رادیو گیک شماره ۳ – غول بازار مکاره

رادیو غول بازار مکاره که با یک گاز سر مرغ ها رو از بدنشون جدا می کنه و هر آشغالی که مردم جلوش بریزن رو می خوره.. رادیو گیک. این هفته با امنیت، دزدهای دریایی. مصاحبه با یک هکر ایرانی و …شراب قرمزی که آهن رو به زانو در می یاره

شماره سوم رادیو گیک (بیست و پنج مگ و سی و نه دقیقه) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_003_ghoole_bazare_makkare.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

خبر بانمک هفته برای رادیو گیک اینه که خانم ویدا اسلامیه مترجم کتاب Pendragon/پندراگون، تاجر مرگ که به چاپ سوم هم رسیده با کتابسرای تندیس در جاییش که دختره می خواد به پسره بگه دوستش داره ولی می ترسه که مثل یک گیک قدیمی نتونه از احساساتش به خوبی صحبت کنه زیر نویس زده و گفت که که گیک «غول بازار مکاره که با یک گاز سر مرغ ها رو از بدنشون جدا می کنه و هر آشغالی که مردم جلوش بریزن رو می خوره»! و بازم ماییم که باید داد بکشیم که مترجمین عزیز! اینترنت مال شماست! یک سرچ بکنین.. اون دیکشنری های عهد عتیق رو بذارین کنار! بخصوص وقتی برای جوون ها ترجمه می کنین خیلی از اشاره ها به فرهنگ معاصری هستن که توی دیکشنری فلان چاپ سال ۱۹۱۴ نیست ((: گیک الان یعنی ما و ما غول بازار مکاره نیستیم (: حداقل یکبار فکر کنین ببینین این کلمه در این جمله معنی می ده یا نه. البته مترجمی که صادقانه زیرنویس انگلیسی می زنه و می گه اینجا رو نفهمیده بهتر از مترجمی است که راحت متن رو عوض می کنه و از این نظر از خانم ویدا ممنونیم اما یک قدم جلوتر اینه که توی اینترنت سرچ کنه. همین الان بزنین گیک و سایت نارنجی رو بخونین که قشنگ توضیح داده گیک یعنی چی.

ساید نوت: گیک ها باحالن (:

و امروز با اینکه سیزدهم فروردین و اول آوریل است اما از دروغ سیزده خبری نیست. همه خبرهای ما راست هستن، حداقل در سطحی که علم می تونه در مورد واقعیت حرف بزنه (:

اخبار

مشکل امنیتی گنوم-ترمینال، ایکس اف سی ای ترمینال و ترمیناتور

یک مشکل امنیتی طراحی توی کتاب خونه VTE که این هفته منتشر شد نشون می ده که اکثر ترمینال هامون مشکل دارم. بحث اینه که بافر سکرول بک توی دایرکتوری tmp ذخیره می شه و وقتی می گم کل بافر اسکرول بک یعنی حتی ارتباطات اس اس اچ. حالا همه که می خونن یوزرهامون هم روش. اگر جریان خیلی براتون جدیه اما، پیشنهاد فعلی استفاده از tmpfs است تا این باگ فیکس بشه.

ابررسانایی با شراب قرمز

برای اینکه بگیم ابررسانایی چه ربطی به شراب قرمز داره بذارین اول نگاهی بندازیم به مفهوم ابر رسانایی. الکتریسته چطوری حرکت می کنه؟ رسانا چیه؟ اجسام از ملکول ها تشکیل شدن و ملکول ها از هسته و الکترون هایی که دورشون می چرخن. اگر اینها بتونن حرکت کنن و فلان. ولی این حرکت بی دردسر هم نیست. ممکنه الکترون گیر کنه به الکترون های دیگه یا زیادی به یک اتم نزدیک بشه و این حرفها. ابر رسانی چیزی است که این جریان رو کاملا بی دردسر ممکن می کنه. ما اینکار رو معمولا با سرد کردن انجام می دیم. اونقدر سرد می کنیم که حرکت های داخلی جسم خیلی کم بشه و در نتیجه الکترون ها به راحتی توش حرکت کنن.

شراب قرمز از همینجا وارد جریان شد. سال قبل یکسری فیزیکدان ژاپنی اعلام کردن که با غوطه ور کردن آیرن تلوراید در شراب قرمز تونستون توش خاصیت ابررسانایی درست کنن. متاسفانه چیزی در مورد دما ندیدم ولی گفتن که بقیه مشروب ها هم تا حدی تاثیر داشتن ولی شراب قرمز از همه بهتر بوده و تحقیق های مختلف نشون داده که بهترین نتیجه از از یک شراب خاص فرانسوی تولید سال ۲۰۰۹ گرفته می شه.

