اعلام شرکت کنندگان در قرعه کشی مسابقه حدس سورپرایز اوبونتو

اوبونتو با یک شمارش معکوس جو سازی کرده بود در مورد یک چیزی که نمی دونستیم چیه ولی قرار بود فلان ساعت و فلان ثانیه دیگه، وقتی شمارنده به صفر رسید، عرضه بشه. ما هم شروع کردیم به حدس زدن و بعد دیدم چه باحاله بگیم هر کس حدس بزنه و جایزه بدیم! در این مطلب حدس‌هاتون رو زدین و دوستان پلاس گولاس هم حدس‌هاشون رو اینجا نوشتن که با حدس دوست عزیزم «یه بیمزه» کامنت‌های اون مطلب به صد کامنت رسید و اوبونتو هم بالاخره اعلام کرد که چی داده.

در این وسط ما هم یک جایزه به جایزه‌هامون اضافه شد. علاوه بر تی شرت اوبونتو که من در نظر گرفته بودم، سایت خوب فروشگاه لینوکسی سی تو هم یک ماگ اوبونتو به جوایز اضافه کرد و در نتیجه بعد از فرعه کشی به کسی که امتیاز بیشتری داره (یا نفر اول اگر امتیازها برابر بود) تی شرت و به نفر دوم ماگ تقدیم می شه (:

اوبونتو اعلام کرده که سیستم عاملش به زودی قابلیت نصب روی گوشی‌های موبایل رو خواهد داشت. ابهامات زیاد بود ولی این مقاله زد نت به خوبی جمع بندی می کنه:

  • این هنوزم اوبونتو است. قرار نیست یک نسخه جدید برای موبایل بیاد بلکه اوبونتو قابلیت نصب روی موبایل ها رو هم خواهد داشت.
  • هنوز گوشی واقعی با این سیستم عامل داده نشده. این یک خبر است که در آینده چنین قدرتی رو خواهید داشت و نه یک سخت افزار قابل خریدن توی بازار در همین هفته
  • اما اگر بخواین به زودی می شه اوبونتو رو روی موبایل هم نصب کرد اما کسی این رو توی بازار نمی فروشه هنوز.
  • این کاملا با اوبونتو روی اندروید فرق داره. اینجا خود سیستم عامل موبایل رو می چرخونه در حالی که توی اوبونتو برای اندروید، ما می تونستیم گوشی های اندرویدی‌مون رو با اوبونتو هم بالا بیاریم
  • روی اوبونتو خواهید تونست هم با اچ تی ام ال ۵ و هم به شکل بومی برنامه بنویسید ولی قابلیت استفاده از دالویک (ویرچوال ماشین جاوای اندروید) وجود نداره و در نتیجه برنامه های اندرویدی اینجا اجرا نمی شن.

درست؟ با این تفاصل برای برنده شدن در قرعه کشی ، حتما و حتما باید به «سیستم عامل برای موبایل» اشاره کرده باشین. گفتن «موبایل جدید»، «سیستم عامل تاچ»، «سیستم عامل قابل نصب روی تبلت» و… شانس برنده شدن ندارن. فقط کسانی توی قرعه کشی هستن که دقیقا به «سیستم عاملی برای گوشی های جدید»‌یا چنین چیزی اشاره کرده باشن (ستون زرد).. نگاه کنین:

ghore_ubuntu_surprize
بعله پس چی! من برای مسابقه وقت می ذارم و سعی می کنم مستدل باشم و دقیق!

عدد نوشته شده، «شانس» پیروزی است. یعنی کسی که عدد ۲ داره، دو برابر کسی که عدد ۱ داره شانس برنده شدن داره. این عدد نشون می ده که حدس چقدر دقیق بوده. مثل کسی که گفته «یک تبلت جدید، شایدم یک سیستم عامل که بشه روی گوشی و تبلت نصبش کرد» شانسش یک سوم کسی است که گفته «سیستم عامل مخصوص تلفن».

قابل توجه است که شانس زیادی گذاشتیم برای علی (که در دقیقه ۲:۰۲ کامنت گذاشته) که دقیقا خیلی خلاصه گفته «فکر میکنم شبیه کاری که مایکروسافت انجام داد یه اوبونتو فون معرفی میکنه تا چند ماه دیگه که تبدیل بشه به محصول نهایی.» و هم به عدم‌آماده بودن نهایی اشاره کرده هم به استراتژی انتشار.

و مهمه بگم که اصولا موضوع اینقدرها هم جدی نیست منم قاضی نیستم (: اگر اعتراضی به جدول و شانس برنده شدنتون دارین مطرح کنین که فردا – شنبه – قرعه کشی می کنیم! من هم در این مدت رادیو رو می نویسم و برنامه قرعه کشی رو. توی اینترنت هیچ برنامه قشنگی برای قرعه کشی پیدا نکردم و مجبورم خودم یکی بنویسم. همینجوری بگم یک عدد رندم نشون بده اصلا قشنگ نیست!

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: اینجا چند بار از کلمه مهمل استفاده شده

یک ایمیل عجیب داشتم که توش مهدی خیلی جدی می‌گفت براش جالبه که من چند بار در مطالب وبلاگم از کلمه «مهمل» استفاده کردم (: و خواسته بود اگر می شه اینو پیدا کنم و بگم (: شاید درخواست غیرمعمولی باشه ولی برای یک روز تعطیل پر از آلودگی مناسب است. به هرحال تا سال دیگه که روز دانشجو به سنت همیشگی به خاطر آلودگی تعطیل بشه، ممکنه اینهمه وقت اضافی گیرمون نیاد.

چیکار می کنیم؟ من با وردپرس وبلاگ می‌نویسم. پس اول از بخش مدیریت از منوی Tools، کل پست‌ها و کامنت‌های سایت رو Export میکنم. اینجوری یک فایل ایکس ام ال دارم که همه مطالب سایت توش هستن.

شمردن کلمات مهمل که بسیار ساده است. دستور grep عالی لینوکس. این دستور می‌تونه خطوطی که یک کلمه رو دارن رو جدا کنه یا کارهای مشابه. یک سوییچ عالی به اسم o هم داره که میگه فقط بخش پیدا شده رو در یک خط مجزا بنویسه. اگر این تعداد خطها رو بشمریم در می یاد که اون کلمه مورد جستجو چند بار در فایل بوده:


 jadi@jeducation:~/Downloads$ grep -o مهمل wordpress.2012-12-05.xml | wc -l 
 29


بعله (: من بیست و نه بار از کلمه مهمل استفاده کردم (: اما چیزی که جالبتره اینه که از کی شروع کردم به استفاده. اینبار باید برنامه بنویسم. پایتون همیشه انتخاب راحت و خوبیه. برنامه ایکس ام ال رو می خونه، درختش رو بررسی می کنه و توی همه مطالب و کامنت‌هایی که از عبارت مهمل استفاده کردن، تاریخ رو توی خروجی می نویسه:
# -*- coding: utf8 -*- 

from xml.dom import minidom
import xml.etree.cElementTree as et
import re

tree=et.parse('wordpress.2012-12-05.xml')
root=tree.getroot();

for child in root.iter('item'):
	date = child.find('wppost_date').text
	body = child.find('content_encoded').text
	title = child.find('title').text

	try:
		if re.search (u'مهمل', body) or re.search(u'مهمل', title):
			print date;
	except:
		print date;

for child in root.iter('wpcomment'):
	date = child.find('wpcomment_date').text
	body = child.find('wpcomment_content').text

	try:
		if re.search (u'مهمل', body):
			print date
	except:
		print date;


اگر پایتون بلدین (یا حتی بلد نیستین ولی جرات داشتین کد رو نگاه کنین) می بینین که کد اصلا خوب نیست. دلیل تاریخی داره. اول نمی دونستم تو کامنت هم هست و بعد کامنت ها رو با یک کپی پیست جدا کردم. بعد دیدم گاهی اکسپشن می گیرم و بعد از بررسی فهمیدم بعضی مطالب متن یا عنوان نداره (چرا؟!) و در نتیجه خروجی مشکل پیدا می کنه که با یک اکسپشن اضافه کردن سر و ته مشکل رو هم آوردم و رسیدم به نتیجه‌ای که می‌خواستم:
jadi@jeducation:~/Downloads$ time python parsejadi.py 
2011-12
2012-07
2012-11
2011-09
2011-10
2011-10
2012-02
2012-06
2012-10
2012-11
2012-11
2012-11
2012-11
2012-12
2009-06
2009-05
2011-08
2011-09
2011-10
2011-10
2011-11
2012-06
2012-06
2012-08
2012-10
2012-10
2012-10
2012-10
2012-11

real	0m0.738s
user	0m0.700s
sys	0m0.028s
jadi@jeducation:~/Downloads$ 

میبینین که توی اون خطی که تاریخ رو حساب کردیم یک [7:] دارم که باعث می‌شه فقط سال و ماه رو ذخیره کنم چون این نمودار با معنی‌تری بهمون می‌ده. راستی گفتم نمودار. اینم نمودارش (مشخصه که با لیبره آفیس لینوکس):

ظاهرا که همیشه از کلمه مهمل استفاده می‌کردم ولی این دو ماه بیشتر هم شده (:

پی.نوشت: وبلاگ من قدیم‌ها روی سیستم‌های دیگه بوده و از ماه پنج دوهزار و یازده روی وردپرس است که اطلاعاتش اینجا دیده می‌شه.

