فرصت اسپانسری پادکست‌های رادیو گیک روی ساوندکلاود

به روز رسانی ساعت شش و نیم:‌ با تشکر از لطف دوستان، تعداد قابل توجهی پیشنهاد دریافت شده و بهتره دیگه پیشنهاد جدید دریافت نکنیم. ممنون از همه و هیجان انگیز و دلگرم کننده بود.


support
همونطور که می دونین ساوند کلاود گرون یکی از کانال‌های مهم انتشار رادیو گیک است و در طول سال گذشته یک دوست خوب اسپانسری اون رو بر عهده گرفته بود. حالا برای تمدید یکسال دیگه اون نیاز به ۱۲۱ دلار هست که پول زیادیه و من شخصا نمی دم. اما گفتم اعلام کنم تا اگر کسی علاقمند بود در این مورد اسپانسر بشه، اعلام کنه و این اشتراک رو هدیه بده و در مقابل در طول سال آینده در شروع همه برنامه ها بگیم که اسپانسر ساوندکلاودمون فلان شرکت، آدم یا ایده است.

می دونم که می شه رفت سراغ کراود فاند ولی به نظرم هم دردسرش برای اینکار زیاده و هم من حوصله انجامش رو ندارم – همین الان هم کلی کار دارم برای کردن و آخرین چیزی که می رسم بهش، کراودفاند کردن پخش روی ساوندکلاود است.

با تشکر از همگی و با تشکر ویژه از اسپانسر پارسال که خواست ناشناس باشه و تکرار اینکه اگر شرکتی دارین که دوست داره با ۱۳۰ دلار اسپانسر یکسال رادیو گیک در ساوندکلاود باشه، دست به عمل بزنه و با jadijadi روی جیمیل تماس بگیره (:

سوییچ کامنت ها به سیستم دیسکاس

این چند وقت با لطف و تلاش سانسورچی عزیز و قطع شدن انواع کانکشن های https و غیره، دوستان مشکلات متنوع و زیادی در مورد کامنت گذاشتن گزارش می دادن. به عنوان تست سوییچ کردم به دیسکاس تا حداقل بارش از رو دوش من برداشته شده باشه. ببینیم چطور می شه. ظاهرا کمی طول می کشه که خودش خورد خورد همه کامنت های قبلی رو ایمپورت کنه اینجا.

لذت آزادی نرم افزار: مشارکت همگانی یا استفاده آزاد در توسعه سورس بات تلگرامی

طبق درخواستی که دوستان داشتن و با لطف و اعتقاد جاوید مومنی عزیز به آزادی نرم‌افزار، سورس ربات تلگرامی جادی حالا روی گیت هاب منتشر شده: ربات تلگرامی جادی.نت روی گیت هاب. در حال حاضر این پروژه چهار تا فورک داره که عدد خوبیه و تعداد زیادی عضو گروه هستن. قشنگی این جریان برای من مشارکت آدم ها در ساخت چیزهای آزاد است بر اساس پروتکل های آزاد. اگر خواستین به این ربات ستاره بدین تا روحیه بالا بره و از اون مهمتر یادتون باشه هر وقت داشتین یک ساختمون نرم افزاری می ساختین، از پروتکل‌های آزاد، JSON، REST و … استفاده کنین تا بشه چیزها رو به خوبی و قشنگی به همدیگه چسبوند و یادتون باشه که دنیای آزاد چقدر کار توسعه رو راحتتر، مطمئن تر و سریع‌تر می کنه.

درخواست‌ تغییرات رو توی پروژه گیت هاب بفرستین و به شکل ایشو بگین چی لازمه اضافه بشه و پول ریکوئست بفرستین.. اگر نمی دونین اینها چین ولی دوست دارین برنامه نویس خوبی بشین، گیت یاد بگیرین یا منتظر باشین چون به زودی من یک آموزش سه قسمتی می ذارم (:

ربات تلگرامی جادی رو اینجا ببینین و اگر به دوستانتون اضافه اش کنین می تونین باهاش آخرین مطالب رو بخونین، پادکست ها رو بشنوین و غیره و غیره

ربات تلگرامی جادی.نت

به لطف جاوید مومنی عزیز، ظاهرا وبلاگ من یک ربات تلگرامی به اسم jadibot داره (: باهاش دوست بشین و بزنین help/ تا بهتون بگه چه کارهایی از دستش بر میاد. این ربات غیررسمی است و در لحظاتی که من باهاش کار می کردم که خوب و بامزه و باحال کار می کنه.

به دنبال کتاب / پی دی اف / منبع خوبی برای LPIC102 نسخه ۴

همونطور که احتمالا می دونین من مدتی قبل دوره رایگان آموزش ویدئویی لینوکس LPIC1 امتحان ۱۰۱ رو منتشر کردم و قرار هم بود سریع بریم سراغ امتحان ۱۰۲. اما مشکلی که پیش اومده که اینه که سر فصل های امتحانی ۱۰۲ تغییر کردن و می دونیم که این مدرک فقط سر فصل های رو می گه و برای دیدن اینکه باید دقیقا چه چیزی رو توی امتحان بخونیم، لازمه چند تا امتحان بدیم. خب حالا همه اینها رو گفتم که چی؟ می خواستم بگم آیا کتابی می شناسین که سرفصل های امتحانی رو تشریح کرده باشه که بدونیم در دوره ۱۰۲ باید چی درس بدیم دقیقا؟‌ به عبارت دیگه آیا کسی کتابی جدید برای امتحان LPIC102 version 4 داره؟

نیاز به یک سایت دیتینگ گیکی؛ بحث آزاد زی-کانف ۹۳

در انتهای کنفرانس لینوکس زنجان ۹۳ یا همون زیکانف ۲۰۱۴،‌ قرار شد یک بحث آزاد باشه. چون کسی موضوعی پیشنهاد نکرد من پیشنهادم رو گفتم:‌ درست کردن یک سایت دیتینگ گیکی… دیتینگ برای ازدواج و رابطه و سکس و … نه بلکه دیتینگ برای تکنولوژی. ما گیک ها سالی چند بار دور هم جمع می شیم ولی دو تا مشکل همیشه وجود داره:

  1. افراد به دنبال کسانی می گردن که مهارت های خاصی داشته باشن و پیداشون نمی کنن. مثلا من لازم دارم یک نفر که هسکل بلده رو پیدا کنم ولی روشی برای اعلام اینکه «من دنبال هسکل کار هستم» و «من دوست دارم با هسکل کارها دوست بشم» و «کسی کاری برای یک هسکل کار سراغ نداره؟» یا «کسی هست من ازش بپرسم هسکل چیه؟» ندارم.
  2. آدم هایی که جزو هیچکدوم از گروه‌های فعال نیستن، تنها می مونن. این در یک گردهمایی لینوکسی واقعا دردناکه که ببینیم چند نفر تنها هستن. ما باید با هم گرم بگیریم و دوست بشیم ولی خب هیچ وقت هیچ کس این مهارت رو به ما یاد نداده.

یک سایت دیتینگ می تونه این مشکلات رو حل کنه. من این پیشنهاد رو کردم و در موردش گپ زدیم. هنوز که ظاهرا اجرا نشده ولی می شه به چیزهای مشابه هم فکر کرد. مثلا بازی هایی برای «آب کردن یخ» شرکت کننده ها در چند ساعت اول همایش یا به سادگی یک همایش با میزهایی که در مورد موضوعات متنوع حرف می زنن. اصلا شاید من سخنرانی بعدی ام در زیکانف رو به همین موضوع اختصاص دادم!

بهانه نوشتن این مطلب کوتاه هم این بود که بچه های زیکانف،‌ فیلم بیست و سه دقیقه ای اون بحث آزاد رو روی یوتیوب گذاشتن.

امیدوارم بقیه هم فیلم‌هایی که دارن رو بذارن چون تا امسال که اکثر فیلم همایش‌ها فقط رو هاردهای خودمون ذخیره شده.

بازگشت به صفحه کلید کوئرتی

qwertyqwerty

همونطور که دوستان نکته بین از ویدئوهای آموزشی لینوکس دوره ال پی آی سی ۱۰۱ جادی کشف کردن، من دو ماه است که صفحه کلیدم رو به صفحه کلید کوئرتی تغییر دادم. لازمه بگم که قبل از این به دلایل بسیار خوب و قانع کننده ای از صفحه کلید کلماک استفاده می کردم و به همین خاطر لازم می دونم دو دلیل برگشت به کوئرتی رو اینجا بنویسم.

هماهنگی با دیگران

هر کسی که در جامعه زندگی می کنه مجبوره خودش رو تا حدودی با دیگران هماهنگ نگه داره. تقریبا هر عقل سلیمی تشخیص می ده که واحد اندازه‌گیری متریک بهتر از واحدهای اندازه گیری سلطنتی است اما هیچ کدوم از این عقل سلیم‌ها در آمریکا قدشون رو به سانتی‌متر نمی‌نویسن. من سال‌ّها بدون مشکل از صفحه کلید کلماک استفاده کردم و حسابی هم راضی بودم ولی الان که به عنوان سیستم ادمین فریلنس و برنامه نویس و متخصص داده‌ها کار می کنم، دائما مجبورم پشت کیبورد کامپیوتر آدم های دیگه و توی شرکت‌های دیگه پشت سرورشون بشینم و اصلا دلم نمی خواد در اون حالت تایپی کند و پر دردسر داشته باشم. اتفاقا سوییچ اصلی درست قبل از ضبط ویدئوی آموزش vi بود چون آموزش نیازمند نشون دادن کلیدهای صحیح بود.

باگ گنوم در صفحه کلید کوئرتی

باگی در گنوم هست که مدت‌ها است حل نشده و باعث می شه در تمام محیط کارهای مبتنی بر این دسکتاپ (شامل گنوم شل، سینامون و یونیتی) اگر صفحه کلید شما به حالت فارسی بره، شورتکات‌ها با دگمه فیزیکی مرتبط با کوئرتی کار کنن و نه با معادلش توی کلماک. حتی توضیح این باگ هم سخته و من و چند نفر دیگه مدت ها است سعی می کنیم ریپورتش کنیم و از گنوم بخوایم حلش کنه ولی هنوز این اتفاق نیافتاده. درسته که KDE و LXDE و بقیه میزهای کار درست کار می کنن ولی من گاهی هم دوست دارم سری به گنوم و دوستانش بزنم.

اصلی‌ترین نوشتن من در دنیای فارسی است

در دنیای انگلیسی من معمولا فقط دستور می زنم یا ایمیل جواب می دم و بقیه ارتباطات من فارسی است. خوشبختانه استاندارد کیبورد فارسی بسیار خوب طراحی شده و باعث می شه من در طول یک روز کاری خیلی کم با صفحه کلید انگلیسی برخورد داشته باشم.

بازی و فان

فان همیشه بخشی از زندگی انسان سالم است. من تنوع رو دوست دارم و این چیزها برام مثل پازلی می شه که توشون سرگرم می شم. از اونطرف بازی های خیلی گه گداری که می کنم هم با صفحه کلید کوئرتی تنظیم هستن (بخصوص دگمه های hjkl و w-asd) و یکبار در سال هم که می خواستم بازی کنم یا مثلا از افزونه هایی استفاده کنم که باعث می شه با این کلیدها بتونم توی مثلا فایرفاکس بالا پایین و جلو عقب برم، ایده‌شون به کوئرتی نزدیکتره.

و این سه چهار نکته بود که باعث شد که من احساس کنم وقتشه برگردم به کوئرتی. بسیار سخت بود و جاهاییش احساس حماقت و شکست می کردم ولی در کل غیرعملی نبود. هنوزم حس بدی دارم و سرعتم تایپم در انگلیسی پایین اومده و اشتباه می زنم ولی خب فکر می کنم در کل بد نیست مدتی نسبتا طولانی روی کوئرتی باشیم، شایدم یک روز دوباره برگشتیم (: تنوع همیشه خوبه و کلماک بدون شک منطق بهتری از کوئرتی داره که درست شده تا تایپ رو کند کنه و نذاره کلیدهای ماشین تایپ به همدیگه گیر کنن.

تاریخ شخصی وبلاگ جادی – یک بازی وبلاگی

خوابگرد عزیز دعوت کرده از تاریخ شخصی وبلاگ‌هامون بنویسیم.

خواهش می‌کنم شما هم اگر در همه‌ی این سال‌ها بی‌وبلاگ زندگی نکرده‌اید. در باره‌ی وبلاگ‌‌تان بنویسید، از هر زاویه که خوش‌تر می‌دارید. تاریخ شخصی وبلاگ‌تان اگر باشد که چه بهتر.

راستش من حرف زیادی ندارم بزنم. من اوائل توی صحبت هام با سولوژن فکر می کردم وبلاگ چیز جذابی نیست چون افراد خیلی خیلی کمی هستن که ممکنه هر روز چیزی ارزشمند برای نوشتن داشته باشن. بعد فهمیدم که اشتباه می کردم. وبلاگ ها ایران رو تکون دادن چون به ما نشون دادن که همه مثل هم هستیم و علی رغم تمام تلاش هایی که می خواستن بگن «هر کی مثل تلویزیون نیست تباهه» با دیدن وبلاگ‌های روزمره کشف کردیم که اتفاقا تقریبا هیچ کسی در اطراف ما شبیه تلویزیون نیست و افراد خیلی کمی هستن که با روسری بخوابن (:

اما در سطحی شخصی، من هیچ وقت وبلاگم رو مهم یا تاثیرگذار یا حساس یا هر چی ندیدم. یک جایی بود و هست که چیزهایی که دوست دارم رو توش می گم و حرف هایی که دوست دارم شنیده بشن رو به اشتراک می ذارم. معمولا سعی می کنم همپوشانی زیادی نداشته باشم و مثلا وقتی نارنجی بود دیگه نیازی ندیدم از گجت بنویسم یا وقتی اینهمه جای لینوکسی هست از لینوکس کمتر می نویسم و الان هم خیلی خوشحالم که کلی از دوستان از حقوق دیجیتال حرف می زنن و نیازش کمتر هست که منم هی حرف بزنم. من آب های تازه رو دوست دارم (:

شاید تنها تکون در وبلاگ من وقتی بود که جادی.نت فیلتر شد و تصمیم گرفتم برم روی یک دامین دیگه و رفتم سراغ کیبورد آزاد و اونم فیلتر شد و بعد از مدتی دیدم چه کاریه و برگشتم رو جادی.نت فیلتر شده خودم (:

من هیچ وقت حس نکردم کار خاصی می کنم و یک دفعه هم کلا اشتباهی وبلاگم رو پاک کردم و تلاش خاصی برای برگردوندنش نکردم چون من کلا آدم خاطره ها نیستم (: تعریفم از خودم خیلی گسترده تر از وبلاگنویسی است و از اینهم خوشحالم که وبلاگم رو به سمت درآمد زایی یا تریبون یک نظر شدن نبردم و هنوزم تک تک چیزهایی که توش می خونین نظرات کاملا شخصی خودم هستن.

تقریبا سعی می کنم هر روز یک مطلب بنویسم که خیلی وقت ها هم موفق نمی شم اما هر بار برای مصاحبه شغلی رفته ام توضیح داه ام که من وبلاگم رو دوست دارم و روزی حداقل یکساعت ممکنه براش وقت بذارم و کارفرما باید با این اوکی باشه – همیشه هم بوده به لطف دوستان خوبی که مدیرهام بوده اند.

واقعا دیگه چیزی ندارم بگم.. بذارین چند تا سوال از خودم بکنم و جواب بدم:

بزرگترین اشتباهت تو وبلاگنویسی چی بوده؟

اشتباه که حرف بزرگیه. وبلاگنویسی هم حرف خاصیه. من شغلم وبلاگ نیست و هویتم تا حدی چیزی مستقل از وبلاگ است و وبلاگ معمولا تو زندگی خیلی شخصی ام تاثیر زیادی نذاشته. اما به نظرم دو تا اشتباه داشتم: عوض کردن دامین که اصولا نیازی بهش نبود. کار ما که موش و گربه بازی با سانسور چی نیست (: دومی اش هم این بوده که من باید هر چی هر جا می نویسم رو یک جوری تو وبلاگم هم می ذاشتم یا لینک می دادم. من حجم زیادی چیز نوشتم که تو وبلاگم نیستم. بهترین هاش کتاب نارنجی بود که دیگه ندارمشون.

بزرگترین تعجبت چیه؟

اینکه چرا یک سیستم باید همه تلاشش رو بکنه من رو سانسور کنه (: طرف کلی سازمان عریض و طویل علاقمند کردن بچه ها به علم تشکیل می ده، کلی سوبسید می ده، کلی تلاش می کنه یکی برنامه نویسی یاد بگیره یا علاقمند بشه یا یکی کتابش رو رایگان در اختیار همه بذاره و از تکنولوژی حرف بزنه و … بعد منو سانسور می کنه که به نظر خودم اتفاقا خیلی نوشته های خوبی دارم برای علاقمند کردن مردم به چیزی که اینها از در و دیوار التماس می کنن که مردم سراغش برن (از جنبش نرم افزاری شون تا تولید اپ تا علم تا هر چیز دیگه). درک می کنم چرا این اتفاق می افته ولی برام خیلی جالبه که چرا این سیستم ها اینقدر داغون هستن که به جای جذب کسی که اصرار در کار مثبت داره، تمام تلاششون رو می کنن که طرف رو از سیستم جدا کنن. این رو باید بعدا مفصلتر توضیح بدم چون واقعا موضوع جالبی است که یک حکومت حتی اگر همه پول و نفت و قدرت و غیره رو برای خودش بخواد، منطقا باید چیکار می کرد (:

جادی.نت تبلیغ قبول می کنه؟

فقط در زمینه اگهی استخدام برای برنامه نویس ها (: الان تصمیم گرتفه ام که براش هزینه بگیرم که تعدادش کنترل بشه و فقط شرکت های جدی بیان توش ولی خب این فعلا تنها تبلیغی است که خواهیم داشت.

نکته جالبی که کسی در مورد وبلاگت نمی دونه چیه؟

اینکه من هیچ وقت آمار ندارم. هیچ وقت نگاه نمی کنم چند تا خواننده داشتم و کدوم مطلب رو کی خوند و الان چی بنویسم که خوب خونده بشه. به این خیلی افتخار می کنم چون معتقدم مخاطب های من ارزششون به «تعداد» نیست بلکه به «کیفیت» است. وبلاگم هم برام جای تبلیغ – حتی شخص خودم – نیست بلکه می نویسم چون ازش لذت می برم. به نظرم کسی چه شهرت بخواد چه پول چه پارتنر چه هر چی، وبلاگ یکی از سخت ترین / کندترین راه ها برای رسیدن به هدف است و فقط کسی باید وبلاگ بنویسه که واقعا از اینکار لذت می بره.

چرا تو بازی های وبلاگی درست شرکت نمی کنی؟

خب من معمولا وبلاگستان فارسی رو کم می خونم. همینطور منشن ها و پیام های خصوصی فیسبوک و گولاس و توییتر و اینها رو. یعنی تنها چیزی که نسبت بهش تعهد جواب دادن حتی حس می کنم ایمیل است. اینه که مثلا اصلا ندیده بودم در این بازی دعوتم. از اونطرف دوست ندارم آدم ها رو توی رودربایستی یا معذوریت(؟) بذارم. دقیقا به همین دلیل با اینکه تیکه حدس زدن برام خیلی جالبه چون باعث می شه بخش بزرگی از اطلاعات توی مغزم رو هی کنار هم بچینم و مرورشون کنم، هیچ وقت از بازی پانتومیم خوشم نمی یاد چون نه دوست دارم کسی مجبورم کنه کارهایی رو بکنم که خودم انتخاب نکردم و نه دوست دارم کسی رو مجبور کنم ادا اصولی دربیاره که من پیشنهاد دادم.

حرف آخر؟

امیدوارم روزی بیاد که برگ برنده وبلاگ های ایران، انگلیسی بلد نبودن مردم و سانسور بودن اینترنت خارجی نباشه. خیلی وبلاگ های تکنولوژی دارن در این زمینه پیشرفت می کنن و دوستانی مثل یک پزشک مطالب اختصاصی و کار شده خودشون رو دارن که خیلی خوبه ولی واقعا باید مواظب باشیم که تنها برگ برنده ما، کم سوادی جامعه مون نباشه و همیشه خودمون رو مقایسه کنیم که در سطح جهان هم آیا چیزی برای گفتن داریم یا نه.


سوال دیگه ای بود بگین در کامنت ها و سعی می کنم جواب بدم (: به مناسبت سال نو.