برای بهتر شدن تشخیص صدای فارسی، در پروژه صدای مشترک موزیلا، مشارکت کنین

سیستم‌های یادگیری بر اساس نمونه‌ها کار می کنن. باید از چیزها نمونه های زیادی داشته باشیم تا بتونیم به ماشین ها بگیم «اینها رو نگاه کن، حالا سعی کن تکرارش کنی». مثلا اگر قراره ماشین یاد بگیره گربه چیه باید چند هزار عکس گربه ببینه یا اگر قراره صدای ما رو به متن تبدیل کنه، باید چند صد ساعت صدا و متن داشته باشه. حالا معلومه که چرا سیستم های مرتبط با صوت فارسی، عقب از بقیه هستن: چون نمونه هاشون کمه.

شرکت های مختلف برای حل این مشکل راه حل های مختلف دارن. مثلا ممکنه یک شرکت ارائه دهنده نقشه، چند ده نفر رو بذاره که اسم همه خیابون ها رو چندین بار بخونن تا بعدا کامپیوتر بفهمه «یوسف آباد» چطوری تلفظ می شه و اگر شما گفتین «یوسف آباد» بفهمه ماجرا چیه. اما همه که یه مرکز تماس ندارن و حتی اگر هم داشته باشن، در نهایت به چند صد ساعت صدا می رسن. پس چیکار کنیم؟

پروژه بنیاد موزیلا قراره با هممون کمک کنه. هم به همه تولید کننده های سیستم های مرتبط با صوت فارسی [و هر زبون دیگه] و هم به همه مصرف کننده هایی که لازم داریم کامپیوترها صدامون رو بفهمن. توی پروژه صدای مشترک موزیلا، شما صداتون رو اهدا می کنین، ترسناک نیست! در واقع می رین و چند تا جمله رو با صدای طبیعی خودتون می خونین و دیتابیسی از متن و صدا رو کامل می کنن. اگر هم ترجیح دادین، می تونین به جای خوندن جمله، جمله های بقیه رو گوش بدین و اعتبار سنجی کنین. دیتابیسی که درسته می شه، آزاد است و در اختیار هر کسی که بعدا بخواد روش کار کنه.

پروژه صدای مشترک ابتکار موزیلا برای کمک به آموزش ابزارهای یادگیری ماشین است تا بدانند مردم واقعی چگونه صحبت می‌کنند.

توی این پروژه شما حتی می تونین سن و جنس خودتون رو هم بزنین و دیتایی غنی تر برای هر کسی درست کنین که می خواد به کامپیوترها «فهمیدن» صدا رو آموزش بده. همونطور که گفتم این دیتابیس کاملا آزاد و قابل استفاده توسط همه است و مشارکت توش باعث می شه زندگی همه فارسی زبان ها آسونتر و با کیفیت تر بشه. پس به صفحه پروژه صدای مشترک موزیلا برین و چند تا جمله بخونین و حتی مثل من صفحه اش رو باز بذارین و گاه گداری برای رفع کسالت هم که شده، چند تا جمله از خودتون اهدا کنین یا به جمله های بقیه گوش بدین و بگین درست خوندنش یا نه. اینطوری همه با هم به پیشرفت زبان فارسی در دنیای کامپیوتر کمک کردیم و زودتر به دنیایی می رسیم که توش اگر کسی دوست نداره، مجبور نباشه تایپ کنه.

اگر بخوایم خیلی راحت می شه جلوی اسمس‌های تبلیغاتی رو گرفت؛ اینطوری

تقریبا همه از اسمس‌های تبلیغاتی می‌نالیم. دقیقا هم مثل بقیه چیزهای کشور، دقیقا کسانی که مسوولیت اصلی بر عهده‌شون هست و می تونن در این مورد کاری بکنن هم به جای عمل، تبدیل شدن به سردسته ناراضی ها و هی می گن اینطوری که هست، خوب نیست و سوال باقیه که آیا مردم باید در این مورد کاری بکنن؟ (: در اتفاقی مرتبط امروز وزیر مخابرات از مردم پرسیده بود برای حل مشکل اسپم اسمسی باید چکار کرد، خیلی از راه حل هاش هم مربوط می شد به گرون کردن چیزها (:

واقعیت اینه که «پرسیدن از مردم» فیگور خوبیه ولی اصولا مفهوم دولت اینه که ما یک گروه رو چون کاری رو بلدن انتخاب می کنیم تا دیگه خودمون درگیر مدیریت کشور نباشیم و به کارهای دیگه برسیم. اونها هم بخشی از بودجه رو می گیرن و کارها رو می کنن. ما هم اگر ناراضی بودیم، دیگه به حزبشون رای نمی‌دیم. ولی خب اینجا کشور بدون حزب است و هر بار به یک آدم رای می دیم بدون اینکه بدونیم مثلا نظرش در مورد سیاست خارجی چیه یا سیاست وزارت کشاورزی اش در مورد تقسیم آب چگونه خواهد بود. در مورد اسپم اسمسی هم ماجرا همینه. وزیر باید راه حل رو از کارشناس ها بگیره و بعد بودجه مناسب رو بده تا مشکلات حل بشن. البته در این مورد با توجه به سابقه وزارت اطلاعاتش، منطقا بهتر از من می دونه که در ایران تمام اسمس‌ها از سرورهایی فرستاده و رد می‌شن که محتواشون رو به دلایل مختلف بررسی می‌کنه و هر لحظه‌ای هم که نیاز هست، می شه کل اسمس‌های فرستاده شده توسط هر شماره‌ای یا دریافت شده توسط هر شماره‌ای رو چک کرد و حالا که ما این سیستم شنود و نظارت یکطرفه رو داریم، می تونیم حداقل ازش در جای مثبت دیگه‌ای هم استفاده کنیم: جلوگیری از اسپم اسمسی.

اسپم یعنی پیامی که به گروه بزرگی از مردم فرستاده می‌شه، بدون اینکه اونو درخواست کرده باشن. در دنیای اسمس، تمام این اسمس‌های اسپم باید از شماره‌هایی ارسال بشن که شرکت‌های مخابراتی (مثل ایرانسل و همراه اول) اون‌ها رو واگذار کردن. این شماره‌ها دو گروه می‌شن: سرشماره‌های ویژه اسمس و سیم‌کارت‌های معمولی.

سرشماره‌ها که هزار و یک مدل تشخیص هویت و غیره دارن و عملا اگر سرویس دهنده نخواد، نمی‌تونن اسمس تبلیغاتی بفرستن چون به راحتی قابل پیگیری هستن و می‌شه به اون شرکت یا فرد هیچ سرویس دیگه‌ای نداد و جریمه‌اش هم کرد.

اما در مورد شماره‌هایی که افراد دارن و برای اسپم‌ فرستادن استفاده می‌شه، یک راه حل ساده در کشور ما هست: کافیه محتوای هر اسمس در کنار شماره فرستنده هش بشه ازش یک کلید دیتابیس ساخته بشه. حالا کافیه یک دیتابیس تعداد دیده شدن هر کلید در مثلا ۱ ساعت گذشته رو نگه داره و اگر از یک عددی (مثلا ۱۰۰) تجاوز کرد، اون شماره دیگه نتونه اون متن رو بفرسته. اینطوری هیچ کس نمی‌تونه در یک ساعت متن مشابهی رو به بیشتر از ۱۰۰ نفر بفرسته. این عدد شاید نیاز به بالا و پایین شدن داشته باشه ولی مطمئنا می‌شه به چیزی رسید که برای هر فرد عادی کافی باشه و برای هر کس که می‌خواد با گوشی معمولیش اسپم بفرسته، ناکارا.

برای تکمیل این سیستم، کافیه مکانیزمی برای شکایت هم تعبیه بشه. اگر من اسپمی دریافت کردم باید بتونم به راحتی به مخابرات گزارش بدم که فلان روز اسمسی با فلان متن رو گرفتم و به نظرم اسپم بوده. حالا کافیه مخابرات یک درخواست به شرکت‌های مخابراتی بفرسته و با بررسی محتوا، تعداد کل پیام و تعداد گیرنده، معلوم می‌شه که اسپم بوده یا نه و اگر اسپم بوده، از طریق قوه قضاییه اقدام می‌شه. جریمه می‌تونه سلب حق داشتن بیش از یک سیم کارت تا مدتی مشخص و جریمه باشه. برای جدی‌تر کردن بحث، جریمه می‌تونه متناسب با تعداد اسپم فرستاده شده باشه.

آیا از این هم بهتر می‌شه؟‌ بله. همین که بیش از چند نفر از یک شماره مشخص اعلام اسپم کردن، به شکل اتوماتیک امکان ارسال اسمس توسط اون شماره تراتل می‌شه تا مساله بررسی بشه. اینجوری حتی جلوی اسمس‌هایی که یکی دو کلمه‌اش برای افراد مختلف عوض می‌شه هم گرفته خواهد شد و جریمه ارسال چنین اسمسی که تلاشی است برای فرار از موتورهای تشخیص اسپم، می تونه سنگین‌تر از اسپم‌های کلاسیک باشه.

معلومه که یه طرح مهندسی واقعی نیازمند شناخت دقیین سیستم بسیار ساده، در هر کشوری می‌تونه جلوی اسپم اسمسی رو بگیره چه برسه به کشور ما که هر سیم کارت مثل یک ابزار امنیتی، هم به هویت افراد متصله هم به انواع سیستم‌های نظارتی – البته اگر شرکت های سرویس دهنده حاضر بشن از سود کلانی که خودشون از اسمس‌های تبلیغاتی می‌برن بگذرن.

مرتبط

تقسیم پول اینفلوئنسر بازی قبلیم بین فالوئرها

قبلا گفتم که چند وقت پیش که فکر می کردم دفترهای کار اشتراکی چطورین، کاملا اتفاقی سروکورپ بهمون پیشنهاد تجربه دفترشون رو داد و منم قبول کردم و تجربه ام رو نوشتم. اون مطلب تگ «تبلیغ» داشت که در یک کشور درست و حسابی باید برای همه مطالبی که در مقابل پول/کالا/خدمات نوشته شدن، اجباری باشه.

در اون مورد، به سبک اینفلوئنسرها از من پرسیدن چقدر می‌گیرم تا بیام و تجربه کنم و بنویسم و عکس بذارم اینستاگرام و منم اولش گفتم «هیچی» و بعد دیدم چه کاریه… وقتی اینکار از نظر اونها ارزش مادی داره، بد نیست این نفع به شما فالوئرها برسه و با حداقل قیمت پیشنهادی یعنی ۱ میلیون اون مطلب رو نوشتم.

اما همونطور که گفتم، این پول رو می دن به من چون شماها دارین منو فالو می کنین و اتفاقا کیفیت خوب فالوئرها که همه واقعی هستن و دقیقا برای مطالب فالو کردن و .. از نظر اونها هم خیلی خوبه و در واقع یعنی اونها شما رو دوست دارن نه من رو! کمی شلوغ شد. بذارین برگردم سر اصل مطلب.

ماجرا اینه که این پول به من داده می شه چون شما هستین و به نظرم بامزه‌تر است اگر پول رو بدم به شما. برای همین ۱ میلیون تومنی که گرفتم رو اینطوری تقسیم می کنم:

  • ۳۰۰ تومن به یک نفر از فالوئرهای اینتساگرام
  • ۳۰۰ تومن به یک نفر از فالوئرهای توییتر
  • ۲ تا ۱۰۰ تومن به دو نفر از فالوئرهای اینستاگرام
  • ۲ تا ۱۰۰ تومن به دو نفر از فالوئرهای توییتر

راستش هی فکر کردم که چه روشی برای انتخاب بذارم ولی کلی پیچیدگی داشت. راستش هیچچی به ذهنم نرسید. حتی گفتن اینکه تگ کنین یا در مورد فلان چیز بنویسین خب چون در مقابل پول مستقیم بود یه جوری بود. کسانی که دنبال فالوئر هستن می گن «دوستانتون رو تگ کنین» که خب من دنبالش نیستم و کیفیت فالوئر بسیار مهمتر از کمیتش است. از اونطرف رندم هم کار نمی کنه چون کلی اکانت بی ربط و … هم فالو می کنن و شاید اصلا یکی نخواد پول رو – بخصوص که بعدا ممکنه کالاها رو هم به همین شیوه تقسیم کنم – پس فعلا به ساده ترین روش پیش می ریم:

اگر توی اینستاگرام یا توییتر منو فالو می کنین، توی این فرم شناسه خودتون رو بنویسین و من بعد از یک هفته به شکل رندم به ۶ نفر مسیج می دم و اگر در ۲۴ ساعت جواب دادن، جایزه رو براشون می فرستم. به همین سادگی

خودم هم نمی دونم کار خوبیه یا نه. ولی به هرحال پیش اومد و فعلا اینجاییم و چه بهتر که این پول به شما برسه (:

فرم اینجاست: https://goo.gl/forms/dZYgTAyvJZDacO8K2

به نیمه اکتبر رسیدیم ولی هنوزم وقت دارین توی هَکتُبرفِست، تی شرت برنده بشین

آلمانی ها یه جشن به اسم اکتبرفست دارن که تو تبلیغات این شکلی است:

اما هکرها هم یه هکتبرفست (Hacktoberfest) دارن که شکلش می تونه از یه آدم توی خونه باشه تا یه پارتی صبح تا عصر دورهمی کامپیوتر به دست و پیتزا به دهن و لیوان در کنار. ایده هم به اینه که آدم ها عادت کنن در پروژه‌های اوپن سورس و آزاد مشارکت کنن. این برنامه توسط دیجیتال اوشن، گیت هاب و تویلیو اجرا می‌شه و خلاصه اش اینه:

بعد از ثبت نام در سایت هکتبرفست در طول ماه اکتبر ۵ تا پول ریکوئست به پروژه‌های دیگران در گیت‌هاب بفرستین و یکی از دریافت کننده‌های ۵۰هزار تی‌شرت ایونت بشین؛ به همراه استیکرها و از همه مهمتر، سابقه ۵ تا پول ریکوئست

معلومه که اولین سوال‌های خیلی‌ها اینه که «نمی شه به خودمون/دوستمون پول ریکوئست بدیم؟» جواب اینه که احتمالا با کمی تقلب می شه ولی خب چه کاریه. مساله اصلی هکتبرفست اینه که آدم‌ها رو درگیر پروژه‌های دیگران بکنه و یاد بگیریم مشارکت کنیم و کارهای مثبت بکنیم.

پس پیشنهادم اینه که برای پیشرفت خودمون توی این ماه، اگر احیانا گیت بلد نیستیم، یادش بگیریم و بعد در سایت هکتبرفست ثبت نام کنین و در نهایت توی گیت هاب به پنج تا پروژه در طول این ماه PR بزنیم و منتظر جایزه مون بمونیم. لازم نیست حتما پول ریکوئست‌های ما قبول بشن ولی خب اسپم هم نباید باشن. اگر هم ریپویی دارین که دوست دارین بقیه توش مشارکت کنن می تونین با تگ Hacktoberfest اونو مشخص کنین.

اگر تازه کار هستین جاهایی مثل این و این می تونن جاهای خوبی برای پیدا کردن اولین مشارکت های شما باشن.

اینم بگم که اگر موفق شدین و تی شرت رو گرفتین عکستون رو برام بفرستین که در یک مطلب جدا بذارم. خودم واقعا نخواهم رسید به خاطر کارها و واقعا حیفه. امیدوارم سال بعد بتونم میزبان یه هکتوبرفست باشم (:

آپدیت:
اینجاها هم برای پیدا کردن اولین باگ ها خوبن:
فهرستی از باگ های خوب برای تازه کارها
سرچ گیت هاب برای باگ های مناسب تازه کارها بر اساس زبان

ظاهرا مایکروسافت بزرگترین شرکت اوپن سورس جهان شده؛ با آزاد کردن ۶۰هزار پتنتش

لینوس توروالدز خالق لینوکس یکبار گفته بود که اگر روزی مایکروسافت برای لینوکس برنامه بنویسه، اون پیروز شده. حالا نه فقط مایکروسافت ادیتوری مثل vscode رو در دنیای لینوکس هم منتشر کرده و نه فقط اجازه می ده فضای لینوکسی به سیستم عامل خودش راه پیدا کنه، که این هفته اعلام کرد که عضو شبکه اختراع آزاد شده (OIN یا هر ترجمه دقیق دیگه ای که داره). این کنسرسیوم کارش اینه که پتنت‌های آزاد هر شرکت رو در اختیار بقیه شرکت‌ها بذاره در مقابل اینکه پتنت‌های بقیه شرکت‌ها هم برای این شرکت‌ها آزاد بشه.

شبکه Open Invention Network حدود ۲۶۵۰ عضو که توشن اسم‌هایی مثل گوگل، آی بی ام، ردهت و سوزه به چشم می‌خورن. مدیر عامل این شبکه اعلام کرده که «مایکروسافت هر چیزی که داره رو آورده. چه تکنولوژی قدیمی‌ترش مثل اندروید و کرنل لینوکس و اوپن استک و چه تکنولوژی‌های جدیدترش مثل LF Energy و هایپرلجر و همه قبلی‌ها و بعدی‌هاشون».

تعداد پتنت‌هایی که مایکروسافت آورده حدود ۶۰هزار تا است و خوبه یادمون باشه که درآمد مایکروسافت فقط از پتنت‌های اندروید حدود ۳.۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ بوده. معلومه که همه شک شدن. مایکروسافت مدعی است که دچار یک تغییر فلسفی بنیادی شده و از جایی که با جامعه آزاد دوست نبوده در حرکت به سمت اون است و با این کار نشون داده که این حرکت جدی و مصممه. مدیر اجرایی مایکروسافت می‌گه که دنبال بهتر کردن وضعیت توسعه دهنده‌ها است و کاری نداره که اونها رو لینوکس کار می کنن یا ویندوز و از دات نت استفاده می کنن یا جاوا.

این تغییر مدتی طولانی است که در شرکت مایکروسافت دیده می شه و دلیلش هم به احتمال زیاد درک این مساله است که دنیای آینده دنیای باز است. جایی که واقعا ایده ها رقابت می کنن و کسانی که در دنیای باز باشن، دسترسی بیشتری به ایده‌های متنوع و همچنین دسترسی بیشتری به خلاقیت خواهند داشت. اتفاق بسیار بزرگیه و من هم هنوز بهش شک دارم؛ هی فکر میکنم شاید جایی از خبر رو نفهمیدم یا نکته پنهانی داره که من نمی دونم. اما به هرحال به نظر می رسه مایکروسافت بیشتر از ۶۰هزار پتنتش رو از این به بعد برای دنیای آزاد، رایگان کرده.

قانونی که لازم داریم: لزوم گفتن «تبلیغ پولی» وقتی مشغول تبلیغ پولی هستیم

در نبود رسانه مورد اعتماد و قیمت های نجومی رسانه های انحصاری حکومت و ناکارایی فروختن گوشه و کنار و شهر، خیلی از تبلیغ دهنده ها دارن به تاثیرگذارها رو می‌یارن. کسانی که فالوئرهای نسبتا زیادی دارن یا فالوئرهای مرتبطی دارن و احتمالا اگر حرفی بزنن، آدم های زیادی اونو می‌بینن.

تبلیغ ها ممکنه از تخفیف توی فروختن یک چیز باشه تا رایگان دادن یک چیز دیگه برای بررسی یا حتی تبلیغ های خیلی مستقیم مثل اینکه «یک میلیون می دیم که بگی دستمال کاغذی فلان خیلی نرمه» و غیره و غیره. اما مشکل اینجاست که خط مرز اینکه چه چیزی تبلیغ است و چ چیزی نظر شخصی خود کسی که شما دوستش دارین، مشخص نیست. مثلا من دیروز یه لامپ هوشمند خریدم که می شه با ای پی آی کنترلش کرد و معلومه که اگر بگم کدوم لامپ رو خریدم و چرا به بقیه ترجیحش دادم، کسانی که منو دنبال می کنن یا کارهای فنی ام رو دوست دارن، با نگرانی کمتری اونو در مقابل رقبا انتخاب می کنن. اما چی می شه اگر پول بگیرم و چیزی که از نظر خودم عالی نیست رو «عالی» انتخاب کنم؛‌ چون به هرحال برای من فلان میلیون تومن سود داره اگر اینو بگم. همین اتفاق می تونه توی سایت های خبری بیافته یا اینستاگرام و هر چیز مشابه.

طبق قوانین جهانی، تبلیغ پولی باید از تبلیغ غیر پولی مشخص باشه. الان هم که در دنیا تاثیرگذارها دارن بیشتر می شن و یک ویدئوبلاگ ممکنه جای بسیار مناسبتری از تلویزیون برای تبلیغ فلان بیسکوییت باشه، Advertising Standards Authority (ASA) که قوانین تبلیغ رو می‌نویسه داره به این مساله توجه بیشتری می‌کنه. مثلا طبق قانون جدید هر ویدئوبلاگر یوتوبی که برای چیزی که می گه پول گرفته، باید این مساله رو در متن عنوان کنه. در موردی دیگه اینستاگرام هم اعلام کرده که هر وقت کسی محتوایی رو پست کنه که در قبالش پول گرفته باشه، لازمه با تگ این مساله رو مشخحص کنه.

اما جای این قانون در ایران بسیار خالیه و ما نمی دونیم که فلان سایت تکنولوژی که می گه فلان بلندگو خیلی خوبه، واقعا اونو بررسی کرده یا از کسی پول گرفته که اینوب گه. در مورد نشریات این مساله با تیتر «رپرتاژ آگهی» مشخص می‌شه و لازمه کشور ما هم قوانینی داشته باشه که تولید کننده‌های دیجیتال رو هم موظف کنه اگر چیزی رو در قبال پول می گن، مساله رو برای مخاطبشون مشخص کنن. درست همونطور که تلویزیون‌ها موظف هستن قبل از پخش آگهی ها اعلام کنن که «بخش آگهی‌ها» شروع شده (:

موسسه ASA در توضیح قانون جدیدیش می گه:

مهم است که ما بدانیم که در حال دیدن یک تبلیغ هستیم. با دانستن این موضوع تصمیمات آگاهانه‌تری در مورد چیزهایی که می‌شنویم خواهیم گرفت. این روزها محتواهای تبلیغاتی آنلاین به شکلی عرضه می‌شوند که سابقا شکل شناخته شده تبلیغاتی نبودند و در نتیجه ما باید مشخصا از اینکه در حال دیدن یک تبلیغ هستیم آگاه شویم تا حق تصمیم‌گیری در مورد اینکه علاقمند به دنبال کردن آن هستیم یا نه را داشته باشیم. به عبارت ساده‌تر، عادلانه نیست که کالایی مخفیانه تبلیغ شود.

چنین قوانینی در بعضی کشورها هست و توی بعضی های دیگه تازه داره تصویب می شه (مثلا انگلستان) و طبق اون اگر کسی برای تولید یک محتوا یا گفتن چیزی پول گرفته، باید این مساله رو مشخص کنه. منطقی است در ایران هم چنین قوانینی باشه تا فضایی که مصرف کننده دائمی اش هستیم، شفاف تر و صادق تر باشه.

مرتبط:
اعترافات یک تاثیرگذار اینستاگرامی
داستان کوتاه انسان ناخودآگاه

حالا می تونین نسخه کاغذی ترجمه فارسی کتاب «فقط برای تفریح» توروالدز رو بخرین؛ صد در صد درآمد به زلزله کرمانشاه می رسه

بالاخره با مجوز ارشاد و تغییر چند کلمه، کتاب فقط برای تفریح / داستان یک انقلابی اتفاقی‌ به چاپ کاغذی هم رسیده. دوستان انتشارات پژوهندگان راه دانش لطف کردن و مجوز رو گرفتن و کتاب رو چاپ کردن. این کتاب ۳۰۰ صفحه ای از کودکی توروالدز شروع می شه و تا رشد و بلوغ سیستم عامل لینوکس پیش میاد. در واقع یک نویسنده چند ماهی رو با لینوس گذرونده و خاطراتش رو کشف کرده و نوشته. کتابی جالب برای هر کسی که دوست داره از دنیای کامپیوتر بیشتر بدونه – و خب البته یک کتاب عالی برای کسانی که لینوکس رو دوست دارن.

معلومه که برای خوندنش نباید حتما پول داد (: کتاب به شکل کاملا رایگان روی اینترنت هست ولی اگر دوست داشته باشین کتاب فیزیکی رو داشته باشین (مثلا با یه خط یادگاری مترجم در اولش) می تونین از صفحه خرید کتاب فقط برای تفریح / تاریخچه لینوکس اون رو سفارش بدین.

در این معرفی دو تا نکته رو هم بایدب گم:

‍1. در گیر زلزله کرمانشاه هستیم. در طول هفته آینده صد در صد پولهایی که از این طریق به دست بیاد رو دونیت می کنیم به زلزله زده های کرمانشاه. می گم میکنیم چون در واقع هم شما دارین کتاب رو می خرین و پول می دین و هم من کتاب رو می دم و هم سری اول کتاب رو انتشارات رایگان به من داده و در نتیجه همه داریم کمک می کنیم و کتاب ها هم توزیع می شن که به نظرم خیلی هم خوبه.
2. انتشارات پژوهندگان راه دانش توی انتشار این کتاب خیلی کمک کرد و عملا پیگیری اونها باعث شد کتاب چاپ بشه (: این انتشارات به گفته مدیرش درست شده که کتاب هایی که تیپ گیک ها و برنامه نویس ها و افراد مستقل می نویسن ولی هیچ وقت به چاپ فیزیکی و واقعی نمی رسه رو چاپ کنه. اگر شما هم کتابی دارین که فکر می کنین خوبه چاپ بشه و تا حالا نشده، باهاشون با ایمیل pajo1396@gmail.com تماس بگیرین.

و البته…
لینک خرید کتاب فقط برای تفریح با کمک صد در صد قیمت کتاب به زلزله کرمانشاه

شروع دوره آموزشی گیت

خب خب خب… بالاخره دوره گیت جدی شد. با انتشار اول در سایت فرادرس. راستش من تازه می خوام بهشون پیشنهاد بدم؛ کشف کردم اگر به جایی پیشنهاد بدم باعث می شه خودم جدی تر بگیرم. اما گفتم قبل از اینکه پروپوزال اصلی رو به اونها بدم، با شما هم مطرح کنم تا اگر فصلی جامونده یا نکته ای هست که لازمه اضافه بشه، بهم بگین. من این سر فصل ها رو به طور خاص از کتاب پرو گیت نسخه ۲ برداشته ام و ایده ام اینه که با مثال و غیره، اینها رو با فیلم و صدا و گاهی پای تخته توضیح بدیم.

خلاصه این شما و این پروپوزال برای نقد و بخصوص کم و زیاد کردن مبحث.


گیت

توضیح دوره

گیت مشهورترین و پر کاربردترین سیستم کنترل نسخ یا ورژن کنترل در جهان است. درست است که بدون گیت می شود برنامه نویسی کرد ولی می توان با اطمینان مدعی شد که هیچ برنامه بزرگی در جهان بدون استفاده از یک ورژن کنترل نوشته نشده و همچنان می شود گفت که گیت محبوب ترین و پر استفاده ترین ورژن کنترل حال حاضر جهان است.

در این دوره بعد از معرفی گیت به سراغ کاربردهای ابتدایی آن رفته و سپس با بحث در مورد شاخه ها، مرج کردن و نحوه مشارکت در یک پروژه گیت به سمت بحث های پیشرفته تر حرکت می کنیم. در فصل آخر با نگاه به مکانیزم داخلی کار گیت، درکی بسیار عمیق از اتفاقات پشت صحنه به دست خواهیم آورد.

پس از گذراندن این دوره نه فقط امکان کار در پروژه های مبتنی بر گیت را خواهیم داشت که به احتمال زیاد به عنوان مرجع گیت تیم شناخته خواهیم شد!

سر فصل های آموزش:

۱. آغاز گیت
۱.۱. ورژن کنترل چیست
۱.۲. تاریخچه کوتاهی از گیت و جادو
۱.۳. مقدمات گیت
۱.۴. خط فرمان
۱.۵. نصب گیت
۱.۶. اولین اجرای گیت
۱.۷. پیدا کردن راهنماها

۲. مقدمات گیت
۲.۱. راه اندازی یک رپوزیتوری
۲.۲. ذخیره تغییرات رپوزیتوری
۲.۳. مشاهده تاریخچه تغییرات رپوزیتوری
۲.۴. آندو کردن
۲.۵. کار با ریموت ها
۲.۶. تگ زدن
۲.۷. الیاس های گیت

۳. برنچ ها در گیت
۳.۱. مفهوم برنچ
۳.۲. برنچ و مرج کردن
۳.۳. مدیریت برنچ ها
۳.۴. چرخش کار برنچ ها
۳.۵. برنچ های ریموت
۳.۶. ریبیس کردن

۴. گیت روی سرور
۴.۱. پروتکل ها
۴.۲. گیت روی سرور
۴.۳. ساخت کلید اس اس اچ
۴.۴. راه اندازی سرور
۴.۵. دائمون گیت
۴.۶. اسمارت اچ تی تی پی
۴.۷. گیت وب
۴.۸. گیت لب
۴.۹. هاست های دیگر

۵. گیت توزیع شده
۵.۱. چرخش کار توزیع شده
۵.۲. مشارکت در یک پروژه
۵.۳. نگهداری یک پروژه

۶. گیت هاب
۶.۱. تنظیمات اولیه
۶.۲. مشارکت در یک پروژه
۶.۳. نگهداری یک پروژه
۶.۴. مدیریت یک سازمان
۶.۵. اسکریپت نویسی

۷. ابزارهای گیت
۷.۱. انتخاب نگارش
۷.۲. استیجینگ انتخابی
۷.۳. استش و کلین کردن
۷.۴. امضا کردن کار خودتان
۷.۵. جستجو
۷.۶. بازنویسی تاریخ!
۷.۷. ریست
۷.۸. مرج پیشرفته
۷.۹. ری ری ری
۷.۱۰. دیباگ کردن با گیت
۷.۱۱. ساب ماجول ها
۷.۱۲. باندل کردن
۷.۱۳. جایگزینی
۷.۱۴. نگهداری کلیدها و پسوردها

۸. شخصی سازی گیت
۸.۱. تنظیمات گیت
۸.۲. ویژگی های گیت
۸.۳. هوک ها
۸.۴. اجرای سیاست اجباری

۹. در اعماق گیت
۹.۱. Plumbing and Procelain
۹.۲. آبجکت‌های گیت
۹.۳. رفرنس های گیت
۹.۴. پک فایل ها
۹.۵. Refspecها
۹.۶. پروتکل های انتقال
۹.۷. نگهداری و بازیابی اطلاعات
۹.۸. متغیرهای محیطی