نکته مهم: این مطلب ربط خیلی خاصی به لینوکس نداره. البته ابزار گرپ گنویی است و همینطور لیبره آفیس. پایتون ممکنه هر جا اجرا بشه و شاید نمودار با آفیس مایکروسافت قشنگتر هم می شد ولی به هرحال برای من این یک تجربه لینوکسی است چون لحظه ای که اراده کردم همه اینها زیر دستم بود و از انجامش هم لذت بردم (: چون شبیه سری های چرا گنو لینوکس رو دوست دارم است با همون عنوان رفتم جلو.

دعوت به تماشای گروهی فیلم آینه‌های روبرو

توی سینمای ایران، فیلم‌هایی که یک معنی کلی داشته باشن و شعارهای استانداردی مثل «تو کوچه آشغال نریزین»، «پسر خوبی باشین»، «دختر باحیایی باشین»، «به روسا عشق بورزین و بذارین اونها بهتون عشق بورزن» و … رو تکرار نکنن بسیار نادرن. اونهایی هم که این خصیصه رو دارن معمولا می‌رن سراغ کارهایی هنری در حد گداگرافی‌های جایزه‌ بگیر. من ممکنه شما رو به دیدن یک چیز خنده دار بامزه بی معنی تشویق کنم اما مطمئن باشین هیچ وقت شما رو به دیدن هیچ کدوم از این شعارهای استاندارد یا گداگراف دعوت نمی‌کنم (نمی‌گم بد هستن ولی بعیده من دعوتتون کنم که برین ببینین).

ولی فردا چهارشنبه (هشتم آذر ۱۳۹۱) ساعت شش و نیم می‌خوام سینما سپیده باشم برای دیدن یک فیلم و شما رو هم دعوت می‌کنم که بیاین و ببینین: فیلم سینمایی آیینه‌های روبرو به کارگردانی نگار آذرباییجانی.

این فیلم کلی جایزه جهانی برده و بالاخره هم در ایران مجوز پخش گرفته اما فقط در یکسری سینمای محدود. حتی مشکوکم که فقط در سینما سپیده نمایش داده بشه و همیشه هم نیم‌بها. سینما سپیده در خیابون انقلابه، بین ولیعصر و دانشگاه تهران یا به عبارتی در تقاطع وصال شیراز و خیابون انقلاب.

فیلم درباره یک تراجنسی است. اگر لیدی‌بوی‌ها یا شیمیل‌ها یا چنین کلماتی توی ذهنتون اونها رو بریزین دور چون فقط ساخته صنعت پورن هستن. تراجنسی‌ها کسانی هستن که از نظر روانی در بدنی اشتباه زندگی می‌کنن یا به عبارت فنی‌تر، هویت جنسیتی‌شون رو متفاوت از هویت جنسی‌شون می‌بینن. توی فیلم «آدینه» یک پسر است که در بدن یک دختر زندگی می‌کنه و در مبارزه با پدر سنتی‌ای که نمی‌ذاره با عمل جنسیتش رو عوض کنه سعی می‌کنه به آلمان بره و عمل کنه. فیلم نقاط قوتی داره مثل اینکه خیلی صریح به موضوع می‌پردازه (در حدی که من بالاخره نفهمیدم بازیگر اصلی در این لحظه زنه یا مرد – به عنوان یک سوال حقوقی در مورد حجاب)، کلیشه همیشگی مردی که می‌خواد زن بشه رو شکسته و و نقش همیشگی «پدر پولدار غرب زده و خانم چادری سنتی» رو هم که همیشه مایه خنده سینمای ایران است، تا حدی کنار گذاشته. در مقابل نکات منفی‌ای هم داره مثل اینکه در صحبت با پدر که می گه نباید تو خلقت خدا دست برد اشاره‌ای به فتوای خمینی نمی‌کنه که تغییر جنسیت رو در اسلام بدون مشکل و مجاز دونسته.

فردا (هشتم‌ آذر ۱۳۹۱) انجمن ترنس‌های گمنام ایران برای حمایت از فیلم اعلام یک برنامه عمومی کرده: دیدن فیلم در ساعت شش در سینما سپیده. فیلم همیشه نیم بها است (یعنی دو هزار تومن) و اگر علاقمند باشین دور هم می‌بینیمش. توی ایران کم پیش میاد بشه فیلمی با موضوعی خوب رو توی سینما دید.

