زا می کنه اون آدمی است که شروع می کنه به زدن این چونه با شرکت‌ها و شناسوندن (فهموندن) موضوع به شرکت‌هایی که قراره اولین تخفیفان‌ها رو بدن.

گروه دوم اما مشکلشون یک اشتباه محاسباتی است. اینکه من با سه ماه کار ده میلیون پول در بیارم اصلا یک موفقیت تجاری نیست. همین آدم می تونست با برنامه نویسی خوب همین پول رو در یک ماه به دست بیاره و بیزنسش هم پایدار باشه. الان یک مهندس خوب منطقا باید در سال چیزی حدود سی چهل میلیون تومن در آمد داشته باشه و این رو به شکل ثابت و پایدار دریافت کنه پس اگر شرکت استارتاپی کمتر از مثلا صد تومن به دست بیاره، موفقیت تجاری نداشته.

آخرین نکته که لازمه بگم، کلیت چرخش پول در یک صنعت است. در صنعت آی تی مستقل ما اصولا چرخش پول چندانی وجود نداره. اینجوری نیست که یک آدم پولدار بیاد روی ایده من سرمایه گذاری به این امید که این ایده ده برابر پول اون پول تولید کنه. در خارج ماجرا این شکلی نیست… در خارج (به قول سینا به معنی خاص اروپای غربی و آمریکا و دوستاشون) ممکنه صد نفر زندگیشون رو بذارن و برن سراغ ایده‌هاشون، بعد ده نفر از اینها تا حدی امیدوار کننده باشن و یکسری پولدار روشون مثلا نیم میلیارد تومن سرمایه بذارن تا شاید به پول برسه و در نهایت دوتاشون چند ده میلیارد سود کنه. یک جور قمار برای آدم‌ها با شانس یک به ده و یک جور قمار برای پولدارها با شانس یک به پنج. ولی در ایران ما چرخه دوم (سرمایه گذار) رو نداریم و این مفهوم استارتاپ می شه یک ایده با احتمال پیروزی مثلا یک به پنجاه و چون این احتمال خیلی پایینه آدم‌ها جرات نمی کنن واقعا زندگی رو کنار بذارن و برن سراغ استارتاپ‌هاشون و در نتیجه استارتاپی که باید در ۶ ماه اول کل قوای طرف روش باشه، تبدیل می شه به یک سرگرمی جانبی که عملا احتمال پیروزیش به سمت صفر میل می کنه.

معلومه که این مطلب با عینک بدبینی نوشته شده. در آینده در مورد استارتاپ‌های موفق و ایده‌های خوب و دلایل خروج از شرکت‌های بزرگ خواهم نوشت ولی تا اونوقت خوشحال می شم اگر این نظریه رو اشتباه می دونین سعی کنین ده تا استارتاپ ایده محور موفق ایرانی رو نام ببرین… یا حتی به قول شیخمون ده تاش رو نه، پنج تاش رو.. پنج تاش رو هم نه دو تاش رو نام ببرین.

نقدها و پیشنهادها در مورد منشور حقوق شهروندی

نکته: این متن توسط یک شهروند کاملا معمولی غیر حقوقدان نوشته شده. ایده‌های منه و حاوی چند اشکال مهم و یک پیشنهاد بسیار مهم. باید ازش ایده گرفت نه اینکه در سطح حقوقی در موردش بحث کرد هرچند که از بحث حقوقی مثبت چیز یاد میگریم و ازش استقبال می کنیم.

سایت ریاست جمهوری متنی رو منتشر کرده تحت عنوان «منشور حقوق شهروندی» و از دانشگاهیان، حوزه‌های علمیه، اندیشمندان و نخبگان جامعه» خواسته در موردش نظر بدن. با این عبارت‌ها آدم روش نمی شه نظر بده ولی خب باید بگم که کلیت کار بسیار خوبه و شبیه تلاشی که خاتمی کرده بود و من هم نظراتم رو خدمت شهروندان، ملت شریف، فرزانگان، دانشگاهیان، حقوقدانان، فعالین اجتماعی و … میگم (:

ماده ۱- می گه کلیه اتباع ایران صرفنظر از جنسیت، قومیت، ثروت، طبقه اجتماعی، نژاد یا امثال آن از حقوق شهروندی…

اینجا دین و مذهب کاملا جا افتاده و ظاهرا به عمد. اصلی ترین شکاف در جامعه فعلی ما جنسیت است و دین و تبعیض‌های جدی در مورد گرایشات جنسی هم داریم. اگر قراره این منشور درست نوشته بشه باید صریحا به برابری این چند مورد اشاره کنه.

ولی مشکلات در بخش حقوق هم ادامه داره:

۱-۳- شهروندان از حق حیات برخوردارند […] مگر بر اساس حکم دادگاههای […]

منطقا هیچ قانونی نمی گه «هیچ کس از حق حیات برخوردار نیست». اگر قانونگذار معتقده که انسان حق حیات داره باید معتقد باشه که هیچ کس حق نداره این حق رو سلب کنه و اگر معتقده کسی حق داره حق حیات من رو سلب کنه (قتل قانونی) منطقا نمی تونه همزمان معتقد باشه که حق حیات یک حق پایه ای است. قانون یا باید بگه «حق حیات پایه ای غیرقابل سلب است» یا چیزی در این مورد نگه.

۱۱-۳- شهروندان از حق آزادی اندیشه و بیان برخوردارند. این حق شامل آزادی ابراز، ترویج و انتشار اندیشه‌ها و عقاید به صورت شفاهی، کتبی، الکترونیکی یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود شهروند با رعایت قانون، می باشد.

این بند و بسیاری بندهای دیگه که در بخش «آزادی اندیشه، بیان و مطبوعات» اومدن وابسته هستن به «مگر به حکم قانون / در قالب ضوابط قانونی / با رعایت قوانین» و .. و حتی مثلا دسترسی آزاد به تمامی رسانه‌ها و منابع اطلاعاتی محدود شده به «در چارچوب قانون». این کاملا موضوع رو بی معنی می کنه. درست مثل «حق تجمع و تشکیل انجمن‌ها» که در قانون اساسی آزاده ولی «قانون»های دیگه اونو نفی می کنن و شما شاهد هیچ تجمع آزادی در کشور نیستین. مطمئنا هیچ کشوری در جهان قانونی نداره که بگه «هیچ کس حق دسترسی به اطلاعات را ندارد». کشورها دو دسته هستن. سانسورچی ها می گن «همه حق دسترسی به اطلاعات را دارند مگر در مواردی که …»‌ و آزادها می گن «همه حق دسترسی به اطلاعات دارند». این شبیه قانون قبلی که بالا نوشتم (حق حیات). اگر معتقدیم حقی پایه ای است نباید قابل نقض باشه و اگر معتقدیم حقی پایه ای نیست لازم نیست اعلامش کنیم چون در واقع این قانون می گه «مردم برخی حرف‌ها رو حق دارن بزنن» (:

بند بسیار مهمی که جا افتاده

مطلب دیگه در حوزه تخصصی من بحث «حق دسترسی به اینترنت» است که در سطح جهانی داره به عنوان یک حق ابتدایی مطرح می شه و شدیدا لازمه در این قانون هم باشه. مثلا بندی که بگه:

پیشنهاد – هر فرد حق دسترسی به اینترنتی آزاد، بی طرف و با سرعتی شایسته را دارد. دولت موظف است شرایط این دسترسی را از طریق سرویس‌های دولتی یا شرکت‌های خصوصی برای تمام شهروندان درخواست کننده به شکل رایگان با قیمتی متناسب تضمین کند.

اگر در این مورد نیاز به توضیحات بیشتره یا لازمه حرف بزنین حتما بگین تا بیشتر در موردش حرف بزنیم ولی منابع بسیار زیادی هست که توضیح می ده چرا اینترنت باید به عنوان یکی از حقوق بشر (و حتی بالاتر از حق شهروندی) شناخته بشه.

اما در حوزه‌هایی هم که تخصص من نیست اشکالات ابتدایی دیده می شه. من همه اش رو نمی نویسم چون انتظار می ره افراد و گروه‌های مدنی ذی‌نفع در موردش حرف بزنن و فقط به نمونه‌هایی اشاره می کنم. مثلا

۶۸-۳- زنان حق برخورداری از مرخصی دوران براداری، زایمان و شیردهی، را داشته و شهروندان معلول حق بهره‌مندی از کار متناسب با معلولیت خود و شهروندان نوجوان حق بهره‌مندی از شرایط کار متناسب با توان جسمی خود و منع اشتغال به کارهای سخت و زیان‌آور را دارند.

