سی پی یوی خانگی؛ مشهور به آشفتگی عظیم سیم‌ها

اگر چیزی راجع به علاقمندی آدم‌ها به فعالیت‌های خاص باشه من در موردش می‌نویسم. همینطوره وقتی که مطلبی مربوط به تاریخچه کامپیوتر بشه، حالا این دو تا به هم گره خوردن: استیو چمبرلین در طول ۱۸ ماه و خرج هزار دلار، ۱۲۵۳ رشته سیم رو به هم وصل کرده یک سی پی یو خانگی بسازه. اسمش رو هم گذاشته «Big Mess of Wires».

اون می‌گه «کامپیوترها مثل جعبه‌های سیاه می‌مونن. ما نمی‌دونیم توشون چی می گذره. درک می‌کنیم که چیکار می‌کنن اما نمی‌فهمم چطوری اینکارو می‌کنن.» برای جوابگویی به این سوال، اسیو هر وقت که از سر کار به خونه برمی‌گشت، مشغول می‌شد به وصل کردن ترانزیستورها به هم. اون هم بر اساس طرح یک سی پی یو هشت بیتی که خودش ریخته بود.

حالا کارش تموم شده و کامپیوتر در نمایشگاه چیزهایی که خود مردم ساختن به نمایش در اومده.

این آشفتگی عظیم سیم‌ها، خیلی شبیه به پردازشگر MOS Technology 6502 است که توی اپل ۲، کمودور ۶۴ و آتاری‌های اولیه به کار رفته بود. این سی پی یو، سه تا رجیستر ۸ بیتی دیتا داره، یک آدرس ۲۴ بیتی و ۱۲ مد آدرس دهی.

برای اتصال اجزا به همدیگه از وایرپ استفاده شده که با وجود وقت گیر بودن، از لحیم مطمئن تر هستن.

آشفتگی عظیم سیم‌ها، فقط یک سی پی یو نیست. این کامپیوتر دارای کیبورد، یک خروجی ال سی دی (که یک خط متن رو نشون می ده)، یو اس بی، صدا و خروجی وی.جی.ای هم هست. البته اینها اجزایی هستن که کنار سی پی یو ساخته شده نصب شدن.

و فکر می‌کنین استیو چمبرلین چرا اینکار رو کرده؟ خودش می‌گه «نمی‌دونم… ولی واقعا مفرح بوده».

منبع

اولین وب سرور جهان

در یک جعبه شیشه‌ای در CERN، این کامپیوتر NeXT قرار دارد و باور اینکه این کامپیوتر تاریخ جهان را تغییر داده سخت است. این سرور اولیه تیم برنرز لی است، اولین سرور وب جهان. ‌(منبع)

اصول فلسفی سیستم پنجره ایکس

در کامپیوتر، سیستم پنجره ایکس (که معمولا X11 یا X هم خوانده می‌شود)، سیستمی است، محصول پیاده سازی X که امکان نمایش پنجره‌ها روی صفحات نمایش را فراهم می‌کند. این سیستم ابزار و پروتکل‌های استاندارد برای ساختن رابط گرافیکی کاربر در سیستم‌های مشابه یونیکس و OpenVMS را فراهم می‌کند و در عین حال امروزه در بسیاری از سیستم عاملهای مدرن نیز شبیه سازی شده است.

ایکس، تنها ساختار پایه یا ابتدایی رابط گرافیکی کاربر را فراهم می‌کند: نمایش و حرکت پنجره‌ها روی صفحه و برقراری ارتباط از طریق کیبرد و ماوس. بنابر این، شکلی که ایکس می‌تواند به خود بگیرد شدیدا وابسته به برنامه‌های دیگر است. برنامه‌های مدیر پنجره مختلف می‌توانند رابط‌های کاملا متفاوتی ایجاد کنند. ایکس بخشی از سیستم‌عامل نیست بلکه به عنوان یک برنامه و در لایه‌ای بالاتر از خود سیستم عامل اجرا می‌شود.

بر خلاف پروتکل‌های پنجره قبلی، ایکس کاملا برای کار در شبکه‌ رایانه‌ای طراحی شده است. به عبارت دیگر، ارتباط ایکس با صفحه نمایش به جای ارتباط مستقیم، ارتباطی مبتنی بر شبکه است. در ایکس ، شبکه شفاف است: جایی که برنامه اجرا می‌شود می‌تواند با جایی که دیده می‌شود تفاوت داشته باشد.