لینک‌های مرتبط:
ترنسکشوال کیست و پاسخ به چند پرسش همیشگی
مطلب خوب لابیرنت / از پشت یک سوم در مورد فیلم آینه‌های روبرو
نقد خوب سایت گاردین در مورد فیلم آینه های روبرو : فیلم ایرانی در مورد تابوی ترنس سکشوال ها

جادی زنده است و تازه (:

اشتباهی به جای اینکه بزنم

#grub2-install /dev/sda

زدم

#grub2-install > /dev/sda

و هارد رو به فنا دادم (((: به این می گن قدرت گنو/لینوکس. دستور خطرناک بدی مثل بچه آدم گوش می کنه و فرمانده باید عاقل باشه یکسری چیز رو تند تند تایپ نکنه انتر بزنه که بعدا ببینه دو تا دستور با هم قاطی شدن (grub-mkconfig و grub-install).

یکبار دیگه زندگی از نو شروع می شه. تنها چیزی که داشتم یک اوبونتو ۱۲.۱۰ بتا بود. نصبش کردم. خیلی خوبه و به شکل عجیبی پایدار (: فدای سر همگان (: مهم زندگی، شادی و دوستی است که جریان داره. رادیو رو آخر این هفته درست می کنم. ببخشید از انتظارها و بی خبری ها

پی.نوشت. توروالدز هم در حادثه ای مشابه لینوکس رو روی کامپیوترش نصب کرد. لینوکس رو نوشته بود ولی مینیکس داشت. بعد یک روز اشتباهی به جای اینکه ATA رو روی مودم بنویسه که شماره بگیره، اونو روی هارد نوشت و بعد که دید مینیکس باید دوباره نصب بشه با خودش فکر کرد «چطوره کرنل خودم رو به جاش نصب کنم» و لنیوکس که تا اون موقع یک فان شخصی بود واقعا به عنوان سیستم عامل روی یک کامپیوتر نصب شد.

آیا به دانشگاه برم؟ به دردسرش می ارزه؟

این سوال رو زیاد می پرسن. راستش رو بخواین من هم زمان کنکورم بود یکی از Day Dreamهام این بود که بیخیال کنکور و دانشگاه بشم و برم سراغ شرکت باز کردن (دقیقا نمی دونستم چی! فقط اسم شرکت رو می گفتم به عنوان یک شغل) یا مدرک های لینوکس گرفتن یا هر راه فرار دیگه ای برای خلاصی از کنکور.

صادق باشیم: در بسیاری از مواقع، اینها راه فرار هستن نه نقشه واقعی. متاسفانه رفتن به دانشگاه فعلا معقول ترین مسیر پیشرفته؛ بخصوص توی ایران. دلایلش هم خیلی ساده است. به چند تاش اشاره می کنم.

مهمترین دلیل اینه که دوران دانشجویی دوران خیلی خاصیه. نه خانواده از شما انتظار خاصی داره نه جامعه. می تونین هر جینگولک بازی ای که می خواین رو در بیارین (از بلند کردن مو گرفته تا انقلاب کردن تا نقد تا فاز هنری گرفتن تا سفر شمال تا …) و مدعی بشین که «دانشجو» هستین (: دوران تحت کنترل کامل خانواده بودن گذشته و دوران مسوولیت مالی داشتن هم هنوز نرسیده. این دوران خاص رو از دست ندین

دومین دلیل اینه که دانشگاه اولین محیط مختلط است که بالاخره حکومت ما -کمابیش- قبول می کنه دو نفر آدم حق دارن کنار هم باشن و با هم حرف بزنن. این رو هم الکی از خودتون نگیرین. زمین تا آسمون با پارتی مختلط و اینها متفاوت است. یک تعامل واقعی با جنس مقابل.

بعدش اینکه در صورت علاقمندی به مهاجرت مدرک دانشگاه بسیار بسیار کمک کننده است. بدون مدارک دانشگاهی تقریبا مهاجرت غیرممکن می شه. البته من طرفدار موندن تو ایران هستم ولی به هرحال اکثریت دنبال مهاجرت هستن و دانشگاه یکی از راحت ترین روش هاش.