مستقل از اشتباه‌های دستوری هست (مثلا یک کامای اضافی قبل از «را»)‌ اصولا معلوم نیست این بند در مورد زنانه یا در مورد معلولین و آیا واقعا ذهن قانونگذار اینه که باید زنان و معلولین رو یکجا بیاره و «منع اشتغال» عبارت صحیحی است یا باید «منع اجبار به اشتغال» باشه و فقط هم در مورد معلولین اعلام بشه یا در شکلی پایه ای ترین مگر ممکنه در ایران کسی رو (در بحثی سطحی) به کاری مجبور کرد که لازم باشه قانونگذار بگه زنان رو نمی شه به کار سخت مجبور کرد؟

۷۵-۳- تمامی شهروندان حق دادخواهی داشته و می توانند به این منظور به دادگاههای صالح قانونی مراجعه نمایند.

الان یک زن بدون پوشیدن چادر نمی تونه وارد دادگاه انقلاب بشه یا با جوراب نازک یا و… آیا می شه مدعی شد که همه مردم به شکلی برابر حق دادخواهی دارن؟ این لازم نیست صریحتر بیان بشه که افراد مستقل از تیپ و رنگ و جنسیت و میزان ریش و … حق دادخواهی برابر دارن؟

فصل سیزدهم هم کلا در مورد خانواده، زنان، کودکان و کهنسالان است. اگر قراره این قانون بر اساس «شهروند» بودن باشه منطقا باید مستقل از جنسیت و سن حرف بزنه و زنان یک زیربخش در «خانواده» نباشن و مثلا بندی مثل ۱۰۲-۳ که می گه :

۱۰۲-۳- دولت موظف است در چارچوب قوانین و مقررات از زنان سرپرست خانوار در قالب بیمه و سایرخدمات اجتماعی حمایت نماید.

از نظر منطقی اضافی است و باید به این شکل باشه که «دولت موظف از تمامی شهروندان در قالب بیمه و سایر خدمات اجتماعی حمایت کند» و بدونه که زنان هم جزوی از شهروندان ایران هستن نه موجودات مستقل که باید به شکل مستقل در موردشون قانون گذاشت.

۱۱۷-۳- برگزاری و حضور در مراسم مذهبی ادیانی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده‌اند، آزاد است.

تقریبا بدون شرحه. یعنی افرادی هستن که حق ندارن مراسم مذهبی داشته باشن و توش شرکت کنن (از بهایی تا بودایی تا پاستافارین) آیا این افراد جزو شهروندان ایران نیستن؟ یا شهروند هستن ولی حق ندارن دین دیگه ای داشته باشن و از نظر ما این مخل مفهوم «حق انسان بودن» نیست؟

و در نهایت

در سطح ادبی هم بارها و بارها اشتباهات ابتدایی در سجاوندی دیده می شه و استفاده از چیزی مثل «می باشد» به جای «است» یا «نماید» به جای «کند» که تقریبا هر کسی با ادبیات صحیح غیر «شبه‌رسمی» آشنا باشه می دونه اشتباهه یا یکبار بی فاصل نوشتن پسوندها و یک بار چسبوندن اون به کلمه قبلی مثل «دادگاهها». از یک متن قانونی انتظار می ره دقیق باشه و یکدست و تا حد ممکن غیرقابل تفسیر به رای. ولی در کل به فکر بودن نسبت به چنین قانونی خوبه و نشون دهنده روندی مثبت توی فکر دولت جدید.

خانم جام جهانی و داستان تکراری آدم‌های بیمار محصول جامعه بیمار

ariyayi

این اسکرین شات و بارها و بارها رفتارهای مشابه‌اش منو یاد هموطنان گرامی می ندازه و رفتارهای چند سال پیششون که زنگ می زدن به کانال‌های ماهواره‌ای و به مجری‌های زن حرف‌های رکیک می‌زدن. حرجی هم نیست. قشنگی موضوع به اینه که ربط اینها به سانسور و سرکوب رو ببینیم. ما تنها کشوری در جهان هستیم که توش حجاب اجباریه. یکی از بزرگترین سانسور کننده‌های اینترنت هستیم و یکی از معدود کشورهایی هم هستیم که زیر عکس‌های این خانم این کامنت‌ها رو گذاشته. ربط اینها به هم بسیار ساده است: جامعه سرکوبگر آدم‌های بیمار می سازه و سرکوب گسترده جنسی، آدم‌های مریض جنسی.

