چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: شیوه گوش کردن من به پادکست

در مطلب قبل در مورد پادکست هایی نوشتم که گوش کردنشون رو توصیه می کنم. اونجا یک مطلب جا موند: چطوری به پادکست گوش بدیم. در حالت عادی و معقول که یک برنامه نصب می کنین و فهرست پادکست هایی که می خواین رو بهش می دین و خودش پادکست ها رو دانلود می کنه و هر وقت خواستین گوش می دین. اما در مورد وضعیت ما … خب… زندگی مون عجین با سانسوره و هیچ چیز معقول نیست (:

ولی فدای سرمون… بذارین قدم به قدم بریم.. ما دو سه تا مشکل اصلی داریم در گوش کردن به پادکست: سرعت اینترنت کم، اینترنت بسیار غیرپایدار که ممکنه یک لحظه وصل باشه بعد قطع بشه بعد کند بشه بعد وی پی ان قطع بشه بعد باز بشه تند بشه و بعد قطع بشه و باز کند بشه و … و در نهایت سانسور بودن بودن همه دنیا در اینترنتی که دومین اینترنت محدود جهانه.

یک راه حل بسیار معقول برای گوش کردن به پادکست اینه که از یک برنامه استفاده کنین که پروکسی / وی پی ان باهاش کار می کنه و بعد پادکست ها رو بهش بدین و هر بار که به وی پی ان وصل می شین پادکست هاتون رو دانلود کنین… اما راهی که من استفاده می کنم کمی فرق داره. این راه رو توصیه نمی کنم چون کلی بازی داره و کلی کلی پیچ و بیشتر هم یک پروسه تاریخی است و الزاما بهترین روش نیست ولی بدون شک بامزه است و مناسب برای گفتن. بذارین اول شماتیک جریان رو بکشم:

هاها.. دیدین چه عالیه؟! اون ابر همیشه نشون دهنده اینترنت است و اینحا نشون دهنده یک کامپیوتر متصل به اینترنت (هاست).

قدم اول) دریافت پادکست ها

من برای پادکست هام همیشه از gpodder استفاده می کردم. یک برنامه عالی برای مدیریت پادکست. اگر در یک کشور درست زندگی می کردم همون رو روی گوشی هم نصب می کردم و فهرست رو بهش می دادم و روزی یکبار خودش رو آپدیت می کرد. اما اینجا باید هم بهش بگم از فیلتر بگذره و هم دردسر اینو داشته باشم که سرعتش خیلی کمه و هی توی دانلود پادکست ها (که بین ده تا پنجاه مگ هستن و گاهی صد مگ) قطع می شد و … کاری که من کردم اینه که نسخه کامندلاین همون برنامه رو روی سرورم نصب کردم. مثلا برای مشترک شدن توی رادیو گیک می تونم بهش بگم:

$gpo subscribe http://feeds.feedburner.com/radiojadi

اگر فکر می کنید کامند لاین سخته به این فکر کنین که باید یک برنامه گرافیکی رو اجرا می کردم، بعد دستم رو از کیبورد بر می داشتم می ذاشتم روی ماوس بعد می رفتم روی منوی پادکست ها بعد اضافه کردن رو می زدم بعد در جایی که ظاهر می شد کلیک می کردم و دستم رو از روی ماوس می آوردم روی کیبورد و این رو می زدم و بعد دوباره می رفتم روی ماوس و اوکی رو فشار می دادم – اگر مایکروسافت برنامه رو نوشته بود احتمالا یک پنجره هم ظاهر می شد که می گفت «پادکست اضافه شد» و باید دوباره اوکی رو می زدم ((:

و وقتی همه پادکست هام رو داشت می تونم اول با دستور آپدیت بگم لیست پادکست های جدید رو آپدیت کنه و بعد با دستور download اونها رو دریافت کنه.

$gpo update
$gpo upgrade

و هر لینوکس کاری می دونه که برای اجرای روزانه این دستور، می تونه اونو به cron اضافه کنه. که در نتیجه اش مثلا هر شب ساعت سه صبح، سیستم خود به خود این دو تا دستور رو اجرا کنه و در نتیجه هر روز ساعت سه و ربع صبح همه پادکست ها توی دایرکتوری من توی سرور باشه.

خب حالا من پادکست هام رو روی سرور دارم. قدم دوم منتقل کردن اونها به روی کامپیوتر شخصی ام است.

قدم دوم) انتقال به پی سی

برای انتقال پادکست ها از سرور به پی سی راه های مختلفی هست. مثلا می شد من هر روز یک rsync اجرا کنم که این دو دایرکتوری با هم سینک بشن یا کپی کنم یا اف تی پی یا هر چی… ولی من در نهایت استفاده از dropbox رو ترجیح دادم. الان یک دراپ باکس روی سرور در حال اجرا است و یک دراپ باکس روی کامپیوترم و این دو اکانت فقط یک فولدر رو با هم سینک نگه می‌دارن. برای گفتن به دراپ باکس که فلان دایرکتوری که پادکست های هر دو طرف قراره توش باشن رو سینک کنه، به سادگی یک سافت لینک ساختم از فولدر پادکست ها توی فولدر مشترک دو تا دراپ باکس.

مزیت بزرگ دراپ باکس برای من اینه که آروم آروم کارش رو می کنه. در اصل نیازی نیست من دخالتی داشته باشم. قدم اول پادکست های جدید رو می ریزه توی سرور و هر وقت من وصل بودم به اینترنت و دراپ باکس پهنای باند کافی داشت خودش خورد خورد فایل ها رو منتقل می کنه اینطرف. سرعت مورچه ای هم که باشه بالاخره فایل ها خورد خورد می یان (:

مشخصه که سانسورچی دراپ باکس رو هم کامل ببنده، می شه رفت سراغ یک سیستم دیگه و قدم دوم رو اجرا کرد و حینش هم فاتحه ای خوند برای پدر و مادر طرف – فاتحه حتما مال مرده نیست. خیلی از زنده ها و به ظاهر زنده ها هم بهش احتیاج دارن (:

با این شیوه من همیشه بدون اینکه حتی حواسم باشه یا بدونم در حال انتقال هر فایل جدیدی هستم که توی پادکست ها اومده باشه به کامپیوترم. پس وقت گوش کردنشون است.

قلق کنکوری: من پروکسی محل کارم رو دادم به دراپ باکس در نتیجه دراپ باکس فقط توی محل کار می تونه کار کنه (: نتیجه اش اینه که پهنای باند محدود خونه ام مصرف نمی شه و پادکست هام فقط توی شرکت آپدیت می شن.

قدم سوم) انتقال به تبلت

البته من گاهی سر کار که هستم پادکست ها رو از تو دایرکتوری اجرا می کنم و گوش می دم و حتی گاهی توی خونه می ذارم از روی کامپیوتر رومیزی پخش بشه (قشنگی اش اینه که ممکنه کلا از یک کامپیوتر دیگه که همین دایرکتوری توش شر شده پخش کنم و وقتی تموم شد پاک کنم و از طریق دراپ باکس اول از سرور و بعد از لپ تاپ هم پاک بشه) ولی در کل، من پادکست هام رو از روی تبلتم گوش می دم. یک تبلت هفت اینچی سامسونگ. قدیمی و ارزون که فقط وایرلس داره ولی برای من کاملا کافیه. در ضمن چون هفت اینچ است توی جیب پشت شلوارم جا می شه و برای حمل و نقلش نیازی به کیف ندارم.

برای انتقال فایل ها به تبلت، اول تبلت رو مثل یک کول دیسک با سیم به کامپیوتر وصل می کنم و بعد این دستور رو اجرا می کنم


jadi@jabayon ~ $ podcast.sync.media.sh

بله بله!‌ داخلش مهمه.. اینجاست:


jadi@jabayon ~ $ cat ~/bin/podcast.sync.media.sh 
#!/bin/sh

rsync -vr ~/folan/bahman/gpodder-downloads/ /media/3E61-0413/Music/podcasts/
echo press enter to delete all podcast files from the dropbox
read
find /home/jadi/Dropbox/jadis/gpodder-downloads/  -type f -exec rm "{}" \;
echo press enter to unmount the tablet
read
umount /media/3E61-0413

اول دایرکتوری ای که فایل های جدید توش هستن رو با دایرکتوری موزیک روی تبلت سینک می کنه. بعد من یک انتر می زنم تا دنبال همه فایل های توی دایرکتوری سینک شده دراپ باکس بگرده و همه فایلهاش رو پاک کنه (چون دراپ باکس است از رو سرور و کامپیوتر خونه هم پاک می شن)‌ و بعد که من یک دگمه دیگه زدم تبلت رو آنماونت می کنه. همین!

بله می دونم این قدم پرفکت نیست. می شد وایرلس باشه،‌ می شد خودش وصل شدن رو تشخیص بده و اگر این دستگاه خاص وصل شد شروع به کار کنه و … ولی برای من فعلا بسه و به اندازه کافی بانمک (:

چرا اینقدر سخت؟

از این راحت تر تصور می کنید؟ من هیچ کاری نمی کنم… هر وقت اینترنت بود بدون دغدغه سرعت و سانسور و قطع و وصل شدن و … پادکست ها روی همه دستگاه های مختلفم کپی می شن و هر وقت خواستم ببرم روی تبلت، با سیم وصلش می کنم و یک دستور اینکار رو می کنه. روش های «ساده»تر به معنی «قابل فهم تر» داریم ولی روش ساده تر از این به معنی «کاربردی تر و سریع تر» از نظر من کمه و خوشحال می شم بشنوم (نگین اول فلان برنامه رو باز کنم بعد روی فلان جاش کلیک کنم بعد دگمه آپدت رو بزنم بعد دستگاه رو وصل کنم بعد رایت کلیک کنم بگم سینک بعد روی safe remove کلیک کنم – این روش سینک کردم در کمتر از یک ثانیه شروع می شه (: ).

یک روش سریعتر کردن اینه که قدم سوم رو اتوماتیک تر کنیم که چیزی نیست که من بخوام چون اولا یکسری پادکست ها رو آنلاین گوش می دم و پاک می کنم و سراغ سینک کردن با تبلت نمی رم و ثانیا دراپ باکس اندروید اونقدر عالی نیست و اگر هم باشه من نمی خوام تبلتم همیشه در تلاش برای دانلود باشه یا باز برای دسترسی.

من الان با این روشم راحتم چون یک دایرکتوری جادویی دارم که هر وقت نگاهش می کنم یکسری فایل جذاب برای شنیدن توش هست (:

و چجوری گوش می دم؟

معمولا روی اندرویدم با برنامه Astro Player. یادش نگه می داره هر فایل تا کجاش گوش شده و راحته. توی ماشین بلوتوث رو روشن می کنم و پادکست ها رو پخش می کنم و توی خونه پخش معمولی و توی پیاده روی با هدفون. صبح ها موقع صبحانه تصویری ها رو نگاه می کنم (TED) و اونهایی که خیلی کشدار هستن رو توی حموم که بخش بزرگی اش رو نمی شنوم و رد می شه می ره (:

حالا همه چیز رو می دونین (: سوالی نبود؟ بذارین حداقل یک بار دیگه این عکس قشنگ رو بذارم (:

یک مجله عالی دیگه: شبکه آفتاب

ظاهرا مجلات خوب دارن زیاد می شن (قبلا دانش روز و ویژه نامه شبکه رو معرفی کرده بودم) – احتمالا دلیلش بگیر و ببند روزنامه ها است که روزنامه نگارهای خوب رو هل داده تو مجله‌ها. تازه وارد این گروه، نشریه شبکه آفتاب است. شماره اولش توی مرداد ۱۳۹۱ منتشر شده و الان روی گیشه است. قیمتش در ظاهر گرونه: ۶ هزار تومن ولی در عمل نسبت به بقیه چیزها و نسبت به ساعت‌هایی که می تونه سرگرمتون کنه و نسبت به حجم اطلاعات مفید جدیدی که برامون داره و در نهایت نسبت به کیفیت ظاهر و محتواش، کاملا معقوله.

من شخصا از طرح روی جلدش خوشم نیومد ولی صفحه بندی داخلی‌اش فوق العاده قشنگه. پرونده‌های اصلی اش اینها هستن:

  • المپیک لندن (یک پرونده جالب در مورد حواشی غیرورزشی المپیک لندن)
  • سودای شهر بر دیوار مرگ (یک بخش بسیار ارزشمند در مورد موتورسواران دیوار مرگ در ایران)
  • کن ۲۰۱۲
  • با ارد عطارپور کارگردان مستند خلیج فارس
  • اجرا (یک پرونده عالی با چهار مقاله در مورد پرفورمنس در هنر)
  • چند خاطره از ایرانگردی‌های حسین علیزاده
  • درباره اشتفان میکوس و دنیای موسیقی‌اش
  • آی وی وی: خلاق بی اخلاق (پرونده ای با پنج مقاله)
  • با ماندانا مقدم و سروهای واژگونش
  • مروری بر طرح‌های فیلیپه استارک
  • تن متن (داستان و شعر و …)
  • دنیا از دور چه زیباست (یک مجموعه عکس عالی)

من که هنوز دارم ازش لذت می برم و به شما هم پیشنهاد می کنم از رو گیشه ها برش دارین و بذارینش روی میز اداره یا خونتون تا هم خودتون هم بقیه ای که کنار اون میزها می شینن، دقایقی رو ازش لذت ببرن (:

پ.ن. به پیشنهاد محمد هادی توی کامنت ها، اینم عکس صفحه شناسنامه – ببخشید که کیفیتش بده ولی کسی که جزییات بیشتری می خواد می تونه ببینه اینجا،

یک فرصت خوب: سایت درس نامه

سایت درسنامه رو از خیلی وقت پیش می شناختم و توی اخبار هم زیاد می دیدمش ولی هیچ وقت چیزی اش رو تست نکرده بودم تا عنوان جذاب «امنیت در وبلاگنویسی» که به نظرم به اندازه کافی برای تست کردن سیستمشون جذاب بود. به سادگی با فرستادن یک ایمیل عضو شدم و بنا به یک برنامه زمانی مشخص برام درس ها رو ایمیل می کرد، می خوندم، تست هاش رو می زدم و اگر قبول می شدم می رفتم درس بعدی و در نهایت هم به مدرک قبولی داد.

به نظرم هم ایده اش عالیه و هم اجراش عالی. شما به سادگی با یک ایمیل در یکی از کلاس های گسترده اش ثبت نام می کنین و بعد توی یک برنامه زمانی که از نظر من خیلی جذاب و خوب بود درس ها و حتی تست ها رو به شکل ایمیل دریافت می کنین و کلاس به کلاس پیش می رین تا یک مدرک قشنگ بگیرین.

من دوره های مختلفش رو نگذروندم ولی دوره تستی که گذروندم بسیار با کیفیت و خوب بود. شدیدا پیشنهادش می کنم به هر کس که دوست داره در حوزه های جدید چیز یاد بگیره و خیلی خوشحالم که قرص و محکم و شاد داره کار می کنه.

یک توصیه جدی ام هم اینه که دوستان دوره جدید تک شو حتما نگاهش کنن. توی این برنامه بعد از اینکه چند دقیقه توضیح می ده که چطوری باید سایت درست کرد و تشریح می کنه که فایلی که در صفحه می بینین رو باید با یک برنامه ادیت متن مثلا ورد آفیس ادیت کنین، می گه از تمپلیت های رایگان استفاده نکنین چون حاوی ویروس هستن (: .

رادیو گیک شماره ۱۲ – معلومه خب شلیته!

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

توجه: این شماره حاوی کلمات و اخباری است که شنیدن آن ها برای افراد زیر ۱۳ سال بدون نظارت والدین توصیه نمی شود.

توجه ۲: یک جا می گم پی.اس.تری مال مایکروسافت است. اشتباهه. ایکس باکس مال مایکروسافت است. ادامه می دم که مایکروسافت نوآوری نداره. حرف من نیست حرف سایت معتبر فوربس است و اتفاقا من هم به کینکت فکر کردم ولی منظور از نوآوری نداشتن یعنی هیچ چیز جدیدی رو نساخته که بگیره. ایده کینکت بچه وی حساب می شه. منظور چیزی است شبیه کتابخون الکترونیک، موبایل بدون صفحه کلید، تبلت، …

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_012_maloome-khob-shalite.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، با نثار رحمت برای رفتگان سانسورچی، از جای دیگه اونو بگیرین یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

خریده شدن یامر توسط مایکروسافت

مایکروسافت با خرج کردن ۱.۲ میلیارد دلار، یامر رو خریده. یک شرکت تازه تاسیس که تازه چهار سال قبل شروع بکار کرد و به شرکت ها اجازه می ده که شبکه های اجتماعی خودشون رو بسازن. یامر که در سال ۲۰۰۸ تاسیس شد الان بیشتر از ۲۰۰هزار مشتری و ۵ میلیون کاربر عضو داره که بهشون اجازه می ده متن، لینک، فایل و غیره رو بین کارمندان بر اساس چارت های سازمانی به اشتراک بذارن. مشتری های این شرکت اسامی عظیمی مثل فورد، ال جی، ودافون، ای بی و نارنجی هستن! مایکروسافت گفته سرویس رو تغییر خاصی نمی ده ولی کم کم امکان استفاده از آفیس، اسکایپ ، اسکای درایو و مایکروسافت دینامیکس رو بهش اضافه می کنه. دیوید سکس مدیر عامل یامر که حالا ۱.۲ میلیارد دلار ارزش داره گفته «چهار سال پیش که شرکت رو درست کردیم می خواستیم کار بزرگی بکنیم. هدف ما تغییر شیوه کار از طریق شبکه های اجتماعی بود.»

و آقا کوچیکمون توروالدز بازهم حماسه آفرین

توروالدز رو همه می شناسیم. یک آدم راحت که به نظراتش صادق است و باید بگیم اگر فقط به خاطر کرنل حق نداشتیم بهش بگیم بهترین برنامه نویس جهان به خاطر گیت هاب دیگه باید بهش این عنوان رو بدیم. ایشون بعد از گرفتن جایزه هزاره در دانشگاه آلتوی فنلاند یک سخنرانی داشت که لینکش رو می ذارم.. خوبه یکساعت رو گوش کنین چون قشنگه و حرف های خوبی می زنن. ولی در بخش پرسش و پاسخ (دقیقه چهل و نه) یک خانمی بلند می شه و می گه با کارت گرافیک اپتیموسش شدیدا مشکل داره و انویدیا همکاری مناسبی نمی کنه. توروالدز هم که معقول نشسته می گه انویدیا «بدترین کمپانی است که ما باهاش کار کردیم» و بعد خیلی جدی بر میگرده دقیقا خیره می شه توی دوربین انگشت وسط مبارک رو بالا می یاره و می گه «فاک یو انودیا» و بدینسان حماسه جدیدی از جدیت و شوخی نداشتن خلق می کنه. بخصوص توی اون کت شلوار و پیرهن سفید (:

برای من.. خب کمی زیادی خشنه ولی به این فکر می کردم که ما همیشه مشغول تعارف و رودربایستی و اینها هستیم. این قشنگ مشکل داره و مشکلش رو گفته و شاید ما هم اگر وقتی مشکلی داشتیم درست گفته بودیمش، حداقل طرف اینقدر پر رو نبود ((:

البته آیفون آیفون!

گزل از ۱۰۰۰ تا از مشتری‌هاش که حداقل یک آیفون خریده بودن نظرسنجی کرده. ۶۵ درصد گفتن که بدون ایفونشون نمی تونن زندگی کنن در حالی که فقط یک درصد این حرف رو در مورد فیسبوک زدن. ماجرا وقتی جالب شده که ۱۵درصد گفتن حاضرن سکس رو کنار بذار ولی آیفنشون آخر هفته ازشون گرفته نشه! و البته ۴ درصد هم گفتن که از آیفونشون موقع سکس هم استفاده کردن و د رحالی که ۵۸ درصد گفتن که در جلسه ها و برنامه های اجتماعی از آیفونشون معمولا یا گاهی استفاده می‌کنن، ۸۵ درصد گفتن که اونو با خودشون به دستشویی هم بردن.

البته این یک تحقیق علمی درست و حسابی نیست ولی نتایج بانمکش این چند وقت خیلی مشهور شد (:

و در بخش اخبار همجنسگرایانه هم دو تا خبر داریم. اولی اینکه جان مدداگ هال از قدیمی‌ترین های دنیای لینوکس و مسوول نویسنده ۶۱ ساله Linux Magazine به افتخار صدمین سال تولد آلن تورینگ پدر علم کامپیوتر و شاید رمزنگاری و غیره و غیره به اصطلاح «بیرون اومد» و اعلام کرد که گی است.

مدداگ یک شخصیت فوق العاده است درست مثل تورینگ. گی بودنش هم فقط از این نظر مهمه که بدونیم گی بودن یا گرایش جنسی به کسی ربطی نداره و هر کس تا وقتی به بقیه صدمه نمی رسونه آزاده رفتارهای خودش رو انتخاب کنه. در ادامه همین خبر و به شکلی بی ربط فیسبوک هم آیکون ازدواج همجنسگرایانه رو به سایتش اضافه کرد.

بنا به درخواست تعدادی از سازمان های lgbt فیسبوک دو تا آیکون به سایتش اضافه کرده که توی یکیش دو تا داماد دیده می شن و توی یکی دو تا عروس (: این حرکت پس از این خبر بود که اپل هم آیکون های دو تا مرد و دو تا زن رو به اموجی هاش اضافه کرده. ظاهرا از همه طرف این جریان در حال عادی شدن است. منم نظر شخصی ام رو بگم که گرایش جنسی هر کس به خودش ربط داره (:

حالا که اینم گفتم ظارها لازمه این خبر رو هم اضافه کنم که کشیش کاتولیک رو دنیس کاری ۶۵ ساله به خاطر چایلد پورنوگرافی دستگیر شده. این گرایش جنسی است که دیگه فقط به خود آدم ربط نداره چون آدم های دیگر رو بدون اینکه بخوان – اونهم از کودکی – درگیر می کنه و زندگی هاشون رو تغییر می ده. کشیش مذکور فعلا با یک وثیفه ۱۰۰هزار دلاری بیرون از زندانه و اجازه نداره به بچه های ۱۳ سال به پایین نزدیک بشه یا با اینترنت و کامپیوتر کار کنه.

رای برائت در مورد نفوذ برای فرد فضول

یک معلم نیوجرسیایی بعد از اینکه همکارش بدون لاگ آوت کردن از پشت کامپیوتر عمومی مدرسه بلند شده ، رفته نشسته و ایمیل های اون رو خونده. این خانم هم ازش شکایت کرده و در نهایت رای دادگاه این شده که خود این خانم با لاگ آوت نکردن به همکارش اجازه استفاده داده و در نتیجه ایشون به خاطر نفوذ تبرئه شده اما در مورد اینکه طرف با به دست آوردن این دسترسی اتفاقی آیا شروع به کار مجرمانه ای کرده یا نه هنوز رای نداده. نسبتا لوس بود می ریم خبر بده.

تبلیغ: آیا بلد نیستید با گیت کار کنید؟ خیلی ضایع است! آیا پانزده دقیقه وقت اضافه دارید؟ سری به try.github.com بزنید و در کمتر از پانزده دقیقه به شکل عملی با گیت آشنا شوید… ما منتظر شماییم.. ما را منتظر نگذارید try.github.com!

برنده جایزه بوت محدود کننده اف اس اف
بنیاد نرم افزارهای آزاد دیروز برنده مسابقه کاریکاتور در مورد بوت محدود کننده رو هم معرفی کرد. جریان رو که احتمالا می دونین. مایکروسافت داشت سعی می کرد از سازنده های سخت افزار بخواد که نصب هر سیستم عامل دیگه ای روی سخت افزارهایی که با این سیستم عرضه می شن رو غیرممکن کنه. اینکار با اعتراض های بسیار زیادی روبرو شد و در نهایت مایکروسافت درخواستش رو تغییر داد به اینکه این جریان قابل خاموش شدن از توی بایوس باشه. یکی از اصلی ترین سازمان‌های که جلوی این جریان ایستاد اف اس اف بود که همراه با جمع آوری امضا و اعتراض های رسمی یک مسابقه کاریکاتور وبی هم راه انداخت برای نشون دادن معنای این محدودیت. حالا برنده اعلام شده.. کاریکاتوری که توش پاهای یک نفر رو با زنجیر بستن. یک پا ویندوز هشت است و یک پا پروسسور آرم (که هنوز قراره اگر دستگاهی بر مبنای اون بود و با ویندوز هشت عرضه شد قابل انتخاب نباشه سیستم عاملش) و زیر این دو پا که به شیوه برده ها به هم زنجیر شده نوشتن «بوت محدود کننده برای شما امنیت به ارمغان می‌آورد»

در اعماق

فیسبوک و دغدغه های امنیتی جدید

فیسبوک ظاهرا اصرار داره همیشه در مرکز اخبار امنیتی و نگرانی های مربوط به پرایوسی باشه و این هفته هم دو تا هنر بزرگ شده تا یکهو مردم بهش اعتماد نکنن. اولی این بوده که قابلیتی به اسم Find Friends Nearby یا همون دوستان دور و اطراف رو پیدا کنین رو فعال کرده که توش شما می تونستین اگر در جایی چک این کردین، دوستانی رو ببینین که در همون محدوده جغرافیایی قرار دارن! ایده اصلی جالبه ولی خب سریعا این سوال پیش می یاد که بابا فیسبوک! من درسته به تو می گم کجام ولی این به معنی نیست که یک نفر بتونه ازت بپرسه کی این دور و بره و تو بهش جادی فلان جاست اگر می خوای برو سراغش! حداقل بدون اینکه دقیقا به من توضیح بدی که چک این کردنم این معنی رو نداره، نباید اینکار رو بکنی. انتقادات خیلی گسترده باعث شد فیسبوک این قابلیت رو غیرفعال کنه…

اما مگه کوتاه می یاد؟ هنر دوم این بود که در صفحه اطلاعات افراد بدون اینکه اونها بخوان یا بدونن، ایمیلشون رو از هر چیزی که بوده عوض کرده به ایمیلشون روی فیسبوک. یادتون باشه چند وقت قبل فیسبوک اعلام کرد که داره ایمیل می ده و مثلا من می تونستم jadijdai روی فیسبوک دات بوق باشم ولی خب کسی از این قابلیت استقبال خاصی نکرد. حالا کاری که کرده اینه که بدون گفتن به من، توی صفحه اطلاعاتم ایمیل رو تغییر داده به این آدرس روی فیسبوک و این رو به دوستام نشون می ده! مشخصه که این یک برنامه است برای خفت کردن مردم و کشوندن اونها به استفاده از ایمیل های فیسبوکشون و مشخصه که اگر شما ایمیلتون جایی باشه، همیشه اونجا خواهید موند. فیسبوک در حال حاضر تقریبا ۹۰۰ میلیون کاربر در سراسر جهان داره و همیشه مورد انتقاد بوده به خاطر تغییراتش بخصوص در حوزه حریم شخصی و خلوت افراد. در آمد اصلی فیسبوک از تبلیغات است که مقاله های مختلفی دارن می گن کارا نیست. نگاهی به پروفایل خودتون بندازین و اگر مال شما هم عوض شده، با ادیت دستی برش گردونین به چیزی که بود.

بیانیه آزادی اینترنت

ما اعتقاد داریم که اینترنت آزاد و باز دنیای بهتری خواهد ساخت. ما برای آزاد و باز نگاه داشتن اینترنت از همه جوامع، صنایع و کشورها دعوت می‌کنیم که این اصول را به رسمیت بشناسند. ما اعتقاد داریم که این اصول خلاقیت بیشتر، نوآوری بالاتر و جوامع بازتری به وجود خواهند آورد.

ما به حرکتی جهانی می‌پیوندیم تا از آزادی‌های خود دفاع کنیم چرا که می‌دانیم این آزادی‌ها ارزش جنگیدن دارند.

بگذارید در مورد اصول صحبت کنیم – با آن‌ها مخالف باشیم یا موافق‌. در موردشان بحث کنیم، ترجمه‌شان کنیم، آن‌ها را مال خود کنیم و بحث در مورد آن‌ها را در جوامع خود گسترش دهیم – همانگونه که اینترنت امکانش را فراهم کرده.

به ما پیوندید تا اینترنت را آزاد و باز نگاه داریم.

بیانیه
——

ما برای اینترنت آزاد و باز به پا می خیزیم.

ما از شفافیت و مشارکت برای ایجاد سیاست‌های مربوط به اینترنت دفاع کنیم و به دنبال تثبیت این پنج اصل هستیم:

بیان: اینترنت را سانسور نکنید

دسترسی: امکان دسترسی سریع و با قیمت متناسب به شبکه

باز بودن: اینترنت را باز نگه‌داریم تا شبکه‌ای باشد که هر کس بتواند به آزادی به آن متصل شود، ارتباط برقرار کند، بنویسد، بخواند، نگاه کند، حرف بزند، گوش بدهد، یادبگیرد، بسازد و خلق کند.

نوآوری: حفاظت آزادی افراد برای نوآوری و ساختن چیزها بدون مجوز گرفتن از کسی. تکنولوژی‌های جدید نباید محدود شوند و نوآوران نباید به خاطر رفتارهای کاربران مجازات گردند.

خلوت: حمایت از حوزه شخصی و خلوت و دفاع از حق هر کس در مورد شیوه استفاده از اطلاعات و دستگاه‌هایش.

خب چی بگیم دیگه؟‌ (((: سری بزنید به http://www.internetdeclaration.org/freedom برای اطلاعات بیشتر و اگر سازمانی هستین، برای امضا کردن.

ویکیلیکس و ۲.۴ میلیون ایمیل سوریه

در حالی که حکومت سوریه تا حالا بیشتر از ۱۵۰۰۰ نفر از کسانی که می گن اونو نمی خوان رو قتل عام کرده و این قتل عام هنوز هم ادامه داره، ویکی لیکس اعلام کرده که ۲.۴ میلوین ایمیل از ۶۸۰ دامین مربوط به وزارت خونه های مختلف و غیره رو منتشر می کنه. تا زمانی که این پادکست پخش بشه، ایمیل ها بیرون خواهند بود و احتمالا روزنامه های جهان در حال نوشتن در موردش ولی ما فعلا فقط همین خبر رو داریم…. زنده باد شفافیت. اگر کسی هم ازتون پرسید «آیا افشای اطلاعات خصوصی دولت ها خوبه» نظرش رو در مورد قتل عام مردم توی خیابون، روستاها و شهرها توسط دولت بپرسین (:

تکنیک مزخرف مدیریتی مایکروسافت عامل عدم نوآوری توی اون بوده

در این خبر به اشتباه می گم که مایکروسافت صاحب PS3 است. اشتباه لپی بوده و لطفا شما بشنوین xbox :D

مایکروسافت خوبه و همه چیز ولی نوآور نیست. به جز پی اس تری که اونم نوآوری خاصی نداره و فقط دستگاه خوبیه مایکروسافت در این ده پونزده سال اخیر نوآوری خیلی کمی داشته و تقریبا هر جا که پا گذاشته شکست خورده. از ایبوک و موزیک و سرچ و شبکه اجتماعی گرفته تا تبلت و تلفن. سایت فوربس به یک مقاله جالب اشاره می‌کنه در این مورد و این بخش رو ازش نقل می‌کنه که اتفاقا درد شرکت ما هم هست:

سیستم مدیریتی که تحت عنوان stack ranking خونه می‌شه برنامه‌ای برای قراردادن اجباری درصدی از کارمندها در گروه «بهترین‌ها یا top performerها یا outstandingها و ..»، درصدی در گروه «معمولی ها یا solidها» و گروهی در گروه «بدها یا needs improvementها» و این جریان توانایی خلاقیت مایکروسافت رو ازش گرفته. هر کارمند فعلی و قبلی مایکروسافت که من باهاش مصاحبه کردم – تک تکشون – گفتن که استک رنکینگ مخربترین پروسه مایکروسافت است و چیزی که تعداد بیشماری از کارمندها رو از بازی خارج کرده. ایشن والد توی مقاله اش می نویسه که اگر شما عضوی از یک تیم ده نفره باشین از همون روز اول که وارد شرکت می‌شین می دونین که هرچقدر هم همه تلاش کنن خوب باشن،‌در نهایت ۲ نفر به عنوان اعضای برجسته انتخاب می شن. هفت نفر معمولی و یک نفر بد و این باعث می شه که کارمندها تمرکز کنن روی رقابت با همدیگه به جای همکاری با هم برای رقابت با شرکت های رقیب.

در این سیستم «بهتر به نظر رسیدن» بسیار مهمتر از «پیشرفت فنی» است (: کمی جلوتر مقاله به موردی هم اشاره می کنه که مایکروسافت در سال ۱۹۹۸ یک کتابخون دیجیتال لمسی ساخته بود ولی به خاطر اینکه رابطش شبیه ویندوز نبود کنار گذاشته شد و از تیم خواسته شد روی چیزهایی کار کنن که مستقیما می تونه پولساز باشه، مثلا قابلیت های جدید برای آفیس.

اینم گفتم که مدیرهای شرکت خودمون بشنون… البته فارسی که بلد نیستن… پس توییت می کنم انگلیسی اش رو.

تبریک ها و تقبیح ها

تبریک میگیم چهل سالگی آتاری رو که بازی پونگش یکی از اولین بازی های کامپیوتری موفق بود و نوابغی مثل استیو وزنیاک رو به ما داد.

تقبیح هم داریم به دوتا استاد دانشگاه های صنعتی امیرکبیر و صنعتی اصفهان که در صفحه ۱۰۵ کتابشون می گن…


         این تصویر برام ایمیل شده (: دستخط من نیست (:

تبریک تسلیت کم بود پس تقویم تاریخ بگم براتون… سال ۱۹۶۳ یعنی ۴۹ سال پیش در چنین روزهایی خط داغ بین شوروی و آمریکا برقرار شد. بحران موشکی کوبا باعث شده بود جهان در آستانه جنگ جهانی شرق و غرب قرار بگیرد و دلیل این امر کند بودن ارتباط بین دو دشمن عظیم عنوان شد و در نتیجه تصمیم گرفتن تا یک تلفن قرمز در هر طرف بذارن تا در صورت نیاز رهبران دو کشور یعنی در اون زمان کندی و خروشچوف بتونن سریعا با هم ارتباط برقرار کنن و ببینن لازمه مردمشون رو به کشتن بدن یا نه. این خط اول به شکل یک تله تایپ درست شد و بعد از هفت سال صاحب یک کابل زیردریایی مستقل شد. اولین استفاده از این خط بر می گرده به جنگ های شش روزه اعراب و اسراییل در ۱۹۶۷ که طی اون آمریکا از اسراییل حمایت کرد و شوروی از عرب ها و با حضور این تلفن جنگ مساوی خاتمه پیدا کرد.

اگر بازم تقویم تاریخ دوست دارین بگم که تقریبا ده سال قبل از این تلفن، اولین نیروگاه اتمی جهان ساخته شده بود و این سوال قال پرسیدن است که چرا الان یکسری اصرار دارن بگن خریدن دست دوم اختراعات مربوط به دهه ۱۹۵۰ یعنی پیشرفت. به جان خودم این لپ تاپ که الان من نو از مالزی خریدم خیلی پیشرفت بزرگتری برای کشور است تا تکنولوژی های دست دوم شصت سال پیش رو خریدن (: حالا خود دانید (: در ضمن این جنگ های شش روزه بزرگترین برخورد اعراب و اسراییل بود که توش به اصطلاح اسراییل نوار غزه و شبیه جزیره سینا رو از مصر، کرانه غربی و قدس شرقی رو از اردن و بلندی های جولان رو از سوریه گرفت و مساحت به اصطلاح کشورش رو سه برابر کرد و یک میلیون نفر عرب رو هم بدن اینکه بخوان، مردم درجه دوم خودش کرد و کلی عرب دیگه رو هم که حین و قبل از جنگ از محل خارج شده بودند دیگه راه نداد.

بخش آخر

ذره بورن هیگز یا همون ذره خدا

اصلاحیه
اولش می گم نقش لینوکس رو هم می خوام توش توضیح بدم ولی بعدا یادم می ره (: از این لینک ها بخونین:
http://linux.web.cern.ch/linux/

http://www.reddit.com/r/linux/comments/w2ly6/new_boson_found_by_linux/

http://www.ubuntuvibes.com/2012/07/linux-played-crucial-role-in-discovery.html

فیدبک ها

اگر فیدبکی دارین که می توی رادیو مطرح بشه ایمیل بزنین به radiogeek@gmail.com و همینطور اگر مطلبی دارین که به نظرتون خوبه برای رادیو در دو سه دقیقه ضبط کنین و بفرستین به همون آدرس. توی آیتونز به ما ستاره بدین و برای دوستاتون ازمون تعریف کنین که روحیه بگیریم (((: همینطور تبلیغ های خودتون رو در کمتر از بیست ثانیه بفرستین تا اگر از هدف رادیو دور نبود، پخش کنیم.

موسیقی

ساقی از هایده

پادکست‌های پیشنهادی جادی

خب من پادکست خیلی گوش می دم، واقعا هم دوستشون دارم. از بچگی با رادیو می خوابیدم و الان هم به نظرم یکی از بهترین چیزها برای پخش شدن پادکست است. به همین خاطر گفتم توی این پست پادکست هایی که مشترک هستم و پیشنهاد می کنم به بقیه رو، معرفی کنم.

فلاس ویکلی
http://leo.am/podcasts/floss
هر چهارشنبه میزبان‌ها می‌شینن دور هم و درباره یک پروژه آزاد، لیبره و اوپن سورس با خود کسانی که اونها رو می‌نویسن گپ می زنن. من دوستش دارم چون پروژه‌های جدید رو آشنا می شم و به هرحال شنیدن حرف برنامه‌نویس‌های واقعی هم جذابه ولی کلا چون خیلی طولانی است کمی حوصله آدم سر می ره. اگر بخوام یک راز رو براتون بگم باید اعتراف کنم که این رو معمولا توی حموم گوش می دم که صدای خاصی به گوشم نمی رسه (:

آزادی به معنای آزادی
http://faif.us/feeds/cast-ogg/
یک بحث حقوقی و سیاسی هفتگی در مورد اوپن سورس و آزادی نرم افزار و جامعه‌های به اون. این پادکست واقعا خوبه دقیق گوش کردنش چون معمولا برنامه‌های عمیقی داره. یک برنامه رادیویی کلاسیک نیست بلکه ممکنه صدای یک سخنرانی باشه یا بحث با یک نفر در مورد تفاوت لایسنس فلان و فلان

لینوکس آوت‌لاوز
http://feeds.feedburner.com/linuxoutlaws
یکی از بهترین ها برای دنیای لینوکس. دو نفر آدم که یکی از آلمان و یکی از انگلستان (از این هفته هر دو در انگلیس) با هم می‌شینین و حین نوشیدن در چند بخش دنیای گنو/لینوکس رو بررسی می‌کنن. بخش‌هایی مثل ریلیزهای جدید، مایکروسافت، اپل، اخبار و نامه‌های وارده. رادیو گیک بعضی ایده‌ها رو از این پادکست گرفته مثلا پخش یک صدای نسبتا غیرمرتبط در اول برنامه رو. من شدیدا دوستش دارم و مدت ها است خیلی جدی دنبالش می کنم. به خاطر بامزه بودنش و عصبانی شدن آدم‌ها توش و همینطور ترکیب لهجه انگلیسی آلمانی (: قبلا در چگونه پادکست بسازیم و بهترین طنز لینوکسی در موردش نوشتم.

چیزهایی که مادرتون هیچ وقت بهتون نگفته
http://www.howstuffworks.com/podcasts/stuff-mom-never-told-you.rss
یک چیزهایی هست که مادرتون هیچ وقت بهتون نگفته! هدف این پادکست بیشتر دخترهای تینیجر غربی هستن ولی بعضی از شماره‌هاش برای من جذاب بود. مثلا اینکه کولی‌ها از کجا اومدن، وجزلینگ چیه، والدین در چه سنی باید با بچه‌ها در مورد سکس حرف بزنن، چرا ما ناخون‌ها رو رنگ می‌کنیم، زدن موی بدن از کی شروع شد، اولین دونده‌های ماراتن زن ماجراشون چی بود، مشکلات مربوط به توالت‌های عمومی زنانه و سیاست‌های مربوط به اونها، …

چیزهایی که باید بدونین
http://www.howstuffworks.com/podcasts/stuff-you-should-know.rss
البته ندونستن اینها هیچ ضرری نداره ولی برای من بامزه است بدونم بارون اسیدی چیه، فکس چطوری کار می کرده، آیا بازی های ویدئویی واقعا باعث خشونت می‌شن، اتحادیه کارگری چطوری کار می کنن، اینترپول چطوری عمل می کنه، مارجوانای قانونی جریانش چیه، کنترل ترافیک هوایی چطور کاریه و …

چیزهای فنی
http://www.howstuffworks.com/podcasts/techstuff.rss
برادر سه قلوی دو تا پادکست قبلی ولی با موضوعاتی فنی تر. مثلا ویروس فلیم، بازی‌های چند نفره عظیم آنلاین، سیسپا، عملیات کلیک اشباح، اتوپایلوت چطوری کار می کنه، تاریخچه شرکت‌های مختلف کامپیوتری و فنی، نامبر استیشن‌ها و …

ویدئوهای تد
http://feeds.feedburner.com/tedtalks_video
اگر تد رو نمی شناسین و امکان دانلود ویدئو دارین یک جای کار مشکل داره. سریعا حلش کنین. این پادکست تصویری همه ویدئوها است.

اطلاعات بیش از حد زیادی
http://wfmu.org/podcast/TI.xml
این پادکست به گفته خودش «هنگ اور آدم‌های هشیار است بعد از یک پارتی دیجیتال که میم‌ها، اپ‌ها و شم‌هاش تموم شده. میزبان بنجامین واکر (تصویر بالا) است و مشغول نظاره دنیایی که واقعیت‌هاش در ۱۴۰ کاراکتر به اشتراک گذاشته می‌شن و داستان‌هایی رو روایت می‌کنن که احتمالا صادقانه‌ترین چیزها برای گفتن هستن». انتشار هر شماره این پادکست من رو هیجان زده می کنه. صدای فوق العاده گوینده به همراه سبک روایی عجیبش برای من یکی که مسحور کننده است.

رادیولب
http://www.radiolab.org/feeds/podcast/
یکی از قوی‌ترین پادکست‌هایی که من شنیدم از نظر فرم اجرا. پادکستی که توش صدا، شکل بخش ایده‌ها است و مرزهای علم، فلسفه و تجربیات انسانی توش در هم می‌آمیزن. در یک کلام، فوق العاده است و من هر شماره رو که می شنوم متعجبم که چقدر توانا هستن این آدم‌ها و افسوس می‌خورم که ما استعدادهای خودمون رو اینطوری حروم می‌کنیم و خفه.

رادیوفنگ (فارسی)
http://radiofang.com/?feed=rss2
گفتم استعداد؟ رادیو فنگ پر استعدادترین پادکستی است که من توی ایرانی ها شنیدم. همیشه منو یاد شعار محبوبم می‌ندازه که «ببخشید! ما بی طرف نیستیم». یک مجموعه آدم باسواد، خوش قریحه، با استعداد و پر از انرژی با یک ادیت واقعا عالی.

رادیو کالج پارک (فارسی)
http://www.radiocp.com/rss/?lang=fa&type=program&param=hi
یک ایده عالی از بچه‌های کالج پارک. یکی از پر سابقه‌ترین پادکست‌های فارسی که الان برنامه دویست و نود و ششمش است. به نظرم قدرتشون تو سادگی است. نه در مورد کیفیت صدا خیلی سخت می گیرن نه سعی می کنن هنرنمایی‌های عجیب همیشگی داشته باشن در ادیت و همین باعث شده شبیه یک تریبون باشن برای هر کس که می‌خواد مثلا نیم ساعت صداش رو ضبط کنه و از اینکه چطور می شه چیزی رو یاد گرفت تا موسیقی جاده ابریشم تا ترس از عنکبوت و شعر فروغ فرخزاد و غزل مولوی و ساخت قلب مصنوعی حرف بزنه. به نظرم کاملا ارزش مشترک بودن و دنبال کردن داره.

رادیو شمال ۵۳ (فارسی)
http://feeds2.feedburner.com/shomal53
محصول خوب بچه‌های ادمونتون کانادا. بیست و هشت برنامه دادن و من دنبالشون می کنم. برنامه‌های متنوعی دارن و اجراهای خوب.

پادکست سرایه (فارسی)
http://feeds.feedburner.com/sorayehpodcast
با افتخار قبلا هم معرفی کرده بودمش و حتی برای تاکید بر تبلیغ تا مدت ها لوگوشون رو توی صفحه ام داشتم (: امسال هم جایزه بهترین پادکست یا چنین چیزی رو برده (: شعرهایی که توسط آدم ها خونده می شن (: من شعر و پادکست رو دوست دارم پس منطقی است شنونده پادکست سرایه هم باشم.

رادیو قیفاووس (فارسی)
http://astroradio.ir
در مورد ستاره شناسی. تازه شروع شده و امیدوارم ادامه بدن.

رادیوگپ (فارسی)
http://musicgap.cassettii.com
یک رادیوی عالی در مورد موسیقی با صحبت های وسطش. یکی از چیزهایی که واقعا به نظرم جاش خالی است.. امیدوارم ادامه بدن.

و البته… رادیو گیک! (فارسی)
http://jadi.net/tag/podcast
تقاطع تکنولوژی و جامعه برای علاقمندان تکنولوژی (: یک پادکست دو هفته در میون در مورد وقایع دنیای تکنولوژی ولی نه به معنی اینکه فلان گجت اومده خیلی خفنه حالا من براتون می گم چه پروسسوری داره. بلکه گپ در مورد جنبه‌های اجتماعی‌تر تکنولوژی ها با تاکید بر آزادی انسانی.

مطلب مرتبط: برای پادکسترها: ضبط صدای خوب با حداقل هزینه

نکته: من برای گوش کردن به پادکست ها از برنامه آزاد gPodder استفاده می کنم. در یک پست دیگه مفصل توضیح می دم

خم شین و این دو تا نشریه رو از روی دکه بردارین

اگر به وبلاگ من علاقمند هستین، اگر گیک هستین و اگر علم و تکنولوژی رو دوست دارین شدیدا پیشنهاد می کنم این ماه این دو تا نشریه رو از دست ندین:

نشریه شبکه
این شماره شون عالیه. یک بحث مهم در دنیای اطلاعات امروز هست به اسم NoSQL. کار با داده های بزرگ. داده هایی که برای «استفاده» مرسیوم سکیوئلی تولید نشدن. داده هایی که ما از خودمون به جا می ذاریم. داده هایی که ماتریسی نیستن و در اصل داده هایی که این روزها در حال تولید هستن. پرونده ویژه عالی این شماره در کنار همه مطلب های خوب دیگه اش خوندیدنی است. یکی شدیدا توصیه می کنم که این شماره رو بخونین تا از روند دنیای اطلاعات عقب نباشین.
دانش روز
واو! این چیزیه که من تو ایران منتظرش بودم و واقعا خوشحالم که هست: یک نشریه کاغذی که با علاقه تک تک شماره هاش رو منتظر باشم ، بخرم و همراهم باشه برای خوندن. کاغذ واقعی و صفحه بندی عالی با مطالب جذاب از علم. راستش من تکنولوژی و کامپیوتر رو دوست دارم ولی علم مفهوم بسیار وسیع تری داره. همه وبلاگ های علمی ما می خوان نارنجی بشن. این درست نیست. واقعا خوشحالم نشریه ای شروع به کار کرده کاملا حرفه ای و با درک درست از علم. نگران روی جلد این شماره نباشین و مجله رو بخرین. بهتون قول می دم که با یک نشریه علمی خوب طرف هستین. کاملا تازه شروع به کار کردن، تا سایتشون راه می افته صفحه فیسبوکشون رو لایک می زنیم (:

آگهی استخدام شکنجه گر در روزنامه گاردین

تبلیغ بالا مربوط به صفحه کاریابی روزنامه مورد علاقه من، گاردین است.

یک دولت خاور میانه نیاز به یک شکنجه گر برای کار در یک زندان بسیار مجهز دارد. کاندیدای ایده‌آل ما باید آماده باشد که درد و رنج غیرقابل تحملی را وارد کند… همچنین از فرد استخدام شده انتظار می رود یک تیم کوچک ولی مشتاق را برای اینکار آموزش دهد.

حقوق ماهیانه ۱۶۰۰۰ تا ۲۱۰۰۰ پوند.

این تبلیغ بخشی از است از کمپین آگاه سازی ضد شکنجه موسسه پزشکی آزادی از شکنجه. این تبلیغ همچنین دنبال دو نفر دیگر نیز می گردد: «آدم ربا» و «اذیت و آزار کننده» که هر دوی این شغل ها حقوقی بیشتر از شکنجه گر دریافت خواهند کرد.

پادکست پیشنهادی: رادیو فنگ: فلسطین انتقام من است

اگر دوست دارین از یکسری آدم شریف مساله فلسطین رو توی دو ساعت بشنوین شدیدا این پادکست رو توصیه می کنم. موسیقی خوب، داستان هایی که جریان حاکم تعریفشون نمی کنه، تاریخ و کلی چیز دیگه یک برنامه دو ساعته دیدبخش می سازه که پیشنهاد می کنم وقت بذارین و گوشش بدین. بخصوص توی ماشین و حین پیاده روی.

در این شماره ما به سراغ آرمان ِ فلسطینی بی دیوار حائل و برای همه‌ی ساکنان و آوارگانش می‌رویم و این همه را به تراب حق شناس تقدیم می‌کنیم، گرچه می‌دانیم برای یک عمر تلاش برای آرمان فلسطین پیشکشی ناچیز است.

با صدای محمود درویش آغاز می‌کنیم، از جنایت دیریاسین تا قراردادهای صلح با مبارزان فلسطینی همراه می‌شویم تا ببینیم چگونه آرزوی مردمی برای زندگی پاسخی چنین وحشیانیه گرفته است. صدای مردی را می شنویم که فریاد برآورد بس است بس است بس است. با نزار قبانی و دلال المغربی سوار اتوبوسی می‌شویم که برای چهار ساعت پایتخت جمهوری فلسطین شد. در زمان سفر می‌کنیم و به جستجوی نیاکان ایرانیانی می‌رویم که هر یک به بخشی از تاریخ شان وصل شدند تا از امروز کنده شوند و هیچ نبینند. با شما از تبار کوروش بزرگ و صلاح الدین ایوبی خواهیم گفت و از آرمان و صدایی که اگر چه ساکت شده اند اما در گوش ما همیشه و هنوز طنین اندازند.

در ادامه در حالی که سینه خیز به سوی تباهی روانیم، از برخورد با مسافران ِ تنها دموکراسی خاورمیانه می‌گوییم که نخست‌وزیرش فعالان اجتماعی را اوباش می‌خواند و از ورودشان به خاکی که اشغال‌اش کرده است جلوگیری می‌کند. روایت تونی کلیف از مسئله‌ی فلسطین را می‌شنویم، با گزارش ساموئل میرانتین از حیفا با عشق ایرانیان به همه چیز و هیچ چیز آشنا می‌شویم و به استقامت جرج حبش درود می‌فرستیم

فراموش نکنید که «جمهوری را می‌توان در یک اتوبوس هم جا داد، اگر اراده‌ای در کار باشد»، بشنوید، با ما همراه شوید

این بچه ها واقعا از نظر من جزو ارزشمندترین بچه های کشور هستن. محروم از تحصیل در عین اینکه هر کدوم بهترین های دانشگاه هاشون بودن، زندگی ای که یک سیستم عظیم و پولدار با پول خودشون و من و شما سعی می کنه مختلش کنه و با کلی دردسرهای متنوع اما کماکان شریف و انسان.