اینم بگم که حتی اگر بخواین در خیلی از کشورها کار کنین، اون کشورها معمولا برای دادن ویزای کار ازتون ترجمه مدرک مرتبط دانشگاهی می خوان. حتی اگر شرکت خودتون بخواد شما رو بفرسته افغانستان کار کنین هم سفارت ازتون مدرک مرتبط با کار می خواد – چه برسه به قطر و غیره (:

می‌بینین؟‌ شاید از نظر عقلی بشه گفت که در سطح علمی مدارک معتبر گرفتن بهتر از دانشگاه رفتنه ولی در دنیای واقعی دور و بر ما، دانشگاه اهمیت خیلی خاصی داره که هر استدلالی که «دانشگاه نرم فلان کار رو بکنم»‌ رو تبدیل می کنه به یک بهانه برای فرار از سختی‌های رفتن به دانشگاه. درسته که این روزها ورود به یکسری از دانشگاه ها خیلی سخته و سال های خوبی از زندگی رو حروم می کنه ولی اگر تصمیم می گیریم نریم دانشگاه لازم نیست دنبال بهانه هایی مثل «دانشگاه مفید نیست» قایم بشیم (:‌ خب روراست بگیم حوصله نداریم دو سال جون بکنیم و رقابت کنیم.. در ضمن چیزهایی مثل دانشگاه آزاد رو هم خدا آفریده دیگه… ورود بهشون راحت تره اسمشون هم دانشگاهه و یکسری از موارد بالا رو هم پاسخگو.

مغلطه: بیل گیتس و جابز و زوکربرگ دانشگاه رو تموم نکردن

نمی خوان بزنم تو ذوقتون ولی شما بیل گیتس و زوکربرگ و جابز نیستین (: اونها در شونزده هفده سالگی مثل یک گیک دنبال درس بودن نه دنبال دلیل برای نرفتن به دانشگاه. همه وارد دانشگاه شدن و بعد وسطش اونو ول کردن. در ضمن میلیون ها نفر دیگه هستن که دانشگاه نرفتن یا دانشگاه رو ول کردن و من و شما اسمشون رو هم نشنیدیم. در اصل این سه تا و بقیه هم‌پالکی‌هاشون هم چون این سه تا بودن دانشگاه رو ول کردن نه اینکه چون دانشگاه رو ول کردن این سه تا شدن (:

بحث این نیست که اگر کسی نره دانشگاه موفق نمی شه یا دانشگاه ملاک موفقیته یا هر چی. بحث اینه که در یک بررسی معقول دانشگاه رفتن هم توی دید، هم توی زندگی شخصی و هم توی زندگی حرفه ای مفیده. اگر کسی نمی خواد بره حق داره نره و بره دنبال راه خودش. خیلی هم عالیه و قابل افتخار اما اگر حس کردین دارین پشت این استدلال قایم می شین تا از یک چیز سخت به اسم کنکور فرار کنین، یک جای کار می لنگه (:

معیار شخصی

من یکسری معیار شخصی دارم. یکیش اینه که «کجا و چه زمانی چی می گم». اگر دارم سال آخر که باید درس خوندن جدی برای کنکور رو شروع کنم توضیح می دم «دانشگاه خیلی هم خوب نیست» کمی مشکوکه جریان درست همونطور که اگر درست همون موقع که توی آب چاه خونه ام قرآن افتاده فتوا می دم که «خوردن آب از چاهی که توش قرآن افتاده مشکلی نداره» جریان مشکوکه، با خودتون فکر کنین که چرا دقیقا الان که جریان سخت شده مغزم هی داره سعی می کنه متقاعدم که کنه که «اصلا دانشگاه به درد نمی خوره». اگر واقعا معتقدم آدم موفقی هستم چرا الان که این استدلالها هست نرم دانشگاه و وقتی دقیقا برنامه داشتم ازش نیام بیرون؟ به عبارت دیگه هر وقت حرفی زدم باید ببینم «در کجای جهان ایستاده ام» که اینو می گم (: اگر درست پشت در امتحان کنکور دارم توضیح می دم که دانشگاه اصلا خوب نیست کاملا فرق می کنه با حالتی که توی دانشگاه در حال این استدلال باشم.

شخصی سازی در اندروید و اپل

نکات کنکوری:

– اگر ناراحتین که نوشته های این کم بودن، مطلب مرتبط من در مورد شخصی سازی توی لینوکس و ویندوز و مک و سنت گذاشتن اسکرین شات رو بخونین (:
– این مطلب منبع مشخص نداره. 9gag منبع نیست بلکه خودش چیزهای جالبی که می بینه رو می ذاره. اگر بخواین خیلی مودب باشین باید بنویسین «از طریق ناین گگ دیدمش» ولی کلا بخشی از ژانر این سبک کارتون ها اینن که حتما نیازی نمی بینن منبع مشخص بذارن براش
– این صورت‌آخرین مشهوره به یائو مینگ. جزو صورت های Rage Faceی هم هست که درکش با کلمات سخته… باید مثال های متنوع ببینیم ازش تا بدونیم چی می شه (:
– خوش باشین تعطیلات اجلاس رو (:

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: شیوه گوش کردن من به پادکست

در مطلب قبل در مورد پادکست هایی نوشتم که گوش کردنشون رو توصیه می کنم. اونجا یک مطلب جا موند: چطوری به پادکست گوش بدیم. در حالت عادی و معقول که یک برنامه نصب می کنین و فهرست پادکست هایی که می خواین رو بهش می دین و خودش پادکست ها رو دانلود می کنه و هر وقت خواستین گوش می دین. اما در مورد وضعیت ما … خب… زندگی مون عجین با سانسوره و هیچ چیز معقول نیست (:

ولی فدای سرمون… بذارین قدم به قدم بریم.. ما دو سه تا مشکل اصلی داریم در گوش کردن به پادکست: سرعت اینترنت کم، اینترنت بسیار غیرپایدار که ممکنه یک لحظه وصل باشه بعد قطع بشه بعد کند بشه بعد وی پی ان قطع بشه بعد باز بشه تند بشه و بعد قطع بشه و باز کند بشه و … و در نهایت سانسور بودن بودن همه دنیا در اینترنتی که دومین اینترنت محدود جهانه.

یک راه حل بسیار معقول برای گوش کردن به پادکست اینه که از یک برنامه استفاده کنین که پروکسی / وی پی ان باهاش کار می کنه و بعد پادکست ها رو بهش بدین و هر بار که به وی پی ان وصل می شین پادکست هاتون رو دانلود کنین… اما راهی که من استفاده می کنم کمی فرق داره. این راه رو توصیه نمی کنم چون کلی بازی داره و کلی کلی پیچ و بیشتر هم یک پروسه تاریخی است و الزاما بهترین روش نیست ولی بدون شک بامزه است و مناسب برای گفتن. بذارین اول شماتیک جریان رو بکشم:

هاها.. دیدین چه عالیه؟! اون ابر همیشه نشون دهنده اینترنت است و اینحا نشون دهنده یک کامپیوتر متصل به اینترنت (هاست).

قدم اول) دریافت پادکست ها

من برای پادکست هام همیشه از gpodder استفاده می کردم. یک برنامه عالی برای مدیریت پادکست. اگر در یک کشور درست زندگی می کردم همون رو روی گوشی هم نصب می کردم و فهرست رو بهش می دادم و روزی یکبار خودش رو آپدیت می کرد. اما اینجا باید هم بهش بگم از فیلتر بگذره و هم دردسر اینو داشته باشم که سرعتش خیلی کمه و هی توی دانلود پادکست ها (که بین ده تا پنجاه مگ هستن و گاهی صد مگ) قطع می شد و … کاری که من کردم اینه که نسخه کامندلاین همون برنامه رو روی سرورم نصب کردم. مثلا برای مشترک شدن توی رادیو گیک می تونم بهش بگم:

$gpo subscribe http://feeds.feedburner.com/radiojadi

اگر فکر می کنید کامند لاین سخته به این فکر کنین که باید یک برنامه گرافیکی رو اجرا می کردم، بعد دستم رو از کیبورد بر می داشتم می ذاشتم روی ماوس بعد می رفتم روی منوی پادکست ها بعد اضافه کردن رو می زدم بعد در جایی که ظاهر می شد کلیک می کردم و دستم رو از روی ماوس می آوردم روی کیبورد و این رو می زدم و بعد دوباره می رفتم روی ماوس و اوکی رو فشار می دادم – اگر مایکروسافت برنامه رو نوشته بود احتمالا یک پنجره هم ظاهر می شد که می گفت «پادکست اضافه شد» و باید دوباره اوکی رو می زدم ((:

و وقتی همه پادکست هام رو داشت می تونم اول با دستور آپدیت بگم لیست پادکست های جدید رو آپدیت کنه و بعد با دستور download اونها رو دریافت کنه.

$gpo update
$gpo upgrade

و هر لینوکس کاری می دونه که برای اجرای روزانه این دستور، می تونه اونو به cron اضافه کنه. که در نتیجه اش مثلا هر شب ساعت سه صبح، سیستم خود به خود این دو تا دستور رو اجرا کنه و در نتیجه هر روز ساعت سه و ربع صبح همه پادکست ها توی دایرکتوری من توی سرور باشه.

خب حالا من پادکست هام رو روی سرور دارم. قدم دوم منتقل کردن اونها به روی کامپیوتر شخصی ام است.

