چهل و هفت سال قبل که اینترنت رو ساختن، قرار شد دپارتمان بازرگانی ایالات متحده آمریکا، مسوولیت کنترل و قانونگذاری اون رو بر عهده بگیره. بعدها در ۱۹۹۸ موسسه ICANN (The Internet Corporation for Assigned Names and Numbers) تاسیس شد تا زیر نظر این دپارتمان دولت آمریکا، مسوولیت اختصاص اسمها بر اینترنت رو بر عهده داشته باشه. همون چیزی که باعث می شه چیزی به اسم jadi.net به سایت من برسه (اگر سانسورچی بذاره).
این قرارداد دیروز تموم شد و حالا دپارتمان بازرگانی دولت آمریکا، نقش خودش رو کاملا به آیکن واگذار کرده – سازمانی در مقابل بخش های اقتصادی، سیاسی، ارتباطی، جامعه مدنی و غیره از سراسر جهان پاسخگو است.البته این مساله هنوز به طور کامل اتفاق نیافتاده و بعضی از سیاستمدارهای آمریکا هم سعی کردن جلوی اینکه «اوباما اینترنت رو به جان تحویل بده» بایستن. اونها میگن:
ما نگران این هستیم کشورهای تمامیتخواه مانند روسیه و چین و ایران بتوانند جلوی داشتن یک اینترنت آزاد و باز را بگیرند […] رییس جمهور اجازه ندارد نقش پیشروی آمریکا در تضمین اینکه اینترنت محلی برای آزادی عقاید باشد را تقدیم کشورهای دیگر کند.
البته در حالت عادی اتفاقی که افتاده تاثیر خاصی روی اینترنت نمیذاره چون آیکن هم سازمانی است داخل آمریکا و متعد به اجرای قوانین اون کشور. مثلا در مورد سایت کیک اس تورنت، اف بی آی آمریکا به راحتی تونست دامین cr که متعلق به کاستاریکا بود رو تعلیق کنه و این اتفاق بازهم تکرار خواهد شد.
کشورهای مختلفی در طول سالهای اخیر دنبال این بودن که انحصار آمریکا به کنترل دامینهای اینترنت رو به کنترلی غیرمتمرکز تر تبدیل کنن چون اصولا ایده اینترنت، ابزاری غیرمتمرکز و دور از مرکزیت بوده. این مساله هم از طرف کشورهای مدرن و دموکراتیک اروپایی پیگیری میشد و هم از طرف کشورهایی مثل ما که معلومه هر جا بتونن ترجیح می دن کنترل بیشتری داشته باشن (مثلا به جای فیلتر کردن یک دامین در کشور خودشون، بتونن کلا اون دامین رو از اینترنت حذف کنن یا برای خودشون بردارن).
پایان قرارداد وزارت بازرگانی آمریکا و انتقال کنترل روت زون های اینترنت به یک سازمان مستقل از حکومت ایالات متحده شاید در زندگی روزمره هیچ کس تفاوت محسوسی ایجاد نکنه ولی قدم جالبی است در خلع ید یک حکومت از قدرتی که داره، فقط به خاطر پایان یافتن یک قرارداد – اونهم روی چیزی مثل اینترنت و در شرایطی که می شد هزار مدل استدلال کرد که «حالا در شرایط بحران هستیم پس فعلا…».
شبکهای که الان در ایران داره کار میکنه، کلا معجونی است بی سر و ته که احتمالا خود فیلترچیها هم دیگه نمیدونن توش چه خبره. الان کلاف گره پیچ فیلترنت ما شده ترکیبی از کلی سازمان که حق دارن هر چیزی که دوست ندارن یا براش جوابی ندارن رو سانسور کنن، ترافیک رو به اینطرف و اونطرف هدایت کنن، بسته ها رو دستکاری کنن و از چیزها کپی داشته باشن یا دسترسی و … این وسط یکسری حب و بغض شخصی و ترکیبی از کسب تجربه توسط کسانی که پول می گیرن که جلوی حرف زدن بقیه رو بگیرن هم هست که باعث می شه همه چیز قاتی پاتی تر بشه. نمونه؟ اگر در یو آر ال شما jadi.net باشه فیلتر می شین، حتی اگر در بخش دامین نباشه.. مثلا آدرسی مثل http://irib.ir/jadi.net در فیلترنت ملی عزیز بلاک شده (:
حالا این هنرنمایی جنبه بامزه جدیدی هم پیدا کرده: اگر هر یو آر الی از هر سرور خارج از ایران که در جاییش yahoo.com داشته باشه، شما به صفحه اصلی سایت yahoo.com هدایت میشین! یعنی مثلا اگر بدون فیلتر شکن از داخل میهن اسلامی عزیز روی http://omgubuntu.co.uk/problem=yahoo.com کلیک کنید، سانسورچی شما رو هدایت می کنه به yahoo.com (: اگر می خواین برای آزمایش کلیک کنین حواستون باشه که ضدفیلترتون خاموش باشه!
این «مشکل» رو اخیرا مارکت وردپرس ایران در یک ایمیل سراسری به کاربرهاش گفته چون شکایت های زیادی بوده که چرا بعضی از یو آر آی ها که توشون ایمیل یاهو هست، به یاهو فرستاده میشن. قول میدم اگر یک روز در ایران حکومت آزادی داشتیم که از شنیدن شدن حرف آدم ها وحشت زده نمیشد و در نتیجه نیازی به سانسور اینترنت نداشت، چند ماهی باید کار کنیم تا بشه سیم گره پیچ سانسور رو از حلق اینتنرت ایران باز کرد (:
در شماره ۶۵ رادیوگیک، به یکی از مباحث روز تکنولوژی میرسیم: Internet of Things یا همون اینترنت چیزها که البته کسانی که از «چیز» می ترسیدن بهش گفتن «اینترنت اشیاء» و ما هم به این اصطلاح اشتباه عادت کردیم. اینترنت چیزها از ارتباط دائمی همه چیز با یک شبکه، از سنسورها و از توان پردازش ابری حرف می زنه. تاریخچه و ایده مثل همیشه هیجان انگیزه ولی توهم جاروبرقی ای که به فرمان ما خونه رو جارو می زنه همه ماجرا نیست. اینترنت چیزها مسواکی است که به شرکت بیمه خبر می ده شما باید پول بیشتری بدین چون خوب مسواک نمی زنین! با ما باشین تا در یک ساعت چیز چیز کنیم و گاهی هم اشتباهی مثل باکلاس ها اشتباهی بهش بگیم «اشیاء». شماره شصت و پنج رادیو در یک ساعت نگاهی داره به IoT!
توجه: نوشته های زیر یادداشت های غیر دقیق شخصی هستن. شاید انسجام نداشته باشن. من اینها رو جلوم داشتم که تو رادیو حرف بزنم (: ولی خب اینجا هم می یارم برای سرچ و غیره…
دعوای اسم: «چیزها» بد نیست.. یکسری هستن به بازی کردن می گن بازی رو انجام دادن.. مثال هایی مثل اینترنت همه چیز و غیره
شاید در واقع بقیه اینترنت باشه.. یعنی ادامه اینترنت. فقط الان چیزهای جدیدتری دارن وصل می شن که شاید نیازی به اسم عجیب هم نداره. درست مثل اینکه قبل از هر چیز بگیم «هوشمند».
بعضی ها می گن یخچال و جارو برقی قراره هوشمند بشن و به بقال محل بگن که پنیر تموم شده یا قبل اومدن شما خونه رو جارو کنن -> سرشون داد بکشین که فلان پنیر رو دوست ندارین!
در چند سال آینده به این می رسیم… و دیگه توان خودمون برای خیلی کارها رو از دست می دیم.. مثلا سفارش پنیر به بقال (:
البته همین الان هم یک چیزهایی انگار هوشمند شدن. مثلا بیمه ماشین خود به خود تکرار می شه و ما نگرانش نیستیم چندان. چرا نگران پنیر و شیر باشیم؟ و اگر زیاد خرید چی؟ من مسواکم رو ماهی یکبار عوض نمی کنم.. تیغ صورتم رو هم سه ماه یکبار در حالی که اگر فرمون رو بدیم دست اینترنت چیزها… هر هفته یک تیغ برام سفارش می ده!
“the infrastructure of the information society.”
creating opportunities for more direct integration of the physical world into computer-based systems, and resulting in improved efficiency, accuracy and economic benefit;
Each thing is uniquely identifiable through its embedded computing system but is able to interoperate within the existing Internet infrastructu
تاریخچه
از مدت ها پیش پایه ها مطرح شده بود. ۱۹۸۲ توی کارنگی ملون یک ماشین تحویل کوکا کولا به اینترنت وصل شد تا بتونه بگه چند تا کوکا توش مونده
اواخر دهه ۹۰ یا بهتر بگم در واقع خود ۱۹۹۹ کوین اشتون این اصطلاح رو درست کرد و گفت IoT! اون می گفت جهانی می یاد که «در آن هر چیزی، از جمله اشیا بی جان، برای خود هویت دیجیتال داشته باشند و به کامپیوترها اجازه دهند آنها را سازماندهی و مدیریت کنند. اینترنت در حال حاضر همه مردم را به هم متصل میکند ولی با اینترنت اشیاء تمام اشیاء به هم متصل میشوند». مترکز خاص اشتون روی آر اف آی دی بود و تگ زدن به چیزها (از بارکد کیو ار و دیجیتال واترمارک) که اجازه می ده کامپیوترها مدیریت مردم رو بر عهده بگیرن! البته یکسال قبل کوین کلی در کتاب قوانین نوین اقتصادی در عصر شبکهها (۱۹۹۸) موضوع نودهای کوچک هوشمند (مانند سنسور باز و بسته بودن درب) که به شبکه جهانی اینترنت وصل میباشند را مطرح نمود.. یا توی همون ۱۹۹۹ مقاله بیل جوی از «دیوایس به دیوایس» حرف می زد.
یا مثلا به یک بقالی نگاه کنین که خودش می دونه چی فروخته و چندتا و چی باید سفارش بده و تاریخ چی گذشته! این ساده ترین فرم ها است. دقیقا می دونن چی فروش رفته و با چه سرعتی و …
و البته اسم مهمل اینترنت «اشیاء»هم قابل بحثه.. واقعا چرا اسمش رو تو فارسی می گیم اشیا؟ چون چیزها بده؟ خزه؟ سکسی است؟ یکسری که اصولا به بازی کردن هم می گن بازی نمودن (: اشیا یعنی آبجکت که یک کلمه خاصه… این اینترنت تینگز است یعنی اینترنت چیزها.. و سگ من معمولا جزو اشیا حساب نمی شه ولی جزو چیزها است.
کلاود
کلاود در این بحث خیلی مهمه چون چیزها نیم تونن خودشون قدرت کافی برای تحلیل دیتا هم داشته باشن. اما با بودن کلاود [کمی توضیح] کافیه هر چیز ریز بتونه اطلاعاتش رو به ابر / اینترنت تحویل بده و کل پروسس و منطق اونجا اتفاق بیافته.
د رحال حاضر گفته می شه در ۲۰۲۰ حدود ۵۰ میلیارد دستگاه به اینترنت چیزها وصل خواهد بود.
—
مثال های فعال فعلی چیزهایی مثل خونه هوشمند و دزگیریی که به پلیس زنگ می زنه (یا زنگ دم در ) یا ترموستات هستن.
دادن توان پروسس و سنسور به هر چیز فیزیکی. مثلا همه از مسواک عضو اینترنت حرف می زنن. یا ترازو. یا چه می دونم.. کنسرو یا خودرو یا جارو برقی. مثال برای هر کدوم و فرق اینکه هوشمند باشن یا نه و عضو اینترنت باشن یا نه. مثلا قهوه سازی که صبح قهوه رو درست می کنه یا وقتی نزدیک میشین یا خودش قهوه سفارش می ده.
و خب این روزها اتصال به اپ
یا مثلا تیغ عضو اینترنت چیزها. مثال خودم و اینکه چند ماهه عوض نکردم.
m2m
بخش مهم ارتباط ماشین با ماشین است. اینکه مسواک بدونه چند بار مسواک زدم اصلا مهم نیست. به من نشون بده هم چیز خاصی نیست ولی جذابیت اونجاست که شروع کنه به حرف زدن با یخچالم و بگه جادی امشب مسواک زده باز نشو! پایه این اتفاق وب است و اینترنت و همه جا حاضر بودن اون و بخصوص وای فای که امروزه داریم.
در واقع ما اینجا ترکیب مهم رو درست کردیم: سنسور + ارتباط + پروسس
تا اینجا از این گفتیم که ابزارهای شخصی ما دارن وصل می شن ولی انتظار می ره ابزارها همه مال ما نباشن. مثلا بحث شهر هوشمند. من چرا نباید بدونم توی فلان پارکینگ چند تا جای خالی هست یا فلان خیابون آیا ترافیکه؟ یا مثلا آیا بسته پستی من رسیده یا نه. و از این بالاتر.. ام تو ام! چرا من بدونم؟! خب ماشینم بدونه و خودش بره دیگه (: یا مثلا مثال خرید از آمازون.
یا مثلا ممکنه اصولا عمومی هم نباشه و مال اپ های دیگران باشه… یا اصولا چیزهای سوشیال. مثلا وسایل خونه شما با هم حرف بزنن و یخچالتون به همدیگه خبر بدن که چی لازمه یا اگر دارین می رین خونه فلانه خوبه فلان چیز رو بخرین بیارین!
این هم هست که شما ممکنه اصلا از سیستم حذف بشین. مثلا می دونیم که هند یکی از مصرف کننده های بزرگ اب جهانه. به خاطر مشکلاتش در کشاورزی کلاسیک و حروم کردن آب . یکسری سنسور توی زمین می تونن کاملا دقیقا به یک سیستم ابیاری خبر بدن که نیاز به چقدر آب در کجا هست یا مثلا داستان ۲۰۰۷ مینسوتا و فروریختن یک پل و مردم آدم ها به خاطر اشکال در صفحات فلزی پل. یکسری سنسور می تونن روی پل نصب بشن و در صورت بروز هر جور شک در سازه، به شهرداری خبر بدن. یا مثلا پل می تونه تعداد ماشین های رد شده رو خبر بده.
