رادیو گیک شماره ۱۱ – ناکس های ناتو

رادیو گیک. از کارمند ناتوی اپل تا تلاش برای هک کردن ارتش آزاد سوریه و بازار زیرو دی هایی که میتونیم بهش بگیم «امنیت برای یک درصد» و رسیدن به این سوال پایه ای که آیا کامپیوترها باید آزادی بیان داشته باشن؟

با ما باشین. با رادیو گیک: تقاطع تکنولوژی و جامعه

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_011_nalootiha.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

جریان اپل رو داشتیم که به ایرانی ها نفروختن. بحث های متنوع است. به نظر من فقط یک کارمند مریض احمق بوده. من بیانیه اپل رو نخوندم ولی اگر میگه به ایرانی ها نمی فروشن غلط کرده (:

مایکروسافت و تلاش برای برگشت به بازی

بعله! مایکروسافت عظیمه و تقریبا همه کامپیوترهای دسکتاپ جهان رو می چرخونه و شرکت خوبیه و بقیه چیزها ولی شما یادتون نمی یاد… چند سال پیش که ما بچه بوپدیم همه دوست داشتیم بیل گیتس بشیم و اپل یک شرکت در حال سقوط بود و لینوکس یک امید مبهم یکسری انقلابی دنیای کامپیوتر. حالا این غول کمی پیر شده و درسته که هنوز عظیمه ولی کسی ازش نمی ترسه. اما حالا دوتا بازی جدی کرده و منتظریم ببینیم چیکار می کنه: تبلت و ویندوز جدیدش. شکی نیست که اگر مایکروسافت واقعا یک تبلت به درد بخور (نه یک لپ تاپ سر و ته شده) بده که ویندوز معقولی رو اجرا کنه و بشه روی برنامه های ویندوز رو اجرا کرد و قیمت هم خوب باشه، برنده بزرگی خواهد بود اما عبارت «release preview» یعنی هنوز هیچ کالایی آماده عرضه نیست و شاید این فقط یک بلوف باشه و مدت ها طول بکشه تا واقعا چیز به درد بخوری بیرون بیاد ازش.

نرم افزار اندروید برای سرقت اطلاعات کارت های بانکی غیرتماسی

یک شرکت نفوذ آلمانی (که البته کلمه penetration در ایران فیلتره) برنامه اندرویدی رو روی گوگل پلی استور گذاشته که می تونه روی تلفن های دارای NFC، اطلاعات کارت های بانکی رو بخونه. این کارکرد صحیح روی مسترکارت های پی پس و گلدکارته آلمانی نشون داده شده. معلومه که مثل همیشه گفته شده این برنامه فقط برای نشون دادن مشکلات فنی این سیستم ها است نه برای استفاده دزدها و خب واقعا هم با این روش امکان دزدی گسترده وجو نداره.

محققین دانشگاه اوکلند هم در کنفرانسی نشون داده بودن که چطوری با ده دلار خرید از ای.بی می شه وسیله ای ساخت که به راحتی می تونه کار مشابهی بکنه.

شرمنده پسرهای جوون، شما دیگه مهمترین گروه هدف تکنولوژی نیستین

اگر شما یک مرد بین ۱۸ تا ۳۵ ساله باشین احتمالا فکر می کنین که همه تولید کننده ها علاقمند هستن چیزی بسازن که به درد شما بخوره ولی این جریان در حال تغییره. درسته که هنوزم کمتر از ده درصد مدیرهایی که شرکت های بزرگ سرمایه گذاری تکنولوژی توشون سرمایه گذاری می کنن زن ها هستن اما مجموعه ای از شواهد نشون می دن که مردها دارن نقش کمرنگتری توی پذیرش تکنولوژی بازی می کنن. مثلا زن ها در حال حاضر در کشورهای غربی ۱۷٪ بیشتر از مردها از اینترنت استسفاده می کنند، … بذارین لیست بدم.. در اینها زن ها ساعت های مصرف بیشتری دارن: اینترنت، گفتگو با موبایل، سرویس های مبتنی بر مکان مثل فور اسکوئر، اسمس، اسکایپ، تمام شبکه های اجتماعی به جز لینکداین، تمام ابزارهایی که قابلیت اینترنت دارن، کتابخون های دیجیتال، وسایل تکنولوژیک مربوط به سلامتی و جی پی اس. تقریبا همه چیز. پس از دیدن لپ تاپ های صورتی یا تبلیغات زنانه در تکنولوژی شوکه نشین (:

در اعماق

اتیوپی و محدودیت روی اسکایپ و بقیه نرم افزارهای گفتگوی اینترنتی

دولت اتیوپی قانونی رو تصویب کرده که بر مبنای اون استفاده از ابزارهای اینترنتی گفتگو مثل سکایپ، وایبر یا جیتاک، جریمه ای برابر ۱۵ سال زندان خواهند داشت. مثل همیشه ادعا شده که این قانون برای حفاظت از شرکت ها مخابرات داخلی و جلوگیری از ضرر شدید اون به خاطر رو آوردن مردم به اینترنت برای گفتگو است ولی بازم مثل همیشه دو سه تا مساله ناگفته مونده. اول اینکه این تصمیم رو چرا یک «دولت» باید بگیره که همیشه سر کاره؟ چون می دونین بعضی کشورها چیزی به اسم رژیم سر کار دارن. بعضی ها واقعا ندارن. مثلا شما تو آلمان نمی تونین به معنی واقعی کلمه انقلاب کنین چون کس خاصی حاکم نیست که شما نتونین با انتخابات کنارش بزنین و خب اگر ادعا دارین که حرف مردم چیز خاصیه، خب توی انتخابات حرفتون رو ثابت می کنین ولی بعضی کشورها – مثلا اتیوپی – سیستم آزاد ندارن و یک حکومت هست که حتی بعد از هر ظاهرا انتخابات هم هنوز همونجاست و همیشه هم توضیح می ده که مردم دقیقا چه خواسته ای دارن بدون اینکه مردم خودشون حق داشته باشن در این مورد حرف بزنن (: به هرحال این یک مساله است .

مساله دوم اینه که چرا یک حکومت باید از شرکتی که صاحبش خودشه و دوستاش اینقدر دفاع کنه. خب اگر شرکت مخابرات اتیوپی نمی تونه سود ده باشه آیا راه حل اینه که همه شرکت های دیگه رو ببندن و هر سیستم رقیبی رو تعطیل کنن که اینها بتونن هر قیمتی خواستن هر سرویسی رو بفروشن؟

و در نهایت اینکه این یعنی هیچ کسی در اتیوپی حق نداره هیچ شکلی از ارتباطاتی داشته باشه که از زیر گوش و چشم دولتی که مردم انتخابش نمی کنن رد نشه. نه کسی حق داره با کسی بگه که چی می خواد (خب چون دولت خودش می گه همه چی می خوان) و نه کسی حق داره در مورد چیزی انتقاد کنه بدون اینکه دولت بشنوه (:

اتیوپی (:

حملات هک علیه فعالین مدنی و حقوق بشری سوریه و تبت

هفته گذشته دو تا حمله گسترده هم داشتیم. اولی علیه فعالین آزادی و دموکراسی در سوریه و دومی علیه فعالین آزای در تبت. در حمله اول یک کرم توی کامپیوترهای گروه بزرگی از فعالین سوری پخش شد. کرم از طریق یک اکانت اسکایپ مربوط به یک فرمانده ارتش آزاد سوریه پخش شده بود و با استفاده از حرفه امنیتی اسکایپ اجازه می داد که نرم افزار بلک شید روسیه روی کامپیوترهاشون نصب بشه و کل کارکردهای صفحه کلید ضبط بشن که خب ممکنه شامل پسوردها و چیزهای مهم دیگه ای باشن.

حمله دوم هم علیه فعالین مهم حقوق بشر تبت بود که در تلاش برای خلاصی از کشور کمونیست جمهوری خلق چین هستن. د راین حمله ۸۰ نفر آدم ایمیلی با انگلیسی دست و پا شکسته دریافت کردن در مورد بیانیه اتحادیه اروپا در مورد تبت که یک اتچمنت ورد داشت که باز کردنش باعث می شد با استفاده از یک حفره امنیتی شناخته شده ورد، یک برنامه روی کامیپوتر نصب بشه. سیمانتک می گه این کد قبلا در یک حمله علیه آمریکایی ها بکار رفته بود که بهشون در مورد تور اروپایی دالایی لاما رهبر معنوی بودایی های جهان اطلاعات می داد. نصب این برنامه باعث می شه اطلاعاتی از کامپیوتر مورد حمله به یک آی پی در هنگ کنگ که متعلق به یک سرویس دهنده اینترنت چینی است منتقل بشه.

هشدار ای اف اف به فعالان سوری این بوده که بهتره هیچ فایل پیوستی رو باز نکنن حتی اگر ظاهرا از سمت یکی از دوستانشون ایمیل شده باشه.

بازار مشکلات امیتی زیرو دی

من توی یکی از برنامه های قبلی گفته بودم که دزدهای اطلاعات این روزها وضع مالی خوبی ندارن و مثلا حتی داشتن صد هزار شماره کارت اعتباری به معنی داشتن پول چندانی نیست و شاید اگر خوش شانس باشین بتونین اونو چند هزار دلار توی یک بازار زیرزمینی بفروشین و امیدوار باشین که بخشی از پول بهتون می رسه.

اما یک بحث دیگه هست که بازارش خیلی خیلی بهتره.. فروختن مشکلات امنیتی کشف شده که کس دیگه ای ازشون خبر نداره. قبل از باز کردن این یک توهم رو هم بگم. توهمی هست که کشورهای دیگه شبیه کشور ما هستن که دولت همه چیز رو بتونه توش کنترل کنه. مثلا دوستانی هستن که فکر می کنن اف بی آی می تونه به مایکروسافت دستور بده که یکسری حفره امنیتی بذارن توی نرم افزارشون که بعد از طریق اون اف بی آی بتونه به برنامه های بقیه کشورها دسترسی داشته باشه (: به این دوستان اول باید گفت که اف بی آی ربطی به این جریان نداره و دوم اینکه در آمریکا حکومت به معنای این اطراف وجود نداره و دولت ها هستن که می یان و میرن و احزاب و کارهایی که می مونن. دلیلش این نیست که خیلی خوبن. دلیلش اینه که می خوان در دنیا پیشرو باشن و می دونن با زور گفتن دولت به همه، نمی شه پیشروی جهان شد. اونها به این درک رسیدن که حتی اگر بخوان اینکار رو بکنن باید براش قانون تصویب کنن.به هرحال..

بازاری که وجود داره و خیلی بده، بازار حفره های امنیتی زیرو دی است. بروس اشنایدر که یکی از بهترین متخصصین امنیت جهانه، توی مقاله اش برای فوربس این رو توضیح می ده. می گه دولت ها و شرکت ها از هکرها مشکلات امنیتی ای کشف شده رو می خرن و اونها رو نگه می دارن تا به موقع استفاده کنن. نتیجه این جریان عدم امنیت برای بقیه است . چیزی که ای اف اف بهش می گه «امنیت برای یک درصد»). اما مشکل یک پله هم عمیق تر می شه. چون کشف این حفره ها بسیار سخته و احتمالا قیمتشون خیلی بالا و پر از اعتبار (البته به فرم اعتبار یک جاسوس)، ممکنه مهندس های برنامه نویس عمدا توی سیستم هاشون باگ وارد کنن و بعد این باگ ها رو از طریق افراد دیگه به مشتری های عظیمی مثل دولت یا شرکت های بزرگ بفروشن. بروس اشنایدر توضیح می ده که در قدیم هر کس با کشف یک باگ امنیتی سریعا اونو افشا می کرد و با یک اسم مستعار مشهور می شد چند روزی و امنیت کل سرورها به هم می ریخت تا همه آپدیت کنن و اون مشکل برطرف بشه. این افشای آزاد و سریع بعدا جای خودش رو داد به «افشای متعهدانه». دلیلش هم وضعیت بازار بود. هکرها شرکت های امنیتی و نفوذ داشتن و اگر باگی کشف می کردن و به شکل متعهدانه به صاحب نرم افزار این رو اطلاع می دادن، اون باگ برطرف می شد و شرکت امنیتی اونها معتبرتر. در هر دو حالت افشای آزاد و افشای متعهدانه، باگ در نهایت برطرف می شد اما حالا اگر کسی باگی پیدا کنه به سراغ خریدارهای بزرگ می ره و این باگ ها اینقدر باز می مونن تا یکی به موقع ازشون استفاده کنه، یکسری رو بیچاره کنه و بقیه هم همینطوری سوراخ سوراخ باشن تا کی قراره کی سوراخ ها رو ببینه و ببنده.

تبریک ها و تقبیح ها

آنگ سان سو چی (به برمه‌ای: AungSanSuuKyi1.png) (زاده ۱۹ ژوئن ۱۹۴۵) فعال سیاسی، مدافع حقوق بشر، از مخالفان حکومت نظامی برمه و برنده جایزه صلح نوبل از حصر خانگی رها شد. امیدوارم حکومت ها چیزی باشن که توش زندانی سیاسی معنی نداشته باشه.

یک تبریک تسلیت همزمان هم داریم به شرکت آی دیر و خودمون. تبریک به آی دیر که دستگاهی ساخته که از فاصله شش متری می تونه اثر انگشت رو بخونه و تسلیت به خودمون با این دستگاه های خبیث.

تشویقمون هم مال مدیر عامل آی اس پی کوچیکی سونیک.نت که وقتی دیده یکسری شرکت سودجو دنبال مشتری هاش هستن که … نه بذارین درست توضیح بدم… دین جاسپر مدیرعامل یک آی اس پی کوچیکه به اسم سونیک.نت. اولین برخوردش با قانون وقتی بود که دپارتمان جاستیس ازش خواست لاگ های فعالیت اپلباوم رو بهشون بده و بعد هم مجموعه از درخواست ها که مجبورش می کردن لاگ افرادی رو بگه که فیلم های پورنو با عنوان های عجیب و غریب دانلود کرده بودن. بعدا فهمید که شرکت ها از اونها شکایت می کنن و اونها حتی اگر چنین چیزی دانلود نکرده باشن فقط چون نمی خوان به دادگاه برن و در مورد دانلود کردن یا نکردن فیلمی که ترجیح می دن عنوانش هم گفته نشه حرف بزنن، حاضر می شن به این شرکت ها پولی بدن و کنار بیان. دین که این رو می بینه آی اس پی اش رو تنظیم می کنه تا لاگ های فعالیت آدم ها رو فقط تا دو هفته نگه داره تا اگر واقعا کار نافرمی انجام شده بود اثرش باشه اما یک ردپای همیشگی از کسی نمونه. اون معتقده بقیه هم باید همین کار رو بکنن. جا داشت دست قشنگه رو بزنیم ولی فعلا صبر کنین چون یک تقبیح منتظره.

تقبیح هم به اون کارمند خز اپل که گفته شما ایرانی هستین من بهتون نمی فروشم و البته با تسلیت عمیق به خودمون با این پاسپورت عزیز که یکی از از بی ارزشترین پاسپورتهای جهانه ولی خب فدای سرمون (: بزن برو آهنگ قشنگه رو (:

بخش آخر

بخش آخر یک سوال جذاب داریم… آیا کامپیوترها حرف می زنن؟ آیا دستگاه جی پی اس که به شما می گه «در تقاطع بعدی به راست بپیچید» داره با شما صحبت می کنه؟ آیا واقعا شما از گوگل یک سوال می پرسین و گوگل به شما «جواب» می ده ؟ خب من و شما دوست داریم با هیجان بگیم بعله که حرف می زنن. پس چی؟ ولی سوال بعدی کار رو سخت می کنه! آیا جی پی اس و گوگل و بقیه آزادی بیان هم دارن؟!

در دنیای امروز ما داریم کارهای بیشتر و بیشتری رو به کامپیوترها واگذار می کنیم و همه هم دارن باهامون حرف می زنن. حی پی اس می گه چپ و راست برین، توی آفیس اون کلیپس مسخره می گه «به نظر می رسه یمی خواین یک نامه بنویسین می شه من بهتون کمک کنم؟» جی ادیت بهتون پیشنهاد می ده فلان کلمه رو که اشتباه نوشتین با فلان کله عوض کنین، فیسبوک می گه بیاین با فلانی دوست بشین و همه اینها دارن «حرف می زنن» اما آیا این حرف ها از طریق الحاقیه اول حمایت می شن؟

این وسط بگم که الحاقیه اول ، در کشور آمریکا از آزادی بیان دفاع می کنه و طبق اون هر کس حق داره نظرش رو بنویسه و ابراز کنه و دولتی که سر کاره اجازه سانسور عقاید رو نداره.

حالا آیا کامپیوترهایی که «حرف می زنن» از طریق الحاقیه اول حمایت می شن؟ سوال خنده داره ولی بسیار واقعی و بسیار پیچیده. جریان از وقتی شروع شد که در سال ۲۰۰۳ یک شرکت از گوگل شکایت کرد که در نتایج جستجو از چیزی که باید باشه خیلی پایینتره. گوگل بحث «حرف زدن»‌رو پیش کشید و گفت که خروجی صفحه جستجو یک «جواب» است و باید تحت قانون آزادی بیان ازاون حمایت بشه. امسال هم یک حقوقدان از دانشگاه کالیفرنیا به اسم یوجین ولوخ توسط گوگل استخدام شده تا درخواست گسترده تری رو بنویسی در این مورد که خروجی همه جستجوگرها یک «بیان» هستن .

برای یک غیرحقوق دان شاید این بحث عجیب و غریب باشه ولی مثلا به یک صفحه روزنامه نگاه کنین که من توش یک درخواست فرستادم در این مورد که «موهام می ریزه چیکار کنم» و «دایی مسعود» توی ستون خودش برام نوشته که بهتره از فلان شامپو استفاده کنم و ریزش مو به اینها ربط داره و فلان و بهمان. بحث اینه که چرا اگر هین سوال رو از گوگل بپرسم و همین جواب رو بگیرم اون بیان هست ولی این بیان نیست؟ اما اگر باشه چی می شه؟

حالا باید با واقعیت روبرو بشیم. اگر وکلای آنتی تراست یا دولت در نقش حمایت از مصرف کننده بیان سراغ گوگل و بهش بگن که با داشتن انحصار جستجو در اینترنت در حال ایجاد یک تراست تجاری (خارج کردن همه رقبا از بازار و در دست گرفتن کل بازار) یا صدمه زدن به مشتری ها است، گوگل می تونه سریعا ادعا کنه که آزادی بیان داره و می تونه هر چی می خواد رو به کاربرها نشون بده. همین بحث رو می شه با فیسبوک مطرح کرد. فرض کنین فیسبوک بگه که برنامه هاش آزادی بیان دارن که اطلاعات خصوصی افراد رو به بعضی افراد دیگه نشون بدن یا آمازون با داشتن یک بازار بزرگ هر ناشیری که باهاش کنار نیاد رو از فهرست نتایج جستجو یا حتی فروشش حذف کنه و بگه اینکار بخشی از آزادی بیان کامپیوترهاش است و اصرار به اینکه کامپیوترها یک چیز خاص رو نگن یا بگن، برابر سانسور.

حالا آیا کامپیوترها آزادی بیان دارن؟ آیا حرف می زنن؟ آیا متون تولید شده توسط کامپیوتر باید بیان در نظر گرفته بشن؟ از نظر منطق خب شباهت هایی بین متون و نظرات گوگل و دایی مسعود و سقراط هست ولی تفاوت اینجاست که سقراط برای نظراتش کشته شد و کامپیوترها وسایلی هستن که درست شدن تا به ما خدمت کنن. در ضمن الحاقیه اول یا کلا قوانین آزادی بیان هم درست شدن تا به شهروندان در مقابل دولت های دیکتاتوری که ممکنه ظهور کنن توانایی مقابله بدن. در اصل ایده این بوده که انسان ها توسط دولت های سلطه گر سانسور نشن و این نبوده که هر متنی در مقابل هر تغییری توسط چیز دیگه مصون باشه.

درسته که الحاقیه اول آمریکا مثل هر چیز دیگه یک جنبه تجاری هم پیدا کرده و مثلا تبلیغات با استفاده از اون آزادن هر چیزی بگن (و اگر اشتباه گفته باشن خب امکان شکایت ازشون هست) اما حمایت از چنین دیدگاهی باید کمتر از حمایتی باشه که از آزادی بیان یک شهروند در مقابل حکومت می شه.

بعضی مدافعان این بحث ممکنه بگن که این برنامه ها توسط برنامه نویس ها درست شدن و در اصل چیزی که اونها می گن چیزی است که برنامه نویس خواسته بگه ولی از نظر حقوقی اینکه من یکسری حقوق مدنی دارم به این معنی نیست که محصولات کار من هم حقوق مدنی دارن و همونقدر که میز یک نجار حق رای داره، برنامه یک برنامه نویس هم باید توسط حکومت از آزادی بیانش دفاع بشه (:

به این هم نگاه کنید که هر روز میلیاردها میلیارد تصمیم توسط کامپیوترها گرفته می شه و رفتن به این سمت که دولت باید بیاد و از این تصیمات دفاع کنه باید با یک وقفه روبرو بشه تا فرصت داشته باشیم درست بهش فکر کنیم .

نویسنده این مقاله که من سردستی ترجمه کردم تیم وو است ، استاد حقوق دانشگاه کلمبیا و نویسنده کتاب «مستر سوییچ: ظهور و سقوط اینفرمیشن امپایر»

موسیقی

به پیشنهاد علی

Blowin’ In The Wind by Bob Dylan
رو داریم با این سوال پایه ای که
How many roads must a man walk down
Before you call him a man?
این سوال قرار بود سوال نهایی در رمان جذاب راهنمای مسافران مجانی کهکشان باشه.
این آهنگ رو باب دیلن در سال ۱۹۶۲ نوشت و یک آهنگ مقاومت است. با سوال هایی درباره صلح، جنگ و آزادی و جوابی در باب دمیدن در باد که معلوم نیست کار ساده ایه یا کاری بغرنح.

How many roads must a man walk down
Before you call him a man?

Yes, ’n’ how many seas must a white dove sail
Before she sleeps in the sand?
Yes, ’n’ how many times must the cannonballs fly
Before they’re forever banned?
The answer, my friend, is blowin’ in the wind
The answer is blowin’ in the wind

رادیو گیک شماره ۱۰ – فارنهایت ۴۵۱

گیک هایی که دوست دارن تقاطع تکنولوژی و جامعه رو ببینن در این شماره از اخبار تا اعماق پیش می رن و آخرش به افتخار یک نویسنده عالی، انگلیسی تمرین می کنن. شماره دهم رادیو گیک در انتظار شنیده شدن است

اطلاعیه : گفته می شه پونزده دقیقه در آخر فایل خالی است. امکان تغییر فایل رو دیگه ندارم. لطفا اون قسمت رو با آهنگ مناسب خودتون پر کنید (:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_010_ray_451.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

روز بد لینکد این

تازه جریان قبلی لینکد این در مورد اینکه اپلیکیشن موبایلش قرارهای تقویم و ملاقات های افراد رو می خونه تموم نشده که یک شبکه آی تی نروژی اعلام کرد ۶.۵ میلیون پسورد هش شده لینکدین لو رفتن. گفته می شه که از ۶.۵ میلیون پسورد، حدود سیصد هزار تاشون تا حالا دیکد شدن. طبق معمول این شبکه عظیم یک اشتباه بزرگ امنیتی داشت و اونم هش کردن بدون سالت / نمک پسورد بود.

کمی توضیح اضافی در مورد لینکدین بدم‌ و بگم که این دو تا جریان هم از هم جدا هستن.

و ده تا از بدترین پسوردها هم که مثل همیشه عبارت بودن از ۱۲۳۴۵۶، ۱۲۳۴۵۶۷، ۱۲۳۴۵۶۷۸ و پسورد و البته کلمات بامزه ای برای یک سایت فنی کاریابی که عبارت می شن از ihatemyjob و فاک مای لایف و آی وانت نیو جاب (:

گوگل و خریدهای جدیدش

واو.. گوگل در ادامه لشکرکشی برای مبارزه با اپل و مایکروسافت، شرکت کوییک آفیس رو خرید. یک مجموعه ابزار آفیس برای تبلت ها و حتی گوشی ها از جمله آی او اس که می تونه فرمت های بسته مایکروسافتی رو بخونه و به کاربران تبلت ها اجازه بده صفحه گسترده، داکیومنت و حتی پرزنتیشن ها رو ایجاد و ادیت کنن. این خرید بعد از خرید میبو توسط گوگل یک قدم دیگه است برای لشکرکشی ای که ظاهرا همه دارن توش سعی می کنن بهترین ها رو برای تیم خودشون بردارن.

روز جهانی راه اندازی آی پی نسخه ۶

جریان رو که می دونیم. آی پی نسخه ۴ تعدادش محدوده و درسته که به هر آدم چندین آی پی می رسه ولی این روزها هر چیزی یک آی پی می خواد. حالا تلویزیون ها، تلفن ها، توسترها، خودروها و … ممکنه هر کدوم آی پی خودشون رو داشته باشن و به زودی اصلا بعید نیست که بطری آب و جعبه قرص و … ماسه و بقیه چیزها هم‌آی پی بخوان. همچنین چند تا بحث فنی و روتینگ هم هست. ولی به هرحال مزیت عظیم آی پی نسخه شش اینه که تموم نمی شه. حداقل تا وقتی همه 340 trillion trillion trillion (or, 340,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000,000)
تاش رو مصرف نکردیم. حالا هم در روز ۶ جون، کلی از سایت های بزرگ این پروتوکل رو برای دسترسی به خودشون فعال کردن تا بیشتر و بیشتر همه گیر بشه. به هرحال در آینده نزدیک همه باید روی آی پی ورژن شش باشیم. برای اکثر کاربران تفاوت خاصی احساس نخواهد شد ولی خبر مهمی است برای آدم های فنی ای که از اینترنت سر در می یارن که مثل من نشن که تا حد خوبی آی پی نسخه ۴ و اچ تی ام ال چهار رو می دونم و در نتیجه یک روزی کاملا از اینترنت سر در می آوردم ولی الان اگر به خوبی نسخه ۶ ای پی و نسخه ۵ اچ تی ام ال رو درک نکنم، دیگه یک گیک اینترنت نیستم (:

اوبونتو و سیستم عامل اسمارت فون

مدیران فنی اوبونتو اعلام کردن که نسخه مخصوص موبایل این سیستم عامل به زودی عرضه خوهد شد. البته منظور از به زودی آخر امسال یا اوایل سال بعد است. گفته شده که این سیستم عامل برای دانلود عموم نخواهد بود و فقط به سازنده های سخت افزار داده خواهد شد تا توی دستگاه هاشون ازش استفاده کنن. حالا سال ها است که منتظریم اوبونتو یا یک گنو/لینوکس دیگه برای تبلت ها یا اسمارت فون ها سیستم عامل بده و ظاهرا این جریان داره اتفاق می افته. این سیستم عامل کرنلی مشابه کرنلی داره که اندروید رو اجرا می کنه و گویی همون یونیتی است و قراره وقتی گوشی روی یک داک قرار گرفت از حالت تلفن به حالت اوبونتو بره و بشه ازش مثل یک سیستم عامل دسکتاپ استفاده کرد.

رده بندی زبان های برنامه نویسی
اطلاعیه: تو پادکست می گم سال دوهزار و یازده در حالی که مال ماه قبله. شما به تحلیل ها دقت کنین نه به ظواهر (:

شرکت استاندارد کد، امسال هم مثل سال های قبل، فهرستی از پر استفاده ترین زبان های برنامه نویسی و همینطور حرکت بالا و پایین اونها رو منتشر کرده. در طول ده سال گذشته تنها تغییر در ده زبون اول ، ورود آبجتیکو سی و خروج دلفی بوده. امسال سی دوباره به رتبه اول رسیده (پارسال جاوا این رتبه رو از سی گرفته بود) و جاوا به رده دوم اومده. بعدش سی پلاس پلاس هست و آبجتیکو سی به خاطر انحصارش در سیستم عامل های اپل. بعد سی شارپ، پی اچ پی، ویژوال بیسیک، پایتون، پرل (صدای دست!) و در رتبه دهم جاوا اسکریتپ. سقوط شدید مال لوا بوده که از رتبه دوازده به رتبه بیست سقوط کرده (کمی توضیح در مورد لوا). به عنوان یک نکته امیدوار کننده هم بگم که اسمبلی هنوز رتبه بیست و دوم رو داره و کوبول رتبه ۲۷ رو. پیرمردها هنوز زنده هستن!

در اعماق

گوگل و اضافه کردن اعلان خطر «حملات حمایت شده از طرف دولت ها»

به گزارش آسوشیتد پرس، گوگل روز چهارشنبه اعلان کرده که یک قابلیت جدید به سرویس هاش اضافه کرده: نشون دادن این اخطار به کاربرها که یک حمله حمایت شده توسط دولت ها داره سعی می کنه به اکانتشون نفوذ کنه. توی این خبر اسمی از هیچ دولتی برده نشده. مهندس های امنیتی گوگل گفتن که کاربر ممکنه پیامی دریافت کنه که بهش می گه یک حمله تشیبانی شده از طرف یک دولت علیه اش در حال انجامه ولی نگفته که این تشخیص رو چطوری می ده چون نمی خواسته دولت ها در مقابلش عکس العمل انجام بدن. فعلا مهمترین مظنون در این مورد جمهوری خلق چینه و خب البته کسانی که پولشون رو به این کشور بدن. سال گذشته هم گوگل اعلام کرده بود که اعتقاد داره شرکت های چنینی که مورد حمایت دولت اون کشور هستن تونستن به اطلاعات چند صد کاربر جیمیل از جمله چند فرد رده بالای دولتی آمریکا دسترسی پیدا کنن.

لغت های ممنوعه آمریکا

آمریکا یک چیز عجیب داره به اسم Watch list و دپارتمان امنیت داخلی به دلایل مختلف آدم ها رو بهش اضافه می کنه (: کسانی که بالای اون لیست هستن همیشه در سوار شدن به هواپیما و کلی کار دیگه دردسر خواهند داشت. حالا این دپارتمان کلماتی که اگر تحت وب ازشون استفاده کنین ممکنه به لیست اضافه بشین رو منتشر کرده. بعضی هاشون واضح هستن مثل القاعده و یکسری هاشون غیرطبیعی مثل pork (گوشت خوک) که البته شاید بشه گفت چرا ممکنه بحث در اون مورد یک نفر رو زیر نظر قرار بده.

نکته جالبتر این جریان اینه که چرا این دپارتمان این فهرست رو منتشر کرده. دلیلش اینه که یک گروه از این سازمان خواستن اینکار رو بکنه (: تو آمریکا قانون آزادی اطلاعات وجود داره. این قانون می گه هر سازمان عمومی که اطلاعاتی داره اونو با پول مردم به دست آوردن یا تهیه کرده پس مردم حق دارن اونو بدونن. هر فردی از جامعه حق داره درخواستی به هر سازمان دولتی (حتی سازمان دفاع ملی!) بده و هر اطلاعاتی که دارن رو ازشون بخواد. سازمان ها در صورت نداشتن دلیلی قابل قبول باید این اطلاعات رو در حداکثر بیست روزی کاری به این فرد بدن یا توضیح بدن که چرا اونها رو نمی دن. مشخصه که «چون من می گم» یا «چون من قلدرم» یا «چون این مربوط به امنیت ملی است» هم جواب نیست.

جنگ سی پی یو ها

بازی جنگ سی پی یو ها یا cpu wars یک بازی کارتی است به سبک بازی های کارت قدیم. نمی دونم شما هم داشتین یا نه… یک کم توضیح… شما انواع سی پی یوها رو دارین و کارت ها تقسیم می شن و شما می تونین از طرف بعدی یک سوال بپرسین و بر اساس جواب یک کارت ازش بگیرین یا یک کارت بهش بدین. و بازی هی می چرخه تا یک نفر کل کارت ها رو جمع کنه. ایده بانمک و باحالی است و به راحتی می تونست به تنهایی به خاطر نگاه گیکی به دنیا در بخش در اعماق گنجونده بشه ولی یک پله جلوتر می ریم. این بازی روی کیک استارتر ساخته شده. یک سایت جذاب برای ایده های خوب. توی کیک استارتر شما می گین چه پروژه ای دارین (مثلا من می نویسم که ایده ای دارم که یک بازی کارت فیزیکی بسازم درمورد سی پی یو ها) و بعد آدم ها می گن که اگر این

پروژه پیش بره اونها خوشحال می شن. پس بهم کمک می کنن یا پیش خرید می کنن و وقتی من رسیدم به مقدار پولی که برای شروع می خوام، کارم رو شروع می کنم.

این سرمایه اجتماعی است … چیزی که توی ایران شدیدا پایین اومده و ما چون سرمایه اجتماعی نداریم دائم فکر می کنیم بقیه می خوان سرمون کلاه بذارن یا با پول فرار می کنن و اینها… به شوخی هامون هم نگاه کنیم که همین که چند نفر یک پولی جمع می کنن که یکی یک کاری بکنه اولین شوخی اینه که «حالا من فرار می کنم!»

برگردم به بازی.. شما سی تا کارت دارین که روشون مشخصات سی تا سی پی یو نوشته شده و اونها رو بین دو یا سه نفر تقسیم می کنین. بعد مثلا من یک طبقه بندی رو اعلام می کنم.. مثلا سرعت، یا مصرف برق، یا تعداد پردازش در ثانیه یا … و بقیه می گن کارت فعلی شون از این نظر چیه و من برنده یا بازنده می شم و کارت ها رو یک نفر جمع می کنه و اون مشخصه بعدی رو می گه و اینجوری کارت ها می چرخه.

شبکه های اجتماعی و خلاقیت

این یک توضیح عمیق نیست فقط یک یادآوریه. شبکه های اجتماعی بر اساس یک تحقیق جدید عاملی برای از بین بردن خلاقیت آدم ها نیستن. بعضی ها به شکل غیرقابل درکی نگران این هستن که آدم ها هی دارن کپی پیست می کنن یا دروغکی یک چیزی رو که جایی دیدن به اسم خودشون پست می کنن و … و این خلاقیت رو از بین خواهد برد. این تحقیق می گه اصلا اینطور نیست و خلاقیت در فضاهای جمعی اتفاق می افته و اینترنت و شبکه های اجتماعی یکی از بهترین بسترهای گسترش ایده های خلاق هستن و بررسی شواهد هم نشون می ده که انسان ها در هیچ دوره به این حجم فعلی، خلاق و سازنده نبودن.

تبریک ها و تقبیح ها

تولید بیست سالگی زوزه رو تبریک می گیم. یک شرکت مشاوره سه نفره که یکی از قدیمی ترین توزیع های گنو/لینوکس رو هم پایه گذاشت به شرکتی که حالا یک بازیگر مهم در دنیای گنو/لینوکسه.

تقبیح هم مال کشور و دولتی است که انتشارات چشمه رو بسته چون کتاب هایی که برای ارشاد می فرسته تا ایشون بررسی کنن که این کتاب اجازه چاپ داره یا نه، مناسب نبودن. اگر متوجه نشدین تکرار می کنم (: ایران به عنوان یکی از معدود کشورهایی در جهان است که هر چیزی بخواد توش چاپ بشه باید حکومت بررسی کنه ببینه مناسبه یا نه – مثلا الان تشخیص داده که کتاب زندگی لینوس توروالدز مناسب نیست و نباید در این کشور چاپ بشه. حالا هم به این نتیجه رسیده که یکی از انتشاراتی ها کتاب هایی که برای ممیزی و سانسور می فرستاده هم حتی مناسب بررسی هم نبوده پس باید کلا این انتشاراتی تعطیل بشه (((:

تبریکی هم به دوستان لندنی (: که حالا دو تا از ایستگاه های متروشون اینترنت وای فای واقعی مجانی داره و هشتاد تا ایستگاه دیگه هم به زودی این قابلیت رو پیدا می کنن تا لندنی ها حین انتظار از اخبار و ارتباطات لذت ببرن.

و تسلیت هم می گیم ب مایکروسافت که توی ویژوال استودیو ۲۰۱۲ تمام عبارات منو رو با حروف بزرگ نوشته و چشم آدم در می یاد…

بخش آخر

درگذشت نویسنده داستان های علمی تخیلی، ترسناک و آینده نگر آقای ری بردبری در ۹۱ سالگی چیزی بود که … نمی دونم بگم ناراحتمون کرد یا چی… مشهورترین کتابش شاید فارنهایت ۴۵۱ باشه (که دمایی است که کاغذ توش آتیش می گیره)… نقل قول هایی ازش رو براتون می خونم:

Don’t think. Thinking is the enemy of creativity. You can’t try to do things. You simply must do things.

Every morning I jump out of bed and step on a landmine. The landmine is me.After the explosion, I spent the rest of the day putting the pieces together.

I don’t try to describe the future. I try to prevent it.

I know you’ve heard it a thousand times before. But it’s true – hard work pays off. If you want to be good, you have to practice, practice, practice. If you don’t love something, then don’t do it.

I spent three days a week for 10 years educating myself in the public library, and it’s better than college. People should educate themselves – you can get a complete education for no money. At the end of 10 years, I had read every book in the library and I’d written a thousand stories.

If you don’t like what you’re doing, then don’t do it.

Jump, and you will find out how to unfold your wings as you fall.

Living at risk is jumping off the cliff and building your wings on the way down.

Love. Fall in love and stay in love. Write only what you love, and love what you write. The key word is love. You have to get up in the morning and write something you love, something to live for.

Stuff your eyes with wonder, live as if you’d drop dead in ten seconds. See the world. It’s more fantastic than any dream made or paid for in factories.

There are worse crimes than burning books. One of them is not reading them.

موسیقی

آهنگ موسم گل از پروا به پیشنهاد وحید

رادیو گیک شماره ۹ – راز شادی

با شعر هالو درباره مرد و نامرد شروع می کنیم که هر کدوم یک چیزی رو در ایران ملی کردن و بعد می ریم سراغ اخبار تکنولوژی، بررسی های عمیق تر و یک مقاله طولانی اما زیبا و مهم با ترجمه هما مداح و صدای امیر و حسام. با ما باشین، با رادیو گیک.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_009_how-to-be-happy.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به افتخار آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.

اینم برای اونهایی که لیچر رادفایل رو دوست دارن: jadi-net_radio-geek_009_how-to-be-happy.mp3 – 30.0 MB


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

پول نمی دین؟ فقط حق دارین نرم افزار متروی ویندوز هشت درست کنین!

مایکروسافت ظاهرا دوست داره همه برنامه های مخصوص ویندوز هشت، مترو استایل و با قابلیت تاچ درست کنن و استراتژی اش رو هم گذاشته که اگر کسی اینو دوست نداشت و خواست مدل برنامه های سنتی درست کنه، حتما پولشو بده.

در حال حاضر اگر تحت ویندوز کسی بخواد برنامه های سنتی ویندوزی بنویسه فقط دو گزینه خواهد داشت: ویژوال استودیو سی پلاس پلاس اکسپرس یا پرداخت چهار صد پونصد دلار برای ویژوال استودیوی یازده حرفه ای. اما حالا وضع حتی بدتر هم شده. ویندوز هشت یک تولچین کمپایل نخواهد داشت و در نتیجه فقط و فقط باید برای توسعه اش از اس دی کی های خود ویژوال استودیو استفاده کرد و در صورتی هم که کسی بخواد برنامه ای بنویسه که با ویندوزهای قبلی کار کنه و مترو نباشه حتما باید ویژوال استودیوی حرفه ای رو بخره.

مهاجرت تیم انیو اچ پی به گوگل

ظاهرا تعداد زیادی از اعضای تیم ENYOی اچ پی (فریم ورک اپلکیشن مبتنی بر اچ تی ام ال پنج اچ پی که به تاچ پد ها و وب او اس قدرت می ده)‌ در حال ترک تیم اچ پی و رفتن به گوگل هستن و این دیگه رسما یعنی تموم شدن وب او اس. هنوز گفته نشده گوگل این تیم رو دقیقا برای کدوم پروژه استخدام می کنه ولی خب چیزهای مثل اندروید مطمئنا یکی از گزینه های محتمل هستن بخصوص که مدیر توسعه اون هم سابقا روی پالم کار می کرده. جای دیگه برای این تیم می تونه کروم و کروم او اس باشه.
واکنش اچ پی به این خبر این بوده که تمام تیم در حال رفتن نیستن ولی قبول کرده که برخی اعضای کلیدی اچ پی رو به مقصد گوگل ترک می کنن.

