رادیو گیک شماره ۱۵ – فریاد بکشید

توی رادیو گیک این شماره، در تقاطع تکنولوژی و جامعه با همه فریاد می کشیم. با داریوش که نخواست .. و عاشق آس تهران شد آسانژ و پوسی رایوتی که توی کلیسا فریاد کشید علیه رییس بزرگ. هفته هفته فریاده. با ما باشین که قبل از رفتن سراغ ماهی سیاه کوچیک، نه فقط بک دور مغز خودمون رو باز می کنیم که حتی با مغز موش اف۲۲ می رونیم.

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_015_faryad_bekeshid.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.

واو.. عجب هفته ای است! ظاهرا گرگ ها از خواب بیدار شدن! آسانژ، معدن چی های آفریقای جنوبی و جلاد مردم کشورش همه فعالن و کسی که می درخشه پوسی رایوته با آهنگ ضد دیکتاتوری که توی کلیسا اجرا کرد. رادیو گیک، رادیویی برای هر کسی که دنیا رو عمیق تر می بینه… این هفته هفته خاصیه.. اخبار توی اسم های قدیمی نمی گنجن. همه چیز عوض شده.. شایدم من عوض شدم!

مشترک رادیو گیک بشین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

مغز توی بشقاب که اف ۲۲ کنترل می کنه

دانشمندان دانشگاه فلوریدا یک «مغز» از سلول های موش درست کردن که می تونه شبیه ساز یک هواپیمای اف.۲۲ رو کنترل کنه! اونها می گن این تحقیق می تونه منجر به هواپیماهای بدون سرنشینی بشه که با سلول مغز پرورش داده شده زنده ولی غیرانسانی کنترل می شن! از اونطرف هم اگر بشه بررسی کرد که این سلول های مغز چطوری دارن هواپیما رو کنترل می کنن ممکنه پیشرفت شگرفی پیش بیاد توی الگوریتم های هوش مصنوعی و کنترل کامپیوتری مون. مشخصه که سریعا توی بوق می شه که بعله حالا عملیات نجات مصدومین و اینها رو می تونیم با این سیستم ها درست کنیم ولی چیزی که من ازش می ترسم یک مغز موشه که بهش گفتن اگر درست بره همه رو بکشه بیاد بهش پنیر می دن!

این سیستم ۲۵ هزار سلول است که روی یک رشته چندالکتروده ۶۰ کاناله نصب شدن که به عنوان ورودی خروجی کار می کنه. این ۲۵ هزار سلول اول نمی دونن چطوری باید یک هواپیما رو کنترل کرد ولی با سیمولیشن های مختلف و طولانی بالاخره اینکار رو یاد گرفتن و حالا… من می ترسم… بریم خبر بعدی

نرم افزاری برای تشخیص تاثیرگذارترین رمان نویسان دوره ویکتورین

در مجامع ادبی همیشه این بحث بوده که چه نویسندگانی بیشترین تاثیر رو بر رمان نویسی معاصر گذاشتن. اگر به قرن ۱۹ فکر کنیم کسانی مثل دیکنز سریعا به ذهن می یان – انشاء الله – ولی واقعا چه کسانی تاثیر حداکثری داشتن؟ دو هفته قبل سینا برامون از تاثیر الگوریتم پیج رنک گوگل توی فوتبال گفت و این هفته همین الگوریتم استفاده شده برای بررسی تاثیر نویسندگان روی همدیگه. نتیجه؟ جین آستین و والتر اسکات صدرنشین هستن و رمان های غرور و تعصب و ایوانهو. در این تحقیق نسخه های دیجیتال ۳۵۰۰ رمان انگلیسی بین ۱۷۸۰ تا ۱۹۰۰ بررسی شد. یک نرم افزار کلمات رو بررسی می کرد، تعدادشون رو ترکیب شدنشون رو برای پیش بردن رمان و با ایجاد ۶۰۰ داده مختلف، برای هر رمان یک اثر انگشت می ‌ساخت. بعد یک شبکه از رمان های جدید ساخته شد که بر اساس نزدیکی اثر انگشت رمان ها به هم، اونها رو به هم وصل می کرد.

شاید ادبیات برای شما جالب نباشه. برای من هم اینقدر مهم نیست که چنین چیزی برام سوال بوده باشه ولی این بخش خبر برام جالب بود که چجوری یک جامعه اهمیت می ده به داشته هاش و بودن اطلاعات چطوری دست مردم رو باز میذاره برای پیشبردن ایده هاشون. حالا فرض کنین ما می خواستم کتاب های دویست سال گذشته رو بررسی کنیم (: اکثرهم رو باید دست دو با قیمت گرون و یواشکی می خریدیم به امید اینکه چاپی پیدا کنیم که سانسور کمتری داره و بعدش خودمون تایپش می کردیم و … (: آخرش هم سایتمون فیلتر می شد (:

برنده جایزه طراحی بهترین توالت

اگر ناراحتین که چرا حجم اخبار کامپیوتر کمه (البته اگر دو تا خبر قبلی رو خبرهای کامپیوتری / تکنولوژیک نمی دونین باید با هم یک صحبتی بکنیم!) بگم که این خبر توی سایت The Gates Notes اومده. بحث اینه که از هر ده نفر در دنیا ۴ نفر نمیتونن به شکلی بهداشتی به دستشویی برن. این یعنی ۲.۵ میلیارد نفر تو دنیا این حق کاملا اولیه رو هم ندارم (منظورم زندان نیست که توش دستشویی رفتن جایزه رفتار خوب می شه، منظورم کشورهایی بدون دسترسی به آب، بدون دسترسی به بهداشت و .. هست). بیل گیتس به عنوان یکی از آدم های پولدار بسیار باشعور دنیا در حال مصرف کردن حجم زیادی از پولش است برای کارهای انسان دوستانه و بهتر کردن شرایط جهان – از مبارزه با مالاریا تا تحول آموزش و پرورش مسخره سنتی ما تا ساخت توالت هایی بهتر. درسته که هر هفته یک مدل سیفون درست می شد ولی واقعیت اینه که ما احتمالا در طول چند هزار سال اخیر هیچ تغییری در مفهوم دستشویی رفتنمون اتفاق نیافتاده: می ریم یک جای تنها، کارمون رو می کنیم و بعد می ذاریم زیر زمین بمونه و خودمون رو با یک چیزی (از سنگ تا آب و با استفاده از دست یا دستمال) تمیز می کنیم… گفتن نداره که یک غربی چقدر منزجر شد… چی می گم؟ یوهاها… خلاصه کنم.. این هفته توی سیاتل جایزه داده شد به سه تا دانشگاه که هر سه تاشون طرح هایی داده بودن برای دستشویی هایی که مدفوع انسان رو تبدیل می کرد به مواد قابل استفاده. مال دانشگاه کالیفرنیا خروجی اش هیدروژن و برق بود، دانشگاهی از انگلیس خروجی های انسان رو به ذغال، مواد معدنی و آب پاک تبدیل می کنه و رتبه هم با ایده ای مشابه در دست دانشگاه تورنتو است.

مایکروسافت و زیر نظر گرفتن کاربران با ویندوز ۸

ندیم کوبیستی تحقیق جالبی روی ویندوز ۸ کرده و متوجه شه که ویندوز ۸ هر نرم افزاری که نصب می کنین رو با آی پی تون همون لحظه به مایکروسافت اطلاع می ده. این جریان بدون رمزنگاری درست انجام می شه و در نتیجه نه فقط مایکروسافت که هر کس شبکه شما رو زیر نظر گرفته باشه می تونه ببینه هر فرد چه برنامه ای رو در چه زمانی نصب کرده. این زیرنظر گرفتن بیشر و بیشتر کاربرها چیزیه که کلی از نوشته های قدیمی در موردش هشیار داده بودن: همه مدعی هستن که می خوان مواظب ما باشین و در نتیجه مجبورن ما رو زیر نظر بگیرن که یکهو اتفاق بدی برامون نیافته. یادمون باشه که مردمی که حاضر باشن آزادی شون رو فدای امنیتشون کنن، لیاقت هیچ کدومش رو ندارن.

این وسط اینم بگم که هواپیمای پرواز ۵۶۲ ایرفرانس که از پاریس به بیروت می رفته به خاطر تنش ها در اطراف فرودگاه بیروت و سوخت کم تصمیم می گیره توی فرودگاه دمشق فرود بیاد. مشکل چیه؟ تحریم های رژیم بعثی اسد که در سال گذشته بیشتر از ۱۴ هزار نفر آدم رو کشته و هزینه های بنزین (((: هاها… خلبان از فرست کلس می خواد مرامی پول جمع کنن که پول بنزین رو به فرودگاه بده! (((: مسافرها شروع می کنن پول رو هم گذاشتن و در نهایت ۱۷هزار تا جمع می کنن. عالیه. البته در نهایت ظاهرا با فرودگاه کنار می یان که فعلا پول نقد ندن و هواپیمایی فرانسه معذرت خواهی می کنه از مسافرها به خاطر شرایط عجیبی که پیش اومده ((:

کلی کتاب و جاوااسکریپت روی مولکول‌های دی.ان.ای

اگر هنوز برای کامپیوترتون فلش درایو نخریدین کمی دیگه هم صبر کنین چون کسی چه می دونه شاید کامپیوترها چند سال دیگه کلا از دی ان ای برای ذخیره اطلاعات استفاده کنن. در حال حاضر دانشگاه هاروارد تونسته ۵۳۴۰۰ کتاب، ۱۱ تا عکس جی پگ و یک برنامه جاوااسکریپت – روی هم ۵.۲۷ میلیون بیت – رو روی رشته دی ان ای ذخیره کنه. رکورد قبلی ۷هزار بیت بوده و این پرش بسیار عظیمی است.

از نظر تئوری دی ان ای ابزار فوق العاده برای ذخیره سازی است. هر نوکلئوتیدش nucleotide می تونه دو بیت اطلاعات داشته باشه و این یعنی هر رشته دی ان ای حدود ۴۵۵ اکسترابایت یا ۱۰۰ میلیارد دی وی دی ذخیره سازی داره. از این مهمتر در سطح تئوری اطلاعات روی دی ان ای می تونن هزاران سال عمر کنن. البته تا به حال امکان نوشتن روی رشته های طولانی دی ان ای عملی نیست و تریک چرچ در این تحقیق جدید هم این بوده که از رشته های کوتاهتر استفاده کردن. اونها اول جاوااسکریپت و کتاب ها و عکس ها رو به بیت تبدیل کردن و بعد به شکل سنتیتک یک رشته دی ان ای ساختن که توش پایه های A و C نشون دهنده 0 و G و T نشون دهنده 1 بودن. چون این رشته دی ان ای به شکل سنتیک ساخته شده، قابل دوباره نویسی نیست و کاربرد آرشیو اطلاعات داره. البته محققین گفتن که بازنویسی اطلاعات روی دی ان ای غیرممکن نیست و فقط اونها هنوز سراغش نرفتن. نوشتن روی دی ان ای از نظر ظرفیت و هزینه هنوز قابلیت استفاده عمومی نداره ولی رشد به اندازه کافی سریع هست که ما بتونیم امیدوار بشیم روزی نه چندان دور عملیاتی شدنش رو ببینیم.

ویروس گاوس: زیرنظر گرفتن تراکنش های بانکی در خاورمیانه

بعله! دوباره از خانواده استاکس نت، فلیم و بقیه خبیث ها. ظاهرا یک ویروس ماجولار نوشته شده که با استفاده از ضعف های ویندوز در کشورهای مورد نظر پخش می شه و اجزای مختلف رو حمل می کنه. چیزی مثل یک هسته که می شه بهش چیزهای مختلف وصل کرد. خبر زیادی نداریم، داشتیم هم وارد جزییاتش نمی شدیم چون چه کاریه ولی کسپرسکی گفته نسخه جدید که اسمش کاوس است احتمالا همونجایی ساخته شده که استاکس نت ساخته شده بود و احتمالا می تونه تراکنش های مالی رو زیر نظر بگیره. پخش توی خاورمیانه بود و احتمالا و احتمالا و احتمالا… برو مهرنوش…. و حالا که آهنگه تبلیغ رو هم پخش کنم…

تبلیغ: آیا می دانستید روانشناسان می گویند آدم ها با دیدن آپدیت های دوستانشان در فیسبوک احساس می کنند بقیه از آن ها خوشبخت تر هستند؟ قرص واقع گرایی ما به شما کمک می کنند متوجه شوید که اگر کسی هر هفته از پارک نزدیک خانه عکس گذاشت به این معنی نیست که در زندگی مشکلی ندارد و همیشه در پارک خوش می گذراند. هر بسته به قیمت کمی فکر کردن.

اولین دوربین آندرویدی

تا امروز گوشی های اندرویدی مون دوربین داشتن، حالا ظاهرا قراره دوربین های عکاسی مون صاحب اندروید بشن. بحث اینه که همه چیز دنیا داره سیستم عاملی می شه. خب چه کاریه ما هی چیپ طراحی کنیم وقتی می شه یک کامپیوتر و سیستم عامل ثابت توی همه چیز گذاشت و فقط برای کاربردهای مختلف براش برنامه نوشت؟ نیکون اولین دوربینش رو ساخته. به زودی تلویزیون هاش خواهد اومد و مایکروسافت و اپل اگر می خوان این بازی رو نبازن باید بجنبن و سیستم عامل های قابل عرضه در دستگاه های گوناگونی ارائه بدن وگرنه قول می دم پنج سال دیگه تلفن ثابت و یخچال و غیره لینوکسی و اندرویدی هم اومده باشه چون حتی برای یک ساعت رومیزی هم راحت تره یک کامپیوتر بیست دلاری توش بذارن با یک برنامه جذاب و دست باز هر کار می خوان بکنن تا اینکه بشینن براش پروسسور طراحی کنن و بسازن.

ماجرای ناسا و بادوم زمینی

اگر مثل مجموعه بزرگی از گیک ها فیلم و عکس های کنجکاوی ناسا توی مریخ رو دنبال می کردین، شاید متوجه حجم زیاد بادوم زمینی روی میزهای مهندس ها و اینکه برای خوش شانسی بادوم زمینی می خوردن شده باشین. این یک سنته توی ناسا و بر می گرده به ۱۹۶۴ و درست قبل از پرتاب رنجر ۷ به سمت کره ماه. تا اون موقع پروژه رنجر ناموفق پیش رفته بود و شدیدا مشکل بودجه برای ادامه برنامه داشتن و در پرتاب رنجر هفت این ایده به ذهن مدیر پروژه رسید که به مهندسهای اتاق پرواز در روز پرواز کلی بادوم زمینی بده. ایده اش این بود که جویدن و خوردن و حتی بازی کردن با دونه های بادوم زمینی به مهندس ها فرصت می ده روی چیزی به جز پرتاب تمرکز کنن و از این طریق استرسشون کمتر باشه. تمام رنجرهای قبلی به مشکل برخورده بودن و ناسا به این نتیجه رسیده بود که دانشگاه ها توانایی همکاری در برنامه های فضایی رو ندارن. در این شرایط رنجر ۷ آخرین امید بود. روزهای قبل از پرواز با پیدا شدن یکسری پیچ اضافی توی سیستم تلویزیون و غیره این شایعه به وجود اومد که گروهی می خوان ماموریت سفینه رو با شکست مواجه کنن و بعد از پرتاب ایستگاه کنترل زمینی شانس رسیدن به هدف رو فقط پنجاه درصد می دونست. مهندس ها در حال بادوم زمینی خوردن با کامپیوترهایی ضعیف از چیزی که شما دارین باهاش به رادیوگیک گوش می دین یکسری دستورات برای تنظیم بین مسیر به سفیه فرستادن و گفتن شانس پیروزی رنجر۷ هشتاد درصد شده و به بادوم زمینی خوردن ادامه دادن. روز بعد ساعت ۶ و پنج دقیقه صبح جمعه صدای وسایل تله متری رنجر قطع شد و این یعنی سفیه طبق برنامه به سطح مورد نظر رسیده بود. فریاد شوق هوا رفت و انسان اولین عکس هایی که از فاصله نزدیک از سطح ماه گرفته بود رو دید. ما نمی دونیم چقدر از سهم این پیروزی به بادوم زمینی ربط داشت ولی از اون روز، بادوم زمینی یکی از پیش نیازهای مهم اتاق فرمان سفینه های ناسا شده.

در اعماق

اول این ایمیل رو بخونم:

یه نکته امنیتی کشف کردم تو سرویس outlook.com گفتم شاید برات جالب باشه
میدونی که این سرویس جدید ایمیل ماکروسافت هست و میشه با یوزر پسورد هاتمیل توش لوگین کرد
اما وقتی من خواستم لوگین کنم گفت متاسفانه پسورد هاتمیل شما بیش از ۱۶ کاراکتر هست و برای اوت لوک دات کام باید کمتر از ۱۶ کاراکتر باشه
تا همین جاش هم خیلی جالبه اما وقتی جالتر شد که پیشنهاد داده بود اگه ۱۶ کاراکتر اول پسورد هاتمیلتون رو بزنید وارد میشید! و شد!!!
معنی این موضوع اینه که پسوردها به صورت plain و بدون هش و رمزنگاری ذخیره شده!!

هکرها و بک دور در مغز انسان برای خوندن اطلاعات حساس!

محقق توی کنفرانس Usniex یک اسیب پذیری زیرودی توی مغز انسان رو نشون دادن! این محقق ها با وسایلی که از بازار به شکل مجاز خریدن … خودم می ترسم ببخشید اگر صدام می لرزه… بذار از اینور بگم. برای خوندن اطلاعات از مغز به دو چیز نیاز دارین: خواننده سیگنال های مغزی که معمولا یک ابزار است که به سر یا پوست سر وصل می شه و می تونه امواج مغزی رو ببینه و یک نرم افزار که این ها رو تفسیر می کنه. مثلا می تونین با چهارپونصد تومن یک خواننده امواج مغز بخرین که شبیه یک خرچنگ به سرتون وصل می شه و بعد با تمرکز روی مغز می تونین شکل موج رو توی کامپیوتر ببینین و بعد به کامپیوتر یاد بدین که منظورتون از هر شکل موج چیه و بعد با «فشار به مغز!» اون موج رو تولید کنین و کامپیوتر همون کار رو بکنه. حالا روش کار این هکرها این بوده که این رو گذاشتن روی مغز آدم های مختلف، بهشون چیزهای آشنایی رو نشون دادن و دیدن چیز آشنا پترنش چطوریه. بعد شروع کردن چیزهای مختلفی مثل عددهای چهار رقمی بهشون نشون دادن و اگر همون پترن چیز آشنا رو دیدن فهمیدن که این عدد چهار رقمی برای این دوستمون اشناست پس پسورد بانکشه! بانکش چیه؟ کافیه لوگویهای مختلف بانک ها رو بهش نشون بدین تا مغز با دیدن بانک خودش همون واکنش رو نشون بده و حتی در یک نمایش دیگه با نمایش نقشه و زوم کردن در جاهای مختلف تونستن خونه طرف رو هم پیدا کنن! خدا بیامرزه ابن سینا رو که عشق طرف رو از رو نبضش پیدا می کرد…

فرستادن ویروس برنامه های جاسوسی برای فعالان حقوق بشر مراکشی

ماجرا اینه که گروهی از فعالان حقوق بشر مراکش که یک سایت خبرنگاری شهروندی دارن که اخیرا هم برنده جایزه از گوگل و غیره شده، یک ایمیل دریافت کرد کردن که توش یکی از کانتکت‌هاشون می گفته یک آبروریزی دولتی رو کشف کرده و فایل اتچمنت رو نگاه کنن که ببین چیه. بقیه اش رو می دونین دیگه. باز کردن فایل همان و نصب شدن یک برنامه جاسوسی در سطح دولتی که کنترل کامل کامپیوتر طرف رو به «دزدها» می ده همان. بررسی کننده ها گفتن که ویروس فوق الذکر بسیار پیشرفته بود و یک چیز معمولی نیست و به طور خاص برای همین هدف طراحی شده. اتفاق مشابهی چند وقت قبل برای مدافعان حقوق بشر بحرین افتاد و نشون داد که شرکت های تجاری کشورهای غربی (در مورد بحرین انگلیس و در مورد مراکش ایتالیا) چطوری دارن به سرکوب حقوق بشر برای سود خودشون کمک می کنن.

وضعیت آسانژ پس از دریافت پناهندگی چگونه خواهد بود

داستان آسانژ

آمازون و تحویل کالا از طریق بقالی های انگلیسی

سایت آمازون چیزیه که قبلا هم گفتم اگر قراره سهام تکنولوژیک بخرین باید برین سراغش. تفاوت آمازون با بقیه کتابفروش ها، کالا فروش ها و … اینه که آمازون علاوه بر فروش آلاین یک سیستم توزیع خیلی گسترده هم داره. حالا در یک ابتکار عالی قراردادی بسته با پنج هزار بقالی (که خارجی ها بهش می گن corenr shop) و دکه روزنامه فروشی که کالاهاش رو تحویل بدن. بازار آمازون در حال حاضر ۱۰۹ میلیارد است و تبدیل به شعبه پخش کردن بقالی های انگلیس این عدد رو عظیم تر هم خواهد کرد. این دقیقا مشکل خرید آنلاین تو ایرانه: من باید بشینم تو خونه که آقای پستچی یا مسوول توزیع کی حوصله اش می کشه توی وقت کاری زنگ بزنه که امروز تصمیم گرفته بیاد و من یا باید کارم رو ول کنم یا خواهش تمنا کنم که طرف خارج از ساعت کاری بیاد که من خونه باشم و بعد بازم تو خونه منتظرش بمونم. ایده آمازون اینه که من به جای اینکار سر کوچه از روزنامه فروشی یا بقالی که تقریبا همیشه بازه، بسته ام رو تحویل بگیرم. همچنین الان توی انگلیس بخشی از کارفرماها به کارمندان اجازه نمی دن آدرس محل کار رو برای تحویل کالا به آمازون و بقیه بدن و این یک قدم بزرگه و تازه جریان Collect+ هم توش هست که من می تونم چند سایز از یک لباس رو سفارش بدم و هر کدوم رو خواستم بردارم و بقیه رو پس بدم به همین بقالی. خوشحالی بقالی ها هم از این جریان اینه که همکاری با آمازون باعث خواهد شد افراد محل پاشون همیشه توی مغازه اونها باز باشه و خریدهای دیگه شون رو هم کنار تحویل بسته بکنن. آمازون رو دست کم نگیرین که کار و کسب آنلاین رو داره متحول می کنه.

تبلیغ

به روبونانت در پنجمین جشنواره ربات شایسته رای بدهید! با سرچ کردن به دنبال 5th robot hall of fame induction ceremony یا دنبال کردن لینک از شو-نوت-های رادیوی شماره ۱۵ به رای گیری انتخاب ربات شایسته بروید و در بخش های مختلف ربات مورد نظر خود را انتخاب کنید. پیشنهاد ما به شما در بخش علمی، روبونانت است: ربات انسان نما و فضانورد ناسا که نه فقط فعالیت های روزمره اش را توییت می کند، که حتی گاهی فیلم عملیاتش را هم به شکل زنده برای ما به زمین می فرستد! روبونانت ، ربات شایسته!

برای رای دادن به روبونانت اینجا رو کلیک کنین

و خبر آخرمون پوسی رایوت هست که نه ربطی به تکنولوژی داره نه کامپیوتر ولی درک عمیق تر است از دنیا

گروه پوسی رایوت که توی یک کلیسا در روسیه اهنگی ضد پوتین خونده بودن به دو سال زندان محکوم شدن؟ جرمشون البته ضدیت با ******** * ***** ******* ** ********* * *** * *** *** ******** * ***** **** پوتین نیست بلکه «اوباشگری و نفرت از دین» است (((: این گروه پانک فمنیست که ظاهرا خیلی رو اعصاب رییس روسیه راه رفتن گفتن که هیچ چیز ضد دینی در کارشون نبوده و اعتراضشون به حمایت کلیسای ارتودوکس از پوتین است. جامعه جهانی از آمریکا و انگلیس و اتحادیه اروپا و غیره از روسیه خواستن این حکم رو متوقف کنه تا نشون بده که در کشورش آزادی بیان هست و اینجوری نیست که هر کس رییس بزرگ رو ناراحت کرده باید بره زندان. صحبت پایان این زن ها در دادگاه این بود که «ما پیروز شدیم. یکبار دیگر دنیا دید که روسیه با چیزی که پوتین ادعا می کند تفاوت دارد».

در ادامه ماجرا خب تظاهرات ادامه داشته و توی یکی از خاص ترین هاشون یک خانم تاپ لس که روی بدنش نوشته بود «رایوت را آزاد کنید» رفته با یک اره برقی یک صلیب بزرگ و بسیار بلند در یک محوطه چمن رو که نوکش مجسمه عیسی بر صلیب بوده رو بریده و خودش جاش واستاده.. شاید می خواسته بگه کلیسایی که کارش چاپلوسی و حمایت از قدرت حاکم باشه رو نمی خوایم. اگر روسی بلدین برین صفحه اش ببینین حرف حسابش چیه (:

تبریک ها و تقبیح ها

نمی دوم تبریک است تقبیح است چیه ولی اون صدا و سیمایی که از جیب من و شما می چرخه و هر روز به خودش جایزه می ده که رسانه ملی است و وقتی اینهمه آدم رنج می کشن و می میرن لالمونی می گیره هک شد. البته حالا که مرتبطه اون برداشت مسخره از جنگ سایبری توی ایران رو هم مسخره کنیم که فکر می کنن سایت دیفیس بشه مشغول جنگ سایبری هستن ولی وقتی این اتفاق از طرف کسانی که نون دونی نیست براشون اتفاق می افته جذابتره. مایه خجالت بود صدا و سیما. آما اگر باشا دوش سونن خجالت ینی نه.

تبریک برای دوستان ارمنی مون توی پروژه کنجکاوی ناسا که الان روی مریخ داره چرخ چرخ می زنه: توریان، هارتونیان، قره خانیان، سرکیسیان، خانویان، اوهانیان زادوریان، گرجیان و قاراپتیان.

تبریک و تقیبح هم مال مصدق و کاشانی. مصدقی که نفت رو ملی کرد و کاشانی که پس از کودتا گفت بزرگترین اشتباه مصدق عدم اطاعت از اوامر شاه بوده و تلاش برای برقررای جمهوریت. آیت الله کاشانی که از سرلشگر زاهدی در مقابل مصدق دفاع می کرد گفت: «مصدق برای برقراری جمهوریت می‌کوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.»

و تبریک می گیم به انسان ها که غذا خوردنشون دوباره آزاد شد و کسی به خاطر غذا خوردن تو وقتی که یکی دیگه معتقده خودش نباید غذا بخوره شلاق نمی خورن. البته معلومه که نوشیدنی هایی که یکی دیگه معتقده نباید بخوره برای بقیه هنوز مجازات…آقا بیخیال… تبریکه مثلا (:

تقبیح برای پلیس افریقای جنوبی که شلیک کرد به معدنچیان و بیش از سی نفر رو کشت. و تشویق به همه با شرف هایی که در ایران دفاع می کنن از حقوق کارگران از جمله حق داشتن سندیکا و اعتصاب. خوش اومدی علی. بسیار با شرفی.

