رادیو گیک شماره ۲۱ – صدای یک دست

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_021_sound_of_one_hand.mp3]

یا اونو دانلود کنین:


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

نامه دریافتی:

روزی روزگاری یک شبکه ای بود به اسم شتاب، شبکه تبادل اطلاعات بانکی…
مردم با کارتهاشون پول منتقل میکردن و به سرعت پول از این کارت به محل بعدی میرفت، وقت خرید از فروشگاه به حساب فروشنده میرفت، هم خرید آنلاین و هم خرید در فروشگاه های واقعی.

حالا شبکه جدیدی اومده به اسم شاپرک، شبکه الکترونیکی پرداخت کارت

حالا چه اتفاقی افتاده؟
ادعا میکنند که کارتها دیگه هک نمیشن و ATM ها از کار نمی افتند

ولی یه اتفاق دیگه هم میفته پول ها از کارت مشتری کم میشن، میرن یه جای نامعلوم و فرداش میرن به حساب فروشنده!

من دوستانی دارم که مغازه دارند (بچه های کف بازار :D) اینا معمولا خرید های مغازه رو چکی انجام میدن و هر روز چک دارند!
پول نقد فروش روزانه معازه رو میریزن به حساب، پول هایی هم که با کارت از دستگاه POS پرداخت شده خودش میرفت به حساب و چک هاشون پاس میشد.

ولی حالا یه کم ماجرا عجیب و غریب شده!!

من که نفهمیدم، چرا این سیستم پس رفت کرد؟!

اینستالوس تعطیل شد

فشارها زیاده و یکی از اصلی‌ترین مراکز دانلود و نصب نرم‌افزارهای کرک شده تحت آی.او.اس هم امروز اعلام کرد که تعطیل می کنه. اینستالوس رو خیلی از آیفون و آیپد دارها می‌شناسن: یک برنامه برای نصب برنامه‌های قفل شکسته روی دیوایس‌های جیل برک شده. تیم هکولوس که اینستالوس رو می نوشت اعلام کرد که کارش رو متوقف می کنه و اگر کاربر این برنامه بوده باشین در هفته گذشته دائما این پیام رو دیدین: Outdated version. Installous will now terminate و APTI error. API unavailable. چیزی که این تیم برای بسته شدن گفته اینه که بعد از سال ها دیگه کسی از این برنامه استفاده نمی کرد و فروم ها خاک گرفته و وقت بستن است. کاربران می دونن که این واقعیت نداره و احتمالا فقط یک ژست است برای گفتن اینکه «ما خیلی هم ندزدیدیم. با ما کار نداشته باشین. ما دو تا گیلاسیم».

مصر و حرکت به سوی اوپن سورس

هانی محمود وزیر ارتباطات و تکنولوژی اطلاعات مصر گفته که کشورش به سوی استفاده بیشتر از مصادر المفتوحه یا همون اوپن سورس حرکت خواهد کرد. البته این حرکت بسیار آهسته خواهد بود ولی قراره که در طول سال ۲۰۱۳، کمیته های مختلف شرایط مهاجرت به نرم افزار آزاد رو بررسی کنن و پیشنهادهاشون رو به وزیر بدن. خبر عربیه و من بیشتر از این ازش سر در نمی یارم ((: ترجمه انگلیسی گوگل هم خوندنش واقعا حال و حوصله می خواد.

ویندوز ۸ حتی کم اقبالتر از ویستا
مقایسه فروش ویندوز هشت و ویندوز ویستا
حتی اینکه من در همین لحظه مقدس یک لپ تاپ کنار دستمه که برای آزمایش دارم روش ویندوز هشت نصب می کنم هم جریان رو عوض نکرده: ویندوز هشت در دو ماه اول انتشار تنها ۱.۶٪ حضور آنلاین پی سی های ویندوزی رو به خودش اختصاص داده در حالی که این عدد برای ویندوز ویستا ۲.۲٪ بوده. نت اپلیکیشن که این آمار رو داده،‌ آمار سیستم عامل مراجعین تقریبا ۴۰هزار سایت رو بررسی می کنه و از روشون می گه هر سیستم عامل چند درصد حضور آنلاین داشته. این آمار بسیار پایین ویندوز – اونهم در حالی که دو ماه از ارائه اش می گذره – خبر خیلی خوبی برای مایکروسافت نیست… واقعا می خواین خرابی وضع رو باور کنین؟ اطلاعات گروه ان دی پی هم می گه که در طول چهار هفته بعد از ارائه ویندوز ۸، فروش پی سی های ویندوزی نسبت به سال گذشته در همین دوره ۲۱٪ کمتر بوده.راستش منم الان که این ویندوز ۸ جلوم بازه،‌ به نظرم اصلا برای استفاده روزمره روی لپ تاپ کاربردی نمی یاد و اگر داشتمش حتما تنظیمات رو بر می گردوندم به حالت قدیمی ویندوز هفت.

و سورپرایز اوبونتو

ماجرای کانتر و ماجرای صفر شدنش. ماجرای مسابقه سایت و جواب
و البته سایت زد دی نت پنج نکته مهم رو می گه: اوبونتو است و اوبونتوی تلفن نیست / به این زودی ها تلفنش نمی یاد / ولی می شه گرفت و نصب کرد / با اوبونتو برای اندروید یکی نیست / اچ تی ام ال ۵ و بومی می شه برای برنامه نوشت ولی دالویک (جاوای اندروید) رو نداره

احتمالا در ۲۰۱۴ منتظر اولین تلفن ها هستیم و معنی اش برای من اینه که حداقل یکسال دیگه گلکسی اس عالی ام رو دارم بدون اینکه گول سرمایه داری رو بخورم.

این لا یک نیم خبر هم بگم…

اپلیکیشن پوک فیسوک هم اومده. فقط می تونین باهاش دوستاتون رو پک کنین

و یک خبر دیگه اینکه هات چاکلت در لیوان نارنجی خوشمزه‌تر به نظر می رسه

می دونستیم که درک ما از مزه شدیدا وابسته است به درک ما از بو و اگر بوی چیزی رو استشمام نکنیم، مزه‌اش رو هم درست نمی فهمیم ولی این یک تحقیق جدیده که می گه درک ما از مزه به قوه بینایی ما هم وابسته است. توی این بررسی دانشمندها نشون دادن که درک ما از طعم هات چاکلت در یک لیوان نارنجی خیلی بهتر از درک ما از طعم همون نوشیدنی توی یک لیوان سفیده. تحقیق روی ۵۷ نفر انجام شده. این برای گیک ها تحقیق مهمی است چون نوشیدن رو دوست دارن و چی بهتر از اینکه همون نوشیدنی همیشگی‌تون اینبار مزه بهتری بده.

و یک خبر تکان دهنده برای بشریت… [ضربان قلب]
کروزویل در گوگل

جا داره بگیم OMG! عجب ترکیبی.. بزرگترین دارنده اطلاعات در جهان و می شه گفت یکی از پیشرفته ترین کمپانی های تکنولوژی جهان یکی از بزرگترین متفکرین جهان رو استخدام کرده. اگر با کروزویل آشنا نیستین حتما به پادکست مربوط به سینگولاریتی رادیو گیک سر بزنین! شماره یک http://jadi.net/2012/03/radio-geek-001-singularity/. کروزویل یک جورهایی مهمترین شخصیت حال حاضر سینوگلاریتی در دنیا است و هر گیکی باید در موردش تا حدی اطلاعات داشته باشه. این آدم به گوگل اضافه شده و در یک مصاحبه با پیتر دیامندیس (واو! اگر نمی شناسین همینجا پادکست رو قطع کنین! شماره سینگولاریتی رو گوش بدین و برگردین!) چون حتی شلدون کوپر هم می گه [تیکه صدای سینگولارتیکی از شلدون کوپر] … می گفتم.. کروزویل در مصاحبه دو طرفه با دیامندیس گفته که در گوگل منابع بی نهایت (واو.. توی گوگل منابع بی نهایت خیلی ترکیب عجیبی است!) چی می گفتم؟!! آهان.. این متفکر عظیم در گوگل منابع بی نهایت خواهد داشت تا روی هوش مصنوعی کار کنه! زانو بزنین چون اگر زانوهاتون نمی لرزه از این خبر، یا کروزویول رو نشناختین، یا مفهوم منابع بی نهایت توی گوگل رو نمی دونین یا مثل من های نیستین (:

تبلیغ سیتو! فروشگاه سیتو خرید کنین و تا‌آخر دی با ذکر radiogeek در بخش کد تخفیف، بیست درصد از فاکتور شما کم می شه!

و خب ظاهرا اندروید واقعا در حال جلو افتادن از آی او اس است… افراد مختلفی پست هایی می نویسن در این مورد که چرا دارن آی او اس رو کنار می ذارن به نفع اندروید. سه نمونه رو توی شو نوت ها لینک می کنم که سر بزنین. تاکید می کنم که اینها ابزار هستن برای کار. در نهایت هر کس باید اونی رو استفاده کنه که براش مفید تره .. بدون تعصب و بدون پز دادن (:
http://www.24100.net/2013/01/an-iphone-lovers-confession-i-switched-to-the-nexus-4-completely/
http://allthingsd.com/20121229/2012-the-year-i-basically-stopped-using-apples-ios-apps/
http://www.forbes.com/sites/edzitron/2012/12/28/galaxynote2/

پتنت ترول ها و درخواست هزار دلار از استفاده کنندگان اسکنر

پتنت ترول ها که معرف حضور هستن [کمی توضیح]. حالا یک گونه جدیدشون ظهور کرده: پروژه ای به سام project paperless LLC که چندین زیرشرکت داره، ایمیل می زنه به بیزنس های متوسط و ازشون می خواد که به ازاء هر کاربری که توی شرکتشون داکیومنتی رو اسکن می کنه و این داکیومنت به شکل خودکار پی دی اف می شه و به ایمیلشون می ره باید هزار دلار به این شرکت بدن! بله هزار دلار به ازاء هر کارمند! این درخواست اول جدی گرفته نشد ولی وقتی تعداد زیادی شرکت این نامه رو گرفتن مساله کمی مهمتر به نظر رسید و در نهایت وکیل های شرکت بلو ویو ظاهر شدن و توضیح دادن که ادعاشون خیلی جدیه و یک پتنت دارن در این مورد و به نظرشون همه شرکت ها باید لایسنس بگیرن برای استفاده از این تکنولوژی که هزینه اش برای هر کارمند استفاده کننده از تکنولوژی هزار دلاره!

برآورد می شه که تقریبا پنجاه و پنج درصد این مدل حمله های پتنت ترولی به سمت شرکت‌های کوچیک باشه. مطمئنا اگر این شرکت از کسی مثل زیراکس یا کنون شکایت کنه، این شرکت ها وکیل‌های تمام وقت برای مبارزه دارن و بلو ویو به جایی نمی رسه ولی وقتی هدف شرکت های کوچیک باشن، گاهی این شرکت ها ترجیح می دن پول رو بدن و به بیزنس ادامه بدن تا اینکه درگیر پروسه های طولانی دادگاه بشن.

نکته خوب اینه که یکی از شرکت های دریافت کننده bluewave computing بود که تصمیم گرفت به جای دادن پول به سراغ شکایت بره. یک وکیل استخدام کرد و گفت اگر یک میلیون دلار هم هزینه کنه حاضر نیست اون دویست هزار دلار بیخودی رو بده و بالاخره هم بعد از کلی هزینه تو دادگاه برنده شد اما این فقط یک مورده و این سبک مسخره پول درآوردن هنوز هم با پتنت های مهمل دیگه ادامه خواهد داشت و جلوی پیشرفت خیلی از شرکت های کوچیک رو خواهند گرفت. این چیزیه که قوانین واقعا باید به سراغش برن و سعی کنن راه حلی معقول براش پیدا کنن.

استخدام قاتل مجازی برای ترور شخصیت فرزند در بازی کامپیوتری

اعتیاد به بازی های کامپیوتری برای بعضی از علاقمندان یک مشکل جدی به حساب می آید. راه حل های مختلفی هم برای ترک این اعتیاد وجود دارد که برخی از آنها به خوبی عمل می کنند. اما یک پدر چینی راه حل عجیبی برای ترک اعتیاد پسرش به یک بازی کامپیوتری انتخاب کرده است.

این پدر آنقدر از اعتیاد پسرش به یک بازی کامیپوتری ناراحت بوده که یک راه حل منحصر به فرد انتخاب کرده است. او به این نتیجه رسیده که اگر پسرش مرتب در بازی ببازد، بعد از مدتی انگیزه اش را از دست خواهد داد و دیگر سراغ این بازی نخواهد رفت.

بنابراین او سراغ یک بازیکن حرفه ای این بازی رفته (نام بازی اعلام نشده) و او را استخدام نموده تا به عنوان قاتل شخصیت مجازی پسرش فعالیت کند! وظیفه قاتل این بوده که مرتب شخصیت پسرش را در ابتدای بازی بکشد تا او انگیزه اش را از دست بدهد. او بازیکنانی را به عنوان قاتل اسختدام می کرده که حرفه ای تر از پسر خودش بوده اند و Level بالاتری داشته اند.

اما این تلاش پدر در نهایت سبب نشد که پسرش زیائو دست از بازی بکشد. چرا که پسر متوجه کار پدر شده و این تبدیل به انگیزه ای شده تا بیشتر بازی کند و از عهده قاتلان بربیاید!

تلاش این پدر که در نهایت موفقیت آمیز نبود. اما شاید بهتر باشد زیائو واقعا این بازی را ترک کند. چون که با این وضعیت ممکن است پدرش راه حل های خطرناک تری انتخاب کند.

در اعماق

بازم سرتیفیکیت‌های جعلی برای جیمیل؛ اینبار ترک تراست

می دونیم که وضع شرکت‌های صادر کننده سرتیفیکیت‌های اس اس ال خرابه. ما توافق کردیم که برای امنیت به یکسری شرکت اعتماد کنیم و حالا دائم می بینیم که این شرکت‌ها به خاطر منافع مادی یا به خاطر «اشتباهات فنی» دارن به یکسری آدم اجازه می دن بدون اینکه ما متوجه بشیم ارتباطات ما رو زیر نظر بگیرن. اینبار ترک تراست دو تا subordinate certificate برای کسانی صادر کرده که قرار نبوده اینها رو داشته باشن. این نوع سرتیفیکیت به شما اجازه می ده برای دامین‌های دیگه هم سرتیفیکیت صادر کنین و فعلا جیمیل اعلام کرده که با یکی از این‌ها، براش سرتیفیکیت صادر شده. به عبارت دیگه اون کسی که «اشتباهی» این سرتیفیک رو داشته می تونسته در این مدت ایمیل‌های شما رو شنود کنه بدون اینکه شما متوجه بشین. چیز زیادی در این مورد نمی شه گفت جز اینکه اینترت درست شد بر اساس اینکه گردانندگانش مورد اعتماد و شریف باشن و وقتی اونها شریف نباشن، اینترنت امن نیست. نه بحث تکنیکی در کاره نه هیچ چیز دیگه. فقط چند تا شرکت که به خاطر پول… بگذریم. فایرفاکس یا کروم رو آپدیت نگه دارین تا شاید تا حدی از پولدارها و زوردارها در امان باشین.

اینسپشن: ابزاری برای نفوذ به کامپیوترهای لاک شده

اینسپشن ابزار عجیبیه! حتی اگر کامپیوتری دارین که تمام هاردش رمزگذاری شده، و فقط به ساسپند رفته یا لاک شده، شما می تونین از طریق پورت فایروایر (یا اگر نداره با وصل کردن یک کارت فایروایر به یکی از اسلات ها مثلا پی سی ام سی آی ای و بعد استفاده از اون) وارد سیستم بشین. ماجرا هم خیلی ترسناکه! این هک از طریق اینترفیس فایروایر،‌درایورها رو دانلود و نصب می کنه و بعد برنامه ای در حافظه کامپیوتر که هنوز لاک است اجرا می شه که دنبال روتین چک کردن پسورد می گرده و اون رو از کار می ندازه و بعد شما با هر پسوردی می تونین داخل سیستم بشین! روش های قبلی حمله به کامپیوترهای ساسپند شده با هارد کاملا رمزگزاری شده بسیار پیچیده تر بود و حاوی چیزهایی مثل معلق کردن رم در نیتروژن مایع! نفوذپذیری اصلی این حمله اینه که پورت فایروایر به خاطر سرعت خیلی زیاد نیازمند ارتباط مستقیم با رم است و در نتیجه حمله کننده می تونه از همونجا کدش رو وارد کامپیوتر کنه. این اسم فوق العاده هم از فیلمی به همین اسم اومده که توش می شد در خواب ها نفوذ کرد… این برنامه به خواب کامپیوترهای شما حمله می کنه،‌ روتین چک کردن پسورد رو از کار می ندازه و بعد شما با هر پسوردی می تونین وارد کامپیوتر بشین! ووووویوهاهاها! بترسین!

یک خبر کوتاه هم اینجا بگم! اریک اشمیت از گوگل یک سفر اسرارآمیز داره به کره شمالی که لقب قطع ترین کشور از اینترنت رو یدک می کشه!

شاید این دیدار ربط داشته باشه به سخنرانی سال نو رهبر این سیاه چاله اطلاعاتی جهان که توش گفته بود کره شمالی که بهترین کشور جهانه باید وارد یک تغییر رادیکال در حوزه اقتصاد بشه و علم و تکنولوژی رو پیش ببره و همونطور که دانشمندان فضایی شون جهان خارج رو تسخیر کردن، در حوزه علم و تکنولوژی هم باید کره شمالی مرزهای دانش رو عقب برونه و خودش رو به استانداردهای جهانی برسونه».

ماجرای اسپم

گفتن کمی از ماجرا. قبلش صدای حوالی دقیقه دو نریمان و بعد تبلیغ برای رفتن به سراغ سایت نریمان برای بقیه ماجرا.

قتل از طریق اینترنت

یک چیزهایی می فروشه. مثلا اگر از سکس حرف بزنین همه به هیجان می یان یا اگر شروع به ترسوندن آدم ها کنین آدم ها بهتون توجه می کنن. همینه که اینهمه سیاست مدار نون روزشون در می یاد (: حالا هم یک شرکت امنیتی اعلام کرده که با اتصال همه چیز به اینترنت، احتمالا به زودی شاهد قتل‌های اینترنتی خواهیم بود. مثلا دستگاه کنترل قلبی که از راه دور متوقف خواهد شد یا ماشینی که بدون توجه به فرمان مستقیم شما و تحت تاثیر یک کانکشن هک شده شما رو از پل پرت می کنه پایین. بله احتمال اینها هست ولی آیا واقعا اتفاق میافتن؟ یک متخصص جریان (کنستانتین فون هافمن) می گه نه! اون می گه که درسته که امکانش هست تروریست ها آب شهر رو آلوده کنن و درسته که امکانش هست که یکی به بچه شما سیب مسموم تعارف کنه ولی در عمل هیچ وقت این اتفاق نیافتاده و این جریان فقط بهانه سیاست مدارها و روزنامه ها برای پول و زور بیشتره. اون در یک حرکت جالب گفته اگر شرکت مدعی واقعا معتقده که در طول سال ۲۰۱۳ یک مورد قتل از طریق اینترنت اتفاق خواهد افتاد، ده به یک شرط ببنده . نظر شما چیه؟ (: من که کمی می ترسم راستش (: این ترس بعضی گونه های موجود زنده رو فلج می کنه و دیگه نه می جنگن نه فرار می کنن (:

و آخرین خبر هم طرح کنگره آمریکا برای آرشیو دیجیتال همه اسمس ها

آمریکای شیطان بزرگ یک طرح داره که توش اگر نماینده های مردم رای مساعد بدن،‌ همه اسمس هایی که مردم به همدیگه می دن به مدت دو سال ذخیره می شه تا پلیس و بقیه بتونن ازش برای دستگیری دزدها و قاتل ها و متجاوزین به ناموس و غیره استفاده کنن (حداقل این دلیلی است که همیشه به مردم گفته می شه برای شنود و زیر نظر گرفتن و حیت شکنجه و غیره).

خب اونها حق دارن علیه این اعتراض کنن و دارن می کنن. قبلا هم اونها چنین طرح هایی داشتن ولی رد شده چون قضات اینو خلاف حق پرایوسی شناختن. طبق قانون آمریکا، دولت حق نداره همه رو شنود کنه تا موارد جرم رو پیدا کنه بلکه فقط حق داره مجرمین رو زیر نظر بگیره (که البته این جریان بارها و بارها وقتی لازم داشتن دور زده شده – به بهانه امنیت عمومی و مهملات دیگه). بحث های فنی دیگه ای هم مطرحه مثلا اینکه با پیام های اصولا رمزگزاری شده چیکار می کنن (مثلا مسنجر بلک بری) یا … حالا اینو بیخیال.. چه کاریه ناراحت بشیم. حتی اگر خواستن می تونن تو همه کافی شاپ ها هم دوربین بذارن و همه کافی شاپ دارها موظف باشن هفته به هفته همه فیلم ها رو ببرن تحویل پلیس بدن … به ما چه که حسودی می کنیم.. خب اونها هم امنیت ملی بخوان مگه بده بیخیال… (: تولد توروالدز عزیزه‌ (: بخون اندی که بیایم وسط!

[اندی تولد مبارک]

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

و حالا که تبریک ها و تقبیح ها است بدون شیپور نظر آدینا رو می خونیم:
حتما می‌دونی که گوگل فرآیند ورود دو مرحله‌ای رو برای جی‌میل فعال کرده. که بعد از وارد کرن رمز عبور، باید یه عدد رو که برات اس‌ام‌اس می کنه یا زنگ می‌زنه وارد کنی تا بتونی وارد جی‌میلت بشی.
نکته‌اش این‌جاست که اگر موقع این کار زبان مرورگرت فارسی باشه، اون خانمی که تماس می‌گیره و شماره فعال‌سازی رو اعلام می‌کنه به زبان فارسی مرتب و منظم (به مراتب بهتر از تلفن گویاهای بانک‌های خودمون یا مخابرات) می‌گه. و اس‌ام‌اس هم به زبان فارسی ارسال می‌شه.
ایول داره این گوگل.

و یک تقبیح مفصل داریم به دیکتاتور دوست و همسایه لوکاشنکو که از ۱۹۹۴ که به اصطلاحا ریاست جمهوری رسید تا امروز نه فقط کنار نرفته که توی همه انتخاباتی که برگزار کرده و شمرده، گفته که بیشتر از نود درصد مردم بهش رای دادن. این مرد جذاب اخیرا به وزیر امور خارجه آلمان که گی است گفته «دیکتاتور بودن که از از گی بودن بهتره!» (((: این دوستمون در تظاهرات سال ۲۰۱۱ مردم اعتراض کننده به وضع بد اقتصادی رو دستگیر کرد و به پونزده روز زندان (اونجاها زیاد حساب می شه) . جرم؟ دست زدن! گفت که کف زدن در یک تجمع یک حرکت سیاسی است و جرم! کف زدن در مراسم رسمی بلاروس ممنوعه (((: و نکته ای که این هفته ماجرا رو عمده کرد اینه که در دستگیری های اخیر به جرم کف زدن، اقای کنستانتین کاپلین هم دستگیر شده و پلیس هم شهادت داده که مشغول دست زدن بودن.. مشکل؟ آقای کنستانتین کاپلین فقط یک دست داره (: و فکر می کنین قاضی در چنین کشوری به حرف پلیس گوش بده یا حرف مرد یک دست؟ آقای کاپلین در دادگاه محکوم شد و به زندان رفت… به افتخار کوکاشنکو: [صدای کف زدن]

و تبریک می گیم به اون تیم فوتبال ایتالیایی که وقتی طرفدارهای تیم مقابل علیه بازیکن سیاه پوستشون شعارهای نژادپرستانه دادن کلا زمین رو ترک کرد و تقبیح می کنیم بنزینی که توی هواست رو و تقبیح می کنیم یورو و دلار رو که می رن بالا و تقبیح می کنیم سرعت اینترنت رو…و تقبیح می کنیم اوبونتوی جاسوس رو… نه نه نه… می ریم بخش آخر که ایریکس از وبلاگ ذهن آزاد freemind.ir برامون کامل و دقیق بگه ماجراش چی بوده و امیدی هست یا نه (:

بخش آخر

با ایریکس هستیم و توضیحات مفصلش در مورد ادعای ویروس بودن اوبونتو (:

نامه ها

مارال:
جادی عزیز، من امروز متوجه شدم که تا حالا اشتباه بزرگی مرتکب شدم که نوشته‌ها رو می‌خوندم، به جای اینکه گوش کنم. عالی بود.
و می‌خواستم به عنوان یه زن تشکر کنم ازت به خاطر صداقتت، وقتی که در مورد خشونت در مورد زنان حرف زدی. من عقیده ندارم که همه‌ی مردها بدن یا هر چی، ولی این پذیرش مسئولیت در قبال یک مسأله‌ی اجتماعی اولین قدم در راه حذف شدن اونه. منظورم اینه که تو هم مثل خیلی از مردهای دیگه می‌تونستی راحت بگی «البته من که جز اون دسته مردها نیستم» و همین‌طوری پیش میره که آخرش آدم نمی‌فهمه که این مردهای خشن از کجا میان؟؟؟!!! چون این یه جمله‌ی دررو هست برای همه‌ی مردهایی که خشونت به خرج میدن.

و همین‌طور هم متشکرم که ابعاد واقعی خشونت رو نشون دادی، چون خیلی‌ها خشونت رو همون‌جوری که گفتی فقط کتک زدن می‌دونن،‌ ولی فکر می‌کنم که از هر زن یا دختری که بپرسی، از همون نگاه از همه چیز بیشتر می‌ترسه. و اون لحظه‌ای که داشتی درباره‌ی این موضوع حرف می‌زدی،‌ با اینکه قبلش متن رو خونده بودم،‌ دلم لرزید و کلی خاطره‌ی بد جلوی چشمم اومد…
بازم ممنون


دوست خوبم shevina هم در یک ایمیل رکوردگیر ۱۲۰۰ کلمه ای یکسری چیز گفته خلاصه اش رو براتون می گم. حرفش در مورد سیاست زدگی همه چیز توی کشوره و اینکه یکسری آدم کارنابلد کل سیستم رو دست خودشون گرفتن و نمی ذارن کسانی که چیز بیشتری بلدن بیان توی بازی. از یک برنامه توی یکشنبه ۱۹ آذر ۹۱ در سالن همایشهای بین المللی هتل المپیک تهران مثال می زنه که جلسه دوم همایش بین المللی صنعت احداث با حضور مهندسان ودانشجویان وشرکتهای پیمانکار بزرگ بخش خصوصی بوده. توش بعد از اینکه همه سیاسی ها توضیح می دن که چقدر عالین، پروفسور گونتر پائولی یکساعت سخنرانی می کنه. این آقای پائولی اقتصادی به اسم اقتصاد آبی رو معرفی کردن و توی یکی از مثالاشون طرحی از یک خانه نشون دادن که بسیار باصرفه و پاک و خود انرژی ساز بود وگفتن من این طرحو نشون دادم و هیچ ایرادی نداره شما آنرا کپی کنید وتوسعه بدید همه نیش خند زدند– ایشون متوجه شدن و گفتن این طرح پتنت نداره و اپن سورسه– معلوم بود کسی حتی به گوششم نخورده بود— ادامه داد که شما میتونید بدون هیچ محدودیتی ازش استفاده کنید و کپی رایت نیست این طرح کپی لفت هستش کپی کنید –همه زدن زیر خنده فک کردن که ای بابا چه شوخی جالبی (هرچند کپی لفت نوعی طنزه برای کپی رایت به صورت اعتراض) میخندیدن که هی وای چه شوخی جالبیه کپی لفت ایشون فهمید و با لبخند رد شدن و موضوع ادامه دادند.

بله مسولای ما حتی نمیدونن اپن سورس چیه پتنت چیه حتی کپی لفت چیه و بطبع چه میدونن اجتماع محوریه این فلسفه ها چیه و فوایدشون چیه اما تا دلت بخواد ما شرکت انحصاری داریم که شنیدید مثلا شرکت فلانی نماینده انحصاری فلان شرکت خارجی

حرف شوینا اینه که باید این مفاهیم (مثلا آزادی نرم افزار یا گنو و …)‌ توی دنیای غیرکامپیوتری هم شناخته بشن که خب وظیفه من و شما است (:

و dotamim (دو تا میم) هم برامون یک اسکرین شات فرستاده از شرلوک هلمز جدید که زیرنویس فارسی عبارت «geek interpreter» توش ترجمه شده «مفسر خل و چل ها» (: هاها… بازم از اون شماره قدیمی غول بازار مکاره که سر مرغ ها رو می کنه و این چیزها بهتره ولی خب ما خل و چل نیستیم! ممنون دات میم جان. همچنین دات میم پیشنهاد داده یک بخش فرهنگی هنری هم داشته باشیم برای معرفی فیلم‌های گیکی و غیره که ایده خوبیه و شاید راهش بندازیم (:

موسیقی

این هفته احتمالا چون توی رادیو تبلیغ کردم که موسیقی بفرستین موسیقی بارون شدیم! با تشکر از علیرضا که آهنگ برن ایت داون گروه لینکین پارک رو سفارش کرده بود آیدین که آهنگ گروه کان-نال (دریم واکر) رو یپشنهاد کرده به اسم همه چیز تغییر می کنه.. ولی رادیو ساز دهنی به آدرس http://radiosazdahani.wordpress.com/ شخصا یک فایل درست کرده بود و فرستاده بود که من ازش اجازه گرفتم تو رادیو پخشش کنم و موافقت کرد. به رادیوش سر بزنین که بسیار خوبه و به این هم گوش بدین. در مورد فیلم مورد علاقه من (اسکول آو راک) صحبت می کنه.. یک نوازنده راک که به شکل اتفاقی معلم یک مدرسه بچه مثبت ها می شه و باهاش موسیقی کار می کنه و یک بند راک راه می ندازه. گوش بدین به پادکست کوتاه رادیو ساز دهنی و سر بزنین به سایتش اگر دوست دارین با خواننده های مشهور دنیا، آشنا بشین: http://radiosazdahani.wordpress.com/

Screenshot from 2013-01-08 11:37:45

به بهانه درسنامه: کمک به دیگران لذت بخشه‌ همونطور که زندگی در یک جامعه خوب لذت بخشه

سلام آقای جادی ، خسته نباشید
سوالم درباره وبسایت درسنامه است ، شما هم در وبلاگتان از این سایت حمایت کردید ، مثل خیلی دیگه از وبلاگ ها و وبسایت . اما من به این سایت شک دارم . خودم دوره لینوکس رو طی کردم اما همیشه برام سوال بود که واقعا چرا این وبسایت داره بصورت رایگان درس های خوب و مفید را برای مردم ارسال میکنه ، هیچ تبلیغی هم ندارن ، یعنی این ها انقدر آدم های خوبی تشریف دارن ؟
نکنه وبسایت درسنامه با این ایمیل ها در حساب کاربری ایرانی ها جاسوسی می کنه ؟! واقعا بهشو شک دارم
اگر دربارشون یه کوچوله توضیح بدید ممنون میشم
باتشکر
دوستدار شما
امیر

توی اینکه درسنامه سایت خوبیه و کلی آدم ازش استفاده‌های مفید می کنن و غیره شکی نیست. من هم چند تا از دوره‌هاش رو گذروندم و برام لذت بخش بوده (مثلا دوره اقتصادش که متاسفانه خیلی لیبراله ولی هنوز ارزشمند برای گذروندن) و تبلیغ و پیشنهادش هم کردم. اما آیا به هر چیز خوب رایگان باید شک داشت؟‌

متاسفانه جامعه ای که توش زندگی می کنیم داره دائما تلاش میکنه به ما یاد بده که آدم خوب وجود نداره و همه خبیثن. این جامعه به ما می گه اگر چیزی به نظر خوب می اومد حتما یک کاسه ای زیر نیم کاسه داره و متاسفانه اینقدر دور و برمون دروغ شنیدیم و کثیف کاری دیدیم (دقیقا هم از کسانی که داد و هوار خوبیشون گوش فلک رو پاره کرده)‌ که دیگه برامون سخته باور کنیم افرادی بدون چشم داشت کوتاه مدت کارهای خوبی انجام بدن.

اما خوشبختانه واقعیت دنیا یک چیز دیگه است (: انسان در حالت طبیعی یک موجود خبیث نیست. ما اگر گرسنه نباشیم و اگر تحقیر شده نباشیم از کمک به همدیگه و همکاری لذت می بریم. دقیقا به همین دلیله که دیکتاتورها سعی می کنن انسان ها رو تحقیر شده و گرسنه نگه دارن (با کمبود غذا، سکس، دانش، محبت، آرامش، …). من الان این رو دارم روی یک سیستم گنو/لینوکس می نویسم. یک سیستم عامل عالی که به خاطر خلاقیت و علاقه فردی یک نفر و بدون در نظر گرفتن هیچ سود مادی نوشته و با جهان به اشتراک گذاشته شده و لینک قبلی رو هم به ویکیپدیا دادم که یک دانشنامه آزاد و فوق العاده است که بدون هیچ انگیزه مادی و با مشارکت صدها هزار آدم ایجاد شده. مشهورترین نمونه مشابه درسنامه چیزی است مثل آکادمی خان که یک نفر شروعش کرده و به رایگان توش درس می ذاشته.

خوشبختانه دنیا علاوه بر یکسری آدم که سودشون توی بی سوادی بقیه است و تصورشون از لذت محدود شده به رفع عقده‌های ثروت و قدرت، یکسری آدم دیگه هم داره. یکسری آدم که به خاطر نداشتن این عقده‌ها فرصت دارن برن سراغ انگیزه‌هایی سطح بالاتر مثل مشارکت و خلاقیت. برای این آدم‌ها این هم هست که کارهایی مثل آموزش، جامعه ای بهتر می سازن و این جامعه چیزیه که من دوست دارم توش زندگی کنم. کارهای داوطلبانه می تونه دلایل مختلفی داشته باشه:

۱- ساعت های بیکاری و حوصله سررفتنمون تقریبا به صفر می رسه چون هر وقت که بخوایم، یک کار جالب برای کردن داریم
۲- دوستای خوبی پیدا می کنیم چون چنین فضاهایی پر هستن از آدم‌های خوب و سالم دیگه
۳- با آگاهی دادن به بقیه و با ساختن خرابی‌های اطرافمون، جامعه بهتری به وجود می‌یاد و شما از زندگی توی یک جامعه با سواد و سالم لذت بیشتری می برین
۴- به نیازهایی مثل «احترام»، «کار خلاقانه»، «احساس مفید بودن» و … جواب می دیم و رضایتمون از خودمون و زندگیمون بالا می ره

به نظرم انسان مستقل از تلاشش برای ساختن جامعه بهتر و زندگی در جایی سالمتر، از انجام کار خوب لذت می بره. بعضی پولشون رو می ذارن برای کار خوب (مثلا بیل گیتس موسس مایکروسافت) و افرادی مثل درسنامه‌ای ها وقت، سواد و انرژی شون رو و من حسابی براشون احترام قایلم. از نظر فنی هم تا وقتی پسورد ایمیل رو بهشون نداده باشم، با داشتن آدرس امکان هیچ شکلی از جاسوسی و مارمیزک بازی در ایمیل رو ندارن (: جادی بهت قول می ده. تنها وصله ای که به درسنامه می چسبه «بالا بردن سطح سواد» فارسی زبان ها است که شاید از نظر یکسری جرم باشه از نظر یکسری خدمت و من بدون شک جزو دسته دوم هستم.

تکرار می کنم که کار مفید کردن لذت بخشه و آموزش باعث می شه جامعه با سوادتر بشه و زندگی توش لذت بخش تر – البته برای آدم‌های سالم. معلومه که اگر کسی نفعش در بیسوادی مردم باشه،‌ با درسنامه که هیچ، با کتاب و مجله و سینما و موسیقی و اینترنت هم مخالفه و تبلیغ می کنه که همه اینها مخالف امنیت و آرامش و آسایش و آینده و زندگی و … هستن و دقیقا هم بدون اینها جامعه ای می سازه که هیچ کس توش امنیت و آرامش و آسایش و آینده و زندگی نداره (:

اگر دوست دارین آدم چند بعدی باشین، همین الان به درسنامه برین و یک درس مرتبط انتخاب کنین و هر روز بهتر از دیروز باشین

پهپادهای شهروندی مجهز به دوربین و اسلحه

این آقای مهربون از اینترنت یک درون یا فکر کنم تو فارسی می گیم پهپاد خریده.

Screenshot from 2012-12-26 10:40:47

می‌بینین که بهش یک دوربین و تفنگ پینت‌بال هم وصل کرده و بعد

Screenshot from 2012-12-26 10:40:13

باهاش به ماکت‌های مقوایی آدم حمله کرده و تک تکشون رو با گلوله‌های به سر و گردن و سینه «کشته».

فقط برای اینکه بدونیم کدوم وری داریم می ریم و البته به عنوان الهام برای دوستانی که به کار جذب بودجه‌های عجیب غریب هستن (:‌

اگر اینترنت کم-سرکوب دارین،‌ ویدئوی کامل رو ببینین:

از امروز تبلیغات حق ندارن صدایی بلندتر از صدای فیلم داشته باشن

جریان برای همه آشناست: داریم یک فیلم می بینیم و یکهو وسطش «دیری دیریم!» تبلیغات با یک صدای بلند شروع می شه تا چیزی که می خواد تبلیغ کنه رو تا مغز بکنه تو کله ما (نام نمی برم از بقیه سیستم ها که هر چقدر اقبال بهشون کمتر می شه صدای بلندگوشون رو بلندتر می کنن).

حالا خبر خوب اینه که از امروز هیچ شبکه تلویزیونی اجازه نداره تبلیغی با صدایی بیشتر از صدای برنامه اصلی پخش کنه.

خبر بد اینه که این قانون رو کنگره آمریکا تصویب کرده و اوباما زیرش رو امضا و در نتیجه فقط در همون دیار کفر معتبره.

به من زنگ نزناین مشکل «صدای بلند تبلیغات» که یک جور حمله به پرایوسی آدم‌ها حساب می‌شه یکی از اصلی‌ترین شکایت‌های رسیده به کمیته ارتباطات فدرال آمریکا در سال گذشته بود. این کمیته تقریبا ده سال قبل قانون دیگه‌ای رو پیشنهاد و تصویب کرده بود که طبق اون تمام آمریکایی‌ها حق دارن به رفتن به سایت به من زنگ نزن که توسط دولت اداره می‌شه تلفنشون رو به فهرستی اضافه کنن که هیچ شرکت تبلیغاتی حق نداره بهشون زنگ بزنه چه ابله‌هایی که تورشون رو معرفی می کنن و چه بیچاره‌هایی که سعی می کنن با گفتن «ما شماره تلفن مشابه شما رو توی اون یکی اپراتور داریم» یک لقمه نون در بیارن و زنگ زدنشون به من هم اعصاب من رو خورد می کنه هم وقت خودشون رو تلف.

افتضاحات فتوشاپی – تبلیغ گوچی

در دنیای مد و تبلیغات و هالیوودی و «زیبایی»، «استاندارد»ها باید غیرقابل دستیابی باشن چون اگر قرار باشه من و شما هم قشنگ و خوب باشیم خب پس کی باید تمام سال‌های عمرش اینهمه محصولات «زیبا کننده» رو بخره؟ برای درست کردن این «استانداردهای غیرقابل دستیابی» یکسری آدم از زندگی معمولی جدا می شن و سوء تغذیه و گاهی بیماری‌های مختلف رو به عنوان شغل انتخاب می کنن و بعد از اینکه عکسشون گرفته شد فتوشاپ‌کارها دست به کار می‌شن تا مطمئن بشن که اون «استاندارد» حتی توسط کسانی که شغل حرفه‌ای شون رسیدن به اون استاندارد است هم قابل دسترسی نیست. بعد نتیجه می‌شه پوسترهای تبلیغاتی.

اما گاهی این فتوشاپ کاری دیگه بیش از حد تابلو می‌شه. مثلا تبلیغ گوچی:

که ظاهرا به ما می‌گه یک زن ممکنه اینقدر کشیده باشه که پای چپش بدون نیاز به باسن از پایین کیفش بیرون بزنه و متاسفانه ما هم که الگومون گوچی می شه، دوست داشته باشیم شبیه اون باشیم.

یادمون باشه زیبایی یک چیز دیکته شده نیست (:‌ آدم‌ها زیبا و زشت دارن اما نه بر اساس نزدیکی و دوری‌شون از یکسری معیار استاندارد.

منبع اصلی

کارت‌های پیکسلی بازی سولیتیر ویندوز ۹۸ در دنیای واقعی

در طول سال‌هایی که از ویندوز ۹۸ استفاده می کردیم (یا حتی از ویندوز پارسا!) بازی سولیتیر یکی از بازی‌های عالی بود. بخصوص بعد از اینکه کشف می‌کردین تمام مراحل این بازی قابل حل هستن و بعد برای اثبات به بقیه نشون می دادین که تا حالا ۱۲۴ بار بدون باختن بازی کردین.

این بازی توسط وز چری نوشته شده و جلوی کارت‌ها رو سوزان کار برای ویندوز ۳ در ۱۹۹۰ طراحی کرده بود. منظره پشت کارت‌ها هم کار لزلی کوی است.

حالا یک نفر خوش ذوق با اجازه از مایکروسافت دست ورقی دقیقا پیکسل به پیکسل برابر با اون کارت‌ها طراحی و چاپ کرده به اسم solitire.exe تنها پونصد دست شماره گذاری و امضا شده از این سری تولید شده و هر کدوم به قیمت بیست دلار به فروش می ره. به نظر من که قیمت معقولیه.

با آدامستون رای بدین

از کدوم یکی بیشتر بدتون می یاد؟ با آدامستون رای رو مشخص کنین. عکس از محله‌ای در نیویورک گرفته شده.

یک ایده خوبه از یک سایت آمریکایی به اسم GumElection.com.

آیا جایی هست که قدر بدونن؟

این مطلب مدت ها است که قراره نوشته بشه. چون مدت ها قبل یک دوست خیلی عزیزم ازم پرسیده:

من سالهاست که وبلاگت رو می خونم و از طرفدارای پر پر و پا قرصشم. طرز نوشتن و بیانت حرف نداره. خیلی وقت ها پیش میاد که بعد از هفته ها یا حتی ماه ها برمیگردم و بعضی از مطالبت رو می خونم. مثل پست «چیزهایی که در مدرسه یاد نمی دهند» که دو باری خونده بودمش و برای بار سوم امروز خوندم.

سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا واقعا باید هر روز به خودت اون قوانین رو تکرار کنی و بمونی و بجنگی به قیمت به تحلیل رفتن زمان، سلامت روح و جسم و توانایی هایی که می تونی شکوفاشون کنی اما فرصتی برات نیست، یا که نه، شرایط مطلوب تری هم یه جایی ممکنه پیدا بشه؟

تو تجربه ای که در کار با شرکت های خارجی دارم، دستم اومده که همچین جاهایی هستن که قدر بدونن و احترام بذارن و البته به نظرم شاید بی عدالتی هم نباشه اگر وقتی کاری رو درست انجام نمی دی، رفتار خوب دریافت نکنی، اما وقتی کارت به بهترین نحو ممکن انجام می شه، آیا بازم باید رفتار زشت و بد ببینی؟

متاسفانه جواب من خیلی دلگرم کننده نیست. شرکت ها بهتر و بدتر دارن ولی چیزی به اسم شرکت قدردان خوب مهربون باشعور قابل وفاداری دوستانه فلان فلان وجود نداره. دلیلش هم ساده است: سرمایه داری. هدف سرمایه داری شکوفا کردن انسان ها نیست بلکه کسب سود بیشتره.

ما توی عصری توی کره‌ای زندگی می کنیم که سیستم تولیدش سرمایه داری است. شاید کشورها اسم خودشون رو بذارن «جمهوری خلق» یا «جمهوری اسلامی» یا هر چیز دیگه ولی در نهایت چیزی که کشورها و در سطح بالاتری کل سیاره رو می چرخونه سرمایه داری است. سرمایه داری یعنی کسی که سرمایه داره قوانینی رو وضع می کنه برای بیشتر کردن سرمایه اش و اگر هم این وسط یکی دلش برای بقیه بسوزه و سعی کنه مهربونتر باشه یا مثلا خدمات بیشتری بده یا کار کمتری بکشه یا هر چی، سریعا توسط شرکت هایی (یا در سطح کلان بخونین کشورهایی) که این «سوسول بازی»ها رو ندارن خورده می‌شه. مثلا شرکت اروپایی فنلاندی من که توش شخصیت آدم ها مهم بود و انسان ها حق داشتن در ابعادی که دوست دارن توش پیشرفت کنن و سفرهاشون کاملا راحت و نسبتا لوکس باشه و … سریعا توسط شرکت چینی رقیب که توش همه باید مثل سرباز کار کنن وگرنه با یکی از اون یک میلیارد و دویست میلیون و خورده ای (که رقم یکان اون خورده‌ای اش برابر جمعیت فنلاند است) جایگزین می‌شن، تهدید می شه و مجبوره اون خدماتش رو قطع کنه.

البته نه اینکه همه جا مثل هم باشه و همه جا وحشتناک باشه و اینها. ولی یکسری توهم رو نباید داشته باشیم. مثلا این توهم که در خارج کار راحت تره و توی ایران ما خیلی زحمت می کشیم یا مثلا این توهم ریشه ای تر که می رم یک شرکتی و خیلی مهم می شم و توش به من احترام میذارن و ارزش کارم رو درک می کنن. مشکل این نیست که شرکت ها نفهم هستن، مهم اینه که هدف شرکت ها با هدف ما فرق داره. شرکت ها دنبال حداکثر کردن سودشون هستن و ابتکار و خلاقیت و .. شما معمولا هنر خیلی بزرگی در این جریان بازی نمی کنه. همونطور که گفتم بعضی شرکت ها بهتر هستن چون بهتر میفهمن که یک کارمند راضی می تونه سود بهتری برسونه یا مثلا شرایط کاری بهتر باعث جذب نیروهای بهتر می شه که در نهایت سود بهتری می دن یا مثلا با شعورترهاشون شروع می کنن به جایگزین کردن سیستم هرمی با سیستم‌های ماتریسی که توش شما یک رییس ندارین که بتونه شما رو ناراحت کنه (دو تا دارین که تا حدی با هم تضاد منافع دارن و در نتیجه شما راحت تر زندگی می کنین). اینها شرکت ها رو با هم متفاوت می کنن. به قول سوفیا لورن «پول خوشبختی نمی آره ولی من ترجیح می دم توی یک کادیلاک گریه کنم تا توی یک فولکس». شرکت ها هم با هم فرق دارن. شرکت خیلی جذابی وجود نداره که به شما هم حقوق بده هم توش کاملا خوشحال باشین ولی معلومه که بدون شک بعضی شرکت ها از بعضی شرکت ها بهتر یا با شعورتر هستن اما هیچ تضمینی نیست که در دوران بد اقتصادی، لوس بازی‌های اروپایی رو بذارن کنار تا بتونن با رقبایی که مثل ماشین جنگی کار می کنن، رقابت کنن.

توصیه من؟ اگر واقعا دنبال جایی برای خلاقیت یا پیشرفت چند بعدی یا پولدارشدن یا اینجور چیزها هستین حتما برین سراغ شرکت خودتون یا شرکت‌هایی اونقدر کوچیک که با ورود بهش می تونین صاحبش باشین نه حقوق بگیرش. در غیراینصورت امید بیخودی رو قطع کنین و بدونین که هیچ جای دنیا بر اساس سیستم «قدر دانی از کار خوب»‌ کار نمی کنه. اگر واقعا قرار بود شما برین جایی و خوشحال باشین که دیگه بهتون حقوق نمی دادن (: حالا ممکنه بعضی مزایای خوب وجود داشته باشه یا در دوره هایی از چیز یاد گرفتن یا هر چیز دیگه شاد باشین ولی در کل دلیل اینکه این شرکت ها به آدم ها حقوق می دن اینه که کسی حاضر نیست اون کارهاشون رو داوطلبانه انجام بده. امید بیخودی رو قطع کنین و بدونین که با اینکه شرکت ها خوب و بد دارن ولی همه شون بر اساس منطق «سود»‌ کار می کنن و در یک دنیای پر از رقابت.

خودتون رو هم گول نزنین. نمی تونین یک شرکت خوب شاد درست کنین چون شرکت های خشن بیشتر-از-شما-سود-محور بهتون اجازه نفس کشیدن طولانی نخواهند داد.

اما چاره چیه؟ توصیه بودایی ها رو جدی بگیرین «خواستن رنج است». اگر با این دید می رین به یک شرکت که خیلی باشعور باشه، اشتباه میکنین و چیزی رو می خواین که باعث رنج خواهد شد. در مقابل بدونین که وقتی به جایی می رین برای منافع خودتون رفتین (از چیز یاد گرفتن تا سفر رفتن تا حقوق سر ماه تا …) و به توصیه اولین مدیرخط من آقای شهپر هم گوش بدین: «غر نزنین خودتون رو هم با بقیه مقایسه نکنین. تا لحظه ای که حس می کنین کار کردن در اینجا راتون می صرفه اینجا باشین و اگر فکر کردین به نفعتون نیست، برین. خیلی ساده». موقع پیدا کردن شرکت به چیزهایی که واقعا براتون مهمه (مثلا برای من سفر، دوست خوب، محیط کار جالب، رزومه جذاب در آینده و … مهمتر از حتی حقوق است) توجه کنین و سعی کنین به جایی برین که برای آینده به دردتون بخوره. حس نکنین که بهترین جا رو پیدا کردین و گول زرق و برق سرمایه داری رو نخورین چون پشت ظاهر جذاب بهترین شرکت‌ها، منطق خشک و خشن سود است که کار می کنه.