با تلاش خوب دوست خوبم نیکو شامخی حالا رادیو گیک یک اپلیکیشن خوب آیفون / آیپدی هم داره. این برنامه توضیحات و فایل برنامه ها رو می گیره و به شما اجازه می ده، رادیو گیک رو توی موبایلتون داشته باشین.
رادیو گیک در یک ثانیه اضافی که امسال بهش هدیه کرده، به دنیای امنیت، جامعه شناسی و هوش مصنوعی سرک می شه. از تشخیص چهره و سامسونگ و هاردهایی که خراب نمی شن و انگشت هایی که از راه دور کپی می شن. از عشق داده ها می گیم و اصول عشق ورزی با اطلاعات رو بررسی می کنیم تا جهان تکونی به خودش بده.
این شعر از هادی جمالی است در اعتراض به سانسور شدید واژگان در شعر و داستان:
ای دلبر من، ای قد و بالات سه نقطه!
ای چهره ی تو در همه حالات سه نقطه…
لب( بووووق) دهن (بووووق) تمام سر و تن (بووووق)!
اصلا چه بگویم که سراپات سه نقطه…
برخیز و میان همگان جلوه گری کن!
حال همه در حال تماشات سه نقطه…
با دشمن خود یاری و با یار چو دشمن!
ای آنکه تولا و تبرات سه نقطه…
آخر به زری یا ضرری یا که به زوری؟!
میگیرم از آن گوشه ی لبهات سه نقطه…
چشم من و گیسوی تو (نه) چادر تو (خوب)!
دست من و بازوی تو (نه) پات سه نقطه…
“تا باد صبا پرده ز رخسار وی انداخت”
این بخش خطرناک شده کات سه نقطه…
آخر چه بگویم که توان چاپ نمودن!
ای بر پدر کل ادارات سه نقطه…
سال ۲۰۱۵ و ثانیه اضافی
دقیقا در ساعت ۲۳ و ۵۹ و ۵۹ جون امسال، تمام ساعت های اتمی جهان برای یک ثانیه متوقف می شن یا اگر برنامه شون فرق کنه، به ساعت غیرعادی ۲۳ و ۵۹ و ۶۰ می رن! این تغییر ساعت تقریبا چیزی است شبیه به سال کبیسه و مربوط به هماهنگ کردن زمانی که ما می سنجیم و حرکت زمین به دور خورشید و یک دردسر مجدد برای مهندسین کامپیوتر در بعضی رشته ها. ثانیه قبلی که دستی به زمان مورد سنجش ما اضافه شده بود، در سال ۱۹۷۲ بود که احتمالا خیلی هم مهم نبود چون کامپیوترها کمتر بودن و الان هم بعد از اینکه کشف شد این اتفاق دائما خواهد افتاد، سیستم ها تطابق بیشتری باهاشون پیدا کردن (توضیح در مورد توان جالب ان تی پی در تطبیق با چنین مشکلاتی)
جشنواره وب
[توضیحات خودم و اینکه خوبه که چنین چیزی جدی در حال برگزاری است]
الگوریتم های تشخیص چهره تا سال ۲۰۰۱ چندان کارا نبودن ولی در اون سال با کارهای دو دانشمند به اسم پول ویولا و مایکل جونز، دنیا یکهو عوض شد و تشخیص چهره به یک چیز واقعی تبدیل شد که می تونست در زمان واقعی تشخیص بده یک تصویر چهره انسان است که داره به دوربین نگاه می کنه و راهش رو هم سریع به دوربین ها و موبایل ها باز کرد. اما این دنیا دیگه تکون خاصی نخورد تا همین هفته قبل! مشکل الگوریتم ویولا جونز این بود که اول دنبال خطوط عمودی براق می گشت و حدس می زد دماغ رو پیدا کرده، بعد دنبال خطوط افقی تیره می گشت و اگر جاشون مناسب بود حدس می زد چشم پیدا کرده و بقیه کار فقط بهتر کردن حدس بود. مشکل این چیه؟ اینکه حتما باید از روبرو انجام بشه ولی یاهو لازم داشت از کنار هم اینکار رو بکنه. حالا ساچین فارفاد و محمد صابریان در یاهو با روشی کاملا متفاوت به نتایجی فوق العاده رسیدن. اونها با ماشین لرنینگ مبتنی بر شبکه های عصبی کانولوشن عمیق تونستن با داشتن یک دیتابیس خیلی بزرگ و دادنش به یک سیستم یادگیری، با درصدی بسیار بالا تشخیص بدن که چیزی که بهشون داده شده یک صورت است یا نه – حتی اگر از کنار باشه.
[توضیحات خودم در مورد علاقه ام به گوگل ارث به خاطر غیرممکن بودنش] و البته در ده سال گذشته شرکت هایی که حاضر بودن پول بدن به نسخه بسیار جالبتری از گوگل ارث هم دسترسی داشتن: گوگل ارث پرو که همون گوگل ارث است بعلاوه ابزارهای کاملتر و ساختمون های سه بعدی و اندازه گیری های اونها و پرینت های با کیفیت سبیار بالا و گزارش و ذخیره فیلم های اچ دی از این برنامه. این سرویس ها از این هفته دیگه برای همه مجانی است … کافیه یک کلید رایگان بگیرین و گوگل ارث پرو رو دانلود کنین و از چرخیدن در جهان لذت ببرین… البته با قیمت های دولا پهنای پهنای باندمون.
[آف لود کردن روی وای فای] و حالا هم دائما مشغول رویت کردن استارتاپ های مرتبط هستیم. این شرکت ها اپلیکیشن هایی دارن که به شکل خودکار اگر به وایرلس وصل باشین، تماس تلفنی رو روی وایرلس انجام می دن و تو هزینه های شما صرفه جویی میکنن. قلق اصلی هم گذاشتن وایرلس های آزاد در جاهایی است که مردم زیاد تماس می گیرن و هدایت کردن تماس ها به سمت خود. مثل cablevision سرویسی می ده با سی دلار که توش تمام تماس ها روی وایرلس اتفاق می افته و گوگل هم در حال کار روی تلفن همراهی است که برای تماس شدیدا وابسته به وایرلس است. [توضیحات شرایط ایران و اینکه این به نفع مصرف کننده است و احتمال کم شدن پرووایدرهای فقط موبایل در آینده]
گفته می شه در سال گذشته فقط ۷۲۰هزار ساعت هوشمند فروش رفته. البته وحشتناک هم نیست برای دیوایسی که تازه ظاهر شده و سیستم عاملی که تازه داره خودش رو از گوشی بیرون می کشه ولی خب هیجان خاصی هم به ماجرا نداده بخصوص وقتی توجه کنیم که در همین مدت کل فروش دیوایس های گیکی که به مچ بسته می شن ۴.۶میلیون بوده. محبوبترین این وسط موتوی ۳۶۰ بوده و ظاهرا ساعت های گرد محبوبتر از چهارگوش ها بودن. باید نگاهی به این جریان داشته باشیم …
[عدد بده!]
رزبری پای و رکورد تاریخی ۵ میلیون فروش
رزبری پای که یک کامپیوتر کوچیک، کم مصرف و ارزون است (اندازه یک موبایل کوچیک و فقط سی دلار دارای چهار تا یو اس بی و کارت شبکه و HDMI و … و لینوکس) تا به حال پنج میلیون فروخته و با این فروش تبدیل به بزرگترین فروشنده کامپیوتر در تمام تاریخ در انگلستان شده.
بعد از اخبار گسترده مربوط به بسته شدن پایرت بی و اخبار ضد و نقیض باز شدن مجددش در شکل های مختلف و دادگاه های مرتبط با مگاآپلود حالا کیک اس تورنت که اصلی ترین جایگزین بود هم دارای کشمکش هایی است. این سایت اشتراک گذاری تورنت حالا دامین سومالی خودش که so. بوده رو کنار گذاشته و دامین کشور تونگا رو استفاده می کنه که می شه to. نکته اصلی هم این بوده که دامین کیک اس تورنت از طرف رجیستری کشور سومالی ممنوع اعلام شده. کیک اس گفته همیشه در حال تغییر دامین است و این مساله خیلی حساس نیست. این شرکت در ۲۰۰۸ باز شد و یکی از بزرگترین سایت های تورنت جهان بود و از نظر الکسا رتبه ۶۸م رو داره.
و شنود سامسونگ از کاربرانش
نمیدونم کلمه صحیحش شنود است، جاسوسی است، کارهای مشکوک است یا چی. خب اینها سیستمی دارن که بتونن دستورات صوتی شما رو بفهمن و در نتیجه نیازی نباشه همیشه دنبال ریموت بگردید و خب معنی اش اینه که همیشه دارن به شما گوش می دن و الزاما هم توسط خود تلویزیون پروسس نمی شه و ممکنه فرستاده بشه به اینترنت. از اونطرف تلویزیون هوشمندها شروع کردن به نشون دادن تبلیغ در بین فیلم های شخصی خودتون که از هارد کامپیوترون دارن پخش می کنین و … سامسونگ هم می گه نمی دونه ماجرا چیه و داره بررسی می کنه. کارهای مشابهی توسط گوگل و بقیه هم انجام می شه و نمی دونیم اسمش چیه ولی مهمه بدونیمش! و مطمئنا انواع سازمان های جاسوسی و ضد جاسوسی و غیرجاسوسی و فراجاسوسی و .. به اینها دسترسی پیدا می کنن.
اگر تا الان فکر می کردیم که اثر انگشت بهترین سیستم کسب هویته و فقط بعد از مرگ در چند ساعتی که انگشت ما رو قطع کردن و گذاشتن تو جیبشون و هنوزم نپلاسیده، می تونن خودشون رو جای ما جا بزنن، اشتباه می کردیم!
هکری به اسم استارباگ در کنفرانس سالانه کیآس (آشوب) نشون داه که چطوری تونسته اثر انگشت وزیر دفاع آلمان خانم اورسلا فون در لین رو کپی کنه. استارباگ حتی به شیوه کلاسیک یک لیوان یا عکس هم دست وزیردفاع نداده بلکه فقط با چند دوربین عالی از فاصله دور و زوایای مختلف از دست وزیردفاع عکس گرفته و از نرم افزار VeriFinger برای تولید اثر انگشت کمک گرفته. این هکر در سال ۲۰۰۸ هم کار مشابهی با وزیراقتصاد فنلاند کرده بود و الان با عزت و احترام به عنوان یک آدم با سواد در دانشگاه برلین تحقیق می کنه. کلوپ کامپیوتر کی آس (آشوب) یا همون CCC یکی از معتبرترین سازمان های هک در اروپا است.
دو استارتاپ جدیدی که درک ما از قوانین کپی رایت رو تغییر می دن
دو تا «استارتاپ» جدید باعث گیجی قانونگذارها شدن! اولی یک شرکت طنز است که همینطوری تند تند با کامپیوترهاش کلمات رو پشت هم می چینه و زیر هر چیزی که تولید می شه می نویسه که این متن کپی رایت این شرکت است. نتیجه اش اینه که بعد از مدتی این شرکت کل متن های ممکن رو کپی رایت خودش خواهد کرد و هر هنرمندی که بعد از این شعر بگه یا رمان بنویسه باید کپی رایتش رو به این شرکت بده چون قبلا این متن رو داشته (: این شرکت حتی می تونه کپی رایت ترکیب هایی مثل «کابل سبز» رو هم مدعی بشه. اما شرکت دوم که بر خلاف اولی جدی است نرم افزاری داره که پتنت های نمونه رو می خونه و از روی هر پتنت ده ها هزار پتنت مشابه تولید میکنه و با این روش هر اختراعی که در جهان بشه اینها چند ده هزار اختراع مشابهش رو می تونن ثبت کنن! خوشبختانه دفتر کپی رایت آمریکا در مواجهه با این پدیده اعلام کرده که از این به بعد هیچ چیزی که فقط توسط ماشین یا به شکل اتفاقی و بدون ورودی هوشمندانه انسانی تولید شده باشه رو پتنت نخواهد کرد. البته در قانون آمریکا اگر کسی چزی رو بدون آگاهی از اینکه قبلا ساخته شده و بدون تاثیرگرفتن از اون پنت کنه، مسوولیت های کیفی نخواهد داشت و البته این باعث شده خوندن پتنت های دیگران از مد بیافته چون دادگاه ها رو پیچیده می کنه.
روز دوشنبه کسپرسکی گزارشی منتشر کرده که می گه یک بدافزار جدید کامپیوترهای بعضی کشورها که نام نمی بریم رو آلوده کرده که ظاهرا تنها راه مقابله با اون بعد از اینکه بهش آلوده شدیم، دور انداختن هارد دیسک است. این بدافزار که توسط گروهی که Equation نام گرفته پخش شده شباهت زیادی با چیزی داره که در اسناد منتشر شده از NSA در ۲۰۱۳ دیده شده بود. گزارش کسپرسکی می گه این برنامه می تونه فرم ور هارد دیسک رو آلوده کنه و سکتورهای مخفی روی دیسک بسازه که توسط APIهایی منتشر نشده قابل دسترسی هستن. مدیر امنیت کسپرسکی گفته که می دونستن چنین چیزی از نظر تئوری قابل انجامه ولی تا به حال نمونه واقعی از اون دیده نشده بود. آلودگی روی هاردهای سیگیت، وسترن دیجیتال، هیتاچی، سامسونگ و توشیبا اتفاق می افته و دستورات ATAی که این امکان رو می دن در داکیومنتهای رسمی موجود نیستن. این مساله و گروه احتمالا مرتبط است با هکرهای اومنی پوتنت و هک های مشهور از ۲۰۰۲ به بعدشون که در مواردی روی بسته های پستی دستکاری می کردن [توضیح خودم].
تبریک و تقبیح
غر غر و گر گر و پارسی جو و شیلنگ و یوز و … همه دکون ها یک نمی دونم چی دارن. تشویق برای میلیاردها پولی که می گیرن و تقبیح برای میلیاردها پولی که میگیرن. و خسته نباشیدی هم می گیم به محقیقینی که روی ارتباط فساد سیستم حاکم و ثروت اون کشور کار کردن و نشون دادن کشورهای فقیرتر، فاسدترین و برعکس و هر چقدر کشورها ثروتمندتر باشن، از نظر اداری و سیاسی، پاک تر هستن. یادش بخیر مهندس که می گفت اومده با دروغ بجنگه و حالا چندین ساله حبسه. و تبریک به مردم آمریکا که اوباماشون در نطق سالیانه اش آی پدش رو نشون داده و سرعت اینترنت شهرها رو نشون داده و گفته کره جنوبی و هنگ کنگ و ژاپن سریعترین ها هستن و برنامه هاش رو گفت برای پیشبرد سرعت و دسترسی اینترنت در شهرهای آمریکا که بعدش افرادش بتونن عضوی از جهان بشن و خودشون رو به جهان پلاگ کنن.. و شرمندگی برای قانونگذارهای که گفتن تو کشورشون هیچ کس همین فیلترنت داغون رو هم حق نداره بیشتر از ۱۲۸ بگیره.
نامه ها
بخش آخر
کوتاهترین بخش آخر رو داریم. اصول عشق داده یا DataLove یا دیتالاو. این اصول در سایت دیتالاو.می نوشته شدن تا یادآوری باشن از اینکه شبکه ها باید مستقل از صاحبت و محتوای محتوا، محتوا رو حمل و نقل کنن و تحویلش بدن و هیچ کس به هیچ دلیلی نباید بتونه هیچ داده ای رو مخفی کنه، سانسور کنه و … و اگر این جایی اتفاق نشون دهنده یک کژکارکردی است. دیتا لاو اصولش رو اینها بیان می کنه:
به داده عشق بورزید
داده حیاتی است
داده باید جریان یابد
داده باید استفاده شود
داده نه خوب است و نه بد
هیچ داده ای غیرقانونی نیست
داده آزاد است
داده نباید در مالکیت کسی باشد
هیچ انسان،ماشین یا سیستمی نباید جریان آزاد دادهها را متوقف کند
حبس کردن دادهها، جنایتی علیه عشق به داده است
** به داده ها عشق بورزید**
موسیقی
به پیشنهاد جاوید مومنی و با تشکر که البوم رو خرید برام – محسن شریفیان و دینگو مارو
در رادیوگیک شماره ۴۷، شب یلدا دور هم جمع می شیم تا در میان دو شعر، از پایرت بی بگیم، از هکرها بگیم، از هوش مصنوعی ای بگیم که مواظبه رفتار ماست و در مورد آیپاد حرف می زنیم: از تلاشش برای انحصار تا فازهای رترو و هیپستر . با ما باشین چون جهان باید تکون بخوره!