پروژه ایکس اولین بار در دانشگاه ماساچوست و در سال ۱۹۸۴ شروع شد. نسخه فعلی (یعنی X11) در ۱۹۸۷ ظاهر شد و در حال حاضر به عنوان یک نرم‌افزار ازاد در حال توسعه است.

اصول اولیه طراحی ایکس

در ۱۹۸۴، باب شیفلر و جیم گتیس اصول اولیه ایکس را به این صورت تدوین کرند:

 هیچ قابلیت جدیدی اضافه نکنید مگر اینکه برنامه‌نویسی بدون آن قابلیت نتواند برنامه واقعی‌اش را تمام کند.

 اهمیت تصمیم‌گیری در این مورد که برنامه چه چیزی قرار نیست باشد، همانقدر مهم است که برنامه چه چیزی قرار است باشد. لازم نیست به همه نیازهای جهان پاسخ دهید. نکته مهم این است که برنامه قابل توسعه باشد تا بعدها بتوان با حفظ سازگاری، آن را پیش برد.

 تنها چیزی که از تعمیم دادن بر مبنای یک مثال بدتر است، تعمیم دادن بدون وجود حتی یک مثال است.

 اگر مشکل کاملا درک نشده باشد، بهترین کار این است که هیچ جوابی داده نشود.

 اگر می‌توانید ۹۰٪ خواسته‌ها را با ۱۰ درصد کار جواب دهید، از راه حل ساده تر استفاده کنید.

 تا جایی که ممکن است، پیچیدگی را ایزوله کنید.

 به جای خط مشی، مکانیزم ارائه دهید. به طور عام، خط مشی رابط کاربری را به کلاینت‌ها بسپارید.

در طول توسعه ایکس.۱۱، قانون اول به این شکل تغییر کرد: «هیچ قابلیت جدیدی اضافه نکنید مگر اینکه برنامه‌ای واقعی را بشناسید که به آن نیاز داشته باشد.»


این مطلب رو برای مدخل سیستم پنجره ایکس ویکیپدیای فارسی ترجمه کردم و گفتم اینجا هم بذارمش. یکی از دلایلی که باعث می‌شه من از سیستم عاملی مثل لینوکس لذت ببرم، این فلسفه زیبایی است که پشت طراحی‌ها پنهان شده و حتی بدون اینکه در موردش اطلاع داشته باشین، باعث می شه سیستم‌عامل زیبا و زیباتر بشه.

فلسفه یونیکس

لینوکسی ها شعار زیبایی دارند که می گوید «لینوکس فقط یک سیستم عامل نیست، لینوکس یک فرهنگ است». به همین خاطر در بین گنو/لینوکس کارها و بقیه دنیای نرم افزارهای آزاد، فلسفه هم ارزش مهمی پیدا کرده. این فلسفه را می شود در مفهوم آزادی نرم افزار و خیلی جاهای دیگر دید و حتی در شوخی های لینوکسی ها هم به کرات به فلسفه بر می خوریم.

در این پست می خواهم به شکل خلاصه، درباره فلسفه یونیکس بنویسم. این فلسفه خلاصه ای است از صفحه ویکیپدیای Unix Philosophy. این مبانی نظری (فلسفه ها) نتایجی هستند که افراد درگیر این صنعت در پی سال ها تجربه نهفته پشت سر سیستم های مبتنی بر یونیکس (پوزیکس ها) به آن رسیده اند.

مکلوری: ربع قرن یونیکس

مک لوری که مبدع Unix Pipes و یکی از پایه گذاران یونیکس است فلسفه این سیستم عامل را به شکل زیر خلاصه کره:

  • برنامه هایی بنویسید که فقط یک کار انجام دهند اما به نحو احسن
  • برنامه هایی بنویسید که بتوانند با هم کار کنند
  • برنامه هایی بنویسید که با متن کار کنند چرا که متن رابطی عام است

مایک گانکارز: فلسفه یونیکس

مایک گانکارز در سال ۱۹۹۴ با مشاوره دیگر فعالان دنیای یونیکس قواعد زیر را ابداع کرد. او یکی از طراحان سیستم پنجره X است.

  • کوچک زیباست.
  • هر برنامه باید یک کار را به خوبی انجام دهد.
  • در اولین فرصت ممکن، یک نمونه اولیه بنویسید.
  • انتقال پذیری را به بهینه بودن سیستم ارجح بدانید.
  • اطلاعات را در فایل های متنی تخت جا بدهید.
  • از قدرت نرم افزار به نفع خودتان بهره ببرید.
  • قدرت و قابلیت انتقال را با نوشتن شل اسکریپت افزایش دهید.
  • از رابط های کاربری پر دنگ و فنگ دوری کنید.
  • هر برنامه ای را به شکل یک فیلتر بنویسید.

اریک ریموند: هنر برنامه نویسی یونیکس

ریموند با پایبندی به قاعده KISS یا Keep It Simple, Stupid قواعد زیر را برای برنامه نویسی یونیکس پیشنهاد می کند:

  • ماجولار بودن: بخش های کوچکی بنویسید که با رابط های تمیزی به هم وصلند.
  • وضوح: وضوح بهتر از هوشمندی است.
  • اتصال: برنامه هایی طراحی کنید که بتوانند به دیگر برنامه ها متصل شوند.
  • جدایی: سیاست را از مکانیزم جدا کنید، رابط باید از هسته اصلی جدا باشد.
  • سادگی: برای سادگی طراحی کنید، فقط وقتی مجبورید پیچیدگی اضافه کنید.
  • امساک: فقط وقتی برنامه‌ای بزرگ بنویسید که ثابت شده باشد هیچ برنامه دیگری فایده ندارد.
  • شفافیت: برای راحتی خواندن طراحی کنید تا بررسی و باگ زدایی ساده تر شود.
  • استحکام: استحکام فرزند شفافیت و سادگی است.
  • ارائه: Fold knowledge into data so program logic can be stupid and robust
  • حداقل سورپریز: در طراحی رابط، امور غیرمعمول را به حداقل برسانید.
  • سکوت: وقتی برنامه چیز عجیبی برای گفتن ندارد، بهتر است چیزی نگوید.
  • تعمیر: وقت شکست اجتناب ناپذیر است، زود و پر سر و صدا برنامه را بشکنید.
  • اقتصاد: وقت برنامه ارزشمند است، آن را مهمتر از زمان ماشین بدانید.
  • استمرار نسل: با دست هک نکنید، برنامه هایی بنویسید که برنامه هایی بنویسند.
  • بهینه سازی: قبل از ظریف کاری، یک نمونه عملی بسازید. قبل از بهینه سازی، برنامه باید درست کار کند.
  • تنوع: هر ادعایی مبنی بر «یک راه حقیقی» را با شک و تردید بنگرید.
  • ارتقاء پذیری: برای اینده طراحی کنید چرا که آینده زودتر از آنی که فکر می کنید فرا خواهد رسید.

موخره

نمی توانم آخر هر مطلب مرتبط با لینوکس و یونیکس نپرسم که «زیبا نیست؟» (: فقط قدرت و امنیت لینوکس نیست که باعث شده پیشرفت کند، این فلسفه پشت آزادی نرم افزار است که بهترین های دنیا را دور آن جمع کرده (:

آشنایی با استاندارد پوزیکس

پوزیکس یا همان POSIX (که حداقل در ایران پوسیکس هم خوانده می شود) مخفف عبارت Portable Operating System Interface است و به مجموعه از استانداردهای IEEE گفته می شود که برای نوشتن برنامه های سازگار با یونیکس به کار می روند. البته این استاندارد را می توان در مورد هر سیستم عامل دیگری هم بکار گرفت. استاندارد اولیه پوزیکس، IEEE Std 1003.1-1988 بود که مجموعه به روز شده آن این روزها ISO/IEC 9945 خوانده می شود. وازه پوزیکس پیشنهاد بنیانگذار نرم افزار آزاد، ریچارد استالمن بود.

این استاندارد شامل ۱۷ سند جداگانه است که استانداردهای خط فرمان، رابط اسکریپت نویسی، برنامه‌های سطح کاربر، سرویس های و ابزارهایی مثل awk و echo و ed را به همراه ورودی خروجی های استاندارد (فایل، ترمینال، شبکه) و threadها و غیره را تعریف کرده است.

اسناد پوزیکس در حال در سه بخش تقسیم شده اند:

 APIهای کرنل

 دستورات و ابزارها

 تست‌های مربوط به بررسی تطابق با پوزیکس

برخی از سیستم‌هال عامل‌های کاملا سازگار با پوزیکس عبارت هستند از BSD/OS، HP-UX، Mac OS X، MINIX و سولاریس و OpenSolaris. لازم به ذکر است که سیستم عامل های FreeBSD، لینوکس، NetBSD، OpenBSD از جمله سیستم عامل هایی هستند که تا حد زیادی سازگاری با پوزیکس را حفظ کرده اند.

جالب است در انتها این را هم ذکر کنیم که طراحی خوب و کارای پوسیکس باعث شده تا سیستم‌ عامل‌های دیگر هم از طریق لایه‌های مترجم و ابزارهای تطبیق دهنده، به سمت سازگاری با پوزیکس حرکت کنند. از جمله این سیستم‌عامل‌ها می توان به سیمبین ۹، ویندوز NT و XP (پروفشینال با سرویس پک یک به بعد)، ویندوز سرور ۲۰۰۳ و ویندوز ویستا اشاره کرد.

مرتبط:

 مقاله انگلیسی ویکی پدیا که این نوشته ترجمه آزادی از آن است POSIX

 استاندارد پوزیکس

کدینگ یویو چی بوده و چه کاربردی داشته؟

مکان: چت کنار سایت.

زمان: همین الان.

– یک سوال بپرسم؟

– بفرما

– UUencode چیه؟

و خب تصمیم گرفتم جوابش رو توی سایت بنویسم که شاید بعدا هم به درد یکی بخوره.

UUencode کردن، روشی است برای انتقال فایل های باینری (مثلا هشت بیتی) روی کانال های هفت بیتی (اسکی محض). یعنی طبق یک قرار داد،
عبارت های هشت بیتی (مثلا نوشته فارسی، فایل اجرایی، …) رو به یک برنامه می دیم و اون کدی تولید می کنه که هفت بیتی است (فقط حروف الفبای استاندارد انگلیسی و چند کاراکتر استاندارد). حالا می شه روی کانالی که هفت بیتی است (مثلا مودم های خیلی قدیمی) اون رو منتقل کرد بدون اینکه مشکلی پیش بیاد.

توضیح واضح تر اینه که از بحث مودم های قدیمی شروع کنیم. این مودم ها فقط و فقط برای کار با حروف انگلیسی طراحی شده بودند و در نتیجه بعدا که قرار شد روش فایل های اجرایی یا فارسی یا عربی منتقل بشه، مشکل پیش اومد. راه حل UUencode کردن اطلاعات بود. مثلا در لینوکس کافی است عبارت زیر را به دستور UUencode بدهم:

به جای لعنت فرستادن به تاریکی، شمعی روشن کنید.

تا این خروجی تولید شود:

begin 644 test.txt
MV*C9AR#8K-BGVXP@V838N=F&V*H@V8’8L=BSV*K8I]BOV88@V*C9AR#8JMBG
GV+’;C-JIVXS8C”#8M-F%V+G;C”#8L=F(V+39AB#:J=F&VXS8KRX*
`
end

می بینید که متن خروجی فقط از کاراکترهای استاندارد انگلیسی (به اصطلاح فنی ASCII 7 BIT) استفاده کرده و هر چیزی که فقط بتواند کاراکترهای انگلیسی را استفاده کند (مثلا یک صفحه کاغذ و یک ماشین تایپ لاتین یا یک مودم ۷ بیتی) می تواند آن را منتقل کند. خط اول و آخر اسم فایل خروجی و شروع و پایان متن کد شده را اعلام می کنند.

در طرف گیرنده فقط کافی است من دستور uudecode را روی لینوکسم اجرا کنم و ورودی را به آن بدهم. یک فایل به اسم test.txt درست خواهد شد که حاوی عبارت فارسی خواهد بود.

این روزها کمتر از این استاندارد استفاده می کنیم ولی قدیم ها برای فرستادن یک ایمیل فارسی باید اول اون رو با uuencode کد می کردیم. این روزها MIME و ایمیل خوان ها تقریبا شکل اتوماتیک این کار رو می کن. در آخر کار هم برای ثبت در تاریخچه کامپیوتر اضافه کنم که uu مخفف unix to unix است و این شیوه انتقال فایل های باینری (مثلا عکس و برنامه اجرایی)‌، عملا روی یوزنت خیلی مشهور شد.