تبریک هم برای کشور میانمار که سانسور از کتاب هاش رخت بر بسته و حالا مردم آزادن در مورد دین و سیاست چیز بنویسنن و بخونن. به امید خودمون (:

بخش آخر

بخش آخر نداریم چون برنامه به اندازه کافی پربار بوده (: می ریم سراغ موزیک آخر برای یک آدم با شرف دیگه … صمد بهرنگی.

موسیقی

سالروز یک انسان با شرف است. صمد بهرنگی. نویسنده کودکان و آدم با شرفی که با دیکتاتور نساخت و گفته شد توی ارس غرق شده. کسی که ماهی سیاه کوچولو رو نوشت و اولدوز رو. ماهی کوچک، در رهت پویان، دل پر از کینه، جان پر از پیکار تا که بگشاید راه دریا را ، می ستیزد با مرغ ماهیخوار… آفرین به شرفت مرد.

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: شیوه گوش کردن من به پادکست

در مطلب قبل در مورد پادکست هایی نوشتم که گوش کردنشون رو توصیه می کنم. اونجا یک مطلب جا موند: چطوری به پادکست گوش بدیم. در حالت عادی و معقول که یک برنامه نصب می کنین و فهرست پادکست هایی که می خواین رو بهش می دین و خودش پادکست ها رو دانلود می کنه و هر وقت خواستین گوش می دین. اما در مورد وضعیت ما … خب… زندگی مون عجین با سانسوره و هیچ چیز معقول نیست (:

ولی فدای سرمون… بذارین قدم به قدم بریم.. ما دو سه تا مشکل اصلی داریم در گوش کردن به پادکست: سرعت اینترنت کم، اینترنت بسیار غیرپایدار که ممکنه یک لحظه وصل باشه بعد قطع بشه بعد کند بشه بعد وی پی ان قطع بشه بعد باز بشه تند بشه و بعد قطع بشه و باز کند بشه و … و در نهایت سانسور بودن بودن همه دنیا در اینترنتی که دومین اینترنت محدود جهانه.

یک راه حل بسیار معقول برای گوش کردن به پادکست اینه که از یک برنامه استفاده کنین که پروکسی / وی پی ان باهاش کار می کنه و بعد پادکست ها رو بهش بدین و هر بار که به وی پی ان وصل می شین پادکست هاتون رو دانلود کنین… اما راهی که من استفاده می کنم کمی فرق داره. این راه رو توصیه نمی کنم چون کلی بازی داره و کلی کلی پیچ و بیشتر هم یک پروسه تاریخی است و الزاما بهترین روش نیست ولی بدون شک بامزه است و مناسب برای گفتن. بذارین اول شماتیک جریان رو بکشم:

هاها.. دیدین چه عالیه؟! اون ابر همیشه نشون دهنده اینترنت است و اینحا نشون دهنده یک کامپیوتر متصل به اینترنت (هاست).

قدم اول) دریافت پادکست ها

من برای پادکست هام همیشه از gpodder استفاده می کردم. یک برنامه عالی برای مدیریت پادکست. اگر در یک کشور درست زندگی می کردم همون رو روی گوشی هم نصب می کردم و فهرست رو بهش می دادم و روزی یکبار خودش رو آپدیت می کرد. اما اینجا باید هم بهش بگم از فیلتر بگذره و هم دردسر اینو داشته باشم که سرعتش خیلی کمه و هی توی دانلود پادکست ها (که بین ده تا پنجاه مگ هستن و گاهی صد مگ) قطع می شد و … کاری که من کردم اینه که نسخه کامندلاین همون برنامه رو روی سرورم نصب کردم. مثلا برای مشترک شدن توی رادیو گیک می تونم بهش بگم:

$gpo subscribe http://feeds.feedburner.com/radiojadi

اگر فکر می کنید کامند لاین سخته به این فکر کنین که باید یک برنامه گرافیکی رو اجرا می کردم، بعد دستم رو از کیبورد بر می داشتم می ذاشتم روی ماوس بعد می رفتم روی منوی پادکست ها بعد اضافه کردن رو می زدم بعد در جایی که ظاهر می شد کلیک می کردم و دستم رو از روی ماوس می آوردم روی کیبورد و این رو می زدم و بعد دوباره می رفتم روی ماوس و اوکی رو فشار می دادم – اگر مایکروسافت برنامه رو نوشته بود احتمالا یک پنجره هم ظاهر می شد که می گفت «پادکست اضافه شد» و باید دوباره اوکی رو می زدم ((:

و وقتی همه پادکست هام رو داشت می تونم اول با دستور آپدیت بگم لیست پادکست های جدید رو آپدیت کنه و بعد با دستور download اونها رو دریافت کنه.

$gpo update
$gpo upgrade

و هر لینوکس کاری می دونه که برای اجرای روزانه این دستور، می تونه اونو به cron اضافه کنه. که در نتیجه اش مثلا هر شب ساعت سه صبح، سیستم خود به خود این دو تا دستور رو اجرا کنه و در نتیجه هر روز ساعت سه و ربع صبح همه پادکست ها توی دایرکتوری من توی سرور باشه.

خب حالا من پادکست هام رو روی سرور دارم. قدم دوم منتقل کردن اونها به روی کامپیوتر شخصی ام است.

قدم دوم) انتقال به پی سی

برای انتقال پادکست ها از سرور به پی سی راه های مختلفی هست. مثلا می شد من هر روز یک rsync اجرا کنم که این دو دایرکتوری با هم سینک بشن یا کپی کنم یا اف تی پی یا هر چی… ولی من در نهایت استفاده از dropbox رو ترجیح دادم. الان یک دراپ باکس روی سرور در حال اجرا است و یک دراپ باکس روی کامپیوترم و این دو اکانت فقط یک فولدر رو با هم سینک نگه می‌دارن. برای گفتن به دراپ باکس که فلان دایرکتوری که پادکست های هر دو طرف قراره توش باشن رو سینک کنه، به سادگی یک سافت لینک ساختم از فولدر پادکست ها توی فولدر مشترک دو تا دراپ باکس.

مزیت بزرگ دراپ باکس برای من اینه که آروم آروم کارش رو می کنه. در اصل نیازی نیست من دخالتی داشته باشم. قدم اول پادکست های جدید رو می ریزه توی سرور و هر وقت من وصل بودم به اینترنت و دراپ باکس پهنای باند کافی داشت خودش خورد خورد فایل ها رو منتقل می کنه اینطرف. سرعت مورچه ای هم که باشه بالاخره فایل ها خورد خورد می یان (:

مشخصه که سانسورچی دراپ باکس رو هم کامل ببنده، می شه رفت سراغ یک سیستم دیگه و قدم دوم رو اجرا کرد و حینش هم فاتحه ای خوند برای پدر و مادر طرف – فاتحه حتما مال مرده نیست. خیلی از زنده ها و به ظاهر زنده ها هم بهش احتیاج دارن (:

با این شیوه من همیشه بدون اینکه حتی حواسم باشه یا بدونم در حال انتقال هر فایل جدیدی هستم که توی پادکست ها اومده باشه به کامپیوترم. پس وقت گوش کردنشون است.

قلق کنکوری: من پروکسی محل کارم رو دادم به دراپ باکس در نتیجه دراپ باکس فقط توی محل کار می تونه کار کنه (: نتیجه اش اینه که پهنای باند محدود خونه ام مصرف نمی شه و پادکست هام فقط توی شرکت آپدیت می شن.

قدم سوم) انتقال به تبلت

البته من گاهی سر کار که هستم پادکست ها رو از تو دایرکتوری اجرا می کنم و گوش می دم و حتی گاهی توی خونه می ذارم از روی کامپیوتر رومیزی پخش بشه (قشنگی اش اینه که ممکنه کلا از یک کامپیوتر دیگه که همین دایرکتوری توش شر شده پخش کنم و وقتی تموم شد پاک کنم و از طریق دراپ باکس اول از سرور و بعد از لپ تاپ هم پاک بشه) ولی در کل، من پادکست هام رو از روی تبلتم گوش می دم. یک تبلت هفت اینچی سامسونگ. قدیمی و ارزون که فقط وایرلس داره ولی برای من کاملا کافیه. در ضمن چون هفت اینچ است توی جیب پشت شلوارم جا می شه و برای حمل و نقلش نیازی به کیف ندارم.

برای انتقال فایل ها به تبلت، اول تبلت رو مثل یک کول دیسک با سیم به کامپیوتر وصل می کنم و بعد این دستور رو اجرا می کنم


jadi@jabayon ~ $ podcast.sync.media.sh

بله بله!‌ داخلش مهمه.. اینجاست:


jadi@jabayon ~ $ cat ~/bin/podcast.sync.media.sh 
#!/bin/sh

rsync -vr ~/folan/bahman/gpodder-downloads/ /media/3E61-0413/Music/podcasts/
echo press enter to delete all podcast files from the dropbox
read
find /home/jadi/Dropbox/jadis/gpodder-downloads/  -type f -exec rm "{}" \;
echo press enter to unmount the tablet
read
umount /media/3E61-0413

اول دایرکتوری ای که فایل های جدید توش هستن رو با دایرکتوری موزیک روی تبلت سینک می کنه. بعد من یک انتر می زنم تا دنبال همه فایل های توی دایرکتوری سینک شده دراپ باکس بگرده و همه فایلهاش رو پاک کنه (چون دراپ باکس است از رو سرور و کامپیوتر خونه هم پاک می شن)‌ و بعد که من یک دگمه دیگه زدم تبلت رو آنماونت می کنه. همین!

بله می دونم این قدم پرفکت نیست. می شد وایرلس باشه،‌ می شد خودش وصل شدن رو تشخیص بده و اگر این دستگاه خاص وصل شد شروع به کار کنه و … ولی برای من فعلا بسه و به اندازه کافی بانمک (:

چرا اینقدر سخت؟

از این راحت تر تصور می کنید؟ من هیچ کاری نمی کنم… هر وقت اینترنت بود بدون دغدغه سرعت و سانسور و قطع و وصل شدن و … پادکست ها روی همه دستگاه های مختلفم کپی می شن و هر وقت خواستم ببرم روی تبلت، با سیم وصلش می کنم و یک دستور اینکار رو می کنه. روش های «ساده»تر به معنی «قابل فهم تر» داریم ولی روش ساده تر از این به معنی «کاربردی تر و سریع تر» از نظر من کمه و خوشحال می شم بشنوم (نگین اول فلان برنامه رو باز کنم بعد روی فلان جاش کلیک کنم بعد دگمه آپدت رو بزنم بعد دستگاه رو وصل کنم بعد رایت کلیک کنم بگم سینک بعد روی safe remove کلیک کنم – این روش سینک کردم در کمتر از یک ثانیه شروع می شه (: ).

یک روش سریعتر کردن اینه که قدم سوم رو اتوماتیک تر کنیم که چیزی نیست که من بخوام چون اولا یکسری پادکست ها رو آنلاین گوش می دم و پاک می کنم و سراغ سینک کردن با تبلت نمی رم و ثانیا دراپ باکس اندروید اونقدر عالی نیست و اگر هم باشه من نمی خوام تبلتم همیشه در تلاش برای دانلود باشه یا باز برای دسترسی.

من الان با این روشم راحتم چون یک دایرکتوری جادویی دارم که هر وقت نگاهش می کنم یکسری فایل جذاب برای شنیدن توش هست (:

و چجوری گوش می دم؟

معمولا روی اندرویدم با برنامه Astro Player. یادش نگه می داره هر فایل تا کجاش گوش شده و راحته. توی ماشین بلوتوث رو روشن می کنم و پادکست ها رو پخش می کنم و توی خونه پخش معمولی و توی پیاده روی با هدفون. صبح ها موقع صبحانه تصویری ها رو نگاه می کنم (TED) و اونهایی که خیلی کشدار هستن رو توی حموم که بخش بزرگی اش رو نمی شنوم و رد می شه می ره (:

حالا همه چیز رو می دونین (: سوالی نبود؟ بذارین حداقل یک بار دیگه این عکس قشنگ رو بذارم (:

آب تمیز و بهداشتی خودمون رو با فقرا تقسیم کنیم؟!!

داریم به راه عجیبی می ریم – عجیب که نه… بهتره بگم مخالف شعارها و غیره. ده سال پیش برای من عجیب بود یکی برای نوشیدن آب بخره. پنج سال پیش توی کنیا با شعار «آب باید رایگان باشد» تعجب می کردم چون فکر می کردم که درسته بعضی ها آب می خرن ولی خب اونهایی هم که نمی خرن بالاخره دسترسی به آب قابل آشامیدن دارن دیگه. دو سال پیش تو نیجریه دیدم که فقرا اصولا دسترسی به آب ظاهرا تمیز (و نه بهداشتی) ندارن و باید اونو تو کیسه پلاستیکی از کسانی که خونشون نزدیک رودخونه است بخرن که اکیدا توصیه می شد ما یکهو نخریم چون اصلا بهداشتی نیست و فقط آب زلال رودخونه است. الان هم بعد از چند وقت دیدن آب های کدر و کثیف لوله کشی شهر و شنیدن از همه که بهتره آدم آب شیر نخوره، می بینم که تبلیغ می شه که اگر می خوام آدم خوبی باشم بهتره یک کمی از آب سالمی که من بهش دسترسی دارم رو به «فقرا» هم بدم.

راهی واقعی برای کمک به آذرباییجان

لایک و آگاهی دهی و اینها خوبه ولی برای کسی غذا، آب، دمپایی/کفش، نواربهداشتی، سقف و .. نمی‌شه. چند تا از دوستان من که اینکار رو بلدن با وانت‌هاشون دارن می رن اونجا برای کمک. کمک نقدی ما باعث می شه بتونن مواد بیشتری برای بردن بخرن. من می شناسمشون و مورد اعتمادم هستن. اگر شما هم دوست دارین کمک مستقیمی بکنین به کسی که در این لحظه درگیر رنج های بعد از زلزله است می تونن از طریق این حساب بهشون کالاهای ضروری رو برسونین:

شماره کارت ‎502229101740**** به نام سپهر صاحبان
شماره رو حذف کردم فعلا چون ظاهرا بانک حساب این دوستم رو بسته چون بدون مجوز رییس های کمک داره کمک می کنه به مردم. مملکته داریم؟

پول هایی که امروز ریخته بشن با قیمت خوب به کالا تبدیل می‌شن و با ماشین‌های امروز می‌رن و پول‌های روز بعد توسط همین بچه‌ها در روزهای بعد برای خریدهای بعدی مصرف می‌شن.

خیلی خوشحالم که حالا روشی واقعی و مورد اعتماد دارم برای کمک. اگر شما هم دنبال راه دارای اطمینانی بودین و اینقدر به من اعتماد داشتین که به کسی که من اعتماد دارم اعتماد کنین، همین راه رو پیشنهاد می کنم. اگر کمک کردین و خواستین ، توی کامنت ها بنویسین که رد کلی رو داشته باشیم.

آپدیت:
این بچه ها رو هم کاملا می شناسم. ساکن تبریز هستن و از همونجا فعال. با وجود مشکلات متنوع کمک مستقیم مردم به مردم رفتن دنبال انواع مجوز و شخصا با پول ها چیزهای مفید می خرن و می دن به دست خود مردمی که نیاز دارن بهش. پیشنهادشون می کنم حسابی و البته با این توضیح که اون شماره کارت است نه شماره حساب (:

آذرباییجان

فاجعه بدی بود و تاسف برانگیز که ما باید اینهمه کشته بدیم. کار مفید بکنیم براشون. سرازیر شدن به آذرباییجان مفید نیست و یک پله بالاتر از لایک فیسبوک است. وقتی کسی بره آذرباییجان که اینکاره نباشه فقط دست و پا گیر می شه و یک وعده غذایی و یک سرپناه رو برای خودش مصرف می کنه.

اگر واقعا دوست دارین کار مفید بکنین پول کمک کنین (مشخصه به سیستم های مورد اعتماد) ، کمک جنسی بدین (مشخصه به سیستم های مورد اعتماد) و از همه مهمتر آماده باشین برای آینده. هم برای خودتون و هم برای بقیه. به جای جو گیر شدن در این لحظه سیستمی بریزین برای کمک های آتی که دفعه بعد اگر چنین چیزی شد یک نیروی مفید باشین. از همکاری داوطلبانه با هلال احمر تا برنامه ریزی برای زیرساخت های مواقع بحران.

رادیو گیک شماره ۱۴ – نفوذ تکنولوژی

به نظر خودم این یکی از رادیوگیک های خوب است. پر از انسان های باحال و اخباری از سطح و عمق دنیای گیک ها. با بخش آخری که توش اریک اشمیت در مورد نفوذ تکنولوژی و فروریختن فایروال بزرگ چین حرف می زنه.


توضیح: ضبط قبل از زلزله آذرباییجان بوده. تسلیت می گم و امیدوارم کار مفیدی بکنیم (کمک نقدی، جنسی به کسانی که دارن می رن، دادن خون)

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_014_nofooze_ettelaat.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از جای دیگه اونو بگیرین یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

به بیگاری گرفتن زندانی‌ها و اخراج کارگران
توی جنوب ولز یک کال سنتر هست به اسم بیکامینگ گرین. این کال سنتر در یک برنامه دولتی قبول کرده که زندانی‌های یک زندان رو به محیط کارش بیاره تا با روزی ۳ پوند حقوق کار کنن و کار یاد بگیرن اما ظاهرا بعد از شروع این برنامه از جریان خوشش اومده و با اخراج کارمندهاش همین زندانی‌ها رو با حقوق روزی ۳ پوند نگه داشته. این حقوق شش درصد حداقل دستمزد کشور است. قابل یادآوری است بندهای زندان خودمون که توش کلا کسی حقوق نمی گیره و یکسری از زندانی ها با گرفتن حقوقی که منطقا باید جزو حقوق اولیه شون باشه (مثلا تلفن) کارهایی که منطقا افراد باید براش حقوق بگیرن رو بر عهده دارن.

