جامعهای شده که برای ابراز عشق، می تونیم یک چیزی بخریم و هدیه بدیم یا حتی پست کنیم. اگر طرفتون آیپد داره و می خواین به این شیوه سرمایهداری خبیث ابراز عشق کنین این گزینه خوبیه:
ماه: ژانویه 2013
فدورا هجده: یک نه بزرگ
فدورا هیجده حدود یک هفته قبل اومد.. و اگر نظر من رو می خواین یکی از بدترین فدوراهای چند سال اخیره. فدورا توزیع خوبیه و من زیاد ازش استفاده می کنم ولی این نسخه ۱۸ واقعا بد بود. من نصب تمیز کردم و اونقدر نتیجه بد شد که تصمیم گرفتم در طول شش ماه آینده توزیع اصلیام چیز دیگهای باشه.
البته نباید زد توی سر فدورا. فدورا «لبه تکنولوژی» حرکت می کنه و این یعنی کاربر باید آماده دیدن و گزارش مشکلات باشه. اگر کسی توزیعی بی دردسر می خواد شاید اوبونتو گزینه بهتری است ولی اگر دنبال لبه تکنولوژی هستین، طبیعیه که امکان خطر کردن رو هم باید به زندگی اضافه کنین.
فدورا در این نسخه از دو تا چیز شدیدا رنج میبره: نصاب جدید و گنوم جدید نسخه سه ممیز شش.
نصاب جدید بسیار بسیار ابتدایی، شدیدا گیج کننده و بسیار ناکارا درست شده. یکسری از اولین اصول طراحی نرم افزار (مثلا ثابت بودن جا / شکل و مفهوم دگمههایی که شما رو به مراحل بعدی میبرن) توش رعایت نشده. یک جا دگمه Continue در پایین دارین، یک جایی تا اون عمل رو انجام ندین هیچ دگمهای نیست و یک جا باید دگمه Done رو در گوشه بالا بزنین تا بگین اون مرحله تموم شده. ولی وحشتناکتر از همه اینه:
من هفتهای یک توزیع نصب و بررسی میکنم و تا حالا سیستم پارتیشنبندیای عجیبتر و نامفهومتر از این ندیده بودم. اولین تلاشم برای نصب فدورای بتا رو به خاطر همین مرحله عجیب و ترسناک بیخیال شدم و الان هم فقط چون یک لپ تاپ جدید داشتم جرات کردم این مرحله رو تست کنم.
نصب که تموم شد با فاجعه بعدی روبرو شدیم! گنوم ۳.۶ جدید! این گنوم هنوز برای اینکه بیاد روی یک دسکتاپ (حتی فدورای لبه تکنولوژی) زیادی جدیده و در نتیجه مشکلات جدی در مورد شورتکاتها داریم. حتی نمیشه سر راست شورتکات زبون رو تغییر داد و اونو هم که عوض کنیم سرعتش کمه و در تایپ سریع کارا نیست.
خلاصه اینکه تجربه شروع با گنوم ۱۸ تجربه بدی بود و به کسی توصیه نمیشه (: من همین امروز hاوپن زوزه ۱۲.۲ رو نصب کردم و با بودن مرکز نرم افزار آنلاینش و لوگوی قشنگش دارم ازش لذت می برم!
خداحافظی با کافه پراگ
معیشتمان است، ما آن را پرداخت میکنیم، مبادا چیزی شویم که نمیخواهیم و کاری کنیم که درست نمیدانیم.
ممنونیم که کمبودها، تلخیها و در یک کلام تمام ِ ناتوانیهای ِ ما را تحمل کردید و مشتری که نه، رفیق ِ ما ماندید.
بچههای پراگ – بلوار کشاورز
دی ماه ۱۳۹۱
کافه پراگ رو من خیلی دوست داشتم. یک جای صمیمی برای دیدن دوستان خوب و خوردن بهترین قهوه و کیکهای تهران. کافه پراگ هفته قبل روز آخر کارش رو گذروند. بهترین خاطره من از کافه پراگ روزی است که چون یک خانم باردار توی کافه بود، از مشتری ها خواست که سیگار نکشن و در جواب یک نفر که گفت «حق همیشه با مشتری است» جواب داد «نه. چرا حق همیشه با مشتری است؟ حق چیزی مستقله نه یک چیزی که همیشه با کسی باشه که پول می ده». کافه پراگ هفته قبل تعطیل شد.
چرا؟ چون طبق یک مصوبه جدید همه کافه ها باید دوربین نصب کنن، همه رفتارهای آدم ها رو ضبط کنن و هر وقت نیروی انتظامی خواست بتونه به فیلم ها دسترسی داشته باشه.
کافه پراگ ترجیح داد تعطیل کنه.
و من افتخار می کنم که طرفدارش بودم… طرفدارش بودم چون بچه های کار و خیابان می یومدن توش روی لپ تاپ کافه کارتون نگاه می کردن. طرفدارش بودم چون درآمدش رو خیلی عادلانه تر از همه جاهای دیگه بین افراد تقسیم می کرد، طرفدارش بودم چون یکی از اولین جاهایی بود که اینترنت رایگان داشت و طرفدارش بودم چون شریف بود و هست. کافه پراگ تعطیل شد تا شرافت در تهران نیازمند مثال های دیگه ای بشه.
فیلتر ابلهانه: سایت کاربران مک در ایران: ایرماگ
ظاهرا کمی بعد از اینکه حاکم تصمیم گرفت کاربران به اصطلاح اینترنت ایران نتونن به فروم اوبونتوی فارسی دسترسی داشته باشن، دید که بد نیست دسترسی کاربران به فرومهای مک رو هم قطع کنه. اینطوری شد که ایرماگ یعنی سایت و فروم کاربران مک فارسی هم به جرگه فیلتر شدهها پیوست تا ببینیم که با چه سیستم سانسور خاصی سر و کار داریم.
دو تا چیز رو پیشنهاد می کنم:
- اگر مک دارین یا به مک علاقه دارین حتما سری به سایت و فروم ایرماگ. یکسری از قدیمی ترین و سوادترین های مک ایران اونجان.
- هر کس بهتون گفت «فلان چیز بده» به این فکر کنین که آیا نقض آزادی برای حذف فلان چیز، از خود اون چیز بدتر نیست؟ مثلا اگر یکی بهتون گفت که شما بهتره اصلا از خونه بیرون نرین چون بیرون خونه چیزهای خطرناکی هست، بهتره بهش شک کنین.
و البته حواسمون هم باشه که این ممکنه یک روش جدید باشه برای اجبار سایت ها به «ثبت» خودشون و امضای اینکه پیرو قوانین رییس بزرگ هستن (: خوشحالم که ایرماگ این رویه رو در پیش نگرفت.
بیانیه خوب ایرماگ رو بخونین:
دوستان گرامی
با سلاماز بامداد ۹ آذر، سایت ایرماگ بدون اطلاع قبلی فیلتر شده است. ما هم مثل شما دلیل این اتفاق را نمیدانیم. در مراجعه به سایت کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه، میبینیم مثلا سایتهایی که حقوق مالکیت معنوی را نقض میکنند در فهرست مواردی قرار دارند که میتوانند فیلتر شوند. همانطور که میدانید، ایرماگ به حقوق مادی و معنوی تولیدکنندگان محتوا احترام میگذارد و در قوانین سایت هم آن را ذکر کرده است. مراجعهای به تاپیکهای سایت هم نشان میدهد که چقدر این موضوع در ایرماگ پیگیری میشود و در حد خود، برای فرهنگ سازی در این زمینه تلاش میکند. از این رو، برای ما بسیار عجیب است که چرا سایت مفیدی مثل ایرماگ (که جز این، مرجعی مطمئن و پرمراجعه برای حل مشکلات کاربران مک در ایران است) باید فیلتر شود، و تصور میکنیم سوء تفاهمی در این میان روی داده است.
از سوی دیگر، ایرماگ سایتی متعلق به کاربرانش است. ما در گروه مدیریت، پشتیبانی فنی از سایت و ایجاد نظم اجرایی در انجمن را به عهده داریم. در زمینه تولید محتوا، ما هم مثل شما صرفا یک کاربر ایرماگ هستیم. بنابراین به عنوان یک کاربر درخواست رفع فیلتر سایت را دادیم که متاسفانه با این پیغام مواجه شدیم:
«تقاضای رفع فیلتر این تارنما صرفا با درخواست مدیر تارنما امکان پذیر است.»ایرماگ به دلیل ماهیت خود و اینکه سایتی کاربرمحور است، نمیتواند رفع فیلتر را از جایگاه مدیر سایت پیگیری کند. از آنجایی که مدیران سایت مسئولیتی در قبال نوشتههای کاربران ندارند، قادر به دادن تعهد نیز در اینباره نیستند.
با سپاس
گروه مدیریت ایرماگ
مرتبط: چرا سایتم را در هیچ کجا ثبت نخواهم کرد
یک اصلاحیه در کامنت ها: در مثل که مناقشه نیست اما «مثلا اگر یکی بهتون گفت که شما بهتره اصلا از خونه بیرون نرین چون بیرون خونه چیزهای خطرناکی هست، بهتره بهش شک کنین. » اینجوری به واقعیت نزدیکتره: «مثلا اگر یکی بهتون گفت که شما بهتره اصلا از خونه بیرون نرین چون بیرون خونه چیزهای خطرناکی هست، و بعد آمد در خونتون رو تخته کرد که دیگه نتونین از خونه برین بیرون، بهتره بهش شک کنین.»
گنو/لینوکس رو دوست دارین؟ بگین چرا و شاید یک چیز فوق العاده برنده شدین
سایت خوب سیتو با همکاری یکی دو تا جای دیگه داره یک مسابقه خوب برگزار می که: چرا / گنو لینوکس رو دوست دارم.
بله (: عنوانش مثل مجموعه پست های «چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم» منه (: خیلی هم عالیه. شما می تونین توی وبلاگتون، توییتر، فیسبوق، گولاس یا هر جای دیگه بگین چرا گنو/لینوکس رو دوست دارین و … بگین چی؟!!! مستقل از بودن در یک جمع عالی، این رو برنده بشین:
من داور شدم و نمی خوام تو مسابقه شرکت کنم وگرنه واقعا تلاشم رو برای بردن این برد می کردم: رزبری پای! من می خوااااام!
آرون سوارتز: فعال و طرفدار آزادی انسان
این روزها آرون سوارتز مده (: وبلاگهای بزرگ خارجی در موردش کلی کلی نوشتن. دلیلش هم ساده است: اونها این نابغه رو می شناختن و براشون مهم بود.
توی ایران معلومه که چندان شناخته شده نبود. من حتی مطمئن نیستم خبر بزرگ زندگی اش رو بالاخره نوشتن یا نه: «سرقت» تقریبا یک میلیون سند علمی و انتشار آزاد اونها در اینترنت در مخالفت با محدودیتهای دسترسی به منابع علمی برای عموم.
نمی خوام براتون زیاد حرف بزنم. احتمالا کلی جا زندگی نامه و غیره رو نوشتن. من فقط خلاصه براتون می گم که سوارتز یک نابغه بود که توی بچگی در بزرگترین گروههای کاری اینترنت مشارکت کرد و از کسانی بود که در نوشتن RSS نسخه اول مشارکت داشت و کسی بود که توی همون سن کم چیزهایی مثل web.py و کتابخانه آزاد رو طراحی و در واقع خلق کرد و توی جاهای بزرگی مثل Reddit و حتی Wikipedia نقش بسیار پر رنگ داشت.
اما چیزی که من می خوام براتون پر رنگ کنم اینه:
آرون سوارتز، ضد سانسور اینترنت بود.
مهمترین فعالیتهاش سخنرانیهایی بود که کرد و راهپیماییهایی بود که توشون شرکت کرد تا داد بکشه:
[قوانین جدید] و تکنولوژیهای جدید به جای زیادتر کردن آزادیهای ما، حقوق اولیهای که همه ما حق مسلم خود میدانیم را از ما خواهد گرفت.
آرون سوارتز میگفت اینترنت جایی آزاده چون:
- کسی مالک اون نیست
- همه می تونن ازش استفاده کنن
- هر کسی می تونه بهترش کنه
اینترنت چیزی نیست که کسی ادعای تصاحبش رو داشته باشه یا توش برای بقیه تصمیم بگیره که حق دارن چی بخونن و چی نخونن.
آرون سوارتز شریف بود و تمام تلاشش رو کرد که اینترنت رو از چنگ سانسورچی ها حفظ کنه. گاهی روشهاش عالی بود و گاهی قابل مناقشه ولی چیزی که هست این بود که نیتش حفظ یک حق پایهای برای همه انسانها بود: حق دسترسی آزاد به اطلاعات و انتشار آزاد عقاید.
آپدیت های این چند روز
یک لپ تاپ جدید از شرکت گرفتم که داشتم مهاجرت می کردم بهش. بزرگترین لپ تاپی است که در زندگی داشتم: Dell Vostro 3550 15inch! (: لپ تاپ چرندی است و اشتباهی خریده شده (: الان روش مینت دارم. اول باتری بیشتر از یکساعت دوام نداشت که ناراحت کنندهترین بخش جریان بود ولی احتمالا مربوط می شد به اینکه این لپ تاپ دو تا کارت گرافیکی داره. الان یکیش رو خاموش کردم منتظرم ببینم چطوری می شه (:
بعدش اینکه یکی از جایزههای مسابقه «سورپرایز اوبونتو رو حدس بزنید» رسیده ولی نفر دوم هنوز حتی آدرسش رو هم برام نفرستاده (: متین جانزود باش بفرست به jadijadi روی gmail (:
بعدش هم اینکه الان دارم می رم کافه پراگ. روز آخر زندگی اش. فشارهای متنوع باعث شده تصمیم بگیره ببنده.. نمیدونم می دونین یا نه ولی از این به بعد همه کافیشاپها دوربین مدار بسته خواهند داشت که تحویل دوستان می شه برای هر چقدر امن تر کردن فضای جامعه (چون می دونین که! ناامنی اصلی جامعه ما توی کافی شاپهاشه) و تنها کافهای که قبول نکرده و ترجیح می ده ببنده، کافه پراگه. به دوستی بچه هاش افتخار می کنم (:
یک یادداشت شخصی: دین، سیستم عامل و صفحه کلید استاندارد فارسی
سیستم عامل مثل دینه. آدم با یکیش بزرگ می شه و بهش عادت می کنه و یکسری همیشه شروع می کنن به توضیح اینکه چطور سیستم عاملی که باهاش شروع به کار کردن از شانس بزرگشون بهترین سیستم عامل دنیا است و تعداد زیادی اصولا بدون فکر به این جریان همون چیزی که اول عمرشون دیدن رو تا آخر عمر هم ادامه میدن. راستش رو بخواین خیلی چیزها اینطورین، حتی چینش صفحه کلید.
چینش صفحه کلید هم چیزیه که بهش عادت میکنیم و فکر میکنیم همون چیزی که ما از اول یاد گرفتیم درسته. از یکطرف مثلا توی انگلیسی فکر می کنیم چون اکثریت QWERTY دارن، حتما همون خوبه و هیچ وقت اصولا کشف نمی کنیم که چیزهایی هست که هم برای دست بهتره، هم تایپ توش سریعتره و هم به شکل مدرن و با عقل طراحی شده. تازه حتی اگر هم کشفش کنیم احتمالا فقط می گیم «به به چقدر قشنگ!» ولی حوصله / جرات نمی کنیم سه چهار روز سختی بکشیم و در عوض یک عمر راحتتر و سالمتر باشیم..
در یک سطح دیگه، حتی حاضر نیستیم به متخصص جریان هم گوش کنیم. درست همونطور که اگر کل علمای عالم اسلام بگن قمه زدن بده ما طبق اعتقاد سنتیمون حتی شده یواشکی توی زیرزمین قمه رو میزنیم، اگر هم سازمانی در کشور باشه که کارش گذاشتن استاندارد برای کیبورد باشه و بگه فلان روش درسته، خیلیهامون هنوزم ترجیح می دیم از همون صفحه کلید عجق وجقی که باهاش بزرگ شدیم و در اصل یک صفحه کلید عربی است که چهار حرف فارسی گوشه کنارش چپونده شدن، استفاده کنیم و کسانی هم که میخوان بهمون محصول بفروشن چون دنبال پول ما هستن، همون غلط رو ادامه میدن و چون این کیبوردهای با ترکیب اشتباه توی بازاره تازه واردهای جدید هم از اول همه چیز رو اشتباه یاد می گیرن و این حلقه معیوب باعث می شه خیلی چیزهای این دنیا اصلاح نشه.
اینهمه رو گفتم که یک یادداشت شخصی برای خودم به این لینک بذارم و اینم بگم که شما هم اگر می خواین توی ویندوز بر اساس استاندارد درست (و نه صفحه کلید ساخته شده از چپوندن حروف فارسی لای صفحه کلید عربی) استفاده کنین به صفحه صفحه کلید استاندارد فارسی برین و برنامه رو دانلود کنین به نسخه جدید صفحه صفحه کلید استاندارد فارسی برین و برنامه رو دانلود کنین و به این فکر کنین که چه چیزهای دیگه ای در زندگی رو دارین تکرار می کنین فقط چون بهش عادت کردین.
توضیح بسیار مهم رو توی کامنت ها بخونین
ممنون از زحمتی که در معرفی این استاندارد کشیدید، اما متاسفانه آدرسی که معرفی کردید قدیمی است لطفا لینکها را به این صورت اصلاح بفرمایید و استاندارد ۹۱۴۷ را معرفی کنید
بسیاری از کسانی که پستها را میبینند به کامنتها مراجعه نمیکنند بنابراین لطفا لینک داخل ست را اصلاح کنید