امروز ترانزیستور ۶۰ ساله شد

شصت سال قبل یعنی در ۱۶ دسامبر ۱۹۴۷، سه فیزیکدان در آزمایشگاه‌های بل اولین ترانزیستور جهان را ساختند. ویلیام شاکلی، جان باردین و ویلیام برتین به دنبال یک نیمه رسانا بودند که بتواند جای لامپ‌های خلاء را بگیرد. مشکل اصلی لامپ‌های خلاء غیرقابل اطمینان بودن و داغ شدن بیش از حد آن‌ها بود. آن‌ها برای شش ماه از این اختراع با کسی حرف نزنند تا بتوانند کلیه مشکلات آن را شناسایی و حل کنند و اختراع را به نام خود ثبت کنند.


روز ۳۰ جون ۱۹۴۸ بود که طی یک کنفرانس مطبوعاتی در نیویورک سیتی، آن‌ها نه فقط یک ترانزیستور بزرگ که یک رادیو و یک تلویزیون به مطبوعات نشان دادند که به جای لامپ خلاء، با ترانزیستور کار می‌کردند. از همان لحظه مشخص بود که آینده در دستان ترانزیستور است ولی مطبوعات این را درک نکردند و مثلا نیویورک تایمز در صفحه ۴۶ و پایین ستون «اخبار رادیو» در مطلبی کوچک از ساخته شدن یک رادیوی جدید خبر داد.

جای گذاری چندین ترانزیستور روی یک ویفر حدودا ده سال طول کشید و در نهایت در اواخر دهه ۱۹۶۰ بود که میکروپروسسورها ابداع شدند. اولین میکروپروسسور تجاری در ۱۹۷۱ توسط اینتل به بازار عرضه شد و با حضور آن در بازار، در میانه‌های دهه ۱۹۷۰، شاهد کامپیوترهای شخصی بودیم.

این روزها یک میکروپروسسور ساده تا ۱.۷ میلیارد ترانزیستور دارد. بنا بر برآوردی که «قانون مور» نامیده می‌شود، بشر در هر سال تقریبا ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ (هفده صفر!) ترانزیستور می‌سازد یعنی یک ترانزیستور به ازای هر مورچه.

این مطلب را هم تقدیم می کنم به رباتی که با لیلا و خواهرش ساختیم (یعنی در اصل لیلا و خواهرش و من!). سه تا خازن و دو تا ترانزیستور که به عنوان سوییچ، برق را از باتری‌های خورشیدی در موتورها تخلیه می کنند. عکس و فیلم و بقیه مطالب را اینجا ببینید: روبات کوچولوی ما با انرژی پاک کار می کند

مرتبط: ترانزیستور در ویکی‌پدیای فارسی

منبع خبر: ترانزیستور ۶۰ ساله شد

بدترین کرم‌های کامپیوتری در طول تاریخ

کرم‌ها را همه می‌شناسیم؛ برنامه‌هایی که از طریق حفره‌های امنیتی ویندوز می‌خزند و پیش‌ می‌روند و کم کم همه اینترنت را تسخیر می‌کنند. یک روز ویندوز را ری استارت می‌کنند و یک روز مسیریاب‌های بزرگ را فلج. کرم‌ها بر خلاف ویروس‌ها به دیگر برنامه‌ها نمی‌چسبند و فقط از طریق تکثیر خود، به پیش می‌روند. هر کرم شاید میلیاردها دلار به اقتصاد جهانی ضرر بزند و در این مقاله می‌خواهیم ده تا از این دشمنان اینترنت را به شما معرفی کنیم:

۱. اورشلیم (مشهور به BlackBox)

در سال ۱۹۸۷ کشف شد و یکی از اولین کرم‌ها بود. این کرم هر فایلی که در روز جمعه ۱۳ام اجرا می‌شد را پاک می‌کرد و اسمش را هم از شهری گرفته بود که اولین بار در آن دیده شده بود.

این کرم که به فایل‌های داس (پدر جد ویندوز) حمله می‌کرد، اندازه همه فایل‌های اجرایی را تغییر می‌داد (به جز command.com)

هرچند که این کرم مدت‌ها قدرت خودش را حفظ کرد ولی با مرسوم شدن ویندوز، کم کم از خاطره‌ها پاک شد.

۹. میکلانژ

در سال ۱۹۹۱ هزاران کامپیوتر مبتنی بر داس با یک کرم جدید مواجه شدند که در روز تولد میکلانژ (۱۶ مارس)‌ فعال شده بود. در آن روز هارد دیسک کامپیوترهای آلوده پاک شد.