سایت قاچاق مواد مخدر و سود ۲۲ میلیون دلاری
یک تحقیق جدید در مورد سایت سیلک رود که سایتی است برای فروش مواد مخدر غیرقانونی می گه این سایت در سال حدود ۲۲ میلیون دلار فروش داره. اکثر این فروش از طریق بیت کوین و تور انجام می شه تا قابل ردگیری نباشه. بنا به این تحقیق تعداد فروشنده های این سایت در شش ماه گذشته از ۳۰۰ به ۵۵۰ افزایش پیدا کرده؛ فروشنده هایی که هر چیزی از کوکائین تا اکستازی رو آنلاین می فروشن. همچنین این افزایش باعث شده درآمد گردانندگان سایت از کمیسیون معاملات از روزی ۲۵۰۰ دلار به روزانه ۶۰۰۰ دلار برسه. شیوه کار این تحقیق یک کراولر بوده که هر روز همه سایت رو یکبار می چرخه و از روی فیدبک ها و قیمت های پیشنهادی، درآمد کلی سایت و از روی اون درآمد گردانندگان به خاطر کمیسیون ۶.۲۳٪ی شون رو حساب می کنه.

دریافت خدمات پیشگیری از بارداری رایگان برای زنان آمریکایی
توی ماه آگوست هستیم و اول آگوست روز جشن ۴۷ میلیون زن آمریکایی با بیمه خصوصی است که حالا می تونن بدون پرداخت هزینه اضافی به خدمات پیشگیری از بارداری دسترسی داشته باشن. البته بر اساس این قانون که جدیدا تصویب شده، شرکت های بیمه می تونن بگن که ارزونترین برند هر کدوم از روش های پیشگیری رو تقبل می کنن ولی کماکان این یک قانون عالیه که همچنین تست های پاپ اسمیر (برای پیش-تشخیص سرطان) و ماموگرام و سرویس های مربوط به خشونت خانگی و بارداری رو هم به شکل کاملا رایگان پوشش می ده.

تست دوپینگی که تقلب هشت سال پیش رو آشکار کرده
حالا که بحث پزشکی است و المپیک هم داغه اینم بگم (: نیوساینتیست گزارش می ده که پرتاب کننده چکش بلاروس یعنی ایوان تسیخان این هفته از کمپ المپیک اخراج شده چون مشخص شده که هشت سال قبل توی المپیک آتن دوپینگ کرده بوده. نکته جالبش برای من این بود که چطور بازی موش و گربه جریان داره و متقلب ها هی داروهایی می سازن که می تونه از تشخیص داده شدن فرار کنه و از اونطرف ازمایش کننده های دوپینگ چطوری باید هی تلاش کنن که تکنیک های جدید رو کشف کنن و داروهاش رو برملا. طبق قانون فعلی کمیته بین المللی المپیک، زمان نگه داشتن نمونه های مربوط به دوپینگ هشت ساله و در صورت کشف شدن تخلفی در طول هشت سال گذشته، اعمال قانون می شه. یکی از تکنیک های زیر نظر گفتن آدم ها هم چیزی است به اسم پاسپورت بیولوژیک که فعالیت های زیستی ورزشکارها رو زیر نظر می گیرن تا وضعیت های غیرنرمال اون رو ببینن. ظاهرا دارویی که این به اصطلاح ورزشکار استفاده کرده بوده دارویی بوده که تعداد گلوبول‌های قرمز خون رو افزایش می ده و روش کشفش هم در همین دوره برای اول بار معرفی شده و روی نمونه‌های قبلی هم تست شده و تقلب این پرتاب کننده چکش در هشت سال قبل رو آشکار کرده.

کی کی رو می خره؟ اینتل نوکیا رو؟
بحث بخربخر که داغه. همه دارن می گن کی قراره نوکیا که به گل نشسته رو بخره. یکسری شایعه هست (مثلا می گفتن لنووو ممکنه بخره و ..) ولی مستقل از شایعه اگر بخوایم بحث فنی بکنیم یکی از شرکت های خوب برای اینکار اینتل است. اینتل لازم داره حضور پروسسورهاش توی موبایل ها رو زیاد کنه. در حال حاضر اکثر تولید کننده های بزرگ (اچ تی سی، سامسونگ و اپل) دستگاه های موفقشون رو توی بازار دارن و روی همون ها هم ادامه می دن و احتمالش کمه که به این راحتی ها حاضر بشن از آرم به سراغ اینتل بیان.

تنها تولید کننده جدی که فعلا از اینتل استفاده می کنه اینتل در حال سقوط است که البته تجربه تلفن اینتلی موفق و خوبی با میگو هم داشته و الان هم رابطه خوبی با مایکروسافت داره و قراره به شکل جدی تولید کننده گوشی های ویندوز هشت باشه.

در حال حاضر کاملا معقوله بگیم که اگر اینتل می خواد با تسلط مطلق پروسسورهای آرم در بازار موبایل مقابله کنه، باید شدیدا نوکیا رو تقویت کنه و در شرایط فعلی نوکیا اصلا عجیب نخواهد بود اگر این «تقویت» به معنی خریدن یا سرمایه گذاری جدی در شرکت باشه.

در اعماق

هکرهای «دروغ‌گو»ی دفکن

در کنفرانس اخیر دفکن که اکثر هکرهای بزرگ دنیا توش شرکت دارن یک غرفه جدید اضافه شده: یک اتاق ساوند پروف که هکر توش می شینه و بیست دقیقه فرصت داره تا به یک جای مهم زنگ بزنه و با تلفن اطلاعات بسیار مهمی رو ازشون بگیره. در یک نمونه شخصی که خودش رو گری دارنل معرفی می کنه به یک شعبه وال مارت زنگ می زنه و توی بیست دقیقه نه فقط اسم تمام ساب کانتراکتورها که حتی مدل کامپیوترها و انتی ویروس و غیره رو هم به دست می یاره و مدیر فروش رو هم مجاب می کنه که توی یک سایت که بهش می گن لاگین کنه و یکسری فرم رو پر کنه.

صحبت در مورد مهندسی اجتماعی و کوین میتنیک و اینکه اینهمه در مورد امنیت هی می رن سراغ هزینه های سنگین فایروال و .. بدون دان کامون سنس به کارمندها. در همین هک هاا، فدکس، وریزون، تارگت، سیسکو، هیولپ پاکارد و ای تی اند تی هم هدف قرار گرفتن.

بعد از هک تاریخی، اپل ریست تلفنی پسورد رو متوقف کرد
می دونیم که وایرد یکی از بهترین سایت‌های تکنولوژی است و اخیرا هم اکانت اپل یکی از نویسنده‌های مهمش هک شد. شیوه هک رو هم همین الان گفتیم: مهندسی اجتماعی. کافیه زنگ بزنین اپل (کافی بود!) و با دادن اسم صاحب اکانت، ایمیلش، آدرس پستی اش و چهار رقم آخر کردیت کارتش پسورد رو عوض کنین. اپل بعد از اون هک مشهور یکی از مشهورترین نویسنده های یکی از مشهورترین سایت ها تصمیم گرفته فعلا ریست پسورد از طریق تلفن رو متوقف کنه تا بعدا در مورد اون تصمیم بگیره. اتفاق مشابهی برای آمازون افتاده و اونها هم فعلا شرایط ریست کردن پسوردشون رو سخت تر کردن. این خبر رو یک کارمند اپل که خواسته ناشناس بمونه به وایرد گفته و تلفن به اپل برای ریست کردن و اجتناب کارمند جواب دهنده هم اونو تایید کرده.

ایلینویز اول ایالت با این قانون: کارفرما حق نداره از شما پسورد شبکه های اجتماعی تون رو بگیره

فرض کنید رفتین سر کار و طرف می گه برای استخدام باید پسورد فیسبوکتون رو به کارفرما بدین تا روابط شما رو چک کنه. حتی ممکنه این درخواست شامل پسورد هم نباشه و فقط اکانت های شما رو بخوان. این درخواست به نظر مسخره می یاد ولی اگر واقعا بشه چیکار می کنین؟ می دین و استخدام می شین؟ نمی دین و استخدام نمی شین؟ هر دوش مسخره و تحقیر کننده است. برای جلوگیری از این شرایط قانونگذارها دست به کار شدن. در حال حاضر قانون ۳۷۸۲ خلوت شخصی در اینترنت ایالت ایلینویز جلوی اینکار رو گرفته. این قانون می گه هیچ کارفرمایی حق نداره در پروسه استخدام یا بعد از اون از کارمندان درخواست شناسه یا پسورد شبکه های اجتماعی شون رو بکنه.

آقامون وز: اسکناس دو دولاری چپ کرده می فروشه

اگر وز رو نمی شناسین ولی جابز رو می شناسین بدونین که گول رسانه های بزرگ رو خوریدن و مثل یک الوار دارین در جهت رودخونه پیش می رین. استیو وزنیاک که یک هکر و مهندس برای عمره، اسکناس های دو دلاری خودش رو چاپ کرده و هر چهار تاش رو پنج دلار می فروشه. لینک مطلب رو نگاه کنین برای ویدئو و مصاحبه اش. عالیه. هیچ کار غیرقانونی ای انجام نشده: یک نفر گیک اسکناس های دو دلاری طراحی کرده و با بهترین کاغذ ممکن چاپش کرده و اونها رو می فروشه. هر اسکناس دو دلاری برای خودش سه دلار در اومده و تازه اونها رو کمتر از قیمت واقعی می فروشه ولی تا وقتی فان هست.. زندگی باید کرد.

شلیک موفق اولین تفنگ ساخته شده با یک پرینتر سه بعدی

بعله.. درست شنیدین. طرف توی خونه اش با پرینتر سه بعدی یک تفنگ سه بعدی پرینت گرفته و باهاش یک گلوله شلیک کرده! هفته پیش هم این خبر رو داشتیم که یک هکر با پرینتر سه بعدی کلید برای دستبندهای سه بعدی پرینت گرفته! البته خبر کمی اغراق آمیز گفته شد… در اصل طرف همه تفنگ رو پرینت نگرفته بلکه فقط بدنه اصلی تفنگ رو پرینت گرفته و بقیه اجزا رو از مغازه خریده و توی اون گذاشته اما قابل توجه است که از نظر قوانین آمریکا تنها بخشی از تفنگ که دولت روش کنترل داره همون بخش بدنه است که شماره سریال روش می خوره و باید مشخص باشه هر کس اونو از کجا خریده و متعلق به کیه (چیزی شبیه به شماره سریال ماشین).

سازنده که از اسمHaveBlue استفاده می کنه گفته نقشه های تفنگ رو از سایت ها گرفته و با یک پرینتر اونها رو با پلاستیک مقاوم پرینت کرده و تفنگ خودش رو ساخته و از این طریق هیچ قانونی رو هم نشکسته. اون با تفنگش تقریبا ۲۰۰ گلوله موفق شلیک کرده. حیوونکی دولت های در حال انقراض (:

تبریک ها و تقبیح ها

یک تبریک می گیم به همه ورزشکاران خوبمون. بخصوص به آزاده هاشون که مثل تختی حاضر نیستن سرشون رو جلوی شاه خم کنن.

تبریک بعدی رو هم می گیم به ناسا که مریخ نورد کنجکاوی اش رو روی مریخ فرود آورد.. رباتی با ۳.۵ میلیون خط کد سی و اسکریپت های تستی به زبون پایتون.

تبریکی هم داریم برای هارودز که اولین مغازه اسباب بازی فروشی مستقل از جنسیتش رو باز کرده. اسباب بازی فروشی ای که به آدم ها و بچه ها حق انتخاب می ده و سعی نمی کنه بکنه تو حلقشون که چطوری باید رفتار کنن

همه تبریک ها رو گفتیم، تبریکی هم بگیم به شرکت معظم نوکیا که اخیرا لاک صورتی همرنگ با گوشی های صورتی لومیا ۹۰۰ رو توط شرکت دوالیتی کاسمتیک عرضه کرده. البته در یک برنامه تبلیغاتی یکروزه.

بخش آخر

نفوذ تکنولوژی و اطلاعات در چین در نهایت فایروال بزرگ چین را فرو خواهد ریخت و تی باعث باز شدن فضای سیاسی آن کشور خواهد شد. این را اریک اشمیت – چیرمن گوگی می گوید.

اشمیت که پارسال از مدیرعاملی گوگل استعفا داد هنوز عضو هیات مدیره و سخنگوی آن شرکت است. او در دنیا اینطرف و‌آنطرف می رود و کشورهایی را کشف می کند که گوگل می‌تواند در آنها بازارش را گسترش دهد. او را حالا «سفیر گوگل در جهان» می‌نامند و این مقاله در مورد حرف هایش در چند هفته قبل با The Cable است.

او می گوید «من معتقدم که در نهایت سانسور شکست می خورد. چین تنها دولتی در جهان است که به شکل فعال و دینامیک درگیر سانسور است و از این مساله خجالت هم نمی کشد» (نگران نباشین ).

اشمیت معتقد است که وقتی رژیم سانسور چین فرو بریزد، نفوذ اطلاعات در آن کشور باعث آزادی‌های بیشتر سیاسی و اجتماعی‌ای خواهد شد که به شکل پایه ای ماهیت دولت و رابطه آن با شهروندان را تغییر خواهد داد.

«من شخصا معتقدم که نمی شد با اینطور رفتارها به سمت یک جامعه دانش محور جدید رفت و فکر می کنم اکثر گوگلی‌ها هم با من موافق باشند. سوال طبیعی این است که چه زمانی چین تغییر خواهد کرد و کسی جوواب این را نمی داند اما در دوره زمانی به اندازه کافی طولانی من بدون شک معتقدم که چنین رژیمی به پایان کارش خواهد رسید».

به گفته اشمیت چین فعالیترین دولت جهان در سانسور و خرابکاری‌های اینترنتی است. گوگل و چین از ۲۰۱۰ که گوگل اعلام کرد دیگر حاضر به سانسور نتایج جستجو در آدرس google.cn نیست به سردی گرایید. آن خبر با حملات گسترده به آدرس های جیمیل ادامه پیدا کرد که فعالان حقوق بشری چینی را هدف گرفته بودند. جواب گوگل به اینکار – که احتمالا از سمت دولت چین انجام شده بود – تلاش برای دادن آگاهی و ابزار ضد هک به کاربرانش بود از جمله پیام‌های هشداری که در صورت احساس عملیات مشکوک در مورد یک اکانت، به صاحب اکانت می‌داد. البته گوگل اعلام کرده که این فعالیت‌های علیه هیچ دولتی نیست و تنها به خاطر وظیفه شرکت در مقابل مشتریانش انجام می‌شود.

«ما اعتقاد داریم که باید کسانی که از آزادی بیان دفاع می‌کنند را حمایت کنیم. شواهد امروز می‌گویند که حملات چین از همه بیشتر برای ایجاد خرابکاری‌های صنعتی و بعد سرقت اطلاعات تجاری است و بعد از آن فعالیت‌های حقوق بشری را هدف گرفته. دولت به وضوح مشغول نقض حقوق بشر مردم است»

گوگل بعد از کشمکش های سال ۲۰۱۰، بخش بزرگی از کارمندانش را از خاک سرزمین اصلی چین خارج و به هنگ کنگ منتقل کرد اما هنوز هم صدها مهندس در آن کشور دارد که روی سرویس‌های تبلیغاتی کار می کنند. البته دولت چین هر کاری که می تواند را می کند تا دسترسی به سرویس های گوگل را برای شهروندانش مشکل کند مثلا ممکن است کاربران در صورت تلاش برای رسیدن به یکی از سرویس های گوگل نه با صفحه سانسور روبرو شوند و نه جواب بگیرن و فقط منتظر بمانند و منتظر بمانند (اشنا نیست؟ گفتم که ما دم چین هستیم).

اشمیت اضافه می کند که «ما با کشورهای بسیاری طرف هستیم که رژیم های سانسور بسیار فعال دارند ولی هنوز نتوانسته‌اند اینترنت را سانسور کنند. آن‌ها تلفن‌ها را شنود می‌کنند، تلویزیون را در کنترل خودشان دارند، روزنامه‌ها را قبل از چاپ بررسی می‌کنند و در ان کشورها بسیار سخت است که در جایی به جز اینترنت نظرات مخالف آنچه حکومت می خواهد را شنید و خواند پس می توانید تصور کنید که چرا تا این حد از آن هراسناک هستند و اگر در سانسور ناموفق باشند چه اتفاقی می افتد» و با مثال زدن یکی از کشورهای این دور و بر می گوید که اگر در یک حکومت مردم اطلاعات زیادی از شرایط داشته باشند و دولت نتواند جواب سوال هایشان را بدهد، آن کشور … باشه باشه (((: آن کشور خیلی گل و بلبل است (:

همه چی خوبه همه چی خوبه همه چی خوبه! چراغارو خاموش کن! حالا وقت دروغه… بگو همه چی خوبه

موسیقی

چراغا رو خاموش کن

آیا جایی هست که قدر بدونن؟

این مطلب مدت ها است که قراره نوشته بشه. چون مدت ها قبل یک دوست خیلی عزیزم ازم پرسیده:

من سالهاست که وبلاگت رو می خونم و از طرفدارای پر پر و پا قرصشم. طرز نوشتن و بیانت حرف نداره. خیلی وقت ها پیش میاد که بعد از هفته ها یا حتی ماه ها برمیگردم و بعضی از مطالبت رو می خونم. مثل پست «چیزهایی که در مدرسه یاد نمی دهند» که دو باری خونده بودمش و برای بار سوم امروز خوندم.

سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا واقعا باید هر روز به خودت اون قوانین رو تکرار کنی و بمونی و بجنگی به قیمت به تحلیل رفتن زمان، سلامت روح و جسم و توانایی هایی که می تونی شکوفاشون کنی اما فرصتی برات نیست، یا که نه، شرایط مطلوب تری هم یه جایی ممکنه پیدا بشه؟

تو تجربه ای که در کار با شرکت های خارجی دارم، دستم اومده که همچین جاهایی هستن که قدر بدونن و احترام بذارن و البته به نظرم شاید بی عدالتی هم نباشه اگر وقتی کاری رو درست انجام نمی دی، رفتار خوب دریافت نکنی، اما وقتی کارت به بهترین نحو ممکن انجام می شه، آیا بازم باید رفتار زشت و بد ببینی؟

متاسفانه جواب من خیلی دلگرم کننده نیست. شرکت ها بهتر و بدتر دارن ولی چیزی به اسم شرکت قدردان خوب مهربون باشعور قابل وفاداری دوستانه فلان فلان وجود نداره. دلیلش هم ساده است: سرمایه داری. هدف سرمایه داری شکوفا کردن انسان ها نیست بلکه کسب سود بیشتره.