هکرهای انانیموس و درز آمار جریان آمریکا

گروه هکرهای انانیموس که یک گروه غیرمتمرکز هستن اعلام کردن که ۱.۷ گیگابایت اطلاعات که «سابقا» متعلق به قوه قضاییه آمریکا یا چنین چیزی بوده رو منتشر می کنن. این اطلاعات مربوط به آمار و اطلاعات جرایم کشور آمریکا هستن. اونها گفتن این رو منتشر می کنن تا مردم آمریکا با وضعیت کشورشون آشنا بشن. ظاهرا این فایل هنوز به شکل صحیح منتشر نشده و بهش دسترسی نیست.

دوش پارک

توی روسیه مشکلی هست که توش یکسری دوشبگ (که یک فحش خارجی است) ماشینشون رو جاهای بد پارک می کنن: اسم مشکل رو گذاشتن پارک دوش. حالا یک شرکت یک اپلیکیشن معرفی که توش هر وقت ماشینی ببینین که بد پارک شده (مثلا توی پیاده رو یا درست جلوی در یک خونه و …) می تونین از پلاکش عکس بگیرین، این عکس به همراه نوع ماشین و پلاک و محل پارک و زمانش به یک دیتابیس فرستاده می شه و از روی آی پی تبلیغی به افراد همون محل نشون داده می شه که درست می افته روی متن وبسایت هایی که با این سیستم همکاری می کنن و جلوی خونده شدن متن وبسایت ها رو می گیره. تنها راه کنار زدن این تبلیغ اینه که دگمه «پارک کننده رو توی فیسبوک شرمنده کن» رو بزنین و عکس ماشینش در حین پارک بد رو بفرستین به شبکه اجتماعی. با این روش کل محل می فهمن که فلانی آدم احمقیه که بد پارک می کنه. معلومه که اپلیکیشن تخیلی است ولی بانمکه و کلی طرفدار پیدا کرده ویدئوی ۱ دقیقه ای اش.

کرشر AOL بعد از دو ماه زندگی مخفیانه در دفتر مرکزی دستگیر شد

و تبریک آخرمون رو به اریک سیمونز. دانش آموزی که برای بازدید اونها رو برده بودن AOL و وقتی دیده اونجا قشنگه تصمیم گرفته بمونه و از گروه جدا شده و برای دو ماه از دستشویی و حمام ها شرکت، آشپزخونه شرکت، از جیم شرکت و از مبل های شرکت برای خواب استفاده کرده و برای کارش هم از اینترنت شرکت. بج ویزیوتوی اون همیشه کار می کرده و چند باری از شرکت بیرون رفته برای خوردن برگر ولی اکثر غذاش نوشابه بوده با سریل (کورن فلکس). ماه اول کل خرجش شده سی دلار ولی متاسفانه چند روز قبل یک نگهبان دستگیرش کرد و دیگه امکان ورود به شرکت رو نداره. البته مشکلی هم نداره چون توی این دو ماه کار، پنجاه هزار دلار برای شرکت خودش جمع کرده.

در اعماق

فشار مایکروسافت به گوگل برای حذف برخی صفحات در حالی که این صفحات هنوز در بینگ هستن

گوگل اخیرا ابزار جالبی معرفی کرده به اسم copyright trnsparency tool که می شه توش جستجو کرد که چه چیزهایی بنا به درخواست های کپی رایتی از نتایج گوگل حذف شدن. افراد مختلف شروع کردن بازی کردن با این ابزار و کشف کردن چیزهای جالب. کشف اخیر این بوده که بیشترین شرکتی که به گوگل درخواست حذف نتایج جستجو رو داده، مایکروسافت بوده. اما بعضی آدم ها جلوتر هم رفتن. مثلا تک درت اشاره می کنه به یک مورد درخواست شرکتی به اسم مارکتلی که به گوگل گفته از طرف مایکروسافت درخواستی رو براشون دارن که یک یو آر ال خاس در سایت تورنت روم رو حذف کنن از نتایج جستجوشون چون اشاره می کنه به فایل تورنت بازی های ایکس باکس ۳۶۰ از جملت درت ۲. بعد از این درخواست که یازدهم می یعنی پونزده روز قبل ارسال شده، اگر توی گوگل اون آدرس رو سرچ کنین این نتیج توش نیست. اما نکته عجیب اینه که اگر دقیقا همین جریان رو توی بینگ که موتور جستجوی خود مایکروسافت است سرچ کنین به راحتی به همون سایت می رسین. این باعث شده بعضی ها بگن که این جریان فط تلاش مایکروسافت است برای تضعیف گوگل و نه حذف واقعی مسائل نقض کننده کپی رایت از نتیاج جستجوها.

تحقیق دانشگاه استانفورد در مورد شادی

مقاله خوبیه در مورد اینکه هپی نس از کجا می یاد. با این شروع می کنن که از قدیم الایام مردم د رمورد شادی و خوشحالی تحقیق می کردن ولی هنوزم که هنوزه اکثریت افراد جامعه درکش نمی کنن. جنیفر آکر و ملینا راد از دانشگاه استانفورد و کسی موگیلندر دانشگاه پنسیلوانیا (Jennifer Aaker and Melanie Rudd at Stanford University, and Cassie Mogilner at the University of Pennsylvania) تحقیقی دارن که عنواش رو گذاشتن «اگر پول خوشحالتون نمی کنه، به وقت فکر کنین». اونها می گن که شادی نتیجه تصمیماتی است که ما می گیریم و جواب به این سوال که «چطور شاد باشیم» بسیار ساده است: وقتتون رو درست استفاده کنین. اونها می گن که آدم ها بر اساس درآمد و پول تصمیم می گیرن در مورد شغلشون و زمان رو فراموش می کنن. همچنین این بحث هست که ما هشت ساعت از روی رو در محل کار هستیم و اینکه این هشت ساعت چجوری، با چه کسانی و در چه شرایطی مشغول چه کاری باشیم کاملا روی شادی ما تاثیر داره. این سه محقق در نهایت پنج روش رو برای شاد بودن پیشنهاد می کنن – البت تمرکز روی محیط کار است اما در بیرون محیط کار هم به نظرم تا حد زیادی مرتبطه:
گذروندن وقت با آدم های صحیح – مثلا در محیط کار اگر دوستان خوبی داشته باشین یا کسی که در محیط کارش بهترین دوست زندگی اش رو داره بسیار راضی تره
گذروندن وقت روی فعالیت های خوب – کارهای بد زندگی مثل تمیز کردن دستشویی یا رفتن به بانک و اینها هم باید انجام بشن ولی هر چقدر فعالیت های خوب بیشتر باشن، خوشحالی بیشتره. درسته که بدیهی است ولی فکر کنیم که چقدر بهش وفادار بودیم
از فعالیت لذت ببرین حتی وقتی در حال انجامش نیستین – نوروبایولوژیست ها می گن که مغز با فکر کردن به چیزهای لذت بخش هم می تونه دوپامین ترشح کنه و لذت ببره. حتی بعضی تحقیقات می گن این لذت گاهی بیشتر از لذت انجام واقعی عمل است. پس وصف العیش نصف العیش. عیش رو کنار نذارین
زمان رو گسترش بدین – خوشبختانه زمان بر خلاف پول به شکل مساوی برای همه تقسیم شده. نفری روزی ۲۴ ساعت وقت داریم. تمرکز روی «حال» باعث می شه زمان طولانی تر به نظر بیاد. کسانی که شروع کردن در یک آزمایش نفس آروم کشیدن (روی نفس کشیدن در این لحظه مترکز شدن) گزارش دادن که زمان داره آرومتر می گذره و بهتر به کارهاشون می رسن. اگر پول ندارین که زمان یکی دیگه رو برای خودتون اجاره کنین (مثلا مستخدم بیارین)، بهترین کار برای اضافه کردن زمان اینه که روی لحظه حال تمرکز کنین و کارها رو انجام بدین
دقت کنین که خوشحالی تغییر می کنه در زمان – تحقیق می گه در سن های مختلف شادی و هپی نس تغییر می کنه. جوون ها گرایش دارن از هیجان لذت ببرن و پیرها از آرامش. اگر شاد نیستین، مثل سن خودتون شاد باشین و سعی نکنین حتما کارهایی رو تکرار کنین که قبلا شما رو شاد می کرده.
[ داریوش رفیعی ]

تبریک ها و تقبیح ها


تبریک می گیم به جنا تالاکوا، اولین ترنسجندری که به مرحله نهایی میس کانادا رسیده

تبریکی هم می گیم به مسافران پرواز ایر کانادا و گروه موسیقی لمون باکت که وقتی هواپیما منتظر پرواز بوده و حوصله مسافرها سر رفته، بلند شدن، سازهاشون رو در آوردن و یک موسیقی دو دقیقه ای زدن (که دارین توی بک گراوند می شنوینش). این دنیای گیک ها است: دنیایی که خودشون می سازن و الزاما طبق رسم های مرسومش عمل نمی کنن و همه هم توش شادترن

و تسلیتی هم می گیم به همه کسانی که از کشورهای فقیر به مقصد کشورهای مختلف سوار همواپیما می شن با معده ای که توش یک دونه کاندوم است که توش کپسول های هرویین جایگذاری شده و تقریبا نصفشون در بین مسیر با پاره شدن کاندوم مواجه می شن و می میرن.

تشکر می کنیم از یوتوب و همکارش سازمان witness که کانال حقوق بشر راه اندازی کردن به آدرس http://youtube.com/humanrights

بخش آخر

پس گوش می دیم به
کتابخانه ای که ناپدید شد – گیا پدیا
کریستوفر کلتی ترجمه هما مداح

از سایت انسان شناسی و فرهنگ

با صدای حسام شیرعلی زاده
و
امیروفسکی
http://anthropology.ir/node/13477

به سایت خوبشون سر بزنین (:

موسیقی

Nude – Radiohead

رادیو گیک شماره ۸ – ترک مکانیکی

در این شماره با زیلوفون پینگ می کنیم ، تله پورت می کنیم، ادعای پولدار شدن گوگل با ۹ خط کد اوراکل رو بررسی می کنیم و به افتخار پرویز شهریاری به سه دقیقه شعر شاملو گوش می دیم. آخرش هم فراموش نمی کنیم که گیک ضد ضرب است اما ضد ضرب درست. این شما و اینهم یکساعت پادکست رادیو گیک درباره هر چیزی که از چهارراه تکنولوژی و جامعه رد می شه:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_008_mechanical_turk.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به افتخار آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین و اگر پشت سانسوری به اسم سرعت کم اینترنت هستین به جای ۴۴ مگ، این برنامه یکساعته رو با کیفیتی کمی پایینتر ولی در ۳۰ مگ دانلود کنید.

لینک دانلود اضافی: http://www.rodfile.com/k2kn1oeuk3ac/jadi-net_radio-geek_008_mechanical_turk.mp3.html


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

شبکه IP روی زیلوفون

یا.. زیلوفون همون ساز مشهور است که بچه ها هم زیاد باهاش بازی می کن: دو تا میله که به یکسری سطح (مثلا چوبی یا فلزی) ضربه می زنن و صدا تولید می کنن. چیزی شبیه به این:

صدای زیلوفون

حالا بعد از اینکه وین سرف یکبار تی شرتی پوشیده بود که می گفت «آی پی روی همه چیز» محققین دانشگاه برکلی کالیفرنیا این رو به واقعیت تبدیل کردن و برای نشون دادن انعطاف پذیری پروتکل اینترنت با استفاده از دو داوطلب که زیلوفون ها رو بر اساس این پروتکل می زدن، تونستن دو تا سرور مختلف رو پینگ کنن. معلومه که اینکار هدف علمی نداشته بلکه نمایشی بودن از انعطاف پذیری این پروتکل که الان توسترها هم باهاش کار می کنن و نشون دادن پایه های اینترنت به تازه کارها. Geiger که پروتکلش رو پروتکل اینترنت روی نوازنده های زیلوفون یا IPoXP اسم گذاری کرده، با استفاده از چند میکروکنترلر، چند سنسور و یک جفت زیلوفون و نوازنده تونسته دو تا کامپیوتر رو به هم وصل کنه و دستور پینگ رو با موفقیت روشون اجرا.

فیزیکدان های چینی فوتون ها را به فاصله ۱۰۰ کیلومتر تله پورت کردند

خب ظاهرا آرزوی همیشگی من داره واقعیت پیدا می کنه: تله پورت. البته جریان خیلی هم جدید نیست. دانشمندان چینی دو سال قبل تونسته بودن فوتون ها رو ۱۰ مایل تله پورت کنن و حالا هم موفق شدن با خورد کردن رکورد قبلی، فوتون ها رو اینجا غیب و ۹۷ کیلومتر اونطرف تر ظاهر کنن. اینکار با یک لیزر ۱.۳ واتی و اینجوریکه مقاله تکنیکال ریوو می گه «چند چیز جالب دیگه» انجام شده. ایده تله پورت اینه که بشه چیزی از جایی به جای دیگه منتقل کرد بدون اینکه اون رو در فضای بین این دو چیز حرکت داد. به عبارت دیگه قرار نیست خود جسم فیزیکی حرکت کنه بلکه برای تله پورت باید اطلاعات یک جسم منتقل بشه به نقطه جدید و ذرات نقطه جدید بر اساس این اطلاعات شکل بگیرن تا هویت جسم قبلی رو کسب کنن.

استعفای اسکات تامپسون مدیرعامل یاهو

این خبر بزرگی بود در این دو هفته. اسکات تامپسون مدیر عامل یاهو جایی توی رزومه اش نوشته مدرک کامپیوتر داره در حالی که این جریان واقعیت نداشت. حالا هم استعفا داده و شرکت هم اعلام کرده که این استعفا به خاطر «مسایل شخصی» انجام شده و پذیرفته می شه. خب این یک شرکت خصوصی است و کار طرف بسیار زشت بوده ولی خودش می دونه و سهام دارهاش. یک کشور نیست که دروغ گویی توش … بگذریم (:

اما یک قدم که به عمق خبر بریم جریان اینه که حدس می زنن راس لوینسون که حالا رییس بخش رسانه جهانی یاهو است جای اون رو خواهد گرفت. این یک روند توی یاهوئه. شما ممکنه سنتون قد نده ولی یک زمانی بود که ما تازه کشف کرده بودیم چیزی به اسم گوگل هست و وقتی به دوستامون می گفتیم بیان با اون سرچ کنن همه می خندیدن که مگر کسی یاهو رو ول می کنه بیاد با یک سایت به این درپیتی و سادگی سرچ کنه؟! همه ما ایملی های یاهو داشتیم و یاهو هوم پیج همه جا بود. اما از لحظه ظهور شرکت هایی مثل گوگل، یاهو فقط و فقط سقوط کرد. چرا؟ به خاطر اینکه یاهو به شیوه یک رسانه سنتی اداره می شه. ساختارش هیچ وقت یک شرکت تکنولوژی نبوده و همیشه خودش رو یک رسانه دیده که حالا داره آنلاین می شه و اگر هم سرویس تکنولوژیکی داده فقط برای جوری جنس بوده نه برای جذب و نگهداشتن مشتری (مثلا ایمیلش). حالا هم دوباره کنار گذاشتن یک کامپیوتر ساینتیست تقلبی و جایگزین کردنش با یک یک فرد رسانه ای ادامه همین رونده. البته الان دیگه زمان اینکه یاهو بتونه خودش رو یک شرکت تکنولوژی معرفی کنه گذشته و احتمالا باید با جمع و جور کردن دست و بالش قبول کنه که فقط یک رسانه عمومی است در کنار همه رسانه های دیگه توی اینترنت.

فیسبوک در حال کشتن اسمس

تعداد اسمسهای ارسال شده هر سال داره پایینتر می یاد و اصلی ترین متهم، پیام های متنی فیسبوک، چت، بلک بری، وایبر، واتزاپ و اینجور چیزها هستن. توی دنیا نسل جوونی که با اسمس حرف می زنه، کمتر و کمتر داره اسمس می فرسته و سراغ برنامه های خاص اینکار می ره. گفته می شه فسبوک که حالا برنامه تحت ویندوز چتش رو هم داده، به زودی برنامه های آیپد و مک رو هم عرضه می کنه و همراهیش با صد تا روش دیگه در حال زدن ضربه ای جدی به درآمد شرکت های مخابراتی است. تو ایران البته خوشبختانه هر کس رقیب بشه سریعا می شه فیلترش کرد و فعلا من و شما هستیم که باید پول بدیم برای هر جمله عاشقانه که رد و بدل می کنیم (:

محققین ژاپنی و انتقال ۳گیگابیت بر ثانیه ای روی فراکنس های تراهرتزی

محققین موسسه تکنولوژی ژاپن یک سیستم انتقال وایرلس جدید درست کردن که بالاتر از همه فرکانس های فعلی ما کار می کنه: سیصد گیگا تا ۳ ترا هرتز. این فرکانس خارج از محدوده فرکانسی مصوب همه کشورها است و هیچ کشوری قانونی براش نداره و در نتیجه می شه هر طور تکنولوژی جدیدی رو باهاش درست کرد. بحث اینه که شما وقتی یک دستگاه می سازین (مثلا یک بی سیم) باید از رگولاتوری کشورها اجازه بگیرین که در فلان فرکانس روشنش کنین اما حالا یک فرستنده گیرنده داریم که هیچ کشوری از کسی نخواسته برای استفاده از اون درخواست مجوز کنه.

نکته جذاب این تکنولوژی سرعت ۳ گیگابیتی ثابت شده اون است و ادعای اینکه تا ۱۰۰ گیگابایت هم باید بدون مشکل کار کنه و بالاتر از این مساله اینه که این دستگاه به اندازه یک سکه است و مناسب برای تولید انبوه.

رآکتور هسته ای مخفی شرکت کداک
(از یک پزشک)

مطابق خبر جالبی که gizmodo منتشر کرده است، شرکت کداک تا شش سال پیش در مقر این شرکت واقع در روچستر نیویورک، یک واکنشگر (رآکتور) هسته‌ای با نزدیک به ۱٫۶ کیلوگر اورانیوم غنی‌شده داشت.

آشکار نیست که چرا این شرکت باید یک واکنشگر مخفی با اورانیومی غنی‌شده داشته است یا چطور این شرکت اجازه داشتن چنین تجهیزاتی را پیدا کرده است و چرا این واکنشگر در قلب شهر پرجمعیت نیویورک قرار داشت!

مقامات این شرکت تأیید می‌کنند که هیچگاه به صورت عمومی این مسئله را اعلام نکرده بودند و هیچ مقام رسمی شهر، پلیس یا آتشنشانی هم تا زمانی که که اخیرا یک کارمند سابق، مسئله را افشا کرد، از این موضوع آگاه نبودند. فقط تعداد کمی از مهندسان و کارمندان فدرال موضوع را می‌دانستند.

معمولا به شرکت‌های خصوصی اجازه داده نمی‌شود به چنین موادی دسترسی داشته باشند. ظاهرا شرکت کداک برای کنترل ناخالصی‌ها و آزمایش عکسبرداری نوترون از این واکنشگر استفاده می‌کرده است.

واکنشگر از نوع CFX یا Californium Neutron Flux multiplier بود و در سال ۱۹۷۴ خریداری شده بود و با نزدیک به ۱٫۶ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده که پیرامون هسته کالیفرنیوم ۲۵۲ قرار داده شده بود، پر شده بود.

البته از این واکنشگر به خوبی محافظت می‌شد و دیواره بتنی به ضخامت ۶۰ سانتیمتر از آن محافظت می‌کرد.

کداک به جزئیات بیشتر مثلا در مورد گروهی از کارکنانش که مسئول نگهداری از واکنشگرش بودند اشاره نکرده است.

شرکت عظیم و چند ملیتی آمریکایی ایستمن کداک ۱۹ ژانویه سال ۲۰۱۲ و پس از ۱۲۳ سال فعالیت، رسما اعلام ورشکستگی کرد.

باگ یک میلیونیوم لانچ پد

لانچ پد سیستم ریپورت باگ اوبونتو است و پیگیری تغییرات اون و حالا یک میلیونیومین باگ توش ریپورت شده: عنوان باگ هست: برای هر باگی که در لانج پد گزارش شده، ۶۷ آیپد فروش رفته. این باگ می گه که مدرسه ها دارن پول خیلی زیادی روی آیپد خرج می کنن در حالی که این دستگاه دائما از رده خارج می شه و همه باید برن مدل جدیدش رو بخرن. این یک باگه برای سیستم آموزشی. این باگ ریپورت از مردم می خواد که به پروژه ای کمک کنن که یک سیستم آزاد و رایگان رو با یک تبلت قابل آپگرید و رقابتی همراه می کنه تا دانش آموزان و مدارس دیگه مجبور نباشن منابعی که ندارن رو صرف خرید هر ساله آیپد کنن.