دو کلمه نه چندان خاص در مورد نارنجی

در این شرایط نمی شه چیز معقولی نوشت. خبر اینکه که گروه بزرگی از نویسنده‌های نارنجی دستگیر شدن و بقیه چیزها همه حدس و گمان. من این بچه‌ها رو تا حدی می‌شناسم و گاهی تو نارنجی مطلب داشتم و افتخار هم می کنم که از طریق این سایت پر بازدید سعی کردم در مورد فرهنگ اینترنت بنویسم. ولی واقعا چرا دستگیرشون کردن؟ معقوله که آدم حرفی نزنه چون وقتی اطلاعاتی نیست چیزی برای تحلیل معقول هم نیست ولی در این شکی نداریم که …

ما چیکار می تونیم بکنیم؟ در این وضعیت کار عجیبی نمی تونیم بکنیم. اما کارهای کوچیک اما عمیق هست. مثلا اینکه اینکه یادمون بمونه و فکر کنیم و با علاقه مطالب ماندگار نارنجی رو مرور کنیم و بهشون لینک بدیم و ازشون حرف بزنیم و شادی ها رو حفظ کنیم… مثلا با فکر به اینکه اگر نارنجی چند وقت ننویسه، چه بلایی سر کلی نشریه چاپی و وبلاگ مثلا تخصصی می یاد که کارشون دزدی مطالب نارنجی بوده (:

روز برنامه نویسان به تقویم ایرانی با کلی نکته جانبی

تقویم ایرانی و غربی

با همه ادب و احترام و علاقه ای که به تقویم باستانی خودمون دارم، مشکلم باهاش اینه که از دنیا جدا است. برای یک خارجی خیلی خیلی عجیبه که وقتی می گه «پروژه هفته اول نوامبر انجام می شه» ما نمی دونیم منظورش چند ماه دیگه است یا اینکه وقتی می پرسه «شما متولد چه تاریخی هستین» ما می گیم «باید به پاسپورتم نگاه کنم». نظر من اینه که در زمانی معقول ما هم مثل پاکستان و افغانستان و امارات متحده و مالزی و ترکیه و قطر و … کارهای اصلی مون رو با تقویم غربی انجام خواهیم داد.

روز برنامه نویسان به تقویم ایرانی یا خارجی

روز برنامه نویس‌ها که ۲۵۶مین روز ساله و باید بحث کنیم این رو بذاریم روی تقویم ایرانی (۱۰ آذر) یا ۲۵۶مین روز سال میلادی (یک جاهایی تو سپتامبر فکر کنم). توی ایران گروهی که دارن این جشن رو می گیرن تصمیم گرفتن این رو بذارن روی تقویم ایرانی. نظر من برعکسشه. من ترجیح می دادم این گذاشته بشه روی تقویم خارجی به این دلایل:

– ما بهتره جزیی از جهان باشیم تا یک جزیره جدا. فیسبوک فارسی لازم نیست یک دامین جدا داشته باشه و روزهای ما هم بهتره کنار روزهای جهانی باشن.
– این روز شور و هیجانی داره که بهتره ما اونو با بقیه شریک بشیم. جذاب نیست بریم گوگل و ببینیم زده «روز برنامه نویس مبارک» و بعد بگیم «اما مال ما که دو ماه دیگه است» و بعد که ما داریم جشن می گیریم اونها یک روز خیلی طبیعی داشته باشن

پس می شه غر بزنیم؟

اصلا! هیچ شکلی از نقد که از طرف یک آدم بی عمل به این شکل اتفاق بیافته که «چرا اینجوری اینکار رو کردن باید اونجوری می کردین که من می گم» مفید نیست. یک منتقد واقعی در حوزه مورد نقدش کلی کار کرده. یک آدم هم که می گه فلان سازمان چرا فاند گرفته یک کار کم کیفیت کرده باید کار بهتری ارائه و فاند رو خودش بگیره. کلی آدم زحمت کشیدن و انرژی و وقت گذاشتن و امروز رو جشن گرفتن. ما هم خوشحالیم و تشکر می کنیم و اگر به نظرمون اون یکی روز باید جشن گرفته بشه، به برگزار کنندگان پیشنهادش می دیم و بحث می کنیم یا اصلا جشن خودمون رو میگیریم – که خیلی هم خوب نیست ولی حقش رو داریم. اگر من کاری رو بهتر می کنم خوبه که انجامش بدم ولی اگر من کاری رو نمی کنم بهتره غر نزنم که چرا یکی دیگه به اون خوبی که اگر من می کردم می کردم، نکرده (جمله درسته‌ (: )).

ولی اگر ایرانی نباشه وارد تقویم رسمی نمی شه

خب نشه! کارها بدون اینکه دولت حمایتشون کنه هم کارهای جذاب و خوب و بانمکی هستن و حتی جذاب تر از چیزهایی که اسم دولت و حکومت و رسمیت همراهشون بشه. در ضمن اصولا لازم نیست اصرار کنیم این روز وارد تقویم بشه. به عنوان یک برنامه نویس من می تونم بگم که مهمترین کار دنیا برنامه نویسی است ولی یک طراح صنعتی هم احتمالا معتقده که کارش خیلی مهمه و یک مهندس برق هم همینطوره و یک نقاش ساختمون هم فکر می کنه اگر نباشه هیچ ساختمونی تموم نمی شه و هر شغل دیگه ای. اگر قرار باشه ما یک روز رسمی خاص برای «برنامه نویس» داشته باشیم منطقا هر شغل دیگه هم باید یک روز خاص داشته باشه (: حالا قدیم بوده و پرستار و معلم و .. تونستن یک روز بگیرن ولی بهتره وا بدیم و انتظار نداشته باشیم هر شغلی یک روز رسمی در تقویم داشته باشه. قشنگی این چیزها به آزادی و غیرحکومتی بودنشونه (: من یکی که هیچ علاقه نداشتم در روز برنامه نویس، برنامه نویس نمونه کشور می اومد تو تلویزیون حکومتی و از دلایل موفقیت اش می گفت و پند می داد (:

حالا چیکار کنیم؟

خوشحال باشیم، بخندیم، صفحه فیسبوک رو لایک کنیم و نوشته های مربوط به برنامه نویسی رو بخونیم و هر کار دیگه که دوست داریم!

عجیب‌ترین تصویر رسمی یک خانواده پادشاهی

پرتره رسمی خانواده سلطنتی دانمارک

این نقاشی عجیب، تصویر خانواده سلطنتی دانمارک است. تصویری رسمی که ۱۲۵ سال بعد از کشیده شدن تصویر خانواده سلطنتی قبلی بالاخره توسط ملکه دانمارک مارگرت دوم به نقاشی به اسم توماس کلوگ سفارش و چهار سال بعد تحویل گرفته شد. گرفتن این سفارش افتخار بزرگی برای هر نقاشی است و تحویل دادن نقاشی بالا، حرکتی که از نقاش‌های خیلی کمی بر می یاد. بخصوص اگر به این فکر کنین که چطور توی بعضی جاهای دنیا کلا بخشی از بودجه کشور گذاشته می شه تا رییس کشور به شکل رستم دستان به مردم اون کشور غالب بشه. سایت سلطنتی دانمارک این نقاشی از خانواده سلطنتی رو به شکل رسمی پذیرفته و اعلام کرده که این نقاشی «نوعی رئالیسم جادویی» است. اگر می خواین بیشتر بدونین اول به این مطلب مراجعه کنین و بعدش سرچ.

در مسکو می تونین به جای خریدن بلیت مترو، سی تا اسکات برین

Squatshiwoghowghowghowgho

اینم ایده جذاب متروی مسکو: با سی تا اسکات رفتن، بلیت متروی مجانی بگیرین. این پروژه از یک طرف برای سلامتی ایجاد شده و از یک طرف برای ایجاد جو ورزشی در آستانه المپیک زمستانی مسکو. دلیلی هم که من گذاشتم از یکطرف مربوط است به مهارت خاص خواننده‌های رادیو گیک در اسکوات رفتن (که احتمالا می تونه براشون یک بلیت مجانی تا نیوزلند هم بخره) و بحثی که الان با همکارم داشتیم در مورد لوپ‌های مثبت و منفی اجتماع.

چنین پروژه ای نیازمند شعور اجتماعی و بلوغ نسبی مردم است. چه مردمی که استفاده می کنن چه مردمی که ایده می دن چه مردمی که قبول می کنن ایده رو و خود این پروژه با دادن ایده باعث رشد همون بلوغ در یک حلقه مثبت می شه. هم اجرای پروژه نیازمند شعور مردم است و هم این پروژه در رشد نکات مثبت رشد می کنه. اینو مقایسه کنین با جامعه ای که سعی می کنه مردمش رو عقب و دور از عقل و ناآگاه نگه داره و این ناآگاهی رو حلقه ای بکنه برای بازتولید ناآگاهی و چرخه ای می سازه از سقوط.