قدم دوم) انتقال به پی سی

برای انتقال پادکست ها از سرور به پی سی راه های مختلفی هست. مثلا می شد من هر روز یک rsync اجرا کنم که این دو دایرکتوری با هم سینک بشن یا کپی کنم یا اف تی پی یا هر چی… ولی من در نهایت استفاده از dropbox رو ترجیح دادم. الان یک دراپ باکس روی سرور در حال اجرا است و یک دراپ باکس روی کامپیوترم و این دو اکانت فقط یک فولدر رو با هم سینک نگه می‌دارن. برای گفتن به دراپ باکس که فلان دایرکتوری که پادکست های هر دو طرف قراره توش باشن رو سینک کنه، به سادگی یک سافت لینک ساختم از فولدر پادکست ها توی فولدر مشترک دو تا دراپ باکس.

مزیت بزرگ دراپ باکس برای من اینه که آروم آروم کارش رو می کنه. در اصل نیازی نیست من دخالتی داشته باشم. قدم اول پادکست های جدید رو می ریزه توی سرور و هر وقت من وصل بودم به اینترنت و دراپ باکس پهنای باند کافی داشت خودش خورد خورد فایل ها رو منتقل می کنه اینطرف. سرعت مورچه ای هم که باشه بالاخره فایل ها خورد خورد می یان (:

مشخصه که سانسورچی دراپ باکس رو هم کامل ببنده، می شه رفت سراغ یک سیستم دیگه و قدم دوم رو اجرا کرد و حینش هم فاتحه ای خوند برای پدر و مادر طرف – فاتحه حتما مال مرده نیست. خیلی از زنده ها و به ظاهر زنده ها هم بهش احتیاج دارن (:

با این شیوه من همیشه بدون اینکه حتی حواسم باشه یا بدونم در حال انتقال هر فایل جدیدی هستم که توی پادکست ها اومده باشه به کامپیوترم. پس وقت گوش کردنشون است.

قلق کنکوری: من پروکسی محل کارم رو دادم به دراپ باکس در نتیجه دراپ باکس فقط توی محل کار می تونه کار کنه (: نتیجه اش اینه که پهنای باند محدود خونه ام مصرف نمی شه و پادکست هام فقط توی شرکت آپدیت می شن.

قدم سوم) انتقال به تبلت

البته من گاهی سر کار که هستم پادکست ها رو از تو دایرکتوری اجرا می کنم و گوش می دم و حتی گاهی توی خونه می ذارم از روی کامپیوتر رومیزی پخش بشه (قشنگی اش اینه که ممکنه کلا از یک کامپیوتر دیگه که همین دایرکتوری توش شر شده پخش کنم و وقتی تموم شد پاک کنم و از طریق دراپ باکس اول از سرور و بعد از لپ تاپ هم پاک بشه) ولی در کل، من پادکست هام رو از روی تبلتم گوش می دم. یک تبلت هفت اینچی سامسونگ. قدیمی و ارزون که فقط وایرلس داره ولی برای من کاملا کافیه. در ضمن چون هفت اینچ است توی جیب پشت شلوارم جا می شه و برای حمل و نقلش نیازی به کیف ندارم.

برای انتقال فایل ها به تبلت، اول تبلت رو مثل یک کول دیسک با سیم به کامپیوتر وصل می کنم و بعد این دستور رو اجرا می کنم


jadi@jabayon ~ $ podcast.sync.media.sh

بله بله!‌ داخلش مهمه.. اینجاست:


jadi@jabayon ~ $ cat ~/bin/podcast.sync.media.sh 
#!/bin/sh

rsync -vr ~/folan/bahman/gpodder-downloads/ /media/3E61-0413/Music/podcasts/
echo press enter to delete all podcast files from the dropbox
read
find /home/jadi/Dropbox/jadis/gpodder-downloads/  -type f -exec rm "{}" \;
echo press enter to unmount the tablet
read
umount /media/3E61-0413

اول دایرکتوری ای که فایل های جدید توش هستن رو با دایرکتوری موزیک روی تبلت سینک می کنه. بعد من یک انتر می زنم تا دنبال همه فایل های توی دایرکتوری سینک شده دراپ باکس بگرده و همه فایلهاش رو پاک کنه (چون دراپ باکس است از رو سرور و کامپیوتر خونه هم پاک می شن)‌ و بعد که من یک دگمه دیگه زدم تبلت رو آنماونت می کنه. همین!

بله می دونم این قدم پرفکت نیست. می شد وایرلس باشه،‌ می شد خودش وصل شدن رو تشخیص بده و اگر این دستگاه خاص وصل شد شروع به کار کنه و … ولی برای من فعلا بسه و به اندازه کافی بانمک (:

چرا اینقدر سخت؟

از این راحت تر تصور می کنید؟ من هیچ کاری نمی کنم… هر وقت اینترنت بود بدون دغدغه سرعت و سانسور و قطع و وصل شدن و … پادکست ها روی همه دستگاه های مختلفم کپی می شن و هر وقت خواستم ببرم روی تبلت، با سیم وصلش می کنم و یک دستور اینکار رو می کنه. روش های «ساده»تر به معنی «قابل فهم تر» داریم ولی روش ساده تر از این به معنی «کاربردی تر و سریع تر» از نظر من کمه و خوشحال می شم بشنوم (نگین اول فلان برنامه رو باز کنم بعد روی فلان جاش کلیک کنم بعد دگمه آپدت رو بزنم بعد دستگاه رو وصل کنم بعد رایت کلیک کنم بگم سینک بعد روی safe remove کلیک کنم – این روش سینک کردم در کمتر از یک ثانیه شروع می شه (: ).

یک روش سریعتر کردن اینه که قدم سوم رو اتوماتیک تر کنیم که چیزی نیست که من بخوام چون اولا یکسری پادکست ها رو آنلاین گوش می دم و پاک می کنم و سراغ سینک کردن با تبلت نمی رم و ثانیا دراپ باکس اندروید اونقدر عالی نیست و اگر هم باشه من نمی خوام تبلتم همیشه در تلاش برای دانلود باشه یا باز برای دسترسی.

من الان با این روشم راحتم چون یک دایرکتوری جادویی دارم که هر وقت نگاهش می کنم یکسری فایل جذاب برای شنیدن توش هست (:

و چجوری گوش می دم؟

معمولا روی اندرویدم با برنامه Astro Player. یادش نگه می داره هر فایل تا کجاش گوش شده و راحته. توی ماشین بلوتوث رو روشن می کنم و پادکست ها رو پخش می کنم و توی خونه پخش معمولی و توی پیاده روی با هدفون. صبح ها موقع صبحانه تصویری ها رو نگاه می کنم (TED) و اونهایی که خیلی کشدار هستن رو توی حموم که بخش بزرگی اش رو نمی شنوم و رد می شه می ره (:

حالا همه چیز رو می دونین (: سوالی نبود؟ بذارین حداقل یک بار دیگه این عکس قشنگ رو بذارم (:

راهی واقعی برای کمک به آذرباییجان

لایک و آگاهی دهی و اینها خوبه ولی برای کسی غذا، آب، دمپایی/کفش، نواربهداشتی، سقف و .. نمی‌شه. چند تا از دوستان من که اینکار رو بلدن با وانت‌هاشون دارن می رن اونجا برای کمک. کمک نقدی ما باعث می شه بتونن مواد بیشتری برای بردن بخرن. من می شناسمشون و مورد اعتمادم هستن. اگر شما هم دوست دارین کمک مستقیمی بکنین به کسی که در این لحظه درگیر رنج های بعد از زلزله است می تونن از طریق این حساب بهشون کالاهای ضروری رو برسونین:

شماره کارت ‎502229101740**** به نام سپهر صاحبان
شماره رو حذف کردم فعلا چون ظاهرا بانک حساب این دوستم رو بسته چون بدون مجوز رییس های کمک داره کمک می کنه به مردم. مملکته داریم؟

پول هایی که امروز ریخته بشن با قیمت خوب به کالا تبدیل می‌شن و با ماشین‌های امروز می‌رن و پول‌های روز بعد توسط همین بچه‌ها در روزهای بعد برای خریدهای بعدی مصرف می‌شن.

خیلی خوشحالم که حالا روشی واقعی و مورد اعتماد دارم برای کمک. اگر شما هم دنبال راه دارای اطمینانی بودین و اینقدر به من اعتماد داشتین که به کسی که من اعتماد دارم اعتماد کنین، همین راه رو پیشنهاد می کنم. اگر کمک کردین و خواستین ، توی کامنت ها بنویسین که رد کلی رو داشته باشیم.

آپدیت:
این بچه ها رو هم کاملا می شناسم. ساکن تبریز هستن و از همونجا فعال. با وجود مشکلات متنوع کمک مستقیم مردم به مردم رفتن دنبال انواع مجوز و شخصا با پول ها چیزهای مفید می خرن و می دن به دست خود مردمی که نیاز دارن بهش. پیشنهادشون می کنم حسابی و البته با این توضیح که اون شماره کارت است نه شماره حساب (: