من همیشه از این شرمنده هستم که کشورم در صدر اعدام کنندگان کودک در جهانه و در رده دوم اعدام کننده های انسان در بین ۲۱ کشوری که هنوز دولت هاشون معتقدن هر وقت حس کردن به نفعشونه، شهروندانشون رو میکشن. به ما به دروغ گفته می شه این مجازات کنترل کننده جرم است و چون توی دین است غیرقابل حذف ولی هیچ کس به ما نمی گه که بین ۲۰۰ کشور جهان فقط ۲۱ کشور هستن که این کار رو می کنن و اتفاقا توی این فهرست شاهد ناامنترین کشورها هستیم (از ایران و عربستان و عراق و آمریکا و یمن گرفته تا سومالی و سودان و بنگلادش و افغانستان و بلاروس و سوریه) و از اونطرف هم گفته نمی شه که برده داری هم در دین ما وجود داشته و هنوزم تدریس می شه ولی الان فهمیدیم که مناسب دوران ما نیست و کنارش گذاشتیم یا مبارزه با دروغ و ظلم هم جزو دین ما هست ولی فهمیدم فعلا به نفعمون نیست و یبخیالش شدیم. خلاصه اینکه جمعیت امام علی به عنوان یکی از کارهای خوب دیگه اش در تلاشه یک مورد از این اعدامهای کودکان رو متوقف کنه. اگر علاقمند هستین سری به صفحه اش بزنین و برای حمایت تلاش کنین ولی فراموش نکنین که اینکار مبارزه با اعدام نیست بلکه لایک زدن و کمی وقت گذاشتن و احیانا کمی پول دادن در یک مورد خاص است که کماکان بسیار مهمه. مبارزه واقعی باید در نهایت منجر به این بشه که از لیست ۲۱ کشوری که آدم هاشون رو می کشن بیرون بیایم.
برچسب: حقوق بشر
نقدها و پیشنهادها در مورد منشور حقوق شهروندی
نکته: این متن توسط یک شهروند کاملا معمولی غیر حقوقدان نوشته شده. ایدههای منه و حاوی چند اشکال مهم و یک پیشنهاد بسیار مهم. باید ازش ایده گرفت نه اینکه در سطح حقوقی در موردش بحث کرد هرچند که از بحث حقوقی مثبت چیز یاد میگریم و ازش استقبال می کنیم.
سایت ریاست جمهوری متنی رو منتشر کرده تحت عنوان «منشور حقوق شهروندی» و از دانشگاهیان، حوزههای علمیه، اندیشمندان و نخبگان جامعه» خواسته در موردش نظر بدن. با این عبارتها آدم روش نمی شه نظر بده ولی خب باید بگم که کلیت کار بسیار خوبه و شبیه تلاشی که خاتمی کرده بود و من هم نظراتم رو خدمت شهروندان، ملت شریف، فرزانگان، دانشگاهیان، حقوقدانان، فعالین اجتماعی و … میگم (:
ماده ۱- می گه کلیه اتباع ایران صرفنظر از جنسیت، قومیت، ثروت، طبقه اجتماعی، نژاد یا امثال آن از حقوق شهروندی…
اینجا دین و مذهب کاملا جا افتاده و ظاهرا به عمد. اصلی ترین شکاف در جامعه فعلی ما جنسیت است و دین و تبعیضهای جدی در مورد گرایشات جنسی هم داریم. اگر قراره این منشور درست نوشته بشه باید صریحا به برابری این چند مورد اشاره کنه.
ولی مشکلات در بخش حقوق هم ادامه داره:
۱-۳- شهروندان از حق حیات برخوردارند […] مگر بر اساس حکم دادگاههای […]
منطقا هیچ قانونی نمی گه «هیچ کس از حق حیات برخوردار نیست». اگر قانونگذار معتقده که انسان حق حیات داره باید معتقد باشه که هیچ کس حق نداره این حق رو سلب کنه و اگر معتقده کسی حق داره حق حیات من رو سلب کنه (قتل قانونی) منطقا نمی تونه همزمان معتقد باشه که حق حیات یک حق پایه ای است. قانون یا باید بگه «حق حیات پایه ای غیرقابل سلب است» یا چیزی در این مورد نگه.
۱۱-۳- شهروندان از حق آزادی اندیشه و بیان برخوردارند. این حق شامل آزادی ابراز، ترویج و انتشار اندیشهها و عقاید به صورت شفاهی، کتبی، الکترونیکی یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود شهروند با رعایت قانون، می باشد.