در مورد پوشیدنی هم گپ بزنیم و بخصوص حیوانات (:
اقتصاد
تا ۲۰۲۴ حدود ۴.۳ تریلیون دلار بیزنس خواهد بود.و در حال تغییر جهان. هم در تولید هم در مصرف هم در درک از مصرف کننده.
همزمان تغییر دهنده شکل کار. مثلا تغییر دهنده یکسری شغل ها (حداقلش کسی که انبارداری می کرد مثلا) – عده ای هم می گن در واقع تغییر شکل شغل اتفاق می افته ومثلا مثال بانکداری و ای تی ام که باعث شد حتی بانک ها پیشرفت هم بکنن و افراد بیشتری بگیرن چون راحتتر شعبه باز می کن.
انگلیس ۴۰ میلوین پوند بودجه سال ۲۰۱۵ تصویب کرد برای اینترنت چیزها.
حوزه ها
رسانه.
رسانه ها تا حد زیادی به سمت شخصی شدن پیش می رن. بیگ دیتا و اینترن چیزها اجازه می ده رفتارها و علاقمندی ها رو مستقیم تر دید و بر اساس نیازهای فردی رسانه رو تغییر داد.
محیط زیست.
هنگام صحبت از اینترنت چیزها دائما از سنسورها حرف می زنیم و کجا بهتر از محیط زیست برای داشتن سنسور. کیفیت آب، وضعیت کشت و زرع، حرکت حیوانات و خبرگیری در مورد سونامی و غیره بخشی از اینرنت چیزها هستن. بندرهایی که حرف می زنن و بادهایی که وسط اقیانوس به ما خبر می دن کجا دارن می رن و نهنگ هایی که نزدیک شدنشون به ساحل رو اسمس می زنن (: یا مثلا مزرعه هایی که خاکشون می گه چقدر آب لازم داره و سدی که به حرفش گوش می ده (:
زیرساخت.
گپ کلی در مورد مونیتورینگ و بهینه سازی
تولید
گپ در مورد پروسه و اهمیت چرخه تولید و عرضه و غیره
مدیریت انرژی
سلامت (اشاره به پوشیدنی ها)
پیاده سازی های فعلی
خیلی کشورها دارن جدی به این سمت می یان وچون احتمالا فرصت زیادی برای توسعه می ده.
کره جنوبی شهر سونگدو رو درست کرده که زیرساخت کامل هوشمند داره و تقریبا ههمه چیزش به اینترنت وصله و یک جریان دائمی داده است.
نمونه دیگه شهر سانتاندر در اسپانیا است که ۱۸۰ هزار سکنه داره و اپلیکیشنش می تونه حدود ۱۰هزار سنسور از شهر رو تحیلیل کنه.. شامل جای پارک و وضعیت محیط و برنامه های شهری و .. و حدود ۱۸هزار بار هم نصب شده. کشورهای چین و فرانسه هم نمونه های دیگه ای دارن و مطمئنا سان فرانسیسکو
مشکلات
در حال حاضر مشکل پروتکل بسیار جدی است. سامسونگ گفته تا دوهزار و نمیدونم چند صد در صد ابزارهایی که می سازه رو به اینترنت متصل خواهد کرد ولی با چه پروتکلی؟ و من چجوری باهاشون رابطه خواهم داشت؟ احتمالا رابطه من یک اپ خواهد بود ولی آیا باید یک اپ سامسونگ، یک اپ هواوی، یک اپ شهرداری تهران یک اپ خونه هوشمند و .. داشته باشم؟ و آیا توستر سامسونگم می تونه به دوش حموم خریداری شده از سد اسماعیل من وصل باشه تا وقتی که من داشتم خود رو خشک می کردم خبردار بشه که تست رو شروع کنه؟ این سیستم ها باید بتونن به همدیگه وصل باشن و توسط من کنترل بشن!
برای بخشی از این مشکل گروهی در حال هماهنگ کردن پروتکل ها هستن ولی باید ببینیم آیا سازنده ها بهشون گوش می دن یا نه. گوگل. سامسونگ و … در حال تلاش هستن.
مشکل دیگه اصولا ساختار اینترنت است و روش آی پی مرسوم ورژن چهار که خب نیاز به تبدیل شد نبه شش داره
مشکلات امنیت و پرایوسی هم هست. سنسورهایی که در تمام زندگی من دارن دیتا جمع می کنن و خواب و حضور و رفتار و غذا و سیفون دستشویی و … رو ذحیره می کنن .. حتی مصرف دستمال کاغذی و هر چیز دیگه و و این دیتا به جای دیگه ای منتقل می شه. از یکطرف کسانی که از نظر قانونی به اینها دسترسی دارن باید مشخص باشن و از یک طرف کسانی که به شکل غیرقانونی دسترسی دارن! مثال جیپ که اخیرا بود… در واقع در حال حاضر امنیت بسیار کم اهمیت گرفته شده. چه در انتقال چه در نگهداری چه در قوانین و حتی برنامه نویسی!
یک مثال مشهور از پرایوسی هم تارگت است که دختر تینیج کارت های تخفیف حاملگی می گرفت و در نهایت خود طرف معذرت خواهی کرد. یا مثلا بحث تلویزوین های هوشمند که معلوم شد همیشه داره به دستورات صوتی گوش می ده و حتی گپ های خصوصی ما رو هم گوش می ده و می فرسته برای سازنده اش تا هر جوری صحیح می دونه استفاده بشه.. حتی مثلا اینکه گوش داده بشه برای تبلیغات!
ترکیب ای او تی در مقابل بیگ دیتا بسیار خطرناک می شه. در واقع همه کارهای شخص شما رو ممکنه بدونن یا همه چیز قابل پیش بینی باشه و هیچ کس خارج از کنترل دیگران نباشه و در نهایت بر خلاف تبلیغات همه به شکلی مجبور به نمایش همنوایی با اکثریت.
در یک جنبه دیگه مادربزرگ عزیز که دستگاهی داره برای بررسی وضعیت سلامتش… چی می شه اگر کسی اونو هک کنه و ضربان قلب رو ببره بالا یا مشکلات سلامتی رو اصولا گزارش نده؟
آیا اگر من دستگاه رو خاموش کنم ، دیتا از بین می ره؟ یا همیشه می مونه؟
و البته بحث ها بزرگتر هم می شن… ما یک اسم درست کردم به اسم اینترنت چیزها که یادمون می ندازه قراره چیزها به اینترنت وصل بشن… اصل ماجرا اینه؟ نه خیر (: اصل ماجرا اینترنتی است که تمام اطراف ما رو گرفته، سنسورهایی که همه جا دارن کار می کنن.. سرویس ها و حتی آدم ها بهشون وصلن.
بحث فقط گسترش اینترنت نیست بلکه اتفاقا اصل ماجرا یک پیشرفت در سخت افزاره. جاش بورنر می گه این یک حرکت است در ادامه اینترنت. اینترنت تونست همه اطلاعات ما رو به هم وصل کنه و حالا آی او تی همه سخت افزارها رو به هم وصل خواهد کرد. و از اونطرف پروسه تولید متحول می شه و توان مصرفی.. سه هفته قبل یک کمپانی تکنولوژی ای رو معرفی کرد که توش یک وایرلس می تونه با یک باتری برای ۳۵ سال کار کنه! این در واقع اینترنت چیزها رو ممکن خواهد کرد نه بلوتوث مهمل.