““
با عشق طلسم گرگ را می شکنیم
شب این قفس سترگ را می شکنیم
هرچند تبر به دوشمان نیست ولی
یک روز بت بزرگ را می شکنیم
(جلیل صفر بیگی)
““`
اون آیپاد کلاسیک باحالها یادتونه؟ که یک صفحه نمایش کوچیک داشت و یک کلید لمسی دایره ای ؟ ظاهرا مردم خیلی دوستش دارن و دوست ندارن کنارش بذارن یا داشتنش یک تیریپ باکلاس پیدا کرده و همه می خوان بگن رترو هستن! یک گزارش جالب می گه که این دستگاه ۱۲ ساله که چند وقت است بدون سر و صدا حتی از سایت اپل هم حذف شده هنوز طرفدارهایی داره که حاضرن سه باربر قیمت واقعی داستگاه پول بدن تا یکیش رو بخرن. اگر مغازه دار هستین و ته انبارتون چند تا از اینها مونده، رو ای بی بذارین چون بیشتر از ۵۰۰ دلار دارن خرید و فروش می شن!
اچ پی که مثل همه غولهای تکنولوژی قدیمیتر در غول موندش با مشکل مواجهه، گفته در ۲۰۱۵ قدم بزرگی بر خواهد داشت. با ارائه یک سیستم عامل جدید برای کامپیوترهاش! بخش تحقیقاتی این شرکت گفته اچ پی کامپویتری به اسم The Machine ساخته که نمونه جدیدی از نسل کامپیوترهای بهینه از نظر مصرف است و یکی ازتفاوت های جدی اش در حافظه ای است که استفاده می کنه. کرک برسنیکر (معمار ارشد د ماشین) می گه که مدل فعلی حافظه کامپیوتر که دائما اطلاعات رو بین دو مدل حافظه جابجا می کنه از ۱۹۴۰ با ماست و لازمه تغییر کنه. این پروژه تقریبا یک سوم تیم تحقیقاتی اچ پی رو درگیر خودش کرده و این حافظه ها از یک قطعه الکترونیک به اسم memristor استفاده می کنن. گفته شده نمونه اولیه د ماشین در ۲۰۱۶ ساخته می شه ولی در جون ۲۰۱۵، سیستم عاملش به اسم Linux++ آماده خواهد بود و شبیه ساز سخت افزارنهایی هم منتشر می شه تا برنامه نویس ها بتونن پیشاپیش برنامه هاشون رو برای د ماشین آماده کنن. البته در نهایت لینوکس پلاس پلاس هم با سیستم عامل اختصاصی د ماشین که اچ پی بهش می گه کربن جایگزین خواهد شد. تفاوت اصلی هم اینه که د ماشین فقط یک حافظه خواهد داشت: هم برای کارهای بلند مدت و هم کوتاه مدت (برابر هارد و رم فعلی) و از اونطرف از فیبرنوری به جای مدارهای مسی در اون استفاده شده… اچ پی مدعی است که د ماشینی که بر اساس طراحی یک کامپیوتر کلاسیک ساخته شده باشه، تقریبا شش برابر قوی تر و ده برابر کوچیکتر است و فقط ۱.۲۵٪ کامپیوتر کلاسیک برق مصرف می کنه و معلومه که چنین چیزی حسابی مورد توجه شرکت هایی مثل فیسبوک و گوگل خواهد بود. یا اسمان های بالای سر!
و خب فایرفاکس ۳۴ رو هم داشتیم که دیفالت سرچ انجینش یاهو است
توضیحات خودم. مدل درآمدی گوگل. فایرفاکس و کروم و ..
تبلیغ وسط برای کمپین فونت فارسی
چرا به فونت نیاز داریم. چرا فونت آزاد نداریم؟ کی باید پولش رو بده؟ با اینهمه سازمان عریض و طویل ظاهرا خودمون باید بدیم (: و می دیم! ترس نداره که.. من که حمایت کردم شما هم بکنین
وال استریت ژورنال گزارش می ده که گوگل داره دفترهاش در روسیه رو می بنده . به طور خاص به خاطر سرکوب اینترنت در این کشور و قوانینی که می گن شرکت ها باید اطلاعاتشون رو به دولت بدن. این گزارش می گه که گوگل بعضی کارمندها رو که مرتبط با فروش ، ساپورت و ارتباطات و این تیپ چیزها هستن د رکشور نگه می داره. در ماه جولای که می شه تقریبا شش ماه قبل، پارلمان روسیه قانونی تصویب کرد که سایت های اینترنتی که اطلاعات شهروندان روسی رو نگه می دارن باید داخل روسیه باشن.. که حمله ای است علیه آزادی های شهروندان در اینترنت. همچنین قانون دیگه ای می گه سایت هایی که بیتر از ۳ هزار بازدیدکننده روزانه دارن باید خودشون رو ثبت کنن و دولت هم می تونه تعطیلشون کنه – حتی بدون رای دادگاه.
جمعه، یک مهندس سابق اپل که روی آیتونز کار می کرد در دادگاهی علیه این شرکت شهادت داد که شغلش «block 100% of non-itunes clients» بوده و «keep out third party players»ی که با آیپاد اپل رقابت می کردن. راد شولتز گفته که اپل سعی می کرده رقبا رو تضعیف کنه و پایین آوردن قیمت از ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ باعث شده انتظار ضرری ۳۵۰میلیون دلاری داشته باشن ولی اینکار رو کردن. اون که با لباس چرم و بلوز با دگمه های باز تو دادگاه حاضر شده بود گفت که دوست نداشته جزو پروژه «آبنبات» باشه ولی خب اونجا بوده. اپل اما می گه هدف این نبوده و تغییرات آیتونز و پروژه ای که شولتز روش کار میکرده مرتبط با امنیت بیشتر اپل و کاربران بوده تا سیستم ها ها توسط پخش کننده های دیگه یا فرمت های متفرقه دستکاری نشن. [توضیحات خودم در مورد آنتی تراست]
فیسبوک می گه با ترکیب هوش مصنوعی و image recognition، می تونه بین عکس های مستی و غیرمستی فرق بذاره و از شما بپرسه «آیا مطمئن هستین که رییس و مادرتون هم این عکس رو ببینن مشکلی نیست؟». این خبر رو مدیر تیم هوش مصنوعی فیسبوک گفته. یان لکان Yann LeCun گفته که فیسبوک به دنبال ساخت یک پیشکار شخصی است و حتی در آینده ممکنه تشخیص بده عکسی که داره آپلود می شه رو شما آپلود نکردین و یکی داره از اکانت شما سوء استفاده می کنه. الان اصلی ترین استفاده فیسبوک از هوش مصنوعی، تشخیص چهره و کمک به شما در تگ کردن عکس ها است یا پیشنهاد هشتگ های صحیح بر اساس متن وارد شده یا حتی mediate کردن رابطه شما با دوستانتون. معلومه که خیلی ها نگران هستن و می گن این مسیر خوبی نیست و اگر هم کسی اینها رو می خواد باید خودش اونها رو فعال کنه.
تبریک و تقبیح
یک تسلیت هم داریم به Blake Benthall، موسس سیلک رود ۲ [کمی توضیح] که سرورها رو با ایمیل Blake@benthall.net سفارش داده بود! آخه قاچاقچی اینقدر داغون؟
تبریک هم به جادی داریم برای اینکه تلاش می کنه تلویزیونش رو جدی کنه.
و یک خنده هم برای سونی که بار پنجم ششم هک شد.. اینبار از طریق یک فایل متنی که پسوردها توش بود و اسمش بود پسورد تی اکس تی! آخه چرا سونی؟!
و یک تقدیر خوب از آقامون ابی! که لینک دانلود آلبومش رو توییت کرده و گفته برای عزیزانی است که در ایران امکان خرید ندارن.
نامه ها
آیتک
امیدوارم که حالت خوب باشد. در مورد اون مطلبی که راجع به گارانتی ایسوس توی رادیو گیک گفتی، خواستم تجربه خودم رو بگم اگه این موضوع اخیر هست شاید بتونی به اون شخصی که برات نامه نوشته اطلاع بدی و شاید کارش راه بیوفتد. من یه لپ تاپ ایسوس داشتم 2-3 سال پیش، وقتی برای مشکلی که داشت با شرکت پشتیبانی (فکر کنم اسمش * * * * * * بود.) پیگیری کردم اونا گفتن که گارانتی دستگاه من تموم شده و حاضرنشدن حتی با دریافت هزینه لپ تاپ رو تعمیر کنند و قطعه لازم رو براش سفارش بدهند.
خلاصه من هم ازشعبه ایران نا امید شدم و با پشتیبانی ایسوس توی دوبی تماس گرفتم. اونا بهم گفتن که همون شعبه ایران این کارو باید انجام بده و وقتی گفتم که چه برخوردی باهام شده ، گفتن که پیگیری می کنند و بهم اطلاع می دهند.
2-3 روز بعد یکی فکر کنم به نام آقای * * * بهم زنگ زد و گفت که یکی از مدیران اون شرکت ایرانیه و شخصا مشکل منو پیگیری کرد و همه چیز حل شد . البته من چون گارانتی ام تموم شده بود هزینه رو دادم ولی خوب لاقل لپ تاپم درست شد و توی کل این پروسه خیلی محترمانه با من برخورد شد.
در مورد گارانتی خب هم سپهر از دیجی کالا گفته که یک نقص خیلی ریز توی هدفون گرون قیمتش رو پذیرفتن و کل هدفون رو عوض کردن. آیتک از ایران رهجو گفته که محترمانه و خوب پیگیری کردن و سپهر هم در مورد سازگار ارقام نوشته که با اینکه هارد مشکل دار بهش فروخته بودن که شماره سریالش با شماره سریال روی گارانتی نمی خوند ولی سازگار مشکل رو پذیرفت و هارد رو عوض کرد
امیر
شاید من یک هکر و گیک باشم!
شاید این را تعریف از خود بدونی ولی بیش از 10 سال هست توی دنیای وب هستم و کار تجاری میکنم.
گیک و هکر بودنم را با توجه به تعاریف خودت متوجه شدم. چون روی نکات ریز و مواردی که بقیه اهمیت نمیدن فوکوس میکنم و یا وقتی به مسئله یا
موردی مواجه میشم، تا از توش یک آدم همه جیز دان بیارم نیام دست بر دار نیستم. دوستانم من را ویکی آفلاین صدا میکنند :)
مسعود
در ادامه اون پست های وایبرت: من چند وقت پیش توی یکی از گروه های واتس اپ عضو شدم که مربوط به همکارهای یکی از جاهایی بود که کار میکردم. یک موسسه آموزشی بزرگ و مشهور. توی این گروه از اساتید عضو بودن تا مسولین اداری و آبدارچی و . . . و این گروه فقط برای یک هدف تشکیل شده بود: اشتراک ویدیوهای پورن.
من به این که آدم ها بخوان پورن ببینن یا نبینن کاری ندارم و از دید من یک مساله شخصی و طبیعیه. اما آیا این که طیف وسیعی افراد متاهل توش باشن و ویدیوهایی هم که توش گذاشته میشن بیشتر انواع اکستریم باشن تا پورن معمولی هیچ نشونه جامعه شناسی محسوب نمیشه؟ من می دونم که خیلی ها به سادگی و با استفاده از فیلترشکن های متعدد و سرعت بالایی که امروز به هر حال بیشتر از قبل هست، به راحتی به محتوای پورن حتی به صورت استریم هم دسترسی دارن. همون طور که گفتم نگاه کردنش هم از دید من چیز بدی نیست. ولی این که بخوای این موضوع خصوصی رو با بقیه هم شیر کنی چی؟ طبیعیه؟ این که تمام تلاشت این باشه که با آپلود ویدیوی خفن تر جلب توجه کنی چی؟ آیا جاهای دیگه هم که محدودیت های شرعی و مدنی ما رو ندارند چنین چیزهایی عرف و طبیعی محسوب میشن؟
بخش آخر
توضیحات خودم در مورد پایرت بی تو پادکست بی نام.
موسیقی
پیشنهاد مایند فکتوری Papa Roach – Broken As Me ولی احتمالا چیزی مرتبط تر با یلدا (:
فوربس گزارش جالبی داره از اینکه گوگل و فیسبوک چطور دارن سعی می کنن اینترنت رو به نفع خودشون مهندسی کنن. مقاله می گه شرکت های بزرگ شبیه زیردریایی هستن که آروم و بی صدا یک جاهایی می چرخن و گاهی فقط رادار یک جایی اونها رو می بینه و مردم خبر دار می شن فلان چیز فلان جا بوده و بعد دوباره غیب می شه. حالا این رادار بخش شغلیابی گوگل است. مثلا یک شغل مربوط به «معمار آی پی» می گه دنبال مهندس هایی هست که بتونن شبکههایی رو مدیریت کنن که بیشترین حجم ترافیک جهان قراره از اون عبور کنه و تحلیل این شبکه رو بر عهده داشته باشن. همچنین توی یک شغل دیگه «مدیران شهری» قراره استخدام بشن که بتونن فیبرهای گوگل رو به شهرهای مختلف ببرن و در رابطه با منابع شهرهای مختلف باشن تا بتونن بهترین سرویس رو به مردم بدن. و همزمان فیسبوک هم دنبال چند «نتورک پلنر» است که بتونه توجیه های تجاری برای گسترش شبکه تهیه کنه و اینترنت اج فیسبوک رو به داخل آی اس پی ها گسترش بده و به مدیران محصولات کمک کنه که با همکاری آی اس پی ها و فیسبوک، سیستم های توزیع محتوا ایجاد کنن».
ماجرا کلاسیک است دیگه.. یک دولت تمامیت خواه که حاضر نیست دموکراسی رو بپذیره و با رای مردم کنار بره، کشف کرده خیلی فاسده و حتی می گه که بقای حزب کمونیست چین رو فساد تهدید به فروپاشی می کنه ولی … یک سایت درست کرده برای گزارش فسادها و مردم معترض هستن که درمواردی که فساد مقامات رو گزارش کردن دچار مشکلات فردی و اداری شدن و حالا دولت می گه که مواظبه کسی رو به خاطر گزارش اذیت نکنن ولی در عین حال هیچ کس حق نداره به جز اینجا، در جای دیگه به فساد اعتراض کنه یا فاسدها رو افشا کنه (: خسته نباشین (:
یکسال قبل بزرگترین سایت زیرزمینی جهان یعنی سیلک رود با عملیات پلیسی عجیب و هیجان انگیزی – در حد فیلم های هالیوود – توسط اف بی آی نابود شد و حالا همین اتفاق سر پسر خلف این سایت، یعنی سیلک رود ۲ اومده. اف بی آی در اطلاعیه گفته که «دفکان» ۲۶ ساله رو در سانفرانسیسکو دستگیر کرده که اداره کننده سیلک رود ۲ بوده. این در حالی است که مدیر سایت قبلی هم هنوز منتظر دادگاهش است. این اتفاق همزمان بود با بسته شدن حدود چهارصد سایت دیپ وب دیگه (کمی توضیح) که حتی بعضی ها رو به شک انداخت که شاید مشکلی در تور کشف شده باشه که باعث این دستگیری های گسترده شده. اف بی آی می گه سیلک رود دو در این یکسال باعث شده ۱۰۰هزار معامله غیرقانونی مواد مخدر صورت بگیره و تقریبا ماهانه ۸ میلیون دلار درآمد نصیب مدیرش کنه. بنتال ۲۶ ساله متهم است به چندین مورد قاچاق، یک مورد توطئه، یک مورد هک کامپیوتری و یک مورد جعل مدارک شناسایی و چندین پرونده پولشویی که حداقل زندان برای این جرایم ۱۰ تا بیست سال زندان خواهد بود.
یک گزارش جدید پنتاگون در مورد وضعیت زیرساخت جنگ افزارهای هسته ای آمریکا یک نکته جالب توش داره: مشکلات سیستماتیک. گزارش به نظر کمدی است ولی توش نوشته «مسوولان مجبور هستند ۴۵۰ موشک قاره پیمای بالستیک را تنها با یک آچار که به کلاهک می خورد، تعمیر می کنند. آنها شروع به پست کردن این آچار به پایگاه های مختلف کردند و در این چند سال هیچ کس بررسی نکرده که آیا آچار مشابهی در تجهیزات ذخیره وجود دارد یا خیر.» اونوقت گیر می دن به ما (: خبیث ها!
و حالا که بحث به خنده و شوخی کشیده شد این خبر رو هم ببینین که توش مردی با یک دوچرخه راکت دار تونسته به 330 کیلومتر در ساعت سرعت برسه! به قول خارجی ها شما آخر هفته چیکار می کردین؟ (گفتن ماجرای یاروی گوگل)
دو سال قبل همه با خبرهای CERN در مورد کشف ذره هیگز بوسون که به ذره خدا مشهور شده بود هیجان زده شدن و دو موسسه مستقل دیگه هم این کشفیات رو تایید کردن. اما حالا بعضی دانشمندها به محاسبات و دقت اونها شک می کنن و می گن ممکنه ذره کشف شده همون هیگز بوسون افسانه ای نباشه.
یه خوبی این خارجی های خبیث اینه که از اول یاد می گیرن چی کلاه برداری است! یعنی یکسری پترن بهشون نشون می دن می گن هر وقت اینو دیدین بدونین که فلان مدل از کلاه برداری است. (توضیح هرمی). یک مدل از این الگوهای کلاه برداری هم کلاه برداری پانزی است. این یوزر که با پایرتیت۴۰ توی فروم های بیت کوین فعالیت می کرد، وعده می داد که اگر بیت کوینتون رو بهش منتقل کنین، هفته ای ۷٪ بهتون سود می ده! دقیقا نمونه هاش رو اطرافمون هم می بینیم.. (توضیح اطرافمون و سودهای مطمئن و دیده شده ماهیانه عجیب غریب و بعد پانزی). حداقل شده بود ۱۰۰ دلار و می تونستین سود رو دوباره سرمایه گذاری کنین. ماجرا ادامه داشت تا ۲۰۱۲ که پایرتیت۴۰ اعلام کرد به دلایل مشکل در شرایط سود کمی کمتر شده و ۳.۹ درصد سود خواهد داد و بعد هی بدقولی کرد تا بالاخره شکایت ها زیاد شد و شکایت کلاهبرداری و بعد از دستگیری مقامات می گن یک پانزی کلاسیک بوده: گذاشتن یک سرمایه اولیه برای دادن سودهای خوب و بعد گرفتن ۷۰۰هزار بیت کوین از مردم به خاطر اعتماد اولیه و بعد بالا کشیدن پول ها. برای ما هم مهمه که این الگوهای کلاه براری رو یاد بگیریم و بشناسیم: پانزی و هرمی.
شماره قبل رادیو گیک در مورد برج های مخابراتی ای گفتیم که کسی نمی دونه کی نصبشون کرده و این هفته وال استریت ژورنال خبری داره در مورد تجهیزاتی که در هواپیماها نصب شدن تا حین عبور از آسمون با تظاهر کردن به اینکه یک برج مخابراتی هستن، اطلاعات هزاران گوشی همراه رو جمع آوری کنن. این مقاله مدعی شده که از سال ۲۰۰۷، چندین هواپیمای کوچیک سسنا با تجهیزاتی مشابه تجهیزات برج های مخابراتی در اسمان شهرهای مختلف آمریکا پرواز کردن تا بتونن مشخصات گوشی مظنونهای جنایتکار رو جمع کنن ولی مشخصه که در این روند اطلاعات خیلی از شهروندان غیرمتهم هم جمع آوری شده. نهادهای آمریکا این اخبار رو نه نقض کردن نه قبول. گفته شده که این دستگاه که سطح مقطعی حدود نیم متر مربع داره، می تونه خودش رو به جای یک دکل خیلی نزدیک / قوی هر کدوم از شرکت های مخابراتی بزرگ جا بزنه و از گوشی ها بخواد که اطلاعات شناسایی شون رو به اون بفرستن و این اطلاعات رو ذخیره کنه و اینکار بسیار دقیق تر و سریعتر از درخواست دادن به شرکت های مخابراتی برای در اختیار گذاشتن اطلاعات کاربران عمل کرده.
قاضی فدرال آمریکا رایی داده که می گه عموم باید اجازه داشته باشن به دیتابیس تشخیص چهره اف بی آی دسترسی پیدا کنن. این یک موقیت بزرگ است برای مبلغان Open-Government. دلیل رای این عنوان شده که با توجه به عظمت این پروزه و توان خیلی بالاش در زیر نظر گرفتن کل جمعیت، لازمه مردم به شکلی روش کنترل داشته باشن و بدونن چه چهره ها / افرادی در دیتابیس هستن و چگونه داره از دیتابیس استفاده می شه. بحث اینه که اگر دولتی واقعا دنبال امنیت است باید بخشی از مردم باشه وکلا مفهوم «دولت /مردم» نباید چیزی خیلی جدا از هم باشه و اگر مردم کاملا خارج از پروسه کنترلی بر چنین دیتابیس هایی باشن، کسانی که قدرت دارند همیشه در قدرت خواهند موند. در ضمن یک تحقیق مستقل ۲۰هزار دلاری روی این سیستم می گه که احتمال اشتباه این سیستم تقریبا یک پنجم موارد است که عدد کمی نیست. اسناد اسنودن نشون می دادن که NSA روزانه میلیون ها تصویر رو شنود می کرده و تقریبا روزی ۵۵هزار تصویر برای تشخیص چهره جدا می کرده. در حین شهادت دادگاه، مسوول سیستم این گزاره که «اطلاعات جمع آوری شده توسط این تصویر به سازمان های دیگه هم داده می شوند» رو رد نکرد.
امروز EFF که سازمان مدافع آزادی های دیجیتال است پروژه ای رو معرفی کرد به اسم Lets Encrypt! در این پروژه یک CA جدید با همکاری موزیلا، سیسکو، آکامای، ایدن تراست و مرکز تحقیقاتی دانشگاه میشگیان ثبت می شه که تلاش می کنه کل وب رو از HTTP به HTTPS منتقل کنه. با اینکه http بسیار موفق بوده ولی مشکل ذاتی اش اینه که امن نیست و می شه راحت توش اطلاعات اینجکت کرد یا شنودش کرد و … و بهترین راه هم انتقال به https است و این CA جدید قراره خود به خود برای وبسایت ها مجوز رایگان منتشر کنه و با یک کلیک یا یک دستور بشه اونو فعال کرد چون در حال حاضر اصلی ترین دلیلی که خیلی سایت ها اچ تی تی پی اس ندارن، روند پیچیده و هزینه بالا و کارهای اداری حقوقی است (مثال از ایران و شیراز).
و توضیحاتی جالب و فشرده و منظم از امین در مورد ورود دو مرحله ای گوگل در مورد بحثی که شماره قبل داشتیم در این مورد که آیا خوبه ورود دو مرحله ای رو فعال کنیم یا نه.
باز هم سازمان خوب EFF امروز درخواستی رو به دادگاه عالی آمریکا داده که با امضا و مشارکت ۷۷ دانشمند علوم کامپیوتر، سعی می کنه توضیح بده که چرا APIها باید غیرقابل کپی رایت شدن باشن. امضا کننده ها بسیار قابل توجه هستن از جمله پنج برنده جایزه تورینگ، چهار برنده مدال ملی تکنولوژی و تعداد زیادی آکادمیسینها، هنرمندها و دانشمندهای مطرح. این داکیومنت همچنین حاوی کدهایی به سی پلاس پلاس، داس، لوتوس ۱-۲-۳، جاوا، هسکل، AWK، TCP?/PI، اسمال تاک، پایتون، اپل اسکریپت و … است و سعی می کنه توضیح بده تصمیمی که باعث شده یک ای پی آی کپی رایت داشته باشه اشتباه است و رابط های برنامه نویسی باید از شمول انحصار خارج باشن. نکته اینه که ای پی آی ها روشی هستن که برنام ها بتونن با هم و با دنیای خارج حرف بزنن و نیاز پیشرفت تکنولوژی اینه که ای پی آی ها بتونن توسط افراد دیگه توسعه داده بشن یا جایگزین بشن. درست همونطور که در همه این سال ها باعث شدن علم کامپیوتر پیش بره و مثلا هنوزم ما بتونیم با نوشتن یک کلمه در وردپرسوسسو و زدن کلید پرینت، به درایور پرینتری که یکی دیگه نوشته خبر بدیم که می خوایم فلان چیز از فلان داکیومنت رو پرینت کنیم. چند وقت قبل با شکایت اوراکل از گوگل برای استفاده از ای پی آی های جاوا در اندروید بحث بالا گرفت و در ۲۰۱۲ قاضی ویلیام آلپوس رای داد که چون دادن کپی رایت ای پی آی های جاوا به اوراکل به معنی محدود کردن مجموعه ای از علامت های کاربردی به یک شرکت است، این مجموعه نباید کپی رایت داشته باشن ولی دادگاه بالاتری این رای رو شکست و گفت باید مساله دوباره بررسی بشه چون اوراکل شاید حق داشته باشه مالکیت ای پی آی هایی که خودش نوشته رو حفظ کنه و مساله رو به دادگاه عالی آمریکا ارجاع داد. حالا این داکیومنت مفصل و دقیق سعی می کنه برای رای مهم بعدی، از نظر درست دفاع کنه و به گفته متخصص حقوقی ای اف اف، «امیدواریم دادگاه عالی رای اول را تایید کند و باعث ادامه پایه هایی شود که چندین دهه باعث پیشرفت و گسترش دنیای تکنولوژی شده است».
تبریک و تقبیح
یکسری تقبیح ها که همیشگی هستن و فراموش نشدنی.. مثلا به عاملان اسید. به اعدام کننده های انسان ها به خاطر عقاید و نظراتشون و به کسانی که نارنجی رو از هم پاشیدن… اما … رشتههای شبکه و امنیت از آی-تی به مهندسی کامپیوتر منتقل شده. یه درس حذف شده و ۵ تا درس بی ربط اضافه شده !!!! و همهی اینها به جای اینکه مثلا یک سال قبل اعلام بشه، سه ماه قبل از آزمون اعلام شده !
یادآوری ۲۵ نوامبر که روز جهانی حذف خشونت علیه زنان است و کل ماه نوامبر و سرطان های مردانه توش بعضی مردها اصلاح نمی کنن تا هر کس پرسید «چرا ریش / سبیل گذاشتی؟» بگن به خاطر آگاهی بخشی در مورد سرطان های مردانه.. اگر مرد هستین حواستون باشه که لازمه در مورد سرطان های مردانه اطلاعات داشته باشین. دنبال « خود آزمایی برای سرطان بیضه» بگردین و تست کنین.. بخصوص اگر بین چهارده تا سی و پنج سال هستین.
یک خسته نباشید هم می گین به کدشکنهای انیگما که الان بعد از کلی سال تعریف کرد نکه در زمستون های سرد لندن جنگ جهانی، لباس زیرهاشون رو روی کامپیوترهای جنگ جهانی که کارشون شکستن کدهای انیگما بود خشک می کردن
تبریکی هم داریم به حسین درخشان که آزاد شده با همه حرف و حدیث هاش و همزمانی همه ای که در زندان هستن یا حتی محکوم به اعدام ولی خب معتقدیم هیچ کس نباید به خاطر نظر و عقیده اش مجازات بشه.
و البته تبریک خوبی هم به حسین علیزاده که فرانسه خواسته بهش نشان شوالیه بده (که مثلا لیلا حاتمی، لیلی گلستان، شجریان و شهرام ناظری و … گرفتن) واولی علی رهبری آهنگساز و رهبر ارکستر گفت تامل بیشتری داشته باشن در دریافت این نشان دلیلش هم این بود: “افرادی کاملا استثنایی هستند که تجلی نامشان چنان جلوه و شکوهی دارد که لقب شوالیه نمیتواند به درخشش نامشان کمکی بکند.” و بعد هم خود علیزاده گفت «به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود.»
نامه ها
کلی نامه داریم درباره ایرانسل عزیز و کیلو کیلو اسپم که می فرسته.. با فلش اسمس و هر تکنولوژی کشف شده و نشده دیگه حتی وقتی بعد از تماس می گه اینقدر مصرف داشتین تهش می نویسه به فلان اسمس بزنین که فلان (: آقا چه وضعیه؟! ((: پول گوشی رو کامل دادیم پول هر ثانیه مکالمه رو هم به خون پدر حساب می کنیم و هر سیم کارت رو هم خریدیم و آخرش هم این فیلم ها آخه؟
حسین هم خاطره اش رو از گارانتی نوشته. یک سیستم ایسوس آل این وان خریده نزدیک چهار میلیون که یک مشکل داره و بعد از همه پیگیری هاش یا بوق آزاد تلفن های مرسوم به پشتیبانی رو شنیده که هیچکس جواب نمی ده، یا به ۱۱۸ و اینترنت شماره های اصلی رو پیدا کرده و داد و بیداد شنیده یا داخلی گرفته و مغازه هم که فقط می ندازه و فرار می کنه. در نهایت با شرکت پر اهن و تلپ فلان «برای گارانتی تماس گرفتم اما تمام واحد ها بجز فروش تعطیلبودن و کار نمیکردن، اون خانمی هم که از تیم فروش جواب تلفن رو داده بود در کمال بی احترامی صداش رو برد بالا کلی بد و بیراه گفت و بعدم گوشی رو قطع کرد.
یه دوستی حرف قشنگی بهم زد، گفت: “تو انگار معنی گارانتی رو تو ایران نمیدونی ؟!”
این شرح دقیق اتفاقاتی بود که افتاد، هیچ توضیح اضافه ای نمیدم، دیگه قضاوت با خودت.
خواهش اولی که ازت دارم اینه که اگه خواستی این مطلبو منتشر کنی اسم شرکت *** رو حذف نکنی. خواهش دومم اینه که این نکته رو یادآوری کنی: دزدی فقط از دیوار مردم بالا رفتن نیست!
[کمی توضیح از خودم]
پوریا هم پیگیری خوبی داره از پارس آنلاین که گفته از ۱۰ آذر تعرفه های شبانه اش یک سوم بهای ساعت های عادی خواهد بود یا چنین چیزی و گفته پارس آنلاین مدعی است که اینکار برای جلب رضایت مشتریان است (: قبلا هم اتفاق مشابهی در مبین افتاده بود که در وسط قراردادها اعلام شد قیمت شبانه به شرطی رایگان است که مصرف بیشتر از فلان مقدار نباشه. خوشبختانه پوریا تلاش می کنه ماجرا رو پیگیری کنه. درسته که قرارداد ترکمانچای است و هیچ سیستم رگولاتوری یا حمایت از مصرف کننده های دولتی که درست شدن طرف مردم رو نمی گیرن و از نظر قانونی شرکت ها حق دارن اینکار رو بکنن، ولی این قانون ها اشتباهن. قراردادی که من می بندم تا وقتی تموم نشده باید کلیاتش ثابت بمونه. نمی شه من سرویسی بخرم و طرف حق داشته باشه هر وقت خواست بدون هیچ دلیلی سرویس رو عوض کنه یا اصلا قطع کنه (مثلا الان پارس آنلاین بخش رایگانی سرویس شبانه رو کلا قطع کرده). امیدواریم روزی چیزی به اسم اتحادیه مصرف کنندگان هم ایجاد بشه و واقعا مردمی باشه نه ادای حمایت در بیاره و مشخصا اگر شرکتی می خواد چنین تغییری بده باید در قراردادهای جدید بده. دقیقا پوریا هم میگه «من تو لحظه بستن قرار داد با شرابطی سرویس های شما انتخاب کردم که در حال حاضر این شرایط وجود نداره !!!»
بخش آخر
خبری بود در مورد بوزون هیگز که سعی کردم بگم بعد دیدم بهتره به یک فیزیکدان زنگ بزنم… آرش بدیع مدیری برامون خود بوزون هیگز و خبری که الان اومده رو توضیح می ده و به این دو ویدئو هم اشاره می کنه و در مورد کنفرانسی حرف می زنه که روز سه شنبه در همین مورد برای عموم برگزار می شه. پوسترش اینه و اگر فیزیک دوست دارین و وقت می کنین، احتمالا بهتون خوش خواهد گذشت. متاسفانه من نمی تونم برنامه ام رو برای شرکت تنظیم کنم ولی اگر رفتین بهتون خوش بگذره (:
موسیقی
یک پیشنهاد آهنگ Mike Oldfield به نام Nuclear که ویراکس درخواست کرد و پیشنهاد دیگه از طرف سلمان، The Handsome Family Far From Any Road است. بنا به حال و هوای لحظه ادیت یکی از این دو تا رو انتخاب می کنیم که شانس با The Handsome Family بود.
شماره چهل و پنجم رادیو گیک برای گیک هایی که درک می کنن یک جامعه چه زمانی امن است و چه زمانی ناامن. با اخباری از دوبی، اپل و آمازون و نگاهی عمیق تر از تعداد سی پی یو ها و رم گوشی بعدی فلان کارخونه به تکنولوژی. انتشار رادیو، بهترین حمایت شماست (:
سایت نیویورک تایمز گزارش داده که گوگل بهش خبر داده که از این به بعد چند تا از مقاله های قدیمی این نشریه در سرچهای اروپایی گوگل نشون داده نمی شن. این مساله به خاطر هماهنگ شدن با قانون «حق فراموشی» است که اتحادیه اروپا تصویب کرده و به آدم ها اجازه می ده در مواردی بتونن درخواست بدن که سرچ اینجین ها نتایج مربوط به اونها رو مخفی کنن تا در سرچ ها دیده نشه – در اصل آدم ها حق پیدا کردن که چیزهایی رو د رمورد خودشون مخفی کنن. این مقاله ها چیزهای عجیبی نبودن، یک گزارش عروسی و یک خبر چاپ شده در مورد مرگ و دو تا گزارش تحقیقی اما نکات جالبش اینه که هم می تونه مثبت باشه هم منفی. سیاستمدارها آیا می تونن سوتی هاشون رو مخفی کنن؟ روشی که روسیه داره سعی می کنه بکنه و آیا قراره دیگه بر اساس اینکه کجا زندگی می کنیم، نتایج جستجومون تغییر کنه؟
اگر کارگر بسته بندی آمازون هستین و اگر قرار باشه هربار موقع خروج از شرکت آمازون ۳۰ دقیقه توی صف واستین که از خط سکیوریتی رد بشین که چک می کنه چیزی ندزدیده باشین آیا این زمان باید جزو ساعت کاری شما باشه یا نه؟ یعنی باید انگشت بزنین و بعد تو صف خروج بایستین یا آخر صف و بعد از سرچ انگشت بزنین و از کارخونه بیرون برین؟ [ماجرای خودم و دور شدن مبین و قواعد مربوط به کار شبانه در شرکت]. روز دوشنبه دادگاه عالی آمریکا قبول کرده که این مساله رو بررسی کنه. از دید کارگردها این زمان باید حقوق داشته باشه و از نظر آمازون این چیزی است شبیه تو صف ایستادن برای انشت زدن یا پیاده رفتن از جای پارک تا ساختمون و .. و بخشی از ساعت کاری نیست. البته در آخرین آپدیت آمازون اعلام کرده که طبق بررسی انجام شه افراد تقریبا هیچ زمانی رو در این صف صرف نمی کنن. امیدوارم این شرکت بزرگ و نمونه ای که من دوستش دارم مثل دوستان نزدیک نباشه که کلا مدعی خواهند شد اسید پاشی اعتقادی ای در جریان نبوده (:
خب یکی از پیش بینی های فنی قدیم من بالاخره درست شد. انانسمنت جدید اپل می گه که سیم کارتی به ابزارهاش اضافه شده که می تونه بین سه شرکت AT&T – Sprint – T-Mobile سوییچ کنه. نه به شکل رومینگ و نه با عوض کردن و خریدن سیم و این چیزها. بلکه فقط با تغییر یک تنظیم می تونین بگین از این به بعد می خواین مشتری یکی از این سه شرکت باشین. مطمئنا قدم بعدی اینه که شرکت های دیگه ای هم اضافه خواهند شد و شما با خریدن یک «تلفن» امکان دارین از هر شبکه معتبری در مثلا اروپا استفاده کنین و از اون بالاتر در مرحله بعدی احتمالا کلا سیم کارت فیزیکی از بین می ره و تبدیل می شه به یک مشخصه نرم افزاری در سیستم عامل. [بحث در مورد درآمد اپراتورهای موبایل و شاید هم پروتکل ایپ سیم و آوتنتیکیشن از رو اپراتور موبایل]
پلوتو دوباره متولد شد! این سیاره یا سنگ اسمانی که در ۱۹۳۰ کشف شد و به جمع سیاره ها پیوست، در ۲۰۰۶ با رای اتحادیه ستاره شناسان بین المللی به «سیاره کوتوله» تبدیل شد و از جمع سیاره های واقعی خارج! این توده یخ که سطحش رو متان پوشونده و پنج شش میلیارد کیلومتر از خورشید فاصله داره حالا داره به جمع سیاره های مهربون منظومه شمسی برمیگرده. بحث هم سر اینه که مدیرکل سیاره ها یا چنین چیزی می گه که پلوتو نباید سیاره باشه چون تو تعریف رسمی که می گه «سیاره باید دور خورشید بچرخد. سیاره باید تقریبا گرد باشد. اطراف سیاره باید خلوت باشه یعنی دورش پر خورده ریز شبیه خودش نباشه» نمی گنجه اما رییس انجمن می گه که «سیاره مفهومی فرهنگی است که در طول زمان تغییر می کند». حالا این جنگ که ظاهرا در ۲۰۰۶ با این ادعا که چون اطراف پلوتو کلی «کوتوله» دیگه هست، پس پلوتو خودش هم کوتوله است تموم شده بود بازم باز شده و امیدواریم پلوتوی بیچاره به جمع سیاره ها برگرده.
دوبی که پلیسش ظاهرا وظیفه ای بیشتر از پلیس بودن بر عهده داره و باید به رخ همه بکشه که چقدر این کشور خفن است (مثلا پورش سوار شدنشون) حالا یک پله هم جلو رفته و قراره مجهز بشه به گوگل گلس ۱۵۰۰ دلاری که نرم افزار تشخیص چهره روشه. روش هم اینجوری است که چهره «تحت تعقیب»ها به یک دیتابیس داده می شه و همینطو رکه پلیس داره می چرخه، عینک دنبال آدم ها می گرده. ایده عجیبی است چون معقولتره این رو به دوربین های مکان های عمومی مجهز کنن نه عینک پلیس و ایده بیشتر به همین «خفن بودن پلیس» است به نظرم. بحث امنیت و آزادی. جورج اورول در رمان ۱۹۸۴ نوشته «خیلی خطرناک بود که افکارتان در محدوده عملکرد «ذهن خوان» یا هر جای عمومی به گردش در بیاید. کوچکترین فکری می تواند باعث شود شما را ببرند. یک تیک عصبی، یک نگاه مضطرب و حتی عادت به اینکه با خودتان حرف بزنید. داشتن حالتی غیرعادی در چهره (مثلا خوشحال نبودن وقتی پیروزی مجدد حکومت در امری اعلام شده) یک جرم قابل پیگیری بود.»
این مساله مدتی است که هی بدون سر و صدا در گوشه کنار اخبار امنیتی ظاهر می شه ولی مطمئنا اهمیتش باید خیلی خیلی بیشتر باشه. داستان اینه که یکسری دکل موبایل در آمریکا کشف شدن (در طول چند هفته) که همه نرم افزار یک شرکت آلمانی به اسم GSMK رو اجرا می کردن و شکی نیست که می تونستن IMSI گوشیها رو بخونن و احتمالا ممکنه تونسته باشن به تلفنها، اسمسها و ارتباطهای اینترنتی گوشی های هوشمند هم دسترسی داشته باشن. یک مقاله در واشنگتن پست به طور خاص به چند دکل اشاره می کنه که در جاهای حساس از نظر سیاسی نصب شده بودن. یک متخصص امنیت در این مورد می گه که توسعه یک زیرساخت شنود مشکلش اینه که دیگه نمی تونیم کنترل کنیم که کی ازش استفاده می کنه و مثلا بخشی از کدی که در این سیستم ها استفاده شده دقیقا چیزی است که اف بی آی مثل یک راز نگهش می داشته ولی الان همه بهش دسترسی دارن. به عبارت دیگه نمی شه دنیایی داشت که توش فقط دولت آمریکا بقیه رو شنود کنه و اگر این ابزارها مجاز باشن همه ازشون استفاده خواهند کرد [بحث قدیمی اینکه کی مواظب مواظبان است]
تبریک و تقبیح
برزگترین تقبیح تمام تاریخ مال کسی است که فکر می کنه اگر یکی دیگه بنا به سلیقه اون لباس نپوشید اجازه داره شلاقش بزنه یا زندانی اش کنه یا روش اسید بپاشه.
و … متاسفانه اینقدر غمگینه که چیز دیگه ای نمی تونیم بگیم.
نامه ها
آوا ماجرای کلاه بردارهایی رو گفته که اخیرا در اینترنت و چت روم ها می چرخن و می گن از فلان سایت هستن و آف خورده و پنجاه درصد تخفیف است ولی هنوز طراح تنبل بنرش رو نذاشته و می تونین همینجا پول بریزین به فلان حساب و اکانت بخرین ولی در واقع بعد از پول ریختن غیب می شن و حداقل در مورد شکایتی که آوا تو پلیس فتا کرده با وجود معلوم بودن حساب بانکی و غیره، … حواسمون باشه اگر پولی جایی می ریزیم که نمی دونیم طرف کیه و چیه، همیشه احتمال خورده شدن پول هست (:
فاطمه نوشته:
سلام
وقت بخیر
راستش یه مشکله نمیدونم بگم عجیب, خنده دار یا اعصاب خورد کن برای من پیش اومده :دی :|
با تعدادی از دوستام مشورت کردم اما به نتیجه ی معقولی نرسید گفتم اینجا هم مطرح کنم که هم کمکی گرفته باشم و هم اینکه شاید برای بقیه یه پیشگیری باشه!
اما ماجرا:
منم مثل خیلی های دیگه برای بالابردن امنیت اکانت هام (در سایت های مختلف) از تایید صحت دو مرحله ای استفاده میکردم. (البته به خاطر مسائلی یهویی (شکستن و….) که برای گوشیم قبلا پیش اومده بود به جای استفاده از نرم افزارهایی مثل google authenticator یا … به همون دریافت sms اکتفا کرده بودم.
همه چی خوب بود تا اینکه چند وقت پیش کلا هارد لب تابم و فرمت کردم و…
بعد از راه اندازی مجدد سیستم, وقتی اومدم مرورگر و باز کردم که به اکانتهام یه سری بزنم
طبیعتا به تایید صحت مرحله ی دوم رسیدم اما پیامکش نیومد. تلاش مجدد, پیامکش نیومد…اکانت بعدی پیامکش نیومد, تلاش مجدد , پیامکش نیومد….اکانت بعدی… .
(فراموش نشه این وسط به طرز ناباورانه ای پیامک گوگل اومد :دی)
حالا اینکه چی شده sms ها به من نمیرسه نمیدونم ( چون هنوز اون سرویس ها ایران و توی لیست ساپورتشون دارن و…)
اما عواقب:
قید گیت هاپ و همجبور شدم بزنم (چون کد ریکاوریش و پیدا نکردم -مجبورم به امان خدا رهاش کنم و ) احتمالا یه اکانت جدید بسازم
یاهو با دردسر درست شد اما چون فقط تماس تلفنیش اوکی بود مجبود شدم تایید صحت دو مرحله ای و غیرفعال کنم.
و البته توی چندتا سایت دیگه هم که ابزار هایی مثل google authenticator و ساپورت نمیکردن مجبور شدم تایید صحت و غیر فعال کنم.
اما جالب تر از همه linkedin بوده و بهشون ایمیل زدم و پاسخ جالبی گرفتم (که ضمیمه ایمیله) و در این مورد راهنمایی لازم دارم.
طبق پاسخ یا باید یه چند وقت برم شهروند آمریکا بشم :دی
یا باید بهشون اعتمادکنم و براشون گذرنامه ای, گواهینامه ای و… ای بفرستم.
فقط دو مشکل وجود داره
۱- اینکه به غیر از پاسپورت و گواهینامه بین المللی همه مدارک ما فارسی هست :|
۲- چطوری میتوانم به حرفشون اعتماد کنم, فرض کنم به linkedin اعتماد کنم به یاهو و گوگل چطور اعتماد کنم و … :/
(البته هنوز برای گواهینامه معمولی اقدام نکردم چه برسه به بین المللی)
به نظر خودم تنها گزینه عاقلانه اینکه طی یکی دو سال سال اینده مواظب گوشیم باشم نرم افزار linkedin گوشیم خراب نشه, آنستال نشه, گوشیم فرمت نشه, تعویض نیشه (از طریق گوشی هنوز متصلم) تا اینکه طی این مدت برای گواهینامه و بعد از اون گواهینامه بین المللی اقدام کنم . ( قابلیت دیلیت کردنش و ندارم از طرفی نمیتوانم به امان خدا رها کنم و یکی دیگه بسازم چون به اسم خودمه و …)
نظر شما چیه ؟! به نظرتون میشه اعتماد کرد و اسکن پاسپورت و فرستاد ؟!
مرسی که تا اینجا خواندید و بخشید خیلی طولانی شد :(
با احترام
پ.ن: قبلا همین مشکل برای فیس بوکم پیش اومد (که فهمیدم یه مشکل همه گیر برای خط تلفن های ۱۲ بوده, البته حدودا ۱ سال بعد هم پیامک و ایرانسلی ها دریافت نکردن و …)
علی:
سلام جادی
من یه کافی نت خیلی پرسابقه و معروف توی شهر یزد دارم. اینجا سرعت اینترنتم 10 مگابیت برثانیه هستش. خیلی از مشتریایه ما از سرعت اینترنت ما متعجب میشن. البته حق هم دارن. چون وقتی شرکتهای مختلف با کلی منت و بعضا قراردادهای پر غل و غش اینترنت 2مگابیت بر ثانیه عرضه می کنن سرعت یک تا یک و نیم مگا بایت اونم توی کافی نت اونم در یزد اونم بدون هزینه اضافی کمی زیادی عجیبه!
یه روز از یکی از مشتریا شنیدم که میگفت من در منزلم ویدیوها رو با همین سرعت اینجا میبینم با اینکه سرعتم 2 مگابیت بر ثانیست. و بعدش بحثی داشت در ارتباط با کیفیت اینترنت که وابستست به زیرساختهای شرکتای سرویس دهنده. اینطور که بعدش مطالعه کردم لود شدن ویدیوها وابستگی شدیدی داره به رسیدن منظم پاکتهای داده ها. مثلا اگر یه ویدیویه 15 ثانیه ای رو با اینترنت پرسرعتم بخوام ببینم باید داده های مربوط هر ثانیه از اون ویدیو پشت سرهم بیاد تا این سرعت بدرد بخوره. اما اگر ثانیه یک پاکتش لاست بشه 14 تای بعدی برسن من هنوز دارم علامت بافرینگ رو میبینم!
اگر دستت آزاد شد ازت میخوام درمورد کیفیت اینترنت باتوجه به دانش و تجربه ای که داری کار کن. فک میکنم فقر دانش در این زمینه بیش از تصوره. اونم جایی که هنوز باید فرق بین بیت و بایت رو در سرعت نت و سرعت دانلود توضیح داد!
و البته وقتی گفتم آدرس رو بگه گفت: مغازه من جاييه كه ميتونم از مريخ هم آدرس بدم! ببين: كره زمين ايران يزد ميدان باهنر كافي نت عدالت :-)
مهدی غیاثی:
من دیروز تلاش کردم که با پشتیبانی ویندوز صحبت کنم، بلکه بتونن یه باگ ریپورت بفرستن به تیم مورد نظر و این قضیه ساعت ویندوز رو حل کنن. ولی در کمال ناباوری، دیدم تاریخی که ویندوز میخواد این دفعه ساعت رو بکشه جلو، دقیقن درسته.
اولش فکر کردم آپدیتی چیزی دادن و این مشکل حل شده، از پشتیبانی تشکر و خداحافظی کردم.
اما موضوع وقتی عجیبتر شد که دیدم لپتاپ قدیمیای که روش ویندوز ۷ داره و آپدیت هم نشده، اون هم قصد داره دقیقن به موقع ساعت رو بکشه جلو!
شروع کردم به تغییر تاریخ ویندوز، تا ببینم در هر سالی چطور میخواد ساعت رو جلو و عقب بکشه.
دیدم ظاهراً هر سال یک روز میفته عقبتر. یعنی سال ۲۰۱۵ کاملاً درسته، بعد سال ۲۰۱۶ یک روز عقبتر میاد، سال ۲۰۱۷ یک روز بیشتر و …
و جالبه که دوباره در سال ۲۰۲۰ درست میشه. ظاهراً سال ۲۰۱۰ هم همینطور بوده.
انگار الگوریتمی که سعی میکنه تاریخ شمسی رو منطبق کنه بر میلادی و به دست بیاره که چه روزی باید این تغییر رخ بده، یه باگ داره که هر سال یک روز میفته عقب، و در سالهای مضرب ۵ دوباره درست میشه و سالهای بعدش دوباره یکی یکی میره عقب!
حالا، نمیدونم برای ریپورت باگی چنین عجیب و غریب چه کار کنم مناسبه. فهموندن چنین چیزی به بخش پشتیبانی مایکروسافت که تقریباً غیرممکنه، اون windowsphone.uservoice.com هم اخیراً پر از چرت و پرت شده و احتمال عدم موفقیت توش زیاده.
یک بخشی داره مایکروسافت برای ریپورت باگها: https://connect.microsoft.com/directory/accepting-bugs
اما متأسفانه در این بخش هم برای خود ویندوز نمیشه باگ ریپورت کرد.
بنابراین دو روش میمونه، یکی اینکه در فرومهای answers.Microsoft.com گزارش بشه، و از مردم دعوت کنیم بیان اون جا و I have this question too رو بزنن. بلکه یک نفر از مایکروسافت اونجا پیداش بشه، مشکل رو ببینه و گزارش کنه.
روش دوم هم اینکه از ابزارهای فیدبک موجود در ویندوز ۱۰ تکنیکال پریویو گزارش بدم این مشکل رو.
امروز تلاش کردم برای بار دوم با پشتیبانی مایکروسافت ویندوز صحبت کنم. اپراتوری که امروز باهاش صحبت کردم نسبت به دیشبی خیلی بهتر بود، به جای چکهای الکی، خیلی قشنگ گوش کرد و گفت که باگ ریپورت رو انجام میده. :)
البته ازش در مورد answers.microsoft.com هم پرسیدم، گفت بهتره اونجا هم ریپورت کنم. بالاخره دو تا راه بهتر از یه راهه! اگر اونجا فرستادم، لینکش رو برات میفرستم، که اگر خواستی توی توییتر یا وبلاگ مردم رو دعوت کنی بیان اون دکمهاش رو بزنن :)
فایلی که پیوست کردم متن چت هست، گفتم شاید علاقه داشته باشی بخونی.
اما به ذهنم این سوال خطور کرد که چرا تا حالا کسی اقدام نکرده برای ریپورت از این طریق؟
شاید به این خاطر باشه که پشتیبانی ویندوز نیاز به ویندوز اصلی داره که از مایکروسافت خریداری شده باشه، در غیر اینصورت رایگان نیست.
تقریباً همهی ویندوزهای اصلی که در ایران ممکنه کاربرها داشته باشن هم از اول روی لپتاپها بوده، که اونها نسخهی OEM دارن و پشتیبانیشون به عهدهی سازنده سختافزار است نه مایکروسافت.
حالا کامپیوتر من سازندهی سختافزارش هم مایکروسافته، احتمالن به همین دلیل تونستم باهاشون رایگان صحبت کنم.
به هر حال، امیدوارم این آقاهه واقعاً باگ ریپورت رو درست انجام بده، و این باگ رفع بشه. (البته ۲۰۱۵ که مشکلی نداره، از ۲۰۱۶ به بعد هم امیدوارم بی مشکل بشه با آپدیت)
آرش رسول زاده هم یک دردسر با همراه اول عزیز داره:
سلام
خسته نباشی جادی
امروز پیامکی داشتم با این متن :
مشترک گرامی نظر به اینکه مبلغ میاندوره جنابعالی از سقف مجاز افزایش یافته، ارتباط شما به مدت دو هفته یکطرفه میگردد. جهت جلوگیری از قطع کامل نسبت به پرداخت قبض به روز به مبلغ 609000 ریال صرفاً از طریق سامانه 9990 اقدام فرمایید. همراه اول
بعد یعو خطم یه طرفه شد.بعد اینترنت من که بسته داشتم هم قطع شد…
پس چرا بسته زدم؟بعد این فاصله زمانی که از بسته ام رفته چی میشه؟
محمد:
دلیلی که باعث شد بهت میل بزنم یه مشکل مسخره و البته به نظر خودم عجیبه
از وقتی که سی پلاس پلاس یاد گرفتم درگیر باگ ها و مشکلات در محاسبه و مقایسه اعداد اعشاری بودم کدم رو درست مینوشتم ولی جواب اشتباه برمیگردوند !
الان که دارم با سی شارپ کار می کنم می بینم همون مشکلات اینجا هم وجود دارن !
یه فایل ضمیمه کردم که یه تکه کد داخلشه و دو نمونه از این باگ ها رو داره که خروجی اشتباه برمیگردونه می تونی با این سایت آنلاین اجراش کنی: http://rextester.com/runcode [2] [1]
باید چیکار کنم؟ چجوری به مایکروسافت بگم که اصلاحشون کنن؟ و البته خودش کلی پیش رفته و دیده بقیه هم همین مشکلات رو دارن و غیره و غیره
سلام عرض میکنم خدمت جادی عزیز وحید حق خواه هستم دانشجوی نرم افزار مقطع کارشناسی که در کنار درس به ترجمه متون تکنولوژی مشغول هستم.
از تاریخ تیرماه 93 به عنوان نویسنده در سایت به اصطلاح تکنولوژی ترنجی مشغول به کار بودم که بعد از چند ماه به دلیل اختلاف نظر با مدیران سایت مذکور، اخراج شدم !
من اعتراضی به اخراج شدن ندارم تنها موضوعی که من رو آزار میده این هست که حدود 80 مقاله ای که بنده نوشتم و ترجمه کردم، بعد از اخراج شدنم تماما به نام مدیر سایت یعنی ” سینا آرامیان ” تغییر داده شده در حالی که اگر به کامنت ها توجه کنید متوجه میشید که کاربران از من یعنی ” وحید حق خواه ” به خاطر مقاله تشکر کردند در حالی که الان به نام سینا آرامیان ثبت شدند و این یعنی 80 مقاله ی من رو رسما دزدیدند و تماما به نام مدیر سایت درج شدند.
به نظر شما این انصافه؟ این اخلاق حرفه ایه؟
من هیچ تریبونی برای اعتراض در اختیار نداشتم تا اینکه یکی از دوستانم پیشنهاد داد که این مطلب رو با شما در میون بزارم تا شاید شما صحبت من رو از طریق بلاگ و پادکست هاتون به گوش طرفداران تکنولوژی برسونید که چطوری حق من خورده شد و مقالات من رو دزدیدند. به این نکته هم توجه داشته باشید که 80 مقاله رو کاملا رایگان و بدون دریافت حتی 1 ریال دستمزد برای سایت ترنجی نوشتم و در آخر اینجوری جواب یک تابستون زحمت کشیدن من رو دادند.
جادی جان، ازت خواهش میکنم که داستان من رو به گوش طرفداران تکنولوژی برسونی تا همه متوجه بشن که مدیران سایت های تکنولوژی حق ندارند به این شکل حق نویسنده ها رو ضایع کنند.
لینک یکی از مقالات بنده که به نام سینا آرامیان ثبت شده رو در ادامه براتون قرار میدم، لطفا به کامنت اول دقت کنید که ” وحید حق خواه ” مورد خطاب قرار گرفته و در کامنت دوم هم بنده پاسخ کاربر رو دادم.
امیدوارم که صدای من رو به گوش طرفداران تکنولوژی برسونید.
ارادتمند،
وحید حق خواه
بخش آخر
موسیقی
مهدی I’d loved to change the world رو پیشنهاد کرده و سجاد با تذکر این نکته که انیمه ناروتو رو دنبال می کنه و پیشنهادش کرده، گفته یک آهنگ ژاپنی بذاریم که حال و حوای انیمه رو هم بگیریم… آهنگ انتخاب یاز ناروتو و بلوبرد است. اما من در نهایت آهنگی از گروه
No Blues گذاشتم به اسم Wayak.
اسم این شماره رو با یادآوری رنج بچه هایی که در کارخونه های غیراستاندارد چین و بقیه جاها گجت هایی رو می سازن که ما افتخار می کنیم آخرین مدلمون رو با آخرینترین مدلشون عوض کنیم. به افتخارشون
مسوولین سوییسی به شکلی سربسته گفتن که اگر مشکلات سطح بالاتر پیش نیاد، علاقمند هستن به ادوارد اسنودن افشاگر ان اس ای پناهندگی بدن در مقابل اینکه اون بتونه در دادگاه در مورد این اتفاق شهادت بده. وکیل اسنودن نگفته چه شکلی از «مشکلات سطح بالاتر» ممکنه پیش بیاد ولی منطقا منظور فشار سیاسی آمریکا بر این کشوره. یکی از دوستان هم توی توییتر گفته بود که اگر بهش پناهندگی بدن حاضره مطلقا هر چیزی رو شهادت بده تو دادگاه (: [صحبت در مورد کتاب no where to hide]
اندروید وان هم بالاخره اومد. این گوشی هیجان انگیز رو قبلا در خبرها دیده بودیم ولی الان تو هند عرضه شده. حرف گوگل اینه که در حال حاضر ۱.۷۵ میلیارد نفر در جهان گوشی هوشمند دارن و این یعنی ۵ میلیارد نفر گوشی هوشمند ندارن. مشکل هم سه تا است: قیمت بالای گوشی ها، دسترسی نداشتن مردم به ۳جی و ۴جی حتی جاهایی که عرضه شدن و دسترسی نداشتن به سیستم عامل اندروید نسخه جدید. گوشی اندروید وان مدعی است که به این سه مشکل جواب می ده و اسپک های معرفی شده و بخصوص قرارداد خوب با شرکت Airtel جای امید باز می کنه. کشورهای بعدی که قراره شاهد تلفن باشن فیلیپین، اندونزی، پنگلادش، نپال، پاکستان و سری لانکا هستن.. توضیحات خودم در مورد علاقه گوگل به این جریان.
معلومه که موبایل وسیله باحالی است که بتونین باهاش با هر کسی هر کجای دنیا حرف بزنین ولی ظاهرا دانشمندها به این هم راضی نیستن.. اصولا دانشمندها رمز موفقیتشون اینه که به چیزهای کوچیک راضی نیستن و فکر می کنن همیشه باید پیش برن و این دقیقا تفاوتشون است با دوستانی که می گن از فلانجا به بعد ما حق نداریم جلو بریم (: به هرحال… دانشمندهای عزیز با استفاده از TMS یا تحریک حوزه الکترومغناطیس مغز یا چنین چیزی تونستن کلمات رو از مغز یک نفر به فاصله ۵۰۰۰ مایل اونورتر جابجا کنن. نترسین… ولی آزمایش این شکلی است: چهار نفر رو آوردن که یک نفر فرستنده بود و سه نفر گیرنده. به نفر اول که قرار بود فرستنده باشه کلمات Ciao و Hola نشون داده شد.. البته به شکل باینری روی صفحه کامپیوتر و بهش گفتن که با دیدن هر صفر به تکون دادن پاش فکر کنه و با دیدن صفر به تکون دادن دستش.. البته لازم نبود واقعا دست و پا رو تکون بده، قرار بود فقط فکر کنه! بعد سیگنال های خونده شده از مغزش با اینترنت به سه نفر دیگه که ۵۰۰۰ مایل فاصله داشتن (حالا شما بگو تو ایستگاه فضایی بودن! فرق خاصی نداشت چون الان ایستگاه فضایی هم اینترنت بدون فیلتر داره) منتقل شد و از طریق همون سینگال های مغزی به مغزشون فرو شد (چی بگیم؟ از مغزشون گذر کرد؟ به مغزشون تابانده شد؟). انداختن این TMS روی کورتکس بینایی باعث شد سه نفر بتونن بر اساس چیزی که نفر اول فکر کرده، لکه های نوری رو ببینن که بر اساس فکر نفر اول در جاهای متفاوتی برای صفر و یک قرار می گرفت. تبدیل کردن این صفر و یک ها تونست کلمه اولیه رو بسازه؛ اونم با موفقیت! هوم… چی بگم حالا من؟
چالش معرفی ده کتاب
توضیحات خودم
اینترنت شبانه در ایران و مشکلاتش
اشاره به مساله اینترنت شبانه و مشکلاتی که برای آی اس پی ها و بقیه درست کرده
امیر گفته که صبا نت یک اطلاعیه داده که از این به بعد رایگان نیست و فقط به شکل «منصفانه» می تونین دوبرابر حجمی که خریدین رو مجانی استفاده کنین و بعدش جریمه می شین! مبین هم کار مشابهی کرده. بحث سر اینکه مجازه یا نه و چطوری باید باشه (بر اساس قرارداد. از این به بعد یا توی قرارداد جدید. …)
خبر رو حتما شنیدین. یک دختر هلندی در یک «سفر» ۴۲ روزه به جنوب شرقی آسیا، کل دوستاش رو اسکل کرد و از خونه کلی عکس و متن سفرگونه درست کرد و گذاشت فیسبوک و همه معتقد بودن داره نصف قاره اسیا رو می چرخه و حتی با تزیین کردن اتاقش به شکل یک معبد، گپی اسکایپی هم با رفقا زد که دیگه هیچ شکی در جریان نمونه! حرفش اما بسیار معقول بود. آخرش گفت که «اینکار رو کردم تا نشون بدم که ما چیزی که در رسانه های اجتماعی منتشر می کنیم رو فلیتر می کنیم و تغییر می دیم تا چیزی به نظر برسیم که دوست داریم و دنیای آنلاین ما گاهی ربطی به زندگی واقعی مون نداره. هدف من این بود که نشون بدم چقدر راحت می شه واقعیت رو انگولک کرد. همه می دونن که تصویر مدل ها ادیت شده است و ما معمولا فراموش می کنیم که توی زندگی خودمون هم تصویر رو دستکاری می کنیم».
بحث حمله سایبری یک نکته عجیب داره: اینکه معلوم نیست چه زمانی و چه سطحی از حمله «جنگ» حساب می شه یا مثلا آیا کاشتن یک بمب ساعتی در زمان صلح و منفجر کردنش چه حکمی داره (بحث کنم در مورد توربین ها) و سال ها بود گروهی از مقامات ناتو درخواست می کردن که آمریکا اعلام کنه که در مقابل حمله گسترده سایبری، پاسخ کینتیک خواهد داد (جنگی کلاسیک). این اتفاق حالا افتاده و «ناتو اعلام کرد حمله سایبری گسترده علیه یک کشور عضو میتواند به عنوان حمله علیه کل این سازمان دفاعی تلقی گردد و باید با آن برخورد نظامی شود. ناتو میگوید برای دفاع از اعضای خود این تصمیم را اتخاذ کرده است. » بحث انتقال موشک ها به کوبا بعد از خلیج خوکها و اعلام کندی در مورد اعضا و پاسخ به دشمن !
It shall be the policy of this nation to regard any nuclear missile launched from Cuba against any nation in the Western Hemisphere as an attack by the Soviet Union on the United States, requiring a full retaliatory response upon the Soviet Union
[آهنگ عزا بزنم؟] بعد از جریان لو رفتن عکس ها که بعدا بیشتر در موردش حرف می زنیم ومشکلاتی که تیر پیکانشون به سمت iCloud است، تیم کوک سی تی اوی اپل گفت امنیت برای این شرکت بسیار مهمه و تمرکز کرد روی آی.مسیج و گفت تمام ارتباطات این برنامه کاملا رمزگزاری می شن و حتی خود اپل هم کلیدهاش رو نداره. حالا اینکه چطوری می تونن با ان اس ای کنار بیان یک بحث است ولی این بدون شک تلاشی است برای اعاده حیثیت مردمی که حالا دعوت شدن از طریق سرویس Apple Pay کردیت کارت هاشون رو هم به اپل بسپرن. در مورد این در قسمت آخر بیشتر حرف می زنیم.
تبریک و تقبیح
تقبیحی داریم برای ایرانسل که داره با تبلیغ ما رو خفه می کنه (توضیح یو اس اس دی و پلن و …)
تشویق و خسته نباشید داریم برای بچه های زیکانف و داورهای خوب که یک زیکانف عالی دیگه برگزار کردن
تشویق و سوت و هورا برای خودم که …
نامه ها
لاله گفته میدونم خیلی از سایت ها امکاناتشون رو برای ایران محدود کردن اما تو حوزه نرم افزار های آزاد دیگه چرا؟
می خواستم نرم افزار simon رو از sourceforge دانلود کنم می گه کشورتون تحریمه. واقعا بد بختیم دیگه اوپن سورس ها رو هم به ایرانیا ندن
بنیامین برامون نوشته:
رفته بودیم یکی رو برسونیم فرودگاه و احتمالا اگه لاری باشید میدونید که
اکثریت مردم این منطقه توی کشور های حوزه خلیج فارس کار میکنند حالا
بگذریم چون طرف پرواز خارجی داشت دو ساعت قبل پرواز در فرودگاه حظور
داشتیم و من گوشیم رو در اوردم و شبکه های بی سیم رو چک کردم تا بلکه
فرجی بشه وای فای رایگانی چیزی باشه که هیچی هم نبود … ولی یه چیز
هیجان انگیز تر اونجا وجود داشت یه پرینتر بی سیم که هیچ رمزی هم نداشت
نمیدونم مربوط به کدوم بخش بود ولی خلاصه هر بخشی بود چند صد صفحه
اخطاریه براشون چاپ کردم اونم که برگه های پرینتر تموم شد ظاهرا توی
اتاقی بود که اون ساعت از روز کسی درش حضور نداشت یا شایدم طرف نفهم
بود… و این قضیه تموم شد و رفت
تا اینجا میگیم شاید من اولین نفری بودم همچین حمله وحشیانه ای انجام
دادم و کس دیگه ای این کار رو نکرده بوده و گفتم حتما رمز گزاریش میکنن
…
ولی در کمال ناباوری یک ماه بعد که مراجعه کردم هم همون پرینتر با شبکه
بی سیم بدون رمز وجود داشت ولی این دفعه بعد از پرینت گرفتن حدود 4 صفحه
پرینتر رو از دست رس خارج کردن و ظاهرا راه حلشون شده همین که هر وقت
دیدن الکی داره پرینت میاد پرینتر رو خاموش میکنن
بعد بگین چرا هوا پیما سقوط میکنه :-/
اتفاق رو که همه می دونیم چی شد… یک هکر / شاید هم یک گروه هکری شروع کردن به انتشار عکس های شخصی تعدادی از افراد مشهور (به طور خاصتر ستاره های هالیوودی و این تیپ ها) در اینترنت.
از کجا اومده بود؟
آیا قابل جمع است؟
برخوردهای متفاوت (شکایت، دوستانه، نفی)
زندگی طبیعی سلبریتی ها
بدن طبیعی متفاوت است با چیزی که ما می بینیم
و یادمون باشه که اینترنت حافظه عجیبی داره ولی ما حافظه خاصی نداریم
همه دنیا تقریبا شبیه همدیگه است.. هیجان عجیب نداره چیزی (:
موسیقی
به پیشنهاد خوب ارشیا، something to remind you از گروه Staind. اجرای زنده.
در این شماره از رادیو گیک به همراه سربازهای مجبوری که برای اجبارشون لازمه از کلمات قلمبه سلمبه مثل مام میهن و خدمت مقدس استفاده بشه، می فهمیم فرقی بین کتابخونه و پایرسی نیست و فتوای نسل سه رو از رو می خونیم چون کار دیگه ای از دستمون برنمیاد.
با توجه به مفاسد متعددی که برای گسترش دادن خدمات اینترنت پر سرعت همراه ذکر کرده اید از جمله دسترسی جوانان و حتی نوجوانان به مطالب و فیلم ها و عکس های آلوده و فیلم هایی که ضدیت با اخلاق و عقاید اسلامی دارد و با عنایت به اینکه مجوز های قانونی برای این کار گرفته نشده و مخالفت با قوانین جمهوری اسلامی جایز نیست و با توجه به اینکه شبکه ملی اطلاعات که میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند فراهم نشده به یقین اقدام بر این کار عجولانه یعنی خدمات اینترنت پر سرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالاتر کاری بر خلاف شرع و بر خلاف موازین اخلاقی و انسانی است و مسئولین محترم نباید تنها به درآمد های مادی این برنامه بیاندیشند و نباید آن را نوعی روشن فکری دینی و آزادی علمی تصور کنند بلکه لازم است با شورای عالی فضای مجازی که مرجع قانونی اینگونه امور است مطلب را در میان بگذارند و پس از رعایت اموری که جلوی جنبه های منفی این کار را میگیرد اقدام نمایند، مسئولین قضایی نیز نباید در این امر حیاتی بی تفاوت باشند.
معتبرینترین جایزهی علمی دنیا، جایزهی نوبل هست. ولی این جایزه به دلایلی به ریاضیدانها داده نمیشه! در عوض جان چارلز فیلد، ریاضیدان کانادایی ابتکاری زد که هر چهار سال یک بار، به ریاضیدانانی که کمتر از ۴۰سال داشته باشند و یک کار ارزنده و خیلی خوبی توی ریاضیات انجام بدند یک جایزه داده بشه، که این جایزه همون مدال فیلدز هست. مدال فیلدز و جایزهی آبل معتبرترین و مهمترین جایزههایی هستند که یک ریاضیدان ممکنه اون رو ببره و در حقیقت جایگزین جایزه نوبل برای ریاضی هست!
تقریبا ۸۵٪ مردم جهان در جاهایی زندگی می کنن که زیر پوشش موبایل است ولی تنها حدود ۳۰٪ اونها به اینترنت دسترسی دارن. حالا یکسری از پروایدرها دور هم جمع شدن و برنامه ای به اسم اینترنت اپ دادن که باعث می شه کاربر بتونه بدون داشتن سرویسی مثل جی پی آر اس، سایت های مهم اینترنت رو بچرخه… سایت هایی مرتبط با سلامت، شغل یابی، اطلاعات محلی و .. . این برنامه از ایرتل زامیبیا شروع کرده و به بقیه کشورها هم خواهد رسید و حتی اجازه می ده مردم سراغ فیسبوک، سرچ گگوگل، ویکیپدیا، مسنجر و.. هم برن. [توضیح همین در ویکپیدیا زیرو و از اونطرف نبودن هیچ دسترسی رایگان در ایران]
در یک بهروزرسانی عجیب که هنوز معلوم نیست آزمایشی و موقت باشد یا دائمی، «فیو»های شما یا همان favorite در تایملاین دنبالکنندههای شما نمایش داده میشود. درست مثل اینکه چیزی را ریتوییت کرده باشید. علاوه بر این اگر کسی را دنبال کنید، باز هم این امر در تایملاین دنبالکننده نمایش داده میشود. گویا توییتر آنقدر به دنبال کسی درآمد حاصل از نمایش آگهی است که به دنبال راههایی برای جذاب کردن و افزایش توییتهای کاربران است و اصلا به این مطلب فکر نکرده است که بسیاری از کاربران مایل نیستند که «فیو»هایشان را دیگران هم بدانند، این دسته از کاربران از «فیو» کردن بیشتر برای «بوکمارک» کردن توییتها استفاده میکنند تا بعدا بتوانند دوباره آنها را مرور کنند. مریم میرزاخانی این مدال رو به خاطر کارشون روی «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» که مربوط به هندسهی مختلط میشه برنده شدند. مسئلهی سه جسم (مثل برهمکنش خورشید و زمین و ماه) حل دقیق ریاضی نداره. مریم میزاخانی نشون داد در سیستمهای دینامیکی که نوع تحولشون به نحوی هست که شکلشون رو میچرخونند و کش میارند، مسیرهای سیستم بالاجبار مقیدند که از قوانین جبری پیروی کنند! خلاصه این که مسئلهی سه جسم به یک سرانجام خوبی رسید!
یک شرکت اومده یک کار عجیب کرده: میلیاردها رکورد آدم ها از همه جای ممکن رو جمع کرده و گذاشته کنار همدیگه… [ توضیح در مورد آزادی اطلاعات در آمریکا ] و شما می تونین دنبال هر کسی در آمریکا بگردین و در یک جای متمرکز به تقریبا هر چیزی که از اون آدم قابل دسترسی است دسترسی پیدا کنین. شما یک اسم بهش می دین و ایالت احتمالی (یا کل آمریکا) و این می گرده از هر جایی هر چی می تونه جمع می کنه: قانون شکنی ترافیکی، وضعیت ازدواج، جاهایی که به شکل فیزیکی بودین، شرکتتون، فامیل های احتمالی تون و … خوبه یا بد؟ همه اینها بوده و فعال ها بهش دسترسی داشتن، الان همه دارن…
بر خلاف باگ ساده شبکه سکرت، این باگ نسبتا پیچیده است. مساله اینه که اعتبار نرم افزارهایی که روی اندروید اجرا می شن از طریق مکانیزم Public key Infra تست می شن. در این مکانیزم شما نرم افزارتون رو با یک کلید همراه می کنین که ثابت می کنه این برنامه توسط شما تولید شده. کلاینت های وب و غیره این کلید رو با مرکزی چک می کنن تا اعتبار اون رو بسنجن و این مساله می تونه به شکل یک زنجیره باشه یعنی کلیدها اعتبارشون رو در یک سلسله مراتب پشت هم اثبات کنن. ولی موسسه بلوباکس مدعی شده که نسخه های قدیمی تر اندروید (یعنی از ۲.۱ تا ۴.۴ که از پروزه هارمونی آپاچی که الان متوقف شده استفاده می کردن) در تشخیص این زنجیره مشکل داشتن و به گفته این موسسه به سادگی «هویتی که می تونه وابسته به هویت دیگه باشه، چک نمی شده و هر کس می تونسته ادعا کنه که کلیدش را یک کلید معتبر منتشر کرده». معلومه که نتایج بسیار عجیبه: برنامه هایی که از این حفره استفاده کرده باشن می تونستن تقریبا به هر چیزی دسترسی داشته باشن! گوگل از گزارش دقیق این باگ تشکر کرده و گفته که فیکس به شرکت های سازنده گوشی داده شده و منطقا دیگه نباید هیچ گوشی آپدیت شده ای از اون آسیب پذیر باشه
ما به بعضی ویروس ها یا اکسپلویت ها متا می گیم: چیزهایی که طبیعی نیستن و در لایه ای عمیق تر از بقیه عمل می کنن و به شیوه های کلاسیک هم نمی شه کنترلشون کرد. حالا یک محقق با اسمی شبیه ناهل و تیمش یک چیز جالب نشون دادن: بد یو اس بی. یو اس بی ها همیشه دردسر امنیتی بودن. ذاتا برای امنیت درست نشدن و اطلاعات چندانی هم ازشون نیست. نه فایروال دارن و به دستگاه ها هم مستقیم وصل و اجرا می شن. این تیم اومده یک یو اس بی رو بررسی کرده و بعد از مهندسی معکوس فرم ور، اون رو reprogram کرده تا کاری رو بکنه که می خواد. ایده خیلی ساده است: به یک وب کم بگین کیبورد است و لازمه فلان کارها رو بکنه. مثلا لازمه ساعت دو نصفه شب کامپیوتر رو بوت کنه، دستوراتی که لازمه رو بزنه تا کامپویتر از یک فرم وری که روی وب کم هست و یک لینوکس لایوه بوت بشه و بعد دستوراتی رو تایپ کنه که پسورد روت رو عوض می کنه. یا مثلا به یک کیبورد بگین هر بار که دید کامپیوتر داره بوت می شه و قبل از بالا اومدن سیستم عامل یک ویروس تو حافظه بذاره یا به یک ماوس بگین که کارت شبکه است و لازمه دی ان اس ها رو به سمت چیزی که شما می گین تغییر بده. سیستم عامل به یو اس بی هاش اعتماد داره و این حمله بد یو اس بی ، فصل جدیدی است که ممکنه طی اون آدم های بیشتری رو ببینین که از این چسب های پی وی سی درزگیری زدن توی پورت یو اس بی شون.
تبریکها، تقبیحهاَ و تعجبها
تقبیح برای فرگوسن و آمریکا و پلیسش و مالمو و پلیسش و زندانبان هایی که در ایران می ذارن زندانی ها در شورش و آتش سوزی و غیره اعدام بشن و زنده زنده کباب بشن و … خیلی سنگینه… برگردیم به سطح تحمل غم رادیومون… تقبیحی داریم از به اصطلاح خبرگزاری فارس که نوشت داغش خبیث دخترهای کلاس پنجم به بعد رو مجبور کرده حجاب داشته باشن و فرداش خبر رو ورداشت. توضیح بیشتر هم نمی خواد و از جنگی که ادامه داشت و الان مدعی آتش بس هستن اما اشغال هنوز ادامه داره و نفرت از سانسورچی. تبریک هم داریم به مخابراتچیهایی که نسل ۳ توشون راه می افته و کاربرانش که امیدوارم بتونن قیمت های معقولتری داشته باشن… راستی گفتم قیمت معقول اینو گوش بدین تا بریم سراغ نامه ها:
اوه یک تبریک هم به خودم که بالاخره کتاب زندگی لینوس توروالدز رو منتشر کردم! روی اینترنت به آدرس www.LinuxStory.ir ! و واقعا تبریک دیگه ای نداریم؟ عجب هفته ای! تبریک به کمپین یک میلیون امضا که هشت ساله شد و یکی از اولین فعالیت های چند سال اخیر بود که مستمر و جدی و در تاریک ترین سال های احمدی نژادی با کلی هزینه به خیابون رفت و تاثیری واقعی در جامعه گذاشت و ابراز شرمندگی از فرید و بقیه که هنوز قراره آدم ها بهترین سال های عمرشون رو در مهملی به اسم سربازی اجباری بگذرونن که انگار درست شده برای ضدیت با انسانیت.
نامه ها
ناصر نوشته: الان به شدت عصبانی هستم.شرمنده.سعی می کنم در آینده رفتار بهتری داشته باشم.
دلیل ناراحتی من ایرانسله. من 2 سال پیش یک اکانت وایمکس از ایرانسل به همراه 2 مودم (ثابت و همراه) خریدم. تاکید می کنم که خریدم.
بعد از مدتی ترجیح دادم تمدید نکنم. دلیلش مهم نیست. اصلا دوست نداشتم تمدید کنم. من یک شخص مستقل هستم و علاقه ای به تمدید نداشتم. (البته دلیلم آنتن دهی ضعیف تو مشهد بود)
در ذهنم با خودم گفتم که اگر زمانی رفتم مسافرت یا نیاز بود تمدید می کنم.
اما. اما. در عین ناباوری امشب بعد از تماس با 707 با این جملات روبرو شدم: چون تمدید نکردین از مودم هاتون سلب امتیاز شده. یا باید مودم جدید بخرین یا منتظر تماس همکارامون باشین.
پویا هم نوشته:
از اونجایی که خودم خیلی کارهای رباتیک انجام میدم و علاقه هم دارم، برام این حرکت خیلی جالب بود.
یه آقای انگلیسی به پروژه ای رو راه اندازی کرده به نام micro python که به نظر من میتونه یه جهش توی دنیای برنامه نویسی رباتیک و کلا مدارها باشه. این وبسایتشه
داستان از این قراره که یه مدارهایی درست میکنه و میده به ما(اگه کشورمون از اونایی باشه که بتونیم خرید کنیم!) و ما توی SD-Cardی که توی مدار میخوره برنامه ی پایتون خودمون رو مینویسیم (مدار میتونه مثل یه فلش به کامپیوتر وصل بشه) و بعد با زدن دکمه ی ریست، برنامه ی ما اجرا میشه.
دقیقا مثل وقتی میمونه که ما برنامه ای رو توی C یا اسمبلی مینوشتیم و با کلی بدبختی توی مدارمون پروگرام میکردیم و بعد اجراش میکردیم ببینیم آیا این خط مشکی روی زمین رو دنبال میکنه یا نه!
حالا شما فکرشو بکنید که علاوه بر اوپن سورس بودن، سادگی برنامه نویسی python هم بهش اضافه بشه. و البته پایتون هم که توی قدرت و انعطاف چیزی از پدران خودش یعنی C/Cpp کم نداره!
اندرو فورسهایمز(Andrew forcehimes)، دانشآموخته دوره دکترای فلسفه دانشگاه وندربیلت امریکا است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه فرااخلاق، اخلاق و فلسفه سیاسی است. فورسهایمز در مقاله حاضر که در نشریه فلسفی Think (تابستان ۲۰۱۳) منتشر شده، نشان میدهد که حکم اخلاقی درباره دریافت اینترنتی کتابها همانند استفاده از کتابخانهها است و اگر یکی از آنها اخلاقی باشد، دیگری نیز اخلاقی خواهد بود. ترجمه مقاله این اندیشمند با اندکی تلخیص تقدیم خوانندگان میشود. «ایران» از مقالاتی که در نقد یا تقویت ایده اصلی این نوشته فراهم شده باشد استقبال میکند.
فیلسوفان مقاله مینویسند. امروزه بیشتر این مقالات، فنی و استدلالی هستند و طبعاً عناوینی دارند مانند «پاسخ به فلان و فلان» یا «نقد چه و چه». کار من هم مانند دیگرانی که در حوزه فلسفه کار میکنند، قاعدتاً نیازمند مخاطبانی است که البته بیشتر آنها را هرگز نمیبینم.
این داشتن مخاطب را مدیون اثر چاپی و کتابخانههای عمومی هستم. با استفاده از صنعت چاپ، میتوانم با ایدههای دیگران در یک زمان یا مکان دیگر درگیر شوم و با بهرهگیری از کتابخانهها، دیگر به خاطر طبقه اجتماعی یا اقتصادی، از موهبت گفتوگو محروم نشوم.
کتابخانههای عمومی، منبعی فوقالعاده هستند، اما مدتی پیش دریافتم که میتوانم از یک امکان تکمیلی دیگر هم بهره ببرم؛ یعنی در اینترنت، کتابها را به شکل غیرقانونی دانلود کنم. به این ترتیب، دو سؤال هنجاری پیش میآید که اغلب در کلاسهای فلسفه اخلاق مطرح میکنم: «آیا کسی میتواند استدلالی به نفع کتابخانههای عمومی (در معنای ساختمان فیزیکی) ارائه دهد که در عین حال، استدلالی به نفع دریافت اینترنتی کتاب نباشد؟
از سوی دیگر، آیا کسی میتواند استدلالی علیه دریافت اینترنتی کتاب ارائه دهد که در عین حال، استدلالی علیه کتابخانهها نباشد؟» ادعای من آن است که پاسخ به هر دو سؤال، «خیر» خواهد بود.
اجازه بدهید با بررسی اینکه کتابخانههای عمومی دقیقاً چه هستند و تحلیل استدلالهایی که وجود آنها را توجیه میکند، شروع کنیم. کتابخانههای عمومی، نهادهایی هستند که کتابها را خریداری میکنند و بعد به اعضا آزادانه امانت و اجاره میدهند. اگر نخستین بار بود که با این فرایند مواجه میشدیم، به نظرمان خیلی عجیب میآمد. کتابخانهها یک کتاب دارای حق تکثیر را میخرند که محتوای آن، جزئی از اموال ناشر یا نویسنده است و بعد آن را تقریباً به رایگان در اختیار ما قرار میدهند.
از این گذشته، شخص امانتگیرنده طبق قانون استفاده منصفانه میتواند کل کتاب یا مقاله را فتوکپی بگیرد و آن را برای همیشه در کتابخانه شخصی خود داشته باشد. اخیراً به منظور پاسخگویی به نیازهای روزافزون، کتابخانهها وارد طرحهای امانت بینکتابخانهای شدهاند.
در این فرایند، شخص میتواند یک کتاب را از طریق کتابخانه دیگری غیر از کتابخانهای که عضو آن است، دریافت کند. با استفاده از همین فرایند میتوان فتوکپی مقالات و کتابها را از طریق کتابخانه دیگر گرفت و برای خود نگهداری کرد.
توجه داشته باشید که همه این موارد، بخشی از اموال دیگران و دارای حق تکثیر است، پس کتابخانهها چطور چنین خدماتی را توجیه میکنند؟ استدلال اصلی مبتنی بر این ادعاست که هیچکس نباید بر پایه ویژگیهای اخلاقاً نااصیل مثل نژاد، جنسیت، طبقه و سن، از اطلاعات محروم شود.
اما صرفنظر از این مسأله، میتوان پرسید که چرا افراد باید دارای دسترسی عمومی به اطلاعات باشند؟ پاسخها شاید متفاوت باشد، اما نکته مهم آن است که دسترسی آزاد به اطلاعات، نقشی اساسی در هر جامعه پویا و روبهرشد دارد. مثلاً داشتن شهروندان آگاه، بهترین راه (اگر نه تنها راه) برای رسیدن به وضعیتی است که در آن مقامات و قانونگذاران، مسئولیتپذیر و پاسخگو هستند. به همین دلیل است که استبداد اغلب نیازمند برنامهای برای سرکوب اختلاف عقیده و تحریف اطلاعات است و دسترسی به کتابخانههای عمومی، هر دو مورد را خنثی میکند.
کتابخانهها علاوه بر فراهم کردن توازن مناسب میان شهروندان و قانونگذاران، نابرابریهای معرفتی میان شهروندان را تعدیل میکنند، یعنی اختلافات در میزان دانش شهروندان بر پایه امتیازاتی که همه از آن برخوردار نیستند، از بین میرود.
بدیهی است که دستیابی به اطلاعات از طریق مطالعه کتاب، نیازمند وقت و هزینه است. از بین بردن حداقل یکی از این موانع برای اکثر اعضای جامعه، قطعاً کاری ارزشمند است که کتابخانهها مسئولیت آن را برعهده دارند. کتابخانهها نمیگذارند به کسانی که امتیازات آموزشی خاصی را نداشتهاند، از بالا نگاه کنیم و به قول فیلیپ پتیت، فیلسوف ایرلندی، باعث میشوند شهروندان مستقیماً به چشم یکدیگر نگاه کنند.
پس وقتی کتابخانهها به ارتقای سطح آگاهی عموم شهروندان و از بین بردن نابرابریها کمک میکنند، ظاهراً دلایل خوبی برای تأسیس و گسترش آنها داریم.
اما اینجا باید از خودمان بپرسیم که چرا کتابخانهها از نظر رعایت حقوق مالکیت و خصوصاً حقوق مالکیت فکری، وضعیت خاصی دارند؟
حقوق مالکیت فکری با رعایت حق تکثیر حفظ میشود و تضاد همین جاست: کتابخانهها دسترسی به اطلاعات را ارتقا میدهند؛ حال آنکه حق تکثیر درصدد محدودسازی دسترسی به اطلاعات است. استدلال به نفع کتابخانهها را به شکل خلاصه مرور کردیم، اما چه استدلالی به نفع حق تکثیر وجود دارد؟
مثلاً در اصل اول قانون اساسی امریکا آمده است که کنگره میتواند به «ترویج پیشرفت علم و هنرهای کاربردی، از طریق تضمین حفظ حقوق معنوی آثار مکتوب و اختراعات برای نویسندگان و مخترعان» بپردازد.
اینجا ایده اصلی آن است که پیشرفت در علم و هنر با انگیزههای اقتصادی تشویق میشود و مؤلفان و مصنفان اگر از این انگیزهها محروم باشند، رغبت کمتری به تولید آثار دارند.
پس اگر کسی اثری را کپی کند یا بدزدد، مؤلف در نتیجه ضرر اقتصادی، متضرر شده و جامعه نیز به دلیل کاهش انگیزه نوآوری، مورد آسیب قرار گرفته است. فعلاً نمیخواهم ارزش این استدلال را مورد قضاوت قرار دهم، گرچه معتقدم دو پیشفرض چالشپذیر در آن وجود دارد که به آن بازمیگردم. اینجا میخواهم بر یک نکته تأکید کنم و آن اینکه اگر کسی موافق تأسیس کتابخانه باشد، باید به چنین گزارهای معتقد باشد: هزینه تحمیل کردن پرداخت بهای دسترسی به اطلاعات برای هر عضو جامعه (یعنی پیامد بدیهی حق تکثیر) بسیار بیشتر از منافعی است که جامعه با ارائه اطلاعات رایگان، از آن برخوردار میشود. اما چطور این گزاره، استدلالی محکم به نفع دریافت اینترنتی کتابها نیست؟
به عبارت دیگر، اگر کسی موافق منافعی است که کتابخانهها برای جامعه دارند، باید با توزیع الکترونیکی کتابها هم موافق باشد (و حتی با توجه به سرعت و سهولت دسترسی، خیلی هم ذوقزده شود!). اگر من میتوانم وارد یک کتابخانه شوم، کتابی را امانت بگیرم و برای خودم اسکنش کنم (یا حتی سفارش فایل اسکنشده آن را از طریق طرح بینکتابخانهای بدهم)، چرا نتوانم وارد یک سایت اینترنتی شوم و نسخه اسکنشده کتاب را دانلود کنم؟
نکته مهم آن است که اگر مزیت دسترسی به اطلاعاتی خاص، از قانون حق تکثیر فراتر میرود و کتابخانهها را توجیه میکند، به نظر میرسد امتیاز دسترسی به همان اطلاعات، بر حق تکثیر فایق آید و دریافت اینترنتی کتاب را توجیه کند و البته این واقعیت که اطلاعات به شکلی کارآمدتر در دسترس قرار میگیرند، موهبت است، نه نقیصه.
حالا اجازه بدهید با بررسی استدلالها از نگاهی دیگر، ببینیم رابطه بین استفاده از کتابخانهها و دریافت اینترنتی کتاب چگونه است. آیا میتوان استدلالی علیه دریافت اینترنتی کتاب ارائه داد که وجود کتابخانهها را با تردید مواجه نکند؟
صرفنظر از برخی موارد استثنا (مثل نیاز یا ضرورت غیرمتعارف)، دزدیدن اموال دیگری، به لحاظ اخلاقی نارواست. یعنی من با گرفتن آنچه متعلق به شماست، به شما آسیب زدهام. مثلاً اگر یک گلابی داشته باشید و من بیایم و گلابی را از شما بگیرم، شما را از منفعتی که حقتان بوده، محروم کردهام و شما دیگر نمیتوانید از این منفعت بهره ببرید. اگر شما زحمتی کشیدهاید، زحمتتان هدر میرود. پس «اختصاص فیزیکی»، یکی از ویژگیهای اصلی حقوق مالکیت است.
اما مسأله اموال فکری متفاوت است. اگر شما کتابی بنویسید و من پس از انتشار، آن را کپی کنم، شما را از فروش نسخههای دیگر به شکلی که شما از فروش گلابیتان محروم میشوید، محروم نکردهام. حداقل به یک معنا، شما همچنان منافعی را خواهید داشت که قبلاً از آن برخوردار بودید- یعنی اموال فکری، غیررقابتی است. اما استدلال میشود که اشکالی پیش آمدهاست.
اگر شما کتابی بنویسید، باید حق انتفاع از آن را داشته باشید. پس حق تکثیر به جای «اختصاص فیزیکی»، وارد کار میشود و به لحاظ قانونی، یک سری حقوق اختصاصی ارائه میدهد (محروم کردن دیگران از استفاده غیرمجاز از محصول) و به این ترتیب، نوعی «اختصاص حقوقی» به دست میآید. اینجا با این استدلال مواجهیم که نویسنده خودش نمیتواند از حقالتألیفش به خوبی پاسداری کند و بنابراین تولید کلی آثار به دلیل کاهش انگیزهها، کاهش خواهد یافت.
چنین استدلالی مبتنی بر دو ادعاست: اولاً، آنها که اثر را کپی میکنند یا میدزدند، اگر نمیتوانستند چنین کنند، پولش را میپرداختند و ثانیاً نویسندگان انگیزه درونی ندارند. پس آیا درست است که بگوییم اگر من کتابی را بدزدم، نویسنده را با محروم کردن از یک منفعت، متضرر ساختهام؟ ادعای اول باید پیشفرضش این باشد که اگر من نمیتوانستم کتاب را بدزدم، آن را میخریدم. فقط با این شرایط میتوان فرض کرد که دزدیدن کتاب باعث ضرر مالی نویسنده میشود.
مثلاً من میخواهم ترجمه جدیدی از برخی آثار افلاطون داشته باشم، اما این ۷۵دلار هزینه خواهد داشت، پس مجبورم با ترجمه قدیمی سر کنم. اما اگر بتوانم ترجمه جدید را بدزدم، بدان معنی نیست که در غیر این صورت، آن را میخریدم. در واقع، بیشتر افراد به دلیل اینکه قدرت خرید ندارند، به سرقت دست میزنند. پس نمیتوانیم فرض کنیم که نسبتی یک به یک میان کتابهایی که دزدیده میشوند و کتابهایی که خریده نمیشوند، وجود دارد و به این ترتیب نمیتوان فرض کرد که سرقت، نویسنده را از منفعتی محروم میکند که در صورت عدم سرقت، از آن برخوردار میشد.
ادعای دوم از جاذبه شهودی بیشتری برخوردار است. ظاهراً موجه به نظر میرسد که انگیزههای اقتصادی بیشتر با تولید بیشتر آثار جدید، ارتباط مستقیمی داشته باشد. اما انگلستان اولین کشوری بود که قوانین حق تکثیر را در اوایل قرن هجدهم تصویب کرد و آثار فراوانی پیش از این منتشر شده بودند.
با توجه به این مسأله، میتوان میان آثاری که اگر حقالتألیف نبود، نوشته نمیشدند و آثاری که صرفنظر از حقالتألیف هم وجود میداشتند، تمایز قائل شد (و توجه داشته باشید که علت منطقی حق تکثیر آن است که حقالتألیف، انگیزه اصلی است، نه انگیزهای در کنار انگیزههای دیگر).
به هر حال، قطعاً انگیزههای دیگری هم وجود دارند و در سطحی بالاتر از حقالتألیف قرار میگیرند (مثلاً شهرت، بشردوستی، اعتبار علمی و…). اگر این هم قانعکننده نباشد، میتوان استدلال ظریفتری ارائه داد و فقط بر کتابهایی متمرکز شد که صرفنظر از حقالتألیف تولید میشوند.
شاید برخی گمان کنند که کتابهای اندکی این شرایط را دارند، اما تقریباً تمام کتابهای دانشگاهی چنین هستند (به استثنای برخی کتابهای درسی). این مسأله مستقیماً با استدلالی که به نفع کتابخانه مطرح کردیم، مرتبط است و آن اینکه توجیه اصلی تأسیس کتابخانه و توزیع الکترونیکی کتابها، منافع آموزشی است که به جوامع ارائه میدهند.
به نظر بدیهی میرسد که کتابهای دانشگاهی (که هدفشان آموزش است)، این نیاز را بیش از کتابهایی که در وهله اول در پی حقالتألیف هستند (مثلاً ادبیات عامهپسند)، برآورده میکنند. خلاصه اینکه به نظر میرسد بین اطلاعاتی که برای یک جامعه روبهرشد، مفید است و انگیزه حقالتألیف در تولید اثر، رابطه عکس وجود دارد.
شاید باز هم گفته شود که حتی اگر نویسندگان (دانشگاهی) به دنبال پول نباشند، ناشران چنین هستند و کپی کردن کتابها، تولید کتابها را در آینده ناایمن میسازد. اما اگر چنین استدلالی صحیح باشد، آنگاه استدلالی علیه کتابخانهها نیز خواهد بود، بخصوص آنها که همه کتابها را نمیخرند و از طرح بینکتابخانهای استفاده میکنند. اگر آپلود کردن یک کتاب به دلیل تعداد نامحدود دانلودهای بعد از آن که ممکن است انتشار کتاب را در آینده تهدید کند، به لحاظ اخلاقی نارواست، پس نهادی که هر کسی میتواند به آن وارد شود و همین کار را انجام دهد، نیز نباید وجود داشته باشد. به تعبیر دیگر، چطور کتابخانهای که یک نسخه کتاب را میخرد و بعد آن را در میان افراد مختلف توزیع میکند، با کسی که یک نسخه کتاب را میخرد و آن را اینترنتی توزیع میکند، متفاوت است؟
استدلالی که در این مقاله مطرح شد، حق تکثیر را به کلی رد نمیکند، بلکه نشان میدهد که نحوه نگاه ما به حق تکثیر دچار تناقض است. نتیجه کلی استدلال چنین است: دریافت اینترنتی کتاب به لحاظ اخلاقی ناروا نیست و اگر ناروا باشد، آنگاه تأسیس یا استفاده از کتابخانه هم اخلاقاً ناروا خواهد بود.
موسیقی
به پیشنهاد رضاایکس سرباز اجباری وطن آهنگ Nirvana – Smells Like Teen Spirit
بعضی ها می گن شماره ۴۲ برای هر گیکی مقدس است و بعضی ها می گن هیچ چیز برای گیک ها مقدس نیست چون هر چیز با علم امکان تغییر. ما بدون اینکه وارد این دعوا بشیم وارد شماره ۴۲ می شیم و پته همه خبیث ها رو آب می ریزیم.. آخرش هم عاشق می شیم. با ما باشین.
پتنت ترول ها رو می شناسیم (توضیح) و با وجودی که دولت ها دارن سعی می کنن قوانینی تصویب کنن که جلوی این مسخره بازی گرفته باشه، این ترول ها هنوز هم زنده هستن و طبق تحقیق اخیر موسسه پرینسواترهاوسکوپرز هی هم دارن بد و بدتر می شن. این تحقیق می گه در پروندههای جدید، ۶۷ پرونده ها از طرف پتنت ترول ها مطرح شده که خیلی هاشون بیرون دادگاه حل می شن (بخونین یک پولی می گیره از طرف تا بیخیال پرونده بشه و اذیتش نکنه یا بخونین هر شرکت باید یک پولی به زورگوها / لات ها / .. بده تا بتونه کار کنه و بخونین هر محصولی که من و شما قراره بخریم باید یک باجی به یک کله گنده داده شده باشه که البته ما بهش عادت کردیم دیگه (: ولی اینبار پتنت ترول است که علم رو هم داره کند می کنه) بگذریم بحث قاطی شد (:
شرکت مایکروسافت در یکی از بزرگترین اخراج های این سال ها داره ۱۸هزار کارمندش رو اخراج می کنه که ۱۲۵۰۰ تاش کسانی هستن که از طریق خریدن شرکت نوکیا وارد این کمپانی شده بودن. عملا یعنی نوکیا داره خیلی خیلی کوچیکتر می شه. معلومه که ایمیل همیشگی هم زده شده که «با اینکار داریم تلاش می کنیم خیلی خوب بشیم و فعال باشیم و اصلا نگران نباشین و …» ولی اگر کسی نوکیا رو دوست داشته باید خیلی نگران باشه و اگر کسی در مایکروسافت کار می کرده باید خیلی نگران باشه. [صحبت در مورد شرکت ها و اینکه زندگی ما نباید به شرکت ها تقلیل پیدا کنه یا هیچ چیزی امن نیست و چند بعدی بودن و بحث یخچال ]
[توضیح روز صفر] . حالا فرض کنین.. فرض که نه.. بدونین که هکری هست به اسم جرج هوتز Hotz که وقتی ۱۷ سالش بود اولین کسی شد که ای فون ای تی اند تی رو در ۲۰۰۷ کرک کرد و لاکش رو باز کرد ولی هیچ کس بهش توجه کرد و همه تمرکز رو گذاشتن روی اینکه چیکار کنن که دیگه کسی نتونه آنلاک کنه (که موفق هم نشدن). همین آقای ایشون یکی دو سال بعد پلی استیشن سونی ۳ رو مهندسی معکوس کرد و تنها هنری که از سونی بر اومد این بود که ازش شکایت کنه و در آخر با گرفتن تعهد که دیگه هیچ محصول سونی رو هک نخواهد کرد از شکایتش صرف نظر کنه! ولی ماجرای گوگل فرق می کنه. وقتی هوتز تونست سیستم عامل گوگل کرم رو در اوایل امسال هک کنه، گوگل بهش جایزه ای ۱۵۰هزار دلاری داد و از اینکه کمک کرده سیستم عامل امن تر بشه تشکر کرد. دو ماه بعد هوتز ایمیلی از کریس اوانز – مهندس امنیت گوگل – دریافت کرد که دعوتش می کرد به کار.. کار تمام وقت روی امنیت هر محصولی که گوگل قراره بده بیرون. گوگل حالا هم اعلام کرده ک پروژه ای به اسم پروژه روز صفر رو داره که اکسپلویت های روز صفر رو کشف می کنه و حل می کنه چون مردم باید حق داشته باشن بدون ترس، از اینترنت استفاده کنن.
پایرت بی رو حتما همه می شناسیم.. سایت تورنت و بعد فعال آزادی در اینترنت و بعد تشکیل دهنده احزاب طرفدار اینترنت در کشورهای متنوع و حتی عکس العمل نشون دهنده نسبت به وقایع هشتاد و هشت ایران و .. خلاصه یک گروه عالی. سایت اعلام کرده آخر تابستون براوزر جدیدی می دن که با تکنولوژی پی۲پی می تونه فیلترینگ رو رد کنه و معلومه که کمک جالبی خواهد بود برای ما. این برنامه کاملا اوپن سورس است (که امیدوارم باعث نشه مثل سایفون بپکه) و از لیب تورنت، وب کیت، اسکولایت و نود جی اس استفاده می کنه و حتی سیستم دی ان اس خودش رو هم خواهد داشت. چشم به راهیم استاد!
دوست و همسایه و برادر و همکیش عزیز چین هم وی چت رو سانسور کرد. این برنامه در چین برای گردش اخبار و اطلاعات استفاده می شد. حداقل اینقدر شرف داشتن که اینو بگن «بعضی از مردم از این برنامه برای پخش اطلاعات مضر برای عامه و غیرقانونی استفاده می کردند و از این طریق به سیستم اینترنت و رضایت مردم اسیب می رساندند». خلاص (:
تحقیق ا ز۱۹۶۹ شروع شد. زمانی که دو روانشناس دانشگاه ایلینویز بعد از مطالعه فرهنگ های مختلف گفتن که انسان ها گرایش دارن به استفاده از کلمات مثبت و حالا کامپیوتر تونسته به کمکون بیاد تا در مقیاسی خیلی بزرگتر همین رو تکرار کنیم. یک برنامه، ۱۰۰ هزار کلمه در ۲۴ زبون از فرهنگ های مختلف رو بررسی کرده و به این نتیجه انسان ها مستقل از فرهنگشون گرایش دارن به مثبت بودن در استفاده از کلمات. به عبارت دقیق تر «کلمات زبان طبیعی انسان در تمام جهان بایاسی مثبت دارد». اونها اول ده هزار کلمه پر مصرف زبان هایی مثل چینی، روسی، انگلیسی، پرتغالی برزیلی، کره ای ، عربی و .. رو انتخاب کردن و بعد به کمک صحبت کنندگان این زبون ها اونها رو روی مقیاس خیلی منفی تا خیلی مثبت جا دادن ودر نهایت کافی بود به کتاب ها و شعرها و موسیقی و توییتر و .. نگاه بشه تا ببینیم مردم بیشتر کلمات منفی استفاده می کنن یا مثبت و نتیجه این بود: مثبت! یک دلیل دیگه برای مثبت و امیدوار بودن (:
یک خانمی هم هست که وقتی تصمیم گرفت کرنل لینوکس رو درک کنه و شروع کرد به خوندن کتاب هایی مثل understanding the linux kernel، به جای نوت برداشتن شعر گفت! اگر برین به http://www.linux-poetry.com/ شعرهایی در وصف و توصیف و تشریح بخش های مختلفی از کد می بینین. مثلا الان بالاترین شعر اینه که : رشته بیکار. هیچ کاری نکردن پیچیده است – برای یک سیستم عامل. اجرای حلقه ای بی نهایت، پاسخ دادن به اینتراپت ها که در وصف فایل process.c است (: اگر هیچ آشنایی با کرنل ندارین و تا حالا نگاهش نکردین شاید نقطه شروع خوبی بشه (:
ترکیبی از محققین دانشگاه های پرینستون و Kuleuven بلژیک نشون دادن که از ۱۰هزار سایت اول اینترنت، ۵.۵٪ سایت ها اسکریپت هایی دارن که از کامپیوتر شما اثر انگشتی می گیرن و می تونن بعدا تو اینترنت تشخیصش بدن! من صد در صد موضوع رو نفهمیدم ولی ظاهرا یکسری دستور باعث می شه کامپیوتر عکسی بکشه که در هر کامپیوتر متفاوت از بقیه در می یاد و این رو استفاده می کنن برای تشخیص این که شما همونآدمی هستین که فلان جا هم بودین. چند وقت پیش اروپا تلاش کرد با محدود کردن cookie ها و اینجور چیزها کمی پرایوسی به وب بیاره ولی این روش که عملا هم نمی شه جلوش رو گرفت نشون می ده که پرایوسی کامل در وب تقریبا غیرممکن است.
دزدین پسورد یک کامپیوتر از روش های فنی کار راحتی نیست ولی دزدهایی که دنبال پسورد شما هستن معمولا دنبال راه حل های پیچیده فنی نمی رن – مهندسی اجتماعی -. یک محقق امنیتی در آفریقای جنوبی با کتابخونه آزاد تشخیص تصویر OpenCV یک برنامه نوشته که می تونه رو گوشی های آیفون و غیره ران بشه و پسورد هر کسی که در اطراف شما مشغول زدن پسوردش روی آی پد است رو بدزده. ماجرا اینه که با زدن هر کلید، یک لحظه مربعی آبی ظاهر می شه که می گه چه حرفی رو فشار دادین و اگر از دور گوشی رو به سمت کسی بگیرین که داره پسوردی رو وارد می کنه، برنامه صفحه رو می بینه و از مربع های آبی ای که ظاهر می شن حروف رو می خونه. به همین سادگی. انگار خودتون خیره شدین به صفحه و مربع ها رو مثل گرگ تند تند می خونین .. که برای یک برنامه کار راحتیه. حالا فرض کنین همین رو نصب کنیم روی عینک گوگل و فاتحه مع الصلوات!
توی اسلش دات که سایت خبری گیک ها است یک بحث جالب درگرفته: اینترنت چیزها و سازمان های بیمه [توضیحات خودم در مورد اینترنت چیزها، بیمه، وصل شدن دو تا به هم و بالا پایین رفتن هزینه ها و زیر نظر بودن همیشگی ]
اگر به عنوان یک گیک خواننده بویینگ بویینگ یا لینوکس ژورنال دات کام باشین، از نظر ان اس ای لازمه بیشتر از بقیه زیر نظر باشین. مطلب رو اول یک سایت آلمانی نوشت و بعد بقیه. بحث سر برنامه ای است به اسم XKEYSCORE که با شنود بخشی از ترافیک اینترنت سعی می کنه حدس بزنه چه کسانی باید زیر نظر باشن و یکی از این فاکتورها جستجو به دنبال TOR و Tails است و طبق گفته اون سایت آلمانی، خود لینوکس ژورنال هم که در این موارد نوشته جزو «فروم تندروها» طبقه بندی شده! کسی هنوز نمی دونه چرا و این چه حماقتی است و برمیگردیم به داستان قدیمی که وقتی حکومت شروع کرد به زیر نظر گرفتن آدم ها کسی نمی تونه ماجرا رو به موقع متوقف کنه و اونها هم اینقدر داده جمع می کنن که توش گم میشن! خلاصه احتمالا من و شما هم از نظر ان اس ای اکستریمیست شدیم رفت (:
کریستوفر میمز پسورد اکانت توییترش رو گذاشته کریستوفر میمز و اونو توی یک مقاله در وال استریت ژورنال منتشر کرده. این اکانت توییتر از ۲۰۰۷ فعاله و ۵۱هزار توییت داره ولی اون می گه اینکار خطری نداره. بحث اینه که دوران پسوردها داره به سر می رسه. گوگل الان روی یک پروتکل جدید کار می کنه که هنوز هم اسمی نداره. انتظار می ره این پروتکل به شما اجازه بده با داشتن گوشی موبایلتون، هر چیزی رو انلاک کنین یا وارد هر چیزی بشین (معلومه چیزهایی که مجوزش رو دارین). اول به نظر احمقانه می یاد که ما اینو جایگزین پسوردی بکنیم که تو ذهنمون است ولی فرقش اینه که پسورد توی ذهن رو می شه دزدید یا شنود کرد ولی تلفن قابل تکثیر نیست و اگر هم گم شد سریعا می شه غیرفعالش کرد. از اونطرف ما همیشه پسوردهای تکراری استفاده می کنیم و یک مشکل امنیتی در یکجا، بقیه جاها رو هم به خاطر می ندازه.
چستر نز آخرین فرد زنده از ۲۹ سرخپوست ناواجویی ناواهویی بود که در جنگ جهانی دوم هنرنمایی ای کردن که از دست هیچ کدوم ز ریاضی دان های متفقین بر نیومده بود: ساختن رمزی برای مکالمه. افراد زیادی از جمله تورینگ افسانه ای تلاش کرده بودن شکلی از رمزنگاری رو درست کنن که .. [توضیحات خودم – علیه ژاپن – ۳۰ غیر ناواجو ناواهو فقط بلد بودن حرف بزننش و شکل نوشتاری هم نداشت – فیلم ویندتاکر – سرخپوست ها بلینکر (نوری) و مورس یاد گرفتن و کلمات نظامی رو جایگزین کردن (مثلا لاک پشت برای تانک و NEHEMAH که برابر مادر بود برای آمریکا و …۱۳ کشته دادن]
قرار شد اوباما به شکل سرزده با سربازهای آمریکایی دیدار بکنه و بعدش فهرستی به رسانه ها داده شد از افرادی که در این دیدار حضور داشتن. در این فهرست یک اسم بود و یک لقب عجیب: رییس دایره جاسوسی آمریکا در افغانستان! اسمی که انتظار می ره هیچ کس ندونه (برای امنیت و دردسرهای بعدی). کاخ سفید سریعا اعلام کرد که اشتباه شده و این اسم نباید هیچ جا منتشر بشه و همینطور هم شد ولی این فهرست رو ۶۰۰۰ نفر دریافت کرده اند و مطمئنا دیگه چیز مخفی ای توش نیست. یکی می گه اگر اسنودن یک اسم رده بالا منتشر کرده بود الان با درون بهش حمله کرده بودیم و یکی دیگه می گه وقتی کاخ سفید چنین اسمی رو افشا می کنه فقط یک «اوپسسس» است ولی افراد رده پایین برای چیزهایی بسیار ساده تر تو زندان هستن. خلاصه منینگ چشمش رو باز کنه ببینه (:
تبریکها، تقبیحهاَ و تعجبها
تعجب ! تعجب می کنیم از نویسندگان راهنماهای زبون برنامه نویسی هسکل که توش گفتن «writing programs that do not require comments is the better choice» و حرفشون هم اینه که کد هسکل قراره تمیز، خوانا و خود معرف باشه و با انتخاب متغیرهای خوب و اسم های درست، برنامه نویس باید تلاش کنه نیاز به توضیح رو به صفر برسونه! ایده عجیبی است ولی در متن خودش، منطقی.
تبریک هم داریم از استاد دانشگاه آریزونا که گفته اگر دانشجوهای دختر موی زیربغل و پاشون رو برای ده هفته نزنن و از ماجرا یک ژورنال درست کنن بهشون نمره مثبت می ده (: هاها.. در مورد دلایل و اینها شاید یک پادکست مستقل بدم یک روزی و مقایسه با دانشگاه ما هم باحاله که مثل مدرسه است و همه چیزش از قبل مشخص.
تبریک ملایم هم به برنامه نویس های شرکتی که Yo رو نوشتن [کمی توضیح] منتظر «هوی» وطنی هستیم (:
تبریک محکمی هم به گوگل به خاطر کمپین «چیزهایی که دوستشون دارین با کد درست شدن» تا بپردازه به خانمها، حضورشون در تکنولوژی و تکرار این مفهوم که ما خیلی از چیزهایی که می سازیم یا استفاده می کنیم با کد کار می کنن و اتفاقا خیلی ها با این کد نویسی هست که هویت خودشون رو شکل دادن. و تبریک مرکبی هم داریم به خانم های ایرانی که مطمئن هستم یکی از بالاترین سطوح فنی در تمام جهان رو دارن.. چه برنامه نویس چه طراح چه متخصص رادیو و چه هر تخصص فنی دیگه. باعث افتخارمه همیشه.
چه خبره این هفته.. با اینهمه تبریک به نظرم باید یک پارتی می افتادیم! ((: تبریک بعدی مال بیل گیتس که جایزه اش برای کشف یک کاندوم بهتر ظاهرا داره به نتیجه می رسه. گروهی یک ماده به اسم هیدروژل-قوی ساختن که می گن حس نزدیکتری به پوست داره ولی تا به بازار نیومده یادمون باشه که حس ایدز و هپاتیت و استرس بچه هی ناخواسته بسیار وحشتناک تر از حس کاندوم هستن (:
و البته بزرگترین تسلیت به به اصطلاح کشور اسراییل و هر کس دیگه که راه حلش در جهان، کشتن آدم ها است و هر ایده احمقی که فکر می کنه اگر آدم ها رو بکشه، مشکلات حل می شن.
نامه ها
از فاطمه هم تشکر می کنیم برای ایمیل خیلی طولانی ولی بسیار دقیقش در مورد کلی از شماره های رادیو گیک و بحث هاش در مورد رمزنگاری.
عجیبترین این هفته مال بهداد است:
کاوه عزیز هم دردنامه ای نوشته که در نهایت می رسه به اینکه نیاز به کمی نمره بیشتر در امتحان ورودی دانشگاهی داره که در یکی از کشورهای خارج داده و درخواست کرده من با هک کردن این مشکل رو حل کنم.. توضیحات خودم
جواد
سلام جادی عزیز
راستش مشکلی پیش اومده که امیدوارم بتونی کمکم کنی
همایون
جدیدا اپ پارس هاب رو نصب کرده بودم (مارکت ایرانیه اندرویده)
علی به دو نکته مهم اشاره کرده:
یه اتفاق برام این هفته افتاد گفتم بد نیست برات بگم .
بخش آخر
به افتخار شماره ۴۲ در موردش حرف می زنیم.. ۴۲ عدد بسیار مهمی در دنیای گیک ها است: مثلا شماره اسکی * است که وایلد کارته. دومین ورد ۱۶ بیتی هر فایل تیف همیشه ۴۲ است، توی فایل سیستم ریزر ۴، آی نود دایرکتوری روت ۴۲ است، توی لایبری سی گنو یک تابع داریم به اسم memfrob که هر چیزی بهش بدین رو با ۴۲ ایکس اور می کنه و حتی الان می تونین حدس بزنین تعداد روزهای دیفالت برای اکسپایری پسورد دامین توی مایکروسافت ویندوز چقدره: ۴۲ روز (: در نهایت Answer to The Ultimate Question of Life, the Universe, and Everything
۲۵ می روز حوله چون
A towel, it says, is about the most massively useful thing an interstellar hitchhiker can have. Partly it has great practical value. You can wrap it around you for warmth as you bound across the cold moons of Jaglan Beta; you can lie on it on the brilliant marble-sanded beaches of Santraginus V, inhaling the heady sea vapours; you can sleep under it beneath the stars which shine so redly on the desert world of Kakrafoon; use it to sail a miniraft down the slow heavy River Moth; wet it for use in hand-to-hand-combat; wrap it round your head to ward off noxious fumes or avoid the gaze of the Ravenous Bugblatter Beast of Traal (such a mind-bogglingly stupid animal, it assumes that if you can’t see it, it can’t see you); you can wave your towel in emergencies as a distress signal, and of course dry yourself off with it if it still seems to be clean enough.
More importantly, a towel has immense psychological value. For some reason, if a strag (strag: non-hitch hiker) discovers that a hitchhiker has his towel with him, he will automatically assume that he is also in possession of a toothbrush, face flannel, soap, tin of biscuits, flask, compass, map, ball of string, gnat spray, wet weather gear, space suit etc., etc. Furthermore, the strag will then happily lend the hitch hiker any of these or a dozen other items that the hitch hiker might accidentally have “lost.” What the strag will think is that any man who can hitch the length and breadth of the galaxy, rough it, slum it, struggle against terrible odds, win through, and still knows where his towel is, is clearly a man to be reckoned with.
Hence a phrase that has passed into hitchhiking slang, as in “Hey, you sass that hoopy Ford Prefect? There’s a frood who really knows where his towel is.” (Sass: know, be aware of, meet, have sex with; hoopy: really together guy; frood: really amazingly together guy.)[3]
موسیقی
محمد رضا باب دیلن رو پیشنهاد کرده بود و گوش کردم و عالیه ولی در این لحظه با توجه به حال و هوا از روزبه نعمت اللهی، د دیوونه رو می ذاریم برای اون بخشی که می گه با رد شدن تو از خیابون، تمام اونایی که عاشق بودن واسه چند لحظه مردد شدن و حتی از اینم سنگین تر اونجا که با دیدن زنی مو شرابی که موهاش از بالا روی صورتش ریخته می گه می گه «یه زن زیر یک ابشار شراب، یک کم کمترین صحنه رو فکر کن. ببین جای این صحنه تو شهر نیست… به من نه… به مردم یه کم فکر کن» به سلامتی همه اونهایی که می دونن هر روز که بدون عشق بگذره… شدیدا ضرره.