سوال و جواب‌های جمعه‌ای: این فتیشی که برادرم داره خطر نداشته باشه!

جای من چند وقت برگشتم خونه و دیدم برادر کوچکیم داره با هدفون روی گوشش پشت کامپیوتر خودارضایی می کنه! اومدم بیرون ولی بعدا بهش گفتم که خودارضایی طبیعی است و ببخشید که وارد اتاقت شدم ولی مساله اصلی این بود که نوع پورنش خیلی عجیب بود: [ادیت جادی: یک شکل خاص از فتیش اینجا بود که برای لینک ندادن به سایت‌های سکسی، حذفش کردم]. من خودم ۲۵ سالمه و کمی از این مسایل اطلاعات دارم ولی این اولین باری که بود که با یه همچین چیزی روبرو میشدم!! تا حالا ندیده بودم! و صادقانه اینکه بشدت وحشت کرده بودم! وقتی کمی سایت رو زیر و رو کردم دیدم که این نوع از فتیش جنسی زیاد هم کم نیست و نمونه های دیگه ای هم ازش تو اینترنت پیدا کردم. مساله اینه که این شکل از فتیش هیچ ربطی به سکس نداشت و نگرانی من از اینه که اینجور فتیش ها جنبه سادیسم یا چیزی نداشته باشن و توی روحیه آینده برادرم چه تاثیری میتونه داشته باشه؟

خب باعث افتخاره که از من پرسیدی و برخوردت با برادر گرامی بسیار بسیار باعث افتخار تر. همونطور که گفتی خودارضایی یک حرکت کاملا طبیعی است و تقریبا همه انسان‌ها انجامش می‌دن. بخصوص مردهای پونزده سال به بالا همه سراغش رفتن و می‌رن و در یک جامعه سالم هیچ نیازی نیست آدم‌ها به خاطرش احساس گناه کنن. تنها مشکلی که خودارضایی ممکنه درست کنه اینه که به یک اعتیاد تبدیل بشه: چیزی که بقیه رفتارهای یک انسان رو تحت تاثیر قرار بده و مثلا به خاطر خودارضایی نتونی تو جامعه حاضر بشی یا به درس هات برسی یا … که خب در مورد من و تو و احتمالا برادرت صادق نیست.

برخوردت با خودارضایی کاملا معقول بوده؛ اما بحث دوم «موضوع خود ارضایی» است. اولین سوالی که مطرح می شه اینه که اصولا چیزی که برادرت داشته باهاش خودارضایی می کرده، سلیقه قوی، ریشه‌ای، پایدار و تثبیت شده ای است؟ احتمالا خودت هم مثل اکثر آدم ها این تجربه رو داری که گاهی با چیزهای عجیبی که معمولا سلیقه اصلی ات نیست تحریک شده باشی. کاملا ممکنه یک نفر یک سکس کاملا معمولی و طبیعی رو داشته باشه اما گاهی تمایلاتش اونو به سمت چیزهای غیرمرسوم‌تر ببره (چند وقت پیش نویسنده‌ای در گاردین نوشته بود که چطور یک دارو باعث شده با نمونه عطر توی یک مجله خودارضایی کنه). بخصوص برای یک پسر شونزده ساله استفاده موردی از یک پورن خاص اصلا معنی اش این نیست که طرف در اکثر مواقع و برای همیشه اون سلیقه خاص رو داره و خواهد داشت. پس با یک نمونه نمی تونی بگی «فلانی فلان فتیش رو داره». این چیزها خیلی وقت ها از سر کنجکاوی است و تنوع و نه یک سلیقه دائمی و همیشگی. این نکته هم مهمه که ما باید تفاوت فانتزی و واقعیت رو بدونیم. کاملا ممکنه چیزی برای یک نفر فانتزی باشه ولی دنبال اجرای اون در دنیای واقعی نباشه. ما باید بتونیم این خط مرز رو بکشیم و بدونیم آیا چیزی برامون فانتزی است، فقط کنجکاوی است یا یک گرایش ریشه‌ای. برای مثال می تونم بگم که مثلا رابطه با همجنس یا تبدیل شدن به جنس مخالف در سکس ممکنه برای یک نفر فقط یک کشش فکری باشه و مثلا باهاش خودارضایی کنه اما اصولا دردنیای واقعی به دنبال اجرای واقعی ‌اش بر نیاد.

این رو گفتیم که دیدن یک چیز الزاما به معنی داشتن فتیش اون چیز نیست. اما حالا اگر یک فتیش کشش و علاقه دائمی و همیشگی باشه چی؟ یا حتی اگر یک سلیقه جدی باشه چطور؟ جواب ساده است: تا وقتی خطر نداره هیچچی! فتیش به چیزی می گیم که در دید عموم جنسی نبوده ولی برای یک آدم خاص جنبه جنسی پیدا کرده. مثلا نمونه مشهورش چرم و لاتکس است که ذاتا چیز جنسی‌ای نیست ولی برای خیلی از آدم‌ها تحریک جنسی به همراه داره. همینطوره پا و مثلا سیگار یا تو جامعه ما چادر. واقعیت اینه که هر نوع فتیش یک جور «انحراف از معیار آماری» است؛ درست مثل قد بلند بودن که انحراف از معیار جامعه است. فتیش چیزی است که اکثر آدم ها اونو ندارن چون اگر همه با همون تحریک می شدن اون چیز رو ذاتا یک چیز جنسی تعریف می کردیم (مثلا ما فتیش معمولی پستان نداریم چون همه قبول کردیم که پستان عضوی جنسی است) اما لازمه بدونیم که تقریبا هر چیزی که بتونی تصورش کنی حتما یک جایی فتیش یک گروهی از آدم‌ها هست. این آدم ها صد سال قبل به هم وصل نبودن و در نتیجه وقتی مثلا مازوخ توی قرن نوزدهم کتاب یک حکایت گالیسی رو می نویسه یکهو گروه عظیمی کشف می کنن که لذت جنسی از آزار دیدن یک مریضی نیست که شخص اونها داشته باشه بلکه افراد زیادی همین گرایش رو دارن اسمش رو هم به افتخار اون آقا می‌ذارن مازوخیسم. مدتی طول می کشه تا روان شناسی هم قبول کنه که این یک «بیماری» نیست و تا وقتی صدمه ای به کسی نزده و تا وقتی توی یک سکس سالم جواب می گیره، هیچ مشکلی نداره…. جلوتر به مفهوم سکس سالم خواهیم رسید.

همونطور که گفتم مرسوم‌ترین فتیش‌ها چیزهایی مثل چرم یا پا هستن ولی طبق قانون ۳۴ اینترنت که می گه «اگر می تونینش تصورش کنین، پورنوگرافی‌اش هم درست شده» به تعداد آدم‌های دنیا، فتیش هست. فتیش‌هایی مثل «ترکیدن بادکنک تو صورت یک دختر» تا «عطسه کردن» تا «له کردن مورچه‌ها توسط یک دختر» تا «ترکوندن آدامس بادکنکی» و .. کلی کلی چیز دیگه. دلیل به وجود اومدن فتیش در یک نفر چندان شاخته شده نیست ولی نکته ای که الان روش تاکید هست اینه که چنین چیزی رو نمی شه سرکوب کرد یا محو کرد یا فراموش کرد. فتیش‌ها باید شناخته بشه و بهشون احترام گذاشته بشه. اینجوری کنترل هم می شن. فرض کن یک نفر فتیش «تحقیر شدن» داشته باشه. این آدم اگر فتیشش رو بشناسه می تونه در یک رابطه سالم و معقول باهاش کنار بیاد ولی اگر سعی کنه سرکوبش کنه یا ازش خجالت بکشه یا یک عمر به لذت جنسی‌ای که ازش خواهد برد نخواهد رسید یا اینکه در شرایط نامناسبی این رو ارضاء خواهد کرد و برداشت خودش از خودش دلچسب نخواهد شد- مثلا در شرایطی خطرناک یا در شرایطی که این فتیش از زندگی واقعی اش مستقل نیست و اگر جایی تحقیر بشه این توهم برای طرف به وجود بیاد که این آدم در دنیای واقعی هم مستحق تحقیره (در حالی که معمولا آدم‌های متعادلتر با ذهنی سالم‌تر دنبال فتیش‌های اینچنینی می رن).

بذار برای باز کردن بحث یک مثال دیگه بزنم. فتیشی هست تحت عنوان قلقلک دادن که اتفاقا – ملایمش – طرفدارهای زیادی هم داره. در این فتیش آدم از قلقلک دادن یا قلقلک داده شدن لذت می بره. بسیاری از زوج‌ها به عنوان یک یک فورپلی (foreplay یا مغازله؟) از قلقلک دادن استفاده می کنن و از ترکیب بازخورد غیرارادی ولی در عین حال اجتماعی شده خندیدن همراه با احساس کنترل / عدم کنترلی که بهشون دست می ده لذت می برن. این ممکنه مرحله تحریک کننده یک سکس باشه یا اصولا کم کننده تنش بین دو بدن یا حتی یک فتیش مستقل که خودش برای یک نفر ارضا کننده بشه. آیا این بده؟ جواب بر می گرده به یک قاعده قدیمی:

سکس سالم سکسی است که حاوی سه عنصر باشه:
    ۱- اختیار: افراد با اختیار واردش شده باشن و اونو بخوان
    ۲- عقل: افراد مشارکت کننده در اون عاقل باشن و رفتارهای غیرعقلانی نکنن (مثلا کسی رو نکشن یا صدمه جدی به کسی نزنن)
    ۳- بلوغ: افراد در اون، بالغ باشن یعنی بیشتر از هجده سال داشته باشن.

می بینیم که نه فقط این فتیش مهربون و دوستانه بلکه حتی BDSM (بستن، سلطه، سادیسم، مازوخیزم) هم می تونه کاملا سالم و مورد تایید باشه. اینکه یک سکس خوبه یا نه کاملا وابسته به رعایت شروط بالا است. مشخصه که اگر یک کشش جنسی یکی از شروط بالا رو نقض کنه (مثلا انسان طرفدار تجاوز به معنی واقعی در دنیای واقعی باشه یا واقعا احساس کنه که ممکنه با یک بچه (زیر ۱۸ سال) سکس کنه) لازمه که به سراغ گرفتن کمک از یک حرفه ای بره و اتفاقا در اینصورت که باید بدونه که اگر گرایشی به چیزی داره که اصول سه گانه بالا رو نقض می کنن خطرناکترین کار اینه که تلاش کنه کلا جریان رو سرکوب کنه و اونو به لایه‌های پایین شخصیت پس برونه. در غیر اینصورت فتیش هر کس برای خودش محترمه و نه فقط خطری نداره که می تونه سکسی فان و جذاب رو هم در یک رابطه سالم تضمین کنه.

با همه این حرفها می رسیم به اینکه:

  1. فتیش‌ها انتخابی نیستن و در نتیجه ما باید بتونیم باهاشون رفتار مسالمت آمیز داشته باشیم – سرکوب اشتباهه
  2. هر جور علاقه و کشش الزاما کشش و علاقه دائمی و ریشه‌ای نیست. ممکنه کنجکاوی باشه یا فقط برای فانتزی
  3. اگر چیزی زندگی عادی انسان رو مختل کنه و به روابط اجتماعی یا کار یا درسش صدمه بزنه اون چیز شکلی از اعتیاده و باید باهاش برخورد حرفه ای بشه. می خواد خود ارضایی باشه، سکس معمول باشه، سکس خاص باشه، اینترنت باشه، درس خوندن باشه، کافی شاپ رفتن باشه یا ورزش کردن یا هر چیز دیگه.
  4. سکس سالم سکسی است که سه اصل مختار بودن، عاقل بودن و بالغ بودن رو داشته باشه و اگر کسی گرایش شدیدی داره به سکسی که سالم نیست، باید دنبال کمک حرفه‌ای باشه
  5. فتیش‌ها بسیار مرسوم‌تر از چیزی هستن که ما فکر می کنیم. اصل ۳۴ اینترنت می گه هر چیزی که فکرش رو بکنین، ازش پورنوگرافی هم درست شده. اگر فهرستی از فتیش ‌ها بخونین یا حتی فتیش دوستان خیلی نزدیکتون رو بدونین احتمالا سورپریز خواهید شد
  6. اگر فتیشی دارین سعی کنین باهاش عاقلانه برخورد کنین و اگر خطری برای کسی نداره ، آدم بالغی رو پیدا کنین که توی اون با شما جور باشه و دوست هم داشته باشه که با شما باشه و یک عمر از دنیا لذت ببرین
  7. لبخند بزنین

برخوردت به نظرم عالی بوده. اگر تونستی با برادرت حرف بزنی بخشی از این حرفها رو با تغییراتی که فکر می کنی مفیده بهش بگو و بذار خودش رو آگاهانه کشف کنه و راهش رو بشناسه. دونستن فرق بین کنجکاوی و علاقه ریشه دار، فرق بین خواستن در فانتزی و خواستن در دنیای واقعی، و فرق بین سکس در پورن و سکس در دنیای واقعی به هر کسی کمک می کنه زندگی سالم و شادی داشته باشه.

جمعه‌ها: خوراکی‌ها تفاوت سکس در پورن و زندگی واقعی رو توضیح می دن


سکس در زندگی واقعی و و پورن، با هم فرق داره. این پیامی است که ویدئوی بالا در هفته گذشته داد و اینترنت رو پر کرد از بحث در این مورد. من همیشه گفتم که یاد گرفتن سکس از پورن، مثل اینه که بخواین از دیدن فیلم‌های جکی چان، دعوا کردن تو مدرسه رو یاد بگیرین. اگر اینترنت اسلامی عزیز دست و پاتون رو نبسته، فیلم یک دقیقه ای و خورده‌ای بالا رو ببینین یا عکس‌های پایین رو نگاه کنین:

بذارین اول نگاهی بندازیم به سایز پورن استارهای مرد:

pvsspp

۱۵ تا ۲۲ سانتی‌متر! اما در دنیای واقعی:

pvssps

۱۲ تا ۱۷ سانتی‌متر! همچنین توی پورن موی خیلی کمی اون پایین هست در حالی که در زندگی واقعی ۶۵٪ زن‌ها و ۸۵٪ مردها مو دارن.

pvsshair

همچنین در پورن ظاهر وجاینای واژن همه زن‌ها تقریبا شبیه همدیگه است اما در دنیای واقعی تفاوت خیلی زیاده:

pvssvag

بحث تحریک شدن هم هست. آدم‌های واقعی برای شروع به ده تا دوازده دقیقه وقت نیاز دارن که در مقابل پورن استارها که قارتی شروع می کنن بسیار زیاده:

pvsstahrik

همچنین پورن استارهای مرد می تونن دقیقه‌ها، ساعت‌ها و روزها جلو عقب کنن در حالی که ۷۵٪ مردها در سه دقیقه به ارگاسم می‌رسن.

pvsspump

اینهم هست که با اینکه تمام پورن استارهای توی فیلم‌ها ظاهرا فقط با دخول ارگاسم می‌شن، در زندگی واقعی ۷۱٪ زن‌ها این شرایط رو ندارن.

بقیه چیزها چی؟

– فقط یازده و نیم درصد زن‌ها در دنیای واقعی رابطه جنسی با جنس موافق رو تجربه می کنن.
– فقط ۴۰ درصد سکس آنال اِیْنال (مقعدی) رو تجربه می کنن.
– فقط ۲۰ درصد سکس سه نفره رو تجربه کردن.
– و فقط ۴۰ درصد بستن‌های سَبُک رو تجربه کردن.. فقط؟! ظاهرا درصد بالایی است.

pvssbondage

و این ترجمه کامل نبود پس خوبه برگردین به بالا و تلاش کنین فیلم رو ببینین. اگر کسی زحمت آپلود در جایی رو کشید بگه تا من به لینک مطلب اضافه کنم.

آپدیت: برای دانلود به این کامنت و این کامنت نگاه کنین یا تا هفت روز آینده از اینجا بگیرین.

جمعه‌ها: پاپیلوماویروس دوستمون نیست ولی خوبه باهاش آشنا بشیم

hpv-virus-papiloma

برای اونهایی که آموزش جنسی درستی می بینن، پاپیلوماویروس انسانی یا HPV ویروس آشنایی است. حداقل در مورد زن‌ها که اینطوره. این ویروس سال‌ها است که شناخته شده و هر زنی که مواظب بهداشت بدنش باشه، می دونه که باید هر دو سه سال یکبار برای آزمایش پاپ اسمیرش به پزشک زنانش مراجعه کنه تا احتمال ابتلا به اشکال بدخیم سرطان دهانه رحمش رو پایین بیاره.

اما واقعیت اینه که ویروس اچ پی وی کار چندانی به شکل آلت جنسی شما نداره و زن‌ها و مردها رو به میزانی تقریبا مشابه آلوده می کنه. ماه قبل، مایکل داگلاس اعلام کرد که به سرطان حنجره مبتلا است و این بیماری رو با HPV مرتبط دونست. البته خانواده HPV تقریبا شامل ۴۰ مدل ویروس است و روش انتقالش، ارتباط با [مایعات] عضو جنسی کسی که به این بیماری مبتلا است – چه با دهن چه با آلت جنسی. به همین دلیل حتی اگر از کاندوم استفاده کنین ولی اورال سکس رو کنار نذارین، این ویروس ممکنه به بدن شما منتقل بشه. در ضمن این ویروس‌ها اونقدر شایع هستن که گفته می شه تمام زنان و مردانی که رابطه جنسی دارن، حداقل یکبار در طول زندگی به یکی از انواع اون مبتلا می شن (+ و خب در ۹۰٪ مواقع نه نشونه‌ای ازش می بینن نه به مشکلی بر می خورن و بیماری خود به خود خوب می شه.

ولی اون ده درصد چی؟ اون ده درصد، مبتلا به نمونه‌های خاصتری از ویروس هستن که مرتبط می شه با سرطان.. دقت کنین «مرتبط» و نه «باعث». در زن‌ها این ویروس بیشتر از همه منجر به سرطان دهانه رحم می‌شه (که سومین سرطان شایع بین زنان است) در مردها مرتبط است با سرطان حنجره.

اما در مورد این ویروس چیکار می شه کرد؟ دقت کنین که با ویروسی طرف هستین که تقریبا همه آدم‌ها حداقل یکبار در طول عمر بهش مبتلا می‌شن، بیماری‌اش در مردان قابل تشخیص نیست و دانش پزشکی اطلاعات بسیار کمی در موردش داره ولی می دونه که مرتبط است با اسم ترسناکی به اسم سرطان. ولی وحشت نکنین! ما برای برخورد با HPV راه حل‌های خوبی داریم.. البته این راه حل‌ها «ابتلا نشدن» نیست چون عملا نمی تونیم جلوش رو بگیریم (مگر اینکه کلا سکس اورال رو کنار بذاریم). آرامش‌ دهنده‌ها ما اینها هستن:

  • اگر زن هستیم، هر سه سال یکبار پیش پزشک زنان بریم و تست پاپ اسمیر بدیم.
  • اگر فرزند پسر داریم، بدونیم که جدیدا واکسنی برای مردها ساخته شده که برای افراد زیر ۲۱ سال تزریق می‌شه.
  • اگر مرد هستیم، سیگار رو کنار بذاریم چون عامل اضافه کننده ای به احتمال سرطان حنجره است و سرطان‌ رو بسیار سخت‌تر و پیچیده‌تر می کنه
  • هر چی هستیم خوشحال باشیم و زندگی کنیم (: سالم و معقول

جمعه‌ها: طرفداران BDSM نسبت به پیروان روابط کلاسیک ساده وضعیت ذهنی متعادلتری دارن

مقاله‌ای از هلند که توی ژورنال پزشکی جنسی منتشر شده می گه کسانی که توی سکس به روابط BDSM (همراه با بستن، تسلط، سادیسم و مازوخیسم) گرایش دارن «با خصوصیت شخصیتی‌ای مستقل، متعادل و مفید مشخص می‌شن».

بنا به این گزارش طرفداران BDSM در مقایسه با پیگیری کننده‌های سکس‌های مرسوم و سنتی و تکراری ، «سلامت و رفاه گزارش شده بالاتری دارن».

این شکل از روابط تا مدت‌ها به آدم‌های ناسالم و حتی «روانی» نسبت داده می شد. اما این مقاله با نفی کردن این موضوع می گه که در بسیاری از تحقیقات جدید دیده می شه که کسانی که توی روابط عاشقانه‌شون نگاهی هم به بستن، تسلط و سادومازوخیسم دارن معمولا دارای سطح سلامت روانی بالاتری هستن.

در مقایسه با گروه کنترل، نتایج [سلامت] شخصیت روانی فرد، به نفع علاقمندان BDSM است. این افراد کمتر عصبی بودند، برون‌گراتر بودند و از تجربه‌های جدید استقبال می کردند و وظیفه‌شناس‌تر بودند. طرفداران BDSM همچنین کمتر نسبت به طرد شدن حساسیت نشان می دادند و سطح سلامت و رفاه بالاتری را گزارش می کردند اما در همین حال، کمتر می شد با آن‌ها به توافق رسید.

نتیجه نهایی: BDSM یک تفریح بازسازی کننده است و نه یک مریضی روانی.

توضیح اضافه: البته به شرطی که شروط همیشگی توش رعایت شده باشه: آدم‌های عاقل، بالغ و علاقمند به مشارکت.

منبع

نکته علوم انسانیایی: در علوم انسانی، علیت چیز راحتی نیست. اینجا می گه این دو مجموعه متغیر با هم «وابسته» هستن. یعنی داشتن اولی (علاقه به بی دی اس ام) می تونه باعث بشه ما با حدسی قوی بتونیم احتمال دومی رو پیش بینی کنیم (سلامت روانی، برون گرایی، …). این اصلا معنی اش این نیست که اگر بریم سراغ این چیزها، سلامت روانی مون می ره بالا بلکه همونطور که یکی از دوستان تو کامنت گفته نشون می ده که این دو عامل با هم همبسته هستن (و احتمالا ممکنه وابسته باشن به یک متغیر مستقل دیگه). مثلا به راحتی می شه گفت کسانی که سلامت روانی / اعتماد به نفس / … بالاتر دارن ممکنه برن دنبال این شکل از سکس چون نگران این نیستن که برچسب بخورن یا مثلا اگر شخصیت من نزد خودم محکم نباشه نمی تونم سلطه یکی دیگه رو حتی در شرایط خاص بپذیرم چون باعث میشه فکر کنم «کوچیک» شدم و این تیپ چیزها.

جمعه‌ها: شما زیبا هستید

سیامک برامون نوشته:

مت بلوم و همسرش کیتی، در سال 2005 پروژه‌ای به نام the Nu Project را آغاز کردند.

آن‌ها در این پروژه از زنانی که 21 سال یا بیشتر سن داشتند، به صورت برهنه، عکاسی کردند. زنان در این عکس‌ها، انسان‌های معمولی‌ای هستند مانند هر کدام از ما. آن‌ها سوپر استارهای فیلم‌های پورن، مدل‌های حرفه‌ای عکاسی و زنان شایسته شهرها و کشورها نیستند. آن‌ها مردمی عادی هستند که زیبایی بدن‌شان وسیله‌ای برای امرار معاش‌شان نیست.

بلوم در هنگام عکاسی از این زنان، آن‌ها را گریم نمی‌کند و یا آن‌ها را در فیگور خاصی قرار نمی‌دهد. او وارد خانه آن‌ها می‌شود، از سوژه‌های عکاسی می‌خواهد که لباس‌های‌شان را درآورده و از آن‌ها عکس می‌گیرد.

مت و کیتی به ما یادآوری می‌کنند که هر کدام از ما، با بدن‌های خاصِ خود ما، زیبا هستیم و زیبایی تنها آن چیزی نیست که شرکت‌های بزرگ مد، فیلم‌های پورن و مسابقات زنان شایسته به ما نشان می‌دهند.

همه ما زیبا هستیم. :)

معلومه که من تشویقتون نمی تونم برین به اون سایت. من رفتم و به نظرم بسیار زیبا بود ولی هر کس بنا به سلایق، اعتقادات و شناختش از خودش تصمیم می گیره بره یا نه. بدون شک سایت حاوی تصاویری از زن‌های برهنه است اما نه به شکلی که توی پورن تصویر می‌شن. زن‌های واقعی با بدن‌های واقعی با نگاه‌های واقعی. متنوع و دوست داشتنی. محترم و اغواگر. انگیزه هم یادآوری زیبایی به ما است و فاصله عجیبش با چیزهایی که توی پورن و هالیوود کم کم دارن به شکل موجودات فضایی در می یان از بس که از معیارهای متوسط انسان دور شدن.

جمعه ها: هفت واقعیت در مورد ترنس ها

طیف گرایشات جنسی

هفته قبل مطلبی داشتم در مورد هفت افسانه در مورد ترنسجندرها. فیدبک ها متنوع بود و نشون می داد که آگاهی کافی در مورد این مفاهیم وجود نداره. مشکلی هم نیست. اصولا هدف این مجموعه مطالب «جمعه‌»ها ، حرف زدن در مورد چیزهایی است که باید در موردشون بدونیم ولی این اجازه رو معمولا نداشتیم یا حتی سعی شده امور غیرواقع به ما آموزش داده بشه.

در مورد اون مطلب، این مطلب رو دریافت کردم که به شکل مهمان منتشر می کنم:

سلام جادی جان،

من خودم یک تراجنسی هستم و منتظر آزادی. امیدوارم این مطلب به درد دوستان بخوره. از تو هم بابت فرصتی که به من دادی ممنونم. این شما و اینم هفت واقعیت

۱. تراجنسیتی یا ترنسجندر به افرادی گفته می‌شود که ابراز جنسیتی (gender expression) متفاوتی از هویت جنسی (sex identity) زمان تولدش داره. اصطلاح تراجنسیتی یا ترنسجندر بسیار گسترده است و شامل گروه های زیادی مثل دوجنسه ها، دوجنسیتی ها، تراجنسی ها، زنانه پوش ها و … میشه که هر کدام تفاوت های اساسی با هم دارند

هویت جنسی: تشخیص زن یا مرد بودن افراد بر اساس اندام جنسی
هویت جنسیتی: تشخیص خود فرد از زن یا مرد بودنش بدون توجه به اندام جنسی. یعنی ممکن است فرد در ذهن تصور کند مرد است ولی در اندام جنسی زن باشد
ابراز جنسیت: به معنی رفتارها و اعمالی است که دیگران آن را با کلیشه های موجود در جامعه مطابقت داده و متوجه زن یا مرد بودن فرد می‌شوند بدون اینکه از اندام جنسی او با خبر باشند. مثلا فردی لباس زنانه پوشیده، اسمی زنانه دارد، صدایی زنانه، آرایش میکند و.. دیگران از رفتار او متوجه زن بودنش میشوند هرچند شاید فرد در اندام جنسی مرد باشد

۲. تراجنسی یا ترنسکشوال یکی از زیر شاخه های ترنسجندر هست و به افرادی گفته میشه که هویت جنسیتی (gender identity) متفاوت از هویت جنسی زمان تولدشون دارند. این تضاد تا جایی پیش میره که فرد رو مجبور به تغییر جنس (که اشتباها تغییر جنسیت گفته میشه) میکنه. یک تراجنسی ، دوجنسه یا دوجنسیتی نیست. دوجنسه یا هرمافرودیت فردی هست که در زمان تولد هر دو آلت تناسلی رو داره که یکی یا هر دو آلت مبهم هست و باید یکی از دو آلت فدای آلت دیگر بشه. تا امروز یک هرمافرودیت کامل (با هر دو آلت کامل و بدون نقص) به دنیا نیومده. دوجنسیتی هم فردی هست که با یک آلت به دنیا میاد ولی در رفتار یا همان هویت جنسیتی و ابراز جنسیتی رفتاری مخلوط از زن یا مرد داره.

۳. بر طبق آخرین نسخه راهنمای تشخیصی بیماریها یا همون DSM تراجنسیتی دیگر یک اختلال یا بیماری روانی نیست. در آخرین نسخه تراجنسیتی از شاخه اختلال هویت جنسیتی خارج شده و به شاخه آشفتگی جنسیتی منتقل شده. یعنی تراجنسیتی دیگه اختلال نیست

۴.در ایران جراحی تغییر جنس (که اشتباهی میگن جراحی تغییر جنسیت) به صورت قانونی و تنها برای تراجنسی ها انجام میشه. تراجنسی در ایران به عنوان اختلال هویت جنسیتی طبقه بندی میشه (و هنوز از دنیا عقبه) و تا حدودی تحت حمایت بهزیستی قرار میگیره. بعد از تغییر هم شناسنامه و مدارک شناسایی فرد تعویض میشه

۵. تغییر جنس از سال ۱۳۶۳ با حکمی که مرحوم مریم خاتون ملک آرا از امام خمینی در جماران گرفت شرعی و حلال هست البته برای تراجنسی ها. ملک آرا در جماران با امام خمینی ملاقات کرد و بعد از توضیح حالات و روحیات خودش و مشورت امام خمینی با پزشکان معتمدش فتوای شرعی بودن تغییر رو صادر کرد. جالبه بدونید توی اون مجلس آقای خامنه ای برای ملک ارا چادر آورد و ایشون رو محجبه کرد. خیلی از فقها حکم به مشروعیت این کار دادند. مسیحیت، یهودیت و اهل تسنن مخالف تغییر برای تراجنسی ها هستند

۶. افسانه شیمیل رو از ذهنتون بیرون کنید. چیزی به نام شیمیل (اونطوری که در ذهن خیلیا هست) وجود نداره. گفتن شیمیل به یک ترنس (مخفف ترنسجندر) دقیقا مثل این میمونه که به یک زن مادرزاد بگید فاحشه یا هرزه. شیمیل یک کلمه سخیف هست که به ترنس های خود فروش گفته میشه. این ها افرادی هستند که با هورمون و لیزر بدنشون رو مشابه زنان کردند و آلتشون رو برنداشتند. ترکیب این کار شده شیمیل که بتونند خودفروشی کنند خیالتون راحت هیچکس شیمیل به دنیا نمیاد

۷. در آخر هم چند تا نکته برای دوستانی که یک ترنس رو میبینند و میشناسند. یک ترنس قرار نیست تمام ترنس های تهران رو بشناسه، قرار نیست قبل از عملش با کسی ازدواج کنه، قرار نیست از داستان های رختخوابش برای شما تعریف کنه و… پس لطفا یک سری سوالات رو برای خودتون نگه دارید!!

جمعه‌ها: هفت افسانه اشتباه در مورد افراد ترنسجندر

افسانه ۱. ترنس بودن یک انتخاب است
واقعیت: ترنس بودن همانقدر انتخاب است که گی بودن یا دارای تمایل به جنس مخالف بودن یا داشتن چشم سیاه یا داشتن دماغ بزرگ یا چپ دست بودن. انسان‌ها انتخاب نمی کنند که ترنس باشند بلکه انتخاب می کنند که با شرایطی که دارند،‌چکار کنند.

افسانه ۲. ترنسجندرها گی هستند
واقعیت: هویت جنسی و گرایس جنسی دو موضوع کاملا متفاوت هستند. هر فرد ممکن است گرایش جنسی از نوع همجنس با غیرهمجنس داشته باشد و هر فرد ممکن است هویت جنسی مطابق با بدن خود یا مخالف با بدن خود داشته باشد.

افسانه ۳. ترنس‌ ها گناهکار هستند
واقعیت: گناه یک تعریف کاملا دینی دارد. در ضمن گناه وابسته به عمل افراد است نه گرایش‌ها. همچنین در شاخه شیعه از دین اسلام، ترنس ها کاملا به رسمیت شناخته شده‌اند و از نظر این مذهب و بنا به فتوای علما، هیچ مشکلی ندارند.

افسانه ۴. ترنس‌ها نمی‌توانند دارای خانواده شوند
واقعیت: واقعا نیازی به توضیح ندارد. هر فرد می تواند صاحب خانواده بشود. چه قبل از بیرون آمدن و چه بعد از آن و چه حین آن.

افسانه ۵. ترنس‌ها قابل درمان شدن هستند
واقعیت: لفظ «درمان» در اینجا کاملا اشتباه است. بعضی ترنس‌ها سعی می کنند هویت خود را سرکوب کنند ولی تجربه نشان داده که شناختن یک چیز و تصمیم عقلانی در مورد آن، روشی مفیدتر از سرکوب است.

افسانه ۶. همه ترنس‌ها باید جراحی کنند
واقعیت: هر فرد حق دارد در مورد بدن خودش و شیوه استفاده از آن تصمیم بگیرد. در ضمن بسیاری ترنس‌ها علاقمند به جراحی بوده اما امکان آن را ندارند اما باید حق داشته باشند در هر شرایطی که هستند از تمام حقوق شهروندی و احترام مورد نیاز آن برخوردار باشند.

افسانه ۷. افراد بیشتری از مرد به زن تبدیل می شوند تا از زن به مرد
واقعیت: هیچ آمار رسمی در مورد تعداد ترنسجندرها در جهان وجود ندارد ولی تخمین‌های جهانی می‌گویند که تعداد افرادی که از هر جنس به جنس مخالف تغییر کرده‌اند، تقریبا مساوی است.

منبع

با تشکر از دپارتمان سلامت واشنگتن دی سی: تبلیغات کاندوم در تلویزیون

از سه شنبه این هفته، واشنگتنی‌ها توی تلویزیون شاهد تبلیغی هستن به اسم Take on the Night که بخشی از کمپین «انقلاب لاستیک / Rubber Revolution» است. کمپینی که قراره «کاندوم‌ها رو از مخفی‌گاه بیرون بیاره».

این کمپین به شهروندها و مشاغل منطقه کاندوم رایگان می ده که می شه از طریق سفارش آنلاین، ایمیل condoms@dc.gov یا اس زدن به DCWRAP سفارششون داد.

به گفته CDC «استفاده دائمی و صحیح از کاندوم لاتکس مردانه می تونه احتمال انتقال بیماری های مقاربیتی رو بسیار پایین بیاره».

بیماری‌های مقاربتی یکی از مشکلات جوامع امروز هستن که با داشتن راه حلی به این سادگی، واقعا حیفه تا این حد شایع باشن. توی DC، بیشتر از ۱۶۰۰۰ نفر با ویروس اچ آی وی / ایدز زندگی می کنن و به گزارش AVERT «سطح بسیار بالایی از سیفلیس درجه اول و دوم (۲۷.۵ نفر در هر صد هزار نفر)، کامیدیا (۱۱۰۶.۶ نفر در هر صد هزار نفر) و سوزاک (۴۳۲.۷ نفر در هر صد هزار نفر) در واشنگتن دی سی شیوع دارد».

تبلیغ رو اینجا ببینین:

منبع