ما توی عصری توی کره‌ای زندگی می کنیم که سیستم تولیدش سرمایه داری است. شاید کشورها اسم خودشون رو بذارن «جمهوری خلق» یا «جمهوری اسلامی» یا هر چیز دیگه ولی در نهایت چیزی که کشورها و در سطح بالاتری کل سیاره رو می چرخونه سرمایه داری است. سرمایه داری یعنی کسی که سرمایه داره قوانینی رو وضع می کنه برای بیشتر کردن سرمایه اش و اگر هم این وسط یکی دلش برای بقیه بسوزه و سعی کنه مهربونتر باشه یا مثلا خدمات بیشتری بده یا کار کمتری بکشه یا هر چی، سریعا توسط شرکت هایی (یا در سطح کلان بخونین کشورهایی) که این «سوسول بازی»ها رو ندارن خورده می‌شه. مثلا شرکت اروپایی فنلاندی من که توش شخصیت آدم ها مهم بود و انسان ها حق داشتن در ابعادی که دوست دارن توش پیشرفت کنن و سفرهاشون کاملا راحت و نسبتا لوکس باشه و … سریعا توسط شرکت چینی رقیب که توش همه باید مثل سرباز کار کنن وگرنه با یکی از اون یک میلیارد و دویست میلیون و خورده ای (که رقم یکان اون خورده‌ای اش برابر جمعیت فنلاند است) جایگزین می‌شن، تهدید می شه و مجبوره اون خدماتش رو قطع کنه.

البته نه اینکه همه جا مثل هم باشه و همه جا وحشتناک باشه و اینها. ولی یکسری توهم رو نباید داشته باشیم. مثلا این توهم که در خارج کار راحت تره و توی ایران ما خیلی زحمت می کشیم یا مثلا این توهم ریشه ای تر که می رم یک شرکتی و خیلی مهم می شم و توش به من احترام میذارن و ارزش کارم رو درک می کنن. مشکل این نیست که شرکت ها نفهم هستن، مهم اینه که هدف شرکت ها با هدف ما فرق داره. شرکت ها دنبال حداکثر کردن سودشون هستن و ابتکار و خلاقیت و .. شما معمولا هنر خیلی بزرگی در این جریان بازی نمی کنه. همونطور که گفتم بعضی شرکت ها بهتر هستن چون بهتر میفهمن که یک کارمند راضی می تونه سود بهتری برسونه یا مثلا شرایط کاری بهتر باعث جذب نیروهای بهتر می شه که در نهایت سود بهتری می دن یا مثلا با شعورترهاشون شروع می کنن به جایگزین کردن سیستم هرمی با سیستم‌های ماتریسی که توش شما یک رییس ندارین که بتونه شما رو ناراحت کنه (دو تا دارین که تا حدی با هم تضاد منافع دارن و در نتیجه شما راحت تر زندگی می کنین). اینها شرکت ها رو با هم متفاوت می کنن. به قول سوفیا لورن «پول خوشبختی نمی آره ولی من ترجیح می دم توی یک کادیلاک گریه کنم تا توی یک فولکس». شرکت ها هم با هم فرق دارن. شرکت خیلی جذابی وجود نداره که به شما هم حقوق بده هم توش کاملا خوشحال باشین ولی معلومه که بدون شک بعضی شرکت ها از بعضی شرکت ها بهتر یا با شعورتر هستن اما هیچ تضمینی نیست که در دوران بد اقتصادی، لوس بازی‌های اروپایی رو بذارن کنار تا بتونن با رقبایی که مثل ماشین جنگی کار می کنن، رقابت کنن.

توصیه من؟ اگر واقعا دنبال جایی برای خلاقیت یا پیشرفت چند بعدی یا پولدارشدن یا اینجور چیزها هستین حتما برین سراغ شرکت خودتون یا شرکت‌هایی اونقدر کوچیک که با ورود بهش می تونین صاحبش باشین نه حقوق بگیرش. در غیراینصورت امید بیخودی رو قطع کنین و بدونین که هیچ جای دنیا بر اساس سیستم «قدر دانی از کار خوب»‌ کار نمی کنه. اگر واقعا قرار بود شما برین جایی و خوشحال باشین که دیگه بهتون حقوق نمی دادن (: حالا ممکنه بعضی مزایای خوب وجود داشته باشه یا در دوره هایی از چیز یاد گرفتن یا هر چیز دیگه شاد باشین ولی در کل دلیل اینکه این شرکت ها به آدم ها حقوق می دن اینه که کسی حاضر نیست اون کارهاشون رو داوطلبانه انجام بده. امید بیخودی رو قطع کنین و بدونین که با اینکه شرکت ها خوب و بد دارن ولی همه شون بر اساس منطق «سود»‌ کار می کنن و در یک دنیای پر از رقابت.

خودتون رو هم گول نزنین. نمی تونین یک شرکت خوب شاد درست کنین چون شرکت های خشن بیشتر-از-شما-سود-محور بهتون اجازه نفس کشیدن طولانی نخواهند داد.

اما چاره چیه؟ توصیه بودایی ها رو جدی بگیرین «خواستن رنج است». اگر با این دید می رین به یک شرکت که خیلی باشعور باشه، اشتباه میکنین و چیزی رو می خواین که باعث رنج خواهد شد. در مقابل بدونین که وقتی به جایی می رین برای منافع خودتون رفتین (از چیز یاد گرفتن تا سفر رفتن تا حقوق سر ماه تا …) و به توصیه اولین مدیرخط من آقای شهپر هم گوش بدین: «غر نزنین خودتون رو هم با بقیه مقایسه نکنین. تا لحظه ای که حس می کنین کار کردن در اینجا راتون می صرفه اینجا باشین و اگر فکر کردین به نفعتون نیست، برین. خیلی ساده». موقع پیدا کردن شرکت به چیزهایی که واقعا براتون مهمه (مثلا برای من سفر، دوست خوب، محیط کار جالب، رزومه جذاب در آینده و … مهمتر از حتی حقوق است) توجه کنین و سعی کنین به جایی برین که برای آینده به دردتون بخوره. حس نکنین که بهترین جا رو پیدا کردین و گول زرق و برق سرمایه داری رو نخورین چون پشت ظاهر جذاب بهترین شرکت‌ها، منطق خشک و خشن سود است که کار می کنه.

یک مجله عالی دیگه: شبکه آفتاب

ظاهرا مجلات خوب دارن زیاد می شن (قبلا دانش روز و ویژه نامه شبکه رو معرفی کرده بودم) – احتمالا دلیلش بگیر و ببند روزنامه ها است که روزنامه نگارهای خوب رو هل داده تو مجله‌ها. تازه وارد این گروه، نشریه شبکه آفتاب است. شماره اولش توی مرداد ۱۳۹۱ منتشر شده و الان روی گیشه است. قیمتش در ظاهر گرونه: ۶ هزار تومن ولی در عمل نسبت به بقیه چیزها و نسبت به ساعت‌هایی که می تونه سرگرمتون کنه و نسبت به حجم اطلاعات مفید جدیدی که برامون داره و در نهایت نسبت به کیفیت ظاهر و محتواش، کاملا معقوله.

من شخصا از طرح روی جلدش خوشم نیومد ولی صفحه بندی داخلی‌اش فوق العاده قشنگه. پرونده‌های اصلی اش اینها هستن:

  • المپیک لندن (یک پرونده جالب در مورد حواشی غیرورزشی المپیک لندن)
  • سودای شهر بر دیوار مرگ (یک بخش بسیار ارزشمند در مورد موتورسواران دیوار مرگ در ایران)
  • کن ۲۰۱۲
  • با ارد عطارپور کارگردان مستند خلیج فارس
  • اجرا (یک پرونده عالی با چهار مقاله در مورد پرفورمنس در هنر)
  • چند خاطره از ایرانگردی‌های حسین علیزاده
  • درباره اشتفان میکوس و دنیای موسیقی‌اش
  • آی وی وی: خلاق بی اخلاق (پرونده ای با پنج مقاله)
  • با ماندانا مقدم و سروهای واژگونش
  • مروری بر طرح‌های فیلیپه استارک
  • تن متن (داستان و شعر و …)
  • دنیا از دور چه زیباست (یک مجموعه عکس عالی)

من که هنوز دارم ازش لذت می برم و به شما هم پیشنهاد می کنم از رو گیشه ها برش دارین و بذارینش روی میز اداره یا خونتون تا هم خودتون هم بقیه ای که کنار اون میزها می شینن، دقایقی رو ازش لذت ببرن (:

پ.ن. به پیشنهاد محمد هادی توی کامنت ها، اینم عکس صفحه شناسنامه – ببخشید که کیفیتش بده ولی کسی که جزییات بیشتری می خواد می تونه ببینه اینجا،