این بند و بسیاری بندهای دیگه که در بخش «آزادی اندیشه، بیان و مطبوعات» اومدن وابسته هستن به «مگر به حکم قانون / در قالب ضوابط قانونی / با رعایت قوانین» و .. و حتی مثلا دسترسی آزاد به تمامی رسانهها و منابع اطلاعاتی محدود شده به «در چارچوب قانون». این کاملا موضوع رو بی معنی می کنه. درست مثل «حق تجمع و تشکیل انجمنها» که در قانون اساسی آزاده ولی «قانون»های دیگه اونو نفی می کنن و شما شاهد هیچ تجمع آزادی در کشور نیستین. مطمئنا هیچ کشوری در جهان قانونی نداره که بگه «هیچ کس حق دسترسی به اطلاعات را ندارد». کشورها دو دسته هستن. سانسورچی ها می گن «همه حق دسترسی به اطلاعات را دارند مگر در مواردی که …» و آزادها می گن «همه حق دسترسی به اطلاعات دارند». این شبیه قانون قبلی که بالا نوشتم (حق حیات). اگر معتقدیم حقی پایه ای است نباید قابل نقض باشه و اگر معتقدیم حقی پایه ای نیست لازم نیست اعلامش کنیم چون در واقع این قانون می گه «مردم برخی حرفها رو حق دارن بزنن» (:
بند بسیار مهمی که جا افتاده
مطلب دیگه در حوزه تخصصی من بحث «حق دسترسی به اینترنت» است که در سطح جهانی داره به عنوان یک حق ابتدایی مطرح می شه و شدیدا لازمه در این قانون هم باشه. مثلا بندی که بگه:
پیشنهاد – هر فرد حق دسترسی به اینترنتی آزاد، بی طرف و با سرعتی شایسته را دارد. دولت موظف است شرایط این دسترسی را از طریق سرویسهای دولتی یا شرکتهای خصوصی برای تمام شهروندان درخواست کننده به شکل رایگان با قیمتی متناسب تضمین کند.
اگر در این مورد نیاز به توضیحات بیشتره یا لازمه حرف بزنین حتما بگین تا بیشتر در موردش حرف بزنیم ولی منابع بسیار زیادی هست که توضیح می ده چرا اینترنت باید به عنوان یکی از حقوق بشر (و حتی بالاتر از حق شهروندی) شناخته بشه.
اما در حوزههایی هم که تخصص من نیست اشکالات ابتدایی دیده می شه. من همه اش رو نمی نویسم چون انتظار می ره افراد و گروههای مدنی ذینفع در موردش حرف بزنن و فقط به نمونههایی اشاره می کنم. مثلا
۶۸-۳- زنان حق برخورداری از مرخصی دوران براداری، زایمان و شیردهی، را داشته و شهروندان معلول حق بهرهمندی از کار متناسب با معلولیت خود و شهروندان نوجوان حق بهرهمندی از شرایط کار متناسب با توان جسمی خود و منع اشتغال به کارهای سخت و زیانآور را دارند.
مستقل از اشتباههای دستوری هست (مثلا یک کامای اضافی قبل از «را») اصولا معلوم نیست این بند در مورد زنانه یا در مورد معلولین و آیا واقعا ذهن قانونگذار اینه که باید زنان و معلولین رو یکجا بیاره و «منع اشتغال» عبارت صحیحی است یا باید «منع اجبار به اشتغال» باشه و فقط هم در مورد معلولین اعلام بشه یا در شکلی پایه ای ترین مگر ممکنه در ایران کسی رو (در بحثی سطحی) به کاری مجبور کرد که لازم باشه قانونگذار بگه زنان رو نمی شه به کار سخت مجبور کرد؟
۷۵-۳- تمامی شهروندان حق دادخواهی داشته و می توانند به این منظور به دادگاههای صالح قانونی مراجعه نمایند.
الان یک زن بدون پوشیدن چادر نمی تونه وارد دادگاه انقلاب بشه یا با جوراب نازک یا و… آیا می شه مدعی شد که همه مردم به شکلی برابر حق دادخواهی دارن؟ این لازم نیست صریحتر بیان بشه که افراد مستقل از تیپ و رنگ و جنسیت و میزان ریش و … حق دادخواهی برابر دارن؟
فصل سیزدهم هم کلا در مورد خانواده، زنان، کودکان و کهنسالان است. اگر قراره این قانون بر اساس «شهروند» بودن باشه منطقا باید مستقل از جنسیت و سن حرف بزنه و زنان یک زیربخش در «خانواده» نباشن و مثلا بندی مثل ۱۰۲-۳ که می گه :
۱۰۲-۳- دولت موظف است در چارچوب قوانین و مقررات از زنان سرپرست خانوار در قالب بیمه و سایرخدمات اجتماعی حمایت نماید.