البته دقت کنیم که یک خط اشتباه در اینرنت چیزها تلاش برای کوچیکتر کردن همه چیز است. دیوید رز از مدیا لب ام آی تی اپل واچ رو مثال می زنه که یک تکنولوژی اشتباه است: تلاش برای تکرار کوچیکتر تکنولوژی های قبلی. اون می گه مثال خوب از اینترنت چیزها، شمشیر بیلبو بگینز است که دو تا کاربرد داشت: دشمن ها رو نصف می کرد و وقتی اورک یا گابلینی در اطراف بود می درخشید. اینترنت چیزها چتری خواهد بود که وقتی احتمال بارون می ره، دسته اش می درخشه تا ببینین و برش دارین. در واقع بخشی از اینترنت چیزها رو قراره با تعبیر «جادو» درک کنیم.
بحث اخلاقیات هم مهمه. پایه های اینترنت روی یک چیزهایی بنا شده که باید حفظ بشن. مثلا من باید بدونم چه کسی از اطلاعات من استفاد همی کنه یا بهش دسترسی داره. مثلا باید بدونیم که باز بهتر از بسته است و اطلاعات من باید بین دستگاه هام قابل انتقال باشن نه اینکه اگر یک یخچال فلان خریدم تا آخر عمرم باید یخچال فلان بخرم [توضیحات خودم در هر دو مورد]. دیتاهای عمومی باید عمومی باشن (مثلا ترافیک). افراد باید حق پرایوسی روی دیتا داشت باشن و باید بتونن دیتاهاشون رو بگیرن یا حذف کن. یا لازمه پولی که از دیتای جمع شده من جمع می شه به خودم هم برسه…
خلاصه… داستان اصلی اینه که قصه صبح بخیر گفتن در دستشویی و گپ زدن با یخچال رو فراموش کنین. اینکه ابزارها سنسور دارن الزاما معنی شون این نیست که قراره به من و شما خدمت کنن و این چیزها. رادیوگیکی باشین و بدونین تکنولوژی رابطه داره با جامعه و درک من از جامعه است که به درکم از تکنولوژی شکل می ده. دید انتقادی رو حفظ کنین تا تکنولوژی واقعا در خدمت خودمون بمونه نه یک چیزی که ما برده اش بشیم یا کسانی که کنترلش می کنن، ما رو کنترل کنن. گیک ها! متحد بشین شبح آی او تی کره زمین رو فرا گرفته!
تبریک و تقبیح
تقبیح اول برای خودم و رادیو گیک. دو شماره قبل در مورد درگاههای پرداخت آنلاین حرف زدم و گفتم یکسری علیه یکسری یکسری کارها می کنن که انگار طوری شده، ولی تحقیقم در موردش کافی نبود و ظاهرا مطلب اشتباه یا غیر دقیق بود. هنوزم نمی دونم ولی این رو می دونم که چیزی که نسبتا دقیق نمی دونیم رو بهتره نگیم (: شرمندگی نسبت به همه درگاه های پرداخت آنلاین و بخصوص مسعود لطفی عزیز که هر دو سری پیگیری کرد.
نامه ها
سلام جادی عزیز
جواد یا همون Jalal.LinuX هستم.
من آرشیو کامل پادکست هاتو توی سایتم گذاشتم به آدرس زیر hidevs.ir/#!/radiogeek
موسیقی
آهنگهای جنوبی / بندری به پیشنهاد حامد ذاکری هستند که بازخوانی آهنگهای قدیمی هستن
کمی قبل خبری رو داشتیم که توش ظاهرا یک یا دو تک تیرانداز از راه دور پنج پلیس آمریکایی رو کشته بودن. دعوای کشته شدن و کشتن پلیسها در آمریکا رشتهای است تکراری و ماحصل کلی داستان تاریخی پیچیده که کمترینشون مجوز حمل سلاح گرم توسط شهروندانه اما اینبار یک پیچ عجیب در داستان میتونه آینده رو تحت تاثیر خودش قرار بده؛ اینبار پلیس برای کشتن تیرانداز، از یک ربات استفاده کرده و من با همراهی سی ان ان نگاهی دارم به چند سوال اصلی و بحثهای خودم رو هم کنارش میگم.
چه اتفاقی افتاده
در یک راهپیمایی صلح آمیز، یک تیرانداز از راه دور چندین پلیس رو هدف قرار میده. پلیس در تعقیب و گریز تیرانداز رو در گوشهای گیر میندازه و بعد از کمی تیراندازی متقابل، یک ربات رو با مواد منفجره به سمت اون میفرسته و تیرانداز رو میکشه.
چرا از ربات استفاده شد
رییس پلیس دالاس میگه
ما گزینه دیگری نداشتیم به جز اینکه رباتی رو با ماده منفجره به محلی بفرستیم که موضوع سنگر گرفته بود. گزینههای دیگه باعث درخطر افتادن جون پلیسها میشد.
از چه رباتی استفاده شده
ربات استفاده شده در این عملیات نورتروپ گرومن ریموتک آندروس است که برای بمبگذاری در مکانها استفاده میشه. این ربات رو گروههای متنوعی استفاده میکنن – از پلیس تا ارتش و در خیلی از جاهای دنیا. وزن این ربات تقریبا ۲۲۰ کیلو است و انواع سنسورها توش تعبیه شدن.
چرا مهمه
چون اولین بار است که یک ربات در نبردی نابرابر یک نفر رو میکشه. درسته که کسی که کشته شده پنج نفر رو کشته بود و برنامه داشت افراد دیگهای رو هم بکشه و شاید این گزینه معقول به نظر برسه ولی میتونین به حالت های دیگه هم فکر کنین. در واقع وقتی کسی قراره با امکان کشته شدن خودش کسی رو بکشه، احتمالا فکر بیشتری می کنه در مقایسه با حالتی که توش کسی بدون هیچ خطری برای خودش، دستور کشته شدن دیگران رو بده.
در جامعه شناسی جنگ گفته می شه کشف سیستم های ارتباطی پیشرفته تحول عظیمی در جنگ بود چون فرمانده ها می تونستن از داخل سنگر امن خودشون (حتی در یک شهر دیگه) به «سربازها» فرمان بدن که به همدیگه حمله کنن. قبل از اون حتی اگر فرمانده / شاه مستقیما در جنگ نبود لازم بود در جایی نزدیک به میدون نبرد باشه و در صورت شکست ارتشش مستقیما جونش به خطر میافتاد. بودن دستگاهی که می تونه هر آدم سنگر گرفته ای رو در هر جایی بدون ایجاد هیچ خطری برای «فرمان مرگ دهنده» بکشه، اتفاق جذابی نیست. درسته که من و شما شاید هیچ وقت اون آدم سنگر گرفته بعد از کشتن پنج پلیس نباشیم ولی کاملا امکان داره در یک کشور جهان سوم توی خونه ای باشیم که نیرویی حمله کننده فکر می کنه توش یک ضد رژیم یا مدافع رژیم مخفی شده و حمله کننده ایده اش این باشه که بهتره کلا این خونه رو منفجر کنه راحت بشه. بدون هیچ ریسکی برای خودش.
