این مقاله با عنوان چرا کتابخونها از نظر علمی بهترین کسانی هستن که می تونین عاشقشون بشین توضیح می ده که چرا دوست شدن با کتابخونها خوبه. خلاصه اش اینه که کسی که کتاب می خونه دنیاهای متنوعی رو درک می کنه، روابط آدمهای زیادی رو می بینه و از جهان درک بالغتری داره و سطح دانشش هم بیشتره.
پیدا کردن کسی که کتاب می خواند مانند دیت کردن با هزاران روح است. شما با اینکار در تمام تجربههای آنان از خواندن و خرد ناشی از آن شریک میشوید. دیت کردن با یک کتابخوان مانند دیت کردن همزمان با یک پروفسور، یک انسان رمانتیک و یک کاوشگر است.
و البته فقط کلمات قشنگ پشت هم ردیف نشدن و چند منبع هم ذکر شده. از نظر عقلی هم کاملا قابل دفاعه چون کسی که عمیقا رمان خونده باشه، عمیقا درگیر روابط و شرایط و نتایجی بوده که بهترین نویسندههای جهان سعی کردن توضیحش بدن و در یک انتخاب طبیعی حالا بهشون می گیم «رمانهای کلاسیک» یا «رمان های برتر» یا هر چیز مشابه.
برای من این جریان یادآور جلسهای بود که به همت دوست عزیزمون مهتا در دوران دانشجویی برگزار می شد و در یک جلسه اش یک آقای نابینا اومد تا در مورد «مطالعه سیستماتیک» حرف بزنه. برداشت ما این بود که می خواد شیوه تحقیق علمی یا چنین چیزی رو بگه ولی تمام صحبتش در این مورد بود که چطوری خوندن رمان می تونه چشمان یک انسان رو به دنیاهایی باز کنه که خودش تجربه شون نکرده وچطوری یک رمان خوان، درکی چند بعدی از دنیا پیدا می کنه که توی همه چیزهای دیگه کمکش می کنه. اون موقع من فکر کردم دوستمون چون نابینا است در مورد رمان اینطوری حرف می زنه ولی الان حرفش رو می فهمم.
رمان بخونین و مطمئن باشین که فیسبوک گردی و وبلاگ خوندن هیچ وقت جای رمان رو نمی گیره.
مرتبط: