قدم یازدهم چالش کتابخوانی ۱۳۹۴ – شطرنج برای ببرها

book1394_11

راستش انتخاب اینکه در قدم یازدهم چه چیزی رو بنویسم سخت بود. این چند وقت چند تا کتاب خوندم و خب در نهایت با توجه به علاقه فعلی به شطرنج، به نظرم معرفی کتاب شطرنج برای ببرها از سیمون وب در رده بندی «کتابی که به خاطر روی جلد انتخابش کرده باشم» از همه بامعنی تر بود؛ این کتاب رو واقعا فقط به خاطر عنوان عجیب و عکس عجیب روی جلدش انتخاب کردم؛ که البته از عکس روی جلد چاپ انگلیسی زشتتر و بی معنی تره.

babrha webb

نویسنده این کتاب کوتاه سیمون وب است و عزیزالله صالحی‌مقدم ترجمه اش کرده. کتاب مثل بسیاری کتاب‌های شطرنج دیگه چاپ انتشارات فرزین‌ است. با اینکه مثل هر کتاب شطرنج دیگه ای توی این کتاب هم بازی و کدنویسی و نوتیشن وجود داره (تو فارسی بهش چی می گیم؟) ولی در نهایت این کتاب یک کتاب است که می تونین تو تخت یا مبل لم بدین و از راست به چپ بخونینش. کتاب نگاهی روانشناسی داره به مسابقات شطرنج و مثلا بهتون توصیه می کنه که اگر با بازیکنی ضعیفتر بازی می کنین احساس نکنین که باید برای بردن هنر خاصی به خرج بدین یا اگر با بازیکنی خیلی قویتر بازی می کنین، پیگیری یک خط خیلی منطقی تقریبا به شکل یقین منجر به شکست شما می شه.

خوندن این کتاب لذت بخش بود و اگر علاقه ای به شطرنج دارین حتما توصیه می شه. دوست شطرنجی ام هم گفت که توی فارسی به این کتاب می گن «شطرنج برای بِبَرها» (:

شاید خلاصه کتاب این باشه که «علیه بازیکن بازی کنین نه علیه صفحه شطرنج»! این توصیه مرسومی در شطرنج نیست و منطقا هم کسی نمی تونه فقط با خوندن این کتاب و به موقع پا شدن از پشت میز و قدم زدن و نگاه کردن به طرفش و ورزش کردن و … در هیچ تورنمنت شطرنجی به نتیجه فوق العاده ای برسه اما مطمئنا هر کسی که شطرنج بازی کنه، می تونه از این کتاب لذت ببره و ایده بگیره.

انتشار رایگان پی دی اف کتاب‌های مصور قدیمی آموزش کامپیوتر به کودکان

free_children_compuer_book

انتشارات اوسبورن آزبرن یک انتشارت مخصوص کودکان است؛ دارای کتاب‌های معمولا مصور و هیجان انگیز در موضوعات مختلف و به طور خاص یک بخش از کتاب‌ها که هدفشون آموزش کامپیوتر و برنامه‌نویسی به کودکان است. این انتشارات یک حرکت تبلیغاتی خوب زده: انتشار رایگان کتاب‌های قدیمی.

انتشارات اسبورن آزبرن مجموعه‌ کتاب‌های قدیمی آموزش کامپیوتر به کودکانش رو به شکل رایگان در این صفحه قرار داده. چرخیدن توی این کتاب‌ها بدون شک لذت بخش و برای قدیمی‌ترها خاطره برانگیز خواهد بود. برای مثال به این راهنمای نوشتن برنامه‌های بهتر که عکس روی جلدش بالای مطلب است نگاه کنین یا از این کتاب در مورد برنامه‌های بازی‌های جاسوسی لذت ببرین یا حتی برنامه‌هاش رو دوباره با زبون امروزی خودتون بنویسین و سرگرم بشین.

قدم دهم چالش کتاب خوانی ۱۳۹۴: لولیتا

book1394_10

حالا کم کم داریم به آخرهای چالش کتاب ۱۳۹۴ نزدیک می‌شیم و در این قسمت کتابی رو خوندم که خیلی وقت‌ بود در فهرست کتاب‌هایی که قراره خونده بشن بود: لولیتا اثر ولادیمیر ناباکوف با ترجمه اکرم پدرام نیا؛‌ ظاهرا نسخه فارسی با ترجمه بد ذبیح الله منصوری هم موجوده.

لولیتا کتابی بسیار عجیبه. در پنجاه صفحه اول من می‌خواستم خوندن رو قطع کنم چون موضوع عجیب رابطه با یک کودک زیر ۱۸ سال برام فشار روانی زیادی داره. اما خب.. لولیتای ناباکوف یکی از کتاب‌های بالای تقریبا تمام فهرست کتاب‌هایی که باید بخوانید است و منطقا خیلی زود تونست منو جذب خودش بکنه و در دو سه روز خوندن تموم بشه.

داستان اصلی ماجرای عشق و رابطه راوی نامطمئن داستان یعنی آقای هامبرت هامبرت با دخترخوانده‌اش لولیتا است. این مرد که شیفته گروهی خاصی از دخترهای بین تقریبا دوازده تا شونزده ساله‌ای است که اونها رو نیمفت می‌نامه، ظاهرا در زندان و در انتظار دادگاه در حال نوشتن این مجموعه خاطره است که به نظر من با تردستی شگفت انگیز ناباکوف باعث می‌شه شما تا حدی حس همدردی بهش ابراز کنید. ناباکوف نه به زبان روسی و نه حتی به زبان فرانسوی که به زبان سومش انگلیسی لولیتا رو نوشته تا من و شما حتی در جاهایی فکر کنیم که پدرخوانده بدبخت توسط فرزندش که دختر سیزده چهارده ساله‌ای بیشتر نیست اغفال شده؛ بخصوص در روایت صحنه‌هایی که فقط پدر و فرزند در اون حضور دارن.

این کتاب رو شاید بشه کتابی اروتیک دونست هرچند که تا آخرش حتی یکبار هم مستقیم به سمت پورنوگرافی نمی‌ره. خود نویسنده مدعی است تلاش کرده خط مرز هنر و پورن رو کم‌رنگ کنه – چون این خط مرز در غرب بیش از حد پر رنگ و غیرطبیعی به نظر می‌رسه. از نظر من لولیتا یک کتاب عمیق روانشناسی است که شما رو با کسی که خودش می‌دونه درگیری‌های پیچیده ذهنی و عدم سازگاری‌های قطعی با دنیای اطراف داره همراه می‌کنه.

فیلم ۱۹۶۲ کوبریک از این رمان از نظر بسیار دور از کتاب بود. کتاب شدیدا عمق روح یک فرد آگاه به مشکلات و تضادهاش با جامعه رو می‌کاوه و ما رو با درگیر کردن در ژرفای فکر هامبرت به سمت جنایت سوق می‌ده در حالی که فیلم – بخصوص از نیمه به بعد – فضایی پلیسی به خودش می‌گیره و فاقد روح روانکاوانه کتاب می‌شه.

lolita

در صورتی که علاقمند به خوندن کتاب بودین حتما سراغ ترجمه اکرم پدرام نیا برین که قابل مقایسه با ترجمه نادقیق ذبیح الله منصوری نیست. البته معلومه که سانسورچی علاقمند به ترجمه درست این کتاب نیست و در ایران اجازه چاپ نداشته ولی خوشبختانه انتشارات زریاب کتاب رو در کشوری با آزادی بیان بسیار بیشتر از ما چاپ کرده و چند ده هزار نسخه از کتاب در ایران موجوده.

قدم نهم چالش کتابخوانی ۱۳۹۴ – Cape Fear

book1394_9

قدم بعدی چالش کتاب‌خوانی ۱۳۹۴ خوندن کتابی بود که اسم و فامیل نویسنده‌اش با اسم و فامیل من یکی باشه. برای اینکار یک اسکریپت پایتون نوشتیم که بتونه کتاب مورد نظر رو پیدا کنه و در نهایت رسیدم به کتاب Cape Fear از جان مک‌دونالد.

کتاب داستان یک جنایتکار احتمالا دیوانه است که از زندان آزاد شده و می‌خواد زندگی کسی باعث به زندان رفتن اون شده رو خراب کنه. روند بسیار منطقی است و به جای خودش اوج می‌گیره و پایین می‌یاد. یک کتاب بسیار کلاسیک در ژانر تریلر جنایی. خوبی این چالش هم دقیقا خوندن چنین کتاب‌هایی است که در شرایط معمول سراغشون نمی‌رین.

این کتاب دقیقا چیزی است که از یک تریلر جنایی انتظار دارین. یک خانواده خوب که یک خاطره سیاه دارن و حالا باهاش روبرو می‌شن. شما مدت‌ها در این فکر هستین که آیا این خطر واقعی است و بعد با کشته شدن سگ خانواده مطمئن می‌شین که ماجرا شوخی بردار نیست. این ترس پیش می‌ره تا جایی که حتی نگران جون همه خانواده یا حتی چیزهای بدتر هستین و مجبورین صفحه به صفحه کتاب رو بخونین که ببینین چه خبر می‌شه.

جادی تی وی ۰۰۸ – وب اسکرپینگ با پایتون و پیدا کردن کتاب‌هایی از نویسنده‌های خاص

چالش کتابخوانی رو که یادتونه؟ در قدم نهم قراره کتابی بخونم که از نویسنده ای باشه که حرف اول اسم و فامیلش عین منه: J M. اما چطوری چنین کتابی پیدا کنیم؟ در این شماره از جادی.تی.وی، همراه با هم و قدم به قدم وب رو دنبال چنین نویسنده ای می‌گردیم و یاد می‌گیریم چطوری می‌شه بخش هایی از وب رو با تکنیک های برنامه نویسی شخم زد؛ که بهش میگن اسکرپ کردن وب.

لینک یوتوب

قدم هشتم چالش کتابخوانی: پستخانه از چارلز بوکوفسکی

book1394_8

بوکوفسکی نویسنده محبوب من است و این اولین رمانش. این نویسنده خسته آمریکایی، اولین رمانش رو در ۵۰ سالگی نوشته و در مورد زندگی خودش. در مورد اینکه شغلی به عنوان پستچی ذخیره پیدا می‌کنه و رنج‌هایی که می‌کشه و خروجش از اون شغل به زندگی مشترک و میدون‌های اسب‌دوانی و بازگشتش به شغل. این کتاب مثل همه کارهای بوکوفسکی نثر بسیار جذابی داره؛ کلمات و جمله‌های ساده ولی عمیق و جذاب. از اون کتاب‌ها که اگر نویسندگی دوست داشته باشین سر هر چند جمله به خودتون می‌گه «چطوری اینو اینقدر ساده ولی اینقدر متفاوت و زیبا گفته؟»

خلاصه‌ترین شکل بیان این کتاب شاید همین جمله از خود کتاب باشه:

هر احمقی می‌تونه یک شغلی برای خودش دست و پا کنه اما یک آدم باهوش لازمه تا بدون کار کردن، زندگی‌اش رو بگذرونه.

و جا نشدن بوکوفسکی در یک شغل معمولی؛ در هر شغلی و در هر رابطه‌ای. خوشحالم که این کتاب رو تا الان نخونده نگه داشته بودم و خوشحالم که یکجا خوندمش. من معمولا سعی می کنم کتاب‌هایی که دوست دارم رو کند بخونم ولی اینبار تصمیم گذروندن بیست و چهار ساعت کامل باهاش، تصمیم درستی بود. در انتهای کتاب بوکوفسکی از کارش بیرون می‌یاد و می‌گه:

«فکر کردم شاید یک رمان بنویسم. و نوشتم»

و معلومه که موفق هم بوده. در سریال کلیفرنیکیشن که شخصیت اصلی‌ بازتولیدی از بوکوفسکی است، سر کلاس درس نویسندگی گفته می شه که اگر می‌خواین نویسنده بشین باید قبلش زندگی کرده باشین. بوکوفسکی اونقدر زندگی کرده بود که نوشتن دو سه سالش، یک رمان قابل ستایش تحویل جامعه‌اش داد.

قدم هفتم چالش کتابخوانی: اما از جین آوستین

book1394_7

در قدم هفتم چالش کتابخوانی ۱۳۹۴ رفتم سراغ یک رمان کلاسیک؛ اما اثر جین آوستین. تفاوت این ماه در اینجا بود که خوندن چنین کتاب بزرگ و کلاسیکی کار سختی است و در سن من احتمالا خوندنش کار راحتی نیست. کتابی در مورد عشق، روابط انسانی و پر از مکالمه‌هایی به سبک افراد متشخص دهه ۱۹. شخصیت اصلی کتاب دختری است که سعی می کنه با شناختش از آدم‌ها و کاشتن افکار در مغزشون، اطرافش رو به شیوه‌ای که می‌خواد پیش ببره و می‌شه حدس زد که قهرمان جین آوستین تمرکز اصلی‌اش روی ازدواج و روابط اطرافیانش است.

چون خوندن این کتاب سخت بود من یک راه‌حل دیگه پیدا کردم: گوش کردن بهش!

دوستان در سایت کتاب‌های صوتی نوار لطف داشتن و علاقمند بودن کتاب‌هایی رو به رایگان بدن تا من گوش بدم و احتمالا در مورد تجربه با شما بنویسم. من علاقمند به تبلیغ مستقیم نبودم ولی وقتی دیدم اما توی آرشیوشن هست، گفتم اونو می گیرم و گوش می‌کنم و تجربه‌ام رو می‌گم. این تجربه خوب بود. کاملا خوب. در واقع بدون صوتی بودن این کتاب،‌ تقریبا غیرممکن بود من تمومش کنم. خانم پریوش زاهدی کتاب رو خیلی خوب و با حوصله خونده ولی متاسفانه کلیت ضبط صدا خیلی خوب نیست. منطقا باید ادیت بهتری بشه تا صدای نویز کمتر باشه. اپلیکیشن نوار خوبه ولی در اون لحظه که من می‌خواستم نصب کنم امکان دانلودش از گوگل پلی یا سایت نبود. منطقی است در سایت هم در دسترس باشه. اوه! یک ایراد دیگه برنامه هم اینه که ظاهرا هر بار که اجراش می کنین اول اینترنت رو چک می کنه در حالی که من در خیلی از مواقع خواهم خواست بدون اینترنت کتابم رو گوش کنم و فایل‌ها هم که آفلاین دانلود شدن پس دیگه چه کاریه اولش اینترنت بخواد؟ (:

به شکل غیرتبلیغاتی یپشنهاد می دم نگاهی به نوار بندازین چون برای قدم هفتم چالش من مفید بود و احتمالا مشتری خواهم بود.

افق‌های آینده: مجموعه داستان‌های علمی تخیلی مایکروسافت

مایکروسافت مشغول کارهای عجیبی است که نشون می ده این کمپانی دوست داره با قدرت توی دنیای آینده تکنولوژی حضور داشته باشه. یکی دو ماه بیشتر از بازمتن کردن کلی پروژه نگذشته و دیروز اعلام شد که ویژوال استودیو نه فقط می تونه کدهای برنامه‌های لینوکسی رو دیباگ کنه که کد ادیتورش بازمتن هم شده!

اما گل سر سبد خبرهای عجیب از مایکروسافت این بود: انتشار رایگان مجموعه داستان‌های علمی تخیلی کوتاه الهام گرفته شده از مایکروسافت، از نویسنده‌های درجه یک جهان. داستان‌هایی درباره کامپیوترهای کوانتومی، پیش‌بینی‌های علمی، ترجمه همزمان، یادگیری ماشینی و غیره. برای نوشتن شدن این داستان‌ها، دسترسی دست اول به نویسنده‌ها داده شد تا بتونن تکنولوژی‌های درون مایکروسافت رو ببینن و قصه‌هاشون رو در مورد تقاطع این تکنولوژی‌ها و جامعه انسانی بنویسن.

کتاب افق‌های آینده؛ محل تقاطع واقعیت و خیال در جاهای مختلفی از جمله آمازون به رایگان منتشر شده.