چهار صندلی برای حزب دزدهای دریایی آلمان

حزب دزدهای دریایی رو زیاد از من و رادیو گیک شنیدین. حزبی رای مقابله با سرکوب آزادی های دیجیتال به بهانه دفاع از حقوق کپی رایت. چیزی شبیه به اینکه ما مخالف باشیم با اینکه به هر آدم یک جی پی اس وصل باشه تا اگر یک روز از یک مغازه دزدی شدن دولت بتونه بفهمه کی اون موقع تو مغازه بوده. حالا هم حزب خوبمون که توی اکثر کشورهای اروپایی تشکیل شده، در آلمان چهار صندلی کوچیک برنده شدن با تمرکز کمپین تبلیغاتشون روی شفافیت بیشتر دولت. این احزاب دو صندلی مهم هم در پارلمان اروپا دارن.

و اگر اهل بازی هستین برازر کوئست رو بازی کنین

که یک بازی آنلاین با تعداد بازی کننده های خیلی زیاد در یک دنیای فانتزی است که موزیلا اونو ساخته برای نمایش وب سوکت ها و اچ تی ام ال پنج و کانواس. برای گذروندن سیزده به در منی که توی دفتر گیر کردم، چیزی بهتر از این نیست.

عمیق تر

یک بازی جالب براتون دارم اینجا. عمقش توی خلاقیت و نگاه به دنیا است… بازی ای به اسم سولیداریتی سند. بازی تصویر نداره… با صدا کار می کنه و با یک نوشته شده می شه:

«شما در ساحل به هوش می یاین. هویتی ندارین. حافظه ای ندارین. چیزی ندارین. حتی بینایی هم دیگه ندارین.»

و تمام بازی فقط با یک هدفون استریوی خوب و یک ماوس قابل انجامه و البته خوندن متن های روی صفحه که به شما در مورد احساسات و لامسه و اینها حرفهایی می زنه… شما باید توی این بازی بدون بینایی و با تکیه روی صداهایی که به گوشتون می رسه توی این جزیره راهتون رو پیدا کنین. بازی جالبیه ولی خیلی سرگرم کننده نیست،‌چون نابینا بودن سرگرم کننده نیست.

گوگل و ریکپچاهای خیابونی

کپچاها رو می شناسیم. [توضیح کپچا] و اخیرا هم با پروژه ریکپچا که خیلی سایت ها ازش استفاده می کنن همه در کنار هم مشغول تایپ کردن بخشی از کتاب هایی هستیم که در این پروژه نبوغ آمیز در حال تبدیل شدن به کتاب هستن و حالا یک قدم دیگه رو هم برداشتیم و مردم گاهی در حین وارد کردن کپچا شاهد چیزهایی مثل پلاک خونه ها، اسم خیابون ها و حتی علایم راهنمایی و رانندگی هستن.

حدس زده می شه این تصاویر از گوگل استریت ویوو برداشته شده باشن و احتمالا گوگل داره از طریق این کپچاها، اطلاعات توی تصاویر رو به آدم ها می ده تا بخونن و به متن تبدیلش کنن تا به چیزهایی که می خوان برسن. نمی دونم بیگاری برای گوگل است یا یک ایده ناب. من با دیدن چنین چیزی احساس یک موش آزمایشگاهی بهم دست خواهد داد که اهرمی رو فشار می ده برای رسیدن به نتیجه. اهرمی که باعث می شه گوگل پول در بیاره… البته بخش سخت تر برای صاحبین سایت است. قبلا من با داشتن ریکپچا به تایپ شدن میراث بشری کمک می کردم ولی الان آیا من دوست دارم توی سایتم کاربرها برای مثلا کامنت گذاشتن توی وبلاگ من، نقشه های گوگل استریت ویوو رو غنی تر کنن؟

مایکروسافت و سکایپ در مورد در عقبی به توافق رسیدن

اسم قشنگش هست «شنود قانونی» و کاربردش اینه که بنا به پتنتی که مایکروسافت در ۲۰۰۹ ثبت کرده بود ، ماموران دولتی آژانس های آمریکا بتونن اگر مجوز گرفته بودن – بدون آگاهی شما – مکالمات سکایپی شما رو زیر نظر بگیرن.

بله! ماکروسافت یک شرکت تجاری است و احتمالا از طرف دولت مجبور به اینکار شده ولی سه تا بحث هست. اولی اینکه همه حق دارن اینو بدونن پس شما باید این خبر رو بیشتر ببینین. دو اینکه سکایپ در حال حاضر مدعی حدود دویست میلیون کاربر است و بخش بزرگی از این جمعیت شهروند آمریکا نیستن در حالی که حالا این سوراخ عقبی برای اونها هم باز شده و در نهایت اینکه وقتی این در پشتی هست، ما دیگه باید به چی اعتماد کنیم؟ نرم افزارهایی که مدعی می شن هیچ رخنه امنیتی ندارن توسط هکرها هک می شن حالا فقط تصور کنین که یک هکر روش داخل شدن از این در پشتی رو کشف کنه. لازم به تذکر نیست که همین الان احتمالا چند صد نفر در دولت آمریکا دارن ازش استفاده می کنن و لو رفتنش اصلا چیز عجیبی نیست.dro

تبریک ها و تسلیت ها

تبریک می گیم به چینی ها که بخشی از سانسور یوتوب رو برداشتن و بعضی از بخش های یوتوب برای مردم چین قابل دیدن شده.

و تبریک می گیم به جوردن مشنر برنامه نویس اصلی بازی پرینس آو پرشیای قدیمی خودمون که بیست و سه سال قبل به شکل مشکوکی سورس این بازی رو گم کرد و حالا بعد از بیست و سال اونو توی یک جعبه مقوایی توی انباری پدرش پیدا کرده و داره سعی می کنه کسی رو پیدا کنه که کامپیوترش فلاپی درایو داشته باشه

و تبریک آخرمون برای نروژی ها. نه فقط برای اینکه وزیر توسعه بین المللی دارن و نه فقط برای اینکه در سال ۱۹۸۹ مسابقات ملی بازی های کامپیوتری برگزار می کردن بلکه برای اینکه هیکی هولماس که حالا وزیر توسعه بین المللی این کشور، قهرمان بازی های D&D سال ۱۹۸۹ کشور هم بوده و می گه که بازی کامپیوتری چیزیه که می تونه به آدم ها موقعیت هایی که ندیدن رو نشون بده و پروژه‌هایی هم داره برای اینکار.

آرش بدیع زاده در کامنت ها می گه:

من یه سوال داشتم! این بابا وزیر نروژ قهرمان D&D بوده. من خودم تا حالا D&D بازی نکردم ولی تا جایی که می‌دونم (http://en.wikipedia.org/wiki/D%26D) یه بازیه شامل یه برد (مثل مونوپلی) یه سری کتاب سناریو و یه مشت تاس عجیب غریب! سبک بازی هم RPG‌ه ولی بازی کامپیوتری نیست! در واقع یه جورایی پدرجد World of Warcraft و ایناس.

اون LARP هم باز تاجایی که می‌دونم بازیای این مدلی رو می‌گن! (مثل مافیای خودمون اگه بازی کرده باشی) :)

هکرها

زنگ اشتباه به احسان دیگه و اینکه این هکرها چقدر همه ماخوذ به حیا هستن!

آهنگ

و برای آهنگ می ریم سراغ دمین رایس با آهنگ فیلم کلوزر، The blowers dauther برای اونجاش که می گه « I can not take my eyes off you » برای هر کسی که این حس رو تجربه کرده و زندگی اش با معنا است و هر کس که منتظر تجربه اش است تا بعد از نتونستن نگاه نکردن، برسه به این بیت که I can not take my mind off you.

عاشق باشین… با دمین رایس.

پی.نوشت. اینم برای حامد سپهر که ببینه چرا کیفیت صدا بده (: یک میکروفون ده ساله شکسته با کش بسته شده به یک بطری فعلا استودیوی ماست (: ولی مشکلی نیست. پول ها رو تنظیم کرده، یک میکروفون قابل قبول می خرم (: نه اینکه پول نداشته باشم ولی توی سفر هستم و مثل یک ایرانی قهرمان مجبور به خرج از پول نقدی که در خروج از کشور محدودیت داره و بدون کارت اعتباری و غیره (:


آرس اس اس رادیو گیک

دوستان افغانستانی، من معذرت می خوام

خبر برام غیرقابل باور بود. کسی که مثلا نقش حفظ امنیت بخشی از این کشور رو داره ظاهرا گفته که امروز مردم افغانستان که توی ایران هستن اجازه ندارن برن به فلان بخش شهر تا… گفتن بقیه اش برای من غیر ممکنه.

واقعا نمی دونم چی بگم. من سه چهار ماه از زندگی ام رو مهمون شما بودم توی کابل. الان قطر هستم و کلی کشور دیگه هم بودم و به جرات می تونم بگم که توی همه اونها از آدم های مختلف در اکثر موارد خوبی دیدم و گاهی هم بدی. این موضوع مستقل بوده از نژاد و رنگ پوست و حتی به شکل جالبی – در تجربه من – مستقل از طبقه اجتماعی و وضعیت مالی و شغل. به نظرم این فرمول «آدم ها در رفتار طبیعی معمولا خوب هستن و گاهی هم بد می شن» در همین کلیتش درست باشه.

این ماجرا برای ایرانی و افغانستانی و آلمانی هم فرق خاصی نداره. واقعا متاسفم که اینو اون کسی که این توهین بزرگ رو کرده درک نمی کنه. ببخشید که پراکنده حرف می زنم. نمی تونم ذهن عصبانی ام رو نظم بدم و نمی تونم هم چیزهایی که واقعا می خوام رو بگم چون اهل بی ادب حرف زدن یا نوشتن نیستم.

به هرحال.. بسیار متاسفم و خجالت زده از این حرف / اتفاق. امیدوارم به دروغ هم که شده تکذیب بشه که «نه من نگفتم» تا حداقل بفهمیم که طرف فهمیده که حرف بدیه. من به پلیس پول می دم (در اصل پلیس از پول من بر می داره) که امنیت رو فراهم کنه و احمقانه ترین روش تامین امنیت اینه که بگن «پسرهایی که موی بلند دارن بیشتر مزاحم خانواده ها می شن پس ما جادی رو راه نمی دیم». من صدها ایرانی رو دیدم که مخل امنیت زندگی خودم بودن ولی هیچ وقت از پلیس انتظار ندارم ورود ایرانی ها به حریم من رو ممنوع کنه. نمی فهمم چرا فکر می کنن … بگذریم…

حتما می دونین که من در انتخاب این آدم ها و شیوه صرف شدن پول هایی که ازم بر می دارن دخیل نیستم پس حداقلش اینه که با کمال تواضع و با کمال ادب، معذرت خواهی کنم ازتون. دوستان افغانستانی، من به عنوان یک ایرانی از این حرف خجالت کشیدم، شرمنده شدم و با همه وجود معذرت می خوام.

بازیابی محیط گرافیکی لینوکس یا به طور خاص تر یونیتی اوبونتو

سوال در ایمیل:

تو ابونتو 11.10 وقتی میخوام لاگین کنم وارد محیط گنوم نمیشه، و چون محیط دیگه ای هم نصب نیست کلا حتی نمیشه محیط رو تغییر داد.
یعنی به این شکل هست که وقتی یوزر و پسورد صحیح رو میزنم، لاگین میشه و میخواد صفحه لود بشه، اما زود ازش خارج میشه.

چند تا پروژه مهم و بزرگ متاستفانه روو دسکتاپم هست. * میدونم مسخره هست که پروژه بزرگ رو بزنی رو دسکتاپ ولی این ماجراش فرق میکنه.

جواب ها چند مرحله هستن:

۱) پرسیدن سوال به شکل شخصی کار خوبی نیست. سوال ها باید در جمع پرسیده بشن. هم برای احترام به وقت و انرژی بقیه و هم برای گرفتن جواب کاملتر و هم برای ماندگار شدن جواب ها برای نفرات بعد و چیز یاد گرفتن بقیه (: اما همونطور که من همیشه فقط کاری که خوبه رو نمی کنم ، قبول هم می کنم که بقیه در شرایطی احساس کنن که بهتره یک کاری که می دونن خوب نیست رو بکنن. ما کی قول دادیم هر لحظه بر اساس اصول اخلاقی تصمیم بگیریم؟ (:

۲) ذخیره اطلاعات در دسکتاپ کار بدی نیست. دسکتاپ هم یک فولدر است دیگه (: توی ویندوز گاهی می گفتیم بده چون دسکتاپ ویژگی‌های کمی متفاوت از یک فولدر کاملا عادی داشت ولی توی لینوکس HOME هر آدم یک دایرکتوری است که دایرکتوری های توش فرق خاصی با هم ندارن. من هم اکثرا پروژه های در حال کارم روی دسکتاپم هستن.

۳) حواست باشه که تو اولین نفر در تاریخ نیستی که این کار رو کردی. حتما قبلا یکی دیگه کرده، به شکل خوبی توی یک فروم پرسیده و جواب گرفته و اون جواب برای تو هم کار می کنه. اگر هم واقعا کاری کردی که اولین نفر در تاریخی خیلی خیلی بهتره که خیلی جدی بگیریش، عمومی بنویسی و جوابی که بهش رسیدی رو هم اضافه کنی به نوشته ات تا بقیه بتونن توی جای پایی که ساختی راه برن. گنو/لینوکس یک جامعه زیباست. یک فرهنگ جمعی.

۴) راه حل! سه تا می تونه باشه: نصب یک محیط کار دیگه و لاگین کردن توی اون و راه انداختن علی الحساب کار، پاک کردن صورت مساله و شبیه کردن تنظیمات محیط گرافیکی اوبونتو به روز اول، کشف و حل مشکل.

اما چجوری

در لینوکس همه چیز فایله. تازه اونهم فایل های متنی قابل ادیت. فایل های تنظیمات عمومی معمولا توی etc/ قرار دارن و تنظیمات شخصی هر کس توی فولدر خونگی اش در دایرکتوری هایی که اسمشون با یک نقطه شروع می شه ( مثلا compiz-1. ) اگر این فایل ها رو پاک کنی (از رو اسم باید تشخیص بدی کدوم ها مفید هستن) اون برنامه ای که تنظیماتش پاک شده مثل روز اول می شه.

اما چجوری به این فایل ها دسترسی پیدا کنی؟ از طریق کامند لاین که مثل بالا زدن کاپوت ماشینه. برای اینکار کافیه Ctrl و Alt رو فشار بدی و یکی از دگمه‌های اف.فلان رو بزنی. مثلا Ctrl+Alt+F3 یک کامند لاین بهت می ده که می تونی توش لاگین کنی. یا مثلا اف۴ یا اف۶ یک کامند لاین دیگه. انگار همزمان پشت پنج شش تا کامپیوتر نشستی و بینشون سوییچ می کنی. این یکی از خصوصیات خیلی منحصر به فرد لینوکس بود از روز اول. در سیستم های مختلف زدن کنترل+آلت+اف۱ یا کنترل+آلت+اف۷ ممکنه کارهای جالبری بکنه (مثلا باز کردن اون یک یوزری که به محیط گرافیکی وصله). به هرحال همه اف ها رو امتحان کن و ببین چی می شه.

از محیط گرافیکی که وارد شدی توی خونه خودت هستی. پاک کردن دایرکتوری های تنظیمات یونیتی ممکنه کمک خوبی باشه:

cd
rm -rf .compiz-1
rm -rf .config/compiz-1/

و خب مشخصه که اگر کار خاصی کرده باشی باید اونها رو هم پاک کنی. مثلا اگر توی گنوم شل تم نصب کرده باشی باید اونم پاک کنی. اگر بالایی کار نکرده می تونی تنظیمات بیشتری رو پاک کنی:

cd 
rm -rf .gnome .gnome2 .gconf .gconfd .metacity .compiz-1 .config/compiz-1 .config/dconf

یا حتی از روش های معقول وارد بشی که البته روش من نیست:

 gconftool-2 --recursive-unset /apps/compiz-1
 unity --reset
 unity --reset-icons
 gsettings reset com.canonical.Unity.Launcher favorites

راه دیگه اینه که کامپیوتر رو به اینترنت وصل کنی (از توی همون کامند لاین که می تونه به سادگی وصل کردن کابل اترنت باشه) و یک دسکتاپ جدید نصب کنی:

sudo apt-get install lubuntu-desktop

وبعد لاگین کردن توی این دسکتاپ. در ضمن توی هون کامند لاین همه فایل های روی دسکتاپ از اینجا قابل دسترسی هستن:

cd Desktop
ls

(: دوستانی که می خوان بگن «دیدین لینوکس خراب شد» زود بگن تا من برم سراغ پست بعدی که مقایسه انواع سیستم عامل با انواع خودرو است (: از حالا بگم که ویندوز ایکس پی پرایده!

نکته آخر: همیشه قبل از کپی و پیست کردن هر دستوری توی سیستم عاملتون وقت کوتاهی بذارین و یاد بگیرین که این دستور چیکار می کنه (: اینجوری هم لینوکس یاد می گیرین هم کنترل کامپیوتر و زندگی تون رو نمی دین دست یک آدم ناشناس توی اینترنت که ممکنه هر جور مریضی ای داشته باشه (:

نسخه جدیدتر اندروید

قصه این مطلب عجیبه! جاوید ( مشهور به مهمترین جاوید دنیا که نمی دونم ربطی به جادی خوشتیپترین و باحالترین پسر وبلاگستان داره یا نه) یک ایمیل زده به یکی دیگه و گفته که چرا ما نمی تونیم همینجوری الکی اندروید رو از سایت گوگل دانلود کنیم و روی گوشی نصبش کنیم. بعد گفتیم شاید سوال بعضی های دیگه هم باشه و گفتیم اصلا همینجا منتشر کنیم (:‌

هی رفیق! گوگل اندروید چهار رو منتشر کرده، بریم دانلود کنیم رو گوشی مون نصبش کنیم؟

اندروید یه سیستم عامله که گوگل ساخته و آزاد منتشر کرده، هر کسی میتونه ازش استفاده کنه. مثل بقیه سیستم عامل ها یکی از وظایفش اینه که سخت افزارها رو شناسایی کنه، مثلا دوربین، جی پی اس، فلش، هدفون، میکروفون و … ، تلاشش رو برای این کار میکنه ولی بعضی وقت ها هم راه انداز لازم داره.

نوع سخت افزارهای گوشی های مختلف هم یکی نیست، گوشی ها هم (هنوز) این امکان رو ندارند که مثل کامپیوتر راه انداز سخت افزار (درایور) رو جداگانه براشون نصب کرد، پس برای هر نوع گوشی اول کارخانه سازنده آندروید رو از گوگل میگیره، برنامه هایی که خودش طراحی کرده (مثلا HTC یه برنامه به اسم Sense برای ظاهر صفحات گوشی داره، سامسونگ یه برنامه برای اسمس داره و …) رو به اون اضافه میکنه، راه انداز سخت افزارهای مرتبط با گوشی رو اضافه میکنه و در نهایت این پکیج کامل (که به اسم ROM مشهوره) رو روی گوشی نصب میکنه که گوشی قابل استفاده میشه، معمولا کارخانه ها بعد از اینکه پکیج خودشون رو روی گوشی نصب کردن گوشی رو قفل میکنن که این پکیج نصب شده آسیبی نبینه.

حالا این وسط هکرهایی هم پیدا میشن که همین کاری که شرکت سازنده میکنه رو انجام میدن، چون نون خور کارخانه سازنده ی گوشی هم نیستن پس برنامه های اضافی (و معمولا الکی ) رو هم با آندروید مخلوط نمیکنن؛ راه باز کردن اون قفل رو هم به بقیه یاد میدن و شما میتونید پکیج خاصی (که بهشون میگن Custom ROM) رو روی گوشیتون داشته باشید.

کارخانه های سازنده گوشی ها معمولا تنبل هستن و وقتی نسخه ی جدیدی از آندروید میاد خیلی حال ساختن مجدد اون پکیج رو ندارن! شاید هم درگیر ساختن پکیج برای گوشی های جدید هستن و خلاصه خیلی طول میکشه تا بالاخره آپدیت رسمی برای یک گوشی از آخرین نسخه آندروید بیاد.

ولی اون هکرها زرنگ، با حوصله، خلاق، باهوش و باحال ان! به همین خاطر همیشه Custom ROM های خوب تر، سریعتر، سبک تر و به روزتر پیدا میشه.

حالا اگه شما آندروید به روزتر و بهتری میخواهید باید از اون قفل ها رد بشید و با نصب یه Custom ROM علاوه بر احساس رهایی از چنگال یه شرکت تجاری به آغوش یه هکر مهربان پناه ببرید. برای اینکار باید اول از همه اون قفل هایی که گفته شد رو باز کنید که این کار گارانتی گوشی شما رو از بین میبره و ممکنه خطرناک باشه(چون شرکت های تجاری بدجنس ان و فقط به فکر پول هستن!) بعد از باز کردن اون قفل ها پکیج مخصوص گوشی خودتون رو از سرورهای یه هکر محترم و دوست داشتنی دانلود میکنید و نصب میکنید و آندروید بهتری خواهید داشت.

منم اضافه کنم که مشهورترین کاستم رام ها مال ساینوژن هستن و از طرفی هم استدلال شرکت های فروشنده گوشی اینه که مگه چند درصد براشون آپدیت کردن گوشی مهمه؟ و چند درصد هستن که یک گوشی خریدن و دوست دارن همونطور که دیروز کار می کرده امروز هم کار کنه؟ احتمالا هفتاد درصد آدم ها یک گوشی خریدن که یکسری منو داره و دارن باهاش کار می کنن و جا افتادن باهاش و علاقه خاصی ندارن چهارصد مگ دانلود کنن و بعد آپدیتش کنن و یک چیزهایی اش عوض بشه و شاید چند تا باگ هم پیدا کنه (: واقعا هم حرف بدی نیست. البته جنبه منفی هم کاملا تو چشم می زنه: تلاش شرکت ها برای بستن گوشی هاشون و دیگه آپدیت نکردنش تا اون درصد گیک هم مجبور باشن هی چیز بخرن و مصرف کنن و مصرف کنن.

تاکوکوپتر: دلیوری غذا با هلیکوپتر بی سرنشین

ایده فوق العاده است و همین صفحه ساده سایت همه چیز رو بهمون می گه:

اپلیکیشن رو دانلود می کنین و نصب و بعد هر وقت خواستین تاکو سفارش بدین برای ناهار (که یک غذای مکزیکی است و همین الان مدخل ویکپیداش رو درست کردم) اجراش می کنین و بعد از گفتن تعداد درخواست رو می فرستین. جی پی اس مکان شما رو می فرسته و انتقال مالی هم آنلاین انجام می شه و چند لحظه بعد هلیکوپتر بی سرنشین (درون / Drone) که نزدیک آشپزخونه است بلند می شه، می یاد بالا سرتون و تاکو رو تحویل می ده.

این سیستم بهترین چیزها رو با هم ترکیب کرده: گیک بازی + هلیکوپتر بی سرنشین +‌ اپلیکیشن لوکیشن بیسد + تاکو! و این دهن هر گیک رو برای استفاده اش آب می ندازه اما متاسفانه دولت آمریکا وارد عمل شده و فعلا این شرکت رو متوقف کرده: توی آمریکا استفاده تجاری از هواپیماهای بدون سرنشین فعلا ممنوعه! خیلی هم البته غیرمنطقی نیست. ما نمی خوایم ربات‌ها بالا سرمون راه برن و کارهایی که نمی دونیم چیه رو بکنن یا رو سرمون سقوط کنن یا اسپم بریزن. حداقل اینکه فعلا کمی در موردش احتیاط می کنیم ولی به هرحال این ایده فوق العاده است.

طرح روی جلد غیر عادی دی وی دی دختر تتو اژدهایی

کسانی که دی وی دی فیلم دختر تتو اژدهایی رو سفارش دادن و دریافت کردن، وقتی بازش کردن با این طرح شوکه شون کرد:

خیلی ها اول فکر کردن قربانی یک کپی غیرقانونی هستن و حتی بعضی فروشگاه های آنلاین به خاطر گیج شدن کاربران ازشون معذرت خواهی کردن ولی این واقعا طرح طرح سونی پیچکرز است برای این دی وی دی تا یادآور تم خود فیلم باشه و قهرمان داستانش

منبع

کانی ۲۰۱۲، انقلاب فیسبوقی و درک رسانه

بحث آقای ژوزف کونی یا به شکل معقول تر در فارسی کانی فعلا وب رو پر کرده و در وبلاگستان فارسی هم پر سر و صدا بوده (مثلا مطلب خوب امیروفسکی رو ببینین).

بحث اینه که یک جنایتکار علیه بشریت بچه ها رو می دزده و ازشون یک ارتش به اسم ارتش مقاومت پروردگار یا چنین چیزی درست می کنه. بله. کارش خیلی بده. شکی هم نیست. اما رسانه هم چیز عجیبیه. مثلا کمتر گفته می شه که این فیلم مدت ها قبل ساخته شده و هیچ کس بهش توجه نکرده اما یکهو رسما اسم خودش رو می ذاره نسخه ۲۰۱۲ و یکهو همه باید ببینیمش و معتقد باشیم که بالاخره یک قهرمان باید پیدا بشه و بچه های بیگناه رو از دست این آدم شرور بیمار نجات بده.

اما چرا؟ نمی خوام برم پشت نظریات توطئه قایم بشم. متخصص کانی و اقتصاد و اوگاندا و غیره هم نیستم. فقط فکرم با اینکه یکهو همه جا حرف از نجات مردم اوگاندا است مشکوک شده و هی به خبرهای دیگه نگاه می کنه:

  • یک خبر اینه که چند وقت پیش توی اوگاندا منابع بسیار عظیم نفت کشف شده و این کشور به زودی یک کشور تولید کننده نفت خواهد بود.
  • یکیش دیگه اش اینه که کلینتون با فاند خودش رفته اوگاندا فعالیت های مردم دوستانه می کنه
  • یک خبر دیگه اینکه رییس جمهور اوگاندا یک پیام تلویزیونی داده و گفته که این فیلم گمراه کننده و قدیمی است و ژوزف کانی و ارتشش اصلا دیگه توی اوگاندا نیست و لطفا مردم اگر می خوان پول بدن به سازمان های خوبی که الان توی اوگاندا هستن کمک کنن نه به کودکان نامرئی.

و در ضمن من می بینم که در کشور خودم آدم ها هر روز داره قدرت خریدشون کمتر می شه و بدون شک آدم ها دارن گرسنه می خوابن و خوندن داستان متجاوزین سریالی و گروهی و غیره کاملا عادی شده و تنها راه حل دولت هم کشتن و کشتن بیشتر است که در این سال ها فقط کار رو خرابتر و خرابتر کرده یا از اونور می شنوم توی آمریکا اگر کار و بیمه اجتماعی نداشته باشین حتی با مدرک مهندسی هم جاتون کنار خیابون می شه اما همه فقط در این فکرن که به بچه های بیچاره اوگاندا کمک کنن.

در نهایت هم یاد کمپین های فیسبوکی مون می افتم که فکر می کنیم اگر یک جایی کلیک کنیم یک بچه واقعا سیر می شه یا اگر فلان چیز رو لایک بزنیم فلان مشکل حل می شه و نود درصدش هم تحت عنوان دروغی در همین رسانه است تحت عنوان «انقلاب توییتری» یا «انقلاب فیسبوکی»… خلاصه اینکه کانی بده، کار بچه ها بده، دزدیده شدن بچه ها بده، ارتش رستگاری خداوند بده و کوچکترین قدم (حتی یک لایک) هم علیه اش خوب ولی اگر آگاهانه باشه و با دیدی انتقادی نه فقط با پیروی از رسانه های بزرگ که به ما می گن «افراد بخندن!» یا «حالا افراد به کانی توجه کنن» یا «حالا افراد…»

شکی نیست که برای گفتن اینکه سیگار برای سلامتی بده لازم نیست خودمون سیگار نکشیم یا شخصا تحقیق کرده باشیم اما لازمه متوجه باشیم که این چیزی که داریم تحت عنوان «فعالیت اجتماعی» انجامش می دیم از سر آگاهی است یا از دستور انگولک‌های رسانه در دوره های مختلف که ممکنه یک روز بهمون بگه «بانک ها باید مال دولت باشن تا مردم بتونن در رفاه زندگی کنن» و یک روز دیگه توی بوق بکنه که «بانک ها باید خصوصی باشن تا مردم به رفاه برسن» و ما هر دو رو قبول کنیم چون تلویزیون / رسانه / فیسبوک / … گفته. صحبت اینه که اگر یک روز آمریکا داشت نفت اوگاندا رو استخراج می کرد یا سازمان رهایی بخش کودکان شروع کرده بود به انباشت کمک های مالی ما برای نجات های اوگاندایی از دست این گرگ ها و دیگه نیازی نبود ما هر روز نگران کانی باشیم، آیا ما بازهم در مورد فقر بچه های اوگاندا یا گرسنگی شون یا جنگجویان محلی خواهیم شنید؟ راستی همین حالا چند تا مون می تونیم روی این نقشه، اوگاندا رو نشون بدیم؟

دو نکته رو بگم: این یک شنای همیشگی علیه جریان آب نیست. منم کوچکترین کمکی که بتونم بکنم رو می کنم حتی شده با یک کلیک. دومی هم اینکه پریروز یک دستور اشتباه زدم و کل هاردم رو از دست دادم. اگر نوشته آشفته است بذارین به حساب دو روز سر و کله زدن برای شاید بازیابی اطلاعات و شکست خوردن (: بعدا در موردش می نویسم. در این مورد کامنت نذارین ترجیحا تا فردا پس فردا زیر مطلب مربوط به خودش، در موردش حرف بزنیم.

مرتبط: توصیه می شه از آتلانتیک: The White Savior Industrial Complex