از نظر منطقی اضافی است و باید به این شکل باشه که «دولت موظف از تمامی شهروندان در قالب بیمه و سایر خدمات اجتماعی حمایت کند» و بدونه که زنان هم جزوی از شهروندان ایران هستن نه موجودات مستقل که باید به شکل مستقل در موردشون قانون گذاشت.
۱۱۷-۳- برگزاری و حضور در مراسم مذهبی ادیانی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شدهاند، آزاد است.
تقریبا بدون شرحه. یعنی افرادی هستن که حق ندارن مراسم مذهبی داشته باشن و توش شرکت کنن (از بهایی تا بودایی تا پاستافارین) آیا این افراد جزو شهروندان ایران نیستن؟ یا شهروند هستن ولی حق ندارن دین دیگه ای داشته باشن و از نظر ما این مخل مفهوم «حق انسان بودن» نیست؟
و در نهایت
در سطح ادبی هم بارها و بارها اشتباهات ابتدایی در سجاوندی دیده می شه و استفاده از چیزی مثل «می باشد» به جای «است» یا «نماید» به جای «کند» که تقریبا هر کسی با ادبیات صحیح غیر «شبهرسمی» آشنا باشه می دونه اشتباهه یا یکبار بی فاصل نوشتن پسوندها و یک بار چسبوندن اون به کلمه قبلی مثل «دادگاهها». از یک متن قانونی انتظار می ره دقیق باشه و یکدست و تا حد ممکن غیرقابل تفسیر به رای. ولی در کل به فکر بودن نسبت به چنین قانونی خوبه و نشون دهنده روندی مثبت توی فکر دولت جدید.
دو کلمه نه چندان خاص در مورد نارنجی
در این شرایط نمی شه چیز معقولی نوشت. خبر اینکه که گروه بزرگی از نویسندههای نارنجی دستگیر شدن و بقیه چیزها همه حدس و گمان. من این بچهها رو تا حدی میشناسم و گاهی تو نارنجی مطلب داشتم و افتخار هم می کنم که از طریق این سایت پر بازدید سعی کردم در مورد فرهنگ اینترنت بنویسم. ولی واقعا چرا دستگیرشون کردن؟ معقوله که آدم حرفی نزنه چون وقتی اطلاعاتی نیست چیزی برای تحلیل معقول هم نیست ولی در این شکی نداریم که …
ما چیکار می تونیم بکنیم؟ در این وضعیت کار عجیبی نمی تونیم بکنیم. اما کارهای کوچیک اما عمیق هست. مثلا اینکه اینکه یادمون بمونه و فکر کنیم و با علاقه مطالب ماندگار نارنجی رو مرور کنیم و بهشون لینک بدیم و ازشون حرف بزنیم و شادی ها رو حفظ کنیم… مثلا با فکر به اینکه اگر نارنجی چند وقت ننویسه، چه بلایی سر کلی نشریه چاپی و وبلاگ مثلا تخصصی می یاد که کارشون دزدی مطالب نارنجی بوده (:
مصرف کنید: تبلیغ تلویزیونی تابوشکن در هند
جامعه هند همیشه نگاهی جدا کننده به زنهای طلاق گرفته یا همسر فوت کرده داشته و این تبلیغ طلافروشی تنیشک (Tanishq) که توش یک عروس لحظات شاد عروسیاش رو با فرزندش جشن می گیره و به اون کمک می کنه که طلاهای عروسیاش رو درست بپوشه به عنوان یک تابو شکنی بزرگ دیده شده. داماد در ویدئو با علاقه به همسر و فرزند اون نگاه می کنه و از دختر همسرش دعوت می کنه توی مراسم مشارکت داشته باشه و در نهایت هم دختر از داماد میپرسه که آیا اجازه داره به اون بگه «پدر».
سازنده تبلیغ می گه که احتمالا هیچ کدوم از بینندگان در طول زندگی شون با چنین صحنهای مواجه نخواهند شد ولی این تبلیغ یک بیانیه قدرتمند و پیشرو است و آدمها خوشحال خواهند شد خودشون رو با برندی که این تبلیغ رو ساخته، همراه کنن.
همچنین کامنتهای یوتیوب از اینکه سازنده تبلیغ – بر خلاف فیلمهای بالیوود- از انسانهایی با پوستهای تیرهتر استفاده کرده خوشحالن. یک نفر در این مورد نوشته «یک عروس با پوست تیره به همراه دخترش؟ آفرین به جواهر فروشی تنیشک برای شکستن کلیشهها»
سر پاتریک استوارت و حقوق زنان
چند روز پیش که اون نمودار بامزه کوتاه رو در مورد فمنیسم گذاشتم، کلی بحث درست شد. این شد که با دیدن این حرکت خوب سر پاتریک استوارت گفتم عکسش رو بذارم:
پاتریک استوارت برای گیکها شخصیت بسیار مهمی است چون کاپیتان پیکارد رو در استار ترک بازی کرده و برای حقوق بشریها آدمی بسیار قابل احترام… مثلا به خاطر عکس بالا که توش داشته بعد از خریدن کمی پرتقال از یک مرکز خرید بیرون می اومده و این تابلو رو می بینه و احساس می کنه کار خوبیه چند دقیقهای با اون کنار خیابون بایسته (:
یک چارت ساده: آیا شما فمنیست هستید؟
زیاد میشنویم که آدمها میگن «من فمنیست نیستم ولی…»، بعضیها انگار میترسن فمنیست باشن و بعضیها انگار فکر می کنن فمنیسم یعنی زن از مرد بهتر یا مهمتره. اما اینطور نیست. اینکه ما فمنیست هستیم یا نه، یک الگوریتم خیلی ساده داره:
و یادآوری می کنم که «فمنیسم این اندیشه رادیکال است که زنان هم انسانند».
پ.ن. اینکه عمه من خانه داره و از زندگی راضی و اینکه دونده صد متر مردان سریعتر از دونده صد متر زنان می دوه و اینکه پسر عموم معتقده حجاب باعث تعالی معنوی می شه و … ربطی به فمنیسم نداره (: فمنیسم می گه حقوق و فرصت های انسان ها باید برابر باشه و هر کس مستقل از جنسیت باید حق انتخاب داشته باشه؛ به همین راحتی و سر راستی. درسته که سعی کردن به ما یاد بدن ازش بترسیم ولی واقعا ترس خاصی نداره که هیچ، خیلی هم کیوت و فان و دوست داشتنیه (:
پ.ن.۲. فمنیسم هم مثل هر اندیشه دیگه، شاخههای مختلفی داره ولی ایده کلی همه اینه که زن و مرد باید حقوق و فرصتهای برابر داشته باشن (مثلا هر دو حقوق ثابت در مقابل کار ثابت بگیرن و هر دو فرصت برابر برای تحصیل داشته باشن). اختلاف شاخهها معمولا در تشخیص ریشههای نابرابری است و در نتیجه در تدوین استراتژیهای رسیدن به برابری.
مرتبط. یک خبر براتون دارم…
گزارش شکاف جنسیتی در جهان ۲۰۱۳ و رتبه ۱۳۳ برای ایران
اگر گفتین شباهت کشورهای کوت دلویر، مائوریتانیا، سوریه، چاد، پاکستان و یمن چیه؟ اگر به تیتر مطلب توجه کنین شاید حدس زدنش سخت نباشه: در بین ۱۳۹ کشور جهان، تنها این شش کشور از نظر رتبه «اختلاف جنسیتی ۲۰۱۳» وضعشون از ایران بدتره.
مقایس سنجش شکاف جنسیتی کشورها از چهار بخش تشکیل شده: مشارکت و فرصتهای اقتصادی، تحصیلات، بهداشت/سلامت و توان سیاسی. به همین دلیل هم هست که مثلا عربستان سعودی که از نظر ما توش زن ها وضع خیلی بدتری دارن، وضع بهتری از ما داره (چون از نظر تحصیلات وضع زنانش بهتره و از نظر سلامت وضع زنانش خیلی بهتره.
لینکها:
– صفحه گسترده گزارش اختلاف جنسیتی در جهان ۲۰۱۳ اینجا رو کلیک
– مطلب روزنامه گاردین در این مورد
مرتبط:
– شرمنده! شما فمنیست هستید
– ممنوعیت تست بکارت اجباری در زندانهای نظامی مصر
گربه بداخلاق، اینترنت گنو می خواد
عکس از تظاهرات «Freedom not fear | آزادی؛ و نه ترس» برلین آلمان گرفته شده. میم گربه بداخلاق توی پوستری که لوگوی پایرت پارتی رو داره درخواست یک اینترنت جدید و آزاد و گنو رو داره چون سازمان امنیت ملی آمریکا اینترنت فعلی رو نابود کرده.