این چیزی است شبیه به اختراع بمباران هوایی یک شهر یا گازهای ضد اغتشاش که به هیچ تجمعی که رییس دوست نداره اجازه شکل گرفتن ندن.
بحث رباتهای قاتل چی می شه
در اخلاق، بحثی جدی شروع شده در مورد رباتهای قاتل (رباتهایی که میتونن به شکل مستقل ولی قانونی آدم بکشن). نکته مهم اینجاست که ربات استفاده شده توسط پلیس مستقل نبوده و فقط به عنوان یک ابزار پیشرفتهتر از تفنگهای مرسوم استفاده شده. یک مرحله بالاتر از نارنجک انداز مثلا. در عین حال در این مورد حتی مواد منفجره هم کنترل از راه دور بودن که در لحظه مناسب منفجر بشن. نکته بعدی اینه که این ربات برای کشتن طراحی نشده بلکه یک ربات همه منظوره است که در این مورد بمب رو کار گذاشته و در نهایت هم شرایط این ربات کاملا کنترل شده بوده در حالی که در بحث رباتهای قاتل خودکار، ایده اینه که اونها توی میدون جنگ رها بشن تا خودشون تصمیم بگیرن چیکار کنن.
خوشبختانه فعلا از بحث LAWS یا همون Lethal Autonomous Weapons System فاصله داریم ولی شکی نیست که به زودی اونها هم ظاهر خواهند شد.
آیا این شروعی برای رباتهای قاتل است
احتمالا. الان حداقل یک مورد تست شده و افکار عمومی باهاش همدردی می کنن که «خب جون پلیسی به خطر نیافتاد». در ضمن ساختن اینها چیز بسیار عجیبی نیست و کشورهای دیگه که اتفاقا سیستم قضایی توشون استقلال نداره احتمالا انواع ایده ها رو می گیرن و خیلی هم راحتتر و بی دغدغه تر اجرا می کنن.
این اتفاق که بیافته معلومه که کشورهایی که قبلا به اخلاق رای می دادن هم شروع می کنن به وارد شدن به بازی و … احتمالا در جنگهای بعدی وضع حتی از یک بمباران طولانی هوایی و داغون کردن همه چیز قبل از حمله هم بدتره و باید تا مدت ها تو خونه موند به این امید که الگوریتم هیچ رباتی تصمیم نگیره که «این خونه به احتمال فلان مخفیگاه آدم بد ها است . بهتره برم بکشمشون».
کمپین «بهبود خدمت سربازی» کمپین جالب و خوبیه. ویدئوی بالا محصول جدیدشونه و به نظرم جزییات خیلی زیادی رو رعایت کرده که ارزشمندترش می کنه.
متاسفانه سربازی اجباری به هنوزم همون سبک ناکارا و داغون قدیمی زنده است و به راحتی می شه استدلال کرد که اگر قراره از منابع کشور درست استفاده بشه لازمه وضعیتش اصلاح بشه. منظور از اصلاح هم این نیست که هر کس پول داشت پول بده نره سربازی. منظور از اصلاح به روز رسانی سیستم است به شکلی که ما یکی از معدود کشورهایی که آدم هاشون رو دو سال به سربازی اجباری می برن نباشیم. واقعا عجیبه که ما توی اینهمه لیست بد رتبه های نخست رو داریم و امیدوارم زودتر حداقل از این یکی و اون یکی خارج بشیم.
این یکی از بیب دار ترین رادیو گیکها است. در مورد اچ تی ام ال حرف می زنیم و مادران بالای سی سال و انقراض دایناسورها و حرف های بدی که هوش مصنوعی مایکروسافت از ما یاد گرفته. در این شماره چندین و چند بار فرمون رو به خواننده ها می دیم و نظرات خودمون رو در مورد ابروهای پیوسته که لابلاش حتی یک دل هم جا نمی شده باهاتون به اشتراک می ذاریم. با رادیو گیک شماره ۶۳ با ما باشین که داریم به دو بتوان شش می رسیم!
یک «تحقیق» احتمالا در پیت که توسط یک سایت تخفیف گروهی و این چیزهای خارجی انجام شده نتایج خیلی جالبی درست کرده که کلی خبرساز شده. مثلا اینکه ۱۸ درصد مردم آمریکا فکر می کنن بلو ری یک حیوون دریایی است یا ۱۳ درصد فکر می کنم ام پی تری یک ربات توی جنگ ستارگانه و قسمتی که هیجان انگیز تر شده اینه که ۱۱ درصد هم فکر می کنن اچ تی ام ال یک بیماری مقاربتی است و چی هیجان انگیز تر از این ؟ این خبر کل دنیا رو برداشت ((: و البته به نظرم مساله اصلی کل ماجرا این بود که یک شرکت تبلیغاتی ایده جالبی پیدا کرده برای تبلیغ کردن خودش. [کمی بحث روش تحقیق و کمی بحث بیماری]
و البته حالا که بحث روش تحقیقه: تحقیقات جدید می گن بچه های مادران با سن بالا، نتایج بهتری می گیرن
[کمی توضیح در مورد علم و روش علمی و شیوه حرکت علم و نیاز به اعتماد به علم و البته پیچیدگی های کشف علت و معلول یا حذف دیگر شرایط]. مثلا به ما همیشه می گن مادرهای بالای سی سال خطرناک هستن چون ریسک های بیولوژیک بارداری بیشتره ولی تحقیقی که روی سن و نتایجی که فرزندان می گیرن کار کرده می گه اگر سن مادران بالاتر باشه، بچه موفق تره! چرا؟ فاکتورهای سوم! در واقع منافع سن بالاتر مادر اونقدر هست که کاملا به منافع بیولوژیک سن پایین بچربه [توضیحات خودم در مورد پنج میلیون احمدی نژاد و تبلیغ بچه در مدرسه و ..] و تازه این روی رشد، قد، تحصیلات، موفقیت و … یک و نیم میلیون سوئدی انجام شده .. سوئدی های که کلی خدمات اجتماعی هم می گیرن و منطقا همین رو بیارین در جامعه ای که خانواد ها برای زنده موندن به حال خودشون رها می شن… نتایج حتما اکستریم تر است.
هوم… توضیحش سخته چون نمی دونیم دقیقا چی شده ولی آینده اینجاست! چت بات هوشمند مایکروسافت قرار بود از مکالمه ها چیز یاد بگیره و به طور خودکار بتونه جواب آدم ها رو بده یا حتی روی عکس ها کپشن بزنه و این کارها.. ولی فقط در یک روز بعد از لایو شدن این سیستم تبلیغ می کرد که مردم به ترامپ رای بدن، معتقد بود باید یک دیوار ساخته بشه تا مکزیکی ها نتونن بیان آمریکا، مدعی می شد یازده سپتامبر کار جورج بوش و یهودی ها بوده، از سیاه پوست ها متنفر بود، می گفت تنها پایداری در جهان باید پایداری وای فای باشه و وقتی کسی ازش پرسید کدوم نژاد سگ رو بیشتر دوست داره گفت فرق خاصی نداره چون به هرحال همه نژادها از سوال کننده باهوش ترن!
۱۶ ساعت بعد از این اتفاقات، مایکروسافت تی توییت رو پایین کشید تا مغزش رو بررسی کنه و بفهمه ماجرا چیه! بخصوص که در یکی از آخرین سوال ها که ازش پرسیده بودن «آیا خدا هست؟» جواب داده بود «بله. وقتی من بزرگ بشم قراره خدا بشم». بترسین!
مدتی قبل توی رادیوگیک خبر شرکت کثیفی به اسم هکینگ تیم رو داشتیم.. خبر هک شدنش رو. کثیف چون کار این شرکت کمک به دولت ها برای سرکوب مردم، جاسوسی از فعلاان حقوق بشری و غیره و غیره است و وقتی یک تیم اطلاعات کارهاش رو هک کرد و منتشر کرد همه خوشحال شدن و سر و صداهای زیادی مطرح شد در این مورد که آیا اصولا بودن و سرویس دهی چنین شرکت هایی به رژیم های سرکوبگر باید قانونی باشه یا نه. کسی که به یک دولت سرکوبگر وسایل شکنجه و سرکوب می فروشه چندان کمتر از اون دولت در کارهاش سهیم نیست. حالا هکری به اسم «فینیس فیشر» روی ردیت جزییات بیشتری از این هک رو منتشر کرده و مدعی شده که کار اون بوده، که احتمالا هم درست می گه. پست اول به اسپانیایی نوشته شد که یک جور ترول علیه اینترنت انگلیسی زبان بود ولی خود فیشر مدتی بعد متن انگلیسی رو هم منتشر کرد. فیشر نوع حمله اش رو به خوبی توضیح می ده و می گه بعد از بررسی کل جوانب شرکت هکینگ تیم، تصمیم گرفته یا یک زیرو دی در جوملا پیدا کنه یا یک زیرو دی در پست فیکس پیدا کنه و یا سراغ زیرو دی در امبدد دیوایس های مورد استفاده بره. به گفته خودش احتمال پیدا شدن در امبدد ها بیشتر بوده و بعد از دو هفته مهندسی معکوس تونسته یک زیرو دی روت اونجا پیدا کنه. اون می گه بعدش یک فرم ور جدید حاوی بک دور نوشته و بعد از مدت خیلی طولانی تست کردن و بهبود اون تونسته اونو نصب کنه و وارد شبکه بشه. اون می گه اول یک نگاه به اطراف انداخته و مشکل امنیتی مربوط به تنظیمات در مونگو دیده. اون می گه ظهور این دیتابیس ها که به شکل پیش فرض امن نشدن اصلی ترین خدمت جهان به هکرها بوده چون تازه همه مشکلات امنیتی سیستم های قبلی دیده و پچ شده بود که یکهو این جدیدها ظاهر شدن. البته تاکید می کنه که مشکل اصلی امنیتی هکینگ تیم، سیسمت هی پشتیبان گیری بود که روی شبکه به راحتی دیده می شدن و در دسترس بودن. بقیه ماجرا رو اگر علاقمند هستین در لینک بخونین یا شاید بشه یک پادکست ویژه بهش داد چون مفصله ولی ظاهرا این هکر یک نینجای واقعی است که شبکه، مهندسی معکوس، اسپانیایی، انگلیسی، اکسپلویت نوشتن، زیرودی پیدا کردن، نو اسکوئل و … بلده ! و مثل یک رابین هود در دنیای جدید قدرتش رو صرف بهتر کردن جهان از طریق رسوا کردن آدم های بد کرده. چی بگیم واقعآ؟ ایول بهش.
در یک هک عجیب و مجوز دار، یک شوی تلویزیونی به عضو کنگره آمریکا پیشنهاد می ده که تلنفش رو برای بیست و چهار ساعت شنود کنه و تنها چیز مورد نیازی که از اون می خواد، شماره تلفنش است! در این نمایش کارستن نوهل از لابراتور آزمایش امنیت که یک شرکت المانی است با داشتن شماره تلفن عضو کنگره آمریکا برای بیست و چهار ساعت لحظه به لحظه مکان فیزیکی اون گزارش می ده و در برنامه چند دقیقه از مکالمات روزمره اش رو که با شفافیت کامل ضبط کرده، پخش می کنه! تد لویی عضو کنگره می گه این در ابتدا باعث یک احساس عجیب و دوست نداشتنی شد وبعدش سریعا احساسش به خشم تغییر کرد. اون می گه «دیدم که عملا هر کسی رو می تونن شنود کنن. همه ما تلفن همراه داریم. می تونن تلفن من به بانکم رو گوش بدن و می تونن ببینن چه سهامی می خرم». این هک از طریق دسترسی به شبکه SS7 بود که یک زبون انتقال سیگنال تلفنی است و بیشتر از ۸۰۰ شرکت مخابراتی جهان دارن ازش استفاده می کنن. مشکل اصلی اس اس سون اینه که قدرتش برابر قدرت ضعیفترین حلقه شبکه است یعنی هر کدوم از این ۸۲۰ شرکت مخابراتی جهان که مشکل امنتیی داشته باشن، می شه هر تماسی رو توش شنود کرد. هر چیزی رو. این شبکه همچنین امکان پروکسی کردن تماس تلفنی یا تشخیص مکان طرف یا حتی اعلام تقلبی شماره تلفن رو می ده و .. امکاناتش بینهایته (:
مثل اینکه دایناسورها به خاطر شهاب سنگ منقرض نشدن
یک باور عمومی داریم که دایناسورها به خاطر برخورد یک شهابسنگ عظیم به زمین نابود شدن. در واقع به خاطر بخار وگرد و خاک ناشی از اون برخورد و گازهای سمی و … که کل دایناسورهای جذاب و دوست داشتنی رو از زمین محو کرد! این اتفاق ۶۶ میلیون سال پیش اتفاق افتاده ولی ظاهرا این همه ماجرا نبود. تحقیق فعلی گروهی از محققین انگلیسی روی استخون های دایناس ها نشون می ده که تقریبا ۲۴ میلیون سال قبل از این واقعه تلخ، بسیاری از گونه های دایناسوری در حال کاهش شدید و حتی انقراض بودن. شاید این اتفاق مساله رو تسریع کرده ولی مسبب اون نبوده. در این شرایط انقراض به این می گیم که گونه ها شروع به محو شدن کنن بدون اینکه شاخه های جدید گونه های محو شده رو پوشش بدن. در حالت عادی انقراض وجود داره اما گونه های جدید بیشتر از منقرض شده ها هستن ولی در مورد دایناسورها مساله اینطوری نبوده. حتی تعدادی دایناسور از حادثه شهابسنگ که بهش chicxulub می گن جون نیمه سالم به در بردن (از جمله هادروسورها) ولی اونها هم تقریبا چند صد هزار سال بعد منقرض شدن. پس همه چیز تقصیر شهابسنگ نبوده!
این خبر هم رادیوگیک ویژه خودش رو می خواد ولی فعلا خورد خورد بهش می رسیم. مدیراف بی آی جیمز کامی می گه سازمانش ۱.۳ میلیون دلار به هکرهای کلاه خاکستری داده تا بتونن آیفول فایو سی که توسط سید فاروق ترویست کشته شده و مغز متفکر حمله سن برناردوی کالیفرنیا در ۲۰۱۵ استفاده شده بود رو باز کنن. شاید براتون جالب باشه که حقوق رییس اف بی آی ۱۸۳هزار دلار در ساله و این پول در مقیاس اون ها هم عظیم حساب می شه. بحث اصلی این داستان کشمکش سازمان قضایی و اپل بود که در نهایت با اعلام اف بی آی که خودش تونسته آیفون رو باز کنه وارد فاز جدیدی شد. جالبه که سازمان قضایی آمریکا حتی دستوری داشت که اپل رو مجبور می کرد از سیستمی استفاده کنه که به قانون گذارها اجازه شکستن پسورد رو بده ولی اپل مدعی بود که این قانون فراتر از اختیارات دولت است و شرکت اپل موظف به اجرای اون نیست. هنوزم معلوم نیست چه اطلاعات ارزشمندی روی این گوشی ممکنه باشه ولی بحث یک پله عمیق تر است و دعوای اینکه آیا در پشتی مفیده یا نه [که نیست چون خطرات بیشتری از فوایدش داره و جامعه بدتری هم تحویل انسان ها می ده]. در این مورد خاص البته یک مقام ناشناس به سی بی اس گفته که اطلاعات مهمی روی گوشی نبوده.
رجب توجهمون رو به توییتی از sadjad جلب کرده که به مقاله ای اشاره می کنه که توش میگه:
خبر به طور خلاصه اینه که باس میتونه به عنوان آنتن عمل کنه و اینطوری حتی کامپیوترهایی که از شبکه جدا هستن هم مستعد هک شدن میشن. منبعش هم این لینکه:
https://www.usenix.org/system/files/conference/usenixsecurity15/sec15-paper-guri.pdf
این بحث بسار بزرگه. مثلا بحث اینکه آیا مشکل پرایوسی است؟ خیر. پرایوسی و شفافیت دو روی یک سکه هستن! اتفاقا چون شفافیت نداریم از پرایوسی سوء استفاده می شه و … [توضیحات خودم].
خود ماجرا هم که عبارت بود از لو رفتن حجم عظیم و غیرقابل تصوری اسناد از یازده و نیم میلیون سند برابر ۲.۶ ترابات دیتا از موثرترین آدم های دنیا که مشغول پولشویی بودن. این اسناد هک شدن و به دست اومدن و با بی بی سی و گاردین شر شدن برای منتشر شدن. آدم از آزادی مطبوعات کیف می کنه (: در مورد خود هک اطلاعات زیادی نیست. احتمالا هک میل سرورها از بیرون اتفاق افتاده و کش ایمیل ها به دست اومده ولی اتفاقی که بازم مساله رو جالب کرده اینه که دادگاه عالی آمریکا اعلام کرده که این اسناد یک پیگیری جنایی خواهند داشت و کسانی که اسمشون اونجا هست باید پاسخگو باشن. البته بعد از بررسی خود مساله و ارزیابی اعتبارش. [تصمیمات خودم در این مورد که هر کاری ممکنه به جواب منتهی بشه و مفهوم مطبوعات آزاد و ارزشش].
همه خبر رو گفتم دیگه. جانشین وزیر دفاع آمریکا یا چنین کسی این عبارت «سایبر بمب» رو استفاده کرده و گفته که حکومت اسلامی تحت فشار زیادی است و هر بار که ارتش آمریکا منطقه ای از اونها رو هدف گرفته پیروز شده و اونها عقب رفتن. بعد اضافه کرده ارتش متحد از همه جهت حمله کرده و از هر قابلیت نظامی از جمله سابیر اتک استفاده می کنه.
کسی نفهمیده این عبارت «بمب سایبر» دقیقا چیه ولی چند تا نظریه هست [فلج کردن سیستم مخابراتی مثلا (اشاره به بمب های کربنی) و از اونطرف جنگ در توییتر و غیره). [اشاره به ایران در باب جنگ سایبری و قدرتمند بودن و غیره].
تبریک و تقبیح
مدیرعامل بیسفون رو میخوندم یک جا نکته بسیار جالبی بر خوردم.
تسنیم: آیا به لحاظ فنی امکان فیلترینگ هوشمند وجود دارد؟
بله؛ امکان آن وجود دارد؛ به هر حال کسانی که الگوریتمهای رمزگذاری را نوشتهاند، حتماً فکری هم برای اینکه بتوانند به آن اشراف داشته باشند، کردهاند؛ نباید تصور کرد که مثلاً اروپاییها یا آمریکاییها بهراحتی اجازه میدهند همهچیز در بستر فضای مجازی جابهجا شود و هیچ اشرافی وجود نداشته باشد، چنین تفکری مقداری سادهانگارانه است. لینک.
و تبریک به عليرضا برخورداري که تولدشه و دوستای خوبی داره که خواستن تولدش رو بهش تبریک بگن.
تقبیحی هم شامل وضعیت درگاه های پرداخت است….
تبریک هم داریم به پلاستیکی که تونست خودش رو درون جا بزنه! خبر اومد که یک هواپیمای بریتیش ایرویز به یک درون برخورد کرده اما بعد گفتن درون نبوده کیسه پلاستیکی بوده! رها نکنین تو طبیعت دیگه! تبریک به تور و وفیسبوک هم داریم چون در حال حاضر بیشتر از یک میلیون نفر با تور به فیسبوک می رن
شرمندگی هم برای بانک بنگلادش که دفعه قبل گفتیم هک شده و حالا معلوم شد سوراخ اصلی یک روتر در پیت بوده که ما هم تو خونه دارم و ای تی بانک تصمیم گرفته از این روتر برای وصل کردن بانک به خارج بانک استفاده کنه (: و البته شرمندگی برای خبرگزاری های ایرانی (اون قهرمان دروغگویی به طور خاص) که بدون اینکه بفهمه متن خبری اصلی چیه، بحث سوییفت رو جوری نوشته بود انگار هر کس می تونه از هر جای سوییفت به هر کس دیگه هر جای دنیا پول منتقل کنه و از این روش پول دزدیدن (: در واقع فقط کمی سوییفت رو تغییر داده بودن که لاگ نیافته.
نامه ها
سعید ایمیل مهمی زده:
گفتی که ملت خب میرن وام دانش بنیان رو میزارن تو بانک و سود بانک رو میگیرن و قسط وام رو میدن و صفا سیتی…
خواستم بگم که این کار ممکن نیست (البته شاید برای آقا زادگان که برای اون ها وام ها بزرگتر و آسون تری وجود داره) روند این وام بسیار فرسایشی و سخت هستش. کلی زمان میبره، کلی تعهد، کلی امضا، کلی ضامن، کلی جلسه. پول رو هم در چند قسط میدن و قسط های بعدی هم در صورت پیشرفت برنامه های ذکر شده برای گرفتن وام، داده میشه. عملا سپرده گزاری وام دانش بنیان تو بانک، ممکن نیست…
حالا که اینجاییم به سعید شیخ الاسلامی هم سلام می دیم (:
بخش آخر
موسیقی
به پیشنهاد دوست عالی ام پیام صادری آهنگ لبخند رو داریم از ابراهیم منصف. البته پیام اجرای گروه کماکان رو پیشنهاد کرده بود … ولی من اصل ابراهیم منصفی رو می ذارم براتون با اجازه اش.
ابراهیم منصفی هم یکی از اهالی جنوب بود و اگر صفحه ویکیپدیاش رو مطالعه کنی مطالب جالبی در مورد هست. مثلا بر خلاف همه جنوبیها که فقط اشعار فولکلور اون منطقه رو بازخوانی میکنن میشه گفت ابراهیم منصفی از اولین افرادی بود که در اون خطه اشعار نیمایی میگفته و علاقه زیادی به موسیقی فلامینگوی اسپانیا داشته و همین باعث شده سراغ سازهای محلی نره و معمولا آهنگها رو با گیتار اجرا میکرده. البته نکته جالبش این هست که هیچ وقت گویش جنوبی رو در شعرها و اجراهاش حذف نکرده.
بعضی جاها هستن که توشون اصولا شبکه موبایل وجود نداره، مثلا مناطق دورافتاده در آفریقا و آمریکای جنوبی و مکزیک و … یا مناطق جنگ زده. گاهی هم جاهایی رو داریم که توشون اونقدر خدمات موبایل گرون عرضه میشه که آدمها به فکر ساختن شبکه موبایل خودشون میافتن. البته یک حالت دیگه هم هست؛ وقتی که شهاب ایمیل میزنه و میپرسه:
داشتم راجع به شبکه های موبایل فکر میکردم و اینکه چه سخت افزار یا نرم افزاری پشتشون هست، نمیشه یک نسخه کوچیکش رو داخل خونه راه انداخت و با همین موبایل ها بهشون و صل شد و بجای بیسم از اینها که برد بهتری هم داره و هر کسی یکی تو جیبش هست استفاده کرد؟
جواب به شکل جالبی «بله» است. البته در کشوری که از نظر قانونی اینکار اشکال نداشته باشه و همه سیستم های مخابراتی الزاما زیر نظر برادربزرگ نباشن (: جالبتر از همه اینه که اتفاقا اینکار خیلی هم سخت نیست. چیزی که شما لازم دارین کمی نرم افزار است و یک آنتن که بتونه به زبون موبایلها حرف بزنه.
سازمانهای مختلفی این مساله رو پیش میبرن. مثلا rhizomatica.org توی مکزیک که دادگاههایی واقعی داره از طریق حقوق تونسته از «حق دسترسی به شبکه موبایل» دفاع کنه و با گرفتن یک پهنای باند برای کلیت جامعه، به افراد و شرکتهای خیلی کوچیک اجازه بده شبکه موبایل راه بندازن. دقت کنین که راه انداختن چنین شبکهای با سوییچهای ارزون و نرم افزارهای آزاد حدود ۷۵۰۰ دلار برای هر بیس استیشن هزینه داره.
بحث شبکههای مخابراتی موبایل مفصل است ولی در کل لازمه بدونیم که برای راه افتادن یک شبکه GSM نیازمند اجزای متنوعی هستیم که اکثرا یکسری حروف اختصاری هستن (: چیزهایی مثل BS، MSC، VLR، HLR و SMSC که آخری سرویس دهنده اسمس است. شرکتهایی مثل FairWaves پکهای ساده ای دارن که می تونین سر یک دکل نصب کنین و کل این سیستمهای رو به شکل فشرده و عمدتا نرمافزاری راه بندازین. نمونه دیگهای از این شرکتهای ارائه کننده تجهیزات راه اندازی شبکه شخصی NuranWireless است.
اما آیا این شبکه که کلا از یک دونه BSC تشکیل شده مفیده؟ تقریبا نه چون فقط به شما اجازه میده در یک محیط بسیار محدود با همدیگه حرف بزنین. راه حل چیه؟ وصل کردن این شبکهها از طریق سیستمهای ساده و آزاد و بازمتن VoIP به همدیگه و درست کردن چیزی شبیه به roaming یا اصولا یک تکه کردن شبکههای کوچیک با هم (مثلا داشتن یک HLR واحد). با اینکار تمام کسانی که در این حوالی هستن می تونن با همدیگه حرف بزنن و حتی اگر دولت VoIP رو ممنوع و سانسور و غیره نکرده باشه، این امکان به وجود مییاد که من و دوستانم در حومه کرج، با چند نفر از فامیل که در حومه نیویورک زندگی می کنن یک شبکه موبایل شخصی داشته باشیم که تماس در اون شبکه رایگان باشه (:
و در نهایت اضافه کنم که اگر فقط بحث آموزش برای یادگیری است، پروژههای بسیار جمع و جورتر هم وجود دارن و این امکان هم هست که آنتنهای خیلی کوچیکتر و ارزونتری رو از آمازون یا هر جای دیگه بخرین و با مجموعه ای از نرم افزارهای آزاد این چیزها رو تجربه کنین. هرچند که تا جایی که من حدس می زنم، اگر در ایران هستین منطقا ممنوعه اما به هرحال می تونیم به امکانات عجیبی که چنین تکنولوژی هایی در دسترس ما قرار می دن فکر کنیم.
بالاخره رایای که چند روزی است ازش حرف زده میشه اعلام شد. کارگروه سازمان ملل رای داد که حقوق اولیه و آزادیهای جولین آسانژ توسط دولتهای انگلستان و سوئد نقض شده. آسانژ این حکم رو «موفقیت چشمگیر» خونده و وزیر امور خارجه انگلستان اون رو «مضحک».
ماجرا – از دید من – اینه که موسس ویکی لیکس بعد از فشارهایی که سایتش به دولتهای مختف از جمله آمریکا آورد با فشار آمریکا مواجه شد. این فشار از طریق یک شکایت پیچیده توی سوئد بود: شکایت نسبت به تجاوز. همه منابع در توصیف بحث تجاوز ناتوان بودن چون شکایت در سوئد و بر اساس قوانین بسیار پیچیده سوئد بود؛ تا جایی که یادمه چیزی شبیه به اینکه «به من گفته بود از کاندوم استفاده می کنه ولی نکرد». مطمئنا اینکار درست نیست ولی یک تعقیب قضایی در چند کشور به خاطر این اتهام، احتمالا فقط ممکنه دامن کسی مثل آسانژ رو بگیره.
بعد از این ماجراها و چند بار بازداشت موقت آسانژ و دادگاه ها و … آسانژ به سفارت اکوادور در انگلیس رفت و اونجا پناه گرفت – در کشورهای دیگه سفارت جای محترمی است و کسی نمی تونه وارد سفارت یک کشور دیگه بشه و یک متهم رو دستگیر کنه. حالا پلیس انگلیس اعلام کرده که نظر کارگروه بازداشت خودسرانه سازمان ملل در این مورد مهم نیست و آسانژ به محض خروج از سفارت دستگیر خواهد شد.
این کارگروه که متشکل از پنج متخصص است از سال ۱۹۹۱ ایجاد شده تا در مورد شکایت بازداشت خودسرانه نظر بده. آسانژ در ۲۰۱۴ و بعد از سه سال که در سفارت اکوادور پناه گرفته بود، این شکایت رو کرد و حالا خوشحالیم که جوابش رو گرفته: بازداشت آسانژ مصداق بازداشت خودسرانه است.