در اعماق

دادگاه فنلاندی، صاحب وای فای باز رو در برابر اعمالی که بقیه باهاش انجام می دن مقصر ندونست

مساله این بود که یک خانمی توی فنلاند توی خونه اش یک نمایش ترتیب می ده و چندین نفر هم برای دیدنش می یان. بعد بنا به ادعای «مرکز ضد پایرسی فنلاند» که یک موسسه است برای حفاظت از کپی رایت، یکی از مهمان‌ها چند فایل دارای کپی رایت رو از روی این وای فای دانلود می کنه و به همین دلیل مرکز مدعی می شه که این خانم باید ۶۰۰۰ یورو خسارت پرداخت کنه. دادگاه بعد از مدتی کشمکش رای می ده که دارنده وای فای، مسوولیتی در قبال اینکه بقیه باهاش چیکار کردن نداره و جریمه کردن این خانم درست نیست.
لازمه تکرار کنم که بحث آزادی بحث شکستن و زیرپا گذاشتن کپی رایت نیست بلکه این جریانه که جلوی چنین شکایت های مسخره ای باید گرفته بشه و نباید کل انرژی دولت به جای مبارزه با جرایم واقعی در این مسیر کانالیزه بشه که شرکت های چند میلیارد دلاری رسانه ای از شهروندهای معمولی خسارت بگیرن. سازمان های آزادی دیجیتال به معنی قانون شکنی و نقض کپی رایت نیستن بلکه به این معنی هستن که حقوق فردی افراد باید حفظ بشه و فقط چون یکسری شرکت خیلی پولدار هستن و توی دولت ها آدم دارن نباید کل منابع یک کشور رو به خودشون اختصاص بدن. بحث اینه که الان تولید کننده یک اثر هنری می تونه اونو راحت به مصرف کننده برسونه ولی هنوز یکسری شرکت که قدیم ها سینما داشتن یا سیستم های توزیع بزرگ و اینها فکر می کنن باید سهم بزرگی از هر سود به اونها برسه.

اوراکل علیه گوگل و قاضی برنامه نویسشون

دعوای کپی رایتی بین اوراکل و گوگل هنوز ادامه داره. تقریبا یک ماهه که این وکلای این دو شرکت بزرگ دارن حمله و دفاع می کنن تا مشخص بشه که آیا گوگل از اوراکل چیزی کپی کرده یا نه. فعلا تنها بحث ثابت شده اینه که سیستم آندروید گوگل ۹ خط از کدهای اوراکل رو کپی کرده. دعوا سر تابعی است به اسم rangeCheck. وکیل اوراکل گفته که گوگل این تابع رو کپی کرده تا کد کمتری بنویسه و در نتیجه بتونه با منابع کمتری که خرج می کنه اندروید رو کم خرج تر و سریعتر روانه بازار کنه. در اینجا قاضی به وکیل اوراکل تذکر می ده که «آقای وکیل. اگر می خواین ادعای خسارت یا غرامت کنین باید بتونین دقیقا نشون بدین که چرا کپی کردن این کد به طور مستقیم باعث شده گوگل به پول برسه». وکیل جواب داده که «این درآمد به خاطر سرعت گوگل در رسیدن به کد نهایی حاصل شده که نتیجه کپی کردن این تابع بوده»

اینجا قاضی یک راز خوب رو فاش کرده و گفته که از قدیم تا همین امروز کدنویسی می کرده و حجم زیادی برنامه نویسی انجام داده و می ده و خودش شخصا بارها و بارها چیزی شبیه به تابع rangeCheck که چک می کنه آیا یک عدد در یک محدوده خاص هست یا نه رو نوشته و درک می کنه که کپی این تابع ۹ خطی به هیچ شکل نمی تونسته ارائه محصول نهایی گوگل رو جلو بندازه چون یک دانش آموز دبیرستانی هم می تونسته اینو به راحتی بنویسه. البته وکیل اوراکل هم لازم دیده توضیح بده که اکسپرت جاوا نیست و با اینکه این دومین وکالتش در مورد جاوا است ولی براش نوشتن این کد شش ماه طول می کشیده!

جا داره دست قشنگه رو بزنیم به افتخار قاضی آمریکایی که وقتی قراره در مورد شکایت برنامه نویسی اوراکل از گوگل حکم بده، خودش برنامه نویسه (:

حمله دی داس به ویرجین و اطلاعیه پایرت بی

هفته پیش یک حمله دی داس بزرگ انجام شد به سرورهای ویرجین … بیانیه پایرت بی در این مورد رو می خونم براتون:

به نظر می رسد که یک گروه ناشناس کمپینی برای حمله دی داس / بازداری از سرویس گسترده علیه رسانه های ویرجین و بعضی سایت های دیگر راه انداخته اند. ما می خواهیم در مورد این جریان نظراتمان را به شکلی شفاف به شما بیان کنیم:

ما این کارها را تشویق نمی کنیم. ما به اینترنت باز و آزاد اعتقاد داریم که در آن هر کسی می تواند نظراتش را بیان کند. ما حتی اگر کاملا مخالف عقیده کسی باشیم و حتی اگر آن ها از ما نفرت داشته باشند.

پس ما با استفاد هاز این روش های زشت با آن ها نمی جنگیم. دی داس و بلاک کردن هر دو اشکال مختلف سانسور هستند.

اگر شما هم می خواهید به ما کمک کنید: یک ترکر راه بیاندازد، یک مانیفست بنویسید، به احزاب دزدان دریایی بپوندید یا آن‌ها را تاسیس کنید، به دوستانتان هنر بیت تورنت را آموزش دهید، پروکسی نصب کنید، بیانیه های سیاسی بنویسید، یک پروتکل جدید پی.تو.پی بنویسید، پوسترهایی در حمایت از پایرسی چاپ کنید و شهرتان را با آن‌ها تزیین کنید، از هنرمندان طرفدار دزدان دریایی ما حمایت کنید یا فقط یک آدم خوب باشید و به مادرتان زنگ بزنید و بگویید که او را دوست دارید.

استفاده پلیس آمریکا از پرنده های بی سرنشین

از این هفته به شکل قانونی پلیس آمریکا اجازه داره برای تحقیق در سطح شهر،‌ از پرنده های بی سرنشین مشهور به درون استفاده کنه. پلیس می گه اینکار باعث پایین اومدن خطر برای افراد پلیس می شه ولی مدافعان حقوق بشر می گن که اینکار احتمال نقض حریم شخصی و خلوت افراد رو افزایش می ده.

دوستی آنلاین و شبکه های اجتماعی سایه

وقتی ما عضو یک شبکه اجتماعی می شیم، شروع می کنیم به نوشتن چیزهایی در مورد خودمون و این تغییر جهان رو نشون می ده. مثلا اگر کره شمالی ادعا می کنه که همه عاشق رهبرش هستن، وقتی دسترسی به شبکه اجتماعی باشه معلوم می شه که این امر واقعیت خاصی هم نداره. البته مشخصه که کره شمالی سعی می کنه نذاره پای کسی به شبکه های اجتماعی برسه تا نظر مردم نوشته نشه ولی به هرحال این واقعیت رو عوض نمی کنه. اما چیزهایی هم هست که ما در مورد خودمون نمی نویسیم. مثلا طبق آمار بین هفت تا ده درصد هر جامعه همجنسگرا هستن. این افراد معمولا توی شبکه اجتماعی اینو نمی نویسن. یا خیلی ها جای دقیق زندگی شون رو نمی نویسن و این چیزها. اما آیا به دست آوردن این چیزها سخته؟ نه. طبق یک تحقیق قدیمی تر، از روی چیزهایی که دوستان یک نفر می نویسن تا حد قابل قبولی می شه در مورد چیزهایی که این فرد در مورد خودش ننوشته (مثلا همون محل زندگی یا گرایش جنسی)‌ نتیجه گیری کرد.

اما مقاله جدید نیوساینتیست یک قدم هم جلوتر رفته و پرداخته به چیزی که بهش «شبکه اجتماعی سایه» گفته می شه. مقاله فرد همپرشت (Fred Hamprecht) از دانشگاه هایدلبرگ (Heidelberg University) در همین مورده. اونها روی این کار می کنن که آیا می شه در مورد روابط افرادی که عضو شبکه های اجتماعی نیستن از روی فعالیت های اجتماعی دوستانشون به نتیجه رسید؟ اونها این شبکه (یعنی شبکه افرادی که عضو شبکه اجتماعی نیستن ولی می شه از روی فعالیت دیگران در موردشون اطلاعات به دست آورد) رو شبکه سایه یا shadow اسم گذاشتن.

اونها اطلاعات دوستی متقابل ده ها هزار کاربر فیسبوک که در پنج دانشگاه از سال ۲۰۰۵ به بعد بودن رو ذخیره کردن و بعد با توجه به اینکه آدم ها آدرس بوکشون رو موقع ثبت نام در اختیار شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک می ذارن شروع کردن به دادن کل اطلاعات به یک برنامه یادگیری ماشینی. این برنامه سعی می کرد شاخص هایی رو در بیاره تا بتونه از روی این اطلاعات پیش بینی کنه که آیا دو نفر که عضو شبکه اجتماعی هم نیستن، با هم در دنیای واقعی دوست هستن یا نه. این برنامه فقط به آدرس ایمیل های توی فون بوک و روابط دوستی اعلام شده در شبکه های اجتماعی دسترسی داشت (چیزی که شرکت پشت شبکه اجتماعی بهش دسترسی راحت داره) و از روی این دو شروع کرد به پیش بینی دوستی بین آدم هایی که اصولا عضو شبکه اجتماعی هم نبودن. برنامه تونست با دقت ۴۰٪ دوستی افراد غیر عضو شبکه های اجتماعی رو درست حدس بزنه در حالی که برنامه مشابهی که فقط بر اساس رندم کار می کرد موفقیتش فقط ۲٪ بود.

این مساله از یکطرف طرفداران پرایوسی رو نگران می کنه. حالا دیگه نه خود من بلکه افراد دیگه دارن بدون اینکه بدونن و بدون اینکه بخوان در مورد من اطلاعات به اشتراک می ذارن. البته در سطح تئوریک جنبه های مثبتی هم هست. در اصل الان فقط با داشتن یکسری رابطه و داشتن فهرستی از ایمیل ها این سیستم داره به قدرت پیش بینی می کنه در مورد روابط اعضایی که اصولا در این سیستم ثبت نام نکردن. این می تونه نوید بخش پیش بینی های خوب در مورد شیوه کار مغز هم باشه چون مغز هم تشکیل شده از یکسری سلول متصل به همدیگه و روابط اونها با هم که تعدادی اش رو ما می بینیم و تعدادی رو نمی بینیم و بقیه وضعیت های مشابه. به هرحال ما توی دنیایی هستیم که همه چیز توش در حال تغییره. نباید بترسیم ولی نباید هم ناآگاه باشیم. جلو بریم و بخندیم…

تبریک ها و تقبیح ها

تشکر می کنیم از سربازان آمریکایی که در عراق و افغانستان جنگیدن و حالا این هفته می خوان برن در کنفرانس ناتو و مدال هایی که برای این جنگ ها گرفتن رو پس بدن.

«من در تمام زندگی خود در جست‌وجوی راستی‌ها، برلب پرتگاه حرکت کرده‌ام.۱/۱/۱۳۸۲»
در گذشت پرویز شهریاری که چند وقت پیش بود ولی من تازه شنیدم رو هم تسلیت می گم. پرویز شهریاری واقعا به گردن نسل ما حق داره. یکی از اون آدم های شریفی که کلی کلی از چیزهایی که من توی بچگی خوندم و ازشون لذت بردم و به علم عقلامند شدم ترجمه اون بوده. شهریاری کمونیست بود و عضو حزب توده و قبل و بعد از انقلاب بارها زندانی شد.

تسلیت و تبریک همزمان هم داریم به شرکت پیکسار که کم مونده بخش بزگری از داستان اسباب بازی دو رو از دست بده. این اتفاق حاصل یک اشتباه کوچیک بود که یک نفر روی یک سرور لینوکسی که محل اصلی ساخت فیلم بود به اشتباه دستور rm * اجرا کرد که همه چیز رو پاک می کنه! بک آپ درست هم نداشتن و در نهایت شانس آوردن که یکی از کارمندها قبلا فیلم رو روی کامپیوتر خونه اش کپی کرده بود تا از خونه روش کار کنه و فایل ها بازیابی می شن. مسخره است داستان ولی در یک انیمیشن دو دقیقه ای از سوی پیکسار روی دی وی دی های جدید توی استوری دو تعریف شده

یک تولد ساده هم داریم که دوستان تذکر دادن بگیم: تولد ۲۱ سالگی ویژوال بیسیک که تاریخ دقیقش رو نمی دونیم ولی تو ماه می ۱۹۹۱ نسخه اولش منتشر شد و آخرین نسخه پایدارش هم ۶ سال قبل. زبونی بود که من باهاش برنامه نویسی ویندوز رو کنار گذاشتم (:

بخش آخر

می خوام یک پروژه جالب رو براتون توضیح بدم. اول بذارین از آخر شروع کنم: Descriptive camera. این پروژه که می شه «دوربین توضیحی» ترجمه اش کرد یک دوربین است مثل همه دوربین های دیگه، یک لنز داره که به سمت سوژه می گیرین و یک دگمه شاتر که فشارش می دین و یک عکس گرفته می شه. اما در این دوربین به جای ثبت کردن عکس، یک پرینتر حرارتی کوچیک داره که درست بعد از گرفتن عکس ازش یک کاغذ کوچیک بیرون می یاد و می گه چی پرینت گرفتین. مثلا ممکنه اگر اونو به سمت خیابون بگیرین و ازش عکس بگیرین یک کاغذ بیاد بیرون و بگه «یک ماشین صورتی در تصویر هست که توش یک سگ سرش رو از پنجره کرده بیرون. درخت ها زرد شدن و پونزده ثانیه مونده تا چراغ سبز بشه». اما این سیستم چطوری کار می کنه؟ یک گیک می دونه چقدر این سیستم باید پیچیده باشه.

اما این سیستم پیچیده نیست. حداقل در سطح هوش مصنوعی هیچ حرفی برای گفتن نداره. این سیستم بر اساس چیزی کار می کنه به اسم «ترک مکانیکی».

ترک مکانیکی یا اصولا ترک یک ماشین شطرنج باز بود که در اواخر قرن هجدهم مردم اروپا رو شگفت زده کرد. این یک ربات بود که می تونست با بازیکن‌های بزرگ جهان بازی کنه و اونها رو شکست بده و شرط های بزرگ رو ببره و پادشاهان اروپا رو متعجب کنه. این ربات حتی در مقابل ناپلئون بناپارت و بنجامین فرانکلین هم بازی کرد و از ونها برد. من و شما که از کامپیوتر سر در می یاریم می دونیم که هیچ رباتی در اون سال ها نمی تونست هیچ انسانی رو در شطرنج شکست بده پس برای ما عادیه حدس بزنیم که یک آدم اون تو قایم شده بود و بازی می کرد: یک سیستم مکانیکی جذاب که صاحبش با استخدام شطرنج بازهای خوب محل شیوه کار اون رو بهشون یاد می داد، تو جعبه قایمشون می کرد و پول در می‌اورد. این سیستم پنجاه سال مردم جهان رو شگفت زده کرد تا بالاخره شطرنج بازهایی که توش نشسته بودن و در نقش ربات بازی کرده بودن رازش رو لو دادن اما حتی بعد از اینکه رازش برملا شد هم به خاطر جنبه های بسیار پیشرفته مکانیکی اش، هنوز به چرخیدن در کشورها و کسب در آمد ادامه داد. ترک مکانیکی این است رو داشت چون ربات شطرنج بازش شبیه یک آدم ترک با دستار و اینها درست شده بود تا باز غیرقابل باور و حرکات اعجاب انگیز یک ربات چوبی رو به رمز و رازهای سرزمین های شرق پیوند بده.

این اتفاق هنوز هم در جریانه. کلی اتفاق در دنیا می افتن که از نظر ما نیاز به یک کامپیوتر بسیار پیشرفته با یک برنامه بسیار هوشمند دارن. مثلا توی یک بازی شما ممکنه با شمشیر بتونین به درخت ها ضربه بزنین و شمشیرتون در درخت فرو بره. ممکنه به آدم ها ضربه بزنین و آدم ها زخمی بشن و ممکنه به یک سنگ ضربه بزنه و شمشیر بشکنه. اما چی می شه اگر مثلا به … یک ذغال ضربه بزنه؟ یا یک بشکه؟ آیا سیستم می تونه بدونه که بشکه یا ذغال از درخت ساخته شدن پس باید مثل درخت رفتار کنن؟ این خیلی بازی رو پیچیده می کنه ولی بازیکن ها به سادگی می بینن که همین که به بشکه ضربه می زنن بشکه درست مثل درخت کار می کنه.

یا به یک اپلیکیشن فکر کنین که می تونه به سوالات تایپ شده شما جواب های دقیق بده. مثلا ممکنه بپرسین برزیل چه سال هایی قهرمان جام جهانی شده یا بپرسین که قانون اساسی ایران چند بند داره. جواب دادن به اینها برای یک کامپیوتر بسیار مشکله اما این اپلیکیشن به سادگی به اونها جواب می ده! چرا؟ به خاطر ترک مکانیکی.

سیستم هایی در جهان هستن که مثل ترک مکانیکی کار می کنن…. توضیح ترک مانیکی آمازون… “Human Intelligence Tasks” (HITs) که می یاد بین یک سنت تا ده دلار. توانایی های من. کار کردنم. اوکی شدنش و گرفتن پولم.
خودم دو هفته بودم و وقت های بیکار کار می کردم و تقریبا بیست دلار در آوردم. گاهی پنج دلار حتی برای تایپ یک متن صوتی افغانی به متن.
تقریبا صد هزار نفر تورک
تسک ها : جواب به سوالات (نباید شبیه ویکیپدیا باشن)، ترجمه، چک کردن ترجمه، … قیمت ها.. تسک های جالبتر مثل بازی کردن نقش در بازی های کامپیوتری و حتی کارهای هنری مثل جریان ماهی (مال خودم رو می گم).

حالا برگردیم به دوربینمون! توضیح بدم
و بعد بگم چطوری چک می کنه

اینکار نوعی از کراود سوریسنگ یا همون جمع سپاری است که به معنی دادن یک کار بزرگ به جمع بزرگی از افراد غیرمتمرکز است. مثلا سینا و کپی کردن سی دی یا نمونه های جدیدتر مثل فولد ات هوم یا پیدا کردن فلان متخصص کامپیوتر از تصاویر ماهواره ای اطراف جزیره.

موسیقی

همه اینها مثل همون جریان ضد روش آقامون و سرورمون فایرآبند میمونه، این که آدم یه کار سیستماتیک نکنه راحته، اما به نتیجه رسیدنش با کرام الکاتبین هست :)) مثل همون موسیقی رگه که اگر اشتباه نکنم اصلا رو ضد ضرب حرکت میکنه ، حالا این که باعث بشه حال کنی سخته. به نظرم برای برنامه هفته بعد رادیوگیگ یه کاری از باب مارلی بذار، ادای دین بشه :))) اینجوری مردم می فهمم اونایی که در بند تکرار هستن و تقلید گیگ بشو نیستن.

رادیو گیک شماره ۷ – دو هفته سکوت

بعد از دو هفته سکوت، این هفته رادیوگیک به شیوه سابق در پنجاه و یک دقیقه با شما است تا از خیانت خانم سیری به جابز شروع کنه و بعد برسه به جشن عروسی ای که فرامرز آصف زینت بخش اونه. در ادامه برنامه زیردریایی ما رو به اعماقی می بره پر داستان. خاطرات یک کاربر ایرانسل رو می شنویم و خوشحال می شیم از حقوق دیجیتالی که توی هلند مردم به دست آوردن هرچند که در مراحل بعدی فهم پارلمان هلند رو نماینده پارلمانی که کاریکاتورش شلاق رو برای یک انسان واجب کرده به مذاقمون تلخ می کنه.. برای شستن این مزه تلخ چند نفس عمیق می کشیم و بعد بخش آخر و موسیقی ای آرامش بخش. شماره هفتم رادیو گیک رو از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_007_do_hafte_sokoot.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید یا به افتخار آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

سیری خائن: لومیا ۹۰۰ ویندوزی بهترین تلفنه

آدم های شیطونی که از سیری (سیستم سوال جواب صوتی آیفون) پرسیدن که «بهترین تلفن دنیا چیه» ازش جواب شنیدن که «لومیا ۹۰۰» بهترین تلفن است! عجیب هم نیست چون سیری از ولفرام الفا سوال کرده و الگوریتم‌های ولفرام آلفا هم ظاهرا در این مورد خیلی خوب عمل نمی کنن و توی فهرست جواب هاش به این سوال، آیفون سیزدهیمن تلفنه (: خلاصه اگر آیفون دارین و فکر می کنین بهترینه، این سوال رو از سیری اش بپرسین تا بتونین توی جوابتون تجدید نظر کنین (:

بیشتر از چهل ساعت کار نکنید

همه شما را به بیشتر کار کردن تشویق می کنند. آنها که زود می آیند و دیر می روند، ارج و قرب خاصی پیش مدیران دارند و معمولاً به آنها که سر ساعت ۵:۳۰ دفتر را ترک می کنند چپ چپ نگاه می کنند. اما حالا مدیر اجرایی فیسبوک خانم شریل سندبرگ با صدای بلند در یکی از آخرین مصاحبه هایش با افتخار گفته که هر روز شرکت را سر ساعت ۵:۳۰ ترک می کند تا برود خانه پیش بچه هایش و شام را با آنها بخورد.

جئوفری جیمز از سایت اینک این موضوع را بهانه کرده و نوشته که ۱۰۰ سال پیش شرکت فورد تحقیقاتی را در مورد بهینه ترین ساعت کاری انجام داده و به این نتیجه رسیده بوده که ۴۰ ساعت کار در هفته بهترین زمان است. در این تحقیقات آمده که ۲۰ ساعت اضافه کاری در هفته اگرچه که راندمان را کمی بالا می برد، اما این راندمان بالا تنها چند هفته دوام خواهد آورد و دوباره عملکرد به همان میزان قبلی بر می گردد. همچنین در شش تا از ده کشور پیشرفته جهان، تقاضا برای اضافه کاری بیش از ۴۸ ساعت غیر قانونی است.

ارقام فارسی : محمدامین بندعلی

تایپ فارسی ارقام در سیستم‌عامل ویندوز همواره از مشکلات کاربران فارسی زبان بوده است. برنامه‌نویسان غالبا برای فارسی دیده شدن ارقام در برنامه‌ی خود از کاربران درخواست می‌کنند که تنظیمات زبان سیستم خود را تغییر داده و زبان پیش‌فرض را روی فارسی تنظیم نمایند. با اینکار، اعداد در همه‌جای ویندوز فارسی دیده خواهند شد. حتی در کنار متون انگلیسی؛ که زیاد خوشایند نیست. این برنامه در هنگام اجرا، به صورت خودکار اعداد تایپ شده را به صورت نویسه‌های یونیکد ارقام فارسی وارد می‌کند.

توجه: بر خلاف متن پادکست، این برنامه پرتابل است و نیازی به نصب ندارد.

او اس تن و مشکل نمایش پسورد به شکل پلین تکست در لاگ ها

و البته چیزی که از تیتر خبر جا موند اینه که این مشکل سه ماهه وجود داره و اپل در موردش اطلاع داشته ولی اهمیتی براش قائل نشده. این قفس طلایی تون (: جریان اینه که آخرین آپدیت او اس تن لاین ۱۰.۷.۳ به هر کسی که به لاگ های سیستم دسترسی داشته باشه اجازه می ده که پسوردهای لگاسی فایل ولت یا حتی هوم دایرکتوری های ریموت کاربران شبکه رو بخونن. دوید امری متخصص شبکه می گه که حتی با بوت کردن سیستم در حالت فرم ور دیسک مد می شه به راحتی این فایل های متنی رو نگاه کرد و پسوردها رو به دست آورد. حالا تا اپل تکون بخوره و احساس کنه این نکته مهمیه ولازمه براش آپدیت ۱۰.۷.۴ رو بده، تنها راه اینه که کاربرانی که از این نظر تهدید می شن و جریان براشون مهمه با یکسری اسکریپت که داسما ران می شن فایل secure.log رو از این پسورد خالی کنن.

معلومه که اپل به درخواست سایت ها برای دادن کامنتی در این مورد جواب نداده.

اولین عروسی در کلیسای فایل شرینگ

کلیساهای غربی مختلف هستن و مردم حق دارن شاخه خودشون رو درست کنن. توی سوئد هم عده ای کلیسایی درست کردن به اسم چرچ آو Kopimism که یک کلیسای رسمی است برای کسانی که فایل شر کردن رو یک حرکت مقدس می دونن. اولین ازدواج رسمی هم توی این کلیسا چهارشنبه قبل اتفاق افتاد و کشیشی که ماسک گای فاوکس (همون ماسک مشهور انانیموس) به صورت زده بود خطبه عقد رو خوند. عروس رومانیایی معتقد به فایل شرینگ که با داماد ایتالیایی از همین فرقه مذهبی ازدواج کرده بود هر دو توافق کردن که بقیه عمرشون رو هر چیزی که دارن با همدیگه شر کنن چرا که عشق همون شر کردن است و یک زوج باید هر چیزی که دارند رو با هم به اشتراک بذارن و دی ان ای های خودشون رو در دنیا کپی کنن. این ازدواج مثل هر ازدواج دیگه در سوئد به رسمیت شناخته می شد

وردپرس و موفقیت بزرگ

آل تینگز دیجیتال گزارش داده که سال مالی شرکت پشت وردپرس یعنی اتومات‌تیک بسته شده و سود سالانه این شرکت ۵۰ میلیون دلار بوده. این یک موفقیت بزرگ برای این سی ام اس است مت مولن‌وگ مدیر این شرکت از این موضوع حسابی خوشحال. اتومات‌تیک گفته که وردپرس سیستم مدیریت محتوایی انتخابی ۴۸ وبلاگ از ۱۰۰ وبلاگ برتر دنیا است و قدرت دهنده به ۱۵٪ کل وبلاگ‌های جهان. من شخصا حسابی خوشحالم که یک نمونه تجاری آزاد دیگه به نمونه‌ّای خیلی موفق قبلی اضافه شده.

کنونیکال و ادعای حضور ۵٪ ی روی پی سی ها

مایک شاتلورث این روزها حرف های بزرگ زیادی می زنه. قبلا در مورد حضور گسترده اوبونتو توی خونه ها تا سال ۲۰۱۵ گفته بود و حالا مدعی است که سال آینده اوبونتو روی ۵٪ کامپیوترهایی که توی بازار ارائه می شن عرضه خواهد شد. مدیر تجارت کنونیکال گفته که سال گذشته ۷.۵ میلیارد دلار سخت افزار با سیستم عامل اوبونتو فروخته شده و سال آینده این رقم دوبرابر خواهد شد. همچنین به شکل همزمان دل هم اعلام کرده که یک لپ تاپ ویژه برنامه نویس ها با سیستم عامل اوبونتو عرضه خواهد کرد و حتی ایمیج‌هایی ه ممنتشر کرده که به دارندگان فعلی بعضی لپ تاپ هاش فرصت می ده به راحتی اوبونتو رو روی اونها نصب کنن.

توماری خاموش می شه و ژاپن خلاص از انرژی هسته ای

ژاپن آخرین رآکتور نیروگاه اتمی اش یعنی توماری رو برای تعمیرات خاموش می کنه و یکسری از مردم توی پایتخت جشن گرفتن که کشور بعد از چهل سال داره بدون انرژی اتمی به حیاتش ادامه می ده. درسته که برای ما تبلیغ می شه که همه دنیا دارن پیشرفت می کنن چون نیروگاه هسته ای دارن اما واقعیت اینه که خیلی کشورهای اروپایی و حالا ژاپن دارن نیروگاه هاشون رو می بندن تا از دردسرهاش راحت باشن و به جاش به سراغ روش های مدرن تر و در طولانی مدت کم هزینه تر و بدون شک کم خطرتر می رن.

در اعماق

برای خواندن همه پرایوسی پالیسی‌هایی که در سال تیک می زنید لازم است یک ماه از در سال از محل کارتان مرخصی بگیرید

دوستی دارم به اسم سینا که وقتی برای فامیلش برنامه نصب می کرد، سر صفحه لایسنس اگریمنت صداشون می زد که بیان بگن با اینها که اینجا نوشته موافقن یا نه. من اول ها می خندیدم ولی الان می دونم که واقعا معنی داره… درسته که من دنبال نصب فلان برنامه هستم یا می خوام فلان جا اکانت باز کنم و زیر هر چیزی رو تیک می زنم که سریعتر به هدف برسم اما حداقل باید بدونم چه چیزهایی رو دارم می دم و چه چیزهایی می گیرم. حتی شخصا بعضی آدم هار و دیدم که فکر می کنن اگر برای باز کردن اکانت در یک سایت مجبور باشن تیک بزنن که «مقررات رو خوندم و قبول دارم» به این معنیه که این سایت امنه و حریم شخصی اونها مخفوظ.

ولی آیا خوندن این متن های طولانی و فنی / حقوقی ممکنه؟ یک تحقیق جدید می گه که اگر یک فرد معمولی بخواد تمام لایسنس اگریمنت و پرایوسی پالیسی‌هایی که به شکل روزمره امضاشون می کنه رو بخونه، در سال تقریبا به ۲۵۰ ساعت کاری یا تقریبا ۳۰ روز احتیاج خواهد داشت تا از پس اینکار بر بیاد. آلیشیا مک دونالد و لوری فیت می گن که طول متوسط این قراردادها ۲۵۰۰ کلمه است که فقط خوندن اونها با سرعت معمولی خوندن یک رمان، هشت تا ده دقیقه زمان می برده. مشخصه که هیچ کدوم از ما اینکار رو نمی کنیم.. حتی اونها به یک نمونه اشاره کردن که یک کمپانی توی توافقنامه اش گنجونده بود که «اگر کسی تا اینجا رو خونده باشه و اولین نفری باشه که با شرکت ما تماس می گیره و می گه اینجا رو خونده، ۱۰۰۰ دلار جایزه خواهد گرفت» و شاید براتون جالب باشه که تقریبا چهار ماه طول کشید تا اولین نفر تماس بگیره و برنده ۱۰۰۰ دلارش بشه.

یک نامه هم دارم… می خونم و قضاوت با شما‌!

سلام
این چند روزه در گیر یه موضوع جالب شدم
دیدیم بد نیست برات بفرستمش اگه خواستی تو وبلاگت یا تو رادیو گیک ازش استفاده کنی
پنج شنبه شب که داشتم از ایرانسل کارت شارژ اینترنتی می خریدم فهمیدم که یه مشکل تو سیستمشونه با اینکه ایرانسل شارژ رو می فرستاد مبلغ شارژ بعد از چند دقیقه به حساب بانکی بر میگشت اول فکر کردم مشکل از بانکه و بعد دوباره خودشون برداشتش می کنن. اما فردا صبحش (جمعه صبح) که چک کردم دیدم پولی از حسابم برداشته نشده. دوباره کارت شارژ خریدم و دوباره همون اتفاق افتاد. به بچه ها قضیه رو خبر دادم. همه شروع کردن به خرید یه کم طمع ورداشتم و یه 100 هزارتومنی شارژ کردم. جالب ترین نکته این بود که من فقط 30 هزارتومن تو حسابم داشتم. دوباره که از بچه ها خبر گرفتم دیدم که ماجرا به صورت سرطانی رشد کرده. فقط بین دوستای اطرافم حدود 1میلیون تومن شارژ مجانی گرفته بودن. تنها راه جلوگیری که به نظرم رسید این بود که با ایرانسل تماس بگیرم (به عنوان یه شهروند مسئول !!! :) )

اول زنگ زدم به 700. بعد رفتم تو بخش شکایات موضوع رو ایمیل کردم. در آخر رفتم تو بخش نظرات دوباره هرچی می دونستم گفتم. هنوز چند دقیقه نشده بود که این پیام برام اومد “مشترک گرامی سامانه شما به علت سعی در تخلفات اینترنتی بسته شد.”

دوباره زنگ زدم به ایرانسل 700 اپراتور گفت مشکل از ما نبوده و از بانکه و شارژ داده شده پس گرفته نمیشه !!! صبر کردم تا امروز ببینم چی میشه. از بانک پیامک فرستادن که “به علت سو استفاده از درگاه شبکه شتاب بانک پارسیان و خرید از طریق حساب بانک ملی این حساب مسدود شد
بقیه اطلاعیه ها از طریق پیامک به اطلاع می رسد و روابط عمومی پاسخگو نمی باشد. بخش رسیدگی به جرائم بانکی پارسیان”

حالا شدیم آش نخورده و دهن سوخته . اینم از بانکداری اینترنتی. بجای برگشت دادن شارژ های ایرانسل می خوان حسابا رو خالی کنن. به امید یه سیستم درست و حسابی. وحید

(:

هلند اولین کشور اروپایی با قانون بی طرفی شبکه

هشت می دوهزار و دوازده هلند یک قانون مهم رو تصویب کرد که دیوار دفاعی محکمیه برای حفظ آزادی های مردم: بی طرفی شبکه. بی طرفی شبکه یعنی ارائه دهنده اینترنت نباید در ترافیک شبکه من دست ببره. ارائه دهنده اینترنت باید مثل ارائه دهنده سیم برق باشه که سیم رو به خونه من می رسه و بعد من هر دستگاهی رو می خوام باهاش روشن می کنم. این کاملا مخالف با این ایده است که به یک نفر سیم برق بدین ولی بگین فقط وسایل ال جی رو می تونه با این روشن کنه یا حق نداره هیچ سیستم گرمایشی رو باهاش راه بندازه. اگر شبکه بی طرف نباشه ممکنه مثلا فیسبوک رو خیلی راحت تر از یوتوب لود کنه تا شما رو سوق بده به سمت استفاده از ویدئوهای روی فیسبوک به عنوان یک مثال دیگه ممکنه در یک شبکه غیربی طرف سایت های طرفدار فلان سیستم خیلی سریع و راحت لود بشن و در مقابل کسی که دوست نداره مردم خبرهای واقعی رو بخونن دستش رو بذاره رو حلق هر سایتی که به شکل مستقل خبر منتشر می کنه و اونها رو کند و کند و کندتر کنه. هلندی ها همچنین بر اساس این قانون حفاظت شدن در برابر شنود و ابزارهای شنودی که ممکنه سرویس دهنده های اینترنت سر مسیر ارتباطی اونها نصب کنن و در ضمن تاکید شده که به خاطر اهمیت اینترنت، قطع کردن اینترنت یک انسان فقط و فقط در شرایط بسیار خاص قابل توجیه است و شرکت ها حق ندارن اینترنت کسی رو قطع کنن.

بالاترین دادگاه اروپا: ای پی آی قابل کپی رایت کردن نیست

دادگاه عالی اروپا روز چهارشنبه حکمی صادر کرد که به موجب اون ای پی آی ها و بقیه خصوصیت های فانکشنال برنامه های کامپیوتری قابل کپی رایت کردن نیستن. نتیجه این حکم اینه که مردم حق دارم برنامه ها رو بررسی کنن و مشابه اونها رو بسازن و نویسنده برنامه اول نمی تونه به خاطر فقط ای پی آی مشابه، از کسی ادعای غرامت یا حق لایسنس کنه. این حکم تمرکزش روی جریان بسته مشهور آماری sas بوده که توسط یک زبون برنامه نویسی می شد براش اسکریپت نوشت. حالا یک شرکت به اسم World Programming اومده از روی راهنمای سس برنامه دیگه ای نوشته که دقیقا همون ای پی آی ها رو داره و در نتیجه می تونه مثل سس، اسکریپت هایی که برای سس نوشته شدن رو اجرا کنه و شرکت اول ازش شکایت کرده و در نهایت دادگاه رای داد که با اینکه برنامه اولیه قابل کپی رایت کردن است ولی ای پی آی های اون رو بقیه حق دارن توی برنامه های خودشون پیاده سازی کنن. حالا باید منتظر باشیم و ببینیم که دعوای مشابهی که در دادگاه عالی آمریکا جریان داره به چه نتیجه ای می رسه و اگر مثل اکثر موارد رای آمریکا و اروپا در این مورد مشابه باشه خبر بسیار خوبیه برای ما چون این جریان وابستگی انسان ها به ابزارهای اختصاصی یک شرکت خاص رو کمرنگ تر می کنه و به ما اجازه می ده در طول زمان بر اساس نیاز از یک موتور به یک موتور دیگه سوییچ کنیم.

فیسبوک و تشویق مردم به اعلام وضعیت اهدای عضو در صفحه شون

در آمریکا تقریبا سالانه ۷۰۰۰ نفر که در صف انتظار دریافت عضو هستن، به علت نرسیدن عضو پیوندی بهشون می میرن. آدم ها در صف انتظار اعضا می میرن چون کسانی که مایی که مریدم ترجیح می دیم که به جای دادن قلب و چشم و کبد و کلیه و غیره مون به یک نفر و ایجاد امکان حیات اون آدم و اعضای خودمون، اونها رو زیر زمین دفن کنیم تا بپوسن. چه خشن شدم.. به هرحال.. حالا فیسبوک داره تلاش می کنه با داشتن ۱۶۱ میلیون کاربر در آمریکا، صف های پیوند اعضا و در نتیجه این آمار مرگ ۷۰۰۰ نفره در سال رو کاهش بده. طبق برنامه ای که روز سه شنبه اعلام شده، فیسبوک امکانی رو فراهم خواهد کرد که آدم ها بتونن در صفحه شخصی علاوه بر سال تولد و مدرسه و اینها، وضعیت داوطلبی اهدای عضو بعد از مرگشون رو هم نمایش بدن. متخصص های مرتبط گفتن که به نظرشون اینکار یک جور مهندسی اجتماعی موثر از طریق شبکه های اجتماعی است که می تونه مردم بیشتری رو تشویق کنه به اهدای عضو. توی ایران هم ما سایت http://ehda.ir/ رو داریم که مربوطه به دانشگاه شهید بهشتی و یک صفحه توی فیسبوک که نمی دونم به این جریان ربطی داره یا نه. امیدوارم اولی فعال باشه چون من مدت ها قبل کارت پر کردم و جوابش هیچ وقت نیومد و دومی هم امیدوارم جون بگیره چون مدتی شده بود جای چت کردن یکسری آدم احمق. هی! اهدا آی آر! اگر صدای منو می شنوی کارت من رو بفرست (: شما هم اگر پر نکردین بهتره که نه فقط به دیگران که به بخشی از خودتون بعد از مرگ شخصی تون امکان ادامه زندگی بدین (:

تبریک ها و تقبیح ها

به سفارش سینا و با اینکه دو هفته برنامه نداشتیم و تاریخش کمی گذشته اما تبریک می گیم به یکی از اولین کامپیوترهای موفق خونگی که حالا سی ساله شده: زد ایکس اسپکترومی که توی صفحه هفت راهنماش نوشته بود: «احتمالا شما که صبر ندارن تا حالا دیگه چند تا دگمه از کامپیوتر رو فشار دادین و متوجه شدین که اینکار نوشته های کپی رایت بعد از بوت رو از صفحه پاک می کنه. این خبر خوبه. اینم بگیم که شما نمی تونین با اینجور کارها به کامپیوتر صدمه بزنین. جرات داشته باشین. تجربه کنین…»

تبریک بعدی بدون شک مربوط می شه به انتشار کتاب خوب اوبونتو برای تازه کارها به آدرس http://ubuntu-book.org که کاریه از نیما اژدری و ساسان نمیرانیان دوست قدیمی قدیمی من که سال های ساله ندیدمش. سر بزنین و به سایتش و نگاهی به کتاب بندازین که جای خالیش حسابی احساس می شد.

و تبریک سوم به اون قابلیت کوچولوی موبایل.. که نه نیاز به اسمارت فون داره نه اندروید و نه آیفون ولی بیشترین کاربر دنیا رو داره و روزگاری برای ما مثل یک معجزه بود: اسمس یا به قول تلویزیونی ها پیام کوتاه که من نمی دونم کی واقعا ممکنه اصرار کنه روی کوتاه بودن پیام در یک مکالمه عادی و مثلا بگه «یک پیام کوتاه بزن بگو علی بیاد…» خب علی بیاد خودش پیام کوتاهه دیگه! جوون ها ظاهرا بهش می گن اس! مثلا می گن اس زد که من زد بزنم ! ب هرحال… این قابلیت که بیشتر از چهار میلیارد انسان دارن ازش استفاده می کنن حالا بیستمین سال تولدش رو جشن گرفته و مبارکش باشه.

اوه چقدر تبریک! یک تبریک دیگه هم به مناسبت چهارم می، روز جهانی بدون دی آر ام و یک تشکر از انتشاراتی خوب و فهیم اوریلی که در این روز همه کتاب هاش رو با پنجاه درصد تخفیف فروخته. دی آر ام این مفهمه که تلاش می کنه جا بندازه چیزی که شما می خرین مال خودتون نیست و مثلا اگر یک کتاب می خرین فقط حق دارین روی فلان دستگاه بخونینش یا حق ندارین اونو به کسی قرض بدین یا فلان بازی رو که توی اروپا خریدن حق ندارین توی آمریکا بازی کنین و …

و تنها تسلیت این هفته رو می گیم به اون نماینده مجلسی که چون یک کاریکاتوریست تصویرش رو به شکل کاریکاتور کشیده قراره بیست و پنج ضربه شلاق بخوره. شکنجه آدم ها اشتباهه و سرکوب آزادی عقیده و بیان وحشتناک و وقتی این دو تا با هم ترکیب می شه و حتی یک نماینده مجلس که قراره توی مجلس از حقوق من دفاع کنه رو مصون می کنه از حتی یک شوخی ساده، یعنی یک جای کار داره خیلی خیلی جدی می لنگه. من یادمه زمان رفسنجانی شروع شد که گل آقا کارتون رییس جمهور رو هم می کشید و اتفاق خاصی نمی افتاد و یادمه که بچه بودم مجله های زمان شاه رو ورق می زدم و ماهنامه توفیق زیر تیتر «یک پای شهبانو در تهران است و یک پای او در همدان می نوشت : پس خوش به حال مردم قزوین» و حداکثر یکی دو هفته توقیف می شد و بعد باز با تیتر « دو هفته تو قیف بودیم»‌ شروع می کرد به انتشار و … و واقعا فکر می کنم به کجا داریم می ریم که کشیدن کاریکاتور یک نماینده مجلس منجر می شه به شکنجه ای که شامل یک کمربند یا تسمه یا کابل یا هر چی است و بستن دست های یک روزنامه نگار به یک ستون و لخت کردنش و بلند کردن اون تسمه یا کمربند یا هر چی در هوا و کوبیدنش به بدن اون مرد تا درد و رنج فیزیکی جلوی انتقاد کردنش از یک نفر که قراره نماینده مردم در محل قانون گذاری اش هست رو بگیره.

اوکی… سعی می کنیم آروم باشیم و ماجرا رو تلخ نکنیم… چند تا نفس عمیق بکشین که می ریم برای بخش آخر…

بخش آخر

بخش آخر رو هم با محمد علمی هستیم که مطلبی رو برامون ضبط کرده در مورد شماره گذاری نسخه های لینوکس… می شنویم:

محمد علمی
سلام
اسم من محمد علمیه و یه مطلب در مورد شماره‌گذاری نسخه‌های لینوکس دارم. قبل از هر چیز بگم لینوکس اون هسته یا کرنل داخلی سیستم عامله. به خاطر همین هم میگن به این سیستم عامل به جای لینوکس خالی باید گفت گنو/لینوکس. مطلب منم در باره شماره‌گذاری اون هسته هست. مثلا الان اوبونتو ۱۲.۰۴ در اومده که نگارشش خوب ۱۲.۰۴ه. اما همین اوبونتو ۱۲.۰۴ از کرنل ۳.۲.۱۴ استفاده می‌کنه.

ورژن لینوکس چند وقت پیش یهو از ۲ پرید به ۳. راستش از اینور اونور می‌دونستم که ورژن ۳ قرار نیست چیز فوق‌العاده جدیدی باشه و فقط به مناسبت ۲۰ سالگی لینوکس شمارش رفته بالا. اما بعد دیدم که شماره نگارش‌هاش داره یلخی می‌ره بالا. برخلاف این نسخه ۲.۶ که ما رو پیر کرد از بس مورچه‌ای شمارش می‌رفت بالا. واسه همینم یه سر زدم ویکی‌پدیا و خلاصه حرفایی که اونجا زده بود رو اینجا می‌گم.

قبل از ادامه باید لینوس توروالدز رو واسه کسایی که نمی‌شناسن معرفی کنم. کسی که اصلا این پروژه لینوکس رو راه انداخت و الانم نفر اصلی اونه لینوس توروالدزه. من از این جونوری که توروالدز باشه خیلی خوشم میاد. آدم عمل‌گرا و باحالیه. اسیر پیغمبربازی و فلسفه‌بافی و اینام (مث بعضیا) نیست.

القصه داستان لینوکس با لینوس توروالدز شروع می‌شه که یه روز وقتی دانشجو بود هوس کرد یه کرنل بنویسه. اسم خودشم گذاشت رو پروژه. چه سالیه؟ ۱۹۹۱. خوب اون شروع کرد به انتشار نگارش‌هایی از کرنل که قرار بود به ۱ منتهی بشن. ۰٫۰۱، ۰٫۰۲، ۰٫۰۳، ۰٫۱۰، ۰٫۱۱، ۰٫۱۲، ۰٫۹۵، ۰٫۹۶، ۰٫۹۷، ۰٫۹۸ و … بالاخره اواخر سال ۱۹۹۴ لینوکس به ورژن ۱ رسید.

تو این چند تا نسخه زیر یک لینوکس ورژن ۰٫۱۲ اولین نسخه جی‌پی‌ال لینوکس بود. خود توروالدز می‌گه این -یعنی جی‌پی‌ال کردن لینوکس- بهترین تصمیمی بوده که تو عمرش گرفته.
بعد از ورژن ۱ لینوکس، شماره‌گذاری لینوکس ۳ قسمتی شد. بزار بگیم A.B.C. مثلا ۲.۶.۳۸. اینجا A میشه ۲، B میشه ۶ و C میشه ۳۸. خوب. حالا اینا یعنی چی؟ A شماره نسخه لینوکسه و فقط وقتی تغییر می‌کنه که تغییر بزرگی تو مفاهیم کرنل اتفاق بیفته. این شماره به این ترتیب فقط ۲ بار عوض شد. یکی همون سال ۹۴ که لینوکس به ورژن ۱ رسید. یکی هم سال ۹۶ که شروع نسخه ۲ بود. B شماره ریویژن لینوکسه. B اگه زوج باشه یعنی نسخه پایدار و اگه فرد باشه یعنی نسخه در حال توسعه. شمار C هم هر وقت پچ جدید یا درایوری اضافه بشه یا رفع اشکالی انجام بشه میره بالا. تا اینجا مشخص شد که چرا ۲.۶ مورچه‌ای میره بالا.
البته اینم بگم که عدد چهارمی هم برای بعضی نسخه‌ها وجود داشت. بعد انتشار نسخه ۲.۶.۱۱ یه ایراد امنیتی کشف شد که باید سریع برطرف می‌شد. این ایراد اونقده بزرگ نبود که بخاطرش لینوکس یه نگارش بره بالا. اما از اونطرف هم باید به سرعت نسخه جدید منتشر می‌شد. اینجوری شد نسخه ۲.۶.۱۱.۱ منتشر شد. از اون به بعد دیگه در جعبه پاندورا باز شده بود و هر وقت یه اصلاح فوری امنیتی لازم بود -که البته خیلی هم اتفاق نیفتاد- از عدد چهارم استفاده می‌شد.

**********

But let’s face it – what’s the point of being in charge if you can’t pick the bike shed color without holding a referendum on it?
-Linus Torvalds

این بخشی از نامه‌ایه که لینوس واسه شرروع به انتشار نسخه ۳ نوشته.
**********

همونطور که گفتم به مناسبت بیستمین سالگرد لینوکس توروالدز اعلام کرد که ورژن لینوکس یهو به ورژن ۳ ارتقا پیدا می‌کنه. به کسایی هم که اعتراض داشتن گفت چه معنی می‌ده همه مسئولیت این کرنل گردن من باشه اما نتونم بدون رفراندوم شماره نسخش رو تعیین کنم؟ این شد که ورژن ۳ به دنیا اومد. تو این ورژن شماره دوم شماره‌ایه که تو هر انتشار افزایش پیدا میکنه و شماره سوم هم همون نقش رفع اشکال رو داره.
**************
(یه چیزی تو پرانتز بگم: فکر کنم این شماره‌گذاری سریع یه جورایی ویروسی بود که کروم فراگیرش کرد. اگه همین‌جوری پیش بره فردا پس فردا کروم به ورژن ۱۰۰ و ۲۰۰ هم می‌رسه. بگذریم.)
**************
آخرین نکته در مورد ورژن ۳ اینم بگم که ممکنه پسوند rc هم داشته باشن که به معنی release candidate یا آماده انتشاره. همون نسخه‌های در حال آماده سازی با شماره فرد خودمون.

ممنون از توجهتون.

موسیقی


تا حالا موسیقی بی کلام نداشتیم… موسیقی کلاسیک هم نداشتیم… از بتهوون هم که دیگه معلومه چیزی نداشتیم… اما این هفته فرصتی است برای آرامش و عشق. شاید حتی بتونین برای شش دقیقه چشم هاتون رو ببندین و به سوناتی مهتابی گوش بدین که امید هدیه کرده به مهشید. خانم مهشید ، این شما، این امید و اینهم سونات مهتاب… بوسه فراموشتون نشه.

رادیو گیک شماره ۶ – ویران شود این خانه که میخانه ندارد

در این شماره که می شد اسمش باشه گیک های خندان، اولش دلمون می گیره از این شهری که وقتی یک میکروفون خوب یو اس بی می خوای توش بخری هیچ جاش پیدا نمی شه، از سانسورچی های اینترنت و شرکت های بزرگ محدود کننده اش و از پتنت ترول هایی که برای سودشون تکنولوژی رو خفه می کن.. اما خیلی زود با امید به سیل خروشان آزادی و با صدای هندی زهرا که تانگوی زیبا رو می خونه (بله وقت داریم ای غریبه زیبا… می خوام عقلم رو از دست بدم در دستان پر خطر تو…) فراموش می کنیم در این شماره از خوبی ها و بدی ها بگیم و به جاش سراغ اسلحه همیشگی مون می ریم و تا هفته بعد لبخندها رو حفظ می کنیم چون قشنگترین چیزیه که داریم.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_006_shahre_viran.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

گوگل و اوراکل نتونستن بیرون دادگاه صلح کنن

بعد از اینکه قاضی دادگاه آمریکا به گوگل و اوراکل پیشنهاد کرد که یک دور دیگه هم مذاکره مشترک بیرون از دادگاه برگزار کنن و سعی کنن با هم به تفاهم برسن این دو شرکت سر میز مذاکره نشستن و شکست خوردن. موضوع دعوا چند پتنت یا حق ثبت انحصاری است که اوراکل مدعیه متعلق به اونه و گوگل نقضشون کرده و گوگل هم اعلام کرده که قبول کرده بود بخشی از در آمد شرکتش از اندروید رو به اوراکل بده تا از شکایتش صرفنظر کنه.

گوگل اعلام کرده که به اوراکل پیشنهاد کرده بود تا پایان ۲۰۱۲، نیم درصد از «درآمد اندروید» رو به اوراکل بده و بعد از ۲۰۱۲ هم این مبلغ رو ۰.۰۱۵٪ پایین بیاره! خنده دار جریان این بوده که گوگل بارها گفته که در آمد خاصی از اندروید نداره و حالا احتمالا مذاکره کننده اوراکل هم سوالش این بود که ببخشید شما در آمدتون چقدره که می خواین ۱۵ هزارم درصدش رو بدین به ما؟ (((: پادکست لینوکس آوت لاوز می گفت احتما آخر سال ۲۰۱۳ لری پیج یک اسکناس صد دلاری پست می کنه به‌آدرس قایق تفریحی رییس اوراکل تحت عنوان درآمد اوراکل از پتنت هاش (((:

جریمه ۲۵۰۰۰ دلاری گوگل به خاطر عدم اجازه تحقیقات در مورد چند ایمیل و اطلاعات استریت ویوو

ماجرا اینه که اف سی سی از گوگل در خواست می کنه بهش اجازه بده در مورد اطلاعاتی که ماشین های استریت ویووش جمع کردن تحقیق کنه. دعوا سر این بوده که این ماشین ها نه فقط اسم شبکه های وایرلس بلکه گاهی حتی محتوای اونها رو هم جمع کردن. اف سی سی خواسته بوده در مورد این ادعا تحقیق کنه و گوگل قبول نکرده و حالا به خاطر عدم مشارکت در تحقیقات به حداکثر جریمه ممکن برای اینکار یعنی ۲۵ هزار دلار جریمه شده. دقت کنیم که گوگل سی و دو هزار کارمند دائم داره و ۲۵ هزار دلار جریمه ناهار یک روز شرکت هم نیست (: این شرکت در سال نزدیک ۴۰ میلیارد دلار درآمد داره و مطمئن باشین اصلا به ککش هم نمی گزه ۲۵ هزار دلار جریمه بده. اف سی سی از این جریان عصبانیه و می گه اگر قراره در اینجور چیزها تحقیق کنه باید قدرت بیشتری بهش بدن.

یک و نیم میلیون متن باستانی به زودی آنلاین خواهد شد

این هفته دانشگاه آکسفورد (هاهاها نخندین بیچاره واقعا دانشگاهه) و واتیکان برنامه هماهنگی رو اعلام کردن که طبق اون ۱.۵ میلیون صفحه از متن های بسیار کمیاب قدیمی که اکثرا مربوط به قرن ۱۶ و قبل از اون هستن اسکن و روی اینترنت قرار خواهند گرفت. هزینه اینکار ۲ میلیون پوند در چهارسال تخمین زده شده که یک موسسه خیریه به اسم پولونسکی که در زمینه آموزش عالی و تحقیقات پزشکی کار می کنه اونو قبول کرده.

این متون شامل بخش بزرگی از کتاب های رم و یونان باستان از جمله آثار ارسطو، هومر و هیپوکراتس هستن. مدیر پروژه گفته این مجموعه که حاوی متن ها و حاشیه های صفحات هم هست کمک بزرگی خواهد بود به محققینی که روی این موضوع کار می کنن. موسسه پولونسکی گفته که برای «دموکراتیک کردن دسترسی به اطلاعات و دیدن افزایش دسترسی به کتابخانه های دیجیتال و در نتیجه تقسیم ثروت حاصله در بین جوامع» اینکار رو کرده.

کامپیوتر خرچنگی

تکنولوژی ریویو یک مقاله جالب داشت از دانشمندانی که با استفاده از کولونی های خرچنگ، کامپیوتر ساختن نکته جالب اینه که اینکار برای تحقیق در مورد پایین آوردن مصرف انرژی شروع شده. گفته می شه ما الان با کامپیوترهایی طرف هستیم که شدیدا بهره وری انرژی پایینی دارن و دانشمندهای مختلفی سعی می کنه با ایده های مختلف کامپیوتر بسازن تا نشون بدن که نیازی به اینهمه مصرف انرژی نیست.

گروه امروزمون از علاقه خاص خرچنگ های نگهبان به جمع شدن توی دسته های چند تایی برای ساخت کامپیوتر استفاده کردن. این خرچنگ ها یک قابلیت خاص دارن: زیر شن در دسته های عظیم زندگی می کنن و اگر در وسط دسته باشن هر حرکتی که اطرافیانشون بکنن می کنن ولی اگر به هر دلیلی به کنار دسته برسن یکهو نقش رهبر رو در دست می گیرن و سعی می کنن گروه رو به سمتی که می خوان بکشن. رفتارهای اونها هم قابل پیش بینی است و مثلا اگر کنار دیوار قرارشون بدیم شروع می کنن در طول اون حرکت کردن. رفتارهای دیگه هم هست مثلا اگر دو دسته خرچنگ به هم برسن به یک دسته تبدیل می شن و جهت حرکت وابسته می شه به سرعت و حجم هر دسته. حالا کاری که دانشمندهای – معلومه دیگه – ژاپنی کردن اینه که با طراحی دیوار به اشکال مختلف،‌گیت های منطقی مثل و و یا رو پیاده سازی کردن و با گذاشتن خرجنگ ها در جاهای صحیح یک کامپیوتر زنده ساختن.

مشخصه که من هم دقیقا درک نمی کنم این تحقیق بعدا چی می شه و چرا یک کشور یا سیستم روش سرمایه گذاری می کنه و دقیقا همین نفهمیدن هم معنی اش اینه که علم رو من پیش نمی برم و فقط قصه هاش رو براتون می گم.

در اعماق

دادگاه عالی آمریکا: قوانین طبیعت قابل پتنت شدن نیستن

البته این بحث قبلا هم بود. اصولا تعریف پتنت به عنوان ثبت اختراع شدیدا به مشکل برخورده. همین الان شما اگر پول کافی داشته باشین می تونین برین این ایده رو پتنت کنین:

پتنت شماره فلان – متعلق به جادی: وقتی پخش کننده موزیک کامپیوتر به هشتاد درصد یک آهنگ رسید نام آهنگ بعدی را روی صفحه بنویسد و بعد از پنج ثانیه محو کند.

حتی لازم نیست برنامه اش رو بنویسین. این اختراع شماست! بعدها اگر یک روز اپل این رو ساخت شما می تونین از اپل شکایت کنین که من سال فلان این رو پتنت کرده بودم. شما که حوصله دعوا ندارین پس یکسری شرکت به اسم پتنت ترول می یان اینو از شما می خرن و از هر کسی که اونو ساخته شکایت می کنن و طرف هم که حوصله دادگاه نداره، یک پولی می ده خلاص بشه. اینکار کلا پیشرفت تکنولوژی رو کند کرده. حالا هم یک شرکت مدعی این پتنت شماره ۶۳۵۵۶۲۳ شده:

روشی برای تشخیص بیماری مبتنی بر سنجش یک عامل در بدن بیمار و بعد مراجعه به یک جدول و سنجش دوباره یک عامل در بدن بیمار و مراجعه به جدولی دیگر و تجویز میزان خاصی از دارو.

خسته نباشن با این کشف. از زمان بقراط حکیم شیوه درمان پزشکی تقریبا همین بوده و خوشبختانه بعد از شکایت هم دادگاه اونو به دادگاه عالی آمریکا داده و دادگاه عالی هم این پتنت رو نقض کرده و گفته که «قوانین طبیعت قابل پتنت کردن نیستن». توی سیستم قضایی آمریکا یعنی تمام موارد مشابه هم باید از همین حکم پیروی کنن و این قدم بزرگی است. بخصوص که الان جریان پتنت کردن اجزای دی ان ای و تاثیر اونها در انسان خیلی رایج شده. مثلا یکی پتنت ثبت می کنه : بالا بردن توان درک موسیقی در انسان از طریق دستکاری فلان قسمت دی ان ای. الان نمی دونن چیه ولی اگر یک روز ممکن شد این شرکت انتظار داره تا آخر دنیا هر کس اینکار رو کرد یک پولی بهش بدن چون اول اون به فکرش رسیده. انتظار می ره این رای دادگاه عالی، تسری پیدا کنه به کیس های مشابه و حداقل اجازه نده ترول ها روی چیزهایی مثل دی ان ای دست بذارن.

البته فعلا اینطوری نیست ولی فعالان دارن تلاش می کنن که این حکم رو گسترش بدن به چیزهایی مثل همه الگوریتم ها و بگن الگوریتم یک واقعیت بیرونی است و یک برنامه فقط داره یک الگوی دنیای خارج رو تشریح می کنه و «کشف» چیزی نیست و اگر هم هست «کشف یک چیز طبیعی در دنیای بیرون و بیان ریاضی اون است» و در نتیجه اجازه ندن کسانی فرمول های ریاضی یا الگوریتم ها رو در انحصار شرکت خودشون بگیرن. فقط فرض کنین شرکتی باشه که بگه بابل سورت ( که سورت حبابی نیست! اسم یاروئه! که یعنی سورت حبابی چون توش اجزای کوچیکتر لیست مثل حباب به سطح بالای فهرست می رسن) پتنت من است و هر برنامه ای که بابل سورت کنه باید پنج درصد درآمدش رو به من بده!

سانسور چین نمی تونه اینترنت رو شکست بده

کشور دوست و برادر چی کمونیست سانسور کننده ترین کشور دنیا است. یعنی حتی از ما هم بالاتر (: Ai WeiWei هنرمند این کشور یک مقاله خوب توی گاردین داره که اینطوری شروع می شه:

چیرمن مائو گفته : ما به عنوان یک کمونیست باید کنترل بر کشور را با اسلحه به دست بیاوریم و با قدرت قلم آن را حفظ کنیم. و خب نتیجه اش اینه که توی چین می شه تبلیغات دولتی رو همه جا دید و خفه کردن هر نظر مخالف دولت رو. قبل از اینترنت تنها چاره مردم دیدن تلویزیون دولتی بود و خوندن روزنامه سیاه سفید رسمی. اما الان وضع تفاوت کرده. حتی در این کشور که سنگین ترین و پیچیده ترین سانسور اینترنت جهان رو داره مردم دارن بیشتر و بیشتر به اینترنت دسترسی پیدا می کنن و می فهمن دنیا چه خبره.

خوندن مقاله رو پیشنهاد می کنم ولی خلاصه اش هم جالبه . می گه باز شدن یک جریان مهمه. حتی اگر آدم ها بگن صبحانه چی دارن می خورن در حال یاد گرفتن این هستن که حق دارن حرف بزنن نه اینکه فقط مصرف کنن. در ضمن این هنرمند چینی می گه که اگر دولت نیازمند خلاقیت مردمه نمی تونه دائما نیمه شب ها بیاد در خونه شون، دستگیرشون کنه، کیسه سیاه سرشون بکشه و ببره زندان و بازجویی شون کنه. چین نیازمند درآمد و توسعه است و دولت چین هم مثل هر حکومتی باید بین خلاقیت و فعالیت مردمش و سرکوب اونها یک کدوم رو انتخاب کنه. اون اضافه می کنه در دنیای آینده آدم ها آیفون می خوان ولی آیفون فقط یک محصول نیست بلکه یک شکل از نگاه به انسانه که با بودن سانسور، عملی نیست.

این هنرمند می گه که سانسور اینترنت مثل یک سده که جلوی مردم بسته می شه. سد رو می شه هی قوی تر کرد و بالاتر برد اما تنها نتیجه اش اینه که سطح آب پشتش بیشتر می یاد. هر قطره که امروز نذاریم از اینترنت رد بشه فردا جزئی از سیلی می شه که دیگه نمی دونیم چطوری باید فشارش رو تحمل کنیم و حتی اگر بتونیم یک نسل هم سیل رو عقب بندازیم فقط یک نسل به آب پشت سد اضافه کردیم.

اما این اینترنت قابل شکسته… گوش بدیم به سرگئی برین از موسسان گوگل

اما دشمن اینترنت یکسری سانسورچی جهان سومی نیستن. خطر اصلی که اینترنت ما به شکل فعلی رو تهدید می کنه شرکت های تجاری و بخصوص شرکت های تفریحی غرب هستن. فشار سیستماتیکی هست برای کم کردن آزادی های موجود در اینترنت و شکل دادن ترافیک اون و محتوای روش به شکلی که با دور شدن از هدف اولیه ای مبنی بر یک شبکه آزاد و غیرمتمرکز، اونو به سمت یک سیستم تحت کنترل یکسری شرکت تجاری ببره که قفس هاشون رو اون تو درست می کنن، ما رو توش دعوت می کنن و بعد در و دیوار رو استیل نصب می کنن که ما فکر کنیم چقدر این شهر قشنگه اما ویران شود این خانه که میخانه ندارد..

برین می گه که «نیروهای بسیار قدرتمندی علیه اینترنت باز متحد شده اند و همکارانی هم در اطراف دنیا پیدا کرده اند» او ادامه می دهد که «من از هر وقت دیگری در گذشته بیشتر نگران هستم. وحشتناک است»

خوشبختانه ما توی ایران زندگی می کنیم و هر کدوم یک پا دانشمند مخابرات شدیم. خارجی ها کلی سعی می کنن ترافیک شیپینگ رو به خواننده ها توضیح بدن ولی خب ما خودمون استادشیم: همون موقع ها که مثلا جیمیل قطع نیست ولی نمی شه هم باهاش کار کرد. یا وقتی یوتوب هست اما شما نمی تونین به خاطر سرعتش ازش استفاده کنین ولی به جاش خبرگزاری فلان که ویران شود این خانه که میخانه ندارد کم مونده از تو مودم بزنه بیرون اینقدر زود می یاد (:

نگرانی دیگه برین، شرکت هایی مثل فیسبوک و اپل هستن که با داشتن پلتفرمهای اختصاصی خودشون می تونن دسترسی کاربران به اطلاعات و همچنین شیوه استفاده اونها از شبکه رو در دست بگیرن و کم کم بدون اینکه خود این کاربرها بفهمن، شما دیگه به جای اینکه به یک اینترنت آزاد دسترسی داشته باشین فقط از کانال یک شرکت خاص بتونین به چیزهایی که اون شرکت می خواد برسین.

بخش آخر

با مهدی خندان هستیم که زیر صداش که خش خش داره یک موسیقی پخش می کنیم (:

موسیقی

موسیقی این هفته پیشنهادی سعید جاویدی بود

آهنگ: holding out for a hero
Artist : Bonnie Tyler
Album : Footloose

ولی … ولی راستش در آخرین لحظه بازم قهرمان ها و انقلابی های با مرام به افتخار عشاق کنار رفتن… آهنگ این به ناگهان هفته Beautiful Tango است از «هندی زهرا». مشخصه که احتمالا جزو جریان اصلی موسیقی نبودنش حداقل در سطح درک من تاثیر داشته در انتخابش ولی آرامش و دعوت به شروعی که داره نقش مهمتری بازی کرده.

رادیو گیک شماره ۵ – هکرها و اساتید

این شماره رو بهروز وثوقی با خوندن حکم آق حسینی شروع می کنه تا ما جرات کنیم اسم بخش هکرها رو به بخش اساتید تغییر بدیم که مجبور نشده باشیم واقعیت های جهان بیرون رو توی قالب های خودمون فرو کنیم. نگاهی کوتاهی به صنعتی داریم که به جای اسمش خودمون بوق سانسور می زنیم و بعد می ریم سراغ هکرها و هکرها. در اخبار و در اعماق اتفاقات رو مرور می کنیم که به شکل عجیبی اینبار شدیدا روی هکرها تمرکز دارن – از اون خزی که روی بدن دوست دخترش برای اف بی آی پیام نوشت تا هکرهایی که دور هم جمع می شن که به بی خانمان های آمریکا کمک کنن. این شماره شیپور تسلیت ها رو تبریک ها رو می نوازیم به افتخار بچه های آلبرتا که دولتشون عکس دایناسور محلی شون رو گذاشته روی سکه های بیست و پنج سنتی. در بخش موزیک… Yıkılmadım.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_005_hackers_vs_masters.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک – شماره پنجم – اساتید و هکرها

سلام و ممنون از حمایت ها و خوشحال از شروع شدن ایمیل ها. ما خودمون رو فروختیم به اپل و به اسم رادیو گیک روی ایتونز هم هستیم و آهنگ امروز هم آهنگ پیشنهادی است. اگر شما هم کاری داشتین ایمیل بزنین به جادی جادی جیمیل.

شماره پنجم رادیو گیک رو شروع می کنیم که پر است از اخبار هکرها. در بخش اخبار به خبرهای نگفتی می پردازیم، با کرنل ۲.۴ خداحافظی می کنیم و می بینیم که اف بی آی چجوری یک هکر ناشناس رو دستگیر کرده. بعد سوار زیردریایی می شیم و به اعماق آب ها می ریم تا لایه پایین تری از خبر رو ببینیم که شدیدا مربوط به هکرها است و بعد هم جرات می کنیم تا اسم بخش هکرها رو به بخش اساتید تغییر بدیم تا یادآوری کرده باشیم که این ما هستیم که دنیای اطرافمون رو می سازیم و اگر چیزی ساختیم و برامون کار نکرد، لازم نیست به زور چیزهایی که می خوایم رو در قالبش فرو کنیم. به قول دکتر عبداللهی، قالب ها برای این درست می شن که بتونن واقعیت رو تعریف کنن ولی ما بعد از مدتی قالب ها رو اجزای خشکی از جهان می بینیم و شروع می کنیم به چپوندن واقعیت ها در قالب هایی که داریم… در بخش هکرها من می خواستم یک مقاله از رییس بخش عکاسی گاردین براتون بخونم ولی این آقا هکر نبود. دو تا چاره داشتیم: الکی بگیم هکره تا تو قالب هکرها جا بشه یا اینکه بیخیال بشیم و بریم سراغ یک مطلب دیگه.. ولی دوست خوبم پیام همیشه می گه «هر وقت سوالی بهتون دادن با چند تا گزینه، سریع به این فکر کنین که آیا گزینه دیگه ای هم موجوده که بهش فکر نشده؟» و واقعا اینطوره… از این شماره بخش هکرها تغییر اسم می ده به بخش اساتید، تا بتونیم واقعیت های بیشتری رو توش جا بدیم.

اخبار

پایان عمر کرنل ۲.۴

ویلی تارئو در ایمیلی اعلام کرد که کرنل نسخه ۲.۴ به شکل رسمی به پایان عمر خود رسیده. این کرنل که سال های سال یکی از پیشرفته ترین کرنل‌های زمان خود بود و تا همین دیروز هم پشیتبانی آن برای سیستم هایی که هنوز از آن استفاده می کنند ادامه داشت، الان دیگر متوقف شده است. اما حالا ویلی در ایملی گفته که در سال گذشته همین وقت اعلام کرده بود که بنا بر اعلامی که در دسامبر گذشته شده بود این کرنل دیگر آپدیت نخواهد شد.

صنعت ایکس

این هفته مطلب جابی توی بیزنس ویک نگاه داشت به پورن و مخاطبین و درآمدهاش. خود مقاله خیلی جالبه. از یک طرف به این خاطر که از ابزاری برای تحلیل استفاده کرده که می تونه بهشون در مورد کاربران این سایت ها آمار بده (از جمله اینکه محدوده سنی شون چیه، به چه چیزهای دیگه ای علاقه دارن و اینها) و از نظر فنی هم جالبه چون می که یکی از سایت های مشهور ۴.۴ میلیارد بازدید کننده در جهان داره که مردها ۷۵٪ مراجعین هستن. این سایت در حدود ۲۹ پتابایت انتقال اطلاعات ماهانه داره یعنی پنجاه گیگ در ثانیه که حداقل چهارصد گیگابیت بر ثانیه نیاز داره. البته برای متوسط! بحث اینه که باید جوابگوی پیک مصرف باشه پس حدس زده می شه حداقل یک ترابیت بر ثانیه پهنای باند داشته باشن این سایت ها و این یعنی مهندس های فوق العاده ای برای این شرکت ها کار می کنن.

ناشناس علیه چین

«دولت شما اینترنت را در کشورتان کنترل می کند و چیزی که فکر می کند برای خودش خطرناک است را سانسور. ما در این دیفیس ها می خواهیم شورشمان علیه این وضعیت را نشان دهیم. این باید متوقف شود. ما از شما نمی خواهیم ساکت باشید. شما هم باید مقاومت کنید، شورش کنید و فرد آزادی باشید که همیشه می خواستید» بلکه ! بعدش هم ترجمه چینی هست و طبق اخرین آمار روی پونصد و یک سایت دولتی چینی.

و دستگیری هکر ناشناس از رو عکس دوست دخترش

خدا ما رو مرگ بده! یکی از هکرهای ناشناس که سایت های دولتی آمریکا رو هک کرده بود و اطلاعاتش رو منتشر این هفته توی استرالیا دستگیر شد. چجوری؟ طرف حین یکی از کرکری خوندن هاش برای اف بی آی، یک کاغذ چسبونده به کمر دوست دخترش که در وضعیتی خاص ایستاده و روش برای اف بی آی پیام فرستاده که
PwNd by w0rmer & CabinCr3w <3 u BiTch's اونم با یک متن لیت خاص (توضیح لیت). پلیس ها از عکس کشف کردن که روی آیفون گرفته شده و بعد اطلاعات جی پی اسش رو دیدن و خونه یارو کشف کردن و بعد اکانت فیسبوک خودش و دوست دخترش رو زیر نظر گرفتنش و به موقع دستگیرش کردن… درس اخلاقی اینکه هکر انانیموس هم می تونه خز باشه! از خز بودن فرستادن عکس آنچنانی دوست دختر که بهش نوشته چسبونده(!!) به اف بی آی تا حماقت در برنداشتن اطلاعات عکس و غیره و غیره.

توییتر توییک های مای اسکیوئلش رو اوپن سورس کرد

مای اسکوئل تکنولوژی اصلی پشت بانک های اطلاعاتی توییتر است: مسایل مورد علاقه، تایم لاین ها ، خود توییت ها و اطلاعات کاربرها همه توی مای اسکیول ذخیره می شن و به دلیل حجم عظیم اطلاعات توییتر و نیاز به کوئری های سریع، این شرکت تغییرات زیادی توی این رابط های این اطلاعاتی آزاد داده که حالا توی گیت هاب منتشرشون کرده. مشخصه که من سر زیادی از جریان در نمی یارم ولی در سطحی بالاتر می شه از چیزهایی مثل بهینه کردن استفاده حافظه، کم کردن کار بی دلیل از طریق تایم آوت سرور سایداکسپورت و ری استور کردن بافر پول های اینو دی بی و بهینه کردن مای اسکوئل برای ماشین های اس اس دی نام برد.

در اعماق

معرفی سایت برای طرفداران امنیت

یک معرفی براتون اینجا برای کسانی که دوست دارن در مورد ایمنی اطلاعات بیشتری کسب کنن یا مهارت های نفوذشون رو بالا ببرن. سایتی هست به اسم exploit-exercises.com که مجموعه ای است از ویرچوال ماشین ها، داکیومنت ها و خوان ها که می شه یکی یکی خوندشون و ازشون گذشت. هر ویرچووال ماشین چند تا مشکل امنیتی داره که شما می تونین کشف و استفاده شون کنین. اگر کسی علاقمده به سیکیورتیی سایت خیلی خوبیه. دیسکلیمر هم بگم که من اصولا در این کارها نیستم و کلا هم معتقدم رشته سکیوریتی با اینکه اسمش جذابه ولی بیزنس های دیگه که اسمشون به این خوشگلی نیست ممکنه کم دردسرتر و راحت تر و پر درآمدتر باشن و لذت هک هم توشون خیلی خیلی بیشتر از آپدیت کردن فرم ور فایروال ها باشه (:

قانون پیشنهادی اروپا علیه هکرهای کلاه سفید

اتحادیه اروپا هنوز داره تلاش می کنه تا قانون «ضد ابزار هکری» خوش رو تصویب کنه. متن اصلی این قانون هنوز منتشر نشده اما بحث در موردش توی اتحادیه اروپا جریان داره. قانون بسیار احمقانه است و انواع و اقسام سازمان ها دارن سعی می کنن اینو به قانونگذاران اتحادیه اروپا که در خوبی از هک ندارن بفهمونن. ایده اصلی جرم اعلام کردن نفوذ به سایت ها یا حمله از طریق بات نت ها به سایت ها است و مجازات پیشنهادی در حد تا پنج سال زندان اما حدس زده می شه که جایی از متن قانون خواهد گفت که داشتن، تولید و توزیع ابزارهای هکری غیرقانونیه اما خط مرز و تعریف درستی از این ابزارها نمی ده. کیه که توی توزیع لینوکسش از تی سی پی دامپ تا ان مپ و وایرشارک نباشه. همینطوره ابزارهایی که رشته های تخصصی ازش استفاده می کنن مثل فازر یا متااسپلویت.

اتحادیه اروپا هنو زاین قانون رو تصویب نکرده ولی تصویبش به این شکل نشون دهنده دانش کم قانونگذارها از تکنولوژی است که در نبود سازمان های لابی کننده منجر به قانون های عجیب می شه. ای اف اف فعلا یکی از سازمان هایی هست که داره سعی می کنه اینو برای اتحادیه جا بندازه.

هک به نفع جامعه

یک مشکلی توی سیستم بهداشت جهانی وجود داره. بهداشت تجاریه و یکسری آدم می تونن پول داروهایی رو بدن که مشکلاتی درجه رو حل می کنن (مثلا فرآورده های پوستی یا بدنسازی) و یکسری هم هستن که حتی پول برای خرید داروهای حیاتی رو هم ندارن (مثلا مربوط به آبله یا سل) و در نتیجه شرکت های تجاری ترجیح می دن روی نیازهای گروه اول سرمایه گذاری کنن و در نهایت با کره زمینی مواجه هستیم که با اینکه می تونه سلامتی اش رو به شکلی وواضح بالاتر ببره، اما اینکار رو نم یکنه چون ازش پول در نمی یاد.

مشکلی تکنولوژی هم تا حدی همینه. شرکت ها شروع می کنن به عرضه ابزارهایی برای کسانی که می تونن پول خرج کنن و دنیا پر می شه از انگری بردز بدون اینکه کسی سعی کنه مثلا مشکل زیر برف موندن شیرهای آتش نشانی رو حل کنه. چون از اولی پول در می یاد از دومی نه.

برای این جریان راه حل هایی وجود داره. یکیشون خیریه است. با همه منفی بودن و رهایی بخش نبودن خیریه ولی به هرحال دادن پول غذا به یک پیرمرد که شغل نداره با همه بی معنی و فخرفروشانه و بازتولید نابرابری اش به هرحال باعث می شه یک آدم امشب گرسنه نخوابه. یکی از این خیریه ها الان داره توی سان فرانسیسکو اتفاق می افته. هکرها و بی خانمان ها کنار هم نشستن و دارن بحث می کنن که نیاز بیخانمان ها چیه تا شاید هکرها بتونن در یک پروزه آخر هفته حلش کنن. مثلا الان بیخوانمان ها باید از این گرمخونه به اون گرمخونه برن تا بفهمن کجا جا داره در حالی که اگر بتونن روی اسمارت فونشون یک کلیک کنن و ببینن که الان کدوم گرمخونه جا داره مستقیم به اونجا می رن. تعجب هم نکنین.. آمریکا با ایران فرق می کنه و یک بیخانمان حتی ممکنه شغل هم داشته باشه، چه برسه به اسمارت فون (:

اتفاقا دیروز رفته بودم دانشگاه قطر و آخرش اعلام کردن که دو هفته دیگه مایکروسافت برنامه نویس ها و ایده پردازها رو دعوت کرده همین دانشگاه که دور هم بشینن و ایده هایی بدن برای جواب دادن به یکی از مشکلات جهان که خودشون انتخاب می کنن و تلاش برای نوشتن یک برنامه براش. اگر رفتم حتما براتون گزارش می کنم…

اووم…. حالا که حرف اون شیرهای آتش نشانی که زیر برف می موندن رو زدم راه حل پیشنهادی رو هم بگم! یک گروه یک برنامه نوشتن که شما می تونین توش سرپرستی یکی دو تا شیر آتش نشانی رو بر عهده بگیرین. بعد هر بار که برف بیاد می رین سراغ شیر آتشنشانیتون، جئو لوکیشن این رو ثابت می کنه و بعد که برف روبی اش کردین و آماده به کار، ازش عکس می گیرین و می ذارین تو شبکه اجتماعی به همراه امتیازهاتون و درجه و عنوانتون به عنوان سرپرست شیرهای آتش نشانی. هر کس سرپرست بهتری باشه امتیاز بیشتری می گیره و درجه و توییت و این بازی ها. ظاهرا خیلی هم خوب کار کرده و آدم ها با هیجان منتظر برف هستن که برن امتیاز جمع کنن. به این می گن گیمیفیکیشن که یکبار باید در موردش مفصل صحبت کنیم ولی خلاصه اش همینه که از طریق تبدیل کارهایی که دوست نداریم به بازی، اونها رو انجام بدیم.

راستی برای جلسه مایکروسافت اگر ایده ای داشتین که مشکلات جهان رو با همدیگه حل کنیم بگین (: جایزه اش رفتن به یک کنفرانس مایکروسافت است (:

تبریک ها و تسلیت ها

تبریک می گیم به ویندوز ۳.۱ که من رو آورد تو محیط گرافیکی و حالا بیست سالش شده. از تو داس مثل یک پوسته اجراش می کردیم و توش دو تا پنجره اجرا می کردیم که ساعت رو نشون می دادن و بهش خیره می شدیم… باور نمیکنین! هر دو ساعت تکون می خوردن.. یعنی دو برنامه داشتن همزمان اجرا می شدن! بعد ماین سوییپر رو اجرا می کردیم و سعی می کردیم درست همزمان با حرکت عقربه ساعت کلیک کنیم که ببینیم در یک لحظه هم بازی کار می کنه هم ساعت داره می ره جلو…

تسلیت هم می گیم به خاطر مرگ آقای جک ترامیل Jack Tramiel ، موسس شرکت کمودور که کمودور ۶۴ش پر فروشترین کامپیوتر طول تاریخ شد. دومین کامپیوتر بچگی من بود و یک ابزار عالی برای درک کامپیوترها. آسوده بخواب جک که دنیا رو تکون دادی و بهت مدیونم برای کودکی های خوب.


و برای اینکه شاد تموم کنیم تبریک می گیم به کاندایی ها! نه برای اینکه این یارو رفته تو کشورشون با پول ما خوشحاله بلکه برای اینکه ضرابخونه سلطنتی شون که سکه ها رو می زنه بیکار ننشسته و بعد از ایده پول پلاستیکی و بعدش حذف پنی، یک سکه با تصویر دایناسور درست کرده (: تازه اونم یک دایناسور معمولی نه! یک پاچی راینو زاروس که در طول روز مثل یک جوجه مودب روی سکه نشسته و نور جذب می کنه تا اگر تو شب بهش نگاه کنین، استخون بندی بدنش در تاریکی بدرخشه… واقعا جای تبریک داره به بچه های آلبرتا که زادگاه این دایناسور هستن (: اونور این سکه بیست و پنج سنتی مخصوص مجموعه دارها هم منقش به تصویر خانم ملکه (:

هکرها

اینستاگرام: فیسبوک برای یک بیلیون دلار چی به دست می یاره؟

نوشته راجر توث رییس بخش عکاسی گاردین است و در نتیجه مهم به خاطر نویسنده مهم (: حرفش هم قشنگ بود پس کلمه به کلمه براتون ترجمه اش کردم و می خونم:

با شغلی که من دارم عجیب نیست که هی در مورد عکاس چیز بشنوم. سوال در مورد فکت هایی مثل اینکه عکس های گرفته شده در دوازده ماه قبل با کل عکس های گرفته شده در تاریخ بشر برابری می کنن همیشه مطرح می شن. خب بله کسانی هستن که از هر وعده غذاشون عکس می گیرند. یک همکارم هم با یکی از مهمان های یک عروسی صحبت کرده بود که با ید دوربین کنون ۵دی ام کا ۳ به قیمت سه هزار پوند از مهمون ها عکس می گرفت و در مقابل سوال اینکه «شما عکاس حرفه ای هستین» گفته بود «نه ولی می خوام عکسهام خوب بشن». یک بیلیون دلار اینستاگرام.

بله – یک بیلیون دلار برای یک نرم افزار اسمارت فون که اجازه می ده عکس هاتون رو شبیه عکس های قدیمی پولاروید بکنین و برای دوستاتون بفرستینشون. احتمالا کارهای دیگه ای هم می کنه اما نقل قول غیردقیقی از مارک ناپفلر می کنم تحت این عنوان که «کلی پول برای اگر نه دقیق هیچ چیز که چیزی خیلی کم».

حالا هم … می دونم که نباید اینو بپذیرم ولی من از بعضی از این برنامه های تغییر تون رنگی عکس ها خوشم می یاد. بعضی افکت ها قشنگ هستن و کاملا می تونن یک عکاس تازه کار رو خوشحال کنن. بی ضرر هستن و احتمالا طول عمرشون هم کم خواهد بود.

در نهایت فقط تصویر زیر این پروسس های الکترونیک است که ارزش داره. اکثر مواقع فیلترها اشکالات و نقاط ضعف عکس اصلی و شخص عکاس رو می پوشونن. این موضوع سریعا به یک کلیشه تصویری تبدیل خواهد شد و لازم خواهیم داشت کارهای جدیدی بکینم.

این یک بیلیون توسط فیسبوک هزینه شده تا این شرکت صاحب بخش دیگری از حافظه تصویری جهان بشه. فیسبوک می خواد مطمئن بشه که این تصاویر سر از فلیکر یا یک سیستم ابری دیگه سر در نمی یارن.

ولی چرا گرفتن عکس هنوز اینقدر مرسومه؟ چرا مردم هنوز دارن عکس می گیرن و سراغ فیلمبرداری نرفتن؟

خب شما خودتون ویدئو رو امتحان کردین؟ کار ویدئو تا وقتی که شروع به ادیت نکردین به نظر ساده می یاد. اگر یک ویدئوی بد گرفته باشین فقط با یک جک بد طرف نیستین بلکه یک جک بد حوصله سر بر تولید کردین. اما با عکاسی و برنامه های تغییر تون می تونین در یک لحظه اثری ادیت شده و آماده ارائه تحویل بدین. عکاسی به عنوان روشی برای نت برداری رو هم دست کم نگیرین، نه فقط برای ثبت لحظات زندگی بلکه به عنوان یک ابزار برای حرفه ای ها – از پزشک ها گرفته تا لوله کش ها – برای ضبط و انتقال وضعیت کارهاشون. ضرب المثلی هست که می گه هر تصویر ارزش هزار کلمه رو داره و حالا این هزار کلمه با یک فشار روی شاتر در حال تولید شدن هستن.

موسیقی

وحید قدم خوبی جلو گذاشت و آهنگ پیشنهاد داد. این هفته به پیشنهاد حمید با ماهسون هستیم و آهنگ “Yıkılmadım” که میشه “زمین نخوردم” که همون معنی شکست نخوردن و مقاومت کردن و … میده اینجا.

yikilmadim ayadayim

سرپا هستم و زمین نخورده ام

dertlerimle bas basayim

« bas basa» مثل سر به سر گذاشتن فارسی هست. یعنی «در جنگ با درد و غصه هایم هستم»

zalimlere kötülere yenilmedim buradayim

در برابر ظالم ها و بدی ها شکست نخوردم همینجا هستم.

رادیو گیک شماره ۴ – اشک ماهی ها

در شماره چهارم رادیوگیک از معلمی صحبت می کنیم که به خاطر ندادن پسورد فیسبوکش از مدرسه اخراج شد، نگاهی می ندازیم به انگلستان که داره تلاش می کنه آدم ها رو بیشتر و بیشتر زیر نظر دولتش در بیاره و روشی کشف می کنیم برای بالا بردن تمرکز و دقت آدم ها در یک چشم به هم زدن و شیپور افتخارات رو – اینبار آرومتر – می زنیم به احترام برد پیت. در بخش آهنگ ها می رقصیم و می خندیم با صدای حسن – استاد ساکسیفون ایران و خیلی کارهای دیگه که اینجا نمی نویسم… خودتون از اینجا گوش بدین:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_004_ashke-maahi-haa.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.

توجه: ظاهرا وی ال سی که او جی جی رو پخش می کنه اسکرین شاتی از سایت فلان رو پخش می کنه که از نظر من نه فقط خبری نیستن که شدیدا بدون شرافت هم هستن. این جریان ربطی به من نداره و انزجار خودم رو از هر چی دروغگو است ابراز می کنم (:


آرس اس اس رادیو گیک

اخبار

اخراج کمک معلم میشگیانی به خاطر پسورد فیسبوک

هفته پیش این خبر اومد که یک معلم دبستان در میشیگان به دلیل رد درخواست این مدرسه مبنی بر دادن پسورد اکانت فیسبوکش به اونها اخراج شده. خبر مثل شوک بود بخصوص که چند روز قبلش فیسبوک گفته بودن ممکنه شروع به شکایت حقوقی از کارفرماهایی بکنه از کارمندانشون پسورد فیسبوک رو می خوان تا روابط، علایق و شکل زندگی اونها رو برای استخدام بررسی کنن.

البته این مورد کمی پیچیده تر بود. ماجرا این بود که این خانم معلم پارسال عکسی در فیسبوکش گذاشته بود که توش لباس زیر یکی از همکارها دور پاش بود و زیرش نوشته بود «دارم به تو فکر می کنم» (: مدرسه هم معتقد بود که این خانم باید پسورد رو به شکل داوطلبانه بده تا اونها این عکس رو حذف کنن و ایشون هم مخالف کرده و در نهایت مدرسه ایمیل زده که بهتره اینجا کار نکنه.

می بینیم که این مورد خیلی خاص بوده ولی در کل سوخت خوبی فراهم کرده برای تصویب یک قانون در آمریکا که توش کارفرماها نتونن برای تغییر اطلاعات شخصی فیسبوک افراد به اونها درخواست پسورد بدن.

بازی لینوکس تایکون

هاهاها! هر روز شاهد کلی توزیع جدید هستیم. همین هفهت لینوکس ایرانیان و خبیر (تلفظش همینه؟) رو داشتیم. همه هم ریمیکس های اوبونتو.. خب چه کاریه؟ چهار دلار بدین این بازی رو بخرین! داستانش اینه که باید یک توزیع لینوکس جدید درست کنین (((: نرم افزار انتخاب کنین، باگ فیکس کنین، برنامه نویس استخدام کنین، کامیونیتی رو مدیریت کنین و توزیعتون مشهور کنین.

آیا صفحات نمایش رتینا وب رو عوض خواهند کرد؟

خبر نیست ولی ارزش یک نگاه رو داره. آی پد توی نسخه جدیدیش از صفحات رتینا استفاده می کنه که رزولوشن عجیبی دارن: 2048 در 1536! این بالاتر از هر لپ تاپ یا دسکتاپی است که من تا به حال باهاش کار کردم و چهار برابر پر پیکسل تر از ای پد قبلی. راه حل دیدن عادی یک صفحه روی چنین رزولوشنی چیه؟ چهار برابر کردن سایز همه چیز تا اونها مثل قبل دیده بشن. این مساله در مورد متن مشکلی درست نمی کنه ولی عکس ها رو وقتی چهار برابر می کنیم کمی مات یا محو به نظر می یان… اما اینطور نخواهد موند. اگر رتینا به دستگاه های دیگه هم برسه (مثلا لپ تاپ یا دسکتاپ) ممکنه ما با رزلوشن های عجیبی مثل ۷۶۸۰ در ۴۳۲۰ طرف باشیم و این یعنی عکس های توی وب باید سریعا سایز خودشون رو بزرگ و بزرگ و بزگرتر کنن تا بشه هنوز با کیفیت دیدشون. دوستان.. وب شاید در حال عوض شدن باشه. مواظب سایز عکسهایی که می گیرین باشین. البته بحث فقط مربوط به وب نیست و اگر جریان بیاد روی دسکتاپ، حتی سیستم عامل هامون هم باید خودشون رو وفق بدن و حداقل مطمئن باشن که از آیکون ها و اجزای گرافیکی وکتور استفاده می کنن که می تونن بدون از دست دادن کیفیت تصویری هر چقدر لازمه رشد کنن.

ششصد هزار مک آلوده به بدافزار

شرکت امنیتی روسی (دکتر وب) می گه که تقریبا ششصد هزار کامپیوتر مک به یک تروجان آلوده هستن. ۷۷ درصد کامپیوترهای آلوده توی کانادا و آمریکا هستن و ۲۷۴تاشون هم توی کوپرنیتوی کالیفرنیا. بد افزار که از سپتامبر ۲۰۱۱ کشف شده بود (تقریبا چهار پنج ماه قبل) خودش رو نصاب پلاگین آدابی فلش پلیر جا می زنه و نسخه جدیدترش حتی از مشکلات امنیتی جاوا در مک هم استفاده می کنه که اپل تازه روز چهارشنبه هفته قبل براش یک پچ امنیتی درست کرده.

البته می دونیم که اپل پایه های طراحی یونیکسی داره و به معنی ویندوز، دچار ویروس نمی شه. در این مورد هم شما باید شخصا پسورد روت رو به بدافزار بدین تا بتونه خودش رو نصب کنه اما اکثر آدم ها وقتی یک پنجره باز می شه که ازشون پسورد می خواد اعتماد می کنن و پسوردشون رو تایپ می کنن (:

بدافزار بعد از نصب کدهایی رو توی براوزر و برنامه هایی مثل سکایپ اینجکت می کنه و پسوردها و اطلاعات دیگر رو ذخیره می کنه. اگر مک دارین خوبه اینترنت رویک سرچ بکنین و راه های حذف بدافزار flashback رو پیدا کنین.

در اعماق

انگلیس روی ایمیل و استفاده مردم از وب نظارت می کنه

معلومه که جیغ می کشن اینکار مال حفظ امنیت مردم است و مقابله با جرم و تروریسم. شاید اونجا واقعا هم اینجوری باشه ولی به هرحال انتقادات به اینکار زیاده. البته قانون فعلا اجازه شنود رو نمی ده ولی مامورین می تونن ببینن شما با کی تماس دارین. مسوول یک کمپین مخالفت با نظارت برادر بزرگ به همه چیز در انگلیس هم گفته که اینکار اونها رو در مسیری می ندازه که کشورهای فلان و فلان توش پا گذاشتن که البته اون نام برده، ما نمی بریم (: یادمون نره که مردمی که آزادی رو فدای امنیت کنن، هیچ کدومش رو به دست نمی یارن.

در این بحث ها دعوا سر اینه که who will watch the watchmen؟ کی به پلیس نظارت می کنه؟ آیا دولت اینو استفاده می کنه برای موندن دائمی در قدرت و خارج کردن همه رقبا؟ آیا روندهای انتخابات دموکراتیک رو با این کار قلع و قمع می کنه و …

لباس و شخصیت.. نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!

اگر روپوش سفید یک پزشک رو بپوشین، در لحظه توانایی تمرکز و دقتتون افزایش پیدا می کنه (: ولی اگر همون روپوش رو بپوشین و بهتون بگن مال یک نقاش بوده، همون چیزی که بودین می مونین!

دانشمندها بهش می گن enclothed cognition: تاثیر لباس روی روند ادراک.

توی بخش دیگه ای از آزمایش روپوش رو فقط آویزون کردن بغل دست شما و ندادن بپوشینش و تاثیری هم روی درکتون نداشته. پرفسور آدام گالینسکی که تحقیق رو پیش برده می گه فقط در صورتی که معنی سمبلیک روپوش رو درک کنین است که پوشیدنش باعث می شه خصوصیاتی که از یک پزشک می شناسین (مثل دقت، نظم و توجه) افزایش پیدا کنن. این تحقیق زیربخشی از شاخه ای است به اسم embodied cognition که می گه ما فقط با مغز چیزها رو درک نمی کنیم بلکه ادراک ما از اطراف وابسته به وضعیت فیزیکی ما هم هست. مثال ساده تری که پروفسور می زنه، اینه که شستن دست ها یا حموم رفتم می تونه انسان ها در مورد رعایت اخلاق کمک کنه. البته در نهایت پروفسور گفته تحقیقات ما خیلی ناقصه و مثلا نمی دونیم که اگر من هر روز لباس دکتری بپوشم، مغزم هنوز تحت تاثیر اون دقیق عمل می کنه یا نه خیلی سریع جریان براش عادی می شه.

بذارین با یک خبر قشنگ تموم کنیم بخش در اعماق رو: سازمانی که سعی می کنه دولت آمریکا رو اوپن کنه: سان لایت فاوندیشن


موسسه سان لایت سازمانی است که داره به عنوان یک سازمان غیر دولتی و غیرانتفاعی (با ایران مقایسه نکنین) مفاهیم جنبش آزاد و بازمتن رو به دنیای دولت ها وارد کنه. طبق قانونی در آمریکا (و خیلی کشورهای دیگه)‌ افراد حق دارن به اطلاعاتی که دولت جمع می کنه دسترسی داشته باشن. همچنین قانونی هست که افراد می تونن برای دسترسی به یکسری اطلاعات درخواست بدن (مثلا من به عنوان یک شهورند حق دارم درخواست بدم که چقدر از پول دولت صرف فلان فعالیت شده و اینو بگیرم) و این سازمان تمام این درخواست ها و هر چیز دیگه رو که بتونه می پرسه و بعد از دسترسی بهش اونو به شکل یک دیتابیس معقول قابل استفاده برای عموم روی وب می ذاره. این سازمان همچنین سعی می کنه با ایجاد اتفاق فکری که داره ایده های شفافیت در کشورش رو پیش ببره و در بخش دیگه ای هم به آموزش خبرنگارهایی بپردازه که روی این موضوعات کار می کنن. اگر سایتش رو خواستین ببینین و از اطلاعاتش که برای همه آزاده استفاده کنین، به سانلایت فاوندیشن سر بزنین.

تبریک ها و تسلیت ها

تشکر برای بردپیت که در سال ۲۰۰۹ وقتی قرار بود عکسش رو برای روی جلد مجله W بگیرن، قرار گذاشت که مجله حق نخواهد داشت عکس رو ادیت کنه تا مخالفتش رو با ادیت های احمقانه هنرپیشه هایی که تصورات غیرواقعی از انسان ها درست می کنن رو نشون بده. اون از این ناراضی بود که مردم عکس های ادیت شده و کاملا دور از واقعیت هنرپیشه ها رو روی مجله ها می بینن و از اون تصور غیرواقعی، یک ایده آل درست می کنن و زندگیشون رو در راهش پر از غصه و ناراحتی. ممنون بردپیت که جرات داشتی خودت باشی.. با چین های صورتت و با تیپ باحالت.

و یک تبریک هم داریم به گونترگراس که بعد از مدت ها شعر گفته. شعری در نکوهش اسراییل و مطبوعات آلمان متهمش کردن به یهودی ستیزی و البته تشکر هم داریم از آلمان که توش اینقدر آزادی بیان هست که آدم ها نظری خلاف نظر حکومت رو بیان کنن.

توجه مهم: قبل از اینکه جو گیر بشین و فقط چون دو تا جمله به یکی از دشمن های شما گفته ازش تشکر و تقدیر کنین همه حرف هاش رو بخونین (: مثل شمقدری نباشین (:

هکرها

پیام یک مصاحبه با بیارنه استراستروپ رو اجرا می کنه.

بیارنه استروستروپ (Bjarne Stroustrup) خالق سی پلاس پلاس و یک هکر واقعی است. فقط به این فکر کنین که یک نفر روی کارت ویزیتش می نویسه «فلانی – نویسنده سی پلاس پلاس» (((: این هکر در یک ویدئوی بسیار کوتاه به سه سوال که در مورد شیوه کارش ازش پرسیده می شه جواب داده.. باهاتون به اشتراکش می ذاریم:

سوال: ابزار کارتون چه شکلیه؟

من با یک کامپیوتر لپ تاپ کوچیک سفر می کنم. کوچکترین کامپیوتری که پیدا کردم. صفحه تقریبا دوازده اینچی ولی با سرعت معقول پروسسور. به دفترم که برسم می ذارمش روی داک و دو تا اسکرین دارم و با شبکه وصل می شم به هر چیزی که بخوام. ترجیح می دم این ماشین تا جایی که می شه کوچیک باشه و سبک. البته بزرگ باشه و سبک بهتره ولی خب پیدا نکردم. البته خیلی بزرگ هم خوب نیست چون مثلا توی هواپیما باید امکانش باشه که توی صندلی ام بازش کنم. اینکار رو با یکی ا زاون لپ تاپ های مخصوص بدنسازی نمی شه کرد. یک ماشین معقول و کوچیک و سبک که بشه حملش کرد و هر وقت لازم شد وصلش کرد به یک سبستم شبکه با منابع بیشتر. لپ تاپ من ویندوزه! اینو همیشه می پرسن و براشون عجیبه که چرا رو لینوکس نیستم. خب لینوکس من روی کامپیوتر رومیزی ام است و بایونیکس سنتی ارتباط داره و هر روز ازش استفاده می کنم. ولی خب کامپیوتری که هر روز حمل می کنم به اطراف ویندوز داره.

ترجیح می دین صبح کار کنین یا شب؟
کار واقعی و فکر واقعی اوایل صبح اتفاق می افته. عصرها واقعا کار خلاق دیگه نمی کنم. من چندان شب زنده دار نیستم.

موقع کد نوشتن به موزیک هم گوش می دین؟
معمولا بله. من ترکیبی از چیزهای مختلف رو روی کامپیوتر دارم که هدفون رو بهش میزنم و گوش می دم. همه چیز توش هست. کلاسیک و کمی راک و کمی کانتری. واقعا جالبه که با یک چیزهایی می تونم کار کنم و با یک چیزهایی نه. موزیک هایی هستن که توجه رو جلب می کنن و شما شروع می کنین به گوش کردن به موسیقی و نه کد و این خوب نیست. و موزیکی هم هست که اصلا نمی شنوینش و این هم کمکی نمی کنه پس من باید چیزی رو پیدا کنم که واقعا کمک کنه ولی به هرحال از موسیقی موقع کار خوشم می یاد.

آهنگ

به یاد همه شب های خوب و پر از خنده، می ریم سراغ یکی از بهترین آهنگ سازهامون با کلی آهنگ دلنشین که سال ها است برای گذران زندگی، خودش هم می خونه… شاد می شیم با مفهوم اشک ریختن ماهی ها در برکه و خاطره شادی هامون با این آهنگ با حسن شماعی زاده (: