اسکرین شات از شرکت مخابرات: آیا برای مهاجرت به لینوکس آماده‌ایم؟

دیروز پریروز مطلبی نوشتم در مورد ایده شتابزده «مهاجرت همه چیز به لینوکس» در دولت تدبیر و امید و این بحث که اینجور حرف‌ها ثابت کننده همینه که مشکل کشور یک نفر نیست که هشت سال پیش تلویزیون گفته بود باید بگیم خوبه و الان تلویزیون گفته بگیم بده.

مهاجرت به لینوکس تقریبا شبیه اینه که یک کشور که توش ماشین‌ها در سمت چپ حرکت می کنن، تصمیم بگیره کاری کنه که ماشین‌ها از طرف راست خیابون برونن. اینکار ذاتا هیچ مشکلی نداره ولی اجرا کردنش در شرایطی که همه دارن در سمت چپ حرکت می کنن و همه علامت‌ها برای اون درست شده و مردم همه اونجور رانندگی رو یاد گرفتن، کار بسیار پیچیده ای است.

اینم اسکرین شات از شرکت مخابرات؛ وقتی که می خوایم ای دی اس ال درخواست بدیم:

tct.ir

این بخش درخواست ای دی اس ال است. حالا فرض کنین بخوان مثلا سیستم حضور غیاب اداری ای که روی اسکپلورر ۶ درست کردن رو با لینوکس سازگار کنن. می دونین که من موافق این برنامه هستم ولی حرفم اینه که باید برنامه ریزی شده تر، معقول تر و منطقی تر زده باشه تا حس کنیم که واقعا تدبیر و امید در کاره.

اینفوگرافی شاخص‌های موفقیت یک آدم موفق

نکاتی برای آدم موفقیت

با تشکر از رضا فاطمی عزیز.

برای اندازه اصلی روی تصویر کلیک کنین

مهاجرت به لینوکس در دولت تدبیر و امید

وقتی خبر از کابینه دولت امید و تدبیر باشه که «دولت استفاده از ویندوز را ممنوع کرد/ لینوکس؛ مورد تایید است» همه چیز یکهو خیلی ناامید کننده می شه.

این استدلال کاملا درسته که مشکل کشور ما یک دونه قفل نیست که یک دونه کلید بتونه بازش کنه. حالا می خواد این کلید احمدی نژاد محرومِ محروم پرستِ تایید شده در خواب فلان مرد خدا باشه (البته تا وقتی تلویزیون می گفت «افراد! احمدی نژاد خوبه» و نه زمانی که دستور رسید که «افراد! احمدی نژاد بده.») چه کلید دست روحانی باشه یا هر کس دیگه. واقعیت اینه که اگر می شد با آوردن یک نفر از داخل هر سیستمی اون سیستم رو اصلاح کرد، خب حداقل پنجاه درصد کشورها الان عقلشون رسیده بود و بهشت شده بودن (:

اما برگردیم به لینوکس.. این مصوبه حداقل به این شکل مسخره است. اول اینکه خبر رو شبکه خبر به نقل از مدیر کل ارتباطات و فناوری اطلاعات استان زنجان اعلام کرده که گفته «بر اساس آخرین مصوبه هیات دولت، تمام دستگاه های دولتی باید برای اجرای طرح مهاجرت برنامه مناسبی تدوین کنند» و البته اضافه شده که «هم اکنون تمامی ادارات کل ارتباطات و فناوری اطلاعات در سطح کشور در همه سیستم های خود از لینوکس استفاده می کنند و دیگر ویندوز در این مجموعه ها مورد استفاده قرار نمی گیرد.» و بعد هم سعی کرده کمی مفهوم نرم افزار آزاد رو توضیح بده.