بعد از مشهور شدن این کرم، از آن به عنوان یک خطر واقعی یاد شد و میلیون‌ها نفر نگران آن شدند. اما در عمل شاید فقط ۱۰ یا ۲۰ هزار کامپیوتر دچار مشکل شد. آن تاریخ خاص در دنیای کامپیوتر به «جنون میکلانژ» مشهور شد؛ مردم آنتی ویروس می‌خریدند، به پشتیبانی مایکروسافت زنگ می‌زدند و حتی تعداد زیادی از شرکت‌ها در آن روز خاص کامپیوتر خود را اصلا روشن نکردند.

۸. Storm Worm

یکی از جدیدترین کرم‌های اینترنتی است که در ژانویه ۲۰۰۷ ظاهر شد. ویروس اولین بار ۱۹ ژانویه دیده شد و سه روز بعد بنا به آمار ۸٪ کل آلودگی‌های دنیا به آن مربوط بود.

کامپیوتر آلوده به این کرم به شکل خودکار بخشی از یک حمله DDOS می‌شد که تلاش می‌کرد بعضی از وب‌سایت‌ها را با ارسال درخواست مداوم از کار بیاندازد. بنا به گمانه‌زنی‌ها این کرم تا ماه سپتامبر بین ۱ تا ۱۰ میلیون کامپیوتر را آلوده کرده بود. پاک کردن این کرم بسیار مشکل است چون شبکه بدون سر آن دائما خودش را به روز می‌کند و برای پاک کردن هر کامپیوتر باید آن را کاملا از شبکه ایزوله و سپس پاک کرد.

۷. Sobing

این کرم در سال ۲۰۰۳ میلیون‌ها کامپیوتر را آلوده کرد. روش پخش ایمیلی بود که فایل‌های pif یا scr به آن پیوست شده بود و در صورت اجرا، کامپیوتر یا میزبان را آلوده می‌کرد. کامپیوترهای آلوده به سرورهای SMTP تبدیل می‌شدند و شروع به ارسال مجدد ویروس می‌کردند.

این کرم برای پخش شدیدا به وب‌سایت‌های آلوده‌ای وابسته بود که خوشبختانه حتی قبل از کشف کرم، بسته شده بودند.

نتیجه؟ ضرری تقریبا ۱ میلیارد دلاری از طریق آلوده شدن نیم میلیون کامپیوتر.

۶. MSBlast

تابستان ۲۰۰۳ سال سختی برای نویسندگان برنامه‌های ضد ویروس بود. در جولای مایکروسافت اعلام کرد که یک حفره امنیتی جدی در ویندوز وجود دارد و یک ماه بعد این حفره برای نوشتن یک کرم استفاده شده بود. این ویروس نام خود را توسط نویسنده‌اش گرفته بود و حاوی یک پیام برای بیل گیتس بود. این پیام این بود «بیلی گیتس! چرا اجازه دادی این اتفاق بیافتد؟ پول درست کردن را ول کن و نرم‌افزارت را درست کن!»

ویروس ام.اس.بلست بعد از فعال شدن یک TFTP ایجاد می‌کرد و کد آلوده را به کامپیوتر قربانی منتقل می‌کرد و فقط چند ساعت بعداز کشف، ۷۰۰۰ کامپیوتر را آلوده کرده بود. فقط شش ماه بعد، ۲۵ میلیون سرور آلوده شناسایی شدند. یک سال طول کشید تا مایکروسافت یک کد برای متوقف کردن ویروس بلستر معرفی کند.

بعدها یک پسر نوجوان ۱۹ ساله به جرم نوشتن این کرم دستگیر و به ۱۸ ماه زندان و ۱۰ ماه کار عام المنفعه محکوم شد.


گاهی به من ایراد می‌گیرند که چرا درباره ویندوز نمی‌نویسم. به همین خاطر تصمیم گرفتم این مقاله را ترجمه کنم تا
درباره ویندوز و مایکروسافت هم نوشته باشم. ۹ مورد از ۱۰ کرم بزرگ جهان مربوط به مایکروسافت هستند

(: و تنها کرم غیرویندوزی مربوط به سیستم‌عامل‌های ۲۰ سال قبل است (:

۵. ملیسا

دنبال پـو‌‌رن هستید ولی پیدایش نمی‌کنید؟ اگر در ۱۹۹۹ بودید احتمالا شما هم فایل List.DOC را دانلود می‌کردید تا به ۸۰ سایت دسترسی رایگان پیدا کنید؛ غافل از اینکه با اینکار شما هم به شبکه ارسال هزاران ایمیل ناخواسته‌ای پیوسته‌اید که در نهایت تقریبا کل اینترنت را از کار خواهند انداخت.