کلیت جریان خوبه که بیایم روی لینوکس و دولتمردان بدونن لینوکس و نرم افزار آزاد چیه و چرا مهمه و غیره ولی گریه دار اونجاست که یک مصوبه از گروهی که فیگور اصلاح وضعیت خراب و مقابله با دروغگوی عزیز سابق رو دارن بیاد بیرون که متخصص‌ها بدونن مهمله. اگر واقعا دولت استفاده از ویندور رو ممنوع کرده کار بسیار مسخره ای کرده. کشورهای صنعتی مثل آلمان ، شهر به شهر شروع می کنن بررسی و تلاش برای اینکه یک سازمان رو مهاجرت بدن به لینوکس و با کلی دردسر روبرو می شن. شرکتی به عظمت نوکیا زیمنس سعی می کنه فقط یک دفترش رو مهاجرت بده به لینوکس (و به دلیل مقاومت مردم در برابر تغییر، مشکلات سازگاری با فایل‌های قدیمی، نیازهای خاص به نرم افزارهای خاص، عدم توان ساپورت فنی کسانی که قبلا ویندوز رو ساپورت می کردن و …شکست می خوره).

اگر هم فقط یک طرح است که خواسته در شش ماه سازمان ها نظر بدن، خبرگزاری مهمل گفته و از اونطرف اصولا چرا این مصوبه در جمع های تخصصی مطرح یا خبررسانی نشده؟ بیشترین جنبه پر رنگ این طرح برای من اینجاست که یکسری آدم که به موضوعی علاقه دارن یکسری آدم غیرمتخصص در این زمینه که قلم نوشتن مصوبه دستشونه رو دوره کنن و بگن فلان چیز رو بنویس که خیلی مهمه و اینها هم در جلسه ای که نشستن، اونو تصویب کنن – درست در تقابل با اینکه چنین طرحی در جمع های بزرگتری مطرح بشه و فکر شده تر و تحقیق شده تر و با دیدی گسترده تر به نظر کسایی که قراره امضاش کنن برسه.

درسته که لینوکس برای من جذابه و در کل از توجه بهش خوشحالم ولی این طرح به نظرم به نظرم مهمله چون نه به تجربیات قبلی نگاه کرده، نه شفافه و نه در مسیر درست.

وبلاگستان چیز خاصی نیست، هیجان زده نشیم

keep-calm-and-update-your-blog

وبلاگ ها یک زمانی جامعه ایران رو منفجر کردن و خاتمی رو مجبور به سانسور اینترت. چرا؟ چون سال‌ها بود که سرکوب سعی می کرد بهمون بگه همه شبیه هم هستن و هیچ کس بی حجاب نیست و هیچ کس لزبین نیست و هیچ کس رابطه جنسی خارج از خانواده پذیرفته شده حکومت نداره و هیچ کس دوست نداره از ایران بره و همه معتقد هستن آمریکا بده و همه معتقد هستن خدا وجود داره و ما خیلی خوش شانسیم که صاف بین این چند هزار شاخه دینی، با بهترینش متولد شدیم و هیچ کس اصولا از هیچ چیز ناراضی نیست و به همه چیز که تلویزیون و کتاب درسی می گه باور داره.

اون زمان همچنین وبلاگ ها انحصار خبری رو شکسته بودن و مردم شروع کرده بودن خوندن اینکه ظاهرا در دهه ۶۰ هزاران مخالف حکومت قتل عام شدن و چند وقت پیشش اسلام شهر اتفاقاتی افتاده بوده و بعدش به کوی دانشگاه حمله شده و … فلان قرارداد نفتی وضعش فلان جوره و فلان وزیر فلان خونه رو داره و … اون زمان هر وقت دو تا جوون تو دانشگاه به هم می رسیدن در مورد وبلاگهاشون حرف می زدن و چند تا وبلاگ جدید به همدیگه معرفی می کردن و خب معلومه که اینترنت باید سانسور می شد.

به نظرم دلیلی که شروع کردیم به جمع وبلاگ‌ها بگیم «وبلاگستان» هم همین بود. ایران دیگه جمعی از مردم متنوع نبود. ایران جامعه ایرانی ها هم نبود. ایرانی که نشون می دادن یک چیز یک دست بود که توش همه یک شکل رفتار می کنن. چیزی شبیه یک کارخونه یا سربازخونه. ما یک جامعه لازم داشتیم که متنوع باشه، انواع آدم هایی که دور و برمون می بینیم توش باشن و نمودی واقعی از آدم هایی باشه که اینجاها زندگی می کنن. اینه که کشور جدیدمون رو تشکیل دادیم: وبلاگستان.

اما وبلاگستان نقشش رو بازی کرد و کنار رفت. درست مثل سکاف. پله‌ بعدی برای جامعه ما شاید اورکات بود (جادی قدیمی رو اضافه کنین و بخندین). اورکات از وبلاگستان واقعی تر بود. اگر تو وبلاگستان اسم مستعار داشتیم و فقط فریاد می زدیم «این شکلی هم هست»، توی اورکات گفتیم که «من این شکلی هستم». عکسهای بی حجاب اورکات انفجار عظیمی بود و درست مثل انفجار وبلاگستان، جمع کردنش غیر ممکن. کسی نمی تونه خورده‌های باقی مونده از یک آتیش بازی رو جمع کنه و دوباره فشفشه بسازه (: اورکات همون وبلاگستان بود ولی با پیوند واقعی بین یک URL و یک آدم و از وقتی اومد دیگه بچه‌ها تو دانشگاه افتخار نمی کردن که شخصا سه تا وبلاگ دارن. حالا تعداد دوست‌ها مهم شده بود.

جامعه بازم داره پیش می ره. الان تو فیسبوک هستیم و انواع شبکه های اجتماعی ریز و درشت و اصل و کپی شدن پاتوق ایرانی‌ها. اما واقعیت رو بخواین وبلاگستان به معنی سابقش رو فیسبوک کنار نزد، بلکه جامعه کنارش زد. جامعه ما دیگه اون جامعه محدود، بسته، خاموش و ظاهرا-همگن دهه هفتاد نیست و در نتیجه نیازی هم به یک کشور مجازی به اسم وبلاگستان نداریم. الان توی جامعه آزاد اندیش هست، دموکرات هست، چپ هست، لیبرال هست، لزبین هست، پانک هست، رپ هست، آتئیست هست و … هرچند همه به نوبه خودشون زیر فشار و سرکوب هستن ولی دیگه دیده شدن و نیازی به مهاجرت به وبلاگستانی ندارن که توش فقط یک URL بشن.

اما ترس نداره! وبلاگ و وبلاگستان یک وسیله است. اگر بخوایم نوستالژیک باشیم و ناله کنیم که «وای وبلاگستان کمرنگ شد» منطقی تره این ناله پایه‌ای تر رو بکنیم که «وای وب داره از بین می‌ره». می دونیم که گوشی ها شدیدا در حال پیشرفت هستن و احتمالا تا چند سال دیگه حجم عظیمی از ارتباطات از طریق اپلیکیشن‌ها و صفحات مخصوص گوشی‌های همراه خواهد بود و احتمالا وب به شکلی که الان می شناسیمش کمرنگ‌تر خواهد شد. اما ترس داره؟ نه! وبلاگ یک رابط است. بحث اینه که حرفی در جامعه داره زده می شه و خونده می شه. اینکه بترسیم که وبلاگستان کمرنگ شده مثل همونه که بترسیم که دیگه کسی به سخنرانی‌های عمومی گوش نمی ده یا روزنامه کمرنگ شده یا … پیام در حال انتقاله – چه واسطش روزنامه باشه، چه وبلاگ و چه فیسبوک.

مرتبط:
در باب وبلاگستان و سیم خارداری که جلوی سیل کشیده اند (:
آقا اجازه! وبلاگستان دچار رکود شده؟
غول به چراغ بر نمی‌گردد
دردسرهای خوشتیپترین و باحالترین پسر وبلاگستان بودن

آیا استیو جابز کد نویسی بلد بود؟

سوال ایمیلی از استیو وزنیاک، یکی از دو موسس اپل:

من دانشجوی علوم کامپیوتر هستم (متاسفانه مهندسی نمی خوانم) و به عنوان رشته فرعی دانشجوی رشد کودک و طرفدار جدی تمام کارهایی که شما کرده‌اید و علاقمند به اینکه روزی کارهای مشابهی بکنم. چند سوال دارم و بسیار خوشحال می شوم اگر جوابش را از شما بشنوم: – آیا استیو جابز کد نوشتن بلد بود؟ آیا او یک مهندس است (یعنی وقتی شما داشتید روی اپل کار می کردید او اصولا متوجه می شد مشغول چه کاری هستید)؟

پاسخ وزنیاک:

استیو هیچ وقت کد ننوشت. او مهندس نبود و هیچ طراحی اصیلی هم انجام نداد اما به اندازه کافی فنی بود که بتواند طراحی دیگران را تغییر دهد یا به آن اضافه کند. من شخصا تمام اپل یک و اپل دو را انجام دادم؛ شامل انتخاب فیچرها. من همه BASIC را خودم نوشتم (با دست روی کاغذ چون پول اسمبلر نداشتم). تنها شخصی که در نوشتن بخش‌هایی از کد اپل ۲ کمک کرد آلن باوم بود که در نوشتن برنامه monitor همکاری کرد.

منبع

جمعه‌ها: خوراکی‌ها تفاوت سکس در پورن و زندگی واقعی رو توضیح می دن


سکس در زندگی واقعی و و پورن، با هم فرق داره. این پیامی است که ویدئوی بالا در هفته گذشته داد و اینترنت رو پر کرد از بحث در این مورد. من همیشه گفتم که یاد گرفتن سکس از پورن، مثل اینه که بخواین از دیدن فیلم‌های جکی چان، دعوا کردن تو مدرسه رو یاد بگیرین. اگر اینترنت اسلامی عزیز دست و پاتون رو نبسته، فیلم یک دقیقه ای و خورده‌ای بالا رو ببینین یا عکس‌های پایین رو نگاه کنین:

بذارین اول نگاهی بندازیم به سایز پورن استارهای مرد:

pvsspp

۱۵ تا ۲۲ سانتی‌متر! اما در دنیای واقعی:

pvssps

۱۲ تا ۱۷ سانتی‌متر! همچنین توی پورن موی خیلی کمی اون پایین هست در حالی که در زندگی واقعی ۶۵٪ زن‌ها و ۸۵٪ مردها مو دارن.

pvsshair

همچنین در پورن ظاهر وجاینای واژن همه زن‌ها تقریبا شبیه همدیگه است اما در دنیای واقعی تفاوت خیلی زیاده:

pvssvag

بحث تحریک شدن هم هست. آدم‌های واقعی برای شروع به ده تا دوازده دقیقه وقت نیاز دارن که در مقابل پورن استارها که قارتی شروع می کنن بسیار زیاده:

pvsstahrik

همچنین پورن استارهای مرد می تونن دقیقه‌ها، ساعت‌ها و روزها جلو عقب کنن در حالی که ۷۵٪ مردها در سه دقیقه به ارگاسم می‌رسن.

pvsspump

اینهم هست که با اینکه تمام پورن استارهای توی فیلم‌ها ظاهرا فقط با دخول ارگاسم می‌شن، در زندگی واقعی ۷۱٪ زن‌ها این شرایط رو ندارن.

بقیه چیزها چی؟

– فقط یازده و نیم درصد زن‌ها در دنیای واقعی رابطه جنسی با جنس موافق رو تجربه می کنن.
– فقط ۴۰ درصد سکس آنال اِیْنال (مقعدی) رو تجربه می کنن.
– فقط ۲۰ درصد سکس سه نفره رو تجربه کردن.
– و فقط ۴۰ درصد بستن‌های سَبُک رو تجربه کردن.. فقط؟! ظاهرا درصد بالایی است.

pvssbondage

و این ترجمه کامل نبود پس خوبه برگردین به بالا و تلاش کنین فیلم رو ببینین. اگر کسی زحمت آپلود در جایی رو کشید بگه تا من به لینک مطلب اضافه کنم.

آپدیت: برای دانلود به این کامنت و این کامنت نگاه کنین یا تا هفت روز آینده از اینجا بگیرین.

مصرف کنید: سرکار گذاشتن ان اس ای توسط یک کارگردان ایرانی-هلندی

اگر ندیدیدن و اگر اینترنت درست و درمون دارین حتما ببینین (: در سه دقیقه این کارگردان ایرانی – هلندی که ساکن و تبعه هلنده زنگ می زنه به ان اس ای با لهجه ایرانی – عربی می گه که یک ایمیلش گم شده و یکی تو مغازه کامپیوتر بهش گفته NSA از همه ایمیل ها یک کپی داره و درخواست داره که اون کپی رو بگیره. کار بامزه ای است و بازم نشون دهنده خیلی چیزها،

آپدیت: به درخواست بیشمار دوستان ویدئوی سر کار گذاشتن ان.اس.ای. رو گذاشتم اینجا (کمتر از ۶ مگ)