ملیسا از طریق ورد ۹۷ و ۲۰۰۰ منقل می‌شد و به شکل خودکار برای ۵۰ نفر اول آدرس بوک، ایمیل می‌فرستاد و بعضی فایل‌های مهم ویندوز را پاک می‌کرد.

ضرر ملیسا هم حدود ۱ میلیارد دلار تخمین زده شده و دیوید اسمیت (نویسنده آن) اسم ملیسا را از یک رقاص شـهوانی گرفته است که در فلوریدا برایش رقصید بوده. او به ۲۰ ماه زندان و ۵۰۰۰ دلار جریمه محکوم شد.

۴. کد قرمز

جولای ۲۰۰۱ و جمعه سیزدهم. کد قرمز فعال شده است که از حفره امنیتی وب سرور ویندوز به خاطر سرریز بافر استفاده می‌کند. وب سرورهایی که به این کرم آلوده می‌شوند این پیام را نشان می‌دهند:

سلام. به http://www.worm.com خوش آمدید! چینی‌ها اینجا را هک کرده‌اند

بعد از بیست تا بیست و هفت روز ماشین‌های آلوده شروع می‌کنند به حمله‌های DOS به یکسری آی پی از جمله آی پی کاخ سفید.

این کرم و کرم بعدی به نام کد قرمز ۲، گران‌ترین کرم‌های تاریخ هستند و ضرر آن‌ها ۲۰۰ میلیون دلار در روز محاسبه شده.

۳.نیمدا

در پایییز ۲۰۰۱ این کرم که نامش را از معکوس ادمین گرفته بود، با استفاده از اکسپلویت‌های ایمیل، تعداد زیادی از کامپیوترهای ویندوزی را آلوده کرد. این کرم به آدرس‌های ایمیل درون فایل‌های html کش شده نگاه می‌کرد و سرویس‌های MAPI را هم زیر نظر می‌گرفت و بعد کل هارد دیسک و اطلاعات درون آن را به اشتراک همگان می‌گذاشت.

بنا به تخمین، این کرم هم حدود ۵۳۰ میلیون دلار در طول یک هفته به اقتصاد جهانی ضرر زد.

۲. دوستت دارم یا ILOVEYOU

شاید یادتان باشد که در سال ۲۰۰۰ چقدر از ایمیلی با موضوع ILOVEYOU می‌ترسیدید و اگر آن را پاک می‌کردید، از یکی از پرضررترین کرم‌های تاریخ در امان بودید. فایل پیوست به نام LOVE-LETTER-FOR-YOU.txt.vbs باعث شد تا این کرم مثل آتش در جنگل خشک بین فهرست کل دوستان شما در برنامه مایکروسافت آوت‌کوک پخش شود.

نتیجه نهایی ضرری حداقل ۵.۵ میلیارد دلاری بود و حداقل ده درصد از کل اینترنت درگیر آن شدند.

اونل گوزمن، نویسنده ویروس و ساکن فیلیپین بدون هیچ مشکلی به زندگی ادامه داد چون قانونی در این مورد در فیلیپین وجود نداشت. بعد از این حادثه، دولت فیلیپین این قانون را در اولویت قرار داد و برای نوشتن کرم و ویروس بین ۶ ماه تا یک سال زندان و حداقل ۲۰۰۰ دلار جریمه در نظر گرفت.

۱. کرم موریس (مشهور به کرم اعظم)

اینترنت چقدر بزرگ است؟ این سوالی است که یک دانشجوی دانشگاه کورنل به نام روبرت تپمن در ۱۹۸۸ از خودش پرسید و برای جواب به آن یک برنامه ۹۹ خطی نوشت. او قصد هیچ آزاری نداشت ولی باگ برنامه باعث شد تا برای سرورهای بین راه مشکلاتی پیش بیاید و در نهایت داون شوند. نتیجه داون شدن ۶۰۰۰ سرور یونیکس (چون ویندوز هنوز به نسخه ۳.۱ هم نرسیده بود) در آمریکا و ضرری بین ۱۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار بود.


این مطلب ترجمه آزادی بود از Top 10 Worst Computer Worms of All Time